هر انسانی به دنبال بهتر زیستن و داشتن زندگی توام با رفاه و آرامش و امنیت است . هرملتی به دنبال پیشرفت و ترقی و توسعه و سربلندی کشورش می باشد .
امروز جهانیان برای رسیدن به برتری علمی، سیاسی، نظامی و عمرانی فرهنگی با هم رقابت می کنند و آن کشورهایی موفق تر هستند که سبک زندگی صحیح و ایده ال را سرمنشاء و سرلوحه ملت خود قرار داده اند .
ملت بزرگ ایران بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ( ره) با تلاش و کوشش، ایثار، فداکاری و مقاومت در برابر همه توطئه های استکبارجهانی با همه موانع و تحریم ها و جنگ ها و کارشکنی ها و تهدیدها و آدرس اشتباه دادن دشمنان و آشنا نبودن بعضی از دوستان انقلاب با شیوه های توسعه ولی موفق به فتح دروازه ها و پیشرفت های علمی در عرصه های نظامی، پزشکی ،هوا فضا، نانو، لیزر و انرزی صلح امیز هسته ای سلول های ،عمرانی، ورزشی و اقتدار سیاسی و سیاست خارجی شد .
تا آنجایی که ایران اسلامی در بعضی از رشته ها جز چند کشور جهان محسوب می شود ولی با این همه اوصاف در بعضی از بخش های حقیقی و اصلی جامعه توفیقاتی حاصل نکردیم و همین امرباعث عقب ماندن از قافله مدنیت و پیشرفت است که در شان ملت بزرگ اسلامی و متمدن ایران نیست .
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در جمع مردم خراسان شمالی موضوعاتی را مطرح نموده و فرمودند رسیدن به سبک زندگی و تمدن نوین اسلامی هدف انقلاب اسلامی است که بر دو بخش تقسیم می شود یکی بخش ابزاری وسخت افزاری و دیگری بخش متنی و اصلی و حقیقی و نرم افزاری. ایشان تاکید فرموده ما در بخش ابزاری و علمی و صنعتی پیشرفت ها یی داشته ایم ولی در بخش حقیقی آن چیزهایی که متن زندگی را تشکیل می دهند همان سبک زندگی است مانند مسـئله خانواده ،مسکن الگوی مصرف ،تفریحات، مسأله کسب و کار،رفتار در خانه، محیط کار با رئیس و مرئوس با مامور دولت و با پلیس و نظافت و نظم در جامعه عدالت اجتماعی و کلا" اخلاق عمومی و فرهنگ زندگی توفیقاتی نداشته ایم ؛ ایشان تاکید دارد اگر در بخش متنی و حقیقی پیشرفت نکنیم موفقیت های بخش اول فایده ندارد و از نخبگان و اندیشمندان حوزویان دانشگاهیان و فرهنگیان و صاحبان قلم و بیان و جوانان درخواست نمودند پیرامون این موضوعات جهت رسیدن به سبک زندگی طیبه و سالم و ایده ال اقدام نمایند ایشان مطرح فرمودند.
معضلات جامعه
1- چرا فرهنگ کارجمعی در ایران ضعیف است ؟
2- چرا روابط اجتماع به حقوق متقابل رعایت نمی شود ؟
3- ازدیاد طلاق ،عدم رعایت فرهنگ رانندگی و آپارتمان نشینی ، الگوی تفریح سالم ،افزایش دروغ ،قانون گریزی، عدم وجدان کاری ،بی توجهی به تولیدات داخلی ، افزایش مصرف گرایی و اسراف و عدم رعایت حقوق زنان ، زیادشدن ربا و مواد مخدر و کم شدن ساعات کار و مطالعه ....
حقیقتا سطح زندگی مردم ایران با دهه های اول و دوم انقلاب ازلحاظ اقتصادی و رفاهیات بسیار تفاوت کرده است اکثر آحاد ملت از داشتن خانه ،ماشین ،امکانات زندگی برخوردارند ولی باز می بینم مردم از نظام اداری و اقتصادی و سیاسی و عدالت اجتماعی و فرهنگی جامعه راضی نیستند و آن بعد نارضایتی مربوط به سبک زندگی است که انشاءالله باعمل به فرمایشات مدبرانه و راه گشای مقام معظم رهبری شاهد تحول بزرگ در شیوه و سبک زندگی ملت شریف ایران اسلامی باشیم.
لذا برای عملیاتی و اجرایی کردن این نهضت بزرگ سبک زندگی لازم است ابتدا توسط مجلس شورای اسلامی، شورای تشخیص مصلحت، شورای عالی فرهنگی کشور، مهندسی و نقشه راه آن تهیه و ابلاغ و توسط دانشگاهیان، فرهنگیان و حوزویان، و صاحبان منابر و رسانه های عمومی و رسانه ملی تبیین و تشریح و اطلاع رسانی و عامه مردم جامعه نسبت به اجرای آن اقدام نمایند و از این مطلب نباید غافل شد که هر برنامه ای جهت اجرا نیاز به دو ابزار دارد ؛ یکی آموزش و دیگری تشویق و تنبیه
تعریف سبک زندگی
سبک زندگی طرز تلقی عادت ها ، نگرش ها، معیارها ، یا به تعبیر دیگر عبارت است اخلاق فردی واجتماعی که از افراد جامعه سر می زند .
انواع سبک زندگی
سبک زندگی الهی، سبک زندگی غربی، سبک زندگی شرقی
که در این مقال منظور سبک زندگی طیبه، سالم و متمدن و مترقی الهی است .
هدف از آفرینش انسان
خالق بشر پروردگار عالم می فرماید :
ماخلقت جن وانس الا لیعبدون
هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها
هدف از آفرینش را بندگی خداوند و عمران و آبادانی زمین می داند و برای رسیدن به یک زندگی سالم پاک و عقلانی و خردورز و سرافراز و مفتخر و پویا که ساکنین آن اظهاراحساس آرامش و شادابی و عزت کنند به بندگانش امر به همکاری و تقوا می کند .
و تعاونو علی البر وتقوی
اعتصموبحبل الله جمیعا
یا در بیان دعا آرزومی کنیم
اللهم اجعل محیای، محیا محمد وال محمد و مماتی، ممات محمد و آل محمد (ص)
شیوه و سیره پیامبر و ائمه اطهار بهترین الگو و اسوه سبک زندگی طیبه الهی برای مسلمین است و آن را ما آرزومی کنیم و باید به آن جامعه عمل بپوشانیم .
اهمیت بحث سبک زندگی
هدف از ضرورت پرداختن به سبک زندگی ایجاد یک تمدن اسلامی است و منظور آن بهبود بخشیدن به شرایط زیستی کلیه افرادی که در جامعه زندگی می کنند . آنچه ملت ایران را می آزارد و اعتراض ها را در پی دارد عمل نکردن به آموزهای دینی و شریعت و قوانین موضوعه کشور است یعنی ما قانون داریم ولی عمل به قانون در کشور ضعیف است .
سبک زندگی آن قدر مهم و اساسی است حتی برای کسانی که به معنویت هم اعتقادی ندارند خوب است ، هدف رسیدن به فلاح و رستگاری و رفاه و آرامش و امنیت و عدالت اجتماعی و جامعه ایده ال است و مردمی در این امر پیش افتادن که زودتر اهمیت آن را درک و به آن عمل کردند .
سابقه سبک زندگی
غربی ها تا قرن هجدهم و نوزدهم میلادی هیچ توجهی به چگونگی شکل زندگی خود نداشتند و از یک نوع زندگی بربریت اجتماعی تبعیت می کردند و تقریبا" سبک زندگی در دهه هشتاد در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جدی دانشممندان غرب قرار گرفت . با عنایت به اینکه پیشرفت های اجتماعی فرهنگی اقتصادی بعد از قرون پانزده و شانزده میلادی پس از ظهور دوره رنسانس شروع شد ولی در نیمه دوم قرن بیستم موفق به تغییر سبک زندگی شدند .
غربی ها با علم گرایی و تغییر الگوی مصرف و اصلاح سبک زندگی و اصالت دادن به فرد و خصوصی کردن اقتصاد به منظور ارتقاء توان مردم و بسترسازی و مشارکت مردم در اداره جامعه و اهمیت و اولویت بخشیدن به تولید به جای فرهنگ مصرف و فرهنگ قناعت به جای فرهنگ مصرف و توجه به سرمایه انسانی در کنار منابع دیگر برنامه ریزی کردند و به نقش آموزش وپرورش در تربیت نیروی انسانی اقدام و آموزش وپرورش را ازحالت مصرفی به تولیدی و سرمایه ای تعریف کردند .
نقش آموزش وپرورش در سبک زندگی
جایگاه آموزش و پرورش
1- آموزش و پرورش در واقع به منزله قلب پیکره اجتماع است .
2- آموزش و پرورش زمینه ساز رشد فکری و شکوفایی استعدادها و اخلاق انسانی یک جامعه پویا است .
3- آموزش و پرورش وظیفه پرورش و تربیت نیروی آ گاه ،کارآمد،متعهد،و دانشمند و ماهر است.
4- آموزش و پرورش تعلیم و تربیت و آموزش و تزکیه تنها راه کمال انسان به سوی سعادت و خوشبختی است .
5- آموزش وپرورش به عمل و فرآیندی اطلاق می شود که از طریق آن دانش و مهارت و شایستگی و کیفیت های مطلوب رفتار یا منش به فرد آموخته می شود .
6- آموزش و پرورش سازگاری بین زندگی مادی و معنوی و اجتماعی کردن دانش
7- آموزش و پرورش مي تواند ، محل تأمين افراد و نيروي کار مناسب براي توسعه اقتصادی باشد .
8- نظام آموزشي مي تواند به وحدت سياسي ياري رسانده و موجب کسب آگاهي هاي سياسي و افزايش مشارکت سياسي گردد .
مشارکت سياسي به عبارتي همان داشتن نقش بيشتر مردم در نظام سياسي است واين امر،نيز به روند انباشت و توزيع مجدد قدرت ارتباط دارد.مشارکت زماني معناي واقعي پيدا مي کند که از پايين به بالا باشد ؛ به زبان ديگر، مردم خود بخواهند در روند فعاليت نظام سياسي دخالت داشته باشند و اين امر حاصل نمي شود مگر در صورتي که اعتماد و اطمينان لازم و متقابل ميان نخبگان و مردم ايجاد شود ، دراين صورت اين اعتماد منجر به استقلال مردم در انتخاب مشارکت به عنوان يک روش مي گردد .
اهمیت و توجه جدی و اولویت بخشیدن به آموزش و پرورش
در قرن اخیرکشورهای غربی زودتر از ما به اهمیت و آثا راجتماعی و اقتصادی آموزش وپرورش پی بردند درحالی که جوامع توسعه نیافته آموزش و پرورش را مصرفی و ناکارآمد فرض می کنند .
لذا آدم اسمیت اقتصاد دان کلاسیک می گوید:
آموزش افراد رادر واقع نوعی سرمایه گذاری می داند و اظهار می دارد فردبا آموزش توانا می شود و آموزش و پرورش یک نوع سرمایه گذاری ملی و رکن اصلی توسعه است.
براین اساس ژاپن، آلمان،فرانسه، امریکا قطب های عمده صنعتی درصد قابل توجهی از بودجه و سود ناخالص ملی خود را به امر آموزش و پرورش کارکنان خود اختصاص می دهند و اعتقاد دارند که جامعه توسعه یافته باید از نظر فرهنگی و علمی به رشد و بالندگی برسد و آموزش وپرورش باید روحیه تولید علم و اختراع و پیشرفت و کسب آگاهی را افزایش دهد و ایمان دارند که انسان با آموزش وپرورش به سرمایه مبدل می شود و حقیقتا هر کشوری که دراین راه گام برداشت و تلاش وافر نمود بدون شک از رشد و توسعه ویژه ای در آینده برخوردار خواهد شد .
در واقع ، منابع انسانی پایه های اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهد و انسان را قادرمی سازد تا ازطبیعت و ماشین بهتر استفاده نماید .
پس نتیجه می گیریم مهمترین عوامل موثر برپیشرفت و ترقی و توسعه جوامع مدرن این است که از آموزش و پرورش توانمند و کارآمد برخوردار هستند ، مضافا اینکه آموزش و پرورش کانون انتشار دانایی است و دانایی مقدمه توانایی است .
چه نیکو شاعر پارسی فردوسی بزرگ سروده
توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
خرد افسرشهریاران بود خرد زیور نامداران بود
خرد زنده جاودانی شناس خردمایه زندگانی شناس
و چه نیکوتر مولای سخن امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) می فرماید :
تفاوت هر فردی با فرد دیگر به علم ، دانش،خرد است .
و امروز پیشرفت جهان توسعه یافته مدیون علم، خرد و دانش است
علم و تکنولوژی با رشد و گسترش وسیع و جهان شمول به عنوان عامل مهم واساسی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری به حساب می آید .
پیاژه عقیده دارد : " هدف اساسی آموزش و پرورش بار آوردن و پرورش افرادی است که بتواند دست به کارهای خلاق و تازه بزند ."
به هرحال هر رشته ای دارای علم و دانشی است که بایدآن علم را آموخت و آموزش داد و به مرحله عمل رساند .
نقش معلم در اجرای سبک زندگی
حضرت امام خمینی ( ره) بنیان گذار انقلاب اسلامی می فرماید : ( وظیفه معلم هدایت انسان به سوی خداست)
نقش معلم در جامعه، نقش انبياست؛ انبيا هم معلم بشر هستند. تمام ملت بايد معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم بايد باشند و تمام افرادش متعلم .
دست تواناي معلم است که چشم انداز آينده ما را ترسيم مي کند. اگر مي بينيد که اميرمؤمنان، مولاي متقيان علي (ع) مي فرمايد: (من علمني حرفاً فقد صيرني عبداً) هرکس چيزي به من بياموزد، مرا غلام خويش کرده است. اين بيان براي ما درس است تا معلمان قدرخود را بدانند و تشخيص دهند که چقدر، وجود آنها در سرنوشت يک ملت مؤثر است .
سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام بعد از توده های مردم در دست طبقه تحصیل کرده است .
مقام معظم رهبری می فرماید :
معلم در واقع شکل دهنده و پرورش دهنده گوهرها گرانبهاست و کودکان و نوجوانان کشور هستند و رسیدن به یک جامعه سرافراز، شجاع خرد ورز و آزاد ،عقلانی در گرو آموزش و تربیت صحیح کودکان و نوجوانان اگر معلم خوب عمل کند، صحيح عمل کند، نقش معلم و مربى در جامعه ى ما، نقش تراز اول است معلم است که ما را می تواند شجاع یا جَبان، بخشنده یا بخیل، داکار یا خودپرست، اهل علم و طالب علم و فهم و فرهنگ،یا منجمد و بسته و پای بند به تفکرات جامد بار بیاورد.
معلم است که می تواند ما را متدین، باتقوا، پاک دامن،یا خدای ناکرده بی بندوبار، بار بیاورد با تدبير عمل کند، با دلسوزي عمل کند، به نظر ما همه مشکلات جامعه حل ميشود.
لذا از آنجایی که معلمان به عنوان قشری که مورد اعتماد تمامی افراد و جامعه هستند و بیشترین مخاطبان جامعه را در اختیار دارد و می تواند نقش بسیار موثری در سبک زندگی طیبه الهی داشته باشد .
الحمدالله سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بر اساس منویات و بیانات مقام معظم رهبری برگرفته از آموزهای دینی و قرآنی و وارد کردن تعالیم روح بخش اسلامی درسبک زندگی ازطریق مدارس و دانش آموزان است و این مهم تنها با افکا ر متعالی و تلاش معلمان متدین و متعهد و با ایمان و علاقه مند میسر می باشد .
وظیفه معلمان در ارائه و عملی نمودن سبک زندگی طیبه
1- تزکیه خودسازی به منظور دیگرسازی
2 - ترویج تقوا ،ایمان ،علم و نظم
3- معلمان ب ه دنبال اصلاح جامعه باشند نه معترض و تماشاگر
4- تولید علم و گرایش به علم آموزی
5- آشنایی به علوم قدیم و جدید
6- گسترش آگاهی به جامعه جهت تغییر روش نامناسب زندگی
7- تعلیم و تزکیه واقعی و آموزش فلسفه معانی زندگی به نسل های آینده
8- آموزش آداب اسلامی
9- به وجود آوردن انگیزه مطالعه و کتابخوانی
10- ترویج روحیه خودباوری، صبر و بردباری ،کارجمعی
11- افزایش حس همدلی و همبستگی و برانگیختن حس رقابت سالم میان آنان در کسب فضایل
12- تشویق به داشتن افکار مثبت ،همت بلند، امید به آینده، کنجکاوی و تن دادن به کار
13-گسترش فرهنگ کتابخوانی
14- گسترش فرهنگ تفکر و تعقل
15- گسترش اعتمادبه نفس در کودکان و نوجوانان
16- گسترش فرهنگ آینده نگری
17- ترویج کار گروهی و همکاری
18- افزایش حس رقابت سالم میان دانش آموزان
پاداش معنوی معلم
پیامبر(ص): ارزش معلم برتری عالم برعابد مانند برتری من بر کمترین شماست .
و می فرماید: خداوند فرشتگان و اهل زمین حتی مورچه گان در لانه و ماهی دریا برمعلم خوبی درود می فرستد .
يكي از اهداف مهم آموزش و پرورش و وظايف به حق مسئولان در درجه اول، حس توجه به معلم و ايجاد فضايي مناسب و بر اساس عدالت و رفع تبعيض براي اوست تا بتواند در اين فضا خود را وقف جامعه و نسل هوشياري بكند كه ديگر با كلمات متناقض و بي توجهي، نمي توان آن ها را به بازي گرفت، توجه به معلماني كه شعله هاي آگاهي، روشني، تحوّل و بالندگي از آن ها نشأت مي گيرد و اگر معلم را رها كرديم و در وادي غم معيشت گرفتارش ساختيم، نسلي طغيان گر رها شده است و جامعه به گرداب رذيلت و پستي هدايت مي شود و اين نه شعار و بازي با كلمات كه واقعيّتي است كه آن را لمس مي كنيم و با نگاه عميقي به اطراف خود خواهيم دانست كه معلّمان چقدر مي توانند الگو باشند و در ساختن و بارور نمودن انديشه و رشد و شكوفايي مؤثرند و فراموش نكنيم كه جوامع پيشرفته، مسلماً" رشد و تحولات شگرف خود را مديون انسان هايي مي دانند كه عمر خود را صرف تعليم و تعلم مي نمايند و در تغيير اساسي و بنيادي ساختار جامعه بسيار تأثير گذارند و توجه به آنان در واقع ارج نهادن به جامعه و تمامي ملّت است و بي توجهي به آنان، در نظر نگرفتن نسلي است كه چونان سيلي ويرانگر، ريشه ها را به مخاطره انداخته، همه چيز را از بين مي برد
بدیهی است اگرقرار باشد به یک جامعه نمونه و الگو تبدیل شویم ابتدا باید موانع توسعه را ازسرراه برداشت و با یک آمادگی و استقبال همگانی کج اندیشی ها و تفکرات و سلایق و چالش های اشتباه را با گام های استواربرداشت و نسبت به بسترسازی و اصلاح جامعه اسلامی اقدام نمائیم .
چالش ها و موانع موجود در نظام آموزش و پرورش ایران
1- عدم جذب نیروهای نخبه و یا استخدام بر اساس معدل بالا درآموزش و پرورش
2- عدم ارزشیابی مستمر از معلمان
3- پرداخت حقوق و مزایا براساس سنوات نه براساس توانایی ها و ابتکارات و نوآوری
4- ناتوانی مالی و کمبود سرانه مدارس
5- دولتی بودن مدارس
6- کمبود مساحت مدارس و نبود امکانات لازم مانند زمین چمن ورزشی، سالن بدن سازی و ورزش، سالن استخر ، رستوران، کارگاه فنی و حرفه ای،سالن آی تی و رایانه
7- تصمیم گیری متمرکز و مرکزی و وزارتی درخصوص عنوان تدریس و اداره مدارس
8 - محدودیت زمانی حضور دانش آموزان در مدرسه و در زنگ های فوق برنامه
9- پایین بودن شان مقام معلم در اجتماع
10- پایین بودن سطح دانش و مهارت حرفه ای و به روز معلمان
11- پایین بودن حقوق و مزایای معلمان
12-نداشتن انگیزه و رغبت کار اضافه در اکثریت معلمان به دلیل پایین بودن معیشت اقتصادی
13- پایین بودن سطح سواد و درآمد اغلب اولیا و بی توجهی به سرمایه گذاری برای تحصیلات فرزندان خود
14- عدم تناسب دروس با بازار کار و اشتغال-ایستایی دربرابر تغیر و عدم مشارکت عملی فرهنگیان دربرنامه های توسعه ای کشور
راهکارها
1- توجه به پژوهش و تحقیقات و تفکر و مطالعه و تولید علم
2- نگاه تولیدی و سرمایه ای به آموزش و پرورش
3- جایگزینی فرهنگ تولید به جای فرهنگ مصرف
4- جایگزینی فرهنگ احترام، اعتماد، محبت،همکاری به جایی فرهنگ دشمنی، قهر ،تنگ نظری ،بی تفاوتی
5- جایگزینی فرهنگ منافع ملی و نفع رسانی به همه و ایثار بر منفعت طلبی و تنگ نظری و زراندوزی
6- جایگزینی فرهنگ عدالت گستری بر فرهنگ تبیض ،پارتی بازی
7- جایگزینی فرهنگ قانون گرایی و ضوابط برقانون گریزی و روابط
8- جایگزینی فرهنگ وحدت،یک دلی به جای فرهنگ جناحی، باندی و طایفه ای
9- جایگزینی فرهنگ قدرت تغییر و اصلاح بر فرهنگ سنت های خنثی و بی اثر
10- جایگزینی فرهنگ تشویق معروفات به جای فرهنگ منکرات
11- جایگزینی فرهنگ قناعت به جای فرهنگ اسراف
12- جایگزینی فرهنگ خصوصی سازی بر فرهنگ انحصاردولتی، واگذاری آموزش و پرورش به بخش خصوصی
13- جایگزینی فرهنگ و تدبیر و افکار مثبت امید به آینده به جای فرهنگ بی برنامگی ،منفی گرایی ،یاس
14- جایگزینی فرهنگ هوشیاری، بیداری، بصیرت به جای فرهنگ سطحی نگری، سادگی، عوام زدگی
15- جایگزینی فرهنگ صداقت و راستی امانت داری به جای دروغ و فریب و خیانت
16- جایگزینی فرهنگ خوداشتغالی و صادرات به جای فرهنگ شغل دولتی و واردات
17- جایگزینی فرهنگ بومی و اعتماد به جوانان و بی اعتمادی به استکبار به جای قرهنگ خودباختگی و غرب زدگی
18- جایگزینی فرهنگ مقاومت به جای فرهنگ سازش
19- جایگزینی فرهنگ خدمت به جای فرهنگ ریاست
20- افزایش حقوق و مزایای معلمان به منظور ارتقاء قدرت خرید و ایجاد انگیزه درآنان
21- حذف آموزش رایگان عمومی به جهت مشارکت اغنیا درتوانمند سازی مدارس
22- ساخت مدارس مجهز با تمام امکانات لازم و افزایش ساعت بیشتر حضور دانش آموزان در مدرسه
23- سپردن اداره مدارس به دست هیات امنای اولیا
24- آموزش مستمر ضمن خدمت معلمان و احتساب و بهره مندی ازمزایای آن
26- تامین منابع درآمدی از ناحیه جذب نیروهای تحصیل کرده از ادارات، شرکت ها و آحاد مردم و خیرین
27 - قدردانی از معلمان ممتاز و ساعی و پرتلاش و اثرگذار و مبتکر و دارای تالیف و پژوهش
28 - ایجاد عشق و علاقه و انگیزه و امید به آینده بهتر در فراگیران
29- اجرای برنامه های هنری ،ورزشی ، پرورشی، فرهنگی ، مهارتی و برگزاری مناسبت ها و همایش ها و اجرای برنامه های شاد با مشارکت همه معلمان و دانش آموزان
30- تثبیت مدیریت براساس شایسته سالاری نه جناحی و سیاسی
31- حضورفعال معلمان در آموزش سبک زندگی و توسعه درمدرسه و جامعه
32- توجه به فرد گرایی مثبت به منظور شناخت خود وپی بردن به استعدادها و توانمندی های خود
33- سپردن کارها به مردم ( اجرای اصل 44) و افزایش گروه های نظارتی به جای بزرگ کردن دولت و خدمات دولت
33- جایگزینی فرهنگ سخت کوشی به جای فرهنگ راحت طلبی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
تعدادی از معلمان هنرستانی در تهران به دلیل بخشنامه جدیدی که آموزش و پرورش تهران در مورد جابهجایی معلمها صادر کرده است، به اجبار باید برای سال جدید معلم پایه اول ابتدایی باشند؛ بخشنامهای که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش آن را کار اشتباهی میداند.
اما این تنها بخشی از واقعه است؛ با توجه به تغییراتی که در نظام آموزشی ایجاد شده، بسیاری از معلمان باید از مقطع متوسطه اول به کلاسهای سوم و چهارم ابتدایی بروند. اول، دوم، سوم و چهارم ابتدایی که از مهمترین مقاطع آموزشی هستند و باید معلمان تخصصی بیشتری از معلمان مقاطع دیگر بهویژه برای اول ابتدایی داشته باشد، چندان در آموزش و پرورش جدی گرفته نمیشود.
در حال حاضر 17 معلم پیمانی یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران یا باید به دستورالعمل آموزش در مقطع اول ابتدایی تن بدهند یا اینکه از کار بیکار شوند.
این در حالی است که تدریس در مقطع اول دبستان تخصص خاص خود را میخواهد که قطعا معلم مقطع دبیرستان این تخصص و روحیه را ندارد.
یکی از معلمهایی که در مقطع دبیرستان تدریس میکرد و حالا بعد از سالها تجربه تدریس در هنرستان، باید به اجبار در مقطع اول ابتدایی تدریس کند میگوید: «به دلیل اینکه ما جزء معلمهای پیمانی هستیم، آموزش و پرورش بدون اینکه از ما سوال کند برای سرنوشت ما تصمیم گرفته است. من سالها در هنرستان تدریس کردهام، چطور میتوانم یکشبه معلم اول ابتدایی بشوم؟ »
او تاکید میکند: « اداره آموزش و پرورش کل، بدون هماهنگی با رئیس آموزش و پرورش منطقه بخشنامه را صادر کرده است و حالا اگر ما برای تدریس در مقطع ابتدایی خودمان را معرفی نکنیم، حقوقی از آموزش و پرورش دریافت نخواهیم کرد.»
این معلم با بیان اینکه معلمهای هنرستان تخصص تدریس در هنرستان دارند، نه مقطع ابتدایی، میافزاید: « قطعا تدریس به دانشآموزان اول ابتدایی تخصص میخواهد که ما نداریم. چرا آموزش و پرورش چنین بخشنامهای را صادر کرده که هم به معلم و هم به دانشآموزان ضربه میزند؟ »
او عنوان میکند: « آموزش و پرورش به نیروهای هنرستانیاش احتیاج دارد و اگر ما مجبور شویم به مقطع دیگر برویم، کلاسهای درس هنرستان چه میشود؟ اگر در یک مقطع دیگر کمبود معلم دارند که نباید کلاسهای درس مقاطع بالاتر را خالی از معلم کنند. »
این معلم که یکی از 17 معلم منطقه 15 تهران است که باید برای سال تحصیلی جدید مقطع ابتدایی را تدریس کند، میگوید: «این ظلم است که ما را تحت فشار قرار دادهاند و هیچ انتخابی وجود ندارد. باید طبق بخشنامه یا قبول کنیم یا با تدریس خداحافظی کنیم.»
کار غلطی است
در حالی که تعدادی معلم از مقطع دبیرستان به مقطع اول ابتدایی جابهجا شدهاند، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش میگوید: « این کار غلطی است و اصلا نباید چنین اتفاقی در آموزش و پرورش رخ میداد، با کدام مجوز و بخشنامه چنین کاری صورت گرفته است؟»
محمد دیمهور، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش تاکید میکند: «اینکه معلمهای مقطع هنرستان باید مقطع اول ابتدایی را تدریس کنند، اصلا به صلاح نیست و قطعا مورد قبول ما نیست.»
او میگوید: «قطعا برای پایه اول ابتدایی باید معلمهایی که تخصص تدریس در دوره ابتدایی را دارند، سر کلاسها حضور داشته باشند نه اینکه از یک مقطع متفاوت با تخصص متفاوت، معلم سر کلاس اول ابتدایی بیاورند. »
دیمهور با بیان اینکه در مقطع ابتدایی با کمبود معلم روبهرو هستیم، میگوید: «معلمهای مقطع متوسطه میتوانند در چهارم و پنجم ابتدایی تدریس کنند. به هیچوجه تدریس این معلمها در اول ابتدایی قابل قبول نیست.»
آسیب دوطرفه است
زهرا خماریان، کارشناس آموزش ابتدایی میگوید: «هر عقل سلیمی چنین کاری را غلط میداند که معلم مقطع دبیرستان به دانشآموزان اول ابتدایی درس بدهد. دنیای این دو مقطع و دانشآموزانش متفاوت است.» او با بیان اینکه اجرای چنین بخشنامهای آسیب دوطرفه است، میافزاید: «اگر چنین طرحی اجرا شود هم معلم و هم دانشآموز آسیب میبینند. دانشآموزی که نوع تدریس و ارتباط معلمش را دوست نداشته باشد از درس زده میشود و در کنار این موضوع معلمی که نتیجه مطلوبی از تدریسش نبیند، افسرده میشود.»
خماریان بر این باور است که حضور معلمهای دبیرستان سر کلاس دانشآموزان اول ابتدایی که حساسترین مقطع تحصیلی است مشکلاتی را در آینده به وجود میآورد که میتواند به نظام آموزشی ضربه بزند.
او با بیان اینکه تدریس در مقطع ابتدایی بهویژه اول دبستان تخصص میخواهد، تاکید میکند: « روحیه و نوع تدریس به دانشآموزان دبستان با کل مقطعهای درسی متفاوت است. معلم این مقطع باید بتواند ارتباط خوبی با دانشآموز برقرار کند. روحیه معلم دبیرستان برای دانشآموزان ابتدایی بسیار خشن است. »
خماریان عنوان میکند: «اگر آموزش و پرورش به دلیل مشکل کمبود نیرو در مقطع ابتدایی دست به چنین کاری زده است حداقل باید دوره آموزشی یا کارورزی برای آنها برگزار کند، نه اینکه به یکباره آنها را وارد فضای ابتدایی کند.»
نابه سامانیهای باقیمانده از وزارت آموزش و پرورش دولت قبل، تغییرات متعدد نظام آموزشی در دولتهای نهم و دهم و کمبود بودجه این وزارتخانه، آموزش و پرورش را با کمبود معلم در برخی از مقاطع تحصیلی روبهرو کردهاست.
روزنامه فرهیختگان
گروه اخبار /
دال نیوز - گفت و گو با محمدتقی سبزواری، عضو کانون فرهنگیان شیراز، کارشناس مسایل آموزش و پرورش و فعال صنفی- آموزشی
مدارس را دريابيم. چيزي به شروع سال تحصيلي نمانده است. بسياري از مدارس بيش از سه ماه را در تعطيلي به سر بردهاند و معدودي نيز جز در ماه رمضان به گونههاي مختلف به كار بودهاند. هم بچههايي كه در استراحت مطلق سر كردند و هم دانشآموزاني كه در كلاسهاي مختلف اجباري و يا شبه اجباري مدارس شركت كردند، اگر مورد اين سؤال واقع شوند كه در آستانهي بازگشايي مدارس چه احساسي داري؟ ـ همان كليشههاي صدا و سيمايي! ـ معلوم نيست اگر حرف دل شان را بر زبان بياورند قابل پخش عمومي باشد.
در عين حال جالب توجه است كه در ميان گريزپاترين بچهها نيز، گريز از مدرسه به صورت عملي و فعلّيت يافته ديده نميشود و يا آمار آن چنان نادر و كمياب است كه قابلّيت ذكر ندارد. اين حسّ دوگانه، كه هم همهي مشقّات مدرسه رفتن را تحمّل ميكنند و هم چيزي به نام شوق در وجودشان موج نميزند ناشي از دو چيز است: بچهها ميدانند كه تحصيل آموزشگاهي اولين و منحصرترين پلّكان ترقي و پيشرفت شخصي است، نيز آنها خوب دريافتهاند كه تكراريترين اتفاقات، فعلاً در زندگيشان همان مدرسه رفتن و تبعات آن است. پس شور و شوق را چه جايي است؟ و امّا آيا نميتوان به اين همه زحمت و تكليف كه براي دانشآموزانمان فراهم و تحميل كردهايم، مراتب شور و شوق را هم بيفزاييم و واقعاً نام خانهي دوم را زيبندهي مدارس كنيم؟
واقعيت آن است كه در خانهي اول زندگي ميكنند، و نه خستگي و ملال و افسردگي ميورزند. خانهي دوم نيز ميبايد محل زندگي باشد؛ گيرم جنس شور و شوقش متفاوت از اوّلي بنمايد. شوق زيستن در خانهي پدري و مادري، همان است كه فرد احساس امنيت كند و در دو بعد مادي و معنوي به ارضاي نيازهايش بپردازد و بعد از احساس سرپناه امن و سفرهي گرم، رفتار نرم و گفتار دلنشين را ببيند و بشنود و هكذا.
خانهي دوم نيز از اين امر مستثني نيست، هر چند كه جنس ايمني و امنيّتش چيز ديگري است: احساس پيشرفت در سايهي جوشش شور و شوق و حسّ دريافت مهارتهاي زندگي و جامعهپذيري.
اگر بلندمدت ميانديشيم، بايد سندهاي چشمانداز در نظام آموزش و پرورش جدّاً فراتر از تربيت و تدوين بستههاي انساني در قالب محفوظات و روزمرّگيهاي آموزشي باشد و حتماً بايد نگاه يك سونگرانهي كنكور محوري و دانشگاه هدف، به نگاه جامع شهروندپروري و مهارتآموزي براي احساس خوشبختي تبديل شود، مطمئناً تا يكي دو سال آينده، وضعيت رواني كنكور و موقعيت جذب دانشگاهها آسانتر از وضعيت فعلي هم خواهند شد. (به يادآوريم وضعيت يكي دو دهه قبلتر را، و البته از نظر تنش و استرس، وضع چندان بهينه نشده است.)
در روزگار پيش رو بايد منتظر بمانيم كه بسياري از صندليهاي دانشگاهي ـ به خصوص غيرانتفاعيهايي كه مقرر شده است از اين پسوند تشريفاتي رهايي يابند! ـ در به در دنبال دانشجو بگردند و احياناً به در بسته بخورند! زينروي، همچنان تاخت و تاز مدارس را بهصورت كنكورمحوري ادامه دادن، ناسازگاري روش با اهداف درازمدت خواهد بود. بهخصوص مدارس در سطوح ابتدايي، كه سالهاست درگير رفتارهاي خارج از خصوصيات ذاتي اين سنين شدهاند، بايد دوباره به سياههي اهداف خود در اين سنين دقت كنند: اهداف رفتاري در سنين دبستاني چه چيزهايي هستند؟ اگر سخن از شور و شوق به ميان آورديم و لازمهي يك تحصيل دلنشين با خاطرههاي ماندني را محيط شوقآور مدارس دانستيم، پس ميبايد مراتب شور و شوق را فراهم كنيم و طول سال تحصيلي را براي دبستانيها به گونهاي رقم زنيم كه در تابستان تعطيلي، قدر عافيت بدانند و بازگشايي مدرسه را روزشماري كنند.
از هر چه بگذري سخن دوست ـ كه عجالتاً نارفيقي ميكنند ـ خوشتر است! اگر بتوانيم نهضت « زندگي در مدارس » را بر هجمهي سالهاي اخير، يعني « نهضت حلالمسائلها » و كتابهاي اضافه بر تدوينهاي آموزش و پرورش پيروز گردانيم، يكي ازمهمترين گامها را در جهت شورآفريني و شوقافزايي بچههامان برداشتهايم.
آيا ميشود امسال تحصيلي چند معلّم ابتدايي خطر كنند و پروا بورزند و جلوي اين سيل خانمانبرانداز، يعني بار كردن بچهها از وزر و وبال كتابهاي بهاصطلاح كمكدرسي زايد و سئوالات طبقهبندي شده را بگيرند و به دانشآموزان خود، امسال مزهي زندگي در مدرسه را بچشانند؟
روزنامه اطلاعات
گروه اخبار / تغییر و جابه جایی برخی از مدیران مدارس در منطقه 2 تهران موجب رضایت فرهنگیان و معلمان این منطقه شده است
گروه اخبار / خبر دیدار وزیر آموزش و پرورش با خانواده های معلمان زندانی در سخن معلم منتشر گردید . ( این جا )
برای نخستین بار پرتال وزارت آموزش و پرورش اقدام به انتشار این خبر در صفحه اصلی ( اسلایدر ) نموده است که موجب امتنان است .
« گروه سخن معلم » از اقدامات انسانی و معلم بنیان وزیر آموزش و پرورش تقدیر و حمایت می کند .
در دنياي سنتي كه نه از كتاب خبري بود و نه از كلاس و مدرسه و در دنياي امروز كه مدرسه به عنوان يك نهاد، مسووليت آموزش را بر عهده دارد در يك وجه اين دو دنياي متفاوت با هم اشتراك دارند و آن آموزش بر محور زندگي است.
آن زمان كه در نظام قبيلهاي سلسله مراتب قبيله حاكم بود و رييس قبيله به كمك بزرگان سمت و سوي آموزش و محتواي آن را تعيين ميكرد و همه موظف بودند و حتي سرنوشت خود را در قبال آن وظيفه ميدانستند كه به فرمان و خواست بزرگ قبيله عمل كنند سرپيچي از اين فرمان و دستور يك تخلف نابخشودني و مورد سرزنش همگان بود تا حدي كه فرد نافرمان از قبيله طرد ميشد و اين مجازات بزرگي بود كه بسيار موثر و بازدارنده بود.
در آموزش سنتي نيازهاي زندگي مهمترين محور محتواي آموزشي بود، آموزشي كه با تولد فرد از خانواده آغاز ميشد و تمام آيينها و رسم و رسوم مبتني بر آن اهداف طراحي و اجرا ميشد به عبارت ديگر مدرسهاي بود به بزرگي محل زندگي و معلماني بودند به تعداد تمام اعضاي قبيله چراكه هر كه هر آنچه ياد ميگرفت را موظف بود به نسل بعد از خود بياموزد؛ از مهارتهاي حرفهاي در مشاغل گرفته تا مهارتهاي اجتماعي و الزامهاي فرهنگي.
از آنجا كه در دنياي سنتي قديم ارتباطات محدود بود و تقريبا جوامع كوچك مستقل از يكديگر زندگي ميكردند هر محدودهاي با توجه به ضرورتها و اولويتها داراي نظام آموزشي متفاوتي بود، در برخي از مناطق كه ناامني زياد بود كسب مهارت دفاعي و آموزشي جنگآوران اولويت داشت و در مناطق امن تمركز بر مشاغل قرار داشت تا رفاه و آسايش افراد تامين شود اما در همه مناطق باورها يكي از محورهاي آموزشي بود كه توسط بزرگترها به فرزندان
منتقل ميشد.
باورهاي عقيدتي و فرهنگي و رسوم اجتماعي كه در واقع هويت فكري و اجتماعي افراد را شكل ميداد هويتي كه آنها را از ساير قبايل متمايز مينمود. اما با ورود به دنياي مدرن و اختراع خط و ماشين چاپ و سپس گسترش ارتباطات و توسعه فناوري دنيا به قدري متحول شد كه باورش براي سنتباوران سخت بود تا حدي كه در مقابل مدرن شدن مقاومت كرده و برخي مدارس را يك نهاد بيگانه و مظهر تهاجم فرهنگي دانستند.
از نخستين نهادهاي دنياي مدرن پس از رنسانس تاكنون سير تحولات در آموزش متكي بر محور زندگي توانسته روز به روز اگرچه بر تنوع و تكثر محتوا و شيوههاي آموزشي بيفزايد اما تاكيدش بر محوريت « زندگي بهتر » بيشتر شده است، فرآيند جهاني شدن كه از پيامدهاي دنياي مدرن است منجر به فهم مشترك از مفهوم زندگي بهتر شده است، فهمي كه بيش از هرچيزي انسان و حقوق بشر را در محتواي آموزشي اولويت داده است.
چرا كه در تنوع عقيدتي و فرهنگي تنها فصل مشترك « حقوق بشر » است كه زمينهساز زندگي بهتر است؛ حقوق بشري كه از قيدهاي مختلف خود را رها ميسازد و فقط و فقط به صرف انسان بودن مفاهيمي را آموزش ميدهد كه هر كسي داراي حقوق اساسي است كه مهمترين آن حق حيات است.
اين حق حيات همان زندگي است كه محور مشترك دنياي سنتي و دنياي مدرن است.
حال در هزاره سوم ودر گسترش تعاملات جوامع كه حد و مرزها فروريخته و از پنجره جادويي تلويزيون و كامپيوتر و موبايل هر صدا و تصويري از هر كجاي دنيا در كمترين زمان ممكن قابل ارسال ودريافت است مدرسهاي به بزرگي جهان كوچك ساخته شده است، مدرسهاي كه حالا ديگر رييس قبيله وبزرگان قوم مشق نميگويند بلكه تنوع و تكثر به بالاترين حد ممكن رسيده و در هر لحظه ميليونها امكان انتخاب براي هر فرد وجوددارد وخروجي اين انتخابهاي فراوان فرديتهاي متمايز است كه زندگي جمعي را در محدوده ديوارهاي سنتي سخت و در گستره جهاني اكران آسان است.
اين ضرورت است كه امروز متوليان، كارشناسان و علاقهمندان به حوزه آموزش را گردهم ميآورد تا با محوريت آموزشي براي زندگي به مفاهيم و شيوههاي مطلوب و مناسب دست يابند.
روزنامه اعتماد
گروه گزارش / طاهره نقی ئی - محمد رضاخواه
صبح سه شنبه 17 شهریور ماه، نمایندگانی از تشکل های فرهنگیان مهمان صبحانه کاری رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بودند. در این دیدار، تشکل های فرهنگیان شامل سازمان معلمان ایران، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ، کانون صنفی معلمان ایران و انجمن اسلامی معلمان ایران در آن شرکت داشتند، سخنگوی دولت و ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی، در ابتدای جلسه ضمن خوش آمد گویی به میهمانان فرهنگی از سابقه ی کاری خود در دبیرستان های شهر رشت، مدیریت دبیرستان، مدیریت اداره آموزش و پرورش باختران اشاره نمودند و گفتند با شرایط فرهنگیان از گذشته تاکنون آشنا می باشد و جنس حرف و دغدغه ی آنان را می دانند و به همین علت در دوره هایی که در مجلس نماینده بوده است دغدغه فرهنگیان را داشته است و برای حل این دست مشکلات نظام هماهنگ پرداخت را ایجاد کردند که متاسفانه نتوانست جوابگو باشد و مشکلات قبل همچنان ادامه داشت. به همین علت قانون مدیریت خدمات کشوری پیشنهاد شد که این قانون نیز به دلیل مستثنی کردن بسیاری از کارکنان دولت در حال حاضر انتظاری که از آن داریم را برآورده نمی کند و در حال حاضر تیمی برای مشکلاتی که در پرداخت های حقوق ها بوجود آمده است، تشکیل داده اند.
ایشان ضمن اینکه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، پرداختی حقوق سازمان ها را در اختیار دارد و می داند هر سازمانی به کارکنانش چه میزان حقوق می دهد، به پایین و ناکافی بودن سطح حقوق معلمان میان سایر کارکنان دولت اشاره کرد و گفت تلاش بر این است تا این روند اصلاح گردد و به همین علت زمانی که لایحه رتبه بندی فرهنگیان از سوی وزیر آموزش و پرورش ارایه گردید، با همین دیدگاه، علی رغم، مشکلاتی که در بودجه و برآورده نشدن در آمدها وجود دارد،در سازمان مدیریت و برنامه ریزی با این لایحه موافقت شد .
ایشان به مسایل اقتصادی کشور اشاره کردند و گفتند که کشور با کمبود در آمدها مواجه است و این باعث شده تا سازمان مدیریت و برنامه ریزی در بسیاری از موارد سازمان ها را دچار کسری بودجه و پرداخت ها کند، اما درآموزش و پرورش سعی کرده اند که این اتفاق نیفتاد.
پس از پایان این سخنان، اعضای تشکل ها به بیان برخی از مسایل و مشکلات به نمایندگی از معلمان پرداختند. اولین سخنان مربوط به بازداشت محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان در روز 15شهریور ماه درست یک روز بعد از دیدار 90 دقیقه ای پیرامون مسایل و مشکلات فرهنگیان با سخگوی دولت بود که ایشان از اعلام این خبر ابراز تعجب و شگفتی کردند. همچنین نمایندگان تشکل ها به سایر زندانیان معلم از جمله آقایان بداغی، هاشمی و باغانی و همچنین به بازداشت دو عضو فرهنگی و چهره ی رسانه ای و اهل قلم معلمان آقایان مهدی بهلولی و محمد رضا نیک نژاد اشاره کردند .
سخنگوی دولت ضمن قول پیگیری وضعیت معلمان، گفتند که آن را در جلسه ای که رییس جمهور با آیت الله آملی لاریجانی دارند مطرح می کنند و از رویکرد مثبت رییس قوه قضاییه نسبت به این مسایل گفتند که اعضای حاضر در جلسه خواستند تا رییس جمهور در این زمینه پیگیر تر عمل کرده و با معلمان شفاف تر سخن بگوید.
نمایندگان تشکل ها همچنین در این دیدار به مشکلات توامان معیشیتی و منزلتی معلمان اشاره کردند و گفتند معلمان ایران اعتقاد دارند دولت فعلی و دولت های گذشته نسبت به سایر کارکنان دولت و معلمان تبعیض منفی روا می دارد و از این نابرابری ها گلایه مند هستند و چنانچه به نارضایتی معلمان توجه نشود باعث عدم توجه کافی لازم و شایسته آنان به امر تعلیم و تربیت خواهیم بود و آنان مجبور خواهند برای حل مشکلات خود وقت خود صرف کارهای دیگری غیر از معلمی و آموزش و پرورش کنند.
در ادامه این دیدار نمایندگان تشکل ها، با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده خواستار توجه جدی به این سند و نوشتن سندهای اجرایی برای آن و اختصاص بودجه متناسب برای اجرای این سند شدند.
همچنین در این دیدار از مدیریت سازمان مدیدریت و برنامه ریزی خواسته شد تا دولت به ازای ریالی که در وزارت آموزش و پرورش خرج می کند توجه جدی تری به خروجی های این وزارت خانه از جمله دانش آموزان داشته باشد تا این وزارت خانه، دانش آموزانی متناسب با فرهنگ و الگوهای ایرانی اسلامی تحویل جامعه بدهد و آنان شهروندانی مناسب برای رشد و اعتلای ایران اسلامی باشند.
در پایان ، دو تن از بازنشستگان فرهنگی نیز به طرح مسایل و مشکلات فرهنگیان بازنشسته پرداختند. همچنین محمد تقی سبزواری از فرهنگیان صاحب قلم در شیراز و دونفر از همکاران همدانی به مسایل و مشکلات آموزش و پرورش در شهرستان ها اشاره نمودند .
در این دیدار ضمن تقدیر از حرکت ارزنده ی سخنگوی دولت در دعوت از تشکل های فرهنگی آن، خواسته شد که این حرکت در سایر بخش های دولت نیز بصورت الگویی قرار گیرد تا تشکل ها بتوانند انتقال دهنده به موقع خواست و نیاز معلمان به بخش های بالا دست در وزارت آموزش و پرورش و دولت بشوند و معلمان بدانند که صدا و خواسته های آنان شنیده می شود و همچنین تشکل ها بتوانند پاسخ های دولت را به فرهنگیان منتقل کرده تا با چنین رویه ای شاهد رشد و اعتلای آموزش و پرورش باشیم.
پایان گزارش /
نقش کلیدی معلمان به عنوان مجریان آموزش عمومی و الگوهای اولیه دانش آموزان بسیار مهم جلوه میکند چرا که معلمان جامعه، انسان سازان نسل بعدیاند. امام خمینی (ره) کلید سعادت و شقاوت جامعه را در دست معلمان دانسته، در این باره چنین می گویند: همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش [در] دست معلمین است.
بدون شک شغل معلمی، شغل بسیار حساس و پیچیدهای است. این شغل از آن دسته شغلهایی است که نه میتوان برای انجامش مَبلغ تعیین کرد و نه می توان در مواجهه با معلمان از روش های کاسبکارانه و زیرکانه استفاده کرد تا اثبات شود که حقوق آنها پرداخت شده است!
با کمال تاسف امروزه معلمان کشور در تامین نیازهای اولیه زندگی خود درماندهاند و عموما زیر خط فقر به سر میبرند و این امر به منزلت آنها آسیب زده است. مشکلات معیشتی از مهمترین مشکلاتی است که جامعه فرهنگیان سالهاست که با آن دست به گریبان است. نارضایتی معلمان از وضع معیشتی موضوع امروز و دیروز نیست و سابقه ای 44 ساله دارد. علی رغم تمام اعتراضاتی که به این موضوع شده اما هنوز اقدام مفیدی در این باره صورت نگرفته است و چرخ معیشت معلمان همچنان لَنگ میزند! و این موضوع موجب کاهش انگیزههای شغلی معلمان شده و آینده روشنی را برای کشور ترسیم نمینماید.
اگر بپذیریم یکی از پایه های اصلی زیر ساخت اقتصاد، داشتن سرمایه انسانی بالنده، خوش فکر، اخلاق مدار و خلاق می باشد به سادگی اذهان خواهیم نمود که تنها از راه توجه به تقویت بنیه های مالی و پشتیبانی معلمان سرآمد و کارآمد است که می توان به تعلیم و تربیت نسلی پویا، خلاق و اخلاق مدار و باسواد دست یافت نه از کارمندان منفعل، حقوق بگیر و مستاصل.
وقتی آمریکا ژاپن را با خاک یکسان و نابود کرد، ارتش و سرباز و پلیس و همه چیز را از آنان گرفت. ژاپنی ها فقط دو تا کار اساسی انجام دادند یکی بها دادن به معلم تا حد افسانه ای و دوم بها دادن به کار فوق برنامه و فعالیت های گروهی؛ به همین سبب در ژاپن بالاترین منزلت اجتماعى و حقوق را معلمان دارند.
وقتى ما بدانیم که زیر بناهاى فرهنگى و ستون هاى پدید آوردن جامعه معلمین هستند، طبیعى است که باید از لحاظ اقتصادى به آن ها توجه شود. اگر همه ابعاد زیر ساختی آموزش و پرورش درست باشد و فقط و فقط به همین یک مشکل یعنی عدم ایجاد انگیزه شغلی و مادی معلم توجه نکنیم فاجعه است.
وقتی معلمان در حل امور جاری زندگی خود ضعیف باشند هرگز نمی توانند به پیچیده ترین مسائل تربیتی و آموزشی دانش آموزان سرک بکشند چه برسد به تغییر و پالایش و حل آن ها، معلمانی که در شغل دوم و سوم اسیر باشند قطعا دیالوگ آنان در خواست رفع و رجوع مشکلات شغل های غیرآموزشی و تربیتی خواهد شد و هیچگاه به حرفه ی اصلی خود نمی توانند نگاهی داشته باشند. معلمان خسته، درمانده و مقایسه گر قربانی اقتصادند و این زنگ خطری است که مسئولان تدبیری بیاندیشند تا نشود که لشکریان عرصه فرهنگ قدم به قدم عقب نشینی کنند و فرهنگ قربانی اقتصاد گردد.
باید بدانیم معلمی که آسیب چند شغله بودن برایش وجود دارد، معلمی که دغدغه ی درمان خود و خانواده اش را دارد، معلمی که دغدغه اجاره منزل اذیتش می کند، معلمی که از پس هزینه سفر به خوبی بر نمی آید، معلمی که برای کسب تجربه و دریافت روش های نوین آموزش نمی تواند به کشور ها و مراکز آموزشی معتبر دنیا سفر کند، معلمی که ناعدالتی های موجود و تبعیضات ناروا آزارش می دهد، معلمی که شرمنده اهل و عیالش است چرا که درآمد کارمندی دیگر سازمان ها را به رخش می کشند، معلمی که حق بازنشستگی اش مانند سایر ارگان ها و سازمان ها ی دیگر یک روزه پرداخت نمی شود، معلمی که تمام فکر و ذکرش اقساط و بدهی های بانکی است. معلمی که دریافتی اش به هیچ وجه کفاف زندگی اش را نمی دهد و هنوز دهم ماه نشده به فکر قرض برای گذران زندگی تا آخرماه است، معلمی که برای دریافت وام یک میلیونی، به هر دری می زند، معلمی که بعد سال ها خدمت آرزوی خرید وسیله نقلیه را با خاطراتش به خانه بازنشستگی اجاره ای می برد. معلمی که توان خرید جهیزیه فرزندش را ندارد. معلمی که توان فرستاندن حتی یک فرزند را به دانشگاه و تامین هزینه های تحصیلش را ندارد ... ؛ با این اوضاع و اوصاف آیا می توانیم بگوییم در چنین جامعه ای توسعه انسانی و تربیت نسل فردا، به دست معلمین متخصص و توانمند اتفاق خواهد افتاد؟
پس بایسته است که همه ی مسئولان ارشد کشور جهت پویایی جامعه در برنامه های کلان، ضمن تناسب منطقی اعتبارات حوزه اقتصاد و عمران با فرهنگ، به ویژه توسعه انسانی در پشتیبانی از آموزش و پرورش سنگ تمام گذاشته و هیچ عذر و بهانه ای آنان را از این مهم غافل نکند. شما دولت مردان و وکلای ایران زمین هم یادتان بماند اگر توسعه انسانی و فرهنگ را اصل بدانید، در خط مقدم با فراهم نمودن تجهیزات نرم افزار و سخت افزار در برنامه مدون معلم اصل و مبنا قرار می گیرد و در چنین حالت است که برای انسان و تربیت او و آینده کشور دغدغه دارید و بدون شک در راه توسعه منطقی گام بر خواهید داشت و با قبول ارزش گذاری و تکریم آرمانی معلم و نقش های حرفه ای اش، از شعارهای توخالی و پوپولیستی جهان سومی پرهیز خواهید نمود تا ماندگاری هویت و فرهنگ و اصالت سرزمین خود را تضمین نمایید.
اگر به آنجا رسیدیم که دریابیم معلم از چاه نفت با ارزش تر است، آنگاه می توانیم بگوییم ما حرکت خود را به سوی توسعه ی حقیقی آغاز کرده ایم.
بدون شک، هیچ برنامه ای هرچند مترقی و پیشرفته در عرصه تعلیم و تربیت، بدون توجه به عنصر رضایت مندی شغلی معلمان، به سلامت به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. در جامعه ای که معلمان نگران تامین معاش یومیه خویش باشند، به طورحتم ابتدایی ترین برنامه های اجرایی هم باشکست مواجه خواهند شد.
در برنامه راهبردی امنیت ملی جهان پیشرفته در قرن 21 به بالاترین مسئول اجرایی کشور ماموریت می دهد تا برنامه دقیق، جامع و فراگیری را برای پیشگیری از بروز نگرانی های حرفه معلمی، افزایش حقوق معلمان، بهبود و پشتیبانی زیر ساختی، تهیه و تدوین نمایند و نیز تعلیم و تربیت به عنوان امری اساسی و استراتژیک و تعیین کننده در برنامه مزبور مورد تاکید قرار گیرد.
کلید توسعه جامعه در آموزش و پرورش و شاه کلید آن در دست معلمان است. امروزه در جهان موفق، نقش معلم و اهمیت کارکرد حرفه ای او چنان مورد توجه است که بر معلم نقش هایی فرا حرفه ای داده اند و موفقیت و پیشرفت آینده جامعه خود را از دستان پرتوان معلمان مسلط بر علوم میان رشته ای «متخصصان حاذق و لایق و پر انگیزه» بدست می آورند، به همین جهت آموزش و پرورش در کشور های پیشرفته از قالب اولویت استراتژیک خارج شده و به آیتم نیاز درجه یک صعود کرده است و نقش معلم که تا دیروز صرفا آموزشی و تربیتی بوده فراتر رفته و نقش های فرا حرفه ای بر معلمان داده اند.
اینکه معلمان ما پذیرش نیاز به معلم به عنوان متخصصین امر تعلیم و تربیت و تربیت کننده ی انسان را خواستارند، نیازی پذیرفته شده در کشور های پیشرفته و در حال توسعه است که؛ نیازی درجه یک و حیاتی برای بستر سازی زندگی بهتر و محیط زیست آرام، سرشار از صداقت و یکرنگی، و مهربانی برای تک تک افراد جامعه را توسط معلمان رقم می زند. لذا شایسته و بایسته است که مسئولان تصمیم گیر و تصمیم ساز جامعه تربیت انسان را نه سرمایه گذاری بلند مدت بلکه نیازی درجه یک و حیاتی و حقی اساسی برای همه ی انسان های این سرزمین تلقی نمایند و حق مادی و معنوی معلمان را با میزان تخصص بپردازند نه پنداره ی خائنانه و ظالمانه و غیر انسانیِ و نه با باریک بینی، کوته فکری و بی عدالتی او را کارمند اضافی دولت تلقی نموده و با دلایل بی اساس با حداقل حقوق کارمندی از او انتظارات تخصصی طلب نمایند.
معلم در هیچ کشور پیشرو، پیشرفته و حتی درحال توسعه ای کارمند تلقی نمی گردد و معلمی اساسا کاری تخصصی است. با « نگاه کارمندی » به معلم، نمی توان آموزش و پرورشی ساخت که بار تعیین کننده و اساسی آموزش و تربیت انسان را به دوش کشیده تا انسانی کارآمد به جامعه تحویل دهد. یک کارمند صرفا وظایف محوله را در ساعات کاری انجام می دهد اما معلمان حرفه ای، با شیوه های نوین مانند درس پژوهی و اقدام پژوهی، مانند یک پژوهشگر محتوی، روش تدریس، اهداف آموزشی و تربیتی و رفتارهای دانش آموزان را بررسی و با تفسیر علمی و توجه به بازخوردهای لازم، تمام توجه و تلاش خود را برای هدایت سیستم به سوی هدف متعالی به کار می برند.
اما متأسفانه نگاه سنتی و واپسگرانه به معلم و عدم تبیین درست نقش های حرفه ای و فراحرفه ای معلم در کشور ما سبب شده است تا نه تنها حمایت های مادی و معنوی از این قشر صورت نپذیرد بلکه حتی بی رحمانه در عمل حقوق مادی و معنوی آنان از کارمندان سایر ارگان ها، نهادها و وزارتخانه ها نیز پایین تر باشد و این رفتار جهان سومی، جاهلانه، ظالمانه و ناروا علاوه بر ضایعات در تربیت بین نسلی و تهی شدن توسعه انسانی موجب رکود و پسرفت شدید آموزشی و تربیتی، و در نهایت خروج وحشتناک نیروهای کارآمد و حرفه ای از این وزارتخانه شده است.
شاید این را مسئولین ندانند؛ معلم با فرهیختگی اش امروز چیزی نمی گوید اما با انتقام پنهان، فردا چیز دیگری را تحویل جامعه خواهد داد که شاید خوشایند نباشد. هرچند باید اعتراف نمود که معلمان نشان داده اند که از فرهیخته ترین و قانون مدارترین اقشار اجتماع هستند. گرچه دل آنها دریای از اعتراض و فریاد است اما تنها با سکوت خود و بدون هیچ گونه شعار سیاسی، خواسته های حداقلی خود را فریاد می زنند. پس لازم می نماید آنانی که در ساحل این دریای به ظاهر آرام حمام آفتاب گرفته اند از ماسه های گرم این ساحل برخیزند و چاره ای بیندیشند، چرا که بی گمان از آسیب های امواج در امان نخواهند ماند.
امروزه آینده هرجامعه ای با معلم گره خورده است. اگر خواهان حل مشکلات و تحول در آموزش و پرورش و به تبع آن تحول در جامعه ایران اسلامی هستیم شاه کلید آن حل مشکلات معیشتی معلمان است. معلمان را دریابیم تا جامعه به درستی در همه ابعاد نجات یابد.
جامعه فرهنگیان از دولت تدبیر و امید و وزارت محترم آموزش و پرورش انتظار دارند، ایشان به موازات تلاش برای تحقق سند تحول بنیادین با توجه به شرایط موجود و مقتضیات زمانی، در حوزه منزلت، معیشت و رفاه معلمین عزیز و پرسنل اداری و رفع مشکلات ساختاری آموزش و پرورش بیش از پیش توجه و عنایت داشته باشند و از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی انتظار می رود به رسالت ملی و انقلابی خود در این مقطع حساس به شایستگی عمل نموده و اميدي روشنگر را در ميان فرهنگيان و خانواده ها و همه آحاد جامعه براي آموزش و پرورشي پربار و رو به جلو و تحول خواه پديد آورند. و با عنایت به شان و منزلت آموزش و پرورش و به تبع آن معلمان، گامی موثر و عملی در جهت بهبودکارایی سیستم و وضع معیشتی معلمان دلسوز و تاثیرگذار بردارند.
هرچند جامعه نجیب و فهیم فرهنگی با درکی درست از تنگناهای مالی کشور و دولت، در بخش آموزش و پرورش به خوبی واقف است و می داند که حل مسایل انباشته شده نیازمند زمان، عزم ملی و همراهی همه نهادهای حکومتی است، لذا همچنان که درگذشته نشان داده تا پای جان به پای انقلاب، ایران و آرمان های رفیع امام (ره) و شهدای گران قدر ایستاده و این ایستادگی تداوم خواهد داشت و پیوند فرهنگیان با انقلاب، ناگسستنی است.
در پایان امیدواریم حالا که به پشتوانه مقاومت مردم در این چند سال تحریم و عظمت شهدا، وحدت ملت، هدایت ها و حمایت های رهبر معظم انقلاب و اتحاد و همدلی دولت و ملت همگان از طعم شیرین معجزه آسای گفت و گو و تعامل جمهوری اسلامی ایران با جهان متلذذ شدیم به رغم بادهای ناموافقی که از داخل و خارج کشور می وزد، گام های نهایی نیز برداشته شود و برجام هسته ای تثبیت و مسجل شود و در آینده ایی کوتاه، وضعیت اقتصادی داخل کشور بهتر شده و روزگاری بهتری برای عموم هموطنان عزیز، بخصوص جامعه فرهنگیان کشور رقم خورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید