صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
جمعه, 14 فروردين 1394 10:14

روز طبیعت و یا ویرانی آن ؟!

گروه اخبار /

sizdah1

سیزده به‌در به اسم، به عنوان "روز طبیعت" و انس گرفتن با محیط زیست سیزده شناخته شده اما در عمل آنچه در این روز رخ می دهد دست کمی از اعلان جنگ به طبیعت ندارد.

آمارها ، غیر رسمی و جسته گریخته‌اند اما مسئولان ایران در سال‌های قبل برآورد کردند که میزان آلودگی محیط زیست در روز سیزده به‌در ده برابر روزهای معمولی است.

این برآورد در شرایطی ارائه شد که مقامات شهرداری تهران گفتند در روز سیزده به‌در، تنها در مناطق حفاظت شده پایتخت، ۶ تن زباله در دامان طبیعت رها می‌شود. این رقم در کل استان تهران به ۱۰ هزار و ۳۰۰ تن زباله می رسد.

اوضاع در دیگر نقاط ایران بهتر نیست. چهار سال پیش مدیر کل محیط زیست استان لرستان از کارشناسان نقل کرد که ایرانیان در روز سیزده به‌در، طبیعت خود را معادل "۵۸ سال" در ژاپن تخریب می کنند.

هر چند این برآوردها شاید دقیق نباشند ، اما نگاهی به روایت های ایرانیان از سفرهای نوروزی و روز سیزده به‌در، گزارش های مطبوعات ایران در سال‌های گذشته و مطالب شبکه های اجتماعی همراه با عکس و ویدیو و داستان، نشان می دهد صحت چنین آماری چندان دور از ذهن نیست.

اشکال مختلف تخریب

sizdah2

تولید زباله بخشی از معضل آلودگی محیط زیست در روز سیزده به‌در است.

بسیاری از زباله ها، که به دور انداخته می شوند، مانند پلاستیک، تا صدها سال تجزیه نخواهند شد و دامان طبیعت را آلوده باقی می گذارند.

ایرانیان طبق عادات خود در روز سیزده به‌در، چوب ها و تنه های درختان اطراف را می برند تا آتشی بر افروزند و غذایی پخت و پز کنند. سپس نوبت به شستن ظرف ها می رسد که با مواد شوینده در رودخانه ها و نهرها شست و شو می شوند.

در این شرایط نیاز به قضای حاجت در طبیعت به آن چنان معضلی بدل شده که مسئولان بهداشتی ایران هشدار داده اند کسی از آب چشمه ها و برکه ها ننوشد چرا که آلودگی آب‌های آنها به مدفوع و ادرار می تواند احتمال ابتلا به هپاتیت آ را افزایش دهد.

کارشناسان می گویند تعداد زیادی از راننده های خودروها، روز سیزده به‌در روغن موتور خود را در طبیعت رها می کنند. این کار باعث رسوخ روغن موتور به داخل خاک و آلودگی حجم بزرگی از آب های زیر زمینی می شود. محصولات کشاورزی آلوده حاصل از این اقدام، می تواند زیان های جبران ناپذیری برای سلامت مردم به دنبال داشته باشد.

شکل دیگر آلودگی طبیعت در سیزده به‌در آلودگی هواست که به خاطر حجم سنگین راه بندان، این معضل را از شهرها به مناطق برون شهری می برد.

سیزده به‌در فصل جفت گیری پرندگان است. شکار گونه های جانوری در این روز ابعاد گسترده ای به خود می گیرد.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست امسال از مردم خواست از حمل سلاح و تور صیادی برای شکار حیات وحش خودداری کنند.

آلودگی دریاها و رودخانه ها به خاطر انداختن انبوه سبزه های هفت سین و ماهی های قرمز نیز از جمله عادت هایی است که رفتارهای ایرانیان را در تخریب طبیعت تکمیل می کند.

فرهنگ سازی و سیاست های دولتی

sizdah3

بحث بر سر اینکه آیا مسبب این وضعیت مردمی هستند که یک رسم را از معنای خود تهی کرده‌اند یا دولت/حکومتی که نقش مشوق و مجری را دارد، گویا تمامی ندارند.

با روی کار آمدن دولت حسن روحانی فرهنگ سازی درباره حفظ محیط زیست جان تازه ای گرفت. نگرانی از تخریب طبیعت در ایام نوروزی حتی در پیام نوروزی سال ۹۳ رئیس جمهوری ابراز شد.

آقای روحانی برای نشان دادن توجه ویژه اش به محیط زیست مایل است همواره گوشزد کند که اولین دستور کار جلسه اول هیات دولتش نجات دریاچه ارومیه بود.

حالا که خشم طبیعت و معضلات زیست محیطی به بحران سلامت و حتی چالشی امنیتی بدل شده، زمینه کار برای فعالان محیط زیست هم بیشتر شده.

ناظران از این فعالیت ها در ایران با عنوان "نهضت یبداری زیست محیطی" یاد کرده اند.

جلوه هایی از این جنبش، تشکیل گروه های مردمی موسوم به "رفتگران طبیعت" است. کار این داوطلبان، جمع آوری زباله از دل جنگل ها و طبیعت در نقاط مختلف ایران است.

صدا و سیمای ایران نیز در پی وعده همکاری با سازمان حفاظت از محیط زیست، طی دو سال اخیر حجم زیادی از مطالب خود را به فرهنگ سازی و تشویق مردم به حفظ طبیعت اختصاص داده.

روشن نیست این آموزش ها و فرهنگ سازی ها تا چه اندازه تاثیر گذار بوده. اما بی شک تاثیر آن در حدی نبوده که روند تخریب طبیعت را به حد چشمگیری کاهش دهد.

بعضی از استانداری‌های ایران در روز سیزده به‌در بین مردم کیسه های پلاستیک توزیع می کنند اما هنوز اراده لازم برای اجرای تدابیر بازدارنده شکل نگرفته.

کارشناسان ، ترکیبی از آموزش و بازدارندگی را در مجاب کردن مردم به حفظ محیط زیست کارساز می‌دانند.

sizdah4

سیاوش اردلان

بی بی سی

 

bimehsp گروه اخبار/

محمد میرپور ظهر در حاشیه بازدید از مراکز اسکان فرهنگیان این شهرستان در جمع خبرنگاران اظهار کرد: بیمه تکمیلی فرهنگیان در قالب چهار بسته مختلف پیش‌بینی شده که به نظرسنجی معلمان گذاشته می‌شود.

وی افزود: با هدف رفع دغدغه فرهنگیان و حفظ مقام والای معلم، در سال جاری با توجه به پوشش‌های بیمه‌ای خاص، چهار بسته بیمه تکمیلی با شرایط و خدمات ویژه برای فرهنگیان در نظر گرفته شده است.

به گفته وی، پس از کسب نظر همکاران در فروردین از سراسر کشور و بسته به نیاز معلمان، یکی از روش‌ها به صورت ملی یا استانی انتخاب و استفاده می‌شود.

معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان تصریح کرد: قرارداد با بیمه‌گذار فعلی تا پایان اردیبهشت ماه ادامه دارد و با توجه به امکانات و ظرفیت‌های موجود در استان اصفهان امیدواریم قبل از پایان این زمان بیمه‌گذار جدید برای بیمه طلایی فرهنگیان مشخص شود.

به گفته وی، در بسته اول خدمات با شرایط فعلی تعریف شده، در بسته نوع دوم خدمات کامل با نرخ مصوب بیمارستانی، نوع سوم، تلفیق خدمات بیمارستانی و پاراکلینیکی بوده و نوع چهارم نیز با خدماتی کمتر از شرایط فعلی است.

میرپور خاطرنشان کرد: براساس تفاهم‌نامه‌ای که در 45 بند با بانک سرمایه امضا شد، خدمات ویژه‌ای برای فرهنگیان منظور شده است.

وی یادآور شد: در یکی از مفاد این توافق‌نامه، کلیه حساب‌های آموزش و پرورش به بانک سرمایه منتقل می‌شود، اما حقوق و دستمزد مشمول این بند نمی‌شود.

فارس

 

پنج شنبه, 13 فروردين 1394 19:05

صورت مساله ای در مورد " دکتر فانی " ؟!

nehzatdidgah  مدعای صریح و بی ابهام این مقاله، این گزاره است: « علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد » 

بنا بر مقتضای  عقلانیت نظری ،البته باید برای این مدعای خود استدلالی ارائه کنم.از میان ادله مختلف تنها به ارائه یک دلیل اکتفا می کنم که به تنهایی برای اثبات مدعای مقاله کفایت می کند.مدعای خود را به صورت شکل اول قیاس اقترانی، و مبتنی بر دو مقدمه ارائه می نمایم.لازم به ذکر است که شکل قیاس اول اقترانی،که یقینی ترین نوع قیاس است، به شکل زیر است :

1) الف ب است

2) ب ج است

نتیجه :الف ج است

و البته شکل ریاضی این قیاس این گونه است:

1) a=b

2) b=c

a=c

اما استدلال من:

الف) علی اصغر فانی، در هیات دولت نمی تواند از حقوق معلمان دفاع کند .

ب) هر کس که نتواند در هیات دولت از حقوق معلمان دفاع کند،صلاحیت وزارت ندارد .

نتیجه: علی اصغر فانی  صلاحیت وزارت ندارد.

مقدمه اول قیاس، البته  خود نیاز به دلیل دارد.بر اساس کدام ادله و شواهد می توانیم مدعی شویم که فانی در هیات دولت نمی تواند از حقوق معلمان دفاع کند؟

بنا به روایت حجت الاسلام موسی قربانی،معاون دیوان عدالت اداری،دولت در فروردین سال 93 دستورالعملی به امضای اسحق جهانگیری،معاون اول رییس جمهور به سایر دستگاه های دولتی به این مضمون ابلاغ کرده است: "دستگاه‌های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات كشوری، سازمان های تابع و وابسته كه تا زمان ابلاغ این تصویب‌نامه از فوق‌العاده موضوع بند 5 ماده 68 قانون یاد شده برخوردار نشدند، مجازند با توجه به اصلاحات ساختاری و ساماندهی نیروی‌انسانی نسبت به برقراری فوق العاده شغل متناسب با سطح تخصصی و مهارت‌ها برای مشاغل تا سطح كاردانی(700 امتیاز)، مشاغل هم سطح كارشناسی (1500 امتیاز) و مشاغل بالاتر (2000 امتیاز) اقدام و از محل منابع حاصل از صرفه جویی با رعایت مقررات مربوط پرداخت كنند".

به روایت موسی قربانی، به غیر از وزارت آموزش و پرورش سایر دستگاه ها این ابلاغیه را اجرا کرده اند و تنها آموزش و پرورش بوده است،که به تعبیر قربانی، از اجرای نص صریح قانون سرباز زده است.البته آموزش و پرورش از اردیبهشت سال گذشته این ابلاغیه را برای کارکنان ستادی خود به اجرا گذاشته است.عدم اجرای این مصوبه در آموزش و پرورش، موجبات نارضایتی کثیری از معلمان را فراهم آورد؛ به طوری که برای احقاق حق خود به دیوان عدالت اداری مراجعه کردند شکایت به آن دستگاه قضایی بردند. موسی قربانی با بر حق دانستن خواسته ی معلمان معترض، از مسولان آموزش وپرورش خواست که سریع تر مشکل را حل کنند.

محمد بطحایی ،معاون پشتیبانی وزیر و کسی که به عنوان متولی امور مالی وزرات خانه باید تلاش همه جانبه ای برای احقاق حقوق همکاران خود داشته باشد،بعد از رسانه ای شدن این مصوبه و اعتراضات متعدد معلمان و دخالت دیوان عدالت اداری،در آخرین نشست رسانه ای خود در اسفند 93 گفت : " فوق‌العاده شغل معلمان در آموزش و پرورش در چارچوب خدمات کشوری در حوزه پرداخت حقوق با سایر کارکنان تفاوتی داشته است. ما از مهر ماه 93 و با آغاز سال تحصیلی به تدریج به سمت اجرای بند 5 ماده 68 پیش رفتیم و از ظرفیت حداکثری این بند استفاده کردیم.» "

بطحایی به صراحت می پذیرد که مطابق این مصوبه دریافتی معلمان کمتر از سایر کارکنان دولت شده است و پذیرفتن این نکته به این معنی است که بطحایی پذیرفته است که دولت میان کارکنانش تبعیض قائل شده است.بطحایی البته می کوشد در میان خبرنگاران، اهمال خود و رییس محبوبش را توجیه کند و متاسفانه خبرنگاری نیست که او را به چالش بکشد و بگوید مطابق این مصوبه، پرداخت ها و افزایش فوق العاده شغل باید از محل صرفه جویی دستگا های دولتی انجام شود.آموزش و پرورش به روایت خود فانی سال گذشته حداقل 5000 میلیارد کسری بودجه داشته است (این رقم به نظرم اغراق است و واقعی نیست).

چطور با وجود این همه کسری صرفه جویی روی می دهد؟

چرا فانی در هیات دولت به خود نجنبید و در برابر این مصوبه ناعادلانه سخنی نگفت؟

آیا نمی دانست با این رقم کسری بودجه، این افزایش در آموزش و پرورش شدنی نیست؟

چرا محمد بطحایی به عنوان متولی اصلی امور مالی وزارت خانه، نوبخت و سازمان مدیریت و حتی رییس جمهور را به چالش نکشید؟

به نظر می رسد که بطحایی در نشست خبری آخر خود، که در هفته آخر اسفند برگزار شده است، صادقانه سخن نگفته است؛در آن جا ادعا می کند که با فراهم شدن اصلاحات ساختاری تا یک ماه آینده این مصوبه انجام می شود. مشخص است که این سخن وی ناشی از دخالت دیوان عدالت و اعتراضات معلمان بوده است.

یازده ماه است که این مصوبه در دستگا های دیگر اجرا شده است و بطحایی وعده اجرای آن را از سال آینده می دهد؛ وعده ای که هیچ ضمانت اجرایی ندارد؛  چرا که بودجه ای که کسری دارد چطور قرار است در آن صرفه جویی شود؟

اخبار به گوش رسیده از احکام جدید هم حکایت از آن دارد که این مصوبه به طور دقیق اجرا نشده است و بطحایی به وعده خودش هم عمل نکرده است.

حق این است که حضرت علی اصغر فانی و به قول شیرزاد عبداللهی ،دردانه اش، محمد بطحایی،که به اعتقاد نگارنده با آزمون و خطا، و با حقوقی چند برابر معلمان در حال کار یاد گرفتن است، سعی و تلاشی برای توجیه تیم اقتصادی دولت و به خصوص شخص رییس جمهور نکردند و اگر هم تلاشی داشتند کسی به آنان در هیات دولت توجهی نکرد و متاسفانه هم چنان هم توجه نمی کند.

.با آن چه که آوردم، مقدمه الف استدلالم روشن می شود ، این که :
  { علی اصغر فانی،در هیات دولت نمی تواند از حقوق معلمان دفاع کند }

اما به نظرم مقدمه دوم استدلال مورد قبول اکثر معلمان باشد.این که : هر کس که نتواند در هیات دولت از حقوق معلمان دفاع کند، صلاحیت وزارت ندارد.

با وجود آن که تعداد زیادی  از معلمان مقدمه دوم را قبول دارند می توان آن را مستند به یافته های علم مدیریت هم کرد. این که کارمندان باید احساس کنند که مدیران شان در پی احقاق حقوق آنان هستند و  مدیرانی که چنین احساسی را به کارمندان خود منتقل نکنند شایستگی مدیریت ندارند.

با قبول دو مقدمه البته نتیجه حاصل است؛ این که علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.

امید می برم که مقدمه اول من نادرست بوده باشد و یا حداقل از سال جدید، فانی و دردانه اش، سعی و تلاش هایشان را به جامعه معلمان نشان دهند.گر چه که صدور احکام جدید نشان از آن دارند که باید همچنان نا امید بود.

 

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 13 فروردين 1394 09:40

چه بی نشاط بهاری !

afshardidgah زندگی در عصر احتمال و اتفاق به اندازه کافی کلافه کننده هست. روزگاری که در آن از اسطوره ها راز زدایی شده است. دوره ای که آدمی، کودکی اش را از یاد برده است. اکنون به جای معصومیت از دست رفته، عقلانیت نوخاسته فرمان می راند. انسان بی حوصله در بند توسعه گرفتار آمده است.در ازدحام این دنیای رنگارنگ، کمتر چیزی او را به وجد می آورد. با این همه ارتباطات سریع، رابطه اش با طبیعت قطع شده است و در زیر آواری از آهن و سیمان دست و پا می زند.اطمینان کردن به اخبار هواشناسی، نمی گذارد گاهی به آسمان نگاه کند و لذا پرواز از خاطرش رفته است. آسمان نیز از این خلق بی شمار  دلگیر است و کمتر می بارد.دیگر خبری از برف و باران های گذشته نیست.در غیبت آب، سبزه ها نمی رویند و یا زود پژمرده می شوند.اضافه بر زمین، زمان نیز به کام و مراد او نمی گردد.جیب او خالی اما دلش پر است. در اوج این همه سردرگمی ، تنها دل خوشی اش به لطف تقویم هاست که روزی نو را در سالی نو برای او رقم بزنند. روز شادمانی زمین و جشن شادمانی جهان. تجدیدخاطره خویشاوندی انسان با طبیعت.

نوروز،آن قدر زیبا و شور انگیز است که نیاز به حرف و حدیث اضافی ندارد. از نوروز، به هر زبانی و هیئتی که یادشود، زیباست.چه به جای دعای «یا مقلب القلوب...» ،«یسنایی چند»از اوستا خوانده شود.چه به جای «عید مبارک» ، «نوروز پیروز» گفته شود.چه به جای «سلام» در ابتدای پیام تبریک ها ، «درود» نوشته شود.این همه به خاطر هیبت و حرمت نوروز است که در قالب هیچ نژاد و دین و سرزمین نمی گنجد.از جشن گرفتن برای شروع بهار درمیان قوم سومر و بابل باستان هم نشانه هایی وجود دارد. برای نوروز یا جشن شروع بهار، در تمام منطقه خاورمیانه هم جشن می گرفته اند و مسیحیان سریانی هم برایش مراسمی داشته اند. مراسم شبیه به نوروز و در همین محدوده زمانی، از عید پاک گرفته تا روز سن پاتریک هم در حوزه مدیترانه و شمال اروپا هم وجود داشته و دارد. به این ترتیب، نوروز قبل از آنکه دستاورد ایرانی باشد، دستاورد انسانی است.نوروز نه در تملک ایران که متعلق به همه جهان است.ایرانیان شاکر و فهیم ، تنها بهتر و برتر از دیگران به نکوداشت آن در طول قرون و اعصار پرداخته اند.در ایران، نوروز به مراسم خاص و دارای مختصات قابل تشخیصی مبدل شده و دین زرتشتی هم برای این سنت و جشن، دعاها و مراسم خاصی ترتیب داده است که در دوره قبل از اسلام، شاهان ساسانی به طور مخصوصی برای آن جشن می گرفته اند. در این روز زمین و زمان عوض می شود و آدمی نیز حس می کند باید از نو شروع کند و زندگی را از سرسطر بنویسد. اگرچه نوروزها دیگر مثل گذشته نو نیستند و روزی مثل سایر روزها شده اند و اگرچه پیامک ها آبروی عید را برده اند و کوچه ها دیگر در هر صبح روز اول بهار به دست یکی دو سلام آشنا فتح نمی شوند و اگرچه مردم رمیده از همدیگر، دور از چشم هم شبانه ترک دیار می کنند و به مسافرت می روند و ذوقش می ماند برای بچه های بیکار و مجرد که سخت دنبال خانه خالی هستند و اگرچه عید برای این زمانه وما که کودکی مان را از دست داده ایم دیگر چنگی به دل نمی زند و اگرچه نوروزی که می تواند طبیعت اطراف ما را عوض کند دیگر قادر نیست طینت درون ما را حتی تکان بدهد. با این همه هنوز فرصت هست.فرصتی برای آنکه نگذاریم عید بیاید و برود و عیب ما نیز تا به ابد سرجای خودش بماند.

نوروز، فرصتی برای دوباره سبزشدن و بالیدن است. فرصتی برای نشستن پای سفره هفت سین نوروز تا به همدیگر سلامی دوباره گفت. اگرچه جای خالی پسته و میوه هایی که نازشان به نرخ هاشان است، نمی گذارند مثل گذشته راحت کنارسفره ها نشست. با این همه نوروز، پیام آور «بهار» است.

آشنایی غریب!

صدای پای او شنیده می شود اما دیدن رخسارواقعی اش به راحتی گذشته نیست.انگار بهار دست نایافتنی است ؛مثل عدالت ، مثل آزادی.زمین و زمان چنان خلق آدمی را تنگ کرده اند که دیگر قادر به درک بهار نیست. بی آنکه به بهاری کردن و بهاری شدن جان و دل خویش بکوشد، از بهار نیز بهره برداری می نماید و رسیدن به آن را بهانه ای برای رسیدن هرچه بیشتر و بهتر به مقاصد خویش می سازد و خوش باورانه تصور می کند که خیال خوبی ها، درمان بدی ها هست. اینجاست که گوش مردم گرسنه ثنا و دعای به جان بهار را هم به درستی نمی شنود و چه بسا«زنده باد بهار »را هم «زنده باد ناهار » تعبیرکنند!

  با این همه نوروز، زیبایی دوچندانی دارد. ازتازه شدن طبیعت بگیر تا تازه شدن بعضی خلق وخوی مردم. آدم ها اگرچه خیلی هم نمی توانند اما  دلشان می خواهد که کمی عوض بشوند.برای همین، تعطیلات نوروزی بهانه خوبی برای آنهاست تا تکانی بخورند.اکنون که قادربه هجرت در طینت خویش نیستند، به هجرت درطبیعت اطراف می پردازند. بیشتر ازگرداب هول های دست وپاگیر در ولایت خود فرار می کنند. سفرخوب است. سفر، فرصتی برای دوباره با هم بودن وبا هم خندیدن و بدون در نظر گرفتن زبان و نژاد و سرزمین همدیگر است. ایران گردی در نوروز خاطره انگیز است ،خاصه برای معلمان و بسیاری دیگر که امکان رفتن به آن ورآب را ندارند.اما مدتی است گران قیمتی خودروهای غیرایمن و بنزین هفتصدتومانی مانع سفرشده اند. طوفان تورم و گرانی ، بنیاد سفر و به ویژه سفرهای خارجی را برچیده است.افزایش دوباره قیمت بلیت هواپیما ،بازار پیش‌فروش تورهای نوروزی را به رکود کشیده است. آنچه این روزها بر صنعت گردشگری ایران می‌گذرد جز خبرهای بد نیست؛ بیکاری گسترده تورگردانان، تعطیلی و خاموش شدن چراغ بسیاری از آژانس‌های مسافرتی بسیار شنیده می شود.

هم چنانکه گفته اند:« جیب که خالی شد، دل پر می شود.» غم نان نمی گذارد دل های مردم مثل پیشترها با هم صمیمی باشند و «نوروز چو می آید خندینشان تلخ است / و بعد از دوسه روز عید از دیدن هم سیرند» .افزایش مداوم قیمت ها و ثابت ماندن حقوق کارمندان در سطح داخلی وسایه ی سنگین تحریم ها در سطح جهانی، نگران کننده است.

در این هیاهو بهار هم، نشاط پیشین را ندارد.طبیعت، ازخساست آسمان بی رنگ و رو شده است و معرفت مردم نیز به ضرب چشم و هم چشمی ها و تنگ نظری ها رنگ به رنگ شده است.

وقتی عید، روزی باید باشد که در آن گناهی از آدمی سرنزند، وقتی نه جای ماندن در خانه و نه پای رفتن از آن در تعطیلات نوروزی است، بی اختیار به یاد حرف صائب می افتیم که :

«بس که بد می گذرد زندگی اهل جهان/ هردم از عمر چو سالی گذرد ،عید کنند!»

منتشرشده در یادداشت

lawspecial گروه اخبار /
رای دیوان عدالت در مورد مشمولیت مقررات قانون تأمین اجتماعی در خصوص کارکنان حق‌التدریسی آموزش و پرورش  :
رأی شماره۱۴۸ هیأت‌عمومی دیوان عدالت اداری، موضوع مشمولیت مقررات قانون تأمین اجتماعی در خصوص کارکنان حق‌التدریسی آموزش و پرورش. شماره ۹۲/۱۱۷۳ 20 / 3 / 1393
تاریخ دادنامه: 22 / 2 / 1393   شماره دادنامه: ۱۴۸ کلاسه پرونده: ۹۲/۱۱۷۳
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: مدیرکل دفتر حقوقی، املاک و حمایت قضایی وزارت آموزش و پرورش
موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض در آراء صادر شده از شعب دیوان عدالت اداری
گردش‌کار: مدیرکل دفتر حقوقی، املاک و حمایت قضایی وزارت آموزش و پرورش به موجب لایحه شماره ۱۷۵۹۴۵/۸۱۰ ـ ۱۷/۹/۱۳۹۱ اعلام کرده است که:
«همان گونه که مستحضرید به موجب تبصره ماده ۴ قانون استخدام کشوری، تشخیص مشاغل کارگری در وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی به عهدهسازمان امور اداری و استخدامی و یا سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی (معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری) بوده و بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار نیز اشخاص مشمول قانون استخدام کشوری و قوانین و مقررات خاص استخدامی از شمول قانون کار خارج می‌باشند.
بنابراین افرادی که به موجب قوانین و مقررات خاص طبق احکام کارگزینی مشخص با رعایت تبصره ماده ۴ قانون استخدام کشوری در دستگاه های اجرایی از جمله وزارت آموزش و پرورش به کار گرفته می‌شوند مشمول قانون کار تلقی نمی‌شوند و روابط آنان بادستگاه های ذی‌ربط تابع قوانین و مقررات خاص خود، قانون استخدام کشوری و مفاد قرارداد منعقده و بخشنامه‌های صادر شده می‌باشد که این موضوع در قسمت اخیر نامه شماره ۳۸۹۰۲/۱۶۰۴ ـ 3 / 4 / 1386   سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق و همچنین صدر نامه شماره ۷۱۱۷۴/۱۶۰۲ ـ 11 / 5 / 1383   دفتر حقوقی و امور مجلس سازمان مذکور نیز تأکید شده است.

شایان ذکر است دامنه شمول قانون تأمین اجتماعی وفق ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی نیز تعیین و وفق تبصره ۱ ماده مذکور مستثنیات آن ذکر شده است، در نتیجه با توجه به قوانین و مقررات خاص به کارگیری نیروهای حق‌التدریس از جمله مواد ۳ و ۱۲ قانون راجع به استخدام آموزگاران پیمانی و تبدیل پایه‌های اداری و آموزشی مصوب 5 / 2 / 1338   و قانون پرداخت حق‌التدریس در دبیرستان ها مصوب 18 / 4 / 1346   و نیز مصوبه مورخ  6 / 10 / 1360  هیأت وزیران تحت عنوان مجوز اشتغال به کار تعدادی افراد به صورت روزمزد و خرید خدمت توسط وزارت آموزش و پرورش که صراحتاً در قوانین و مقررات فوق اعلام نموده است، اشتغال این افراد به طرق فوق هیچ گونه حق استخدامی برای افراد مورد نظر و هیچ گونه تعهدی به جز پرداخت دستمزد برای وزارت آموزش و پرورش ایجاد نخواهد کرد.

بنابراین نیروهای حق‌التدریس ضمن این که مشمول قانون کار و قانون تأمین اجتماعی نمی‌گردند می‌توان اعلام کرد حسب مورد مشمول تبصره ۲ ماده ۸۵ قانون استخدام کشوری بوده و پس از استخدام رسمی احتساب سوابق یا پرداخت بیمه و کسورات مربوط از سوی مستخدم امکان‌پذیر خواهد بود و آموزش و پرورش هیچ گونه تکلیفی به پرداخت حق بیمه سنوات آنان ندارد.
از سوی دیگر به استناد ماده ۴۸ قانون تأمین اجتماعی از تاریخی که سازمان گروه جدیدی را مشمول بیمه اعلام نماید دستگاه های متولی مکلفند حق بیمه افراد مشمول را از همان تاریخ اعلام شده به سازمان بپردازند که رأی وحدت رویه شماره ۱۴۹۷ ـ 14 / 12 / 1386  هیأت عمومی دیوان عدالت اداری نیز مؤید این موضوع می‌باشد. بر اساس دستورالعمل شماره ۷۲۶۳۹/۸۴۴۲ ـ 17 / 4 / 1388  که به امضای وزیر آموزش و پرورش، معاون حقوقی و امور مجلس رئیس‌جمهور، رئیس سازمان تأمین اجتماعی و وزیر کار و امور اجتماعی رسیده است، معلمین حق‌التدریس مدارس دولتی وزارت آموزش و پرورش که در استخدام رسمی و پیمانی این وزارت نبوده و مشمول مقررات استخدامی و حمایتی دیگری نیز نباشند از تاریخ 1 / 7 / 1388  مشمول برخورداری از مزایای تأمین اجتماعی می‌شوند. به عبارت دیگر قبل از تاریخ مورد اشاره الزام و تکلیف قانونی برای وزارت آموزش و پرورش جهت بیمه نمودن آنان وجود نداشته است. از طرفی وفق ماده ۹ آیین‌نامه اجرایی تبصره ۳ ماده واحده قانون به کارگیری معلمان حق‌التدریس مصوب ۱۳۸۴ هیأت وزیران، به کارگیری و اشتغال معلمان حق‌التدریس از تاریخ تصویب قانون مذکور صرفاً تابع آیین‌نامه مربوط بوده و هیچ گونه حق استخدامی دیگری از جمله پرداخت حق بیمه برای آنان ایجاد نمی‌نماید.
لازم به ذکر است در تأیید مراتب فوق‌الذکر (مبنی بر این که نیروهای حق‌التدریسی دارای قوانین خاص طبق مدلول ماده ۱۸۸ قانون کار می‌باشند) به شرح ذیل قوانین و مقررات خاص استخدامی مربوط به نیروهای حق‌التدریس به ترتیب سال تصویب جهت مزید استحضار تقدیم می‌گردد:
۱ـ مواد ۳ و ۱۲ قانون راجع به استخدام آموزگاران پیمانی و تبدیل پایه‌های اداری و آموزشی مصوب 5 / 2 / 1338  که در این ماده قید شده است خدمت معلمی مذکور هیچ گونه تعهدی غیر از پرداخت حقوق (حق الزحمه) برای آموزش و پرورش ایجاد نمی‌نماید.
۲ـ ماده واحده قانون پرداخت حق‌التدریس در دبیرستانها مصوب 18 / 4 / 1346  .
۳ـ مصوبه ۱۲۲۰۳۶ ـ 6 / 10 / 1360   هیأت وزیران تحت عنوان مجوز اشتغال به کار تعدادی افراد به صورت روزمزد و خرید خدمت ؛  در این مصوبه نیز تصریح شده است اشتغال این افراد هیچ گونه تعهدی جز پرداخت دستمزد برای وزارت ایجاد نمی‌نماید.
۴ـ تبصره ۵ ماده ۴ آیین‌نامه اصلاح قسمتی از آیین‌نامه تبصره ۲ ماده ۴۳ قانون استخدام کشوری مصوب 6 / 9 / 1364 .
۵ ـ ماده ۵ آیین‌نامه اجرایی تبصره ۴۳ قانون بودجه سال ۱۳۴۶ مصوب 29 / 2 / 1364   در خصوص نحوه پرداخت کمک هزینه عائله‌مندی به نیروهای حق‌التدریس و خرید خدمت.
۶ ـ قانون طرح به کارگیری معلمین حق‌التدریس بر اساس قانون برنامه سوم توسعه مصوب 7 / 7 / 1383 .
۷ـ ماده ۹ آیین‌نامه اجرایی تبصره ۳ ماده واحده قانون به کارگیری معلمین حق‌التدریس … به شماره تصویب‌نامه ۳۲۲۶۳/ت۳۳۷۴۹هـ ـ 29 / 5 / 1384   که در این ماده نیز به صراحت تأکید می‌نماید به کارگیری نیروهای حق‌التدریس هیچ گونه حق استخدامی برای آنان ایجاد نمی‌نماید.
۸ ـ قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمین حق‌التدریس و آموزشیاران نهضت سوادآموزی مصوب 15 / 7 / 1388  .
۹ـ دستورالعمل شماره ۸۳۷۲۲/۲۰۰ ـ 4 / 9 / 1388  معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس‌جمهور که در خصوص نحوه پرداخت حق‌التدریس و حق‌الزحمه تعیین تکلیف می‌نماید.
۱۰ـ ضوابط پرداخت عیدی به کارکنان دولت که به صورت سالانه تصویب و میزان عیدی معلمین حق‌التدریس نیز در آن تعیین شده است.
تمامی قوانین و مقررات صدرالذکر حکایت از آن دارد که این گروه از کارکنان دولت دارای قوانین و مقررات خاص بوده و مطابق ماده ۱۳۷ قانون استخدام کشوری به عنوان مستخدم غیر رسمی تلقی می‌شوند و احکام مربوط به نحوه محاسبه سنوات خدمت تمام‌وقت این قبیل مستخدمان و نحوه و میزان پرداخت کسورات بازنشستگی آنان در ماده ۱۵۱ و تبصره ۲ ماده ۸۵ قانون استخدام کشوری تعیین شده است.
مستفاد از کلیه قوانین و مقررات فوق ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی نیز نسبت به نیروهای حق‌التدریس حکومت نداشته و با عنایت به این که طبق قسمت اخیر تبصره ۱ این ماده به دلیل فقدان آیین‌نامه مربوط در مورد نحوه تسری این ماده به افرادی که دارای قوانین و مقررات حمایتی نمی‌باشند و همچنین به استناد وحدت ملاک رأی وحدت رویه شماره ۱۱۴۸ـ  4 / 10 / 1386  هیأت عمومی دیوان عدالت اداری بدین نص که «اجرایی شدن موادی از قانون که مشروط به تصویب آیین‌نامه در خصوص موضوع باشد تا زمانی که آیین‌نامه مربوط از سوی نهاد یا سازمان مربوط ابلاغ نشود تکلیفی متوجه دستگاه اجرایی نخواهد بود.» از سوی دیگر به استناد ماده ۴۸ قانون تأمین اجتماعی از تاریخی که سازمان گروه جدیدی را مشمول بیمه اعلام نماید، دستگاه های متولی مکلفند حق بیمه افراد مشمول را از همان تاریخ اعلام شده به سازمان بپردازند که رأی وحدت رویه شماره ۱۴۹۷ ـ14 / 12 / 1386  هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در خصوص تحت پوشش قرار گرفتن آموزشیاران نهضت سوادآموزی طبق توافق‌نامه مورخ 1 / 1 / 1375   با سازمان تأمین اجتماعی مؤید این مهم می‌باشد.
لذا این وزارت در راستای حمایت از نیروهای حق‌التدریس از نظر تحت پوشش قرار گرفته حق بیمه به دلیل خلاء آیین‌نامه موضوع تبصره ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی بر اساس دستورالعمل شماره ۷۲۶۳۹/۸۴۴۲ ـ 17 / 4 / 1388   که به امضای وزیر آموزش و پرورش، معاون حقوقی و امور مجلس رئیس‌جمهور، رئیس سازمان تأمین اجتماعی و وزیر کار و امور اجتماعی رسیده است معلمین حق‌التدریس مدارس دولتی وزارت آموزش و پرورش که در استخدام رسمی و پیمانی این وزارت نبوده و مشمول مقررات استخدامی و حمایت دیگری نیز نباشند از تاریخ 1 / 7 / 1388   مشمول برخورداری از مزایای تأمین اجتماعی اعلام نموده است. به عبارت دیگر قبل از تاریخ مورد اشاره الزام و تکلیف قانونی برای وزارت آموزش و پرورش جهت بیمه نمودن آنان وجود نداشته است.
صرف نظر از عدم شمول قانون تأمین اجتماعی نسبت به نیروهای حق‌التدریس در صورتی که این افراد به استخدام رسمی آموزش و پرورش پذیرفته شوند با توجه به این که نیروهای حق‌التدریس مشمول ماده ۱۳۷ قانون استخدام کشوری (مستخدمین غیررسمی) بوده لذا با رعایت تبصره ۲ ماده ۸۵ و ماده ۱۵۱ قانون مزبور احتساب سنوات خدمت غیر رسمی آنان میسور بوده لیکن آموزش و پرورش تکلیفی به پرداخت حق بیمه و کسورات بازنشستگی این گونه نیروها نخواهد داشت.
همچنین با توجه به آراء متعدد محاکم و هیأت های تشخیص و حل اختلاف کار من‌جمله رأی شماره ۲۷۳ دادگاه عمومی مورخ 1 / 4 / 1379   رأی شماره ۲ اداره کار و امور اجتماعی مورخ 6 / 2 / 1375   و همچنین رأی شماره ۶۲۴/۴/۱/۹۰ ـ  27 / 6 / 1390  هیأت تشخیص و رأی ۳۰۱/۵/۱/۹۰ ـ  7 / 9 / 1390  هیأت حل اختلاف، بیانگر عدم پذیرش دعوا در هیأتهای مزبور تا قبل از 1 / 7 / 1388   نیروهای حق‌التدریس به دلیل دارا بودن قانون خاص می‌باشد. لازم به ذکر است این موضوع مورد تأیید نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز بوده و برای حل آن «طرح احتساب سابقه تدریس معلمان حق‌التدریس استخدامی در آموزش و پرورش» با امضای ۱۵۹ نماینده در سال ۱۳۹۰ تقدیم و موضوع در کمیسیون مربوط مجلس مطرح است و در این طرح ساز و کار پرداخت حق بیمه و کسورات مربوط توسط مستخدم به صورت قسطی و … پیش‌بینی شده است.
با عنایت به مراتب فوق‌الذکر و نظر به این که اخیراً آراء متناقضی در خصوص الزام آموزش و پرورش به پرداخت حق بیمه نیروهای حق‌التدریس صادر گردیده است که ضمن تقدیم نمونه‌هایی از آراء متناقض صادر شده از شعب ۲، ۱۲ و ۲۸ مستدعی است مقرر فرمایید در اجرای ماده ۴۳ قانون دیوان عدالت اداری موضوع در هیأت عمومی دیوان عدالت اداری مطرح و نسبت به صدور رأی وحدت رویه اقدام و نتیجه به این وزارت نیز اعلام گردد.»


گردش‌کار پرونده‌ها و مشروح آراء به قرار زیر است:
الف: شعبـه دوم دیوان عـدالت اداری در رسیـدگی به پرونـده شمـاره ۸۹۰۹۹۸۰۹۰۰۰۸۹۴۷۲ با موضوع دادخواست خانم آنیتا پیرای به طرفیت ۱ـ اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان ۲ـ سازمان تأمین اجتماعی و به خواسته الزام خوانده ردیف اول به احتساب ۲ سال سابقه تدریس از تاریخ 1 / 7 / 1385   تا 31 / 6 / 1387  و پرداخت حق بیمه و الزام خوانده ردیف دوم به پذیرش حق بیمه و محاسبه سنوات خدمت به موجب دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۰۲۰۰۲۱۵ ـ 17 / 2 / 1391  ، مفاداً به شرح آینده به صدور رأی مبادرت کرده است:
شاکی اعلام داشته از سال ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۷ به مدت ۵ سال به صورت معلم حق‌التدریس در اداره طرف شکایت اشتغال داشته، لیکن مشتکی عنه حق بیمه سال های مذکور را واریز نکرده است که به شرح خواسته تقاضای رسیدگی دارد ، با بررسی اوراق و محتویات پرونده و ملاحظه لوایح مشتکی‌عنهما ثبت شده به شماره‌های ۱۵۳۳ ـ  29 / 3 / 1390  و ۲۷۴۱ ـ 12 / 6 / 1390   دفتر این شعبه نظر به این که مطابق ماده ۲ دستورالعمل نحوه احتساب تجربه آموزشی موضوع تبصره ۱ صادر شده یک آیین‌نامه اجرایی طرح طبقه‌بندی مشاغل معلمان کشور خدمت تمام‌وقت هنرآموزان به میزان ۲۴ ساعت هفته اعلام شده است و حسب گواهی انجام کار آموزش و پرورش ناحیه ۳ اصفهان تدریس مشارالیها در سال های ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۷ به میزان ۲۴ ساعت در هفته بوده لذا مدت خدمت شاکی به میزان ۲۴ ساعت در هفته بوده لذا مدت خدمت شاکی به میزان یاد شده از مصادیق خدمت تمام‌وقت تلقی می‌گردد و با توجه به این که به موجب مواد ۳۶ و ۳۹ قانون تأمین اجتماعی کارفرما مکلف به پرداخت حق بیمه با کسر سهم مستخدم از حقوق وی و افزودن سهم کارفرما در حق سازمان تأمین اجتماعی بوده است و این تکلیف کارفرما به پرداخت حق بیمه مستلزم تکلیف سازمان تأمین اجتماعی به دریافت و احتساب مدت مزبور به عنوان سابقه می‌باشد و با عنایت به رأی وحدت رویه شماره ۳۶۴ ـ 5 / 6 / 1385   هیأت عمومی دیوان عدالت اداری که مشعر مقررات قانون تأمین اجتماعی نسبت به کارکنان دستگاه های دولتی و تجویز پرداخت حق بیمه و احتساب سنوات خدمتی آنان می‌باشد. علی هذا ضمن رد دفاعیات آموزش و پرورش اصفهان وخروج موضوعی شکایت از رأی وحدت رویه شماره ۱۴۹۷ـ 14 / 12 / 1386  هیأت عمومی دیوان عدالت اداری (رأی مذکور در مورد آموزشیاران نهضت سوادآموزی می‌باشد) خواسته نسبت به سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۷ موضوع گواهی برگ ۶ پرونده موجه تشخیص و حکم به وارد دانستن شکایت دایر بر الزام آموزش و پرورش به پرداخت حق بیمه مدت مذکور با دریافت سهم مستخدم از شاکی و افزودن سهم کارفرما بر آن در حق سازمان تأمین اجتماعی و دریافت حق بیمه مذکور از سوی تأمین اجتماعی و احتساب ایام مذکور به جز تعطیلات تابستانی و عید نوروز که معلمین حق‌التدریس کارکردی نداشته و حقوقی هم از این بابت دریافت ننموده اند به عنوان سابقه بیمه‌پردازی در حق مشارالیها صادر و اعلام می‌شود و نسبت به خواسته در سالهای ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۳ « 1 / 7 / 1382  تا 31 / 3 / 1384  » که شاکی تدریس کمتر از میزان ۲۴ ساعت داشته غیر وارد تشخیص و به رد شکایت حکم صادر و اعلام می‌شود. رأی دیوان قطعی است.
ب: شعبـه دوازدهـم دیوان عـدالت اداری در رسیـدگی به پرونـده شمـاره ۹۰۰۹۹۸۰۹۰۰۰۷۹۴۴۳ با موضوع دادخواست خانم مهری اله وکیل جزی به طرفیت ۱ـ اداره کل آموزش و پرورش ۲ـ سازمان تأمین اجتماعی و به خواسته الزام خوانده ردیف اول به احتساب ۲ سال سابقه تدریس از تاریخ 1 / 7 / 1385   تا 31 / 6 / 1387  و پرداخت حق بیمه و الزام خوانده ردیف دوم به پذیرش حق بیمه و محاسبه سنوات خدمت به موجب دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۱۲۰۰۷۲۴ ـ 23 / 3 / 1391  ، مفاداً به شرح آینده به صدور رأی مبادرت کرده است:
نظر به این که خوانده ردیف اول اعلام کرده است شاکی کارمند اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان بوده و سازمان یاد شده دارای شخصیت حقوقی مستقل از این وزارتخانه می‌باشد با توجه به مراتب و عدم توجه شکایت به خوانده ردیف اول قرار رد شکایت صادر می‌شود و اما در خصوص شکایت نامبرده به طرفیت خوانده ردیف دوم با عنایت به این که سازمان تأمین اجتماعی اعلام کرده است، کارکنان حق‌التدریس مدارس دولتی آموزش و پرورش از تاریخ 1 7 / 1388  مشمول مقررات تأمین اجتماعی قرار گرفته‌اند، لذا سوابق اعلامی شاکی قبل از تاریخ مشمولیت آموزش و پرورش بوده و قابل احتساب نمی‌باشد. لذا از این جهت قرار رد شکایت صادر می‌گردد. رأی دیوان قطعی است.
ج: شعبـه بیست و پنجم دیوان عدالت اداری در رسیـدگی به پرونده شمـاره ۹۱۰۹۹۸۰۹۰۰۰۲۹۸۱۷ با موضوع دادخواست خانم سکینه اسمعیلی نوروزمحله به طرفیت ۱ـ سازمان آموزش و پرورش استان تهران ۲ـ اداره کل تأمین اجتماعی استان تهران و به خواسته الزام خوانده ردیف اول به احتساب ۲ سال سابقه تدریس از تاریخ 1 / 7 / 1385   تا  31 / 6 / 1387  و پرداخت حق بیمه و الزام خوانده ردیف دوم به پذیرش حق بیمه و محاسبه سنوات خدمت به موجب دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۲۵۰۲۳۶۲ ـ 10 / 7 / 1391  ، مفاداً به شرح آینده به صدور رأی مبادرت کرده است:
با عنایت به وظایف و مسؤولیت های اصلی سازمان تأمین اجتماعی در باب تعمیم و گسترش انواع بیمه‌های اجتماعی و استقرار نظام هماهنگ و متناسب با برنامه‌های تأمین اجتماعی و شمول قانون تأمین اجتماعی به افرادی که به هر عنوان در مقابل دریافت مزد یا حقوق کار می‌کنند و با توجه به این که شمول مقررات قانون تأمین اجتماعی درباره کارکنان مشمول از بدو ورود به خدمت است و با عنایت به این که اشتغال شاکی در آموزش و پرورش تهران از تاریخ 11 / 7 / 1370   تا 30 / 5 / 1376   و عدم پرداخت حق بیمه این مدت به سازمان تأمین اجتماعی محرز می‌باشد و با التفات به این که با وصف اشتغال شاکی طی این مدت عدم پرداخت حق بیمه وی به سازمان تأمین اجتماعی و عدم احتساب آن در سنوات پرداخت حق بیمه وی خلاف مقررات آمره تأمین اجتماعی و موجب تضییع حق مشارالیه است، بنابراین با پذیرش خواسته شاکی به استناد بند الف ماده ۴ قانون تأمین اجتماعی و آراء ۵۱۸ ـ ۵۱۷ ـ 15 / 7 / 1386   و ۶۷۸ ـ 8 / 8 / 1386   هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به الزام سازمان آموزش و پرورش استان تهران نسبت به پرداخت حق بیمه شاکی طی این مدت به اداره کل تأمین اجتماعی استان تهران و الزام اداره مزبور نسبت به دریافت و احتساب آن در سنوات پرداخت حق بیمه وی حکم صادر و اعلام می‌نماید. رأی دیوان قطعی است.
د: شعبه بیست و هشتـم دیوان عدالت اداری در رسیـدگی به پرونـده شمـاره ۸۹۰۹۹۸۰۹۰۰۰۷۱۹۳۶ با موضوع دادخواست آقای علی‌اکبر خطیبی به طرفیت ۱ـ اداره کل آموزش و پرورش استان تهران ۲ـ سازمان تأمین اجتماعی استان تهران و به خواسته الزام خوانده ردیف اول به احتساب ۲ سال سابقه تدریس از تاریخ 1/ 7 / 1385  تا 31 / 6 / 1387   و پرداخت حق بیمه و الزام خوانده ردیف دوم به پذیرش حق بیمه و محاسبه سنوات خدمت به موجب دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۲۸۰۲۷۳۴ـ 18 / 7 / 1391  ، مفاداً به شرح آینده به صدور رأی مبادرت کرده است:
شاکی در دادخواست خود اظهار داشته از تاریخ 13 / 10 / 1361   تا 14 / 3 / 1363  در اداره آموزش و پرورش به عنوان معلم حق‌التدریس تمام‌وقت مشغول انجام وظیفه بوده است، کارفرمای او از پرداخت حق بیمه به سازمان تأمین اجتماعی بر اساس قانون امتناع نموده است ،وفق ماده ۱۴۷ قانون سازمان تأمین اجتماعی صـدور حکم بر الزام خوانده ردیف اول به پرداخت کلیه حقوق بیمه کسورات قانونی بیمه تأمین اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی و پذیرش دریافت حق بیمه کسور زمان اشتغال از تاریخ فوق‌الاشعار را کرده است. شعبه با بررسی اوراق و محتویات پرونده و لایحه شماره ۱۴۸۹ـ 24 / 3 / 1390   خوانده ردیف اول و شماره ۲۰۲۳۴۳ ـ 24 / 11 / 1389   خوانده ردیف دوم نظر به این که حسب دستورالعمل شماره ۷۲۶۳۹/۸۴۴۲ ـ17 / 4 / 1388  که به امضای وزیر آموزش و پرورش معاون حقوقی و امور مجلس رئیس‌جمهوری، رئیس سازمان تأمین اجتماعی و وزیر کار و امور اجتماعی نرسیده است معلمان حق‌التدریس موازین دولتی وزارت آموزش و پرورش که در استخدام رسمی و پیمانی این وزارت نبوده و مشمول مقررات استخدامی و حمایتی دیگری نیز نباشد از تاریخ 1 / 7 / 1388   مشمول برخورداری از مزایای تأمین اجتماعی می‌شوند لذا با عنایت به این که سوابق ادعایی اشتغال شاکی قبل از تاریخ 1 / 7 / 1388  می‌باشد خواسته وی وارد نبوده به رد دعوای مشارالیه حکم صادر و اعلام می‌شود. رأی دیوان قطعی است.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ یاد شده با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد. پس از بحث و بررسی، با اکثریت آراء به شرح آینده به صدور رأی مبادرت می ‎ کند.

رأی هیأت عمومی
اولاً: تعارض در آراء محرز است.
ثانیا: با توجه به این که به استناد مواد ۷ و ۴۸ قانون تأمین اجتماعی مصوب سال ۱۳۵۴، سازمان تأمین اجتماعی بر اساس بخشنامه شماره ۵۸۹ ـ28 / 10 / 1367  ، کلیه کارکنان غیر مشمول نظام حمایتی خاص دستگاه‌های دولتی را از تاریخ 1 / 9 / 1367  مشمول بیمه قرار داده است و با عنایت به این که معلمان حق‌التدریس نیز علی‌رغم اشتغال و دریافت حقوق، مشمول نظام حمایتی خاص بیمه‌ای نبوده‌اند، لذا دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۰۲۰۰۲۱۵ ـ17 / 2 / 1391   شعبه دوم و دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۲۵۰۲۳۶۲ ـ 10 / 7 / 1391   شعبه بیست و پنجم دیوان عدالت اداری مبنی بر الزام آموزش و پرورش به پرداخت حق بیمه ایام کارکرد واقعی اشخاص مذکور و الزام سازمان تأمین اجتماعی به دریافت حق بیمه بر مبنای مقررات تأمین اجتماعی از تاریخ ۱/۹/۱۳۶۷ صحیح و موافق مقررات می‌باشد. این رأی به استناد بند ۲ ماده ۱۲ و ماده ۸۹ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ برای شعب دیوان عدالت اداری و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری و معاون قضایی دیوان عدالت اداری ـ علی مبشری

پاراف

 

منتشرشده در اقتصاد

poursoleymansp10 چند هفته مانده به پایان سال ، شتاب و نگرانی همه جا را فرا می گیرد .ترافیک خیابان ها چند برابر می شود . نوعی استرس ، دست پاچگی و سراسیمگی وحشتناک و غیرقابل کنترل در رفتار اکثر افراد دیده می شود .

این وضعیت حتی در پنج شنبه آخر سال که بنا بر یک سنت دیرینه به زیارت قبور اقوام و گذشتگان می روند هم مشاهده می شود .

آن ها گویی فراموش می کنند که یکی روزی باید میهمان همان جایی باشند که با عجله می خواهند تکلیفی را از سر باز کنند !

این رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب آمیز با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال به اوج خود می رسد ...

در آستانه عید نوروز عده ای تصمیم به مسافرت می گیرند و عده ای نیز ترجیح می دهند که در محل سکونت  خود بمانند  .

در واقع ، نوع رفتارها و نیز بافت زندگی در شهری مانند تهران و چارچوب روابط افراد ، نوعی " شهرگریزی " را در تصمیم شهروندان آن برای خروج موقت شکل می دهد و هر چه این وضعیت غیرقابل تحمل تر می شود ، میزان " شهرگریزی " به همان نسبت افزایش پیدا می کند .

شهروندانی که رفتارهای شتاب آلود توام با استرس و اضطراب مزمن را از خود بروز می دهند با آغاز مسافرت ، همین رفتارها را به بیرون از شهر و در جاده ها انتقال می دهند .

در واقع رفتارهای ترافیکی نشان دهنده  شخصیت افراد و نبض اجتماع است .

ایرنا در این مورد گزارش می دهد :

" هر چند تنها شش روز از نوروز 94 می گذرد اما تصادفات در برخی از جاده ها بیش از سال های گذشته گزارش می شود که چنان چه این روند ادامه یابد بر نگرانی ها خواهد افزود."

مدیر مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی فارس گفت: تعداد کشته شدگان ناشی از حوادث جاده ای این استان در نوروز امسال (از 27 اسفند 93 تا پایان روز چهارم فروردین 94) نسبت به مدت مشابه سال قبل 28 درصد رشد داشته است.

محمدرضا عالی منش افزود: طی مدت مذکور 23 نفر در حوادث ترافیکی این استان جان باخته اند. وی ادامه داد: این حوادث همچنین تاکنون منجر به مصدومیت 889 نفر شده است."

رییس پلیس راه راهور ناجا گفت:" در سال جاری راه های 22 استان کشور با تداوم بارش ها دچار لغزندگی شد و واژگونی خودروهایی که سرعت غیر مجاز داشتند تا 51 درصد افزایش یافت."

در کنار رشد فزآینده این رفتارهای شتاب آلود و پرخاشگرانه ، نوعی رقابت در این زمینه میان افراد و خانواده ها صورت می گیرد و " مسافرت در ایام نوروز به ویژه اگر از نوع " خارجه " آن نیز باشد به یک " امتیاز " و" وجه تمایز و افتراق " تبدیل می شود !

بسیاری از نیازها به ویژه از نوع " ثانویه  " آن به نقطه ای برای " ابراز وجود " و " تاکید بر تفاوت " بنا نهاده شده است و افراد نیز در جامعه سعی می کنند تا می توانند و در موقعیت های مختلف فاصله های یکدیگر را به رخ هم بکشند !

به عنوان مثال ، فلسفه " وسیله نقلیه " برای تسهیل در آمد و شد و صرفه جویی در زمان ، انرژی و استفاده بهینه از امکانات طراحی شده است اما در جامعه ایرانی ، این ابزار  اکثرا برای تاکید بر " فاصله طبقاتی " مورد استفاده قرار می گیرد و از فلسفه اصلی خویش تهی شده است .

همین وضعیت نیز کم و بیش در مورد سایر نیازها صادق است .

این گونه رفتارها با محوریت " تاکید بر تفاوت " موجب می شود که انرژی افراد و جامعه به جای " هم افزایی " و " سینرژی " به خنثی کردن یکدیگر تمایل پیدا کرده و جامعه رشد و یا جهش مثبتی در هیچ زمینه ای نداشته باشد .

در سویی دیگر ، به افرادی  می رسیم که در محل سکونت  خود مانده و مشغول برپایی سنت های نوروزی به ویژه " دید و بازدید " می شوند .

موارد بسیاری را مشاهده کرده ام که اقوام و فامیل پس از یک دوره طولانی که همدیگر را ندیده اند زمانی که دور هم می نشینند به جای " گفت و گو " هر یک مشغول ارسال و دریافت پیام از طریق " وایبر " و سایر شبکه های اجتماعی می شوند !

در واقع ، افراد ترجیح می دهند به جای گفت و گو  در عالم واقعیت، از طریق مجازی با سایرین و حتی همان افراد قبلی ارتباط برقرار کنند !

مشاهده رفتارهای اجتماعی افراد نشان می دهد که آن ها حتی از " گفت و گو " واهمه دارند و فاز گفت و گو در مدل جامعه ایرانی بیشتر در سطح " احوال پرسی " ( Greeting ) و حداکثر صحبت کوتاه (  Small Talk )  می ماند و به ندرت به سطح بالاتر یعنی گفت و گو  ( Conversation ) می رسد .

« گفت و گو هراسی » یک معضل و مانع اساسی برای رسیدن به تفاهم و تقریب نگرش هاست .این نشان می دهد که جامعه ایرانی هنوز اصول گفت و گو را نمی داند و نمی شناسد و البته تلاشی هم برای طراحی و بازسازی آن انجام نمی دهد .

رسانه ها به ویژه رسانه ملی نیز الگویی سازنده و کاربردی در این زمینه به مخاطبان خود ارائه نمی کنند .

پس از اندکی ، چون افراد حوصله و یا انگیزه ای برای ارتباط شفاهی و گفت و گو ندارند  از یکدیگر خداحافظی کرده و تا زمان طولانی دیگر ، همین چرخه تکرار می شود !

نکته مهم آن است که حتی در این گفت و گو ها ، اقناعی صورت نمی گیرد و به علت ماهیت این گونه رفتارها که نوعی جنبه " رفع تکلیف " دارند ؛ افراد شتاب و عجله فراوانی را برای خروج از حلقه دیالوگ های اولیه دارند و حتی در صورت بروز گفت و گو با یکدیگر از آن لذت نمی برند .

امسال و در برخی از این دید و بازدیدها که حلقه دیالوگ  بعضا شکل می گرفت، محور عمده حول " مذاکرات هسته ای " و تبعات و فرآیندهای آن بر زندگی مردم به ویژه اقتصاد می چرخید .

کم تر مشاهده شده است که افراد در سایر جنبه ها و به عنوان مثال در مورد وضعیت برون رفت و آسیب شناسی رفتارهای " علت "  و " متغیرهای مستقل " سخنی به میان آورند و ترجیح می دهند  گفت و گو در همان سطح " معلول " و یا " متغیرهای وابسته " بماند .

در همین زمینه ، یادداشت نوروزی آقای دکتر محمود سریع القلم خواندنی است :

« یکی از فرض های نادرست امروز رسانه ای در ایران اینست که اگر مذاکرات هسته ای به سرانجام برسد، همه مسایل ایران حل خواهد شد. متأسفانه، مذاکرات هسته ای نوعی سرگرمی روزانۀ بعضی رسانه ها شده است.

باید فراتر از این مذاکرات فکر کرد.
به عنوان یک نظر در میان نظرات دیگر، آیندۀ ما ایرانیان در گروی موارد زیر است:
1.هر کدام از ما در حرفه های مختلفی که هستیم به طور دقیق با کار آمدی بالا، روزانه حداقل 5 ساعت کار کنیم. ( کار مفید روزانه در ژاپن7 ساعت و 25 دقیقه و میانگین کشورهای خاورمیانه 15 دقیقه است).
2.اگر می خواهیم به ثروت برسیم، با رانت و ارتباطات این کار را نکنیم. بلکه زحمت بکشیم. فکر کنیم. رقابت کنیم و ثروتمند شویم.
3.تا می توانیم با هموطنان خود همکاری کنیم. مبنای توسعه، سیستم است. مبنای سیستم، همکاری است. از تعارض و اختلاف و درگیری با هموطنان خود پرهیز کنیم از رانندگی گرفته تا توزیع امکانات.
4.تولید کنیم ، حتی شده مداد بسازیم. ابداع کنیم حتی شده بند کفشی ابداع کنیم که بیست سال کار کند.
5.کار کنیم. تولید کنیم. کمتر مصرف کنیم. صادرات کالا و خدمات را گسترش دهیم. توانمند شویم. با قدرت اقتصادی، حاکمیت ملی را بهتر حفظ خواهیم کرد و بر محیط بین الملل تأثیرگذارتر خواهیم بود. »

نوروز با آن که آغاز رویش طبیعت و تحول در زندگی غیرانسان هاست اما بر عکس در زندگی ما ایرانیان ، تداعی گر رخوت ، سستی و تعطیلی است !

با نزدیک شدن نوروز تا زمان پایان قطعی آن ، کشور تقریبا به یک " کمای یک ماهه " فرو می رود و تحرک و پویایی تقریبا در همه جنبه ها به " صفر " تمایل پیدا می کند !

واقعیت آن است که جامعه ما افسرده و بیمار است و بین تمایلات " پرخاشگرانه " و " انزوا " در نوسان است .

رئیس انجمن علمی روان پزشکان ایران می گوید: " تحقیقات تازه در ایران نشان می دهد بین 20 تا 25 درصد ایرانیان دچار بیماری روانی هستند و بیش از 50 درصد مراجعه کنندگان به پزشکان عمومی دارای انواعی از بیماران روانی هستند. "

احتمالا آمار های غیر رسمی بیش از این باشد .

باز هم رئیس انجمن علمی روان پزشکان ایران با بیان اینکه بسیاری از بیماری‌های روانی در جامعه ناشناخته هستند می گوید" : هنوز هم تعداد زیادی از مردم برای برطرف کردن بیماری‌های روانی به جای مراجعه به روان پزشک، دست به دامان همیوپاتی، طب سنتی، فالگیر و دعا نویس می‌شوند.

او هشدار می دهد که ادامه این روند علاوه بر گسترش خرافات در جامعه، سبب مزمن شدن بیماری‌های روانی به دلیل مراجعه نکردن به روان پزشک می‌شود."

باید اذعان نمود ،الگوهایی که  ایرانیان برای روش و فرآیند زندگی خویش برگزیده اند مناسب ، کارآمد و به روز نیستند .

این الگوها عمدتا بر پایه اصل " چه کسی بیشتر دارد " شکل گرفته است و حقیقت آن است که هیچ  واحدی نمی خواهد آن چیزی باشد که هست " .

نتیجه منطقی این فرآیند توسل به مکانیسم های روانی دفاعی برای گریز از واقعیت خواهد بود .

به عنوان مثال ، روزهای نوروز با توجه به فراغتی که به دست می دهد مناسب ترین فرصت برای «  بازیابی خویشتن » و بهترین زمان برای « ریکاوری اندیشه ها ، تصورات از طریق بازاندیشی آن و از طریق مطالعه » است .

چیزی که به ندرت در زندگی ایرانیان رخ می دهد .

با این که تعطیلات نوروز نسبتا طولانی است اما در همین زمان ، کم تر اتفاق می افتد که افراد رغبتی برای مطالعه و به روز آوری خود داشته باشند و از آن جا این مساله  غالبا در " روابط هم سطح " اتفاق می افتد و تکرار می شود ؛ در این زمینه عموم افراد کمبودی را احساس نمی کنند  و حرکتی برای جبران آن دیده نمی شود .

فعالیت ها و برنامه ریزی ها  عمدتا در حوزه فردی و شخصی افراد بر مبنای تغییرات سطحی زندگی صورت می گیرد که نتیجه منطقی این مساله  رشد فزآینده" فرهنگ مصرف گرایی " و دور شدن از اندیشه مولد است .

الگوی زندگی ایرانی بر مبنای " معنامحوری " شکل نگرفته است و البته آن ها سعی می کنند با " فرافکنی " و تمرکز بر یک نقطه خاص و شانه خالی کردن از مسئولیت های تاریخی و فرهنگی ، این چرخه معیوب را تکرار کنند .

افتادن در یک سیکل معیوب روزمره و بازتولید روابط معیوب موجب " از خود بیگانگی " مزمن در جامعه ایرانی شده و عنصر اندیشه و پرداختن به خود  فارغ از عوامل بیرونی بزرگ ترین حلقه مفقوده در جامعه امروز ایران است .

به نظر می رسد تنها راه برون رفت از این وضعیت بحرانی ، « بازشناسی معنا و فلسفه زندگی » و تغییر الگوها بر اساس واقعیت و عنصر " خرد و اندیشه " باشد .

علی  پورسلیمان

مدیر گروه سایت سخن معلم

 

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 12 فروردين 1394 09:37

میزان حقوق مدیران و کارشناسان ؟

managementsp2 گروه اخبار /

نتایج یک تحقیق جدید از وضعیت دریافت حقوق و دستمزد در برخی گروه های مهم شغلی ایران نشان می دهد که دریافتی شاغلان در برخی رشته ها مانند متخصصان مالی، حسابداری و حسابرسی با سابقه ۱ تا ۷ سال بین ۶۰۰ هزارتومان تا ۱ میلیون و ۶۲۰ هزارتومان و حداقل و حداکثر حقوق یک کارشناس مهندسی برق بین ۷۰۰ هزارتومان تا ۲ میلیون و ۴۰۰ هزارتومان است. همچنین تاثیر دریافت حقوق افراد با مدرک تحصیلی فوق لیسانس نسبت به لیسانس در ایران هم ۱۷ درصد است.
 حقوق و دستمزد و مزایای دریافتی در گروه های مختلف شغلی؛ مهم ترین و اولین موضوعی است که از سوی قریب به اتفاق شاغلان دنبال می شود. حتی کارجویان و تازه واردان به بازار کار نیز همه نوع محاسبه ای را برای دست یابی به میزان دستمزد خود انجام می دهند.
در طول سالیان متمادی، تعیین حقوق و دستمزد حدود ۱۲ میلیون مشمول قانون کار کشور (بیش از نیمی از کل ۲۲ میلیون نفر شاغل در ایران)، از مهم ترین مسائل و چالش برانگیزترین بحث ها بین نمایندگان کارگران و کارفرمایان بوده است.این مسئله نیمه دوم هر سال را تحت الشعاع خود قرار می دهد و تا اسفندماه هر سال که میزان افزایش حداقل حقوق های سال آینده مشمولان قانون کار مشخص می شود، مباحث و چانه زنی های فراوانی در این خصوص انجام می شود.

علیرضا محجوب نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی چندی پیش اعلام کرد: خط مطلق فقر در شهرها ۹۲۰ و در روستاها ۷۲۰ هزار تومان است؛ با این حال، شورای عالی کار حداقل دستمزد امسال مشمولان قانون کار کشور را تنها ۶۰۸ هزار و ۹۰۰ تومان تعیین کرده است.

اهمیت این موضوع آنجاست که بدانیم دست کم ۲۵ درصد کل مشمولان قانون کار، در پایان هر ماه تنها به میزان ۶۰۸ هزار و ۹۰۰ تومان مصوب شورای عالی کار در سال ۹۳ را دریافت می کنند. جالب تر اینکه کارفرمایان از این مبلغ درصدی را نیز به عنوان حق بیمه از حساب کارگران کسر می کنند.

با این حال، برخی گروه های شغلی در ایران از وضعیت حقوقی بهتری برخوردارند. البته این مسئله به توان مالی بنگاه، میزان مهارت و تخصص افراد در کار، سوابق، تحصیلات و نقش افراد در تولید و یا ارائه خدمات در واحدها؛ همچنین قرار گرفتن در پست های مهم تر ارتباط مستقیم دارد.همچنین تأثیر نوع شرکت، تحصیلات و نوع دانشگاه بر دریافتی شاغلین ارزیابی شده است.

طبق این آمار، بین حداقل و حداکثر دریافتی افراد در هر رده سازمانی تفاوت ۲۰۰ درصدی مشاهده می شود.این گزارش نتیجه ارزیابی دستمزد ماهانه ۲۹ هزار نفر از جامعه متخصصان کشور در بهمن ۹۲ بوده و هدف آن آگاهی کارفرمایان، مدیران و کارشناسان از میزان حقوق و دستمزدهای رایج در گروه های شغلی مختلف است.در سال های اخیر، مدیران و همچنین متخصصان منابع انسانی، همواره عدم وجود مرجعی برای ارزیابی حقوق و مقایسه آن با دستمزدهای رایج کشور را از مشکلات ساختاری بازار کار ایران برشمرده اند.

عدم شفافیت سطح دستمزدها برای کارفرمایان مشکلاتی همچون از دست دادن نیروهای توانمند و در نتیجه آن تحمیل هزینه های قابل توجه به سازمان، پرداخت خارج از عرف و یا در مواردی نارضایتی کارکنان را به همراه می آورد.از طرف دیگر برای کارکنان و کارجویان موجب از دست دادن موقعیت های شغلی، در برخی موارد تحمل شرایط کاری خارج از عرف و یا عدم تمرکز روی مسیر شغلی دلخواه می شود.

اطلاعات ارائه شده، متوسط دریافتی در جامعه و همچنین بازه رایج آن را نشان می دهد. به عنوان مثال در سال ۹۲ یک مدیر مالی در تهران با سابقه کاری بین ۷ تا ۱۵ سال، ماهانه به طور متوسط ۳۰ میلیون ریال دریافتی داشته که این مبلغ در موارد مختلف بین ۱۵ میلیون ریال تا ۵۳ میلیون ریال متغیر بوده است.

از سویی، نتایج نشان می‌دهد که دریافتی افراد برای یک سِمت مشابه در شرکت‌ های مختلف فرق می‌کند. به عنوان مثال کارشناسان، در شرکت‌ های حسابداری و حمل و نقل کمترین دریافتی و در بانک ها و شرکت های نفت و گاز بیشترین دریافتی را دارند.

از دیگر نتایج به دست آمده، پایین بودن حقوق خانم‌ ها نسبت به آقایان است. آمارها در تهران حاکی از آن است که خانم ها در سِمت‌ های مشابه با آقایان، به طور میانگین ۲۳ درصد حقوق کمتری دریافت می کنند. به گفته برخی مدیران از جمله دلایل این تفاوت مذاکره بیشتر آقایان در مورد سطح درآمدشان و یا در بعضی موارد ساعات حضور بیشترشان در محل کار است.

مهر

 

منتشرشده در اقتصاد
چهارشنبه, 12 فروردين 1394 08:01

اعترافات یک معلم ... "هویت معلمی من" (4)

29tribunspecial .همکارانی دیده ام که در مقابل برخی مدیران سهل گیر و نمره فروش به جدّ ایستاده اند و اعتراض کرده اند که نمره نمی دهند و سخت گیری کرده اند اما هدف شان تنها این بوده است که بچه ها مجبور شوند برای قبولی با او کلاس خصوصی بگیرند و حرف شان این بوده است که؛ هر کسی شغلی دارد و شغل معلم تدریس است و معلم باید از این راه نان درآورد!

و این گونه تابستان ها هم بیکار نیستند و درآمدی از راه تدریس نصیب شان می شود.
30.همکارانی دیده ام که با مدیر و معاونان مدرسه "باند" تشکیل می دهند و می خورند و می برند و معلمانی را که در باندشان نیستند یا مجبور به ترک آن مدرسه می کنند یا از او بهره کشی می کنند.
31. می گویند گروهی جایی چاهی می کندند تا به آب برسند ، فرد کاربلدی به آنها گفت که اینجا را نکنید اینجا آب ندارد. آنها معترضانه و با پرخاش گفتند؛ اینجا اگر برای شما آب ندارد برای ما "نان" که دارد!! حکایت همکارانی از ما است که همه چیز برایشان فرمالیته است و سندسازی و فاکتورسازی، همه چیز سمبلیک است و تنها پوسته ای تو خالی و گزارش هایی دروغین؛ از خود کلاس رفتن و تدریس کردن گرفته تا طرح سوال و جلسه ی امتحان و تصحیح اوراق و تصحیح دوم و حتی برگزاری مسابقات مختلف علمی و عملی و المپیادی وتجهیز کارگاه و تشکیل کلاس های تقویتی و کنکور و حتی برگزاری اردوهای مختلف و خرید های رنگارنگ برای مدرسه که "نان" دانی ای شده است برای عده ای که آنچه برایشان مهم نیست همان "آب" است و "آب"! (یعنی انسانیت و تدریس و رشد و پیشرفت واقعی دانش آموز)!.
32.همکارانی دیده ام که به جای همکار دیگر برایشان اضافه کار رد می شود و پولش را می گیرند و در بهترین حالت به همان همکار و گاه به مدیر می دهند و گاه خودشان می خورند و یک لیوان آب هم رویش (یک بار برای خودم این مورد پیش آمد و بدون اینکه بدانم 400 هزار تومان به حساب ام آمد و آن را خوردم. بعد که فهمیدم کار مدیر بوده از مدیر به اداره شکایت کردم و درخواست کتبی دادم که از حقوق ام کم کنند البته حدس می زدم که از ترس هم شده کم نمی کنند. گرچه هیچ اتفاقی برای مدیر نیفتاد اما در پایان سال با نامردانه ترین روش ها و کثیف ترین تهمت ها تلافی کردند و مرا از آن مدرسه بیرون کردند و از آن منطقه نیز، اما متاسفانه هنوز خوردن آن پول را لکه ی ننگی بر پیشانی ام و خودم را آلوده به آن پول می دانم).
33.اولین سال تدریس ام همکارانی مرا نصیحت کردند که؛ "گربه را دم حجله بکش"، " همان ساعت اول یکی را بگیر و بزن"، " مواظب باش دانش آموزان دندان هایت را نبینند، یعنی هرگز سرکلاس نخند"، " دانش آموزان همان هفته ی اول معلم شان را می شناسند، شُل بگیری تا آخر سال سوارت می شوند"، "نه همان هفته ی اول می شناسند"، " نه همان ساعت اول می شناسند"، " نه همان لحظه ی ورود به کلاس می شناسند" یکی که با هوش تر بود گفت:" نه دانش آموز معلم را قبل از این که سر کلاس بیاید می شناسد چون از دانش آموزان سال قبل کاملن در موردش تحقیق می کنند" و این آخری برایم در آن زمان ها تکان دهنده بود. چندین سال و مخصوصن در سال اول تدریسم، دانش آموزانی را با لگد زدم که گرچه اندکی تحت تاثیر همان سخنان بود اما مقداری از آن هم از ترس خودم بود و مقداری از آن هم به اصطلاح می خواستم پیش مدیر و معاونان کم نیاورم که فلانی توان کنترل کلاس را ندارد و کلاس داری بلد نیست.
34. همکارانی دیده ام که دانش آموزان را گوسفند می دانستند و خودشان را چوپان و واقعن با همین باور هم سرکلاس می رفتند و با آنها رفتار می کردند.
34. همکارانی دیده ام که حقوق دریافتی شان را "حقِ - وقّ"(وغ وغ سگ) یا " حقِ - چُ..." می نامند.
35. در مدرسه ای یک ماه بدون حکم معاون بودم و در آن یک ماه معاونان دیگر به من یاد می دادند که؛ دفتری تهیه کن و تمام نقاط ضعف و کارهای غیرقانونی و درگیری با دانش آموزان و حتی تاخیرهای همکاران را بنویس چون روزی به دردت می خورد و می توانی برعلیه شان استفاده کنی و نیز از هر کلاس دانش آموزی را مخفیانه انتخاب می کردند که با وعده ی نمره قبولی در پایان سال باید برای آنها از معلم و دانش آموزان دیگر جاسوسی می کرد و برایشان خبر می آورد...

فشار زیادی به خودم آوردم و سعی کردم تمام نقاط ضعفی را که در این سال ها خودم داشته ام یا در برخی همکاران ام دیده ام ریز به ریز بیان کنم و انصافن این همه ی پلشتی ها موجود در معلمی بود آنجا که انتهای بزرگترین پلشتی ها ی معلمی تازه شروع کوچکترین پلشتی های بسیاری از گروه ها و شغل های دیگر است.
شاید تنها من معلم می توانم به خودم اجازه دهم که خودم و همکاران ام را این گونه بیرحمانه نقد کنم ؛ چه اگر شخصی از گروه و شغلی دیگر چنین کاری می کرد شاید شبانه به قتل می رسید و یا آبروی اش را در کوی و برزن می بردند ، اما معلمی و فهم و درایت معلمی و نجابت پاک و ساده ی این بزرگواران به من نوید می داد که مثل همیشه برخوردها با من پدرانه برادرانه و دلسوزانه خواهد بود.
دولت میزانی سرمایه گذاری برای پر کردن قسمتی از شکم و نیز قسمتی از مغز فرزندان این مرز و بوم انجام می دهد. خانواده ها تمام تلاش شبانه روزی شان برای پر کردن قسمت خالی مانده ی شکم فرزندان شان است.

کاش نیمی از روزشان را برای پر کردن مغز فرزندان شان صرف می کردند و هزینه ی معلم و مدرسه و درس فرزندان شان را تقبل می کردند.
من تجربه ی چندین کار مختلف را دارم؛ بی شک معلمی و تدریس و آموزش آن هم به دانش آموزان ابتدایی تا سن دبیرستان جزء سخت ترین و طاقت فرساترین مشاغل دنیا است. خستگی حاصل از کار هر شغل فیزیکی ای و هر شغلی که با آدمی و با آموزش سرو کار ندارد با ساعاتی خوابیدن و استراحت کردن برطرف می شود اما خستگی حاصل از معلمی دریغ که هر یک روز معلمی کردن، نیاز به سه روز استراحت برای ریکاوری مجدد دارد.
ارزش هر کشور به اندازه ی ارزشی است که حاکمان آن کشور برای معلمان شان فائل اند ...

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

tribunspecial گروه گزارش /

مطلب زیر توسط یکی از « مخاطبان غیرمعلم » برای سخن معلم ارسال گردیده است :

کدام قشر بیشتر تعطيلند و کم کار  و حقوق زیادی می گیرند ؟
کارمندان دولت هر سال یک ماه مرخصی دارند .
در پایان هر ماه به کارمندان حداقل 80 ساعت اضافه کار می دهند یعنی در ماه حداقل ده روز پول کاری که اصلا انجام نشده است دریافت می کنند .
در طول سال می شود حداقل 120 روز .
یعنی 4 ماه .
پس تمامی کارکنان دولت در سال حداقل 5 ماه بیکارند و حقوق شان هم حداقل دو برابر معلمان !
ضمناً کارمندان ، هر سال 2 ماه حقوق کامل را پاداش می گیرند  ، غیر از عیدی ، حق ایاب ذهاب ، حق مسکن و دیگر مزایا ...
این شد  7 ماه حقوق دریافتی بدون کار برای کارمندان محترم !
این ها را حساب کنید !
در مقابل سه ماه تعطیلی فرزندان کارمندان !
شما قضاوت کنید چه کسانی در سال بیشتر کار می کنند ؟

فرهنگیان یا دیگر کارمندان دولت ؟!
من معلم نیستم ولی هیچ وقت زحمات معلمانم را فراموش نمی کنم و این پیام کمترین چیزی بود که برای دفاع از حق واقعی این قشر زحمتکش می توانستم بنویسم.
این قشر دوست داشتنی فقط از«  تبعیض » می نالند و حرفشان هم حق است.
امیدوارم همه تان برای تشکر از معلمان تان « یک رسانه » باشید.
شاید سیاست مدارها هم از خواب ...بیدار شوند .

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 11 فروردين 1394 13:09

98.5 درصد؟!

bathayeesp4 آموزش و پرورش امروز به تبع نیازهای فزآینده آن ؛ با آموزش و پرورش گذشته  تفاوت های فراوانی را دارد. اقتضائات جامعه امروز اعم از نیازهای فردی شهروندان برای زندگی در این جامعه ، استلزامات و مهارت های اجتماعی برای همراهی فرد با گروهی که در این جامعه در کنار یکدیگر زندگی می کنند ، هجمه ها و تهدیداتی که با هدف و یا بدون قصد به دلیل پیچیده گی های جامعه و ... همه و همه مختصات آموزش و پرورش امروز را تغییر داده است .

از طرف دیگر توقعات و انتظارات از آموزش و پرورش امروز برای رسیدن به فردایی جدید ، توجه به این تفاوت ها را اهمیتی مضاعف بخشیده است. خواسته یا ناخواسته ، آموزش و پرورش امروز در ویژگی های اجتماعی فردا سهیم است . تصویر جامعه آینده ، در کلاس های مدارس امروز ترسیم می شود . آموزش و پرورش امروز در تعیین نوع رفتارهای مردم فردا شریک است . میزان توسعه یافتگی در رفتارهای فردی و اجتماعی ، افزایش و یا کاهش رفتارهای خشونت آمیز ، نزدیک شدن به اعتدال و یا فاصله گرفتن از آن و بروز برخوردهای افراط گرایانه در اجتماع آینده ، در دست معلمان امروزاست .

پیدا کردن دلایل به وجود آمدن گروه " بوکو حرام " خیلی نیاز به پژوهش های میدانی ندارد . پیدا کردن زمینه های بروز"طالبان و داعش " و آسیب شناسی رفتارهای خشن و ضد انسانی آنها خیلی به مطالعات علمی و عمیق محتاج نیست . فقط کافی است نظام و فرآیند تعلیم و تربیت این افراد را تجزیه و تحلیل نماییم . می توان به جرات گفت که بروز این اتفاقات که جامعه بشری تا ابد از به یاد آوردن آن شرمسار خواهد بود در دو دهه گذشته با نگاهی به وضعیت آموزش و پرورش آن جوامع ، قابل پیش بینی بوده است .

مردان و زنان فردا ، صبوری را امروز در کلاس های درس و مدرسه خواهند آموخت . تحمل نظرات و سلیقه های متفاوت با سلیقه خود را امروز در تمرین با سایر همکلاسان خود یاد خواهند گرفت .

شاید شما با این نظر موافق نباشید ولی برخی از صاحبن ظران تعلیم و تربیت معتقدند نظام آموزش و پرورش حتی در صورت نقص در سایر نظامات تعلیم و تربیت و خطا در کارکردهای آنها ( از قبیل رسانه ها ، اجتماعات رسمی و مذهبی و ... ) می تواند در تصحیح پیامدهای آن نظامات به میزان زیادی موثر واقع شود.

با این مقدمه هر چند مختصر اجازه دهید خیلی از غرض اصلی برای نوشتن این پست دور نشوم و موضوعی که به نظرم مسئله اول نظام آموزش و پرورش امروز است را با شما در میان گذارم.

همگان کم و بیش با وضعیت اقتصادی کشور و پدیده "رکود تورمی" آن آشنا هستیم . اینکه چه دلایلی و چه نوع تصمیماتی در گذشته باعث بروز این گره بسیار سخت در اقتصاد کشور شده است در جای خود بماند -که باز متهم به سیاه نمایی دولت قبل نشویم – اما به هر حال آموزش و پرورش هم به عنوان بخشی از دولت از این شرایط تاثیر می پذیرد و شاید به دلایل مختلف و از جمله همین دلیل است که مقام معظم رهبری ، موضوع اقتصاد مقاومتی را با جدیت مطرح کرده اند و پیگیری می نمایند .

همان طور که در نوشته های قبلی با شما در میان گذاشتم ، سهم اعتبارات پرسنلی از کل اعتبارات آموزش و پرورش به شکل دهشت آمیزی !! افزایش یافته و به رقم 98.5 درصد رسیده است . این عدد به معنای آن است که فقط1.5درصد اعتبارات این بخش مهم و سرنوشت ساز کشور صرف برنامه های عملیاتی آن یعنی برنامه های آموزشی و پرورشی خواهد شد . در کنار این برنامه ها ؛ هزینه های بهسازی نیروی انسانی یعنی ارتقای دانش ها و مهارت های آنها و نیز هزینه های لازم برای بیمه طلایی وتقویت انگیزه و اشتیاق آنها برای کار با کیفیت باید از همین محل تامین شود . شما اضافه بفرمایید هزینه هایی را که برای تعمیر مدرسه ونقاشی و آب و برق و تلفن و گاز نیز باید پرداخت شود .

روزی با یک حساب سر انگشتی بررسی کردم اگر همه این اعتبار 1.5 درصدی را بین معلمان و دانش آموزان تقسیم کنیم به هر نفر آنها در یکسال حدود 28 هزار تومان خواهد رسید!!!

بروز چنین  شرایطی که شاید اطلاق "محدودیت" برای آن کم باشد و باید از"بحران منابع " از آن یاد کرد ، صرفا به دلیل شرایط اقتصادی موجود کشور نیست و دلایلی دیگر نیز در آن سهیم است . اجازه دهید یکی از مهمترین عوامل بروز این اتفاق نادر را که در سال های پس از انقلاب کم نظیر بوده است ؛ تحلیل کنم :

تاکید نمایم که این موضوع صرفا یکی از دلایل بروز است و علل دیگری نیز در این مهم دخیل می باشند.

 

درصد رشد کارکنان

جنسیت

زن

مرد

کل

80-81

0.19

-0.71

-0.30

81-82

0.43

-1.38

-0.56

82-83

12.02

1.75

6.47

83-84

-1.59

-2.78

-2.20

84-85

-2.25

-3.37

-2.82

85-86

-0.93

-2.93

-1.95

86-87

-1.94

-4.46

-3.21

87-88

-5.72

-10.02

-7.86

88-89

-4.45

-6.67

-5.53

89-90

2.08

1.98

2.03

90-91

13.37

14.91

14.11

91-92

0.08

-3.52

-1.66

92-93

-0.90

-1.67

-1.26

   

همان طور که در جدول بالا ملاحظه می فرمایید ؛ درصد رشد تعداد کارکنان شاغل در آموزش و پرورش از سال 80 تا 88 ( به استثنای یک سال ) همواره منفی بوده است اما در سال های 89 و 90 به یک باره جمعا بیش از 16 درصد رشد یافته است . این در حالی است که در طی تمامی سال های مذکور رشد تعداد دانش آموزان منفی بوده است ( هر چند شیب این کاهش به تدریج در حال کاسته شدن می باشد ) .

افزوده شدن بیش از 116000 نیروی انسانی به سازمانی که درصد سهم اعتبارات آن از دولت ثابت بوده است ، نتیجه آن کاملا روشن است :

افزایش سهم اعتبارات پرسنلی و در نتیجه کاهش کیفیت برنامه های آموزشی و پرورشی

نکته بسیار ظریف در این تحلیل آن جاست که هر چند تراکم کلاس کاهش یافته است و معمولا کاهش این شاخص ، ارتقای کیفیت را به دنبال دارد اما چون سایر پارامترهای موثر بویژه بهسازی و انگیزه کارکنان خنثی مانده است نتیجه این تصمیم ،کاهش کیفیت آموزش و پرورش بوده است !!

ورود کارکنان جدید با وارد کردن حدود 2000 میلیارد تومان در سال ، یک شوک غیر قابل تحمل را بر ساختار بودجه آموزش و پرورش وارد کرده است که خدا می داند اثرات تبعی این شوک تا چه هنگام بر سایر عوامل آموزشی تاثیر گذار باشد !

ادامه دارد

وبلاگ شخصی سید محمد بطحایی

 

 

منتشرشده در اقتصاد

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور