گروه اخبار /
مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی از اعلام آمادگی بیش از ۷ هزار تن از پزشکان برای شرکت در تجمع نسبت به رویه صدا و سیما خبر داد و گفت: ما پرسش داریم چرا نسبت به سایر حرفهها و مشاغل سریال طنز ساخته نمیشود و آنان مورد انتقاد قرار نمیگیرند.
او گفت: اگر دولت در نظام سلامت دستاورد مثبت و اقدامات چشم گیری انجام داده است و نسبت به آن مانور سنگینی در رسانهها ارائه میکند، جز با همت و فداکاری جامعه پزشکی امکان پذیر نبوده است در حالی که متاسفانه سریال جدید «در حاشیه» مملو از لودگی و غیر منصفانه و فارغ از هر گونه آثار هنری است و این روند باعث تخریب روابط بین جامعه پزشکی و بیماران می شود.
او با تاکید بر اینکه بارها از ابتدای دی ماه سال گذشته نسبت به این موضوع تذکر و نامه نگاری شده، ادامه داد: همچنین توضیح داده شد که این موجبات تخریب رابطه بین پزشک و بیمار خواهد شد و حتی بیش از آنکه پزشکان از سریال آسیب ببینند مردم و سلامت آنان متضرر خواهد شد. پس از آن نیز حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت نامهای ارسال نمود که جناب حجت الاسلامپور محمدی به عنوان معاون سیما پاسخ داد.
سخنگوی سازمان نظام پزشکی گفت: همزمان از اعضای انجمنهای علمی تخصصی پزشکی دعوت و در سازمان نظام پزشکی جلسهای در این خصوص تشکیل شد و نتیجه این جلسه به رئیس شورای سیاستگذاری سیما منعکس شد؛ در نهایت اسم سریال و بخشی از سناریو تغییر کرد و در نامهها موکدا اعلام شد که تصاویر پزشکان غیر منصفانه و غیر قابل درک از سوی جامعه پزشکی است. در نهایت ، این سریال آغازگر اعتراضات بسیار زیادی از سوی پزشکان به سازمان نظام پزشکی شد.
لاریپور ادامه داد: این رویه صدا وسیما موجبات ناراحتی و آزردگی پزشکان را فراهم کرد. البته ما صبر کردیم که چند قسمت از سریال پخش شود، پس از آن واکنش نشان دهیم که این بار نامهای از سوی رئیس کل سازمان نظام پزشکی دکتر علیرضا زالی به رئیس سازمان صدا وسیما ارسال شد که این سریال نمیتواند کمک کننده باشد و اثری جز تخریب در رفع مشکلات جاری کشور نخواهد داشت.
او با اعلام اینکه هنوز از سوی سرافراز پاسخ و واکنشی نسبت به نامه دکتر زالی از سوی سازمان صدا وسیما اعلام نشده است، گفت: ما پرسش داریم چرا نسبت به سایر حرفهها و مشاغل سریال طنز ساخته نمیشود و آنان مورد انتقاد قرار نمیگیرند.
مشاور رئیس سازمان نظام پزشکی یادآور شد: مقام معظم رهبری بارها در جلسات شورای عالی نظام پزشکی و حتی در هنگام ترخیص از بیمارستان به تکریم و تقدیر از پزشکان کشور پرداختند، بنابراین من نمیدانم اقدامات و عملکرد جامعه پزشکی با کدام رویه جاری مملکت و یا با کدام دیدگاه مدبرانه رهبر انقلاب منافات داشته که این گونه سریالی تولید و پخش میشود، صدا وسیما در گذشته نیز با ساخت سریال «ثریا» و آمارهای مجعول و غیر واقعی سعی در ارائه اطلاعات و آگاهیهای نادرست به مردم داشته است.
وی تصریح کرد: ساخت این سریال سفارشی موجبات ناراحتی جامعه پزشکی را فراهم کرده است و حداقل آگاهی از قانون نیز در آن رعایت نشده بود بنابراین پس از پخش سریال نظرسنجی صورت گرفت و معترضان نسبت به این سریال اعلام آمادگی کردند تا چگونگی استراتژی لازم نسبت به سازمان صدا و سیما در پیش گرفته شود.
لاریپور گفت: بسیاری از پزشکان در صدا و سیما با برنامههای عمومی پزشکی سعی در آگاه سازی مردم و شهروندان نسبت به مسائل تندرستی و سلامت دارند در حالی که هیچ یک از مشاغل چنین رویکردی تاکنون نداشته است.
او یادآور شد: اینکه ما جامعه پزشکی را از خطا و اشتباه مبرا بدانیم کاملا نادرست است و سازمان نظام پزشکی و نظام سلامت اجازه هرگونه نقد و انتقاد سازنده را به مردم و طنزپردازان میدهد اما کدام پزشکی، رفتار و حرکاتی همراه با لودگی دارد و در بیمارستان چوپانی و یا رقاصی میکند مگر اینکه مشاعر خود را از دست داده باشد.
این سریال مملو از وهن و لودگی و کاهش ارزش آثار هنری است. واقعیت امر اینست که حتی برخی حرکات و لودگی را ما در نمایشهای رو حوضی هم نمیبینیم.او در خصوص تعداد ثبت نام کنندگان در نظرسنجی سازمان نظام پزشکی برای اعتراض قانونی به پخش سریال «در حاشیه» از سیما گفت: تاکنون بیش از ۷هزار تن از پزشکان برای شرکت در این تجمع اعلام آمادگی کردهاند که یک چهارم جمعیت جزو برگزاری تجمع هستند که البته این ۲۰ درصد تنها حاضر به تجمع هستند. این تجمع در مخالفت با رویه صدا و سیماست و تنها نسبت به سریال نیست اما پخش این سریال آغازگر این اعتراضات بوده است.
او گفت: برهمین اساس در صورتی که مجوزهای رسمی از سوی مراکز ذی ربط دریافت شود زمان و مکان برگزاری تجمع متعاقبا اعلام خواهد شد.
"وزیر بهداشت در نامهای به رییس صدا و سیما ( در اواخر اسفند ماه سال 1393 ) دغدغههای خود را درباره پخش سریال جدید مهران مدیری بیان کرد.
در این نامه آمده است:
"جناب آقای دکتر سرافراز
رئیس محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام؛
۱- همانگونه که مستحضرید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان متولی نظام سلامت کشور، مأمور «فراهم آوردن موجبات تأمین بهداشت و درمان کلیه افراد کشور از طریق تعمیم و گسترش خدمات بهداشتی، درمانی و آموزش» در نظام جمهوری اسلامی میباشد. تحقق این امر منوط به فراهم آوردن شرایط لازم در حوزه سلامت از جمله آموزش و تأمین نیروی انسانی متخصص و متعهد بوده که در یک دوره نسبتاً طولانی با سرمایه گذاریهای کلان مادی و معنوی آموزش داده تا نیروی انسانی کارآمد و مؤثر تأمین شود. شاید به جهت همین اهمیت و حساسیت این علم است که پیامبر عظیمالشأن اسلام علم را منحصر در دو علم فرمودند که «العلم العلمان علم الادیان و علم الابدان» و حضرت مولیالموحدین امیرالمومنین علی(ع) در خطبه اول نهجالبلاغه از پیامبر اعظم(ص) به عنوان «طبیب دوار» نام میبرند و این همه حاکی از مقام و جایگاه دستاندرکاران حوزه سلامت اعم از پزشکان، پرستاران و ... در افق اندیشه اسلامی میباشد. به اذعان همه دستاوردهای حوزه پزشکی که در اثر همت جامعه پزشکی در نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته چنان درخشان است که مقام معظم رهبری هنگام ترک بیمارستان محل معالجه می فرمایند: انسان هنگامی که علم و دانش بالا و تواناییها و تبحر پزشکان و کادر درمانی و پرستاران کشور را مشاهده میکند به وجود چنین ثروت عظیم انسانی در بخش سلامت و بهداشت که یکی از اساسیترین و حیاتیترین بخشهای زندگی مردم و جامعه است بر خود میبالد و افتخار میکند.
۲- با عنایت به اینکه در حال حاضر سیمای جمهوری اسلامی ایران در حال ساخت سریال طنزی در حوزه پزشکی به کارگردانی هنرمند برجسته جناب آقای مهران مدیری است و از سوی دیگر «طرح تحول نظام سلامت و سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری» با محوریت وزارت بهداشت و همکاری تنگاتنگ جامعه پزشکی در حال طی کردن مراحل بسیار مهم و حساس خود است، به نظر میرسد توجه به دغدغههای ذیل در مورد ساخت سریال فوق-الذکر بسیار ضروری است.
۳- مهمترین سرمایه مشترک جامعه پزشکی و مردم «اعتماد» فیمابین است. این اعتماد در عین اینکه مورد نیاز شاغلین حرفه پزشکی است، یکی از ضروریترین نیازهای مردم برای دریافت خدمات سلامت نیز به شمار میرود. به این مفهوم که بیمار بیش از هر چیز نیاز دارد که به فردی به عنوان پزشک، مؤسسهای مانند بیمارستان و یا گروهی به عنوان جامعه پزشکی اعتماد کند تا با خیال راحت به توصیههای بهداشتی و درمانی عمل نماید و از مراجعات مکرر به پزشکان متعدد بپرهیزد. به علاوه واضح است که ایجاد چنین اعتمادی تأثیر مثبتی در کاهش بار کاری نظام سلامت کشور در برخواهد داشت. بنابراین تقویت اعتماد مذکور، میبایست محور هر برنامه مرتبط با حوزه سلامت به ویژه برنامههای پرمخاطب و به خصوص برنامههای رسانه ملی باشد.
۴- در حال حاضر طرح تحول نظام سلامت در کشور به عنوان یکی از مهمترین سیاستها و برنامههای دولت در حوزه داخل در حال اجرا است و میتوان گفت که به مراحل حساس خود رسیده است. بدون شک موفقیت این طرح و تداوم انجام آن در آینده، در عین اینکه مستلزم نقد منطقی و نظارت عمومی از جمله حساسیت رسانهها و به ویژه رسانه ملی است، منوط به همدلی و همکاری همه اجزای حاکمیت و تلاش برای فرهنگسازی مناسب در این حوزه است و همین واقعیت، حساسیت ساخت هر گونه برنامه در حوزه پزشکی را در شرایط حاضر دو چندان میکند و لزوم بالا بردن سطح دقت در ساختن چنین برنامههایی را گوشزد مینماید.
۵- برنامههای طنزی که تا کنون از رسانه ملی در حوزههای مختلف به نمایش در آمدهاند، به ویژه سریالهای طنزی که توسط هنرمند محترم جناب آقای مدیری کارگردانی شده، دارای مخاطبین بسیار زیاد بودهاند و تصویرهای کلی و ماندگار اجتماعی در ذهن مخاطب ایجاد کردهاند. قطعاً جنابعالی تأیید میفرمائید که مدیریت برداشتهای اجتماعی پیرامون حوزهای مثل حوزه سلامت که پس از پخش چنین برنامه پر مخاطبی ایجاد میشود، بسیار پیچیده است، اینکه این سریال در نهایت چه تصویری از نظام سلامت به عنوان یک نهاد اجتماعی ارائه مینماید، بسیار حائز اهمیت خواهد بود، اینکه مخاطب رسانه ملی پس از پخش این سریال، بیمارستان و سایر مؤسسات پزشکی را با چه دیدی مینگرد، در ارتباط آینده وی با این نهادها و نیز شاغلین حرفههای پزشکی بسیار تأثیرگذار خواهد بود. لذا نگرانی عمده اینجانب این است که تصویر کلی حاصل از این سریال از بیمارستان، پزشک، پرستار و سایر اجزای نظام سلامت در ذهن مخاطب، نمایی غیرقابل اعتماد، ناامیدکننده و آکنده با انواع ناهنجاریها و فسادها باشد. این در حالی است که علیرغم همه اشکالات موجود، بدون شک نظام سلامت و جامعه پزشکی ایران یکی از موفقترین نظامهای سلامت در منطقه و حتی جهان است که بیان مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، مهر تأییدی بر آن است.
۶- با عنایت به واقعیت فوق از ابتدای اطلاع از ساخت چنین برنامهای تلاش شد تا در تعامل و مشارکت با مدیران و عوامل تولید این مجموعه دغدغهها و واقعیتها در جلسات مشروحه ذیل مورد بحث قرار گیرد.
الف- تشکیل جلسه در محل لوکیشن با حضور جناب آقای دکتر ایازی قائم مقام اینجانب و مدیر محترم وقت و مدیران ارشد شبکه ۵ و بحث درباره احتمال بروز حواشی در جامعه پزشکان، پرستاران و دستاندرکاران حوزه سلامت
ب- جلسه با حضور اینجانب، اعضای شورای فرهنگی و هنری وزارت متبوع، مدیران وقت شبکه ۵ و عوامل تولید منجر به هماندیشی جهت پیشبینی وقایع محتمل در پخش این برنامه
ج- مذاکره و جلسه با جناب آقای دارابی معاونت محترم سیما در مدیریت قبلی
د- تشکیل جلسه و مذاکره با معاونت محترم سیما جناب آقای پورمحمدی و انتقال دغدغههای جامعه پزشکی
ه- برگزاری جلسه با جنابعالی و معاونت سیما در خصوص هماهنگی در سیاستها و برنامهها و طرح موضوع این سریال.
متأسفانه علیرغم جلسات فوق مطلع شدیم که پخش این برنامه طنز از سال آینده شروع خواهد شد از آنجا که بر اساس بند ۱۱: ابلاغ سیاستهای کلی و سلامت کشور توسط مقام معظم رهبری «افزایش آگاهی، مسئولیتپذیری ، توانمندی و مشارکت ساختارمند و فعالانه فرد، خانواده و جامعه در تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت با استفاده از ظرفیت نهادها و سازمانهای فرهنگی، آموزشی و رسانهای کشور تحت نظارت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی» میباشد. بدیهی است که رسانه ملی این امر مولوی را مدنظر قرار داده و از مفاد آن بهره گرفته و در هماهنگی لازم از تداعی احتمالی مقابله رسانه ملی با ویژگی برجسته دولت در داخل که در اجرای طرح تحول نظام سلامت متبلور شده است در اذهان عمومی جلوگیری خواهد کرد.
فرصت را مغتنم شمرده پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید نوروز و بهار طبیعت را به جنابعالی و همکاران محترم تان در رسانه ملی تبریک میگوئیم.
دکتر سید حسن هاشمی
وزیر"
گروه اخبار /
اکبر حاجیلو معاون اداره کل پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه قبول داریم؛ خدمات رفاهی که به فرهنگیان ارایه میشود، در مقایسه با سایر دستگاهها در سطح پایینتری قرار دارد، گفت:از سوی دیگر فرهنگیان از این خدمات به صورت مساوی نیز بهره مند نمیشوند.
معاون اداره کل پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: در حال حاضر ، برخی از فرهنگیان از این خدمات بیشتر بهرهمند میشود و تعدادی کمتر. به طور مثال وام بانک ملی برای 240 هزار نفر فرهنگی پیش بینی شده است؛ در حالی که جامعه آماری ما حدود 1 میلیون نفر است.
حاجیلو تصریح کرد: استفاده فرهنگیان از خدمات رفاهی باید در جایی ثبت و ضبط شود؛ به طور مثال به علت محدودیت مراکز رفاهی، برخی فرهنگیان از این مراکز بهره مند میشوند و برخی دیگر بیبهره میمانند. بنابراین باید شرایط به گونهای شود که فرهنگیان در نوروز و تابستان بتوانند از این مراکز استفاده کنند.
وی با اشاره به اینکه فرهنگیان با اجرای طرح یکپارچهسازی خدمات رفاهی، فرهنگیان دارای شناسنامه رفاهی میشوند، خاطرنشان کرد: در بحث یکپارچهسازی، طرحی را قرار است؛ آماده کنیم که بر اساس آن همه خدمات ارائه شده، در یک شناسنامه ثبت میشود تا عدالت برقرار شود.
حاجیلو با اشاره به طرح جدید بیمهای آموزش و پرورش برای فرهنگیان، گفت: در حال حاضر 4 بسته بیمهای را تهیه کردهایم که به ادارات کل ارسال شده است، در حال حاضر ادارات از طریق سامانههای استانی این اطلاعرسانی را انجام میدهند که با کدام یکی از این بستهها موافق هستند. ادارات کل حداکثر تا 20 اردیبهشت فرصت دارند، نظرات فرهنگیان را در سامانه ها ارسال کنند.
ایلنا
گروه اخبار /
اسحاق جهانگيري، معاون اول رئيس جمهور، مصوبه هيئت وزيران را درباره تعيين ضريب حقوق کارمندان و بازنشستگان براي سال ۱۳۹۴ ابلاغ کرد.
به گزارش پايگاه اطلاعرساني دولت، متن اين مصوبه بدين شرح است:
1- ضريب حقوق اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي و قضات براي سال 1394 به ميزان 19 هزار و 597 ريال تعيين مي شود.
2- ضريب حقوق شاغلين مشمول قانون مديريت خدمات کشوري، کارمندان مشمول قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت (از جمله کارمندان وزارت اطلاعات و شاغلين پستهاي سياسي وزارت امور خارجه) و بازنشستگان موضوع بند (ج) ماده (50) قانون برنامه پنجم توسعه براي سال 1394 به ميزان 1376 ريال تعيين ميشود.
3- حقوق بازنشستگان و وظيفه بگيران و مشترکان صندوق هاي بازنشستگي کشوري و نيروهاي مسلح و ساير صندوقهاي وابسته به دستگاه هاي اجرايي، مؤسسات انتفاعي وابسته به دولت، نهادها و مؤسسات عمومي غيردولتي در سال 1394 به ميزان 14 درصد نسبت به سال 1393 افزايش مي يابد.
4- سقف افزايش حقوق کارمندان مؤسسات انتفاعي وابسته به دولت، نهادها و مؤسسات عمومي غيردولتي، بانک هاي دولتي، بيمه ها و شرکتهاي دولتي در سال 1394، چهارده درصد تعيين ميشود.
5– حداقل حقوق و مزاياي مستمر (شاغلين) موضوع تبصره ماده (76) قانون مديريت خدمات کشوري براي کارمندان دستگاه هاي اجرايي مشمول اين قانون و ساير مشمولين ماده مذکور به استثناي مشمولين بند (7) اين تصويب نامه در سال 1394 به ميزان 7 ميليون و 500 هزار ريال و حداکثر حقوق و مزاياي مستمر اين قبيل کارمندان هفت برابر حداقل حقوق مذکور در اين بند تعيين ميشود.
6- حداقل حقوق بازنشستگان و وظيفهبگيران و مشترکان صندوق هاي بازنشستگي کشوري و نيروهاي مسلح و ساير صندوق هاي وابسته به دستگاههاي اجرايي به ميزان 7 ميليون و 500 هزار ريال و حداکثر حقوق آنان نيز هفت برابر حداقل حقوق بازنشستگي تعيين ميشود.
تبصره – اعضاي هيئت علمي دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و پژوهشي و قضات و وزارت اطلاعات و ديوان محاسبات کشور و کارمندان سياسي و شاغل در پستهاي سياسي وزارت امور خارجه از شمول اين بند مستثنا ميباشند.
7- حداقل حقوق و فوق العاده شغل کارمندان مشمول قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت در سال 1394 به ميزان 5 ميليون ريال و حداکثر هفت برابر حداقل مذکور در اين بند تعيين مي شود.
معاون اول رئيس جمهور، اين مصوبه را 27 اسفند 1393 براي اجرا به سازمان مديريت و برنامهريزي کشور ابلاغ کرد.
نوروز امسال هم گذشت و هرکس به نوبه خود تجربه خاصی از آن داشت. همانند سال های قبل این تجربه ترکیبی است از مجموعهای از تعطیلات طولانی، مصرف رسانه ای متراکم که می توان آن را نوعی پرخوری رسانه ای نام نهاد، و البته در کنار این نوع پرخوری، پرخوری در معنای مصطلح آن در مورد غذا، میوه و آجیل هم امری رایج و متداول بوده و در نهایت تجربه نوعی شادمانگی به همراه آسودگی ذهنی ناشی از تعلیق امور و کارها. این تجارب در بستری از گروه های خرد و خاص مانند خانواده و دوستان صمیمی رخ داده و مهمترین مولفه فضایی آن نیز شامل فضای خصوصی به ویژه خانه است. از این منظر نوروز به جای جشنی ملی و عمومی به یک جشن خانوادگی و خانگی (به تعبیری دیگر، یک جشن خصوصی) تبدیل شده است. هرچند تقریبا همه اعضای جامعه درگیر این جشن و مقدمات و موخره های آن هستند، اما واحد اصلی کنشگران این جشن و آیین فرهنگی، فرد یا نزدیک ترین گروه صمیمی او یعنی خانواده و دوستان است. به همین دلیل هم این جشن بیش از همه در فضایی خانگی و معطوف به کنشگران آن رخ می دهد.
در فضای رسانه ای و گفتارهای عمومی تصویری از نوروز به عنوان آیینی باستانی و ملی ارائه می شود که مهمترین مولفهاش سابقه تاریخی و فرهنگی آن به همراه حس غرورآمیزی است که افراد نسبت به این میراث معنوی شان دارند. مساله اصلی آن است که مدیران و نهادهای رسمی چه برنامه ریزی و سیاست گزاری ای برای این فرصت طلایی فرهنگ ایرانی دارند، زیرا فرصت های کلیدی ای مانند نوروز که زمینه ای برای بازسازی و بازتولید فرهنگ هستند، همزمان فرصتی برای تغییر و اصلاح و ارتقای فرهنگ هم هستند.
متاسفانه در این زمینه وضع موجود بیانگر آنست که برنامه ریزی و سیاست گزاری فرهنگی دقیقی برای ایام نوروز دیده نمی شود. فارغ از برنامه ریزی رسانه ای که تلاش دارد این ایام فراغت و بیکاری را با مجموعه ای از برنامه های سرگرم کننده (مانند فیلم و سریال و گاه هم موسیقی) و شاید هم آموزنده پر کند، و اندکی هم برنامه هایی که نظام آموزشی برای حفظ حداقلی پیوند دانشآموزان با درس و مدرسه انجام می دهد، دیگر نمی توان برنامه خاصی در حیطه مراکز سیاست گزاری فرهنگی (رسمی و غیر رسمی) در زمینه نوروز دید. طی چند سال اخیر یک برنامه ریزی نسبتا موفق هم شکل گرفته که ذیل عنوان راهیان نور معرفی شده است. این برنامه بیانگر نوعی سیاست گزاری فرهنگی برای استفاده از ایام نوروز و مسافرت ها جهت آشنا کردن مردم با مناطق جنگی و خاطرات جنگ است.
جشن و آیین نوروز به مثابه یک سرمایه فرهنگی و میراث معنوی جامعه ما، آن قدر اهمیت و ارزش داشته و دارد که توانسته چندین هزار سال تداوم داشته باشد و در هر دوره ای بنا بر منطق غالب نظام اعتقادی روز، به رنگ و لعاب همان درآید و ذخیره معنایی خودش را از سرچشمه های اعتقادی رایج سیراب کند. این تداوم تا دوره سنتی ناشی از نقشی بود که نظام هایی آیینی سنتی با محوریت نوروز در ساماندهی زندگی مردم و معیشت و فرهنگ و اجتماع و نظام سیاسی آنها داشته اند. به عنوام مثال نوروز فقط آغاز بهار نبود، بلکه آغاز چرخه کار و معیشت و مبنایی اساطیری و گاه شمارانه برای نظم زندگی مردم بود، اما در دوره مدرن است که نوروز به یک زمان فراغتی گسترده تبدیل می شود و عملا زمینه و بستر کارکردی آن دچار تحولی بنیادین می شود.
این سرمایه معنوی و فرهنگی، به دلیل اهمیت و گسترش و نفوذی که در ذهن و فکر مردم ایرانی دارد، فرصتی بسیار کلیدی برای پرداختن به آن به مثابه یک سیاست فرهنگی و زمینه ای برای سیاست گزاری است. تداوم این سنت کهن چند هزار ساله به معنای آن نیست که با گذر زمان تغییر نمی کند و متحول نمی شود، آیین ها هرچقدر هم عمیق و ماندگار باشند، در نهایت متاثر از بستر و زمینه اجتماعی ای هستند که در آن رخ می دهند، به عبارت دیگر آیین ها بسته به شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ممکن است متحول شوند، استحاله شوند و تقویت شوند و یا حتی تضعیف شده و ازبین بروند ؛ زیرا آیین ها بیش از آنکه مرتبط به گذشته باشند، به زمان حال مرتبط بوده و بیش از آنکه بخواهند گذشته را معنادار کنند، حال را معنادار می کنند. به همین دلیل ازمنظر فرهنگی (فارغ از مباحث تاریخی و ریشه شناختی)باید گفت آیین ها و جشن ها امری متعلق به حال بوده به شدت متاثر از زمان حال هستند. به همین دلیل هم آیین فرصتی کلیدی برای بازتولید خلاقانه فرهنگ و تغییر و تداوم ان هستند.
فارغ از موارد محدود برنامه ریزی های فرهنگی برای نوروز، می توان از نوعی بی توجهی ساختاری در سیاست های فرهنگی جامعه نسبت به نوروز یاد کرد، گویی آیین نوروز، امری عادی است که نیازی به برنامه ریزی ندارد.
در این شرایط بی توجهی به دلالت های سیاست گذرانه نوروز است که نوروز از جشنی عمومی به جشنی خانوادگی و خصوصی (فضای خانوادگی و خصوصی به مثابه بستر اجتماعی اصلی تجربه نوروز) تبدیل شده است، و بیش از همه کارکردی فراغتی پیدا کرده است. نوروز به دلیل اهمیت کلیدی که در جهان سنت داشت، یک آیین کانونی جامعه بود، یعنی کل جامعه در شبکه ای از روابط متقابل و متداخل درآن درگیر بود. این به معنای آن نبود که لزوما همه به هم مرتبط باشند، به معنای آنست که نوروز یک فضای آیینی بوده همه اعضا و گروه های جامعه در آن مشارکت جمعی و عمومی داشتند و این مشارکت جمعی و عمومی در فضاهای عمومی رخ می داد، این با هم بودگی و با همشدگی تمام بخشهای جامعه به معنای یکدستی و یکسانی و یکی شدن همه آنها نبوده، بلکه این حضور به همراه حفظ تمایزها و تفاوت ها و بصورت چندصدایی بوده، به عبارت دیگر نوروز یک متن چندصدایی بوده، لذا همه بخش های جامعه در یک بستر انسجام بخش، هستی اجتماعی و فرهنگی خودشان را زیست می کردند. آنچه که در برخی سنت های نوروزی ذیل مفهوم نوروزگاه می توان یافت، مصداقی برای این ادعاست که یک فضای عمومی وجود داشت که افراد و گروه ها از زمینه ها و منشاهای مختلف وارد آن میشدند و تجربه ای جمعی از آن رخ میداد. مورد دیگر این وضع، بارعامی بود که در روزهای خاصی برای حضور همه مردم در یک فضای خاص داده می شد. نوروز جشنی بود هم خصوصی و هم عمومی؛ هم فردی و هم جمعی.
حضور عمومی گروها و افراد به گونه ای بود که لزوما جماعت ها به سمت همسانی و یکدستی حرکت نمی کردند، بلکه این حضور با حفظ تکثر و تفاوت ها رخ می داد. فضاهای عمومی مانند نوروزگاه یک بستر چندصدایی بودند و چندصدایی بودن راز اصلی ایفای نقش نوروز برای بازتولید جامعه متکثر و شکبه اجتماعی روابط متقابل میان همه بخشهای جامعه بود.
عرصههای عمومی بر مبنای الگوی چندصدایی امکان نمادین همه بخش های جامعه در کنار یکدیگر و در فضایی عمومی را فراهم می کرد. بر این اساس تقلیل نوروز به یک جشن خصوصی و خانوادگی،و یا تقلیل آن به یک آیین فراغتی، بیانگر تغییری است که در کارکردهای اجتماعی این آیین رخ داده و مستلزم نوعی بازنگری در مواجهه سیاست گزارانه با این آیین است.
شبکه آیین های سنتی در ایران امروز دچار بحرانی است که می توان آن را نوعی حاشیهای کردن دانست که گاه تعمدی است و گاه غیر تعمدی، اما هرچه که هست در حجم غنی از کارکردهای سنتی آنها خللی وارد کرده که آنها را به امور و کارکردهای خاصی تقلیل داده است.
لازم است که نوعی بازاندیشی در قابلیت های آیین های جامعه است.
آسیب شناسی تشکل های موجود نشان می دهد که وجود مشکلات درونی و بیرونی ، تشکل ها را در ایفای رسالت خود با مشکل و یا عدم توفیق روبه رو ساخته است .
در این مقاله سعی نداریم کالبد شکافی تشکل ها را لحاظ کنیم ، بلکه بر عمده ضعف های عمومیت دار اشاره می کنیم که در یک نگاه کلی به صورت زیر است :
1-« فقدان استراتژی و برنامه ریزی جامع میان مدت و بلند مدت »
عدم تدوین یک استراتژی و برنامه ریزی جامع باعث " رویکرد انفعالی " در تشکل ها شده و روند حرکتی آن ها را به گونه ای رقم زده است که حیات و استمرار حرکت خود را نه در تغییر و تحولات جامع به سمت وضع مطلوب ، بلکه صرفا در منفعل شدن مقطعی نسبت به آن چه می گذرد ، می یابد .وجود چنین حالتی اگرچه ممکن است سبب توفیق موسمی یک تشکل شود ولی در بلند مدت به دلیل فقدان اثرگذاری در بستر زمان مستهلک یا بی خاصیت گشته و " شعارگرایی "رویه اساسی پیشگامان تشکل ها می شود .
2-« فقدان ساختار تشکیلاتی برای تعیین وظایف و توزیع قدرت و اختیارات »
نبود یک ساختار وظیفه گرا و موزون سبب می شود تا رویه های فردی بر خرد جمعی تفوق یابد ، در نتیجه افراد فعال و اخلاقی که فکر و عمل آن ها به بازی گرفته نمی شود ، تدریجا منروی شده و از جمع خارج می شوند که این امر ، منجر به کاهش اعضاء و عدم قابلیت تکثیر مستمر که مرگ هر تشکل است ، می شود .
3-«فقدان برنامه ای آموزشی برای بالا بردن سطح کیفیتی اعضای تشکل »
انسان ها در هر شرایطی و با هر سطحی از تفکر از آموزش مستغنی نیستند ، اکثر تشکل ها از پیشرفت های زمان خویش و از چگونگی تعامل علمی با جهان خارج بی بهره اند و دیگر به عنوان فرزند و عضو فعال زمان خویش تلقی نمی شوند ، یک برنامه مستمر آموزشی به طور مستقیم و غیرمستقیم برای اعضاء و نحوه انگیزه مند کردن حضور اعضاء در چنین آموزش هایی از ضرورت امروز همه ی تشکل هاست .
4-« فقدان سیستم های اطلاعاتی و اطلاع رسانی »
این عارضه عمدتا یکی از ضعف های سازمان های دولتی و غیردولتی در کشورهای جهان سوم است . تهیه و تولید اطلاعات ، معمولا در حاشیه ی سایر فعالیت هاست . امروزه تولید آمار و اطلاعات نه تنها یک هزینه نیست بلکه منبع مهم درآمدی محسوب می شود . اکثر تشکل ها دست یابی به سیستم های اطلاعاتی را غیرضروری می دانند .
5-« فقدان سیستم تامین مالی و بودجه ای »
یکی از مشکلات اساسی تشکل ها ، کمبود منابع مالی برای رفع نیاز تشکل هاست . به نظر می رسد که در صورت عدم حمایت دولت و اعطای یارانه های لازم به تشکل ها و یا عدم طراحی سیستم های تامین منابع مالی توسط اعضاء ، بقای تشکل ها دچار خدشه و آسیب جدی می شود .
6-« فقدان سیستم تعاملی و مثبت »
جوهر اصلی حرکت تشکل ها ، " اصالت مشارکت پذیری " است . مشارکت جویی آن گاه محقق می شود که فرصت شکوفایی و ارائه نظام پیشنهادها را در وزارتخانه ایجاد کنیم و از عوامل کاهش دهنده ی تعامل بپرهیزیم .
امروز یکی از مشکلات عمده ی تشکل ها ، ناکارآمدی و یا نبود طراحی سیستم های تعامل درونی « درون تشکلی » و بیرونی « بین تشکلی » است ؛ به طوری که دیده می شود تعامل فعال و مثبتی به طور ارگانیک و اندام وار بین اعضاء در دست یابی به هدف مشترک وجود ندارد و یا با کمال تاسف دیده می شود که تشکل ها در دست یابی به منافع جمعی و اجتماعی و با به تعبیر بهتر « منافع ملی » نه تنها توجهی ندارند ، بلکه عمدتا همدیگر را رقیب و یا همآوردی که باید بر او تاخت و او را عقب زد ، می پندارند .
مورد مهم دیگری که از عمده ضعف تشکل ها به شمار می ورد مقوله « تقابل تخریبی » با سایر تشکل ها و وزارت خانه و دولت است .
به نظر می رسد که تقابل تخریبی با دولت عمدتا از یک « پیش ذهن تاریخی منفی از دولت » ناشی می شود . اگر ما دولت را نماینده و برآیند آرای مردم در سبک مردم سالارانه تصور کنیم ، دولت یک دولت پاسخ گوست و همکاری مثبت و فعال با این دولت ، بالا بردن اقتدار و اعتماد ملی است ؛ اما اگر دولت را به عکس ، حاکمیتی غیرمردمی و جدا از هم تصور کنیم ، آن گاه مقابله با این دولت مباح تصور می شود .
با تبدیل تقابل تخریبی به تعامل منطقی و ضمن همکاری با تشکل های دیگر ، وزارتخانه و دولت ، انتقاد سازنده و منصفانه از دولت با قوت می تواند تداوم یابد و برای تعامل مثبت با تشکل ها ، ایجاد « سیستم شبکه ای فراگیر بین تشکلی » ضروری و الزامی است .
7-« فقدان منشور اخلاقی »
فعالیت های اجتماعی در جامعه ما فاقد اصول اخلاقی می باشد ، رسیدن به اهداف و خواسته ها از چه راه هایی باید صورت گیرد ؛نوع ارتباطات و اصول حاکم بر تشکل ها بایستی از قواعدی پیروی کند که به عنوان « منشور اخلاقی » امروز مورد توجه همه ی جوامع می باشد . اگر پزشکان قسم نامه ی بقراط حکیم را دارند ما نیز باید برای فعالیت های خویش « قسم نامه ای » را تنظیم کنیم .
در انتهاء ، یاد آوری این نکته ضروری است که با همه ی نکات گفته شده ، حرکت تشکل های فرهنگیان در سال های گذشته با یک روند تکاملی ، آینده روشنی را نوید می دهد .
گروه اخبار /
وزیر آموزش وپرورش با بیان این که آموزش وپرورش بزرگترین فصل مشترک حاکمیت و ملت است گفت: آموزش وپرورش در مقایسه با سایر ارکان مختلف نظام، بیشترین نقش را در تحقق شعار «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» دارد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش وپرورش، پیش ازظهر امروز علی اصغر فانی در دیدار نوروزی با کارکنان حوزه ستادی که در ساختمان شهید رجایی برگزار شد، با اشاره به شعار سال 94 با عنوان «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» اظهار کرد: انتخاب شعار سال توسط مقام معظم رهبری «مدظله العالی» یک نعمت در کنار سایر توفیقات نظام مقدس جمهوری اسلامی است که آموزش وپرورش نقش بیشتری را در تحقق این شعار برعهده دارد.
وی ارکان مختلف حاکمیت نظام و در رأس آن قوه مجریه را مخاطبان اصلی شعار نوروزی خواند و افزود: لازمه تحقق «همدلی و همزبانی» در بین اجزای کشور، اعتماد متقابل بین حاکمیت و ملت است و آموزش و پرورش همواره تلاش می کند همدلی و همزبانی را در جامعه تقویت کند.
فانی با اشاره به فرمایش حضرت امام «ره» مبنی بر این که «مردم ولی نعمت ما هستند» خاطرنشان کرد: صداقت و اجابت درخواست های مردم لازمه تحقق، اعتماد ملت به دولت است و می تواند زمینه همدلی و همزبانی را در بین جامعه گسترش دهد.
عضو کابینه تدبیر و امید عنوان کرد: امیداست که بتوانیم با هم فکری معلمان در تحقق شعار نوروزی گام های مؤثری را برداریم و باید سرمایه بزرگ خدمت به مردم را به نحو شایسته ای قدر بدانیم.
وی تصریح کرد: سال 93 علی رغم همه سختی ها، زیرساخت های ماندگار و خوبی را در پی داشت که اجرای مطلوب سیاست پنج گانه آموزش وپرورش ، برگزاری طرح تعالی مدیریت مدرسه و در پایان تصویب لایحه رتبه بندی معلمان از جمله این اقدامات است.
فانی رفع خلاء های انگیزشی و ارتقای شایستگی های حرفه ای را دو کارکرد اجرای طرح رتبه بندی معلمان عنوان کرد و افزود: امیداست که لایحه رتبه بندی معلمان در چهار رتبه پایه، ارشد، خبره وعالی در مهرماه سال جاری به نحو احسن اجرایی شود و بتواند نتایج خوبی را برای معلمان به ارمغان بیاورد.
وزیر آموزش وپرورش با تقدیر از فعالیت های خوب مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش وپرورش خاطرنشان کرد: در سال جدید باید باید با تقویت بخش های مختلف مرکز اطلاع رسانی و تزریق امکانات و بودجه شرایط را به گونه ای فراهم کنیم تا دستاوردهای آموزش وپرورش به نحو مطلوب تری به اطلاع مخاطبان رسانیده شود.
یک انسانشناس میگوید: "ایامی مانند نوروز باید فرصتی باشد که برخی از مسائل جدی در آن مطرح شود و نسبت به آسیبهای موجود در جامعه خود حساسیتمان را بیشتر کنیم. این امر به خصوص از آن لحاظ اهمیت دارد که در چنین مواقعی جامعه بسیار بیشتر و شفاف تر مشکلات خود را نشان میدهد."...
دکتر ناصر فکوهی(مدیر انسانشناسی و فرهنگ و استاد دانشگاه تهران) درباره رابطه نسلهای مختلف با مناسک نوروز گفت: این رابطه نه در این نسل و نه در نسلهای گذشته با نوروز و با هیچیک از مناسک و جشنها و مراسم گوناگون یکی نبوده است. میتوان از برخی وجوه مشترک سخن گفت، اما روابطی که کنشگران اجتماعی با فرآیندهای زمانی و فضایی و به خصوص مناسبتهای این چنینی دارند، بستگی مستقیم به موقعیت آنها در شبکه پیچیده اجتماعی دارد.
وی درباره رابطه نسلهای گذشته با این آئین توضیح داد: در ایران دست کم دو رویکرد متفاوت شهری و روستایی در نسلهای گذشته نسبت به نوروز وجود داشت. در روستاها، جشن نوروز بیشتر مناسکی بود و نزدیک به جشنهای کشاورزی که ریشه نوروز هم هستند: این جشن در حقیقت جشن آغاز بهار است که در یک نظام کشاورزی اهمیت بسیار زیادی دارد، از این رو، در روستاها، نوروز جشنی است که به شدت با کشاورزی با زمین و با تمام اندیشه باروری و بازگشت به طبیعت یا قدردانی در حضور در طبیعت و برجسته کردن عناصر این امر پیوند خورده بود.
وی در ادامه گفت: این در حالی است که در شهرها، که در دهه های 1340 و 1350 هم بر تعدادشان و هم بر جمعیت شان به شدت افزوده شده بود، نوروز هر چه بیشتر از جشنی کشاورزی و مناسکی به جشنی شهری تبدیل میشود.
جشنی برای واژگونی مناسبات شهری:
تعطیل کار و تعلیق فضای شهری، با ورود گسترده رنگها و کالاها به بازار و هجوم مردم به خیابانها برای پرسه زدن و تفریح.
در نسل دوران نوجوانی ما، نوروز هنوز جشنی بیشتر روستایی بود تا شهری و در شهرها نیز جشنی بسیار با زرق و برق کمتر و با خودنمایی هایی بسیار کمتر از امروز. تازه به دوران رسیدگی در آن زمان هم وجود داشت اما نه به شدت امروز، نابخردی البته در میان همه از جمله «صاحبان اندیشه» دیده میشد،اما در وضعیتی به نظر من غیر قابل مقایسه با امروز.
نوروز روستایی، نوروز شهری
این استاد دانشگاه در مقایسه جشن نوروز شهری گذشته با زمان حال اظهار کرد: جشن شهری در نسل گذشته همچون امروز با مقدمات آن در چهارشنبه سوری آغاز میشد و با سیزده خاتمه مییافت. اما در مجموع میتوان گفت که بسیار بیشتر از امروز با اخلاق و ارزشهای سنتی و ریشه دار و هویت فرهنگی ایرانی نزدیک بود. برای مثال چهارشنبه سوری، جشن آتشی بود که خشونت چندانی در آن مشاهده نمیشد و خبری از وحشیگریهای کنونی در آن نبود. روزهای عید، روزهای تازگی و لباسهای نو و دریافت هدیه و عیدی و تازه کردن دیدارها و خوشی و بی خیالی و آشتی کنان بود و روز سیزده نوعی اوج مناسک شهری در روایتِ شهری که باید دوباره کار را آغاز کند.
ناصر فکوهی با تفکیک رویکردهای شهری در رابطه با نوروز توضیح داد: در شهر هم دست کم دو رویکرد متفاوت وجود داشت. یکی رویکرد اقشار ثروتمند و دیگری رویکرد اقشار متوسط و پایین. هر اندازه در دهه 1340 به انقلاب نزدیکتر میشدیم، هر چند جامعه در مجموع ثروت اقتصادی بیشتری به دست میآورد اما این ثروت به شدت به صورت ناعادلانه توزیع شده و تفاوت طبقاتی بیشتر میشد و همین امر از ابتدای دهه 1350، شکاف مشخصی در جشن نوروز نیز ایجاد کرده بود به صورتی که بخش قابل توجهی از اقشار پردرآمد نوروز را به خارج از کشور میرفتند و دلارهای نفتی خود را خرج میکردند. در حالی که اقشار با درآمد کمتر در حسرت گاه حتی سفری کوچک به شهرهای دیگر کشور بودند. این امر را متاسفانه امروز نیز با افزایش اختلاف طبقاتی در کشور میبینیم. و این از نکاتی است که باید لزوما درباره آنها سیاست اندیشی کرد زیرا اختلاف درآمدی و شکافهای بزرگ در یک جامعه لزوما به تنشهای بزرگ و فراهم آمدن شرایط آنومیک میانجامد.
ناصر فکوهی با ذکر این نکته که نمیتوان با واقعگرایی گذشته و حال را مقایسه کرد گفت: بههر رو اگر خود را به عام ترین مشخصات در میان همه مردم محدود کنیم، باید بگوییم نوروز جشنی بود که شادی زیادی را به همراه میآورد و آرامش و لطافت و شادی و وقاری که امروز کمتر شاهد آنها هستیم. البته در آن زمان نیز اسطوره «گذشته طلایی» مثل امروز وجود داشت و همه از نوروزهای بسیار بهتر در گذشته سخن میگفتند و از اینکه عید دیگر بو و مزه قدیم را ندارد و مردم بد شده اند و غیره. این یک واقعیت است که هر اندازه هم خواسته باشیم نمیتوانیم با یک واقع گرایی کامل دست به مقایسه میان گذشته و حال بزنیم. اما چند نکته را شاید با قاطعیت بیشتری بشود گفت: اینکه در نسل دوران نوجوانی ما، نوروز هنوز جشنی بیشتر روستایی بود تا شهری و در شهرها نیز جشنی بسیار با زرق و برق کمتر و با خودنمایی هایی بسیار کمتر از امروز. تازه به دوران رسیدگی در آن زمان هم وجود داشت اما نه به شدت امروز، نابخردی البته در میان همه از جمله «صاحبان اندیشه» دیده میشد، اما در وضعیتی به نظر من غیر قابل مقایسه با امروز. این چیزی است که به طور کلی میتوان گفت اما طبعا تصویری بسیار مبهم از واقعیتی بسیار پیجیده است که نیاز به کار علمی و مطالعات فرهنگی عمیق دارد.
مدیر انسانشناسی و فرهنگ درباره رابطه نسل امروزی با آئین نوروز اظهار کرد: این رابطه به نظر من هر چه بیشتر سطحی میشود و به صورتهای مختلف نوروز را تبدیل به ابزاری میکند تا از آن در گفتمانهای غیر مناسکی، غیر فرهنگی و غیر اجتماعی استفاده شود. چند مصداق میآورم: جشن نوروز و جشنهای همراهی کننده آن هر چه بیشتر بدل به بهانه ای برای گروهی از شووینیستهای نژاد پرست شده است که گفتمانهای برتری نژادی و فرهنگی ایرانی را مطرح کنند که طبعا ربطی به فرهنگ ایرانی ندارد، زیرا این فرهنگ به صورت تاریخی بیش از دو هزار سال است فرهنگی جهانگرا، چند زبانی و چند سنتی و با دیدگاه هایی بسیار باز نسبت به همه اقوام و اجزای درون و حتی بیرون از خود است.
گفتمان ملیگرا بهجای گفتمان جهانگرا
وی همچنین ادامه داد: این در حالی است که امروز برخی از ایرانیان به جای آنکه افتخار کنند که در یکی از سرچشمههای این سنت جهان گرا و جهان شمول بوده اند که البته پیش از آنها نیز در بین النهرین وجود داشته است، اما در ایران در قالب دولتی متمرکز تا امروز ادامه یافته است، در پی آن هستند که برای خود در این زمینه انحصار به وجود بیاورند و جای گفتمان جهانگرای ایران فرهنگی را به یک گفتمان حقیر ملی گرا و سلسله مراتبی و به اصطلاح خودشان «وطن پرستانه» تقلیل بدهند، در حالی که حتی خود این واژه «پرستش» یک چیز موهوم و به دور از اندیشه ایرانی باستانی، در این اصطلاح، گویای نگاه حقیر غالب بر آن است.
ناصر فکوهی با انتقاد از اینکه نوروز گاه زمینهای برای اختلاف میان گروههای هویتی جامعه شده است گفت: همین امر سبب شده است که گفتمان نوروز - پس از این انحراف- که در روزگاران پیشین عاملی بر ثبات تمرکز سیاسی و فرهنگی ایران بود، امروز گاه زمینه ای شود برای اختلاف میان گروههای مختلف هویتی در کشور و سخنان بی ربط و بی پایه شوینیستهای ملی به شووینیستهای قوم گرا امکان دهد سخن از تبعیض و تمایل به تمایز از فرهنگ مرکزی کنند که البته پدیده ای بسیار منفی است و کاملا نشانه همان فرایندی که بدان میتوان سیاست زدگی یک جشن دانست که در اصل و اساس خود ابتدا یک جشن کشاورزی و سپس یک منسک واژگونی شهری بوده است و عاملی برای ثبات یافتن بیشتر سیستم.
خودنمایی نوروزی!
این استاد دانشگاه با انتقاد از خودنماییهای مختلف اقشار مختلف در ایام نوروز در ادامه اظهار کرد: همین مساله را در جشنها و مراسم همراهی کننده نوروز هم میبینیم. نه فقط نوروز تبدیل به یک جشن گسترده برای به نمایش گذاشتن و خودنمایی از طریق مصرف بی رویه در همه زمینهها شده، بلکه به گونه ای که حتی روشنفکران و نخبگان فکری را در این زمینه راهی نبوده است و هر کدام از روزنامهها و مجلات «زرد» ولی حتی «زرد روشنفکرانه» ما سعی میکنند ویژه نامه هایی پر صفحه تر با تعداد «چهره ها» ی بیشتری منتشر کنند و خودنمایی و تازه به دوران رسیدگی را به نوروز و عرصه تفکر نیز گسترش بدهند، سایر گروههای اجتماعی نیز تلاش میکنند تا حدی که میتوانند تمایز خود را از دیگران با خرج کردن و به اصطلاح رایج با «بریز و بپاش»های بیشتری نشان دهند.
دکتر فکوهی درتحلیل سفرهای نوروزی گفت: پروازهای خارج از کشور از مدت ها پیش از نوروز پر میشوند، تلویزیونها و ماهوارهها دائما سفرهای پر زرق و برق را تبلیغ میکنند و همه تصور میکنند که نوروز را باید در جادهها و در شهرهای شلوغی که میتوانند در همه سال به آنها سفر کنند، بگذرانند. در این میان آنچه فدا میشود، روح این جشن است یعنی آرامش و وقار و ارزشهایی که یک جامعه آرام کشاورزی باید به مثابه میراثی ارزشمند برای جامعه ای صنعتی و پسا صنعتی به یادگار گذارد. اگر وضعیت برگزاری جشن نوروز را در ایرانیان امروز چه در داخل ایران و چه در خارج از آن در نظر بگیریم و آن را برای مثال با جشنهای مشابه برای مثال کریسمس و سال نو مسیحی مقایسه کنیم، متوجه میشویم که نوروز برای بسیاری از آدم ها، امروز موقعیتی طلایی برای برخ کشیدن جایگاهی تخیلی است که تصور میکنند داشتن پول بیشتر یا «دانش» بیشتر به آنها میدهد.
از جشن آتش ایرانی تا بربرهای شمال اروپا!
وی همچنین درباره ریشههای جشن چهارشنبهسوری و آنچه امروز پیرامون این آئین گرده آمده گفت: حتی در مراسمی چون چهارشنبه سوری نیز ما میبینیم که یک جشن آتش (یعنی یک جشن «مقدس» چون آتش در اندیشه ایرانی نمادی از نور و مقدس است) که کاملا سنتی کشاورزی و بسیار ارزشمند است که میتوانست و میتواند در آرامشی بسیار بالا انجام بگیرد با خشونت هایی همراه شده است که تنها میتوان در میان اراذل و اوباش نمایشهای خشونت بار فوتبال در شهرهای اروپایی و آمریکایی مشاهده کرد. تمایل به ایجاد سر و صدا، ایجاد هراس، به لزره در آوردن درها و پنجره ها، و ایجاد موقعیتی که به شرایط جنگی شباهت دارد از مشحصات جوامع کوچ نشین جنگنده نظیر بربرهای شمال اروپا بوده است (برخلاف کوچ نشینان کشاورز نظیر عشایر ایران).
وی همچنین در ادامه گفت: این گروهها در جشن هایشان، سروصدای زیادی ایجاد میکردند و بی بند و باری و تخریب از مشخصات عمومی جشنها بود که شرایطی جنگی را در حالتی از سرگرمی بازتولید میکرد، بیشترین مناسک شان نیز مسابقات جنگی و آدم کشی و وحشی گری بود. در برخی از مناسک شهری این خشونت برای سرگرمی شهریها مورد استفاده قرار میگرفت که معروف ترینش مراسم برگزار شده در "کولیزه" در رم باستان بود، یعنی جنگهای واقعی و کشتار میان گلادیاتورها که در خور جامعه ای خشونت بار و فروپاشیده از لحاظ اخلاقی، همچون روم باستان بود. اما در جوامع کشاورزی، عموما از این سنتها دور بوده ایم و جنگ و کشتار و سرو صدا و جنب و جوشهای بی معنا به پا کردن قباخت داشت، به همین دلیل نیز ما در شکل سنتی برگزاری نوروز با چنین حرکاتی روبرو نبوده ایم.
هنوز بهترین خاطرات نسل ما، خریدهای نوروزی و گرفتن عیدی است. اما این خریدها معمولا به یک جفت کفش و یک شلوار و مبلغهای ناچیزی که برای ما البته بسیار زیاد بود، اما جز به خرید یک یا چند شیئی کوچک ولی چیزهایی که هر کسی بیشترین علاقه را به آنها داشت، امکان نمیداد. تواضع و فروتنی، گریز از افراطی که در این رفتارها وجود داشت، به آنها ارزش میداد. بنابراین بیشترین اهمیتی که در مناسکی چون نوروز وجود داشت نو کردن از طریق فرآیند "پاکیزگی" به معنی باز تقدس دادن به روح و قالبهای مادی بود و نه از خلال فرایند مصرف.
وی با ابراز تاسف نسبت به تبدیل آئینهای مرتبط با نوروز به رفتارهایی خشونتبار اظهار کرد: متاسفانه در دوره جدید، هر چه بیشتر با ورود عناصری سروکار داریم که شبیه به اوباشی گریهای اروپایی و آمریکایی در ورزش هایی چون فوتبال و راگبی هستند. کسانی هم که از این رفتارهای وحشیانه دفاع میکنند معمولا استدلال شان این است که مردم دلشان «شادی» میخواهد، و در حقیقت این مراسم را موقعیتی میبینند برای بیرون ریختن عقدهها که استدلال بی ربطی است، زیرا اگر عقده وجود داشته باشد، که حتما وجود دارد باید دلایل اصلیاش را پیدا و مداوایش کرد نه اینکه آن را به چشنهای هویتی همچون نوروز منتقل کرد.
ناصر فکوهی ضمن انتقاد از کمبود فضاهای لازم برای شادی در جامعه درباره روحیه خشونتی حاکم بر آئین نوروزی توضیح داد: شکی نیست که در جامعه کنونی و به دلیل سیاستگذاریهای غلط و تصدی گری بیش از اندازه دولت، شادی و فضاهای باز در جامعه ما جایگاه اندکی دارند و به آنها توجه نمیشود، اما این گونه مرهمها روحیه خشونتی را تقویت میکند؛ که نه شادی میآفریند و نه شرایط را برای ایجاد فضاهای شاد باز میکند، بلکه نوعی مرهم آسیب زا است که خود ناشی از شرایط آنومیک جامعه ما به شمار میآید و باز هم همان تمایل بیمار گونه که امروز بدل به خود نمایی و خود را نشان دادن و اصلی اساسی در همه روابط شده که به هر قیمت ولو به قیمت ایجاد ترس در دیگران انجام میگیرد.
آیا "نوروز" تخریب میشود؟
این استاد دانشگاه با تاکید بر تخریب و تبدیل نوروز به جشنی مملو از خودنمایی و خشونت در ادامه اظهار کرد: ما در حال تخریب سنت نوروز و تبدیل آن به جشنی از خودنمایی، تازه به دوران رسیدگی و خشونت هستیم و این امر به حافظه و هویت ما ضربه میزند. اینکه میگویم داریم این کار را میکنیم معنایش این نیست که در این کار موفق خواهیم شد، زیرا نوروز و اصولا جشنهای مناسکی و باستانی دارای کارکردی بسیار مهم در ایجاد هویت و تداوم بخشیدن به آن هستند اینکه یک یا چند نسل به دلایل مشخص اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره به سوی انحراف بروند و سقوط اخلاقی و ارزشی کنند، خوشبختانه لزوما دلیلی برای آن نمیشود که این سنتها برای همیشه نابود شوند، اما به هر رو در این دوران که از آن سخن میگوییم، ضربه خواهند خورد و نه تنها نخواهند توانست کارکرد هویت ساز خود را به تحقق برسانند بلکه هر چه بیشتر به تخریب هویتی و ایجاد شرایط آسیب زا تبدیل میشوند. شاید هر زمانی که ما به موقعیتی متعارف تر و متعادل تر برسیم، سالها زمان لازم باشد تا بتوان این سنتها را به موقعیتهای هویت سازشان بازگرداند و آثار خودنمایی، خشونت و اندیشههای افراطی شووینیستی و مریض گونه نژاد پرستانه و قوم گرایانه را از آنها پاک کرد.
خریدهای نوروزی از گذشته تا حال
فکوهی با تشریح آئین نوروزی در مناسک کشاورزی آن و مقایسه خریدهای نوروزی در گذشته و حال گفت: نو کردن و پوشیدن جامهها و تمیز کردن خانه و گردو غبار گرفتن از اشیاء جزو سنت هایی است که کاملا در اندیشه و گفتمان مناسکی کشاورزی نوروز جای دارند. هنوز بهترین خاطرات نسل ما، خریدهای نوروزی و گرفتن عیدی است. اما این خریدها معمولا به یک جفت کفش و یک شلوار و مبلغهای ناچیزی که برای ما البته بسیار زیاد بود، اما جز به خرید یک یا چند شیئی کوچک ولی چیزهایی که هر کسی بیشترین علاقه را به آنها داشت، امکان نمیداد. تواضع و فروتنی، گریز از افراطی که در این رفتارها وجود داشت، به آنها ارزش میداد. بنابراین بیشترین اهمیتی که در مناسکی چون نوروز وجود داشت نو کردن از طریق فرایند "پاکیزگی" به معنی باز تقدس دادن به روح و قالبهای مادی بود و نه از خلال فرایند مصرف.
وی گفت: مصرف سرمایه دارانه و به خصوص نولیبرالی که در سالهای اخیر با ورود بیش از پیش سرمایههای مختلف از جمله پولهای کثیف، به صورت گسترده ای در جامعه ما به راه افتاده است، نه تنها هیچ ربطی به اندیشه و گفتمان نو شدگی نورزوی ندارند بلکه به شدت با آن در تضاد هستند.
فکوهی با انتقاد از مصارف خودنمایانه نوروز اظهار کرد: مصرفهای خودنمایانه و تازه به دوران رسیدهِ نوکیسههایی که بی شخصیتی، کوته فکری، کج سلیقگیهای اجتماعی و عقب افتادگیهای فرهنگی شان به همان اندازه در آنها افزایش مییابد که حسابهای بانکی شان بالا تر رفته و خانهها و خودروهایشان بزرگتر میشوند، دقیقا در روحیه ای مخالف نوشدگی نوروزی قرار دارد که باید امکان دهد انسانها پوست بیاندازند و خود را سبک کنند و روزگاری تازه را با اندیشههای نو و با روحیه ای باز تر و کمتر آغشته به مادیات آغاز کنند.
فکوهی با انتقاد صریح از شرایط امروزین نوروز در ادامه گفت: متاسفانه افراد تصور میکنند که هر اندازه بیشتر داشته باشند و بیشتر خرج کنند، و هر اندازه بیشتر از سفرهای خارج و داخل کشور و ویلا هایشان در شمال و ترکیه و دبی سخن بگویند، ارزش اجتماعی بیشتری پیدا میکنند و باید بیشتر به آنها احترام گذاشت در حالی که این گونه سخنان دقیقا نشان دهنده موقعیت حقیر این گونه افراد است که اغلب از هرگونه احساس نوع دوستی، انسانیت و همبستگی اجتماعی و از رفتارهای مدنی به دور هستند و اصولا نمیتوانند آنها را درک کنند.
بیفرهنگی و دوری از خود
وی همچنین تصریح کرد: ما با آدم هایی چنان بی فرهنگ سروکار داریم که کاملا آمادگی دارند برای یک مراسم عروسی یا ختم، برای خرید یک کفش یا کت و شلوار و پیراهن «لوکس» (که شیادان زیرکی، دقیقا برای ساده لوحانی همچون آنها آماده کرده و عرضه میکنند) میلیونها تومان در چند ساعت خرج کنند، اما وقتی به یک عمل فرهنگی میرسند، مثلا خرید یک کتاب یا کمک به یک حرکت فرهنگی و یا حتی کمک به یک موسسه علمی و یک انجمن غیر دولتی، حاضر نیستند حتی یک ریال هزینه کنند و دائما از اینکه «اینها همه برای سرکیسه کردن مردم است» صحبت میکنند تا بی فرهنگی و دوری خود را از مدنیت و اندیشه و اخلاق توجیه کنند.
دکتر ناصر فکوهی درباره خودنماییهای نوروزی توضیح داد: نوروز همچون هر فرآیند دیگری در جامعه امروز بهانه ای است برای خودنماییهای بیشتر نوکیسه گان. البته آنچه مایه تاسف است اینکه کمتر کسی حاضر به دیدن این موضوع با نگاهی آسیب شناسانه است.
وقتی اظهار نظر افراد را میخوانیم کمترین انتقاد از وضعیت موجود یا به حساب «سیاه نمایی» گذاشته میشود و یا به حساب اینکه «تحمل شاد بودن ما را ندارند»! و گروهی از این گونه شعارهای بچه گانه به اصطلاح «مخالف خوان» و حرف هایی از این قبیل.
ناصر فکوهی با انتقاد از سیاستگذاریهای اشتباه سیستمهای مرکزی در جامعه ما اظهار کرد: درست است که سیاستگذاریهای نادرست سیستمهای مرکزی و تصدی گریها و دخالتهای غیر قابل دفاع پیوسته قدرت در طول سالهای سال در همه امور و از جمله خصوصی ترین مسائل زندگی درونی مردم، بسیاری را نسبت به هرگونه بحثی در این زمینه حساس کرده است، اما این دلیل نمیشود که آسیبها را بیان نکرد و اجازه داد همه هم به خود و هم به دیگران آسیب بزنند. وقتی میزان دخالت در زندگی خصوصی به حدودی میرسد که ما به آنها رسیده ایم اولا کارایی این دخالتها به حداقل میرسند و آسیبها در حوزه عمومی و به ویژه خصوصی به ابعادی غیر قابل تصور میرسند، ثانیا از یک بحث جدی فاصله میگیریم و آن اینکه جرمهای واقعی، خصوصی و عمومی نمیشناسند، امروز در سیستمهای حقوقی جهان، جرایم چه در حوزه خصوصی و چه در حوزه عمومی به یک شکل قابل پیگیری هستند.
فکوهی در ادامه گفت: در جامعه ما ظاهرا وقتی از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی صحبت میشود و میگویند «چهار دیواری، اختیاری» ما با تفکری پیش شهری و عقب افتاده سروکار داریم که طرفدار عدم دخالت کامل است و فکر میکند اصولا چنین روندی در یک موقعیت مدرن ممکن است. دلیل چنین امری همان افراطی است که در تصدیگری انجام شده است.
تفاوت یک جامعه مدنیت یافته و باز با یک جامعه بدون مدنیت یا با مدنیت ضعیف و بسته، دقیقا در همین است. در جامعه نخست افراد در بسیاری موارد محدودیتها را بر آزادی خود، به صورت مشروط و قاعده مند تحمل میکنند، زیرا میدانند بدون این محدودیتها نمیتوان سیستم عمومی را مدیریت کرد. اما در یک جامعه بسته، افراد هر گونه محدودیت را یک فشار مضاعف به حساب میآورند و تصورشان از آزادی نوعی بی بند و باری است که راه را بر هرگونه رفتار غیر منطقی باز گذارد.
فکوهی تصریح کرد: ایامی مانند نوروز باید فرصتی باشد که برخی از مسائل جدی در آن مطرح شود و نسبت به آسیبهای موجود در جامعه خود حساسیتمان را بیشتر کنیم. این امر به خصوص از آن لحاظ اهمیت دارد که در چنین مواقعی جامعه بسیار بیشتر و شفاف تر مشکلات خود را نشان میدهد.
ناصر فکوهی در پاسخ به این سئوال که آیا نوروز را باید به اشکال گذشته آن برگرداند، توضیح داد: بازگشت به گذشته نه هرگز امکان داشته و نه احتمالا هرگز در آیندهِ قابل تصور برای ما، امکان خواهد داشت. مساله اصولا این نیست که ما به گذشته ای که بخش بزرگی از آن نیز تخیلات زیباسازی شده ما در طول زمان و ساختن یک موقعیت طلایی خیالی و غیر واقعی است، بازگردیم. مساله آن است که از گذشته در کنار سایر منابعی که در اختیار داریم، برای بهبود وضعیت کنونی و آینده مان درس بگیریم که چگونه به بهترین وجهی موقعیت کنونی خود را مدیریت کنیم.
وی گفت: وقتی ما همه پدیدههای زندگی خود را تغییر داده ایم و در محیطی متفاوت با ابزارهایی متفاوت، در خانهها و شهری متفاوت و با آدمها و منش هایی متفاوت زندگی میکنیم، بازگشت به گذشته بی معنا است، اما این بدان معنی نیست که گذشته را به دور بریزیم.
مصرفهای خودنمایانه دقیقا در روحیه ای مخالف نوشدگی نوروزی قرار دارد که باید امکان دهد انسانها پوست بیاندازند و خود را سبک کنند و روزگاری تازه را با اندیشههای نو و با روحیه ای باز تر و کمتر آغشته به مادیات آغاز کنند.
دکتر ناصر فکوهی گفت: برخورداری از یک میراث فرهنگی و یک پیشینه تاریخی موقعیتی است که امروز بسیاری از فرهنگهای کشوری از آن بیبهرهاند و همین سبب میشود که به سرعت درون موقعیتهایی حاد و خطرناک قرار بگیرند. موقعیت کنونی خاور میانه مثالی خوب در این زمینه است و نبود پیشینه تمدنی پیوسته در این منطقه در بسیاری از کشورهای آن سبب شده که دخالت قدرتهای بزرگ به سادگی بتواند موقعیت قبیلهای آنها را دستمایه ایجاد آشوبها و جنگهای منطقهای و خانمان برانداز برایشان بکنند.
این استاد دانشگاه در انتها اظهار کرد: در این شرایط یکی از بزرگترین شانسهای ما میراث فرهنگی مان است، یعنی تجربه زیسته شدهای که در طول هزاران سال به دست آمده است و به ما نوعی شعور تاریخی میدهد.
اما این شعور تاریخی نباید برای فخر فروشی به دیگران و مطرح کردن برتری نژادی و ملی گراییهای افراطی استفاده شود بلکه باید از آن برای مدیریت بهتر موقعیت کنونی مان استفاده کرد.
گروه اخبار /
طبق بخشنامه وزارت آموزش و پرورش ضریب حقوقی 1394با افزایش ۱۴ درصدی ۱۳۷۶می باشد.
ضمنا فوق العاده شغل دبیران مربیان معاونین از ۸۰۰ امتیاز به ۱۳۰۰ امتیاز اصلاح شد و همچنین فوق العاده شغل مدیران از ۱۲۰۰ به ۱۵۰۰ اصلاح شد.
تغییرات احکام سال ۹۴ به شرح زیر می باشد :
۱۴٪ اضافه حقوق برای تمامی همکاران
تغییر فوق العاده شغل مدیران از ۱۲۰۰ به ۱۵۰۰
تغییر فوق العاده شغل دبیران و معاونین شاغل در متوسطه اول و دوم از ۸۰۰ به ۱۳۰۰
با توجه به ضریب ریالی سال ۹۴( ۱۳۷۶ریال)
مدیران :
۱۴٪ + ۴۱۲۸۰۰
معاونین و دبیران متوسطه اول و دوم:
۱۴٪ + ۶۸۸۰۰
همکاران ابتدایی
۱۴٪
لازم به ذکر است فوق العاده شغل همکاران ابتدایی سال قبل به ۱۵۰۰ افزایش پیدا کرده بود.ا