با کمی دقت در سطح شهرها در می یابیم که یکی از مهمترین و پر تعدادترین موسسات غیر دولتی آموزشگاه های آزاد است همچون آموزشگاه زبان، نقاشی، کامپیوتر و حتی مراکز آموزش قرآن و معارف دینی .
آیا تا کنون این سوال را ازخود پرسیده ایم که چرا تمام این اموری که نام برده شد با آنکه در مدارس تدریس می شوند باز هم جامعه را راضی نمی کند و اولیاء فرزندان خود را در ساعات غیر مدرسه برای دریافت همان آموزش به مراکز غیر دولتی فرستاده و هزینه های آن را تقبل می کنند؟ مگر در مدارس این مطالب آن هم در ساعات طولانی آموزش داده نمی شود؟
واقعیت این است که جامعه به درستی دریافته که در مدارس به طور شایسته و بایسته آنچه لازم است یاد داده نمی شود و برای جبران آن باید به کلاس های فوق برنامه روی آورد.
از طرفی مسئولین بلند پایه کشور نیز سال هاست که به این واقعیت اعتراف دارند که باید در آموزش وپرورش تغییر و تحولی ایجاد شود تا تربیت نسل آینده به درستی صورت گیرد و در این میان سعی و تلاش های صورت گرفته به تغییر و تحول نظام آموزشی تعداد پایه های هر دوره ، ارزشیابی و حتی کتاب درسی نیز منجر شده ولی در پایان نتیجه لازم به دست نیامده و حتی وضع بدتری هم پیش آمده است که آن را قبلا در نوشته ای دیگر با عنوان "آموزش وپرورش را دریابیم " تا حدودی بررسی نموده ام.
در این بین تنها عاملی که به آن توجه نشده است نیروی انسانی و آماده سازی روحی و فکری ایشان می باشد و به عکس حتی مورد بی مهری هم واقع شده اند و آنچه قبلا در مورد ایشان ارائه می شده قطع گردیده است ، همچون کاهش و قطع دوره های تخصصی پیش و ضمن خدمت ، عدم سخت گیری و مراقبت برای استخدام نیروی مناسب، عدم تامین مالی و ایجاد نارضایتی ایشان از وضعیت کار و معیشت و منزلت شان، که تماما به علت هزینه بر بودن و سعی در صرفه جویی انجام گرفته است ؛ در صورتی که باید بدانیم بهترین دستگاه ها و مدرن ترین تکنولوژی بدون نیروی کار مناسب و ماهر هیچ ارزشی ندارد و خروجی آن نازل و بی ارزش است و درمورد تربیت انسان نیز همین موضوع صادق است و هر چه در حوزه های دیگر تلاش کنیم بدون در نظر گرفتن نیروی انسانی قادر به تغییر جزیی هم نخواهیم بود.
از طرفی ما درکشور با کمبود منابع مالی مواجه هستیم و باید در هزینه ها به شدت صرفه جویی کرده از هزینه های بی جا و بی اثر خودداری کنیم. اصولا ریخت و پاش و اسراف به هزینه ای اطلاق می شود که در ازای آن عایدی قابل توجهی حاصل نگردد. پس در امور مختلف یا باید هزینه نکرد یا چنان هزینه نمود که در قبل آن نتیجه ای به دست آورد بالاتر و مهمتر و با ارزش تر از آن سرمایه ای که صرف می شود.
در آموزش و پرورش هم باید این نکته در نظر گرفته شود ، اگر قرار است آموزش های رسمی ناقص و ناکارآمد باشد و دوباره توسط مردم در همان موارد هزینه های گزافی صرف شود، این مصداق اسراف و تبذیر است چرا که مقصود حاصل نشده است.
پس باید برای جلوگیری از این ریخت پاش که هرساله فغان عده ای را در آورده فکری کرد که نتیجه دهد یا هزینه نشود و در جای دیگر موجبات بهتری فراهم آورد.
به نظر می رسد دو راه برای جلوگیری از این اسراف پیش پایمان است ، یکی تعطیل کردن کل آموزش و پرورش و هزینه تمام بودجه آن جای دیگر، که شبیه به خود کشی یک ملت است و با این کار مهمترین امر یعنی تربیت نسل آینده با آداب و رسوم سنت ها و عقاید خود را تعطیل کرده و هدایت آن را به هرکس که به هر نیتی وارد آن شده بسپاریم که نتیجه آن نیاز به توضیح ندارد.
راه دوم این است که برای این سیستم هدف و مسیر و برنامه مشخص تعریف شود و با تاکید بر آن و با هزینه کافی و درست نتیجه مورد نظر را حاصل نمود. یعنی هزینه ها را در جای خود افزایش دهیم و با تربیت و تقویت نیروی متخصص لازم با سازکاری درست رهسپار آموزش نسل آینده نماییم تا آنچه با تغییر چند باره نظام و محتوای آموزشی به دست نیامده است با آماده سازی و انگیزه دادن به نیروی انسانی ماهر حاصل گردد. در غیر این صورت اگر صدها بار هم نظام آموزشی و محتوا را تغییر دهیم اتفاقی نخواهد افتاد و پول مملکت را دور ریخته ایم.
بیایید تا وقت نگذشته از اتلاف سرمایه های مادی و معنوی کشور پیشگیری کنیم و یک بار به درستی به نظام آموزشی توجه نموده و درد آن را به واقع علاج کنیم که مسکن دادن به این بیمار جز سوق دادن به مرگش اثری نخواهد داشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر معلم کم کاری میکند چرا بعضی در دانشگاه هم کلاس خصوصی می روند
جواب آنقدر تنبل شده ایم که راحترین راه را پرسیدن چند باره قرار داده ایم نه جسجوی چند باره