صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
شنبه, 04 بهمن 1393 20:22

وضعیت مربیان قرآنی

qoranspecial تیمور دانشفر

مدیر در آموزش و پرورش

در دوره وزارت جناب آقای حاج بابایی در مقطع ابتدایی تعدادی از مدارس به عنوان مدارس قرآنی تاسیس شدند.البته مدارس عادی بودند که عنوان مدارس قرآنی هیات امنایی برای آن ها انتخاب شد.برای این مدارس ، مربیان قرآنی استخدام شدند که بسیاری رشته تحصیلی مرتبط با فعالیت قرآنی و قرآن ندارند و حتی آموزش لازم برای کار در مقطع ابتدایی را طی نکردند.

ساعات کار این مربیان ۴۴ساعت و وضعیت استخدامی هم قراردادی بود که در پایان کار دولت قبل از استخدام پیمانی شده و ساعات کار آنها از ۴۴ساعت به ۲۴ساعت کاهش یافت.

هیچ شرح وطیفه مدونی برای آنان تدوین نشده است و با توجه به تاکید معاونت آموزش ابتدایی تدریس قرآن هم بر عهده آموزگاران است.این دسته از همکاران اجازه تدریس هم ندارند .

لازم است تدبیری برای این همکاران اندیشیده شود .

 

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

ضمن سپاس و قدردانی از همه فرهنگیان و معلمانی که در در چهارمین دوره انتخابات شورایاری ها ثبت نام کرده اند ( این جا ) به استحضار می رساند :

به منظور تجمیع و نیز تمرکز اطلاعات جمع آوری شده جهت برنامه ریزی و نیز امکان رقابت بهتر ،از تمام دوستان فرهنگی دعوت می شود تا مشخصات خود شامل نام ، نام خانوادگی ، منطقه ( محله ) و نیز تلفن تماس خود  همراه با عکس را به سایت سخن معلم ارسال فرمایند .

طریقه ارسال :

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تماس با سخن معلم

لازم به ذکر است که فرهنگیان و معلمان عزیز می توانند خود را در سایت سخن معلم معرفی کنند .


 

1- کاندیدای محله ی " امیر آباد شمالی " - « مهدی خلیلی »

2- کاندیدای محله ی "شهادت ، منطقه 20"- « محمدرضا شهریاری »

 3-  کاندیدای محله ی "خواجه نظام الملك منطقه 7"- «هادي ورمزياري »

4- کاندیدای محله ی "شکوفه شمالی"- «رضا نجاتی قزلکچی »

5- کاندیدای محله ی "حسين آباد و مبارك آباد " منطقه 4 "- «مهدى احمدى »

6- کاندیدای  محله ی "کارون شمالی "- « ابراهیم نیک بخش»

7- کاندیدای محله ی " تهرانسر " - « فرخنده قربانی مقدم »

8-کاندیدای محله ی " توحید منطقه 2 " - « ابراهیم زعفرانی »

9- کاندیدای محله ی " فدک منطقه 8 " - « سعید صمدی پور »

10-کاندیدای محله ی " جمهوری منطقه 11 " - « فرهاد باقری »

11-کاندیدای محله ی " مهرآباد جنوبی " - « داود سهرابی »

12-کاندیدای محله ی "اکباتان" منطقه 5 " - «  امین الله تیموری »

13-کاندیدای محله ی " توحید" منطقه 2 " - «  مجید هدایت فر »

 14-کاندیدای محله ی " پونک" منطقه 2 " - «مهندس مریم غضنفری نیکو »

15-کاندیدای محله ی " تهران پارس غربی" - «صدیقه رستما »

16-کاندیدای محله ی "بهرود " منطقه 2 سعادت آباد" - «علیرضا غفوری »

 17-کاندیدای محله ی " 7 " - «دکتر داود حسن زاده فرجود »

18- کاندیدای محله ی " "قلهک" منطقه 3" - «بهزاد حیدری »

19-کاندیدای محله ی " " آذری" منطقه 17" - «مجید زکی لو »

 

 

عبدالله افراسیابی،

معاون پرورشی دبیرستان های تهران /

به راستی کیست که نداند اول معلم هستی، کردگار بی همتاست و علم و بیان و حکمت را همو به بشریت آموخت و رسولان الهی و حضرت محمد مصطفی (ص) نیز، معلمان قافله بشریت بودند و بی جهت نبوده که ختم رسل و هادی سبل، مدال پرافتخار معلمی را بر گردن آویخت و با یک جهان افتخار و شادی فرمود: " انی بعثت معلما "سقراط و ارسطو و فارابی نیز نشان مشعشع معلمی را بر سینه نشاندند.

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز معلمی را شغل شریف انبیا تلقی فرمودند. حال چگونه است که اهریمنی پلشت و سفیه بی محابا و در کمال امنیت و بدون پروا با دست منحوس و پلید خود سیلی بر چهره معصومانه و مظلومانه و پیامبرانه و قدسی معلم بی ادعا و مخلص و ایثارگر می نوازد و بر این اقدام مذموحانه و مشموم و مشمئزکننده خویش می بالد! و گویی منتظر بوده تا جایزه و مدالی نیز از حامیان و همپالگی های خود و یا از دستان نظاره گران بی غیرت و بی تفاوت و بی همیت بستاند!؟

العیاذ بالله آیا شان و مقام و ارزش و قیمت یک معلم آن قدر پایین آمده است که فردی بی سروپا، بی هویت، دون و پلید، سگ واره و گرگ گونه و شغال سان و حمارآسا و عقرب وش به او حمله ور گردد و دل آزرده را دل آزرده تر نماید و به او بی حرمتی نموده و ساحت مقدس و آستان مکرم او را مکدر و ملکوک و منکوب نماید!؟

خاک بر دهان و چشم کسانی که دانسته و ندانسته ، چنین بستری را برای حرامیان این چنینی فراهم نموده و به خزف جرات می بخشند تا در مقابل لعل و گوهر عرض اندام کرده و به درشت نمایی و هتاکی و ارعاب و ارهاب مبادرت ورزد!همان معلمی که امام محمد غزالی صدها امتیاز و ویژگی و شاخصه و ممیزه آرمانی و ایمانی و عرفانی و قدسی و انسی برای او برشمرده و برافروختن در مقابل او و بلند کردن صدا در برابر وی، دراز کردن پای در برابرش و بدون اجازه سخن گفتن و به رخ کشیدن علم خود به معلم را مذموم و قبیح و شنیع و وقیع دانسته تا آن گونه مظلوم واقع می شود که گاه مقتول هم واقع می گردد و گاه نیز نشان دار بی شانی، مدال و نشان خود را به رخ او می کشد و خط و نشان می کشد و از در تهدید و تحدید وارد می شود.

یک معلم، کدامین رنج و ستم را بر دوش کشد و خجالت زن و بچه را بکشد و خون دل خورده و دم برنیاورد! تبعیض را، فقر و کم حقوقی را، توهین را، فحش را، کتک را و .... قتل را!؟

مگر افلاطون نگفت مقام معلم برتر از مقام پدر است ؟! زیرا پدر، مرا از آسمان به زمین آورد و معلم، مرا از زمین به آسمان می برد! مگر همین معلمان دلسوز و عزیز و با کفایت و با درایت نبوده اند که به سایرین علم و هوش و فهم و حیات آموختند و چه بسیار انسان های شریف و رفیع و وزین و ثمین به جامعه بشری تحویل دادند و از عالی گرفته تا دانی، وزرا ، وکلا، رئیس جمهور، دانشمندان، فیلسوفان، صنعت گران، ورزش کاران و تمامی نام آوران مدیون و مرهون همین معلمان بوده و هستند!

بی هیچ تعارف و تکالف و تصانع و با قطع و یقین بایستی گفت: پشتیبانی و حمایت از معلمان، حرمت داشتن آن پاکان و نیکان، کرامت نسبت به آنان و تعزیز و تکریم و تعظیم و تحسین آن عزیزان و بزرگان، همه چیز و همه را هستی و اس اساس و جوهره و باطن جامعه و کشور و نظام و انقلاب است. همگان مدیون و مرهون این فرشتگان ممثل به هیئت انسان می باشند. پیشرفت، توسعه، کمال، امنیت، اقتدار، استقلال، به خاک سیاه نشاندن استعمار و استکبار و استبداد و استحمار و صهیونیسم منطقه و بین الملل و به عرش اعلا بردن نام میهن اسلامی و عزت و کیان آب و خاک و آسمان کشور در گرو پاسداشت معلمان و سر بر آستان آن قدسیان سائیدن است.

این حقیر و این معلم کوچک و خدمتگزار دین و مذهب و ملت و کشور و نظام، به جد از اعمال و کردار وحشیانه و اهریمنانه و احمقانه و ابلهانه ضاربان و هتاکان به ساحت پاک معلمان، اعلان بیزاری نموده و خواستار محاکمه و رسوا نمودن و به زباله دانی سپردن چنان سبعان در هیئت آدمی هستم و از سویدای دل فریاد می زنم:

شکسته باد دستان اهریمن، خاک بر چشم و دهان اهریمن

 

منتشرشده در یادداشت

sandoughspecial3 قریب به اتفاق فرهنگیانی که بر اساس بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مهرماه ١٣٩٣ به عضویت موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان درآمدند، بر اساس خواست و تمایل خود همچنان عضو موسسه هستند.

 


به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان، به دنبال اینکه عضویت فرهنگیان در صندوق ذخیره در طول ماه های منتهی به مهر ١٣٩٣ با افزایش چشم گیری روبرو بود و رکورد تازه ای به جای گذاشت، مدیران موسسه و مسولان آموزش و پرورش تصمیم گرفتند تا با صدور بخشنامه ای، تمامی فرهنگیان را به عضویت صندوق ذخیره فرهنگیان درآورند.

متعاقب عضویت فرهنگیان در صندوق ذخیره، ضریب نفوذ اعضا در غالب استان های کشور به نزدیک ١٠٠ درصد رسیده است و با توجه به واکنش معلمان به این بخشنامه، انتظار می رود این ضریب نفوذ کماکان حفظ شود.

اطلاع رسانی به موقع و مناسب، هماهنگی و همکاری بین بخشی، شفاف سازی، افزایش آگاهی فرهنگیان درباره موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان، استفاده از روش ترغیبی و اقناعی برای حفظ اعضا و افزایش مزایا و خدمات حین خدمت در کنار حفظ روند سودآوری موسسه باعث شده که فرهنگیان به عضویت خود در صندوق ذخیره ادامه دهند.

همچنین آمار فرهنگیان عضو صندوق برای نخستین بار در تاریخ فعالیت ١٩ ساله آن به مرز یک میلیون نفر رسیده است.

بنابراین استقبال فرهنگیان سراسر کشور برای عضویت در صندوق نشان می دهد که ارسال بخشنامه وزارت آموزش و پرورش یک اقدام مناسب، به موقع و در راستای درخواست و تمایل آنان بوده است.

موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در سال ١٣٧٤ به منظور ارتقای معیشت فرهنگیان تاسیس شد و هدف آن عضویت ١٠٠ درصدی فرهنگیان کشور به منظور بهره گیری تمامی فرهنگیان از خدمات و مزایای این موسسه است.

 

fanispecial وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه دانشگاه فرهنگیان با قوت کار خود را ادامه خواهد داد، گفت: نوبخت پیشنهاد ملغی شدن قانون متعهدین خدمت دبیری را پس گرفت.



علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه دانشگاه فرهنگیان با قوت کار خود را ادامه خواهد داد، گفت:  معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور طی نامه‌ای پیشنهادی به معاون اول رئیس جمهور داده بود، مبنی بر این که قانون متعهدین خدمت دبیری وزارت آموزش و پرورش که در اواخر دهه 60 از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشته است؛ به موجب قانون جدیدی ملغی شود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: متعاقب طرح این پیشنهاد، جلساتی با آقای دکتر نوبخت داشتم که دستاورد این جلسات نامه دوم ایشان به معاون اول رئیس جمهور مبنی بر پس گرفتن پیشنهاد قبلی خود بود.
عضو ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور گفت: کلیه دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان به استخدام وزارت آموزش و پرورش در خواهند آمد و از این پس هم این روند ادامه خواهد یافت.
وی افزود: دانشگاه فرهنگیان به عنوان یکی از نهادهای راهبردی وزارت آموزش و پرورش با بیش از 100 پردیس آموزشی در کشور به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: این دانشگاه 2 وظیفه مهم تربیت کادر آموزشی در کلیه سطوح و مقاطع آموزشی و به روز رسانی اطلاعات و توانمند سازی همکاران معلم را بر عهده دارد.
فانی گفت: بحث رتبه بندی معلمان به عنوان یکی از پیش نیازهای ارتقای جایگاه معلمان دنبال می شود و لایحه‌ای به این منظور تدوین شده و تا پایان سال 1393 این لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد.
وی افزود: اجرای همه برنامه ریزی‌های صورت گرفته در "سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" به معلمان توانمند، دلسوز و کارآمد نیاز دارد.
انتهای پیام/

پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی

 

به نام دوست
 « سخني با تشکل هاي مدني به خصوص تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش در رابطه با اجراي مهمترين وظيفه مدني  خود که حلقه واسط بين مردم و مسئولين مي باشند »



ngo تشکل ها بايد با مطالعه و با آگاهي از شرايط اقتصادي ، اجتماعي ، سياسي و ... کشور و با نگاهي دو سويه اولأ به تنگناها هاي جامعه و مسئولين نظر داشته باشند و ثانيأ  به مشکلات و معضلات همکاران خود " نگاه کارشناسي " داشته باشند .
تشکل ها بايد ، هردو روي سکه بي تدبيري را نظاره نمايند تا ارثيه شومي براي آيندگان باقي نگذارند .
تشکل ها با پرهيز از عوام فريبي به هدايت و راهنمايي مطالبات مي پردازند .

در آخر هفته جاري دو مطلب در دو سايت متعلق به معلمان مطالعه کردم .

الف ) روز چهار شنبه  اول بهمن 1393 در سايت خبري تحليلي کانون صنفي معلمان ايران ( تهران ) - این جا - در رابطه با تحصن و اعتصاب که خلاصه آن بشرح ذيل است :
" طی روز های سه شنبه و چهارشنبه ۳۰ آذر و اول دی ماه معلمان سراسر کشور در اعتراض به وضعیت نامناسب معیشت و منزلت وامنیت خود دست به اعتصاب سراسری زدند. این اعتصاب به صورت خودجوش و بدون هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور انجام گردید و در تمامی استان های کشور و تمامی شهر ها و روستاهای کوچک وبزرگ کشور مورد حمایت همکاران فرهنگی قرار گرفت...."
در ادامه همين مطلب آمده است :
" ... تحصن صورت گرفته در اعتراض به :
1. تصویب بودجه ی تبعیض آمیز
2. عدم تحقق وعده های بهبود معیشتی
3. بی عدالتی مفرط میان فرهنگیان و سایر اقشار جامعه
4. احساس عدم حمایت وجود حمایت های لازم وزارت خانه و وضعیت نا به سامان بیمه درمانی
5. وضعیت رقت بار نهادهای حمایتی - اقتصادی وابسته به آموزش و پرورش
6. مشکلات آموزشی مدارس و دانش آموزان ( ! )
7. و همین طور تعرض های پی در پی به جان و مال و شرافت همکاران صورت گرفت ...

dialougespecialب ) روز پنج شنبه, دوم  بهمن 1393 در سايت گروه سخن معلم ؛ گزارش نشست بازنشستگان وزارت آموزش و پرورش در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور که منتشر شده بود را مطالعه کردم . 

مطالب آن چنين است :
" این جلسه در روز دوشنبه 15 / 10 / 93  در محل سازمان مدیریت و برنامه ریزی با حضور جناب آقای دکتر صدرنوری (مشاور جناب آقای دکتر نوبخت) و جمع زیادی از بازنشستگان به شرح زیر تشکیل شد.
ابتدا یکی از اعضای جلسه به عنوان رئیس جلسه از سازمان برنامه که لطف نموده و سالن را جهت برگزاری این نشست در اختیار بازنشستگان قرار داده اند تشکر کرد و مطالب زیر را عنوان نمود:
a) تقاضا داریم که هم ترازی ما با شاغلین طبق قانون مدیریت خدمات کشوری اجرا شود.
b) یکی دیگر از بازنشستگان در مورد تبصره 3 ماده 65 قانون مدیریت خدمات کشوری اشاره نموده که طبق آن ماده ،حق شغل به شاغل آموزشی تمام وقت وزارت آموزش و پرورش تلقی می گیرد ولی فقط در مورد شاغلین از سال 88 اجرا شده و تاکنون در مورد بازنشستگان قبل از 88 اجرا نشده است. در صورتی که ماده 64 این فصل (فصل دهم) می گوید " نظام پرداخت کارمندان دستگاه های اجرایی بر اساس ارزشیابی عوامل شغل و شاغل وسایر ویژگی های مذکور در مواد آتی خواهد بود و تاکید می نماید که برای بازنشستگان و موظفین و مستمری بگیران نیز به همین میزان تعیین می گردد. طبق ماده 68 هم ماده 65 و تبصره های آن به عنوان حقوق ثابت است. در ادامه ایشان اظهار نمودند بازنشستگان بعد از سال 88 که در زمان  اشتغال این قانون در مورد آنان اجرا گردیده پس از بازنشستگی این قانون به صورت راکد درآمده و اعمال نشده است. در حالی که آخرین امتیاز حق شغل هر سال باید ضرب در ضریب سال گردد که همه ساله از طرف دولت اعلام می شود و رقمی که حاصل می گردد مبلغی است که باید به حق شغل سال گذشته افزوده شود.
در ادامه جلسه و در حضور جناب آقای دکتر صدر نوری دیگر بازنشستگان اهم خواسته های خود را مطرح نمودند:
1-برخورداری کلیه بانوان بازنشسته از حق عائله مندی که مستقیما به فیش حقوقی خود بانوان واریز گردد.
2-همسان سازی خدمات و هزینه های بیمه تکمیلی بازنشستگان با شاغلین. (گرچه چند روز بعد از این جلسه در پخش خبر رسانه ای جناب آقای دکتر نوبخت قول تقبل هزینه های درمانی بازنشستگان آموزش و پرورش همانند شاغلین را دادند.)
3- امکان و اجرای استخدام فرزندان بازنشستگان و یا ارائه تسهیلات مشابه این امر برای آنان مانند هزینه ازدواج و اشتغال.
استناد به اطلاعیه بانک مرکزی جهت تعیین خط فقر مندرج در روزنامه اطلاعات 18 / 8 / 93 که مبلغ دومیلیون و سیصد هزارتومان برای خانوار به عنوان حداقل هزینه تعیین گردیده است .
همکاران بازنشسته برای افزایش حقوق سنواتی راه کارهای عادلانه زیر را پیشنهاد دادند:
1-کسانی که بالای خط فقر هستند طبق نرخ تورم سالانه به حقوق آن ها اضافه شود.
2-کسانی که پایین تر از نرخ تورم هستند علاوه بر نرخ تورم یا درصد اضافه تر و یا مبلغ ثابتی داده شود.( البته این درصد اضافه و یا مبلغ ثابت به نسبت برای دهک ها ی پایین تر باید بیشتر باشد.) به عبارتی برای این گروه حقوق ها پلکانی اضافه شود.
3-بعد از محاسبات فوق حقوق های بالا که بیش از 7 برابر حداقل حقوق هستند طبق تبصره ماده 76 قانون مدیریت خدمات کشوری در آن سال خاص اضافه حقوقی نداشته باشند تا دولت هم دچار کسری بودجه نشود.
حسن ختام این جلسه فرمایشات جناب دکتر صدر بود که با صبر و پس از استماع خواسته های بازنشستگان فرمودند :
" ما مسئولین امر خواسته های شما را پی گیری کرده و پاسخ آن ها را به اطلاع شما خواهیم رساند ."
۞ تبريک به بازنشستگان فرهيخته و جناب آقاي دکتر صدر نوري(مشاور جناب آقای دکتر نوبخت ) که اولين بازخورد جلسه را چند روز بعد در پخش خبر دريافت کردند .

با توجه به دو گزارش فوق ، نتايج دو روش را در ذيل بررسي مي کنيم :
با توجه به فضاي باز سياسي  که با روي کار آمدن دولت تدبير و اميد در جامعه ايجاد شده است و امکان پيگيري مطالبات انباشته شده فرهيختگان فراهم آمده است و با تجربه تلخ گذشته که پيگيري مطالبات فرهنگيان هزينه هاي فراوان و دست آورد کم داشته است ؛ بررسي و تحليل اين دو خبر براي فرهنگيان فرهيخته و تشکل هاي مدني آن ها مفيد مي باشد .
قابل ذکر است که حرکت هاي خودجوش و بدون هماهنگي هزينه بالا و دست آورد اندک دارد  و نشانه برداشته شدن فشار از روي فنر اجتماع مي باشد ؛ لذا تشکل هاي مدني در جامعه مدني موظف هستند مطالبات انباشته شده جامعه را به صورت کارشناسي شده در ديالوگ با مسئولين پيگيري کنند .
در مورد اول :
درخواست ها کلي مي باشد . به فرض که مسئولان بخواهند به درخواست معترضین پاسخ دهند .
اين سئوال پيش مي آيد که خواسته معترضین از نمايندگان محترم مجلس ، مسئولين بلند پايه قوه قضاييه ، نهاد هاي حمايتي – اقتصادي ، نيروهاي انتظامي و ...چيست ؟ چه بايد کرد تا نظر آنان تأمين شود ؟

براي مثال فقط قسمت اول درخواست را بررسي مي کنيم و قضاوت براي موارد بعدي به عهده خوانندگان محترم مي سپارم .
1. براي نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي مشخص نيست چه بودجه ای را تصويب کنند که غير تبعيض آميز باشد ؟
يعني جامعه هزينه بالايي را تحمل مي کند ولي دست آورد اندک مي باشد .
در مورد دوم :
چند سئوال مطرح است که پس از پاسخ به اين سوال ها موضوع را تحليل مي کنيم .
1.    آيا بازنشستگان فرهيخته " خود جوش " سازمان مديريت و برنام ريزي را جهت مراجعه انتخاب کردند ؟
2.    آيا بازنشستگان فرهيخته " خود جوش " در محل در محل سازمان مديريت و برنام ريزي گرد هم آمدند ؟  
3.    آيا بازنشستگان فرهيخته  "خود جوش " تقاضا ي هم ترازی با شاغلین طبق قانون مدیریت خدمات کشوری درخواست مي کنند ؟ .
4.    آيا بازنشستگان فرهيخته  "خود جوش " به تبصره 3 ماده 65 قانون مدیریت خدمات کشوری اشاره مي نمايند ؟
5.    آيا بازنشستگان فرهيخته خود جوش ...
6.    آيا بازنشستگان فرهيخته " خود جوش " درخواست برخورداری کلیه بانوان بازنشسته از حق عائله مندی که مستقیما به فیش حقوقی خود بانوان واریز گردد را داشته اند ؟
7.    آيا بازنشستگان فرهيخته " خود جوش " همسان سازی خدمات و هزینه های بیمه تکمیلی بازنشستگان با شاغلین را دخواست مي کنند ؟
8.    آيا بازنشستگان فرهيخته خود جوش ....
آيآ وقتي چند  روز بعد از این جلسه در پخش خبر رسانه ای، جناب آقای دکتر نوبخت قول تقبل هزینه های درمانی بازنشستگان آموزش و پرورش همانند شاغلین را مي دهند ؛ اين بازنشستگان فرهيخته و همه بازنشستگان آموزش و پرورش طعم شيرين  يک اقدام سنجيده را مي چشند ، خوشايند مردم و مسئولين نمي باشد ؟
آيا اين بلوغ سياسي ، اجتماعي ، در جامعه را نبايد به فال نيک گرفت ؟
نه ! نه ! نه ! نگوئيد با يک گل  بها ر نمي شود .

بله همه مي دانند که يک گل مي تواند نشانه بهار باشد .
خوش خيالي نيست ! فراموش کردن حقايق نيست !

و ....
 آنچه خرسند کننده است  و بايد تشکل ها از آن درس بگيرند :communicationspecial
بهره گيري ازفن مذاکره است !
 قدرت ديالوگ نمايان مي شود  !
 نشستن مسئول و مردم دور يک  ميز و گفت و گو کردن نتيجه مي دهد  !
کار کارشناسي کردن موثر تر از شلوغ کردن و فرياد کشيدن است !
و....

پس تشکل ها نیز با پرهيز از جو زدگی ، عوام فريبي  و... به هدايت ، پالایش و سازمان دهی مطالبات فرهنگیان و جامعه بپردازند !
 با تقديم شايسته ترين احترامات – ارادتمند شما شهسوازاده
سوم بهمن نود وسه

 

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 04 بهمن 1393 09:42

کار بهتر است یا تحصیل؟

question سینا تفنگ چی

هر کس در زندگی بارها دست به انتخاب می‌زند چراکه انتخاب یکی از برجسته‌ترین فعالیت‌های آدمی است. انسان با انتخاب‌های خود مسیر زندگی‌اش را تعیین می‌کند.انتخاب در زندگی از ارزش بالایی برخوردار است. با انتخاب درست می‌توان از منابع (مادی، مالی، انسانی و اطلاعاتی) به شیوه‌ای بایسته بهره‌برداری کرده و از اتلاف این منابع جلوگیری کرد. از سوی دیگر به خاطر آن فرد تصمیم‌گیرنده، باید در برابر انتخاب خود پاسخ گو باشد، بنابراین انتخاب بایسته می‌تواند به مسئولیت‌ پذیری کمک کند ؛ برخی می‌پندارند برای آنکه بتوان به گسترش کشور و برپایی پیشرفت‌هایی در آن کمک کرد، باید تحصیلات دانشگاهی داشت.

بهتر است بگوییم کسانی که در دانشگاه تحصیل‌کرده‌اند تااندازه‌ای به رشد و پیشرفت جامعه کمک می‌کنند. افراد دیگر نیز می‌توانند زمینه‌های پیشرفت کشور را فراهم آورند.هم اکنون، دانشجویان آینده شغلی روشنی نمی‌بینند و از همین‌رو تمایل چندانی به فارغ‌التحصیلی و کیفیت تحصیل ندارند.

با وجود اصرار دانشگاه ها برای بالا رفتن ظرفیت پذیرش و تلاش برای پاسخ گویی به تمام نیازهای تحصیلی جوانان و در حالی که مسئولان وزارت علوم می‌کوشند تا ظرفیت دانشگاه‌ها را در مقاطع مختلف آن قدر توسعه دهند تا صددرصد داوطلبان کنکور در رشته‌ای پذیرفته شوند، اما این رویکرد در برخی موارد، مورد نقد استادان دانشگاه است. برخی از این افراد به تبدیل شدن دانشگاه‌ها به دانشگاه توده‌ای خبر می‌دهند که بسیاری از افراد، صلاحیت علمی و پایه‌های تحصیلی لازم را برای ورود به دانشگاه ندارند و به این ترتیب، با ورود به کلاس‌های درس، سطح علمی دانشگاه‌ها را با افت جدی روبه‌رو می‌کنند که بعدها در زمینه کاریابی دانشجویان نیز تأثیر گذار است.

برخی از این عوامل عبارت‌اند از:عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار کار، تناسب نداشتن بین محتوای آموزش با مهارت‌های شغلی، نبود توفیق دانشگاه‌ها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان،  مشخص نبودن حداقل قابلیت‌های علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن، فقدان زمینه مناسب برای آموزش‌های علمی و کاربردی،ناکارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی کار متخصص مورد نیاز جامعه،  مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی به عنوان اولویت اول در دانشگاه‌ها...

دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی نباید فراموش کنند که عهده دار رسالت‌هایی چون تولید دانش، تربیت نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، گسترش فناوری، نوآوری و خلاقیت هستند و امروزه صاحب نظران معتقدند دست یابی به توسعه پایدار فقط در سایه به کارگیری دانش روز و فناوری پیشرفته حاصل می‌شود.
بنابراین، برای قرارگرفتن در جاده توسعه و جلوگیری از عقب ماندگی باید شرایطی فراهم شود که دانشگاه‌ها بتوانند دانشجویان را برای به کارگیری فناوری جدید و پذیرش مسئولیت‌های مختلف در سطح سازمان و جامعه پرورش دهند و گرنه صرف داشتن مدرک هیچ دردی را از جامعه دوا نمی کند.

روزنامه قانون

 

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 04 بهمن 1393 09:25

افزایش دیپلم فروشی

dplomaspecial قطار صدور دیپلم‌های خریدنی، ترمز بریده است. حالا رسیدن به دیپلم‌های پولی معطل یک دست دراز کردن است، چون موضوع جعل، چالشی امنیتی است، آمارهایش هیچ وقت به بیرون درز نمی‌کند، ولی شواهد از افزایش تحرک جاعلان و افزایش مشتریان مدارک تحصیلی پولی خبر می‌دهد.


سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران نیز در گفت وگو با ما مهر تائید بر این افزایش می زند و می پذیرد که بالا رفتن تعداد جعل کنندگان دیپلم و متقاضیان این دیپلم ها در ماه های اخیر جهش کرده است.این جهش یعنی درگیر شدن تعداد بیشتری از افراد در فرآیند جعل و استفاده از مدرک پولی، یعنی گسترش بازار تقلب و عقب ماندن سیستم مقابله از سیستم عرضه. فروشندگان مدارک تحصیلی پنهان نمی شوند، تغییر چهره نمی دهند، زیرزمینی کار نمی کنند؛ بلکه کاملا رو بازی می کنند، حتی در تبلیغاتشان منت سر مشتریان می گذارند که کارشان را راه می اندازند که دست شان را می گیرند و فرصت های مثل ابر گریزان را به صیدشان درمی آورند، ولی اینها همه دروغ است، همه ادعاست، کلک است.

آسان دیپلم گرفتن و دیپلم را خریدن، یک فریب بزرگ است، رسمی بودن این دیپلم ها روی هواست، ولی چه سود که داغی بازار جعل دیپلم نشانه ای است بر این که مردم هنوز این همه فریب را باور نکرده اند.

تقلب در تقلب

شماره ای در شهرستان را می گیرم، موسسه گزینه...، خودم را دارنده سیکل و متقاضی دیپلم می نامم. منشی مثل ربات جواب می دهد: باید یک سری واحد های عمومی پاس کنی و یک سری واحدهای اختصاصی. برای واحدهای عمومی کلاس نمی روی، روز امتحان هم جواب ها را خودمان به تو می دهیم. برای واحدهای اختصاصی هم در یک روز برای همه 24 واحد یک آزمون تستی می دهی، آنجا هم کمکت می کنیم.خودم را مشتاق تر از قبل نشان می دهم: «می خواهم دیپلم ریاضی بگیرم، لازمش دارم و می شنوم: اگر ریاضی نگیری بهتر است، سال سوم درس های نهایی دارد و نمی شود کمکت کرد، پکر می شوم و می پرسم: چه کار کنم، کارم گیر است که بی مکث خلاصم می کند: دیپلم فنی و حرفه ای بگیر، در اسرع وقت.»

این مکالمه فاجعه بود، مرگ تدریجی تقدس تحصیل از آن می بارید، کلاشی در این مکالمه موج می زد. اگر مشتری واقعی بودم، 500 هزار تا 1.5 میلیون تومان خرج می کردم و دیپلم زیر بغل می زدم، بعد هم می رفتم برای استخدام، سربازی، خواستگاری یا هزار جور کار دیگر.این مکالمه اما برایم فاجعه بود، به ویژه آن قسمتش که منشی گفت در اتاق امتحان را می بندیم و جواب پرسش ها را به تو می دهیم یا آنجا که گفت، دیپلم فنی و حرفه ای بگیر. این جمله دوم برایم مثل یک فلش بک بود، مرا برد به گفته های بهمن سال قبل علی زرافشان، معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش، به روزی که در جمع خبرنگاران، وجود این همه جعل و تقلب را تائید می کرد و می گفت دیپلم های تقلبی در رشته های فنی و حرفه ای بیشتر است، به آن روز که گفت بالا رفتن ضریب ایمنی گواهینامه های مهارت و صدور کارت های هوشمند مهارت در دستور کار قرار گرفته و از مراکز آموزشی خواسته شده تا درباره همه گواهینامه های مهارت استعلام کنند تا سره از ناسره جدا شود و دارندگان مدارک تحصیلی جعلی شناسایی شوند.اما خرید دیپلم در سه سوت، همه این حرف ها را مخدوش می کند.

خرید و فروش دیپلم های تقلبی به ویژه از نوع فنی و حرفه ای یک بی حرمتی بزرگ به این رشته هاست که نه تاکنون راه این بی حرمتی مسدود شده و نه دست کسانی که از نام فنی و حرفه ای سوءاستفاده می کنند، کوتاه شده.

راه دیپلم از آموزش و پرورش می گذرد . فروش دیپلم البته به رشته های فنی و حرفه ای محدود نمی شود که دیپلم تقلبی رشته های نظری هم به وفور یافت می شود، فقط قیمت ها متفاوت است و مشتری باید پول بیشتری بپردازد؛ البته قیمت ها تابعی از روند صدور دیپلم های پولی است، چون این مدارک انواع مختلفی دارد و بسته به درجه مرغوبیتش قیمت آن بالا و پایین می شود.

معمولا اساس تقلب ، دو روش است؛ اول صدور برگه ای به نام دیپلم که همه چیزش جعلی است و دوم صدور دیپلمی که همه چیزش قانونی است، به جز فرآیند صدور آن که جاعلانه است.اگر جعل از نوع اول باشد، جاعلان بدون ثبت هیچ سابقه ای در سیستم آموزش و پرورش فقط روی کاغذهای مخصوص مدارک تحصیلی، مهر و امضا می زنند که قیمت این دیپلم ها ارزان است و اگر دانشگاه یا محل کار درباره درستی آن استعلام بگیرد، قلابی بودنشان فاش می شود، اما اگر مدرک از نوع دوم باشد هم قیمتش بالاتر است و هم امنیتش، به طوری که با استعلام گرفتن نیز دست متقلبان رو نمی شود.

زرافشان، معاون وزیر آموزش و پرورش سال گذشته این دو روش را تائید کرد و توضیح داد که مدارک تحصیلی نوع دوم را کسانی جعل می کنند که می توانند یا به نام فرد متقاضی، برگه های امتحانی درست کنند یا نمره های جعلی را به نام او وارد فهرست نمرات و نرم افزار کنند، گفته هایی که همان زمان بر ظن ما مبنی بر نفوذ جاعلان در آموزش و پرورش صحه گذاشت.

حالا هم که سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران در گفت وگو با ما از افزایش صدور دیپلم های جعلی خبر می دهد، احتمال این نفوذ در آموزش و پرورش را رد نمی کند، ولی تعداد سودجویانی را که از ناآگاهی مردم استفاده می کنند و بدون زحمت و صرف انرژی، دیپلم قلابی به مردم می دهند بیشتر از افراد نفوذی می داند.اما به گفته مسعود ثقفی، چه دیپلم ها به روش اول تهیه شده باشد و چه به روش دوم، همه دست اندرکاران این چرخه، خلافکارند و در صورت مشاهده تحت پیگیرد قرار خواهند گرفت.

در عین حال مشتریان این دیپلم ها نیز از گزند تقلبی بودن این مدارک در امان نخواهند ماند که اینها نیز متحمل خساراتی می شوند که نخستینش، از بین رفتن پولشان است و سپس دود شدن سوابق شغلی، استخدامی و دانشگاهی شان که با این دیپلم های تقلبی به دست آورده اند.

این هشدارها البته همیشه داده شده، ولی گوش شنوا نبوده که بازار دیپلم های پولی تا این حد داغ مانده. حالا حتی مطمئن شدیم که این بازار داغ تر از آنی است که با چند تشر و چند خط و نشان کشیدن یا پلمب چند دفتر سرد شود. پس فقط می ماند سرمایه گذاری برای آگاه کردن مردم تا یقین پیدا کنند راه دیپلمه شدن فقط از آموزش و پرورش می گذرد و دیپلم آسان و دیپلمه شدن در اولین فرصت، دامی بزرگ است.

جام جم آنلاین

 

karimpourspecial عبدالجلیل کریم‌پور*
 
یکی از دغدغه‌های اصلی بسیاری از فرهنگیان این است که چرا کمتر به این نهاد، نگاهی آموزشی می‌شود؟ چرا به‌جای اینکه هر روز شاهد رشد آموزشی باشیم با مشکلات آموزشی روبه‌رو هستیم؟ چرا به‌جای دغدغه‌های آموزشی، وقت مان مصروف دغدغه‌های معیشتی می‌شود؟ چرا در دانش‌آموزمان انگیزه کمرنگ است؟ چرا روزمرگی عاید سیستم آموزشی‌مان شده است؟
و ده‌ها چرای دیگر که همچنان در محاق مانده و برای آنها کمتر فکر می‌شود. اگر نگاهی کاوش گرانه به این نهاد بیندازیم در وهله اول به نتایج قابل قبولی نمی‌رسیم. به‌عنوان مثال در مساله حقوق شهروندی، نتوانسته‌ایم به‌خوبی این مهم را اجرایی کرده و شهروندی مطلوب را به جامعه تحویل دهیم.
محصل مان دغدغه‌های جذب پس از پایان تحصیل را با نگاهی به اطراف خود مشاهده کرده و به نتایج دردآوری دست یافته است. معلممان در پس دغدغه‌های معیشتی خود گیر کرده و نتوانسته آن گونه که بایسته و شایسته موقعیتش هست برای رشد آن، گام‌های جدی بردارد. هنوز هم، او و مجموعه‌اش با نگاهی مصرفی نگریسته می‌شوند و به دغدغه‌هایشان کم‌توجهی می‌شود. بودجه‌های اختصاص یافته به این نهاد هنوز هم دچار افت و خیزهایی است. هنوز هم دغدغه مدارس مان، کمبود  یا حتی نبود سرانه آموزشی است؛ مساله‌ای که رایگان بودن تحصیل را دچار آسیب می‌کند. بحرانی که اعتبار مدرسه را خدشه‌دار می‌سازد.
این عامل، اقتدار این جایگاه را کمررنگ کرده و معلم، کاریزمایش فراموش شده است. باید توجه کرد که نگاه‌های سیاسی به این نهاد، شان آموزشی را از آن می‌گیرد به‌گونه‌ای که در انتخاب یا استیضاح وزیرش کمتر نگاه‌های آموزشی درنظر گرفته می‌شود.
هیچ‌گاه از خود پرسیده‌ایم که چرا سرانه مطالعه در کشور ما چنین وضعیتی دارد؟ چرا در سبد خانوارمان کتاب جایگاه چندانی ندارد؟ چرا از کادوی کتاب مغموم می‌شویم؟
به گمانم، بحران‌های سیستم آموزشی‌مان در ایجاد چنین رفتارهایی تاثیر بسزایی داشته‌اند؛ بحران‌هایی که خیلی‌ها، از فرادستان تا فرودستان در ایجاد آن دخیل بوده‌اند.
واقعیت این است که باید کمی جدی‌تر، مسائل آموزش و پرورش را در صدر مسائل مهم جامعه قرار دهیم. باید به قانون گذاران مان تاکید کنیم که بیشتر آموزش و پرورش را  درنظر بگیرند چرا که، غالب جوامع پیشرفته به نهادهای آموزشی‌شان توجهی جدی داشته‌اند. باید به آنها یادآوری کرد که این نهاد فقط و فقط به تفکرات بکر آموزشی نیازمند است، نه به دیدگاه‌های سیاسی فلان جناح.
باید از کمیسیون آموزش مجلس سوال کرد که برون داد دغدغه‌های آنها برای آموزش و پرورش چه بوده است؟
که به‌راستی اگر دغدغه‌های آموزشی پراهمیت جلوه داده‌شوند، می‌توان امید داشت که می‌شود ما هم به آینده آموزشی‌مان امیدوارتر باشیم و گام‌هایی به فراخور فرهنگ و تمدن دیرینه‌مان برداریم. اما نکته‌ای که هیچ‌گاه نتوانسته از گردونه سیستم آموزشی‌مان رخت بربندد، تفکرات غیرآموزشی است.
باید این مهم را مدنظر داشته باشیم که این عامل، نوعی دل زدگی را می‌تواند به‌همراه داشته باشد؛ عاملی که معلم و دانش‌آموز را از واقعیت نقش شان دور و دچار نوعی روزمرگی کرده است که در صورت عدم توجه جدی به این مساله یأس ناشی از این روزمرگی و دلزدگی پابرجا خواهد ماند.
اگر نگاهی ساده به وضعیت مدارس مان در چند سال اخیر بیندازیم، بحران‌های اقتصادی ناشی از عدم توجه به سرانه‌های آموزشی، مدرسه را به حالتی درآورده که همه چیزش تحت‌الشعاع این بحران قرار گرفته است. دست به دامان اولیاء شدن، مراجعه به فلان شرکت اقتصادی برای رفع این بحران‌ها، این واقعیت را به همراه داشته که این نهاد، اقتدار خود را به‌سادگی دارد از دست می‌دهد.  
* آموزگار
 
 
منتشرشده در یادداشت
شنبه, 04 بهمن 1393 05:28

چشم‌ها را باید شست!

niknejaddidgah محمدرضا  نیک‌نژاد -  آموزگار

آدینه روزی با پافشاری، او را برای ناهار فرا خواندم. دم ایستگاه مترو با جعبه‌ای شیرینی و مانند همیشه با چهره‌ای گشاده و پوشاکی آراسته و رفتاری فروتنانه در آغوشم کشیده و تا نیمه خم شد که دستم را ببوسد اما چون با منش بزرگوارانه‌اش آشنا بودم به شتاب دستم را کشیدم و رویش را بوسیدم. نزدیک یک هفته‌ای بود که از هرات باز گشته بود و از دیدار پدر و مادرش پر انگیزه و دلشاد بود. ره‌آورد سفرش برایم لوحی برای سپاس بود و بسته‌ای زعفران هرات، که با شور از به دست آوردن جایگاه نخست جهانی‌اش در نمایشگاه خوراکی‌های سوئد سخن می‌گفت. از تجربه زیست به‌عنوان یک مهاجر، درس خواندن در مدرسه‌های ایران و کلاس‌های آزاد زبان در تهران و اکنون نیز دانشگاه هرات و آموزگاری زبان تا اوضاع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افغانستان و هرات و ایران و تهران، شنیدم و شنید و پرسیدم و پرسید. پس از خوردن ناهار، دوست و همکاری دیرینه نیز به ما پیوست و سخن‌ها گل انداخت و از آن تن و جانم جانی تازه گرفت.
محمد قاضی‌زاده دوستی افغان، دانش‌آموزی قدر‌شناس، دانشجویی پرتلاش و انسانی بزرگوار است. سال‌ها پیش در یکی از دبیرستان‌های تهران دانش‌آموزم بود. پس از گذراندن آن دوران، در یکی از دانشگاه‌های ایران پذیرفته شد و به خاطر مهاجر بودنش، پس از چند ماه نتوانست درسش را ادامه دهد و پس از ١٧‌سال زندگی در این دیار، وادار به ترک ایران و خانواده‌اش شد. اکنون در دانشگاه ملی هرات رشته علوم می‌خواند. هر از چندگاهی تلفنی می‌زند و جویای حال و روز من و دیگر همکاران می‌شود و نخستین کسی است که روزهای ملی و جهانی آموزگار را به من شادباش گفته و نوشته‌ای را به پاس آموزگاریم می‌نویسد و برایم می‌فرستد.

در دیدار تازه‌مان و لابه‌لای گفت‌وگو‌هایمان از دل‌نگرانی‌هایم درباره رفتار ایرانیان با او و هم میهنانش پرسیدم. گفت من از قوم تاجیکم و به خاطر نزدیکی چهره‌ام به ایرانیان، چندان از سوی آنها مورد توجه نبودم. اما گاهی مانند هم میهنانم به‌عنوان مهاجر از سوی برخی میزبانان‌مان آزار می‌دیدم. از برخوردهای تحقیرآمیز و به کارگیری واژه «افغانی» بگیر تا سنگ‌اندازی در برخی اداره‌ها و مدرسه‌ها و برخوردهای زشت خیابانی. در این میان هم میهنان هزاره‌ام به خاطر تفاوت چهره، بیش از اقوام دیگر افغان، بی‌مهری می‌بینند، گرچه سخت‌ترین کارهای خدماتی را با پرکاری و البته مزدی کم انجام می‌دهند و همواره قدردان میزبانان خویش‌اند.

او ادامه داد چنین رفتارهای زشتی در شأن فرهنگی به بزرگی و شکوه ایران و ایرانی نیست!

البته در کنار این بد اخلاقی‌ها، کسانی نیز با مهربانی فراوان، نامهربانی شماری دیگر را کم رنگ کرده و ما را از زندگی در ایران خشنود می‌نمایند اما شوربختانه کم شمارند. از او پرسیدم پس از پایان دانشگاه قصد بازگشت به ایران و زندگی در کنار خانواده‌ات را داری؟ گفت بسیار دوست می‌دارم اما با هر مدرکی، در ایران کار و موقعیت درخوری انتظارم را نمی‌کشد و باید بیایم و دستیار پدر شوم و این هراس برای بازگشت دو دلم می‌کند.
محمد خواسته یا ناخواسته ایران را ترک کرد اما بی‌گمان محمدهای دیگری در کوچه‌ها و خیابان‌ها و مدرسه‌ها و خانه‌های بسیاری از شهرهای ما زندگی می‌کنند، لَختی با خود بیندیشیم و از خود بپرسیم که آیا رفتارمان درخور آوازه مهمان‌نوازی ایرانیان و فرهنگ ژرف و تناور ایرانی و ادعای بزرگی‌مان است یا نه!؟ اگر نیست، که نیست!

چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور