در جهان امروز مدرسه آشناترین واژه برای همگان است. واژه مدرسه از نظر معروفیت با واژه خانه برابری میکند.
اما بسیاری از مصداقهای عینی آن در جامعه ما در مظلومیت و مهجوریت غیرقابل وصفی بهسر میبرند، بهطوری که اغلب آنها یا در کوچهپسکوچههای باریک و بنبست در سایه عمارات شیک و شکیل و سربهفلک کشیده مخفی و مفلوکند یا در ورای قلمروی آبادی؛ در حاشیهها مغفول و مهجور.
این مشاهیر مهجور نه از لطف و حمایت دولت برخوردارند، نه از ترحم سخاوتمندانه مردم. با این حال مکانهایی بىمانند و بىنظیرند و در قیاس با هر مکان عمومی دیگر، بسیار سخاوتمند و دستگیر. مهد علم و ادب و فرهنگ و خالق خاطرات ناب و رنگارنگاند؛ مکانهایی که پایگاه و سمبل شبستیزیاند.
بناهایی که در سراسر سال درشان باز است و بهرغم تمام مهجوریتها و محدودیتهایی که دارند، همیشه بىچشم داشت، میزبان مهجور جمعیت آبادیاند و در تمام ایام سال از هر خانهای میهمان دارند.
مکانهایی که با وجود فلسفه وجودی و منطق کاربردیشان، فاقد رویهای جذاب و تویهای شادابند. همان بناهایی که ضرورت و اهمیت وجود و برکت جود و شکوه سخاوتشان بر کسی پوشیده نیست؛ اما جایی در دل آبادی ندارند و از جوار خانهها رانده شده و در حاشیهها مهجور ماندهاند؛ مکانهای مهمی که با وجود انبوه مراجعان و مشتریان، فضاهایی کوچک و اتاقکهایی به اندازه غربیلک دارند.
اینها مدرسهاند؛ مهد علم و ادب و فرهنگ. اینها مدرسهاند. و همه این مدرسهها - در آبادی ما – بهجز تعداد اندکی که کمتر از انگشتان یک دست هستند در حاشیه غربی آن و بعد از آخرین ردیف خانههای آبادی در ورای بلوار آزادی، آنجا که منازل مسکونی به انتهای قلمرو خود میرسند، واقع شدهاند.
به نظر میرسد خیلی جاها همینطور است؛ حداقل همه روستاها و شهرکها و شهرهای کوچکی که من دیدهام، موقعیت مدارس این چنین بوده و هست.
اولین مدرسهای که تصویرش در ذهنم هست، بنای خشتی ویرانشده مدرسه روستای خودمان است که خارج از محدوده خانهها، بىحامی و بىپناه و تنها، رو به زوال بود. هنوز هم یکی از لنگههای شکسته در تختهای سبزرنگش که بهزور بر پاشنه میچرخید و سقف نیمهخراب و آویزانش که بچهها از لابهلای الوارش جوجه گنجشک میگرفتند و یک تیرک شکستهاش که بر دوش دیوار فروریختهاش تکیه کرده بود و بچهها با آن الاکلنگ بازی میکردند، یادم هست.
تنها روایتی که از مردم روستا در مورد آن بنای مهجور به خاطر دارم، این است که تعدادی از مردان روستا اساسا با ساخت مدرسه در روستا مخالف بودند و از همان ابتدا روی خوش به آن نشان ندادهاند. (البته جهتدهیهای محبوب قلوبشان بر نگاه و نگرش آنها نسبت به مدرسه و سرنوشت غمآلود آن بنای نوپا - که میتوانست به کانونی برای شبستیزی تبدیل و ذهن فرزندان روستا و فضای فکری آنجا را روشن کند - بىتاثیر نبوده است.)
با این اوصاف عزم دولت برای توسعه آموزش، بر تعصب و استقامت مخالفان فائق آمده بود و مدرسه ساخته شده بود. ولی در نقطهای خارج از آبادی و در پشت آخرین ردیف خانهها و بعد از محدوده باغچهها و قلمرو یونجهها. اما بعد از تکمیل پروژه، مشکل جدیدی رخ داده بود؛ مدرسه علاوهبر اینکه میخواست به کودکان روستا بیاموزد که «چشم بینا داشته باشند و گوش شنوا»، به حیاط بعضی از خانهها در آنسوی آبادی که رو به سمت مدرسه داشتهاند، دید داشته است. پس اهالی روستا عطایش را به لقایش بخشیده و به حال خود رها کرده و آن را بىحامی و بىپناه به دست حوادث روزگار؛ باد و باران و برف و بوران و رگبار، سپرده بودند تا از پای درآید و عمرش به سر آید که البته طولی نکشید به عقوبت گستاخیهای خود رسید و با خاک یکسان شد، بهطوری که وقتی من و همسالانم هفتسالمان شد، مدرسه نداشتیم و کلاس اول، دوم و سوم ابتدایی را در خانه اربابی درس خواندیم.
سال بعد به همت و برکت پیگیریهای معلم نستوه، جناب آقای ابراهیمزاده برای بچههای روستا مدرسه ساخته شد. آن سال کلاسهای ما فقط یکماه در شبستان مسجد و زیر سایه درختان در باغچهها تشکیل شد و آبان صاحب مدرسه شدیم؛ اما بازهم در مکانی خارج از آبادی، در ورای باغها و یونجهزارها که انصافا رفت و آمد خردسالان بهویژه در فصل سرما و برف و بوران و یخبندان ماجراها داشت.
بزرگتر که شدم و گذرم به روستاهای دیگر افتاد، در همه آنها نیز مدارس را خارج از دایره آبادی دیدم؛ چندصدمتر برونتر از محدوده قلمرو خانهها و بعد از حریم خرمنها، حتی گاهی همدم قبرستانها. (گورچینلو، قزلجه، قزلبلاغ، ذوالبین، قرهآغاج، ارقنه، دهلان و... .) در شهرها نیز موقعیت مدرسهها همینطور بود و هست. مگر اینکه روستا یا شهری به مرور زمان قد کشیده و فربه شده و پا را فراتر از مرزهای قبلی خود نهاده و مدرسهها میان خانهها جا ماندهاند. (برای این گفته صدها شاهد میتوان برشمرد که از حوصله این یادداشت خارج است.)
مدارس واقعا مکانهای منحصربهفردی هستند؛ مهمند و مغفول، محترمند و مهجور و خوشبختانه آنقدر معروف و مشهور که هرجا باشند، هیچ نیازی به آن تابلوهایی که انگشت اشاره به سمتشان گیرند، ندارند.
روزنامه فرهیختگان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
بر اساس اعلام آموزش و پرورش ناحیه یک اردبیل یکی از معلمان حاضر در این مدرسه که نخواست نامش برده شود، اظهار کرد: این مدرسه اواخر تابستان امسال با نواقصاتی تحویل آموزش و پرورش شده اما جالب است این مدرسه را آموزش و پرورش به صورت رسمی تحویل نگرفته است.
وی با بیان اینکه در یک ماه اخیر برای دومین بار سقف این مدرسه خراب شده و به دلیل وضعیت نامناسب سقف کاذب و شیروانی آن با وزش باد این سقف بر سر دانشآموزان و معلمان خراب میشود، یادآور شد: با فداکاری که معلم انجام داد دانشآموزان ابتدایی این مدرسه از کلاس درس خارج شده و بخشی از این سقف کاذب شیروانی مدرسه بر سر معلم کلاس ریخته و وی از ناحیه سر دچار مصدومیت شده است.
در این مدرسه که تعداد 180 دانشآموز در مقطع ابتدایی تحصیل میکنند همچنان دل نگران وضعیت نامطلوب احداث بدون کیفیت این مدرسه هستند که بارها حادثهآفرین شده به طوری که یکی از مدیران آموزش و پرورش به صراحت اعلام کرده که باید هرچه سریعتر این مدرسه تخلیه شده و ما به هیچوجه حاضر به تحویل این مدرسه نیستیم.
روستائیان وکیلآباد سردابه که از این شرایط ناراضی هستند و از ساخت مدرسه نوساز جدید با همکاری نوسازی مدارس با آجرهای بیکیفیت و دیگر مصالح نامرغوب ناراضی به نظر میرسند از آموزش و پرورش خواستهاند تا برای تامین سلامتی فرزندانشان هرچه سریعتر نسبت به تعمیر اساسی این مدرسه هنوز تکمیل و افتتاح نشده وکیلآباد اقدامی را انجام دهند. ( فارس )
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار / دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش با بیان اینکه سازمان نوسازی باید به سمت مجتمعسازی آموزشی حرکت کند، گفت: سازمان نوسازی باید تا جایی که میتواند مدارس ابتدایی را به دو دوره سه ساله تبدیل کند و مدارس جدید را سه کلاسه بسازد.
1 - هنوز دفتر و کتاب خود را از کیف مدرسه بیرون نیاورده و شروع به انجام تکالیف نکرده ، " التماس ها " شروع می شود : " مامان بابا بیائید کمک کنید تا این تمرین ها را انجام بدهم " . این داستان هر روز خانواده هایی است که مخصوصا دانش آموز دوره ی ابتدایی یا راهنمایی دارند ؛ " التماس " هر روزه از پدر و مادر برای حل حتی ساده ترین مسائل .
2- موعد امتحانات فرا رسیده است. معلمین باید برگه ها را تصحیح و لیست نمرات را تکمیل کنند . مدیر محترم از در دوستی با معلمین وارد شده و در رابطه با درصد قبولی و میانگین نمره از آنان " التماس " دعا دارد .
3- گرما بیداد می کند . اولیاء محترم عرق ریزان و فوج فوج برای ثبت نام فرزند دلبندشان وارد مدرسه می شوند. مدیر مدرسه بعد از کلی صغری کبری چیدن و آسمان ریسمان به هم بافتن ، در رابطه با کمک به مدرسه از آنان " التماس " دعا دارد .
4- تب انتخابات فرو کش کرده و رئیس الوزرا مشخص و خود وزرا نیز تعیین گردیده اند . زمزمه های انتصابات گسترده به گوش می رسد . مدیران در سطوح مختلف تلاش می کنند که بمانند و آنانی که در کمین مدیریت نشسته اند می خواهند از قافله عقب نمانند . در هر صورت چه ماندنی ، چه رفتنی ، چه ورودی ، چه خروجی ، همه از عوامل ذی نفوذ و اثر گذار " التماس " دعا دارند .
5- تراکم کلاسی به مرز انفجار رسیده است . کلاس از حالت عادی و طبیعی خود خارج گشته است . کاری از دست معلم بر نمی آید . او باید در کشاکش آموزش ، سنگ زیرین باشد و تمام سختی ها و بدبختی ها را تحمل نماید . او باید آیینه ی تمام نمای اخلاق و رفتار نیک باشد و با دانش آموزان مسامحه کرده و به تساهل رفتار کند . او باید همچو شمع بسوزد و در کلاس نور افشانی کند . بنابراین برای اینکه کنترل کلاس از دستش خارج نشود ، چاره ای ندارد جز اینکه به دانش آموزان " التماس " کند که ساکت باشند و به درس گوش فرا دهند .
6- چیزی به پایان سال تحصیلی نمانده است . بوی ماه مهر ، ماه مدرسه ، در فضا پیچیده است . حربه هایی چون درصد قبولی ، میانگین نمره و امتحانات مهر ، کارگر واقع نشده اند . عده ی زیادی از دانش آموزان نتوانسته اند حتی به صورت ناپلئونی ، نمره ی قبولی در دروس مختلف را به دست آورند . از این رو در به در دنبال معلمان مربوطه هستند و از آنها برای بذل و بخشش نمره ای " التماس " دعا دارند .
7- بوی ماه مهر همچنان در فضا پیچیده است . هنوز اضافه کاری سال قبل پرداخت نشده است . عده ای از معلمین بالاجبار دنبال گرفتن اضافه کاری برای سال جدید تحصیلی هستند . بر این اساس از عوامل اداری و مدیران مدارس " التماس " دعا دارند .
نتیجه :
از یک سیستم آموزشی " التماس محور " ، نمی توان انتظار معجزه داشت . نمی توان از چنین سیستمی انتظار داشت که به دانش آموزان عزت نفس و کرامت انسانی تزریق کند . نتایج نامبارک این فعل و انفعالات " التماسی " بعدها در رفتار و گفتار شهروندان بروز و ظهور پیدار خواهد کرد . شهروندان آینده دارای فرهنگ رفتاری و گفتاری موجه و مطلوب نخواهند شد و در یک جمله : محصول یک سیستم آموزشی " التماسی " ، شهروند " اختلاسی " خواهد بود .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
باز هم بودجه و باز هم داستان افزایش حقوق کارمندان و کارکنان دولت ؟!
البته در این سال ها دیگر داستان حقوق کارمندان و تناسب آن با تورم، سریالی ملال آور برای مردم شده است. سریالی که عموما پایان خوشی نیز ندارد.
آخرین اخبار دریافتی از منابع آگاه حاکی از آن است که دولت در لایحه بودجه سال آینده درنظر دارد حقوق کارمندان را ١٢درصد افزایش دهد. در صورت تصویب این میزان افزایش، رشد حقوق کارمندان دو درصد کمتر از سال جاری خواهد بود. کاهش دو درصدی افزایش دستمزد به دلیل کاهش نرخ تورم و پیش بینی تحقق تورم تک رقمی در سال آینده است.
بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه میزان افزایش حقوق کارمندان هر ساله متناسب با نرخ تورم تعیین میشود. افزایش حقوق کارکنان دولت یکی از مهمترین اجزای تعیین کننده در هزینههای جاری دولت است، چراکه تا بیش از ٨٠ درصد این هزینهها را در بر میگیرد.
دکتر حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا ضمن بیان اینکه افزایش ۱۲ درصدی حقوق کارمندان برای سال ۹۵ متناسب با شرایط معیشتی کنونی آنها نیست گفت: منتهی واقعیت این است که در این باره نمی توان به دولت سخت گرفت؛ چراکه دولت وارث نابه سامانی های خیلی گسترده است و با مشکلات خیلی جدی روبرو است.
وی افزود: در موضوع نرخ تورم نکته مهم این است که نرخ تورم را چه کسی تعیین می کند و آیا این نرخ برای گروه های مختلف خانوارها یکسان عمل می کند یا خیر؟
تورم روی گروه های پایین درآمدی جامعه تاثیر بیشتری دارد و تاثیر تورم در سبد مصرفی آنها بیشتر از میانگین جامعه است. لذا اینکه چه گروهی مورد هدف است مهم است.از سوی دیگر نرخ های تورم رسمی اعلام شده با نرخ تورم واقعی فاصله دارد و با واقعیت زندگی مردم همخوان نیست؛ به طوری که فاصله قابل توجهی میان درآمد کسب شده و هزینه های واقعی خانوارها برای تامین حداقل های یک زندکی شایسته وجود دارد.
وی گفت :یکی از راه های حل این مشکل این است که دولت خدمات عمومی همچون آموزش و پرورش و خدمات بهداشتی را برای خانوارها به صورت رایگان ارائه کند و یا برای عموم حمل و نقل ارزان تامین کند تا بخشی از هزینه خانوارها تامین شود و آثار تورم در سبد خانوار کاهش یابد.
راغفر در پاسخ به این سوال که آیا افزایش حقوق کارمندان تاثیر زیادی بر نرخ تورم می گذارد؟، گفت: قطعا تاثیر آن خیلی نیست؛ اما واقعیت این است که در شرایط رکود تورمی هرگونه افزایش تورم می تواند به رکود بیشتر به خصوص در بخش خصوصی منجر شود.
این استاد دانشگاه درباره حوزه هایی که دولت می تواند هزینه های خود را کاهش دهد گفت: «در بودجه ها ارقام متنوعی وجود دارد مانند هزینه های مسافرت ها و افزایش بودجه بخش هایی مانند خدمات فرهنگی که معلوم نیست چه کار می کنند؛ در حالی که این بودجه ها به خیلی از نهادها پرداخت می شود و آثار و نتایج آن هم مشخص نیست.
فرارو
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار /
در تبصره ۲۴ برنامه ششم توسعه آمده است: دولت برای کنترل و کاهش مشکلات صندوق های بازنشستگی تدابیری اندیشیده است که افزایش تدریجی سن و سابقه خدمت لازم برای مشمولان تمام صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی از سال اول برنامه هر سال به میزان ۶ ماه به حداقل سن و سابقه خدمت برای احراز بازنشستگی یکی از این تدابیر است.
به عبارتی اگر سن بازنشستگی هم اکنون ۶۰ سال است، در سال اول برنامه (۹۵)، این سن به ۶۰ سال و ۶ ماه افزایش پیدا می کند. تکلیف دیگر برنامه دولت این است که بازنشستگی پیش از موعد را بعد از تصویب این قانون ممنوع کند. همچنین حداکثر سنوات ارفاقی مشاغل سخت و زیان آور برای مشمولان صندوق های بازنشستگی کشوری و لشکری به مدت سه سال و صندوق تامین اجتماعی به مدت پنج سال تعیین می شود.
به گفته یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس، افزایش یا کاهش سن بازنشستگی از مواردی است که باید با توجه به شرایط خاص کشور درباره آن تصمیم گیری شود. سعیدی گفت: در شرایطی که رکود اقتصادی بر جامعه حاکم است و واحدهای تولیدی با مشکل جدی مواجه هستند و از طرف دیگر، سطح اشتغال بسیار پایین است و بیش از ۲۵ درصد از بیکاران را نیروهای جوان دانش آموخته تشکیل دادهاند افزایش سن بازنشستگی می تواند به سطح اشتغال در کشور آسیب جدی وارد کند.
وی افزود: البته دولت برای پیشنهاد افزایش سن بازنشستگی دلایلی چون استفاده از تجربیات افراد شاغل کنونی و همچنین رعایت حال صندوق های بازنشستگی را مطرح کرده است در حالی که شرایط فعلی اقتضا نمی کند که با استناد به این دلایل سن بازنشستگی افزایش یابد مخصوصا که در مقابل نسل جوان که آماده ورود به بازار کار هستند، مانع ایجاد می شود.
وی درباره حل مشکل صندوق های بیمه ای به وسیله افزایش سن بازنشستگی تصریح کرد: مشکلات صندوق های بیمه ای فراتر از آن است که بتوان با این راهکار آن را رفع کرد، با این کار تنها می توان درصد کمی از مشکلات صندوق های بیمه ای کشور را حل کرد.
این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس معتقد است برای حل مشکلات صندوق های بازنشستگی می توان راهکار دیگری از جمله تجدیدنظر در پایه بیمه ها را مورد توجه قرار داد.
وی افزود: از سوی دیگر صندوق ها از طریق سرمایه های خود به جای سرمایه گذاری، بنگاه داری می کنند آن هم در حالی که قانون به آن ها اجازه چنین کاری نداده است و ضرر و زیان ناشی از این امر را بازنشستگان متحمل می شوند.
وی تصریح کرد: متاسفانه بازنشستگان باید تاوان سوء مدیریت ناشی از بی تدبیری را بدهند.
یکی دیگر از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس نیز با بیان این که افزایش سن بازنشستگی در شرایطی که کشور با مشکل اشتغال جوانان مواجه است راهکار مناسبی نیست، گفت: دولت در شرایطی که کشور با معضل اشتغال جوانان مواجه است مسئله افزایش سن بازنشستگی را مطرح کرده است و با این کار راهکاری پیشنهاد شده است که به نفع دولت است نه جامعه.
عزیزی افزود: با این کار به جای به کار گیری نیروهای جوان و تازه کار، افراد قدیمی همچنان به کار ادامه خواهند داد که علاوه بر نارضایتی جوانان، شاغلان را هم ناراضی می کند.
وی با بیان این که یکی از مهم ترین دلایل پیشنهاد افزایش سن بازنشستگی رفع مشکل صندوق های بیمه ای است، گفت: سن فعلی بازنشستگی مناسب است و مشکلات صندوق های بیمهای با افزایش سن بازنشستگی حل نمی شود.
خراسان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
علم بهتر است یا ثروت؟
این پرسشی آشناست که اکثر ما در طول تحصیل و یا حتی در زندگی روزمرهمان با آن بسیار برخورد داشتهایم و همه بهنوعی به آن فکر کردهایم و گاهی به برتری علم و گاهی نیز به برتری ثروت رأی دادهایم. باوجود این، باید پرسید آیا چنین پرسشی، اصولاً پرسشی درست است؟
برای فهم این موضوع، قبل از هر چیز لازم است که هر دو مفهوم علم و ثروت تعریف شوند. به نظر میرسد که در پرسش مذکور، علم همان «دانایی برای دانایی» است که در مقابل ثروت یا «منافع و اقتضائات مادی» قرار گرفته است. این تعریف در بطن خود واجد نوعی تفکیک و تمایز بین علم و ثروت است. در واقع، پیشفرض اصلی این پرسش، تمایز وجودی بین علم و ثروت است. اما آیا واقعاً علم و ثروت از هم جدا هستند؟
من برای روشن کردن این موضوع، ترجیح میدهم که مفاهیم علم و ثروت را به سطحی انتزاعیتر انتقال بدهم، بدین منظور آنها را صرفاً در سطحی انتزاعیتر به دو مفهوم فرهنگ و طبیعت ترجمه میکنم. در واقع، علم را در اینجا فرهنگ نامیدهام چون دستاوردی انسانی است و ثروت را طبیعت نامیدهام چون بنیانش را بهنوعی میتوان در غریزه و طبیعت انسانی یافت. حال، میتوان پرسید آیا فرهنگ را میتوان از طبیعت تفکیک کرد و به برتری یکی از آنها رأی داد؟
در سطح مفهومی، میتوان فرهنگ و طبیعت را از هم متمایز کرد. ولی در واقعیت این دو درهمتنیده و جداییناپذیرند. دلیل آنهم در این است که رابط بین فرهنگ و طبیعت، انسان است.
در واقع، انسان هم موجودی طبیعی و هم موجودی فرهنگی است. این دو ویژگی خود را در سطح اجتماعی نشان میدهند. یعنی همانجایی که انسان برای زیستن در جمع دیگر انسانها، بین فرهنگ و طبیعت تعادل ایجاد میکند. در سطح اجتماعی است که پرسش «علم بهتر است یا ثروت؟» اعتبار واقعی خود را از دست میدهد. علم در مواقعی منجر به اندوختن ثروت و به دست آوردن امکانات مادی میشود و متقابلاً ثروت و وضعیت مادی نیز شرایط علمآموزی را افزایش میدهد. اصولاً همین مسئلۀ نابرابری در یکی (علم یا ثروت) است که نابرابری در دیگری (علم و ثروت) را تولید و بازتولید میکند. بهعبارتیدیگر، این مسئلهای پیچیده است که نمیتوان با چنین پرسشی از دیگران انتظار داشت که یا علم را برتر بدانند یا ثروت را و به همین دلیل هم معمولاً افراد در پاسخ به این پرسش، مردد هستند و نمیتوانند با قاطعیت به برتری یکی از آن دو رأی دهند.
با وجود این تفاسیر، پرسش مذکور از یک حیث نیز درست است و آن اینکه، این پرسش قصد بیان واقعیتی را ندارد بلکه هدفش بیشتر توجه به علم و علمآموزی است در مقابل ثروتی که عمدۀ مردم به آن گرایش دارند چراکه همانطور که گفته شد، این ویژگی در طبیعت انسان نهفته است. درحالیکه علم برساختهای فرهنگی است که هرچند علاقه به آن با توجه جایگاه اجتماعی افراد متفاوت است ولی به نسبت به ثروت توجه کمتری در بین عموم به آن میشود.
درنتیجه، این پرسش، بهنوعی پاسخش را به مخاطب القا میکند و قصد دارد تا مخاطب را به علمآموزی بیشتر ترغیب و تشویق کند. از این لحاظ، این پرسش خاصیتی کارکردی دارد و به همین دلیل میتواند به دلیل کارکردش درست نیز باشد. با وجود این، شاید بهتر باشد که گهگاه نیز از دیگران نظرشان را در مورد بهتر بودن علم یا ثروت جویا شویم. شاید این پرسش تلنگری باشد بر مخاطب تا قدری بیشتر به علم و علمآموزی بیندیشد و آن را جدی تر بگیرد.
انسان شناسی و فرهنگ
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه گزارش / گزارش زیر از یک روز کاری در درمانگاه فرهنگیان مرکزی تهران تهیه شده است . همان گونه که قبلا نیز اعلام شده است فرهنگیان و معلمان سراسر کشور می توانند مشاهدات و اخبار خود را در حوزه مراکز رفاهی ، درمانی ، مدرسه و اداره به همراه گزارش تصویری برای ما ارسال فرمایند .