مطالبات معلمان بيشتر در تسهيلاتي متجلي ميشوند كه سبب ميشود يكي از مهمترين اركان زندگي يعني وضعيت معيشتي بهبود يابد. البته اين تمامي ماجرا نيست. درست است كه حل ساير مشكلات تاثير فراواني از وضعيت اقتصادي معلمان ميپذيرد اما در اين ميان امور و خواستههاي ديگر معلمان وجود دارند كه در اولويت مطالبات قرار ندارند اما در واقع تسهيلاتي هستنداز نوع ديگر؛ يعني تسهيلاتي كه امر آموزش و پرورش را تسريع ميبخشند. برهمگان آشكار است كه بيشترين و اساسيترين حوزه پرورش ويادگيري در مدارس مصداق پيدا ميكند و در همين راستا كارشناسان و متوليان اين زمينه برنامهها و طرحها و حتي بودجههايي كه در نظر ميگيرند براي بهتر شدن و كارآمد شدن روزافزون اين حوزه (آموزش و پرورش) است. اما دو عامل وجود دارد كه كمتر به آنها فكر ميشود كه در واقع بسيار مهمند و به مثابه يك كاتاليزور عمل ميكنند. پس اميدواريم حداقل در سالهاي بعدي كمكم به آن انديشيده شود چون روند تعليم و تربيت را تسريع ميبخشد و با توجه به تجربه چندساله نگارنده در امر تدريس تقريبا تمام برنامهها وطرحها وروشهاي تدريس كه طرح و اجرا ميشوند تحت تاثير اين دو فاكتور - بديهي و ساده اما اثرگذار- بهطور مستقيم يا غير مستقيم قرار ميگيرند. توجه به اين دو عامل به خصوص براي دانشآموزان مرحله متوسطه به دلايلي، بسيار ضروري به نظر ميرسد:
اول: تراكم زياد جمعيت دانشآموزان يك كلاس
تعداد دانشآموزان يك كلاس كه از حد معين بگذرد روش تدريس مناسب و آرامش كلاس را زايل ميكند و مدام محيطي آلوده به شلوغي را ايجاد ميكند و معلمان گاهي بايد وقت زيادي را جهت آرام كردن و برطرف كردن مشاجره و جنب و جوش دانشآموزان صرف كنند و در اين ميان انرژي زيادي را براي تدريس كارآمد و موفق از دست ميدهند. نميتوان از معلمان خواست با هر بهانهاي كه شده كلاسهاي انبوه را اداره كنند و انتظار داشته باشيم كه با هنر معلمي خودشان كلاس را اداره و كنترل كنند چون اين در واقع پاك كردن صورت مساله است. كنترل و اداره كلاس شرايط خاص خود را دارد و گاهي چندان ربطي به توانايي و هنر مديريت و معلمي ندارد بلكه بيشتر مربوط به پرجمعيتي كلاس و... است. اگر اين شرايط مهيا نشوند مديريت و كنترل كلاس با مشكلاتي روبهرو خواهد شد كه معلمان بيشتر از همه قرباني آن ميشوند اگر چه دقيقا نميتوان گفت تعداد دانشآموزان يك كلاس استاندارد چقدر بايد باشد اما بيشتراز ١٥ نفر كلاس را با مشكلاتي روبهرو ميسازد. هر چه تعداد دانشآموزان يك كلاس در حد تعادل باشد اجراي روش تدريس و ارزيابي آسانتر و مطلوبتر است و اين گامي مهم و ريشهاي است در روند يك تعليم و تربيت سازنده.
در واقع جمع كردن تعداد زياد دانشآموزان در يك كلاس آن هم با وجود انرژي و تحرك و جنب و جوش و اختلاف سلايق بين دانشآموزان با بهانه كمبود فضاي آموزشي اگر چه تا حدودي در صرفهجويي هزينهها موثر است اما مشكلات وهزينههاي فراوان در زمينه آموزش و پرورش ايجاد ميكند. بايد با تلاش بيشتر و مديريت قويتر و مصممتر جلوي تراكم و شلوغي دانشآموزان در يك كلاس گرفته شود و اجراي اين كار در دراز مدت آثار مثبت خود را نشان ميدهد. شايد دليل ما براي انبوه و تراكم دانشآموزان در يك كلاس همان صرفه جويي در بودجه و كم كردن هزينهها باشد اما همانطور كه بيان شد تراكم زياد در يك كلاس بعدها آثار تخريبي به مراتب بيشتري دارد و آن زمان مجبور به هزينههايي ميشويم براي حل مشكلاتي كه قبلا ميتوانستيم از وقوع آنها جلوگيري كنيم پس بهتر است كه از همان اوايل هزينه شود تا بعدها در روند آموزش و پرورش شاهد هزينههاي گزاف ديگري نباشيم.
دوم: كاهش زمان زنگ كلاس
تقريبا كمترين زمان براي آموزش دانشآموزان مدرسه حدود ٨٠ تا ٩٠ دقيقه است و با توجه به طولاني بودن زمان و اينكه يادگيري تا مدت زماني گيرايي دارد پس اين مدت زمان كوتاهتر شود. اداره و آموزش دانشآموزان حدودي دارد و حتي با بهكارگيري بيشترين هنر تدريس باز هم طولاني بودن زمان زنگ كلاس سبب كاهش كارايي تدريس و يادگيري ميشود. بعضي دانشآموزان در نظم كلاس اختلال و بينظمي به وجود ميآورند. حتي اگر نگاهي به روشهاي تدريس موفق بيندازيم اجراي مدت زمان تقريبا بيشتر از يك ساعت نيست!!!.
جالب اينجاست كه زمان زنگها برابري ميكند با زمان كلاسهاي دانشگاهي و با آن مقايسه ميشود... اين طرز نگرش اشتباه است. دانشجويان يك كلاس اندوختههايشان به مراتب بيشتر است و خود بحث و بررسي مسائل اقتضا ميكند كه زمان طولاني باشد اما دانشآموزان با توجه به سن و دانش زمان كمتر از يك ساعت برايشان كافي است و بيشتر مسائل را تا حدودي سادهتر و سطحيتر ياد ميگيرند و اين اندازه دانش تا حدودي برايشان كافي است و ميبايست زمان متناسب با آن در نظر گرفته شود.
زمان طولاني مشكلات ديگري در بر دارد كه در حوصله اين نوشتار نيست اما بسيار واضح است و نقش منفي زيادي در كند و خنثي كردن نقشهها و برنامهريزيهاي آموزش و پرورش دارند.
البته طبيعي است اجراي اين دو مورد هزينه و مشكلاتي در بر داشته باشد (به ويژه مورد اول) اما بايد مورد توجه كارشناسان آموزش وپرورش قرار بگيرد. همانطور كه گفته شد با مديريتي موفق ميتوان از عهده حل آن دو بر آمد و از اين دو عامل بهره برد به مثابه كاتاليزوري كه تسريع انجام واكنشهايي در عالم تعليم و تربيت را بسيار ماهرانه بر عهده ميگيرند.
٭ ليسانس مطالعات اجتماعي و معلم شاغل در رشت
نظرات بینندگان