گروه اخبار / معاون وزیر آموزش و پرورش با ذکر اینکه در بحث افطاریها، میلیاردی بدهکار هستیم، گفت: در برخی از استانها هنوز این بدهکاریها برای مخارج ضیافتهای افطاری پرداخت نشده است.
گروه اخبار /
پایان پیام /
علاوه بر تبعیض میان سایر کارمندان با فرهنگیان، متاسفانه آموزگاران مقطع ابتدایی شاهد تبعیض های دیگری نیز هستند که البته در دو سال گذشته به دلیل عملکرد جناب فانی وزیر محترم آموزش پرورش، این تبعیض بیشتر شده است.
از دوسال پیش، بخشنامه هایی درباره لزوم حضور معلمان ابتدایی در مدرسه تا پایان خرداد ماه و چالش آنها با دیگر همکاران شان ابلاغ و اجرا شده است. اجرای این بخش نامه در مقاطع ابتدایی و عدم بسط آن به سایر مقاطع موجب اعتراض آموزگاران از اعمال چنین تبعیضاتی شده است.
سوال مهم آموزگاران ابتدایی از وزیر این است که اگر ماه خرداد باید ماه پرداختن به چالش و بحث و گفت و گو و آسیب شناسی، وبرنامه ریزی و... باشد، چرا این لطف مکرر تنها شامل معلمان ابتدایی شده نه سایر معلمان؟
جهت اطلاع وزیر محترم جا دارد مقایسه ای بین ساعات و شرایط کاری همکاران در مقاطع ابتدایی و متوسطه صورت گیرد.
به گفته کارشناسان ، تاثیرگذارترین مقطع آموزش ابتدایی است. کلاس های درس به ویژه برای سه سال اول ابتدایی باید توام با بازی و نشاط و حرکت باشد. معلمان ابتدایی باید انرژی بسیاری صرف دانش آموزان خود نمایند. حضور 35 تا 40 دانش آموز در هر کلاس، با نیازهای خاص این گروه سنی، کار معلم را بسیار سخت و طاقت فرسا می کند.
از سوی دیگر، اداره کلاس توسط یک معلم، به معنای تدریس 6 الی 10 کتاب مختلف، طرح سوال های امتحانی گوناگون، دیدن تکالیف، تصحیح املاء، است که سختی بسیار دارد. به خصوص با تغییر کتاب ها و سخت و پیچیده شدن درس ریاضی، سختی کار معلمان بیشتر هم شده است. این در حالی است که دبیران شاغل در متوسطه، معمولا به طور تخصصی 1 تا 4 کتاب در رشته تحصیلی خود را تدریس می کنند.
سال ها بود که قشر زحمت کش معلمان ابتدایی، ناگزیز شش روز هفته در مدرسه حاضر می شدند، در حالی که همکاران شاغل در راهنمایی و متوسطه 24 ساعت تدریس موظف داشتند. از چهار سال پیش که به همت جناب حاج بابایی؛ وزیر پیشین آموزش وپرورش، پنجشنبه ها تعطیل شد، معلمان ابتدایی نیز از این لطف بهره مند شدند و ساعات حضورشان در مدرسه به 5 روز تقلیل یافت.
معلم ابتدایی پنج روز در هفته به مدرسه می رود اما ابلاغ 25 ساعت برایش صادر می شود ، در حالی که معلمان متوسطه چهار روز در مدرسه حضور دارند با 24 ساعت ابلاغ. من به درستی دلیل این اجحاف را نمی دانم ای کاش کسی به این معادله پاسخ می داد که چگونه پنج ساعت حضور در مدرسه برابر با 1 ساعت در نظر گرفته شده و برای معلم ابتدایی 25 ساعت ابلاغ زده می شود.
معلمان متوسطه در امتحانات دی ماه تعطیل هستند و تنها در روزهای مراقبت برای چند ساعت در مدرسه حضور دارند ، اما آموزگاران حتی در زمان امتحانات نوبت اول از تعطیلی ساعاتی بی بهره اند و همراه دانش آموزان باید در مدرسه باشند.
در خرداد ماه ، معلمان پایه های سوم تا ششم به همراه دانش آموزان خود، تا نیمه خرداد به مدرسه می آیند. در حالی که دبیران متوسطه 5 تا 6 روز برای مراقبت و تصحیح اوراق در مدرسه حاضر می شوند.
بار اصلی تربیت و آموزش در مدارس ابتدایی، بر دوش معلم است. از برنامه ریزی برنامه کلاس و برنامه امتحانات تا اردوهای تفریحی و آموزشی برای کودکان بر عهده معلم است. در تمام اردوها ، معلم هم پای معاون حضور دارد و مسئولیت تک تک دانش آموزان بر عهده اوست. درحالی که در متوسطه برنامه ریزی برنامه کلاسی و امتحانی و اردها برعهده معاونین و مدیر است و دبیران هیچ مسئولیتی در قبال اردوهای دانش آموزی ندارند.
علاوه بر این تفاوت ها که سالیان سال است بین معلمان مقاطع مختلف وجود دارد ، بخشنامه های متعدد درباره حضور معلمان ابتدایی تا پایان خرداد ماه که به این تفاوت و تبعیض دامن زده است.
آموزگاران مقطع ابتدایی ضمن آن که مخالفتی با حضور در مدرسه و برنامه ریزی و بحث و چالش در ماه خرداد ندارند، اما از وزیر محترم می پرسند:
چرا چنین بخشنامه هایی تنها برای معلمان ابتدایی صادر می گردد؟
اگر قرار است بخشنامه ای دال بر حضور معلمان در مدارس بیاید باید همه مقاطع را در بر بگیرد نه فقط معلمان ابتدایی را.
اگر نیاز به بحث و چالش است به همه دبیران مربوط می گردد نه معلمان ابتدایی.
وزیر محترم ؛ این دیگر چه تبعیض و بی عدالتی است که بر معلمان ابتدایی روا داشته شده است ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
روز جمعه 18 / 2 / 94 از نمایشگاه کتاب که سالانه یک بار در محل مصلی بزرگ تهران برگزار می شود بازدیدی داشتم که کاش نمی داشتم.
به هر روی مختصری از مشاهدات خود را به مشتاقان کتاب و کتابخوانی پیش کش می کنم تا خود در این مورد داوری کنند.
از آنجا که در هر کشوری همه چیزش باید با همه چیزش هماهنگ باشد این هارمونی ناموزون در این نمایشگاه هم علی رغم 24 سال تجربه در برگزاری نمایشگاه از دید بیننده کنجکاو پوشیده نبود . در آستانه ورود به "نمایشگاه" یا به بیانی درست تر بازار فروش کتاب با دیدن بازدیدکنندگان سرگردان و لم داده روی چمن در محیطی غیر استاندارد و بی نظم آدم به یاد کشورهائی عقب نگهداشته شده ای چون سودان زامبیا زیمبابوه و توگو می افتد.
نخست این که با وجود وسعت و بزرگی محل برگزاری چینش غرفه ها بسیار فشرده در کنار هم و با راهرو هائی تنگ و باریک بود که بازدید کنندگان را مانند ماهی های ساردین در قوطی های کنسرو به هم فشرده کرده بود. در نمایشگاه هیچ نشانی از فضای فرهنگی ، مدیریت فرهنگی و مناسبات در شان کشوری با فرهنگ و تمدت ایرانی که سرچشمه شهر زیستی و حقوق بشر است احساس نمی شد. دریغ از پخش یک موسیقی آرام بخش و یا برنامه شاد و سرگرم کننده ای که سبب رفع خستگی بازدید کنندگان خسته و سرگردان شود ؛ بازدید کنندگانی که به دلیل ضعف اطلاع رسانی با دردسر می توانستند کتاب مورد نظرشان را پیدا کنند یا هرگز پیدا نکنند.
نگاهی به عناوین و محتوای کتاب ها نشان می داد که کم تر در نقد وضعیت موجود و یا گذشته نوشته شده است .کم سوادی و نداشتن آگاهی فروشندگان کتاب نسبت به کتاب هائی که می فروختند نشانگر این بود که نمایشگاه تنها بازاری برای فروش کتاب بود و نه آگاهی رسانی فرهنگی به بازدید کنندگان.
تاسف بارتر از همه این که هیچ جایگاهی ، سالنی و یا حتا اطاقکی برای تبادل نظر بازدید کنندگان با فرهیختگان و نویسندگان در نظر گرفته نشده بود . سوگ مندانه تر این که اساتید دانشگاه ها ، اعضا هیئت علمی و مسئولین کتابخانه هائی که از دیگر شهرها و استان ها برای بازدید و خرید کتاب برای سازمان متبوع خود آمده بودند به علت نداشتن جای مناسب و در شان علمی و اجتماعی شان نشسته بر روی چمن نهار خود را می خوردند که این خود اهانت بزرگی به به جامعه علمی و دانشگاهی کشور است که نمی توان به سادگی از آن چشم پوشید.
از دیگر سو برای بازدید کننده کنجکاو و چشم و گوش بازی مثل من این پرسش مطرح است که رابطه نمایشگاه کتاب با فروش کالاهائی چون گلاب کاشان و گز اصفهان و چاغاله بادام در محل نمایشگاه چیست ؟!
عجیب تر از همه این که یک ناشرکتاب از مسقط پایتخت عمان در کنار غرفه اش مشغول پختن مسقطی صلواتی بود که صف یک کیلومتری بازدید کنندگان کتاب تا آماده شدن مسقطی و به دست آوردن تکه ای مسقطی رایگان ساعت ها در صف چشم به راه می ماندند.
به باور این جانب ، تفکری که می گوید نباید از مسئولین انتقاد کرد تفکری استبدادی و بی ارزش است. باید درد ها را گفت و راه چاره را نشان داد. با این امید که دست اندر کاران در وزارت ارشاد و مسئولان نمایشگاه کتاب تلاش کنند نمایشگاه را در سال های آتی در شان و جایگاه مردم کشوری برگزار کنند که به لحاظ ذخایر نفت و گاز جزو ده کشور اول جهان است .
دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسد: خدا کجاست؟ و صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است عزیزم. کودک پرسید: چه کار می کند؟ مادر گفت: دارد نردبان می سازد. دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد.
سال ها بعد، دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسد: خدا چرا نردبان می سازد؟ حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. به نردبانی که سال ها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را از آن بالا ببرد.
*******
برای هر انسانی، نردبانی ساخته شده است. نردبانی که می توانیم گاه از آن بالا رویم و گاه پایین. مهم، هدفی است که از بالا یا پایین آمدن از نردبان مان داریم. پایین آمدنی که جایگاه فرد را در انظار دیگران برتر از ایستادن در بالاترین پله، نشان بدهد، ارزشمند است و قابل تقدیر.
مسئولین ما در نظر داشته باشند، فرصت استفاده از نردبان شان معیّن است و قابل انتقال نیست.
باید قدر زمان حال را بدانند که گذشته بر نمی گردد و آینده هم شاید نیاید. هیچ کس نمی تواند به عقب بازگردد و یک شروع ناخوشایند و بد را پاک کند، اما هر کسی همیشه و دوباره قادر به آغاز و آفریدن یک پایان خوشایند می باشد.
به امید این که در به کارگیری نردبان مان، رضای خدا، عقلانیت و عدالت را به کار گیریم، زیرا بر این باورم:
غرض نقشی است کز ما بازماند که عالم را نمی بینم بقایی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خراسان جنوبی ( پاسخ به آقای ابیانه )