رای دیوان عدالت در مورد ابطال روش محاسبه حق التدریس : رأی شماره ۱۸۱۶ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال روش محاسبه حق التدریس مقرر در ماده ۴ دستورالعمل بند ۹ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری 16 / 12 / 1393 ۹۲/۶۸ شماره تاریخ دادنامه: 6 / 11 / 1393 شماره دادنامه: ۱۸۱۶ کلاسه پرونده: ۹۲/۶۸ مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: آقای مجید محنایی
موضوع شکایت و خواسته: ابطال ماده ۴ دستورالعمل اجرایی بند (۹) ماده (۶۸) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور که طی بخشنامه شماره ۲/۱۴۵۹۳/۲۰۰ ـ 21 / 2 / 1388 معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور ابلاغ شده است.
گردشکار: شاکی به موجب دادخواستی ابطال ماده ۴ دستورالعمل اجرایی بند (۹) ماده (۶۸) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور که طی بخشنامه شماره ۲/۱۴۵۹۳/۲۰۰ ـ 21 / 2 / 1388 معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور را خواستار شده و در جهت تبیین خواسته اعلام کرده است که:
«احتراماً، به استحضار می رساند طبق جزء ب ۱ بند ۱۱ از قانون بودجه سال ۱۳۸۸ و جزء ب از بند ۷ قانون بودجه سال ۱۳۸۹ که با همین مضمون در قانون بودجه سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ آمده است تفاوت تطبیق در حکم حقوق ثابت آورده شده است لذا می باید به مانند حق شغل، حق شاغل و فوق العاده مدیریت، ملاک محاسبه حق التدریس واقع شود. شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی در جلسه ۹/۲/۱۳۸۸ که طی بخشنامه ۱۴۵۹۳/۲۰۰ ـ 21 / 2 / 1388 معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری مصوبات آن ابلاغ شده برخلاف مقررات یاد شده و خارج از حدود اختیارات با حذف تفاوت تطبیق از حق التدریس مقررات وضع کرده است، لذا خدشه بر تصمیم شورای مذکور وارد است از طرف دیگر مطابق بند ۹ از ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری، اضافه کار، حق التدریس، حق الترجمه و حق التألیف هر چهار تابعی از حقوق ثابت و فوق العاده های مربوط است و در رأی شماره ۳۰۰ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری نیز در مورد اضافه کاری که وضعیت مشابهی با حق التدریس دارد رأی صادر و تفاوت تطبیق نحوه محاسبه اضافه کار تعیین شده است لذا تقاضای رسیدگی و ابطال ماده ۴ دستورالعمل صدرالذکر را از تاریخ 1 / 1/ 1388 خواستارم .
ضمناً مستندات اشاره شده به پیوست تقدیم می شود.»
متن بند ۴ دستورالعمل مورد اعتراض به قرار زیر است:
ب: حق التحقیق، حق التدریس، حق الترجمه و حق التألیف
«ماده ۴ـ به کارمندان دستگاه های اجرایی که بنا به درخواست دستگاه، در خارج از وقت اداری تحقیق، تدریس، ترجمه و تالیف، می نمایند حداکثر مبالغی بر اساس ضوابط زیر قابل پرداخت می باشد.
ـ حق التحقیق
مبلغ هر ساعت حق التحقیق برابر است با مجموع امتیازات شغل، شاغل و مدیریت ضربدر ضریب ریالی سال (۶۰۰ ریال برای سال ۱۳۸۸) تقسیم بر ۱۷۶ ضربدر ۲.
ـ حق التدریس برای آموزش های خارج از نظام آموزشی رسمی کشور:
مبلغ هر ساعت حق التدریس برابر است با مجموع امتیازات شغل، شاغل و مدیریت ضربدر ضریب ریالی سال (۶۰۰ ریال برای سال ۱۳۸۸) تقسیم بر ۱۷۶ ضربدر ۲.
ـ حق الترجمه
مبلغ حق الترجمه هر کلمه متون خارجی به فارسی برابر است با ضریب ریالی سالیانه تقسیم بر ۵.
مبلغ حق الترجمه هر کلمه متون فارسی به خارجی برابر است با ضریب ریالی سالیانه تقسیم بر ۳.
ـ حق التألیف
مبلغ حق التألیف هر کلمه متون فارسی برابر است با ضریب ریالی سالیانه تقسیم بر ۴.
مبلغ حق التألیف هر کلمه متون خارجی برابر است با ضریب ریالی سالیانه تقسیم بر ۳.»
علیرغم ارسال نسخه ثانی دادخواست و ضمایم آن برای طرف شکایت، تا زمان رسیدگی به پرونده در هیأت عمومی دیوان عدالت اداری هیچ پاسخی از طرف شکایت واصل نشده است.
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ یاد شده با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد. پس از بحث و بررسی، با اکثریت آراء به شرح آینده به صدور رأی مبادرت می کند.
رأی هیأت عمومی
هر چند مطابق بند ۹ از ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری، مبلغ قابل پرداخت، تحت عنوان حق التدریس تابعی از حقوق ثابت و فوق العاده های مربوط اعلام شده است و مطابق جزء ب ۱ از بند ۱۱ قانون بودجه سال ۱۳۸۸ کل کشور و نیز جزء ب از بند ۷ قانون بودجه سال ۱۳۸۹ کل کشور، تفاوت تطبیق موضوع تبصره ماده ۷۸ قانون مدیریت خدمات کشوری در حکم حقوق ثابت به حساب آمده است لیکن از آنجا که مطابق بند ز ماده ۵۰ قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ۱۳۸۹ مقرر شده است، تفاوت تطبیق موضوع تبصره ماده ۷۸ قانون مدیریت خدمات کشوری در محاسبه فوق العاده های موضوع بند ۹ ماده ۶۸ قانون مذکور لحاظ نمی شود، بنابراین در تعیین حق التدریس موجبی برای احتساب تفاوت تطبیق وجود ندارد و روش محاسبه حق التدریس مقرر در ماده ۴ دستورالعمل بند ۹ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری موضوع بخشنامه ابلاغی شماره ۲/۱۴۵۹۳/۲۰۰ ـ 21 / 2 / 1388 معاون وقت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور، مغایر قانون و قابل ابطال تشخیص شد.
ب ـ ضمناً چون در رأی شماره ۳۸ ـ 6 / 11 / 1391 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری ابطال ماده ۱ دستورالعمل اجرایی بند ۹ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری از تاریخ تصویب آن درخواست شده بود و بر همین اساس و مطابق مقررات حاکم اتخاذ تصمیم شده است، موضوع رأی حاضر منصرف از رأی شماره ۳۸ ـ 6 / 11 / 1391 است.
رئیس هیأت عمومی دیوان عدالت اداری ـ محمدجعفر منتظری
پاراف
گروه اخبار /
دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس تعداد ۸ مصوبه دولت را تایید و ۴ مصوبه دیگر را مغایر قانون دانست.
دکتر علی لاریجانی در نامهای خطاب به دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری تعداد ۸ مصوبه دولت را تایید و۴ مصوبه دیگر را مغایر قانون دانست.
حضرت حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر روحانی،ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران،
سلام علیکم
بازگشت به رونوشت تصویب نامه هیأت محترم وزیران به شمارههای ۱۳۸۰۹۱/ت۵۰۰۰۰ هـ مورخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ موضوع «برقراری فوقالعاده ویژه کارکنان ستادی وزارتخانهها و سازمان مستقل زیرنظر رئیس جمهور» متعاقب بررسی ها و اعلام نظر مقدماتی «هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین» و مستنداً به صدر ماده واحده و تبصره (۴) الحاقی به «قانون نحوه اجراء اصول هشتاد و پنجم (۸۵) و یکصد و سی و هشتم (۱۳۸) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اصلاحات بعدی» و ماده (۱۰) آیین نامه اجرایی آن، مراتب متضمن اعلام نظر قطعی جهت اقدام لازم در مهلت مقرر قانونی و اعلام نتیجه به این جانب ابلاغ می گردد. بدیهی است پس از انقضای یک هفته مهلت مقرر در قانون، آن بخش از مصوبه که مورد ایراد قرار گرفته است، ملغی الاثر خواهد بود.
بند ۱۰ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶ مقرر میدارد فوقالعاده ویژه در موارد خاص با توجه به عواملی از قبیل بازار کار داخلی و بینالمللی با پیشنهاد سازمان و تصویب هیات وزیران امتیاز ویژهای برای حداکثر ۲۵ درصد از مشاغل در برخی از دستگاههای اجرایی تا ۵۰ درصد سقف امتیاز حقوق ثابت و فوقالعادههای مستمر در نظر گرفته خواهد شد. بنابراین عبارت سازمانهای ستاد مندرج در صدر بند ۲ تصویبنامه از حیث اطلاق و مقید نشدن به وصف خاص چون موجب توسعه شمول قانون میباشد، مغایر قانون است.
خانه ملت
جای گفتن ندارد که بسیاری از اقشار فرهیخته جامعه، مشتاق به ادامه تحصیل هستند؛ این موضوع برای معلمان به دلیل مواجهه با مسائل تربیتی پیچیده ی موجود در جهان امروز اهمیتی دوچندان دارد. در واقع، بسیاری از معلمان جهت داشتن عملکرد مناسب در زندگی حرف های خود نیاز روزافزون به افزایش دانش و شایستگی های حرفه ای دارند و این افزایش دانش و شایستگی را از روش های رسمی و غیر رسمی دنبال می کنند. طبیعتا با تصویب طرح رتبه بندی نیز، انگیزه ی معلمان جهت ادامه تحصیل بیشتر می شود.
در سال های اخیر بسیاری از معلمان، اقدام به ادامه تحصیل کرده اند. برخی در رشته های متناسب با رشته قبلی خود و برخی دیگر با انگیزه های متفاوت در رشته هایی غیر از رشته قبلی. به هر روی، بحث حاضر، مطابقت یا عدم مطابقت رشته قبولی معلمان و رشته اصلی شان نیست؛ بلکه بحث اصلی، شرایطی است که معلمان مشتاق به ادامه تحصیل، خواسته یا ناخواسته با آن مواجه می شوند.
چند سالی است به معلمانی که در مقطع بالاتر جهت ادامه تحصیل قبول می شوند، انتقال موقت داده می شود؛ با این هدف که معلم مذکور به شهری که دانشگاه وی در آن قرار دارد منتقل شود و در واقع، به دانشگاه نزدیک تر باشد و روند ادامه تحصیل ایشان تسهیل شود ، لیکن به نظر می رسد انتقال موقت و تحصیل همزمان با تدریس در مدرسه، با مشکلاتی همراه است که در ذیل، به برخی از مهمترین این مشکلات اشاره میشود:
- بسیاری از معلمان، ناچارند به همراه خانواده خود از شهر محل اقامت، به شهری که دانشگاه مورد نظر در آن قرار دارد مهاجرت کنند؛ اگر چه این امر شاید برای مهاجرت به شهرهای کوچک، چندان مشکل به نظر نرسد، برای شهرهای بزرگ، بسیار دردسرساز است.
- فاصله ی زیاد محل زندگی، تحصیل و تدریس در شهرهای بزرگ، مشکلات فراوانی را برای این معلمان فراهم می آورد. به نحوی که بیشتر زمان معلم، در مسیر می گذرد. به عنوان مثال، فردی که در تهران زندگی می کند (فرضا در نقاط مرکزی شهر) و محل تدریس او، شهرستان های استان تهران است، با وسایل حمل و نقل عمومی، حداقل یک ساعت تا محل تدریس خود فاصله دارد. هر چند که در بسیاری از موارد، این زمان از یک ساعت و نیم هم تجاوز می کند.
- هزینه ی بالای زندگی در شهرهای بزرگ، فشار مالی زیادی را به معلمان تحمیل می کند. با تحصیل و کار همزمان نیز، زمان دیگری برای معلم باقی نمی ماند که با توجه به وضعیت معیشتی بدی که دارد، به شغل دیگری بپردازد.
- بیشتر معلمان انتقالی، زمانی که به اداره مقصد می روند، با توجه به روزهای تحصیل شان، درخواست دو روز کلاس در هفته می کنند که بسیاری از ادارات، با این درخواست مخالفت می کنند و بیشتر معلمان، حداقل سه روز در هفته بین محل زندگی و کار در حال تردد هستند. بسیاری از آنان هم بر خواسته خود پافشاری می کنند و ادارات و مدارس را با دردسر مواجه می کنند.
- معمولا به دلیل مشکلاتی که در هنگام تحصیل وجود دارد، مدارس نیز از عدم حضور به موقع معلمان انتقالی در کلاس های درس، شاکی هستند. در بسیاری از موارد، اساتید دانشگاه کلاس های خارج از زمان معمول یا تکالیف سنگینی به دانشجویان می دهند که معلمان را مجبور می کند کلاس های مدرسه را کنسل کنند یا از معلمان جایگزین غیرمتخصص استفاده کنند. در ترم دوم تحصیلی هم، معمولا روزهای تحصیل در دانشگاه عوض می شود و در این حالت هم، بسیاری از مدیران یا نمی توانند برنامه کل کلاس ها و معلمان را تغییر دهند یا حاضر به این کار نیستند.
- خیلی از معلمان انتقالی، به خاطر این که 24 ساعت موظفی شان در دو یا سه روز جمع شود، در رشته هایی به غیر از رشته اصلی شان مشغول کار در مدرسه هستند؛ به ویژه اگر معلمان ابتدایی باشند. این گونه معلمان معمولا در پست مربی پرورشی، مربی قرآنی یا پست هایی نظیر آن مشغول به کار می شوند که در نهایت، به دلیل عدم تخصص، عملکرد مناسبی از آنان انتظار نمی رود.
- مشکلاتی نظیر رفت و آمد مداوم به محل تحصیل و کار، فشار ناشی از اساتید محل تحصیل، فشار حاصل از درآمد کم، انتظار مدیر مدرسه و اداره برای عملکرد مناسب در محل کار و عدم آشنایی کامل با فرهنگ محل زندگی و تحصیل همه عواملی است که موجب فشارهای شدید روانی، عاطفی و اجتماعی بر این معلمان می شود و هر دو عملکرد مناسب کاری و تحصیلی را در آنان با مشکل جدی مواجه می کند.
با وضعیت حاضر، بسیاری از معلمان علی رغم شایستگی بالا، از ادامه تحصیل در دانشگاه های درجه اول کشور در شهرهای بزرگ منصرف می شوند. اگر سیستم آموزشی به دنبال معلمان تحصیل کرده با عملکرد مناسب و در نهایت، افزایش کیفیت آموزش است، لازم است به بررسی مشکلات موجود بپردازد و با انجام اقداماتی، زمینه ی مناسب را برای ادامه تحصیل معلم، این رکن بسیار مهم نظام آموزشی، هر چه بیشتر فراهم آورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
16. از همان 18 سالگی بیمه درمان شدم و چهار سال دانشجویی ام هم جزو سنوات خدمت ام حساب می شود یعنی بر خلاف بقیه من 26 ساله بازنشست می شوم .
17.با همه ی این ها ( بی سوادی در رشته ی برق و بی نظمی و ...) تا به حال در هر مدرسه ای تدریس کرده ام از مدیر گرفته تا آبدارچی و مخصوصا دانش آموزان و اولیاء آنها مرا جزء یکی از منظم ترین دلسوزترین و باسوادترین معلمان آن مدرسه می شناسند پس وای به حال بقیه !!
18. همکارانی دیده ام که با رفتاری زشت و زننده به لقمه نان و پنیر ناچیز صبحانه حمله ور می شوند .
16. همکارانی دیده ام که برای کلاس خصوصی با معلمان دیگر رقابت و چشم و هم چشمی دارند .
19. همکارانی دیده ام که در کلاس درس نمی دهند و از بچه ها علنن می خواهند که اگر بیشتر می خواهند بدانند باید کلاس خصوصی بگیرند .
18. همکارانی دیده ام که سوال می فروشند (گاهی 10 سوال شب امتحان 200 تا 300 هزار تومان)
20. همکاری دیده ام که در کلاس درس از بچه ها می خواهد که برای روز معلم برای اش هدیه ای بیاورند که حجم اش کم اما ارزشش زیاد باشد( منظورشان سکه است)
21. همکارانی دیده ام که اموال مدرسه را اموال خودشان می دانند و به هر بهانه ای از تلفن و کپی و پرینت گرفته تا دریل و و استفاده از انواع دستگاه های موجود در هنرستان حتا ماژیک های مدرسه و... استفاده ی شخصی می کنند .
22.همکارانی دیده ام که اصلن به مدرسه نمی آیند و نصف حقوق شان را به مدیر مدرسه می دهند و خودشان بیرون کار آزاد می کنند.
23. همکارانی دیده ام که رکیک ترین فحش ها را نثار دانش آموزان در جلوی رویشان و در پشت سرشان می کنند .
24. همکارانی را دیده ام که دانش آموزان را چنان می زنند که هیچ کسی با حیوان اش چنین نمی کند !
ادامه دارد
بخش اول
(موارد فوق گرچه شامل همه ی همکاران عزیز و گرانقدر نمی شود اما به گمان ام اکثر همکاران با چنین همکارانی مواجه بوده اند)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هیچ یک از افراد بشر نمی تواند به تنهایی تمام احتیاجات مادی و معنوی زندگی خود را بر طرف نماید ؛ هر کس در برابر استفاده ای که از جامعه می کند مکلف است خدمتی متناسب و شایسته بپذیرد ، و به سهم خود برای دیگران مفید باشد.
صلاح افراد بشر در این است که هر کس آسایش خود را در ضمن آسایش دیگران جست و جو نماید، نه اینکه هدف نهایی تنها منافع شخصی و فامیلی خود باشد،بدون اینکه حقوق و منافع دیگران در نظر گرفته شود.
چنان که در قرآن دستور داده شده است که « همگی در راه خدا یگانه و متحد شوید » ؛ اگر کسی درصدد تفرقه و جدایی مردم باشد و به هر عنوان شکافی در میان افراد مسلمان ایجاد نماید مرتکب بالاترین خطای نابخشودنی دینی و اجتماعی شده است.
صلاح فرهنگیان امروزه در این است که دست اتحاد به یکدیگر بدهند و با پیش کشیدن مسایل غیر اساسی و اختلاف جزیی ،دانسته و یا ندانسته ، آلت اجرای مقاصد دشمن مشترک خویش نگردند ، دشمنی که خواهان تفرقه ی آنان می باشد و به تمام معنی در راه آن در تلاش است. در غیر این صورت ،باید هنوز در انتظار پشیمانی ها و زیردست قرار گرفتن ها و پریشانی های بیشتری باشند.
در هر دوره و زمانی اشخاصی وجود داشته و دارند که از اوضاع نابه سامان و در هم سوء استفاده می کردند و می کنند. این گونه افراد و طبقات ،حاضر نیستند اصلاحاتی اساسی که جلوی منافع نامشروع آنان را می گیرد صورت گیرد و نمی خواهند وضع موجود اگر چه مستلزم محرومیت افراد بسیار زیادی از فرهنگیان است تغییر یابد.
چنین افرادی که به تعبیر قرآن « مترف » نامیده شده اند در زمان پیامبران نیز بوده اند و تا آنجا که می توانستند مزاحمت آنان را فراهم می کرده اند.
آنان به بهانه ی کمبود بودجه ، مانع اصلاحات و تحول در زمینه های معیشتی فرهنگیان می شوند و بیم داشته و دارند که با تغییر وضع و بیداری فرهنگیان منافع نابه جای آنان به خطر افتد.
با توجه به اینکه هر اقدام اساسی و خیری ممکن است با این گونه مقاومت ها روبه رو شود، آیا نباید در برابر تشخیص عقل ،تسلیم شد ؟
در کجای دنیا حتی کشورهای جهان سوم و عقب افتاده این چنین با معلمین شان برخورد می کنند ؟
" نظام پرداخت ها هماهنگ " را به خاطر بار مالی ناقص اجرا کرده اند و اکنون " طرح رتبه بندی " را بوق و کرنا کرده اند !
آیا چنین طرحی می تواند سبب رفع تبعیض های اجتماعی و تلاش جهت عدالت در پرداخت های کارکنان دولتی باشد؟
اساس زندگی اجتماعی انسانی بر دو پایه نهاده شده است:
اول- رعایت عدل و دوری از ظلم و تجاوز از حدود و حقوق که شامل تمام مسایل حقوقی و ضامن بقای نظم جامعه است.
دوم- احسان و گذشت و فداکاری، که تمام مکارم اخلاقی را در بردارد.
انسان با شخصیت کسی است که آنچه را برای خود دوست می دارد برای دیگران هم دوست داشته باشد و آنچه را که اگر درباره ی او اجرا شود احساس ناراحتی می کند درباره ی احدی روا ندارد.
در پایان همه شما را به خداوند رحمان و رحیم می سپارم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در پهنه هستی و گستره وجود و اوج تعالی و اعماق و هزار توی حقائق و دقائق ، هیچ جنبنده و حیّی به شان و مقام و درجه قداست انسان به ما هو انسان با آن انگیزش الهی و شخصیت وجودی اش نمی رسد .
چنین موجودی است که حضرت باری تعالی در حدیث قدسی می فرماید : " جهان را برای تو و تو را برای خودم آفریدم . خیام چه زیبا و نغز سروده :
مقصود زجمله آفرینش مائیم
در چشم خردجو هر بینش مائیم
این دائره جهان چو انگشتریست
بی هیچ شکی نقش نگینش مائیم
وه ، چه مقامی و چه شانی که قرآن ، این کلام الهی و آسمانی و " تبیان لکل شیء " و به خاطر او و کمال و عرفان و ارشاد او نازل گردیده است . حق تعالی آیات نورانی و قدسی و عرفانی « علم الانسان مالم یعلم » ، « علمه البیان » ، « علم القرآن » ، « الذی علم بالقلم » و... آن همه جواهرات و لوءلوء و مرجان را در باب انسان و غرض و هدف و غایت او فرموده است . در روایت معصوم ( ع ) چنین آمده است که ای انسان ، بهای حقیقی تو جنت برین است ، پس خویشتن را به کم تر از آن مفروش ! گیتی به آن پهناوری با افلاک و عرش و فرش و کرسی خود ، جهان اصغر و آدمی به شرط اداء امانت و خلیفه اللهی جهان اکبر قلم داد شده است .
پرواضح است که علوم افاضی و قدسی و انسی و عقل و عرفان و ایمان و ایقان و جهاد اکبر و سیر در آفاق و انفس و سیر ملکوتی و جبروتی و لاهوتی او و بندگی تام و تمام و اکمل او در مقابل خداست که وی را مسجود ملائک و تا بدان جا برسد که در مقام محمود و عقل کل یعنی وجود نازنین و عزیز نبی مکرم اسلام حضرت محمد ( ص ) قرار می دهد .
البته اشتباه نشود وقتی صحبت از اپیستمه و هرمنوتیک و ماکروپلیتیک و اولترا آکادمیک و معرفت شناختی و ساینس می شود به او رُل درک متن و تفسیر و تاویل داده می شود و نیز می گوییم آدمی نیز به نوعی خالق است و به مصداق « کل یوم هو فی شان » و به تعبیر اگزیستانسیالیست ها و امثال یاسپرس و هوسرل و سارتر و کی یرکه گو و بحث کلان " دازاین " و سرگشتگی روح از منظر " اونامونو " و اصالت وجودی ها و مسائلی نظیر این که انسان اولین و آخرین تصمیم گیرنده و راقم سرنوشت و صاحب اختیار و انتخاب مطلق است ، پس چنین انسانی آن هم با توجه به ایده ها و دکترین های صرف علمی و تجربی و حسی محض دیگر نیازی به آسمان و متافیزیک و ماوراء طبیعت ندارد و هموست که می گوید خدا مرده است و یا خدا باشد یا نباشد ؟!
نگاه و انگاره و قضاوت محق و سالم به مکاتب علمی – انسانی و فلسفی و صاحب نظران و نخبه های مشهور جهان بشری ، آن چنان منظری است که به دور از افراط و تفریط و غیرتعصبی و غیرمتصلبانه و از روی معدلت ،تعادل ،انصاف و گل چینانه و منتتقدانه و خیرخواهانه و سازنده و برازنده و نه براندازانه و آنکاردی و دافعی باشد .
اولا علم را می بایستی عام و تسبیح وار و سلسله گونه و ناب و حیاتی نگریست و نه انحصاری و هر دانشمند و مکتب و فرهنگ و تمدن و فیلسوفی در هر مقطعی از زمان و ادوار تاریخی و از منظر خویش و بسته به ظرفیت و تلاش و مکاشفه و تحقیق و شهود خود بخش و قطعه ای ا زاین پازل را فراچنگ می آورد و همان گونه که هگل می گفت هر آن چه از فلسفه و علوم می داند مه از ناحیه خود بلکه از ماحصل و تجربیات و زحمات کانت و دکارت اندوخته است .
او در جواب کسی که وی را برجسته و بزرگ و نابغه و آخر فلسفه و دانش تلقی می نمود می گفت من از خود چیزی نمی گویم ؛ من ، پا روی شانه های دو مرد بزرگ و دو فیلسوف معروف یعنی رنه دکارت و امانوئل کانت گذاشته ام . در ثانی اگر به نقاط و نکات مثلا منفی آن مکاتیب و فلاسفه همت می گماریم به مطالب و موضوعات مثبت و در خور توجه آن ها نیز عنایت داشته باشیم .
متاسفانه برخی از نویسندگان و مولفان و به اصطلاح منتقدان کم مایه و یا مغرض که دانسته و یا ندانسته آب به آسیاب دشمن دین و میهن می ریزند و کتاب در رد فلسفه و فیلسوفان و نوابغ جهان و ایران می نویسند ، فلسفه را کفر و باطل و فلاسفه ای نظیر سقراط ، افلاطون ، ارسطو تا عصر حاضر حتی ملاصدرا ، شیخ اشراق ، بوعلی و... را کافر ، ملحد ، منحرف ، گمراه ، کج فهم و یا خائن معرفی می نمایند .
دیگر تشخیص نمی دهند و یا نمی خواهند بفهمند که منظور افلاطون از آپولون و فلان و بهمان پرومته علاوه بر این که می تواند مصداق سخن گفتن به عرف و روال جامعه آن روز و با زبان مردم باشد در مفهوم اصدق آن بیان قداست ها و قدیس ها و معروفات می باشد نه بت پرستی و زنادقه نگری !
چنین است که به قول فرزانه ای : فیلسوفان ( نخبگان و اندیشمندان و مصلحان ) کاری پیامبرگونه می کنند !
الغرض ، انسان موجودی است که علاوه بر ابعاد متعین و شناخته شده و حد و قواره مشخص ، و بعد و حس و تجربه و جسم و عقل و یا حتی عقول به اصطلاح عشره و روح متعارف و نفس با ابعاد مختلفه و گوناگون و درجاتی که در ذهن و ظرفیت عقلی و وجودی و شناختی بشر می گنجد ، موجودی با ابعاد و عظمت بی کرانه و سیال و نه ایستا و بلکه لایتناهی می باشد ؛ اگر هراکلیوس حکیم می گفت در یک رودخانه بیش از یک بار نمی توان شنا کرد اشراف و اشاره به همین مطلب است .
این که عرض شد آدمی و علوم و من جمله فلسفه و فیلسوفان و دانشمندان مباحث تربیتی و انسان شناختی را باید سلسله وار و نه مقطعی دید و دیدگاه موزائیکی چندان کاربردی ندارد غرض آن است که به عنوان مثال در مورد ارسطو و اندیشه های او بایستی به تمامی جوانب و شاخصه ها و فاکتورهای فکری و اندیشه و فلسفه و اخلاق و سیاست ؛ هنر ، اقتصاد ، حکومت و روان شناختی او توجه نمود .
اگر پروتاگوراس و گورکیاس به شکاکیت و نسبی گرایی معروفند و به فیلسوفان سوفسطایی مشهورند و آنان را در نقطه مقابل سقراط قرار می دهند اندیشه آنان نیز باید فکر کرد .
جنبه سیالیت فلسفه آنان به همان اندازه مفید است که جنبه تصلب فلسفی آنان در ابعادی دیگر مورد نقد است . ایجاد انگیزه ، تحرک و تجدد و تغییر در دکترین ایشان ، نبایستی مورد اغماض قرار گیرد .
در مباحث جزئی و کلی وابژه و سوبژه ، شاید انتقاداتی به ارسطو و افلاطون وارد باشد و یا برخی نگرش های انسان شناختی و هستی شناسی آن ها ، نقد پذیر است اما کیست که نداند آن بزرگان چه خدماتی در دنیای هنر ، شعر ، فلسفه ، سیاست و اندیشه به بشریت کرده اند ؟
ادامه دارد
گروه اخبار /
ابوالقاسم خسروی در رابطه با طرح رتبهبندی معلمان اظهار داشت: حدود دو سال قبل زمانی که آقای حاجی بابایی به عنوان وزیر در آموزش و پرورش حضور داشت، بحث طرح رتبهبندی معلمان مطرح شد و یک سال نمایندگان مجلس به همراه کارشناسان آموزش و پرورش طی جلسات متعدد به بررسی این طرح پرداختند.
وی افزود: نتیجه این جلسات کارشناسی منجر به آن شد که طرح رتبهبندی معلمان تهیه شد و قرار بود به صورت لایحه به مجلس ارسال شود که آقای حاجی بابایی از آموزش و پرورش رفت.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ادامه داد: پس از آمدن آقای فانی به وزارت آموزش و پرورش، مطالبه جدی نمایندگان مجلس از وی تعیین تکلیف طرح رتبهبندی معلمان بود.
خسروی بیان کرد: نمایندگان مجلس به منظور تسریع در تصویب طرح رتبهبندی معلمان خود اقدام به تهیه این طرح کردند اما به دلیل مشخصنبودن منابع مالی این طرح در مجلس رای نیاورد.
وی افزود: سرانجام دولت در آخرین روزهای سال 93 طرح رتبهبندی را مصوب کرد و از آنجایی که نمایندگان مجلس در بررسی بودجه سال 94 مبلغ 5 هزار میلیارد تومان را به بودجه آموزش و پرورش تزریق کردند و بودجه این وزارتخانه به 30 هزار میلیارد تومان رسید این امکان برای آموزش و پرورش وجود دارد که مراحل اولیه طرح رتبهبندی را اجرا کند.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بیان کرد: آموزش و پرورش برای عملیاتیشدن طرح رتبهبندی در سال 94 از معلمان نظرخواهی کند تا این طرح به گونهای تهیه شود که برای اجرا شاهد نقاط ضعف نباشیم.
هماکنون فرهنگیان به طرح رتبهبندی البته بر اساس اطلاعاتی که از قبل در اختیار دارند، معترض بوده و آن را کامل و جامع نمیدانند.
انتهای پیام/
تسنیم
گروه اخبار /
در دستورالعملی که به ادارات کل آموزش و پرورش سراسرکشور ،دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهیدرجایی با امضای سیدمحمد بطحایی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ارسال شده ضریب ریالی حقوق و میزان حداقل و حداکثرآن برای کارمندان شاغل و بازنشسته و وظیفه بگیر براساس قانون مدیریت خدمات کشوری ،یک هزار و سیصد و هفتاد وشش ریال(۱۳۷۶)و برای اعضای هیات علمی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی نوزده هزار و پانصدو نودو هفت ریال(۱۹۵۹۷)اعلام کردند.
در این بخشنامه آمده است، افزایش ریالی مذکور از تفاوت تطبیق درج شده دراحکام حقوقی کارمندان کسر نخواهدشد و تفاوت مورد نظر درحکم حقوقی ثابت خواهد ماند.
همچنین حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران در سال ۹۴به میزان ۱۴درصد نسبت به سال ۹۳افزایش می یابد.
فایل دستورالعمل را اینجا دریافت ببینید.
انتهای پیام/
بارها این سوال برایمان پیش آمده که علت این همه تبعیض و فرق حقوقی و معیشتی ما با وزارتخانه های دیگر برای چیست ؟ از همه فرهنگیان هم فی الواقع می خواهم که به این سوال عمیقا فکر کنند؟
یاد آور می شوم باید از این شغل فرهیختگی و وارستگی ببارد و یک فرهنگی نباید محتاج 5 میلیون وام باشد و یا برای اضافه شدن حقوقش در به در به دنبال آوردن مدرک ضمن خدمت باشد و یا دائم استرس بازنشستگی داشته باشد که نکند یک دفعه قانونی وضع شود و پاداش سنواتی او هم به دست فراموشی سپرده شود و یا منتظر فروش اموال آموزش و پرورش باشیم و یا دیوارهای مدارس را برای تبلیغات بدهیم تا این پول تامین شود؟
اگر تعداد ما زیاد است در عوض با بیشترین تعداد در صف تظاهرات 13 آبان و 22 بهمن با دانش آموزان شرکت کرده ایم . برگزاری تمامی حوزه های اخذ رای در مدارس به عهده معلمان بوده است .
پس ای نماینده فرهنگیان و ای نمایندگان مجلس بیایید متفکرانه تر به این قضیه نگاه کنید .آیا با امین دولت چنین رفتاری صحیح است؟
ای وزیر
زمانی که ساعت کاری معلمان از 22 ساعت در هفته به 24 ساعت در هفته در زمان جنگ تبدیل شد دم بر نیاوردیم ، از طرف دیگر مالیات هم به طور مرتب از حقوق ما سر هر برج برداشته می شود در صورتی که خودتان می دانید خیلی ها از دادن مالیات در این مملکت در می روند !
1- چرا هیچ وزیری تا به حال نیامده برای یک بار در تلویزیون و یا یک رسانه ملی حقوق معلمان ایران را با کشور های دیگر مقایسه کند ؟ و یا زندگی ما را با آنها مقایسه کند ؟و از نظر تعداد شغلی که به طور همزمان یک معلم دارد را با معلمان دیگر کشورها مقایسه نماید؟
2- چند درصد معلمان ما راننده تاکسی هستند و یا به عنوان پادو در معاملات ملکی کار می کنند؟ و چند درصد کشاورزند؟ چند درصد شاگرد خصوصی می توانند داشته باشند؟ چند در صد از وام های کم بهره سود جسته اند؟و ...
3- برای حفظ و نگهداری معلمان پس از استخدام وزرای سابق چه کرده اند؟ چه برنامه هایی انجام شده است ؟ نتیجه 200 جلسه کارشناسی شما برای معیشت معلمان چه شد؟
راستی یادم رفت شما وزیر یک درصد بودجه آموزش و پرورش هستید!
4- آیا نسبت تعداد معلمان ایران را با کشور های دیگر مقایسه کرده اید؟ آیا صرف زیاد بودن یک میلیونی معلمان در یک کشور دلیل خوبی برای خوب زندگی نکردن آنهاست؟
5- آیا نمایندگان ملت در خانه ملت و وزیر آموزش و پرورش صدای معلمان سبزواری را نشنیده اند ؟ که به راستی صدای آنها صدای فرهنگیان کل کشور است .
6- آیا با این وضع می شود تحول بنیادین در آموزش و پرورش ایجاد کرد؟
7- آیا یک سری به فیش حقوقی کارکنان دیگر وزارتخانه ها زده اید؟
8- سوال دیگر این است که واقعا فکر می کنید درصد قبولی های مدارس واقعی است؟ شاید شما ساده اید ویا ما خیلی ساده هستیم ؟! با توجه به برداشتن امتحانات نهایی در پایه پنجم و نهم قدیم و توصیفی شدن نمرات در آموزش و پرورش و با آوردن دوره اول و دوم متوسطه و با نابودی آزمایشگاه های مدارس و استفاده از مدیران و معاونین به صورت موظف در سر کلاس ها ، مشکلات حل شد و تحول بنیادین صورت پذیرفته و یا می پذیرد؟
9- برداشتن مردودی در سال اول و دوم دبیرستان و دیگر پایه ها دردی دوا کرد؟
10-آیا با وجود بیش از 100نماینده معلم در دوره های قبل در مجلس درد معیشتی معلمان حل شد؟
11-چرا مستند سازان و خبرنگاران و روزنامه نگاران ما به زندگی معلمان ایران نمی نگرند؟
12- چرا بودجه 94 آموزش و پرورش کم است ؟ چرا کمیسیون آموزش و پرورش کاری نمی کند؟
13-افزایش بودجه 1400 میلیارد تومانی کمسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی دردی از معیشت معلمان را کم نمی کند زیرا بیشتر بابت سرانه مدارس شبانه روزی و کارهای فرهنگی و نو سازی مدارس می شود.
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
از طلا بودن پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید
آینده در دست معلمان است
بسیاری از معلم ها با تمام توان و علاقه بدون اینکه لحظه ای از حق دانش آموزان را ضایع نمایند تدریس می کنند. بسیاری از معلم ها با رتبه خوب کنکور و مدارج تخصصی دانشگاه های معتبر دولتی معلمی را شروع کرده و ادامه داده اند. بسیاری از معلم ها پیشتازانه همه روش های تدریس و فن آوری های روز را در تدریس خود به کار بسته اند. معلم نمونه، مؤلف کتاب و دارای انواع لوح های تقدیر هستند.
امروز حقوق معلم ها مایه توهین به شخصیت و خانواده آنها است. مایه شرمساری پیش فرزندان دانشجو و دانش آموز یا عروس و دامادها و اقوام است.
حضرت علی (ع) در دعای خود در خطبه 216 نهج البلاغه فرمود:
« بار خدایا آبروی مرا به توانگری نگهدار و شخصیت مرا به تنگدستی از بین مبر که از روزی خوران تو روزی خواهم و از آفریده های بدکردار تو مهربانی جویم و به ستایش کسی که به من ببخشاید وادارگردم و به بد گویی کسی که به من چیزی ندهند گرفتار گردم، تو پس از همه ی این گفتار صاحب اختیاری که ببخشایی یا نبخشایی، زیرا اختیار و توانایی بر هر چیز به دست توست. »
امروز آبروی ما به فقر از دست رفته است. پیش اولیاء و دانش آموزان شخصیت ها زیر سؤال رفته است. هر پدر و مادری به صرف اینکه پولدار است یا پزشک یا هر شغل دیگری دارد به خود اجازه می دهد در کار تخصصی تدریس دخالت کند و معلم را مورد بازخواست قرار دهد. هر جوان از راه نرسیده ای غیر متخصصی که فقط بلد است به صورت غیر علمی راه حل تستی بگوید به خود اجازه می دهد به دانش آموزان بگوید شما معلم ندارید. مجریان تلویزیون که جای خود دارند!
این است احترام به معلمی که اسلام به آن توصیه کرده است؟!
برخی معلمان، آبروی آنها با کلاس های خصوصی که نهایت آنها نمره دادن یا نمونه سؤال دادن به دانش آموز ضعیف، از بین رفته است. برخی سر از شغل های کاذب در آورده اند. یا اصلاً چندین سال است در کلاس درس، نا امیدانه درس می دهند یا طوری تدریس می کنند تا دانش آموزان کلاس های خصوصی آنان را پر کنند و وای به حال دانش آموز مستضعف!!
برخی پزشکانی که به ازای هر 10 دقیقه دو برابر یک جلسه تدریس یک معلم با سابقه حق الزحمه دریافت می کند و گرنه از پاسخ سر باز می زند و با تعرفه های خود تعیین کرده، تبدیل به برج ساز و تاجر شده اند، اگر لحظه ای پاسخ سؤال درسی فرزندش داده نشود به کار معلمی دخالت می کند که در هر ساعت حداقل 30 دانش آموز که مفهوم احترام به معلم و خانواده را در آنها از بین برده اند را باید کنترل کند و به آنها درس تخصصی بدهد. باید کلاسی را کنترل کند که هیچ حمایت قانونی در برابر دانش آموزان ندارد؟
آیا می دانید که اگر بهترین شرایط تدریس هم موجود باشد، هر جلسه تدریس یک معلم معادل حداقل 8 ساعت کار اداری سازمان های دیگر است و بیشترین ساعت مفید کاری را در تعامل با دانش آموزان دارند. اما امروز هر غیر متخصصی در هر محفلی به خود اجازه می دهد راجع به ساعات کار معلمان اظهار نظر کند ؛ غیر متخصصانی که گاهی توان کنترل فرزندان خودشان را هم ندارند !
ما با بقیه اقشار این مملکت چه فرقی داریم. آیا ما دانشگاه نرفته ایم؟ آیا ما در دانشگاه درس نداده ایم؟ آیا دروس تخصصی خیلی سنگین نخوانده ایم؟ آیا کار با دستگاه های پیچیده تخصصی را تجربه نکرده ایم؟ که مهندسان و پزشکان ادعا دارند که نان تخصص خود را می خورند!! شاید در بین معلمان افراد با تخصص کمتر هم دیده شود اما این هم از ضعف وزارتخانه ای بوده است که اجازه ورود این افراد را داده است و فقدان سازمانی نظام مند برای استخدام در آن بوده است.
آیا روح و روان جوانان این مملکت از بدن آنها مهمتر نیست؟ آیا آینده ایران در دست این جوانان نیست؟ آیا همواره معلمان در جبهه و جنگ حاضر نبوده اند؟ آیا با تمام توان برای انقلاب اسلامی زحمت نکشیده اند؟ آیا امروز صف مقدم راهپیمایی های ضد استکباری نیستند؟
شاید بتوان اختلاس های مالی را جبران کرد اما جبران و برگشت زمان آموزش ارزشمند جوانان امکان پذیر نیست.
پزشکان و پرستاران و قضات و مهندسان چه مشخصه برتری دارند که سازمان نظام پزشکی دارند، سازمان نظام پرستاری دارند، کانون وکلا دارند، سازمان نظام مهندسی دارند. برای خود دستمزد تعیین می کنند و می گیرند.
چرا بودجه های فرهنگی این کشور، به سازمان های و دستگاه های موازی داده می شود که هر کدام به نامی و از وزارتخانه ای سر در آورده اند و هیچ کدام هم عملاً موفق نبوده اند ؟!
اگر می خواهید آینده ای روشن با جوانانی پرورش یافته داشته باشیم ، باید بودجه ها را به آموزش و پرورش برگردانید ، باید پرورش را به عهده متخصص خود بسپارید تا ارزش های واقعی را آموزش دهند.
رهبر معظم انقلاب امسال را سال دولت و ملت همدلی و هم زبانی نامیده اند ، ما معلمان همواره با نظام جمهوری اسلامی هم دل و هم زبان بوده و هستیم، خواهش داریم مجلس و دولت هم با ما همدل و هم زبان باشد تا خدای ناکرده معلمان دلسرد و ناتوان مالی، با آموزش دلسردی جوانان دلسرد تراز خود ایجاد نکنند.
با قوانین قدیم نمی توان آموزش و پرورش جامعه جدید را کنترل و پیشرفت داد ، این معلمان " سازمان نظام معلمی " لازم دارند.
1- سازمانی که حقوق قضایی و اجتماعی آنان را تعیین و حمایت کند.
2- سازمانی که مانع شود هر غیر متخصصی تدریس کند و یا در امر تدریس دخالت کند.
3- سازمانی که حدود و صغوری را برای وزراتخانه های دیگر برای دخالت در امر آموزش را مشخص کند.
4- سازمانی که برای تدریس های خصوصی و غیر خصوصی حق الزحمه تعیین کند.
5- سازمانی که دست آموزش و پرورش را برای کسب بودجه باز کند.
6- سازمانی که برای دانش آموزان و بازنشستگان نیز حقوق اجتماعی تعیین کند.
7- سازمانی که خودش نظام رتبه بندی ایجاد کند و مجوز های تدریس صادر کند.
8- سازمانی که رفتارهای صنفی را کنترل و جهت دهی کند و...
خداوند همه ی کسانی را که در جامعه اسلامی به خدمت گذاری مشغول اند حفظ بگردان ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید