گروه اخبار /

مشاور وزیر آموزشوپرورش در امور بازنشستگان با اشاره به اینکه فرهنگیانی که سال گذشته بازنشسته شدند با گذشت یک سال از بازنشستگی منتظر پرداخت پاداش پایان خدمت هستند، گفت: در این خصوص منتظر تأمین اعتبار لازم از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی هستیم.
احمد صافی با اشاره به فعالیت 300 کانون مربوط به بازنشستگان آموزش و پرورش اظهار داشت: این کانونها تلاش میکنند تا نیازها و مشکلات بازنشستگان فرهنگی را در جامعه مطرح کنند.
وی با اشاره به تفاهم نامه میان آموزش و پرورش و سازمان بازنشستگی کشوری گفت: آموزشوپرورش به منظور سیاست توسعه مشارکتها اقدام به امضای تفاهم نامه با نهادهای مختلف میکند و براین اساس به منظور ارائه خدمات بهتر به فرهنگیان بازنشسته تفاهمنامهای با سازمان بازنشستگی امضا شد.
مشاور وزیر آموزشوپرورش در امور بازنشستگان گفت: در این تفاهمنامه مسائلی همچون کمک به فرهنگیان بازنشسته با استفاده از ظرفیت صندوق بازنشستگی، توجه به تأمین نیازهای اقتصادی و مالی بازنشستگان، ضرورت تسریع در صدور ابلاغ بازنشستگی با هدف عدم تأخیر در پرداخت حقوق مورد تاکید قرار گرفت.
وی با اشاره به اینکه 62 درصد بازنشستگان کشوری مربوط به وزارت آموزش و پرورش هستند، عنوان کرد: امسال نیز حدود 38 هزار نفر بازنشسته میشوند بنابراین سرعت عمل در صدور ابلاغ بازنشستگی این افراد و پرداخت حقوق در حداقل زمان ممکن پس از بازنشستگی بسیار اهمیت دارد.
صافی ادامه داد: طبق قانون مدیریت خدمات کشوری هر فردی که بازنشسته میشود باید پاداش پایان خدمت دریافت کند و این امر مستلزم تامین بودجه برای هر وزارتخانه توسط سازمان مدیریت است.
سازمانهای دیگر به دلیل تعداد کم بازنشستگان، پاداش پایان خدمت را سریع تر پرداخت میکنند اما آموزش و پرورش همواره با مشکل تامین بودجه برای پرداخت پاداش پایان خدمت مواجه است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور بازنشستگان بیان کرد: فرهنگیان بازنشسته از تأخیر در پرداخت پاداش پایان خدمت و عدم پرداخت آن به صورت یک جا ناراضی هستند.
منتظریم تا سازمان مدیریت دستور تخصیص بودجه برای پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان را صادر کند.
علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش نیز در جمع فرهنگیان شهرستان شاهرود گفت: تعدادی از همکاران از مهرماه سال گذشته بازنشسته شدند که حدود 20 درصد پاداششان را دریافت کردهاند و باقی را دریافت نکردهاند. پاداش بازنشستگان را اگر هر روز پیگیری نکنیم، بدون تردید هفتهای دو روز پیگیری کرده و امیدواریم با مساعدت دولت این پاداش پرداخت شود.
پیش از این، ابوالقاسم خسروی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به تسنیم گفته بود:طبق پیگیریهایی که از وزارت آموزش و پرورش داشتیم قرار است تا 1050 میلیارد تومان اعتبار برای پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان تا پایان آبان ماه تأمین شود.
تسنیم
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صبح که بیدار شدم و سری به سایت ها زدم شوکه شدم . خبر خیلی سنگین و غیر قابل باور بود .
" روز گذشته « محسن خشخاشی » ،معلم فیزیک بروجردی سر کلاس بر اثر ضربات چاقوی یکی از دانش آموزانش کشته شد" .
واقعا باورش سخت بود .بغض گلویم را فشرد ، چشمانم اشک بار شد .
اول بار بود که با این درجه از خشونت در مدارس مواجه می شدم .تا به حال در مدارسی ( هنرستان ها ) که خودم تدریس می کنم شاهد رفتار خشونت آمیز برخی دانش آموزان با بعضی همکاران بوده ام .به طوری که گاهی اوقات سر و صورت آن ها خون آلود بود ولی هیچ گاه با پدیده ی قتل با چاقو سر کلاس رو به رو نشده بودم .
به مدرسه که رفتم بعضی از همکاران از قضیه مطلع بودند .آن ها هم ناراحت و غم زده بودند .زنگ تفریح اول به بحث پیرامون این موضوع گذشت. مدیر را را در جریان قرار دادم .
انتظار می رفت که حداقل مدیر در بین دبیران حضور پیدا کند و با همکاران همدردی نماید.
ولی متاسفانه ، نه مدیر ، نه رییس اداره و نه هیچ مقام دیگری با جامعه معلمان ابراز همدردی نکرد .
مدیران می توانستند بدون سرو صدا در دفتر مدارس حضور پیدا کنند و پیام همدردی مدیران رده بالای آموزش و پرورش را به دبیران ابلاغ کنند ولی هر چه بود معلمان دل شکسته و غم زده ، آن روز ها بر سر کلاس حاضر شدند .
حال در این جا به واکاوی این اتفاق و اتفاقات مشابه می پردازم:
خشونت با درجات مختلف در مدارس بین معلمان و اولیای مدرسه و دانش آموز و بالعکس از قدیم متاسفانه بوده است .این دعوا دو طرف دارد یک طرف آن دانش آموز است و طرف دیگر اولیای مدرسه و معلمان .
حال ؛ چرا دانش آموزان به خشونت در مقابل معلم یا همکلاسی ها مبادرت می کنند ؟
1- واکنش در مقابل رفتار خشونت آمیز معلم
2- بچه ها از کودکی با فیلم های خشن و کارتون های خشن مانوس هستند و فرهنگ خشونت ورزی در آن ها شکل می گیرد .
3- نوع تغذیه و تنقلات ی که مصرف می کنند روی تند مزاجی آن ها تاثیر دارد.
4- الگو های مورد پذیرش آن ها به جای شخصیت های علمی و صلح جو ،شخصیت های قدرت مند و زورمند است.
5- رفتاری که در منزل با آن ها می شود توام با خشونت است .
6- پایین آمدن جایگاه معلم و علم و دانش در جامعه
7- فقدان برنامه های شاد و متنوع در مدارس .
در این جا به دلایلی که باعث می شود برخی همکاران در مدرسه مبادرت به خشونت کنند می پردازیم:
1- در جامعه ما که از دیر باز با فرهنگ پدرسالاری خو گرفته است ، خشونت به نوعی یکی از لوازم امر آموزش به حساب می آید. این فرهنگ در فرآیند آموزش و پرورش از قدیم در مکتب خانه ها تا مدارس جدید نیز وجود داشته است ، هر چند در دهه های اخیر تا حدودی کاهش یافته است .
طبق نظر روان شناسان ،خشونت به نوعی آموزش داده می شود ، یعنی وقتی والدین فرزندشان را به خاطر خطاها و نافرمانی شان تنبیه می کنند و یا معلمان مدارس در رابطه با خطاهای دانش آموزان متوسل به خشونت می شوند ٬ در واقع خشونت را آموزش می دهند.
بچه ای که در هنگام خطا و نافرمانی با خشونت بزرگتر ها مواجه می شود یاد می گیرد اگر کسی در مقابل او نافرمانی کرد با او با خشونت رفتار کند.
2- او نیز در بچگی یاد گرفته است که در مقابل خطاها خشونت بورزد.
3- ناآگاهی او از تبعات منفی کارش است .
4- او بیش از ظرفیت اعصابش دارد از خودش کار می کشد .
اعصاب انسان ظرفیت محدودی دارد. وقتی بیش از اندازه از آن کار بکشی دیگر ظرفیت ندارد و شروع به پرخاشگری و خشونت می کند.
حال معلمی که مجبور باشد برای تامین مخارج زندگی اش بیشتر از ظرفیتش کار کند ؛ و یا بی عدالتی ها و ظلم ها در جامعه ببیند و نتواند کاری بکند ،آستانه ی تحملش پایین می آید و ممکن است با خشونت بخواهد مسائل را حل کند .
برخی از دانش آموزان به دلیل نوع شخصیت و تربیت شان نسبت به خشونت معلم عکس العمل نشان می دهند و حداقلش این است که کینه و نفرت از معلم و مدرسه در دل شان پیدا می شود.
مقطع ابتدایی که سن تربیت پذیری دانش آموزان است بسیار حساس و باید بیش از این ها جدی گرفته شود .
متاسفانه تراکم کلاس ها با آمار بیش از سی دانش آموز و نگرش سنتی برخی همکاران به تعلیم و تربیت باعث شده است بعضا با دانش آموزان با خشونت رفتار شود . (در حالی که در این سن مدرسه باید چنان جذاب باشد که کودکان از تعطیلی گریزان باشند نه بالعکس ) این نوع دانش آموزان در کلاس های بالاتر نیز عادت می کند تا با آن ها با خشونت رفتار شود تا دست از خطا بر دارد و با توجه به این که در کلاس های بالاتر از نظر جثه بزرگ و قوی می شود میل به تلافی در آن ها بیشتر می شود. این روحیه گاهی اوقات باعث اتفاقات ناگوار می شود.
در بسیاری از کلاس های با تراکم بیش از سی نفر واقعا فشار عصبی به معلمان زیاد است. علی الخصوص در دبیرستان و هنرستان ها که با توجه به تساهلی که در قبولی دانش آموزان در پایه های پایین صورت گرفته است ؛دانش آموزان ضعیف از لحاظ درسی در کلاس حضور دارند و به طور طبیعی از کلاس بهره ی چندانی نمی برند و هر از چندگاهی رفتاری منفی از خود بروز می دهند و این رفتارها اعصاب معلم را خراش می دهد و زمینه ی خشونت را فراهم می کند.
در سال های اخیر نیز متاسفانه حضور مشاوران در مدارس کم رنگ شده است ؛ در حالی که بسیاری از دانش آموزان احتیاج به مشاوره و راهنمایی دارند ، حتی ما معلمین هم گاهی اوقات باید با مشاور مدرسه در مورد مسائل تربیتی جلسه داشته باشیم .
خلاصه کلام این که ؛ آموزش و پرورش باید در اولویت نظام قرار گیرد. رشد و تعالی فرزندان این خاک احتیاج به سرمایه گذاری دارد.
اگر بخواهیم با حداقل ها جلو برویم حداکثر به حداقل ها خواهیم رسید.
در مدارس ابتدایی نباید کلاس ها بیش از بیست نفر دانش آموز داشته باشد. معلمان باید از صلاحیت حرفه ای لازم برخوردار شوند .
در هر مدرسه ای باید مشاور کار آمد تمام وقت حضور داشته باشد ،حتی برای والدین نیز جلسات مرتب آموزشی تربیتی گذاشته شود.
به امید روزی که در جوامع انسانی صلح و دوستی و مهربانی حاکم گردد.

آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یادداشتی از دوست خوب و محترم جناب آقای « دکتر رضا نهضت » که در گروه های مجازی منتشر شد ( 1 ) موجب شد تا برخی از اعضای تشکل های معلمان که عمده ترین آن ها " اعضای کانون صنفی معلمان ایران " بودند انتقادات تند و بعضا " پرخاشگرانه " ای را متوجه ایشان نمایند .
این یاداشت در پی دفاع و یا تائید محتوای مطالب نگارش گردیده توسط ایشان نیست بلکه پاسخ به برخی دغدغه ها و پرسش ها است که در مواضع و موقعیت های مختلف بیان شده است اما متاسفانه بازخورد و یا پاسخ مناسبی نیافته است .
همگان مستحضرند که " تحزب " و " تشکل " در فرهنگ جامعه مردم ایران آن گونه لازم است تعریف و یا تبیین نشده و معیار تصمیم گیری در رفتارهای جمعی غالبا بر اساس محاسبه هزینه و فایده در حوزه های شخصی و یا خصوصی صورت می گیرد .
لازمه فعالیت اثربخش در فعالیت های گروهی و جمعی پذیرش تکثر و تحمل عقاید و یا آراء مختلف است .
تجربه حدود دو دهه فعالیت مستمر و پی گیر نگارنده در تشکل ها این گزاره را به اثبات رسانده است که برآیند فعالیت تشکل های معلمان تابع فرمول " هم افزایی " نیست و انرژی افراد پس از ورود به تشکل تحلیل رفته و افراد از فعالیت هایی این چنین که در مرتبه بالاتری از سطح نیارهای فیزیولوژیک صورت می گیرد رضایت درونی ندارند .
در واقع به علت فقدان عنصر « آموزش » در طول زندگی و نیز عادت نداشتن به کار گروهی و جمعی که مهم ترین عامل به عدم کسب مهارت های اولیه در این زمینه و در محیط خانواده و مدرسه بر می گردد موجب شده است تا انرژی و توان افراد در یک تشکل حداکثر معطوف به خنثی کردن یکدیگر و این که " چه کسی برتر و یا بهتر است " شود .
مهم ترین عامل در بحث " هم افزایی " یک تشکل ، تعریف و نیز تبیین " برنامه " برای آن مجموعه است .
برنامه بر اساس " هدف " طراحی می شود و سایر اجزای برنامه مانند روش ها ، ابزار ، امکانات ، محدودیت ها و... باید در آن دیده شود .
رفتارشناسی تشکل های معلمان نشان می دهد که اکثریت این تشکل ها فاقد استراتژی و حتی برنامه هستند .
نتیجه منطقی و البته طبیعی فقدان برنامه در یک تشکل ، رفتار بر اساس " روزمرگی " و " پیش آیندها " خواهد بود و این در نهایت موجب " خنثی شدن " فعالیت آن مجموعه و کاهش شدید در فاکتور تاثیر گذاری در جامعه مرجع و یا افکار عمومی خواهد بود .
لازمه پویایی یک گروه و یا تشکل برقراری ارتباط ارگانیک و دو سویه با متن جامعه تعریف شده است .
تشکل های معلمان با این که سابقه نسبتا طولانی در فعالیت دارند اما به نظر می رسد که ارتباط چندانی با متن معلمان ندارند .
آنان بیشتر بر اساس یافته ها و استنباط های ذهنی و یا فرضی خویش تصمیم می گیرند تا بر اساس واقعیت های موجود .
شاید مهم ترین عاملی که موجب تولید این شرایط شده است فقدان یک « رسانه موثر و توان مند » برای ارتباط گیری با افکار عمومی است .
همان گونه که اشاره گردید یکی از عوامل موثر در کاهش هم افزایی تشکل ها فقدان تفکر نقادی در مجموعه است .
اعضای تشکل ها میانه چندانی با این مفهوم بنیادین ندارند .
آنان عادت کرده اند تا می توانند از دیگران ( وزارت آموزش و پرورش و... ) انتقاد کنند اما همین که فردی ( حقیقی و یا حقوقی ) از آن ها انتقاد می کند برآشفته شده و زمین و زمان را به هم بدوزند !
به محض آن که یک فرد چه از داخل مجموعه و یا حتی بیرون از آن شروع به انتقاد از عملکرد و یا رفتار آن تشکل می کند آن ها این « آسیب شناسی » را « آسیب رسانی » فرض کرده و هر گونه انتقاد از این تشکل را مساوی با تضعیف و یا تخریب آن می پندارند و مصرا و پیاپی از دیگران می خواهند که مراقب و مواظب اتحاد بین فرهنگیان و معلمان باشند و با طرح مسائل تفرقه برانگیز و نیز تشتت آفرین بهانه به دست دشمنان و بدخواهان ندهند !
این در حالی است که این فعالان تشکل ها تاکنون و حتی با اتخاذ چنین رویه ای نتوانسته اند " همبستگی صنفی " را در داخل مجموعه آموزش و پرورش و در فرهنگ سازمانی معلمان حتی تعریف نموده و به یک گفتمان سازنده و موثر در لایه های آموزش و پرورش تبدیل کنند .
کسانی که به راحتی از دیگران انتقاد می کنند ، اجازه نقد شدن عملکرد و یا رویکرد خود را به هیچ وجه به دیگران نمی دهند !
دلیل این گزاره چیست ؟
نگاهی به محتوا و مضمون افراد آن تشکل که به فرد " منتقد " حمله می کنند بیش از آن که ناظر بر محتوای مطالب و یا ادعاها باشد در نقد شخصیت و یا عمدتا در " نیت شناسی " و " نیت خوانی " خلاصه می گردد .
این را باید پذیرفت ، کسی که از نقد می هراسد و به محض شنیدن نظرات مخالف دست پاچه می شود اصولا نباید وارد حوزه و فرآیند نقادی شود .
چه بسا فایده سکوت این افراد بیش از فریادهایشان برای جامعه باشد .
بروز و ظهور چنین رفتارهای ناپخته ، کودکانه و خشونت آمیز موجب شده است که تشکل های معلمان نفوذی بر افکار عمومی نداشته و تاثیرگذاری آنان به حداقل برسد .
تشکل ها و اعضای آن ها باید یاد بگیرند که چگونه یکدیگر را نقد کنند .
آنان باید ابتدا فن گفت و گو و مذاکره را یاد بگیرند .
آنان باید در مقابل عقاید مخالف آستانه تحمل خود را بالا ببرند و این را به یک فرهنگ در میان معلمان تبدیل کنند .
می توان اشتباه کرد اما باید شجاعت اعتراف به اشتباه نیز در افراد یک تشکل وجود داشته باشد .
این اصل منطقی را باید پذیرفت که " انتقاد " نه تنها باعث تضعیف فرد و یا مجموعه نمی شود بلکه با نشان دادن نقاط ضعف و نیز تاکید بر نکات مثبت موجب بالندگی و پویایی بیشتر مجموعه می شود .
اگر تشکل های معلمان قصد دارند که بر افکار معلمان تاثیرگذار بوده و نقش " الگو " را ایفا کنند ابتدا باید آن را از خود شروع کنند .
بحث آسیب شناسی تشکل های معلمان فرآیند طولانی و پیچیده ای است و در مورد سایر ابعاد آن در آینده بیشتر خواهیم پرداخت .
( 1 )
منِ رضا نهضت، معلمی هستم که دوست دارم حقوق مکفی و نسبتا خوبی داشته باشم. بدم هم نمی آید اگر فرصتی شد، بتوان پستی بگیرم ؛ کمترین پستش، البته مدیریت مدرسه است.
دوستی، به من می گوید، تشکل های صنفی ای وجود دارند که می توانند شما را در این اهداف نسبتا مشروع تان، کمک کنند. می روم به تشکل هایی که الان وجود دارند سر می زنم.
اول به « کانون صنفی معلمان » مراجعه می کنم که گفته می شود کاری به سیاست ندارند و فقط به فکر منافع صنفی است. چند وقتی با آنها کار می کنم. می بینم از این مجموعه چهار، پنج نفر زندان افتاده اند .
سایر افرادش زیر فشار مجموعه حراست هستند . داشتن پست مدیریت گویا برایشان به سان فحش و ناسزا است . چانه زنی با مسئولان را افتادن به دام کارهای سیاسی تلقی می کنند و جالب این که تندترین سخنان که کاملا رنگ و بوی سیاسی دارد بر زبان مسولینش جاری شده است.
دیگر مسولین کانون، نه تنها در برابر این شعارهای تند و ساختار شکن موضع نمی گیرند، چه بسا سکوت هم می کنند.
با خود می گویم مگر قرار نبود فقط کار صنفی بکنند ؟
مگر آن ها مجوز ندارند؟
چرا به من تازه عضو نمی گویند که تجمع خیابانی مطابق با قانون وزارت کشور، خلاف قانون است و فقط برای تحریک من برای حضور در تجمعات به اصل 27 قانون اساسی استناد می کنند؟
خوب عقل معاش به من می گوید، با این مجموعه کار کردن، هیچ سود و منفعتی برایت ندارد.
لاجرم از همکاری با آن دست می کشم. البته دیگر دوستان احتمالا برای موجه کردن کارهایشان، اگر مذهبی باشند، امام حسین را مثال می آورند و برای تحریک من و امثال من خودشان را جای امام حسین می نشانند و دولت و حاکمیت را، شمر ملعون و تکلیف امثال من که در این وسط ساکت می مانیم دیگر از نظر ایشان معلوم است.
اگر هم مذهبی نباشند، سعی می کنند وجه دیگری برای تحریک من جور کنند. با خود می اندیشم من فقط قرار بود برای دفاع از حقوقم با این مجموعه همکاری کنم؛ چرا باید به زندان بیفتم، جرا باید از بسیاری از مواهب محروم شوم؟
لذا مانند منی ، اگر اخلاق باشد از این مجموعه جدا می شود، و اگر غیر اخلاقی، سعی در تحریک افراد دیگر دارد تا با تحریک آنان و هزینه دادن آنان، شاید به نانی برسند و متاسفانه بسیاری از ما این گونه عمل می کنیم !
تحریک دیگران برای رسیدن به نان و نوایی و شاید برای رسیدن به هدف های غیر مشروع مان ...
می روم سراغ « مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » .
به من گفتند این مجموعه قدرت تشکیلاتی قوی ای دارد. می روم سر می زنم تا اطلاعاتی از آنها پیدا کنم.
مهمترین فرد این مجموعه البته جناب فرج کمیجانی است.می روم اساس نامه را مطالعه می کنم، خوب اساس نامه نسبتا خوبی است اما همچنان سوال می تواند باشد که در صورتی که بین کارهای صنفی و سیاسی تزاحم پیش آمد، این مجموعه جانب کدام طرف را می گیرد. بیشتر تحقیق می کنم تا ببینم این مجموعه چقدر درباره برنامه آموزش و پرورش نظر دارد؟
بیشتر می خوانم ...
حداقل در مواضع دبیر کل محترم شان می بینم که بیشتر مسئله ایشان سیاست است.خوب من رضا نهضت ترسو با خود می گویم سیاست که پدر و مادر ندارد، شاید بتوانم به مدد این مجموعه پستی در وزارت خانه بگیرم ؛ اما در که همیشه به یک پاشنه نمی چرخد ؛ اگر دور برگردد من بیچاره ام.
لذا عطای پست را می زنم و بی خیال می شوم.مهم تر این که اصلا برنامه مشخصی در این محموعه نسبتا بزرگ نمی بینم؛ هر چه هست تایید دولت است، هر چه دولت منتسب به اصلاحات و اعتدال می کنند ، گل و بلبل است، لذا از خیر مجمع فرهنگیان نیز می گذرم.
من رضا نهضت، سازمان معلمانی ها را نسبتا می شناسم . حداقل از سال 80 جناب هاشمی، مرد، نقی یی، داوری و پورسلیمان را می شناختم . چند باری هم به من لطف داشتند و به ملاقاتم آمده اند.خوب بهتر است به این مجموعه ملحق شوم ، به خصوص که به دولت هم نزدیک اند.
می روم ببینم می توانم مطالبی از آنها پیدا کنم ؟
خوب سایتی که ندارند. دبیر کل محترم و عزیز هم که متاسفانه در زندانند. مواضع آن ها را از کجا بدانم؟
بیشتر می خوانم.می بینم این مجموعه عزیز حتی نمی تواند از دو عضو اصلی سازمان خودش دفاع کند، پس چطور می تواند به من تازه وارد که می خواهم یک عضو ساده باشم کمک کند ؟
محمد داوری بیش از یک سال است که سر کلاس نمی رود و رایزنی ها هم گویا تا کنون بی فایده بوده و پورسلیمان هم که با کسر از حقوق مواجه شده است.
به قول معروف کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی !
وقتی دوستان عزیز سازمان نمی توانند برای دو عضو موثر و مفید خود کار در خوری انجام دهند، چطور می توانند مشکلات معلمان را بیان کنند ؟
البته مشکل مجمع نیز در دوستان سازمان وجود دارد و این که گویا هر کاری که این وزیر می کند خوب است و باید از آن دفاع کرد.
خوب است هم دوستان مجمع و سازمان بفزمایند چه برنامه و نظری در باره سیاست های 5 گانه فانی داشته اند؟
به همین دلیل بی خیال سازمان می شوم...
خوب « انجمن اسلامی معلمان » هنوز مانده است .
این ها نزدیک به دولت اند ،که اصلا تندتر از دولت اند، چون منتسب به جناح چپ سابق و اصلاح طلبان امروزند.
بیانیه اشان را در سال گذشته در مجمع عمومی شان می خوانم.می بینم بعد از کلی صغری و کبری کردن و سخن گفتن از سه ثلاثه محصوره و درخواست آزادی ایشان، که البته در خواست به جا و خوبی است، در آخر بیانیه شان از آموزش و پرورش همم سخنی گفته اند .
گویی برای خالی نبودن عریضه !
عکس های مجمع را می بینم.همه از بزرگان چپی سابق و اصلاحاتی های جدیدند، دکتر حبیبی ( استاد خودم ) ، علی محمد حضرتی، رهامی و...خوب باشد اشکال ندارد، ولی خوب برنامه های آموزش و پرورش در این جا کجا قرار دارد؟
صنف من کجاست؟
حقوق من چه می شود ؟
لذا قید انجمن اسلامی را هم می زنم. اگر چه ممکن است که با پیوستن به این مجموعه در این دولت به پست و مقامی هم برسم، اما دغدغه های خودم چه می شود؟
کجا نفیا و اثباتا درباره برنامه های فانی و مجموعه ایشان سخن گفته اند؟ حوصله سیاست را هم ندارم، لذا بی خیال این مجموعه می شوم.
خوب دیگر کدام تشکل مانده است ؟
می روم سراغ « کانون تربیت اسلامی » یعنی محمود فرشیدی . قوی ترین و منسجم ترین تشکلی که در کشور می شناسم.
ارتباط خوب با نهادهای قدرت، پشتوانه مالی قوی، حمایت روحانیان و بازار از عوامل قوت این تشکل است. در مورد برنامه های آموزش و پرورش هم نفیا و اثباتا فراون نظر می دهند، اما چه می توان کرد که کلا با برنامه های آنها مشکل دارم و مورد پسندم نیست، لذا به این مجموعه هم نمی روم.
خوب چه کنم ؟
یا بی اخلاقی می کنم ، مدام غر می زنم ، ناله می کنم و تحریک سایر معلمان می کنم تا بتوان بدون هزینه شاید اندکی حقوقم زیاد شود و یا سعی می کنم مثل جناب پورسلیمان در سخن معلم کاری که به نظرم درست است را انجام دهم، یا نه کلا بی خیال می شوم و مثل بسیاری از معلمان، که دارند زندگی می کنند زندگی خواهم کرد...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

باز شد درب کلاس و همچو رخش
قامت استاد زد بر دیده نقش
گفت بر پا مبصر و ، کلِّ کلاس
پر شد از یک ترس و یک بیم و هراس
درب را مبصر پس از یک لحظه بست
دست بالا برد و در جایش نشست
دیده گانی خشک و سرد و سخت گیر
بود در سیمای این استاد پیر
دیده چرخاند و نگاهی بر همه
کرد چون عباس اندر علقمه
با تحکّم گفت برجا ای کلاس
یک صدا گفتند آنها هم سپاس
بعد از آن استاد با لبهای ریز
گفت دفترهای انشا روی میز
یک به یک سر زد به کل میزها
باز گشت از پشت رخت آویزها
سر زد و دید و سر جایش نشست
چانه را انداخت در چنگال دست
گفت جمعا از شماها راضی ام
راضی از تدریس های ماضی ام
درس انشای شماها خوب بود
هم مرتب بود و هم مرغوب بود
گر چه این یک درصد از بین صد است
این وسط اما یکی خیلی بد است
آخرین بار تو باشد یاسمن
مادرت فردا بیاید پیش من
دفترت کلا سیاه است و کثیف
با چه رویی می گذاری توی کیف ؟
گر چه انشای تو زیبا بود و بیست
نمره ات اما به جز یک صفر نیست
زودتر بیرون برو از این کلاس
تا نبینم صورتت را ناسپاس
یاسمن اما فقط لبخند زد
بغض را با خنده اش پیوند زد
شرمگین بود و نگاهش غصه دار
پشت لبخندش نگاهی بی قرار
گفت بابایم پریشب گفته است
دفتری در آرزویم خفته است
آرزو دارد که مال من شود
دفتر انشای سال من شود
گر که قسمت بود و او کاری گرفت
دستهایش را به دیواری گرفت
چون حقوقش را بدادند و نخورد
مثل آن قبلی که یکجا خورد و برد
پول صاحب خانه را باید دهیم
بعد از آن هم نانوا آقا رحیم
مانده ی بقالمان حاجی حبیب
ذیحسابی های این مرد نجیب
بعد از اینها هم که مادر ناخوش است
کوره ی آجر پزی پشتش شکست
بس که آجر برده در سرما و سوز
شب نشد بی ناله هایش وصل روز
کاش دارویی به مادر می رسید
درد جانکاهش به آخر می رسید
بعد از آن دیگر منم با دفترم
مطمئنا دفترم را می خرم
چون خریدم می نویسم توی آن
تانباشد از سیاهی ها نشان
نیست لازم تا کنم من بعد از این
پاک مشق قبلی ام را نازنین
بعد از آن بر دفتر و بر یاسمن
آفرین می گویی ای استاد من
با اجازه می روم پیش مدیر
رو سیاهم من ، ببخش استاد پیر
اشک در چشم معلم حلقه بست
نرم نرمک بغض قلبش را شکست
روی خود را برگرفت از بچه ها
شانه می لرزید و بغضش بی صدا
با همان چشمان بغض آلود گفت
وای از شهری که وجدانش بخفت
یاسمن بانو نمی خواهد نرو
جای خود بنشین و دیگر پا نشو
عینکم را شست اشک پاک تو
سوختم از سینه ی صد چاک تو
دفترت خوب و قشنگ است و تمیز
حیف باشد مانده باشد روی میز
مثل قرآن می گذارم بر سرم
دفترت را می فروشی دخترم ؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش / شهروندان هر روز و در محل زندگی و هنگام تردد با مسائل مختلفی در چالش اند .
انواع آلودگی ها ؛ آلودگی هوا ، آلودگی صوتی ، آلودگی بصری ، آلودگی آب و... سلامتی مردم را در معرض تهدیدات جدی قرار داده است .
به عنوان مثال ، بارها مشاهده کرده ایم که در هنگام آلودگی هوا ، برگه ورود به محدوده طرح ترافیک توسط عوامل شهرداری فروخته شده است .
خارج کردن « صنایع آلاینده صوتی » از محدوه مراکز مسکونی هنوز به امضای شهردار تهران نرسیده است !
هنوز شهرداری تهران راهی برای منع شرکت ها و موسسه ها برای نچسباندن برچسب بر درب منازل و دیوارها پیدا نکرده است و تنها کارش افتادن با کاردک و... هر چند وقت به جان آن هاست !
با وجود تهدید دائمی شهر توسط عواملی طبیعی مانند زلزله ، سیل و... اقدامات بنیادین و اساسی توسط شهرداری صورت نگرفته است ...
با وجود انبوه مشکلات و مسائل شهری ، گاهی شهرداری وارد مسائل و یا موضوعاتی می شود که به هیچ عنوان در حوزه اختیارات و یا شرح وظایفش نیست ...
یادداشت زیر توسط همکار گرامی آقای « نصراله خلیلی » نگارش گردیده است .
گروه اخبار / جمعی از فرهنگیان و معلمان با صدور اطلاعیه ای ضمن بزرگ داشت اول آذر ماه ، سال روز درگذشت معلم فقید " محسن خشخاشی " ؛ ضمن هشدار نسبت به تبعات خشونت در جامعه و مدرسه و مشکلاتی که در مدرسه سبب ساز خشونت است پیشنهاد داده اند که این روز « نه به خشونت در مدرسه » نام گذاری شود .
متن این اطلاعیه به نقل از سایت کانون صنفی معلمان ایران به شرح زیر است :