صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

سخنان حسن روحانی رئیس جمهور به مناسبت آغاز سال تحصیلی   گروه اخبار /

رییس جمهوری با تأکید بر ترویج فضای سوال و پرسشگری در مدارس و نظام آموزشی کشور، از دانش‌آموزان خواست تا با شناخت جامعه، کشور و دنیای پیرامون، برای آینده بهتر خود و کشورشان برنامه‌ریزی کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی روز چهارشنبه در مراسم بازگشایی مدارس کشور و آغاز سال تحصیلی 95-94 با طرح پرسش مهر از دانش‌آموزان و سرمایه‌های اصلی کشور خواست تا به این سوال که « به نظر شما بعد از انجام توافق هسته‌ای با 6 قدرت بزرگ دنیا  و لغو تحریم ها ، چه فرصت هایی پیش روی ما است و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت ها استفاده کنیم؟»، پاسخ دهند.

رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه این فرصت ها در ابعاد مختلف علمی، فناوری، دانش، محیط کار، اقتصاد، روابط با همسایگان و ایجاد شرایط بهتر برای زندگی و حل مشکلاتی نظیر محیط زیست و اشتغال جوانان قابل بررسی است، گفت: همه دانش‌آموزان و 13 میلیون پسر و دختری که کلاس درس را آغاز کرده‌اند و همه دانشگاهیان باید بدانند که با تلاش بزرگی که ملت ما و دیپلمات‌ها  در مذاکرات هسته‌ای انجام دادند، امروز فضای جدیدی پیش روی کشور قرار دارد و همه امید ما این است که با برداشته شدن غل و زنجیر‌های نابه جا از دست و پای اقتصاد کشور در هفته‌های آینده بتوانیم از امکانات کشور برای رشد و توسعه بیشتر استفاده کنیم.

رییس جمهوری خطاب به دانش‌آموزان کشور گفت: هیچ‌وقت در شرایط فعلی خود راضی نباشید و به دنبال شرایط بهتر باشید زیرا این طرز تفکر مسیری است که می‌تواند زندگی ما را متحول کند.

دکتر روحانی با اشاره به اینکه دانش آموزان نباید فقط به مدرسه بیایند که تنها کتاب و درس بخوانند و توضیح دهند، تکلیف منزل را براساس کتاب‌ها، انجام دهند و چیزهایی یادبگیرند و پس از امتحان به کلاس دیگر بروند، اظهار داشت: مدرسه باید محیط شناخت برای دانش آموزان باشد و وظیفه شما شناخت دنیا، کشور و مسایل اطراف تان است شما باید فکر کنید که چگونه آینده و زندگی‌تان را بسازید بنابراین از همه چیز سوال کنید، زیرا کلید علم و ترقی و پیشرفت،  سوال کردن است.

رییس جمهوری ادامه داد: دانش‌آموزان هیچ‌گاه نباید از سوال کردن خجالت بکشند و در هیچ شرایطی هیچ دانش‌آموزی نباید همکلاسی و دوستش را به خاطر سوالی که شاید دقیق و یا به جا نبوده، مورد استهزا قرار دهد، یکدیگر را به سوال کردن تشویق کنید و مدام بپرسید که چرا این گونه باید بخوانیم، چرا پایان ثلث ما باید این گونه باشد. چرا محیط زیست ما دچار این وضعیت است؟

دکتر روحانی با تأکید بر اینکه باید همه جا به فکر بهتر بودن و ارایه ایده های جدید باشیم، تلاش اولیا و مسئولان جامعه را برای برنامه‌ریزی و رقم زدن آینده و فردایی بهتر برای نسل جدید دانست و گفت: از جمع شما در دو دهه آینده، متخصصان کاردان، پزشکان متبحر، ادیبانی خلاق و هنرمندانی حضور خواهند داشت. هر کدام شما باید شغلی بر عهده بگیرید و آن شغل را به بهترین نحو انجام دهید. اگر همه به فکر آینده بهتر کشور باشیم و کشورمان را با دیگر کشورها مقایسه کنیم و بپرسیم گذشتگان برای ما چه کردند، شهدا، ایثارگران و کسانی که انقلاب کردند چه تلاش‌هایی برای کشور انجام دادند، می‌توانیم آینده بهتری را برای ایران طراحی کنیم.

رییس جمهوری با تاکید بر اینکه کشور برای ساختن آینده دانش آموزان بسیج شده است ، خاطر نشان کرد: بدانیم همه چیز در گرو علم و دانش است. از فرصت مدرسه به بهترین وجه استفاده کنیم. آینده، شغل، مقام و منزلت شما از همین کلاس‌ها، یادگرفتن‌ها، فهمیدن‌ها، مطالعه‌ کردن‌ها و گفت و گوها بوجود می‌آید. این فرصت را قدر بدانید که بهترین سال‌های زندگی شماست.

دکتر روحانی در ابتدای این سخنرانی با بیان اینکه دو بهار در سال داریم یکی بهار آغاز فروردین و بهار طبیعت و دیگری بهار اول مهر، گفت: ‌بهار علم، اندیشه، مدرسه، دانشگاه، یادگرفتن، اولین تماس با همکلاسی‌ها و دیدار با آنان پس از  چند ماه تعطیلات، بهار مهر است؛ آغاز شکوه مند زندگی و دانش در کنار معلمان عزیز.

رییس جمهوری افزود: گل مهر، چقدر از گل فروردین زیباتر و مؤثرتر و برای همه ما دل‌انگیزتر است. بهترین محیط باید محیط مدرسه و علم باشد ، این محیط را معلمان و دانش‌آموزان با هم می‌سازند.

دکتر روحانی همچنین آغاز سال تحصیلی جدید را به همه دانش‌آموزان، آموزگاران، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش، اولیا و همه جامعه فرهیخته و بزرگ ایران زمین تبریک گفت.

پیش از سخنان رییس‌ جمهوری، دکتر فانی وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه این وزارتخانه در دو سال گذشته توانسته گام‌های مؤثری در توسعه و بسط عدالت آموزشی و ارتقاء کیفیت آموزش در کشور بردارد، گزارشی از عملکرد این وزارتخانه نظیر افزایش سهم مدارس غیردولتی، خرید خدمات آموزشی، فعال کرد شوراهای آموزش و پرورش توسعه و مشارکت دانش‌آموزان، افزایش کمک‌های خیرین، ارایه کرد و گفت: این وزارتخانه در راستای اجرایی و فراگیر شدن طرح رییس‌ جمهوری، اجرای سه زنگ طلایی مطالعه، انشاء و گفت و گوی آزاد و نقادانه، گام‌های مؤثری برداشته است.

وی با بیان اینکه  بدون تردید پس از توافق هسته‌ای چرخ تولید در کشور حرکت سریع‌تری خواهد داشت از توسعه آموزش فنی و حرفه‌ای در نظام آموزشی کشور، خبر داد و اظهار داشت: این وزارتخانه با ایجاد زیرساخت‌های بنیادین و آینده پژوهانه تمام سعی خود را بر اجرای سند تحول آموزش و پرورش قرار داده است.

رییس‌ جمهوری در پایان با حضور در یکی از کلاس‌های مقطع ششم مدرسه پسرانه باقرالعلوم در منطقه 14 تهران با دانش‌آموزان و معلمان گفت و گو کرد و هنگام خروج از مدرسه با حضور در جمع پدران و مادران دانش‌آموزان به ابراز احساسات آنان پاسخ داد.

 رییس جمهوری همچنین در این مراسم پرسش مهر خود برای دانش آموزان را مطرح کرد.

وی خطاب به دانش آموزان گفت: بعد از توافق هسته ای و لغو تحریم ها ، چه فرصت هابی پیش روی ما است و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت ها استفاده کنیم؟

پایگاه اطلاع رسانی دولت

دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

فرهنگی فراموش شده

کرمانشاه

منتشرشده در نامه های دریافتی
سه شنبه, 31 شهریور 1394 13:57

من مردی هستم شریک دیگران در گناه

در حاشیه مخالفت با اعدام محسن خشخاشی

تشنگان گر آب جویند از جهان

آب هم جوید به عالم تشنگان

(مولوی)

- خطاب به معلمان عزیز، پیرو درخواستم از خانوادۀ شهید محسن خشخاشی، ( این جا )

سال ها پیش، خبری از شبکۀ یک پخش شد مبنی بر « پرورش محصولات کشاورزی توسط قاتلان در ژاپن در زمین هایی که مختص زندان بود.» در این خبر اعلام شد « با پرورش موجود زنده توسط قاتلان، روحیۀ آنها تلطیف می شود. » در نتیجه بعد از ادای دین و تهذیب نفس به جامعه باز می گردند.

 کسانی انتقام را اولین و آخرین راه بازدارندگی جامعه از بزه می دانند که برنامه ای برای آیندۀ بزهکاران ندارند. اصلاً به خودشان زحمت فکر کردن برای برنامۀ جایگزین نمی دهند. یک زندانی باید کار کند و تجربه های کاری را در زندان بیندوزد. جوهر هر انسانی کار است. البته اگر زندان را ندامتگاه بدانیم نه صرفاً زمان گذران روزمرگی که یا تجربه های گناه خویش را با گنده گویی تکمیل کنند یا انواع امراض روحی و روانی را بعد از ترخیص وارد جامعه کنند.

تنفر از اندیشه های جدید زادۀ تنبلی فکر است. بنابراین مهمترین دلیل ممانعت از عملی شدن چنین پیشنهاد هایی در ایران « راحت طلبی » و « سطحی نگری » است. ما معمولاً در زندگی کیفیت را فدای کمیت می کنیم. نمونۀ بارز آن کتاب های آموزش و پرورش است که با وجود گسترۀ علمی، فاقد عمق لازم برای پایه ریزی دانش هستند. ( قضاوت من فقط دربارۀ کتاب های ریاضیات و فیزیک در سطح آموزش و پرورش است.) کسانی که درد آموزش دارند ( چه معلم و چه غیر معلم ) سؤ استفادۀ مافیای آموزشی را از این خلأ به خوبی می فهمند.

متأسفانه آموزش و پرورش در کوتاه کردن دست این مافیا هیچ کار سازنده ای انجام نداده است. به قول سعدی « یا چشم نمی بیند یا راه نمی- داند.» مثال روشن تر و روزمره تر اینکه آیا کسی را سراغ دارید که بابت محاسبه در خرید یا فروش طلا از زرگر سوالی کند؟ اما بارها و بارها دیده ایم که بابت صد یا دویست تومان به رانندۀ تاکسی اعتراض کرده و حتی  با وی درگیر شده اند. یا در نانوایی ها بابت پنجاه تومان که نانوا باید به مشتری پس می داد، درگیر شده اند. ظاهراً از آیه های شریفۀ 7 و 8 سورۀ الزلزله،

 

 پس در آن روز هركس به اندازة ذره اي كار نيك كرده پاداش آن را خواهد ديد *و هركس به اندازة ذره اي كار زشت مرتكب شده آن هم به كيفرش خواهد رسيد. 

 

سؤاستفاده می شود؛ به طوری که با راحت طلبی و سطحی نگری فقط به ذره هاي خیر و شر دل می بندیم و جرأت حل و حتی طرح مشکلات بزرگ را نداریم. چون موشکاف بودن و ژرف بینی توأم با رنج و درد است و از یک راحت طلب برنمی آید.

به قول سعدی :

ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش        که محالست در این مرحله امکان خلود   

حافظ هم همين نظر را دارد :

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست        عاشقی شیوۀ رندان بلا کش باشد

 غزالی « توبه » را به عنوان یک تجربۀ عام انسانی و نتیجۀ ضروری خودشناسی نشان می دهد. « توبه، شناخت تنهایی خویش است که مسئولیت در برابر کارهای گذشته را در خود دارد.» بنابراین ندامت و مسئولیت در برابر کارهای گذشته وقتی بر ذهن مجرم شکل خواهد گرفت، « جان برادر که کار کرد.»

 لذت کار و احساس مسئولیت باید در ذهن و دل همۀ ما نهادینه شود. کدام یک از نهاد های فرهنگی - اجتماعی و به ویژه آموزش و پرورش در این مسیر گامهای سازنده ای برداشته است؟ حسن دیگر کارِ زندانی اخذ حقوق بابت کارش است، که حداقل خانوادۀ وی از نظر مادی تاوان بزه او را نپردازند. این همه و نیز اشتغال زایی در جامعه به عهدۀ دولت است. اینها رویا پردازی و ایده آل گرایی نیست.

نمی توان شمار بالای زندانیان و وجود استثناها را دست بر دهان این پیشنهاد ها نهاد. اولاً انسان، آدم ماشینی نیست و ابعاد نامتناهی و ادراک متفاوت دارد، لذا همواره استثناهایی خواهیم داشت. ثانیاً شمار بالای زندانیان نقطه ضعف عمده ای برای دولت ها ست. ریشۀ این نقطه ضعف عوامل مختلفی هستند. که چند عامل را برمی شمارم.

1- نقص قانون،

2- اجرای ناقص قانون و تبعیض،

3- قصور در اشتغال زایی،

4- عدم حس مسئولیت در جامعه به پشتوانۀ تعهد به پیشرفتِ بشریت، محیط زیست و مملکت،

5- ناکارآمد بودن آموزش و پرورش،

6- رتبه بندی مدارس،

( با توجه به معضلات بالا، رتبه بندی مدارس، آموزش و پرورش را به آموزش دورۀ ساسانیان به سبک و سیاق قرن بیست و یکم تبدیل کرده و تحصیل رایگان برای همه که یکی از دستاوردهای انقلاب مشروطه بود را مخدوش و فاصلۀ طبقاتی را در جامعه افزایش داده است.)

7-  وجود دانشگاه های رنگانگ به جای اشتغال زایی اساسی در جامعه،

( بیشتر این دانشگاه ها اعتبار علمی لازم را ندارند. مقایسه کنید سواد دیپلمه های قدیم را با لیسانسیه های امروز مخصوصاً فارغ التحصیلان چنین دانشگاههایی. باز تأکید می کنم وجود استثناهایی ناقض این قاعده نیست.)

به قول شادروان دکتر منوچهر مرتضوی : « داستان ما و دانشگاه های ما بی کم و کاست داستان شغال عبرت آموز مولوی است » :

یـک شغال افتاد اندر خم رنگ          ساعتی او کرد اندر خم درنگ

پس برآمد مویـها رنگین شـده          کاین منم طاوس علیین شـده 

بانگ طاوسان تودانی؟گفت: لا        پس نئی طاوس خواجه بوالعلا 

 معتقدم باید « مسألۀ انتقام » را از فکرمان خارج کرده و آن را با تأدیب جایگزین کنیم. هر چیزی که بین انسان ها فاصله بیندازد، گناهی در حق بشریت است. اما بخشش به معنی رهایی از اعدام است نه رها شدن قاتل حداکثر بعد از یکی، دو سال در جامعه. ما به علت جهل نشأت گرفته از راحت طلبی و سطحی نگری، برنامه ای برای زندانیان نداریم. با انتقام، همه چیز را تمام شده و پرونده را مختومه اعلام می کنند. اما هزار و یک بدبختی پا برجاست. به دلیل ضعف قانون، بیشتر مردم به ناچار « انتقام » را انتخاب می کنند.

 سوال اساسی این است :

چرا این اتفاق ها ریشه یابی نمی شود؟ چرا فشاری که دانشجوی دکترا را وادار به خودکشی در محوطۀ دانشگاه تهران در سال 1393 کرد، ریشه یابی نمی شود؟ این فشار ممکن بود به جای خود او استادش را هدف قرار می داد.

 حقوق مادی و معنوی معلم و دانش آموز تضییع می شود و انتظار داریم در کلاس ها معلم و دانش آموز گل بگویند و گل بشنوند و هیچ خطا و اتفاقی هم نیفتد. که اگر افتد، خاطی به شدیدترین وجه باید مجازات شود. ما هنوز یاد نگرفته ایم « کسی که کنار رینگ افتاده، حوله ای به سر و صورتش بکشیم و از او امتیاز بگیریم.» محمد که توسط باورهای بی منطق و وهم های قبیله ای خانواده اش تربیت شده، قاتل معلمش است و آموزش و پرورش باعث فلاکت و خود باختگی معلمان و بی انگیزگی دانش آموزان.

 گفته می شود تنها راهکار مقابله با کسانی که طایفه ای و غیر متمدنانه زندگی می کنند و مرتکب چنین بزهی می شوند، اعدام است. مخصوصاً در شهرهای کوچک تا آن طایفه متنبه شده و عبرت گیرد. سوال اساسی این است که در قرن بیست و یکم در کشوری با سابقۀ تمدنی چند هزار ساله، چگونه نمی توان طایفه ای غیر متمدن را مهار کرد؟ آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیما چه برنامه هایی را اجرا کرده اند؟ نیروی انتظامی و قوۀ قضایی چگونه با ترسی که طایفه های غیر متمدن در یک شهر کوچک ایجاد می کنند، برخورد می کند؟

ظاهراً این دانش آموز همیشه چاقو همراه داشته و به علت قوانین نادرست آموزش و پرورش حتی مدیر و معاون جرأت ممانعت از ورود او به مدرسه را نداشتند. اولیای مدرسه مقصر اصلی نبودند. چرا که آنها به پشتیبانی ادارۀ آموزش و پرورش اطمینان نداشتند. دیدیم که شهید محسن خشخاشی با مانع شدن از حضور او در کلاس جانش را از دست داد.

  معتقدم امروز با فکر صحیح می توانیم از آموزش و پرورش امتیازاتی به نفع معلم و دانش آموز بگیریم. منظورم افزایش اهانت آمیز دویست، سیصد هزار تومانی حقوق برای معلمان و سیم کارت ایرانسل برای دانش آموزان نیست. حرمت معلمان با نگاه ارزشی به جایگاه آنها نه نگاه تحقیر آمیز دلسوزانه، باید در جامعه نهادینه شود و نیز حرمت دانش آموزان بعنوان آینده سازان میهن عزیزمان.

  متأسفانه عده ای از هموطنان بر این باورند که « وقتی اشتباه معلم در بوق و کرنا گذاشته شده و آموزش و پرورش هیچ اغماضی نمی کند چرا ما باید از این گناه کبیرۀ دانش آموز بگذریم؟» یک کارمند آموزش و پرورش می گوید : « وقتی معلمی بابت سیلی که به دانش آموز زده باید به شدت مؤاخذه شود پس چنین دانش آموزی هم باید اعدام شود.»

همکاران عزیز آیا این استدلال های کور و دانش آموزان بی- انگیزه ای که پرورش یافتۀ آموزش و پرورش انگیزه کش هستند، انواع خطرها را بالای سرِ خود ما معلمان نگه نداشته است؟

  از این استدلال ها می توان نتیجه گرفت، موافقت تعدادی از همکاران با قصاص، نه اجرای حکم الهی بلکه تصوری برای جبران تحقیر شدن آنها در آموزش و پرورش است. همۀ ما واقعۀ کشته شدن عمروبن عبدود را به دست حضرت علی (ع) در جنگ می دانیم. لذا معتقدم جوهرِ آن یقینی که باید به آن برسیم، «شخصیت» است و انتقام شخصیت را مخدوش می کند.

  دوستان گرامی، اگر معلم در مدرسه ای از دانش آموز کتک می خورد یا بی حرمتی می بیند، مقصر اصلی دانش آموز نیست. بلکه دلیلش نگاه ابزاریِ آموزش و پرورش به معلم است. حرمت و جایگاه رفیع معلم را در جامعه، بی برنامگی و بد برنامگی آموزش و پرورش خرد کرده است.

  همکاران گرامی که کشتن را دوای درد می دانید!

آیا با شنیدن خبر قتل همکارمان شهید محسن خشخاشی، یک روز و فقط یک روز حتی پیراهن مشکی پوشیدید؟ یک ربع ساعت وقت کلاس را برای محکوم کردن این گناه کبیره دادید؟

 گرفتن جان یک انسان بزرگترین گناه است. اما بخشش به معنی رها کردن دانش آموز در جامعه نیست. ما ملتی هستیم که منتظر آمدن روزِ خوبیم تا آوردنش. از شکسته شدن بت های ذهنمان می ترسیم.

به دو دلیل دوست نداریم نظر مخالفی بشنویم.

1- ترس از تزلزل اعتقاداتِ بت شده،

( که یک دلیل واهی در مقابل عدم مطالعه به اذهان مان متبادر می کند که « در کتابها افکار ضد و نقیض وجود دارد لذا مطالعه و نیز شنیدن آرا و عقاید مختلف آرام و قرار ما را بهم می زند.» )

2- عدم مسئولیت پذیری بار گناهان در جامعه،

( با این توضیح که مسئولیت هر فرد متناسب با پست اجرایی او می باشد. بنا به مثل معروف « هر که بامش بیش برفش بیشتر » )

لذا در ارائۀ طرحی نو، با هزاران واژۀ اخته بر لب مواجه می شویم. مانند :

« اگر این واقعه بر خودت پیش می آمد چه؟ »

یا « اگر در قتل معلم توسط دانش آموز مقصر آموزش و پرورش است، پس در قتل کارمند ادارۀ  آب و فاضلاب هم مقصر سیستم آن اداره است.»

یا « چرا موفقیت های صدها دانش آموز را که محصول همین نظام آموزشی هستند نمی بینید؟»

 در مقابل این واژگان اخته و نظایر آن که از عدم مسئولیت پذیری و مطالعه نشأت می گیرد، می توان گفت :

1- چقدر اعدام دانش آموزِ قاتل در تأدیب دانش آموزان دیگر تأثیر گذار است و چقدر اجرای قانون و ادای دین برای حفظ امنیت جامعه و تهذیب نفس او با راهکارهای ارائه شده در بالا؟

2- اصلاح آموزش و پرورش تأثیر گذار است یا اعدام؟

3- ایجاد و ارتقا حس مسئولیت در جامعه و تساوی همۀ شهروندان در برابر قانون تأثیر گذار است یا اعدام؟

4- مگر ناکارآمد بودن آموزش و پرورش، فقط قاتل می پرورد؟

5- آیا موفقیت عده ای از دانش آموزان به پشتوانۀ برنامه های آموزش و پرورش است؟ به عنوان یک معلم معتقدم، امروز با عدم اجرای برنامۀ صحیح در آموزش و پرورش، دانش آموزانِ موفق محصول این نظام آموزشی نیستند. بلکه آنها مدیون موهبت الهی،  پشتکار، معلم خوب و اولیای خوب هستند. البته توفیقات یک معلم خوب در دین آموزش و پرورشِ انگیزه کش نیست.

6- عرصۀ فکر هر کس محدود به وسعت تجربه و قدرت تفکر اوست. هنوز هم متحجران حتی در مترقی ترین جوامع وجود دارند. اما فرق بین جوامع مترقی با جوامع در حال ترقی اینست که در جوامع مترقی، قوانینِ پیشرفته و مجریانِ متعهد، ترکتازیِ متحجران را به حداقل رسانده اند.

7- صد البته در قوانین شرعی، قصاص حق اولیای دم است. ولی پا فشاری معلمانی که اعدام را مسکنی برای حقوق پایمال شدۀ خود می دانند، نادرست می باشد. معتقدم برای عبرت گرفتن دانش آموزان و حفظ حرمت معلمان و ارتقاء انگیزه در آنها و اصلاح باورهای قبیله ای خانوادۀ قاتل، آنچه که باید به دار آویخته شود نظام آموزش و پرورش کنونی است.

کلام آخر،

-  عادت، دور شدن از حقیقت است.

-  داستان نماز خواندن ابلیس و برخورد حضرت عیسی ( ع ) با او از زبان عطار نیشابوری عارف بزرگ تأمل برانگیز است. کلمات «عادت» و «حقیقت» کلید واژه های این داستان هستند.

سجده ای می کرد ابلیس لعین           گفت عیسی در چه کاری این چنین

گفت من پیش از همه عمری دراز        سجده عادت کرده ام زانگاه باز

عادتم گشته ست این زان می کنم      گر همه سجده ست تاوان می کنم

عیسی مریم بدو گفت ای سقط          می ندانی و ره کردی غلط

تو یقین می دان که اندر راه او             نیست عادت لایق درگاه او

هرچه از عادت رود در روزگار                نیست آن را با حقیقت هیچ کار

-  حکیم نظامی گنجوی و حافظ بزرگ هم بر این باور بودند.

هر چه خلاف آمد عادت بود                     قافله سالار سعادت بود    (نظامی گنجوی)

از خلاف آمد عادت بطلب کام که من        کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم    (حافظ)

-  والحمدالله تعالی شأنه.

منتشرشده در دیدگاه

حسین شاملی یام  باز هم مهری دیگر از راه می رسد و این بار هم باد و باران و پاییز خواهند بود که بر اریکه قدرت سوارند و به خورشید تابان دیگر اجازه نمی دهند بسوزاند و زیبایی طبیعت را به نوعی دیگر رقم خواهند زد و در تولد طبیعتی دیگر ، زندگانی جدیدی بر روی موجودات جهان گشوده می شود و هر کدام از این تغییر و تحولات روزگار برگی نو بر زندگانی انسان می افزاید و دل مشغولی و برنامه خاص خود را طلب می نماید .
مهر ماه جدای از غروب های زیبایش روزهایی به یاد ماندنی نیز به دنبال دارد و آنچه در این میان بیشتر بر خاطر خواهد ماند و خاطره خواهدشد مدرسه و روزهای آغازین مهر است .
آنان که اولین روز حضور در مدرسه و کلاس را درک خواهند نمود شاید شاداب ترین افراد مهر باشند و این مهر اگر توام با مهر معلم باشد هرگز غبار فراموشی نخواهند گرفت .
همه جا هیاهوست و کوچه و برزن کودکان با کیف های رنگی رهسپار مدرسه می شوند و خود را به محیط اجتماع پیوند می دهند و آنانند که همانند ملائک با گام های مهرشان بر دلهایشان محبت و دوستی جاری می سازند و می روند در کلاس درس معلم مهر بیاموزند و بیاموزند که این محل گذری است که تنها یادگاری انسان های آن در طول تاریخ نیک نامی و مهرورزی است .
کودکان مان می آموزند که فردا مال افرادی است که به همنوع خود عشق می ورزند و غبار غم از چهره انسان ها می زدایند و ثروت و مقام دنیوی وسیله ای برای خدمت است نه ابزار کبر و غرور که دراین صورت خسرالدنیا و الاخره خواهند شد . .
مدرسه ها که باز می شوند خانواده ها فرزندان خویش را با هزار آرزو و امید راهی کلاس درس می کنند و چه آرزوها که برایشان رقم زده اند تا دست سرنوشت کدام تقدیر را برگزیند را چگونه رقم زند .
دغدغه مدرسه خوب ، معلم دلسوز ، محیط امن و... که گاهی حتی خواب را براولیاء حرام می کند که مبادا هر  کدام از آنها با سلیقه آنان جور در نیاید و آن روز است که به یادشان خواهد آمد که معلمان قشری هستند که باید احترام شان نمود و شان و مقام شان را ستود و د دوره قحطی خوبی ها دست شان را فشرد و با آنان همگام شد تا مبادا فرزندان شان از مسیر تربیت صحیح خارج شوند و آرزو و آمال شان را برباد دهند .
مهرماه روز زیبای زندگی بیش از یك میلیون دانش آموز ایرانی رقم می خورد؛ روز زیبایی كه همه ما در دفتر خاطرات ذهن مان آن را برای همیشه ثبت كرده ایم.
اول مهرماه،ابتدای مهرورزی هاست.  روز دل شوره، روز ازدحام، روز اضطراب، روز قلب هایی که بر ضربان شان افزوده می شود ، روز رنگ ها.روز زنگ ها،زنگ هایی که فقط برای آموزان و نونهالان به صدا درمی آیند. برای کلاس اولی هایی که با عجله از میان پیاده روها عبور می کنند و می روند و می روند تا در میان انبوه کلاس اولی ها گم می شوند.
کلاس اولی ها،اشاره های زیبایی هستند تا راه آسمان برای مردمان گم نشود.

آنها که مثل گل هایی که توی کاغذهای رنگی پیچیده باشند با کیف های کوچک و مقنعه هایی که هنوز به آنها عادت نکرده اند و اغلب کج و کوله اند،به سوی مدرسه راه می روند. کوچه و خیابان ها پراز نقطه های رنگی شده اند. اولين روز مهر تورا مي‌برد تا صدای زنگ و بوي رنگ تازه كلاس و نيمكت هاي جديدي كه هنوز هيچ يادگاري بر روي آنها حك نشده است. ورق زدن كنجكاوانه‌ي كتاب‌هاي نو با دستانی رنگین از گردوی پاییزی. سرك كشيدن به ويترين مغازه‌ي ساعت فروشي و آرزوي خريدن یک ساعت گران‌قيمت.
پاییز فصل خواندنی کتاب زندگی است. فصل رویش جاودانگی است. سرسبزترین بهار، جان پناه بچه های بی قرار، درخیال انسان آفرینش آدم، روز اول مهر بوده است. وقت جلوه گری انسان. نقطه مرزی میان او و حیوان. اما اینجا محل ماندن نیست.جای دگرگون شدن است.
مدرسه، مدار سلامت جامعه است. سایبان کوچک سربلندی و بیداری است.آشیانه ای درطراوت و مه. خانه امید بچه های شهر و ده.در مدرسه ها که باز می شود، هوا نیز تازه می شود. آدم ها بهتر و بیشتر به هم محبت می کنند. کوچه ها به دست چند سلام ساده فتح می شوند. زندگی با تمام دردسرهایش، شیرین می شود و دل چسب. مثل خواب دم صبح. در صدای سرود و دعا صبح گاه بچه های مدرسه،نشاط رژه می رود.

امید، هم قیام می کند. تصویر این چهاردیواری همیشه با هراس نامریی خویش، درکنج خیال من و تو می ماند. با مشق های ننوشته و حس دلهره آوری که فردا قرار است با حضور معلم درجان مان بنشیند. ولی شوق دانش اندوزی که باشد،سختی ها را آسان می نماید.مگر نه که « عشق، اندوه را شیرین کند.» پس پرواز را خوب به خاطر بسپار. همچنان كه در آرزوی بزرگ شدن هستی، قدر لحظه‌ها را هم بدان و ازحال لذت ببر. با بقیه مهربان باش و دوستی ها را پاس بدار.
فراموش نکن که زندگی، همین مدرسه است، زندگی همین کلاس و آمدن و رفتن و درس خواندن و امتحان و شوخی و خنده است. از الان دیگر بنشین و بخوان. «اگر می خواهی اسیر هیچ ستمکاری نشوی، بخوان و بخوان.»

بخوان و بنویس. بنویس: « جور استاد به زمهر پدر.» بنویس: « به راحتی نرسید، آن که زحمتی نکشید. » یادت باشد، معلمان بد تو را نمی خواهند، چون بدی نمی دانند.
معلمان ساکنان قانع و صبور مدرسه ها، قلندران بیدار شب های بلند ندانستن تواند. مهرماه که می‌ رسد، با خود بوی گل مریم می‌آورد. باز بوی صبح های زود؛ باز بوی چای و نان و پنیر؛ بوی کلاس، بوی کودکی، بوی زنگ‌های تفریح؛ بوی خنده و شادی؛ بوی آشنایی و پیوند؛ بوی گل و لبخند.

اول هر سال ، یک حسّ و حال خوب، درون تو می‌جوشد. گیاهی را می‌مانی که می‌خواهد جوانه بزند، ریشه بدواند و ساق و برگ جدید بیاورد، غنچه بدهد و بشکفد.حس می کنی بی تابی. انگار زمین و زمان زنده شده است و تو کودکی گمشده ات را باز یافته ای.

خیال می کنی هنوز هیچ ذهن و زبانی قادر به توصیف حس وحال روز اول مهر نگشته است. میلیون ها معلم و دانش آموز خسته از سه ماه پرملال تابستان، دارند به استقبال بهار می روند. برای این همه دل مشتاق، اول مهر، روز عید است. «حول حالنا » است.شوری است که همه را به سمت آگاهی می کشاند.امیدی برای سبزشدن که « یا مقلب القلوب».

یادت به حرفهای سهراب می افتد که « من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است ».دلت می خواهد یک سبد گل یاس در دست بگیری، دم در مدرسه‌ بایستی، گل ها را مُشت مُشت بر سر بچه‌ها بپاشی و به آنها بگویی که فراموش نکنید که فقرا نیز جزء ساکنان زمینند ، بگویی که مستضعفان وارثان زمینند ، بگویی که عطش دانستن برای بهتر بودن است و آموختن و آموزاندن شیوه ی انبیا الهی است و به آنان بگویی که که قلب های کوچک اما مهربان تان را برای انسان ها خانه ی امنی نمائید که دل شکسته ها همدم خدایند و مبادا تنها شور و شعورتان ترسیم آینده ای برای میز و مقام باشد که درآن صورت در نقطه آغاز خواهید ماند و مجال شکفتنتن کم خواهد بود .
نباید فراموش کرد که دانه ‏ها در سرزمین امکانات خواهند رویید و بسیاری از امکانات پیش از این که فیزیکی باشند در اندیشه ما جای دارند و اگر آن‏ها را بارور کنیم و اجازه بالندگی دهیم، این کاشت و رویش همیشه دوام خواهد داشت . در نظر کودکان خردسال، همه چیز تازگی دارد . به همین دلیل، تماس با هر چیزی برای آن‏ها شگفتی‏ زا است .

بیایید ما نیز در بسیاری از امور چنین باشیم; همواره کاشف باشیم و حتی از غافلگیر کردن خود لذت ببریم .
فصل تابستان به پايان رسيد و پائيز از راه رسيد. پائيز براي بچه ها رنگ و بوي ديگري دارد. مدرسه از تنهايي و سكوت خسته شده است و دلش مي خواهد هر چه زودتر پائيز فرا برسد. چون پائيز، بهار مدرسه است مدرسه از روزهاي تنهايي خود براي بچه ها حرف هاي زيادي دارد. گرد و غبار غربت و سكوت بر سر و رويش نشسته است و دلش مي خواهد باباي مدرسه با دستهاي مهربانش دستي بر سر ورويش بكشد تا روز اول مدرسه با چهره اي شاداب به استقبال بچه ها برود . بچه ها با قلب هاي پاك و لب هاي خندان و لباس هاي تميز به ديدارش مي آيند . طولي نمي كشد كه با عطر سلام و خنده هاي كو دكان فضاي مدرسه پر خواهد شد. صنوبر پير حياط مدرسه با ديدن بچه ها به دست افشاني و جنب و جوش مي افتد و خش خش برگ هاي زردش موسيقي دلنشين همراه گام هاي كودكان است و آهنگي بر جشن مهرگان مي نوازد . باز كوچه، شهر و روستا به اشغال بچه ها در مي آيد . رهگذران بوي گل خنده هاي كودكان را حس مي كنند. با هياهو و شادي بچه ها در كوچه ها و خيابان ها گويا خون تازه اي دررگ هاي جامعه دويده است.
مادرا و پدران تنها برای فرزندشان دکتر و مهندس بودن را متصورند ولی هیج کدام به انسان بودن ایمان ندارد و شاید هم هیچ کدام آرزو نمی کنند که کاش فرزندمان در مدرسه انسان بودن را بیاموزد ، بخشیدن وسخاوت ، انفاق و گذشت ، و سنگ صبور همنوع بودن را در دفتر مشق خویش تمرین کند و درس انشایش را پراز مهربانی کند و در مقام مقایسه بداند که علم از ثروت بهتراست وبدان نیز ایمان بیاورد .
اما کدام دستی برا ی نوازش کودکان از آستین بیرون خواهد آمد و کدام دست مهربانی به آنان خواهد آموخت که بنویسید بابا نان داد تا کودک همسایه نیز شب را گرسنه نخوابد ، بابا آب داد تا تشنگی انسان های نیازمند به محبت و دل های سنگی را برطرف سازد و چه کسی به آنان خواهد گفت و دکتر و مهندس بودن برای فخر و پول نیست بلکه نردبان تقرب به خدایند تا با کمک به آنان که جشم انتظار یاریند خدا را در زندگی مان ساری و جاری سازد.

به مناسبت بازگشایی مدارس


آری !

معلم این اسوه همواره فراموش شده و جانشین انبیا ء، نوازشگر فرندانتان ، آموزنده الفبای مهربانی است ولی حیف که زود فراموش می شود و زود هم از کرسی اعتبار می افتد و هیچ کس به فرزندش نمی گوید که که آرزویم این است که روزی معلمی شوی .

چنان که امروز لالایی های مادران نیز رنگ و بوی دنیا مداری و مقام پرستی گرفته و بر هر تکانی بر گهواره فرزندشان می گویند : بخواب فرزند دکترم ، لالا پسر مهندسم و عجیب دوست داریم از کودکی به آنان القاء کنیم که دنیا فقط دو شغل دارد !
مهر که شروع می شود دل مشغولی معلم نیز زیاد می شود ، عدم توجه مسئولین مربوطه ، عدم منزلت اجتماعی ، نگرش اولیاء و هزار سئوال دیگر که سهم معلم از مهر چقدر است ؟

اگر کیف های رنگی فرزندان مان را برای آموختن پر از کتاب و خودآموز و دفتر مشق می کنیم چقدر به معلمش اعلام می کنیم که دستهای مهربانش را می فشاریم و نگاه محبت آمیزش را می ستائیم ؟ چقدر دوست داریم که الگوی فرزنمان معلمش باشد و بتواند در موضوع انشایش بنویسد که می خواهد معلم شود؟!
آیا آرزو نداریم مربی فرزندمان بهترین فرد و پاکدامن ترین مردمان باشد؟ اگر چنین است چرا اجازه نمی دهیم بهترین های کلاس درس معلمان ،آموزگاران و معلمان مهربان فردای مدارس باشند ؟
معلم راهنمای راهی است به آینده که ترسیم جاده های پرفراز و نشیب زندگی و بیان خطرات درکمین این راه برعهده اوست . پس با او همگام شویم تا با دست های گچی خود آنچه بر تخته سیاه می نویسد صراط حق و مسیر خوشبختی فرزندان مان باشد که کار انبیاء هدایت است و مسیر آینده پر از خطر گرگان درکمین نشسته ای است که که شر و بدی را نشان مان می دهند و هزاران زر و نیرنگ در دام نهاد هاند که عبور از آن راهنمایانی صادق را طلب می نماید .
اما جدای از خانواده ها امیدواریم مسئولین محترم حداقل در نگاه و نگرش شان از اینی که هست نظرشان را پایین نیاورند و بدانند تنها حوزه ای که می توان در آن الگوی مصرف را بالا برد ارج و ارزش معلم است و بتوانند با درایت خویش دغدغه این قشر را جواب دهند وب دانند که سنگر مدارس تنها با معلم کامل نمی شود بلکه حمایت و امداد آن باعث میشود تا استحکام این سنگر بیشر ورزمندگان آن پر انرژی تر باشند .
درسال تحصیلی جدیدی که با آغاز پاییز همراه می شود دلهایمان را بهاری کنیم ، معیشت و احترام و آسایش خیال را برای سکان داران تعلیم و تربیت فراهم آوریم تا آنان نیز با خاطری آسوده از معاش با کوله باری از علم در کلاس حاضر شوند و نسل دانش آموز بیشتر از امروز بر اریکه ی علمی دنیا تکیه دهد و قله های بزرگی و عظمت دنیا را که برازنده ایران وایرانی است فتح نماید .

 

باشد که شعارهایمان رنگ شعور، نگاه مان فراتر از امروز ، سعه صدرمان باندازه هستی ، عمل مان به اندازه دانش مان ، و خدمت مان به سخاوت خداوندی باشد .

 

و بدانیم فردا را نیکنامی رقم می زند و تاریخ را آنانی که در قلب مردم جای گرفته اند تسخیر می کنند .


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دیدگاه
سه شنبه, 31 شهریور 1394 06:58

مهر مهرانه تر می بود ، اگر...

پاییز ! ای پژمرده ترین فصل ترانه ها آهسته تر بیا
آنچه زیر پای توست ،خش خش غریبانه ای ست از دلهای پریشان.
در پندار پراکنده ی درخت ،میوه هایی ست که به قیمت روزهای پبری به ثمر می نشیند.
و آیا در باورمان می نشیند ؛ تابلویی که نگار گر روشنایی ست ترسیم گر تاریکی باشد؟
غبار خاطراتم را می زدایم او را لابه لای روزهای جوانی می یابم ؛ جوان بود و چالاک و همواره لبخند برلب .
آنجا را منطقه ی کم برخوردار می نامید اما من با لجاجتی غریب منطقه محروم می خواندمش که استدلالم این بود :

حکم مرا با این نام مزین کرده اند پس با نام محروم می خوانمش ، نمی دانم .
چه اتفاقی افتاد که در کوران زندگی هر کدام به گوشه ای پرت شدیم . تا زمانی که او را همراه دخترکان زیبا روی شین آباد دیدم نگاهش با همگان متفاوت بود با تکه کلامی همیشگی، دلشوره اش را بر تابلوی شوربختان به تصویر می کشید . اما هرگز شوره زار آموزش و پرورش ،نتوانست لبخند ملیحش را از او بگیرد . او امروز در میان ما نیست و من به این جمله تلخ می اندیشم چگونه پاییز تاب می آورد تا جمع عشاق را پریشان ببیند؟
همواره عادت بر این داشتم؛ به دانش آموزانی که خود را آخر خط می دیدند؛ ،خطوط آغازین را نشان دهم ، امروز می فهمم چه تکلیف سختی به دانش آموزان می دادم نقطه سر خط آن هم در انتهای سطر ،یعنی شروعی پر از تکرار ،پر از اضطراب.
تصمیم دارم ابتدای مهر تکالیف سخت زندگی را از سرمشق دانش آموزان بزدایم
خطوط اخم را با بی نهایت ضربدر قرمز اخراج کنم.
تکلیف دهم؛کیف ها را پر از لبخند کنند ؛تا رد پای زرد پاییز را سبز کنیم. 
اما...
مهر مهرانه تر می شد اگر صدای همدلی ها نمی شکست ؛تا بعض پاییز به پای همدردی ها می شکست
مهر ،مهرانه تر می بود؛اگر چراغ ها ی خاموش روشن می شد ،تا بند از پای معلمان در بند گشوده می شد.
بیایید؛


مهر را مهربانی کنیم باشد تا مهرگان مان را مهر آفرین باشیم.

شعری به مناسبت آغاز مهر و بازگشایی مدارس

منتشرشده در یادداشت

انتقال حساب پرداخت حقوق فرهنگیان از بانک ملی به بانک سرمایه و صدور کارت سرمایه فرهنگیان  گروه اخبار /

معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش گفت: تک کارت سرمایه فرهنگیان در مرحله اول فقط برای فرهنگیان شاغل است و تا پایان پاییز برای همه آنها صادر می شود.

 سیدمحمد بطحائی در حاشیه مراسم رونمایی از تک کارت سرمایه فرهنگیان در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که آیا صدور این کارت برای همه فرهنگیان الزامی است گفت: همان طور که گفتیم این کارت در مرحله اول کارت شناسایی فرهنگیان است و تا پایان پاییز برای همه فرهنگیان صادر می شود فعلا این کارت برای فرهنگیان شاغل در نظر گرفته شده و بعد از آن برنامه هایی برای بازنشسته ها خواهیم داشت.

 

صدور تک کارت سرمایه تا پایان پائیز
وی افزود: این کارت کارتی هوشمند است و قابلیت های زیادی دارد و قابل افزایش است. استفاده به عنوان کارت شناسایی فرهنگیان امکاناتی است که برای آن تدارک دیده شده ولی سایر قابلیت های کارت با نظر خود فرهنگیان ارائه می شود.
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در مورد کارکردهای این کارت چندمنظوره گفت: شاید بهترین کارکرد این کارت تمرکز برای ارائه خدمات رفاهی، پزشکی و درمانی فرهنگیان باشد و اینکه همکاران فرهنگی برای گرفتن معرفی نامه وقت خود را تلف نکنند. با گرفتن این کارت این امکانات نیز در اختیار آنها قرار می گیرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا با صدور این کارت کارت های قبلی تجمیع می شوند بیان کرد: همان طور که گفته ام کارت شناسایی اولین کارکرد این کارت است و طبیعتا کارت های شناسایی قبلی جمع آوری می شود. اما اگر منظور ما کارت های اعتباری دیگر مانند کارت صدرا و یا کارت های دیگر است باید بگویم آنها کارت های خرید بودند که اعتبار داشتند و اگر اعتبارشان تمام شده باشد خود به خود از چرخه خارج می شوند.
بطحائی ادامه داد: این کارت تاریخ مصرف ندارد و علاوه بر مواردی که گفته شد برای بخش رفاهی فرهنگیان نیز مورد استفاده قرار می گیرد و یک کارت هوشمند بانکی است.
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: صدور کارت سرمایه فرهنگیان در ابتدا برای همکاران حوزه ستادی است و بعد از آن بلافاصله برای استان ها اجرائی خواهد شد.

انتقال حساب پرداخت حقوق فرهنگیان از بانک ملی به بانک سرمایه

وی در پاسخ به این سوال که مباحثی درباره انتقال حساب فرهنگیان از بانک ملی به بانک سرمایه مطرح بوده و گویا آموزش و پرورش تمایلی برای این جابه جایی ندارد، گفت: این مسئله به پروتکل بین بانک ها و مقررات بانک مرکزی بر می گردد و مسئله ای زمان بر است

معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش افزود: انجام این کار به اخذ برخی مجوزها بستگی دارد و تا آنجا که در جریان هستم مذاکراتی در این باره صورت گرفته و پیشرفت هایی نیز حاصل شده است تنها نکته ای که می توانم تاکید کنم این است که آموزش و پرورش مخالفتی با این جا به جایی نداشته و ندارد.

بطحائی گفت: آموزش و پرورش از این که حساب در بانک ملی باشد یا دربانک سرمایه نفع و ضرری ندراد ؛ بنابراین مخالفتی با این جا به جایی هم نمی تواند داشته باشد.

به هر حال ما ترجیح می دهیم تمام نقل و انتقال ها در یک مرجع صورت بگیرد.

خبرگزاری فرهنگیان

تهران - ایرنا - سازمان معلمان ایران در آستانه آغاز سال تحصیلی با صدور بیانیه ای اعلام کرد: ما همچنان به تدبیر دولت یازدهم امیدواریم؛ دولتی که هوشمندانه و مسئولانه حق اعتراض معلمان و برخورداری معلمان از تشکل ها را به رسمیت می شناسد.

 چالش های آموزش و پرورش و نقش آن در جامعه هیچ دولتی تاکنون حاضر نشده همسانی حقوق معلمان با سایر دستگاه های دولتی را بپذیرد و این موضوع دلایلی مختلفی دارد که به بعضی از این علت ها می پردازم  .

اول از همه بحث کمبود اعتبار و عدم تخصیص بودجه کافی به آموزش و پرورش می باشد که معمولا مطرح شده و می تواند یکی از دلایل متقن باشد . دلیل دیگر عدم درآمدزایی در سطح وسیعی از آموزش و پرورش است .

با اینکه آموزش و پرورش پتانسیل بالایی برای درآمدزایی دارد اما به دلایل قانونی ، سیاسی ،اجتماعی و... این موضوع ابتر مانده و توجهی به آن نمی شود  .

دولت مدعی است که سایر دستگاه ها با استفاده از درآمدهای خود نسبت به افزایش حقوق کارکنان خود اقدام می کنند و چون آموزش و پرورش چنین درآمدهایی ندارد ، معیشت معلمان دچار مشکل شده است .

هزینه های اداره 13 میلیون دانش آموز ، مدارس فرسوده و غیر فرسوده ، هزینه های بالای سیستم اداری در آموزش و پرورش و حقوق های بالای مسوولین و کارکنان آن و عدم درآمد زایی و وابستگی کامل به بودجه های عمومی دولت ، وجود نیرو های مازاد در برخی از رسته ها و رشته ها ، کمبود نیرو در بعضی بخش های دیگر و عدم تطابق نیروها با تعداد دانش آموزان و صرفه جویی دولت در بخش آموزش و پرورش هم می تواند از دلایل اصلی عدم تمایل دولت ها به توجه بیشتر به بحث معیشت معلمان باشد .

البته دلایل دیگری مانند اینکه معلمان فقط 3 روز در هفته کار می کنند و یا از خرداد ماه تا ابتدای مهر تعطیل هستند و حقوق کامل در یافت می کنند برای تعدادی از اعضای هیات دولت سوال برانگیز است ، هر چند معلمان دلایل قاطعی بر رد این موضوع دارند .

اما دلیل چالش برانگیز نارضایتی عموم مردم و دانش آموزان از نحوه عملکرد آموزشی معلمان که در سال های اخیر درست یا غلط اذهان مسوولین را به خود مشغول کرده است .

 

معلمانی که توانایی اداره کلاس را ندارند و توانایی های تدریس استاندارد در آنها نیست ، با انگیزه و سیاست ها و استراتزی های متغیر و علمی کار نمی کنند و اینکه تعداد زیادی از مدارس برای ثبت نام از دانش آموزان سخت گیری زیادی نشان می دهند و مبالغ هنگفت طلب می کنند و سرویس خاصی هم ارایه نمی دهند .

 

چالش دیگر استفاده تعدادی از نیروها در پست هایی است که اصلا صلاحیت علمی و توانایی کار در آن را ندارند .مصداق امر استفاده از نیروها بر حسب نظر مسوولین منطقه در پست های معاونت های فناوری و پرورشی و حتی اجرایی است که بسیاری از این نیروها توانایی اجرای شرح وظیفه خود را نداشته و عملا در مدرسه بود و نبودشان فرقی نمی کند .

استثنای این موضوع مدیران مدارس هستند که حتی اگر ضعیف و ناتوان باشند مسوولیت از آنها ساقط نمی شود و به هرحال باید پاسخگوی تمامی امور مدرسه خود باشند ، در حالی که معاونت های ذکر شده نه مسوولیتی دارند و نه توانایی انجام کاری را دارند . البته معاون آموزشی نیز مانند مدیر دارای مسوولیت سنگینی است .مثلا سناد یا دانا که باید توسط معاون اجرایی و معاون فناوری انجام شود معمولا توسط مدیر یا نیروی آزاد انجام می شود .

این بی عدالتی ها در بدنه آموزش و پرورش باعث ناراحتی بسیاری از معلمان و مدیران شده و موضوع مد نظر مسوولین دولتی نیز قرار گرفته است .چالش دیگر اینکه بسیاری از مسوولین دولتی معتقدند که معلمان به سادگی راضی نمی شوند و هر چقدر هم اضافه کنیم عده ای اعتراض می کنند ،  مضاف برا ینکه اعتراضات معلمان در مجموع به یک سوم تعداد کل آنها نیز بالغ نمی گردد و این حرف همه معلمان نیست .

گرچه معلمان نیز جواب هایی برای این سوالات خواهند داشت ولی به عنوان یک چالش در سطح جامعه مطرح نمی باشد .

با پایین آمدن کیفیت آموزش و پرورش ، سطح سواد دانش آموزان به شدت پایین آمده است و دانش آموزان بیش از اینکه در دریافت اطلاعات علمی آموزشی و پرورشی متکی به مدرسه باشند به اینترنت و شبکه های اجتماعی وابسته شده اند و کم کم اهمیت استراتزیک مدرسه در حال کاهش است و به همین علت در اولویت دولت ها قرار نمی گیرد .

ناگفته نماند مدرسه جذابیت لازم را برای مخاطبین خود  یعنی دانش آموزان ندارد و اگر  « سیاست های درهای باز در مدارس » اجرا شود بیش از نیمی از دانش اموزان از مدارس دولتی ناپدید می شوند و البته در مدارسی که دانش آموزان پول هنگفتی پرداخت کرده اند موضوع فرق می کند و این موضوع یکی از چالش های آموزش رایگان است .

هر چیزی که رایگان به دست آید بی ارزش می شود .

به هر حال ، آموزش و پرورش باید نقش استراتزیک خود را به دولت ها واضح و شفاف نشان دهد و نیاز به طرح های نو ، مطالب نو و ایجاد جذابیت های لازم در داخل مدارس دارد که جامعه به جای معلمین از دولت ها بخواهد به وضع معلمان رسیدگی کنید  .

بچه های ما نیاز به آنها دارند .


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

سخنان دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در مورد اعتراضات معلمان  گروه اخبار /

زنگ آغاز شروع سال تحصيلي جديد با شروع مهر نواخته مي‌شود تا آموزش‌و‌پرورش همزمان با نشستن دانش‌آموزان پشت نيمكت‌هاي كلاس وارد سومين دوره خود در دولت يازدهم شود. چند ماه است كه وزير و معاونانش در مناسبت‌هاي مختلف از طرح رتبه‌بندي معلمان به عنوان برگ برنده‌اي نام مي‌برند كه قرار است از هفته آينده تغييراتي را در وضعيت معلمان ايجاد كند تا شايد پرونده اعتراضات معلمان كه در نيمه دوم سال گذشته و نيمه اول سال جاري بارها خبرساز شد، بسته شود. در اين ميان چند تن از معلمان هنوز در بازداشت به سر مي‌برند و علي‌اصغر فاني هفته گذشته در جمع خبرنگاران ابراز اميدواري كرد كه همكارانش « با شروع سال تحصيلي آزاد شوند.»سال تحصيلي جديد از راه مي‌رسد اما مطالبات قديمي معلمان بر جاي خود باقي است. مهدي نويد ادهم، دبيركل شوراي عالي آموزش و پرورش به برخي از اين مطالبات، اقدامات آموزش و پرورش و البته رابطه اين وزارتخانه با انجمن‌هاي صنفي فرهنگيان اشاره كرد.

 

بخشي از بدنه فرهنگيان معتقدند كه طرح رتبه‌بندي آن‌گونه كه بايد، پاسخگوي نيازهاي اين قشر نيست و بيشتر ترجيح مي‌دهند كه مانند نظام مهندسي و نظام پزشكي جايي باشد كه اختيار و آزادي عمل بيشتري براي‌شان وجود داشته باشد. در مقابل اين گفته چه دفاعي از رتبه‌بندي مي‌توان كرد؟

امروز سند تحول بنيادين، سند مادري است كه تمام فعاليت‌هاي آموزش و پرورش بايد حول محور آن برنامه‌ريزي، سياست گذاري و اجرا شود. در سند تحول دو حسن از اين منظر وجود دارد؛ اول طراحي و استقرار سيستم سنجش صلاحيت حرفه‌اي معلمان و دوم طراحي و استقرار نظام رتبه‌بندي معلمان. اين دو به هم وابسته هستند در سنجش صلاحيت حرفه‌اي صلاحيت و توانايي معلمان در دوره‌هاي زماني خاص سنجيده مي‌شود هم در بدو ورود و هم بر اساس پيش‌بيني‌هاي اوليه ما هر پنج سال يك‌بار كساني كه به گونه‌هاي مختلف سعي در ارتقاي توانايي خود دارند از امتياز بيشتري برخوردار شوند، دوم اينكه متاثر از رتبه‌بندي معلمان است يعني اگر معلمي تلاش و پژوهش بيشتري كرد و براي بچه‌ها وقت بيشتري گذاشت رتبه برتر مي‌گيرد و ما‌به‌ازاي اين رتبه از حقوق و مزاياي بيشتري هم برخوردار مي‌شود. اين دو طرح با اين ديد در حال تنظيم هستند كه رتبه‌بندي مراحل آخرش را طي مي‌كند و اميدواريم كه در آغاز سال تحصيلي اجرايي شود. دولت محترم هم با وجود مشكلات و تنگناهاي مالي كه داشت اعتبارات مورد نياز اين طرح را اختصاص داده است تا از مهر ماه براي شش ماه دوم سال اجرايي شود. براي سال آينده هم كه تامين اعتبار شده. ما در شروع راه هستيم همان‌گونه كه مي‌دانيد سند تحول بنيادين يك سند استراتژيك براي وزارت آموزش و پرورش است و ذيل سند چشم‌انداز بيست‌ساله كشور قرار مي‌گيرد. احكام ١٣١ گام سندبايد در طول زمان اجرا شود و نمي‌شود انتظار داشت كه يك‌شبه محقق شوند. خوشبختانه نقشه راه سند هم رونمايي شده است. نقشه راه تقدم و تاخر و زمان‌بندي اجراي احكام را مشخص مي‌كند كه گامي است به سوي جلو تا زمينه اجراي مناسب‌تر سند فراهم شود.

 

بحث ديگر اعتراض معلمان به نابرابري ميان آموزش و پرورش با ساير دستگاه‌هاي دولتي است. دولت يازدهم براي رفع اين نابرابري چه قدمي برداشته؟

كسري‌هاي آموزش و پرورش و نابرابري‌هاي موجود در حقوق معلمان يك شبه اجرا نشده كه يك شبه درمان شود. ساليان سال اينها روي هم انباشته شده‌اند و براي همين زمان مي‌برد تا جبران شود. دولت از منظر خودش نگاه مي‌كند و مي‌گويد من حقوق را افزايش داده‌ام و درست هم مي‌گويد: چون به ساير دستگاه‌ها ٧٠ تا ٨٠ درصد بودجه تخصيص داده‌ و به آموزش و پرورش ١١٠ درصد پس اگر از اين منظر نگاه كنيم حرف دولت درست است. اما وقتي نياز معلمان و ميزان حقوق‌شان را مي‌بينيم، متوجه مي‌شويم كه حداقل با دستگاه‌هاي مشابه دولتي فاصله دارد. از نظر خود بودجه‌هاي آموزش و پرورش هم اين كسري مضاعف و مزمن است، وقتي يك دستگاهي بالاي ٩٧ درصد اعتباراتش صرف حقوق كاركنان مي‌شود ديگر بودجه‌اي براي طراحي و برنامه‌ريزي ندارد. بارها شاهد بوده‌ايد كه مديران ما از تامين اعتبار براي هزينه آب و برق مدارس نگرانند و مي‌نالند. اين هست كه بايد زمان بدهيم و ما اميدواريم كه در برنامه ششم توسعه آموزش و پرورش در اولويت اعتبارات دولتي قرار بگيرد تا مشكلات كاستي‌هاي مزمن را بتوانيم جبران كنيم.

 

اما در كوتاه‌مدت هم مطالباتي وجود دارد، در چند ماه گذشته اعتراضات و تجمع سكوت معلمان بارها خبرساز شده، براي رسيدگي به اين درخواست‌ها چه مي‌كنيد؟

معلم‌ها قشر فهميده و فرهيخته‌اي هستند، شرايط كشور را درك مي‌كنند و تاكنون هم همراهي كرده‌اند. در مورد اعتراضات هم كه مي‌فرماييد بايد بگويم خيلي از معلمان ديگر هم مشكلات مالي دارند اما در اين حركت‌ها شركت نكرده‌اند به اين دليل كه شرايط دولت را درك مي‌كنند و البته همه اينها به اين معنا نيست كه دولت و مجلس نبايد وظايف خود را انجام دهند. همچنان كه متوليان امر تخصيص اعتبارات دولتي مدعي هستند كه امكاناتي را براي آموزش و پرورش و فرهنگيان فراهم آورده‌اند اما انتظار ما و معلمان اين است كه توجه بيشتري به اين امر شود. ما هم از نابرابري‌ها و تفاوت‌ها رنج مي‌بريم و اميدواريم كه اين قشر فرهيخته‌اي كه همواره مدافع دولت بوده و هست، همواره همراه انقلاب بوده و خواهد بود مشكلات معيشتي‌اش به حداقل برسد و بتواند زندگي خوبي را داشته باشد و با نشاط بيشتري سر كلاس‌هاي درس حاضر شوند. عدد و رقم‌ها نشان مي‌دهند كه درصد رشد بودجه آموزش و پرورش و حقوق معلمان نسبت به دستگاه‌هاي ديگر بهتر بوده اما هنوز به حد مطلوب نرسيده است.

 

معاون حقوقي وزارت آموزش و پرورش از وجود تعدادي معلم زنداني خبر داد. سيستم حمايتي آموزش و پرورش تا كجا اجازه پيگيري مسائل معلمان را دارد؟

اين نوع مسائل در همه دستگاه‌ها وجود دارد يك مشكل اجتماعي است نه صنفي. اين جمله مشكلات براي آحاد مردم به وجود مي‌آيد بخشي از آنها هم خب طبعا معلم هستند.

 

يكي از مشاوران وزير در گفت‌وگو با ما گفت چون معلم هستند وزير آموزش و پرورش شخصا اقدام كرده است.

بله من گاهي گله كرده‌ام كه گاهي در اين جاده‌ها تصادف پيش مي‌آيد اما تا دو تا معلم تصادف كنند عنوان شغلي‌شان ذكر مي‌شود. اين به قشر ربطي ندارد. معلم‌ها هم مانند ديگر مردم به دليل مشكلات مالي گاهي به زندان مي‌افتند. از آنجايي كه اين موضوع براي وزارت آموزش و پرورش اهميت دارد و مسووليتي كه در جهت حمايت از معلمان براي خودش قايل است، وزير تدابيري را اتخاذ كرده است تا با استفاده از منابع دولتي و كمك‌هاي خيرين بتوانند بخشي از مشكلات معلمان عزيز را كاهش دهند. اين كمك دستگاهي نيست و در تمام اقشار هست.

 

زندانيان صنفي چطور كه الان در مطالبات هم اسم‌شان مطرح مي‌شود و فرهنگيان خواستار آزادي آنها هستند.

دستگاه‌هاي ذي‌ربط بايد پاسخ دهند، قطعا نگاه آن دستگاه‌ها هم به آموزش و پرورش و معلمان نگاهي توام با كرامت است. هيچ كدام از اين مسوولان نظامي و امنيتي دل‌شان نمي‌خواهد حرمت معلمان شكسته شود و اگر مواردي هم پيش آمده اميدواريم هر‌چه زودتر مرتفع شود.

 

چقدر واقعا انجمن‌هاي صنفي در تصميم‌گيري‌ها سهيم هستند؟

شايد حضور انجمن‌هاي صنفي به صورت نظام‌مند اندك باشد اما حضور معلمان و مديران در سياست گذاري‌ها و تصميم‌گيري‌هاي آموزش و پرورش خيلي پررنگ است.

 

از چه طريقي؟

مثلا گروه‌هاي آموزشي داريم كه متشكل از معلمان است. اين تشكل‌ها و گروه‌هاي آموزشي در فرآيند تصميم‌گيري حضور دارند و ديدگاه، نظرات و نقدشان به سيستم منتقل مي‌شود. نمايندگان معلمان در انواع و اقسام تشكل‌ها، جلسات و برنامه‌هاي ما از شوراي‌عالي آموزش و پرورش گرفته تا ساير بخش‌ها حضور دارند نه به عنوان تشكل سياسي و صنفي بلكه به عنوان فرد يا جمعي از گروه معلمان.

 

يعني انجمني اسم صنفي داشته باشد مشكلي دارد؟

نه اشكالي ندارد اما شرايط به گونه‌اي است كه ما از حضور ساير تشكل‌ها داريم بهره مي‌گيريم.

 

اصلا ارتباطي با اين كانون و انجمن‌هاي صنفي داريد؟

بله گاهي ارتباطاتي بوده و از ظرفيت آنها استفاده شده است.

 

اما گويا خيلي پررنگ نيست.

شايد ، اما اين ادعا را كه ارتباط سياست گذاران با معلمان كمرنگ است را قبول ندارم اما با يك تشكل شايد .

روزنامه اعتماد

جایگاه ادامه تحصیل در وزارت آموزش و پرورش و مقایسه آن در وزارت علوم   در دنیا کشوری وجود دارد به نام ایران. در این کشور وزارتی است به نام وزارت آموزش و پرورش که در آن بین مدرک دیپلم با دکتری تفاوت بسیار بسیار ناچیزی در دریافت حقوق و مزایا وجود دارد؛ عملا در این وزارتخانه تفاوت محسوسی بین مدرک تحصیلی و کشک مشاهده نمی شود.
مثال واقعی آن خود نگاره است؛ بنده با مدرک کارشناسی ارشد با معدل 45 / 18  با سرایدار دیپلم مدرسه ای که در آن خدمت می کنم تقریبا حقوق یکسانی را دریافت می کنیم ( ضمن احترام به همگی مشاغل به ویژه سرایداران زحمتکش مدارس ).
به علاوه، ایشان دارای مزایای بیشتری هم هستند، مثل مسکن، آب، برق و تلفن مجانی و سود ناشی از فروش خوراکی  در زنگ های تفریح ؟!
نکته جالب توجه دیگر اینکه سال هاست که معلمان این کشور در انتظار ارتقاء معیشت، اجرای عدالت، نظام هماهنگ حقوق، همترازی با هیات علمی دانشگاه و در نهایت رتبه بندی هستند و قرار بود که پس از مدت ها وعده و شعار در انتخابات گوناگون این امر محقق شود.
در طرح رتبه بندی قرار بود مدرک تحصیلی معلمان یکی از ملاک های رتبه بندی معلمان باشد که به یک باره از قلم افتاد و در حد همان کشک باقی ماند.
جالب اینجاست که در همسایگی  وزارت آموزش و پرورش وزارتی تقریبا ازهمان جنس وجود دارد، به نام وزارت علوم که در آن بین کارکنان دیپلم تا دکتری، عدالت پرداخت برقرار است و مدرک تحصیلی و کشک یکسان نیست.
 
به عنوان مثال یک مدرس دانشگاه عضو هیات علمی با مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری 5 / 2 تا 4 برابر همکار همتراز خود در وزارت آموزش و پرورش حقوق و مزایا دریافت می کند. علاوه بر این، ساعات موظف تدریس هفتگی در آموزش و پرورش تقریبا 2 برابر وزارت علوم می باشد.
 
 ظاهرا در تخصیص و برنامه ریزی بودجه در کشور قرار نیست این تبعیض ناروا و غیر قابل توجیه برداشته شود و معلمان می بایست مدارک تحصیلی ارشد و دکتری خود را قاب گرفته و بر سر کوزه بگذارند.
در وزارت آموزش و پرورش ادامه تحصیل، بالاتر از مقطع کارشناسی فاقد ارزش و اعتبار بوده و معلمان به عنوان متولیان اصلی و اولیه کسب و ترویج علم و دانش، همچو کوزه گری که از کوزه شکسته آب می خورد، از کسب علم و دانش بی نصیب خواهند ماند، چراکه در سیستمی خدمت می کنند که انگیزه مادی و معنوی آنان را برای تحصیل علم و دانش سرکوب می کند.
 
عجیب آن که :
 
کشوری که می خواهد در افق 1404 از لحاظ علمی، فرهنگی و اقتصادی رتبه اول منطقه باشد، چگونه از اصیلی ترین عامل توسعه علمی و فرهنگی که در نهایت منجر به توسعه اقتصادیش خواهد شد، معلمان، عمدا و یا سهوا غفلت می ورزد ؟
 
بدتر آن که ادامه تحصیل معلمان، مروجان علم و دانش، را محدود می کند و آنان در طول خدمت خود فقط یک بار می توانند از مزیت بسیار ناچیز مقطع تحصیلی بالاتر استفاده نمایند.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور