گروه اخبار /
گروه مدرسه| سال جديد كه شروع ميشود معلمان نيز همچون ساير كاركنان منتظر صدور احكام جديد حقوقي خود هستند البته با نگراني بيشتر، چون كه اين قشر برخلاف ساير كارمندان دولت از مزاياي ديگري برخوردار نيستند لذا تمام اميدشان به درصدهايي است كه خبر از افزايش حقوق ميدهد؛ درصدهايي كه خيلي هنر كند با نرخ تورم برابري خواهد كرد.
امسال هم معلمان دل خوشي از افزايشها ندارند آنها ميگويند نه تبعيضها برطرف شده و نه از نزديكي به خط فقر خبري است همچنان ما زير خط فقر قرار داريم.
گروه مدرسه «اعتماد» بر آن شد تا به ابعاد مختلف احكام حقوقي و ارتباط آن با بودجه كشور و بودجه آموزش و پرورش و سهم حقوق معلمان در اين بودجه بپردازد و در يك نگاه اجمالي تصويري از تغييرات و نسبتها در سال جديد ارايه دهد.
بيترديد درخواست افزايش حقوق معلمان با آينده شغلي آنها گره خورده است و معيشت معلم زمينهساز منزلت اوست. نميشود معلم را زير خط فقر نگه داشت و از منزلت او دم زد يا انتظار ارتقاي كيفيت آموزشي را داشت.
سخن نخست
سرمايهاي بودن تعليم و تربيت لااقل در مقام سخن، مورد تاكيد بسياري از سياستگذاران و مسوولان كشور قرار دارد. يكي از شواهد مهمي كه ميتواند ملاك ارزيابي اين ادعا قرار گيرد، «ميزان بودجه اختصاص يافته به وزارت آموزش و پرورش و دستگاههاي مرتبط با آن» است. در اين ميان، با توجه به اهميت جدي نيروي انساني در فرآيند تعليم و تربيت، بديهي است كه بودجه اختصاصي به تربيت معلم و معيشت فرهنگيان يكي از مهمترين شاخصهاي سنجش ميزان توجه به آموزش و پرورش است.
حقوق و دستمزد فرهنگيان از جمله شاخصهايي است كه ميتواند نشان دهد منزلت و شأن معلمان در جامعه چه وضعيتي دارد. از آنجا كه بخش قابل توجهي از بودجه وزارت آموزش و پرورش ذيل رديف «حقوق و مزاياي مستمر» تعريف شده است، اين شاخص ميتواند بهطور مستقيم نيز حاكي از نگرش سرمايهاي به تعليم و تربيت باشد.
بررسي قانون بودجه سالهاي ٨٧ تا ٩٣ و لايحه بودجه ٩٤ نشان ميدهد كه در سالهاي اخير، سطح درآمد فرهنگيان تقريبا هيچ تغييري نكرده است! به عبارت ديگر اگر حقوق و دستمزد فرهنگيان در سال ٨٧ و نرخ تورم رسمي اعلام شده بانك مركزي را مبنا قرار دهيم، محاسبه حقوق سالهاي بعد نشان ميدهد كه بهطور متوسط افزايش حقوق و دستمزد فرهنگيان متناسب با تورم بوده است و نه بيشتر. لذا ميتوان ادعا كرد كه از سال ٨٧ تاكنون درآمد فرهنگيان هيچ تغييري نكرده و قدرت خريد آنها ثابت مانده است.
سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومي كشور
بيترديد وقتي از حقوق و مزاياي معلم سخن به ميان ميآيد پيش از هر چيزي ذهن متوجه بودجه آموزش و پرورش و سهم آن از بودجه عمومي ميشود؛ سهمي كه قبل از هر چيزي بيانگر اولويتهاي سياست گذاران و برنامهريزان كشور است، به اين معنا كه تا اين رويكردها تغيير نكند اميدي به اينكه سهم آموزش و پرورش افزايش يابد وجود ندارد. سهمي كه هم اكنون مورد اعتراض همه قرار دارد ، حتي وزير اين وزارتخانه كه خيلي هم محافظهكار است به اين سهم معترض است.
وزير آموزش و پرورش با بيان اينكه سهم اين وزارتخانه از بودجه عمومي كشور سهم مناسبي نيست، گفته: سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومي كشور زير ١٠ درصد است كه اين بودجه مناسبي نيست اما اميدواريم با تاكيد رهبري و رييسجمهور در وضعيت اقتصادي اين وزارتخانه گشايشي شود.
سهم حقوق پرسنل از بودجه آموزش و پرورش
سهم بودجه آموزش وپرورش از بودجه عمومي علاوه بر اينكه اندك است، اما اين سهم اندك نيز صرف حقوق پرسنل ميشود و امكان توسعه امكانات و تجهيزات و كيفيتبخشي را به مديران و مسوولان نميدهد. حتي اگر افزايشي هم در بودجه روي دهد با توجه به اولويت معيشتي معلمان تلاش ميشود بر حقوق و مزاياي آنها افزوده شود.
وزير آموزش و پرورش در همين زمينه گفته: ٩٨ درصد اعتباري كه در اختيار داريم صرف پرداخت حقوق ميشود به عنوان مثال از ٢١ هزار ميليارد تومان بودجه آموزش و پرورش در سال ٩٣ حدود ٩٨ درصد براي حقوق معلمان اختصاص داده ميشود و حدود ٢٠٠ ميليارد تومان اعتبار در اختيار ما قرار ميگيرد كه اين رقم در مقايسه با حجم كار بسيار اندك است.
بنا به مطالعه مركز پژوهشهاي مجلس ٨٦ درصد از كل بودجه آموزش و پرورش مربوط به حقوق و مزاياست.
مشكلي به نام كسري بودجه و حقوق معلمان
مديريت منابع مالي آموزش وپرورش سالهاست مشكل كسري بودجه گير كرده است، اين كسري از هر سال به سال بعد منتقل ميشود و مديران را درمانده ميسازد، بنا براين اگرهم افزايشي در بودجه ايجاد شود با اين كسري امكان اختصاص مبلغ قابل توجه به حقوق معلمان را سلب ميكند.
بودجه ٩٤ وحقوق معلمان
با ارايه لايحه بودجه سال ٩٤ به مجلس، معلمان متوجه شدند تغيير محسوسي درارقام بودجه ايجاد نشده و اميدي به افزايش قابل توجه حقوق وجود نخواهد داشت لذا با اعتراضهايي از مجلس خواستند بودجه آموزش وپرورش به ويژه بخش حقوق پرسنل ومعلمان را افزايش دهد؛ درخواستي كه با پاسخ مورد انتظار مواجه نشد.
مسوولان از ماهها قبل ابراز اميدواري كرده بودند كه تغيير قابل توجهي در بودجه ايجاد شود. وزير آموزش و پرورش گفته بود: در دولت كارها را پيگيري كرديم به خصوص در معاونت راهبردي رياستجمهوري كه بودجهها در آنجا شكل ميگيرد، پيگيريها را انجام ميدهيم. اميدواريم در بودجه سال ٩٤ و برنامه ششم، توسعه آموزش و پرورش بهتر ديده شود.
حجتالاسلام مصطفي ناصري، معاون حقوقي و پارلماني فاني هم گفته بود: با توجه به افزايش ٢٣ درصدي بودجه ٩٤ آموزش و پرورش و نيازهاي گسترده اين وزارتخانه، پيشنهاداتي براي افزايش اين بودجه به مجلس شوراي اسلامي ارايه شده است.
اما در نهايت آنچه قرار است عملي شود اين گفته وزير آموزش و پرورش است كه: «بر اساس احكام جديد، حقوق دريافتي معلمان از ۱۶۰ تا۶۰۰ هزار تومان افزايش خواهد يافت و ۱۴ درصد افزايش حقوق كاركنان در سال ۹۴ نيز به آن اضافه ميشود.» كه البته ايشان به غير از ١٤درصد، منظورشان طرح رتبهبندي است كه ازمهرماه بايد اجرايي شود.
افزايش ١٤درصدي سال ٩٤
در حالي كه حداقل حقوق كارمندان دولت در سال ٩٣مبلغ ٦٠٠ هزار تومان و حداكثر حقوق كارمندان ٧ برابر اين رقم يعني ٢/٤ ميليون تومان بود، با تصويب افزايش ١٧ درصدي قرار بود حداقل حقوق كارمندان در سال آينده به ٧٠٢ هزار تومان برسد اما در نهايت اين رقم ١٤ درصد تعيين شد؛ درصدي كه به طور يقين براي معلمان معنادار است چراكه ميدانند غير از اين درصد از جاي ديگري چيزي نصيب آنها نخواهد شد بنابراين بازهم اين درصد به معناي عقب ماندن حقوق معلم ازتورم است.
تورم و حقوق معلمان
قانون ميگويد بايد حقوق كاركنان دولت هر سال متناسب با تورم افزايش يابد و دولتها نيز بودجه خود را براين مبنا تدوين و به مجلس ارايه ميكنند. نكته قابل تامل نخست اين است كه تورم مورد نظر دولت با آنچه بر زندگي مردم تاثير ميگذارد متفاوت است. يك قلم عمده كه اجاره مسكن است در ارزيابيهاي نرخ تورم لحاظ نميشود، در حالي كه در شهرهاي بزرگ تمام حقوق يك معلم را ميبلعد. اما نكته ديگر اينكه دستگاهها و نهادهاي ديگر پرداختيهاي متفاوتي دارند كه جبرانكننده است، اما در آموزش و پرورش خبري از اين پرداختها نيست. بنابراين تورم به معلمان فشار چند برابر وارد ميسازد.
در همين زمينه در ارزيابي دوره هشت ساله دولت نهم و دهم گفته ميشود: تورم جاري در كشور طي اين هشت سال، با سرعت بالاتري نسبت به ميانگين حقوق معلمان پيشروي كرده است. بررسيها نشان ميدهد تورم طي اين هشت سال در مجموع ١٦٤درصد بوده اما حقوق كارگران ١٥٠درصد و حقوق معلمان ١٠٨درصد افزايش داشته است. لذا ميزان افزايش حقوق فرهنگيان طي هشت سال فعاليت دولت نهم و دهم بارها از سرعت افزايش تورم عقب مانده است. حال معلمان منتظرند كه دولت تدبير و اميد چه ميكند.
خط فقر و حقوق معلمان
آمارها متفاوت است؛ برخي يك ميليون و ٩٠٠ هزار تومان و عدهاي دو ميليون و ٥٠٠ هزار تومان را خط فقر اعلام كردند البته تفاوتهايي در مناطق مختلف نيز وجود دارد؛ به دليل تفاوت در قيمت كالاها و اجناس وتفاوت در هزينههاي زندگي. در هر صورت ترديدي نيست كه حتي اگر كمترين برآوردها را در نظر بگيريم باز هم حدود٩٠درصد معلمان زير خط فقر قرار دارند. رساندن درآمد معلمان به بالاي خط فقر علاوه بر رفع تبعيض، يكي از اساسيترين خواسته معلمان است. آنها ميگويند براي معلمي كه هم از فرق وهم ازفقرمي رنجد آيا انگيزه وتواني براي كار باقي ميماند؟!
جاي خوشحالي است كه معلمان به بلوغ و واقعبيني رسيدند كه نميگويند يك شبه همهچيز حل شود، بلكه خواستار يك برنامه زمانبندي شده از طرف دولت ومجلس براي رسيدن به اين نقطه هستند؛ برنامهاي كه هنوز اقدام جدي براي آن صورت نگرفته است، هرچند بحث لايحه معيشت معلمان از طرف برخي نمايندگان طرح شده است لايحهاي كه اگر تدوين شود بايد رساندن حقوق معلمان به بالاي خط فقر در يك دوره زماني كوتاه هدف اساسي آن باشد.
رفع تبعيض و حقوق معلمان
سالهاست كه يك صداي مشترك درميان معلمان وجود دارد و اين صدا درخواست رفع تبعيض ميان كاركنان دولت است، رفع تبعيض نه به معناي برابر ساختن بلكه به معناي متناسب كردن. در پاسخ به اين درخواست در دولت اصلاحات ابتدا لايحه نظام هماهنگ پرداخت تهيه شد كه سرانجام به لايحه جامع مديريت خدمات دولتي تغيير يافت؛ لايحهاي كه براساس آن براي شغل وشاغل ويژگيهايي منظور شده وبه هر پارامتري امتيازي تعلق ميگيرد و به تناسب اين امتيازها كاركنان وكارمندان دولت حقوق ومزايا دريافت خواهندكرد.
براساس اين قانون هيچ دستگاهي حق پرداخت خارج از اين ضوابط را ندارد؛ قانوني كه براي معلمان كامل اجرا نشد و ساير دستگاهها نيز همچنان به پرداختهاي خارج از اين قانون به كاركنان خود ادامه ميدهند، بنابراين نه تنها تبعيض ميان معلمان با ساير كارمندان برطرف نشده بلكه بيشتر هم شده است؛ تبعيضي كه مصداق واقعي ظلم بر معلمان است. هر چند دراجراي برخي مواد اين قانون امسال اقدام كوچكي صورت گرفته اما هنوز فاصله زيادي باقي است؛ فاصلهاي كه انگيزه كاري معلمان رابهشدت كاهش داده است و تهديدي براي نظام آموزشي است. فرهاد بشيري يكي از نمايندگاني است كه در تاييد اين تبعيض گفته بود: اجراي قانون خدمات كشوري به گونهاي صورت گرفته كه بازهم در عمل تفاوتهاي فاحشي در پرداخت حقوق دستگاههاي مختلف نسبت به فرهنگيان به چشم ميخورد به گونهاي كه ميزان پرداختيهاي آنان در مقايسه با ساير دستگاهها همخواني لازم را ندارد. در برخي دستگاهها، حقوق پرداختي كاركنان چند برابر حقوق معلمان است، بايد براي فرهنگيان كه جهت پيشرفت كشور زحمات زيادي را متحمل ميشوند، تعادل پرداخت حقوق صورت گيرد.
روزنامه ی همشهری در روز اول اردیبهشت ماه یک هزارو سیصد و نود و چهار درآستانه ی ایام هفته ی معلم و در ماه خودسازی و حرکت به سوی نهادینه نمودن مکارم و فضایل اخلاقی یعنی ماه شریف رجب ، اقدام به عملی مغایر با اخلاق، شان و جایگاه معلمان فرهیخته و همچنین این ماه شریف نمود و در صفحه هفده روزنامه ، کاریکاتوری را به معرض نمایش درآورده است که به نظر اینجانب از مصادیق توهین و افترا به جایگاه و شان منیع و رفیع معلمان پرتلاش و زحمتکشی است که تناسب منطقی ، عقلانی ،عادلانه و جهانی بین تلاش و نوع کاری که ارائه می نمایند با دستمزد و حقوق مادی که دریافت می کنند وجود نداشته و از نمونه های بارز استثمار و بهره کشی نوین و جدید می باشد.
به جاست معلمان فرهیخته و پرتلاش با پیام ها و نوشته ها و حضور در مقابل دفتر تحریریه روزنامه ی همشهری مراتب ناخرسندی و انزجارخود را از این عمل ضدفرهنگی و غیرحرفه ای اعلام نمایند و دست اندرکاران آن روزنامه نیز باید ازمبادرت به چنین عمل شنیعی از جامعه ی معلمان متعهد و زحمتکش و پرتلاش درهمان صفحه پوزش و عذرخواهی نمایند.
در تحلیل چرایی و واکاوی چنین عمل وقیحانه و غیرفرهنگی به نظراینجانب ظاهرا جناحی که با دولت زاویه دارد دو نکته را مد نظر و تاکتیک خود قرارداده است :
یکی انعکاس اخبارحرکت های صنفی و مطالبات معلمان و دیگری استفاده از ترفند عصبانی نمودن معلمان و سوق دادن آنان به تقابل با دولت می باشدکه معلمان آگاه ضمن پی گیری اصولی و متفکرانه ی مطالبات به حق خود باید مراقب سوء رفتار ملون جناح مخالف بوده و اجازه ندهند آنان با گل آلود نمودن آب ماهی های بزرگ خود را به تور انداخته و صید نمایند.
بدیهی است نمایش کاریکاتور موهن روزنامه همشهری درتقابل اعمال و رفتار ایثارگرانه و متعهدانه ی معلمان و دبیرانی است که با وجدان کاری بالا و تلاش وافر و غیرقابل مقایسه با فعالیت و عملکرد کارکنان در سایر حوزه های دولتی و حتی در بخش غیردولتی می باشد. آنانی که در اتاق شیک نشسته و از مزایای بسیار چون حقوق مکفی ، پاداش، بن و خدمات رفاهی عدیده ای برخوردار و بهره مند می باشند .
بعید می دانم قادر باشند بتوانند ساعاتی را در کلاس درس که توان علمی و مدیریتی فوق العاده ای را می طلبد دوام آورده و به تدریس ،هدایت و ارشاد دانش آموزان بپردازند. به واقع قیاس کار و فعالیت درعرصه ی معلمی با هر فعالیت دیگری در نظر و قضاوت اهل خرد و اندیشه قیاسی مع الفارق است.
گروه اخبار /
پس از انتشار کاریکاتور روزنامه همشهری در مورد " معلم " که واکنش های فراوانی را در جامعه معلمان برانگیخته است ، روابط عمومی این موسسه اقدام به انتشار " پوزش از فرهنگیان" نموده است .
لازم به توضیح است که این روزنامه در صدر مطلب خود ، تصویری از معلم فقید " مرحوم محسن خشخاشی " را الصاق نموده است .
این توضیح را می خوانید
مطالبات معلمان بيشتر در تسهيلاتي متجلي ميشوند كه سبب ميشود يكي از مهمترين اركان زندگي يعني وضعيت معيشتي بهبود يابد. البته اين تمامي ماجرا نيست. درست است كه حل ساير مشكلات تاثير فراواني از وضعيت اقتصادي معلمان ميپذيرد اما در اين ميان امور و خواستههاي ديگر معلمان وجود دارند كه در اولويت مطالبات قرار ندارند اما در واقع تسهيلاتي هستنداز نوع ديگر؛ يعني تسهيلاتي كه امر آموزش و پرورش را تسريع ميبخشند. برهمگان آشكار است كه بيشترين و اساسيترين حوزه پرورش ويادگيري در مدارس مصداق پيدا ميكند و در همين راستا كارشناسان و متوليان اين زمينه برنامهها و طرحها و حتي بودجههايي كه در نظر ميگيرند براي بهتر شدن و كارآمد شدن روزافزون اين حوزه (آموزش و پرورش) است. اما دو عامل وجود دارد كه كمتر به آنها فكر ميشود كه در واقع بسيار مهمند و به مثابه يك كاتاليزور عمل ميكنند. پس اميدواريم حداقل در سالهاي بعدي كمكم به آن انديشيده شود چون روند تعليم و تربيت را تسريع ميبخشد و با توجه به تجربه چندساله نگارنده در امر تدريس تقريبا تمام برنامهها وطرحها وروشهاي تدريس كه طرح و اجرا ميشوند تحت تاثير اين دو فاكتور - بديهي و ساده اما اثرگذار- بهطور مستقيم يا غير مستقيم قرار ميگيرند. توجه به اين دو عامل به خصوص براي دانشآموزان مرحله متوسطه به دلايلي، بسيار ضروري به نظر ميرسد:
اول: تراكم زياد جمعيت دانشآموزان يك كلاس
تعداد دانشآموزان يك كلاس كه از حد معين بگذرد روش تدريس مناسب و آرامش كلاس را زايل ميكند و مدام محيطي آلوده به شلوغي را ايجاد ميكند و معلمان گاهي بايد وقت زيادي را جهت آرام كردن و برطرف كردن مشاجره و جنب و جوش دانشآموزان صرف كنند و در اين ميان انرژي زيادي را براي تدريس كارآمد و موفق از دست ميدهند. نميتوان از معلمان خواست با هر بهانهاي كه شده كلاسهاي انبوه را اداره كنند و انتظار داشته باشيم كه با هنر معلمي خودشان كلاس را اداره و كنترل كنند چون اين در واقع پاك كردن صورت مساله است. كنترل و اداره كلاس شرايط خاص خود را دارد و گاهي چندان ربطي به توانايي و هنر مديريت و معلمي ندارد بلكه بيشتر مربوط به پرجمعيتي كلاس و... است. اگر اين شرايط مهيا نشوند مديريت و كنترل كلاس با مشكلاتي روبهرو خواهد شد كه معلمان بيشتر از همه قرباني آن ميشوند اگر چه دقيقا نميتوان گفت تعداد دانشآموزان يك كلاس استاندارد چقدر بايد باشد اما بيشتراز ١٥ نفر كلاس را با مشكلاتي روبهرو ميسازد. هر چه تعداد دانشآموزان يك كلاس در حد تعادل باشد اجراي روش تدريس و ارزيابي آسانتر و مطلوبتر است و اين گامي مهم و ريشهاي است در روند يك تعليم و تربيت سازنده.
در واقع جمع كردن تعداد زياد دانشآموزان در يك كلاس آن هم با وجود انرژي و تحرك و جنب و جوش و اختلاف سلايق بين دانشآموزان با بهانه كمبود فضاي آموزشي اگر چه تا حدودي در صرفهجويي هزينهها موثر است اما مشكلات وهزينههاي فراوان در زمينه آموزش و پرورش ايجاد ميكند. بايد با تلاش بيشتر و مديريت قويتر و مصممتر جلوي تراكم و شلوغي دانشآموزان در يك كلاس گرفته شود و اجراي اين كار در دراز مدت آثار مثبت خود را نشان ميدهد. شايد دليل ما براي انبوه و تراكم دانشآموزان در يك كلاس همان صرفه جويي در بودجه و كم كردن هزينهها باشد اما همانطور كه بيان شد تراكم زياد در يك كلاس بعدها آثار تخريبي به مراتب بيشتري دارد و آن زمان مجبور به هزينههايي ميشويم براي حل مشكلاتي كه قبلا ميتوانستيم از وقوع آنها جلوگيري كنيم پس بهتر است كه از همان اوايل هزينه شود تا بعدها در روند آموزش و پرورش شاهد هزينههاي گزاف ديگري نباشيم.
دوم: كاهش زمان زنگ كلاس
تقريبا كمترين زمان براي آموزش دانشآموزان مدرسه حدود ٨٠ تا ٩٠ دقيقه است و با توجه به طولاني بودن زمان و اينكه يادگيري تا مدت زماني گيرايي دارد پس اين مدت زمان كوتاهتر شود. اداره و آموزش دانشآموزان حدودي دارد و حتي با بهكارگيري بيشترين هنر تدريس باز هم طولاني بودن زمان زنگ كلاس سبب كاهش كارايي تدريس و يادگيري ميشود. بعضي دانشآموزان در نظم كلاس اختلال و بينظمي به وجود ميآورند. حتي اگر نگاهي به روشهاي تدريس موفق بيندازيم اجراي مدت زمان تقريبا بيشتر از يك ساعت نيست!!!.
جالب اينجاست كه زمان زنگها برابري ميكند با زمان كلاسهاي دانشگاهي و با آن مقايسه ميشود... اين طرز نگرش اشتباه است. دانشجويان يك كلاس اندوختههايشان به مراتب بيشتر است و خود بحث و بررسي مسائل اقتضا ميكند كه زمان طولاني باشد اما دانشآموزان با توجه به سن و دانش زمان كمتر از يك ساعت برايشان كافي است و بيشتر مسائل را تا حدودي سادهتر و سطحيتر ياد ميگيرند و اين اندازه دانش تا حدودي برايشان كافي است و ميبايست زمان متناسب با آن در نظر گرفته شود.
زمان طولاني مشكلات ديگري در بر دارد كه در حوصله اين نوشتار نيست اما بسيار واضح است و نقش منفي زيادي در كند و خنثي كردن نقشهها و برنامهريزيهاي آموزش و پرورش دارند.
البته طبيعي است اجراي اين دو مورد هزينه و مشكلاتي در بر داشته باشد (به ويژه مورد اول) اما بايد مورد توجه كارشناسان آموزش وپرورش قرار بگيرد. همانطور كه گفته شد با مديريتي موفق ميتوان از عهده حل آن دو بر آمد و از اين دو عامل بهره برد به مثابه كاتاليزوري كه تسريع انجام واكنشهايي در عالم تعليم و تربيت را بسيار ماهرانه بر عهده ميگيرند.
٭ ليسانس مطالعات اجتماعي و معلم شاغل در رشت
گروه اخبار /
متن پيام به شرح زير مي باشد
بسیاری از اوقات در گفتارهای روزانهمان از افراد زیادی میشنویم که: همه اینجوری اند! و بر مبنای همین منطق، رفتارهای خود را برنامهریزی و بهنوعی خودمان را همرنگ با جماعت میکنیم، غافل از اینکه بنا نیست رفتارهایمان تابع رفتارهایی باشد که به آنها اعتقادی هم نداریم! برخیاوقات به رفتارهایی برمیخوریم که با معیارهای اخلاقی هماهنگی ندارد، اما افراد زیادی آن را انجام میدهند!
بیشک، شرط درستی یکعمل، فقط انجام آن توسط افراد زیاد نیست، چهبسا آنها نیز هرکدام صرفا انجام آن توسط بقیه افراد را ملاکعمل قرار دادهاند، که راهکاری منطقی و علمی نیست. اما چه باید کرد؟
اولین راهکاری که بهنظر میرسد، این است که باید از خودمان شروع کنیم. خودمان را در طبق نقد بگذاریم و جوانب مثبت و منفی رفتارهایمان را از یکدیگر متمایز کنیم! کمی مدبرانهتر و آگاهانهتر رفتارهای روزمره خود را سازماندهی کنیم.
اگر نگاهی گذرا به این رفتارها داشته باشیم، میبینیم که بهراحتی دروغ میگوییم! بهراحتی غیبت میکنیم، بهراحتی به یکدیگر تهمت میزنیم و بهراحتی سوگندهای دروغین را بر زبان میآوریم و شوربختانه هیچگاه این رفتارها را نقطه منفی زندگی خویش بهحساب نمیآوریم.
بیگمان اگر روند به همین صورت پیش رود، رفتارهای غیرانسانی دامن گیر شخصیت ما خواهد شد و ما را به افولی غیرقابل تصور گرفتار خواهد کرد. تغییر، یگانه راهی است که نباید آن را به باد فراموشی سپرد و از آن غافل شد، هیچوقت برای هیچ تغییری دیر نشده! لازم است از همین امروز شروع کنیم. اول به خودمان دروغ نگوییم، خودمان را گول نزنیم. تلاش کنیم ریاکاری را از شخصیتمان بزداییم و به خودمان قول دهیم که برای دیگران زندگی نکنیم بلکه با دیگران زندگی کنیم.
راستی چرا تلاش میکنیم مردم از رفتارهایمان خرسند باشند و آنها ما را بپذیرند؟
بیشک اگر ما درست بیندیشیم، درست رفتار میکنیم و چون درست رفتار کردیم، درست زندگی خواهیم کرد! پس ضرورتی نخواهد داشت، بقیهای که در هیچجای زندگی ما نیستند، برای ما راه را ترسیم کنند! اگرچه بسیار پسندیده است که در رفتارهایمان حقوق دیگران را ملاک نظر قرار دهیم و آنها را محترم بشماریم، چراکه توجه به حقوقاجتماعی دیگران، نشانه رشد اجتماعی خودمان است و کسانی میتوانند آن را اجرایی کنند که آن را بفهمند.
بیشک زمانی که حق اجتماعی را فهمیدیم، در اجرای آن نیز کوشاتر خواهیم بود، اما رعایت این مسأله دلیل بر این نیست که پذیرفتهشدن توسط آنها را ملاکعمل قرار دهیم، بلکه باید بیاموزیم که آزادانه بیندیشیم و مبتنیبر منطق عمل کنیم.
بیاییم فربه از اندیشه شویم و آزادمنشی را تمرین کنیم، بنده زر نشویم و برای عزت و آزادی از پای ننشینیم که انسان آزاده، آزاد میاندیشد، آزاد میزید و آزاد میگوید.
روزنامه شهروند
با شرایط پیش آمده و تجاربی که فعالان تشکل ها و نیز جامعه معلمان حداقل در دهه اخیر آموخته اند باید دید که تا چه اندازه از آن تجارب درس خواهند گرفت و آیا مجالی برای تفکر در مورد چرخه " سکوت تا اعتراض " و جلوگیری از بازتولید شرایط قبل فراهم خواهد بود ؟
و آیا فرهنگیان و معلمان با وجود جمعیت میلیونی و فراگیر خویش راه کارهایی قانون مند و کم هزینه همچون تشکیل « فراکسیون صنفی معلمان در مجلس " و نیز استفاده از پتانسیل " رسانه " جهت مدیریت افکار عمومی و همراه نمودن جامعه با مطالبات خود را مورد تامل قرار خواهند داد ؟
گروه اخبار /
مشخص نیست در آستانه هفته معلم و با وجود جو ملتهب و اعتراضی در میان فرهنگیان و معلمان و نیز بازداشت دبیر کل سازمان معلمان ایران و جریحه دار شدن احساسات معلمان ، این گونه اقدامات با چه توجیه عقلانی و یا منطقی صورت می گیرد ؟
آیا این گونه حرکات در جهت همدلی و هم زبانی است ؟
بهتر است دست اندرکاران روزنامه همشهری به جای برداشتن این کاریکاتور از صفحه ، از فرهنگیان و معلمان عذرخواهی کنند .
جناب آقای زاهدی بهتر است به جای سفرهای استانی به قصد "بررسی مسائل و مشکلات آموزشی استانهای مختلف از جمله مسائل فرهنگیان"، بهتر نیست توضیح دهند که از اردیبهشت 93 تا فروردین 94 چه اتفاقی رخ داده است که ایشان از خیل مخالفین با تصویب "نظام رتبه بندی" به موافقین پر و پا قرص پیوسته اند؟
گروه اخبار /
«مدارس امروز، تجارت خانههاي فردا» اين تعريفي است كه سال گذشته بسياري از صاحب نظران از خصوصيسازي مدارس داشتند؛ طرحي كه با آن مخالفتهاي شديد شد و حتي در دوره كمتر از يك سال اجرايش حسابي با فشار از طرف مخالفان روبهرو شد. حالا اما گويا ورق برگشته و قرار است با چراغ قرمزي كه مجلس به وزارتخانه نشان داد، ديگر خبري از اجراي اين طرح نباشد. اما اواخر دي ماه سال گذشته وزير آموزش و پرورش درباره ادامه اين واگذاريها ميخ آخر را كوبيد و گفت سال آينده تعداد مدارس تحت پوشش بسته حمايتي افزايش مييابد، البته بدون اينكه توضيحي در اين باره بدهد.
بسته حمايت از مدارس غيردولتي ابتدا قرار بود طور ديگري اجرا شود، ولي كمكم به شكل امروزي درآمد. وزير آموزش و پرورش از همان روزهاي ابتداي تصدي اين پست بابت صندليهاي خاليمانده برخي مدارس غيردولتي كه تعدادشان به ٥٠٠ هزار ميرسيد، نگران بود و تاكيد داشت اين صندليها بايد پر شود تا از ورشكستگي موسسان اين مدارس جلوگيري شود. اين حرف منطقي به نظر ميرسيد چون مدارس غيردولتي با اينكه همواره در مظان برخي انتقادات بوده و هستند، اما هميشه بخشي از بار سيستم آموزشي را نيز به دوش كشيدهاند و محو شدنشان از اين سيستم آن هم به علت مشكلات مالي و نداشتن مشتري به صلاح نيست. اما وقتي خبر از خصوصيسازي مدارس شد، قرار بود دانشآموزان به مدارس غيردولتي فرستاده شوند اما بعد از مدتي ورق برگشت و قرار شد بعضي مدارس دولتي به موسسان بخش خصوصي واگذار شوند و دانشآموزان در آن مدارس تحصيل كنند.