صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

 گروه اخبار :

پیرو اطلاعیه قبلی در سایت سخن معلم در مورد معرفی کاندیداهای شورایاری در سطح استان تهران ( این جا ) به اطلاع می رساند :

دوستان و همکاران فرهنگی پس از تایید شدن می توانند مشخصات و برنامه های خود را به همراه یک عکس با کیفیت خوب به سخن معلم ارسال فرمایند.


khalilidid

موضوع: رزومه (مهدی خلیلی)
مهدی خلیلی - کاندیدای شورایاری محله امیرآباد شمالی
تلفن 09128698547


 مشخصات :

- فوق لیسانس پژوهش علوم اجتماعی
- مدرس دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناس ارشد آموزش و پرورش و دبیر دبیرستان شهدای بدر منطقه 2
- صاحب امتیاز و مدیر نشریه آشیانه خوشبختی که ده شماره آن به چاپ رسید.(این مجله تنها مجله با موضوع سبک زندگی اسلامی و ایرانی ؛هویت ملی ؛زبان مادری و سرزمین پدری است.)
- نگارش کتاب با عناوینی چون جرم، زندان و مجازات های جایگزین، امور قضایی و حقوقی ایران در سفرنامه ها، رازهای نام گذاری اسامی ایران و فرهنگ تردد و رانندگی ایرانی.
-  نگارش ده ها عنوان مقاله در روزنامه های سراسری چون ابرار اقتصادی، همشهری، کارون، اسرار و حمایت و سایت بهارنیوز.
- کسب ده ها رتبه برتر در جشنواره های علمی؛پژوهشی؛ شغلی و مطبوعاتی در سطح ملی و بین المللی    

برنامه ها :
-  تغییر نام امیر آباد  به کارگر شمالی توهین به امیر کبیر و تحقیر مردم فرهنگ دوست این محله است.مسوولان شهر بدانند اینجا امیر آباد است .
- محله امیر آباد شمالی به عنوان فرهنگی ترین و دانشجویی ترین محله ایران است .این محله باید به عنوان میراث ملی و فرهنگی در سازمان میراث فرهنگی ثبت گردد.
- تلاش برای حل مشکلات ترافیکی ؛ صنفی ؛معیشتی و اقتصادی  محله امیرآباد با استفاده از همه ظرفیت  های موجود محله.
- ارتقای شاخص های فرهنگی و هنری با استفاده از نظرات هنرمندان و استادان و دانشجویان محله امیرآباد شمالی
- راه اندازی خانه سلامت روان و مشاوره در راستای ارتقای سلامت روان و بهداشت روان.
- داشتن نشریه محلی برای محله امیر آباد یک ضرورت است تا صدای شما به گوش مدیران و مسوولان شهری برسد. در این نشریه شما بگویید و بنویسید و مدیران و مسوولان بشنوند و کار کنند.
- برگزاری جشنواره های محلی در راستای ارتقای محله محوری.
- محله من خانه من است و من خانه خود را دوست دارم.در این راستا ضرورت دارد همه محله را دوست داشته باشیم و در در رفع مشکلات آن بکوشیم.

ارسال مشخصات و برنامه ها

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

شنبه, 09 اسفند 1393 17:01

حسرت نامه

blackboard به نام دوست

معلمی زیباست ، دوستش دارم ، به واقع از روی علاقه آمدم . معلمی عالی است زندگی با جوان ونوجوان . سفر به دنیای شور و هیجان ، دوری از غصه نان، دوری از غصه فرزند و آینده، آموزش آنچه می دانم و یاد گرفتن و تصحیح آنچه او قبل از من یاد گرفته؛ من از این شغل لذت می برم و به آن راضی، اما حیف ، حیف که دیگر کسی آن دوست ندارد. مسئولین از آن فراری اند و شاید متنفر ! شاید آرزویشان باشد که این همه معلم در کشور نبودند.شاید... شاید آرزویشان تعطیلی همه مدارس باشد شاید...شاید!

چرا؟

خرجشان زیاد است ، فهم شان زیاد است ، زیادند ، زیادند!

ای کاش این همه بی مهری ها نبود تا با شغلم لذت می بردم. ای کاش...

من معلمی را دوست دارم اما آن را که بر من گمارده اند از آن بیزار است. من از آموزش لذت می برم اما او  که باید زمینه ساز باشد از آن متنفر است. دستانم بی رمق، زبانم قفل،  راهم ناهموار؛ . چه باید کرد وقتی نمی توانی آنچه را دوست داری انجام دهی.توانی نداری که به آنچه ایمان داری عمل کنی ، دیگر رمقی نمانده است.

ای کاش در زمان کسی بودم که پر کردن دهان معلم از طلا برایش پاداشی عادی بود.

ای کاش گوشی برای سخن آن بزرگ پیدا می شد، طلا که هیچ ، ای کاش زخمی نمی زدند و لااقل کمتر از دیگرانش نمی کردند خوارش نمی نمودند و با دیگران مقایسه اش!!

چه گناهی دارند این اطفال معصوم که باید با نفت و ماشین و فرش و ... مقایسه شوند؟

ای کاش نه برای معلم که برای فرزندان این مملکت ارزشی قائل بودند. ای کاش نه به معلم که به جوانان و نوجوانان این مملکت احترامی می گذاشتند .   چه بی مهرند این بزرگان در حق عزیزان مان.

چه ظلمی می کنیم ما به فرزندان مان.

چه گناهی کرده اند که باید به آنان بی مهری کرد؟

ای کاش کسی به فکرشان بود. ای کاش ای کاش ...

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
bagheridid این ایام ، کلاس های بازنگری ارزشیابی کیفی- توصیفی درتمام شهرستان های کشور در حال اجراست و در شهرستان ما نیز این دوره ی 24ساعته برگزار گردید اما این آغاز راه است. 
 این رویکرد تحصیلی-تربیتی دارای پیش نیازهایی که اگر به آنها توجه نشود درعمل ناکام است. صرف نظر از نگرش معلمان که هنوز برای این تغییر بعضا مقاومت و مخالفت می کنند این تغییرنگرش می بایست در تمام آحاد جامعه صورت پذیرد چون ارزشیابی کیفی-توصیفی برخلاف ارزشیابی سنتی (کمی) دارای ابزارهای متنوعی است و فقط به آزمون های مداد کاغذی گذشته آن هم با آن شرایط استرس زا اکتفا نمی کند و به « همسال سنجی و والد سنجی »  اعتبار ویژه ای بخشیده است. لذا تا اولیای محترم خودشان به این امرواقف نباشند چگونه می توانند والدسنج خوبی باشند و به فرزندشان کمک کنند؟!
اولیای محترم نیز باید بدانند روح ارزشیابی کیفی –توصیفی در نوع بازخوردی است که به دانش آموز داده می شود و این بازخوردها به صورت شفاهی ( زبانی یا غیرکلامی) و یا کتبی می بایست مشوق و دارای قضاوت و رهنمود باشد و پیوسته تلاش بچه ها را تحسین کند به خصوص به آن هایی که در یادگیری کم توان هستند به عنوان مسافر کوچک دراین سفر یادگیری بنگرد و امید را از آنان نگیرد و به آنان نیز که ازتوان بیشتری برخوردارند بازخورد افراطی ندهد که موفقیت آنان را متوقف کند.
ویژگی این روش درهمین نوع بازخوردها و ابزارهای متنوع است وگرنه برخلاف نظر طرفداران ارزشیابی سنتی (کمی) که افت تحصیلی را به این شیوه ی ارزشیابی کیفی ربط می دهند معلم که درکلاس درس کم کار نشده است بلکه نگاه معلم به این سمت رفته که ارزشیابی را برای یادگیری و درخدمت آموزش می داند.
امروزه برای آموزگاران دلسوز توجه به بهداشت روانی دانش آموزان دراولویت است.
به هرحال بایسته و شایسته است این آگهی عمومی صورت پذیرد تا آحاد جامعه از کم وکیف این برنامه به اندازه ی نیاز مطلع باشند تا پرواز درآسمان تعلیم و تربیت را برای مسافران کوچک  ممکن سازند.
 
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 
 
منتشرشده در آموزش نوین

roozbahanispecial پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران دکتر محمد روزبهانی، عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی گفت :« در دولت نهم و دهم نه تنها به فرهنگیان توجهی نشد بلکه به شدت با تشکل های فرهنگی برخورد شد. در زمان دولت نهم و دهم، با توجه به اجرای شتاب زده ی طرح هدفمند کردن یارانه ها، قدرت خرید معلمان و البته همه ی کارمندان کاهش صد درصدی پیدا کرد.»


این فعال صنفی افزود:«افزایش دلار و کاهش ارزش پول ملی،  همراه با تورم 40 درصدی، توان زندگی را از قشر کارمند گرفته بود. فرهنگیان که در دوره ی دولت اصلاحات به سطح متوسطی از رفاه رسیده بودند و می شد آن ها را جزو گروه بالای طبقه متوسط به حساب آورد، با کاهش یک باره ی قدرت خرید، احساس نابرابری بیشتری داشتند اما به دلیل جو امنیتی حاکم بر فضای آموزش و پرورش، که توسط مسئولین سابق دولت دهم و آموزش و پرورش به وجود آمده بود، قادر به اعتراض و درخواست رسیدگی بیشتر نبودند. بعد از سال 85 و برخورد با معلمان، در سال های بعد شاهد فضای سنگینی بر آموزش و پرورش کشور بودیم و با وجود مشکلات معیستی فراوان، تنها به صورت جسته و گریخته ،نوشته های انتقادی از تعدادکمی ازمعلمان، در مطبوعات منتشر می شد »

عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی با بیان این که با روی کار آمدن دولت یازدهم، فضای سنگین حاکم بر آموزش و پرورش تا حد بسیاری کنار رفت، گفت :« فرهنگیان و تشکل های فرهنگی که سال های سختی را تجربه کرده بودند با این گشایش فضا، شروع به فعالیت مجدد و بازسازی تشکیلات خود نموده اند. این فضای آزاد کنونی که برای فعالیت تشکل های فرهنگی نسبتا مناسب است، باید با تدبیر مدیریت شود. فرهنگیان باید به جای گرفتار شدن و افتادن در چرخه رفتارهای جمعی، به کنش هدف مند گروهی روی آورند.»

روزبهانی در پاسخ با این سوال که مرادش از رفتارهای جمعی چیست، اظهار کرد:«رفتار جمعی عبارت است از الگوهای رفتاری بی‌ساختار، خودانگیخته، هیجانی و پیش‌بینی‌ناپذیر. افرادی که از رفتار جمعی پیروی می‌کنند، در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد، واکنش نشان می‌دهند. رفتار جمعی احساسی است و واکنشی ادر حالی که کنش هدفمند گروه، مبتنی بر عقلانیت و خرد جمعی است و تمام هزینه -فایده ی یک عمل اجتماعی در یک کنش هدف مند محاسبه می شود.»

وی افزود:«به عنوان مثال رفتار جمعی ممکن است با یک شایعه، خبر غیر موثق و یا حتی موثق و یا با یک بیانیه ی بی نام و نشان مثلا به نام یک گروه شروع شود، بدون این که یک گروه مشخص مسئولیت آن را بپذیرد و در چرخه ی هیجانات افتاده و غیر قابل پیش بینی باشد و در نهایت نتیجه ای برای کسی نداشته باشد.»

این فعال صنفی،با بیان این که فرهنگیان و تشکل های فرهنگی، که دلیل شکل گیری شان نه انجام رفتارهای جمعی هیجانی، که رفتارها و کنش های هدف مند عقلانی است،ابراز داشت :« این تشکل هافرصت خوبی دارند تا با گسترش تشکیلات در چارچوب قوانین موجود و عضو گیری و هدف گذاری روشن و مشخص،بتوانند با یک برنامه ریزی دقیق و چند ساله به سمتی حرکت نمایند که یک میلیون فرهنگی را برای رسیدن به مزایای اجتماعی مناسب که به واقع حقشان است نمایندگی نمایند.»

روزبهانی درباره اعتراضات صنفی این روزهای معلمان گفت :«فرهنگیان در  چند سال گذشته،از راه های مختلف به وضعیت معیشت خود اعتراض داشته اند؛ چه در رسانه ها و چه به صورت تجمع و تحصن در مدارس و ادارات آموزش و پرورش و حتی جلوی مجلس، اما این اعتراضات  نتیجه ی قابل لمسی  نداشته و فرهنگیان را به هدف شان که بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی شان است ، نرسانده است.به تازگی دوباره بین بخشی از فرهنگیان زمزمه هایی  است مبنی بر اعتراض و اعتصاب .  اما در این زمینه بین  همه ی فرهنگیان با یکدیگر  و تشکل ها هماهنگی و هم رایی وجود ندارد. برخی اولویت را به اعتراض و اعتصاب می دهند و بعضی دیگر به گسترش تشکل ها و سازمان دهی.»

وی ادامه داد:«سوال این است در این موقعیت اولویت چیست؛ تشکل یابی و سازماندهی یا اعتصاب و اعتراض؟ تعداد معلمان کشور بیش از یک میلیون نفر است. همه  آنها دارای تحصیلات دانشگاهی و بعضا تکمیلی هستند ، اما از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار نیستند. میزان درآمد معلمان در مقایسه با سایر کارمندان دولت و حتی سایر اقشار جامعه  کم است و این موضوع با عث نارضایتی اکثریت آنها شده است.»

روزبهانی با بیان این که دلایل درون گروهی و برون گروهی بسیاری در این زمینه تاثیر گذار است و از تاثیر گذار بودن اعتراض فرهنگیان کاسته است، گفت :«از جمله  علل درون گروهی می توان به موارد زیر اشاره کرد :«منفعل بودن اکثریت فرهنگیان کشور در رابطه با وضعیت معیشتی خود،نداشتن رسانه ی سراسری و تاثیر گذار، نبود یک تشکل قوی و سراسری که همه ی فرهنیگان بتوانند عضو آن شوند.»

دکتر روزبهانی بی توجهی دولت و مجلس به  وضعیت معیشتی فرهنگیان و زیاد دانستن تعداد فرهنگیان توسط مسئولین و حتی بعضی از افراد جامعه را از علل برون گروهی دانست.

وی تصریح کرد :«فرهنگیان برای رسیدن به وضعیت مناسب معیشتی و منزلتی باید بتوانند دولت و مجلس را  قانع  و یا مجبور  نمایند به  وضعیت آنها توجه ویژه داشته باشد و این امر در صورتی امکان پذیر است که خواسته های به حق شان توسط یک تشکل سراسری و یک رسانه ی سراسری مانند روزنامه یا هفته نامه  پیگیری و بیان شود . این تشکل می تواند با عضویت رسمی حداقل پنجاه  هزار نفر از فرهنگیان سراسر شکل گیرد.  آموزش و پرورش دارای 700 منطقه  و ناحیه ی آموزش و پرورش است. اگر  این تشکل سراسری  بتواند در هر منطقه بین 50 تا 100 نفر از فرهنگیان را به عضویت در آورد و این تعداد از اعضا به طور فعال در عرصه ی فعالیت های صنفی و حتی سیاسی حضور داشته باشند به نیرویی تاثیر گذار برای رسیدن به خواسته های به حق و قانونی فرهنگیان تبدیل می شوند.  این هدف  دور از دسترس نیست. 50 تا 100 نفر در هر منطقه مجموعا در حدود 30  تا 60 هزار نفر می شود که در حدود 5 درصد از جمعیت فرهنگیان کشور است.  با حق عضویت  همین 5  درصد  (50 هزار نفر)  که بسیار اندک  است، مثلا در حدو پنج هزار  تومان در ماه ،می توان 250 میلیون تومان جمع آوری کرد تا در مصارفی مانند ،ایجاد یک رسانه ی قوی و موثر، برگزاری همایش ها  و نشست ها و سایر  هزینه های مورد نیاز تشکل  صرف شود.»

دکتر روزبهانی با تاکید بر این که فرهنگیان ابتدا باید نسبت به ایجاد یک تشکل  سراسری، که همه ی فرهنگیان را با هر عقیده  و نظری تحت پوشش قرار دهد، اقدام نمایند و در کنار ایجاد تشکل  سراسری اقدام به راه اندازی رسانه ،روزنامه  یا هفته نامه ،فراگیر نمایند، گفت :«البته در کنار این دو اقدام ضروری و اساسی ،شفافیت در اهداف و خواسته ها ضروری به نظر می رسد ،به صورتی که اهداف و خواست ها برای اکثریت فرهنگیان قابل فهم و جز اولویت هایشان باشد ، نه اینکه صرفا خواست های گروهی اندک از فرهنگیان پوشش داده شود. اهداف و خواسته ها بایست مورد تایید  اکثریت فرهنگیان کشور باشد.»

انتهای پیام /*

 

شنبه, 09 اسفند 1393 08:52

«پیک نوروزی»؛ بودن یا نبودن

niknejaddidgah سال 91 آخرین سالی بود که پیک نوروزی به صورت اجباری توزیع شد و از آن سال به بعد بحث توزیع اختیاری پیک نوروزی به میان آمد و حالا برای دومین سال متوالی پیک نوروزی به صورت غیرمتمرکز توزیع خواهد شد. همچنین وزیر آموزش و پرورش می‌گوید: «امسال امر تکالیف نوروزی به معلمان و مدارس واگذار می‌شود، ممکن است یک معلم ابتدایی برای دانش‌آموزانش تکلیف تعیین کند یا در مدرسه معلمان با همکاری یکدیگر پیک نوروزی را آماده کنند و پیک نوروزی به صورت متمرکز توزیع نخواهد شد.» (روزنامه فرهیختگان 3 اسفند 93)
درباره سود و زیان مشق نوروزی، دیدگاه‌های گوناگون و گاه ناسازگاری وجود دارد. برای نمونه، طرفداران آن بر این باورند که وجود این ابزار آموزشی، آمادگی دانش‌آموزان برای بازگشت به روند آموزش- پس از پایان تعطیلات- را آسان می‌کند. کسانی که تجربه آموزگاری را دارند، می‌دانند همواره دانش‌آموزان پس از تعطیلات درازمدت، توانایی‌های پیشین را ندارند و چندین روز یا هفته نیاز است تا دوباره به چرخه آموزش بازگردند و فرآیند آموزش را پیگیری کنند.

از سوی دیگر مخالفان می‌گویند، دانش‌آموزان در این ساختار آموزشی حافظه‌مدار و نتیجه‌گرا، چندان نقشی در بازآفرینی، گسترش و ژرفش موضوع یادگیری ندارند و دانش‌آموزان کامیاب، کسانی هستند که درون مایه‌های آموزشی را به خوبی به خاطر می‌سپارند و در یکی، دو ساعت برگزاری آزمون، از پس پرسش‌های کلیشه‌ای برمی‌آیند و نمره دلخواه خود، آموزگار و پدر و مادرهایشان را به دست می‌آورند. اما پس از چند روز یا چند ساعت همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود و انگار نه انگار درسی خوانده شده است و یادگیری رخ داده است و هزینه‌ای برای خانواده و کشور در پی داشته است.

تاکنون پژوهشی درباره کارایی «پیک نوروزی» در فرآیند آموزش کشور انجام نگرفته است و تنها گفت‌وگوهایی کم‌بسامد در میان خانواده‌ها و آموزگاران درگرفته و پس از پایان نوروز نیز- مانند بسیاری از موضوع‌های اجتماعی دیگر- دوباره به فراموشی سپرده شده‌ است. از این رو تصمیم ناگهانی در حذف «پیک نوروزی» بسیار پرسش‌برانگیز و شگفت‌آور است. اگر این ابزار آموزشی ناکارآمد است و پیامدهایی ناگوار برای آموزش نوآموزان در پی داشته است، چرا تاکنون و در دورانی طولانی، بر تهیه و انجام تکالیف آن پافشاری شده است؟

پس از کدام بررسی و کار کارشناسی به این تصمیم رسیدیم؟ آیا تاکنون دیدگاه آموزگاران درباره کارآمدی «پیک نوروزی» و اثر این ابزار آموزشی روی آمادگی نوآموزان پیش و پس از تعطیلات نوروز مورد سنجش قرار گرفته است؟

آیا درست است، بی‌آنکه دیدگاه آموزگاران- به‌عنوان اثرگذارترین عنصر آموزش- مشخص شود، بر حذف پیک نوروزی پا فشاری کرد؟

روزنامه فرهیختگان

 

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

مجسمه فردوسی که ازحدود سه دهه پیش درمیدانی به نام فردوسی درشهر سلماس نصب شده بود و اخیرا بنا به تصمیم شورای اسلامی شهر و شهرداری این شهر برچیده شد، پنجشنبه‌شب مجددا درمیدان فردوسی این شهر نصب شد. برچیدن تندیس فردوسی و نشر خبر آن درفضای مجازی، اعتراض زیادی ازسوی شهروندان به‌ویژه دوست داران ادبیات فارسی ازسراسر ایران و نیز برخی مسئولان کشوری و استانی را به همراه داشت.
 
 نامه اعتراضی شاهنامه‌شناسان
اعتراضات گسترده‌ای که به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی به حذف نام و تندیس فردوسی از میدانی در شهر سلماس شد تا جایی پیش رفت که اساتید ادبیات و شاهنامه‌شناسان به موضوع اعتراض کردند و خواستار بازگرداندن نام و تندیس فردوسی شدند. هفته گذشته منابع خبری اعلام کردند تعدادی از اساتید زبان و ادب فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران و شاهنامه‌شناس با ارسال نامه‌ای به شهردار سلمان نسبت به برداشتن نام و تندیس فردوسی از میدان فردوسی شهر سلماس اعتراض كردند.  در این نامه که به امضای  21  استاد زبان و ادب فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران و شاهنامه‌شناس رسیده ، آمده است: «جایگاه ویژه و بلند فردوسی در فرهنگ و ادب ایران و جهان، زبان زد همه‌ خاورشناسان بوده و هست و بسیاری از آنان، ایران‌زمین را با نام چنین بزرگانی می‌شناسند و می‌ستایند. آوازه‌ فردوسی در جهان به اندازه‌ای است که در چند شهر مهم کشورهای اروپایی، ازجمله رم پایتخت ایتالیا، میدان‌هایی به نام او و با تندیس‌هایی از پیکر او سال‌هاست که پا برجاست و مایه‌ بسی تاسف است که در ایران، سرزمین فردوسی، میدانی را از تندیس و نام او بزدایند. ». این اساتید که در میان آنها نام‌هایی همچون داریوش آشوری، جلال ستاری، سعید حمیدیان و میر جلال‌الدین کزازی دیده می‌شود، همچنین در نامه خود نوشته بودند: «فردوسی با سرودن «شاهنامه» سند یکپارچگی و هویت ملی تمام ایرانیان را ماندگار و جاودان ساخت و به نمادی برای پاسداری از هویت ایرانی و زبان ملی (فارسی) تبدیل شد. از این‌رو، هرگونه بی‌توجهی به این نماد تاریخی، دشمنی و رویارویی با هویت و یکپارچگی ایران، زبان فارسی و بهترین دستاویز برای جدایی‌خواهان و تجزیه‌طلبان می‌تواند باشد». امضاکنندگان درنهایت عنوان کرده بودند: «ما امضاکنندگان و تائیدکنندگان این نامه، در کنار آذربایجانی‌های ایران دوست و فرهیخته، خواستار بررسی و بازنگری خردمندانه و آینده‌نگرانه‌ این رخداد با رویکرد مصلحت کلان کشور هستیم و از مسئولان می‌خواهیم ترتیبی اتخاذ فرمایند تا نام و تندیس فردوسی به میدانی که سال‌هاست آن‌گونه شناخته شده، با احترام بازگردانده شود». 
 
 دستور  استاندار برای بازگرداندن فردوسی
این اعتراضات و همچنین اعتراض رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی باعث شد قربانعلی سعادت، استاندار آذربایجان‌غربی دستور اکید نصب مجدد مجسمه فردوسی در محل قبلی‌اش را به فرماندار سلماس صادر کند. منابع خبری اعلام کردند که نصب مجدد تندیس خالق شاهنامه با انتقال دوباره مجسمه حکیم طوس به‌صورت شبانه در پنجشنبه‌شب انجام گرفته است. نصب مجدد تندیس فردوسی به‌صورت شبانه در محل قبلی‌اش به سرعت در فضای مجازی به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی انتشار یافت.
به نظر می‌رسد مجسمه فردوسی بعد ازاصلاح مختصر و انجام رنگ‌آمیزی درمحل قبلی خود نصب شده است. ایرنا نوشت؛ هرچند مجسمه فردوسی دربازنصب آن درقد وقامت اولیه‌اش در میدان قرار نگرفته ولی این بازگشت را ناشی ازفشار رسانه‌ها به‌خصوص رسانه‌های مجازی عنوان می‌کنند.
 
ferdowsisp
 

در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن

نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن

همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود

وز آن کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود

چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان

گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان

هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک

هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک

پــــدر در پـــــدر آریــایـــــی نــــــــــژاد

ز پشـــــت فریــــدون نیکـــــو نهــــاد

بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود

گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود

کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما

که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا

که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان

کــــز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟

خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار

نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما

کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟

به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود

همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود

در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت

کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت

گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر

گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت

نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت

که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت

از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد

که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد

چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند

کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد

به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم

کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم

بســـــوزد در آتش گرت جـــــان و تـن

بـــــه از زندگی کـــــردن و زیستـــن

اگـــــر مایه زندگی بنــــــــدگی است

دو صد بار مردن به از زنــدگی است

بیـــــا تا بکوشیـــــم و جنگ آوریـــــم

بـــــرون سر از این بار ننـــــگ آوریـم

 

گروه اخبار /

کادر مدیریتی هنرستان های شهرستان نظرآباد استان البرز در نامه ای که برای سخن معلم ارسال گردیده است ، خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند


جناب آقای ساکی

مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان البرز

سلام علیکم
بااحترام؛ همان گونه که استحضار دارید کار همکاران شاغل در پست های مدیریتی هنرستان ها (مدیر، معاونین،سرپرستان بخش،انبارداران و . . .) به ویژه هنرستان های کار و دانش،به دلیل شرایط خاص هنرستان ها (ساعت کار- حجم کار- مخاطرات کار کارگاهی – موقعیت جغرافیایی- کمبود اعتبارات و بالا بودن هزینه ها و . . .) و دانش آموزان ورودی (عمدتا ضعیف از نظر درسی و اخلاقی و رفتاری، عمدتا دچار مشکلات خانوادگی، عموما دارای مشکلات اقتصادی و . . .)،بسیار دشوارتر و پیچیده تر از دبیرستان های نظری می باشد و لذا کارشناسان امر بر همین اساس به منظور جبران بخشی از زحمات همکاران کادر مدیریتی هنرستان ها،حق الزحمه ای تحت عنوان اضافه کار ساعتی درنظر گرفته اند که انصافا هم هیچ گاه نتوانسته در مقام جبران زحمات فراوان این قشر پرتلاش برآید اما با کمال تاسف همین مبلغ ناچیز هم بیش از دو سال است که معوق گردیده و پرداخت نمی شود.
لذا همین امر از طرفی موجب کاهش انگیزه کاری و از طرفی دیگر باعث نارضایتی ایشان گردیده و مکاتبات رسمی  هم متاسفانه تاکنون پاسخی را به دنبال نداشته است.
این درحالیست که در سنوات اخیر سیاست های کلان برنامه ریزان حوزه آموزش و پرورش ،هدایت تحصیلی به سمت هنرستان ها بوده که به یقین با چنین برخوردهایی، هرگز به سرانجام مطلوبی دست نخواهد یافت، زیرا ما به عنوان مجموعه مدیریتی هنرستان ها، بر این باوریم که نظام فعالیت ها در هنرستان ها باید اعتقادی و باوری باشد نه دستوری و تکلیفی.
لذا بار دیگر با تنظیم و تقدیم این مرقومه محضر حضرتعالی، ضمن اینکه حق هرگونه پیگیری حقوق حقه خود را نزد مراجع قانونی، محفوظ می داریم،بار دیگر بر پرداخت مطالبات خود دراین خصوص که تاکنون به بهانه؟! کمبود منابع مالی معوق گردیده پای فشرده و به صراحت اعلام می داریم اگر چنانچه به هر علتی پرداخت آن مقدور نمی باشد مرحمت فرموده ساعت کاری هنرستان ها را هم مانند دبیرستان های نظری اصلاح فرمایید.


با تشکر
کادر مدیریتی هنرستان های شهرستان نظرآباد استان البرز

 

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

 

poursoleymansp10 اولیا و یا خانواده نقش مهمی را در موفقیت و یا شکست برنامه های مدرسه دارند .

هر گونه برنامه ریزی  برای دانش آموز درمدرسه تناسب مستقیمی با همکاری و تعامل خانواده دارد .

بسیار دیده شده است که معلمان در کلاس ها به ویژه در مقاطع بالاتر تحصیلی به مشکلاتی برخورد می کنند که ریشه آن ها در خانواده است و متاسفانه این رفتارهای بعضا نادرست در خانواده نهادینه شده  و اصلاح آن ها گاهی غیر ممکن می نماید .

دو نهاد مدرسه و خانواده کارکرد تقریبا مشترکی دارند و آن موفقیت تحصیلی ، رفتاری و شغلی دانش آموز است و در این جهت باید رویکرد ها به سمت هر چه نزدیک تر نمودن این دو واحد بنیادین پیش رود .

 متاسفانه و طی سالیان متمادی ، کارکرد انجمن اولیا و مربیان به نهادی برای توجیه و اقناع  خانواده ها برای پوشش قانونی دادن به اخذ وجه  توسط مسئولان مدرسه تبدیل شده است و از آن جا که غالبا و بر طبق شواهد و قرائن این گونه کمک ها داوطلبانه و با رضایت خاطر صورت نمی گیرد ، نوعی فرار و نیز بی اعتمادی نسبت به کارکرد این انجمن شکل گرفته وبه تدریج  نهادینه شده است .

مسئولان با سخنرانی ها و  مصاحبه های متعدد سعی می کنند که این ذهنیت های غالبا منفی را اصلاح کنند اما تاکنون نتیجه لازم و کافی در این زمینه به دست نیامده است .

در دعوتی که مدیران مدارس از اولیاء برای حضور در نشست ها می کنند استقبال خوبی صورت نمی گیرد و هر سال این " دیوار بی اعتمادی " بلندتر و قطورتر " می گردد .

به نظر می رسد مهم ترین اقدامی که  می تواند در این زمینه صورت گیرد ، استقلال این نهاد و تببین  یک کارکرد مدنی و مردمی بدون وابستگی های دولتی است .

قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در انجمن اولیا و مربیان  در مهر ماه 1389 از تغییر اساسنامه گفته بود  و این که سعی شده در اساسنامه جدید نقش همه جانبه و موثری را برای اولیا و مربیان در امور گوناگون تعریف شود .

با این حال از آن زمان تا کنون و با وجود تغییر اساسنامه ، تغییر چندانی در کارکرد و یا رویکرد این نهاد حاصل نشده است .

به عنوان مثال ، در اساسنامه این انجمن ،  مدیریت این نهاد تحت عنوان " قائم مقام وزیر آموزش و پرورش " تعریف شده است که توسط وزیر تعیین  می شود و شورای عالی این انجمن موضوع ماده 3 اساسنامه که متشکل از 12 نفر ( 11 نفر + یک نفر وزیر )  است باز هم توسط همان منصوب وزیر  تعیین می شود .

همان گونه که ذکر شد ، انجمن اولیا و مربیان باید به عنوان نهادی مستقل با کارکردی "  مدنی و مردم محور "  تعریف شود تا بتواند ضمن تاسیس و توسعه فرآیند اعتماد سازی ، به عنوان بازوی مدرسه به وظایف خویش عمل کند .

چه اشکالی دارد که فرآیند انتخاب برای تشکیل  نهاد انجمن اولیاء و مربیان در سطح بالا از سطوح پایین و از مدرسه شروع شود .

این استقلال لزوما به معنای مقابله نیست و راه برای تعامل و همکاری فراهم خواهد بود  اما تعریف چنین کارکرد تازه ای ، می تواند هویت جدیدی را برای نقش اصلی " خانواده " در فرآیند تعلیم و تربیت بگشاید .

در سایه تعریف این هویت تازه  می توان به شروع فرهنگ گفت و گو میان خانه و مدرسه امیدوار بود .

بسیاری از پیش داوری ها و بدبینی ها ، در سایه " ارتباط متقابل و موثر " مرتفع می شود .

پیامد های چنین تاسیس هویتی می تواند انتقال گفت و گو ها از حوزه " مدرسه – خانواده " به " عرصه عمومی " باشد .

کوتاه سخن این که نهاد خانواده باید در برنامه ریزی ها و تدوین استراتژی به بازی گرفته شوند و تنها اتاق فکر متشکل از خانه و مدرسه است که می تواند در اصلاح زیر ساخت ها و تغییر نگرش موثر و مفید باشد .

با پیگیری چنین فرآیندی می توان امیدوار بود که آموزش و پرورش به یک " موضوع ملی " تبدیل شده و مسیر برای " توسعه پایدار " در جامعه فراهم   شود .

روزنامه اعتماد

 

منتشرشده در یادداشت

schoolsp7 تشکل گریزی ما ریشه در تحزب گریزی ما دارد و تحزب گریزی ما میراث شوم استبدادی دیرینه است. استبداد یا هر صورتی دیگر از شیوه های حکومتی جامعه، خود بازتابنده ساختار اجتماعی ، فرهنگی، اقتصادی- جغرافیایی آن جامعه است. جماعات منتشر در ایران زمین ساختی قبیله ای- عشیره ای داشته و اقتضای این سازه ی اجتماعی، پدید آمدن فرهنگی بود که قادر به حفظ، استمرار و اجرای تخطی ناپذیر نوعی از مدیریت روابط انسانی به نام شیوه ی " آمریت " بوده است. آمریت از رئیس قبیله- عشیره به کل زیر مجموعه و از کلان خانواده های " هم بسته " به پدر در نهاد خانواده و در غیاب او به فرزند ارشد ذکور تسری می یافته است. این شیوه مدیریتی تعلیم و تربیت در خانواده، تعاملات گروهی و تمام ارتباطات و روابط فرد با فرد، فرد با جامعه و جامعه با فرد و جامعه با حکومت را در شمول خود قرار می داد. پایداری و گران جانی شیوه آمریت در اداره امور به آن حد بود که حتی به نیروی انقلاب بد فرجام مشروطیت خواهی مردم ایران هم به حاشیه رانده نشد و تغییر کیفی عالی تر پیدا نکرد و هم چنان نفاذ و نفوذ خود را در تاروپود روابط سیاسی-اجتماعی حفظ کرد.
چنان که دیدیم مجلس شورا به توپ محمد علی شاهی و فکر مشروطیت خواهی و مهار شیوه آمریت به تشرهای مخالفان کم رنگ شد تا باز همان روابط با بازتولیدی دیگر برقرار شود. شناخت شناسی علل پدید آمدن شیوه ی آمریت بوده ، چه در حکومت و چه در سایر نهادها و تلاش برای برون رفت از آن ، مقدمه لازم برای تشکل یابی و تشکل خواهی و تجمیع خردهای پراکنده در پیکره ای مهار پذیر ، محاسبه گر و چانه زن است که از یک سو می تواند حد و مرز خود را باعصیان گری های هر از گاهی و از سوی دیگر توان پی گیری بی وقفه خود را برای استیفای حقوق صنفی – شهروندی میسر سازد .
پیش از اشاره به سلسله علل پدید آمدن شیوه آمریت در روابط انسانی ، ضرورت دارد یادآور شویم که آمریت در مدیریت امور ، شیوه ای « پیش مدرن » و مربوط به توسعه نایافتگی دانایی انسان در سر و سامان دادن به جامعه ی خود است .
چراغ عمر این شیوه ی حکومتی از آغاز عصر روشنگری در مغرب زمین رو به خاموشی نهاد و فرآیند خاموشی آن در دیگر جوامع نیز کم و بیش در دستور مطالبات مردم قرار دارد .
اما در ایران ما زایش ، رشد و شمول آن در بند بند روابط انسانی معلول پراکندگی اقلیمی آب و آبادانی ، مساعد یا کمتر مساعد بودن محیط زیست ، کوچ برای دست یابی به زیست بوم بهتر ، نزاع برای تصاحب زیست بوم های آبادتر بین قبایل و عشایر در داخل کشور و حمله و تهاجم برای کسب امکانات بهتر در آن سوی مرزهای همسایگان و دفاع در مقابل حمله های مکرر همسایگان دور و نزدیک به داخل کشور ، از اصلی ترین بسترهای پدید آمدن شیوه ی آمریت در حکومت است که تسامحاً با استفاده از مفاهیم مدرن ، می توان آن را اداره امور به شیوه ی سرباز خانه و پادگان ها نامید .
مبانی فکری – شبه فلسفی مدیریت به شیوه ی آمریت ، ذهن و زبان ، اندیشه و عمل انسان ایرانی ( دیگر کشورها هم ) را به فلجی فکری مبتلا ساخت که جز در وضعیت حمله یا دفاع ، و یا تلاش برای مهار قهر طبیعت ، امکان مشارکت در امور مربوط به خود را نداشت . مبانی فکری – شبه فلسفی آمریت ، سوء ظن به قدرت سیاسی و بی اعتمادی به عمل سیاسی و ناسودمند بودن مشارکت در اداره ی امور را تأیید و بازتولید می کرد .
آن مبانی " سلامت " را در " برکنار بودن " از متن دریای زندگی می دانست . حق را جز در " پنهان " و " زیرلحاف " بیان نمی کرد و " سر سبز " را به دست " زبان سرخ " نمی سپرد که بر باد یا دار رود تا " دست از جان نمی شست " " خلاف رای سلطان " نمی گفت .
هم در ادبیات شفاهی و هم در گنجینه مکتوب ما شواهد بسیار در تأیید آن مبانی فکری – شبه فلسفی می توان یافت که ترس از ورود به میدان سیاست را توجیه و تبلیغ می کند .
البته از آن جا معنای سیاست به نازل ترین معنای غیر انسانی آن تقلیل پیدا کرده بود و کشتن و شکنجه کردن و چشم از چشم خانه بیرون آوردن و زبان و گوش بریدن و مثله کردن سیاست نامیده شد ،  یقیناٌ ورود به آن ترس آور و هراس افکن بوده است .
گویا هنوز هم خاطره ی جمعی ما آن مصادیق و معانی سیاست را در خود نهفته دارد اما آمریت چه در مدیریت سیاسی و چه در تعلیم و تربیت ، پدیداری تاریخ مصرف سوخته و مربوط به گذشته است . ناکارآمدی و سرمایه سوز بودن آمریت ، ما را بر آن می دارد که : مشارکت در اداره امور و حل و فصل مسائل کشورمان را به عنوان تنها گزینه ی معقول و ممکن برای برون رفتن از هر نوع بحران پذیرا باشیم ، ولی نباید فراموش کرد که مشارکت ، قواعد خاص خود را دارد ؛ هر گونه کم توجهی به آن قواعد مشارکت را از محتوای حقیقی آن تخلیه می کند .



*قواعد توفیق آمیز مشارکت که در تشکل صنفی صورت می بندد می تواند به شرح زیر باشد :

1-مشارکت در تشکل صنفی حدود مطالبات را مهار و هرگز از تقاضاهای حداقلی به تقاضا و توقعات حداکثری پرش نمی کند .
2-تشکل صنفی برمحور مختصات دستاوردهای ممکن سندیکالیستی می گردد و می داند که خروج از آن سر به شورش و آنارشی می زند .
3-تشکل صنفی می داند : چه دارد، چه ندارد . نتیجه این دانایی ، تقاضای منطقی ، دفاع معقول حقوقی و رسیدن به حداقل های ممکن و برداشتن قدم های آگاهانه برای حداقل های دیگر است .
4-تشکل صنفی مجال میدان داری را از شبه حرکت های مبتنی بر احساسات و هیجان زدگی می گیرد و مهارت خود را در اقدامات مبتنی بر منطق و مذاکره ی خردمندانه و تولید فرصت به نمایش می گذارد .
5-تشکل صنفی از پیگیری مکتوب مطالبات خود خسته نمی شود و در هر تکرار قدرت اقناعی خود را افزایش می دهد .
6-از آن جا که " آستانه ی تحمل ما در جمع " عموماً پایین و " میزان تحریک پذیری ما در جمع " بسیار بالا است و بیشتر اوقات مطالبات صنفی فدای " عصبیت " ، " زودرنجی " و " بازی همه یا هیچ " می شود ، شایسته آن است که از هر حرکت که " طرف مقابل " را به " عصبانیت " ، " لجاجت " و " بازی حق با من است " وا می دارد ، پرهیز شود .
7-تشکل صنفی در استیفای مطالبات خود ، مذاکره با طرف مقابل را به میدان زد و خورد و قهرمان بازی مبدل نمی کند .
8-تشکل صنفی در هر حرکت حق طلبانه به تمامی رفتارهای شهروندانه پای بند و از توسل به توهین و تهدید و تخریب و ارعاب پرهیز جدی دارد .
9-تشکل صنفی فرهنگیان باید و می تواند همه یا بخشی از مطالبات خود را در فرصت های مناسب به گونه ای به نمایش بگذارد که توان عملکرد اخلاقی تشکل طرف مقابل را وادار به جبران مافات نماید و اقدامات ممکن اما انجام ناشده را به انجام برساند .
10-نکته ی حائز اهمیت این است که اگر تشکل صنفی براساس ظرفیت های قدرت سیاسی گام بردارد و نقشه مطالبات ممکن خود را به شیوه ی محاسبه گرانه ی عقلانی طراحی کرده باشد ، می تواند طرف مقابل ( قدرت سیاسی ) را ناگزیر به انجام وظایف و وعده هایش بکند . در چنین حالتی علاوه بر دست یابی به بخشی از مطالبات خود ، قدرت سیاسی را نیز به گونه ای آموزش داده که می توان با نشستن در دو سوی یک میز ، گره های به ظاهر ناگشودنی را گشود !
11-اگر موارد ذکر شده که اشاراتی ناقص به فرآیند حق خواهی شهروندی در قالب تشکل صنفی است و به صورت های معقول طرح هم امکان مفصل بندی دارند ، به کار گرفته شوند ، دیگر ترس و هراس از این که تشکل صنفی سر از بازار سیاست به در می آورد ، چندان محمل منطقی نخواهد یافت .
12- تشکل جز با بردباری و متانت - که خالی از مرارت هم نخواهد بود – و جز با پیگیری مطالبات خود در قالب متنوع راه ها و راه حل های ممکن ، موفق نخواهد بود .
اساساً کشف و رسیدن به حقیقت ، نیاز به شکیبایی دارد .
 
منتشرشده در دیدگاه
motavalispecial وزارتخانه‌ای که مأموریت اصلی اش تعلیم و تربیت است، حالا کارش به جایی رسیده که بیش از هر چیز باید پاسخگوی حجم گسترده‌ای از مراجعات طلبکارانی باشد که بابت مطالباتشان از دوره مدیریت قبلی، راهروهای وزارتخانه را پر کرده اند. آن‌طور که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌کنند، این وزارتخانه حدود 4 هزار میلیارد تومان بدهی دارد که حجم انبوهی از آن مربوط به سازمان‌های بیمه‌گر، مطالبات معوق فرهنگیان و پرداخت معوقات رفاهی آنان است. این مطالبات حالا به اندازه‌ای است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌کنند که حتی به بسیاری از استخر‌ها و رستوران‌های شهر بدهکارند و این موضوع هم به خاطر تصمیمات عجولانه و شتاب زده مسئولان سابق بوده است.

 
محمد فاضل، مدیرکل دفتر وزارتی و مشاور وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار «ایران» می‌گوید: دولت قبلی در عین اینکه ثروتمندترین بوده، بیشترین بدهی را هم بالا آورده است. او همچنین تأکید می‌کند: «دولت سابق چیزی در حدود 2 هزار و 500 میلیارد ریال بدهی فقط در زمینه تجهیز فضای آموزشی روی دست مدیریت کنونی آموزش و پرورش گذاشته است. همچنین یکی از معاونت‌های دولت سابق 62میلیارد ریال در یک حوزه هزینه کرده است که این میزان پول هنوز پرداخت نشده است. از سوی دیگر، این وزارتخانه 2 هزار میلیارد ریال به سازمان‌های بیمه‌گر بدهکار است و این بدهی‌ها هم به علت طرح‌های شتاب زده روی دست وزارت آموزش و پرورش مانده است. گفت وگوی «ایران» با محمد فاضل، خواندنی است به اعتبار آنکه حقایقی از سوءمدیریت ها را آشکار می کند.
 
*  آقای فاضل! طراحان استیضاح وزیر آموزش و پرورش یکی از دلایلی را که برای این استیضاح برشمرده‌اند این بوده که آقای دکتر فانی نتوانسته مطالبات فرهنگیان را پرداخت کند. این درحالی است که مدیران آموزش و پرورش در مصاحبه‌های مختلف اعلام کردند که این حجم از مطالبات مربوط به دولت گذشته است. می‌خواهم بدانم واقعیت این مطالبات چیست؟
 
متأسفانه مشکلات آموزش و پرورش بسیار است. به دلیل فراگیر بودن فعالیت های این وزارتخانه ما نمی‌توانیم بگوییم که این مسائل در محدوده زمانی خاصی ایجاد شده و در محدوده زمانی خاصی هم باید از بین برود. وزارت آموزش و پرورش به علت نوع فعالیت و تعداد پرسنلی که دارد، بدهی‌هایش بسیار زیاد است. اما بخشی از این بدهی‌ها به علت سوءمدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط در امر آموزش و پرورش بوده است. در حقیقت مدیران سابق می‌توانستند تصمیم‌گیری‌های بهتری داشته باشند تا بدهی این وزارتخانه کمتر باشد اما این اتفاق نیفتاد و آنها با تصمیم‌گیری‌های نادرست موجب شدند که حالا این وزارتخانه به بسیاری از سازمان ها بدهکار باشد. حالا مجبور هستیم پاسخگوی اقدامات غلط مدیران قبل باشیم. با این حال تغییر و اصلاح برخی از برنامه‌های بدون تدبیر گذشته را در دستور کار خود قرار داده‌ایم.
 
* پرهزینه‌ترین طرحی که در دوره قبل اجرا شد از نگاه شما چیست؟
 
 یکی از مهم ترین مشکلات فعلی ما اجرای شتاب زده نظام آموزشی 3-3-6 است. تغییر در نظام آموزشی و اضافه شدن پایه ششم و تغییراتی که در آن سال‌ها اتفاق افتاد بسیار شتاب زده بود. این اقدام بدترین تصمیمی بود که در آن زمان گرفته شد. متأسفانه در آن زمان زمینه‌های لازم برای اجرای این دوره وجود نداشت و البته تسهیلات لازم هم برای اجرای آن در نظر گرفته نشده بود. وقتی پایه ششم ابتدایی در مدارس شکل گرفت آموزش و پرورش نیاز به 24 هزار معلم داشت و مسئولان در آن دوران بخشی از نیروها را که آمادگی لازم برای تدریس در این پایه نداشتند استخدام کردند. بسیاری از استخدام‌ها از روی بی‌تدبیری بود. معلم‌های کم تجربه که توان اداره کلاس در این پایه را نداشتند استخدام شدند. همچنین فضای آموزشی لازم برای این پایه در مدارس وجود نداشت. چرا که فضای آموزشی مدارس 5 کلاسه طراحی شده بود به همین علت مدیران، کلاس‌های غیر استاندارد را برای پایه ششم در مدارس در نظر گرفتند. مسئولان دولت قبل به خوبی می‌دانستند که وقتی یک پایه به نظام آموزشی اضافه می‌کنند کلاً سیستم هدف گذاری تغییر می‌کند اما متأسفانه این سیستم تغییر نکرد. منتقدان و مدافعان نظام آموزشی در آن دوران به خوبی می‌دانستند که اجرای این نظام آموزشی یک حرکت شتاب زده و عجولانه است. اما مسئولان دولت قبل به حرف کسی توجهی نکردند و حالا نتیجه‌اش این شد که در دولت یازدهم آموزش و پرورشی را تحویل گرفتیم که با مسائل و مشکلات آموزشی بسیاری روبه‌رو است.
 
 * گویا محتوای کتاب‌های درسی هم منطبق با نیاز دانش‌آموزان طراحی نشده بود و همین موضوع موجب افت شدید تحصیلی در پایه ششم ابتدایی شد.
 
بله همین‌طور است. تولید کتاب‌های درسی یک فرآیند دارد. تولید کتاب‌ها یک مرحله تخصصی است که باید با توجه به شرایط سنی و میزان یادگیری دانش‌آموز طراحی شود. اما به علت تعجیل در کار به این موارد توجهی نشد و عدم طراحی صحیح برای این پایه مشکلات بسیاری را برای معلم، دانش‌آموز، خانواده‌ها و حالا ما ایجاد کرده است. همچنین امسال به علت حذف پایه اول دبیرستان تعداد زیادی نیرو روی دستمان مانده و البته فضای آموزشی نیز کارایی ندارد. اینها مجموعه تصمیماتی هستند که به علت سوء تدبیر اتخاذ شد. با این حال مشکلات به جای مانده‌ از دولت قبل در نظام تعلیم و تربیت بسیار است.
 
* شما برای این موضوعات چه تمهیداتی دارید؟
 
ما اعتقاد داریم باید در برخی از برنامه‌ها اصلاحات انجام شود. هم‌اکنون متناسب‌سازی فضای آموزشی را در دستور کار قرار دادیم و تلاش می‌کنیم فضاهای آموزشی که ساخته می‌شود متناسب با نیاز آموزشی باشد. همچنین درباره کتاب‌های درسی باید گفت بازنگری جدی را در این زمینه آغاز کرده‌ایم. در حال استاندارد‌سازی تجهیزات مورد نیاز مدارس هستیم. متأسفانه برخی از دروس برای آموزش نیاز به رایانه‌ دارند که خیلی از مدارس و کلاس‌های درس مجهز به رایانه نیست. دانش‌آموز سر کلاس درس به صورت شفاهی اطلاعات را از معلم یاد می‌گیرد که این موضوع با اهداف آموزش رایانه مغایر است. بنابراین تجهیز مدارس در دستور کار ما است.
 
* بدهی 4 هزار میلیاردی آموزش و پرورش به فرهنگیان شامل چه مواردی می‌شود؟
 
در شروع دولت یازدهم ما با حجم بسیاری از مطالبات فرهنگیان روبه‌رو بوده‌ایم. بالغ بر 600 میلیارد ریال کمبود منابع مالی مابه التفاوت حذف ارز مرجع در تهیه کاغذ مورد نیاز چاپ کتاب درسی برای ما انباشته شده بود. از دیگر بدهی‌های آموزش و پرورش در دولت یازدهم موضوع مطالبات رفاهی و فرهنگی معلمان است. در این حوزه مسئولان وزارتخانه بالغ بر 970 میلیارد ریال بدهی دارند. همچنین 940 میلیارد ریال بابت بیمه معلمان به سازمانهای بیمه‌گر بدهکاریم که این موضوع هم یادگار دولت سابق است. علاوه بر آن در زمینه بیمه طلایی معلمان هم بالغ بر 2 هزار میلیارد ریال بدهی به بیمه داریم.
 
 * این 4 هزار میلیارد بدهی چگونه شکل گرفته است؟
 
دولت سابق چیزی در حدود 2 هزار و 500 میلیارد ریال بدهی فقط در زمینه تجهیز فضای آموزشی روی دست ما گذاشته است. در زمینه تکمیل طرح‌های نیمه تمام رقمی بالغ بر32 هزار میلیارد ریال کمبود اعتبار داریم. خیلی از طرح‌ها به علت همین کمبود منابع مالی اجرا نشده است. همچنین در زمینه وسایل گرمایشی 2 هزار میلیارد ریال بدهی داریم که اگر با پیمانکاران تسویه حساب نکنیم قرارداد جدید با ما نخواهند بست. همچنین یکی از معاونت‌های دولت سابق 62 میلیارد ریال هزینه برگزاری مراسم و همایش کرده است که این میزان پول هنوز پرداخت نشده است. این اقدامات شتاب زده و بدون فکر انجام شده و موجب شده تا حالا وزارت آموزش و پرورش بدهکار بسیاری از ارگان‌ها باشد.
 
 * حجم بدهی‌های آموزش و پرورش در دولت یازدهم چقدر است؟
 
این بدهی‌ها به گونه‌ای است که به دولت یازدهم نیز کشیده شده است. مثلاً اگر دولت سابق، مطالبات پایان خدمت بازنشستگان سال 91 و 92 را که 90 میلیارد تومان بود پرداخت می‌کرد دیگر این رقم به دولت یازدهم منتقل نمی‌شد. اما متأسفانه برخی‌ها اعلام می‌کنند که این حجم از مطالبات فرهنگیان در دولت یازدهم داده نشده است در حقیقت آن چنان بیان می‌کنند که انگار دولت یازدهم این بدهی را به بار آورده است.
 
* مهم ترین مطالبه فرهنگیان از نگاه شما چیست؟
 
حقوق و مزایایی است که تاکنون پرداخت نشده است. وزارت آموزش و پرورش با بخشی از معلمان حق‌التدریس تسویه حساب نکرده است و تاکنون حقوق آنها پرداخت نشده است.
 
* مجموع این حقوق معوق چه میزان است؟
 
حدود 970 میلیارد ریال است. این فقط یک رقم از مطالبات باقیمانده همکاران ما در مدارس است.
 
* آیا جابه جایی منابع هم برای این تصمیمات داشتند؟
 
بله. وسط سال تحصیلی آقایان تصمیم می‌گرفتند طرح ضیافت را اجرا کنند یا تحت عنوان مدارس قرآنی تعداد زیادی مدارس، بدون برنامه به عنوان مدارس قرآنی تغییر کار دادند جالب اینجاست بعضی از معلم‌هایی که استخدام شده بودند روخوانی قرآن را بلد نبودند. همه این برنامه‌ها بودجه می‌خواهد. طبیعتاً از جایی این بودجه کسر می‌شد و به طرح‌های جدید داده می‌شد.
 
* مگر می‌شود منابع را نادیده گرفت؟
 
نمی شود اما آقایان انجام می‌دادند.
 
 * گفته شده وزارت آموزش و پرورش به برخی استخرها و رستوران‌های شهر نیز بدهکار است؟
 
بله همین طور است. نتیجه این تفکرات غلط، بار مالی بسیار برای وزارتخانه است. مثلاً آقایان بحث ضیافت را مطرح کردند و اعلام کردند که تمام معلمان کشوری به همراه خانوادهایشان یک شب میهمان وزارتخانه باشند همین موضوع موجب شد که حالا وزارت آموزش و پرورش به همه رستوران‌های شهر بدهکار باشد. خوب است که ما به معلمان امکانات رفاهی دهیم اما باید اولویت ‌بندی کنیم و فعالیت ما فارغ از عوام فریبی باشد. حالا این میزان بدهی برای آموزش و پرورش ایجاد شده است که باید دولت پرداخت کند این تعهد دولت است و حالا ما پاسخگو هستیم.
 
* تسهیلاتی که در دولت قبل به فرهنگیان داده شد چه میزان بدهی برای این وزارتخانه به بار آورده است؟
 
در زمینه مطالبات رفاهی و فرهنگی بالغ بر 970 میلیارد ریال بدهی به ما رسیده است. هم‌اکنون مشکل ما دادن تسهیلات بی‌قاعده است. دراین باره انگار هیچ گونه تدبیری وجود نداشت. باید به بیمه طلایی اشاره کنم که برای ما حالا بسیار مشکل ساز شده است. مسئولان دولت قبل می‌دانستند که اجرای بیمه طلایی بسیار هزینه‌بر است و امکان اجرای آن غیر ممکن است اما تبلیغ کردند و امیدهای بسیاری در دل معلمان ایجاد شد و حالا شاهد هستیم که وزارت آموزش و پرورش 2 هزار میلیارد ریال به سازمان‌های بیمه‌گر بدهکار است. شرکت بیمه‌گر هم می‌گوید اگر می‌خواهید قرارداد امضا کنیم باید تسویه حساب کنید و بعد قرارداد امضا کنیم. متأسفانه باید بگویم تمام قول و قرار‌ها و شعارهایی که در دولت قبل داده شد بار مالی و بدهی برای ما ایجاد کرد.
 
* مدیران استانی چقدر بار مالی بر دوش آموزش و پرورش گذاشته‌اند؟
 
یک مشکلی که در آموزش و پرورش داریم این است که هر تصمیمی که در مرکز گرفته شود مدیران استانی ملزم به اجرای آن هستند حتی اگر با آن تصیمات موافق نباشند. کمتر مدیر استانی سراغ داریم که با تصمیمات مرکز مخالف باشد مثلاً همین نظام 3-3-6 همان زمان که مطرح شد منتقدان بسیاری داشت اما مدیران استانی جرأت مخالفت نداشتند. هم‌اکنون همان شخصیت‌ها که در دولت قبل مدیر بودند نسبت به این نظام انتقاد می‌کنند و به آنها می‌گوییم چرا آن زمان حرفی نزدید می‌گویند کسی گوش به حرف ما نمی‌داد.
 
* برآوردی از هدر رفت بودجه در آن سال‌ها دارید؟
 
با این اعداد و ارقام و البته طرح‌های شتاب زده که اشاره کردم معلوم می‌شود که بخش مهمی از بودجه هدر رفته است. اینکه ما بدهی کلانی را برای دولت بعدی به ارث بگذاریم نشان می‌دهد طرح‌ها غیر عادی است. طبیعی آن است اگر دولتی تغییر می‌کند آن وزارتخانه مکلف به پرداخت آخرین مطالبات باشد این درحالی است که ما مطالبات سال‌های قبل را هم در دستور کار داریم.
 
 * گفته شده در آن سال‌ها مجهزترین مدارس کشور به سایر مراکز آموزشی و دانشگاهی داده شده است. این موضوع چه اندازه واقعیت دارد؟
 
در زمان دولت دهم، بهترین ساختمان و هنرستان‌های کشور در اختیار پیام نور قرار گرفت و از آموزش و پرورش جدا شد تا جایی که هم‌اکنون بخشی از ساختمان‌ها برای پیام نور هم بلا استفاده است اما در اختیار آموزش و پرورش هم نیست.
 
* هم‌اکنون شما اختیاری روی این مدارس ندارید؟
 
خیر.
 
 * روی چه اصولی این تصمیم گرفته شد؟
 
تصور این بود که زمینه ادامه تحصیل دانش‌آموزان فنی حرفه‌ای در دانشگاه ها باز می‌شود.
 
* این مشکلات را به مجلس اطلاع داده‌اید؟
 
مجلس کاملاً در جریان است و البته ما هم بخشی از آن را منتقل کرده‌ایم. مجلس همکاری لازم را با ما دارد اما برخی از نمایندگان مجلس به‌دلایل نداشتن اطلاعات لازم و همچنین نیازهای منطقه‌ای و جغرافیایی از آموزش و پرورش توقع بسیاری دارند. با این حال آقایان در مجلس شورای اسلامی می‌دانند خیلی از این مشکلات یکساله و دوساله حل نمی‌شود.
 
 * از این مطالبات عددی که بگذریم موضوع مهمتر تصمیمات شتاب زده مسئولان آموزش و پرورش در حوزه نیروی انسانی بود؟
 
بله همین‌طور است. نیروی انسانی که بدون دلیل به سیستم اضافه شد مشکلات بسیاری را بر ما وارد کرده است. به هر حال این موضوعات مسائلی است که از گذشته برای ما مانده است. به علت مدیریت غلط در دوره پیشین حجمی از مطالبات فرهنگیان به دولت یازدهم انتقال پیدا کرده است. سهم اعتبارات پرسنلی به غیر پرسنلی زمانی که دولت یازدهم این وزارتخانه را تحویل گرفت، حدود 99 درصد بود. این فقط یک معنی دارد و آن هم افزایش حجم نیروی انسانی است. با‌وجود اینکه می‌شد از نیروی انسانی موجود با ساماندهی صحیح استفاده بهینه شود اما در دوره‌ای نیروی انسانی جدید وارد آموزش و پرورش شد و در نتیجه سهم اعتبارات پرسنلی به غیر پرسنلی افزایش پیدا کرد. و حالا حدود 99 درصد بودجه آموزش و پرورش اختصاص به حقوق و مزایای فرهنگیان دارد. با وجود این ما چگونه می‌توانیم به سمت کیفیت بخشی، توسعه مدارس و نظام تعلیم و تربیت و همچنین تأمین رضایت پرسنل و فرهنگیان قدم برداریم. چرا که حالا بخش عظیمی از بودجه این وزارتخانه اختصاص به حقوق فرهنگیان دارد همین موضوع هم موجب نارضایتی پرسنل شده است. البته ما راه کارهای مختلفی را مطرح کرده‌ایم که ساماندهی نیروی انسانی یکی از آنهاست.
 
 * با این حساب شما فکر می‌کنید اگر دولت یازدهم را به دولت دوازدهم تحویل دهید به این حجم مطالبات پایان می‌دهید؟
 
شعار دولت روحانی تدبیر و امید است معنای این شعار این است که تصمیمات مدبرانه باشد. برای مشکلات ایجاد شده راهکار داریم و البته در چند مورد هم ورود کرده‌ایم امیدواریم با همکاری مجلس بتوانیم بخش اعظم مطالبات فرهنگیان را پرداخت کنیم.



نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور