در این یادداشت سعی می کنم تا نگاهی تاریخی و نقادانه بر واقع رخ داده در آموزش و پرورش لرستان داشته باشم ضمن آن که به موضوعات و مطالب اشاره شده توسط آقای شیرزاد عبداللهی در یادداشت اخیرشان ( این جا ) اشاراتی خواهم داشت .
فانی که يك ماه و 17 روز از مدیرتش بر وزارتخانه نگذشته بود در 23 آذرماه 1392 طی حکمی گودرز کریمیفر را به جای سيدحجتالله کلانتري به عنوان مدیر کل آموزش وپرورش استان لرستان منصوب کرد. کریمیفر (بازوند) دارای دکترای ادبیات تطبیقی متولد 1350 و اهل كوهدشت لرستان است .در سابق کریمی فر این عناوین به چشم می خورد :
مدير دبیرستانهاي شهرستان خرمآباد
رييس آموزش و پرورش شهرستان معمولان
نمایندهی رؤساي آموزش و پرورش استان لرستان در شورای برنامهریزی
رئیس گروه طرح و برنامه آموزش و پرورش استان لرستان
دبیر شورای برنامهریزی آموزش و پرورش استان لرستان
مدیرکل آموزش پرورش استان با شروع فعالیت خود نیز به سان سایر مدیران دولت تدبیر و امید شروع به تغییر و تحول در مدیریت آموزش پرورش شهرستانها و معاونین خود کرد .
کریمیفر صبح یکشنبه ۱۶ خردادماه 1395 در نشست معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش با مدیران و رؤسای مناطق آموزش و پرورش استان در سالن همایش پردیس تربیت معلم علامه طباطبایی خرمآباد در مورد انتصابات خود چنین گفت :
" «انتصابات براساس شاخصهای کمیته انتصابات انجام میشود که در این شاخصها قبولی در آزمون سندهای بالادستی آموزش و پرورش از قبیل سند تحول بنیادین و دیدن مهارتهای مدیریتی هم لحاظ شده است».
کریمی فر همچنین تاکید کرد : " «ما از اشخاص که میخواهند مدیر بشوند حتماً آزمون سند تحول بنیادین و مهارتهای مدیریتی میگیریم و این برای آن است که شایستهسالاری به صورت نسبی و نه مطلق رعایت شود».
با این اوصاف ، فرهنگیان و معلمان بروجرد طی نامه های مختلفی که به صورت فردی و گروهی برای صدای معلم ارسال می کردند به این روند معترض بودند .
نخستین نامه اعتراضی در 27 اردیبهشت ماه 1393 از سوی فرهنگیان بروجرد برای صدای معلم ( سخن معلم سابق ) و خطاب به فانی وزیر وقت آموزش و پرورش ارسال گردید . ( این جا )
در بخشی از این نامه چنین آمده بود :" شنیده ها حکایت از آن دارند که ریاست آموزش و پرورش بروجرد در دولت احمدی نژاد با حمایت یکی از نمایندگان بروجرد دوباره در تلاش است که ریاست آموزش وپرورش بروجرد را به دست گیرد ؛ مدیری که گرایشی کاملا معارض را در دوره تبلیغات ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی از خود نشان داده است، با وجود آن که در میان فرهنگیان حامی دولت دکتر روحانی در شهرستان بروجرد که اکثریت را دارا می باشند افرادی توانرمند، پویا، فعال و با سابقه درخشان آموزشی وپژوهشی موجود می باشند که مایه فخر و مباهات بروجرد و ایران زمین می باشند،حال چگونه ممکن است مدیری که با دولت هماهنگ نیست و اعتقاد عملی به دولت تدبیر و امید ندارد دوباره سکاندار دستگاه تعلیم و تربیت شود ؟ آیا انتصاب چنین مدیری دهن کجی به حامیان دلسوز دولت تدبیر وامید نیست؟ این چه معامله ای است که در صورت صحت آن، برای تمامی طرفداران دولت دکتر روحانی زجرآورخواهد بود؟ مدیری که در زمان مدیریت خود حتی از نیروهای غیر همفکر در سمت معاونت مدرسه استفاده نمی کرد...
حتی دبیرانی که به عنوان سر گروه آموزشی توسط همکاران انتخاب می شدند را رد صلاحیت می کرد و بیان می کرد که یکی از افتخارات من این است که انتخاب سرگروه های آموزشی را انتصابی کرده ام ! مدیری که به کیفیت آموزشی بی توجه بود و از خلاقیت لازم جهت تحول در آموزش و پرورش بی بهره بود.
نامه ی دوم فرهنگیان بروجرد در 30 اردیبهشت ماه 1393 با زهم به همان روال در صدای معلم ( سخن معلم سابق ) منتشر گردید . ( این جا ) :
" بعد از حماسه سیاسی 24 خرداد 1392شوق امید به تغییر در مدیریت دستگاه تعلیم و تربیت وبه کار گیری نیروهای توانمند،شایسته و هماهنگ با دولت تدبیر و امید در میان فرهنگیان حامی دولت دکتر روحانی ایجاد شد ولیکن متأسفانه بنا به دلایل متعدد هنوز این تغییرات که مطلوب و خواست قاطبه فرهنگیان است صورت نگرفته است...."
فرهنگیان بروجرد در 21 خرداد 1393 پس از آن که از نگارش دو نامه قبلی خود به فانی نتیجه ای نگرفتند ؛ نامه ای را خطاب به رئیس جمهور نوشته و برای صدای معلم ارسال کردند . ( این جا ) . در بخشی از این نامه چنین آمده بود :
" آقای رییس جمهور!
بدیهی است که یکی ازاصول اولیه دموکراسی وبه تعبیر ما « مردم سالاری دینی » گردن نهادن به رای وخواسته اکثریت مردم است ؛ اگر قرار است رییس جمهوری به اریکه ی قدرت برسد و مدیران لایه های میانی و پایانی دولت قبل همچنان عهده دار امور باشند پس این همه هزینه های مادی و معنوی برای موضوع استراتژیک انتخابات چه مفهومی پیدا می کند؟ اراده مردم برای تغییر درنظام مدیریتی چه می شود؟ در این صورت ، آیا قواعدبازی به سُخره گرفته نمی شود؟ آیا برخی از تحریمی ها که درهیچ انتخاباتی شرکت نمی کنند حق ندارند با تمسخر به ما بگویند: " به این دلایل است که ما مشارکت نمی کنیم!
جناب آقای روحانی!
پس از این که حضرت عالی به مسند قدرت رسیده اید ، ره آورد ما از دولت تدبیر و امید در شهرستان بروجرد ازمجموع 50 مدیرخرد و کلان تنها جابه جایی دو مدیر بوده است ؛ یکی فرماندار، که حضرت عالی از داستان دراماتیک وی در رابطه با سفرحاج سیدحسن خمینی به بروجرد نیک آگاهید و مدیری دیگر که از ستاد جناب جلیلی تشریف آورده اند! و آه وافسوس برای مدیر سلف او. داستان تغییر مدیریت آموزش و پرورش که به یک تراژدی مانده است! پس از 8 ماه کش و قوس هنوز مدیر کل سازمان آموزش و پرورش استان به خاطر دخالت غیر قانونی یکی از نمایندگان بانفوذ شهر، جسارت انتصاب یکی ازنیروهای نزدیک به گفتمان دولت تدبیر وامید را ندارد. فرآیند بنیانی تعلیم وتربیت ماه هاست درلهیب کشمکش های سیاسی ،می سوزد.
آقای رییس جمهور!
خواهشمندیم در راستای صیانت از شاه کلید شعار های انتخاباتی خویش – اعتدال- اجازه ندهید افراطیونی که به اراده مردم باور ندارند ، همچنان جولان دهند و دل امیدواران را ریش دارند.... "
فرهنگیان شهرستان دلفان نیز در این کنش گری ساکت نبودند .این معلمان در سوم مهر ماه 1393 در نامه ای که خطاب به کریمی فر مدیر کل وقت لرستان نوشته و برای صدای معلم ارسال کردند ( این جا ) به مواردی اشاره کردند :
"... مدارس شهرستان دلفان در آغاز سال تحصیلی رنگ و بوی شادابی و طراوت نداشته و به جرات سوگند یاد می کنیم که اکثر همکاران هنوز ابلاغ نداشته و وضعیت نابه سامانی بر آموزش و پرورش حاکم است. هر چند مقطع ابتدایی تا حدی فعالیت داشته است.
2- روند نقل و انتقالات در شهرستان دلفان به دور از دستورالعمل و خلاف مقررات و آیین نامه ها بوده است. هر چند انصافا نباید زحمات دوستان و عزیزان همکار در اداره امور اداری شهرستان را نادیده گرفت و جای تقدیر از آنها هست. اما کارشناسان شما در اداره کل که برای خود اداره ای هستند بدون ضوابط و خارج از دستورالعمل نسبت به نقل و انتقال افراد دارای بند پ اقدام نموده و آرشیو آن ها به اسم وجود دارد . این در حالی است که بعضی همکاران با سنوات بالا که به طور واقعی طعم غربت را در شهرستان چشیده اند از این مزیت برخوردار نبوده و دیگر هیچ انگیزه ای برای کار ندارند.
آنچه حضرت عالی در برنامه شبکه افلاک فرمودید حاکی از این بود که شفاف ترین نقل و انتقال را داشته اید.
3- در زمینه تبدیل وضعیت تا حد متوسط خوب عمل شده اما در بعضی جاها به ناحق و با توجه به گرایش های سیاسی این عمل انجام شده که این اسامی نیز در آرشیو و وجود داشته و در صورت لزوم به حضور حضرت عالی اعلام می گردد.
4- مورد اخیر که دل هر همکاری را آزرده می کند مربیان پیش دبستانی خانم این شهرستان بوده. ما خود مخالف آرای دیوان عدالت بوده و هستیم.این نوع روند استخدام را نمی پسندیم. اما از طرفی وقتی استخدام های قبلی زمان آقای... مدیر کل سابق را می بینیم . بدون ضوابط بالاترین درصد نیروهای غیربومی را به این شهرستان اختصاص دادند بدون اینکه باز افراد بومی خودمان را به ما بدهند و بعد از دو سال کم کم آنها را به شهرستان های خودشان انتقال می دهید.
آیا روا نیست دلفان نیز یک بار از این نعمت برخوردار شود؟
آیا روابط عمومی اداره کل در برابر خبرگزاری نسیم دلفان از خود پاسخ قانع کننده ای دارد که خانواده های این مربیان و فرهنگیان شهر را قانع و راضی نماید ؟
چرا رئیس اداره آموزش و پرروش نورآباد سامان دهی مربیان پیش دبستانی را به آموزش و پرورش استان لرستان ارسال نموده و برای جذب این مربیان اعلام آمادگی کرده اما اظهار می دارد خود مسئولین استان تصمیم گرفته اند که این مربیان را در مناطق شرقی استان لرستان سامان دهی کند ؟حال باید مسئولان آموزش و پرورش استان لرستان جوابگوی این سوال باشند که علی رغم اعلام نیاز مسئولین آموزش و پرورش دلفان چرا هیچ سهمیه ای برای مناطق غربی استان لرستان در نظر گرفته نشده است؟
آیا این بی عدالتی نیست که یک زن با فرزندان خود برای کاری قراردادی راهی روستاهای دور افتاده در شهرستان های شرقی استان لرستان گردد در حالی که روستاهای خود شهرستان ما نیازمند معلم می باشد؟ آیا می دانید که در زمان مدیر کل سابق نیروی بومی ما را به دورترین نقطه کاکاوند فرستادند ونیروهای بند پ که اسامی آنها در ذهن و آرشیو می باشد به مرکز شهر ما آمده اند؟
البته جای سؤال دارد که چرا آموزش و پرورش دلفان بدون بررسی کارشناسی شده برای جذب بانوان مورد بحث اعلام نیاز نکرده بود؟ بایستی از مسئولین این اداره پرسید اگر کارتان درست و اصولی و کارشناسی شده بود پس چرا امروز بعد از این که ابلاغیه خانم های مذکور برای شهرستان های اشترینان ، بروجرد ، دورود ، ازنا و الیگودرز به آنان داده شد ، حالا قانع شدید که برای به کارگیری شان اعلام نیاز کنید؟
آیا این اعلام نیاز دیر هنگام نشان دهنده تصمیم غیر کارشناسی شده اول تان در خصوص عدم اعلام نیاز نیست؟
آیا نامه دقایق آخر برای اعلام نیاز که در واقع نمادین و برای رفع تکلیف بوده نوش داروی بعد از مرگ سهراب نیست؟ از طرفی این احتمال می رود که تمام این ماجرا برنامه ریزی شده باشد. چون این مربیان پیش دبستانی با شکایت به مراجع قانونی پی گیر استخدام خود شدند و نهایتأ رأی دیوان عدالت اداری به نفع آنان صادر شد ، حالا با این کار می خواهند آنان را وادار نمایند از ادامه کار و استخدام انصراف دهند و در واقع از کرده خود پشیمان شان نمایند.
« محمدرضا نیک نژاد » در یادداشتی در مورد وضعیت این استان چنین نوشت ( این جا ) :
پس از برگزاری انتخابات در بسیاری از استان ها ستادهایی برای تعیین مقام های استانی از جمله مدیریت آموزش و پرورش تشکیل گردید. در استان لرستان و شهرستان های آن نیز چنین شد. این ستاد در بسیاری از شهرستان های استان توانست مدیر هم سو با دولت را معرفی و سپس به مدیریت بگمارد. اما در بروجرد از روز پس از انتخابات یکی نمایندگان پر نفوذ شهر در کار برگزیدن مدیر آموزش و پرورش شهرستان ورود پیدا کرده و با سنگ اندازی های گوناگون و فشارهای فراوان در کار ستاد برگزیدن مدیران این شهرستان دست اندازهای بلندی پدید آورد. این سنگ اندازی ها به گونه ای بود که تا ماه ها آموزش و پرورش بروجرد نتوانست رییس خود را بشناسد و در روند اجرایی آن دشواری های فراوانی به وجود آمد. این نماینده بروجرد تاکید داشت که گزینه مورد نظر او به مدیریت برسد و این گزینه کسی نبود جز رییس پیشین آموزش و پرورش آن شهرستان،که در ماه های واپسینِ دولت دهم از کار برکنار شده بود!
بزرگ ترین ویژگی این فرد نزدیکی به پایگاه سیاسی نماینده شهر بود. اختلاف ها آن چنان بالا گرفت که مدیریت آموزشی استان وادار به رایزنی با وزارت خانه و شخص وزیر شد. وزیر نیز در پایان سفارش کرد که خواسته های نماینده اصول گرای شهر برآورده شود! در میانه ی بگو - مگوها پیشنهاد می شود که رییس اداره را نماینده مجلس برگزیند!!! و پنج معاون او را ستاد اعتدال معرفی نماید.به این ترتیب پنج معاون از نیروهای حامی دولت بودند و رییس از اصول گریان نامدار شهرستان. رییس اداره از مدیرکل استان ابلاغ گرفت و به ریاست رسید اما تا مدتی زیر بار امضای ابلاغ معاون ها نمی رفت ، تا این که فشارها او را وادار به امضا نمود. اکنون نیز این اختلاف ها وجود دارد و حتی برای جابه جایی یک مدیر یا معاون مدرسه نیز زخمِ اختلاف،دهان باز می کند و بحرانی تازه پدید می آورد.
بی گمان ، آن چه که در این اختلاف ها بیش از هر چیز و هر کس آسیب می بیند،آموزش و دانش آموزانی هستند که قرار است برای آینده شهر،استان و کشور سودمند باشند و خدمتی بکنند. سرنوشت گروه گسترده ای از فرزندان این مرز و بوم در گرو اختلافات سیاسی جناح های درگیر در کشور بوده و تنها کسانی که در این بازی ها آسیب می بینند نوباوگان کشورند. اما :
1- تا آنجا که می دانیم نمایندگان مجلس حق هیچ گونه ورود به گستره های اجرایی ندارند و این گونه دخالت ها بیرون از وظیفه نمایندگی بوده و دخالت یک قوه در اختیارات قوه دیگر است و بی گمان غیر قانونی.
2- وزیر باید بداند که در شرایط کنونی کشور و نفوذ فراوان سیاسی – جناحی گروه های گوناگون نمی توان آموزش و پرورش را غیر سیاسی و غیر جناحی نمود. گرچه این دیدگاه بسیار مترقی و درست است،اما ساختار کنونی آموزش و پرورش این اجازه را نمی دهد که جناح های رقیب در کنار یکدیگر و برای هدفی مشترک تلاش کنند و در پیروزی ها و شکست ها با هم شریک شوند. بنابراین برای پیشبرد دیدگاه ها و برنامه هایتان بهتر آن بود شما هم مانند دیگر وزیران دگرگونی را از معاونان آغاز می کردید تا به مستخدمان می رسیدید! تا شاهد کمترین سنگ اندازی ها در برابر برنامه هایتان باشید. بی گمان رییس اصول گرا نمی تواند با پنج معاون اعتدالگرا کار کند،مگر آن که از این سازش هدف ویژه ای را دنبال نماید!
این در حالی بود که فرهنگیان و معلمان لرستان همچنان با گذاشتن نظرات و نیز سایر نامه ها ، اعتراض خود را به این روند اعلام می کردند .
در این راستا صدای معلم تصیم گرفت تا نشستی با مدیر کل آموزش و پرورش لرستان داشته باشد .
طی تماس تلفنی که با رئیس روابط عمومی این اداره کل داشتم ، موضوع را به آقای قربانی منتقل کردم .
پس از دو تماس تلفنی ؛ ایشان گفت که مدیر کل وقتی برای این نشست ندارند و موضوع منتفی شد !
موضوع به این جا ختم نشد ...
برای برخی و نیز شیرزاد عبداللهی این تصور پیش آمده است که جنس مطالبات معلمان از نوع " انتصابات " با رویکرد " سیاسی " بوده است اما نگاهی بر محتوای مطالب بالا و نیز آن چه در زیر می آید نشان می دهد که این گونه نیست .
جمعی از فرهنگیان ناحیه 1 و 2 خرم آباد ، کوهدشت وحومه ، کوهنانی ، دلفان ، درود ، سلسله و بروجرد در 27 دی ماه 1394 در نامه ای به صدای معلم چنین می نویسند : ( این جا )
" جناب آقای مدیر کل ؛ همزمان با انتخاب شما به عنوان مدیر کل، موجی از شادی و آرزو وجود فرهنگیان لرستان را فرا گرفت چون اعتقاد داشتیم که نیروی اعتدال هستید و با تدبیر و امید آمده اید.
این شادی و آرزو با بعضی تحولات خوب آغاز شد و باید از طرح ها و برنامه های خوبی که داشتید تقدیر و تشکر نماییم.اما متاسفانه تیم همکاران جنابعالی در زمان اندکی به یک باره امیدها را به یاس و تدبیر را با بی تدبیری جابه جا نمودند که لازم می دانیم تا دیر نشده این نکات را یاد آور شویم.کیست که نخواهد استانش در کشور الگو و سرآمد باشد؟ ما هم به دور از مسائل سیاسی و به عنوان همکاران تان در مدارس این نکات را دیده و شنیده ایم و از کارهای خوب شما تقدیر و این موارد را به اطلاع جنابعالی می رسانیم :
در این نامه به موارد مختلفی مانند : وضعیت فن آوری اداره کل و ادارات ، آموزش غیر حضوری و حضوری ضمن خدمت برای همکاران ، استخدام حق التدریس مربیان پیش دبستانی ، سامان دهی و نقل و انتقال معلمان ، وضعیت آزمون ها و امتحانات و... اشاره می شود .
در 27 دی ماه 1393 نامه جمعی از فرهنگیان دلفان و نامه یک معلم دورودی در صدای معلم منتشر می شود . ( این جا )
در 13 آذر ماه 1394 ؛ کیومرث ملکی ؛ مسئول سابق حسابداری آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت در صدای معلم چنین نوشت ( این جا ) :
" آشفتگی شاید کوتاه ترین، رساترین، و البته مودبانه ترین واژه ای باشد که به یاری آن بتوان شرایط امروز آموزش وپرورش لرستان و به ویژه شهرستان کوهدشت را توصیف کرد .اخیرا آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت در اقدامی غیر قانونی و در حرکتی کاملا سیاسی و جهت دار مبادرت به ورود زود هنگام در عرصه انتخابات مجلس دهم نموده و در همین راستا با مجبور نمودن افراد جهت شرکت درجلسات انتخاباتی و بیعت با افرادی خاص که سال هاست دچار مرگ سیاسی شده اند، قصد حمایت و احیاء مجدد ایشان را دارند به طوری که در صورت استنکاف افراد از حضوردر جلسات آقایان ،با لغو ابلاغ و یا تهدید به آن مواجه می شوند.
عزل اینجانب « کیومرث ملکی » مسئول حسابداری آموزش و پرورش کوهدشت بدون کمترین خطایی، از مصادیق و موارد فوق می باشد، ( گرچه اینجانب تمایلی به ابقاء و ادامه کار خویش در این مجموعه را نداشته و ندارم ) ؛ اما از آنجا که پست حسابداری به علت داشتن آیین نامه و دستور العمل انتصابات و حساسیت های امور مالی بایستی بر اساس فرآیند قانونی انجام پذیرد ؛ از جمله این که براساس مواد ۳۴و ۳۶ قانون محاسبات،می بایست عزل و نصب حسابداران مناطق با هماهنگی اداره دارایی صورت پذیرد و حتی برای نصب عامل ذیحساب نیز همین فرآیند بایستی طی شود.
وزیر محترم !
همکاران وزیر دستان شما در لرستان که گروهی کوچک و حلقه ای بسته می باشند، در اتاق هایی که درهایش به روی معلمان بسته شده، می نشینند و در مورد زیربنائی ترین نهاد تعلیم و تربیت و انسان سازی تصمیماتی می گیرند که کمترین آن شکستن حرمت فرهنگیان و بی اعتنائی به شان این قشر فرهیخته می باشد . برای اینجانب و خیل عظیمی از فرهنگیان لرستان ، چندین سوال مطرح می گردد که امیدوارم وزیر محترم ، مسئولان استانی، دستگاه های نظارتی و سازمان بازرسی پاسخ گو باشند:
۱ - آیا سکوت و عدم پیگیری در قبال این تخلفات محرز فقط در حوزه استان لرستان باید اتفاق بیفتد ؟
۲ - تا چه زمانی نظام آموزشی بایستی فدای سیاست زدگی شود و هر بار نیز مسئولان استانی آن را کتمان کنند (کتمان این واقعیت در آموزش و پرورش لرستان به مثابه انکار خورشید است.)
۳_ آیا هنگام آن فرا نرسیده است که بخشی از عدم توسعه یافتگی خویش را در عدم مدیریت صحیح و کارآمد و ناشایستگی برخی از مسئولان اجرائی سیاست زده استان جست و جو کنیم
.
* 8 شهریور ماه 1395 ؛ جمعی از جوانان و فرهنگیان این استان در نامه ای که به صدای معلم و خطاب به ریاست محترم دیوان عدالت اداری و سازمان بازرسی کل کشورارسال کردند چنین نوشتند ( این جا ) :
" آنچه امروز در لرستان به چشم می خورد وضعیت بسیار نامطلوبی است که متاسفانه مدیر کل آموزش و پرورش و واحد حقوقی و حراست و ارزیابی این اداره کل گویا در جریان امور نیستند و چشمان خود را بسته اند و مرتبا به عملکرد دولت قبل ایراد می گیرند که استخدام ها غیر قانونی بوده است .
اینان به راستی اگر منافعی ندارند ؛ چرا مدیرانی که گواهی های خلاف واقع را مهر و امضاء می نمایند توبیخ و برخورد نمی کنند؟
.... فقط مدیران متخلف استان لرستان هستند که افراد و اقوام سببی و نسبی خود را با گواهی های جعلی و غیر واقع روانه دیوان نموده و متاسفانه شخص مدیر کل و واحدهای ارزیابی و حراست نیز هیچ گونه اقدامی در این زمینه مهم انجام نداده و دستگاه تعلیم و تربیت لرستان را رو به فنا می برند و گل های نوشکفته این دیار در حال پر پر شدن هستند.
خدایا تو شاهد باش که این مطلب بر اساس واقعیات بوده و هیچ گونه غرض سیاسی و... در کار نبوده است.
از سایت وزین صدای معلم که موجب شد پیام ما به گوش مسئولین محترم برسد سپاسگزاریم .
پس از برکناری کریمی فر و انتصاب دریکوند ، صدای معلم در گزارشی ( این جا ) ضمن اشاره مختصر به روند قضایایی که در دو ماه گذشته شدت گرفته بود مانند احضار و تهدید مدیر سایت عصر دلفان به اداره آموزش و پرورش دلفان و نیز برخورد توهین آمیزی که با معلم زاغه ای و رتبه نخست اقدام پژوهی کشور صورت گرفته بود از اقدام وزیر آموزش و پرورش در خصوص توجه به افکار عمومی و جلب رضایت معلمان این استان تشکر و قدردانی کرد .
« شیرزاد عبداللهی » در یادداشت اخیر خود ضمن طرح پرسش هایی مانند :
" آیا واقعا برکناری مدیرکل لرستان نتیجه کنش اعتراضی جمعی از معلمان استان لرستان بود؟ آیا چنین الگویی در استان های دیگر هم می تواند موثر باشد ؟ آیا جانشین مدیرکل سیاست متفاوتی در رابطه با معلمان در پیش می گیرد...
ایشان در نهایت ؛ برکناری مدیر کل این استان را نتیجه شکاف و دعوا بین مدیران طرفدار دولت در استان لرستان دانسته و نقش افکار عمومی ، کنش گری معلمان و پی گیری های آنان را در این مدت نسبتا طولانی نادیده می گیرد !
ایشان در تحلیلی پژوهش گونه چنین می نویسد :
" تا جایی که من دنبال کرده ام دلیل برکناری مدیرکل آموزش و پرورش لرستان،ربطی به پاسخ گو نبودن و نداشتن تعامل با معلمان و رسانه های مستقل نداشته است. اختلاف کریمی فر با استاندار و مخصوصا آقای خجسته پور فرماندار خرم آباد (مسوول ستاد دکتر روحانی در استان لرستان) دلیل اصلی عزل وی بوده و ریشه ماجرا به اختلافات سیاسی مسئولان دولتی استان بر سرنتایج انتخابات 7 اسفند 94 است. انتخاباتی که نتیجه آن برای طرفداران دولت فاجعه بار بود. از 9 نماینده منتخب استان لرستان 7 تن اصول گرا ، یک تن اصلاح طلب و یک نفر مستقل هستند. معمولا بعد از هر شکستی طرف بازنده دچار اختلاف می شود و همه دنبال مقصر می گردند. ظاهرا از دید استاندار و برخی مدیران دیگر کریمی فرد و مدیران زیر مجموعه او عامل این شکست بوده اند .... "
اگر آن گونه که عبداللهی می اندیشد و باور دارد ؛ این برکناری از پس لرزه های انتخابات مجلس در هفتم اسفند ماه سال 94 بوده پس چرا پس از گذشت بیش از 10 ماه خود را نشان داده است ؟
عبداللهی در بخش دیگری با آن که به گونه تلویحی از صدای معلم به عنوان " رسانه مستقل " نام می برد اما نامه های منتشر شده در صدای معلم را درواقع نوعی فضاسازی و تبلیغات برای طرحی می داند که گردانندگان آن افراد دیگری بودند .
حال این افراد چه کسانی هستند مشخص نیست .
عبداللهی در بخشی از یادداشت خود یک اصل منطق را چنین یادآوری می کند :
" بین دو رویداد پشت سر هم نمی توان رابطه علت و معلولی ایجاد کرد. مثلا اگر چند بار اتفاق ب بعد از اتفاق الف بیفتد نمی توانیم بگوییم الف علت ب است .... "
در واقع ایشان سیر تاریخی این همه وقایع و پتانسیل اعتراضی نهفته در افکار عمومی معلمان را عامدا نادیده می گیرد اما دلایل و براهینش مبنی بر آن که برکناری کریمی فر حتما بر مبنای دعوای مدیران فوقانی و یا پس لرزه های انتخابات مجلس 94 است را کافی و وافی دانسته در حالی که بر مبنای همان اصل منطق این ها منطقا نمی توانند منجر به تایید فرضیه مورد نظر ایشان باشند !
عبداللهی تشکر و قدردانی صدای معلم از اقدام وزیر آموزش و پرورش را دلیل لازم و کافی برای خروج صدای معلم از دایره " بی طرفی " دانسته و هشدار می دهد وارد فضاسازی های رسانه ای اصحاب قدرت و... نشود .
جهت یادآوری باید گفت که صدای معلم برای بار نخست نیست که از مسئولی تشکر و قدردانی کرده است .
صدای معلم در زمان برکناری مدیر آموزش و پرورش دلفان ( این جا ) و نیز تغییر مدیر آموزش و پرورش کوهدشت ( این جا ) نیز همین رویه را انجام داده و از مدیر کل سابق بابت توجه به افکار عمومی تشکر و قدردانی کرده بود .
حال پرسش این است که آیا تشکر از یک مدیر که به خواسته های معلمان توجه کرده است دلیل بر خروج از " بی طرفی " است ؟
آیا باید در برابر اقدامات دیگران بی تفاوت بود ؟
هر رسانه ای خط مشی خاص خودش را دارد و مشی صدای معلم نیز تفکر نقادی و توجه به جنبه های مثبت و نیز منفی و تقویت آن ها و به نوعی فرهنگ سازی برای ارتقای سطح آگاهی معلمان است .
از نظر نگارنده ، تاکنون کنش گری معلمان لرستان در هیچ استانی روی نداده است .
معلمان این خطه از کشورمان نشان داده اند که بر خلاف وضعیت حاکم فعلی که بی تفاوتی و سکوت است با قضایا برخورد فعال داشته اند .
آیا تغییر یک مدیر که بر اساس شواهد مبتنی بر خواست و اراده عمومی بوده است و نادیده گرفتن آن و محدود کردن آن به چند الزام ناکافی به نوعی جفا در حق مردم و افکار عمومی نیست ؟
فرمول تشکل را نفی کردن و تعمیم آن به نسخه " رسانه " با کدام اصول " کنش گری " و " مطالبه گری " سنخیت و تجانس دارد ؟
پیشنهاد عبداللهی برای آلترناتیو این وضعیت در خلا آن دو چیست ؟
ممکن است این وضعیت مورد رضایت ما نباشد اما مشاهده این فعالیت های مستمر رسانه ای معلمان لرستان و نیز برگزاری مراسم تودیع و معارفه ای که سالن از جمعیت لبریز بوده است و مدیر کل جدید را مورد تشویق های متوالی و مکرر قرار داده اند ؛ نمی تواند ناشی از ارزش های دموکراسی باشد ؟
عبداللهی در پایان می نویسد :
" مدیران مستقر و منتظرالریاسه ها از هر سنخی می خواهند به معلم ها القا کنند که تغییر و تحول یعنی اینکه مثلا کریمی فر برود و معاون او دریکوند بیاید. یا فانی برود و دانش آشتیانی بیاید .در حالی که تغییر چهره های پشت میزنشین مشکلی را حل نمی کند. تغییر رویه ها ، تغییر سیاست ها و تغییر برنامه ها مهم است. در وزارتخانه، آقای بطحایی را از معاونت پشتیبانی برداشتند و فرزانه را جایش گذاشتند. چه تغییری ایجاد شد؟ مگر فرزانه می تواند پول خلق کند؟ یا مثلا با عوض کردن کفاش معاون پرورشی، سیاست های امور تربیتی عوض شد؟ در شهرستان ها وضع از این هم بدتر است... "
نتیجه منطقی و نهایی این گزاره ها در نهایت نفی اصل " تفاوت های فردی " است .
این که انسان ها اساسا فاقد هویت و اصالت هستند و اصولا هیچ تفاوتی بین آدم ها مطرح نیست و در واقع این " محیط " است که در نهایت همه چیز را تعیین می کند .
طرح چنین فرضیه ای اولا مخالف با اصول بدیهی علمی مبنی بر تعامل دو عامل " ذات و اکتساب " در تعیین برآیند رفتار فرد در جامعه و سازمان می باشد .
دوما نتیجه منطقی این گزاره تقویت رفتارهای جمع گرایانه که ویژه کشورهای جهان سوم و عقب مانده است و گریز از روی آوردن به رفتارهای " فردگرایانه " مبنی بر مسئولیت پذیری هر فرد در برابر جامعه می باشد . ( این جا )
نباید فراموش کرد که ساختار ، راهبردها و برنامه ها حاصل کنش و واکنش میان افراد در بردارهای طولی و عرضی است .
این انسان ها هستند که محیط را می سازند و تصور تغییر در نرم افزارها بدون پی ریزی و طراحی تحول در ذهن و تفکر افراد نوعی ساده کردن افراطی مساله و سطحی نگری نسبت به کنش های اجتماعی است .
دوستان و نخبگان جامعه باید سعی کنند تا با پرهیز از ادبیات پوپولیستی و در جهت تقویت مبانی دموکراسی و نیز نهادهای آن که رکن چهارم آن " رسانه " می باشد سهیم و موثر باشند .
نظرات بینندگان
تنها را اعتراض دسته جمعی به روحانی است از هر نوع مکاتبه با دفتر ریاست جمهوری آن هم روزانه هزار نامه
۱-اکثریت فرهنگیان دلفان،تفکراصلاح طلبی دارند،آیامیتوان پذیرفت که اصلاح طلبان دردولت تدبیروامیدمغضوب مدیریتی قرارگیرندکه تنهاتخصصش،انعطاف پذیری اعجاب انگیزدرتغییرمواضع سیاسی است.این پدیده محترم نرم تن،لفظاادعای اصلاح طلبی دارند،امادرعمل آرائشان به صندوق اصولگرایان مخالف دولت ریخته میشود.
۲-مدیریت آ.پ دلفان ومعاونینش دراقدامی انحصارطلبانه ابلاغ تعدادی ازاصلاح طلبان رادرراستای اطاعت ازعمّال نماینده عضوجبهه پایداری،لغوابلاغ نموده اند.
۳-مدیرمسئول سایت اصلاح طلب عصردلفان بخاطرانتقادازنماینده اصولگرای مخالف دولت دراقدامی عجولانه احضاروتهدیدشد
۴-حاکمیت خان وخان بازی دراین مدیریت باعث به حاشیه رفتن نیروهای تحصیلکرده وتواناشده است،تقریباتمام وابستگان نسبی وسببی مدیریت محترم،حتی باکمترین تجربه،مدیرومعاون وکادراداری هستند۵-انحصارطلبی درحلقه محدودمدیریت وعدم توجه به خردجمعی اصلاح طلبان کاملامشهوداست.
ازجناب دریکوندخواستاریم هرچه سریعتربه اوضاع نابسامان وبحرانی این مدیریت پایان دهند.اصلاح طلبان واقعی بخاطرعدم تمکین ازمدیرواعوانش درجمایت ازکاندیداصلاح طلب موردغضب قرارگرفته اند،لطفابه حکومت نرم تنان سیاست آ.چ.پ دلفان پایان دهید.
دوست عزیز
دلفانی اصلاح طلب
ضمن تشکر از نکاتی که فرمودید .
قبلا هم گفتم و تاکید می کنم :
خوشبختانه معلمان لرستان کنش گران خوبی بودند و حق شان بود که از این تغییر بهره مند شوند و از این نظر شایسته تحسین هستند .
مدیر کل جدید هم نباید از نظارت شما و رسانه غافل شود .
همیشه به یاد داشته باشید ضعیف ترین مدیر اگر نظارت باشد به قوی ترین مدیر تبدیل می شود و بر عکس .
پایدار باشید .
این افراد دشمن درجه یک معلمین دلسوز و زحمت کش هستند
به خصوص حراست و ارزیابی عملکرد شمشیر را از رو بستن علیه معلمان مظلوم
و تشکر از همکاران استان لرستان بخاطر پیگیری مطالباتشان و تحقق بخشیدن به خواسته های معقول و قانونی.
بنده چگونه می توانم تلفنی با شما صحبت کنم
ممنونم از شما
آقای اکبر
شماره سایت در صفحه نخست می باشد .
در خدمت شما هستیم .
پایدار باشید .