صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1394 17:16

حاشیه ای بر سخنان اخیر " قدیری ابیانه "

فرخنده قربانی مقدم نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی مزلو (Hierarchy of Human Needs) معمولاً به شکل یک هرم متشکل از ۵ یا ۷ طبقه ترسیم می‌شود. این سلسله مراتب از نیازهای ابتدایی در طبقه پایینی شروع شده و هرچه بالاتر می‌رود نیازهای پیچیده‌تر انسانی را معرفی می‌کند که به ترتیب عبارت‌اند از: نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای امنیتی، نیازهای عاطفی، نیازهای اجتماعی-احترامی و نیازهای خودشکوفایی.( ویکی پدیا)
در سطوح پائین‌تر هرم، ابتدائی‌ترین و پایه‌ای‌ترین نیازها و در بالاترین سطح هرم، نیازهای پیچیده‌تر قرار دارند.
طبقات پایین‌تر هرم نیازهای حیاتی‌تر و ساده‌تر و طبقات بالاتر نیازهای پیچیده‌تر ولی کمتر حیاتی را نشان می‌دهند.

نیازهای طبقه‌های بالاتر فقط وقتی مورد توجه فرد قرار می‌گیرند که نیازهای طبقه‌های پایین‌تر برطرف شده باشند.
طبق نظریه مزلو، هر « نیاز » هرچقدر پایین‌تر قرار داشته باشد، قوی‌تر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمی‌توان به طبقه بالاتر دست یافت.
به راستی اگر معلمین از احقاق ابتدایی ترین حقوق خود می گویند که در رده نیازهای فیزیولوژیک قراردارند،و در رده نیاز "تنفس" که جزء نیاز فیزیولوژیک و حیاتی قرار دارد،سخن به ناروا گفته و به بیراهه رفته اند؟
طبق اصول علمی پذیرفته شده و نظریه پرداز کلاسیک مدیریت، مزلو، پایین ترین نیازهای اساسی انسان،نیازهای فیزیولوژیک است که شامل خوراک، پوشاک، مسکن و تنفس است.
آیا اگر معلمان فریاد برمی آورند دیگر نمی توانیم تنفس کنیم،با دشمن همکاری کرده اند؟!
جنابانی همچون قدیری ابیانه که بی شک از سر سیری سخن پراکنی کرده و هیچ گاه در این 35سال نه تنها درد خوراک و پوشاک نداشته،بلکه خود و خانواده اش در وفور نعمت به سر برده، به چه حقی به خود اجازه می دهد درمورد خواسته های معلمین نه تنها صحبت کرده ،بلکه تعیین تکلیف نماید؟
معلم هایی که آن قدر شریف و نجیب هستند که خواسته ی آنان،جزء پایین ترین وبرحق ترین حقوق یک انسان است؟ خواسته هایی به شدت حیاتی که بدون آن،اگر زندگی هم ادامه پیدا کند،یک زندگی سرشار از محرومیت و سختی است؟
آری !

جناب قدیری ابیانه

اولا ، لطفا به زندگی و نحوه ی حکمرانی حضرت علی (ع)، نگاه کنید که به ظاهر خود را پیرو حکومت عدل علی می دانید،و ببینید ایشان چگونه در زمان حکمرانی اش سطح حقوق خودرا هم تراز پایین ترین فرد تحت حکومتش قرارداد ،ضمن اینکه با همه ی مشکلات و دشمنان داخلی و خارجی ،در کوچه ها راه می رفت و می گفت مردم به علی انتقاد کنید و حق خودرا برعلی بگویید؟
دوم اینکه شما که مرفه بی درد هستید،در مورد معلمینی حرف نزنید که از ابتدایی ترین حق خود می گویند، دیگر اینکه قانون به تمام اقشار اجازه داده از خواسته های انسانی خود سخن بگویند،شما به چه حقی به گسترده ترین و فرهنگی ترین قشراین مملکت انگ های مختلف می زنید؟
معلم حتی از نیاز امنیت خود نیز سخن نگفته،زیرا این نیاز در طبقه ی دوم نیازها قرار دارد و عملا و علمی تا پایین ترین نیاز برطرف نشود،همه دغدغه ها و اضطراب ها درهمین حیطه می چرخد.
و چرا مسئولین این موضوع حیاتی ترین حق معلمین را، دو فوریتی و حتی سه فوریتی در دستور کار قرار نمی دهند؟

آیا مطلوب آنان اینست که معلم ها در همین شرایط محرومیت از ابتدایی ترین حقوق،و سردر گمی و گرفتاری باقی بمانند و فرصت اندیشیدن و خلاقیت نداشته باشند؟

گویی چنین است...

هرم مزلو

هرم مزلو

منتشرشده در اقتصاد
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

دروغ بزرگ

کردستان

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه اخبار /

جمعی از معلمان کشور در برابر مجلس و ادارات آموزش و پرورش تجمع سکوت برگزار کردند

دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

مسئولیت وصف ناپذیر

خوزستان

منتشرشده در نامه های دریافتی
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

اعتراض معلمان

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

آموزش و پرورش  به نام خالق زیبایی ها

بنده به عنوان عضو کوچکی از جامعه بزرگ فرهنگیان در طول سی سال خدمتم در سنگر تعلیم و تربیت ضعف ها و کاستی هایی که عملا دیده و حس کرده ام و با توجه به بررسی و تحلیلی که از وضعیت آموزش و پرورش داشته ام به این نتیجه رسیده ام تا زمانی که این ضعف ها و کاستی ها ریشه کن نگردد مسایل و مشکلات و چالش ها به طور ریشه ای حل نخواهد شد .

از دو زاویه به معضلات تعلیم وتربیت پرداختم :

 1 - نگاه  درون سازمانی

2 - نگاه  برون سازمانی

از نگاه درون جامعه معلمان هیچ وقت نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی نکرده تا در موقع لزوم از انرزی و پتانسیل و تاثیرگذاری خود در موقعیت های طلایی همچون در عرصه فعالیت های سیاسی و انتخابات و ...درست استفاده کنند و در نتیجه ضعف هایی از جمله:

1 -داشتن نگرش منفعلانه در دفاع از حقوق و منزلت و معرفت خود

2 - عدم رغبت و نکردن تلاش بر ایجاد یک تشکل صنفی و سیاسی بسیارقوی و فراگیر که همه همکاران در آن عضو شوند ودر زمان های حساس با موضع گیری مناسب این تشکل ها و حمایت همه جانبه اعضا بتوانند تصمیم عاقلانه بگیرند.

3 -نداشتن اتحاد و همدلی و بی تفاوتی در برابر این همه تبعیض چندین دهه ای .

4 -نداشتن یک رسانه سراسری جهت همراهی افکار عمومی و رساندن صدای فریادهای خود به گوش مسولین .

5 - نداشتن تعامل خوب و سازنده با رسانه های مستقل جهت همراه ساختن رسانه ها با معلمان .

6 - هراس از اظهار نظر و بیان دیدگاه و نقد تصمیم گیران و تصمیم سازان تعلیم و تربیت .

7 - حمایت نکردن از تشکل های نوپا و عدم پشتیبانی لازم از همکارانی که برای دفاع از حقوق به حق همه فرهنگیان سینه سپر کرده اند .

و ....

و اما راه کارهایی که می تواند به نظر بنده راه گشا و چاره حل این کاستی ها و ضعف ها باشد :

 1 - باید نوع نگاه و نگرش خود را از درون جامعه فرهنگیان تغییر دهیم و از حالت بی تفاوتی و انفعالی خارج شویم .

2 - برای ایجاد یک سازمان و یا یک تشکل قوی و سراسری همگی همت کنیم و جانانه از موضع گیری و تصمیمات آنها حمایت کنیم .

3 - به صورت هدف مند و منسجم و هماهنگ در تمامی عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها همه جانبه شرکت کرده و از نمایندگان معرفی شده تشکل هایمان جدا و جانانه حمایت کنیم .

4 -فضای حاکم بر جامعه را هوشمندانه مدیریت کنیم و از هرگونه تکروی و یا اختلافات که موجب تفرقه ما می شود جدا پرهیز کنیم .

5 - با اطلاع رسانی دقیق به همدیگر و مدیریت هوشمندانه خود به فرصت طلبان و افراد سود جو اجازه ندهیم از پتانسیل و تاثیر گذاری در جامعه به نفع خود بهره برداری کنند .

6 - افرادی ممکن است به شیوه های مختلف فضا را احساسی و ملتهب جهت بهره برداری  های خود ایجاد کنند ؛ در چنین مواقعی از هرگونه برخورد احساسی و تصمیمات عجولانه بدون مشورت با تشکل ها خود داری گردد . 

7 - همه ما معلمان سعی کنیم تعامل خوب و سازنده با رسانه های مستقل ایجاد کنیم و از هرگونه اظهار نظر تند و توهین و نقدهای غیر مستند پرهیز کنیم و با منش زیبای فرهنگی از رسانه ها بخواهیم نظرات و مطالبات و نقدها را به افکار عمومی و گوش مسولین برسانند . 

8 - ممکن است دست های پنهان و پشت پرده باشند و به شکل های مختلف از جمله اهانت و توهین به شخصیت و شغل معلمی که مصادیق آن در دو و سه ماهه گذشته ازجمله رسانه ملی و کاریکاتور روزنامه همشهری و اظهار نظر غیر تخصصی برخی ها و ... بخواهند احساسات و قلب معلمان را جریحه دار کنند و ما معلمان را وادار به واکنش احساسی کنند و به این حرکت ها و موج های اعتراض آمیز خود جوش رنگ و بوی سیاسی بدهند و جامعه معلمی را در رویارویی با دولت محترم تدبیر و امید قرار دهند و صاحبان این تفکر به اهداف شان برسند و از آب گل آلود بهره برداری سیاسی کنند.

در چنین مواقعی با درایت و هوشمندی همه همکاران ضمن اینکه در انتخابات ریاست جمهوری ار جناب آقای دکتر حسن روحانی و برنامه هایش حمایت کردیم بار رفتار مدبرانه خود نشان دهیم که همچنان ما جامعه فرهنگی نظام و رهبر و ریاست جمهور محترم و محبوب کشورمان را دوست داریم و خواهیم داشت و از هیچ کوششی در موفقیت برنامه و سیاست دولت محترم تدبیر و امید دریغ نخواهیم کرد. و معلمان فرهیخته کشور قدر دان فضای و بستر ایجاد شده حق اظهار نظر و اعتراض هستیم .

 به نظرم اگر این راهکارها عملیاتی شود می توان مشکلات برون سیستمی از جمله نوع نگاه مسئولین و مجلس را تحت تاثیر قرار داد تا نگاه شان را به آموزش و پرورش از نوع جهان سومی و یا هزینه بر و اضافی و ... تغییر داد .


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1394 07:21

نياز به تدبير در آموزش و پرورش

سید حسن الحسینی معلم كلمه مقدسي است كه حتي كلمه‌اش هم بايد شور و نشاط و خاطرات خوش را براي آحاد جامعه زنده كند. معلم بايد همه هم و غمش دانش‌آموزانش و چگونگي رشد و نمو آنها در حوزه‌هاي مختلف آموزشي، اخلاقي و ديني باشد و شكي نيست كه اين موارد با شعار و دستور ممكن نمي‌شود. از اين‌گونه شعارها در مملكت ما زياد داده مي‌شود اما اين شعارزدگي به صورت معكوس عمل كرده است.

از يك‌سو بسياري از معلم‌هاي كشور را نسبت به مسوولان بي‌اعتماد كرده و از سوي ديگر، باعث شده تا مسوولان بدون توجه به هزينه رواني و معنوي اين شعارها به مشكلات معلمان نپردازند، اين مشكلات را درك نكنند و به مرحله يافتن ابزار و راه‌حلي براي حل اين مشكلات نرسند. معلم‌ها مشكل دارند. اولين مشكل معلم‌هاي اين سرزمين، مشكل معيشت است. حقوق معلم كفاف زندگي‌اش را نمي‌دهد. اين نياز به توضيح و تشريح ندارد. اگر مي‌خواهيم معلم‌ها تنها شغل‌شان معلمي باشد، بديهي است كه با اين حقوق و مزايا غيرممكن است. از سوي ديگر، كاري كه معلم‌ها دارند در مقايسه با بسياري اقشار پرچالش‌تر و سخت‌تر و مهم‌تر است. اصول اوليه اقتصاد به شما مي‌گويد هنگامي كه بين مسووليت و حقوق تناسب نباشد يا حقوق از مقداري كه براي زندگي شرافت مندانه لازم است كمتر باشد، بايد قيد كيفيت را زد. هرچند كه معلم‌هاي اين كشور تمام تلاش خود را مي‌كنند اما طبيعي است معلمي كه تا ١٢ شب در آژانس كار مي‌كند نمي‌تواند ٨ صبح در كلاس درس بشاش باشد و نمي‌تواند با دانش‌آموزان ارتباط عميقي برقرار كند. بنابراين اولين قدم در آموزش و پرورش بهبود وضع معيشتي معلمان است. وزير بهداشت و آموزش پزشكي با درايتي خاص توانست با ارايه طرح‌هاي نوآورانه در حوزه بهداشت و درمان اعتماد دولت و مجلس را جلب كرده و بودجه وزارتخانه‌اش را كه وزارتخانه بزرگي هم محسوب مي‌شود در سال ٩٤ بيش از ٧٠ درصد افزايش دهد، اين در حالي است كه بودجه آموزش و پرورش در سال ٩٤ همانند سال‌هاي پيش تقريبا به اندازه تورم (٢١ درصد) افزايش يافته است. قطعا آموزش و پرورش هم اگر برنامه داشت و خلاقانه‌تر عمل مي‌كرد، مي‌توانست اعتبارات خود را بيش از اين افزايش دهد. مشكل اصلي بعدي، رضايت شغلي پايين معلمان است. اين يك حقيقت جاري و ساري در آموزش و پرورش است و با بيانيه و دستورالعمل نمي‌توان آن را انكار كرد.

معلم‌ها از ساختار بروكراتيك و متصلب آموزش و پرورش ناراضي هستند. معلم‌ها از نگاه بالا به پاييني كه در ساختار كنوني وجود دارد ناراضي هستند. آنها از تغييرات هر روزه در سيستم آموزشي ناراضي هستند. اينها در كنار مساله معيشتي باعث شده تا نارضايتي در ميان معلم‌ها گسترش يابد و اين براي سيستم آموزشي ما خطرناك است. اين وزارتخانه نياز به اصلاحات ساختاري و جدي دارد كه در آن معلم نقش اصلي را بازي كند و خط‌مشي را تعيين كند.

اميد است كه دولت تدبير و اميد بتواند همانند اكثر عرصه‌ها در عرصه آموزش و پرورش هم موفق باشد و تدبيري در كار آموزش و پرورش دراندازد.

روزنامه اعتماد

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1394 06:33

نقش فرهنگیان در دغدغه آموزش !

محمدرضا نیک نژاد بسیاری از پدر و مادرها بر این باورند که بعضا کم‌کاری، کم‌توجهی و عدم سخت گیریِ معلمان، مهم‌ترین عاملِ افت آموزشی فرزندان شان است. تا چه اندازه این داوری درباره آموزشگران می‌تواند درست باشد؟

ساختار آموزشی کشور دچار گرفتاری‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است. از کمبود بودجه، درون مایه‌های آموزشی بی‌پیوند با زندگی روزمره، فراوانی درون مایه‌های آموزشی- چه در شمار کتاب‌ها و چه در گستردگی آنها، روش‌های آموزشی سنتی همانند سخنرانی و آموزگارمحوری، برنامه‌های آموزشی فشرده و پی‌ریزی‌شده بر پایه تست، نکته و معدل و البته فشارهای روانی برآمده از آنها و... گرفته تا کمبود فضای‌های آموزشی استاندارد،  بعضا شمار بیش از اندازه دانش‌آموزان در هر کلاس، کمبود امکانات آموزشی نوین مانند آزمایشگاه و کارگاه و کلاس‌های هوشمند، کمبود فضاهای ورزشی، فضاهای آموزشی کسالت‌آور و یکنواخت، وجود حدود60 درصد مدرسه‌های فرسوده و کلاس‌های غیراستاندارد و.. همه و همه بعضا زمینه‌ساز کم‌میلی دانش‌آموزان و البته آموزگاران‌شان از درس، کلاس، مدرسه و در کل آموزش شده است.

اگر دشواری‌های بالا را گرفتاری‌های درون‌سازمانی بدانیم، بی‌گمان نمی‌توان از گرفتاری‌های برون‌سازمانی چشم پوشید. گرچه نمی شود به درستی خطی جداکننده میان این دو کشید اما به هر روی شاید عامل‌های بیرونی نقش پررنگ‌تری در دشواری‌های آموزشی دارند. برای نمونه کمبود بودجه که  برسامانه آموزشی سایه افکنده است، پیامد کم‌توجهی به مهم‌ترین نهاد توسعه انسانی جهان نوین، یعنی آموزش و پرورش است که عاملی برون‌سازمانی به‌شمار می‌آید. آموزگار عاملی درون‌سازمانی و یکی از کارآترین‌های آنهاست. چه در روش‌های سنتی آموزش که آموزگار را دانایِ توانایِ همه چیزدان به‌شمار می‌آورد و چه به عنوان راهنما و یاری‌دهنده دانش‌آموز در فرآیند آموزش، نمی‌توان از نقش و فرادستی او در این فرآیند چشم پوشید.

اما این مهم‌ترین ضلع آموزش، سال‌هاست که با دشواری‌های درون‌سازمانی و برون‌سازمانی مواجه است. آیا آموزگاری که تا نیم روز در مدرسه است، زنگ نخورده سازِ کار یا کلاس‌های عصرانه می‌کند، می‌تواند نقش آموزشی خویش را به درستی به انجام رساند؟

با این همه، بسیار آموزگارانی که با برنامه‌ریزی‌های آموزشی، زمینه یادگیری دانش‌آموزان خویش را فراهم می‌کنند. اما بی‌گمان این تلاش‌ها پیامد شایسته‌ای به همراه نخواهد داشت. زیرا «یک دست صدا ندارد»! هنگامی که دیگر عامل‌های موثر بر آموزش به‌روز نیست، هنگامی که ساختار به‌دلیل شمار دانش‌آموزان کلاس، از مهم‌ترین ابزار آموزش– یعنی معلم – به‌عنوان مبصر بهره می‌گیرند،  شکی نیست که ساختار آموزشی دچار مسائلی است اما اگر تصمیمی برای بسامان نمودن آن اتخاذ نشود، دل نگرانی‌های فرهنگیان همچنان پا بر جا خواهد ماند.

روزنامه آرمان

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1394 06:10

هنوز انسانیت می تپد ...

گروه اخبار /

همان گونه که پیش تر بیان شد ( این جا ) ، معاون محترم پرورشی دبستان فردوسی2  شهرستان بروجرد در یک اقدام انسانی و مسئولانه به اتفاق 11 دانش آموز و معلم دیگر روز سه شنبه و به مناسبت بزرگداشت مقام معلم بر مزار معلم فقید شهید " محسن خشخاشی " حاضر گردیده و ادای احترام نمودند .

از سوی دیگر ، آقای « فرهاد داودوندی » که فردی غیر فرهنگی است با انتشار خبر و نیز گزارش تصویری آن در وبلاگ خویش ، زیبایی و عظمت این اقدام را  صد چندان نمود .

 « گروه سایت سخن معلم »  در برابر این حس مسئولیت شناسی و نوع دوستی از معاونت محترم پرورشی دبستان فردوسی 2 بروجرد و نیز آقای فرهاد داودوندی تشکر و قدردانی می کند .

محسن خشخاشی

فرهاد داودوندی :

فرهاد داودوندی

پایان پیام/

پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1394 04:53

وقتي معلم تيتر يك نمي‌شود !

شهیندخت میان دشتی

 مي‌گويند رسانه‌ها آيينه وضع جامعه هستند. روزنامه‌نگاران گوش‌ها و چشم‌هاي‌شان براي سوژه‌هاي خبرساز تيز مي‌شود. اهالي حوزه رسانه به موضوعاتي مي‌پردازند كه مطالبه عمومي‌تر باشد. تحليل گران به نقد و بررسي مسائل مهم روز مي‌پردازند و مديران و مسوولان هم از اولويت‌هاي خود سخن مي‌گويند و مهم‌تر از همه سياست گذاران و استراتژيست‌ها در عرصه مديريت همه را به اولويت‌هاي موردنظر خود متوجه مي‌سازند و به انحراف‌ها، كم‌توجهي و بي‌توجهي‌ها هشدار مي‌دهند و اين‌گونه صفحه روزنامه‌ها و فضاي رسانه‌ها پر مي‌شود از خبر، گزارش، گزارش خبري، يادداشت، گفت‌وگو و غيره. در قاعده كار ژورناليستي سوژه‌ محوري حرف نخست را مي‌زند. پيدا كردن سوژه‌هاي ناب و سبقت گرفتن از رقباي رسانه‌اي و پيشتاز شدن در انعكاس آن ذهن هر روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌اي را همواره درگير مي‌كند و در اين راستا به اين مي‌انديشد كه چه سوژه‌اي مخاطب بيشتري دارد و كدام تيتر چشم‌ها را خيره  و مخاطب را به پيگيري ابعاد آن سوژه ترغيب مي‌كند.
مناسبت‌ها يا به عبارتي زمان يكي از متغيرهاي موردنظر در كار رسانه‌اي است به اين معنا كه يك روزنامه‌نگار پس از پيدا كردن يك سوژه مهم به دنبال آن است كه در بستر زماني مربوطه به آن بپردازد يا به عبارتي در انعكاس آن تناسب زماني را مدنظر داشته باشد. تعجيل يا تاخير هر دو به كار صدمه مي‌زند و به اين بعد آسيب مي‌رساند چرا كه مخاطب در ظرف زماني سوژه‌ها را پيگيري مي‌كند به همين دليل اصطلاح خبر يا مطلب سوخته اينجا معنا پيدا مي‌كند يعني مطلبي كه زمان آن سپري شده يا اصطلاح مطلب خام براي موضوعي به كار مي‌رود كه هنوز زمان آن فرانرسيده است.
براي سوژه معلم دو روز در تقويم، بستر زماني اختصاصي اين سوژه است؛ يكي ١٢ ارديبهشت كه در تقويم جمهوري اسلامي ايران به عنوان روز ملي معلم نام گذاري شده است و ديگري پنج اكتبر كه روز جهاني معلم است. به طور معمول پس از انقلاب و نام گذاري اين روز به نام معلم پنج اكتبر كم‌رنگ شد و سال به سال بر رنگ معلمي در روز ١٢ ارديبهشت افزوده شد.  در دهه اول به دليل نقش معلمان در شكل‌گيري انقلاب و تزريق نيروي فعال معلمي به بدنه مديريت دولت در نهادها و دستگاه‌هاي مختلف و رسيدن معلمان به مناصب و جايگاه‌هاي كلان مديريتي، فضاي رسانه‌اي هم توجه ويژه‌اي به معلم داشت. آن قدر معلم و معلمي جايگاه پيدا كرد كه پسوند «مقدس» روي آن گذاشته شد و او را در جايگاه «رسالت» نشاندند و نه‌تنها در روز معلم بلكه در مناسبت‌ها و به بهانه‌هاي مختلف « معلم تيتر يك رسانه‌ها » ‌  شد.
حضور معلمان در عرصه دفاع و حتي فرماندهي و مديريت جبهه‌هاي جنگ بر اين جايگاه مي‌افزود. وقتي يك مدير مدرسه‌اي را تعطيل مي‌كرد و به همراه معلمان و دانش‌آموزان راهي جبهه مي‌شد شكي نبود كه در آن فضا مورد تحسين و تكريم افكار عمومي و مسوولان قرار مي‌گيرد.
واژه « معلم شهيد » و « دانش‌آموز شهيد » معلم را به تيتر همه‌روزه آن روزها تبديل كرده بود و شعار «معلم شهيدم راهت ادامه دارد» در مدارس و خيابان‌هاي شهر و روستا طنين‌انداز بود. بر سر گلزار شهدا كه مي‌رفتي بر سنگ مزار بسياري از شهدا نام «معلم» خودنمايي مي‌كرد.  جنگ كه به پايان رسيد و دوران سازندگي آغاز شد شور انقلابي به توان مديريتي تبديل شد و مسوولان و مديران عزم خود را جزم كردند تا ضمن جبران خرابي‌ها راه «توسعه همه‌جانبه و پايدار» را در پيش گيرند؛ راهي كه در آن مسير آموزش و پرورش به طور خاص و تعليم و تربيت به طور عام براي تربيت نيروي انساني توسعه‌گرا بايد در اولويت قرار مي‌گرفت.
در اين شرايط تحولي در عرصه آموزشي كشور ايجاد شد. هم آموزش عالي و هم آموزش و پرورش با رويكرد تربيت نيروي انساني مورد نياز، برنامه‌هايي را تدوين و تغييراتي را ايجاد كردند. حالا هر‌چند معلم كمتر تيتر رسانه‌ها مي‌شد اما با رنگ و بوي متفاوت. تغييراتي كه در دوره وزارت دكتر محمدعلي نجفي ايجاد شد معلم را به جايگاه حرفه‌اي خود نزديك كرد هر چند معلمان گزينش‌شده دهه اول در كنار معلماني كه گزينش شده قبل از انقلاب بودند دوگانه آشتي‌ناپذيري را ايجاد كرده بودند اما كاهش رويكرد سياسي كمي از تنش‌هاي اين دوگانگي در دهه دوم كاست.

معلم در دوره اصلاحات از جنس ديگري مورد توجه قرار گرفت. فضاي پس از دوم خرداد جامعه معلمي را كه از فعالان آن تحول بودند مورد توجه جدي قرار داد. شكل‌گيري چند تشكل معلمي در سال‌هاي آخر دهه ٧٠ «معلم فعال صنفي» را تيتر روزنامه‌ها و رسانه‌‌ها كرد؛ معلمي كه حالا با اين پسوند علاوه بر وظيفه معلمي يك رسالت مدني و ملي را هم بر دوش خود احساس مي‌كرد.  اما دوره هشت‌ساله رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد بسياري از آنچه را در هشت سال قبل ساخته شده بود خراب كرد.

نخستين وزير آموزش و پرورش او يعني فرشيدي بود كه گفت: «فكر كردن به تشكل‌ها براي ما حرام است؛ من يك معلم به صورت فردي را بر معلم عضو تشكل ترجيح مي‌دهم.»

اين حرف او در برخوردهاي گسترده با اعتراضات معلمي در سال ٨٥ عينيت يافت و معلم تيتر يك شد اما با توهين و افترا به او. اكنون كه دولت يازدهم سال سوم خود را در پيش دارد با چالش مشكلات معلمان و معضلات حرفه‌اي معلم روبه‌رو است؛ چالشي كه در غيبت رسانه‌ها و كم‌توجهي به آن روزبه‌روز عميق‌تر مي‌شود و به نظر مي‌رسد تا زماني كه معلم حداقل در روز معلم تيتر يك نشود و آموزش و پرورش در اولويت قرار نگيرد اين داستان غم‌انگيز ادامه دارد.

روزنامه اعتماد

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور