متاسفانه درس جامعه شناسی نه خلاصه در چند واژه است و نه در یک خط؛ اما هنوز پاسخ نامه های سوالات نهایی فقط یک جواب را معیار قرار میدهند و با این کار حق خیلی از دانش آموزان ضایع می شود.
معلم ها نگاه تخصصی خودشان را دارند و برداشت های منطقی و مختلف از مفاهیم دارند ؛ پس چرا باید دانش آموز صرفاً به خاطر ننوشتن عین جمله کتاب نمره از دست بدهد؟
مسئولان محترم
اگر دغدغه عدالت آموزشی دارید، پاسخ نامه ها را منعطف و کامل بنویسید، فارغ از اینکه چند صفحه شود تا حق کسی پایمال نشود.
طراحان محترم سوالات نهایی جامعه شناسی
با توجه به ماهیت عمیق و تفسیری درس جامعه شناسی، لازم است پاسخ نامه ها فراتر از عبارات محدود و کلیشه ای باشند.
وقتی برداشت معلمان تخصصی متنوع است، نباید دانش آموزان صرفاً به خاطر اختلاف تعبیر یا نوشتن پاسخی صحیح اما غیرکلمه به کلمه با پاسخ نامه، بی دلیل نمره از دست بدهند. تنها راه حفظ عدالت آموزشی این است که پاسخ نامه ها جامع تر و منعطف تر باشند تا همه ی پاسخ های معقول و علمی، هرچند با ادبیات متفاوت، پذیرفته شوند.
اینکه دانش آموز به جای « تبیینی » بنویسد « اثبات گرایی » یا به جای «فرهنگی» بنویسد «دیدگاه دوم» نباید باعث ضایع شدن حقش شود فقط چون مصحح تخصص ندارد یا پاسخ نامه خشک و محدود نوشته شده است.
تصحیح برگه ها وقتی به مدیر یا معلم غیرمرتبط یا بازنشسته سپرده میشود، یعنی تجربه و علم معلم های متخصص عملاً نادیده گرفته می شود و زحمت دانش آموزان هم پایمال میشود.
آیا انصاف است تدریس و سوال مفهومی باشد اما تصحیح، کلیشه ای؟
چرا حق الزحمه مصحح تخصصی آنقدر پایین است که هیچ رغبت و انگیزه ای باقی نمی ماند ؟
وقت آن رسیده که مطالبه کنیم:
فقط معلمان متخصص و تدریس کننده جامعه شناسی برگه ها را تصحیح کنند . حق الزحمه ی واقعی برای زحمت مصححان تخصصی در نظر گرفته شود.
سیستم تصحیح ، پاسخ گو و شفاف باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز چهارشنبه 22 مرداد 1404 ؛ نشست رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با خبرنگاران این حوزه در یک فضای دوستانه و البته انتقادی در باشگاه فرهنگیان تهران برگزار گردید .
این نشست از ساعت 10 صبح آغاز و تا ساعت 13 ادامه یافت .
در ابتدا ؛ زهرا علی اکبری معاون رسانه مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با تبریک مجدد 17 مرداد ، « روز خبرنگار » از حضور و همراهی خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش تقدیر و تشکر کرد .
می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق خبرنگاران حوزه ی آموزش و پرورش نارضایتی خود را از « عدم پاسخ گویی » مسئولان ستادی به ویژه معاونت های این وزارتخانه اعلام کردند .
بیشترین انتقاد در این نشست حول عملکرد « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » و « رضوان حکیم زاده ، معاون آموزش ابتدایی » می چرخید .
برخی از این خبرنگاران بر این ایده متفق بودند که سخنگوی وزارت آموزش و پرورش توان و وقت کافی برای پاسخ گویی به خبرنگاران را ندارد و نمی تواند تعامل لازم و کافی را با « رسانه ها » داشته باشد . حتی پیشنهاد گردید که ایشان از سمت سخنگویی کنار گذاشته شود . یا این سمت حذف شده و وظایف آن به مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش محول شود و یا فردی برای تصدی این سمت انتخاب شود که کارش فقط سخنگویی باشد و به خبرنگاران و رسانه ها پاسخ گو باشد .
تعدادی از خبرنگاران بر این مساله تاکید داشتند که روابط عمومی ها در برابر وظایف خود پاسخ گو نیستند و به عبارت بهتر فاقد کارایی لازم و اثربخش در حوزه وظایف کارکردی خود هستند .
« حسین صادقی ؛ رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در ابتدا به بیان دیدگاه های خود در این زمینه پرداخت . ( 1 )
صادقی وقتی که در برابر انتقاد خبرنگاران مبنی بر عدم برگزاری نشست رسانه ای علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش از ابتدای وزارتش قرار گرفت به اصحاب رسانه اعلام کرد که وزیر آموزش و پرورش گفته من رسانه ای نیستم .
این سخن وزیر آموزش و پرورش در مورد رسانه ای نبودن اش در حالی بیان می شود که ایشان در زمان تصدی مدیر کلی در اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی و هنگامی که معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش را در اختیار داشته نشست های خبری با رسانه ها داشته است .
« قدمی خبرنگار خبرگزاری مهر » در بخشی از نشست گفت :
« تعدادی از دوستان در این جلسه نیامدند . برخی دوستان حرف هایی را در این نشست مطرح کردند . آن ها می گویند از بس این حرف ها را زدیم و اثر نداشت تصمیم گرفتند که حضور پیدا نکنند .
برخی در گروه روابط عمومی صحبت کرده بودند و وقتی دیدند در همان گروه جوابی داده نمی شود حضور پیدا نکردند .
البته خانم علی اکبری به چند پرسش پاسخ دادند .
ما می دانیم که در برخی حوزه ها و پاسخ ها، روابط عمومی کاری نمی تواند بکند .
آقای صادقی هم اشاره کردند . به عنوان مثال عدم برگزاری نشست خبری وزیر آموزش و پرورش و یا عید نوروز و یا عدم برگزاری نشست وزیر آموزش و پرورش به مناسبت « روز خبرنگار » و آقای صادقی هم به صراحت می گویند که آقای وزیر رسانه ای نیستند .
دوستان خبرنگار می گویند عالی ترین مقامات آن ها می آیند . ما به آقای صادقی ارادت داریم اما در روز خبرنگار وزیر باید حضور داشته باشد .
اگر واقعا سخنگو فرصت ندارند ، کاری کنید که آقای سخنگو عوض شوند .
آقای سخنگو خیلی آدم با اخلاقی هستند اما نه فرصت دارند و خیلی مواقع هم اطلاعی ندارند .
در نشست اخیر خبری هم آقای فرهادی اعلام کردند که از نیمی از پرسش های خبرنگاران خبر ندارند و جواب های خیلی کلی دادند .
اگر ایشان فرصت ندارند واقعا نباشند .
سخنگوی دیگری انتخاب شود .
ما در آموزش و پرورش ، اقتدار روابط عمومی را نداریم .
روابط عمومی نهادها ، تشکل ها و معاونت ها و سازمان ها با شما ارتباطی ندارند . شما نمی توانید آن ها را مجاب کنید و یا از آنان بخواهید که « پاسخ گو » باشند .
فرضا در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ما اصلا « روابط عمومی » نداریم .
آقای فخاری خیلی محترم هستند اما خیلی اوقات نیستند .
اگر می توانید و اگر این اختیار را دارید ؛ روابط عمومی ها را تغییر دهید .
ما در این ارتباطات نمی دانیم به چه کسی مراجعه کنیم » .
در بخشی از این نشست ؛ « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » به ارائه دیدگاه های خود پرداخت .
مدیر صدای معلم گفت :
« پرتال وزارت آموزش و پرورش ، ویترین این نهاد است .
در دولت قبل و به طور مشخص در زمان ریاست فردی که از شهرداری به آموزش و پرورش آمد ، ما در روابط عمومی دچار عقب گرد شدیم .
ایشان به دلایل کاملا نامشخص و من درآوردی پرتال را تغییر داد .
مسئولان قبلا اعلام می کردند که آموزش و پرورش باید به سمت « مردمی سازی » حرکت کند و صحبت از مشارکت واقعی و هدف مند می شد .
در سال های اخیر این مردمی سازی به چیزهایی مانند مشارکت خیرین مدرسه ساز در مدرسه سازی و یا افزایش بی دلیل و فاقد منطق « مدارس هیات امنایی » صرفا برای توجیه و دور زدن قانونی برای گرفتن پول از مردم محدود شده است .
در موضوع « مردمی سازی » در بخش پرتال وزارت آموزش و پرورش کاملا به صورت « معکوس » عمل شد .
بخش هایی مانند : « با رسانه ها » و یا پاسخ به رسانه ها ؛ بخش « دیدگاه » ؛ اخبار و رویدادهای منتخب ادارات کل استان ها و شهرستان ها که صورت دائم به روز آوری می شد ؛ همه و همه از پرتال حذف شدند .
« استودیو الفبا » که با ابتکار آقای « مرتضی نظری » راه اندازی شد به مرور حذف شده و یا لوث گردید .
همه این ها باعث شده که آموزش و پرورش ما از « مردمی بودن » فاصله گرفته و مهم تر از آن فاصله و شکاف « ستاد و صف » در این سال ها تشدید شود .
البته کاهش اقتدار و جایگاه روابط عمومی از زمان وزارت « محمد بطحایی وزیر پیشین » و به بهانه « چابک سازی و یا کوچک سازی » کلید خورد در حالی که در « صدای معلم » و در همان زمان به عواقب این کار غیرکارشناسی اعتراض و هشدار داده شد و اکنون آثار و عوارض آن ها را به طور محسوس مشاهده و حس می کنیم .
برای کارآمدی سیستم ما به دو مولفه مهم و راهبردی نیاز داریم .
نخست ؛ ساختار کارآمد و دوم مدیر کارآمد .
وقتی حتی یکی از این دو نباشد ؛ ما دچار افول و حتی سقوط می شویم و این امری کاملا محتمل و طبیعی است .
ما در این قرن ؛ تئوری « حداقلی » را در روابط عمومی ها داریم .
این تئوری می گوید سازمان باید اطلاعات لازم و کافی را در اختیار مخاطبان قرار دهند حتی اگر این داده ها و اطلاعات بر خلاف منافع سازمان باشد .
این تئوری بر اساس سه عنصر « شفافیت » ؛ « صداقت » و « پاسخ گویی » بنا گردیده است .
اما در آموزش و پرورش ما وضعیت چگونه است ؟
به جز سطح ستاد ؛ روابط عمومی ها در ادارات کل و مناطق چه وضعیتی دارند ؟
اگر این دوایر حذف شوند ؛ اتفاقی در ادامه کار رخ می دهد ؟
در برخی ادارات آموزش و پرورش ما اساسا اتاقی به نام « روابط عمومی » نداریم .
ما بیش از 1000 نفر در سطح کشور داریم که در روابط عمومی های آموزش و پرورش مشغول به کار هستند .
اگر واقعا این ها خروجی و بازدهی ندارند ؛ با توجه به بحران کمبود معلم به مدارس بازگردند .
مشکل ما این است که در داخل این نشست ها خبرنگاران انتقاد می کنند اما انگار در بیرون با مسئولان تعارف دارند و همین نقدها معمولا در خروجی این خبرگزاری ها و رسانه ها قرار نمی گیرد ».
با وجود بیان صریح این نقدها توسط خبرنگاران در نشست امروز اما در « رصد رسانه ای » موردی از انعکاس محتوای نشست مشاهده نشد و فقط چند رسانه مانند تسنیم ، موج و پانا فقط به گزارش تصویری این رویداد پرداختند .
( 1 )
متن کامل سخنان حسین صادقی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش :
و افوض امری الی الله؛ ان الله بصیر بالعباد
عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر گرانقدر شما دوستان فرهیخته عرصه رسانه و خبر، اجازه می خواهم فرا رسیدن هفدهم مرداد، روز خبرنگار را محضر همه شما اصحاب رسانه، فعالان عرصه اطلاع یابی و اطلاع رسانی، بهویژه خبرنگاران سخت کوش و فرهیخته رسانه ملی، خبرگزاری ها، مطبوعات، سایتهای خبری که در پیشبرد اهداف و اطلاع رسانی سیاست ها، برنامهها و فعالیتهای نظام تعلیم و تربیت کشور، سهم مؤثر و شایسته ای ایفا می کنید، تبریک بگویم و یاد و خاطره شهدای عزیز هشت سال دفاع مقدس و شهدای جنگ تحمیلی 12 روزه، بویژه شهدای رسانه(شهید محمود صارمی، شهید سید مرتضی آوینی و دیگر شهدای عرصه رسانه) را گرامی بدارم و از پیشگاه خداوند سبحان برای همه این عزیزان آرزوی علو درجات نمایم.
بر این باورم که هفدهم مرداد، فقط یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه روزی است که یادآور مسئولیت بزرگ، تعهد و شجاعتی است که شما عزیزان هر روز در مسیر کشف حقیقت و انتقال آن به جامعه به کار میبندید تا با قلم رسا، تصویر روشن و صدای حق و حقیقت، روایتگر امیدها، چالشها و آرزوهای مردم باشید.
روز خبرنگار، یادآور مجاهدت ها و روایت گری های انسانهایی است که در سخت ترین شرایط، در سرما و گرما، در باد و باران و سیل و زلزله و جنگ، با شجاعت، صداقت و تعهد، بار امانت روشنگری و آگاهیبخشی جامعه را بر دوش میکشند؛ کسانی که روایتگر حقیقت می شوند و اندیشمندانه وقایع را تحلیل می کنند؛ انسان های دغدغه مندی که مسایل و چالش های جامعه را به دقت رصد می کنند و برای حل آن ها خود را به آب و آتش می کشند تا نقش بیبدیل خودشان را در ارتقای فرهنگ روشنگری، شفافیت واصلاح امور ایفا کنند.
شما «خبرنگاران» عزیز کسانی هستید تلاش میکنید تا «شعله حقیقت» حتی زیر بار امواج سهمگین ناراستی ها، خاموش نشود. از این روی؛ حرفه شما حرفهای است مقدّس و آمیخته با عشق که رشد و ارتقای جامعه و امید به ساختن فرداهای روشنتر را نوید میدهد.
خبرنگاری یعنی بیداری، یعنی ایستادن در کنار حق و حقیقت، حتی در سخت ترین شرایط، چنانجه در جنگ 12 روزه رژیم صهیونی دیدیم.(خانم امامی و ایستادگی ایشان برای به تصویر کشیدن صدای حقانیت مردم ایران)
بر این باروم که مهمترین عامل تنویر و اصلاح افکار عمومی و مسیر حرکت جامعه، ایجاد سلامت فکری و فرهنگی و مهم ترین عنصر رشد بصیرت و حقیقت بویژه در نظام تعلیم و تربیت کشور به دستان پرتوان شما خبرنگاران عزیز و تنها با فراهم ساختن فرصت آگاهی بخشی و شناخت صحیح مردم از مأموریت ها و سیاست های سازمانها و نهادها و با انتقال دو سویه اطلاعات میان مردم و مسؤولان فراهم می شود.
و در این میان خبرنگارانِ حوزه اجتماعی، بویژه دغدغه مندانی که در حوزه مسایل آموزشوپرورش قلم می زنند، نه فقط راوی فعالیتها، که ناظران امین و دلسوز این دستگاه عظیم فرهنگیاند؛ آیینههای بی زنگاری تلاش می کنند به قلم انصاف، نواقص و کاستیها را بنمایانند تا عامل اصلاح امور شوند و از سویی جهت گیری های کلان آموزش و پرورش را به گفتمان عمومی تبدیل کرده و به تبیین توفیقات، دستاوردها و موفقیت ها، به مخاطبان می شوند.
لذا رشد، تعالی و بالندگی کشور را مرهون مساعی ارزشمند و تلاش های خستگی ناپذیر و شبانه روزی شما طلایه داران فرهیخته، دلسوز و پرتلاش عرصه اطلاع یابی و اطلاع رسانی می دانم و قدردان زحمات و تلاش های خالصانه و صادقانه شما هستم.
همه شما عزیزان مستحضرید که در دنیای امروز، اطلاع رسانی و تبادل اطلاعات، یک مقوله اساسی در موفقیت نهاد ها و سازمان ها، از خُرد تا کلان است و از این منظر اهمیت و جایگاه خبر و اطلاع رسانی در عصر ارتباطات و در دورانی که اطلاع رسانی در همه عرصهها پیشتاز است، دو چندان است، به گونه ای که موفقیت سازمان ها، ادارات و شرکت ها و دوامشان در عرصهها و فعالیت های تخصصی، به عملکرد روابط عمومی ها و رسانه های آن ها وابسته است.
مقام معظم رهبر بارها تذکر داده اند که اطّلاع رسانی درستی از کارهای فراوانی که صورت می گیرد، انجام نمیشود! و تأکید می فرمایند که از شیوه های جدید و جذاب برای اطلاع رسانی و تبلیغی استفاده شود! ما تا چه میزان توانسته ایم این درخواست رهبری را محقق کنیم؟ قطعاً با روش های سنتی نمی توان به گردش سریع و صحیح اخبار پرداخت و باید از متد و روش های نوین اطلاع رسانی استفاده کنیم.
در جای دیگری معظم له می فرمایند: وزرا برای گزارش، برنامه سازی کنند؛ گزارش دادن کار آسانی نیست؛ کار بسیار مشکلی است که انسان بخواهد از عملکرد خود گزارشی بدهد که باور مردم و اذعان مردم را همراه داشته باشد. این کار هنرمندانه ای است و بایستی انجام شود.» و این هنر شما خبرنگاران و اصحاب رسانه است که صد البته مستلزم تعامل و همراهی دستگاه ها با خبرنگاران محترم است.
از این روی آموزش و پرورش، به عنوان بزرگترین دستگاه اجرایی و نهاد اجتماعی کشور که بیش از 17میلیونها دانشآموز، یک میلیون معلم و میلیون ها خانواده هر روز با آن در ارتباطاند. از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به طوری که وقتی کوچک ترین خبر از این نهاد منتشر میشود، مستقیم یا غیرمستقیم بیش ترین اثر را در جامعه و زندگی مردم میگذارد و گزارش دادن از این دستگاه عظیم و اثرگذار متفاوت از دیگر دستگاه هاست.
شما خبرنگاران عزیز، هرگاه خبر درست و دقیقی از این نهاد منتشر میکنید، گامی در جهت آموزش صحیح و آگاهی نسل آینده برمیدارید؛ به عبارت دیگر «شما معلمان افکار عمومی هستید و کلاس درس شما، صفحه خبرگزاری ها، روزنامه ها، قاب تصویر و صدای رسانه است.»
ما باور داریم که هر برنامه، فعالیت و تصمیم آموزشی، وقتی درست روایت شود، به سرمایه اجتماعی تبدیل میشود. اینجا نقش رسانهها برجسته میشود و ما از این منظر اصحاب رسانه را شریک استراتژیک خودمان می دانیم، نه فقط پوششدهنده خبر.
اجازه می خواهم در این فرصتی که همه خوبان جمع اند، اشاره کوتاهی هم داشته باشم به سیاستهای کلان رسانهای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش:
۱. صداقت و شفافیت در امر اطلاعرسانی
ـ تعهد به انتشار سریع؛ صحیح و دقیق اخبار مرتبط با وزارت آموزش و پرورش
ـ ایجاد و توسعه کانالهای رسمی و معتبر برای جلوگیری از اخبار خلاف واقع
ـ پاسخگویی به شبهات و شایعات با مستندات
۲. روایت اخبار خوب و امیدآفرین
ـ برجسته کردن موفقیت های علمی، پژوهشی، ورزشی و... دانشآموزان و معلمان
ـ چهره نگاری شایسته از معلمان به عنوان مهم ترین رکن تعلیم و تربیت
ـ تمرکز بر اخبار نهضت توسعه عدالت آموزشی
ـ ترویج اهمیت مشارکت مردم برای محرومیت زدایی از فضاهای آموزشی
۳. عدالت رسانهای
ـ پوشش خبری تمامی حوزه های مرتبط با نظام تعلیم و تربیت
ـ رصد و پایش اخبار مناطق محروم و مرزی، نه فقط کلانشهرها و انتشار آن در پورتال
( گزارش از یک مدرسه یک کلاسه در سیستان میتواند همانقدر اثرگذار باشد که یک پروژه بزرگ در پایتخت)
۴. تعامل و همافزایی با رسانهها
ـ برگزاری نشستهای دورهای با خبرنگاران حوزه اجتماعی
ـ تدوین و ارائه بستههای خبری موضوعی با کمک رسانه ها
ـ دعوت از خبرنگاران برای همراهی در انعکاس اخبار پروژههای ملی؛ بویژه کلان پروژه عدالت آموزشی
شما خبرنگاران عزیز بهعنوان سفیران آموزش و پرورش، میتوانید:
ـ توازن را در روایت موفقیتها و چالشها، رعایت کنید؛
ـ به انتشار روایتهای واقعی از مدارس و معلمان کمک کنید؛
ـ با پوشش دقیق اخبار امیدآفرین، اعتماد عمومی را نسبت به آموزش و پرورش تقویت کنید.
و از این طریق ما را در گفتمان سازی یکی از مهم ترین اهداف دولت چهاردهم که ترویج و توسعه عدالت آموزشی و محرومیت زدای از فضاهای آموزشی است، یاری کنید.
مأموریت مهم و اصلی ما تبدیل کردن جهت گیری های کلان آموزش و پرورش به گفتمان عمومی است و در این مسیر، تولید محتوا بسیار مهم است و مهم تر از آن بازنشر، انتشار و جریان سازی خبر و محتوایی است که تولید می شود و این هنر شما اصحاب رسانه است و اگر این موضوع به خوبی تبیین نشود، به نتیجه نخواهیم رسید.
من معتقدم موضوع عدالت آموزشی و پای کار آوردن مردم جز به مدد و همکاری مشترک شما عزیزان برای ترویج عدالت آموزشی و مدرسهسازی، ممکن نخواهد شد.؛ و اکنون که در آستانه قرار گرفتن در هفته دولت هستیم بهترین فرصت برای تبیین دستاوردها و توفیقات آموزش و پرورش برای جامعه است و امید آن داریم که با یاری شما عزیزان به این مهم دست پیدا کنیم.
جمعبندی و پیام پایانی
من معتقدم رسانه و آموزش و پرورش، دو بال برای پرواز جامعه به سوی توسعه و تحول و پیشرفت است و این دو بدون مشارکت هم به دست نخواهد آمد.
«آینده ایران در کلاسهای درس امروز ساخته میشود، و روایت شما از این کلاسها میتواند آیندهای روشنتر برای کشور به ارمغان بیاورد.»
در پایان مجدداً از همه شما عزیزان دغدغه مند که در پیشبرد اهداف و اطلاع رسانی سیاست ها، برنامهها و فعالیتهای حوزه تعلیم و تربیت کشور، همکاری صمیمانه و شایستهای با وزارت آموزش و پرورش دارید تقدیر و تشکر می کنم و از پیشگاه خداوند سبحان برای همه شما سلامت، سعادت و کامیابی مسألت می نمایم » .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش /
امروز سه شنبه 21 مرداد نشست خبری « سیدحمایت میرزاده » معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش و رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور در محل ساختمان مرکزی وزارت آموزش و پرورش و در سالن شهید رجایی برگزار گردید . حال پرسش من این است که من به عنوان یک روزنامه نگار و معلم چرا و چگونه باید به شما اعتماد کنم در حالی که چیزی به این مهمی را به سرانجام نرساندید ؟
میرزاده بر خلاف سایر مسئولان سعی کرد ابتدای نشست را با پرسش و پاسخ با خبرنگاران شروع کند .
معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش از خبرنگاران پرسید :
به نظر شما خبرنگار باید به دنبال خبر بگردد و یا خبر دنبال خبرنگار ؟ کدام یک ؟
یک سوال همیشه در ذهن من بوده است که روی آن بحث باید بشود :
کجاها خبرنگار باید به دنبال خبر بگردد و اگر خبری هم دید که کسی را ندارد و خبرنگار دنبالش نمی آید بگوید بیا من را بخور . بیا حرفم را گوش کن ...
پس از پاسخ دو خبرنگار ؛ « علی پورسلیمان ، مدیر صدای معلم » در پاسخ بیان داشت که وظیفه « رسانه ( خبرنگار) » ؛ دروازه بانی خبر است .
نکته دوم مربوط به ما و مستقیم و به نوعی مربوط به شما برای چالش کشیدن است که هفته قبل همین امروز مناسبتش بود .
14 مرداد روز صدور فرمان مشروطیت . 119 سال پیش . روز کرامت انسانی . من معاون حقوقی و امور مجلس هستم . روز دفاع از حقوق انسانی .
این هم هفته قبل بود که من کم تر دیدم رسانه ها به آن بپردازند . راجع به حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی .
« قانون اساسی » ما به نظرم ؛ یکی از مترقی ترین قانون هاست . نمی گویم اشکال ندارد . ایراد ندارد . این قانون اساسی که 14 فصل و 177 اصل دارد این فصل سومش شاهکار در حقوق ملت است .
ادعا می کنیم خیلی از کشورها این قانون را ندارند . حالا اجرا می شود یا نمی شود و... یک بحث دیگری است .
بحث من ؛ « قانون » است .
فصل سوم قانون اساسی ما یعنی « حقوق ملت » به نظرم خیلی عالی روی 24 اصلش در آن زمان کار شده است .
اصل 19 : اصل تساوی همه ی اقوام .
اصل 20 : حمایت قانونی و یکسان از همه .
اصل 21 : حقوق زن .
اصل 23 : منع تفتیش عقاید .
اصل 24 : آزادی مطبوعات .
اصل 25 : منع سانسور .
اصل 29 : بیمه همگانی .
اصل 30 : تحصیل رایگان .
اصل 31 : حق مسکن .
اصل 34 : حق دادخواهی .
اصل 35 : حق انتخاب وکیل .
اصل 36 : مجازات طبق قانون باید باشد .
اصل 37 : اصل برائت .
اصل 39 : منع هتک حرمت .
احساس می کنم که فوق العاده است . و این انتظار هست که اهالی رسانه در این ایامی که گذشت ؛ اما هر وقتی ماهی را آب بگیری تازه است ؛ هر وقت از حقوق انسان دفاع کنی ؛ انسانی که الان زیر چکمه های نامردی له می شود . کودکانی که حقوق بشرشان نمی دانم کجا باید بنویسند این حقوق بشر را ؟
جلوی چشم دیدگان همه انسان هایی که ادعای تمدن می کنند ، ادعای حقوق می کنند ، ادعای انسانیت می کنند ؛ همه ی ما می بینیم . من خود به چشم خویشتن می بینم که این روزها هزاران نفر می روند . له می شوند .
بنابراین حس می کنم در مورد حقوق بشر و راجع به این که ما مترقی هستیم و در مورد تمدن 2500 ساله هم برویم و بگردیم روی دیوارهای تخت جمشید هم می بینیم که در مورد حقوق بشر و مسائلی که سازمان ملل و منشورش افتخار می کند که ایرانی بوده و منشور حقوق بشری داشته و در مورد حقوق بشر و انسان و عدالت خواهی صحبت کرده است و آن مسائل دینی و اعتقادی که باز فوق العاده هست .
من احساس می کنم بحث « قانون گرایی » یکی از چیزهایی است که واقعا انتظار داشتم از هفته ی گذشته تا به امروز « یک رسانه » ای از من بپرسد .
آیا ما به « قانون » نیاز داریم ؟
آیا « قانون » می تواند فصل الخطاب باشد ؟
تا کی خواهش می کنم ؟
تا کی در اداره ها التماس کنیم ؟
تا کی تو را به خدا ؟
تا کی پارتی ؟
تا کی نامه آوردن ؟
تا کی می خواهیم مملکت را این طوری اداره کنیم ؟
و حتما برای کار جزئی و شماره زدن و دنبال آشنایی گشتن در اداره ؟
و آن سفارش بکند و نامه اش را من بزنم ؟
چه کسی باید از حقوق انسان ها دفاع کند ؟
کرامت انسانی کجاست ؟
این که در قانون ما عالی است .
قانون شکنی تا کی ؟
در برابر چشم و دیدگان رسانه در داخل و خارج خیلی می بینیم و گاهی هم تحمل می کنیم .
و خودمان برخی اوقات هم آتش بیار معرکه شویم !
و خودمان به جرم این که درخواست « غیرقانونی » داشتیم و عمل نشده است ؛ خیلی راحت یک عده ای را متهم کنیم مثل این که یک آخرتی و دنیای دیگر وجود ندارد .
چقدر جالب است آن داستان سقراط که به نوشیدن زهر جام شوکران محکوم می شود .
شاگردانش می گویند این را نخور . این غلط است . می گوید می دانم قانون غلط است . می دانم ظالمانه است . اما جام شوکران را می خورم . چرا ؟ به خاطر این که نمی خواهم اسم مان در تاریخ ، « قانون شکنان » نوشته شود .
قانون غلط را اجرا می کنم . جام شوکران غلط را محکوم شده ام را می خورم برای این که نگویند سقراط هم قانون شکن بود .
فکر می کنم 20 سال پیش در یکی از کشورها بود . از هتل بیرون آمدیم . اول وقت بود . دیدم اتفاقی جلوی هتل یک ماشن دولتی - آن طور که متوجه شدم مال قوه قضائیه یا دادگستری بود - و وزیر دادگستری پیاده شد .
همان لحظه من منتظر یک نفر بودم . جلوی چشمم اتفاق افتاد .
یک لحظه که این وزیر پیاده شد . دیدم مامور آمد و آن ماشین را جریمه کرد .
از صحبت ها این طوری فهمیدم که آن راننده آرم و کارت را نشان داد .
این مال وزیر دادگستری است .
مامور دست او را گرفت و تابلو را نشان داد .
گفت این جا توقف ممنوع است و جریمه اش کرد .
دو مورد هم خودم شاهدش بودم .
یک بار نماینده مجلس بودم . داخل ماشین ردیف بعد نشسته بودم . رئیس یک اداره با بخشدار آن شهری که بازدید می رفتیم . آن ها جلو نشستند . من هم در پشت کاغذها را ورق می زدم .
در حین این که کاغذها را ورق می زدم یک نوشیدنی را یکی از دوستانم از پنجره به بیرون انداخت .
همان لحظه به پلیس پیامک فرستاد .
گفتم از ماشین به بیرون آشغال انداختن جرم است ؟ تخلف است ؟
گفت : بله . گفت ماشین شماره فلان را جریمه کنید .
آن جا که من را پیاده می کردند و ساک را برداشتم آن راننده به بخشدار گفت آقای فلانی ؟ خبر داری ؟ من 100 هزار تومان جریمه شدم .
من چه کار کردم ؟
دیدم آن بخشدار و یکی از همکاران قدیم ما خندید . گفتم چرا می خندی ؟ گفت : جریمه شدم .
گفت به خدا کار فلانی است .
گفت من فرستادم .
گفتم از ماشین انداختی . این جرم است .
3 روز پیش هم در همین ساختمان شهید ( ! ) علاقه مندان ما اتفاق افتاد .
از آن در پارکنیگ وارد می شدم . نگهبان گفت : کجا ؟ همشهری ما بود . گفتم در اتاق آقای امانی جلسه هست و من باید به آن جا بروم .
گفتند به ما گفتند از آن در بروید .
گفتم : من میرزاده هستم . معاون حقوقی . گفت به ما این نوشته را این جا گذاشته اند .
گفت : هر کسی آمد از آن در .
گفتم : من اشتباه کردم . حق با شماست .
بعد او را بوسیدم .
گفتم من اشتباه کردم .
بالا آمدم و یک نامه نوشتم به آقای فرهادی معاون مالی که دو نفر نگهبان تشویق شوند .
خواهش می کنم برای « قانون گرایی جامعه » اول خود ما خبرنگاران ، خودمان عامل باشیم . گفتم ساعت 9 یعنی ساعت 9 . نه و دو دقیقه ، نه نیست !
دو دقیقه فرق دارد .
از آن گرفته تا چیزهای دیگر .
بعد بیاییم و از قانون دفاع کنیم » .
میرزاده در بخشی از سخنان خود گفت : « اینجا نیامدهایم فقط سخنرانی کنیم. هر حوزه آموزش و پرورش، انتظارات مشخصی تدوین کرده که پس از اجلاس، ملاک ارزیابی عملکرد مدیران خواهد بود. برای نخستینبار، شاخصهایی عینی برای سنجش تحقق این انتظارات تعریف شدهاند » .
اما در ابتدا و در بخش تبیین به مدت 47 دقیقه سخنرانی کرد .
با وجود آن که موضوع نشست خبری تبیین و تشریح اهداف سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور بود اما میرزاده بارها از جایگاه « معاون حقوقی و امور مجلس » سخن گفت و البته مجری نشست به خبرنگاران تاکید می کرد که حتما پرسش های خبرنگاران منحصرا در این بخش مطرح گردد .
رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور گفت :
برای نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی، رئیسجمهوری داریم که در همین مدت کوتاه، تقریباً هر هفته یک جلسه جدی با مسئولان آموزش و پرورش برگزار کرده است. این رویکرد، نویدبخش توجه جدی به تعلیم و تربیت به عنوان اولویت ملی است .
میرزاده ضمن قدردانی از مسعود پزشکیان رییس جمهور در خصوص توجه به نظام آموزشی و آموزش وپرورش خاطر نشان کرد: توجه ویژه شخص رییس جمهور به نظام آموزش و پرورش در تاریخ قبل و بعد از انقلاب بینظیر است .
« علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » به عنوان دومین رسانه به بیان پرسش ها و دیدگاه های خود پرداخت .
مدیر صدای معلم خطاب به معاون حقوقی و امور مجلس با بیان این که شعار محوری این اجلاس « کیفیت، عدالت برای ایران، برای مدرسه » است گفت که در همین نشست محدود شما 6 میکروفون دارید و من هیچ میکروفونی ندارم .
پورسلیمان در مورد سخنان میرزاده در مورد توجه ویژه شخص رئیس جمهور به آموزش و پرورش و مسائل آن و بی نظیر خواندن آن پرسید که اگر چنین است چرا آقای پزشکیان در نخستین نشست خبری خود به عنوان رئیس جمهور هیچ دعوتی از رسانه ها و خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش به عمل نیاورد ؟
مدیر صدای معلم با به چالش کشیدن میزان توجه علیرضا کاظمی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان به رسانه ها پرسید که چرا وزیر آموزش و پرورش در این یک سال هیچ نشستی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش نداشته است ؟
این به نظر شما « بی نظیر » نیست ؟!
مدیر صدای معلم خطاب به رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور گفت که اگر شما انتظار تبیین و همراهی رسانه ها در این حوزه را دارید در نخستین گام برای نشان دادن حسن نیت ؛ از وزیر آموزش و پرورش بخواهید که نشستی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش داشته باشد و آقای پزشکیان هم او را همراهی کند .
این می تواند سرآغاز اعتماد من به عنوان یک معلم و روزنامه نگار به شما و دولت پزشکیان باشد .
میرزاده در بخشی و در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران در مورد ارتباط نمایندگان مجلس با آموزش و پرورش بیشترین میزان مکاتبات نمایندگان با وزارت آموزش و پرورش را به ترتیب اولویت چنین ذکر کرد :
1- امور مالی 2- فضا 3- نیروی انسانی 4- تربیت بدنی
میرزاده اشاره مهم و یا خاصی به مساله دخالت نمایندگان مجلس در عزل و نصب های این وزارتخانه نکرد که بتواند خبرنگاران و افکار عمومی را در این موضوع اقناع کند .
پرسش دیگر خبرنگاران در مورد میزان اعتبار تخصیص یافته به هزینه های این اجلاس بود که میرزاده رقم آن را بیان نکرد .
« مدیر صدای معلم » در بخشی از پرسش های خود چنین مطرح کرد :
سید حمایت میرزاده ؛ سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس :
« فلذا برای برون رفت از این شرایط، تشکیل ( سازمان نظام معلمی) ضرورت فوری امروز، و نیاز اساسی فرداست، سازمانی مشابه سازمان نظام مهندسی، پرستاری، کشاورزی و.... به شکل قانونی و شناسنامه دار جهت ایفای نقش جدی وعملیاتی در مراکز تصمیم سازی وتصمیم گیری که امیدوارم به زودی محقق گردد و با تفویض اختیار و تمرکززدایی برخی امور از وزارت آموزش وپرورش به این سازمان ایفای نقش اساسی نماید .
با احصای دقیق مطالبات و مشکلات، ارائه راهکارهایی قانونی و پیشنهاد طرح های کاربردی برای چگونگی حل مشکلات از طریق یک کانال سازماندهی شده رسمی که از مدرسه تا مرکز در سطوح مختلف و با مشارکت و حضور موثر نمایندگان واقعی و کارشناس فرهنگیان طرحی نو درانداخته شود- تا با توکل بر خدا امکان تحقق مسائل اولویت بندی شده با سخنگوی واحد و قانونی فرهنگیان میسر گردد، شایان ذکراست در این راستا گام مهم در مجلس دهم با تهیه (طرح تشکیل سازمان نظام معلمی جمهوری اسلامی ایران) برداشته شده است که در نوبت بررسی و اعلام نظر کمیسیون های تخصصی اجتماعی، آموزش تحقیقات و فن آوری، اقتصادی، امنیت ملی وسیاست خارجی، برنامه و بودجه و محاسبات، امورداخلی کشور و شوراها، قضایی و حقوقی می باشد که امیدوارم به زودی درصحن علنی مجلس شورای اسلامی تصویب و با تایید شورای محترم نگهبان نهایی شود » .
حال پرسش من این است که من به عنوان یک روزنامه نگار و معلم چرا و چگونه باید به شما اعتماد کنم در حالی که چیزی به این مهمی را به سرانجام نرساندید ؟
میرزاده ضمن تایید مفاد و محتوای این سخنان که متعلق به اوست اما پاسخ روشن و دقیقی به پرسش مدیر صدای معلم نداد .
پورسلیمان از میرزاده پرسید که در این یک سال برای تحقق سازمان نظام معلمی چه کردید ؟
معاون حقوقی و امور مجلس از همه رسانه ها و خبرنگاران به طور اکید درخواست کرد که :
« نیمه ی پر لیوان را ببینند » .
مشروح این پرسش و پاسخ در « صدای معلم » منتشر می گردد .
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
در روزهای اخیر، متأسفانه یکی از نیروهای خدماتی آموزش و پرورش شهرستان بجنورد اقدام به خودسوزی در محل اداره آموزش و پرورش کرده است .
اخبار رسیده حاکی از سکوت رسانههای محلی و عدم واکنش مسئولان مربوطه است.
با گذشت چند روز از این حادثه تلخ، نه گزارش روشنی به افکار عمومی ارائه شده، نه مسئولیتی پذیرفته شده، و نه دلجوییای از خانواده داغدار صورت گرفته است .
« صدای معلم » ضمن ابراز پیام تسلیت به خانواده این همکار محترم فرهنگی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا ضمن اطلاع رسانی صحیح و مسئولانه در مورد ابعاد و زمینههای بروز این فاجعه و دلجویی و جبران مادی و معنوی برای خانواده داغدار این نیروی خدماتی فقید با مسئولان، مدیران و تمامی عواملی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد این وضعیت نقش داشتهاند ، برخورد قانونی و قاطع صورت بگیرد .
نام این همکار فرهنگی ، « محمود محمدزاده » بوده و از نیروهای خدماتی کانون شهید باهنر بجنور بوده است .
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
هفدهم مرداد، روز خبرنگار ؛ فرصتی است برای تجلیل از کسانی که حرفهشان را پیمانی پُرمخاطره با «حقیقت» و «مسئولیت اجتماعی» میدانند؛ آنان که با تکیه بر عقل و درایت، همراه با شور و ذوق، استعداد و عشق، در مسیر آگاهیبخشی و روشنگری گام نهادهاند و در میان رخدادها، همواره در کنار مردم ایستادهاند.
در این روز، با افتخار سر فرود میآوریم برابر روزنامهنگارانی که با قلم خود چراغ راه جامعهاند و به آیندهای امیدوار مینگریم که در آن، قلم آزاد، رسانه مستقل و مردم آگاه، ستونهای اصلی یک ایران توسعه یافته باشند.
در جهان امروز، ساختار رسانهای در هر نظام حکمرانی، نه تنها ابزاری برای اطلاعرسانی بلکه رکن چهارم قدرت و یکی از پایههای ثبات، شفافیت و سلامت در جامعه است. رسانههای حرفهای و مستقل با افشاگری فساد، تبیین تصمیمات حاکمیتی، پیوند با افکار عمومی و بازتاب صدای جامعه، به اصلاح سازوکارها و افزایش کارآمدی حکومت کمک میکنند.
حال، نظامهایی که از این کارویژهها استقبال کنند و به رسانه به چشم شریک در حکمرانی بنگرند، مسیر توسعه پایدار را هموار میکنند. در مقابل، نادیده گرفتن نقش واقعی رسانه و تکیه بر رسانههای فرمایشی و تبلیغاتی، گرچه در کوتاهمدت، همچون مخدر سکوت و رضایت خاطر میآفریند، اما در بلندمدت مشروعیت، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را فرسوده میکند.
امروز بیش از هر زمان، نیاز به آن است که حاکمیت با بازنگری در رویکرد خود بپذیرد که تقویت رسانههای مستقل نه تهدید که تضمینی برای دوام و اصلاحپذیری نظام است و تا دیر نشده، باید به ساختاری تن داد که صدای حقیقت را پژواک دهد. این مسیری است ممکن، امیدبخش و سازنده، اگر ارادهای برای بازگشت به عقلانیت و ساختار درست نظام رسانهای وجود داشته باشد.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، ضمن گرامی داشت روز خبرنگار، موارد زیر را به عنوان دغدغههای اصلی صنف و توصیههایی به حاکمیت، افکار عمومی و نهادهای ذیربط اعلام میکند:
۱.بحران امنیت شغلی
روزنامهنگاران، بهویژه در شرایط ناپایدار سیاسی و اجتماعی، نیازمند حمایتی فوری، بیچشمداشت و مؤثر هستند. با کمال تأسف، در جنگ دوازده روزه، حدود ۱۵۰ خبرنگار، شغل و معیشت خود را از دست دادند و قربانی بیتدبیریها و بیمهریها شدند. این رفتار برخی صاحبان رسانه که سرمایه، نفوذ و اعتبار خود را مرهون تلاشهای شبانهروزی خبرنگاراناند، نیازمند پاسخ گویی است.
ضروریست نهادهای ذیربط، با بررسی وضعیت اقتصادی و حقوقی بنگاههای رسانهای مستقل، سازوکارهایی برای حمایت فوری، هدفمند و بدون دخالت در استقلال تحریریهها تدوین و اجرایی کنند.
۲. ضرورت بازتعریف رابطه نظام حکمرانی با رسانه
رسانهها باید بتوانند، بدون ملاحظهکاریهای رایج، زخمهای مزمن مدیریت کشور را بازگو کنند، زبان مردم باشند و در برابر ناکارآمدی و بیکفایتی، سکوت پیشه نکنند. تحقق این نقش خطیر، نیازمند فضایی است که رسانه را ارج نهد.
ادامه سیاستهای محدودسازانه، از فهرستهای بلند ممنوعیت و حصر اطلاعات گرفته تا دستورالعملهای پشتپرده، تنها به تعمیق بیاعتمادی عمومی و انباشت بحرانهای پنهان منجر خواهد شد.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران بر این باور است که زمان آن فرا رسیده است شیوه تعامل نظام حکمرانی با رسانهها، مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
امید است تغییراتی که در ساختار برخی نهادهای مرتبط با امنیت ملی صورت گرفته، سرآغازی برای عبور از رویکرد سلبی، محدودکننده و پرهزینه نسبت به رسانهها باشد و مسیر را برای ایفای نقش مستقل و حرفهای روزنامهنگاران هموار کند.
۳. ضرورت توقف روند قانون تراشی
در سالهای اخیر، تلاشهایی برای تدوین و تصویب قوانین جدید در حوزه رسانه صورت گرفته که در بسیاری موارد، بهجای حمایت و تقویت، به محدودسازی میدان فعالیت رسانهها انجامیده است؛ روندی که نه تنها گرهی از مشکلات نگشوده، بلکه استقلال، پویایی و اثرگذاری نهاد مطبوعات را با تهدید مواجه ساخته است.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران بر این باور است که هرگونه قانونگذاری در حوزه رسانه، اگر بهراستی در پی بهبود شرایط است، باید در چارچوب گفتوگویی آزاد، مستقیم و شفاف با اصحاب رسانه، با تکیه بر ضرورتهای واقعی، منطق حقوقی روشن، و نیت تقنینی مشخص انجام پذیرد.
باید بپذیریم که رسانهها، همچون هر نهاد زنده و پویایی، ممکن است اشتباه کنند؛ اما حق اشتباهکردن، جزئی جداییناپذیر از فرآیند یادگیری و رشد اجتماعی است. راه علاج، محدودسازی و کیفر نیست، بلکه اصلاح، تعامل و ارتقای سواد رسانهای است.
۴. هشدار درباره نقض آزادی بیان با ابزارهای غیرقانونی و فراقضایی
در ماههای اخیر، گزارشهایی از قطع سیمکارت برخی منتقدان و محدودسازی دسترسی آنان به شبکههای اجتماعی منتشر شده که به وضوح حقوق اساسی شهروندان و امنیت روانی اهالی رسانه را خدشهدار میکند.
سکوت نهادهای مسئول در برابر این اقدامات فراقانونی نگرانکننده است؛ بهویژه آنکه برخی از افراد، تحت فشار، ناچار به امضای تعهدنامههایی تحمیلی شدهاند. این رویکرد بهجای گفتوگو و پاسخگویی، صداهای منتقد را سرکوب میکند و با اصول آزادی بیان و حاکمیت قانون در تضاد است.
استفاده از ابزارهایی چون قطع ارتباطات شخصی بهعنوان شیوهای تنبیهی، نهتنها غیرقانونی بلکه تهدیدی برای اعتماد عمومی و مشروعیت نظام است.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران خواهان توقف فوری این رویهها، شفافسازی اقدامات صورتگرفته و تضمین حقوق ارتباطی همه شهروندان و روزنامهنگاران است.
۵. ضرورت بازنگری در سیاستهای حمایتی رسانهای
حمایت یکسویه و بیحاصل از رسانههای فرمایشی و تزیینی، تیشه بر ریشه شفافیت، اعتماد عمومی و جریان آزاد اطلاعات زده است. زمان آن فرارسیده است که منابع عمومی به جای تزریق به بنگاههای کممخاطب و وابسته، به تحریریههایی اختصاص یابد که با حفظ استقلال، شرافت حرفهای و رسالت اجتماعی خود، در برابر فشار، سانسور و خریدن قلم ایستادگی کردهاند.
۶. لزوم مقابله ریشهای با پدیده «باجنیوز»ها
یکی از آفتهای جدی رسانه در ایران، رشد رسانههاییست که باجخواهی را جایگزین مسئولیت کردهاند؛ رسانههایی که در ازای منافع مالی، به تطهیر مدیران ناکارآمد و تحریف افکار عمومی میپردازند. برخی مدیران نیز با نگاه نادرست، میکوشند با پول، رضایت رسانهها را بخرند.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران با هشدار نسبت به این روند خطرناک، از رسانهها میخواهد مراقب سرمایه اعتبار و اعتمادشان باشند و در برابر «باجنیوزها» با هوشیاری و همراهی صنفی بایستند.
۷.ضرورت حفظ مرز شفاف میان خبر و آگهی
با گسترش مشکلات اقتصادی و چالشهای مالی در اداره بنگاههای رسانهای، متأسفانه شاهد افزایش پدیدهای نگرانکننده در برخی رسانهها، بهویژه پایگاههای خبری آنلاین هستیم: نمایش آگهی در پوشش خبر.
این روند، نقض آشکار حقوق مخاطب و خدشهای جدی بر اعتماد عمومی به رسانههاست. مرز میان خبر و تبلیغات باید شفاف، مشخص و برای مخاطب بهروشنی قابل تشخیص باشد.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران هشدار میدهد که ادامه این روند، به تضعیف جایگاه رسانه بهمثابه نهاد اطلاعرسانی مستقل منجرشده و سلامت فضای رسانهای کشور را تهدید خواهد کرد.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، در پایان بار دیگر بر مسئولیت تاریخی خود در دفاع از آزادی مطبوعات، امنیت شغلی خبرنگاران و استقلال رسانهها تأکید میکند و از همه نهادهای مسئول میخواهد که به تقویت آن بیندیشند.
آینده این سرزمین، در گرو صداقت، شفافیت و گفتوگوی آزاد است .
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران
۱۷ مرداد ۱۴۰۴
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اول مرداد ماه 1404 خبری تحت این عنوان در برخی از خبرگزاری ها درج شده بود:
« در سه سال گذشته اسکناس در دست مردم چه قدر بوده است؟
در سال 1403 اسکناس پول و مسکوکات در اختیار مردم ، 1.8 درصد از نقدینگی کشور بوده که حجم آن به 179 هزار میلیارد تومان میرسد. این در حالی است که در سال 1401 حدود 122.6 هزار میلیارد تومان و در سال 1402 حدود 146.8 هزار میلیارد تومان، اسکناس و مسکوکات نزد مردم بوده است. در سال 1403 این میزان با رشد 22 درصدی به 179.1 هزار میلیارد تومان رسیده است » .
در حالی که بیشتر مردم با استفاده از انواع کارت بانک ها دیگر امروزه نیازی به همراه داشتن پول نقد ندارند و حتی بسیاری از اصناف پول نقد قبول نمی کنند و یا مثل نانوایی ها برای کنترل میزان فروش نان و مصرف سهمیه آرد در یک روز، اصلا نمی توانند پول نقد قبول کنند.
شاید شما هم در پیرامون خود با افرادی بیکار و حتی تحصیل کرده یا یکی از نزدیکان برخورد داشته اید که به جای انجام کاری بر اساس مهارت و رشته تحصیلی خود، درگیر « شغل کاذب » شده اند. این افراد در ظاهر دارای درآمد و شغل هستند اما چون نتیجه فعالیت آنان در نظام اقتصادی مفید شمرده نمی شود به آنان « بیکار پنهان » می گویند. افرادی که هم ردیف عتیقه فروشان عمل می کنند اما همسنگ آنان نیستند.
کسانی که بدون هر گونه نیاز به مغازه یا پرداخت حق سرقفلی و مالیات و عوارض به شهرداری ها در جاهای خاصی از شهر، مشغول فروختن مسکوکات و اسکناس های تازه تا نشده پهلوی و جمهوری اسلامی هستند.
قیمت اسکناس به تناسب امضای رؤسای گوناگون بانک مرکزی، سال چاپ و یا حتی اشتباهات نادر چاپی، افزایش می یابد. مثلا یک بسته 100 تایی اسکناس 20 ریالی پهلوی، چندین میلیون تومان ارزش دارد.
مسکوکات را نیز کیلویی 450 تا 900 هزار تومان و با ارزش تر های خاص را تکی، باز به قیمت میلیونی می فروشند. آموزش و پرورش می باید تابوزدایی کند و در به وجود آمدن یا تداوم و تثبیت هر نوع تابویی که منجر به فوبیای گفت و گو می شود پرهیز کند
عدم تعادل و نا به سامانی در جامعه ما به دلیل نبود ثبات اقتصادی و اجتماعی بسیار است. جامعه هر روز آبستن زائیده های اضافی ناخوشایندی است که بر پیچیدگی معضلات قبلی اضافه می شود. یکی از دردهای بی درمان جامعه ما ارزش و اهمیت قائل نشدن به پول ملی و نبود قانون برای کنترل نقدینگی است. از نحوه استفاده و نگه داری تا ثبت و ضبط اسکناس و مسکوکات توسط عده ای سودجو فرصت طلب که مردم را در شرایط نامساعد قرار می دهند. برای پرداخت کرایه تاکسی، مدام از رانندگان می شنویم که 2000 یا 5000 تومانی ندارند. و ما از همه جا بی خبر، کنجکاو می شویم اگر برای این مبالغ در جامعه خدمتی انجام می شود پس چرا نباید در دسترس مردم قرار بگیرد؟ این افراد نیاز خود را به طور مستقیم از طریق بانک ها تأمین می کنند اما کلکسیون دار نیستند، چون آن وقت اقدام به فروش آن ها نمی کردند.
ناآگاهی عده ای در انجام چنین فعالیت کاذبی، موجب ایجاد عدم تعادل در جامعه می شود. مشاغلی که هیچ ارزش اقتصادی ندارند و فقط منافع معدود افرادی را برطرف می کنند اما در ساختار اقتصادی، آفت محسوب می شوند. دستفروشانی که تردد مردم در پیاده روها را مختل و چهره شهرها را کریه المنظر می سازند.
آنان فقط به منفعت شخصی و آنی خود می اندیشند و به عواقب یا بازخورد نتایج کار خود نمی اندیشند.
در اینجا به دو فرضیه می توان اشاره کرد:
فرضیه اول؛ مشاغل گوناگون و کار مفید در یک نظام اقتصادی برای این افراد از دوران کودکی و نوجوانی به درستی تعریف یا شناسانده نشده است تا حق انتخاب بایسته داشته باشند.
فرضیه دوم؛ مشاغل کاذب، خود زائیده اقتصاد ناسالم است.
به نظر می رسد جای واحد درسی « معرفی مشاغل » در مدارس ما خالی است. هر چند به طور نمایشی و جلب رضایت ساده باورانه، معرفی مشاغل در هفته اول اردیبهشت ماه هر سال در مدارس برگزار میشود، اما هرگز نمی توان به اهداف این هفته، یعنی آشنایی دانشآموزان با انواع مشاغل و کمک به آنها در انتخاب رشته تحصیلی و شغلی مناسب رسید. چون زمان و محتوای برنامه، با توجه به ذهن کنجکاو نوجوانان جهت انتخاب رشته تحصیلی به عنوان پل رابط با شغل آینده، پاسخ گویی مناسب نیست.
برخلاف تصور یا باور وزارت آموزش و پرورش که هفته معرفی مشاغل را فرصتی برای شناخت، انتخاب و ساختن آیندهای روشن برای دانشآموزان می داند، باید گفت در این مدت کم نمی توان با بی شمار تعداد شغل آشنایی یافت و به اهداف مدنظر یعنی: معرفی مشاغل، معرفی رشتههای تحصیلی، شناخت استعدادها و تواناییها، ارتباط با صاحبان مشاغل و برنامهریزی برای آینده دست یافت.
در کشورهای برتر آموزشی، برای تحقق این هدف طبق برنامه ای مشخص، پدران و مادران دانش آموزان هر کلاس از دوره ابتدایی، به معرفی شغل خود می پردازند. حسن این کار ، شکستن قباحت برخی از مشاغل در باور عامه است. دانش آموزان بدین طریق می فهمند که وجود هر شغلی در جامعه ضروری است و هر فرد بر اساس علایق و استعداد یا شرایط اجتماعی و اقتصادی خود برای انتخاب رشته تحصیلی و شغل آینده تصمیم می گیرد.
علاقه به یک شغل میتواند انگیزه و اشتیاق فرد را افزایش دهد و استعداد، توانایی فرد را برای انجام آن شغل نشان می دهد.
بهتر است در معرفی مشاغل به دانش آموزان، مزایا و معایب هر شغل بیان شود تا کودکان و نوجوانان، حق انتخاب داشته باشند. به جای اصرار و تهدید فرزند در انتخاب رشته یا شغلی خاص، بهتر است به حق انتخاب آنان احترام قائل شویم. مشاوران نیز فقط حق راهنمایی دارند.
بدبختی بزرگی است که یک دانش آموز علیرغم استعداد و علاقه خود و صرفا به دلیل اجبار ثبت نام در مدرسه ای خاص، او را مجبور کنند که در رشته ای تحصیل کند که بدان کششی ندارد. بعد هم به او برچسب تنبل، بی ادب، گستاخ بزنند.
پائین بودن میانگین نمرات نهایی خرداد ماه که هر سال کمتر و کمتر می شود فقط نتیجه بی انگیزه شدن یا تنبلی دانش آموزان و یا کم کاری معلمان نیست. امروز آموزش و پرورش می باید به این درک درست از جهانی شدن برسد که رمز موفقیت در تمامی عرصه ها دسترسی به دانش و مهارت است. مدارس تابلوی تبلیغاتی نیستند که نهادها و حوزه های مختلف، آن را از مسیر دقیق دانش اندوزی، مهارت آموزی و ایجاد توانمندی، باز دارند و اهداف خود را بر روی آن ترسیم سازند.
وقت آن رسیده است که تغییرات اساسی در تعداد و عناوین کتب درسی داده شود.
باید قبول کرد که با ساز و کار فعلی به ناکجاآباد هم نمی رسیم.
در یادداشت قبلی خود پیشنهاد ارائه واحد درسی « آداب معاشرت » را داده ام. ( این جا )
انتظار چیست؟
حداقل مسئول روابط عمومی آموزش و پرورش اهمیت موضوع و حساسیت آن را به گوش وزیر برساند. یا آموزش و پرورش یک واکنش مثبت - منفی نسبت به این پیشنهادات که حاصل یک عمر تجربه و دلسوزی برای آینده سازان و آینده ایران است از خود نشان بدهد. این همه بی تفاوتی نهایتا منجر به Overdose مکتب، ایدئولوژی و دین در مدارس می شود که نتیجه آن افت تحصیلی یا رسوایی آموزشی است.
به عنوان یک پیشنهاد و برای زیاد نشدن عناوین درسی، می توان درس آمادگی دفاعی را حذف کرد و به جای آن هفته ای دو ساعت و یک هفته در میان، واحد درسی « آداب و معاشرت » و واحد درسی « معرفی مشاغل » را جایگزین کرد. اگر آمادگی دفاعی برای عملیاتی شدن طرح راهیان نور، برنامه ریزی شده است، این طرح بدون کتاب و ساعت درسی نیز به عنوان یک سفر هدف دار، قابل اجراست. و اگر جهت آماده سازی نوجوانان برای مقابله با جنگ یا آشنایی با آرمان های شهدا تدوین شده است، ستاد تبلیغات اسلامی، انجمن اسلامی مدارس و اخبار و برنامه های رسانه جمعی به اندازه کافی، در این حیطه آموزش ها و تبلیغات لازم را ارائه می دهند.
چرا متوجه جایگاه، اهمیت و ارزش واقعی آموزش از دوران کودکی نمی شویم؟ یا اگر بدان واقفیم چرا قادر به برنامه ریزی آموزشی و ساماندهی نیروی انسانی متخصص در این راستا نیستیم؟
ظاهرا یک تفکر دگمی در عرصه آموزش و پرورش حاکم است که کتاب های درسی موجود را برای تحقق توسعه پایدار آموزشی لازم و کافی می داند. اما واقعیت آن که نتایج امتحانات نهایی و بین المللی ثابت می کند که آموزش و پرورش علیرغم تمامی تلاش های خود به بن بست رسیده است. آموزش و پرورش در نگارش اهداف، از فن نویسندگی بهره می جوید اما در عملیاتی کردن آن اهداف از فوت و فن و مهارت علم مدیریت، بی بهره است.
به کرّات گفته شده است که چندگانه بودن عناوین مدارس، متعدد بودن کانال های جذب نیرو برای یک شغل که ظاهرا همگی معلمی می کنند اما همه آنان یا علاقه ای به شغل معلمی ندارند و صرفا به دلیل کسب درآمد دولتی معلم شده اند و یا برای شغل معلمی ساخته نشده اند، عدم برنامه ریزی برای تربیت میان مدت و بلند مدت معلم، حجم زیاد کتب درسی، لایتغیر بودن عنوان و محتوای کتب درسی برای مدت 20 سال و شاید بیشتر، ثابت و لایتغیر بودن مؤلفین کتب درسی، تزریق نشدن افکار نو به آموزش و پرورش که سنتی بودن آن را تداوم می بخشد، عدم پذیرش و پیاده سازی سیستم آموزشی کشورهای موفق، روش های نوین و فعال تدریس، حفظ وضعیت موجود و عدم تمایل به تغییر و اصرار بر ادامه وضع فعلی، تا جایی که امکان هر نوع تغییر در مسیر بهبود و ارتقا آموزشی، غیرممکن می گردد، همگی علت العلل افت تحصیلی در جامعه ما هستند.
اضافه کنید سطحی انگاری یا تحمیلی بودن انتخاب رشته در مدارس را که به انتخاب نادرست شغل دانش آموزان نیز منجر می شود.
هر چند درد و درمان در نظام آموزشی ایران، شفاف و روشن هست اما باید بررسی کرد که چرا تغییر ساختار بیمارگون نظام آموزشی ایران فرضی محال گردیده است؟
چرا انسان قادر است آنچه را که با صرف کلی سرمایه، نیروی انسانی، زمان و انرژی ساخته است اما امروز کارآیی ندارد در عرض 7 یا 10 ثانیه تخریب کند تا بهتر از آن را بسازد، اما ما قادر به تخریب تدریجی این ویرانه ها نیستیم و بدتر آن که به صحت و سلامت آن نیز شدیدا معتقدیم.
به عنوان مثال اشاره می کنم به دو مورد از بلندترین ساختمانی که در عرض چند ثانیه در جهان تخریب شده اند. اول ساختمانی به بلندی ۱۱۶ متر در فرانکفورت آلمان که در عرض ۱۰ ثانیه و با استفاده از مواد منفجره تخریب شد. و دوم به سه برج مسکونی 89 متری در شهر گلاسکو اسکاتلند که در سال 1969 با استفاده از مواد منفجره در عرض ۷ ثانیه تخریب شدند. این ساختمان در سال 1960 ساخته شده بود. گذشت فقط 9 سال زمان مابین ساخت و تخریب این ساختمان، سوال برانگیز است!
ما که سپری شدن 20 سال زمان را برای نواندیشی در محتوای کتب درسی، کم یا غیرلازم می دانیم. تازه بعد از دو دهه، فقط چند پاراگراف، عکس و یا عنوان کوچکی در کتاب درسی خاص عوض می شود و از تغییرات کلی خبری نیست.
آموزش و پرورش می باید تابوزدایی کند و در به وجود آمدن یا تداوم و تثبیت هر نوع تابویی که منجر به فوبیای گفت و گو می شود پرهیز کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
علی حدادی نماینده مردم ساوجلاغ، نظرآباد، طالقان و چهارباغ بر اساس ابلاغیه ای که توسط شعبه چهارم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان نظر آباد علیه « مهدی توسلی » مدیر مسئول ماهنامه فراز البرز صادر شده از این « معلم خبرنگار » شکایت کرده است .
عنوان اتهام بر اساس این ابلاغ ؛ « نشر اکاذیب » اعلام گردیده است .
در پیام تبریکی که این نماینده ی مجلس پیش تر و به مناسبت « روز خبرنگار » صادر کرده بود چنین آمده است : ( این جا )
« امروز جامعه ما بیش از گذشته نیاز به تبیین شفافیت آگاهی و روشنگری دارد. خبرنگاران و اهالی رسانه میتوانند در این عرصه خصوصا در راستای تقویت امید به آینده و افزایش اعتماد عمومی بسیار موثر باشند. آنچه که آنان را در این مسیر موفق میدارد، حق طلبی و حقگویی و دوری از معادلات ناصواب است .
سختیها و رنجهای شغل خبرنگاری و درعین حال مشکلات معیشتی و شغلی این عزیزان برای ما پوشیده نیست. امید است توجه بیش از پیش به این حوزه و تلاش در رفع مشکلات اصحاب رسانه، باعث شود تا خبرنگاران به عنوان چشمهای بیدار در کنار همه ارکان جامعه برای حرکت در مسیر تعالی و توسعه به رسالت خویش عمل کنند » .
پرسش « صدای معلم » از آقای حدادی آن است که آیا شکایت علیه یک « معلم خبرنگار » و آن هم در آستانه ی « روز خبرنگار » در جهت تقویت کدامین « امید به آینده » و « افزایش اعتماد عمومی » است ؟
این نماینده ی مجلس پاسخ دهد که به عنوان یک عضو نهاد « تقنین و نظارت » کدامین مشکلات را از پای اصحاب رسانه برداشته است ؟
آیا با این گونه شکایت ها قرار است در جهت کدام مسیر تعالی و توسعه گام برداریم ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نوشتن و پی گیری روال معمول آن هم پس از رفتن پدری که مسئولیت پذیری ، پشتکار و اعتماد به نفس را مرهون و مدیون او هستم ؛ کاری سخت و طاقت فرساست .