صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار / در هفته معلم و در زمانی که سخن از بزرگداشت مقام معلم است تنها دو معلم و یازده دانش آموز در شهر فرهنگی « بروجرد » گرد یکدیگر آمدند تا یاد  عزیز از دست رفته " محسن خشخاشی " را گرامی دارند .

« گروه سایت سخن معلم » یاد این معلم فقید را گرامی می دارد .

گزارش زیر توسط آقای فرهاد داودوندی که فردی غیرفرهنگی است تهیه شده است که شما را به خواندن آن فرا می خوانیم

گروه اخبار / جمع کثیری از معلمان بازنشسته در نامه ای که به سایت سخن معلم ارسال کرده اند خواهان توجه مسئولان محترم به خواسته و مطالبات قانونی خود شدند .

متن این نامه به شرح زیر است

منتشرشده در بازنشستگان

محمد رضا شعبانعلی سنت است که هر سال، همزمان با سالروز شهادت استاد مطهری، روز معلم را گرامی می داریم. قطعاً اختصاص روزی برای بزرگداشت معلمان، سنتی ارزشمند و فرصتی مناسب برای اندیشیدن دوباره به آموزش و آموزشگر و آموزگار است. بعید می دانم کسی از بین ما باشد که در مقام والای معلم و آموزگار تردید داشته باشد. شاید انتظار برود که من هم، چند کلامی در مدح معلم و معلمی و مقام معلم بنویسم. اما اجازه بدهید که از این قسمت – نه به دلیل کم اهمیت بودنش، بلکه به دلیل تکراری بودنش – عبور کنم و به این بهانه، نکات دیگری را – که البته آنها هم جدید نیست – تکرار کنم.صنعت آموزش در کشور ما، فرصت بزرگی برای رشد داشته است. مردمانی که برای آموزش و یادگیری احترام قائلند و کتاب و نوشتن، هزاران سال، بخشی از فرهنگ شان بوده و هنوز هم، تصویر کتابخانه های بزرگ و مملو از کتاب، در نگاهشان زیبا و فریبا است. مردمی که در نخستین برخورد با کودکان و نوجوانان، بلافاصله پس از احوال پرسی، برای ادامه دادن گفت و گو، می پرسند که «کلاس چندمی؟».

مردمی که اگر کسی درس کارشناسی خواند، بلافاصله پس از تبریک گفتن، می پرسند که: برنامه ات برای ادامه تحصیل چیست؟در نگاه اول، اینها ویژگی های خوب و مثبتی به نظر می رسد. چنین جامعه ای ظاهراً باید در اوج مسیر رشد و تعالی باشد. اما هر انسان منصف و دلسوزی می پذیرد که چنین نیست. درست می گویند که مسیر جهنم را با نیت های خیر سنگفرش کرده اند و به نظر می رسد که ما واقعاً در حوزه ی آموزش در چنین مسیری هستیم.حدس زدن ریشه ها دشوار نیست. تعداد آنها هم محدود نیست. دیوارهای ورود برای صنعت آموزش کوتاه است و سرمایه چندانی نیاز ندارد.

از سوی دیگر، در جامعه ی ما، شکل حرفه ای آموزش شناخته شده نیست و استاندارد مشخصی برای آن وجود ندارد. بخش بزرگی از جامعه ی ما، نه استانداردهای بین المللی آموزشی را تجربه کرده اند و نه آنها را شنیده اند. چنین است که سنجش کیفیت آموزش برای آنها تقریباً امکان پذیر نیست. آنها هم که در این زمینه بررسی یا مطالعه کرده اند، عمدتاً به جای تکنولوژی آموزشی (تکنولوژی به معنای عام آن می گویم) برایمان ایدئولوژی آموزشی به ارمغان آورده اند: تقلید نافهمیده ی الگوهای شرقی و غربی در آموزش.

اصرار برای آموزش از طریق کار تیمی، در فرهنگی که کار تیمی بخشی از الگوی ارزشی آن نیست و در گذاری شگفت انگیز و نوسانی ناپایدار از جمع گرایی سنتی به فردگرایی افراطی است. اصرار بر سبک های هیجان زده و ترکیبی از فریاد و نمایش و انگیزش به عنوان ارائه ی حرفه ای و ده ها مثال دیگر که حوصله ی بیانش نیست. آنها که دیده اند می دانند و آنها که تا کنون این فضا را درک نکرده اند، بعید است در آینده نزدیک هم درک کنند.

حاصل این ایدئولوژی آموزشی، فرهنگی از آموزش است که با نگرش و فرهنگ ما چندان سازگار نیست. فرض کنید یک فیلم هالیوودی را ببینیم. بعد همان داستان را برداریم با هنرمندان ایرانی و با امکانات ایرانی و در لوکیشن ایرانی اجرا کنیم و تماشاگر ایرانی هم، به ذوق اینکه شاهد داستانی بین المللی است، هیجان زده به این فیلم نگاه کند. در برخورد با بسیاری از کلاس ها و درس ها و سمینارها و دوره های رسمی دانشگاهی از کارشناسی تا دکترا، لااقل در نگاه من، چنین وضعیتی مشاهده می شود.طبیعی است که ریشه ها متعدد هستند. بخش قابل توجهی از سازمان ها هم قرار نیست ارزش افزوده جدی ایجاد کنند ، یا اگر قرار است ایجاد کنند به اتکای نیروی انسانی نیست. چنین است که نیروی انسانی آموزش دیده، بخشی از دکوراسیون داخلی سازمان یا نمای بیرونی آن محسوب می شود. بگذریم از اینکه اگر قرار به جذب نیروی انسانی حرفه ای و توانمند و اثربخش باشد، در استعدادیابی و سنجش توانمندی ها هم ناتوانیم. چون خودمان در همین فرهنگ آموزشی رشد کرده ایم و وارث ضعف های آن هستیم. پس علی الحساب به مدرک مدرسه و دبیرستان و دانشگاه اعتماد می کنیم. هیچ کس ما را به خاطر استخدام یک مهندس یا کارشناس ارشد یا دکتر که بی عرضه و بی لیاقت و بی شعور است، ملامت نخواهد کرد. اگر هم کسی حرفی زد، بار مسئولیت از دوش ما برداشته شده و می توانیم نقدی بلند بالا بر سیستم آموزشی داشته باشیم. چنین می شود که من برای واحد طراحی کارخانه، به سراغ یک دیپلم یا فوق دیپلم فنی باتجربه و تحول آفرین نمی روم. چون اگر اشتباه کرد بار اشتباه بر دوش من است. به سراغ کسی میروم که هزاران ساعت در نظام آموزشی ما آموزش دیده و انبوهی مدرک رسمی و غیررسمی دارد و مدرک ارشد و دکترا دارد و حالا، از او می خواهم که برایم یک واحد طراحی نوآور و تحول آفرین تاسیس کند. غافل از اینکه آنچه او را به این مقام در نظام آموزشی کشور رسانده است، دقیقاً محافظه کاری و واپس گرایی و ترس از تحول و تغییر بوده است!

البته فقط ماجرای نظام رسمی آموزشی نیست. امثال من هم که در کنار سیستم آموزشی رسمی، دوره های آموزشی برگزار می کنیم یک درد مضاعف برای این کشور محسوب می شویم. ما که ترجیح می دهیم به جای هدایت جامعه مخاطب در مسیر درستی که به آن باور داریم، در مسیری که مخاطب از ما می خواهد جلو برویم.

چنین می شود که در حلقه ای واپس گرا گرفتار میشویم و هر روز هم از روز قبل مستهلک تر می شویم. آن قدر در طول این سالها از همکاران مدرس خودم شنیده ام که: این خوب است. اما مخاطب نمیفهمد! این درست نیست اما مخاطب از شنیدنش لذت می برد! این عنوان مسخره است اما به هر حال این مردم برایش پول می دهند! یا اینکه: اصلاً آمده اند حال شان خوب شود، مهم نیست چه بگوییم! که با خود می گویم: اگر این باور واقعی ماست، چرا در صنعت آموزش باقی مانده ایم؟البته پاسخش را می دانم. صنعتی با هزینه اولیه ی کم، با سود نسبتاً خوب و با مشتریانی که چون استاندارد واقعی آموزش را نمی دانند یا پایین بودن کیفیت آموزش را پذیرفته اند، برای پرداخت هزینه های ما، مشکلی ندارند.

خوشبختانه ما هم نه مهندس هستیم که ساختمان مان بریزد و خودرومان منفجر شود. نه پزشک هستیم که بیمار زیر دست مان بمیرد. ما معلم هستیم. این شهوت پول پرستی و جذب مخاطب و محافظه کارانه به دنبال جمع رفتن (به جای جسورانه پیشاپیش جمع رفتن) خوشبختانه اثرات مشهود کوتاه مدت ندارد. آینده ی کسانی را خراب می کنیم (یا درست نمی کنیم) که در زمان پیری شان، نیستیم و مرده ایم و دست شان به ما نخواهد رسید. ما امثال مطهری و شریعتی نیستیم که یکی به خاطر معلم بودنش تکه تکه شد و دیگری به خاطر پذیرش مسئولیت پیشتاز بودن در عصری تیره و غبار آلود، حاضر شد در زندگی و پس از مرگ، انتقاد منتقدان را به جان بپذیرد.

خودم را از این جامعه و اتهامات مبرا نمی دانم. شاید تنها جراتم این بوده که دو سال از آموزش فاصله گرفته ام و در جست و جوی راهی هستم که وقتی معلم صدایم می کنند، درون خودم نشکنم و خجالت نکشم. هنوز هم آن را – آن طور که دوست دارم – پیدا نکرده ام.نمی خواهم این متن را با تحلیل و نتیجه گیری مشخصی به پایان برسانم. حرف هایی بود که دنبال بهانه ای برای گفتنش می گشتم و اینجا جای خوبی بود. فضای فرهنگی کشور ما به شکلی نیست که انتقاد از حرفه ها و مشاغل به سادگی پذیرفته شود.

گفتم شاید به عنوان کسی که با افتخار و البته بدون شایستگی، چند سالی است لقب معلم را به دوش می کشد،خودم انتقاد از حرفه ی خودمان را انجام دهم. شاید مقاومت احساسی کمتری ایجاد کند و دعوتی برای اندیشیدن بیشتر باشد به این وضعیت اسف باری که گرفتار آن شده ایم…

پی نوشت۱: کاش روزی بشود که آموزشگران از بین ما رخت بربندند و آموزگاران جایی برای تنفس پیدا کنند.

پی نوشت ۲: من به طور مشخص در این نوشته، به فضای آموزش دانشگاهی و آموزش آزاد اشاره داشته ام. هر انسانی با حداقل انصاف، خواهد پذیرفت که معلمانی که در صنعت آموزش قبل از دانشگاه در مقاطع مختلف زحمت می کشند و اتفاقاً مظلوم ترین و محروم ترین هم هستند، نمیتوانند مخاطب این گلایه ها باشند.

ما هنوز نیاموخته ایم که به معلم دبستان، بیشتر از استاد دانشگاه احترام بگذاریم و طبیعی است که با چنان فرهنگی به چنین نفرینی دچار شده ایم.

سایت شخصی

منتشرشده در آموزش نوین
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

توصیه

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی
سه شنبه, 14 ارديبهشت 1394 16:32

چند پرسش از وزیر آموزش و پرورش

ابوالفضل امکانی " وزیر آموزش و پرورش گفت: بر اساس احکام جدید، حقوق دریافتی معلمان از ۱۶۰ تا۶۰۰ هزار تومان افزایش خواهد یافت و ۱۴ % افزایش حقوق کارکنان در سال ۹۴ نیز به آن اضافه می شود.

علی اصغر فانی در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری صدا و سیما از صدور احکام رتبه بندی معلمان از اول مهر خبر داد و افزود: براساس این طرح معلمان به رتبه های پایه ارشد ، خبره و عالی تقسیم می شوند و در صدد افزایش مهارت های حرفه ای خود برمی آیند. "

جای بسی تاسف و تعجب است که آقای فانی در جایگاه رفیع وزارت آموزش و پرورش سخنانی را بر زبان جاری می کند و در رسانه های عمومی اعلام می نماید که هنوز هیچ حکمی در رابطه با آنها صادر نشده و وعده آقای وزیر وقتی بیشتر تعجب آور می شود که خود در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیما می فرمایند: « در صورت اصرار مجلس شورای اسلامی برای قانونی شدن این طرح دولت این آمادگی را دارد که طرح را برای تصویب به مجلس ارائه کند.» یعنی هنوز خود آقای وزیر هم قطعا نمی داند که چنین پرداختی برای معلمان انجام خواهد شد ؛ حال جای سوال است که:

1 - آقای وزیر چرا وعده  غیر عملی می دهید و برای طرحی که هنوز به تصویب مجلس هم نرسیده و قرار است تازه از اول مهر ماه اجرایی شود از الان مصاحبه می کنید و خبر را رسانه ای می کنید؟

2 -  آقای وزیر اگر شما به فکر معلمان هستید ؛ لطفا یک گزارشی از معاونت مالی وزارت خانه بگیرید تا متوجه شوید معلمان در طول سالیان گذشته چقدر طلب دارند، آیا وقت آن نرسیده که نسبت به پرداخت آنها اقدام عاجل صورت گیرد؟

3 -  آقای وزیر می گویند بر اساس این طرح معلمان به رتبه های پایه ارشد ، خبره و عالی تقسیم می شوند، جای تعجب است طبق آیین نامه‌ای که آموزش و پرورش برای تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کرده، بر اساس آن چهار رتبه « مربی معلم »، « استادیار معلم »، « دانشیار معلم » و « استاد معلم » برای معلمان در نظر گرفته شده است. این مغایرت جای سوال و توضیح دارد.

4 -  البته در وزارت خانه ای که افزایش حقوق معلمان از زبان معاون پرورشی وزارت خانه اعلام می شود نه از طرف معاون مالی وزارت خانه بیش از این هم انتظاری نیست.

5 _ اگر طرح رتبه بندی می خواهد اجرا شود چرا از اول فروردین 94 اجرایی نمی شود؟

تکلیف معلمانی که تا اول مهر ماه 94 بازنشسته می شوند چه خواهد بود؟ چرا نباید آنها از این طرح بهره مند گردند؟


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

امیر اسماعیلی محمد حسن قدیری ابیانه که به زعم خود ،کارهای بسیار مثبتی درطول خدمت ۳۵ ساله اش به ویژه در وزارت خارجه انجام داده ، و با حقوق ۲٫۷۰۰٫۰۰۰دو میلیون و هفتصد هزار تومانی اش ( قابل تردید)، ضمن گذران امور زندگی روزمره خود و خانواده اش در پایتخت!،سرپرستی ۸ کودک محروم از نعمت پدر را نیز پذیرا شده است ،در اظهاراتی  عجیب ،جهت دار و قابل تامل، آن هم در آستانه روز معلم که همه از بزرگان ، دولت مردان  و مجلسیان،سعی در التیام آلام فرهنگیان دارند، و لااقل با وعده هایی که در رسانه ها شاهدیم، سعی در پذیرش خواسته منطقی و کاملا قانون مند فرهنگیان دارند، حرکت  خود جوش و غیر سازمان دهی شده ی معلمان  ،جهت نیل به حق و حقوق قانونی وصنفی  خویش را، که در چند سال اخیر به شدت مورد غفلت قرار گرفته  و این امر، مورد تائید کلیه مسئولان عالی رتبه  ی اجرائی کشور ،از جمله رئیس سازمان  برنامه و بودجه، وزیر آموزش وپرورش و… می باشد و همه معتقدند تفاوت فاحشی  ومعنا داری ،بین حقوق و مزایای کارکنان دولت و معلمان ایجادشده است و دولت مصمم است ،با برنامه ریزی ،در یک بازه زمانی حداکثر ۵ ساله ،این تفاوت را نه به طور کامل، که به حداقل کاهش دهد، و در این زمینه حق رابه معلمان می دهند ، حرکت های  اعتراضی توام با سکوت معلمان را سازماندهی شده توسط بیگانگان ،و دعوت کنندگان و نیز شرکت کنندگان در آن را مامور یا فریب خورده اجانب  می داند ضمن این که باید به ایشان متذکر شد که تجمع یک امر پذیرفته شده در قانون  مدنی ما می باشد والبته در تمامی تجمعات صورت گرفته اخیر بر قانون مداری، ولایت مداری  ، و پرهیز از اقداماتی که  موجب سوء استفاده  بیگانگان گردد ،تاکید شده و این مهم نیز رعایت گردیده، به طوری که گسترده ترین تجمع اعتراضی حتی در یک مورد به کشمکش با پلیس منجر نشده است ،و اما ،جناب قدیری ،تمام اندوخته و دانشی که امثال شماها دارید مرهون تلاش و از خود گذشتگی های  همین معلمان است ،اگر علم و آگاهی به احادیث و روایات معتبر و متعدد در پاسداشت استاد ندارید که یک  نمونه اش، کلام منور مولی الموحدین علی (ع) که اتفاقا روز ولادت ایشان با کمال افتخار  امسال مقارن شده است با روز معلم ، فرمودند ( من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا) هرکس به من سخنی بیاموزد مرا بنده خویش نموده است، در همین ارتباط ،شما را ارجاع می دهم به سخن آنگلا مرکل ،صدر اعظم   آلمان،  چند وقت پیش ظاهرا در سال گذشته، تعدادی از اصناف آلمان از جمله پزشکان ،مهندسان ،وکلا و… در ارتباط با پائین بودن دستمزدشان  نسبت به قشر فرهیخته (معلمان)، تجمعی اعتراضی برگزارمی کنند ، و خواهان ارتقاء دستمزد در حد معلمان می شوند، صدر اعظم  در جمع معترضین حاضر و فقط با یک جمله پاسخ ایشان را داده، و معترضین سرافکنده بر می گردند  و آن جمله ای نبود جز این که ، چگونه راضی می شوید،حقوق کسانی که شما را به اینجا رسانده اند از شما کمتر باشد.

البته نمی دانم آقای ابیانه چرا در ابتدای اسفندماه که اکثر دستگاه ها ۳۵ درصد و بانک ها به گواهی رسانه ها و با امضای جناب نوبخت بین ۴۶۰تا ۸۰۰ هزارتومان افزایش حقوق داشتند قلم فرسائی ننموده اند، احتمالا ایشان از آن قماش افرادی هستند که زیاد بودن تعداد معلمان را به زیادی بودن ایشان تعبیر می نمایند و البته شاید هم با این شیوه اعتراض مکتوب خود را از پائین بودن دستمزدش فریاد زده است!

و البته توهم توطئه برای اولین بار نیست که از زبان امثال جناب ایشان ساری و جاری می گردد،اما دردناک تر اینست  که امثال ایشان با حضور سی و چند ساله در وزارت خارجه سیاست خارجی ما را به این روز انداخته و هم اکنون نیز سعی در به قهقرا کشاندن فرهنگ مملکت را دارند.

متن اظهارات جناب قدیری ابیانه ،(دایه دلسوزتر از مادر ) عینا و بدون کم وکاست بر گرفته از سایت شخصی ایشان در معرض دید مخاطبین فهیم جهت قضاوت قرار می گیرد آیا به واقع معلمان زیاده خواه وآب در آسیاب دشمن ریزند ، آیا تسلیم شدن در مقابل فرق و دم برنیاوردن از آموزه های دین مترقی  اسلام است و….؟


قدیری ابیانه سخنی با معلمان شریف ایران پیرامون تجمعات کنونی

سلام

دوستان معلم

بنده تجمع معلمان در شرایط کنونی برای افزایش حقوق و تهدید به اقداماتی در آینده را به ضرر کشور و دور از شأن معلمی دانستم. در " سایت  سخن معلم " نظراتی درج شد که مطلب زیر پاسخ آنها است.

متن به شرح زیر است:اولا روز معلم را گرامی می دارم و برای همه معلمان کشورمان رفاه دنیوی و سعادت اخروی و توفیق روز افزون برای خدمت به اسلام و نظام اسلامی و توفیق مقابله با استکبار جهانی آرزو می کنم و اما بعد مثل اینکه شنیدن حرف حق فریاد برخی ها را بلند کرده است.
بنده در شرایطی که دولت مرتب بدهی به بار می آورد و حقوق را افزایش می دهد بارها صحبت کرده ام.
معتقدم دولت باید شرایط اقتصادی را مطرح کند تا مردم توقعات شان را با امکانات کشور تنظیم کنند.
افزایش حقوق ها در شرایط کنونی به نظرم بیشتر با هدف انتخاباتی و جلب نظر کارمندان است. هر چند کشور را بدهکارتر می کند و این وضعیت اقتصاد کشور را رو به سقوط می برد.
تقاضای افزایش حقوق در شرایط فعلی کشور را به صلاح نمی دانم هرچند رعایت عدالت در حقوق را منطقی می دانم.
اما مسئله این است که در باره معلمان عده ای سعی می کنند کار را به اعتراضات و تجمعات و حتی مثلا عدم تصحیح اوراق امتحانی و لطمه به دانش آموزان بکشانند.
این اقدامات در شرایط فعلی سم مهلک و خیانت به کشور است. خیانت شاخ و دم ندارد.
اما خواسته اید از حقوق بنده مطلع شوید.
بنده فوق لیسانس معماری و دکترای علوم استراتژیک دارم .
کارشناس عالی هستم و گروهم ۲۰ است (بالاترین گروه اداری).
۳۵ سال سابقه کار دارم.
با دو دور سابقه سفیری و نیز معاونت دفتر ریاست جمهوری که همتای معاون وزیر است.
کارمند رسمی وزارت امور خارجه و دیپلمات این کشور هستم.
همه اینها را با سابقه کار تحصیلات و گروه و درجه کارشناسی و امثالهم خودتان مقایسه کند.
حقوق بنده حدود ۲۷۰۰۰۰۰ (دومیلیون وهفتصد هزار)تومان است.
هرگز در عمر کاری ام ،برای افزایش حقوق چانه نزده و اقدامی نکرده ام. هر چند با چهار فرزند نیازهای خود را داشته ام.
هرگز دست به تحصن و تجمع برای افزایش حقوق نزدم .
هرگز به دلیل تفاوت حقوق با سایر دستگاه ها برای خود گلایه ای نکرده ام. هرچند از عدالت در تنظیم حقوق دفاع می کنم.
برای دریافت یارانه هم هرگز ثبت نام نکرده ام.
همین الان هم برای تأمین برخی از هزینه های فقرا مبلغی را ماهانه بابت هشت نفر به کمیته امداد می دهم.
PDF کتاب هایی را که نوشته ام روی سایت شخصی ام گذاشته ام و خواسته ام در مقابل دانلود هر کتاب مبلغ هزار تومان به صندوق صدقات کمیته حضرت امام (ره) یا به مسجد محل پرداخت کنند.برادران و خواهران عزیز معلم، به جای تعصب و لجبازی سعی کنید شرایط کشور را درک کنید.
بسیاری از معلمان عزیز در شرایط جنگ از جانشان گذشتند.
شما نباید در شرایط جهانی فعلی دست به تجمع بزنید.
خیلی از شما گلایه می کنید که چرا مسئولان به نظرات کارشناسی توجه نمی کنند و خود را عقل کل می پندارند.
آیا خود شما این گونه عمل نمی کنید؟!
بنده با ۳۵ سال سابقه در سیاست خارجه با مدرک دکترای علوم دفاعی استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک به شما عرض می کنم که این گونه اقدامات به ویژه در شرایط کنونی به زیان کشور و به نفع دشمن تمام می شود.
اگر تقاضای اضافه حقوق نیز دارید راهش تجمع و تهدید نیست.
ممکن است بگوئید این تحلیل را قبول ندارید. در این صورت شما هم مثل کسانی هستید که نظرات کارشناسان را قبول نمی کنند و خود را عقل کل در همه امور می دانند.
قشر معلمان قشری پر جمعیت هستند و معمولا افراد طوری صحبت می کنند که خوشایند معلمان قرار گیرد تا مثلا در انتخابات رای آنها را به خود جلب کنند.
خدمتی که بنده می توانم انجام دهم با دلیل و منطق به معلمان عزیز عرض کنم این نوع اقدامات سازمان دهی شده از سوی بیگانگان است.
آنهایی که معلمان را به تجمع فرا می خوانند و یا شرکت می کنند یا مأمورند و یا فریب خورده هر چند دلسوز کشور.
اگر باز هم با شنیدن این مطالب بر موضع اشتباه خود اصرار دارید باید عرض کنم که متاسفم که چنین افرادی بخواهند فرزندان ما را تربیت کنند.
این مطلب به نقل از سایت دکتر قدیری ابیانهhttp://ghadiri.ir/ می باشد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

چون معلمم

زنجان

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه اخبار / رئیس سازمان مدارس غیردولتی، توسعه مشارکت‌های مردمی و خانواده با اشاره به اینکه متاسفانه در تهران تخلفاتی چون دریافت شهریه 20 میلیون تومانی از سوی مدارس به ما گزارش شده، از اولیا خواست تا در هنگام ثبت نام به وب سایت سازمان مدارس غیردولتی مراجعه و شهریه مدارس را در آنجا مشاهده کنند.

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور