آذربایجان غربی
یکی از اساسی ترین سوالاتی که به ذهن هر انسان متفکری در یک جامعه مسلمان و شیعه خطور می کند ، پرداخت « حقوق زیر خط فقر به معلمان » است که کار آنها با انبیا مقایسه شده و آنان خردمندان جامعه قلمداد می شوند و قرار است انسان های شایسته تحویل جامعه آینده دهند .
چنین مقام شامخی برای هیچ شغلی حتی پزشکان و پرستاران که وظیفه ای بس حیاتی و مهم در امر سلامت جامعه و رفع درد های جسمی و روحی دارند هم تاکنون دیده نشده است .
البته « ساده زیستی » با « فقر » تفاوت بسیاری دارد و به فرمایش بزرگان دین ما از فقر و نداری مزمت شده و همواره تاکید شده اگر فقر ورود کند ایمان از دری دیگر بیرون می رود و یا لا معاش لا معاد .
بنابراین ساده زیستی به مفهوم یک زندگی متعادل آبرومند برای همه افراد یک جامعه است که هر فردی مطابق جایگاه خود باید آن را تعریف کند .
در خصوص معلمان یک جامعه که قرار است الگویی برای دانش آموزان آینده ساز باشند ، در ابتدا رعایت شان و منزلت و نحوه زندگی آنهاست که دانش آموزان متوجه شوند که با علم و اخلاق می توان با عزت و آبرو زندگی کرد و هم برای خود و هم برای جامعه مفید فایده بود .
معلمی که بر اساس اعلام عمومی بانک مرکزی زیر خط فقر حقوق می گیرد و همه انسان های این کشور و حتی دنیا و حتی مسوولین کشور واقف به این موضوع دردناک هستند چرا هیچ گونه اقدامی نمی کنند ؟ و حتی در صورت اقدام به کار های کوچک مثل رتبه بندی آن را محدود کرده تا عده ای از شاغلین و بازنشستگان از آن بی بهره باشند ؟ و مابقی نیز با دریافت های اندک همچنان مهر زیر خط فقر را بر پیشانی داشته باشند ؟
جواب یکسان مسوولین محترم دولتی و حکومتی این است اعتبار لازم را نداریم .
با اجازه من این جمله را بدین شکل اصلاح می کنم :
بودجه کشور درست و عادلانه تقسیم نمی شود و به همین دلیل معلمان این جامعه که شغل شان شغل انبیاست زیر خط فقر حقوق می گیرند و تحقیر می شوند .این در حالی است سایر قشرها از کاسب و دلال و غیره و حتی کارمندان سایر نهاد ها و بانک ها و...از خوان نعمت دریافتی های بالای خط فقر بدون مشکل اعتبار استفاده می کنند و فقط معلمان باید بار فقر و تحقیر حاصل از کمبود اعتبار را به دوش کشند .
به امید رفع این معضل بزرگ تعلیم و تربیتی از جامعه به دست دولت تدبیر و امید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آموزش و پرورش باید در اولویت جامعه و حاکمیت قرار بگیرد ؛ تا آموزش و پرورش در اولویت های نخست نباشد؛ ٬مشکلات آموزش و پرورش و جامعه حل نخواهد شد.
آنچه که مسلم است این است که پرورش نسل آینده ساز این مملکت دغدغه ی اصلی نبوده و نیست .
به نظر می رسد مسائل دیگری در اولویت است که اگر به تجارب و مسیر سایر کشورها که در در عرصه های اقتصاد ، سیاست و... حرفی برای گفتن دارند نظری بیندازیم به راحتی متوجه خواهیم شد که آن ها سنگ بنا و نقطه مبدا را " آموزش " قرار داده اند .
این مسیر طی شده « میان بری » ندارد و مسئولان و سیاست گذاران باید در عرصه عمل و نه صرفا شعار « نگاهی واقع گرایانه » نسبت به مسائل پیش رو داشته باشند .
همان گونه که ذکر شد ، آموزش و پرورش ما در آخر فهرست قرار دارد چه از لحاظ بودجه و چه از لحاظ سیاست گذاری و عملکرد .گویی برای هیچ کس مهم نیست که بهره وری در آموزش و پرورش بسیار پایین است . انگار برای هیچ کس بی سواد پروری اهمیتی ندارد .کسی کمبود امکانات در مدارس و مدارس فرسوده دغدغه اش نیست .
واقعا خجالت آور است که معلم باید هزینه ی کلاس ضمن خدمت خودش را بپردازد .باید در سیستم آموزشی تحولی بنیادین صورت گیرد .تحولی که بر مبنای آموزش و پرورش نوین و استاندارد های روز جهانی باشد نه اینکه با اندیشه های قدیمی بخواهیم تحول نوین ایجاد کنیم .
بسیاری از جوانانی که از نظام آموزش و پرورش فارغ التحصیل می شوند سوادشان تا روز امتحان است و حداکثر یکی دور روز دیگر .یادگیری ها با این همه کلاس های کمک آموزشی بسیار سطحی و زودگذر است ؛ عمق ندارد و به مرحله کاربردی نمی رسد .
از لحاظ فردی نیز اکثر جوانان که از نظام آموزش و پرورش خارج می شوند از توانمندی های فردی و جمعی در حل مشکلات برخوردار نیستند . به قول قدیمی ها گلیم خود را از آب نمی توانند بیرون بکشند.این ها مشکلات کوچکی نیستند .همه چیز شده است پول و مدرک .مدارس برای بچه ها جذاب نیست .
از بچه های دور و برتان بپرسید هفته بعد که مدارس باز می شوند چقدر خوشحالند ؟!
بسیاری از آن ها از مدرسه نفرت دارند !
ما معلمان هم که وضع مان مشخص است ، اکثرا نالان و ناراضی هستیم .این ها درد است .دردهای بزرگ که اگر درمان نشوند راه به جایی نخواهیم برد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
فرزند پسرم از دانشگاه آزاد تبریز در در دکترا و رشته تحقیق در عملیات قبول شد . درد شکمم را فرا گرفت که خدایا چگونه خواهم توانست این همه شهریه کلان و سرسام آور او را نیز با حقوق ناچیز معلمی فراهم کنم ، چون فرزند کوچکترم نیز در دانشگاه آزاد به تحصیل مشغول است . فرزند پسرم در مورخه 22 شهریور 94 جهت ثبت نام و دانستن ازکم و کیف شهریه دکترا به دانشگاه آزاد تبریز رفته بود . شهریه ثبت نام برای ترم اول با 8 واحد فقط نظری هشت و نیم میلیون تومان می شد. ترم دوم نیز همین طور ...
شاید جور کردن این 17 میلیون تومان شهریه دو ترم ممکن می شد و برای ترم سوم نیز تصمیم بر این شد که طلای زنم ( النگوها و گوشواره ) را بفروشم تا شهریه پایان نامه ترم سوم را تامین کنم .هر واحد پایان نامه بیش از یک میلون تومان شهریه دارد و با شهریه ثابت با لحاظ نمودن حداقل 10 درصد افزایش برای سال 95 حدود 15 میلیون برآورده کردم و 20 واحد پایان نامه بود ،حدقل سه ترم یا چهار ترم حداقل 15 میلیون تومان بایستی بدهم .
دیدم برای ترم های بعدی نیز باید ماشین و حیاطم را به فروش بگذارم تا نتوانم از نیمه راه برگردم . در این صورت زندگی ام واژگون می شد . از طرف دیگر در شرایط فعلی تضمینی نیست که بعد از فارغ التحصیلی فرزندم از دکترا جذب هیئت علمی دانشگاه های آزاد و یا پیام نور شود و با حق التدریسی نیز این همه هزینه کردن و از دار و ندار در آمدن به صرفه نبود در دوراهی مانده بودم در خانه گفتم نمی توانم نمی توانم والله نمی توانم هزینه شهریه ها را جور کنم . لذا نتوانستم فرزندم را در مقطع دکترا ثبت نام کنم .
غمگینی آن فعلاً در خانه ما سایه انداخته است...
ای گردانندگان امور، ای مقامات عالی، ای نمایندگان مدعی نمایندگی ملت، ای وزرا و ...
به درد قشر حقوق بگیر نیز باشید .والله دنیا به هیچ کس نمانده است .من تعجب می کنم که شماها که فرزندانتان دارای مدرک دکترا از دانشگاه های آزاد هستند پول مشروع تان را برای دادن این همه شهریه از کجا تامین کرده اید ؟
با حقوق کارمندی نمی توان مخارج دو فرزند دانشجو در دانشگاه آزاد را تامین کرد . شاید همه می دانند که مملکت و مدرک دکترا گرفتن مال ثروتمندان است فقرا و فرزندان طبقه پایین توانایی مالی اخذ مدرک دکترا در کشور را ندارند چون نمی توانند این همه پول را در هر ترم به حساب غارتگران و تشنگان پول بریزند .
مقررات و مصوبات جاری برای فرزندان طبقه پایین و قشر کم حقوق بگیر ایجاد انسداد و محرومیت کرده است .
آنها نمی توانند در چنین نظام کاستی مدرک دکترا بگیرند ، چون پول ندارند پول پول پول . داشتن استعداد و مطالعه و قبولی از کنکور شرط نیست ، پول دار بودن شرط اصلی است .
در این مملکت ، استخدام شدن و شغل پایدار یافتن و صاحب منصب و مقام شدن و ارتقا، مال ثروتمندان شده است نه مستضعفین و امثال من بدبخت و بی پول و .. . این اجحاف بندگان در حق بدگان است .این قوانین و مقررات و مصوبات نمی تواند مورد رضایت خدا باشد و شاید شدیداً ظالمانه است و جلو پیشرفت فرزندان امثال من را گرفته است انسداد طبقاتی بدتر از این نمی شود.
خدایا به داد بیچارگان و پول نداران نیز برس و آنها را از این شرایط استضعاف ساختارمند رها کن ، چون غیر از تو پناهی نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
بختیاری استاد تربیت سیاسی فوق لیسانس علوم تشیع در دوره های آموزش مدرسان سیاسی که در مرکز آموزشی تربیتی شهید کامیاب برگزار می شد گفت: هدف اصلی ما از برگزاری و گفتمان در این کلاس ها این است که بتوانیم با اخلاق خوب و داشتن برخورد مطلوب با دانش آموزان آن هارا جذب به مدرسه کنیم و کاری کنیم که دانش آموزان برای شروع مدارس لحظه شماری کنند.
وی در ادامه افزود: معضل اصلی جامعه ما این است که دانش آموزان ما برای تحصیل در ایران هستند اما وقتی موقع پیدایش استعداد و ثمر گرفتن از تحصیل آنها در کشور است این دانش آموزان به خارج از کشور می روند و دلیل این کار دانش آموزان ، تحقیرو توهین هایی است که در کلاس درس ناخواسته از معلمان می شوند و این عمل معلمان باعث از دست رفتن شمار زیادی از نخبگان کشور می شود.
وی در پایان گفت: ما باید با دانش آموزان یک ارتباط دوستانه برقرار کنیم تا در کلاس یک محیط دوستانه داشته باشی داشته باشیم تا باعث شود دانش آموزان بتوانند راحت تر سوالات و مشکلات خود را با معلم بیان کنند.
پانا
گروه اخبار /
علی اصغر فانی در نشست خبری خود اظهار کرد: در سال تحصیلی گذشته نسبت به سال قبل جمعیت تحت پوشش متوسطه اول از ۸۷ درصد به ۹۴.۳ درصد افزایش یافت و امیدواریم در سال تحصیلی جدید این روند روبهرشد ادامه یابد. سال تحصیلی گذشته در دوره متوسطه دوم پوشش تحصیلی دانشآموزان از ۷۶ درصد به ۸۳.۲۴ درصد افزایش یافت و این نشاندهنده توجه دولت به توسعه عدالت آموزشی است.
نیاز واقعی آموزش و پرورش۷۵۰ هزار نیروی انسانی است در حالی که هم اکنون حدود یک میلیون نیروی انسانی داریم.
وی با اشاره به فعالیتهای پرورشی مدارس، افزود: ۶۵۰ دارالقران افتتاح شد .
همچنین توسعه تربیت سیاسی و اجتماعی دانشآموزان و تنوع مجلات تربیت در عناوین مختلف برای سال تحصیلی جدید مدنظر است.
وزیر آموزش و پرورش با اشاره به برنامه ششم توسعه، گفت: فرصت خوبی است تا اولویتهای خود به ویژه الزامات اجرای سند تحول بنیادین را در برنامههای پیشنهادی بگنجانیم .
امیدواریم با اجرای سند تحول به ساحتهای ششگانه تربیتی دست یابیم و در نقشه راه استلزامات اجرای سند در نظر گرفته شده است.
علی اصغر فانی در نشست خبری با اصحاب رسانه در خصوص سیاست ساماندهی نیروی انسانی و کاهش جمعیت نیروی انسانی آموزش وپرورش از یک میلیون به ۷۰۰هزار نفر و تبعات این طرح در کاهش کیفیت آموزشی در مدارس، اظهار داشت:هم اکنون ۱.۵میلیون دانشآموز در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند و ۱۱.۵ میلیون دانشآموز از جمعیت ۱۳ میلیونی دانشآموزان در مدارس دولتی تحصیل میکنند.
وی افزود: در بخش دولتی به ازای هر ۱۵ دانشآموز یک نیرو داریم ، در حقیقت نیاز واقعی آموزش وپرورش وجود ۷۵۰ هزار نیروی انسانی است اما هم اکنون ۹۷۰ هزار نیروی انسانی داریم.
این موضوع یک پیام دارد و این است که نیروی انسانی وزارت آموزش وپرورش اصولی توزیع نشده است. توزیع نیروی انسانی آموزش و پرورش با توجه به رشته جنسیت و منطقه جغرافیایی نبوده است.
وی افزود: مهر ۹۵ نیز اولین ورودیهای دانشگاه فرهنگیان به آموزش و پرورش وارد میشوند و این میتواند نیاز فوری ما به نیروی انسانی را تا حدودی تأمین کند روشهایی که برای ساماندهی نیروی انسانی به کار بردهایم اصولی بوده و برای ایجاد توازن در نیروی انسانی موجود است و همچنان دنبال میشود.وزیر آموزش و پرورش گفت: آموزش و پرورش هم اکنون با اجرای سیاست ساماندهی و بهسازی نیروی انسانی به دنبال توزیع صحیح نیروی انسانی با توجه به رشته جنسیت و منطقه جغرافیایی است. هم اکنون در برخی مناطق با تورم و در برخی مناطق با کمبود نیرو مواجه هستیم. آموزش وپرورش ذیل سیاست ساماندهی نیروی انسانی به دنبال بهبود وضعیت موجود است و راههای ورورد نیرو به آموزش و پرورش گرفته نشده است چرا که از طریق فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان و سایر روشها نیروهای مورد نیاز را تامین میکنیم.
تسنیم
براي دومين بار محمدباقر نوبخت، معاون رييسجمهور و رييس سازمان مديريت و برنامهريزي كه مسووليت سخنگويي دولت را هم برعهده دارد صبح كاري خود را با ديدار نمايندگان تشكلهاي معلمي آغاز كرد. برگزاري اين نشست در فاصله يك هفتهاي و گفتوگوي دوساعته در اين جلسه نويددهنده رويكرد مثبتي در دولت يازدهم نسبت به جايگاه تشكلهاست.
اين رويكرد مثبت را در سخنان و مواضع شخص نخست دولت يعني رييسجمهور هم شاهد بوديم. او در جمع معلمان كه به مناسبت روز معلم در ارديبهشتماه سخن ميگفت بر حق اعتراض معلمان تاكيد ورزيد و به نوعي تشكلهاي صنفي و مدني را يك فرصت دانست. روحاني نهتنها خطاب به معلمان بلكه به كارگران هم اشاره كرد و از اينكه اين قشر و صنف پس از سالها امكان تجمع را پيدا كردند، ابراز خوشحالي كرد.
علياصغر فاني در قامت وزيري كه مشهور به محافظهكاري است نيز احتياط را كنار گذاشته و از همان ماههاي نخست وزارت در تعامل با تشكلهاي صنفي و سياسي عملا نشان داد براي اين نهادها رسميت قايل است و از ارتباط با فعالان استقبال ميكند.
اين جمله فاني كه گفته بود بايد فرهنگ امنيتي به امنيت فرهنگي تغيير يابد شاهبيتي شد براي يك مطالبه ديرينه كه همواره از سوي فعالان صنفي معلمان مورد تاكيد قرار ميگرفت چراكه كنشگران مدني حوزه تعليم و تربيت ادامه فعاليت خود را در فضاي امن و آرام، ممكن ميدانستند.
اصرار فعالان تشكلهاي مدني بر تعامل با مسوولان در واقع اصرار بر پيمودن مسير مدني براي بيان مطالبات است و تاكيد بر اين رويكرد كه حل مسائل آموزشوپرورش به طور يكجانبه حل نخواهد شد.
پاي بندي به مسير مدني و الزامهاي كنشگري صنفي از طرفين ميتواند تضمينكننده استمرار اين مسير باشد در اين راستا از دولتمردان و نهادها و دستگاههاي دولتي انتظار ميرود پيشقدم باشند چرا كه آنها در مسند قدرت قرار دارند لازم است اعتمادسازي از سوي آنها آغاز شود چرا كه جلب اعتماد از طرف صاحبمنصبان اميد را در جامعه معلمي گسترش ميدهد و سرمايههاي انساني را در مسير اهداف دستگاه تعليم و تربيت قرار ميدهد.
اميد و اعتماد از شاخصهاي مهم رواني و اجتماعي است كه هم نشانه مدنيت است و هم تقويتكننده و گسترشبخش ويژگيها و سرمايه مدني و انتظار ميرود در دولتي كه نام تدبيرواميد را بر خود گذاشته، توجه جديتري به اين مهم صورت گيرد.
معاونان وزير به ويژه معاون پشتيباني و حقوقي و امور مجلس نيز نشستها و ديدارهايي با نمايندگان تشكلهاي معلمي داشتند و به تبع آنها مديران كل در استانها و روساي برخي مناطق نيز تعاملاتي با فعالان صنفي معلمان برقرار كردند.
اين موارد كه در دوره هشت ساله دولت نهم و دهم به كلي تعطيل شده بود و باوري به آن وجود نداشت جامعه معلمان را به تحرك و پويايي واداشت؛ تحرك و پويايياي كه بيترديد بايد رنگ و بوي مدني داشته باشد تا استمرار داشته و اعتماد متقابل را موجب شود.
هر چند در ماههاي اخير تحركات جامعه معلمي در مواردي با سوءظن مواجه شد اما به طور كلي براي دولتمردان دولت يازدهم ثابت شده است كه معلمان و تشكلهاي معلمي بر قرارگرفتن در مسير مدني و صنفي اصرار دارند. چهرههاي شاخص و با تجربه تشكلها تمام تلاش خود را بهكار گرفتند تا عطش ايجادشده براي بيان مطالبات را مديريت كنند و از كشيده شدن به وادي افراط و هرج و مرج جلوگيري شود.
معلمان ميدانستند و ميدانند فضاي ايجاد شده پس از استقرار دولت يازدهم يك فرصت است؛ فرصتي كه هم نبايد از دست داد و هم نبايد تبديل به تهديد شود.