صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
یکشنبه, 23 -8156 05:50

ما چه هستیم ؟

خصوصیات ایرانی ها  به نظرم :

احساسی هستیم : احساس در اکثریت مواقع بر عقل و عقل گرایی ما غلبه دارد ، زود به هیجان می آییم و به قول معروف جوگیر می شویم.

ناسیونالیستیم : با تهدید یا تهدید فرضی  زود مسائل داخلی را فراموش می کنیم  .

لجباز هستیم : حتی در لجاجت بر خلاف منافع خود عمل می کنیم.

گرایش به طرفداری از ضعیف تر داریم : بالعکس بیشتر مردم جهان که برای منافع گرایش به طرفداری از قوی تر دارند.

اهل یا طرفدار همه یا هیچ ایم : حمله یا فرار به خاطر عدم انعطاف پذیری ، از مکانیزم مصالحه به خاطر نداشتن نرمی و انعطاف کمتر استفاده می کنیم ، حتی آن جایی هم که می توانیم با مصالحه به 60/0 درصد خواسته مان برسیم از آن صرف نظر می کنیم  .

کمتر نظارت می کنیم و نظارت اجتماعی خوبی نداریم :  بمن چه ؟ به خاطر اینکه گروهی فکر نمی کنیم و گروهی عمل نمی کنیم ، شخصی هستیم  .

ظریف طبع ایم  : خشونت را دوست نداریم .

اگر هم بترسیم کمتر بروز می دهیم :  بیان نمی کنیم و به دلیل تظاهر واکنش معکوس داریم  .

رئوف و مهربان یم .

کم گوش می دهیم  و تحمل کوش دادن مطلب را نداریم . به خاطر همین هم الف مطلب را شنیدیم اظهار نظر می کنیم.

کم تحلیل می کنیم  و زود به ظاهر و صورت بسنده می کنیم . فکر می کنیم همه چیز را می دانیم ، یا باید همه چیز را بدانیم و به خاطر همین هم حتی مواقعی که می دانیم  نفهمیدیم تظاهر به فهمیدن می کنیم .

تصویری هستیم :  عکس را بیشتر از مطلب دوست داریم.

شنیداری هستیم :  حوصله مطالعه نداریم و می خواهیم برایمان تعریف کنند ، می پرسیم : چه خبر ؟

ریا کاریم :  به قول معروف صورت مان را با سیلی سرخ می کنیم ، به ظاهر خیلی بهاء می دهیم.

چاپلوسیم :  اگر کسی بد کسی را گفت ما هم چند تا روش می گذاریم ،  در تاکسی اگر راننده مرتکب خلافی شد و آن را به گردن راننده مقابل انداخت همه آن را تایید می کنیم.

بی ثباتیم :   اگر تصمیم درستی برای مثلا دوره پنج ساله گرفتیم سال بعد آن را دنبال نمی کنیم .

مال خود می کنیم :  بهره کار دیگران را به خود نسبت می دهیم ، کامپیوتر را رایانه اش می کنیم ، فاکس را نمابر می کنیم ، SMS را پیامک می کنیم ، در هر سازمانی کاری که از پایین ترین رده سازمانی تا بالا صورت می گیرد به حساب مدیر منظور می کنیم ، به خاطر همین هم انگیزه فعالیت را از دست می دهیم  .

کمتر از دیگران تعریف می کنیم  یا کمتر نکات مثبت دیگران را می گوئیم  ، فکر می کنیم اگر بالا رفتند برای ما دردسر می شوند ، شاید به خاطر اینکه موقعیت ها در کشور ما محدود است.

چسبندگی و حس مالکیت داریم  چسبندگی به ملک ، خانه ، ماشین ، وسائل منزل ، زن ، فرزند که همه اینها فرد را زمین گیر می کنند ، بالعکس اروپایی ها که حس مالکیت کمتری دارند با کیف دستی وارد جایی می شوند و با کیف دستی از آن جا خارج می شوند و زندگی پویاتر و متنوع تری دارند.

 سایت شخصی

منتشرشده در یادداشت

چرا اسمی از جامعه میلیونی معلمان به صراحت نامی برده نشده است/ الفبای فرهنگ نقد و فنون نقادی و اظهار نظرها و آموزش اهداف متعالی و مزایای تشکل های علمی و صنفی و سیاسی و اجتماعی را باید همین اساتید فرهیخته و دانشجویان گرامی توسط همین معلمان و در همین مدارس آموزش ببینند زیرا از دبستان تا پایان دوره متوسطه شکل گیری شخصیت ها تقریبا تکمیل و خلاقیت ها و استعدادها تقریبا شکوفا شده است/ معلمی که حق اظهار نظر و نقد و حق پایه گذاری تشکل و کانون های صنفی نداشته باشد چگونه به دانش آموزان از مزایای نقد و اظهار نظر حرفی بزند و با چه انگیزه ای فنون نقادی و اظهار نظرها و سایر فرهنگ ها آموزش دهند ...

منتشرشده در یادداشت

تا نگاه مسئولین برنامه ریزی کلان نسبت به آموزش و پرورش تغییر نکند، اوضاع آموزش و پرورش در همه زمینه ها بهتر نمی شود و در حد کج دار و مریز فقط آن را سرپا نگه می دارند/ امسال در آزمون استخدامی آموزش و پرورش شش صد هزارتن شرکت کرده اند/ تا کنون ندیده یا نشنیده ایم که برای سایر ارگان ها آزمون استخدامی برگزار شود/ کسی نمی پرسد که این معلم را چه کسی استخدام کرده....

منتشرشده در یادداشت

گزارشی از مدارس و دانش آموزان روستای کمب  بزرگ ترین روستای کشور ؛ کمب که در حاشیه دو کیلومتری شهر چابهار - دروازه ی اقتصادی و سرمایه گذاری و اتصال به آب های آزاد-  واقع شده ؛جمعیت آن 30 هزار نفر می باشد.

این روستا 11 مدرسه در مقاطع محتلف دارد که آمار تخمینی 2500 نفر دانش آموز دارد و در هر کلاسی 35  تا 40 نفر دانش آموز در کلاس های استیجاری غیرقابل استاندارد و فاقد امکانات آموزشی و سرمایشی (حتی مدرسه ها برق مناسب ندارند ) تحصیل می کنند.
معمولا در مدارس ابتدایی آن روستا سه یا چهار نفر دانش آمور "فاقد شناسنامه " تحصیل می کنند.
مدارس خوارزمی و امیرکبیر دوره اول با آمار 410 نفر دانش آموز که حتی در سال تحصیلی آینده در کلاس ها جایی برای" سوزن انداختن " نخواهد بود و دانش آموزان آن با نبود نیمکت و صندلی در کلاس ها دعوا و مشاجره می کنند . در هر صندلی یک نفره 2 نفر دانش آموز یا صندلی 3 نفره چهار دانش آموزنشسته اند و گلایه می کنند و یا گاهی شاهد نشستن آنها روی زمین هستیم .

متاسفانه هر از گاهی به خاطر نپرداختن هزینه اجاره بها توسط صاحبان منزل با تهدید اخراج روبه رو هستیم.

مدارس بزرگترین روستای کشور از کیفیت آموزشی چندانی برخوردار نیستند و به حاشیه های مختلف گرفتار هستند و اکثر خانواده های دانش آموزان وضعیت اقتصادی و زیر خط فقر قرار دارند. بیشتر خانواده های این روستا سواد خواندن و نوشتن آن چنانی ندارند. دانش آموزان پسر و دختر معمولا تا دوره راهنمایی ترک تحصیل می کنند. مفهوم و واژه تحصیل برای آنان قابل فهم و هضم ذهن ها آنها نیست.

مسئولین عزیز کشور و جامعه خیرین مدرسه ساز و سازمان تجهیز و نوسازی مدارس کشور و بنیاد برکت روستای کمب را دریابید که مدارس دبیرستان دوره اول پسرانه نیازمند به ساخت مدرسه نوساز دارند.

همه آنهایی که این نامه را می خوانید !

چشم هایتان را باز کنید!

دست خالی دانش آموزان این روستا را بگیرید، دست نیکی به سوی ما دراز کنید تا شاید لبخندی بر لبان دانش آموزی نشیند و دلی شاد شود.

کمب ؛ بزرگ ترین روستای کشور دانش آموزان دوره اول متوسطه در کلاس های نامناسب استیجاری درس می خوانند ...


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
کودکان به چه قیمتی باید وقت خود را در این مراکز سپری کنند / وزارت آموزش و پرورش که مدعی است باید این مراکز به نظام آموزشی متصل هستند و اصول یازده گانه ای را هم برای اینها برشمرده است در عمل چه میزان بر محتوا و کار مربیان و اوضاع فیزیکی این مراکز نظارت می کند/ به جای اینکه مدعی متولی این امر باشید اگر دل تان به حال کودکان می سوزد در مسائل مالی مددیار آموزش وپرورش باشید و به نوعی شما هم در مسائل تعلیم و تربیت بچه ها سهیم باشید نه متولی صزف/ واقعا هرکس از نزدیک به این محیط ها وارد می شود چه ازنظر شرایط محیط فیزیکی و چه از نظر محتوای آموزشی دالش به حال بچه ها می سوزد و من درشگفتم از اینکه چه اصراری هست با این شرایط بچه ها محبوس شوند ...
 
دوره پیش دبستانی و مسئولیت های وزارت آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی  صدور مجوز « دوره پیش‌دبستانی » توسط بهزیستی و یا آموزش و پرورش همواره و از دیرباز مورد انتقاد هر دو ارگان بوده به طوری که هر یک به نوبه خود مدعی این حوزه از بعد آموزش و تربیت کودکان هستند؛ و البته هر یک برای اثبات حق خود به قانون‌ گریزی می‌زنند و آن را حق مطلق خود می‌دانند.
از یک طرف وزارت  آموزش و پرورش  معتقد است چون پیش دبستانی‌ها به نظام آموزشی متصل می‌شوند باید برنامه‌ریزی، نظارت و اداره آن به وزارتخانه متبوعش محول شود و از سویی دیگر مسئولین بهزیستی معتقدند آموزش‌های پیش از دبستان و پیش دبستانی‌ها جزء مقاطع اجباری تعلیم و تربیت نیستند ؛ لذا آموزش و پرورش نمی‌تواند در این حوزه ورود پیدا کند و به سابقه 30 ساله خود در این مورد اشاره دارند.
واقعیت چیست؟!  کودکان به چه قیمتی باید وقت خود را در این مراکز سپری کنند؟!
وزارت آموزش و پرورش که مدعی است باید این مراکز به نظام آموزشی متصل هستند و اصول یازده گانه ای را هم برای اینها برشمرده است در عمل چه میزان بر محتوا و کار مربیان و اوضاع فیزیکی این مراکز نظارت می کند؟!
آنچه ما دراین سال ها شاهدیم هیچ نظارتی بر کیفیت آموزشی این مراکز نیست و فقط در ادارات هر منطقه پست کارشناس آموزش ابتدایی و پیش دبستانی وجود دارد و اوایل سال کتاب هایی را به این مراکز تحویل می دهند و البته گزارش های عملکرد نیز به صورت ماهانه و یا فصلی می خواهند. اما اینها کافی نیست! چون باید کسانی به عنوان رابط محتوا باشند تا از این کلاس ها بازدید نموده و نظارت و راهنمایی لازم را داشته باشند. در این خصوص آموزش و پرورش بحث اعتبار مالی را محدودیتی برای این امر توجیه می کند اما این توجیه اصلا پذیرفته نیست.
اگر شما ادعا می کنید مقطع پیش دبستانی الزامی است و متولی هم خودتان هستید می بایست انرژی خود را صرف گرفتن بودجه و اعتبار بیشتری بکنید تا حق الزحمه ای به ناظر علمی بدهید و کارگاه های آموزشی بیشتری برای مربیان پیش دبستانی ذاشته شود و چقدر خوب است این عزیزان را برای همین مقطع جذب کنید نه اینکه چند سالی است کمبود نیرو در مقطع ابتدایی را با این ها پرمی کنید و برای مقطع ابتدایی جذب می شوند. این که بد تر است!
 
و اما شما ای مسئولین سازمان بهزیستی !
کار با کودکان خیلی تخصصی است و آیا از نیروهای مجرب و متخصص به تعلیم و تربیت برخوردارید؟! قطعا به اندازه آموزش و پرورش ندارید!
پس بایسته و شایسته است به جای اینکه مدعی متولی این امر باشید اگر دل تان به حال کودکان می سوزد در مسائل مالی مددیار آموزش وپرورش باشید و به نوعی شما هم در مسائل تعلیم و تربیت بچه ها سهیم باشید نه متولی صزف!
واقعا هرکس از نزدیک به این محیط ها وارد می شود چه ازنظر شرایط محیط فیزیکی و چه از نظر محتوای آموزشی دالش به حال بچه ها می سوزد و من درشگفتم از اینکه چه اصراری هست با این شرایط بچه ها محبوس شوند! کودکان اگر در محیط گرم و عاطفی خانواده باشند بهتر از این است که در چنین مراکزی و زیر نظر مربیان غیرتخصصی تربیت شوند.
بجه ها در این مراکز از دنیای کودکی خویش محرومند و بسیاری از این مراکز مانند کلاس های دبستان کاملا رسمی است و بدون توجه به اصول یازده گانه اقدام به آموزش حروف الفبا هم می کنند و شوربختانه اینکه بعضا به دلیل ناآگاهی از جانب اولیای نوآموزان هم حمایت می شوند! درحالی که چه ضرورتی است برای آموزش زودتر؟!
اگر فرض را بر این بگیریم که کودکی در پیش دبستانی حروف الفبا را کامل فرا گرفته است آیا در کلاس اول آموزش و پرورش برای این گونه دانش آموزان برنامه ی خاصی دارد؟! قطعا نه!
امیداست چاره ای بهتر برای پرهیز از نادیده گرفتن طبیعت کودکان و غنی سازی محیط های آموزشی آنان اندیشیده شود.

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 
منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

یارانه مسکن

کردستان

منتشرشده در نامه های دریافتی
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

درخواست پی گیری

اصفهان

منتشرشده در نامه های دریافتی

نخستین نامه اعتراضی در 27 اردیبهشت ماه 1393 از سوی فرهنگیان بروجرد برای صدای معلم ( سخن معلم سابق ) و خطاب به فانی وزیر وقت آموزش و پرورش ارسال گردید/ نامه ی دوم  فرهنگیان بروجرد در 30 اردیبهشت ماه 1393 با زهم به همان روال در صدای معلم ( سخن معلم سابق ) منتشر گردید/ فرهنگیان بروجرد در 21 خرداد 1393 پس از آن که از نگارش دو نامه قبلی خود به فانی نتیجه ای نگرفتند ؛ نامه ای را خطاب به رئیس جمهور نوشته و برای صدای معلم ارسال کردند/ فرهنگیان شهرستان دلفان نیز در این کنش گری ساکت نبودند .این معلمان در سوم مهر ماه 1393 در نامه ای که خطاب به کریمی فر مدیر کل وقت لرستان نوشته و برای صدای معلم ارسال کردند/ آن چه که در این اختلاف ها بیش از هر چیز و هر کس آسیب می بیند،آموزش و دانش آموزانی هستند که قرار است برای آینده شهر،استان و کشور سودمند باشند و خدمتی بکنند/ پس از دو تماس تلفنی ؛ ایشان گفت که مدیر کل وقتی برای این نشست ندارند و موضوع منتفی شد/ برای برخی و نیز شیرزاد عبداللهی این تصور پیش آمده است که جنس مطالبات معلمان از نوع " انتصابات " با رویکرد " سیاسی "  بوده است اما نگاهی بر محتوای مطالب بالا و نیز آن چه در زیر می آید نشان می دهد که این گونه نیست / جمعی از فرهنگیان ناحیه 1 و 2 خرم آباد ، کوهدشت وحومه ، کوهنانی ، دلفان ، درود ، سلسله و بروجرد در 27 دی ماه 1394 در نامه ای به صدای معلم چنین می نویسند/ در این نامه به موارد مختلفی مانند : وضعیت فن آوری اداره کل و ادارات ، آموزش غیر حضوری و حضوری ضمن خدمت برای همکاران ، استخدام حق التدریس مربیان پیش دبستانی ، سامان دهی و نقل و انتقال معلمان ، وضعیت آزمون ها و امتحانات و... اشاره می شود/ در 27 دی ماه 1393 نامه جمعی از فرهنگیان دلفان و نامه یک معلم دورودی در صدای معلم منتشر می شود/ در 13 آذر ماه  1394 ؛ کیومرث ملکی ؛ مسئول سابق حسابداری آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت در صدای معلم چنین نوشت/ آشفتگی شاید کوتاه ترین، رساترین، و البته مودبانه ترین واژه ای باشد که به یاری آن بتوان شرایط امروز آموزش وپرورش لرستان و به ویژه شهرستان کوهدشت را توصیف کرد/ عزل اینجانب « کیومرث ملکی » مسئول حسابداری آموزش و پرورش کوهدشت بدون کمترین خطایی، از مصادیق و موارد  فوق می باشد، ( گرچه اینجانب تمایلی به ابقاء و ادامه کار  خویش  در این مجموعه را نداشته و ندارم/ همکاران وزیر دستان شما در لرستان که  گروهی کوچک و حلقه ای بسته می باشند، در اتاق هایی که درهایش به روی معلمان بسته شده، می نشینند و در مورد زیربنائی ترین نهاد تعلیم و تربیت و انسان سازی تصمیماتی می گیرند که کمترین آن شکستن حرمت  فرهنگیان و بی اعتنائی به شان این قشر فرهیخته می باشد/ 8 شهریور ماه 1395 ؛ جمعی از جوانان و فرهنگیان این استان در نامه ای که به صدای معلم و خطاب به  ریاست محترم دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشورارسال کردند چنین نوشتند/ از سایت وزین صدای معلم که موجب شد پیام ما به گوش مسئولین محترم برسد سپاسگزاریم/ پس از برکناری کریمی فر و انتصاب دریکوند ، صدای معلم در گزارشی ( این جا ) ضمن اشاره مختصر به روند قضایایی که در دو ماه گذشته شدت گرفته بود مانند احضار و تهدید مدیر سایت عصر دلفان  به اداره آموزش و پرورش دلفان و نیز برخورد توهین آمیزی که با معلم زاغه ای و رتبه نخست اقدام پژوهی کشور صورت گرفته بود از اقدام وزیر آموزش و پرورش در خصوص توجه به افکار عمومی و جلب رضایت معلمان این استان تشکر و قدردانی کرد/ جهت یادآوری باید گفت که صدای معلم برای بار نخست نیست که از مسئولی تشکر و قدردانی کرده است/ آیا تشکر از یک مدیر که به خواسته های معلمان توجه کرده است دلیل بر خروج از " بی طرفی " است/ تاکنون کنش گری معلمان لرستان در هیچ استانی روی نداده است/ معلمان این خطه از کشورمان نشان داده اند که بر خلاف وضعیت حاکم فعلی که بی تفاوتی و سکوت است با قضایا برخورد فعال داشته اند/ نتیجه منطقی این گزاره تقویت رفتارهای جمع گرایانه که ویژه کشورهای جهان سوم و عقب مانده است و گریز از روی آوردن به رفتارهای " فردگرایانه " مبنی بر مسئولیت پذیری هر فرد در برابر جامعه می باشد/ این انسان ها هستند که محیط را می سازند و تصور تغییر در نرم افزارها بدون پی ریزی و طراحی تحول در ذهن و تفکر افراد نوعی ساده کردن افراطی مساله و سطحی نگری  نسبت به کنش های اجتماعی است/ دوستان و نخبگان جامعه باید سعی کنند تا با پرهیز از ادبیات پوپولیستی و در جهت تقویت مبانی دموکراسی و نیز نهادهای آن که رکن چهارم آن " رسانه " می باشد سهیم و موثر باشند...

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور