سال هاست كه فرهنگيان در تلاش براى اثبات " پايين بودن حقوق و دستمزد و پيگيرى قانونى و اجتماعى " اين مقوله مى باشند ، ولى متاسفانه عليرغم قول و قرارهاى بسيار توسط دست اندركاران ، هيچ گونه موفقيت خاصى به دست نياورده و تا حدودى نيز منجر به " نافرمانى مدنى" و دستگيرى برخى از آنان گرديده كه در اين برهه تاريخى از زمان كار پسنديده و درستى نبوده و از طرفى فرهنگيان خود صاحبان اصلى اين انقلاب كه با خون شهدا و خصوصا شهداى فرهنگى رنگين گرديده مى باشند و نبايد مقابل آن بايستند.
از طرفى دولت ها و اولياى امور در هر برهه از زمان با دلايل منطقى و گاهى نيز غير منطقى و تبعيض گونه از پرداختن به " مطالبات به حق اين قشر فرهيخته " سرباززده و علت آن را زيادى اين قشر محترم و يا كسرى بودجه و يا حتى تحريم هاى اقتصادى دانسته و در نهايت " روز به روز دريغ از ديروز" .
هر ساله در روز يا به عبارتى "هفته معلم " هريك از مسئولين براى اينكه حرفى زده باشند ، به نوبه خود پس از اعلام اينكه " معلمى شغل انبياء است" و معلمين بايد همچون انبياء رياضت بكشند ، از پرداختن به حقوق اصلى آنها سر باز زده و يا با اعلام تصميمات ابن الوقت و " وعده هاى سرخرمن " تا سال ديگر و روز معلمى ديگر مشغول امورات خود مى گردند.
پرداختن به دلايل اين موضوعات مطروحه ، در برهه هاى گذشته نشان از آن دارد كه شايد برخى مواقع مسئولين هم راه و چاره اى ندارند و ناتوانى از پرداختن به مطالبات اين عزيزان ؛ به دلايل تا حدودى منطقى ناچارا با بيان اين وعده ها ، به جاى" صادق بودن " و " بيان حقايق اقتصادى كشور" و در خواست گذشت و ايثار از اين عزيزان و برآورده نمودن خواسته هاى آنان از راه هاى منطقى و قانونى و يا برنامه ريزى جهت كاستن از آلام اين عزيزان از راه هاى سفسطه آميز و يا مايوس كننده و گاهى نيز با توهين به شان و شخصيت اين بزرگان سعى در فرار از واقعيت ها داشته و دارند.
لذا به نظر مى رسد پيدا كردن يك راه حل ميانه كه هم منجر به احقاق حقوق فرهنگيان بزرگوار و خروج آنان از دايره " شرمندگى خانواده و فرزندان" و رسيدن به شان اجتماعى و اقتصادى و پرهيز از كارهاى اقتصادى كه خلاف شان معلمى مى باشد ، از واجبات بوده و از هرز رفتن اهداف فرهنگيان از يك خواسته صنفى و اجتماعى به "نافرمانى مدنى " كه به نظر كارى ناصحيح از طرف صاحبان اصلى انقلاب و قرار گرفتن در جهت اهداف بيگانه باشد، جلوگيرى مى نمايد.
لذا به نظر مى آيد با توجه به ناتوانى مسئولين از بر آورده نمودن خواسته ها به هر دليل منطقى و يا غير منطقى بايد فرهنگيان خود به دنبال راه چاره اى بوده و همان گونه كه سخت ترين معادلات رياضى و علمى را در كلاس هاى درس حل مى نمايند ، اين مورد پيچيده و تا حدودى لاينحل را نيز با تكيه بر صداقت و تيز هوشى اين قشر محترم حل نمايند و با " تشكيل كانون هاى صنفى و قانونى " و تشكيل " كانون هاى اقتصادى " راه حل هايى را در جهت در آمدزايى اين وزارتخانه و هزينه نمودن آن براى برطرف نمودن تنگناهاى اقتصادى و خروج از وابستگى اقتصادى به بودجه هاى دولتى كه منجر به پايين آمدن شان معلمين و قرار گرفتن دست آنان در جيب دولتى كه هر روز ترفندى براى نشان دادن ناتوانى اقتصادى براى پرداخت مطالبات عزيزان فرهنگى به كار برده و مى برد و در پايان هم از زياد بودن آنان ابراز تاسف مى نمايند ، به دست مى آورند .
" خودكفايى اقتصادى و اجتماعى فرهنگيان " ، از بزرگترين را هكارهايى است كه موجب نجات اين عزيزان از ورطه اى كه به دام آن افتاده اند و منجر به زير سوال رفتن شان و منزلت آنان گرديده خواهد شد و مصداق آنرا در "روزهاى معلم" كه هرساله منجر به " افت منزلت معلمين " گرديده و آخرين مورد آن نيز " چاپ كاريكاتور سخيف " در روزنامه " همشهرى " كه متاسفانه با هزاربار عذر خواهى هم جبران نمى شود ، مى بينيم .
طرح اين مو ضوع ، ميان انديشمندان فرهنگى و اقتصادى و پيدا كردن راه حل هاى اساسى براى اين مهم ، كارى نه چندان سخت و دور از دسترس بوده و نياز به تلاش و وحدت صنفى اين قشر فرهيخته و محترم دارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1-چرا با این اوضاع بازم همکارا دارن برا انتحانات نهایی ثبت نام میکنند؟
2-چرا برای روز معلم در جشنا میخوان شرکت کنند؟
3-چرا تن به دریافت یک تقدیر نامه های میدن که هیچ ارزشی نداره؟
عزیزان اگه تو اعتراضات شرکت نمیکنید لااقل تو همگام با دیگر همکاران تو مراسمات و برگزاری امتحاناتم شرکت نکنید.