صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
پنج شنبه, 09 دی 1394 14:16

لزوم هم افزایی معلمان

نقد عملکرد صدا و سیما در رسانه ای کردن مشکلات معلمان و وظیفه معلمان

در یک آزمایش روان شناسی تعدادی موش را در محفظه ای قرار دادند و آزمایشگران به موش ها شوک وارد کردند، به طوری که موش ها نه می توانستند زمان دریافت شوک ها را پیش بینی کنند و نه می توانستند کنترلی بر دریافت و یا عدم دریافت آن داشته باشند و نه از منبع ایجاد شوک و یا شیوه اجتناب از آن اطلاعی داشتند. نتیجه بسیار جالب بود موش ها همدیگر را گاز می گرفتند و فکر می کردند عامل آزار دیدن آنها اطرافیانشان هستند. نتیجه اینکه وقتی منبع و عامل موجد شوک مشخص و قابل کنترل نباشد، رفتارهای آزمودنی ها نیز از بی منطقی و بی سرو سامانی تبعیت می کند و عامل ایجاد درد را به درستی تشخیص نمی دهند.

این مثال را به این خاطر زدم که اشاره ای کنم به حال روز معلمانی که به جای هم افزایی، هم زنی می کنند و نمی دانند عامل موجد دردشان کیست یا کجاست؟

چندی پیش صدا و سیمای محترم اقدام به پخش کلیپی کرد که در آن دانش آموزی در کلاس مورد تنبیه معلم خود قرار گرفته بود و از این طریق خواست نگرش مردم نسبت به عملکرد معلمان را منفی نماید و رابطه صمیمانه بین دانش آموزان و معلمان دلسوزشان را به رابطه ی خصمانه مبدل سازد.

اما باید پرسید که آیا آن معلم تنها برای کتک زدن دانش آموزان به کلاس رفته بود و هیچ قصدی برای آموزش و تربیت آنها نداشت؟

آیا صدا و سیما هیچ آماری از میزان و انواع اختلالات رفتاری دانش آموزان اعم از بیش فعالی، اختلال سلوک، پرخاشگری و ... در اختیار دارد؟

آیا صدا و سیما برای شناسایی این نوع اختلالات و آموزش والدین برنامه های علمی تهیه کرده است؟ یا به جای آن با به نمایش گذاشتن عکس ها و فیلم های صحنه های خشونت بار، باعث ترویج خشونت در بین جوانان و نوجوانان شده است که نمونه بارز آن در سال های اخیر قتل معلمی در کلاس درس به دست دانش آموز نوجوانش بوده است ؟

آیا صدا و سیما از رنج های فرزندان آن معلم وظیفه شناس گزارشی تهیه کرده است؟

آیا صدا و سیما از صدها هزار معلمی که دلسوزانه در مدارس کشور به امر آموزش و تربیت فرزندان این سرزمین مجاهدت می کنند نیز گزارش تهیه کرده است؟ آیا عملکرد یک معلم در کلاس که توسط دانش آموزان دارای انواع اختلالات رفتاری عصبی شده مبین عملکرد کل کارکنان آموزش و پرورش است؟

آیا صدا و سیما از میزان سکته های قلبی و مغزی و انواع بیماری های معلمان که در نتیجه رفتارهای شیطنت آمیز دانش آموزان به آنها دچار شده اند نیز گزارش تهیه کرده است؟

راستی صدا و سیما چرا در برابر عملکرد خودش پاسخ گو نیست؟ چرا با وجود این همه بودجه که دریافت می کند برنامه ها و سریال های خوبی نمی سازد که روز به روز بر میزان بشقاب های ماهواره پشت بام های مردم اضافه نشود؟

چرا این همه بودجه که برای اشاعه فرهنگ عفاف و حجاب  و دریافت می کند، باز هر روز مانتوها ... می شوند و ساپورت پوشان ...؟

چرا بازیگرانی چون گلشیفته فراهانی و ... با آبروی نظام بازی می کنند و یا مجری های مطرح صدا و سیما در شبکه های ماهواره ای من و تو و ... نظام اسلامی را به سخره می گیرند ؟

آیا صدا و سیما در قبال این افراد و بازیگرانی که در پارتی های شبانه دستگیر می شوند هیچ مسئولیتی ندارد و تنها آموزش و پرورش باید به خاطر رفتار یک معلم  که دچار انواع مشکلات معیشتی و ... است، پاسخگو باشد؟

چرا مسئولین آموزش و پرورش به جای تکیه بر خدا و نیز صدها هزار فرهنگی، به دامن نمایندگانی چنگ زده اند که حتی ارتباط و تعامل صحیح با یکدیگر در مجلس را مراعات نمی کنند؟

چرا به جای اینکه مسئولین آموزش و پرورش نماینده ها را مورد بازخواست قرار دهند که شما برای این نهاد چه کرده اید، خودشان از جانب آنها مورد بازخواست قرار می گیرند که چرا فلانی را برداشتی و یا فلانی را گذاشتی؟

چرا معلمان ترسو و نان به نرخ روز خور شده اند ؟

چرا فقط به پر کردن صندلی های مراسمات و همایش های سایر سازمان می پردازند؟ در حالی که هیچ یک از مسئولین آن سازمان ها از حضور آنها قدردانی نمی کند ولی از حضور معاون یک سازمان دیگر در آن همایش، که رفتارش از فراعنه مصر نیز متکبرانه تر است قدردانی می شود؟

چرا معلمین برای خودشان ارزشی قائل نیستند، چرا معلمین عزت نفس ندارند ؟

چرا از مدافعان واقعی حقوق خود حمایت نمی کنند ؟

معلمان عزیز و گرامی اگر تلاش های شما در طی این سال ها به ثمر ننشسته، اگر حقوق تان کمتر از سایر ادارات است، اگر در مجالس و همایش ها قدر نمی بینید و بر صدر نمی نشینید، خودتان نیز مقصرید !

کانون صنفی معلمان تلاش های بسیاری برای اعاده حقوق معلمان داشته و در این راه هزینه های بسیاری نیز داده است و در حال حاضر نیز مجمع فرهنگیان ایران اسلامی داعیه دفاع از حقوق معلمان را دارد و تنها انتظار این مجمع از شما، عضویت در این مجمع و حمایت از آن است.

امید است شما عزیزان با عضویت و حمایت خود، این مجمع را در رسیدن به اهدافش که همانا اعاده حقوق خودتان است، یاری فرمایید.


 آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نقد و بررسی عملکرد وزرای آموزش و پرورش  این روزها بازار انتقاد از دکتر فانی گرم است البته بیشتر انتقادات به مسائل مالی مدارس و حقوق و سایر مطالبات همکاران شاغل و بازنشسته مربوط می شود که البته کاملا به حق هم می باشد.
متاسفانه در این بین پایین بودن کیفیت آموزش کمتر مورد مطالبه قرار گرفته است . در برخی از این انتقادات٬ مقایسه هایی بین دکتر فانی و دکتر حاجی بابایی وزیر سابق صورت می گیرد که برخی طرف فانی و برخی طرف حاج بابایی را می گیرند ؛ از جمله ایراداتی که به فانی صورت می گیرد این است که به مسائل آماری وزارت خانه اش اشراف ندارد .برخی آمارهایی که می دهد متناقض و غیر دقیق است و یا در زمینه ی جذب بودجه برای آموزش و پرورش جدیت لازم را ندارد.
اینکه وزیر باید سرش در حساب باشد و آمار وزارت خانه اش را به روز از حفظ باشد و هر جا لازم بود سریع آن را ارائه کند کاملا درست است و یا در زمینه گرفتن بودجه برای وزارتخانه اش در هیات دولت اهل جدل و یکدنگی باشد حق با منتقدین می باشد.

فانی در این زمینه ضعیف و قابل انتقاد است ولی آیا حاج بابایی در زمینه ی گرفتن بودجه اهل جدل و یکدنگی بود ؟

در زمان وزارت حاج بابایی چقدر به حقوق ها اضافه می شد ؟

آیا تحول بنیادینی در زمینه ی مسائل معیشتی همکاران و یا تخصیص سرانه ی آن چنانی برای مدارس اتفاق افتاد ؟


با اینکه زمان حاج بابایی دست دولت از لحاظ بودجه باز بود و چند برابر حالا در آمد نفتی وجود داشت ، اضافه حقوق ها کمتر از نرخ تورم بود . تورم حدود سی درصد بود ، اضافه حقوق زیر بیست درصد .

پس چطور می شود گفت که حاج بابایی توجه بیشتری نسبت به فانی به مسائل معیشتی داشته است ؟

سرانه ی مدارس هم که مدیران عزیز مدارس خودشان قضاوت کنند ؛ به طور مثال هنرستانی با ششصد هنرجو با حدود 5 میلیون تومان سرانه در سال ! هر دو وزیر ضعیف عمل کرده اند .
تغییر نظام آموزشی هم که در زمان ایشان انجام شد هیچ کمکی به بهبود کیفی آموزش و پرورش نکرد فقط باعث تولید هزینه و دردسر از لحاظ تامین نیرو و فضای فیزیکی کلاس برای مدارس شد . فقط محتوای بیشتر کتب ایدئولوژیک تر شد. دوره های ضمن خدمت زمان ایشان و فرشیدی و علی احمدی هم که یاد همکاران هست ، اکثرا دوره های غیرتخصصی و غیرکاربردی که اصلا به درد معلمان و کلاس نمی خورد و... خود همکاران قضاوت کنند ؛  آیا در عمل تغییر مثبتی مشاهده می کنید؟
حاجی بابایی با برداشتن امتحانات نهایی از پنجم و سوم راهنمایی و مردودی از اول دبیرستان در سال آخر خدمتش راه را برای قبولی هر دانش آموز بی انگیزه و ضعیفی باز کرد تا همه دیپلم بگیرند تا صندلی های دانشگاه های پولی خالی نماند که متاسفانه این رویه در زمان فانی هم ادامه یافت .
فعالیت های صنفی در زمان وزرای دولت احمدی نژاد هم بسیار پرهزینه و سخت شد. همکاران زیادی در آن سال ها با محکومیت های مختلفی از کسر حقوق گرفته تا اخراج مواجه شدند که از این نظر زمان فانی و حاجی فعالیت های صنفی کم هزینه تر شده است .


دوران وزارت مرتضی حاجی را می توان بهتر از چند وزیر اخیر دانست  ، هم از لحاظ حقوق و حق التدریس وضعیت بهبود پیدا کرد ، هم مزایایی مثل بن نقدی و غیر نقدی ، حق مسکن ، یارانه مسکن ، دوره های ضمن خدمت تخصصی با پرداخت حق ماموریت و مزایای دیگر .

در تغییر نظام آموزشی هم تا آن جا که می دانم دست نبرد. در زمینه مدیریت مدارس هم حاجی طرح انتخابی شدن مدیران را شروع کرد و یک سالی هم اجرا شد .از دیگر طرح های ایشان ، استخدام زیر لیسانس را برای آموزش و پرورش ممنوع کرد .برای متوسطه فوق لیسانس و برای راهنمایی و ابتدایی لیسانس که متاسفانه بعد از رفتن ایشان این قانون لغو شد و استخدام نیروهای فوق دیپلم را هم در هنرسنان ها شاهد بودیم ؛ نیروهایی که با سهمیه های شاهد و جانبازان استخدام شدند و بسیار ضعیف هم بودند .

البته نقدهایی هم به حاجی وارد است از جمله استفاده از نیروهای حق التدریسی با حقوق ناچیز در برخی مدارس که ظلم بزرگی در حق آنان و دانش آموزان بود .
زمان دکتر نجفی از لحاظ معیشتی تا حدودی وضعیت بهتر شد . اعمال تغییرات در نظام آموزشی توسط دکتر نجفی قابل انتقاد است .ایشان نیز با تغییر نظام آموزشی باعث افت کیفی آموزش و تولید هزینه و درد سرهای زیادی برای آموزش و پرورش شد ، هرچند که ایشان می توانست با تغییراتی کوچک نظام قدیم را منعطف تر کند .

ابتدا نظام ترمی واحدی که تقریبا به بن بست رسید و زمان مظفر به سالی واحدی تغییر پیدا کرد و متاسفانه از آن موقع به بعد مردودی پایه دوم را هم برداشتند و در هنرستان ها و دبیرستان ها دانش آموزانی که معدل شان زبر ده بود و بعضا ده درس تجدیدی داشتند به کلاس سوم می آمدند .

همکارانی چنین کلاس هایی را تجربه کرده اند،  می دانند من چه می گویم دانش آموزی که محاسبات ۱ را صفر و یا یک گرفته ریاضی دو را همچنین و سایر دروس سال سوم می خواهد محاسبات دو و ریاضی سه و رسم تخصصی بیاموزد ؛ آیا شدنی است ؟
همه ی این ها به این موضوع برمی گردد که نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری در آموزش و پرورش با بدنه با تجربه آموزش و پرورش ارتباط ندارد .

با آمدن وزیر و اختیاراتی که دارد بر حسب سلیقه اش تغییراتی بس عظیم و بعضا اشتباه در سیستم داده می شود و معمولا تصحیح هم نمی شود . برای جلوگیری از این مشکل باید شورایی از خبرگان منتخب آموزش و پرورش سراسر کشور به نام شورای عالی آموزش و پرورش تشکیل شود تا تصمیمات کلان در این شورا بررسی و تصویب گردد.
به امید روزی که معلم در سرنوشت آموزش و پرورش داخالت داده شود و تماشاچی و مجری صرف نباشد .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد نرم افزارهای پیام رسان خارجی شامل وایبر ، واتس آپ ،لاین ، تانگو ، تلگرام و مانند آن ها

بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد نرم افزارهای پیام رسان خارجی شامل وایبر ، واتس آپ ،لاین ، تانگو ، تلگرام و مانند آن ها


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

ناکارآمدی سامانه ی نظام  پیشنهادات وزارت آموزش و پرورش و پیشنهاد به مسئولان  این سامانه که در یک نظام کاملا متمرکز وزارت آموزش و پرورش طراحی شده است متاسفانه با توجه به این که همکاران فرهنگی ازاین سامانه استقبال کرده و پیشنهادات خود رادر آن ثبت کرده اند ولی بعد ار گذشت سال ها از پذیرش خیلی از این پیشنهادات هم چنان بلاتکلیف مانده اند. این در صورتی است که توسط مراکز استان ها تایید و به دبیرخانه مرکزی وزارت آموزش و پرورش ارسال شده است .

حالا سوال این جاست سامانه ای که برای نظرات معلمین ارزش زیادی قائل نیست ، پس هدف از طراحی آن چه بوده است ؟

به یک مثال عینی توجه فرمائید :

درتاریخ 19 / 6 / 91  پیشنهادی تحت عنوان دادن امتیازی برای ورود فرزندان فرهنگی به مراکز دانشگاه فرهنگیان (مراکز تربیت معلم ) ثبت شده و بعد از تایید هم به دبیرخانه مرکزی وزارت آموزش و پرورش ارسال شده است ولی متاسفانه بعد از گذشت نزدیک به چهار سال هم چنان بلاتکلیف مانده است .

این در صورتی است که این پیشنهاد توسط دولت محترم برای فرهنگیان اجرایی شده است. ناگفته نماند که درج این پیشنهاد قبل از دولت یازدهم صورت گرفته ، ولی حالا که اجرایی شده هم چنان در سامانه بدون تایید یا عدم پذیرش باقی مانده است  !

شماره پیشنهاد «2130»


ناگفته نماند نمونه این گونه پیشنهادات همکاران که بلاتکلیف مانده اند بسیار زیادند .

ما می دانیم که بلاتکلیفی بسیار آزاردهنده است و فکر و جسم انسان را ناتوان می سازد .

لذا به نظر می رسد نظارت جدی براین سامانه صورت نگرفته و بسیار منفعلانه با موضوع برخورد می شود .البته نه از ناحیه معلمان بلکه از طرف مسئولین وزارت آموزش و پرورش . مثلا دبیرخانه مرکزی نظام پیشنهادات وزارت آموزش و پرورش و خیلی از مراکز استان ها حتی شماره تماس خود را برای پاسخ گویی به مراجعان ثبت نکرده اند که جواب گوی انتقادات و سوال های فرهنگیان باشد البته دربرخی همان کد قدیمی تلفن شهرستان ها به چشم می خورد . خوب حالا به نظر شما این موارد بیانگر چه چیزی می تواند باشد ؟

انسان وقتی به چیزی اهمیت ندهد آن را در حاشیه قرار می دهد  ولی مسئولین بدانند که این موضوع یک چیز نیست بلکه این تفکر و خلاقیت یک معلم است که سرکوب می شود .
پیشنهاد می شود که پیشنهادات همکاران علاقه مند به موقع بررسی و کارشناسی شده و پذیرش یا غیر قابل پذیرش بودن آن ها مشخص گردد .

شایسته نیست مدت های طولانی بدون هیچ گونه باز خوردی بلاتکلیف بماند چون همکاران فرهنگی این بی توجهی را نوع دیگری از بی احترامی به خود قلمداد می کنند .

پس به موقع پاسخ دهید . به موقع بازخورد دهید و از فکر این قشر برای رفع مشکلات سیستم بهره ببرید . چون معلمین واقعا می خواهند سهمی در اداره این وزارت خانه ی گسترده داشته باشند .

بنابراین ما را مشاوران دلسوز خود بدانید که سال ها مسائل تعلیم و تربیت را با جان و دل لمس کرده ایم  و به نظام و مملکت خود عشق می ورزیم .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

شایسته سالاری

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

منشور حقوق كودك و جایگاه آموزش حقوق كودكان در آموزش و پرورش   اگر آموزش و پرورش را متكي بر سه پايه اصلي بدانيم اين سه پايه دانش‌آموز، معلم و ساختار نظام آموزشي است. به طور قطع اهميت دانش‌آموز در اين مثلث از دو راس ديگر بيشتر است، زيرا ساختار براي تعليم و تربيت دانش‌آموز ايجاد شده و معلم هم براي تربيت و آموزش كودكان به كارگرفته شده است. متاسفانه دانش‌آموزان در مقايسه با دو وجه ديگر بيشتر مورد غفلت و بي مهري قرار گرفته‌اند.

بايد به اين نكته توجه داشت كه اين بي مهري و غفلت در مورد كودكان فقط مدارس را در بر نمي‌گيرد و در كل جامعه، بسته به عوامل مختلف، كم يا زياد مشاهده مي‌شود و كودكان آن گونه كه بايد مورد توجه و حمايت حقوقي قرار نمي‌گيرند؛ به طوري كه در بسياري از موارد شاهد تضييع حقوق كودكان و در برخي موارد برخورد‌هاي خلاف قانون و خشن با كودكان هستيم. در عرف و ادبيات و باورهاي جامعه ايران هم بزرگسالان داراي نوعي حق مالكيت بر كودكان هستند. آمار دقيقي از آزار و اذيت كودكان در دسترس نيست ولي اخبار منتشر شده از منابع رسمي و غير رسمي و گفته‌هاي افراد دست‌اندر‌كار اين حوزه نشان مي‌دهد بسياري از كودكان توسط اوليا و معلمان و اطرافيان خود تحت آزار و اذيت قرار گرفته‌اند و اين امر موجبات نگراني شده است.

طبق منشور حقوق كودك كه در سازمان ملل طرح و تصويب شده است كودك بايد از حقوق مناسب خود برخوردار باشد. چهار ركن اصلي اين منشور عبارت است از:


١- هيچ كودكي نبايد از تبعيض رنج ببرد.

٢- زماني كه براي كودكان تصميم گرفته مي‌شود بايد مصالح و منافع عالي كودكان در راس اهداف قرار گيرد.

٣- كودكان حق حيات و رشد در جامعه را دارند.

٤- كودكان حق اظهارنظر و بيان آزادنه افكار و نظرات خود را در موارد گوناگون دارند.

پيمان نامه حقوق كودك شامل ۵۲ بند است كه مطالعه دقيق آن به همه افرادي كه با كودكان ارتباط دارند توصيه مي‌شود. ايران نيز چند سال قبل اين منشور را امضا كرده و ملزم به اجراي آن است. كارشناسان باور دارند اگر حقوق كودكان در مدرسه و سيستم آموزش و پرورش رعايت و آموزش داده شود طبيعتا بر بخش‌هاي ديگر جامعه تاثيرگذار است. آموزش مهارت دفاع از حقوق خود به دانش‌آموزان منجر به ايمني بيشتر آنان در مدرسه و جامعه و خانواده خواهد شد. وضعيت حقوقي كودكان در مدارس چه از منظر رعايت و چه از منظر آموزش حالت مطلوبي ندارد.

در بيشتر مدارس خشونت به صورت‌هاي مختلف چه جسمي، چه كلامي و رواني ديده مي‌شود. مسائل حقوقي كودكان در اولويت آموزش و پرورش قرار ندارد. متوليان اين حوزه قوانين كامل حمايتي از كودكان را تصويب و ابلاغ نكرده‌اند و عملا به جز تنبيه بدني كه توسط پزشكي قانوني تاييد شود موارد ديگر اذيت و آزار قابل پيگيري حقوقي نيست. در اغلب موارد هم تنبيه بدني با اغماض و به صورت كدخدا منشي حل و فصل مي‌شود و از اوليا رضايت مي‌گيرند. در زمينه آموزش، كتب درسي ايران فاقد آموزش‌هاي لازم در زمينه حقوق كودكان هستند. معلمان و مديران در اين زمينه مهار احساسات خود و نحوه برخورد با بي انضباطي دانش‌آموزان مهارت لازم را ندارند و براي شرايط بحراني آموزش نديده‌اند و بيشتر واكنش‌هاي آنها تجربي و سليقه‌اي است. اغلب آنها با حقوق كامل كودكان آشنا نيستند و خود را ملزم به رعايت آنها نمي‌بينند در بيشتر موارد تنبيه بدني و آزار روحي براي ايجاد ترس را به عنوان كوتاه‌ترين و بهترين راه بر مي‌گزينند.
متاسفانه سياست گذاران آموزش و پرورش به خاطر تغيير سياست‌ها در دوره‌هاي مختلف و مشكل كمبود بودجه، در پي آموزش‌هاي لازم به عوامل مدرسه در مورد حقوق اساسي كودكان و نظارت دقيق بر مدارس و از سوي ديگر آموزش حقوق كودك به دانش‌آموزان نيستند و اين چرخه، زماني تكميل‌تر مي‌شود كه برخي از اولياي دانش‌آموزان نيز از حقوق كودكان آگاه نيستند و خود در اين تضييع حق با عوامل مدرسه همراه مي‌شوند.

قابل ذكر است كه نوشته فوق مستند به آمار رسمي نگارش نشده است و بر پايه نوشته‌ها و اخبار منتشر شده در اين حوزه و گفته‌هاي معلمان و مشاهدات نگارنده است.

در پايان به مسوولان آموزش و پرورش و معلمان و اولياي دانش‌آموزان توصيه مي‌شود كه مسائل تربيتي كودكان را اولويت رويكرد و نيازهاي خود قرار دهند و با آموزش مسائل حقوقي به دانش‌آموزان و رعايت حقوق كودكان، انسان‌هاي سالم‌تر و مسووليت‌پذير‌تر و كارآمدتري را تربيت كرده و تحويل جامعه بدهند. با حذف و كم شدن خشونت عليه كودكان، سلامت رواني در كل جامعه از وضعيت خوبي برخوردار خواهد شد.

روزنامه اعتماد


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دانش آموز

گروه اخبار / عباس مقتدایی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در تذکری خطاب به وزیر آموزش و پرورش درخواست کرد نسبت به معیشت فرهنگیان در برنامه ششم توسعه توجه ویژه ای شود.

منتشرشده در اقتصاد

میزان افزایش حقوق کارمندان دولت در سال 95  گروه اخبار /

بیش از ٨٠ درصد هزینه‌های جاری دولت به  حقوق کارمندان مربوط می‌شود. ازاین‌رو افزایش حقوق کارکنان دولت، یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر میزان هزینه‌های جاری دولت به‌شمار می‌آید که براساس قانون برنامه پنجم توسعه، متناسب با تورم دوره تعیین می‌شود. البته نکته دیگری که کمتر مدنظر مسئولان امر قرار می‌گیرد، این است که آیا این میزان افزایش حقوق می‌تواند به حفظ قدرت کارمندان برای تأمین معیشت منجر شود یا نه.

به گزارش ایسنا، آخرین اخبار دریافتی از منابع آگاه حاکی از آن است که دولت در لایحه بودجه سال آینده درنظر دارد حقوق کارمندان را ١٢درصد افزایش دهد. پیش از این نیز محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، عنوان کرده بود  با توجه به پیش‌بینی تورم کمتر از ١٢ تا ١٣ درصدی در پایان سال ٩٤، میزان افزایش حقوق کارکنان در سال آتی کمتر از ١٠ درصد نخواهد بود. همچنین براساس بودجه سال ١٣٩٥ مقرر شده کارکنان با مجموع درآمد ١٥‌میلیون و ٦٠٠‌هزار تومان در سال، از پرداخت مالیات حقوق معاف شوند.

به عبارتی دیگر در سال آینده حقوق ماهانه یک‌میلیون‌و ٣٠٠‌هزار تومانی از پرداخت مالیات معاف می‌شود، حال اینکه در سال جاری، حقوق یک‌میلیون و ١٥٠‌هزار تومانی از معافیت مالیاتی برخوردار بود. این بدان معناست که سقف معافیت مالیات بر حقوق در سال ٩٥ نسبت به سال جاری، ٢٠ درصد افزایش یافته است. بنابراین کارکنانی که حالا از مالیات بر حقوق معاف هستند با افزایش حقوق، در سال آینده نیز معاف خواهند بود اما همواره مهم‌ترین بحثی که درباره میزان افزایش حقوق مزدبگیران مطرح می‌شود؛ لزوم جبران عقب‌ماندگی قشر حقوق‌بگیر از هزینه‌های سبد معیشت است که به‌مراتب از میزان دستمزد دریافتی آنها بیشتر است. 
رئیس کارگروه مزد کانون عالی شورای اسلامی کار سراسر کشور، در تحلیل افزایش ١٢ درصدی حقوق کارمندان می‌گوید: کل قشر حقوق‌بگیر از سال ٨٤ به این‌سو دچار عقب‌افتادگی‌هایی برای تأمین معیشت شدند که این روند در سال ٨٦ به اوج خود رسید و باعث شد که حقوق دریافتی کفاف سبد هزینه‌ای کارگر یا کارمند را ندهد.  البته علی خدائی ضمن تأکید بر اینکه در کل، اکثریت کارمندان نیز با شرایطی مانند کارگران مواجه هستند، به این مسئله نیز اشاره می‌کند که برخی نهادها و ارگان‌ها در کنار حقوق پرداختی به کارکنان، مبالغ، کالا یا تسهیلاتی به کارکنان می‌دهند که عقب‌افتادگی در تأمین هزینه‌های معیشت جبران شود.

 او در پاسخ به این سؤال که آیا افزایش ١٢ درصدی حقوق می‌تواند منجر به حفظ شرایط فعلی کارمندان شود، می‌گوید: متأسفانه اکثریت دولتمردان، طرف‌های دولتی و کارفرمایی و حتی برخی از فعالان جامعه کارگری، افزایش دستمزد به اندازه نرخ تورم را به معنای حفظ شرایط و توان خرید حقوق‌بگیران قلمداد می‌کنند؛ اما از این نکته کلیدی غافل هستند که با توجه به عقب‌افتادگی‌های قشر حقوق‌بگیر، افزایش مزد به اندازه نرخ تورم به منزله حفظ شرایط معیشتی و قدرت خرید نیست.

 رئیس کارگروه مزد کانون عالی شورای اسلامی کار سراسر کشور، ادامه می‌دهد: برای مثال اگر حداقل هزینه سبد معیشت یک کارمند یا کارگر ماهانه سه‌میلیون تومان باشد و مثلا یک‌میلیون تومان حقوق دریافت کند، با تورم ١٢ درصدی، ٣٦٠‌هزار تومان به هزینه‌های معیشتی او افزوده خواهد شد، حال اینکه ١٢ درصد افزایش حقوق، تنها ١٢٠‌هزار تومان، یعنی یک‌سوم این میزان را پوشش می‌دهد.  

خدایی معتقد است افزایش حدود ١٢ درصدی حقوق، هرگز نمی‌تواند خلاء موجود بین حداقل مزد و هزینه‌های معیشتی حقوق‌بگیران را پر کند و قطعا بخشی از جامعه کارمندی کشور را دچار مشکل خواهد کرد؛ گرچه هربار که حرفی دراین‌باره زده شود، می‌گویند مزد را مطابق با نرخ تورم افزایش داده‌ایم.  او تأکید می‌کند باید تأثیر تورم بر سبد معیشت را محاسبه کنیم و هر سال حداقل این میزان تأثیر را در حقوق کارگران و کارمندان لحاظ کنیم تا شرایط حفظ شود وگرنه در شرایطی که سبد معیشت به مراتب از میزان دستمزد قشر حقوق‌بگیر بیشتر است، تأثیر نرخ تورم بر سبد معیشت بیش از حقوق خواهد بود. 
به گفته این فعال کارگری، طبق مطالعاتی که توسط وزارت کار و گروه کارگری یا مشترک بین این دو انجام شده، ارتباط معناداری بین افزایش مزد و نرخ تورم پیدا نشده است. مثلا سالی که دستمزد ٢٥ درصد افزایش داده شده، تورم سال بعد از آن ١٥ درصد بوده  و سالی که دستمزد ١٥ درصد افزایش پیدا کرده، نرخ تورم سال بعد از آن ٣٠ درصد بوده است.  او با اعتقاد به اینکه درباره تأثیر افزایش دستمزد بر نرخ تورم، بزرگ نمایی می‌شود و مطالعات به هیچ عنوان این را تأیید نمی‌کنند، می‌گوید: در سال ٨٣ که مجلس در یک سیاست وارونه با طرح تثبیت قیمت‌ها باعث شد مزد هم افزایش نداشته باشد، باز هم تورم داشتیم، همچنین در شش سال از دوره هشت ساله جنگ  با وجود افزایش‌نیافتن دستمزد، شاهد تورم بودیم.  

خدایی، نرخ تورم را بیشتر حاصل سیاست‌های پولی، بازاری و بانکی کشور و حرکت سرمایه در اقتصاد می‌داند: افزایش سنتی قیمت‌ها در شب عید نیز به دلیل حضور مردم در بازار و افزایش تقاضاست و ربط چندانی به افزایش دستمزد ندارد. حتی دولت نیز برخی از افزایش قیمت‌ها را به این مقطع زمانی موکول می‌کند.

روزنامه شرق


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در اقتصاد

دردنامه ای بر ضرب و شتم یک معلم در مشهد  هیچ گاه برای نوشتن این گونه درمانده و مستأصل نشده بودم !

همانند کسی که بغضی سنگین گلویش را فشرده و یارای سخن گفتن ندارد!

قلم بر کاغذ نمی لغزد و کلام منسجم نمی شود !

چند روز است فکرم مشغول این ماجراست و شاید علت، موضوعی است که می خواهم درباره اش بنویسم :

ضرب و شتم معلمی در یکی از مدارس مشهد !

بچه که بودم تصور می کردم جنس معلم با دیگر آدم ها متفاوت است، چیزی شبیه فرشته ها، هر جا که نام ملائکه و فرشته برده می شد تصویر معلم سال اول ابتدایی در ذهنم نقش می بست! 

وقتی آموزگارانم را در حال خوردن و آشامیدن می دیدم تعجب می کردم ! حتی ندایی ناشناخته در درونم می گفت: 

معلمین هرگر نمی میرند !

بعدها که بزرگتر شدم روزگار و شاید همان عشق درونی مرا به سوی این شغل سوق داد و شدم: معلم. ولی باز هم همان حس دوران کودکی در وجودم ریشه دوانده بود و همکارانم را دوست داشتم و در مقابل بی احترامی به آنان تحمل خود را از دست می دادم.

از همین روست حال که در اواخر خدمت خبر بی احترامی به همکار خود را می شنوم، نمی دانم چه بگویم و چه بنویسم؟!

لذا نه می خواهم خطاب به مسوولین بی مسوولیت سخنی بگویم: که چرا مقام معنوی همکار خود را پاس نداشتید و در حد یک همدلی ساده او را همراهی نکردید و نه خطاب به همکارانم بگویم:

بسیاری از شما که برای اندکی افزایش حقوق مادی کمپین اعتصاب و اعتراض راه می اندازید چرا در قبال حراج آبروی علم و دانش لب فروبستید؟ 

و نه خطاب به جامعه ای که وقتی در شهری بزرگ و نه روستایی دورافتاده، سیلی جهالت بر گوش معلم می نوازند فقر فرهنگی در آن رخ می نمایاند و نه به رسانه های گفتاری و نوشتاری که با شنیدن خبر تنبیه بدنی یک دانش آموز صدایشان گوش فلک را کر می کند و فریاد وامصیبتا سر می دهند و عالم و آدم را با صدای گوش خراش خود می آزارند ...!

فقط می خواهم خطاب به همکار خوبم که شاید این روزها شرمسار دل خود، فرزندان و دانش آموزان معصوم و بی گناه خویش است بگویم:

غمگین و افسرده، سرافکنده و شرمسار مباش، چراکه ؛ بهای عبور دادن اجتماع از تاریکی جهل و نادانی به سوی روشنایی علم و دانش بیش از اینهاست! 

قرن هاست که ابوجهلان ، گرد و خاک بر سر پیامبران حکمت و آگاهی می پاشند و سیلی جهالت و خودکامگی، چهره ی دانایی و علم را گلگون می کند و مدعیان پرادعا خم به ابرو نمی آورند و شانه بالا می اندازند و آرام و سرد از کنار این وقایع تلخ می گذرند! که اگر اندکی توجه و احساس مسوولیت بود وضعیت « رهبران فکری اجتماع » این گونه نبود که می بینیم و می بینید و نمی بینند!

بی گمان جامعه ای که حرمت معلم را پاس ندارد روی صلاح و رستگاری را نخواهد دید! اجتماعاتی که اهالی فرهنگ آن سیلی خور جاهلان حرمت شکن بوده و برای احتیاجات مادی و معنوی اولیه ی خود در مضیقه باشند تا رسیدن به اعتلا و پیشرفت راهی دراز در پیش خواهد داشت.

مردمانی که برای پیامبران معنوی فرزندان خود احترامی قائل نباشند برای تأمین ابتدایی ترین حقوق خود درمانده خواهند بود و باید بر در اربابان زر و زور دریوزگی کنند!

مسوولینی که برای بی حرمتی به مقام علم و دانش بی تاب نشوند آبرویی برایشان باقی نخواهد ماند و دیر یا زود آتش جهالت عریان، دامن آنان را نیز خواهد گرفت و غبار مسموم نادانی گلویشان را خواهد فشرد در زمانی که شاید خیلی دیر باشد و فرصت جبران از کف رفته!

همکار خوبم!

شما رسالت خود را در نشان دادن چهره ای موجه، منطقی و آرام که از خصوصیات اولیه ی یک معلم است به انجام رساندی و در پیشگاه وجدان خویش شرمنده نیستی! 

سربلند باش و امیدوار، سرسبز باش و برقرار، مصمم باش و پرنشاط چرا که اصلاح جامعه امری است تدریجی و مستمر، آهسته و گام به گام، پس باید برای رسیدن به روشنایی دانش و آگاهی صبور بود و خون دل خورد.

حکم هرچه باشد و محکمه هرچه فرمان دهد، حاکمیت آگاهی و محکومیت جهل بر همگان آشکار است ...


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

آسیب شناسی رفتار معلمان و تشکل های صنفی فرهنگیان

افراد در تشکل ها به منظور تامین هدف و یا اهدافی گرد هم می آیند .

با این که این اهداف در « اساسنامه » و نیز در فاز راهبردی آن در « مرامنامه » آن تشکل منعکس می شود اما غالبا متناسب با این اهداف برنامه ای منتشر نمی شود .

زمانی که یک گروه و یا تشکل برنامه خاصی نداشته باشد  اعضای آن مجبور می شوند که به طرقی خود را مشغول کنند .

بسیار اتفاق افتاده است که پس از تشکیل هیات مدیره و یا شورای مرکزی یک تشکل ارکان آن تشکل شکل می گیرند .

بعضا کمیته ها و یا کارگروه هایی تشکیل می شوند .

همان گونه که قبلا نیز بیان شد از آن جا که تشکل ها  اصولا پس از تعریف هدف وارد طراحی برنامه نمی شوند و معمولا " فکری " برای تحقق اهداف وجود ندارد بنا بر اصل بدیهی " علت و معلول " کمیته ها نیز فقط در حد " اسم " باقی مانده و فعالیت یا کنش خاصی در آن شکل نمی گیرد .

مثلا در یک تشکل کمیته هایی با اسامی مختلف تشکیل می شوند اما کار خاصی انجام نمی دهند .

جالب است که در یک نمونه در تشکلی کمیته بازنشستگان شکل گرفته است اما پس از گذشت بیش از 2 سال این کمیته در حد همان یک نفر ( مسئول کمیته ) باقی مانده است و حتی تاکنون در مورد مطالبات فرهنگیان و معلمان بازنشسته یک مورد هم موضع گیری و یا پی گیری نداشته است !

در واقع ، در یک جریان دو سویه نه فکری از سوی هسته مرکزی یک تشکل به ارکان سرازیر می شود ، همین طور از این کمیته ها نیز خوراکی برای پردازش در هسته مرکزی تولید نمی شود .

این جاست که – برای خالی نبودن عریضه و این که تشکل به صورت کلی از افکار عمومی حذف نشود -  ناچارا عده بسیار قلیلی مدیریت یک تشکل را بر عهده گرفته و آن را اداره می کنند و نتیجه منطقی این وضعیت قرار گرفتن یک و یا عده معدودی تحت عنوان " عقل کل " و " مدیریت در سایه " در مصدر تصمیم گیری ها می شود .

از آن جا که ارتباط تشکل ها معمولا با بدنه معلمان قطع و یا در حد نازلی قرار دارد ؛ تشکل ها به منظور تاثیرگذاری بر بدنه در مسیری می افتند که روی یک و یا چند چهره خاص متمرکز می شوند و آنان چهره های کاریزماتیک تشکل ها می شوند .

این چهره های استثنایی خودشان به جای جمع فکر می کنند ، بیانیه می دهند ، اعلام موضع می کنند و ...

از آن جا اصولا راهبرد مشخصی برای حرکت در نظر گرفته نشده است و خرد جمعی و برنامه محوری و آینده نگری عناصر غایب در تصمیمات هستند ضریب خطا در تشکل های معلمان افزایش می یابد .

برخی از تشکل ها که عمدتا متصف به صفت " صنفی " هستند اما معمولا در برنامه ها و مواضع و کنش ها غایب بزرگ محسوب می شود برای آن که در عرصه افکار عمومی بمانند سعی می کنند که در نوک پیکان مطالبات معلمان قرار گرفته و نقش " حد واسط " را فراموش می کنند .

بزرگ ترین آسیبی که این گونه تشکل ها را تهدید می کند همانا افتادن در دام " پوپولیسم " و " تندروی " است .

آنان تصور می کنند که هر چقدر بیشتر در تنور مطالبات معلمان بدمند و شعارهای تندتری بدهند  به همان نسبت در میان معلمان " مقبولیت " و " محبوبیت " بیشتری خواهند یافت .

نهایت این کنش به صورت طبیعی تصادم با منافع حاکمیت و امنیتی شدن فضا و افزایش غیرمنطقی هزینه ها خواهد بود .

زمانی که با آوانگاردهای تشکل و افراد راس برخورد می شود فاصله بدنه معلمان از این گونه تشکل ها زیاد می شود اما افراد مشغول در تشکل آن را حس نمی کنند .

آنان سیکل بسته ای را تشکیل داده و با ستایش یکدیگر و هر چه بیشتر فربه تر کردن چهره های کاریزماتیک از آنان " قهرمان " می سازند .

این سیکل بسته حتی قدرت نقادی خود را در برابر تصمیمات اشتباه و نادرست از دست می دهند و این جاست که " کیش شخصیت " بیماری دائمی  جاری در تشکل ها می شود .

در مجموع می توان گفت تشکل و یا گروهی که از ابتدا برای اهداف و آرمان هایی  تشکیل شده بود و قرار بر این بود که خرد جمعی ، هم فکری و معاضدت و نیز پیروی از معیارهای کار جمعی ضریب اشتباه و خطا را در تشکل که تجسم عقل گروهی است به حداقل برساند به طور تصاعدی افزایش یافته و در سایه پرتوهای کاریزماتیک فرد " رهبر " به صورت شفاف نقادی نمی شود و یا فرصت نقد نمی یابد .

البته این حالت مختص تشکل ها نیست و در جامعه ما به وفور دیده می شود اما متاسفانه در تشکل ها که مهم ترین مشکل آن ها فقدان آموزش تشکیلاتی موثر و کارآمد است تعدیل و یا اصلاح نمی شود و رفتارهای نادرست اجتماع در تشکل ها دوباره بازتولید می شوند .

این جاست که تشکل ها قدرت نفوذ و تاثیرگذاری خود را در جامعه مرجع از دست می دهند و از سوی فرهنگیان و معلمان جدی گرفته نمی شوند .

باید بدانیم و بپذیریم که تشکل یابی و تشکل سازی عرصه قهرمان بازی ها و یا قهرمان سازی ها نیست .

هر گونه فعالیت صنفی باید آرام ، حساب شده و با محاسبه کم ترین ضریب خطا و هزینه باشد .

تحمیل هزینه های بی حساب و کتاب در فعالیت ها و کنش های صنفی نتیجه بی برنامگی ، پوپولیسم و فاصله گرفتن از تفکر نقادی در فضای درونی تشکل هاست .

برخی ازفعالان صنفی عنوان می کنند که ما باید در موضع خود بمانیم و عقب نشینی به معنای سقوط در افکار عمومی است .

آنان با افکار انقلابی و به ظاهر مستقل بر این نکته تاکید می کنند که ماندن به هر قیمتی ارزشی ندارد .

به نظر می رسد که این افراد تحلیل درست و یا واقع بینانه ای از رفتار جامعه و نیز معلمان ندارند .

قاطبه معلمان هر چند ممکن است از وضعیت موجود نیز ناراضی باشند ، اما ترجیح می دهند که پی گیری مطالبات شان با کم ترین تلفات و هزینه انجام شود .

فعالان تشکل ها  با آسیب شناسی جامع وضعیت و استفاده درست و کامل از ظرفیت های قانونی و در دسترس ضمن فرهنگ سازی منطقی که در جامعه فرهنگیان انجام می دهند باید امید و پرهیز از انزواطلبی را در این گروه مرجع اشاعه دهند .

ممکن است معلمان در جامعه در عداد گروه های مرجع باشند اما متاسفانه در درون خود " مرجعی " ندارند که بتوانند رفتارهای سازمانی و حتی فردی خود را بر اساس آن تنظیم و تعدیل کنند .

باز تاکید می شود بیماری مهلک " قهرمان بازی " نه در معلمان که ریشه در جامعه و تاریخ آن دارد و باید به صورت جدی مورد بازخوانی و درمان قرار گیرد .

اما معلمان به عنوان " گروه مرجع " فقط نباید ناقل آن باشند و باید که در اصلاح و رفع آن کوشا باشند .

( در این مورد و در مبحثی جداگانه خواهیم پرداخت . )

تدوین و طراحی یک" اتاق فکر " در هر تشکل به دور از هر گونه بازی های سرگرم کننده ، بدون فایده و پرخطر و از سوی دیگر ورود جدی نخبگان و اندیشمندان در این عرصه و استفاده از الگوهای کار گروهی در کنار آموزش های تشکیلاتی موثر و کارآمد موجب خواهد شد که کار در مدار و مسیر خویش قرار گیرد که در آن زمان نه :

کیش شخصیتی در تشکل ها جاری و ساری خواهد بود .

و مهم تر از آن ، بیماری قهرمان بازی برای همیشه از رفتار و روان ما رخت برخواهد بست و منجی هر فرد فکر او و ناجی جامعه برآیند خرد جمعی خواهد بود .

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در آموزش نوین

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور