صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
دوشنبه, 16 آذر 1394 17:20

طنزانه ؛ وزیر حاضر جواب !

طنزانه ای برای وزیر آموزش و پرورش  اندر حکایت پاسخ های حکیمانه وزیر به معلمان
حکایت کرده اند که فانی ، آن وزیر دولت روحانی ، آن معدن رازهای نهانی ، آن ساکن وزارتخانه از دوران جوانی ، در جمع معلّمان نزول اجلال فرموده ، و پاسخگوی سؤالات آنان بوده ، یکی او را پرسید: ای وزیر گُل و ای دانای کُل ، حقوقم کم است و کمرم زیر بار مشکلات خم ، از شما تقاضای درمان دارم و مرهم .

وزیر دستی بر ریش خویش کشید و گفت:معلّمی شغل انبیاست و پاداش آن با خداست . پول ، چرک کف دست است و آرزوی انسان های پست .به جای این همه شکایت ، صبر داشته باش و قناعت ، خود به خود مشکلت حل خواهد شد .
دیگری او را پرسید : ای وزیر با کفایت و ای دکتر با درایت  !

سبب چیست که حقّ الزّحمه مان را دیر دهند و در حدّ بخور و نمیر فی المثل مزد مهر و آبان را در ماه تیر دهند مگر نه آن که مزد کارگر قبل از خشک شدن عرقش باید پرداخت شود ؟

وزیر بادی به غبغب انداخت و گفت : اوّلأ ، آن حدیث مربوط به کارگر است و باربر و نه معلّم ، ثانیأ شما که برنداشته اید سنگین تر از گچ و مداد و ورق ، کِی بدن هایتان نموده است عرق که بخواهیم سر موعد حقوق تان را بدهیم .
دیگری او را پرسید : ای وزیر لایق و ای داننده ی دقایق ، سبب چیست که جدیدا مزدمان را درصدی می دهند و با هزار نکبت و بدی ؟

ایشان اندکی مکث کردند و گفتند : معلّمان قلب هایشان ضعیف است و بدن هایشان بیمار و نحیف ، ترسیم اگر مطالبات شان را یک جا و کامل بدهیم و با رغبت و از ته دل، با دیدن آن همه پول ، قلب هایشان از شدّت شعف و شادمانی از حرکت باز ماند و غزل خداحافظی را بخواند .

دیگری او را پرسید : ایّها الوزیر! چرا با آن که در روز دهم اسفند عدّه ی بی شماری از معلّمان تجمّع سکوت کردند و توپ را به درون زمین شما شوت، خم به ابروی تان ننشست و قلب مبارک تان نشکست ؟

ایشان پس از اندکی تأمّل فرمودند : از قدیم گفته شده است در حدیث و روایت ، که سکوت هست نشانه ی رضایت ، ما را گمان بر آن شد که شما خواسته اید با زبان بی زبانی ، اظهار رضایت کنید و شادمانی .

دیگری او را پرسید : ای وزیر فرهیخته که تمام ذرّات وجودت با وزارت درآمیخته ، سی و شش سال است که در وزارتخانه ای ، حاصل کار تو نیست به جز ویرانه ای ، سبب چیست ؟ ایشان فرمودند : نام من فانی است به معنای نابود کننده و فنا کننده ، من مناسب نامم ، به وظیفه ام عمل کردم و خود را انگشت نما و ضرب المثل کردم ، دیگر از من چه توقّعی دارید ؟
دیگری او را پرسید : ای وزیر دانا و ای مدیر توانا ، سبب چیست که هر گاه معلّمان ، تحصّن و تجمّع و اعتراض می کنند بلافاصله حقوق دیگر کارمندان افزوده گردد و بیشتر از آنچه بوده گردد، فی المثل بعد از تجمّع اعتراضی سنه ی 1385 طرفة العینی حقوق برادران سپاهی اضاف شد و خبرش تا کوه قاف و ایضا در اسفند سنه ی 1393 پس از تجمّع عظیم اعتراض معلّمان فی الفور حقوق بانکیان افزون شد و چهره هاشان شادمان و گلگون ؟

وزیر در بحر تفکّر فرو رفت و پس از مکثی طولانی گفت : این از الطاف خدا به شماست که شما را بانی کار خیر قرار داده و وسیله ای برای رفع مشکلات غیر، پس خدا ی را شکر کنید .
دیگری او را پرسید : ای دریای علم و ای مظهر صبر و حلم ، وقتی در بلاد دیگر مسئولی نتواند از پس مشکلات اداره ی متبوعش برآید کنار می رود تا کسی از او بهتر آید ، ناتوانی اش را مایه ی ننگ و عار می داند و خود را مستوجب خودکشی و دار، سبب چیست که در ایران این گونه نیست ؟

وزیر اندکی اخم کرد و گفت : عمل آن ها سوسول بازی و قرتی بازی است ؛ ما که مثل آن ها ضعیف نیستیم . در ایران ما هر مسئولی تا زمانی که نفس می کشد از پست و مقام خویش پا پس نمی کشد . ما بیدی نیستیم که از باد اعتراض ها بلرزیم و از تجمّع سکوت بترسیم .
دیگری او را پرسید : ای ولیّ نعمت و ای عاشق خدمت ، سبب چیست که مطالبات و معوّقات ما را در بوق و کرنا می کنید و ما را مضحکه ی پیر و برنا ؟ برای پرداختش تاریخ و قرار مدار می گذارید امّا دروغ از آب در آمده و همه را سر کار می گذارید.

وزیر اندکی روی ترش کرد و گفت : دیدیم مملکت حساب و کتاب ندارد و معلّم محلّی از اعراب ، اگر به شما وعده و وعید دادیم و قول پرداخت شب عید دادیم ، خواستیم شما را دعوت به آرامش کنیم و خشم شما را فروکش ، امّا به شما قول شرف می دهم که طلب تان سوخت و سوز دارد ولی دیر و زود ندارد خاطرتان جمع باشد .
حاضران از آن همه حاضر جوابی و پاسخ های درست و حسابی ، انگشت حیرت به دندان گزیده ، خدای را به داشتن چنین وزیری سپاس کرده و عمر دراز بر وزارت او از خدای التماس کرده ...!


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

استیضاح چندباره فانی وزیر آموزش و پرورش

حجت‌الاسلام سیدمهدی موسوی‌نژاد نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت: طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش امروز به حجت‌الاسلام سیدمحمدحسن ابوترابی‌فرد نائب‌رئیس مجلس شورای اسلامی تحویل داده شد.

وی افزود: این استیضاح که به امضای 40 نفر از نمایندگان رسیده به دلیل عدم عمل به تعهدات در قبال فرهنگیان و بخش‌های آموزشی و همچنین ترک تحصیل تعدادی از دانش‌آموزان تهیه شده است.

انتهای پیام/


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

انتقاد یک معلم بارنشسته از حذف رشته علوم انسانی از مدارس دولتی

در خبرها آمده بود تدريس علوم انساني در مدارس دولتي ممنوع است و از اين به بعد دانش آموزان علاقه مند بايد تنها در مدارس فرهنگ آموزش ببينند . براي من كه يك معلم بازنشسته هستم يك علامت سوال جهاني در ذهنم ايجاد شد ؛ چرا ؟
آيا بر مبناي سند ملي چنين تصميمي گرفته شده است ؟

كجاي سند ملي آموزش و پرورش مدارس فرهنگ را تنها مرجع آموزش علوم انساني معرفي كرده است ؟

بر چه اساسي چنين تصميمات شتاب زده ، بدون تامل و تفكر گرفته مي شود ؟

آيا شوراي عالي آموزش و پرورش براساس نظريه علمي و مدون چنين تصميمي را تصويب كرده است يا مي خواهد و يا ناچار است تصويب كند ؟


هردم از اين بار بري مي رسد

تازه تر از تازه تري مي رسد


جدا  از تمامي مسئولان امور ، برنامه ريزان آموزشي و در راس آنان معلمان می خواهم که بي تفاوت از كنار اين قضيه نگذرند .
من به عنوان فردي از اين جامعه تاكيد مي كنم اگر قرار بر چنين تصميماتي بود چرا ميلياردها تومان صرف تدوين سند ملي و برنامه درس ملي شد ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در بازنشستگان

حذف رشته علوم انسانی در مدارس دولتی

  آموزش‌‌ و پرورش اعلام کرد: از‌ سال آینده مدارس دولتی رشته علوم انسانی نخواهند داشت و درتهران تنها ١٢ مدرسه فرهنگ دانش‌آموزان این رشته را ثبت‌نام می‌کنند. با حدف رشته علوم انسانی محدودیت‌های زیادی در انتظار بچه‌ها و خانواده‌های آنهاست و این چیزی نیست که مسئولان آموزش‌‌وپرورش از آن بی خبر باشند و دقیقا به همین دلیل است که مدیرکل آموزش‌ و پرورش استان تهران دیروز به خانواده‌ها هشدار داد که: «خانواده‌ها بدانند که ورود به رشته‌های ادبیات انسانی دیگر برای دانش‌آموزان سهل و ساده نیست.»
«اسفندیار چهاربند»، مدیرکل آموزش‌‌ و پرورش شهر تهران در نشست خبری دیروز از تصمیم‌گیری تازه آموزش‌وپرورش برای حذف علوم انسانی از مدارس دولتی خبر داد و گفت: «براساس تصمیم‌گیری‌های جدید در ورود به رشته علوم انسانی محدودیت‌هایی خواهیم داشت و در ‌سال تحصیلی ٩٦-  ٩٥  هیچ مدرسه دولتی عادی نمی‌تواند دانش‌آموزان را در رشته ادبیات و علوم انسانی ثبت‌نام کند.»

او در پاسخ به این‌که سرنوشت بچه‌هایی که علاقه‌‌مند هستند، علوم انسانی بخوانند از‌ سال آینده چه خواهد شد، گفت: «دانش‌آموزان مستعد باید درمدارس فرهنگ این رشته را بخوانند البته ما تلاش می‌کنیم مدارس فرهنگ را توسعه بدهیم. اکنون تعداد ۱۲ مدرسه فرهنگ وجود دارد که درتلاشیم تا‌ سال آینده ۲۴ مدرسه فرهنگ جدید راه‌اندازی کنیم.»
او در بخش دیگری از صحبت‌هایش خطاب به خانواده‌ها گفت: «هم‌اکنون به خانواده‌ها اطلاع‌رسانی و اعلام می‌کنیم که ورود به رشته‌های ادبیات انسانی دیگر برای دانش‌آموزان سهل و ساده نیست و برهمین اساس تنها استعدادهای برتر می‌توانند در این رشته تحصیل کنند.»

دیروز البته مدیرکل آموزش‌وپرورش تهران در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره چرایی حذف رشته علوم انسانی از رشته‌های دانشگاهی، گفته است که هدف آموزش‌وپرورش کیفی‌سازی رشته علوم انسانی است: «در سند تحول بنیادین وزارت آموزش‌ و پرورش، ارتقای کیفی رشته علوم انسانی آمده است و اگر رشد کمی داشته باشیم و هرکسی از هرجا ماند، به رشته انسانی ورود پیدا کند، این‌گونه به ارتقای کیفی و جایگاه و منزلتی که علوم انسانی داشته باشد، دست نمی‌یابیم. در رویکرد کیفی، استعدادهای برتر شناسایی می‌شوند و در رشته علوم انسانی جذب خواهند شد.»


علوم انسانی را به بن‌بست رسانده‌اند
برخی معتقدند این اتفاق برای رشته علوم انسانی در دبیرستان‌های ایران از نگاهی دیگر می‌تواند بخشی از برنامه محدودکردن علوم انسانی درکشور باشد. برنامه‌ای که در سال‌های اخیر در دانشگاه‌ها و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال شده و حالا خبرهای تازه نشان می‌دهد که دامنه محدودسازی آن به مدارس هم کشیده شده است.

حذف رشته علوم انسانی در مدارس دولتی

  «صادق زیباکلام»، استاد دانشگاه تهران معتقد است تصمیمی که وزارت آموزش‌وپرورش در این زمینه گرفته، نشان‌دهنده بن‌بست علوم انسانی در ایران است و درواقع علوم انسانی را به بن‌بست کشانده‌اند.

او می‌گوید: «مشکل اساسی این است که در ایران به علوم انسانی به‌عنوان ابزاری برای  انتقال و القای ایدئولوژی به جامعه نگاه می‌شود و نه برای فهم جامعه، فهم تاریخ و فهم انسان. نگاه بی‌طرفانه به این دانش وجود ندارد و هرچه هست، نگاه ایدئولوژیک است.

از آن‌جا که در این زمینه توفیقی حاصل نشده، بنابراین علوم انسانی را ناکارآمد دیده و علوم انسانی هم در این شرایط دچار بحران عمیقی شده است.» زیباکلام ادامه داد: «از یک‌سو آموزش‌وپرورش می‌خواهد علوم انسانی را به کلی جمع کند، ازسوی دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌خواهد علوم انسانی را اسلامی کند و درهمین احوال سند تغییر بنیادی علوم انسانی تهیه می‌شود، همه اینها نشان‌دهنده شکست تلاش‌های نظام آموزشی ایران در بهره‌گیری از علوم انسانی است و این راهکار حذفی اعلام به بن‌بست رسیدن در این زمینه است.»

زیباکلام افزود: «همه ما می‌دانیم اگر آموزش‌ و پرورش احساس می‌کرد که از علوم انسانی نتیجه گرفته و موفق هستند و فارغ‌التحصیلان روز‌به‌روز به خواسته آنها نزدیک می‌شوند، این رشته را حذف نمی‌کرد.»
به گفته زیباکلام، حذف علوم انسانی از دبیرستان‌ها درواقع مقدمه‌ای برای حذف تدریجی آن در دانشگاه‌ها در سال‌های آینده است. البته او این اقدام را تصمیمی شتاب زده می‌داند که پیامدهای اجتماعی آن در سال‌های آینده روشن می‌شود: «متاسفانه یکی از روش‌های نامعقول درجامعه ما این است که در آموزش‌ و پرورش تصمیمات سریع گرفته می‌شود، مثلا تصمیم گرفته می‌شود پیش‌دانشگاهی حذف شود و چند ‌سال بعد تصمیم می‌گیرند، راهنمایی را جمع کنند و دوباره مشخص می‌شود که این تصمیم درست نبوده است. حالا حذف علوم انسانی از دبیرستان‌های دولتی هم، متاسفانه و بدبختانه یک تصمیم شتابزده و ناپخته است. بدون این‌که با دانشگاهیان و صاحب‌نظران مطرح شده باشد، این تصمیم را گرفتند و چند ‌سال بعد مشخص خواهد شد که این تصمیم چقدر غلط بوده و کسانی که علاقه‌مند به علوم انسانی هستند، قربانیان این تصمیم می‌شوند.»


حق انتخاب از دانش‌آموزان گرفته می‌شود
جدا از فشاری که در سال‌های اخیر از ناحیه نگاه سیاسی به این حوزه علمی متحمل شده، تصمیم تازه آموزش‌ و پرورش برای حذف این رشته از دبیرستان‌های دولتی پیامدهای آموزشی و تحصیلی برای دانش‌آموزان دارد.

«محمدرضا نیک‌نژاد»، آموزگار و کارشناس آموزش‌ و پرورش معتقد است که ‌ این تصمیم پیامدهای منفی فراوانی خواهد داشت و  مهم‌ترین  مشکل، گرفتن حق انتخاب از دانش‌آموزان است. او گفت: «به نظر می‌آید این سیاست کلی دولت در بخش آموزش است که آموزش را به صورت پولی دربیاورد. مدارس فرهنگ، غیرانتفاعی هستند و به دنبال خود هزینه‌های بسیار زیادی را خواهند داشت علاوه بر آن به علت گستردگی مناطق خانواده‌ها متحمل هزینه ایاب و ذهاب برای فرزندشان می‌شوند و شهروندانی که به علت این تصمیم اجباری نتوانند هزینه‌‌ها را پرداخت کنند، ناگزیر باید از تحصیل در رشته مورد علاقه‌شان چشم‌پوشی کنند. دقیقا به همین دلیل است که به نظر می‌آید این تصمیم را می‌توان مغایر با قانون اساسی دانست و از این منظر به آن انتقاد کرد که حق آزادی شهروندان را سلب کرده است. به هر دلیلی که دانش‌آموز بخواهد در رشته علوم  انسانی تحصیل کند، دولت حق ندارد که مانع حق شهروندی او شود.»

به گفته نیک‌نژاد، مدارس غیرانتفاعی دست‌کم هزینه‌های ١٠ تا ١٥‌میلیون تومانی دارند و بعید است هر خانواده‌ای از پس این هزینه‌ها بربیاید.این کارشناس آموزش‌وپرورش با انتقاد از حذف رشته علوم انسانی و ادبیات در مدارس دولتی، به مشکلات دیگر این تصمیم اشاره کرد، ازجمله اینکه: «شاید داوطلبان رشته انسانی در منطقه‌ای ٦٠٠نفر باشند اما گنجایش مدرسه فرهنگ آن منطقه ٤٠٠نفر باشد، تکلیف ٢٠٠ دانش‌آموز علاقه‌مند دیگر چه خواهد شد؟ با وضعیت نابسامانی که هم‌اکنون در زمینه رشته‌های انسانی درحوزه آموزش عالی هم برقرار است، این تصمیم اخیر مشکلات تازه‌ای هم می‌تواند ایجاد کند که بخش عمده‌ای از آنها هنوز مشخص نیست و پس از اجرا روشن می‌شود.»

روزنامه شهروند


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

داستان تبعیض میان معلمان و سایر کارمندان   مطالعه احوال و عملکرد دولت ها و شعارهای تبلیغاتی آنها در انتخابات بعد از انقلاب اسلامی نشان می دهد هر دولتی که سرکار می آید از اصلی ترین شعارهای آنها رفع تبعیض و اجرای عدالت در جامعه بوده و کاهش فاصله طبقاتی محوراصلی گفت و گوی آنهاست .


اما به راستی این شعارها جامه ی عمل پوشیده اند ؟


در رهگذر بیش از سی و چند سال از گذشت انقلاب اسلامی مشاهده می شود به نوعی این گفته ها تحقق نیافته و فاصله غنی و فقیر افزایش یافته هر چند در عرصه اجتماعی قدرت خرید یا دریافتی مزد آنها افزایش داشته است اما این فاصله در باب مقایسه درآمدها نشان می دهد دولت ها در ایجاد فاصله طبقاتی نقش به سزایی داشته اند تا جایی که از مشاغل به عنوان مشاغل پردرآمد درخانواده ها هم نهادینه شده و فرزندان خود را از همان بدو شروع تحصیلات به سوی مشاغل پردرآمد سوق داده اند.
در جامعه ما و نزد مسئولان ،  هدف و تاکید برتوزیع عادلانه ثروت و ایجاد تعادل در پرداخت ها و هزینه ها بوده که عملا" نشانی از آن وجودندارد ؛ به عنوان مثال :
* به شغل پزشکی اگر نگاهی اجمالی داشته باشیم در این دهه اخیر چنان مورد حمایت دولت بوده که حداقل هر سال مبلغ گزافی به حق ویزیت پزشکان «  علی الخصوص متخصصان »  افزوده شده که با احتساب ویزیت پزشکان در مطب ، جراحی ها و به اصطلاح حق چاقویی که دریافت نموده اند اکثرا" به قطب مرفه و تاجران بازاری تبدیل شده اند که درآمد یک متخصص با مقایسه درآمد یک دکترای مکانیک و... که به عنوان استاد در دانشگاه مشغول بوده و هر روز ملزم به مطالعه و سر و کله زدن با کلی دانشجو بوده نشان می دهد که اجحاف و فاصله درآمدی چقدر می باشد و از این رو انگیزه ای برای متخصصان علوم دیگر باقی نمانده که یا باعث می شود به کشورهای اروپایی مهاجرت کنند و یا حداقل در زمینه دیگر فعالیت نمایند که در آینده نه چندان دور آثار این تبعیض مشخش خواهد شد و تربیت دانشجویان با سطح علمی پایین از تبعات آن است.

 

« درآمد یک دندان پزشک در ماه به طور میانگین 60 میلیون تومان است درحالی که استاد دانشگاه با مدرک دکتری مکانیک یا برق به سختی به 4 میلیون خواهدرسید، درحالی که تخصص رشته های فنی و سطح تحصیلات به مراتب بالاتر است »


* در میان حقوق بگیران دولت نیز با مقایسه دریافتی یک تحویل دار ساده بانک با مشاغلی همچون بهداشت و درمان ، آموزش و پرورش و.... ؛ وضع زندگی ، مسکن و... نشان می دهد کارمندان بانک ها با وام هایی که سالانه به بهانه های مختلف خرید مسکن ، اتومبیل و.... دریافت می کنند و اقساطی با شکل و شمایل ....پرداخت می نمایند و زنجیر وار نیز ادامه می بابد فاصله زیادی از سایر کارمندان ایجاد نموده اند گویی که سایر ادارات فرزند ناخوانده دولت ها هستند و عملا" کاری دررفع این تبعیض صورت نگرفته است .
اینک این سئوال پیش می آید که مصادیق و تعریف پرداخت های کلان یا وام ها و... به قشر خاص به چه معنی است ؟

اگر معلمی شغل انبیاء است ، اگر بهداشت رکن اساسی سلامت جامعه است ، اگر نیروهای نظامی و انتظامی جان برکفان امنیت اند ؛ زندگی آنان به کدام سو می رود؟

چرا هیچ وقت مدافعان حقوق مردم « نمایندگان مجلس » دم از اجرای عدالت نمی زنند ؟

چرا اشل های حقوقی با چنین تفاوتی اجراء می شود ؟

چرا پرداختی کارگران با قانون کار تظلم محسوب نمی شود مگر اجاره بها و سبد خرید مردم افزایش نیافته که طبقه پایین در چاله چوله های زندگی کمر خم نموده اند ؟


اگر امور بانکی گره گشایی کار مردم است تعلیم و تربیت و بهداشت و.... زیربنای جامعه است .پس چرا زیربناها همه لرزانند ؟!

کدام قانون اجازه می دهد کارمندان بانک ها وام هایی آن چنانی دریافت کنند که همان قانون باعث گردیده سایر کارمندان نتوانند ؟!


کدام قانون حق مسکن کارمندان را با ارزش های ریالی متفاوتی سنجیده درحالی که همه در یک کشور، جامعه و شهر زندگی می کنیم ؟


کارانه ، سبد خانوار، جیره غذایی ، هزینه ایاب و ذهاب ،و... که در تمام ادارات به نوعی اجراء می شوند و یا اصلا" وجود ندارند.


کدام نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت تساوی را برای کارمندان اجراء خواهد کرد ؟


چه کسی جواب گوست ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 15 آذر 1394 12:56

تصمیم یک معلم ؟!

طنزانه ای برای نمایندگی مجلس و سیستم سایر کشورها

انتخابات مجلس نزدیک است و قرار است که از 4 دی ماه کاندیداها با مدارک لازم ثبت نام کنند و وارد مجلس شوند و هر کدام دغدغه هایی دارند . کسانی که 4 سال بر اریکه نمایندگی مجلس و مردم تکیه زده اند و به مواهب بی شمار آن عادت کرده اند در فکر هستند که چگونه جایگاه خود را 4 سال دیگر حفظ کنند و تازه واردها یا نمایندگان قبلی که در 4 سال اخیر دست شان از این مواهب نمایندگی بی بهره مانده در تلاش گرفتن جایگاه قدیمی ها در مجلس هستند .

حتی بسیاری از مسوولین اجرایی کشور هم نماینده بودن را به کار اجرایی پر درآمدشان ترجیح می دهند چون دردسر کارهای اجرایی امروزه و با این شرایط بر کسی پوشیده نیست .

در مجلس هم کار کمتر و هم انتقاد از دولت ها و رای دادن به لوایح و حتی رای اعتماد به وزرا و استفاده از نمایندگی برای سایر امور لازم کاری بس کم دردسرتر است و حتی پر فایده تر است .

اگر درست به یادم مانده باشد در مدرسه دبیری داشتیم که در یک دوره هوس نمایندگی کرد و می گفت وام هم می دهند . بیشتر به خاطر وام بود که خود را کاندیدا کرد و حتی یک بار به تمام مدرسه نان و کباب داد تا از روش های مرسوم هم استفاده کند .

بعد از انتخابات می گفت وامی نداده اند !

مدتی او را ندیدیم ...

چند سال بعد فهمیدیم که به علت کشیدن چک که نتوانست پاس کند مدتی هم به زندان رفت !

رویای نماینده شدن برای همه افراد خوش یمن نیست .

یا همکار دیگر وقتی صلاحیتش تایید شد می گفت پس چرا سال گذشته مرا مدیر مدرسه نکردند !

من از همه با صلاحیت ترم و این هم مدرکش !

چند روز بعد تراکت تبلیغش را دیدیم . اول خیلی ترسیدیم . فکر کردیم به رحمت خدا رفته  ! اما چند لحظه بعد فهمیدیم تراکت انتخاباتی اش است !

به خاطر بی پولی تراکت مثل آگهی فوت به نظر می رسید !

همکاران زیادی را دیده ام که حتی برای خود ستاد هم درست کردند و جالب اینکه خیلی هم امیدوار بودند که رای می آورند و به مجلس می روند و در مدت انتخابات خود را مثل یک نماینده مجلس واقعی می دیدند و عرش را سیر می کردند و در کلاس میان دانش آموزان کاندیداتوری خود را تبلیغ می کردند و حتی تراکت های خود را به دانش آموزان می دادند که پخش کنند و هیچ کس هم دست رد بر سینه این همکاران نمی زد اما لبخندهای تلخ همکاران دیگر ناشی از آن بود که معلمی که از کلاس و این حقوق ناچیز به تنگ آمده ، رویای نماینده شدن را در سر می پروراند تا خود را از تنگنا ای مالی و کلاسی خلاص کرده  ؛ دمی در مجلس بیاساید !

شنیده ام در برخی از کشورها ، نمایندگی مجلس حقوق و درآمدی خاص ندارد و حتی هزینه پذیرایی نیز بر عهده نمایندگان مجلس است !

کاش در ایران اسلامی هم همین طور بود و نمایندگان مردم رایگان و برای خدا کار می کردند تا هزینه های سنگین مجلس خرج امور ضروری کشور شود .

حال ناگهان من هم تصمیم گرفته ام نماینده مجلس شوم .

البته خودم هم خنده ام می گیرد .

اما اگر نماینده شوم اولین نطقم در مجلس این کلمات است که نمایندگان نباید حقوق بگیرند و ناهار و پذیرایی را از جیب خودشان بدهند .

جلسه ماهی یک یا دو بار بیشتر نباشد و شهرسنانی ها می آیند و فردا به شهر خود بازگردند .

اجازه بدهید هزینه های گزاف مجلس خرج مردم محروم همین کشور شود .

آیا به نظر شما کاندیدا بشوم یا نه ؟


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

وضعیت تکلیف و مشق شب در میان دانش آموزان ایرانی و عوارض آن

در بین ۵۰ کشور، معلمان سه کشور ایران، تایلند و یونان بیشترین تکالیف را به دانش‌آموزان می‌دهند. در مقابل، دانش‌آموزان ژاپن، چک و دانمارک کمترین میزان تکلیف خانگی را دارند.

این روزها خیلی از خانواده‌ها دغدغه دشواری متن کتاب‌های درسی فرزندانشان را دارند. محتوای کتاب‌های درسی گاه آن قدر سنگین هستند که حالا معلمان هم به آن اذعان دارند. همین نگرانی والدین و معلمان موجب شد مسئولان وزارت آموزش و پرورش فکری به حال این کتاب‌های درسی سخت و سنگین کنند. آنها بر این باورند که در کنار کتاب‌های درسی دانش‌آموزان باید بسته‌های کمک آموزشی هم در اختیار آنها قرار گیرد تا مفاهیم درسی را راحت‌تر و البته با شیوه‌های نوین یاد بگیرند.

مسئولان وزارتخانه در نظر دارند مجموعه‌ای از کتاب‌های کمک‌درسی، نرم‌افزار و فیلم‌های آموزشی را در قالب بسته آموزشی برای تحکیم یادگیری و یاددهی به مدارس ارائه دهند. با این توصیف باید پرسید بر اساس چه فرضیه‌هایی ارائه بسته‌های آموزشی در کنار کتاب‌های درسی به یک الزام تبدیل شده است؟ آیا محتوای سنگین کتاب‌های درسی که خانواده‌ها نیز به آن اشاره دارند علت این ماجرا است؟ و اینکه این بسته چقدر می‌تواند شرایط یادگیری دانش‌آموزان را بهتر کند؟

چند سالی می‌شود که خانواده‌ها درباره سنگینی محتوای درسی کتاب‌ها شکایت دارند. خیلی‌ از آنها راه مدرسه تا خانه را همراه فرزندانشان طی می‌کنند تا صدای اعتراض شان را نسبت به این همه مشق زیاد و حجم سنگین مطالب به گوش مسئولان مدرسه برسانند، اما در این راه خیلی از آنها تسلیم شرایط مدرسه می‌شوند و برای بهتر شدن شرایط درسی فرزندانشان متوسل به گرفتن معلم خصوصی می‌شوند. برخی دیگر هم که تعدادشان خیلی کم است خودشان معلم فرزندشان می‌شوند درحالی که سر در آوردن از محتوای کتاب‌های درسی کار آنها نیست.

یک سوی این ماجرا، والدین دانش‌آموزان هستند که بر این باورند: «کتاب‌های درسی آن قدر سخت است که خود ما هم نمی‌دانیم این کتاب‌ها را چگونه به کودکانمان آموزش دهیم. فرزندانمان از زمانی که به خانه می‌آیند مدام در حال نوشتن هستند.

وقتی سؤالی از ما می‌پرسند نمی‌دانیم جوابش چیست. آنها وقتی وارد مدرسه می‌شوند کودکی کردن را فراموش می‌کنند و تمام هم و غمشان مشق شب و کتاب درسی‌شان می‌شود. وقتی کتاب‌ها آن قدر سخت و سنگین است بهتر است مسئولان برای همه درس‌ها فیلم‌های کمک آموزشی تهیه کنند؛ البته اگر تکالیفشان اجازه دهد آنها فیلم‌های آموزشی را ببینند. مسئولان آموزش و پرورش به جای تهیه بسته آموزشی از حجم و محتوای سنگین کتاب‌ها کم کنند.»

سوی دیگر معلمانی هستند که بعضی وقت‌ها می‌شنویم برخی از آنها هم قادر به پاسخگویی نیازهای علمی دانش‌آموزان نیستند. مریم باغبانیان دبیر ریاضی دبیرستان در این باره می‌گوید: «بسیاری از درس‌های پیش دانشگاهی را دانش‌آموزان در دانشگاه هم می‌خوانند. محتوای کتاب‌های درسی مطابق با سن دانش‌آموزان نیست. این کتاب‌ها انگار برای دانش‌آموزان با ضریب هوشی بسیار بالا نوشته شده است. محتوای کتاب‌های درسی استرس زیادی به دانش‌آموز وارد می‌کند و معلمان هم متأسفانه در کلاس درس نمی‌دانند که چه روش آموزشی را در پیش بگیرند. خیلی از معلمان در جریان کتاب‌های درسی نیستند. اصلاً نمی‌دانند که مباحث درسی کدام است.»

او درباره بسته‌های کمک آموزشی هم این‌گونه اظهارنظر می‌کند: «این بسته‌ها کمک بسیاری به دانش‌آموزان می‌کند. این نوعی آموزش مدرن است که هم والدین و هم دانش‌آموزان مباحث را راحت‌تر یاد بگیرند.»

در این میان اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش به هیچ عنوان سنگینی کتاب‌های درسی را قبول ندارند. آنها بر این باورند که حجم و محتوای کتاب‌های درسی براساس استانداردهای علمی آماده شده است. دکتر محمود امانی مدیرکل دفتر تألیف کتاب‌های درسی با اشاره به این مطلب تأکید می‌کند: «در سال‌های گذشته حجم کتاب‌های برخی پایه‌ها بالا بود. مسئولان وزارتخانه این موضوع را بررسی کردند و در حال حاضر هم این کتاب‌ها اصلاح شده است. با این حال ما باید این موضوع را هم بپذیریم که مدرسه زمان آموزشی لازم را برای دانش‌آموزان نمی‌گذارد.»

او البته از بسته‌های آموزشی برای دانش‌آموزان و والدین آنها خبر می‌دهد و می‌گوید: «در کشور ما چندین دهه است که فقط در مدارس کتاب درسی تدریس می‌شود. اگر بخواهیم به لحاظ آموزشی به استانداردهای دنیا برسیم باید بسته‌های کمک آموزشی را هم به آن اضافه کنیم.

بنابراین دانش‌آموزان پایه ابتدایی، اول متوسطه و همچنین دانش‌آموزان مقطع فنی و حرفه‌ای علاوه بر کتاب‌های درسی، بسته‌های کمک آموزشی از قبیل فیلم‌های آموزشی، نرم‌افزارهای علمی، مجلات رشد و کتاب‌های کمکی دریافت می‌کنند تا بر اساس این بسته‌های آموزشی مفاهیم علمی و آموزشی را بهتر یاد بگیرند. البته این وسایل کمک آموزشی در هنگام خرید کتاب‌های درسی و به صورت رایگان به خانواده‌ها داده می‌شود. این بسته‌ها همیشه جزو سفارش معلمان و خانواده‌ها بوده است و ما می‌توانیم بر اساس این بسته‌ها سطح یادگیری دانش‌آموزان را بالا ببریم.»

امانی افزود: «بر اساس گزارش‌هایی که به دست ما رسیده این بسته‌ها برای دانش‌آموزان بسیار متنوع بوده است و خیلی از دانش‌آموزان از این بسته‌ها استفاده می‌کنند. این به معنای حذف کتاب درسی نیست بلکه این بسته‌ها مکمل کتاب‌های درسی هستند که بر اساس آن شرایط یادگیری دانش‌آموزان آسان‌تر می‌شود. به عنوان نمونه درپایه چهارم ابتدایی برای درس علوم تجربی انیمیشنی طراحی شده تا مفاهیمی که برای دانش‌آموزان سر کلاس درس سخت و سنگین است به‌راحتی به دانش‌آموز منتقل شود یا برای درس قرآن و دینی دانش‌آموزان ابتدایی دی‌وی‌دی‌هایی تهیه شده است تا آنها با برخی از مفاهیم آشنا شوند.»

به گفته وی برای معلمان هم بسته‌های کمک آموزشی تهیه شده است تا آنها هم بتوانند با شیوه‌های نوین آموزشی آشنا شوند. او در پاسخ به اینکه “اگر دانش‌آموزی در منطقه محروم باشد و دسترسی به دستگاه نمایش فیلم خانگی نداشته باشد تکلیفش چه می‌شود؟” می‌گوید: «ما در نظر داریم شرایط را برای همه یکسان کنیم. البته قبول داریم برخی استان‌ها محروم هستند اما نگاه ما کلان است. باید مدارس را به لحاظ تکنولوژی تقویت کنیم این وظیفه وزارت آموزش و پرورش است. گرچه کارکرد این نرم افزارها مدرسه نیست و دانش‌آموز باید آن را در خانه ببیند.»

 

ما بسته‌ای نگرفتیم

مسئولان آموزش و پرورش در حالی از بسته‌های آموزشی خبر می‌دهند که برخی از معلمان و والدین دانش‌آموزان از وجود چنین بسته‌هایی ابراز بی‌اطلاعی می‌کنند. مهناز میرزایی معلم شیمی پایه متوسطه در منطقه ۲۰ در این باره می‌گوید: «دانش‌آموزان مدرسه‌ای که در آن درس می‌دهم هیچ کدامشان بسته آموزشی در اختیار ندارند. نرم افزاری برای درس شیمی در گروه منطقه‌ای که در آن کار می‌کنم، تهیه کردیم و آن بسته را خودم بین دانش‌آموزانم پخش کردم. حداقل دانش‌آموزان مدرسه‌ای که من در آنجا تدریس می‌کنم هیچ گونه بسته آموزشی دریافت نکردند. دانش‌آموزان پول می‌دهند و کتاب‌های تقویتی می‌خرند.»

فرهاد احمدی معلم زیست‌شناسی در منطقه ۸ هم می‌گوید: «در دبیرستانی که من هستم دانش‌آموزانم بسته آموزشی دریافت نکرده‌اند. آنها همه کتاب‌های کمک آموزشی را از بیرون و با هزینه‌های بالا دریافت می‌کنند.»

اما امانی این موضوع را تکذیب می‌کند: «امکان ندارد در مدرسه‌ای بسته آموزشی توزیع نشده باشد. دانش‌آموزان این وسایل کمک آموزشی را هنگام تحویل کتاب‌هایشان می‌گیرند. آن دسته از دانش‌آموزانی که بسته‌های آموزشی دریافت نکرده‌اند می‌توانند به پخش مدرسه مراجعه کنند و وسایل کمک آموزشی را دریافت کنند. این بسته‌ها رایگان است و دانش‌آموزان به هیچ عنوان بابت آن پولی پرداخت نمی‌کنند. خانواده‌ها باید دقت داشته باشند که مدرسه در قبال این بسته‌های آموزشی از آنها پول دریافت نکند و اگر مدیری اقدام به چنین کاری کرد تخلف آموزشی انجام داده است و موضوع از طریق آموزش و پرورش قابل پیگیری است.»

 

ایران رتبه اول بیشترین تکلیف خانگی را دارد

همواره یکی از گلایه‌های دانش‌آموزان حجم بالای تکالیف درسی بوده است. مسأله‌ای که البته اعتراض والدین آنها را هم به دنبال داشته است. مادر یکی از همین دانش‌آموزان بر این باور است: «فرزندم وقتی از مدرسه به خانه می‌رسد هنوز استراحت نکرده تکالیفش را روی میز پهن می‌کند. بعضی وقت‌ها باور کنید تا ۱۰ شب هم نمی‌تواند چشم از کتاب‌هایش بردارد، آن‌وقت چطور انتظار دارید که بتواند فیلم آموزشی هم ببیند؟»

این موضوع البته فراتر از ایران در دیگر کشورها نیز امتحان خود را پس داده است؛ حالا بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که حجم بالای تکالیف نمی‌تواند ضامن موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان باشد.

دانشگاه پنسیلوانیا پژوهشی انجام داده است که نشان می‌دهد در بین ۵۰ کشور جهان، معلمان سه کشور ایران، تایلند و یونان بیشترین تکالیف خانگی را به دانش‌آموزان می‌دهند.

در مقابل، دانش‌آموزان سه کشور ژاپن، چک و دانمارک کمترین میزان تکلیف خانگی را دارند. چگونگی تکلیف شب در ایران، از جمله مسائل آموزشی است که والدین، دانش‌آموزان و معلمان را درگیر کرده است.

در این میان، این دانش‌آموزان هستند که برخی صرفاً برای اینکه مورد تحسین دیگران به ویژه والدین خود قرار گیرند، می‌کوشند تا هر کار طاقت‌فرسایی را تا حد امکان بخوبی انجام داده و خود را کوشا و مسئولیت‌پذیر نشان دهند. گروهی هیچ انگیزه‌ای برای انجام تکالیف ندارند و معمولاً از این کار شانه خالی می‌کنند یا در اثر فشار والدین و مدرسه به طور ناقص و سرسری تکالیف خود را انجام می‌دهند. عده‌ای از دانش‌آموزان با دقت و علاقه بسیار، انجام تکلیف خود را شروع می‌کنند ولی با دل زدگی ناشی از عوامل مختلف، در به پایان رساندن آن به هر بهانه‌ای سر باز می‌زنند و برخی نیز با اعطای جایزه و سایر امتیازات، تن به این کار می‌دهند.

مهدی هاشم‌زهی معلم پایه ابتدایی در این باره می‌گوید: «سابق بر این حجم کتاب درسی کم بود و تکالیف دانش‌آموزان کمتر؛ حالا ما چاره‌ای نداریم که مشق زیادتری به دانش‌آموزان بدهیم.» با این حال باید دید که آیا این بسته‌های آموزشی می‌توانند به کمک موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان بیایند یا دغدغه فکری خانواده‌ها را نسبت به آموزش دانش‌آموزان برطرف کنند. باید منتظر ماند و دید.

انتهای پیام

روزنامه ایران


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دانش آموز

چالش های آموزش و پرورش و تعارض میان خانواده و مدرسه و حاکمیت  ۱. تحول و اصلاح آموزش‌ و پرورش الزاماتی دارد که در این مجال به چند مورد آن اشاره می‌شود‌. اکنون در کشور ما میان دو نهاد مهم و تأثیرگذار تعلیم‌ و‌ تربیت یعنی نهاد خانواده و دولت در اهداف، با وجود بعضی هم‌پوشانی‌ها، تعارض‌های اساسی وجود دارد. خط قرمز خانواده، آینده تحصیلی و شغلی فرزندش است و خط قرمز دولت سياست رسمي آن است.

در سال جاری دولت ۲۵ هزار میلیارد تومان در آموزش‌ و پرورش برای اهدافی هزینه می‌کند. خانواده هم چیزی در همین حدود برای اهدافی دیگر هزینه می‌کند. این تعارض سبب شده که هم سرمایه‌های مادی کشور هدر رود هم سرمایه‌های معنوی که مهم‌ترین آن، ضایع‌کردن استعداد و خلاقیت و روان میلیون‌ها فرزند این دیار است.

امروزه هزینه‌هایی که خانواده در مدارس غیرانتفاعی، مؤسسات کنکور و زبان و کامپیوتر و کلاس‌های خصوصی و کتاب‌های کمک‌آموزشی و غیره می‌کند اگر بیشتر از هزینه‌ای که دولت در آموزش‌ و پرورش می‌کند نباشد کمتر نیست. جملگی هزینه‌های خانواده هم تقریبا برای آینده شغلی فرزندش است و قبولی در کنکور. تعارض اهداف خانواده و دولت باعث شده که برای مؤسسات کنکور فرصت‌سازی شود.

اکنون این مؤسسات از دوره ابتدایی تا کنکور دکترا فعالیت گسترده دارند و حتی افزون بر آگهی‌های فراوان تبلیغاتی، برنامه‌های صداوسیما را خریده‌اند. فراموش نمی‌کنم که در تاریخ ٢٠ آبان امسال ساعت شش عصر دیدم کانال‌های یک و دو و سه و آموزش درس کنکور داشتند و چهار مؤسسه کنکور برنامه‌های خود را با تبلیغات فراوان و هیجان‌انگیز ارائه می‌دادند.

اکنون رانتی که در حاشیه مؤسسات معروف کنکور پدید آمده به‌مراتب بیشتر از آن پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی است.

وزارت آموزش‌ و پرورش امروز در حاشیه آن مؤسسات کنکور قرار گرفته و این‌همه سروصدا و تبلیغات پیرامون کنکور برای ورود به دانشگاه‌های معروف است. ظرفیت این دانشگاه‌ها هم محدود است و چه یک مؤسسه کنکور در کشور باشد چه ده‌تا یا صدتا، این مؤسسات ظرفیت دانشگاه‌ها را بالا نمی‌برند بلکه با تبلیغات خود فقط رقابت کنکور را تشدید می‌کنند.

شایسته است دولت تکلیف خود را با کنکور و مؤسسات پیرامون آن روشن کند. اگر کنکور، اصل است چنان‌که در تلویزیون جمهوری اسلامی هرروز تبلیغ می‌شود پس درِ آموزش‌ و پرورش را ببندید و شرط دیپلم را برای ورود به دانشگاه بردارید و تعلیم‌وتربیت کشور را به مؤسسات کنکور بسپارید؛ اگر تعلیم‌ و تربیت در مدرسه اصل است، پس چرا برای کنکور فکری نمی‌شود یا لااقل در رسانه ملی درباره کنکور و آسیب‌های آن کار نمی‌شود، نه تبلیغات گسترده پیرامون آن.

چالش های آموزش و پرورش و تعارض میان خانواده و مدرسه و حاکمیت

آیا رسانه ملی ما تا کنون یک‌صدم زمان پخش آگهی‌های کنکور، به آسیب‌های کنکور پرداخته است؟

البته در رسانه ملی ما اساسا تکلیف ارزش‌ها روشن نیست. از‌یک‌سو می‌گویند اقتصاد مقاومتی، از‌ دیگر‌ سو از صبح تا شب با آگهی‌های بازرگانی مردم را به مصرف‌گرایی بیشتر تشویق می‌کنند. از‌یک‌طرف یک دکتر تغذیه دارد در یک برنامه از مضرات خوردن تنقلاتی مثل چیپس و پفک یا نوشابه می‌گوید از‌طرف‌دیگر وسط همان برنامه آگهی بازرگانی همان تنقلات پخش می‌شود.

نمی‌دانم مسئولان اصلا تلویزیون تماشا می‌کنند یا نه؟

شبکه‌های عمومی و ملی کشورهای سکولار و غیردینی یا اصلا آگهی بازرگانی پخش نمی‌کنند یا دقایق محدود، حق پخش دارند. به‌عنوان‌مثال شبکه ZDF آلمان فقط می‌تواند روزی ٢٠ دقیقه آگهی بازرگانی پخش کند آن هم نه در زمان‌های پربیننده و رسالت اصلی‌اش اشاعه و تبلیغ فرهنگ آلمانی است. در کشور ما که اسلامی است و برای برپایی این نظام، آن همه ایثارگری شده و خون‌های پاک ریخته شده در عمل می‌بینیم که تلویزیون آن دوشنبه‌بازار و سه‌شنبه‌بازار شده و آگهی‌های بازرگانی آن بی‌حساب‌ و‌ کتاب است و این‌همه مردم را به اجناس لوکس و مصرفی تشویق می‌کند.
باری با هزینه‌هایی که خانواده سالانه فقط برای کنکور می‌کند می‌توان چند دانشگاه بزرگ و مادر مثل دانشگاه تهران و شریف ساخت. گویا ما در نابودی سرمایه‌های مادی و معنوی خود استادیم.
غرض اینکه اکنون میان خانواده و دولت از جهت اهداف تربیتی شکاف بزرگی وجود دارد و این باعث شده که سرمایه‌های مادی و معنوی کشوری در این کشاکش، سایش و فرسایش پیدا کند.

تا آنجا که من اطلاع دارم در هیچ کشور دیگری چنین شکافی وجود ندارد. برای پرکردن این شکاف دولت نقش و مسئولیت بیشتری دارد چرا‌که سیاست‌گذار و برنامه‌ریز است. دولت باید به‌نحو آگاهانه و مسئولانه در اهداف آموزش‌ و پرورش تجدیدنظر کند و اهداف واقع‌بینانه و شدنی را سرلوحه کار خود قرار دهد و با خانواده وارد گفت‌وگو و تعامل شود و از رهگذر این گفت‌و‌گو از‌یک‌طرف تا آنجا که امکان دارد اهداف خود را با اهداف خانواده همسو کند مثل آموزش زبان و کامپیوتر در سطحی که خانواده انتظار دارد و از‌طرف‌ دیگر اذهان پدران و مادران را هم نسبت به منطق تعلیم‌ و تربیت، هم نسبت به آسیب‌های نمره‌محوری و کنکورمحوری و مدرک‌ محوری روشن کند.

ضمن اینکه باید دغدغه خانواده را نسبت به آینده شغلی فرزندش ملاحظه کرد اما باید صادقانه با خانواده وارد گفت‌و‌گو شد و به آن گفت‌‌ در کشور چه یک مؤسسه کنکور وجود داشته باشد چه هزارتا، به ظرفیت دانشگاه شریف یا تهران چیزی اضافه نمی‌شود.

باید به خانواده گفت اگر می‌خواهی فرزندت در کنکور قبول شود باید تفریحات سالم و نشاط و شخصیت نیرومندی داشته باشد. لازم است علاوه بر مدرک تحصیلی مهارت‌ها و درس‌های زندگی را هم بداند و اخلاقی و مسئولیت‌پذیر باشد.

باید به خانواده گفت شما حق دارید دغدغه آینده شغلی فرزند خویش را داشته باشید و برای او هر کاری که می‌توانید انجام دهید اما اخلاقا حق ندارید او را زیر چرخ نمره و امتحان و کنکور افسرده و پریشان و نابود کنید. اکنون مؤسسات کنکور دست گذاشته‌‌اند روی نبض خانواده و با بداخلاقی تمام هم هزینه خانواده را می‌بلعند هم استعداد فرزندان این دیار را ضایع می‌کنند و دولت و به‌خصوص رسانه ملی به‌جای روشنگری، با آنان خواسته يا ناخواسته همراهي مي‌كنند.

واقعا چه ضرورتی دارد فرزندان ما از دوره ابتدایی وارد رقابت فرساینده کنکور شوند. تبلیغات این مؤسسات تا آنجا بالا گرفته که حتی نخبه‌ترین دانشجویان این کشور که در دانشگاه شریف و تهران و امیرکبیر در حال تحصیل‌اند در مقابل این مؤسسات منفعل‌ شوند و در کنکورهای‌ فوق‌لیسانس و دکترای آنها مکرر شرکت کنند. اگر یک دانشجوی نخبه نتواند برای آینده تحصیل خود برنامه‌ریزی کند و منفعل باشد و دیگران برای او برنامه‌ریزی کنند، چگونه می‌تواند برای فردای این کشور با ذهن فعال و خلاق، برنامه‌ریزی کند و چگونه فردا می‌تواند برای مشکلات زندگی خود برنامه‌ریزی کند و با شکیبایی آنها را مدیریت کند.

از این بدتر، وقتی شکافی بزرگ میان اهداف خانواده و دولت باشد و دولت به‌صورت یک‌سویه و آمرانه این‌همه بر اهداف خود اصرار ورزد، آن‌‌وقت حتی معاونان و کارشناسان ارشد آموزش‌وپرورش می‌بایست صبح در وزارتخانه حضور پیدا کنند و از گفتمان رسمي دم بزنند و به‌خاطر مناسبات شغلی خود، خود را همراه و همسو با دولت نشان دهند و عصر بروند بچه‌های خود را در مؤسسات زبان و کامپیوتر و کنکور ثبت‌نام کنند.


 ۲. ضروری است ما به‌عنوان کارشناس یا تئوری‌پرداز در حوزه تعلیم‌وتربیت این رسالت را آگاهانه به‌دوش بگیریم و صادقانه و مجدانه با دولت وارد گفت‌و‌گو شویم. مسئله سرنوشت میلیون‌ها انسان‌ آسیب‌پذیر و بی‌پناه است که به‌خاطر نگاه نادرست دولت و خانواده و اهداف متعارض‌شان در معرض آسیب‌اند. دولت با نگاه خاص خود آموزش‌ و پرورش را زمین‌گیر کرده و خانواده با نگاه کنکورمحور و مدرک‌محور خود فرزندش را به بند کشیده و هر دو به منطق تعلیم‌ و تربیت توجه ندارند. دولت می‌خواهد در آموزش‌ و پرورش هم سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کند هم مدیریت و تصدی‌گری؛ می‌خواهد صد هزار مدرسه را تابع یک الگویی که از مرکز صادر می‌شود اداره کند. می‌خواهد میلیون‌ها جوان هم دانشمند و اندیشمند شوند هم تابع سياست‌هاي آن. می‌خواهد با نمره و امتحان و اکراه و اجبار آموزه‌های مختلف را در مدارس آموزش دهد و به آسیب‌های آن کمتر توجه دارد. به قول مولانا:


نور باقی پهلوی دنیای دون
شیر صافی پهلوی جوهای خون
چون در او گامی زنی بی‌احتیاط
شیر تو خون می‌شود از اختلاط


آموزه‌های دینی و معنوی، فضای مقدس و روحانی می‌طلبد معلم و مربی اخلاقی و معنوی می‌خواهد. در آموزش‌ و پرورش رسمی باید این فضاها را به وجود آورد. اگر دولت ما فقط به این یک مسئله عمیقا توجه کند که آیات شریفه قرآن را با نمره و امتحان نمی‌توان و نباید آموزش داد آن‌گاه راه این گفت‌و‌گو باز می‌شود. ما به‌عنوان کارشناس باید با دولت چهره‌به‌چهره شویم و این مسائل را صادقانه بگوییم و نهراسیم، نه اینکه ظاهرسازی کنیم و آدرس غلط بدهیم. سال‌ها است که بعضی از دوستان کارشناس ما که ازقضا ارتباط وثیق و محکمی هم با دولت‌‌ها دارند، دائما دارند آدرس غلط می‌دهند و دولت هم ظاهرا یک‌بار از ایشان نمی‌پرسند که چرا آنچه می‌گویید در عمل رخ نمی‌دهد.


۳. سال‌هاي بعد از انقلاب، با وجود اینکه دولت‌ها در اهمیت آموزش‌ و پرورش و جایگاه مقام معلمان سخن گفته و شعارهای زیادی داده‌اند اما در عمل تقریبا در هیچ دولتی مشکلات و مسائل آموزش‌ و پرورش مسئله اول یا دوم و حتی سوم یا چهارم نبوده ،  فقط در دولت سازندگی شخص وزیر، جناب دکتر نجفی، مدیری قوی و توانا و لایقی بود و به نظرم قوی‌ترین وزیر آن دولت بودند و به‌همین‌خاطر توانستند کارهای مفیدی در آموزش‌ و پرورش انجام دهند.

در دولت اصلاحات هم وزرای آموزش‌ و پرورش قوی نبودند و در دولت بعد از اصلاحات هم که مسئله لایدرک و لایوصف است و به آموزش‌ و پرورش و به‌خصوص به ساختارش آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد شد.

در دولت فعلی هم ظاهرا تا کنون مشکلات و مسائل آموزش‌ و پرورش اولویت نداشته است.

در ملاقات حضوری که سه، چهار سال پیش با رئيس دولت اصلاحات دست داد به جناب ایشان به‌صراحت گفتم اگر از مشروطه به‌این‌سو در یک دولت می‌بایست پرداختن به مسائل آموزش‌ و پرورش در صدر دولت قرار می‌گرفت دولت شما بود که چنین نشد. ؛ چرا‌که از ايشان انتظار می‌رفت مسائل فرهنگی و آموزشی در صدر دولتش قرار گیرد نه رئیس دولت بعدی.

به‌طور‌ کلی در کشور ما همواره مسائل سیاسی اولویت داشته و در صدر قرار گرفته است. در این فضا مسائل فرهنگی و آموزشی یا نادیده گرفته می‌شود یا در فرو‌دست قرار می‌گیرد.

اكنون سیزده چهارده میلیون دانش‌آموز با اعمال شاقه و برای نمره و دیکته و امتحان و کنکور هر‌روزه تحت فشار و استرس‌اند و هیچ مکانیسم دفاعی هم ندارند به‌خصوص در دوره ابتدایی.

ولی کمتر مشاهده شده که اندیشمندان و روشنفکران و گروه‌های سیاسی اصلا چنین مسائلی برایشان مسئله باشد و به آن بپردازند. حتی سیاست‌زدگی بیش‌ و‌ کم در گفتمان روشنفکران ما هم پررنگ است؛ بنابراین شایسته است روی این مسئله بیشتر کار شود که اولا برای دولت مردان و گروه‌های سیاسی و اندیشمندان مشکلات و مسائل اصلی آموزش‌ و پرورش مسئله شود؛ ثانیا لازم است از زاویه فرهنگ و آموزش به آن مسائل پرداخت نه سیاست؛ یعنی شیفت کرد از اصالت سیاست به اصالت فرهنگ. چرا‌که وقتی سیاست در فرهنگ و آموزش دخالت کند اوضاع رو به وخامت می‌نهد.


۴. برای تحول و اصلاح آموزش‌وپرورش دست‌کم دو کار ضروری است. نخست اینکه تحول و اصلاح آموزش‌ و پرورش نیاز به یک نهضت روشنگری فراگیر دارد. اکنون اغلب نسبت به منطق تعلیم‌وتربیت، جهل مرکب داریم؛ یعنی نمی‌دانیم که تربیت چیست اما تصور می‌کنیم که می‌دانیم.

بر همه ما فرض است که مجدانه بکوشیم تا از این جهل مرکب به جهل بسیط گذر کنیم یعنی بدانیم که نمی‌دانیم تربیت چیست. کلید تحولات آینده آموزش‌ و پرورش در این گذر‌و‌گذار است. اگر از این گذر مسئولانه و آگاهانه عبور کنیم آن‌گاه دیگر دولت با نگاه آمرانه آموزش‌ و پرورش را اداره نخواهد کرد.

خانواده افزون بر مدرک تحصیلی فرزندش، به تربیت اخلاقی و مسئولیت‌پذیری او نیز همت می‌گمارد، معلمان و مربیان نگاه انسانی‌تر به تربیت خواهند کرد، میان نهاد دولت و خانواده به‌طور طبیعی همسویی و تعامل به وجود خواهد آمد و تربیت انسانی خلاق و نقاد و اخلاقی هدف نهایی خانه و مدرسه می‌شود؛ بچه‌ها دیگر در خانه و مدرسه برای نمره و امتحان زیر فشار و استرس قرار نخواهند گرفت و محیط تربیت در خانه و مدرسه شوق‌انگیز و بانشاط می‌شود. برای اینکه کلی‌گویی نکرده باشم به یک مورد اشاره می‌کنم و می‌گذرم.

اکنون در دوره ابتدایی درس دیکته وجود دارد و هر‌ساله ارزشیابی هم می‌شود. این درس به بچه‌ها فشار و استرس وارد می‌کند. بچه‌ها درس را امروز می‌خوانند و شب باید مشق آن را بنویسند و فردا دیکته آن را. دیکته در آن زمان برای بچه‌ها تکلیف دشواری است ولو واژه‌ها به نظر ساده باشند؛ واژه‌هایی مثل کتاب و مدرسه و باران و نان و مادر و قلم و دفتر و انار و سیب. چراکه بچه‌‌ها در حال یادگیری و تلوتلو‌خوردن هستند و ذهنیت درست و شفافی از نوشتن و واژه‌ها ندارند به‌خصوص که ساختار زبان فارسی هم پیچیده است. اگر ما فرآیند تحصیل را دست‌کم یک دوره ٥ یا ٩ یا ١٢‌ساله در نظر بگیریم طبیعی است که بچه‌ها اکثر واژه‌ها را به‌مرور زمان فرامی‌گیرند و دیگر نیازی نیست که واژه‌ها را امروز درس بدهیم و فردا دیکته بگوییم که این فرآیند منجر به فشار و استرس می‌شود و فشار و استرس اساسا قدرت یادگیری را پایین می‌آورد و بی‌جهت بچه و خانواده و معلم را درگیر خود می‌کند؛ اما در خصوص واژه‌های نادر که در نوشتن آنها باید بیشتر دقت کرد مثل قریب و غریب و یا صواب و ثواب یا خوار و خار می‌توان در پایان هر دوره تحصیلی جداگانه آموزش داد؛ اما از این مهم‌تر می‌توان به‌جای درس دیکته، خواندن داستان و رمان را توصیه کرد؛ یعنی در دوره ابتدایی و راهنمایی بچه‌ها دویست، سیصد داستان کوتاه بخوانند؛ آن‌وقت هم با علاقه و نشاط درس خوانده‌اند هم مشکل دیکته‌شان حل شده و کیست که نداند با خواندن داستان و رمان ذهن بچه‌ها خلاق می‌شود و انشای آنها خوب می‌شود و حس زیبایی‌شناسی‌شان پرورش پیدا می‌کند. یا به‌جای مشق شب، هنر خطاطی را فرابگیرند، یعنی هر شب یک بیت شعر را زیبا بنویسند که هم خطشان زیبا شود هم یک هنر اصیل را فرابگیرند و خط خوش به انضباط ‌فکری بچه‌ها نیز کمک می‌کند.
دوم اینکه افزون بر یک نهضت روشنگری، ما نیاز به یک نهضت اخلاقی داریم. امروزه به دلایل بسیار که بحث از آن فرصت دیگری را می‌طلبد، جامعه ما گرفتار مسائل و چالش‌های اخلاقی شده، آمار ناهنجاری‌های اجتماعی این را می‌گوید. جامعه ما تا آنجا گرفتار مسائل بغرنج اخلاقی شده که امروزه آمار و اخبار اختلاس‌ها و رانت‌خواری‌های درشت، گویا موضوعی معمول و طبیعی شده و دیگر حساسیت‌زا و تکان‌دهنده نیست.

این مسئله نیاز به بررسی و تحلیل دارد که چرا از‌یک‌سو آن همه در مدرسه و دانشگاه و صدا‌و‌سیما و ادارات و ارگان‌ها، تعلیم و تبلیغ آموزه‌های دینی داریم و از‌دیگر‌سو جامعه تا این اندازه گرفتار مسائل و ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی شده است. این موضوع از زوایای گوناگون قابل بررسی و تحلیل است.

بنده ۲۷ سال است که در این دیار دانشجوی فلسفه‌ام؛ چه بسیار دیده‌ام که استادان فلسفه خلوت و جلوتشان متفاوت است؛ در جلسه غیررسمی و خصوصی، عمیق‌ترین نقد و تحلیل‌ها را به وضع موجود دارند اما در تریبون رسمی چیز دیگری می‌گویند.

این دوگانگی و دوگانه‌زیستن باید برای دولت مردان ما هشداردهنده باشد. وقتی استادان فلسفه که باید نماینده عقل و خردورزی و تحریر حقیقت و آزاداندیشی باشند این‌گونه تن به دوگانگی می‌دهند از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت؟

در چنين فضایي نمی‌توان تولید علم و اندیشه داشت.

اساسا دانشگاه بدون استقلال علمی و فکری دانشگاه نیست. شایسته است سرنوشت کرسی‌های آزاداندیشی بررسی و تحلیل شود.

به نظر می‌رسد بدون اخلاق نه کار فرهنگ و آموزش به سامان می‌رسد نه کار اقتصاد و سیاست و قانون. برای اینکه اخلاق و اخلاقی‌زیستن در جامعه ما احیا شود و استقرار یابد ما مجدانه باید به دنبال پارادایم و الگوی اخلاقی جدیدی باشیم.

به نظرم باید الگوی اخلاقی ما در خانه و مدرسه تغییر کند. در تعلیم‌ و تربیت شایسته است که از عام‌ترین و جهانی‌ترین اصول اخلاقی شروع کنیم که به نظر می‌رسد قاعده زرین اخلاق است؛ یعنی با دیگران چنان رفتار کن که خوش داری با تو رفتار شود؛ و بعد ارزش‌های اخلاقی اسلام و جمهوری اسلامی را آموزش داد؛ یا در استخدام و گزینش نیرو نخست ارزش‌های انسانی و وجدان کار و تخصص و اعتقاد به اسلام را لحاظ کنیم و سپس موارد ديگر را.

روزنامه شرق


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

تحلیلی بر حمله به دبستان شهید امان الله رضایی استان فارس و ضرب و شتم معلمان  در ابتدای نوشته متذکر می شود که نگارنده این نوشته را به عنوان یک معلم و  شهروند عادی نوشته است نه از جایگاه فعال صنفی ؛ چنان چه قبلا هم خشونت و مشکلات حقوقی دانش آموزان را بررسی و به نگارش در آورده است .

متاسفانه در بیشتر موارد نگاه افراد ؛ کارشناسان و فعالان یک سویه و از یک منظر می باشد چنان چه عده ای فقط به خشونت علیه کودکان می پردازند ، عده ای فقط در فکر ساختن حاشیه ی امنی برای معلم هستند .

اصل بدیهی آن است که برای کم کردن و ریشه کن کردن خشونت در مدرسه باید با انواع مختلف خشونت در مدرسه مقابله کرد .

با بیان مقدمه ی فوق به بهانه ی حمله و ضرب و شتم معلمان در استان فارس توسط اولیای دانش آموزان به بررسی اجمالی این ناهنجاری می پردازیم .

در طی سال های تحصیلی به وفور شاهد ضرب و شتم معلمان و اعمال خشونت به شکل های مختلف از جمله تحقیر و خشونت کلامی علیه معلمان هستیم . این خشونت معمولا از سوی اولیای دانش آموزان و افرادی خارج از مدرسه رخ می دهد و در مواردی این خشونت از سوی دانش آموزان نیز مشاهده  می شود  که باید به صورت تربیتی و ریشه ای بررسی شود ؛ اما خشونت اولیا و افراد غیر سازمانی علیه معلم در محیط مدرسه به علت تعداد بالای مدرسه معلم و ارتباط وسیع این نهاد با جامعه به عنوان جرمی مشهود است که می توان دقیق تر آن را بررسی کرد .

چنان چه همگان می دانند قانون های   608 و 609 مجازات اسلامی در رابطه با افرادی که مورد خشونت قرار گرفته اند وجود دارد .
آنچه که بر همگان آشکار است این نکته است که برای حل این جرم باید از چندین جبهه اقدام کرد از آن جمله بررسی عوامل وقوع این مساله و کم کردن عوامل وقوع آن به صورت فرهنگی و اداری است.

پرداخت و نکوهش این مسئله توسط عناصر رسانه ای از جمله نشریات، رادیو و تلویزیون، مقامات رسمی و افراد تاتیرگذار در جامعه  به این مقوله است . اگر از عوامل پیش گیرانه  که مسایل دیگری را نیز می توان برشمرد بگذریم باید عوامل بازدارنده نیز بازنگری و ارتقا یابند .

طبیعتا ضرب و شتم معلم و  مدیر در مدرسه با وقوع این عمل در محیط خارج از مدرسه تفاوت معنایی و حقوقی بسیاری دارد ؛ چنان چه  بیشتر افراد در محل کار خود و هنگام انجام وظیفه شرایط متفاوتی دارند ؛ برای مثال ضرب و شتم یک قاضی در دادگاه جزای بسیار متفاوتی با انجام این عمل در محلی غیر از محل کار دارد .

وقتی فردی به عنوان معلم یا مدیر و معاون در مدرسه حاضر می شود ضرب و شتم و اعمال خشونت علیه وی علاوه برخشونت علیه فرد ،شکستن حریم اماکن دولتی و برهم زدن نظم عمومی تلقی می شود ؛ به همین منظور انتظار می رود که مسئولین آموزش و پرورش و قوه ی قضائیه تدابیری بیاندیشند.
وزارت آموزش و پرورش برای حفاظت از پرسنل خود می تواند بخش یا شعبه ای را برای پیگیری این کارتشکیل دهد تا این مسئله علاوه بر جرم فردی و نزاع دو طرف جزای عمومی نیز در پی داشته باشد .

اینکه در وقوع این حوادث معلم نیز مقصر است یانه بحث دیگر است .

در صورت خطاکار بودن معلم نهادهایی وجود دارند که به شکایت افراد در مورد عملکرد معلمان رسیدگی کنند ولی این مسئله که هر کسی به شکل سلیقه ای و با ذهنیت خود بخواهد مسئله را پیگیری کند و معلم را مورد خشونت قرار دهد نه تنها موجب قربانی شدن معلم و آموزش مدرسه می شود بلکه حیثیت و ساختار و جایگاه نظام آموزش و پرورش خدشه دار می شود.

از مسئولین محترم انتظار می رود  قبل از وقوع و تکرار حوادث مشابه اقدامات لازم را انجام دهند.

تحلیلی بر حمله به دبستان شهید امان الله رضایی استان فارس و ضرب و شتم معلمان


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار / فرهنگیان بازنشسته گیلان طی نامه ای به رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی خواهان توجه به مطالبات قانونی خود گردیدند .

متن کامل این نامه به شرح زیر است

منتشرشده در بازنشستگان

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور