سالي يكبار نمايشگاه كتاب برگزار ميشود و اقشار مختلف در اين نمايشگاه شركت ميكنند تا از تازههاي بازار كتاب باخبر شوند و كتابهاي موردنياز خود را هم تهيه كنند. وقتي به نمايشگاه كتاب ميروي در كنار ساير اقشار حضور دانشآموزان نيز جلبتوجه ميكند؛ حضوري كه تفاوت قابل توجهي دارد چراكه گروههاي دانشآموزي دركنترل معلمان و مربيان بيش از اينكه به غرفههاي كتاب توجه داشته باشند متمركز هيجانات قرار گرفتن در محيط خارج از مدرسه هستند و باهياهو و شوخي و طنز ساعاتي را در محوطه نمايشگاه ميگذرانند.
ديدن چنين صحنههايي اين پرسشها را در ذهن ايجاد ميكند كه دانشآموزان چقدر به كتاب و كتابخواني علاقه دارند و به مطالعه اهميت ميدهند؟ و آموزش و پرورش چقدر توانسته در اين راستا فرهنگسازي كند؟ و معلمان و مربيان و مدارس و والدين و خانواده چه نقشي دارند؟
اين پرسشها و پرسشهاي مشابه بهانهاي شد تا گفتوگوي كوتاهي با حسن ذوالفقاري كه داراي دكتراي زبان و ادبيات فارسي، عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس، نويسنده و پژوهشگر و مولف كتابهاي درسي و مدير گروه آموزش زبان و ادبيات فارسي فرهنگستان زبان و ادب فارسي است، انجام دهيم.
* با توجه به اهميت كتابخواني به نظر شما اين مهم در آموزش و پرورش از چه جايگاهي برخوردار است؟
بعد از خانواده نخستين محيطي كه همه دانشآموزان به اجبار يا اختيار وارد عرصه كتابخواني ميشوند، مدرسه است. هر دانشآموز حداقل، كتاب درسياش را بايد بخواند. سالانه ١٠ كتاب درسي با حجم حدود ٢٠٠٠ صفحه و كتب جنبي ديگر را ميخواند. از اين رهگذر و به ابتكار و هدايت معلم، دانشآموزان وارد كتابخواني حرفهاي ميشوند. پس نقش مدرسه بسيار جدي و مهم است و اگر مسوولان فرهنگي ميخواهند توفيقي در توسعه و ترويج كتابخواني داشته باشند بايد از مدرسه شروع كنند چون عادات خوب هم از مدرسه و كودكي شكل ميگيرد.
به اعتقاد من البته امروز دانشآموزان به نوعي مطالعه خنثي و ناخواسته هم مشغولند كه از طريق پيامك، وايبر، چت، شبكههاي اجتماعي و مطالعه نشريات زرد است. مقصود و تعريف ما از كتابخواني خوانش آثار جدي علمي، ادبي و هنري، است. امروزه با توجه به اين نكته سرانه مطالعه بسيار پايين است و رسانههاي ديداري جاي مطالعه را پركرده است. در مدارس هم غول كنكور سه دهه است از شيشه بيرون آمده و حالا نه مجلس و نه دولت نميتواند آن را مهار كند. كنكور روند مطالعات آزاد دانشآموزان و اهداف آموزش و پرورش را تحتالشعاع قرار داده و ناخواسته معلم و خانواده و مديران تسليم شدهاند و كتاب درسي تنها ماده مطالعه دانشآموز است كه آنهم از سر اكراه انجام ميگيرد و ماندگاري ندارد.
در كنار اين مشكلات البته آموزش و پرورش و كتابهاي درسي بيكار نبوده و در كتابهاي فارسي، بخشي به عنوان كتابخواني درنظر گرفته شده است؛ اما باز هم تا معلم ارادهاي براي انجام نداشته باشد و خانواده كمك نكند و مدرسه تجهيز نشود عملا اين بخش معطل ميماند.
* در فعاليتهاي فوق برنامه آيا براي توسعه و ترويج كتابخواني در مدارس چارهاي انديشيده شده است؟
كنكور جايي براي فعاليت فوقبرنامه نميگذارد اما برخي مدارس خاص اطلاع دارم برنامههاي ويژه براي كتابخواني دارند و حتي برخي معلمان حلقههاي كتابخواني تشكيل دادهاند و اين بسيار ناچيز است. اگر قرار است كاري شود بايد در همين برنامههاي فوقبرنامهها باشد و ساعت مستقيم و نمره درست است كه آن را جدي ميكند اما اين خطر را هم دارد كه كتابخواني را به كار اجباري و نادلخواه تبديل ميكند و ممكن است دانشآموز را دلزده كند.
* كتابخانههاي مدارس را از نظر كمي وكيفي و فعاليت در راستاي ترويج كتابخواني چگونه ارزيابي ميكنيد؟
كتابخانههاي مدارس با چند مشكل جدي روبهرو هستند؛ كتابخانههاي مدارس يا بودجه ندارند يا اينكه بودجه آن بسيار اندك است و همان اندك به دليل ناآگاهي مديران يا كجسليقگي آنان به آثار بياثر يا كاملا ارزشي يا با جهتگيري خاص اختصاص داده ميشود و اين عملا راه را براي ورود آثار جذاب و مفيد و موثر ميبندد. برخي مديران دچار خودسانسوري شده و بسيار محتاط عمل ميكنند مثلا از ورود برخي رمانهاي مشهور يا آثار شاعران معاصر سرشناس با مهر بدآموزي ممانعت به عمل ميآورند.
كمتر ديده ميشود كه از انجمن اوليا و مربيان براي تجهيز كتابخانه كمك گرفته شود. در مدارس يك روز به نام روز كتاب باشد و هر دانشآموز يك كتاب به مدرسه اهدا كند و اين يك فرهنگ شود. اگر اين برنامه درست اجرا شود سالانه ١٣ ميليون جلد كتاب به مدارس اهدا ميشود.
در كنار كتابخانه مدرسه بايد كتابخانههاي محلي نزديك به منازل گسترش يابد ، زيرا امروز دغدغه خانوادهها دوري و بعد مسافت كتابخانه به منزل و ناامني است. جا دارد واقفان و خيران كتابخانههاي محلي بسازند. در كاشانهها، مديران و اهالي ساختمان بخشي را كتابخانه كنند. همچنين كتابخانههاي سيار با برنامه منظم هر هفته در محلهاي حاضر شوند و كتاب اهدا كنند. به بچهها ياد دهيم در مدارس كتاب مبادله و معاوضه كنند.
جا دارد وزارت ارشاد يارانه كتاب به شكل بن در اختيار كتابخانهها و معلمان و دانشآموزان قرار دهد.
* اوليا در فرهنگسازي براي مطالعه چه نقشي ميتوانند داشته باشند؟
آموزش خانواده سهم بسيار بالايي دارد. در خانه است كه پدر و مادر خواندن را ميتوانند نهادينه كنند. شرط اول آن است كه خود كتابخوان باشند. در فرهنگسراها، رسانهها و مدارس و انجمن اوليا و مربيان و هر فرصت ديگر بايد خانواده را آگاه كرد. در سبد خانواده بايد كتاب جاي ثابت داشته باشد. در خانوادهها همه نوع خرج ميشود جز كتاب كه نقش اصلي را در تربيت دارد.
* رسانهها در ترويج كتابخواني و تشويق كودكان و نوجوانان چگونه ميتوانند موثر باشند؟
رسانهها و از همه مهمتر رسانه ملي ميتواند بهراحتي مردم را كتابخوان كنند. در حال حاضر برنامههاي تلويزيوني از موضوع كتاب بسيار دورند و اين كالاي مهم فرهنگي در اين رسانه مورد اقبال نيست. در راديو نيز ميتواند شبكههايي مانند كتاب راهاندازي كرد يا در برنامههايي، خود مولف به خوانش كتابش بپردازد.
تبليغات درباره كتاب خواندن نيز تا حدي و زماني موثر است؛ بايد وارد خود موضوع شد. از شنيدن شروع كرد و آثار جذاب ادبي بيآنكه نگاه تنگنظرانه داشته باشيم. در سريالها و برنامههاي پربيننده به اشكال مختلف و غيرمستقيم كتاب تبليغ شود و آن هم نه با گرايش خاص و معرفي آثار كمارزش و صرفا ارزشي، بلكه تمام آثار مهم ادبي از نويسندگان مهم معرفي شود تا شناخته شوند و اعتماد مردم به رسانه ملي بازگردد. ارايه شكلهاي مناسب و جذاب هم كمك شاياني ميتواند بكند؛ در اخبار چه ايراد دارد از انتشار كتابي تازه خبر داد؟!
* نقش معلمان و مربيان در ترويج كتابخواني را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
من خودم كتابخواني را مديون معلم كلاس سومم هستم كه براي ما كتاب ميآورد و ما را با صف به كتابخانه ميبرد و عضو ميكرد. اين عادت در همان زمان در من شكل گرفت. معلم اگر به جد به اين موضوع بپردازد، بسيار نقش سازنده در تربيت حال و آينده دانشآموز ايفا ميكند. من وقتي معلم بودم هر ساعت چند كتاب را زير بغل زده به كلاس ميبردم و فقط روي ميز ميگذاشتم و برخي بچههاي كنجكاو ميديدند و از من امانت ميگرفتند. در ساعت انشا كتاب ميخواندم و از بچهها ميخواستم درباره داستان يك بند بنويسند يا آن را طور ديگر تمام كنند. اگر معلم وارد صحنه نشود كار كتابخواني روي زمين ميماند. بايد نهادهايي مثل كانون پرورش فكري يا ارشاد براي معلمان دورههاي توجيهي داشته باشند و ياد بدهند چگونه كتاب را به كلاس ببرند.
* چه موانعي در مسير توسعه و ترويج كتابخواني در مدارس وجود دارد؟
١- تصميمات خوب و بد مديران، نقش موثري در تقويت بنيه كتابخواني در مدارس خواهد داشت. مهمترين مانع گماشتن كساني بدين امر است كه خود كتابخوانده نيستند.
٢- خانوادهها درك درستي از كتابخواني ندارند يعني خود به اهميت اين موضوع پي نبردهاند و اهل كتاب نيستند. هنوز كتاب در سبد آنان نرفته و فرهنگ كتابخواني جا نيفتاده است.
٣- مانع صوري ديگر قيمت كتاب است. البته شايد نخستين چيزي كه در رابطه با ضعف كتابخواني و شمارگان كتابها، به ذهن برخي برسد، همين قيمت كتابها باشد كه در اين باره بايد گفت قيمت كتاب در مقابل ديگر كالاها به نسبت ارزانتر است و از سوي ديگر وقتي فرد علاقهمند باشد، بهاي كتاب در مطالعه او تاثيري نميگذارد. اين در حالي است كه خانوادهها اين روزها براي كالاهاي غيرضروري هزينه بيشتري را متحمل ميشوند.
٤- عدم امنيت ناشر و مولف غيرمستقيم ميتواند روند چاپ و خواندن كتاب را مختل كند و در صورت رفع آن ميتواند به تقويت آثار بهتر منجر شود، آسانتر شدن شرايط چاپ و نشر ميتواند به انتشار آثار شاخص كمك كند و اين مساله را بايد مديران فرهنگي بيش از گروههاي ديگر مدنظر داشته باشند.
* چه طرحهايي را ميتوان براي ترويج كتابخواني در مدارس اجرا كرد؟
در مدارس ميتوان دو ساعت به كتاب اختصاص داد. اين ساعت ضمن معرفي تازههاي كتاب، ميتواند با خوانش كتاب نيز همراه باشد. تجهيز كتابخانههاي مدارس با آثار بهروز و شاخص، همراه با آموزشي كه منجر به آشنا شدن با كتابهاي جديد باشد، ميتواند علاقهمندي را از كودكي در اقشار جامعه نهادينه كند تا در درازمدت، كمتر با چالشي مانند ضعف فرهنگ كتابخواني و پايين بودن سرانه مطالعه در كشور مواجه باشيم يكي از ابزارهاي كمكي كنار كتابخواني، كتابهاي الكترونيكياند كه در حال حاضر در فروشگاههاي الكترونيكي به فراواني وجود دارند. اين عامل مثبت ميتواند در قشر وسيعي شوق خواندن را افزايش دهد.
* ضعف كتابخواني در آموزش و پرورش چه تاثيري در جامعه خواهد داشت؟
كتاب سبك زندگي را تغيير ميدهد، اخلاق جامعه را متحول ميكند، آگاهي ناشي از كتاب جهل فرهنگي را ميزدايد و خلاصه تمام اهداف تعيينشده آموزش و پرورش در سند تحول را ممكن ميكند. با اطمينان ميگويم تمام برنامههايي كه براي انقلاب فرهنگي در نظر داشيم و محقق نشد اما با عزمي جدي و نه برخوردي شعاري با كتابخواني محقق ميشود.
نظرات بینندگان