در عالم هستی و در میان مخلوقات الهی، پیوند و ارتباط انسان با کار آن قدر شدید و اساسی است که می توان گفت انسان و کار دو قلوهایی به هم چسبیده اند و به تعبیر دیگر ناف انسان را با کار بریدند. بشر از همان سپیده دم تاریخ، با به کارگیری هوش و آگاهی و فعالیّت های پیچیده ی مغزی خویش به ابزارسازی پرداخته و ماده و طبیعت را به خدمت خود درآورده است. او به آنچه مستقیم در دسترس داشته اکتفا نکرده، بلکه همواره در تلاش و تکاپو و جست و جو بوده است تا به آنچه در دسترس ندارد؛ اما نیاز به آن را احساس می کند، دست یابد.
در میان ادیان الهی، اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی، توجه ویژه و فراوانی به کار و تلاش دارد، تا جایی که خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«لیس للانسان الّا ما سعی: بر یا انسان چیزی جز حاصل کار و تلاش او نخواهد بود.» (نجم،۳۹)
«کل نفس بما کسبت رهینه: هر کس در گروه اعمال خویش است.»
در بین مردم ایران یک آسیب بزرگ در فرهنگ کار وجود دارد که ریشه در نسل های گذشته ما دارد ؛ مثلا در ایران نه در یک کارخانه بزرگ و پول ساز، بلکه حتی در یک انجمن فرهنگی کوچک هم میتوانید رقابت بر سر ریاست را مشاهده کنید. تب مدیرشدن در ایران خیلی بالاست، طوری که خیلی از گروههای اجتماعی و اقتصادی به همین دلیل از هم میپاشد.
نباید فراموش کنیم جامعه ایرانی هزاران سال با سیستم پادشاهی و ریاستی خو گرفته و هنوز هم نگاه بالا به پایین در بسیاری از گروههای اجتماعی ما وجود دارد .
در واقع ، وجود چنین طرز تفکری باعث شده تا تلاش برای ریاست گروه، همواره به یک پاشنه آشیل احتمالی در به هم خوردن کارگروهی و نیز بی رغبتی نسبت به وظایف دیگر و کارهای به زمین مانده در ایران تبدیل شود .
با توجه به مطالب بیان شده می توان گفت که برای جا انداختن فرهنگ کار مطلوب در کشور، باید در میان اقشار مختلف مردم، به صورت ریشه ای « فرهنگ سازی » صورت گیرد و به ویژه در سنین آغازین ورود کودکان به مدرسه که اولین حضور اجتماعی آنان نیز محسوب می شود، عشق به وطن، فرهنگ کار و تولید، فلسفه تولید، فلسفه زندگی، وجدان کاری، دلیل وجودی کار، تلاش برای تولید و مزایایی که تولید می تواند برای زندگی شخصی و اجتماعی آنان به ارمغان آورد، می بایستی با زبان زیبای کودکان وارد کتاب های درسی شود تا به بهترین نحو ممکن ضرورت های غیرقابل انکار مسئله فرهنگ کار و تولید در فکر آنان شکل بگیرد و در رفتارشان نهادینه شود .
مصادیق کم کاری یا تنبلی در ایران را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
* پایین بودن ضریب بهره وری در سیکل نیروی انسانی
* پایین بودن ساعت متوسط کاری ( متوسط روزانه دو ساعت و ۱۸ دقیقه برای مردان و ۲۱ دقیقه برای زنان)
* فرار از کار و مسئولیت و بی انگیزگی
* عدم کار مفید و اتلاف وقت (بیکاری پنهان)
* تعطیلی های فراوان رسمی و غیررسمی
* سرگردانی و معطلی ارباب رجوع در ادارات
* پاک کردن صورت مساله به جای حل آن
* وقت گذرانی های بیهوده (مثلا تماشای تلویزیون به جای مطالعه)
* مدرک گرایی و عدم تمایل جدی به درس در مدارس و دانشگاه ها
* بی برنامگی و بی نظمی در کار (کار هیاتی به جای کار منظم و مدون)
عوامل فرهنگی و اجتماعی
– تلقی غلط از فرهنگ کار (نگاه شخصی و منفعت طلبانه به کار به جای رویکرد ملی و راهبردی، اهتمام به مشاغل کاذب همچون دلالی و کارچاق کنی به جای کارهای مفید و تولیدی و… )
– مصرف گرایی و رفاه طلبی
– ضعف کار جمعی و سازمانی
– ناهمخوانی تخصص (مدرک تحصیلی) و کار
– ضعف بهره گیری از علوم و فن آوری های روز
– تبعیض و شکاف طبقاتی
– ضعف کار آموزشی و رسانه ای و تبلیغی
– دور شدن از فرهنگ ملی و معارف دینی (فقدان ارزش مداری کار )
عوامل سیاسی
– ضعف های ساختاری (بوروکراسی، خلا در قوانین اجرایی و نظارتی و… )
– دولتی بودن اقتصاد (انحصار و عدم رقابت، عدم شکوفایی استعدادها، کاهش انگیزه در سیستم دولتی و… )
– ریشه های فرهنگ استبداد (ضعف مشارکت اجتماعی، گسست اجتماعی و عدم تعلق ملی، بی اعتمادی عمومی به حاکمیت و… )
با توجه به آسیب های فوق لازم است راهکارهایی متناسب با هر آسیب اعم از فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ارائه شود که در ذیل به برخی از آن اشاره می شود:
* ترویج فرهنگ کار و تلاش و پشتکار به عنوان یک ارزش انسانی و دینی و ملی
* کارآفرینی و ایجاد بستر خلاقیت و تخصص گرایی
* ترغیب به کار جمعی و سازمانی و مدیریت علمی
* ایجاد انگیزه مادی و معنوی و روحیه نشاط و امید
* سامان دهی قوانین و راهکارهای اجرایی و نظارتی
* ایجاد فضای رقابتی و مشارکتی (با استناد به اصل ۴۴)
* ترمیم گسست های ملی و مناسبات دولت و ملت
* تکیه بر خودکفایی و صادرات به جای وابستگی و واردات
* تکیه بر فرهنگ دینی و ملی در برابر تهاجم فرهنگی غرب
* بهره گیری از تجارب کشورهای پیشرفته و موفق
لکنا
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.