گروه اخبار /
قدمت آموزشهاي فني و حرفهاي از زمان تاسيس نخستين هنرستان در سال ١٣٠٥ در ايران به حدود ٩٠ سال ميرسد اما با وجود اينكه در سالهاي اخير تلاشهايي براي رشد كمي و كيفي اين آموزشها صورت گرفته است، هنوز كيفيت آموزش اين شاخه نتوانسته سطح توقعات طراحان آن را برآورده كند. علياصغر فاني، وزير آموزش و پرورش گفته است: « فلسفه توسعه هنرستان، ورود دانشآموز به بازار كار است » و حاجيبابايي، وزير سابق آموزش و پرورش نيز تاكيد داشت: « دانشآموزان مراكز فني و حرفهاي، هنرستانها و مراكز كار و دانش پس از اخذ ديپلم مستقيم به عنوان يك كارآفرين وارد بازار كسب و كار و توليد ميشوند لذا بايد بتوانيم در مدت كوتاهي دانشآموزان را به سمت هنرستانها سوق دهيم. »
خبرگزاري دانشجو ضمن اين مطلب آورده است: از سوي ديگر از دو سال گذشته بخشنامهاي به مدارس ارسال شده است مبني بر اينكه « دانشآموزان سال اول دبيرستان با تجديدي در يكي از دروس مربوطه براي ورود به رشتههاي نظري (رياضي، تجربي و انساني) در امتحانات خردادماه، از انتخاب اين رشتهها در سال تحصيلي آينده محروم و بايد در هنرستانهاي كار و دانش و فني و حرفهاي ادامه تحصيل دهند.»
از سويي خروجيهاي اين هنرستانها رضايت چنداني ندارند و خانوادهها در دوراهي ماندهاند كه چه كنند. اين در حالي است كه هنرآموزان نيز دل خوشي نداشته و از مشكلات كاري خود مينالند.
با اين اوضاع پرسشهاي متعددي مطرح است كه بر ابهامات فلسفه و كاركرد هنرستانها در آموزش و پرورش افزوده است؛ پرسشهاييكه بيانگر مخالفت برخي با ورود آموزش و پرورش به حوزه آموزش حرفهاي است و برخي بر اجرايي نشدن برنامهها ايراد وارد ميكنند و عدهاي هم به كمبود فضا و امكانات و تجهيزات و كمبود و ضعف نيروي انساني ما را توجه ميدهند. به همين دليل تصميم گرفتيم در گروه مدرسه اعتماد گذري داشته باشيم بر موضوع هنرستانها تا بهانه و تلنگري باشد براي جلبتوجه مسوولان و كارشناسان اين حوزه به اميد اينكه چارهاي براي مسائل و مشكلات انديشيده شود.
در برنامه پنجم توسعه بايد ٥٥ درصد دانشآموزان پايههاي دوم و سوم متوسطه در رشتههاي فني و حرفهاي و كاردانش تحصيل ميكردند.
تربيت نيروي انساني ماهر براساس نياز جامعه علاوه بر اينكه از بيكار شدن دانشآموختگان رشتههاي مختلف تحصيلي و هدر رفتن سرمايهها جلوگيري ميكند، موجب سپرده شدن امور شغلي به افراد متخصص و متبحر و افزايش ميزان بهرهوري ميشود. در اين ميان برخي معتقدند آموزش و پرورش به عنوان دستگاهي كه متولي تربيت و پرورش نيروي انساني جامعه است با ايجاد هنرستانهاي فني و حرفهاي و كاردانش و ارايه رشتههاي متعدد و متناسب با بازار كار ميتواند زمينهساز توسعه كشور در زمينههاي اقتصادي و صنعتي باشد و كمبود نيروي انساني كارآزموده و متخصص را جبران كند. با توجه به اينكه در برنامه پنجم توسعه بايد 55 درصد دانشآموزان پايههاي دوم و سوم متوسطه در رشتههاي فني و حرفهاي و كاردانش تحصيل ميكردند لازم بود رشتهها نيازسنجي شود و متناسب با علاقه هنرجويان ايجاد ميشد تا دانشآموزان بتوانند از طريق اين رشتهها، مهارتهاي لازم را كسب كنند و جذب بازار كار شوند.
توجه به علاقه دانشآموزان و اصلاح نگرش جامعه
اولياي دانشآموزان و عوامل اجرايي مدرسه نبايد دانشآموز را براي رسيدن به اهداف خود تحت فشار و در تنگنا قرار دهند بلكه بايد زمينهاي فراهم شود تا دانشآموز بتواند طبق علاقهمندي خود رشته مورد نظر را انتخاب كند. تا زماني كه مردم تصور كنند فقط دانشآموزان ضعيف در رشتههاي فني و حرفهاي و كاردانش جذب ميشوند نميتوان انتظار موفقيت در اين عرصه را داشت.
تقويت مشاوران و خريد خدمت
براي ايجاد فضاي مطلوب تربيتي و پرورشي هنرستانها، طرح تقويت مشاوران اين مدارس و جذب افراد لايق و توان مند بايد در دستور كار قرار گيرد و همچنين با توجه به انعطافي كه در شاخه كاردانش وجود دارد، توسعه خريد خدمات خارج از آموزش و پرورش و استفاده از ظرفيت بخشهاي حقيقي و حقوقي نيز بايد در دستور كار مسوولان قرار داشته باشد.
هنرستانها و دختران علاقهمند و سرگردان
با افزايش ظرفيت هنرستانهاي نمونه دولتي و تنوعبخشي به رشتهها بايد تلاش صورت گيرد تا سهم دختران در اين بخش ارتقا يابد، چراكه دختران در جامعه ما بيشتر به حمايت نيازمندند و تنوع رشته و گسترش آن در مناطق مختلف ميتواند زمينه ساز اشتغال آنها شود و بدون شك اين فرآيند با وارد كردن زنان كه نيمي از جمعيت كشور را تشكيل ميدهند بازار كسب و كار را رونق خواهد داد و سرمايه انساني را هم ارتقا خواهد بخشيد.
يك دانشآموز با ابراز گلايه از ايجاد نشدن برخي رشتهها در شاخههاي فني و حرفهاي و كاردانش براي دختران تصريح ميكند: به علت كشاورز بودن خانواده و بستگانم علاقه زيادي داشتم در رشته كشاورزي ادامه تحصيل دهم اما به علت نبودن اين رشته براي دختران ناچار شدم در رشته حسابداري تحصيل كنم كه به هيچوجه با روحيهام سازگاري ندارد، تصور ميكنم اگر در رشته كشاورزي تحصيلات خود را ادامه ميدادم ميتوانستم مدرك كارشناسي و بالاتر را كسب و در كنار خانوادهام با دانش و علم به آنها كمك كنم.
كمبود فضا و مواد در هنرستانها
يك دانشآموز در اين رابطه با بيان اينكه با علاقه زياد در سال تحصيلي گذشته رشته متالوژي را در هنرستان انتخاب كرده ميگويد: هنرستان براي انجام كارهاي عملي فلزهايي مانند مس و روي را به علت كمبود بودجه در اختيارمان قرار نميدهد. بسياري از فعاليتهاي ما در كارگاه به علت كمبود امكانات بينتيجه ميماند يا مجبور ميشويم از آن صرف نظر كنيم.
يكي ديگر از دانشآموزان هم اظهار ميدارد به ويژه هنگامي كه در كارگاهها حضور مييابيم بايد به گروههاي بزرگي تقسيم شويم و به علت كمبود امكانات يك نفر به عنوان سرگروه كار عملي را انجام دهد و ما فقط نظارهگر باشيم.
تجميع رشتهها
با توجه به رشد روزافزون متقاضيان آموزش در بخشهاي فني و حرفهاي و كاردانش بايد تجميع اين دو رشته با يكديگر صورت گيرد. در حال حاضر شاخه فني و حرفهاي داراي ٤٣ رشته و كاردانش داراي ٣٤١ رشته مهارتي است. كمبود نيروي انساني، فضا و تجهيزات فني و حرفهاي و كارو دانش در تمام مقاطع تحصيلي از مشكلات اصلي است. در حال حاضر كميته فني و مهارتي در وزارت آموزش و پرورش تشكيل شده تا راههاي جذب دانشآموزان به آموزشهاي فني و مهارتي را پيگيري كند.
افزايش رشتهها و عدم تامين اعتبار مربوطه
در سه سال اخير ٣٢٩ رشته فني و حرفهاي و كار و دانش ايجاد شده است كه هزينهاي بالغ بر شش ميليارد و ٥٨٠ ميليون تومان براي تجهيز نياز بوده كه با تامين اعتبار شدن بخشي از آن هنوز به پنج ميليارد و ٤٤٠ ميليون تومان نياز است.
تراكم هنرجو در كارگاهها و كمبود نيرو
طبق مقررات آموزش و پرورش كه از بدو تاسيس هنرستانها در سالهاي دهه ٧٠ ابلاغ شد، كارگاه عملي بايد حداكثر با ١٦ هنرجو برگزار شود در حالي كه كارگاه عملي هنرستان با ٢٥ تا ٢٨ نفر هنرجو با يك هنر آموز به اجبار و برخلاف ميل هنرآموز و با كمترين امكانات برگزار ميشود.
طبق مقررات ، كارگاهها بايد ٣٦ ساعت سرپرست بخش، استاد كار، انباردار داشته باشند و بايد به تمام لوازم و تجهيزات مورد نياز براي كار عملي مجهز باشند. همچنين بايد مديريت هنرستان فني باشد تا با هنر آموزان تعامل داشته باشد و سريع مشكلات را برطرف كند، در حالي كه امروزه به بهانه صرفهجويي، از نيروهاي ذكر شده در تعداد كمي از هنرستانها وجود دارد يا در صورت وجود به جاي كمك به هنر آموزان در خدمت نيروهاي اداري هستند.
ضعف مديريت در هنرستانها
اگر ميخواهيم دانشآموزان را به جهت مشكل اشتغال به سوي هنرستانها هدايت كنيم، بايد مديران آگاه، دلسوز و فني و مطابق نظر اكثر هنرآموزان هنرستان بر سر كار بيايند نه اينكه ادارات يك سال قبل از اتمام مديريت مدير فعلي، فردي غيرفني، ضعيف و مطابق سلايق سياسي خود را براي مديريت هنرستان انتخاب كنند، يك نمونه از ضعف مديريت اولويت نداشتن كارهاست. مثلا كارگاههاي هنرستانها به ابتداييترين وسايل مجهز نيست، اما در عوض ميليونها تومان از بودجه هنرستان و كمكهاي مردمي بدون نظرخواهي از كسي صرف خريد دوربين مدار بسته ميشود !
سختي كار در هنرستانها
سختي كار در هنرستانها بر كسي پوشيده نيست، كار در اين بخش با توجه به فضاي كارگاهي و خطراتي كه به همراه دارد همواره علاوه بر فشارهاي روحي و رواني با مخاطراتي نيز همراه است حجم كار بالا، نبود تجهيزات مورد نياز كارگاهي، كمبود نيروي متخصص و ضعيف بودن دانشآموزان جذب شده در هنرستانها طبعا بار مضاعفي بر دوش آموزش و پرورش و معلمان تحميل ميكند.
خانوادهها اطلاعات لازم را ندارند
در كنار اين مشكلات اداري، بايد گفت اطلاعرساني كافي به اوليا وجود ندارد، بنابراين اوليا به اندازه كافي اطلاع ندارند كه در هنرستانها چه رشتههايي وجود دارد؛ يكي از دلايلي كه با كمبود نيروي كار مواجه هستيم اين است كه مردم ما اصلا نميدانند رشتهاي نظير ريختهگري وجود دارد يا چگونه است. متاسفانه اطلاعرساني بسيار ضعيف است، در حالي كه نظام « شش سه سه » را وارد هنرستانها ميكنيم، اما هنوز اطلاعي از چگونگي انجام آن وجود ندارد و حتي خانوادهها نميدانند چه تغييراتي در رشتهها يا ساير بخشها رخ ميدهد و چه برنامهاي براي كاردانشها و فنيحرفهايها در نظر گرفته شده است.
پايه فني و پايههاي تخصصي در نظام جديد براي فني و حرفهايها
گفتوگوي كوتاهي انجام داديم با سيد مصطفي حسيني يكي از مديران سابق آموزش و پرورش تا از زبان او پاسخ چند پرسش را در زمينه هنرستانها بشنويم، ايشان هم با پاسخهاي كوتاه ترسيمي از شرايط هنرستانها ارايه كرد.
آموزش و پرورش در زمينه هنرستانها چه سياستهاي جديدي را مد نظر دارد؟
وزارت آموزش و پرورش براي رسيدن به هدايت تحصيلي ٦٠درصد فني و ٤٠درصد نظري در افق ١٤٠٤ در تلاش است تا ظرفيت فني حرفهاي را افزايش دهد به طوري كه به مباحثي از قبيل: پرورش روحيه كارآفريني به جاي روحيه كارجويي، الزامات عملي براي تحقق آموزش همراه توليد (توليدي كردن هنرستانها) و توسعه رشتهها با توجه به شرايط فيزيكي منطقه و بازار كار ميپردازد تا فارغالتحصيلان مدارس به راحتي جذب بازار كار شوند. ضمناً از سال آينده براساس طرح ٣-٣-٦ در پايه دهم دانشآموزان به سه رشته انساني، علوم پايه و فني حرفهاي هدايت ميشوند و پايه دهم براي دانشآموزان فني حرفهاي پايه فني محسوب ميشود و در سال يازدهم و دوازدهم پايه تخصصي در نظر گرفته ميشود.
توزيع هنرستانها و رشتهها در كشور به نظر شما چگونه است؟
آموزش و پرورش تلاش ميكند هدايت تحصيلي را براساس ٥٠ درصد در شاخه نظري و ٥٠ درصد در شاخه فني حرفهاي سازماندهي كند و بايد تعادل منطقهاي هم مورد نظر باشد، چيزي كه در حال حاضر وضعيت خوبي ندارد.
رشتههاي ويژه دختران در هنرستانها چه وضعيتي دارند؟
رشتههاي خياطي، مديريت خانواده، گرافيك و عكاسي مختص دختران داريم، كه البته استقبال رشتههاي گرافيك و عكاسي بيشتر از ساير رشتهها است و رشته خياطي به علت بالا بودن هزينهها از استقبال خوبي برخوردار نيست اما به طور كلي از نظر تعداد رشتهها و هنرستانها كمبودهايي وجود دارد.
چه مشكلاتي در زمينه هنرستانها وجود دارد كه مانع دست يابي به اهداف مورد نظر شده است؟
كمبود امكانات و تجهيزات و بهروز نبودن وسايل كارگاهي، ضعف هدايت تحصيلي دانشآموزان، كمبود نيروي انساني در پستهاي تخصصي از قبيل هنرآموز، استادكار، انباردار، سرپرست بخش، نگرش منفي جامعه نسبت به هنرستانهاي كاردانش و فني حرفهاي وعدم آشنايي مشاوران با رشتههاي فني حرفهاي جهت هدايت دانشآموزان به نظر من از مهمترين مشكلاتي است كه مانع دستيابي به اهداف مورد نظر در اين بخش شده است.
براي رفع اين مشكلات چه تدابيري انديشيده شده است؟
ايجاد رشتههاي همراه با توليد؛ مثل جوشكاري، گرافيك در سال آينده به طوري كه باعث درآمدزايي در هنرستانها شود براي كمك به مشكلات مالي در نظر گرفته شده است وكمك از سازمانها و دستگاهها و موسسات و كارخانجات جهت آموزش تخصصي دانشآموزان وكمك از خيرين محترم جهت تجهيز هنرستانها و پيگيري اعتبارات دولتي و سرانههاي آموزشي از جمله راهكارهاي كوتاهمدت در اين زمينه است.
گروه مدرسه روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار - مجید دواچی
مشروح جلسه پرسش و پاسخ شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار با مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی و مدیر آموزش و پرورش سبزوار
جلسه پرسش و پاسخ شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار با حضور مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی و مدیر آموزش و پرورش سبزوار در محل خانه معلم سبزوار برگزار شد.
بنا بر این گزارش؛ در ابتدای جلسه، رئیس انجمن اسلامی معلمان سبزوار گزارشی از اولین مجمع عمومی انجمن اسلامی معلمان سبزوار و انتخابات 11 آبان این انجمن جهت تعیین شورای هماهنگی و اجرایی ارایه داد.
سید امین طبسی با توجه به ترکیب جامع شورای هماهنگی و اجرایی فعلی انجمن اسلامی معلمان سبزوار؛ پیشنهاد داد که این انجمن، طرف مشورت جدی قرار بگیرد و در جلسات آموزش و پرورش سبزوار به صورت رسمی نماینده ای از انجمن شرکت کند.
مسؤول کمیته سیاسی و اجتماعی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز گفت: بوروکراسی موجود، به تبع دولت، بر آموزش و پرورش نیز حاکم شده است. کارکرد بوروکراسی؛ از بین بردن خلاقیت سیستم است و افراد را در خود مستحیل می کند و تقریباً تمام کارها را فرمال و محاسبه پذیر و پیش بینی پذیر می کند، اگر چه از این حیث، بهره مندی را افزایش می دهد ولی به تعبیر "وبر" تبدیل به یک قفس آهنین می شود که انسان به هیچ وجه نمی تواند از آن رهایی یابد.
"وبر" تنها راه شکستن بوروکراسی را کاریزما می داند. بنابراین؛ بوروکراسی موجود تبدیل به سیستم عظیم الجثه و غول وحشتناکی شده که هر که وارد آن می شود؛ در آن نمی تواند دخل و تصرفی کند و به تعبیری؛ بوروکراسی تقریباً تمام تحولات را در خودش حل می کند.
مهران صولتی افزود: در جلسه قبلی پیشنهاد شد که یک شورای برنامه ریزی راهبردی برای آموزش و پرورش سبزوار تشکیل شود تا آموزش و پرورش از این حالت روزمرگی خارج شود تا ما حداقل بتوانیم یک برنامه یک ساله تدوین کنیم. تصور من در آن جلسه این بود که چقدر اذهان دوستان بوروکراتیزه شده و همه سازمانی فکر می کنند!
وی خطاب به مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی گفت: به نظرم جناب عالی قصد دارید بوروکراسی موجود را به وسیله تعبیه چیزی به نام پارلمان معلمان، دانش آموزان و اولیا تلطیف کنید ولی این امر به مقصود نمی رسد چرا که این افراد هویت مستقلی در مقابل بوروکراسی موجود نخواهند داشت و پس از مدتی در چنبره فعل و انفعالات و روابط بوروکراتیک گرفتار شده و کلاً بی اثر می شوند.
از همین منظر پیشنهاد می دهم با توجه به این که از یک طرف یکی از مشکلات آموزش و پرورش این است که درون داد ایده های مختلف با توان عملیاتی شدن در آن کم است و از طرف دیگر، انجمن اسلامی معلمان سبزوار تبدیل به جمع نخبگانی شده که تقریباً در اکثر موارد آموزش و پرورش صاحب نظر هستند، ذیل کمیته آموزش و پرورش انجمن، در ابعاد مختلف مشکلات آموزش و پرورش را بکاویم، در یک پروسه دو ماهه، هر دو هفته یک بار جلسه ای با مدیر آموزش و پرورش سبزوار و معاونین ایشان داشته باشیم و پیشنهادات پخته و راهکارهای عملیاتی خود را ارایه داده و ایده های خود را انتقال بدهیم. این پیشنهاد را می توانیم به صورت آزمایشی در سبزوار انجام دهیم و تجربه خوبی می شود که در صورت موفقیت آن را در سطوح بالاتر اجرا کنیم.
وی تأکید کرد: ما باید بین مدیران اجرایی و تشکل هایی مثل انجمن اسلامی معلمان که بسیاری از محدودیت های آموزش و پرورش را می شناسند گفت و گویی ایجاد کنیم تا از دل این دیالوگ به برنامه مشترک و درک مشترکی برسیم، امید که فصل نوینی در آغاز همکاری های مشترک بین آموزش و پرورش به مثابه یک سیستم و جامعه رقم بخورد، شاید از این تعاملات، بتوانیم به نتیجه ای برای تحول در آموزش و پرورش دست یابیم.
وی خاطر نشان کرد: یکی از مشکلات آموزش و پرورش ما این است که روح ندارد، شور ندارد. آیا نمی توانیم راه حل هایی ایجاد کنیم که شورای دانش آموزی تزئینی نباشد؟
آیا نمی شود شورای معلمان را منحصر به جمع شدن در یک شب و صرف شام نکرد؟
آیا نمی شود شاهد گسست بین دانش آموز، معلم، مدیر و سیستم نباشیم؟
موسی رامشینی؛ عضو علی البدل شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز با ذکر این نکته که توده های مردم، روشنفکران و نوابغ سه ضلع مثلث فرهنگ ساز و تمدن ساز هستند گفت: به دلیل این که پارلمان معلمان هیچ وقت نمی تواند تغییر ایجاد کند؛ منتقد سرسخت پارلمان معلمان بوده و هستم. اگر می خواهید تغییر ایجاد کنید؛ نخبگان آموزش و پرورش هر شهرستان را جمع آوری کنید و به عنوان اتاق فکر هر دو هفته یک جلسه برگزار کنید.
مجید دواچی؛ نایب رئیس انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز با ذکر مصادیقی از تعلل حراست در امر انتصابات؛ از رویکرد فرسایشی حراست آموزش و پرورش سبزوار در این خصوص انتقاد کرد و خواستار همکاری بیش تر حراست ها با مدیران آموزش و پرورش شد.
مسؤول کمیته انتخابات انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز گفت: معمولاً با تغییر دولت؛ افراد جدیدی باید سکان دار مسؤولیت ها باشند و به صورت طبیعی باید افرادی از قطار دولت پیاده شوند و این امر بر اساس ارزیابی ها و نظارت دقیق صورت می گیرد.
عباس برغمدی ادامه داد: متأسفانه برخی مدیران ما از اقتدار لازم برخوردار نیستند ضمن این که هنوز خیلی از مدیران؛ احمدی نژادی هستند و منتظرند که روزنه ای پیدا شود تا کار خودشان را انجام دهند.
وی ضمن انتقاد شدید از سازمان دهی متوسطه دوم در سبزوار با توجه به شعار دولت تدبیر و امید؛ خواهان به کارگیری بیش تر روش های عقلانی و علمی در مباحث اجرایی شد.
احمد حائری مقدم؛ مسؤول کمیته آموزش و پرورش انجمن اسلامی معلمان سبزوار؛ خواهان تغییر نگرش در آموزش و پرورش شد تا معلمان علاوه بر کار فرهنگی بتوانند کار صنفی و سیاسی هم انجام دهند.
سید مهدی موسوی؛ عضو علی البدل شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز با طرح سؤالات چرا به مسایل صنفی توجه نمی شود؟ چرا همه اصناف، تشکل صنفی دارند به جز معلمان ؟
آیا یک معلم حق ندارد انجمن صنفی داشته باشد؟ گفت: لطفاً موانع تشکیل انجمن صنفی را بفرمایید.
سید علی احمدی نژاد؛ عضو علی البدل شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز پرسید: چرا سیستم پژوهشی آموزش و پرورش به پژوهشگر واقعی بها نمی دهد؟
آیا بودجه پژوهشی مستقل است؟ آیا موضوعات پژوهشی باید از قبل مشخص باشد؟
مسؤول روابط عمومی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز ضمن تشکر از مدیرکل که شنونده دغدغه های معلمان است گفت: برای تحقق شعار آموزش؛ برای زندگی، نیاز به اراده ای از جانب حاکمیت داریم.
زهرا صادقی منش ضمن ابراز تأسف از این که امروزه آموزش؛ برای کنکور و کسب مدرک جایگزین آموزش برای زندگی شده است، پرسید که چه راه گریزی برای فرار از این وضعیت نابه سامان اندیشیده شده است؟
لیلا نعمتی نیا؛ عضو شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز با تأکید بر این که ما نیاز به تحول در آموزش و پرورش داریم گفت: متأسفانه با توجه به شرایط موجود آموزش و پرورش؛ عشق و علاقه دانش آموزان و معلمان به آموزش و پرورش از بین رفته و دچار روزمرگی شدیدی شده ایم.
علی اکبر آریان پور؛ عضو شورای هماهنگی و اجرایی انجمن اسلامی معلمان سبزوار نیز پیشنهاد انتقال حساب آموزش و پرورش از بانک ملی به بانک های دیگری که سود و تسهیلات به صاحبان حساب پرداخت می کنند را مطرح کرد و در راستای بها دادن بیش تر به کارهای عملی خواستار ایجاد رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه فرهنگیان شد و ضمن انتقاد به تعدد آزمون های پیشرفت تحصیلی و نحوه برگزاری نامناسب آن گفت: حداقل برای این که به این آزمون ها بیش تر توجه شود ترتیبی اتخاذ شود تا نمره این آزمون در نمرات مستمر تأثیر داشته باشد.
محمد حشمت نیا؛ مسؤول کمیته حقوقی و امور معلمان انجمن اسلامی معلمان سبزوار پرسید: چه اقدامی برای همکاران ما که با اتهام سیاسی محکوم به زندان شده اند صورت گرفته است؟ آیا نگاه به مدارس خاص ادمه می یابد؟
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی نیز ضمن تحسین ترکیب کیفی شورای هماهنگی و اجرایی جدید انجمن اسلامی معلمان سبزوار ابراز امیدواری کرد: پیشنهاد شرکت نماینده انجمن اسلامی معلمان در جلسات اداری آموزش و پرورش به صورت نظام مند، سازمانی و ارگانیک باشد تا اندیشه ها در نظام تصمیم گیری ریزش کند.
دکتر سید جواد حسینی افزود: ما تا جایی که می توانیم باید بر آموزش و پرورش که نظامی است به شدت متصلب و متمرکز، غلبه کنیم و به قول شما تغییر ایجاد کنیم و من معتقدم که وارد این عرصه شده ایم.
وی یادآوری نمود: به لحاظ ساختاری از دل یک هزار مشکلی که مقام عالی وزارت برشمرده، پنج سیاست راهبردی ساماندهی و بهسازی نیروی انسانی، ارتقای مدیریت آموزشگاهی، عملیاتی نمودن بودجه مدارس، توسعه مشارکت ها و تمرکز زدایی استخراج شده است.
وی خاطر نشان کرد: بدیهی است این ساختار متصلب و متمرکز؛ به شکل موجود قادر به ارتقای کیفیت نیست و برای رفع این موضوع دو سیاست راهبردی توسعه مشارکت ها و تمرکز زدایی اتخاذ شده است که ما در توسعه مشارکت ها ورود کردیم ولی در مورد تمرکز زدایی تا کنون کاری انجام نداده ایم. البته تا کنون در خراسان رضوی 46 مورد شناسایی کرده ایم که می تواند مشمول تمرکز زدایی شود اگر چه نیاز به تغییر ساختاری در بالا داریم و این تغییر ساختاری در سند تحول بنیادین دیده شده ولی اجرایی نشده است.
وی ادامه داد: برای ساماندهی نیروی انسانی باید سختی بکشیم تا بر این انبوه نیروی انسانی بی قاعده، بی سازمان، بی رشته، بی جنس و بی بوم غلبه کنیم.
دکتر سید جواد حسینی گفت: این دولت می خواهد نظام جامع تأمین نیروی انسانی را اجرا کند و این نظام از گلوگاه اصلاح شده است. آمایش سرزمینی در نقطه به نقطه کشور می گوید که در کجا، کدام جنس، کدام رشته، کم یا زیاد داریم. بنابراین اولین سیاست این است که نیروی انسانی درست به کار گرفته شود. دومین سیاست این است که نیروی انسانی موجود ساماندهی حداکثری شود تا بتوانیم با همین نیروها ؛ نیاز خود را برآورده کنیم و نیروی جدیدی استخدام نکنیم.
وی تأکید کرد: در مقابل 65 هزار نفر نیرویی که از سیستم خارج شده اند، 5هزار نفر نیرو وارد کرده ایم که از بهترین نیروهای کیفی دانشگاه های معتبر ایران هستند.
وی با ذکر این که در کشور سوئیس به ازای هر 17 دانش آموز یک معلم وجود دارد گفت: ما در ایران به ازای هر 11 دانش آموز یک معلم داریم.
وی یادآوری کرد: نظام کارشناسی نقل وانتقالات استان توانسته با نیروهای موجود خود، 35 هزار ساعت صرفه جویی کند تا از این طریق بتوانیم کیفیت آموزش و پرورش را ارتقا دهیم.
وی با بیان این که 65درصد کاهش حق التدریس بی ضابطه نسبت به سال قبل داشته ایم، اذعان داشت تا کنون نیروهای موجود خود را درست ساماندهی نکرده ایم.
سید جواد حسینی افزود: اگر به جای 500هزار نفر نیروی انسانی که از آموزش و پرورش خارج می شوند بتوانیم 250 هزار نفر جایگزین آن ها کنیم؛ حقوق و مزایای این 250 هزار نفر بین 750 هزار نفر تقسیم می شود در نتیجه وضع معلمین کمی بهتر می شود.
وی یادآوری کرد: در حال حاضر 1 / 99 درصد اعتبارات؛ جاری است و مدیران شما هیچ اختیاری برای اعتبارات ندارند و با توجه به کمبود بودجه معمولاً از همان سهم یک درصد کاسته می شود.
وی با اشاره به این نکته که تمرکز زدایی و اصلاح ساختارهای آموزشی در دستور کار شورای عالی راهبردی آموزش و پرورش کشور است گفت: تعداد 167 فعالیت پرورشی را به 46 مورد تقلیل داده ایم و هنوز هم باید کم تر شوند. البته یکی از راه های تمرکز زدایی؛ بردن پیشنهاد به شورای انقلاب فرهنگی است و راه دیگر با توجه به ظرفیت های قانونی که وجود دارد مشارکت همه ارکان آموزش و پرورش در نظام تصمیم گیری است که این امر در پارلمان دانش آموزان، معلمان، اولیا و مدیران تجلی یافته است و این 4قشر با رأی مستقیم و بدون اعمال نظر هیچ فرد یا دستگاهی انتخاب شده اند.
در پارلمان معلمان استان؛ کمیسیون های تخصصی تشکیل داده ایم و خود را متعهد به اجرای طرح ها و برنامه هایی کرده ام که آن ها تصویب کنند و این اختیار را داده ام که اگر این برنامه ها را اجرا نکردم می توانید تا حد استیضاح پیش بروید.
حسینی ادامه داد: در کنار این پارلمان های واقعی؛ پارلمان مجازی را راه اندازی کرده ایم تا معلمان مستقیماً در تصمیم گیری ها مداخله کنند و تا کنون 64 هزار معلم در استان عضو پارلمان مجازی شده اند.
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی گفت: در طرح گنجینه مدیریتی استان؛ اطلاعات 618 مدیر پس از اننقلاب را گرفتیم، گروه بندی کردیم و هر گروه متناسب با ظرفیت و علایقش به یکی از معاونان متصل شد تا از تجارب آن ها بهره بگیریم.
وی اجرای طرح 100 دبیرخانه 100مدرسه در استان خراسان رضوی را در جهت تمرکز زدایی دانست و خاطر نشان کرد: البته ممکن است کیفیت انجام این امور در اوج نباشد ولی ان شاء الله با کمک شما اشکالات آن ها را برطرف نموده و آرام آرام جلو می رویم.
عضو شورای مشورتی برنامه ششم توسعه کشور افزود: به هیچ وجه هیچ حکم محتوایی و تکلیفی در سند ششم توسعه برای آموزش و پرورش نمی آوریم چرا که همه این ها در سند تحول بنیادین موجود است بلکه می خواهیم احکامی بیاوریم که برای آموزش و پرورش فرصت ایجاد کند. ما می خواهیم سهم بودجه آموزش و پرورش از درآمدهای کشور در طول برنامه ششم حداقل به 20درصد ارتقا یابد. یک درصد از درآمدهای نفتی به آموزش و پرورش اختصاص یابد و همچنین یک درصد از مصوبات شورای شهر شهرهای بالاتر از یک و نیم میلیون نفر به آموزش و پرورش اختصاص یابد.
دکتر سید جواد حسینی یادآوری کرد: یکی از مشکلات عمده ما فاصله بین نظر و عمل است. برای پر کردن این رخنه؛ باید برنامه داشته باشیم. به میزانی که شما برنامه داشته باشید می توانید توجه جامعه را جلب کنید.
وی گفت: در نظام های دموکراتیک واقعی؛ دولت ها بستری را فراهم می کنند تا مردم با استفاده از این بستر بتوانند، مملکت را بچرخانند. ما بستری را فراهم کرده ایم تا دانش آموزان، معلمان، اولیا و مدیران به صورت واقعی بالا بیایند و برگردند به درون نظام مدرسه و آن را نیز واقعی کنند.
وی سخنان خود را با بیان این نکته خاتمه داد که تشکل ها؛ ابزارهای درست جامعه مدنی هستند و باید وجود داشته باشند و اگر در آموزش و پرورش تشکل صنفی نداریم، خیلی بد است.
معاون مدیرکل و مدیر آموزش و پرورش سبزوار نیز گفت: با تشکیل شورای راهبردی موافقم گرچه تا این لحظه هم از مشورت با دوستان غافل نبوده ام.
دکتر مرتضی بینش افزود: امسال ساماندهی نیروی انسانی با وضعیتی خاص نسبت به سال های گذشته روبرو بود و اگر مجدداً صورت گرفت با درخواست اعضای گروه و سرگروه منتخب اعضا و با توجه به بخشنامه وزارتی و بخشنامه شیوه نامه ساماندهی مدارس خاص اتفاق افتاد که توضیح کامل در این خصوص در این مجال نمی گنجد و احتیاج به یک جلسه اختصاصی دارد.
وی تأکید کرد: بنده به مدیریت مشارکتی باور دارم وگرنه با وجود نظام بوروکراتیک موجود که شما خود بر آن اذعان دارید، مدیریت مقتدرانه کار سختی نیست اما معتقدم این نوع مدیریت؛ بدترین شکل ممکن است.
روابط عمومی انجمن اسلامی معلمان سبزوار
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه گزارش /
دانشگاه فرهنگیان با قریب به ۱۰۰ پردیس و مرکز وابسته و حدود ۷۰ هزار دانشجو معلم از بزرگترین و گستردهترین دانشگاههای ایران است که وظیفه آموزش و آماده سازی نیروی انسانی مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش را بر عهده دارد .
تاکنون دانشجویان این دانشگاه در موضوعات و موقعیت های مختلف ، پرسش و مطالباتی را مطرح کرده اند و « گروه سخن معلم » نیز نسبت به انتشار آن ها بر حسب وظیفه رسانه ای خویش اقدام نموده است .
با این که در چارت سازمانی این دانشگاه ، موضوع " روابط عمومی " در حد یک « اداره کل » دیده شده است اما جالب است که بدانیم به ندرت پاسخ و یا جوابیه ای از این دانشگاه در این رسانه و حتی رسانه های دیگر منتشر گردیده است .
این در حالی است که مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش بعضا جوابیه های مختلفی را برای سخن معلم ارسال نموده و ما نیز نسبت به اطلاع رسانی آن اقدام نموده ایم .
حال باید این پرسش را مطرح کرد که فلسفه وجودی تشکیلاتی چنین وسیع در این دانشگاه برای چیست ؟
آیا قرار است پاسخ گویی در این دانشگاه فقط به اعلام مواضع توسط سرپرست این دانشگاه محدود گردد ؟
« گروه سخن معلم » یک بار نشستی را با آقای دکتر محمود مهر محمدی ، سرپرست این دانشگاه برگزار نمود ( این جا ) اما با وجود قول اکید ایشان مبنی بر نشست بعدی تاکنون چنین امری محقق نشده است و برخی از دانشجو معلمان در تماس با ما نسبت به آن پی گیر بوده و اعتراض نموده اند .
به نظر می رسد مقوله " روابط عمومی " و " پاسخ گویی " هنوز در وزارت آموزش و پرورش تعریف نشده است و چگونگی کارکرد آن تابع نگاه و سلیقه مدیران است .
در جدیدترین اظهار نظر ؛ رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی ، حجت الاسلام و المسلمین محی الدین بهرام محمدیان چنین گفته است : « تعریف ما از روابط عمومی با رویکرد« روابط عمومی ادراکی » است، زیرا تعریف روابط عمومی با رویکرد « روابط عمومی حسگر » موجب تنزل جایگاه آن می شود . » ( این جا )
معنای نهایی این گزاره آن است که ما به کسی پاسخ گو نیستیم و بر اساس ادراک و یا برداشت خودمان عمل می کنیم !
وزیر محترم آموزش و پرورش تاکنون از موضوع " تقریب نگرش ها " و " اقناع افکار عمومی " دفاع کرده است .
لازمه تحقق این گزاره ، پاسخ گویی و مسئولیت پذیری تک تک بخش ها و زیرمجموعه سازمان نسبت به رفتارها و عملکرد است .
تا زمانی که این ادبیات سازمانی در بزرگ ترین وزارت خانه دولت و حساس متحول نشود تغییری در روابط " معلم – مدیر " رخ نداده و دیوار بلند بی اعتمادی هم چنان برافراشته خواهد ماند .
پایان گزارش /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
مدت هاست که معلمان کمبودهای خود درباره نواقص بیمه درمانی خود را به شکل های مختلف بیان می کنند ولی گویی مدیران کلان آموزش و پرورش دغدغه های مهم تری دارند و این نقصیه را اصولا قابل پی گیری نمی دانند.
با مراجعه حضوری به درمانگاه های فرهنگیان و سایر کارمندان دولت، این فاصله خدماتی فرهنگیان با سایر کارکنان دولت به شکل عریان و درد آوری قابل مشاهده است.
هرچند سایر کارمندان نیز از کمی های موجود دراین زمینه گلایه دارند ولی وقتی فرهنگیان را می بینی که حتی فاقد یک بیمه درمانی در سطح دیگر کارمندان می باشند، دچار بهت می شوی که حتی در زمینه درمان نیز معلمان باید در تبعیض آشکار باشند؟!
سایر کارمندان وقتی خود و یا افراد تحت پوشش آنان، برای آزمایشات مختلف و ویزیت به درمانگاه خویش مراجعه می کنند، اکثرا یا هزینه ای پرداخت نمی کنند و یا مبلغی تقریبا درحد صفر می پردازند و داستان از اینجا جالب می شود که این قشر فرهنگی که درطول سال مسئولین محترم بارها در زبان آنها را روی سر خود می گذارند وحلوا حلوا می کنند بابت همین هزینه ها می بایست هزینه قابل توجهی را بپردازند که با توجه به حقوق پایین خود این مبلغ می توانست گوشه ای از مخارج کمرشکن زندگی را تامین کند.
سوال اینجاست که چرا معلمین حتی در زمینه درمان باید دچار تبعیض و ستم باشند و آیا این بدان معنا نیست که کسی حتی برای سلامتی معلم اهمیتی قائل نیست و صرفا از معلم انتظارات مضاعف دارند ؟
آن هم انتظاراتی که هر روز آپدیت و به روز می شود بدون اینکه در خدمات به این قشر شریف و زحمت کش تغییر چندانی حاصل شود ؟!
این از بیمه درمانی که شامل حال همه می شود ؛ بیمه طلایی سرجای خودش که بازنشستگان تاکنون خیر آن چنانی ازآن مگر درموارد بستری آن هم باشرایط خاص نبرده اند.
رسیدگی به بیمه درمانی فرهنگیان ضرورتی است که هرچه سریع تر باید به آن پرداخته شود ؛ چرا که یک معلم وقتی هزینه درمان معمولی و حتی یک چک آپ را که برای تست سلامتی ضروری است نداشته باشد مجبور می شود درد و رنج بیماری رابه جان بخرد ولی هزینه ای به مخارج فعلی اش که حقوق وی همیشه در پرداخت آنها لنگ می زند اضافه نکند.
اینکه معلم علاوه بر نداشتن توانایی مخارج سفر و تفریحات، در برابر درمان نیز ناتوان باشد موضوعی است که از درجه اهمیت بالایی برخوردار است ولی چرا حتی در زمینه بیمه درمانی نیز معلم باید در تبعیض واضح و قابل لمس باشد یک سوال اساسی است که انتظار پاسخ گویی مسئولین آموزش وپرورش را داریم.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
گروه اخبار / انتخابات محلس دهم در پیش است .
سخنان ، واکنش ها و نطق های برخی از نمایندگان مجلس شنیدنی و دیدنی است .
همان گونه که در تصویر پائین مشخص است ، نماینده محترم شهرستان شوش در تبلیغات انتخاباتی دوره قبل خود فقط در یک مورد به آموزش و پرورش و معلمان اشاره کرده است که خواندنی است .
گزارش زیر درگیری و دخالت این نماینده در تعیین رئیس جدید اداره آموزش و پرورش شوش است .
آیا این گونه رفتارها ، خلاف قانون اساسی و اصل تفکیک قوا نیست ؟
{ چندی پیش در سخن معلم از وضعیت آموزش و پرورش شوش انتقاد شده بود . ( این جا ) }
گروه اخبار /
رئیس کتابخانه ملی ایران با ارائه پیشنهادی مطرح کرد تا مسئولان و افراد سرشناس با حضور در مدارس و فعالیت در کسوت معلمی، اهمیت بنیادین آموزش و پرورش را نمایش دهند.
طی هفتههای اخیر مجید مجیدی در کسوت معلمی در یکی از دبیرستانهای تهران حضور یافت.
سیدرضاصالحی امیری رئیس کتابخانه ملی در مراسم امضای تفاهم نامه همکاری با آموزش و پرورش پیشنهادی را به این وزارتخانه ارائه کرد.
این پیشنهاد این گونه مطرح شد:
ساعت مطالعه که رئیسجمهور آن را اعلام کرده بود میتواند به این صورت در مدارس اجرا شود که مسئولان کشوری ساعتی را به مدارس رفته و در کسوت معلمی فعالیت و با دانشآموزان صحبت کنند. با این اقدام سمبلیک اهمیت بنیادین آموزش و پرورش را اعلام میکنند و با چالشهای این حوزه بیشتر آشنا میشوند.
پس از ارائه این پیشنهاد، آموزش و پرورش شهر تهران اعلام کرد: به تازگی مجیدمجیدی کارگردان فیلم سینمایی محمد(ص) در اقدامی نمادین و با هدف تکریم مقام شامخ معلمان و به پیشنهاد آموزش و پرورش شهر تهران با حضور در دبیرستان نظام مافی در منطقه مهرآباد جنوبی با دانشآموزان این مدرسه دیدار کرد و درس بچههای آسمان را که جزو کتابهای درسی دبیرستان است، تدریس کرد.
مجیدی در دیدار با دانشآموزان و دبیران مدرسه نظام مافی عنوان کرد: زمانی که از من خواستند در این دبیرستان حضور داشته باشم احساس کردم این فرصت غنیمتی است که بتوانم ارادت خود را نسبت به شما دبیران بیان کنم.
مردم ما جامعه قدرشناسی هستند و جایگاه و منزلت دبیران را می دانند ولی حق مطلب در این خصوص ادا نشده است. من از دور و نزدیک از مشکلات شما باخبر هستم و می دانم مسائل و مشکلات دبیران مدارس به قدری نخ نما شده که پرداختن به آن سخت است ولی نظام آموزشی کشور اگر مشکلاتش یک درصد روی شما و مسئولیتهایتان تأثیر بگذارد قطعا نمیتوانستید امروز کار کنید.
انتهای پیام/
تسنیم
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
در گذشته آموزش و پرورش ماموریت های خاصی برای تربیت جوانان و نوجوانان جامعه داشت ؛ اهدافی روشن و قابل دسترس .
دوره ابتدایی در جهت خواندن و نوشتن ، داشتن خط خوش ، آشنایی با ادبیات کهن و آموزه های دینی و قرآنی و دوره متوسطه رشته های تحصیلی خود را براساس نیازهای جامعه طراحی می کرد .
رشته ریاضی برای تامین مهندسین کشورر ؛ رشته تجربی برای تامین پزشک و پرستار ؛ رشته انسانی برای استعداد یابی در شعر و هنر و ادبیات و علوم سیاسی فقه و اصول و حقوق و اقتصاد و علوم اجتماعی و علوم نظری ؛ رشته خانه داری برای دختران چون مادران فردا بودند و قرار بود مدیریت خانواده را بر عهده بگیرند و رشته فنی و حرفه ای برای دانش آموزانی که به کار های عملی و فنی به عنوان تکنسین و کارگر ماهر نیاز کشور را برآورده نمایند .
در طول سال ها ، بسیاری از نویسندگان ، شعرا ، پزشکان حاذق که بسیاری از آنها در بیمارستان های معروف دنیا مشغول به کار هستند و مهندسین طراز اول از همین مدارس به جامعه معرفی شده اند .
با چنین پتانسیلی ، وزیر آموزش و پرورش باید یک ادیب ، یک خردمند ، نویسنده و شاعری توانا ؛ صاحب کتب ادبی و نقاد آثار ادبی شعرا و نویسندگان معاصر و گذشته باشد و از طرف دیگر یک روان شناس مبرز و یک جامعه شناس دلسوز و یک حقوق دان عدالت خواه با تفکری خلاقانه باشد تا کشتی عظیم تایتانیک آموزش و پرورش را از میان کوه های یخ به سلامت عبور دهد .
شاید بگویید چنین آدمی را از کجا باید یافت ؟
قطعا چنین آدم هایی در کشور وجود داشته و دارند اما دیده نمی شوند .
آموزش و پرورش فعلی ما تاکنون بین اعضای دو جناح عمده سیاسی کشور دست به دست شده است و بیشتر سیاسی بوده تا آموزشی و بیشتر آموزشی بوده تا پرورشی و هیچ گاه آموزش و پرورش مصداق پیدا نکرده است .
به اعتراف همگان ، حتی مقامات ارشد نظام آموزش و پرورش در ماموریت های خود موفق نبوده است .
دانش آموزان فعلی چه از نظر سواد و معلومات و چه از نظر اخلاقی شرایط خوبی ندارند .
معلمان فقیر، بی انگیزه و فرسوده زیر بار فشار اقتصادی خرد شده اند و برای گذران یک زندگی بخور و نمیر به کارهای دوم و سوم روی آورده اند.
کشیده شدن فقر معلم به جامعه ، احترام معلمان را نزد دانش آموزان کاهش داده ه است و معلم دیگر الگویی موفق برای دانش آموزان نیست .
تغییرات پی درپی نظام آموزشی ، تغییر جلد های کتب درسی و پس و پیش کردن عناوین مطالب درسی ، رفع مردودی و... تاثیری بر آموزش و پرورش و ارتقا و تعالی دانش اموزان و جامعه مرتبط نداشته است .
بنابراین آموزش و پرورش اول نیاز به وزیری جامع الشرایط دارد که شخصا تفکرات کارآمد خود را با مجریان توان مند و دلسوز به اجرا رساند و فارغ از مسایل سیاسی و جناحی مثل وزارت بهداشت و درمان به کار تخصصی خود مشغول شود .
در این صورت می توان به آینده آموزش و پرورش امیدوار بود .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای تق تق درب کلاس را می شنوم. مشغول درس دادن هستم. رشته کلامم قطع می شود. درب را باز می کنم. یکی از دانش آموزان درخواست ورود به کلاسم را دارد. دانش آموز کلاس بغلی است. از کلاس اخراجش کرده اند. نمی خواهد در راهرو علاف باشد. بچه بازیگوشی است. علاقه ای به درس و مدرسه ندارد. می گوید به اصرار خانواده به مدرسه می آید. صدای خوبی دارد و عاشق آواز خواندن است. می گوید دوست دارد در آینده خواننده شود. به او اجازه ورود می دهم. ناخودآگاه سرکی به راهرو می اندازم. دو تا بچه دیگر را می بینم که در راهرو دارند باهم صحبت می کنند.به طرف من می آیند.آنها هم درخواست اجازه ورود به کلاسم را دارند. هرکدام مال یک کلاس اند. به آنها نیز اجازه ورود می دهم. در کلاس آرام و بی صدا می نشینند و من درسم را ادامه می دهم. گاهی در بحث ها مشارکت هم می کنند و گاهی نیز بعضی از سوالات را از آنها می پرسم.زنگ تمام می شود. در زنگ بعد درب کلاس را باز می کنم که هوای کلاس کمی عوض شود. به رسم عادت سرکی به راهرو می کشم. دوباره چند تا بچه را می بینم. همان ها هستند. به طرفم می دوند و خواهش می کنند که بهشان اجازه ورود به کلاس بدهم. رویشان نشده است که دوباره مزاحم کلاسم شوند و دوباره اجازه می دهم.
این تقریبا داستان هر روز کلاس من در اغلب سال های تدریسم بوده است.سال هاست که کلاس من مامن و پناهگاه دانش آموزان به قول همکاران " شارلاتان و درس نخوان و بی تربیت " شده است.
فقط اسم مدارس و نام دانش آموزان عوض شده است وگرنه سال هاست که آش همان آش است.
دیروز هم همین داستان بود. زنگ که می خورد به دفتر رفته و دفتر نمره را کمی محکم تر بر روی میز می کوبم و با ناراحتی می گویم: چه از جان این بچه ها می خواهید؟ چرا هر روز و هر ساعت از کلاس اخراجشان می کنید؟ چرا باید کلاس من هر ساعت پذیرای دو یا سه دانش آموز خارج از لیست باشد؟ مگر کلاس ریاضی کسل کننده و سنگین است یا کلاس فلان درس و بهمان درس ؟
معلم دینی یا به قول امروزی ها پیام های آسمان در مورد یکی شان می گوید: از کلاس اجازه گرفته و 40 دقیقه بعد به کلاس آمده است.از فلان خیابان سر در آورده و...
می گویم: خب چرا اجازه می دهید از کلاس بیرون برود؟ مگر نمی شناسیدش ؟
می گوید: آدم چه می داند؟ شاید حاجتش ضروری باشد. آدم باید درک کند!
می گویم : خب چرا فقط در این مورد درکش می کنید؟ چرا در موارد دیگر دکش می کنید؟
معلم اجتماعی می گوید: نمی گذارند درس بدهیم. مزاحم کلاس هستند. زیاد حرف می زنند و حواس بچه ها را پرت می کنند.
می گویم : چرا در کلاس من این گونه نیستتد؟ چرا آنجا ساکت و آرام می نشینند و کاری به کسی ندارند؟ درس خوان نیستند. ولی آزاری هم برای من و کلاسم ندارند.
می گویم: اگر همه دانش آموزان، جملگی درس خوان و با تربیت و با اخلاق باشند، پس ما دیگر اینجا چه کاره ایم؟ دیگر معلم می خواهند چه کار؟
پس شما به عنوان معلم چه هنری دارید ؟
یعنی رسالت شما این است که فقط درس بدهید؟ یعنی من که معلم ریاضی هستم فقط و صرفا باید ریاضی درس بدهم و بس؟ پس اخلاق و تربیت دانش آموزان چه می شود؟
پس روش های درست زندگی کردن و شخصیت سازی در این بچه های معصوم را چه کسی یادشان دهد ؟
همهمه ای دفتر را فرا می گیرد.
معلم ادبیات می گوید: کتاب ها پرحجم اند و زمان کم. ما آن قدر وقت نداریم و نمی توانیم نیمی از وقت کلاس را صرف کنترل این دانش نوع آموزان بکنیم.
درس مان در وقت معین تمام نمی شود.
می گویم : اگر درستان تمام نشود دنیا به آخر می رسد؟ اگر این دانش آموزان ریاضی یا ادبیات یاد نگیرند از زندگی ساقط می شوند؟
قطعا نمی شوند.
اما اگر این دانش آموزان از مدرسه خارج شوند و درگیر یک نزاع خیابانی شوند و چاقویی بخورند و یا چاقویی به شکم کسی فرو کنند.هم خودشان و هم خانواده شان از زندگی ساقط می شود و هم مشکلات لاینحلی برای طرف مقابل شان ایجاد می کنند. بودن این بچه ها در مدرسه و نبودن در بین خیل عظیمی از ناهنجاری های جامعه هم برای ما بعنوان متولیان تعلیم و تربیت در جامعه ، و هم برای خود این بچه و خانواده هایشان غنیمت است.
بگذارید بچه ها کنار ما و دم دست ما باشند ، تا اینکه بروند و بزه کاری های جامعه را ببینند و یاد بگیرند.
تا اینکه...
می پرند وسط کلامم.
می گویند: ما که دایه ی مهربان تر از مادر نیستیم. خانواده های این نوع دانش آموزان فقط آنها را از سر خودشان وا می کنند و فقط می خواهند چند ساعتی را در مدرسه باشند و در خانه اذیت شان نکنند. ما هم حوصله شان را نداریم. اینها مزاحم های کلاس هستند.
مدیر صدایش در می آید.می گوید: بعضی از خانواده ها با زبان خودشان گفته اند که ما خود می دانیم که فرزندمان درس خوان نیست و کاره ای نمی شود.اما مدرسه را مکانی امن می دانیم و می خواهیم که بچه مان اوضاعش از این بد تر نشود. شاید سرش به سنگ بخورد و تغییری در رفتارش حاصل شود. اگر هم نشود، لااقل در کوچه و خیابان نیست و خیالمان راحت است که نابه هنجاری های جامعه را کمتر می بیند و شاید کمتر به دام این ناهنجازی ها بیافتد.
معلمان می گویند: ما نمی توانیم. اعصابشان را نداریم. خودمان هزار و یک درد و گرفتاری داریم. با این میزان حقوق و این سطح زندگی مدینه ی فاضله از ما می خواهید؟
فلانی میوه فروش است و دو تا سه برابر ما درآمد دارد و اعصاب خوردی های ما راهم ندارد.
می گویم خب چرا شما هم نمی روید میوه فروش شوید ؟
اگر حقوق تان کم است خب کار نکنید. معلمی نکنید. بروید و شغل دیگری که درآمد بیشتری دارد را پیشه کنید.
اگر هم نمی توانید و نمی خواهید بروید، پس چرا به دست مزدتان اعتراض نمی کنید؟ پس چرا در اعتراضات و تجمعات و کنش های میدانی مشارکت نمی کنید؟
حالا که شغل عوض کردن برایتان مقدور نیست و معترض هم نمی شوید، و چاره ای جز معلمی با این میزان حقوق و دست مزد و مزایا ندارید پس آن را درست انجام دهید .
و ادامه می دهم: بهتر است دق دلی خودمان را سر دانش آموزان مان خالی نکنیم. این گرفتاری ها و مشکلات برای همه یکسان است. من هم مثل شما حقوق می گیرم و مشکلاتم شاید از شما هم بیشتر باشد. چرا دانش آموز از بقیه کلاس ها اخراج می شود و به کلاس من پناه می آورد؟ چرا در کلاس ریاضی چنین رفتارهایی ندارد و مزاحم دیگر دانش آموزان نمی شود؟
معلم اجتماعی می گوید: خب ، شما با این کار مانع از تنبیه هایی می شوید که ما اعمال می کنیم. ما دانش آموزان را به عنوان تنبیه از کلاس اخراج می کنیم که در راهرو بایستند و تنبیه شوند و شما به آنها پناه می دهید و تنبیه ما را خنثی می کنید.
می گویم: باور کنید این کار تنبیه نیست ، بلکه ضعف مدیریت کلاس است. قطعا دانش آموزی که بتواند آستانه صبر معلمش را لبریز کند و کاری کند که معلم او را از کلاس اخراج کند پیروزی برای آن دانش آموز و شکست برای آن معلم بوده است.بیشتر این دانش آموزان از خدایشان است که از کلاس اخراج شان کنید.
چون محیط کلاس را خشک و کسل کننده می بینند ، دوست دارند از کلاس خارج شوند و کاری می کنند که شما از کلاس اخراج شان کنید و شما نیز دقیقا مطابق خواسته آنها، همان پازلی را که آنها چیده اند اجرا می کنید.
هنر معلم، تنها تدریس این درس های پرحجم و بی فایده نیست. هنر معلم ، صرفا درس دادن به تعدادی بچه درس خوان و با اخلاق نیست.
هنر معلم درس دادن به همه نوع دانش آموزی است و اگر دانش آموزانی اهل درس خواندن نیستند، هنر این است که راه حل هایی برای علاقه مند کردنشان به درس و کلاس و مدرسه پیدا کند و اگر هیچ راه حلی به ذهنش نمی رسد و یا همه راه ها را امتحان کرده و به نتیجه نرسیده است (که قطعا چنین چیزی امکان ندارد)، هنر این است که در کنار خود و در کلاس، مدیریت و کنترل شان نماید.
ما که صرفا برای درس دادن به کلاس نمی رویم.
ما نمونه ی اخلاق و الگوی همه جانبه برای دانش آموزان هستیم. باید همیشه به روز و آماده باشیم. باید همیشه حرفی برای گفتن داشته باشیم. باید همیشه راه حلی جدید در چنته داشته باشیم.
دانش آموزی که اهل درس خواندن نیست را با این اتهام، که نباید از چرخه کلاس و مدرسه حذف نماییم !
قرار نیست که همه پرفسور و دکتر و مهندس و معلم شوند.اینها در دوره آموزش و پرورش عمومی به سر می برند و بچه هستند و ما باید بیشتر به فکر تربیت آنها و نشان دادن راه و رسم درست زندگی کردن به آنها باشیم، تا این درس های متعدد و پرحجم و گاها بی فایده.
می گویند: یعنی دانش آموز از ما هنرمندتر است و سر ما کلاه می گذارد؟
می گویند: الان تو به ما توهین می کنی و خودت را عاقل و فهمیده می خوانی و همه ما را ناتوان در کلاس داری و...
می گویم: به خدا این طور نیست.فقط شاید من کمی طاقت و حوصله بیشتری به خرج دهم وگرنه همه شما استاد بنده هستید و اگر در حرفهایم ایرادی هست قطعا ایراد در نحوه بیانم بوده است ؛ وگرنه من چنین جسارت هایی نکرده و نمی کنم و از همه شما معذرت خواهی می کنم.
فقط نباید این مهم را فراموش کنیم که دانش آموز، خط قرمز ماست.نباید به آنها خیانت کنیم.نباید کوتاهی کنیم. باید همه را به چشم بچه های خودمان ببینیم.باید همان انتظاری را که از معلمان فرزندان خود داریم ، خودمان هم در حق شاگردانمان برآورده کنیم.
معاون به دفتر می آید و می گوید که کلاس ها آماده هستند و دیگر وقت رفتن به کلاس است.
و دوباره با باری از اندوه و نگرانی دفتر نمره را برمی دارم و به کلاس می روم و دوباره مثل همیشه منتظر بچه های سرگردان در راهروها، برای ورود به کلاسم می مانم.
در راه رفتن به کلاس، به این فکر می کنم که عجب سوپرمنی شده ام من !
و نیش خندی می زنم.
مگر می شود ناجی چند نفر بود؟ مگر چند نفر را می شود تغییر داد ؟
پارسال هم در یک مدرسه دیگر، همه همکاران برای یکی از دانش آموزان صورت جلسه ای بلندبالا نوشته و امضا کرده بودند و به طور جدی قصد داشتند که از مدرسه اخراجش کنند.
من نگذاشتم، و همه صدایشان بلند شد و گفتند تحت هیچ شرایطی به این دانش آموز اجازه ورود به کلاس هایمان را نمی دهیم.
آنجا نیز ناچار شدم سوپرمن شوم و تعهد نمایم که فقط به کلاس من بیاید و سر هیچ کلاسی نرود تا مزاحم فرآیند تعلیم و تربیت هم کلاسی هایش در کلاس نشود تا معلمان راحت بتوانند درس شان را بدهند !
و فقط معلم هنر با من همراهی کرد. و تا پایان سال این دانش آموز، سه روز متوالی فقط به کلاس ریاضی و دو روز دیگر فقط به کلاس هنر می آمد.
و در هردو کلاس نیز کاملا آرام و حتی کمک حالمان بود.
در این افکار بودم که به در کلاس رسیدم. وارد کلاس شدم. اما این بار در را باز گذاشتم تا اگر بچه های سرگردان دوباره آمدند، این بار نیاز به در زدن نداشته باشند و هر وقت بخواهند وارد شوند در به رویشان باز باشد.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی و ما رستگار
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید