سخن گفتن و کلام و نطق یکی از عمده ویژگی ها و تمایزات انسان با سایر موجودات می باشد و این امتیاز و جایزه و موهبت و رحمتی است که حق باری تعالی به آدمی هبه و اهداء نموده است. آیه ی شریف و مبارکه ی قرآن "علمه البیان" نشانگر و بیانگر چنین عظمت و هنر پروری است.
امام علی (ع) این سلطان کلام و سخن در یکی از کلام ها و سخن های فراعقلی و علمی خود می فرمایند: « رساترین بلاغت ها آن است که گذر از فهم درست آن آسان و اختصارگویی آن نیکو باشد.»
کلام نباید پیچیده، غامض، نارسا و ملال انگیز و نسنجیده و بیهوده و لغو باشد. حق تعالی در کتاب نفیس و مقدس خویش قرآن کریم سخن لغو و بیهوده و چرند و پرند را نکوهیده و مورد سرزنش و ملامت قرار داده و همگان را از آن پرهیز داده است. مومنان واقعی و انسان های والا و ارزشمند و شریف و باوقار و دیانت و عاقل را کسانی می داند که "وعن الغوهم معرضون" آنان از لغو و بیهوده گویی اعراض می نمایند.
هماره بایستی سخنان فصیح و بلیغ را بر زبان جاری ساخت و حکیمانه و عالمانه و مدبرانه و سنجیده و حساب شده و با درایت سخن گفت.
شکسپیر می گوید:« سخن ناپسند، در گوش آدم احمق می ماند.»
مرحوم "علی شریعتی" معتقد بود: « گاه حرف و سخن ما در عمل است. در کوتاه سخن گفتن و در عین حال حکمت آمیز و درست و برحق و بر صراط حقیقت سخن گفتن.» دانشمندی به نام "لارشفوکولر" می گوید: « وقتی بطالت آدم را مجبور به صحبت نکند ، آدمی کم حرف می زند.» بزرگی چون "کنفوسیوس" را عقیده چنین بود که « بدون آگاهی از قدرت کلام محال است انسان را بتوان شناخت.» "شکسپیر" می گفت:« سخن بدون فکر هرگز به آسمان نمی رود.» "ویرژیل"می گوید: « حرف های پوچ، صدای بدون فکر هستند.» "هومر" معتقد بود: « در خور آدم شجاع است که با کلمات به جنگ بدی ها برود.»
در عظمت و ضرورت سخن حق و منطقی و ارزشمند "آشیلوس" می گوید: « حرف، پزشک روح بیمار است.» "هابز" می گوید: « حرف، پیشخوان مرد عاقل است» و "سلون" معتقد است:« کلمات بر دنیا حکومت می نمایند.»
خواجه عبدالله انصاری پیرامون اهمیت سخن حکیمانه و عالمانه و مدققانه و ضرورت توجه به چنین گوهر ناب و قیمتی می گوید:« جوینده گوینده است و یابنده خاموش.» گاه و به ویژه آن هنگام که انسان با احمق و نادان و فاقد شعور و دانایی و شخص کم ظرفیت و بدون جنبه مواجه می گردد و یا احساس می کند سخن گفتن او به مثابه ی ریختن درّ گرانمایه پیش پای خوکان و ددان می باشد و یا سخنگو با وجود احساس مسئولیت و شجاعت، شهامت، جامعیت و قابلیت اش احساس غربت می کند و طرف مقابل را لایق و شایسته ی ادراک حق و حقیقت نمی بیند، در چنین صورتی بنا به فرمایش مولا علی (ع) "الصمت حکمه" یعنی سکوت، حکمت است!
آری !
سکوت حکیمانه و نه هر سکوتی، بلکه آن سکوتی که خود منبع و اقیانوس و معدن سخن است و سرچشمه و تفسیر و تاویل و معنای تام و تمام حکمت و رحمت و هدایت می باشد.
"علی اکبر دهخدا" چه زیبا و نغز و سنجیده و هنرمندانه گفته است:« حتی با نگاه و اشاره نیز می توان سخن گفت.» در باب کنترل سخن و کلام و این که سخنگو و سخنور و دانا و حکیم بایستی سنجیده و حکیمانه حرف بزند و حرف و کلامش زوار در رفته و افسار گسیخته نباشد و او امیر سخن باشد و هر حرف و کلامی از مغز و زبان و دل او تراوش نکند و بلکه سازنده بگوید و سخنرانی نماید.
حکیمی به نام "امام محمد غزالی" چنین گفته است:« سعی کن برده سخنت نباشی، بلکه سخن را زیر فرمان خود داشته باشی.» و یا آنجا که می گوید:« هر کلمه ای که از دهان بیرون می آید، مرهمی است که بر زخمی می رسد یا خنجری است که دلی را می شکافد یا نسیمی است که دریای احساسات را به تلاطم می آورد. پیش از سخن گفتن تامل کنیم، شیدایی کلام، مانند نوای موسیقی لباس است که شاهد فکر را دلنشین تر و شورانگیزتر می کند. سخن شیوا، اندیشه را تابان می کند.»
از حکیم فرزانه و خدای سخن،" فردوسی" بشنویم که می گوید:« سخن را بسنج و به اندازه گوی، گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است.»
چه زیبا و مدبرانه و ذیقیمت است که سخن یک طرفه و مونولوگ نباشد، سخن که جنبه ی دیالکتیک و دیالوگ را لحاظ نماید ارزش دارد و دارای خواص و حالت سقراطی باشد. نیل به حق و حقیقت و دوری از جهل و خرافه و گمراهی و جزم اندیشی چیزی است که در سخن گفتن بایستی ملحوظ گردد. گام نهادن در مسیری که اشتراک لفظ و معنی را فراشد آورد و ضمن مراعات اصول رقابت مشارکت و تعاون، وحدت رویه را موجب گردد، از اصول وارکان سخن و کلام محق و اساسی و متین می باشد.
اندیشمندی به نام "حسین رحمت نژاد" می گوید:« سخن را چو بسیار آرایش کنند، هدف فراموش می شود.» البته در مقام سنجش، ارزیابی و تشخیص سره از ناسره و خوب از بد و خیر از شر و ارج گذاری سخن نیکو.
بیهقی زیبا گفته است:« هیچ سخنی نیست که به یک بار خواندن نیرزد.» سپس می گوید:« سخنی که ناخوش خواهد آمد، ناگفته به.» "شاملو" می گوید:« آن که دانست زبان بربست و آن که می گفت ندانست.» البته عنوان چنان طرح و پروسه ای جنبه ی مطلقیت ندارد و نسبی است و بستگی به شرایط و ظرفیت ها و جوانب دارد."وین دایر می گوید:« سخنی که با کردار، پشتیبانی نمی شود، اندرزی است پوچ و ناکارآمد.»
"اسکاول شین" گفته است:« هر آن چه از آدمی و سخن یا کردار، آشکار شود، یا بروز کند، به خود او باز خواهد گشت و هر چه بدهد باز خواهد گرفت.» در پرهیز از سخنان چاپلوسانه و سالوس گرانه و این که بایستی برای احقاق حق، رضایت الهی و هدایت انسان ها و رفع مشکلات و احتراز از بیهوده گویی و نیز در ضرورت آگاهی بخشی و روشنگری سخن گفت. "مونتن" می گوید:« گناه اصلی به گردن کسانی است که به جای پند دادن در تلاشند تا سخنی گویند که شما را خوش آید.»
مرحوم دکتر علی شریعتی در پاسخ کسانی که معتقد بودند وی با حرف سخن و نوشتن خویش ایجاد تلاطم می کند و یا به جای آن که لب کلام و مخلص کلام را از همان اول بیان کند و به اصطلاح حرفش راحت الحلقوم باشد! می گوید: مگر من هروئین و تریاک هستم که آرامش دهم و ایجاد تسکین نمایم و تخدیر کنم. من که مواد مخدر و مسکن نمی باشم. اتفاقا من آمده ام تا آرام ها را ناآرام کنم ! اشتباه نشود منظور ایشان، بر هم زدن نظم و مقررات و یا ایجاد آشوب نبوده، بلکه می خواهد بگوید لازمه ی ثبات و استقرار و نظم و وحدت و اتحاد راستین و حقیقی و جلوگیری از رخنه و شکاف و شکست، ایجاد احساس مسئولیت، تفکر، تامل، تدبر و حرکت و جوشش و تلاش و کندوکاو و ارزیابی و جهش فکری، ذهنی و کلامی و از سکون و انجماد و پوچی و انزوا به تحرک واداشتن می باشد.
"ژان ژاک روسو" این محقق، فیلسوف و متفکر بزرگ می گوید: « پیش از سخن گفتن، گفتارت را بسنج، چنان که پیش از کاشتن تخم، شخم می زنی.» "توماس کارلایل" گفته است: « آدمی را با باور او نسبت به چیزی زنده نگه می دارد نه گفت و گو بر سر چیزهای بسیار.»
در این که انسان بایستی مصمم و شجاعانه و با هدف و انگیزه مقدس و امیدوارانه سخن بگوید و از تهمت و کذب و اتهام و سنگ اندازی در مسیر حق و حقیقت و راستی نهراسد و رضای حق و صلاح جامعه و سعادت افراد را لحاظ کند "گاری آرتو" می گوید:« با قلب خود سخن بگو و نگران مباش که چه روی خواهد کرد با این نیت که بیشترین خیر و نیکی مردم را بخواهی، وارد عمل شو.»
از نیچه بشنویم که: « از آن چه با عظمت است یا باید هیچ نگفت یا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن یعنی دور بودن از آرایش و آلایش. آنچه آقای نیچه می گوید اوج و نهایت و غایت و کمال آن در کتاب آسمانی قرآن کریم و سخنان حکیمانه پیامبر (ص) و امامان هدی(ع) و احادیث نورانی و روایات معصومین و کلام بزرگانی چون حافظ، سعدی، جامی، سنایی، مولانا، سیدجمال الدین اسدآبادی، مطهری، بهشتی، امام(ره) ، چمران و ... ملاحظه و مشاهده می گردد که با آن عظمت روحی و معنوی و فلسفی و کلامی سر و کارشان با توده ی مردم و امت بود و به گونه ای سخن می گفتند که مردم کوچه و بازار هم متوجه گردند و سخن فقط در طاقچه و گنجه و قفسه نماند و به صحنه ی عمل وارد شود.
اشعار و سخنان ارزشمند و هشداردهنده و حکیمانه و در عین حال مردم گرایانه و ساده و روشنگرانه و کوبنده ی نسیم شمال در حوادث مشروطه و پس از آن نیز در همین چارچوب ارزیابی می گردد.
جالب است که ژان پل سارتر در سخنی انتقادی، هشداردهنده و آگاهی بخش می گوید:« مردم از هر چیز سخن می گویند به ویژه از آن چه درباره اش هیچ نمی دانند.» "آرتورشوپنهاور" بزرگ می گوید:« زبان، ارزشمندترین میراث یک ملت است.»
در ضرورت تطابق حرف با عمل و پرهیز از سخن بدون عمل و این که بایستی در جهت تحقق سخن و آرزو و انگیزه بایستی تلاش کرد "مارک تواین" می گوید:« در عمل ثابت شد که گفتن آسان و عمل دشوار است.»
"آلبرکامو"پیرامون تکلیف و مسئولیت سخن گفتن و سخن و کلام افراد خبیر و دانا و دارای احساس مسئولیت و آرمان و هدف والا و مقدس چنین می گوید:"« وجود نویسندگان و هنرمندان اگر تنها یک علت داشته باشد، آن علت چیزی نخواهد بود جز سخن گفتن به جای همه ی کسانی که نمی توانند سخن بگویند.»
در اهمیت سخن گفتن به وقت ضرورت "بزرگمهر" می گوید:« اگر کسی نه در وقت ضرورت سخن گفت، قدرتش شکسته می شود.»
آخرین سخن را باز از بزرگمهر نقل می کنیم: « در نظر مردم سخن سنج، ارزش سخن بیش از گنج است.»
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

همکاران گرامی
لطفا به این سوال پاسخ دهید و بنده را در جمع آوری اطلاعات جامع و مستدل در مورد دلایل انتخاب شغل معلمی یاری کنید .
سوال این است :
چرا شغل معلمی را انتخاب کرده اید ؟
1- از روی علاقه و با اطلاع از میزان حقوق و مزایا و مشکلات آن
2- از روی علاقه بوده اما اطلاعی از میزان حقوق و مشکلات آن نداشتم ( اگر این گزینه پاسخ شماست ؛ لطفا توضیح دهید چرا در مورد موضوع به این مهمی یعنی کسب اطلاع دقیق از زوایای شغل آینده خود کوتاهی کردید)
3- از روی اجبار و چون دیدم که هیچ موقعیت شغلی بهتر و پر درآمدتر در دسترسم نیست این شغل را انتخاب کردم .
اگر دلایلی دیگری هم دارید که در این سه گزینه نیست لطفا بنویسید .
سوال دوم
چرا با وجودی که اکنون بیشتر قشر تحصیل کرده و دانشگاهی به برکت سایت های خبری و گروه های فعال معلمی با مشکلات این حرفه آشنا شده اند همچنان در هنگام برگزاری آزمون استخدامی دولت برای جذب معلم تعداد زیادی برای ورود به این شغل دواطلب هستند؟
بنده خود فرهنگی و معلم هستم .
لطفا فقط علت ورود خود را به این شغل بدون هیچ گونه تعصب و پیش داوری و به صورت شفاف پاسخ دهید .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

از این به کاندیداهای محترم انتخابات مجلس به خصوص همکاران محترم فرهنگی به صورت رایگان مشاوره می دهم. اطمینان دارم که همکاران عزیز با رعایت دقیق رهنمودهای بنده، به صورت تضمینی رای بالایی می آورند.
اگر برخی از خوانندگان نکته سنج یادآوری کنند که قبلا گفته ام که خدمات و کالای رایگان افسانه است، پس حالا چرا خودم مشاوره رایگان می دهم، برای توجیه این تناقض ، خدمت دوستان عرض می کنم که این مشاوره اسمش رایگان است اما نمایندگان حق شناس بعد از نشستن بر کرسی مجلس قطعا خدمات بنده را به نحو شایسته ای به صورت جبران خواهند کرد.
اصلا فکر بد نکنید !
لابد فکر کردید قصد مدیرکل و رئیس شدن دارم، یا قرار است وارد کار صادرات و واردات بشوم یا می خواهم نماینده مورد حمایت من بعد از ورود به مجلس فامیل های حق التدریس مرا رسمی کند یا دختر خاله مرا مدیر فلان دبیرستان کند .
حاشا و کلا !
هدف من این است که نمایندگان عزیزی که با استفاده از مشاوره رایگان وارد مجلس می شوند مشکلات کشور را از تورم و گرانی تا بیکاری و فساد و فحشا حل و حقوق معلمان را دو برابر کنند و همین رقم آخر برای من کافی است .
همسرم و من به عنوان زوج فرهنگی چهار برابر سود می بریم.
شما برای موفقیت در انتخابات نیاز به « برنامه » داری . نه برنامه ای مثل برنامه های فانی! یک برنامه خوب که چشم همه را خیره کند. مساله اصلی این است که چه کارهایی انجام بدهی و چه بگویی که مورد توجه مردم قرار بگیری و چه کارهایی نکنی و چه چیزهایی نگویی که مبادا از چشم مردم بیفتی .
من اینها را رایگان به شما می گویم. می دانم شما نگرانی که فردای انتخابات نتوانی به وعده هایت عمل کنی . اصلا نگران نباش . برادر و خواهر عزیز این هم راهکاردارد. جواب دادن به رای دهندگان هم بخشی از این برنامه آموزشی است.
فرض کنیم شما معلم بازنشسته یا شاغل هستی ، شاید هم رییس منطقه یا مدیرکل آموزش و پرورش بوده ای. از مدتی پیش احساس تکلیف به تو دست داده که برای خدمت به هم نوعان و به خصوص قشر شریف معلمان در انتخابات اسفندماه مجلس به عنوان کاندیدا شرکت کنی.
البته واضح و مبرهن است که حقوق و امکانات نمایندگی و ارتباط با بزرگان برای شما پشیزی ارزش ندارد . همه دوستان و حتی برخی از دشمنان منصف می دانند اگر اصرار دوستان دانا نبود هرگز حاضر نمی شدی وارد این صحنه شوی .
کلا اهل سیاست بازی نیستی و واضح و روشن است که در مجلس هم همچنان یک معلم ساده و دلسوز و صادق باقی خواهی ماند.
آمده ای ؛ دردهای واقعی را درمان کنی . بینوایان را به نوایی برسانی . حقوق ها را افزایش دهی . جاده های روستایی را آسفالت کنی . برای جوانان کار ایجاد کنی . جلو اسب سرکش تورم را بگیری و مهم تر از همه مساله معیشت معلمان را یک بار برای همیشه حل کنی.
چرا این کارها تاکنون به تعویق افتاده ؟ معلوم است. نمایندگان قبلی وعده داده اند و عمل نکرده اند. آنها رفته اند دنبال سیاست و جناح بازی و منافع شخصی و گرنه حل کردن این مشکلات که کاری ندارد.
اگر از تهران و کلان شهرها کاندیدا می شوی دوحالت دارد :
یا باید زیرآبی داخل لیست جناح ها شوی ، یا اسم خودت را بگذاری کاندیدای مستقل.
اگر اسمت توی لیست های اصلی نرفت ، ول معطلی . البته نه اینکه اصلا فایده نداشته باشد. اگرشانس بیاوری و رد صلاحیت شوی تو به تکلیف خودت عمل کرده ای و می توانی همه جا پُز بدهی که نگذاشتتند و گرنه ....بقیه اش را به حالت تعلیق بگذار.
اگر هم به عنوان مستقل وارد صحنه رقابت شدی ، عکست را روی کاغذ آ4 در تیراژ 50 تا چاپ کن و جلو ادارات آموزش و پرورش و مدارس بزن. حداقلش این است که دیده می شوی . بعدها کسانی با تعجب نگاهت می کنند و می پرسند : " آقای دکتر ، من شما را تو تلویزیون دیده ام و تو بدون آن که تکذیب کنی با ملاحت لبخند می زنی ."
شما به عنوان کاندیدای مستقل بین 500 تا 2000 رای می آوری .
خیالت راحت، همکاران مخصوصا اونایی که تلفنی وعده حمایت داده اند یا اصلا رای نمی دهند و اگر هم اهل رای دادن باشند با این استدلال که رای شان را حرام نکنند به تو رای نمی دهند.
اما عده ای از تیپ و قیافه تو خوش شان می آید و نام تو را می نویسند . عده ای اسم تو را با یک شخص معروف سیاسی اشتباه می گیرند. یک وقت هم ممکن است اسم کوچکت بیژن یا منیژه باشد ، افراد میهن پرست که می خواهند شناسنامه شان مهر بخورد، اسم تو را می نویسند. بعد از انتخابات می توانی بگویی که تعداد آرای تو خیلی بیشتر بوده و حقت را خورده اند !
ادامه دارد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چون به زودی قرار است بودجه سال 95 جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی تقدیم شود و در این میان تمام وزرا و همکارانشان در پی تامین نیاز های زیر مجموعه خود تمامی تلاش خود را خواهند کرد تا سهم بیشتری از بودجه سال 95 را به مجموعه خود اختصاص دهند . در ابتدای بحث به اولویت های اساسی تمام کشورهای دنیا در خصوص اداره کشورها می پردازیم .
اولویت اول هر کشوری امنیت و احساس امنیت توسط شهروندان است . بدون وجود امنیت هیچ فعالیتی در هیچ کشوری قابل اجرا نیست ، اما اولویت دوم بهداشت و درمان است که اگر در این زمینه کوتاهی شود جامعه دچار بحران و گرفتاری می شود.
اما اولویت سوم ، آموزش و پرورش است که مستقیما با روح و جسم آینده سازان کشور سر و کار دارد . اگر اعضای جامعه تعلیم و تربیت مناسبی داشته باشند حداقل هزینه دولت و خسارت های ناشی از آن بسیار کم خواهد شد .
تعلیم و تربیت مناسب نیازمند نیروهای متخصص و متعهد است که با تامین معیشت صحیح و مناسب آنان و تمرکز نیروها در زمینه تعلیم و تربیت و مطالعه باعث پیشرفت و تعالی یک جامعه می گردد.
اولویت بعدی ، معیشت عمومی مردم و حل معضل بیکاری است . بسیاری از مفاسد جوامع بر اثر معیشت ضعیف یا بیکاری جوانان ایجاد می شود و هزینه های دولت را بالا می برد ، در حالی که اگر بسیاری از جوانان کاری داشته باشند با در نظر گرفتن زمان های استراحت و خورد و خوراک و خواب فرصت کمتری برای روی آوردن به مفاسد و معضلات دارند و خود به خود هزینه دولت در مهار انواع جرم کم خواهد شد .
اما اولویت پنجم رفع آلودگی هوا ، اصلاح منابع آبی ، بهبود ترافیک و کیفیت زندگی شهری و روستایی است .
دولت ها هر چه بودجه دارند اول باید صرف این پنج الویت کنند تا در اثر آن جامعه پالایش شود و بعد از آن نوبت به اولویت های ورزش ، تفریح ، سفرها و سایر امور غیر ضروری گردد .
بنابراین به عنوان یک همکار هر چند کوچک که معلم نامش نهادند به همکار گرامی آقای فانی که وزیر نامش نهاده اند توصیه دوستانه می نمایم که همکار گرامی اگر بودجه کافی برای اداره آموزش و پرورش به شما نمی دهند پافشاری کنید تا در طول سال تحصیلی انتقادات به حق معلمان شما را آزرده نکند و اگر ندادند قبول نکنید که با این شرایط کار کنید چون همه معلمان کمبودها را از چشم شما خواهند دید و خواهند گفت وزیر محترم تلاش خود را برای تامین بودجه نکرده اما فلان وزارت خانه بودجه بیشتری دریافت کرده است .
جناب فانی !
شما بزرگترین و حساس ترین مجموعه کشور را دارید . 13 میلیون دانش آموز و 1 میلیون پرسنل که اگر اولیا دانش آموزان را به حساب بیاوریم به بیش از چهل میلیون نفر می رسد .
هیچ دستگاهی در کشور نمی تواند از مجموعه شما پر قدرت تر باشد .
بنابراین ، مبلغ مورد نیاز را بدون دغدغه و با شهامت اعلام کنید .
اگر با 50 هزار میلیارد کار راه می افتد به کمتر رضایت ندهید که دیگر وزرا نیز رضایت نخواهند داد .
آگاهی جامعه و معلمان در خصوص هزینه های کشور بسیار زیاد شده و تقریبا اکثریت به آنچه می گذرد کم و بیش واقفند .
اگر سال 95 هم مثل سال 94 باشد قطعا حضرتعالی با مشکلات زیادی روبه رو خواهید شد .
خداوند به شما سلامتی و صبر و عاقبت به خیری عنایت فرماید .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
علی طیبنیا وزیر اقتصاد در نشست علنی مجلس و در پاسخ به سوال مجتبی رحماندوست، نماینده مردم تهران مبنی بر وارد آمدن فشار مضاعف بر مشاغل و تولیدکنندگان، ضمن تاکید بر نهایت مدارای دولت در اخذ مالیات از تولید کنندگان و مشاغل گفت: سهم حقوقبگیران دولت دولت از مالیات ۲.۵ برابر بخش مشاغل است که نشان از تمرکز و فشار بالای مالیاتی بر این قشر دارد.
وی اظهار داشت: همانطور که مقام معظم رهبری در سال گذشته بیان کردند، اقتصاد ایران از دو عارضه دولتی و نفتی بودن دچار رنج شده است و برای درمان همین مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی ایشان ابلاغ شد. برای حل وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی، در چارچوب اقتصاد مقاومتی باید در راستای جایگزینی درآمدهای پاک مالیاتی به جای درآمدهای نفتی اقدام شود.
وی گفت: در قانون برنامه پنجم هدفگیری شده است که این میزان به ۱۰ درصد ارتقا پیدا کند و با وجود همه افزایشهای درآمدی ناشی از مالیات در سالهای اخیر، هنوز با آنچه که در دنیا مرسوم است فاصله داریم و در سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیز اینگونه هدفگیری شده است که وابستگی دولت به بودجه نفتی باید به طور کامل قطع شود و در عوض درآمدهای مالیاتی جایگزین درآمدهای نفتی شود.
وزیر اقتصاد یادآور شد: «موضوع افزایش بهرهوری در تولید و کاهش تورم جز با افزایش سهم مالیات از درآمدهای نفتی میسر نمیشود که البته در این خصوص هم ما به جای تاکید بر افزایش نرخ مالیات، بر افزایش پایههای مالیاتی قرار داده ایم و به هیچوجه دنبال افزایش مالیات فعالیتهای تولیدی نیستیم.»
طیبنیا با بیان اینکه برای استقرار سیستم جامع مالیاتی یک برنامه مفصل در وزارت متبوع، در قالب ۳۲ پروژه و ۵۰ بسته کاری طرح شده و در حال اجراست، اظهار داشت: در صورت پیادهسازی نهایی این پروژه، تشخیص و شناسایی درآمدهای مالیاتی به طور مکانیزه و سیستمی انجام شده و بهطور کامل ارتباط مودی و ممیز مالیاتی قطع میشود.
وی گفت: با راهاندازی سامانه جامع اطلاعات مالیاتی، شناسایی و وصول مالیات براساس اطلاعات کامل از هزینه و درآمد مالیاتی بدون اظهارنامه رسیدگی نخواهد شد و با کاربرد سیستم مدیریت ریسک، مودیان کمریسک، دارای ریسک متوسط و پر ریسک شناسایی شده و تمرکز اصلی سازمان امور مالیاتی بر مودیان پر ریسک قرار خواهد گرفت.
برای تکمیل این سیستم، اخیرا سامانه مکانیزه فروش طراحی شده که بر این مبنا، از طریق استقرار صندوقهای فروش متصل به حسابهای بانکی، همه اطلاعات مربوط فعالیت مودیان به صورت بر خط در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار میگیرد.
طیبنیا افزود: لایحه مربوط به این سامانه با همکاری کامل اتاق اصناف نهایی شده و به زودی به مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد.
خانه ملت
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
در جوامع امروزي ، مدرسه يكي از مهم ترين عوامل اجتماعي شدن كودكان و نوجوانان است. در گذشته بيشتر خانواده بر رفتار و باورهاي فرد تاثير گذار بود اما امروزه از جايگاه خانواده كاسته شده و به نوعي برخي از كاركردهايش را به مدرسه و رسانه ها واگذار نموده است .
اين اتفاق به نوعي با افزايش ميزان آسيب هاي اجتماعي همراه بوده است. همزمان با ميزان كاهش تاثير گذاري خانواده در تربيت كودكان و نو جوانان، به ميزان آسيب هاي اجتماعي اضافه گردیده است .
انتظار از نهادهايي همچون آموزش و پرورش ( مدرسه) براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي نيز رو به افزايش است. در بين آسيب هاي اجتماعي، « اعتياد » وضعيت ويژه اي دارد. اعتياد آسيبي است كه نه تنها فرد معتاد را درگير مي كند بلكه جامعه پيراموني را نيز با چالش مواجه مي نمايد.
با افزايش ميزان اعتياد در يك جامعه ساير آسيب هاي اجتماعي نيز به همان ميزان افزايش پيدا مي كنند. از جمله فقر، دزدي، قتل، طلاق و غيره. بنابراين با توجه به وضعيت رو به رشد اعتياد در جامعه و نقش كم تاثير گذاري خانواده ها در پيشگيري از آن، توجه و تمركز به مدرسه و نقش موثر آن در رابطه با پيشگيري از كاهش آسيب هاي اجتماعي بسيار مهم است.
در رابطه با پيشگيري از اعتياد در مدارس قوانين و آيين نامه هايي تدوين شده و موجود است. از جمله آيين نامه پيشگيري از اعتياد كه توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر تهيه شده و براي نهادهاي مختلف وظايف و مسئوليت هايي در نظر گرفته است.
در آيين نامه " پیشگیری از اعتیاد ، درمان معتادان به مواد مخدر و حمایت از افراد در معرض خطر" براي آموزش و پرورش نيز مسئوليت هايي در نظر گرفته شده است .
در ماده 6 اين آيين نامه چنين آمده است: "وزارت آموزش و پرورش موظف است با اتخاذ تدابیر لازم نسبت به اجرای موارد ذیل در وزارتخانه و ادارات تابعه اقدام نماید.
۱- ارائه و اجرای طرح هایی به منظور پیشگیری از اعتیاد و آلودگی به موادمخدر و افزایش آگاهی های پرسنل ( اداری و آموزشی )، دانشآموزان و انجمن اولیاء و مربیان.
۲- شناسایی دانشآموزان در معرض آسیب (دانشآموزانی که سرپرست یا والدین آنها قاچاقچی، معتاد، زندانی یا فراری هستند) و اتخاذ تدابیر مقتضی نسبت به معرفی آنان به مراجع پیشگیری و حمایتی و در صورت لزوم انجام مشاوره و آموزشهای لازم برای این نوع دانشآموزان.
۳- شناسایی دانشآموزان معتاد، مصرفکننده یا توزیعکننده موادمخدر و اتخاذ تدابیر لازم جهت اقدامات درمانی، حمایتی، تأمینی و قانونی برای آنها.
تبصره: انجام موارد مذکور باید به نحوی صورت پذیرد تا آسیب روانی و اجتماعی به این گونه دانشآموزان وارد نیاورد.
۴- فراهمآوردن زمینه اجرای برنامههای آموزشی، فرهنگی، تبلیغاتی از طریق مقتضی.
۵- اجرای برنامههای فرهنگی و تجهیز کتابخانههای مدارس و نیز گسترش مراکز مشاوره برای اوقات فراغت دانشآموزان.
۶- تهیه و انتشار بروشورهای تبلیغی به منظور آگاهی دانشآموزان و خانواده آنها از اثرات و مضرات اعتیاد"
با توجه به بندهاي شش گانه اي كه در آيين نامه در باره ي وظايف آموزش و پرورش در حوزه پيشگيري مطرح شده است انتظار مي رود كه اين نهاد با جديت بيشتري در اين عرصه وارد شود و از متخصصان و كارشناسان حوزه اعتياد در درون و بيرون اين نهاد كمك بگيرد ؛ چرا كه مهمترين فرصت و مكان براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي به خصوص اعتياد ، مدرسه است.
اگر نتوان از شرايط موجود در مدارس براي اجراي برنامه هاي علمي پيشگيري از اعتياد و ديگر آسيب هاي اجتماعي استفاده كرد جامعه در آينده نه چندان دوري با چالش ها و بحران هايي در بسیاری از زمينه ها روبرو خواهد شد .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

همواره با دو پرسش اساسی مواجه بوده ایم :
1-چرا معلمان در کار صنفی اطاعت و یا حرف شنوی ندارند ؟
2-چرا معلمان و فعالان آن ها در کار صنفی ، گرایش های سیاسی خود را بیرون در نمی گذارند ؟
شاید کنکاش و پاسخ به دو پرسش بالا بتواند تا حد زیادی ما را در فقدان یک« اتحادیه صنفی قدرت مند » یاری دهد .
پی گیری مطالبات صنفی و مدنی به صورت مشخص و یا نظام مند از سال 1380 شروع گردید .
نگاهی به وضعیت و نیز شکل حضور معلمان در اعتراضات نشان می دهد که این " گروه مرجع " در پی گیری مطالبات صنفی تابع قواعد و فرمول های مبارزات صنفی نیستند .
اعتراض آنان در مورد مطالبات و در محدوده مدرسه به زنگ تفریح ( صبحانه ) خلاصه می شود .
معلمان حتی از شورای معلمان و اختیارات قانونی آن جهت پی گیری مطالبات درون مدرسه ای نیز استفاده نمی کنند و برگزاری آن فقط در حد یک مراسم اداری و تنظیم صورت جلسه پایان می یابد .
آنان در جلسات شورای معلمان نیز به صورت جدی ، هدف مند و شفاف وارد مسائل و مشکلات نمی شوند و سطح گفت و گو ها معمولا در یک حد مشخص و قابل پیش بینی می ماند .
تجارب و شواهد نشان می دهد تا زمانی که ثبات شغلی یک معلم ازسوی عوامل دیگر مانند مدیر ، اداره و... مورد تهدید قرار نگیرد آنان سعی می کنند که خود را موافق وضع موجود نشان دهند و حتی در برابر مشکلات سایر همکاران خود موضع جدی نگیرند .
در واقع ، « همبستگی صنفی » که خاستگاه و ممارست آن باید از مدرسه آغاز شود عملا شکل نمی گیرد و این درست بر عکس جامعه کارگران است که این همبستگی در همه سطوح و در حد بالایی مشاهده می شود .
در شکل اعتراضات بیرونی این وضعیت شکل وارونه به خود می گیرد ؛ هر چند درصد بالایی از جامعه معلمان ترجیح می دهند که به دلایل گوناگون از وارد شدن در این وضعیت ها اجتناب کنند و تنها اخبار مربوط به آن را پی گیری کنند .
گروهی از معلمان نیز که اکثرا به دعوت تشکل ها در این اعتراضات حضور می یابند نیز چندان تابع قواعد و یا مبارزات صنفی نیستند .
معلمانی که تا دیروز راهبرد " سکوت " و یا " انزوا " را برگزیده بودند اکنون بسیار جلوتر از تشکل های معلمان خواهان اعاده حقوق و احیای مطالبات خود می شوند .
حتی در مرحله اعزام نماینده و انجام مذاکره و گفت و گو بین نمایندگان تشکل ها و دولت نیز معلمان آن را نوعی " مدیریت زمان " و " خرید وقت " تلقی کرده و بعضا فعالان تشکل ها را متهم به مسامحه ، سازش و... می کنند .
در واقع ، آنان برای یک بار و آخرین بار می خواهند تکلیف همه چیز را مشخص کنند .
این در حالی است که مطالبات صنفی باید محدود و کارشناسی شده باشد و بیان آن ها باید تدریجی باشد .
شکل گیری این وضعیت حتی بر روی رفتار فعالان تشکل ها تاثیر گذاشته و در کنار فقدان تئوری و یا برنامه برای پیش برد وضعیت توسط تشکل ها ، آنان را در آینده در موقعیت های « چالش برانگیز و هزینه زا » قرار می دهد .
درست برعکس جامعه کارگران که « اطاعت صنفی » و « حرف شنوی تشکیلاتی » در حد قابل قبولی وجود دارد و این رفتار تشکیلاتی کارگران در برابر نمایندگان خود و براساس سلسله مراتب ، قدرت چانه زنی و توان مذاکره آنان را به صورت تصاعدی افزایش می دهد .
در تحلیل این پدیده ، برخی به ویژگی های رفتای معلمان اشاره می کنند و این که آنان همواره سعی می کنند خود را در موقعیت های هم سطح و برابر ببینند و هر یک از معلمان خود را صاحب تشخیص و در مقام تصمیم گیری بدانند .
نتیجه نهایی این وضعیت به این جا ختم می شود که مسئولان نیز هیچ گاه تشکل های معلمان و فعالان آنان را جدی نگیرند و در نهایت " نگاه ابزاری و منفعت طلبانه " به پتانسیل آنان در بدنه معلمان داشته باشند .
و اما نکته مهم دیگر آن است که معلمان هیچ گاه سعی نمی کنند مرزی میان " صنف " و " سیاست " قائل باشند .
این وضعیت در تشکل های معلمان پر رنگ تر است . حتی بیان مواضع صنفی نیز تابعی از دیدگاه های سیاسی می شود و از این جاست که « افتراق صنفی » آغاز می شود .
شاید مهم ترین دلیلی که می توان برای این وضعیت ارائه نمود آن است که هنوز تعریف مشخص و واحدی از " صنف " در آموزش و پرورش و میان معلمان و توسط تشکل های معلمان ارائه نشده است .
هنوز تشکل های معلمان با دیدگاه های مختلف سیاسی نتوانسته اند بر اساس منافع صنفی به " حداقل " ها برسند .
شاید تدوین یک " منشور صنفی " که دربرگیرنده مطالبات معلمان در سه ضلع " معیشت ، منزلت و معرفت " باشد بتواند دیدگاه های آنان را به یکدیگر نزدیک نماید .
به علت فقدان یک " منشور صنفی " جامع نیز هر فرد و یا تشکلی برای خود و دیگران فرآیندی از مبارزات صنفی را ترسیم می کند .
این در حالی است که در پیشنهاد این گونه روش ها معمولا توجهی به واقعیت ها ، شرایط و حتی پارامترهای فرهنگی جامعه مرجع نمی شود و اتخاذ این " روش های چندگانه " و " شدت افتراق " معلمان را نهایتا نسبت به اصل مساله بی تفاوت و یا خنثی می کند .
نتیجه منطقی فقدان هم گرایی در تعریف و تبیین مطالبات معلمان توسط تشکل ها این می شود که هر گونه اعتراض در مورد " صنف " با گرایش های سیاسی و تسویه های جناحی گره خورده و مطالبات معلمان در سطوح مختلف برای جامعه ناشناخته و مبهم باقی می ماند .
چه بسا در سایه حضور کم رنگ و بی رمق معلمان در عرصه " رسانه " ، آنان و تشکل های معلمان متهم به زیاده خواهی و ... نیز بشوند !
آیا معلمان و تشکل های آنان می توانند مانند سایر گروه ها به ویژه کارگران ، حول موضوع صنف به گفت و گو پرداخته و مطالبات خود را در یک فرآیند منطقی و کارشناسی و بر اساس فرمول " حل مساله " به گوش فرادستان و حاکمیت برسانند ؟
به نظر می رسد تشکل های معلمان قبل از طرح مطالبات و عرضه آن به جامعه و دولت باید در درون خود و نیز روابط میان گروهی و میان تشکلی به یک مدل گفت و گوی سازنده و موثر با رویکرد انتقادی دست یازند .
این نخستین گام برای طرح مساله در حوزه آموزش و پرورش خواهد بود .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
بحران مربوط به والدین
عبور از دوران کودکی یعنی گذار از این دوران نهتنها برای خود، بلکه برای سایرین. ورود کودک به دوران نوجوانی بدون شک محیط اطراف و بهخصوص خانواده و پدر و مادر را تحت تاثیر قرار میدهد؛ همانطور که تولد وی بر محیط اطراف و خانوادهاش تأثیر گذاشته بود. کودک با ورود به این دنیا جای خود را در دل پدر و مادرش باز میکند و با گذار از دوران کودکی و ورود به دوران نوجوانی یک جای خالی در دل ایشان باقی میگذارد. افسردگیای که والدین ممکن است با آن مواجه شوند نیز یکی از نشانههای اصلی این جای خالی است. والدین وقتی فرزندشان وارد دوران نوجوانی شده و کودکی را ترک میکند مجبور هستند زندگی خود را تغییر داده و شیوههای جدیدی را در پیش بگیرند، آنهم نهفقط در حوزهی رفتاری.
در نظر والدین مواجهه با ورود فرزندشان به دوران نوجوانی بهنوعی از دست دادن وی محسوب میشود: از دست دادن کودکی که تا آن زمان متعلق به ایشان بود. در این دوران است که پدر و مادری کردن تغییر میکند.
والدین احساس میکنند که با شخص جدیدی مواجه شدهاند. نهتنها فرزند ایشان ازنظر ظاهری دیگر کودک بهحساب نمیآید، ازنظر روانی نیز تغییرات زیادی را به خود میبیند. مضاف بر اینکه دائماً به پدر و مادرش میگوید: «من دیگر بچه نیستم، اینقدر با من مثل بچهها رفتار نکنید!»
نوجوان دیگر دوست ندارد پدر و مادرش روی او کنترل دائمی داشته و تمامی کارها را به وی دیکته کنند. کودک ، نوجوانی را بهسان قلهای میبیند که باید هرچه سریعتر آن را فتح کند و در این مسیر از هیچ راهی دست نمیشوید، حتی از کشتن کودکی!
در اینجا ، ظرفیت موجود در وجود پدر و مادر است که به ایشان کمک میکند خود را با شرایط جدید وفق دهند. پدر و مادر دلشان برای کودکی که تا به آن لحظه داشتهاند تنگ میشود. بحران هویتیای که در میانهی زندگی پدید میآید نیز ازنظر جامعهشناسی تنها نمودی است از گم کردن و زخمی نارسیستی. در اینجا سؤالی مطرح میشود! چگونه میتوان پدر و مادر بود و دیگر کودکی در خانه نداشت؟!
و یا در حالتی تندتر میتوان گفت: چگونه میتوان وجود داشت و دیگر پدر و مادر نبود؟
در اینجا پدر و مادر با چالشی سهگانه مواجه میشوند. والدین در وهلهی اول میتوانند برای دور شدن از فقدانی که از دست رفتن کودکشان به دنبال خود میآورد، به او بهعنوان یک فرد بالغ نگاه کرده و تلاش کنند نیازهای وی را رفع کنند.
مسئلهی دوم این است که والدین باید با مرگ کودک خود کنار بیایند، کودکی که در نظر ایشان بینظیر بوده و نمود تمامی خواستها و آرزوهایشان بهحساب میآمده است. انسان هیچگاه نمیخواهد دست از چیزی بشوید، همین امر نیز باعث میشود زمانی که والدین خود را از داشتن کودکی که تا آن زمان به آنها تعلق داشت محروم میبینند، سرمایهگذاریهای جدیدی را صورت دهند. پدر و مادر بودن یک کودک بخشی از حیات اجتماعی زن و مرد بهحساب میآید، زمانی که کودک ایشان رشد کرده و به نوجوان تبدیل میشود، بخشی از حیات اجتماعی زن و مرد از میان برداشته میشود.
حال برای برخی باید فرارسیدن دوران بازنشستگی و نیز جدایی از کار را اضافه کرد. درهرصورت ورود کودک به دوران نوجوانی سبب آغاز فرآیند انتقال نسل میشود. والدین دیگر باید به دنبال به دست گرفتن نقش جدیدی برای خود باشند. ایشان دیگر لازم نیست همهی هموغم خود را روی فرزند خود قرار دهند به این بهانه که وی کودک است. بارزترین کاری که والدین میتوانند در این زمینه انجام دهند این است که دیگر فرزند خود را تا مدرسه همراهی نکنند، ایشان با این کار به خود و به فرزندشان میفهمانند که وی دیگر کودک نیست و وارد فاز جدیدی از زندگیاش شده است.
اگر این مسئله را قبول کنیم که کودک بخشی از وجود روانی خود را از زندگی پدر و مادرش میگیرد، باید این مسئله را هم قبول کنیم که ورود او به دوران نوجوانی در زندگی پدر و مادرش یک جای خالی به وجود میآورد. مرگ نمادین کودک شرط اصلی برای ورود به دوران نوجوانی است و نیاز است تا والدین وی را در این مرحله از زندگیاش یاری کنند. رنجی که والدین در این مسیر متحمل میشوند بستگی دارد به جایگاهی که کودکشان در زندگی ایشان داشته است. پدر و مادر از اینکه فرزندشان دیگر بهعنوان کودک جایگاهی در زندگی ایشان ندارد احساس ناراحتی میکنند. ایشان یک روز از خواب بیدار شده و میبینند فرزند کودکشان تبدیلشده به یک نوجوان.
بنابراین نوجوانی و ورود به آن بهمثابه ابزاری است که به والدین نشان میدهد کودکشان چه نقشی در زندگی ایشان داشته است، چه جایگاهی را در زندگی اقتصادی، روانی و اجتماعی خانواده ایفا میکرده؟ چه نقشی در بطن خانواده ایفا میکرده؟!
والدین در اینجا این سؤال را از خود مطرح میکنند: حالا باید بااینهمه عشقی که نثار کودکم میکردم چه کنم؟! این عشق را نثار چه کسی بکنم؟! چرا کودک من بزرگ شد؟ من فقط او را در زندگی داشتم.
پدر و مادر که دیگر کودکی در زندگی خود ندارند برای مدتی، بهصورت نمادین هم که شده، وارد فاز عزاداری میشوند. ایشان جای کودکشان را در زندگی خود خالی میبینند. کودکی که تا آن زمان زندگی ایشان را کامل کرده و به آن رنگ و بو میداده است.
باید به این امر توجه کرد که هرکسی در طول زندگی خود ممکن است با چالشی هویتی و یا وجودی مواجه شده و با خود بگوید اصلاً وجود من در این دنیا چه سودی دارد؟! والدین نیز ممکن است این سؤال را در دورهای زندگی مطرح کنند. حال توجه داشته باشید زمانی که کودک به دنیا میآید درست تبدیل میشود به پاسخی برای همین سؤال: یعنی علت زندگی و وجود پدر و مادر.
ورود کودک به دوران نوجوانی ماسک پدر و مادری را از روی صورت والدین برداشته و ایشان مجدد به زن و مرد تبدیل میشوند. کودک زمانی که به یک نوجوان تبدیل میشود بهنوعی ناتواناییهای پدر را که تا آن زمان برایش مشخص نبود و نیز نسبی بودن قانون حاکم را میبیند. یکی از رسواییهای اصلیای که ممکن است همراه دوران نوجوانی بیاید نیز دقیقاً همین است. قانون حاکم برای نوجوان معنای چندانی ندارد و وی تمایل دارد تا همهچیز را زیر سؤال ببرد.
والدین باید بتوانند با ورود فرزند خود به دوران نوجوانی از جایگاه خود بهعنوان پدر و مادر و نیز منافع آن چشمپوشی کنند. ایشان باید آمادهی قرار گرفتن در برابر فرزند نوجوان خود شوند، فرزند نوجوانی که دیگر در نظرش هر کاری که والدین انجام میدهند و از او میخواهند که انجام دهد صد در صد درست نیست. فرزند نوجوانی که اقتدار والدین در محیط خانه را زیر سؤال میبرد.
کودک است که جایگاه پدر و مادر را شکل میدهد و اگر کودکی نباشد دیگر پدر و مادری هم وجود ندارد. همین امر نیز باعث میشود زمانی که کودک وارد دوران نوجوانی میشود والدین خواهینخواهی خلائی را در خود احساس میکنند و بهنوعی خود را ناتوان میبینند: ماسک پد و مادری از چهرهی زن و مرد میافتد و دیگر قدرت کنترل سابق را روی فرزندش ندارند.
از طرفی جایگاه ایشان بهعنوان پدر و مادر یک کودک در جامعه نیز تغییر میکند. کودک با ورود خود به دوران نوجوانی پدر و مادرش را از فاز ایدئالگرایی خارج میکند. وی دیگر به ایشان به چشم پدر و مادر نگاه نمیکند بلکه در پس چهرهی مادرش به دنبال زن و در پس چهرهی پدرش به دنبال مرد است. حال ممکن است پدر و مادر نخواهند فرزندشان این چهره را ببینند و به همین دلیل در برابر فرزندشان مقاومت میکنند.
ورود کودک به بازهی نوجوانی سبب میشود تا پدر و مادر نیز حداقل برای مدتی محدود به فاز نوجوانی خودشان بازگردند. این امر یکی از تبعات طبیعی از دست دادن فرزند بهعنوان کودک است. تجربهای که خود والدین در دوران نوجوانیشان داشتهاند تأثیر بسیار زیادی در نحوهی رفتار ایشان با فرزند نوجوانشان داد. پدر و یا مادر نیز به دوران کودکی خود بازمیگردد چراکه این دوران در اصل هیچگاه از زندگی آدمی نقش بر نخواهد بست و در تمامی طول زندگی وی را همراهی میکند؛ بنابراین نحوهی رفتاری که والدین با فرزندان خوددارند بستگی مستقیم دارد به تجربهای که خود ایشان در زندگی خود داشتهاند. فرزند دار شدن میتواند پاسخی باشد به سؤال من چه کسی هستم که ممکن است در ذهن والدین شکل بگیرد.
سوألاتی که با ورود به نوجوانی در مورد هستی در ذهن زن و مرد شکل میگیرد، با پدر و مادر شدن پایان مییابد. حال زمانی که کودک بزرگشده و به نوجوان تبدیل میشود، این سؤالها یکبار دیگر در ذهن زن و مرد مطرح میشود. فرزند از دوران کودکی خارج میشود و نهتنها زندگی خود که زندگی پدر و مادرش را نیز دگرگون میکند.
انسان شناسی و فرهنگ
ایمیل مترجم: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
در روز شنبه به تاریخ 7 آذر 1394 اولین مجمع انجمن اسلامی معلمان ایران در شهر تهران با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد .
در این جلسه برخی از اعضای انجمن از مناطق 19 گانه شهر تهران و ستاد وزارتی حضور داشتند.
در ابتدا آقای دکتر سیدحسن الحسینی رییس شورای هماهنگی استان گزارشی از فرآیند تشکیل، عملکرد و مواضع انجمن در استان ارائه نمودند .
در ادامه ، آقای محمدی دبیرکل و خانم مهناز احمدی عضو شورای مرکزی انجمن به تشریح تاریخچه و دیدگاه های انجمن در سطح ملی پرداخته و از زحمات شورای هماهنگی استان قدردانی نمودند.
پس از آن با استقرار هیات رییسه سنی مجمع رسمیت یافت .
در ادامه کاندیداهای عضویت در شورای هماهنگی استان به معرفی خود پرداختند و سپس با توزیع برگه های رای انتخابات به عمل آمد .
با شمارش آرا اعضای اصلی به شرح زیر برگزیده شدند :
1- آقای علی محمد مصلحی
2- خانم معصومه بیات
3- آقای جواد نظریان
4- آقای سیدحسن الحسینی
5- خانم فاطمه جهان آرا
6- آقای سیرصدرا خوش قدم
7- آقای قدرت الله گراوند
8- آقای امین صارمی
9- آقای علی امیری
10- آقای مجید اسماعیلی
11- آقای محمدحسین کفراشی
12- آقای علیرضا راهپیما
13- آقای بهمن سمیع
اعضای علی البدل :
3- آقای طاهری فرد
4- خانم شهلا صالحی
5- آقای محمد نوعی
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .