با پايان سال تحصيلي، موضوع مهمي كه براي بسياري از دانشآموزان در دوره متوسطه مطرح ميشود، بحث هدايت تحصيلي است. در نظام اشتغال كنوني، فرآيند نيازسنجي تعريف و تببين نشده است و از آن مهمتر، ارتباط چنداني ميان آموزش و اشتغال وجود ندارد. نظام آموزشي در دو بخش آموزش و پرورش و آموزش عالي فارغالتحصيل توليد ميكنند اما به دليل مشخص نبودن نيازهاي شغلي و پستها و مشاغل مورد نياز، تعداد قابل توجهي از اين افراد جذب بازار كار بر اساس رشته يا تخصص خود نميشوند.
در واقع، بحران نيروهاي تحصيل کرده بيكار كه رقم قابل توجهي را تشكيل ميدهند موجب هدررفت و پرت منابع در بخش آموزش شده است. با نگاهي به هرم جمعيتي كشور و ميزان جمعيت بين 18 تا 65 سال يعني افرادي كه بايد در عرصههاي كار و فعاليت جامعه حضور داشته باشند، 23 ميليون و 300 هزار نفر جمعيت فعال ديده ميشود كه نزديك به 10ميليون نفر آن بيكار هستند يعني افرادي كه به دنبال شغل مناسب هستند. در بين اين جمعيت جوياي كار از جوانان 18 يا 20 سالهاي كه به دنبال استقلال مالي هستند تا مردان و زناني كه براي تامين معاش خانواده با مشكل مواجهند ديده ميشود. حدود پنج ميليون و 400هزار نفر از اين افراد داراي تحصيلات عالي هستند و نزديك به چهار ميليون و 500 هزار نفر نيز دانشجوياني هستند كه پس از فراغت از تحصيل به جمع بيكاران جوياي كار ميپيوندند. با توجه به اينكه اين آمار توسط سازمان همياري اشتغال دانشآموختگان جهاد دانشگاهي در سال 90 تهيه شده است، پس از گذشت سه سال، اقتصاد كشور بايد براي جايابي بخشي از اين جمعيت جوياي كار آمادگي لازم را پيدا كرده باشد. اين تنها نرخ بيكاران است، بگذريم از افرادي كه بهدليل نيافتن شغل متناسب با مدرك تحصيلي خود يا حقوق و مزاياي ناكافي يا هر علت ديگري به كار در زمينهاي غير از رشته تحصيلي خود ميپردازند.
در واقع، نقش راهبردي هدايت تحصيلي دانشآموزان در اينجا آشكار ميشود. متاسفانه يك ذهنيت منفي در ميان برخی خانوادهها و دانشآموزان قبل از هدايت تحصيلي شكل گرفته است كه هنرستانهاي فني و كار و دانش جاي دانشآموزان درس خوان نيست و اين قضاوت و پيش داوري منفي نسبت به اينگونه مراكز موجب ميشود تا خانوادهها در يك رقابت منفي و غيرواقعي دانشآموزان خود را در رشتههايي ثبت نام كنند كه ممكن است با رغبت و استعداد دانش آموز همخواني نداشته ضمن آنكه ممكن است در آينده اين انتخاب اشتباه، تعداد بيكاران تحصيل كرده را بیشتر كند!
از سوي ديگر، نهادينه شدن اين ذهنيت منفي و غيرواقعي موجب شده است كه سطح علمي هنرستانها در مرتبه تقریبا پایینی باقي مانده و امر برنامهريزي آموزشي و تحصيلي در اين گونه مدارس با موانع و كاستيهايی روبهرو شود. خانوادهها و دانشآموزان فارغ از فرهنگ پيش داوري موجود و با ارزيابي دقيق استعداد و علاقه و پس از مشاوره با افراد مطلع و صاحب نظر، يك هدايت تحصيلي منطقي و واقعي را براي فرزندان خود درنظر بگيرند تا در آينده از انتخاب خويش پشيمان نشوند.
وزارت آموزش و پرورش و دستگاههاي متولي نيز بايد طبق آنچه در برنامه توسعه آمده است نسبت به تجهيز، گسترش و بهروز كردن هنرستانها بر اساس منابع مالي جديد اقدام كنند.
جامعه سالم و پويا، جامعهاي است كه توازن و تعادل در بخشهاي مختلف آن برقرار باشد.
نظرات بینندگان
مسثقیم با کارخانه ها وصنایع کشورشان هستنذ مثل سامسونگ که منابع موردنیازهنرستا ن ها راازجهت نرم وسخت افزاری تامین نموده وبه دنبال آن کارآفرینی ونیز بازاریابی می نمایندفقدان ارتباط هنرستا ن ها ودانشگاه ها با صنعت ونیاز بازارکار به آنها ازمعضلات مزمن جامعه ی ما است که همواره مثل بسیاری ازمسائل درعرصه ی آموزش وپرورش گفته می شود ورها می گرددواراده وبرنامه ای منسجم جهت پرداختن ورفع معضل ارائه نمی گردد. هنرستا نها بسیارامکانات محدودی داشته وبعضا به حدود پنحاه سال قبل برمی گردد ارتباط با کارگاه ها وصنایع دراین زمینه به صورت برنا مه ریزی شده می تواند راه گشا باشد. و..........
عالی بود.
جناب پورسلیمان
همیشه منتظر یادداشت و تحلیل های درست و منطقی تان هستم .
امید که مسئولان و معلمان از آن ها بهره کافی گیرند .
با آرزوی موفقیت .
دوست عزیز
سخن شما منطقی و درست است .
اما تا رسیدن تا آن نقطه چه باید کرد ؟
باید فرصت ها را مدیریت کرد .
پایدار باشید .