مدارس بیمار امروزی ؛ قابل توجه وزیر محترم آموزش و پرورش ( مسئولان آموزش و پرورش باید بدانند که مدرسه جای کاسبی و بنگاه داری نیست بلکه محمل تعلیم و تربیت است)
حقیقت امر این است که مدارس امروز ما بیمارند و یک سیستم بیمار نمی تواند اهداف متعالی تعلیم و تربیت را محقق سازد . مهمترین بیماری این سیستم را می بایست در نیروی انسانی جست و جو کرد . نیرویی که وقت و انرژی خود در مدرسه صرف امور دیگری می کند که اصلا ربطی به مسائل آموزش و پرورش ندارد .
بسیار جای تاسف است که حرمت مدارس به عنوان مکانی مقدس توسط برخی از افراد که خود را معلم می نامند شکسته است . روی آوردن این افراد به شغل های کاذب و کشاندن دامنه آن به مدرسه تعلیم و تربیت فرزندان این مرزوبوم را به چالش جدی روبرو ساخته است .
مسئولان آموزش و پرورش باید بدانند که مدرسه جای کاسبی و بنگاه داری نیست بلکه محمل تعلیم و تربیت است .
حرفه معلمی ، کلاس و مدرسه مقدس است و نباید دست خوش بی حرمتی گردد . البته این افراد کار خود را توجیه کرده که به خاطر معیشت نامناسب دست به این کارها می زنند که واقعا می توان ادعا کرد که برطرف کردن نداری و تنگدستی موجود می تواند معلمان عاشق تعلیم و تربیت را ازافراد به ظاهر معلم تشخیص دهد .
چون می بینیم معلمانی که از تنگدستی رنج می برند ولی واقعا عاشق تعلیم و تربیت هستند و هرگز به خود اجازه نداده و نخواهند داد که دست به کارهای حرمت شکن بزنند .
لذا در این جا لازم است که مسئولان توجه ویژه ای به معیشت نامناسب معلمان داشته باشند .
به هر حال این یک واقعیت است که معلمان ، مدیران و معاونانی زیادی هستند که به خاطر کار اصلی خود که همان امور آموزشی و پرورشی است هرگز با آمادگی و مطالعه قبلی در مدرسه حاضر نمی شوند بلکه تمام نیروی جسمانی و فکری خودشان را صرف پرداختن به اموری کاذب می کنند که اصلا ربطی به تعلیم و تربیت ندارد .
دریک کلام می توان گفت که این گروه اصلا به معلمی اعتقاد ندارند . روی آوردن این قشر به ظاهر فرهنگی به شغل های کاذب حرمت شکن مانند مسافرکشی ، بنگاه داری ،خرید و فروش البسه ، چوب داری ، خرید و فروش محصولات کشاورزی و ده ها شغل دیگر توهین به نظام تعلیم وتربیت است.
جالب این جاست که در داخل راهروها و زنگ های تفریح و جلسات گروه های آموزشی مدارس به جای بحث کردن پیرامون مشکلات درسی و پرورشی دانش آموزان ، چانه زنی بر سردرآمد زایی این شغل های کاذب است .
برنامه ریزان تعلیم و تربیت باید بدانند که رسیدن به چشم انداز توسعه در آموزش و پرورش با وجود این وضعیت امکان پذیر نیست بلکه آب در هاون کوبیدن است . به نظر من که خودم نیر یک معلم هستم و خون به دل ، باید عرض کنم که آموزش و پرورش دچار بحران شده است و می بایست مدیریت بحران تشکیل داد .( محصول تربیت مدارس امروزی از ناکجا آباد سر در می آورد ) مطالب فوق یک حقیقت انکار ناپذیر است که با زبان عامیانه به مسئولین تذکر داده شده است .
.
یکی دیگر از مشکلات آموزش و پرورش دخالت بی چون و جرای آموزشگاه های غیر رسمی و بی مسئولیت در مدارس است .
محصولات صاحبان این آموزشگاه ها خوراک آموزشی و پرورشی بچه های ما شده است . مدیران مدارس که خود را رهبر آموزشی می دانند برای سفارش دادن این محصولات از همدیگر سبقت می گیرند .
با وجود این کالاها دیگراز خلاقیت، تفکر و برنامه ریزی معلمان برای تدریس و ارزشیابی دانش آموزان خبری نیست چون کورکورانه و بی کم و کاست تمرینات و تکالیف آن ها را به کار می گیرند .
خوب می دانیم که آموزشگاه هایی مانند قلم چی ، گاج ، علوی و.... سکان دار تعلیم و تربیت آموزش در مدارس شده اند .آنها هستند که تصمیم می گیرند که چه خوب است و چه بد !
حالا در این وضعیت دیگر دنبال خلاقیت ، نوآوری ، تحقیق، پژوهش و فکر نو در مدارس نباشیم . این معلم است که به عنوان یک کارشناس باید تشخیص دهد که برای آموزش بچه هاچه مطالبی لازم وچه مطالبی لازم نیست ، نه کسان دیگری که فقط به فکر کاسبی ودرآمد خود هستند !
جالب این جاست که این آموزشگاه ها قبل از این که کتب جدید التالیف به مدارس بیایند آنها تمرینات این کتب را به عنوان کتاب کار مثلا از (سیر تا پیاز ) را روانه بازار می کنند !
اصلا معلوم نیست چه وقت از محتوای این کتب با خبر شده اند ؟!
لذا در خاتمه پیشنهاد بنده به عنوان یک معلم این است که بیشتر از این اجازه ندهیم که این گروه مدرسه را جولانگاه خود قرار دهند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
الف : سر آغاز :
تعريف واژه مهر : واژه مهر در زبان سانسکريت ميتر ( Mitra ) و يا در پهلوي ميتر ( Mitr) آورده شده و همين واژه در کتاب هاي لغت و فرهنگ و ادبيات شاهنامه با معاني گوناگون مورد توجه قرار گرفته است ( 1 )
واژه مهر در شاهنامه فردوسي به معاني مختلف به کار گرفته شده است :
محبت ، دوستي و محبت افراد خانواده به يک ديگر ، اظهار عشق کاذب يا عشق ظاهري و دروغين براي فريب دادن فردي ( که ابليس براي اغواي ضحاک ، به ظاهر نسبت به او عشق مي ورزد .) ،مهر به معني اظهار علاقه و محبت ساختگي نسبت به کسي براي جلب توجه او ، مهر به معني لطف نسبت به مردم که در برابر قهر است ، مهر به معني عشق حقيقي و قلبي مانند عشق زال به رودابه ،معاني ديگر مانند شفقت ، نرم دلي ، مروت ، رأفت ، عطوفت ، وˏداد ، روشنايي ، فروغ ، پيوستن ، واسطه ، ميانجي ، وظيفه ، تکليف دهي ، عهد و پيمان ، پاسبان راستي ، فرشته روشنايي و...
البته مهر در معاني ديگر و با ترکيبات گوناگون : روز مهر ، ماه مهر يا مهر به معني خورشيد در شاهنامه به کار رفته است .
ب : از مفهوم مهر به معني فرشته روشنايي مي توان با استعاره به بازگشايي مدارس که فرشته روشنايي دانش آموزان اين مرز و بوم پرداخت و آرزو کرد :
مهر و مهرگان از ايران باستان مورد توجه بوده است . در ايران زمين از دير باز ، آغاز فعاليت مدارس ( فرشته هاي روشنايي ) که مصادف با آغاز مهر است جشن گرفته شده است .
امسال نيز دانش آموزان و خانواده محترم شان در کنار معلمان به استقبال اين جشن بزرگ مي روند .
ويژگي هاي سال نوي تحصيلي 1395 -1394 چيست ؟
1. تشکل هاي مدني آموزش و پرورش به آن چنان بلوغ اجتماعي رسيده اند که :
I. پس از نشست هاي مختلف با مسئولين آموزش و پرورش (مدير کل آموزش و پرورش شهر تهران ، معاونت توسعه مديريت و پشتيباني ، رئيس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ،... و مقام محترم وزارت دکتر فاني ) مسائل و چالش هاي آموزش و پرورش را در رابطه با رتبه بندي ، بيمه هاي تکميلي ، بازنشستگان ، رفع تبعيض ، آزادي معلمان زنداني و... را مورد بررسي و مداقه قرار دادند و به راه کارهاي کوتاه مدت و بلند مدت دست يافتند .
II. طي دو جلسه متوالي تعامل و گفت و گو با دکتر نوبخت معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان مديريت و برنامه ریزی شاهد تحول چشم گير در تشکل هاي مدني بوده ايم که ناشي از بلوغ اجتماعي آنهاست . در اين دو نشست ، تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش به زمان اندک حدود شش ماهه تا تدوين نهايي و تصويب برنامه ششم توسعه به عنوان يک فرصت نگريسته ، تلاش مي کنند در تعامل با مسئولان سازمان مديريت و برنامه ريزي ، نقش آموزش و پرورش را در اين سند بالا دستي پررنگ تر نمايند تا در سايه آن حداقل براي 5 سال بعد اموزش و پرورش از محاق خارج شده و بيشتر مورد توجه مسئولين و برنامه ريزان قرار گيرد .
در سايه خرد ورزي تشکل هاي مدني معلمان ، تعامل با مسئولان و بيان ديدگاه هاي نمايندگان تشکل هاي مدني به بار نشسته که خروجي اين نشست ها به بيان نوبخت چنين است :
III. در روزنامه روز پنجشنبه مورخ 26 شهريور1394 روزنامه مورد اعتماد جامعه روزنامه "اعتماد " شماره3345 در صفحه "مدرسه " ( 2 ) شاهد بلوغ اجتماعي تشکل هاي مدني در تعامل با مسئولين مي باشيم .
در گزارش نشست 24 شهريور تشکل هاي مدني با نوبخت آمده است :
a. معاون رييس جمهور در اين ديدار که دو ساعت به طول انجاميد پس از شنيدن نظرات نمايندگان تشکل هاي معلمي با استقبال از از ديدگاه هاي ارائه شده و تحسين فعالان در اين حوزه تأکيد کرد بايد توجه داشته باشيم که در شرايط موجود ببينيم چه کار مي شود کرد ؟ من و سازمان هزار نفري تحت مديريت در خدمت شما هستيم و به سازمان هاي استان ها نيز توصيه مي کنيم با فعالان و صاحب نظران در استان ها نشست داشته باشند و نظرات و ايده هاي را در استان ها و شهرستان ها نيز دريافت کنند تا جامع و دقيق تر به مسايل پرداخته شود، همراهي معلمان لازمه موفقيت در اجراي طرح ها و برنامه هاست .
b. اين همراهي و مشارکت بايد منطبق بر منطق عقلي و روحي و رواني باشد . صادقانه با تمام وجود براي حل مسايل آموزش و پرورش تلاش کنيم .
c. با تشکيل سه کارگروه در سه حوزه ی کارآمد کردن سازمان موجود در آموزش و پرورش ، کيفيت بخشيدن به نيروي انساني و تدوين سبک مطلوب تعليم و تربيت بايد در مدت شش ماه باقيمانده تا زمان نهايي شدن برنامه ششم توسعه ، نظرات و ديدگاه ها گرفته و پس از جمع بندي ارائه شود.
d. اين ارتباط يک فرصت متقابل است . هم ما و هم شما در يک آزمون قرار گرفته ايم که بايد از اين آزمون سربلند خارج شويم . نمام تلاش مان را بايد به کار بگيريم تا اين فرصت نسوزد و يک کار ماندگار که آيندگان از آن به نيکي ياد کنند انجام دهيم .
e. ما نيازمند شاخص هاي کمي و کيفي هستيم تا فرآيند آموزش و پرورش را در ابعاد مختلف مورد ارزيابي قرار دهيم و ياري اين شاخص ها برنامه ششم را تدوين و بعد مرحله به مرحله ارزيابي کنيم و ببينيم چقدر از اين شاخص ها تحقق يافته است ؟
f. در آموزش و پرورش ، ما نيازمند يک سازمان کار آمد هستيم ، براي تحقق اين کار آمدي بايد نيروي انساني شايسته ، توانمند و با انگيزه داشته باشيم که بايد ديد چگونه مي شود اين مهم را محقق ساخت .
برخي بر اين باورهستند که دانشگاه هاي فرهنگيان مي توانند تأمين کننده چنين نيروي باشد . من گفتم اگر قرار باشد خروجي اين دانشگاه متفاوت از ساير دانشگاه باشد ممکن است اميدوار بود اما اگر فارغ التحصيلان اين دانشگاه تفاوتي با ساير دانشگاه ها نداشته باشد بهتر است از فارغ التحصيلان دانشگاه هاي ديگر استفاده کرد .
g. به رغم اينکه ما محدوديت ها و معذوريت هایي داريم در مورد مشکل معلمان زنداني تلاش خواهيم کرد و اميدواريم به نتايج رضايت بخشي برسيم .
تبريک به مقام معظم رهبري ، تبريک به ملت شريف ايران ، تبريک به دولت تدبير و اميد ، تبريک به سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور ، تبريک به آموزش و پرورش ، تبريک به تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ، تبريک به نمايندگان تشکل هاي مدني ، تبريک به فرهنگيان فرهيخته و تبريک به بلوغ و بالندگي معلمان و تشکل هاي مدني معلمان ؛ زيرا تشکل هاي مدني در سايه تحول دروني و رشد اجتماعي به آن چنان بلوغي رسيده اند که به نقش و وظايف تشکيلاتي خود عمل کرده به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين به تعامل با مسئولين مي پردازند .
باعث افتخار من معلم است که نمايندگان تشکل هاي مدني در حضور معاون رييس جمهور هريک به فراخور خود بخشي از ديدگاه ها و نظرات بنده و ديگر همکارانم را بيان مي کنند .
در اينجا برخود لازم مي دانم به رسم احترام در مقابل همه اين سروران و اساتيد و بزرگان عرصه مدني سر تعظيم فرود آورم .
پيشنهاد به تشکل هاي مدني :
هريک از تشکل هاي مدني جداگانه و به صورت مشترک سه کميته يا سه کار گروه تخصصي ، در سه حوزه کارآمد کردن سازمان موجود در آموزش و پرورش ، کيفيت بخشيدن به نيروي انساني و تدوين سبک مطلوب تعليم و تربيت تشکيل دهند تا براي حضور هاي بعدي در اين نشست ها ، کار کارشناسي دقيق تر و گسترده تر ارائه نمايند ، زيرا به گفته نوبخت و تأئيد تشکل ها :
اين ارتباط يک فرصت متقابل است . هم ما و هم شما در يک آزمون قرار گرفته ايم که بايد از اين آزمون سربلند خارج شويم . تمام تلاش مان را بايد به کار بگيريم تا اين فرصت نسوزد و يک کار ماندگار که آيندگان از آن به نيکي ياد کنند انجام دهيم .
مهر 1394 را در کمال آرامش ، با مهر آغاز کنيم .
اميد است در سايه تعامل بين نهاد هاي مدني فعال در آموزش و پرورش و مسئولين ، در برنامه ششم توسعه ،آموزش و پرورش و سند تحول بنيادين آن به جايگاه واقعي خود دست يابد تا راهکار هاي مناسب براي دست يابي به سند چشم انداز فراهم گردد ، زيرا ستون هاي توسعه پايدار بر دانايي محوري و تربيت نيروي انساني استوار است . عظيم ترين سرمايه هاي جمهوري اسلامي ايران ( نيروي انساني ) در اختيار آموزش و پرورش است تا در فرآيند تعلم و تربيت شهروند مسئول تربيت کند .
* معلم بازنشسته و عضو سازمان معلمان ايران ( شوراي منطقه شش تهران )
منابع :
(1) بررسي تقابل ( رويارويي ) مهر و کين در شاهنامه فردوسي به قلم احمد حسني رنجبر
(2) روزنامه "اعتماد " شماره3345روز پنجشنبه مورخ 26 شهريور1394
گروه اخبار /
اسفندیار چهاربند مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران درباره پیگیریهای آموزش و پرورش در خصوص ساخت واحدهای مسکونی در منطقه 22 تهران بدون پیشبینی فضای آموزشی اظهار داشت: ما در منطقه 22 تهران با کمبود شدید سرانه فضای آموزشی هستیم و پیش از این بارها هشدار داده بودیم که آموزش و پرورش تعهدی مبنی بر ثبت نام دانش آموزان در این منطقه ندارد.
وی با تاکید بر اینکه انبوهسازان موظف بودند طبق قانون، سرانه فضای آموزشی را در این منطقه تامین کنند و بعد برای آن پایانه کار صادر شود، خاطرنشان کرد: اما این اتفاق نیفتاده و بالغ بر 170 هزار واحد مسکونی ساخته شده و تا امروز حتی کمتر از 2 درصد سرانه فضای آموزشی را تحویل دادهاند و در حال حاضر به دلیل نبود فضای آموزشی دانشآموزان منطقه 22 به منطقه 5 میآیند و خانواده هزینه زیادی را برای رفت و آمد می پردازند.
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران اضافه کرد: این وظیفه قانونی شهرداری است که طبق قانون شوراها ماده 18 و 16 سرانه فضای اموزشی را از مالک یا کسانی که انبوه هستند با تایید آموزش و پرورش تحویل بگیرد و بعد، پایان کار صادر کند.
چهاربند افزود: در حال حاضر برای انبوه سازانی که این تکلیف قانونی را انجام ندادند، احکامی صادر شده که به زودی اجرا میشود.
گفتنی است؛ مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران در نشست خبری که شهریور ماه سال گذشته برگزار شد، از فاجعه فضای آموزشی در منطقه 22 تهران تا 2 سال آینده خبر داده بود.
چهاربند این را هم گفته بود که دراین منطقه واحدهای مسکونی هیچ فضای آموزشی برای دانش آموزان در نظرگرفته نشده و ظرف 2 تا 3 سال آینده حداقل هزار دانشآموز ساکن این منطقه می شوند.
ایلنا
میثاق ما با علم و دانش جاودان باد
تعلیم ما سر لوحه آیندگان باد
بر دفتر علم و عمل نقش نو ازماست
تا باد بر اوراق او از ما نشان باد
ما راکه دل ازجهل و تاریکی بریدیم
پیوسته مهر معرفت پیوند جان باد
یارب که راه علم بی رهرو نماند
همواره بر او جای گام رهروان باد
دست خداتان یار فرزندان میهن
بوم کهن را از شما بخت جوان باد
تا بود ایران خطه فرزانگان بود
تا باد ایران خطه فرزانگان باد
آن روشنی کزصبح فرداتان عیان است
با شعر عاکف بی نیاز از هر بیان باد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مهر و آغاز فصل تعليم و تربيت در واقع نواخته شدن زنگ توسعه بر مدار نيروي انساني است، چشمانداز توسعه را ميتوان در سيماي نظام آموزشي جستوجو كرد، در دنياي هزاره سوم عقبماندگي و توسعهيافتگي را در آينه تعليم و تربيت معنا ميكنند.
بيش از ١٣ ميليون كودك و نوجوان از امروز روانه كلاسهاي درس ميشوند تا در مسير ١٢ ساله نظام عمومي آموزشي به شهرونداني تبديل شوند كه با مسووليتها و حقوق خود آشنايي دارند و سرنوشت خود را گره خورده با سرنوشت ديگر افراد جامعه دانسته و خود را مسوول ميدانند تا براي توسعه قدم بردارند و از سويي بايد بياموزند چگونه حقوق خويش را نيز مطالبه كنند.
تجربه بشري نشان ميدهد جوامعي كه از نظام آموزشي معطوف به اين اهداف محروم بودهاند، با وجود برخورداري از منابع مادي، معنوي و انساني بر مدار توسعه متوازن و همهجانبه قرار نگرفتهاند و نه تنها مولد نبودهاند بلكه سرمايهها را نيز به هدر دادهاند، امروزه نيز جوامع متعددي هستند كه به دليل عدم برخورداري از يك نظام آموزشي كارآمد خارج از ريل توسعه قرار دارند.
پذيرش اين مقدمه بديهي رسالت ما را در حوزه آموزشي روشن ميسازد، به اين معنا كه در هر كسوتي هستيم بايد توجه داشته باشيم كه تعليم و تربيت را اولويت نخست بدانيم چه به عنوان پدر و مادر يا مدير و معلم و مربي و چه به عنوان روزنامهنگار يا مسوول و نقشهاي ديگر.
ما در جايگاه يك روزنامهنگار مسووليت خود دانستيم كه اين مهم را در اولويتهاي كار خود قرار دهيم .
بنابراين علاوه بر پرداختن به حوزه اجتماعي و مقوله آموزشو پرورش، نزديك به يك سال است كه با انتشار صفحه مدرسه در روزنامه «اعتماد» تلاش كردهايم سهم آموزش را در عرصه رسانهاي ارتقا دهيم تا افكار عمومي را متوجه اهميت و جايگاه اين امر حياتي و محوري در توسعه كنيم.
بيترديد نقش يك رسانه در وهله نخست اين است كه آينهوار ترسيمكننده واقعيتهاي موجود باشد؛ واقعيتهايي كه ميتواند از يك سو به تصميمگيران، مديران و برنامهريزان كمك كرده تا بر مبناي واقعيتها عمل كنند و به مجريان ياري رساند تا با واقعيتهاي حوزه تصميمگيري و برنامهريزي آشنا شوند، ما نيز در صفحه مدرسه تلاش كردهايم بر اين مدار دوجانبه پلي باشيم بر ارتباط و تعامل صف و ستاد در آموزش و پرورش و فرصتي بر تمام كساني كه دل در گرو توسعه دارند و ميخواهند نسل فردا توانمندتر از نسل امروز سكان مديريت جامعه را در دست بگيرد.
با درك شرايط و حساسيتها و توجه به اولويتها با اين رويكرد كه منافع ملي كليت و مسير حركتهاي ما را تعيين ميكند، در حوزه آموزش و پرورش به عنوان مهمترين فصل تامينكننده منافع دراز مدت ملي تمركز و تامل داشتهايم، دولت يازدهم را برآمده از خواست و اراده عمومي دانسته و همواره حمايت نقادانه را از نظر دور نداشته و با توجه به واقعيتهاي ساختار نظام آموزشي و خواست جامعه و مطالبه عمومي در اين عرصه توان خود را به كار گرفتهايم و اميد داريم، موثر بوده باشيم
روزنامه اعتماد
هنوز هم طنين دلنشين صدايش در گوشم مي پيچد...
بسيار مهربان و با محبت بود. هميشه با لبخند وارد كلاس مي شد و با بچه ها احوال پرسي مي كرد.گاهي هم براي بچه هاي كلاس خوردني مي آورد . هنوز لذت بستني خوري دست جمعي بچه ها با معلم مان در كلاس اول يادم نرفته ؛ آن روز آقاي اسماعيل زاده براي همه ي بچه ها بستني خريد. آقاي اسماعيل زاده معلم كلاس اول من بود. اسامي بسياري از معلمان دوران تحصيلم را فراموش كرده ام اما آقاي اسماعيل زاده از آن آدم هايي است كه هيچ گاه فراموشم نمي شود ، نه به خاطر اينكه معلمم بوده ، بلكه به خاطر انسانيت و مهر و محبتي كه داشت. حتي مادرم وقتي كه بحث مي شود ايشان را به خوبي به خاطر مي آورد و دعايش مي كند.
بعد از كلاس اول دبستان ديگر آقاي اسماعيل زاده را نديدم. در دوره ي راهنمايي و دبيرستان نيز نتوانستم خبري از ايشان بگيرم . بعدش دانشگاه و معلمي!
مشكلات زندگي و شايد هم كوتاهي خودم باعث شد كه نتوانم ايشان را پيدا كنم. چند روز پيش بر حسب اتفاق برادر آقاي اسماعيل زاده كه دوست يكي از همكاران من است به اتاق مان آمد. البته ابتدا نمي دانستم كه اين آقا برادر معلم كلاس اول من است. بلكه بعد از احوال پرسي و با توجه به نام خانوادگي اسماعيل زاده من از ايشان پرسيدم كه شما آقاي اسماعيل زاده كه در فلان شهر معلم بود را مي شناسيد؟
او گفت: كه بله جواد داداشم است. من خيلي خوشحال شدم و شماره تلفن معلم عزيزم را از برادرش گرفتم و در فرصتي مناسب زنگ زدم ، بعد از 37 سال دوباره صداي گرم و دلنشين آقاي اسماعيل زاده معلم كلاس اولم را شنيدم . خاطرات خوب كلاس اول را با هم مرور كرديم و من سرمست اين گفت و گو خوشحال و سرشار از عشق شدم.
آقاي اسماعيل زاده الان70 سال سن دارد و 20 سال است كه بازنشته شده !
اما براي من همان معلم كلاس اول است.
به دليل اينكه در شهري ديگر زندگي مي كند هنوز فرصت نشده كه بتوانم به ديدارش بروم، اما حتما به ديدارش خواهم رفت. بعد از 37 سال معلم خوبم را پيدا كرده ام.
اول مهر است و باز ياد و خاطره ي معلمان خوبم را گرامي مي دارم، به ويژه اولين معلمم آقاي اسماعيل زاده!
معلم خوبم فقط براي جبران زحمات شما مي توانم بگويم متشكرم.
گروه اخبار / جمعی از مشاوران مدارس لرستان در نامه ای که برای گروه سخن معلم ارسال کرده اند خواهان توجه به خواسته های خود که مهم ترین آن " بلاتکلیف " بودن است گردیدند .
متن این نامه به شرح زیر است :