گروه رسانه/
خبرگزاری آناتولی/ اسلامآباد نوشت : ( این جا )
وزارت آموزش پاکستان دوشنبه 18 ژانویه طی بیانیهای اعلام کرد که آموزش حضوری در همه مدارس در سطح کشور به صورت مرحلهای آغاز شده است.
در این بیانیه آمدهاست: آموزش حضوری در کلاسهای دبیرستان از امروز آغاز شده و در کلاسهای دبستان و متوسطه نیز از اول فوریه ماه آینده آغاز خواهد شد.
در این راستا معلمان و دانشآموزان دبیرستان دخترانه پاکستان-ترکیه در شهر اسلامآباد نیز در دوره تحصیلی جدید با استفاده از ماسک به مدارس خود برگشتهاند.
دانشآموزان با رعایت به فاصله گذاری اجتماعی و در پی اندازهگیری دمای بدن وارد مدرسه شدند.
مسؤلان مدرسه برای افزایش حساسیت و آموزش دانشآموزان نسبت به این بیماری پوسترهای آموزشی ویروس کووید-19 را در داخل مدرسه نصب کردند.
گفتنی است که شمار افراد مبتلا به کرونا در پاکستان از 521 هزار نفر و تعداد قربانیان این بیماری نیز از 10 هزار 950 نفر گذشته است.
پایان پیام/
گروه رسانه/
جو بایدن در اولین روز کاری خود در کاخ سفید ۱۵ فرمان اجرایی را امضا و بسیاری از فرمانهای ترامپ را لغو کرد.
از جمله ؛ « رییس جمهوری جدید آمریکا این کشور را به معاهده اقلیمی پاریس و نیز سازمان جهانی بهداشت بازگرداند. آنتونیو فوچی ویروسشناس برجسته آمریکا روز پنجشنبه ۲۱ ژانویه به نمایندگی از این کشور در اجلاس سازمان جهانی بهداشت شرکت خواهد کرد.
پس از شیوع کرونا دونالد ترامپ رییس جمهوری پیشین آمریکا در اعتراض به عملکرد سازمان جهانی بهداشت در مقابله با پاندمی کرونا، آمریکا را از این نهاد خارج کرد.
بایدن هنگام امضای فرمان اجرایی بازگشت آمریکا به معاهده اقلیمی پاریس گفت: «ما با تغییرات اقلیمی به روشی مقابله خواهیم کرد که تا کنون نکردهایم.» بایدن همچنین اعلام کرد که حداکثر تا سال ۲۰۵۰ اقتصاد آمریکا سازگار با محیط زیست خواهد شد.
عضویت دوباره آمریکا در این توافق ۳۰ روز پس از امضای بایدن رسما از سوی سازمان ملل تایید میشود.
ترامپ در سال ۲۰۱۷ آمریکا را از این معاهده مهم اقلیمی خارج کرد؛ معاهدهای که پس از تلاشهای فراوان در سال ۲۰۱۵ میلادی به امضا رسیده بود.
جو بایدن در اولین ساعات کاریاش به عنوان رییس جمهوری آمریکا فرمانهای دیگری را نیز در جهت حفاظت از محیط زیست امضا کرد. او از جمله با صدور فرمانی اجرایی استخراج نفت در منطقه حفاظتشده طبیعی آلاسکا را متوقف و نیز ادامه ساخت خط لوله انتقال نفت کیاستون XL از کانادا را بلوکه کرد.
بایدن روز چهارشنبه همچنین هیأتی را که ترامپ در آخرین ماههای ریاست جمهوریاش به منظور "آموزش میهنپرستی در مدارس" تعیین کرده بود، لغو کرد.
تابستان گذشته و در میانه بحث و مجادله و اعتراضات و ناآرامیها بر سر تبعیض سیستماتیک نژادی در آمریکا، دونالد ترامپ از تشکیل کمیسیونی برای "آموزش میهن پرستی" در مدارس خبر داده بود. این کار از سوی مورخان و کارشناسان "پروپاگاندای سیاسی" نامیده شده بود.
در این رابطه لازم به ذکر است :
« در میانه بحث و مجادله و اعتراض و اغتشاش و ناآرامی بر سر تبعیض سیستماتیک نژادی در آمریکا، دونالد ترامپ از تشکیل کمیسیونی برای "آموزش میهن پرستی" در مدارس خبر داد.
او در جریان یک سخنرانی به مناسبت ۲۳۳مین سالگرد امضای قانون اساسی امریکا گفت که "ناآرامیهای کنونی در شهرهای آمریکا نتیجه تبلیغ و ترویج آموزهها و القائات چپگرایانه است". او مدعی شد که "در جریان این گونه آموزشها تلاش شده که جوانان به شرم از تاریخ میهن خود سوق داده شوند، که این نوعی از آزار کودکان است".
ترامپ که در آرشیو ملی واشنگتن سخنرانی میکرد، به پیامدهای تاریخی بردهداری در آمریکا اشارهای نکرد، در عوض، اجرای مقررات علیه نژادپرستی سیستماتیک را باعث ایجاد شکاف در جامعه دانست و "دموکراتهای تندرو"، رسانهها و سایرین را متهم کرد که سعی میکنند به دانشآموزان و والدین آنها تلقین کنند که باید به خاطر "سفید بودنشان" احساس شرمندگی کنند.
او تصریح کرد که هیأتی که به دستور رییس جمهوری برای آموزش میهن پرستی تشکیل شده باید این وضع را تغییر دهد: «جوانان ما باید یاد بگیرند که آمریکا را از صمیم قلب و از اعماق روحشان دوست بدارند.»
کمیتهای که به دستور ترامپ تشکیل شده "کمیسیون ۱۷۷۶" نام دارد و باید پیش از هرچیز متخصصان تعلیم و تربیت را تشویق کند که درباره "معجزه تاریخ آمریکا" به دانشآموزان آموزش دهند. سال ۱۷۷۶ سال استقلال ۱۳ ایالت در شمال آمریکا از بریتانیا است.
پایان پیام/
مقدمه
نمی دانم چند تن از ما فرهنگیان و معلمان نام " سیستم آموزشی والدورف " را شنیده ایم . سیستمی که بعد از جنگ جهانی اول ابتدا در آلمان و سپس در بیشتر کشورها پایه گذاری شد. چرا بعد گذشت یک قرن از آغاز این سیستم ما هنوز از آن بی اطلاع و یا با آن بیگانه ایم؟! چرا کشور ایران قبل و یا بعد از انقلاب ، نتوانسته و یا نخواسته است از این سیستم تبعیت نماید ؟
اصولا سئوالی است که باید برای هر معلم مطرح شود و جای تأمل دارد.
البته در ایران فقط دو سمینار و یک کارگاه تخصصی با فاصله سال ها در مورد " سیستم آموزشی والدورف " برگزار شده است :
اولین سمینار تخصصی والدورف در ایران در سال ۱۳۸۶ به همّت " مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا " برگزار شد و اولین " کارگاه تخصصی والدورف" با وقفه ای ۷ ساله و این بار در اصفهان و به همّت انجمن دوست داران کودک برگزار گردید. (1)
و دومین سمینار والدورف بین کشورهای ایران و آلمان در دانشگاه جامع علمی کاربردی علم و فرهنگ اصفهان برگزار شد. (2)
حال انتخاب شهر و استان اصفهان به دلیل گردشگری جاذب آن بوده و یا دلیل دیگری چون مطلوبیت وضعیت آموزشی داشته ، نمی دانم .
اما چرا هیچ خبری از نتایج پیاده سازی سیستم و اجرای آن نیست ؟ چرا برای شناخت آن وسوسه شده ایم اما موفق نه ؟
در سمینار دوم بیان شده که این سیستم به سبک ایرانی اسلامی بومی سازی خواهد شد . بومی سازی یکی از مشکلات مهم عدم موفقیت ما برای الگوگیری از پیشرفت های آموزشی دیگر کشورها است . اگر حذف مختلط بودن کلاس ها را در جامعه خود نسبت به شرایط حاکم بپذیریم ، دستکاری مابقی موارد و مراحل ، ماهیت و نتایج سیستم آموزشی والدورف را تغییر می دهد. ایراد عمده مسئولان نظام آموزشی ما در همین نکته نهفته است و آموزش و پرورش به دلیل نداشتن استقلال سازمانی ، مجبور به ملاحظه کاری محافظه کارانه ای است که این مهم ، ما را از اهداف اصلی برنامه دور می سازد.
وقتی نوبت ادّعا می رسد بیان می داریم که ایرانیان چنین هستند و چنان ، اما حقیقتا چه اتفاقی بر سر این مرز و بوم افتاده است که نظام آموزشی آن سیرقهقرایی وحشتناکی طی می کند؟
هیچ کشوری آموزش و پرورش خود را جولانگاه سیاستمداران ننموده است .
لذا آنها هر روز بیشتر از دیروز با اقتدار ، آموزش را پل توسعه یافتگی روزافزون خود می سازند و ما تمامی پل های احتمالی را نیز پشت سر خود ویران می سازیم . چرا استقلال آموزش و پرورش را با رهایی از هر نوع سند و دخالت سیاسی ، تضمین نمی کنید تا در آن دانش آموز و معلم و خرد و تعقل و دانش و بصیرت رشد یابد؟
آموزش پدیده ای است که از اسارت و بردگی بیزار است و آن را با برونداد نتایج منفی ، پس می زند. فرآیند آموزش ، پویا ، فعال ، شاداب ، لطیف و سرزنده است و هجوم هر نوع عناصر و عوامل خطرزا ، ماهیت اصلی آن را ایستا و منفعل می سازد. در واقع آموزش ، ماهیت ذاتی و کارکرد اصلی خود را با دخالت هر نوع عنصر بیگانه از دست می دهد. مگر امروز ما چنین وضعیتی در نظام آموزشی خود نداریم ؟ نظام آموزشی و نقش های موجود در آن پژمرده هست .
طی یادداشت های گوناگون در همین سایت ، به یک اصل مهم دیگر نیز رسیده ام که در " سیستم آموزشی والدورف" هم ردپای آن ملاحظه می شود و آن این که : احتمال هر نوع تحولی در نظام آموزشی کشورهای مختلف جهان بعد از وقوع بحران و آشوب های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی ، ممکن گردیده است. (3)
چون سیستم آموزسی والدورف نیز پس از جنگ جهانی اول پایه گذاری شده است. شاید با تکیه بر همین امید از مسئولان نظام آموزشی کشورم انتظار دارم که در این ایام کرونایی با تدبیری ویژه و متمایز از گذشته به فکر ایجاد تحولات اساسی برای دوران پساکرونا باشند. ما که فرصت بعد از انقلاب را برای بهینه سازی امر آموزش از دست داده ایم ، حداقل امروز به خود آئیم . آموزش مقوله ای است که با سکون و روزمرگی ، هرگز متحول نمی شود ، چون آموزش پیکری زنده است که سستی و خمودی آن را می میراند. در نظام پادگانی ما تنها وظیفه ای که با تعداد بیشتر دانش آموز در کلاس درس ضرورت می یابد مبصری کردن برای حاکمیت سکوت در کلاس جهت ارائه درس است یا واهمه از پرسش کلاسی برای درج نمره در دفتر که فرصت برای همه فراهم نمی شود و یا اوراق امتحانی که وقت زیادی را از معلم می گیرد. لذا زیادی دانش آموز در کلاس درس برای ما آزاردهنده است .
نظام آموزشی والدورف چگونه به وجود آمد و مؤسس آن کیست ؟
رادولف اشتاینر ( دکتر فلسفه ) که در سال های 1861 - 1925 زندگی می کرد ، بنیان گذار سیستم آموزش متحول والدورف است . اشتاینر به یادگیری ریاضیات و علوم طبیعی علاقه زیادی نشان می داد.
وی مبتکر " آنتروپولوژی anthropology " یعنی " قرار دادن انسان در نقطه مرکزی آموزش " می باشد. اندیشه های اشتاینر در زمینه " حکمت انسانی " گِره خورده است. انتقاد او از سیستم آموزشی دولتی و سخنرانی هایش در رابطه با تعلیم و تربیت ، بسیار مورد توجه و استقبال مخاطبانش قرار می گرفت. در یکی از همین سخنرانی ها در کارخانه سیگارسازی شهر والدورف آلمان ، آقای امیل مولت پیشنهاد تأسیس مدرسه ای با سیستم آموزشی آزاد را برای فرزندان کارگران کارخانه به وی داد . بدین ترتیب اولین مدرسه والدورف در اشتوتگارت آلمان در فضای بحرانی آلمان و پس از جنگ جهانی اول یعنی در سال ۱۹۱۹ بر پایه نظریه " سه بخشی بودن اجتماع " تأسیس شد . او مسئولیت آموزش و راهنمایی معلمین این مدرسه را تا زمان مرگش بر عهده داشت .
تا سال 1934 شمار مدرسه های والدورف افزایش یافت . در دوران حکومت نازی ها در آلمان ، این مدرسه ها به جرم این که برخلاف نظریات " ناسیونال سوسیالیستی " بودند ، کم کم بسته شدند. اما پس از پایان جنگ جهانی دوم یعنی سال 1945 به بعد ، تأسیس و فعالیت این مدارس دوباره در آلمان رونق گرفت.
کشورهای آمریکا ، هلند ، استرالیا ، سوئد ، مجارستان ، برزیل ، سوئیس ، نروژ ، انگلیس ، روسیه ، فرانسه ، رومانی ، آرژانتین ، آفریقای جنوبی ، مکزیک ، هند ، ژاپن و چین از دیگر کشورهایی هستند که به ترتیب تعدادی از مدارس خود را با سیستم والدورف اداره می نمایند. ظاهرا برای کسب تجربه و اطمینان از نتایج آن ، هیچ یک از این کشورها کل نظام آموزشی کشور خود را با اهداف این سیستم هدایت نمی کنند و یا می توان چنین نتیجه گرفت که مابقی مدارس آنها دولتی و خصوصی است نه آزاد . (4)
اهداف سیستم آموزشی والدورف و وضعیت نظام آموزشی ما
هدف اول سیستم آموزشی والدورف : اشتاینر با قرار دادن انسان در نقطه مرکزی آموزش ، معتقد بود که هر شخص با توجه به نیازها و شخصیت منحصر به فرد خود تحت آموزش قرار می گیرد و امکاناتی فراهم می شود تا هر کودک به طور آزادانه میل به یادگیری داشته باشد.
اشتاینر بیان می کرد که آموزش نباید تحت تأثیر جامعه قرار بگیرد بلکه باید با توجه به نیازهای هر کودک و نوع پیشرفت او برنامه ریزی شود.
او معتقد به آموزش سه جهتی بود که شامل : روح ، جسم و روان هر شخص می شود . در این آموزش قدرت تفکر و احساس و اراده دانش آموزان مورد توجه قرار می گیرد. پس جهت برقراری تعادل باید مغز ، قلب و دست او را آموزش داد. رشد همزمان احساس ، فکر ، ذهن ، بدن و روان ، از دانش آموزان انسانهایی میسازد که خود را باور دارند و راه خود را در زندگی میشناسند . چنین انسانهایی آماده خدمت به جامعه هستند.
بر پایه این دیدگاه ، زندگی اجتماعی از سه بخش تشکیل می شود :
1 - زندگی معنوی که در برگیرنده دین ، آموزش ، دانش و فرهنگ می شود.
2 - زندگی حقوقی که در برگیرنده قوانین ، مقرّرات و قواعد اجتماعی است.
3 - زندگی اقتصادی که در برگیرنده تجارت و مصرف کالاها و خدمات است.
این سه بخش از شعارهای سه گانه انقلاب فرانسه گرفته شده است یعنی :
1- آزادی در زندگی معنوی .
2- برابری در زندگی حقوقی .
3- برادری در زندگی اقتصادی .
در نظام آموزشی 4 دهه ای ما آنچه که در نقطه مرکزی آموزش قرار گرفته است ، ترویج و تقویت و تبلیغ دین و اعتقادات مذهبی است. لذا ارزش های ذاتی انسان با باخت اخلاق و قربانی شدن امر تعلیم و تربیت ، دانش آموزانی بلاتکلیف و عاصی تربیت نموده است. از قرار می بایست بُعد معنوی دین ، دانش آموزان را ملایم و سر به زیر و خداپرست می ساخت ، اما چنین نتیجه ای نگرفته ایم ، چون رسالت چنین وظیفه ای برعهده مدرسه و نظام آموزشی نیست . انتظارات نظام سیاسی ما از مدارس با کارکرد اصلی آن یعنی آموزش دانش ، کسب مهارت زندگی ، دسترسی به بصیرت ، آشنایی و فراگیری حِرف گوناگون موجود در جامعه و.....فاصله زیادی داشته و دارد.
ما آزادی و هیجان کودک را طی رشد و نمو طبیعی برای یادگیری ، از بین برده ایم و آموزش ما برخلاف دیدگاه اشتاینر ، نه تنها تحت تأثیر جامعه و جوّ حاکم بر آن بود بلکه هدایت گر اصلی در آن ، اهداف نظام سیاسی بود نه نظام آموزشی .
آموزش ما هرگز برخلاف نظر اشتاینر بر اساس نیازهای هر کودک و نوع پیشرفت او برنامه ریزی ، نشده است . ما آموزش را مقوله ای کلی و واحد تصور می کنیم تا روالی یکسان در کشور جریان داشته باشد و تفاوت های فردی و منطقه ای ، نادیده انگاشته می شود و این یکسانی به یکنواختی و دلمردگی فراگیران منجر شده و مانع رشد استعدادها و علایق کودکان می شود. لذا ما تفاوت های فردی کودکان را با یک ابزار و یا معیار واحد اندازه گیری کرده و اهمیت شناخت آن را جهت کاربرد عملی در جامعه ، از دست داده ایم . ما با روش و مکانیزم واحد ، انسانهایی مشابه تحویل جامعه داده ایم و می دهیم .
غوغای بیکاری پنهان در جامعه ما یعنی جایگزینی افراد در مشاغل گوناگون با تخصصی غیر مربوط ، از همین خطا نتیجه می شود. ما از آموزش سه جهتی اشتاینر که شامل : روح ، جسم و روان بود فقط جسم را اصل دانسته ایم و برای همین روح و روان دانش آموزان ما افسرده ، دلمرده ، غمگین و به دور از هر نوع هیجان نشاط و شادی پرورش یافته اند. و چون به پرورش و رشد همزمان احساس ، فکر ، ذهن ، بدن و روان دانش آموزان نپرداخته ایم لذا انسانهایی ساخته ایم که خود را باور ندارند و راه خود را در زندگی نمیشناسند . چنین انسانهایی چگونه می توانند آماده خدمت به جامعه باشند ؟
آموزش نباید تحت تأثیر جامعه قرار بگیرد بلکه باید با توجه به نیازهای هر کودک و نوع پیشرفت او برنامه ریزی شود. نظام آموزشی ما جهت آمادگی دانش آموزان برای زندگی اجتماعی دو بُعد حقوقی و اجتماعی را حذف و فقط بُعد معنوی را برجسته کرده است. هیچ قدرتی ، حق نادیده گرفتن ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی را برای افراد ندارد و اگر چنین کرد ظلم به بشریت نموده است. انسان موجودی است آزاد. سیستم آموزشی والدورف با پرورش و احترام به اصل آزادی در روح و جسم دانش آموزان ، امروز انسانهایی روشن اندیش و بصیر تربیت نموده است که عوارض ظاهری آن در کشورهای مختلف ، نمایان است.
امروز همان کشورها از جمله آلمان و فرانسه ، ترامپ را به دلیل تحریک طرفداران خود برای اشغال و تخریب گنگره آمریکا ، نکوهش کردند و یا نوجوانی به نام گرتا تونبرگ صدای نظام آموزشی سوئد گردید . نوجوانی 15ساله که با اعتراض علیه آلودگی محیط زیست توسط دولت ها به نمادی تحسین انگیز تبدیل شد.
هدف دوم سیستم آموزشی والدورف : آموزش باید همراه با آزادی و تنوع باشد و کنجکاوی کودک و قدرت ابتکار او را رشد و گسترش دهد و در عین حال انضباط و احترام فراموش نشود.
در نظام آموزشی ما یکنواختی شدیدی حاکم است که به خستگی و فرسایش ذهنی و جسمی دانش آموزان و معلمان طی زمان منجر می شود. نه روح و جسم دانش آموزان مفهوم آزادی را تجربه می کنند و نه معلمان . معلمان باید در چارچوبی مشخص ، هر نوع خلاقیت و آزادی عمل خود را نسبت به موقعیت های گوناگون از دست بدهند و در برابر همه آنها ، واحد عمل نمایند و دانش آموزان نیز در قفس قوانین خشک پادگانی ، دست و پا بسته در مسیر تدریس متکلم الوحده معلم خود ، تسلیم و از مفهوم یادگیری حفظ نمودن متون درسی و گرفتن نمره را باور داشته اند. فراتر از این تصویری برای هر دو نقش وجود ندارد. حتی بحث آزاد برای تعداد کثیری از معلمان تابویی خطرناک تلقی می شود.
لذا کنجکاوی و قدرت ابتکار دانش آموزان هرگز تجلّی نمی یابد. علیرغم سیطره دین در مدارس ما ، قادر نبوده ایم شاهد برقراری انضباط و تحکیم احترام در روابط انسانی خود باشیم . چون کارکرد دین ، تحقق این مهم نیست .
هدف سوم سیستم آموزشی والدورف : یادگیری همراه با عمل و آموزش باید زنده و فعال باشد.
آموزش ما در مدارس بر پایه دروس نظری ، حفظیات و آموزش ساکن و بی روح هست . سستی و خمودی ساعات آموزشی از زنگ اول تا آخر ، دقیقا مشهود است . آموزش عملی دروس ظاهرا نوعی وقت هدر دادن و یا برهم زدن دیسیپلین پادگانی ، تلقی می شود . حتی در آزمایشگاه های مدارس ، دانش آموزان تماشاگرند و متصدی آزمایشگاه آزمایش را انجام می می دهد. اگر مدرسه ای کتابخانه دارد چون تنوعی در فهرست کتب بر اساس علایق گوناگون دانش آموزان ، وجود ندارد. لذا کششی برای مطالعه در بین آنان نیست. نه انگیزه ای و نه محرکی . البته از قبل نیز چنین عادتی را در او بوجود نیاورده ایم . چنین نیازها در مدارس ما ویترینی برای دریافت امتیاز مدیران هست.
هدف چهارم سیستم آموزشی والدورف : بقای آموزش به وسیله پرورش مهارت های درونی انجام می گیرد.
و آموزش ما با جداسازی دو وظیفه مهم معلمان از یکدیگر یعنی پرورش از آموزش انجام می گیرد. یعنی جسم هست اما روح خیر . لذا کمتر مهارت درونی در آنان کشف و هدایت می شود . حتی رشته تحصیلی دانش آموزان ما همانند روح سرگردان در سر دو راهی این و یا آن ، بلاتکلیف هست .
برنامه درسی سیستم آموزشی والدورف
مدت دوره آموزشی والدورف ۱۲ سال ، شامل ۸ سال ابتدایی و ۴ سال متوسطه می باشد. آموزش دو زبان خارجی از کلاس اول ابتدایی مورد توجه قرار می گیرد.
خیاطی ، بافتنی ، باغبانی ، نقاشی ، طراحی ، جنگلبانی ، مجسمه سازی ، نجاری و جوشکاری ، ورزش و موسیقی از جمله دروسی است که برنامه عملی مدارس والدورف را تشکیل می دهد.
این دروس از یک جهت استعدادهای کودکان را هم آهنگ رشد و گسترش می دهد و از طرفی تجربه آموزی در کارهای عملی و شناخت استعدادهاو توانایی های دانش آموزان را مورد توجه مربیان قرار می دهد . در این نوع آموزش نتیجه کار مورد توجه نیست بلکه چگونگی انجام دادن آن کار و کسب تجربه مورد توجه می باشد. خلاقیت ، شخصیت فردی و ایجاد تعادل در زندگی این چگونگی را رقم می زند .
تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس و انجام دادن کار ها به صورت گروهی به طور عمد انجام گرفته است زیرا هر چه تعداد زیادتر باشد ، تنوع شخصیت و استعدادها بیشتر است و همین مسئله باعث شناخت اجتماعی بهتر دانش آموزان می شود. روش آموزش به این شکل می باشد که دانش آموزانی که سریع تر یاد می گیرند به آنها که سخت تر یاد می گیرند کمک می کنند و در کل دانش آموزان و معلمین در کنار هم به یادگیری هر چه بیشتر می پردازند . در این روش “ گزارش توانایی های دانش آموزان و چگونگی پیشرفت فردی و نحوه یادگیری آن ها ” جایگزین روش ” نمره دادن” به دانش آموزان شده است. هیچ دانش آموزی در این سیستم مردود نمی شود و اشتباهات آنها فقط گوشزد می شود.
و ما معلمان همیشه به زیادی تعداد دانش آموزان در کلاس درس معترضیم . البته حق هم داریم چون اگر زیادی دانش آموز در سیستم آموزشی والدورف ، هدف عمدی است تا با تنوع بیشتر شخصیت و استعدادها به شناخت اجتماعی بهتر دانش آموزان بپردازند ، در نظام پادگانی ما تنها وظیفه ای که با تعداد بیشتر دانش آموز در کلاس درس ضرورت می یابد مبصری کردن برای حاکمیت سکوت در کلاس جهت ارائه درس است یا واهمه از پرسش کلاسی برای درج نمره در دفتر که فرصت برای همه فراهم نمی شود و یا اوراق امتحانی که وقت زیادی را از معلم می گیرد. لذا زیادی دانش آموز در کلاس درس برای ما آزاردهنده است .
در نظام آموزشی ما بر خلاف سیستم آموزشی والدورف ، نتیجه کار یا همان محصول مورد توجه هست و چگونگی انجام دادن آن و کسب تجربه اهمیتی ندارد . تمامی دغدغه نظام آموزشی ما را حاکمیت نمره و دفتر نمره ، رقم می زند . شاید اگر در مقطعی از زمان و با ترویج علم آمار و پژوهش ، ما ایرانیان تمامی امور کیفی را به کمّی تبدیل نمی کردیم ، اوضاع مان الان از این بهتر بود. ما با اُولی دانستن ارزش کمّی ، کیفیت هر پدیده را قربانی ساخته ایم ، اما طراحان همان دو علم آمار و پژوهش ، آن را فرع و کیفیت پدیده ها را برجسته ساخته اند. لذا آنان چنین سیستم آموزشی جهانشمولی را پایه ریزی کرده اند و ما آنچنان غرق کمّی گرایی گردیده ایم که جسارت تجربه عملی کیفیت آموزشی آنان را هم تاکنون نیافته ایم .
کتاب حرفه و فن در سال تحصیلی 93-92 از دوره متوسطه حذف و درس " کار و فناوری " ادامه درس کار و فناوری پایه ششم ابتدایی گردید.
به دروس این کتاب که بر اساس سند تحول بنیادین تدوین شده است نیم نگاهی در سایت مربوطه انداختم ، اما بجز مفاهیم نظری و انشانویسی ، متوجه آموزش عملی کتاب حرفه و فن سابق در آن نشدم . یعنی از مهارت هایی همچون خیاطی ، بافتنی ، باغبانی ، نقاشی ، طراحی ، جنگلبانی ، مجسمه سازی ، نجاری و جوشکاری ، ورزش و موسیقی که در مدارس والدورف آموزش داده می شود ، در آن خبری نیست. آنچه که باعث شکوفایی استعداد و علایق می شود تنوع آموزش است نه تثبیت اهداف سند تحول بنیادین . نسل ما از درس حرفه و فن ، حداقل مهارت خیاطی ، باغبانی و آشپزی را نسبتا خوب یاد گرفته است و تا امروز نیز در زندگی فردی و اجتماعی از آن با خاطره ای شیرین استفاده می نماید. اما دختران و پسران فردا همان مهارت اندک را نیز یاد نخواهند گرفت.
ادامه دارد
1) آموزش والدورف . ویکی پدیا . دانشنامه آزاد.
2) خبرگزاری صدا و سیما . کد خبر: ۱۸۶۷۷۹۵ . سوم آبان 1396.
3) سایت صدای معلم . آموزش نوین . بررسی دلایل پیشرفت نظام آموزشی در سه کشور سنگاپور ، هنگ کنگ و فنلاند رتبه های سوم تا پنجم جهان در آموزش دوره ابتدایی در سال 2017 ( بخش اول و دوم )
4) به مناسبت صدمین سالگرد پایه گذاری " مدرسه والدورف "در آلمان ، مدرسه ای جهانی ، مترجمان: توبا صابری و آرش برومند. 20 مهر ماه 1398 .
5) سایت تسهیل گران آموزشی . عاطفه عباسیان . 24 آذر 1392.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
خبرگزاری آناتولی - توکیو نوشت : ( این جا )
سوگا یوشیهیده ، نخست وزیر ژاپن در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که 7 ایالت دیگر این کشور که تعداد موارد ابتلا به ویروس کرونا در آنها کاهش نیافته در شرایط اضطراری قرار گرفتاند.
وی افزود: از ابتدای سال شاهد یک وضعیت بحرانی در کشور هستیم و این تصمیم را قبل از گسترش کرونا از کلان شهرها به تمام کشور اتخاذ کردیم.
با این تصمیم جدید تعداد ایالتهایی ژاپن که در آنها وضعیت اضطراری اعلام شده به یازده ایالت رسیده است.
طبق برنامهریزیها وضعیت فوقالعاده در این ایالتها که تقریبا نیمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند٬ تا 7 فوریه ادامه خواهد داشت.
پیشتر در ماههای آوریل-مه سال گذشته در ژاپن وضعیت اضطراری تدریجی اعلام و حدود 45 روز به طول انجامیده بود. هنوز تصمیمی در مورد بسته شدن مدارس و برخی مشاغل اتخاذ نشده است.
در اوایل آوریل در 7 منطقه ژاپن و در 16 آوریل نیز در سراسر ژاپن وضعیت اضطراری اعلام شد، اما به دلیل بهبود شرایط بهداشتی تا 25 مه به تدریج لغو شد.
پایان پیام/
نام «مدارس خیالی» نخستین بار در سال ۱۳۹۴ شمسی، در گزارش اداره بازرسی ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) مطرح شد. در گزارش «سیگار» آمده بود که تا سال ۲۰۱۵ در حدود ۷۶۹ میلیون دلار برای مدارس و معلمان خیالی در افغانستان صرف شده است.
این گزارش در آن زمان سروصدای زیادی به پا کرد. پس از آن، داستان معلمان خیالی به رسانهها راه یافت و مشخص شد که در حدود ۴۰ هزار معلم خیالی در آموزش و پرورش افغانستان حضور دارند؛ در حالی که یک روز هم به صورت رسمی سر کلاس حاضر نشدهاند.
هنوز عرق شرم این مدارس خیالی از جبین حکومت خشک نشده بود که مسئله «سربازان خیالی» نیز افشا شد. تنها چند ماه پس از رسوایی مدارس خیالی، اداره بازرس ویژه آمریکا «سیگار»، در گزارشی نوشت که در حدود ۴۲ هزار سرباز خیالی، بدون آن که حضور فیزیکی داشته باشند، هر ماه حقوق گرفتهاند. اداره «سیگار» گفت که پس از ثبت بیومتریک سربازان، این مسئله مشخص شده است.
حالا هم به تازگی معلوم شده است که در حدود ۱۲ هزار «کارمند خیالی» در دولت افغانستان فعالیت میکنند و سالها است که بدون هیچگونه بازرسی، حقوق مفت دریافت کردهاند. به گفته مقامهای مسئول در کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی، پس از تکمیل روند ثبت بیومتریک کارمندان دولت افغانستان در سال ۲۰۱۹، مشخص شد که در حدود ۱۲ هزار کارمند خیالی در نظام اداری دولت افغانستان وجود دارند. از این میان، حدود ۹ هزار کارمند خیالی در وزارت آموزش و پرورش حضور دارند که اکثر آنان هم معلم هستند.
با این که وزارت آموزش و پرورش افغانستان گفته است که از آماری که کمیسیون خدمات ملی و اصلاحات اداری در مورد تعداد معلمان خیالی داده است اطلاعی ندارد ولی پیش از این، وزیران قبلی آموزش و پرورش افغانستان از وجود مدارس و معلمان خیالی خبر داده بود.
در نظام اداری افغانستان به کسانی کارمند خیالی میگویند که ماهانه حقوق میگیرند ولی در محل کار حضور ندارند. گاهی نیز نامهای جعلی در فهرست حقوق بگیران دولت اضافه شده است که حقوق آن به جیب اشخاص دیگر سرازیر میشود.
کارمندان خیالی، مدارس خیالی و حتی سربازان خیالی، بزرگترین چالش پیش روی دولت افغانستان هستند. دولت افغانستان که حمایت مالی بیحدوحصر جامعه جهانی از آن، روزبهروز در حال کاهش است، درصدد رُفتوروب نظام اداری دولت برآمده است. کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی هم برای تنظیم نظام اداری افغانستان ایجاد شده است. مسئولیت این اداره، انجام اصلاحات در دولت و استخدام اشخاص شایسته است.
( دولت افغانستان براساس گزارش شفافیت بینالمللی از فاسدترین دولتها در جهان است - ارگ )
این اداره نخست کار خود را بر ثبت اطلاعات بیومتریک کارمندان دولت افغانستان متمرکز کرد و به این ترتیب ۱۲ هزار کارمند خیالی از درون نظام اداری افغانستان بیرون آورده شد. در طول این سالها میلیاردها دلار تنها به همین صورت خیالی هدر رفته است.
یک گزارش تحقیقی در سال ۲۰۱۷ نشان داد که میلیاردها دلار در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳، تنها در عرصه آموزش و پرورش حیف و میل شده است. این گزارش نشان میدهد که در مدت این سه سال، ۴۰ هزار و ۸۸۰ آموزگار خیالی، یک هزار و ۳۳ مدرسه خیالی و یک هزار و ۴۰۰ مدرسه بدون طی مراحل قانونی، در افغانستان ثبت یا ایجاد شده، ۲۰ میلیون دلار در چاپ کتاب برای آموزش و پرورش اختلاس شده، سالانه به صورت نامشخص ۲۴ میلیون دلار به مشاوران و کارمندان وزارت آموزش و پرورش حقوق پرداخته شده است و... دهها مورد از این دست.
گزارشهای این چنینی نشان داده که چگونه بخشی از کمکهای جامعه جهانی به هدر رفته و به جیب افراد و اشخاص سرازیر شده است. حالا دولت در تلاش است تا چهره امروز خود را از این لکههای ننگین پاک کند. ثبت بیومتریک اطلاعات کارمندان دولت افغانستان که تعدادشان به ۴۳۰هزار نفر میرسد، یکی از این تلاشها است اما به دلیل گستره دامنه فساد و اختلاس، این تلاشها هنوز به نتیجه دلخواه نرسیده است.
گروه رسانه/
جو بایدن، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده آمریکا عصر پنجشنبه ۱۴ ژانویه از طرح کمک اضطراری ۱.۹ تریلیون دلاری خود برای مقابله با پیامدهای اقتصادی ناشی از شیوع کرونا رونمایی کرد. طرحی که از نظر تحلیلگران اولین آزمون برای سنجش توانایی او در هدایت کشور آن هم در وضعیت همهگیری کرونا، وخامت اوضاع اقتصادی و دوپارگی کنگره است.
این طرح در حالی ارائه شده که تنها یک هفته مانده به مراسم ادای سوگند او به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، شمار مبتلایان به ویروس کرونا در این کشور به بیش از ۲۳ میلیون و ۸۴۸ هزار نفر رسیده است و از این تعداد حدود ۳۹۸ هزار نفر نیز جان خود را از دست دادهاند.
علاوه بر این تنها در روز ارائه این طرح، بیش از ۴۲ هزار نفر در سراسر ایالات متحده به شمار قربانیان ویروس کرونا اضافه شدند که رکورد جدیدی در موضوع مرگ و میر روزانه محسوب میشود.
هدف از ارائه این بستۀ کمک مالی و اجتماعی، حمایت مستقیم از خانوادهها و مشاغل آمریکا و در کنار آن تمرکز بر مقابله با همهگیری کرونا است.
بایدن برای تامین رقم حدودا ۲ تریلیون دلاری طرح خود، قصد استفاده از درآمد حاصله از تولید ناخالص داخلی این کشور را دارد؛ اقدامی که خوشایند بسیاری از جمهوریخواهان آمریکا نیست. با این وجود با توجه به حضور اکثریت دموکرات در هر دو مجلس آمریکا، انتظار میرود تصویب این طرح ممکن شود.
از جمله برنامههای بایدن در این بخش، میتوان به صرف ۲۰ میلیارد دلار برای واکسیناسیون جمعیت حدودا ۳۳۰ میلیون نفری ایالات متحده، صرف ۵۰ میلیارد دلار برای تست «گسترده» کرونا و صرف ۱۳۰ میلیارد دلار برای کمک به بازگشایی ایمن مدارس اشاره کرد.
تعطیلی مدارس باعث شده است در بسیاری از مناطق آمریکا میلیونها نیروی کار به ویژه در میان زنان مجبور به ترک کار و ماندن در خانه شوند.
بایدن همچنین امیدوار است که ظرف ۱۰۰ روز، تعداد ۱۰۰ میلیون نفر از جمعیت این کشور را در مقابل ویروس کرونا واکسینه کند.
بایدن خواستار افزایش مزایای بیکاری فدرال از ۳۰۰ دلار در هفته به ۴۰۰ دلار برای میلیونها بیکار آمریکایی است. او همچنین اعلام کرد که مطابق با این طرح، استفاده از مزایای کمک مستقیم به خانوارها تا سپتامبر آینده ادامه خواهد داشت.
او خواستار آن شد که رقم ۶۰۰ دلار مشوق مالی تصویب شده در دولت ترامپ، به ۲۰۰۰ دلار به ازای هر نفر افزایش یابد؛ پولی که میتواند برای تامین اجاره بها یا خرید مواد غذایی به کمک خانوارها بیاید و به آنها برای بازگشت به زندگی عادی کمک کند.
در طرح او همچنین مقرر شده است که مشوقهای مالی جدید، مشمول خانوادههایی که یکی از والدین مهاجر هستند، همچنین فرزندان بالغی که بر اساس اسناد مالیاتی همچنان وابسته به پدر و مادر هستند نیز بشود. پیش از این در دولت ترامپ، به دلیل مخالفت جمهوریخواهان کنگره، این دو مورد از بسته مالی حذف شد و باعث گردید تا حدود ۱۳.۵ میلیون فرزند بالغ که همچنان برای زندگی به والدینشان وابسته هستند و در میان آنها میلیونها معلول نیز وجود داشت، از این کمکها بیبهره بمانند.
در این طرح حمایتهای مالیاتی قابل توجهی از خانوادههای کم درآمد شده است. طرح او اعتبار مالیاتی را برای کودکان زیر ۶ سال تا ۳۶۰۰ دلار در سال و برای کودکان زیر ۱۷ سال تا ۳ هزار دلار در سال گسترش داده است. بسیاری از خانوادههای فقیر نیز واجد شرایط برای دریافت این اعتبار مالیاتی شدهاند که به افزایش درآمد سالانۀ آنها کمک خواهد کرد.
از جمله برنامهها در این بخش، اختصاص ۳۵۰ میلیار دلار برای کمک اضطراری به دولتهای ایالتی و محلی و قبیلههای آمریکا است.
طرح بایدن به دنبال التیام اقتصاد بیمار آمریکاست و بر این اساس مقرر شده تا برای میلیونها کارگر و خانوادههای آنها ۱۴ هفته مرخصی پزشکی همراه با پرداخت دستمزد تعیین گردد. در این باره، کمک هزینه مربوطه به بیش از ۱ میلیون کسب و کار کوچک پرداخت خواهد شد و در کنار آن حدود ۳۵ میلیون دلار نیز برای اعطای وامهای کم بهره بویژه برای سرمایهگذاری در بخش انرژیهای پاک اختصاص خواهد یافت.
طرح بایدن همچنین ده ها میلیون دلار را به تامین دیگر نیازهای کشور از نیاز به آب و غذا گرفته تا کمک به دیگر مناطق آمریکا از جمله در پورتوریکو اختصاص داده است.
افزایش حداقل دستمزد فدرال از ۷.۵ به ۱۵ دلار در ساعت یکی دیگر از پیشنهادهای مطرح شده در این طرح است.
از هم اکنون زمزمۀ انتقادها به طرح جو بایدن شنیده میشود و برخی از نمایندگان کنگره بر این باورند که این طرح «هیچ کاری برای نجات کسب و کارهای اصلی، برگرداندن مردم به کار و تقویت اقتصاد کشور نمیکند».
با این وجود طرفداران طرح او معتقدند در وضعیت حساس کنونی برای بزرگترین قدرت اقتصادی جهان، احیای اقتصاد خانوارها ضروری است. به ویژه آنکه تنها در ماه گذشته در پی تداوم شیوع کرونا، کارفرمایان ۱۴۰ هزار شغل را عمدتا در بخشهای کم درآمد همچون کافهها و رستورانها حذف کردند.
آنها همچنین تحلیل میکنند که بسته کمک اقتصادی بایدن حاوی ۵.۲ تریلیون دلار مشوق مالیاتی برای اقتصاد بحران زده این کشور است و این رقم که معادل یک چهارم تولید سالانه اقتصادی آمریکاست، انگیزه کافی را برای جبران افت ناشی از همه گیری ویروس کرونا خواهد داد.
طرفداران طرح همچنین بر این باورند که این طرح مورد استقبال فدرال رزرو ایالات متحده نیز قرار بگیرد.
مایکل گاپن، اقتصاددان ارشد در بانک سرمایه گذاری Barclays Capital آمریکا میگوید: «این طرح اساسا یک بسته نجات برای خروج از وضعیت فاجعه است. طرح در واقع به دنبال تغییر وضعیت مالیاتی کنونی نیست و تاثیر منفی کمی بر فعالیتهای اقتصادی کنونی خواهد گذاشت.»
او با اشاره به اینکه طرح ارائه شده با انتظارات او مطابقت داشت، میگوید از نظر بسیاری از اقتصاددانان نیز مهمترین کاری که اکنون بایدن میتواند برای اقتصاد کشور انجام دهد، مهار ویروس کرونا است و اگر هزینههای واکسیناسیون هوشمندانه انجام شود، این بسته مالی میتواند موثر باشد.
قرار است در ماه فوریه، دولت بایدن طرح دیگری را معرفی کند که بر اهداف بلند مدت از جمله برنامههایش برای زیرساختها و چگونگی برخورد با تغییرات آب و هوایی متمرکز است.
پایان پیام/
گروه رسانه/
وزیر آموزش ( ایالات متحده آمریکا ) «بتسی دووس» Betsy DeVos پنج شنبه استعفا کرد . این دومین استعفا از کابینه ی رئیس جمهور دونالد ترامپ است که به تحریک او شماری از پشتیبانان وی وارد کنگره شدند .
دووس در نامه ای به ترامپ ، ضمن مقصر دانستن نقش ترامپ در شعله ور ساختن تهاجم های خشونت آمیز و غیرعقلانی به کنگره او را سرزنش کرد و این در زمانی رخ داد که کنگره در حال تایید پیروزی بایدن در انتخابات بود .
دووی در این نامه تاکید می کند : « در این زمان ما باید در حال برجسته ساختن و جشن گرفتن موفقیت های قابل توجه دولت از سوی مردم آمریکا باشیم . »
در عوض ، ما مانده ایم تا چگونه نابه سامانی های ایجاد شده توسط معترضان ستیزه طلب را که در مقیاس وسیع متوجه کنگره آمریکا شده و تلاشی برای اختلال در زندگی شغلی مردم است را پاک سازی کنیم .
آن رفتارها برای کشور ما واقعا غیرقابل پذیرش بود . تاثیراتی که حرف های شما روی اوضاع داشت اشتباهی نبود و آن نقطه عطفی برای من بود .
خبر کناره گیری دووسی ساعت ها پس از آن منتشر شد که الین چائو ( Elaine Chao ) وزیر حمل و نقل و همسر سناتور میچ مک کانل ( Mitch McConnell ) رهبر حزب جمهوری خواهان به همراه هفت عضو دیگر از دولت ترامپ در عرض یک روز از مقام خود کناره گیری کردند .
منبع : Mail Online
به نظر میرسد همسایه شمالی ایران، به میراث فرهنگی کشورمان چشم دوخته است؛ شاهد این ادعا اقدام جمهوری آذربایجان است که «نار بایرامی، جشن و فرهنگ سنتی انار» (Nar Bayrami, traditional pomegranate festivity and culture) را به نام خود ثبت و آن را بخشی از هویت فرهنگی خود معرفی کرد. برای جشن انار که از کهنترین، فراگیرترین و باشکوهترین آیینهای فرهنگی ایران است که در تاریخ ریشه دارد و در سراسر کشور برگزار میشود، انار از نمادینترین میوهها در ایران است و عنصر جداییناپذیر جشن یلدا به شمار میرود.
این نخستینبار نیست که کشور همسایهمان دست به چنین کاری میزند؛ چون جمهوری آذربایجان قبلا هم «هنر ساختن و نواختن تار» (Craftsmanship and performance art of the Tar, a long-necked string musical instrument) را در سال ۲۰۱۲ به نام خود ثبت کرد و اعتراضات هنرمندان و دلسوزان هم راه به جایی نبرد.
اما این داستانِ تلخ، تکراری است؛ توسط کشورهای دیگر همسایه.
ترکیه هم در سال ۲۰۱۴ هنر «ابری سازی» (یا همان هنر ابر و باد امروزی) را با نام «ابرو» (Ebru, Turkish art of marbling) به عنوان یک هنر تُرکی در فهرست ناملموس یونسکو ثبت کرد. «ابریسازی» یا ابر و باد در ایران ریشهای عمیق و کهن دارد و شاهکارهایی از هنر ابریسازی در کتابخانهها و مراکز اسناد خطی در ایران موجود است، اما ترکیه این هنر ایرانی را به نام یک هنر تُرکی در یونسکو ثبت کرد و تا کنون نهادهای متولی و مسوول در ایران برای این میراث نیز کاری از پیش نبردهاند. البته برخی کارشناسان معتقدند که برای اعاده حیثیت فرهنگی ایران، لازم است نهادهای مسوول برای ثبت جهانی «ابریسازی» اقدام کنند و آب رفته را به جوی برگردانند.
روی دوم یا تلخِ مینیاتور برای ایران
بر اساس ترتیب مطالبِ مندرج کشورها در این پرونده، هر یک از کشورهای عضوِ پرونده یکی از نسخههای تاریخی مصور خود را به این ترتیب معرفی کردهاند: نظامی گنجوی از طرف آذربایجان، فردوسی از طرف ایران، مولانا از طرف ترکیه، و امیرعلیشیر نوایی از طرف ازبکستان اعلام شدهاند!
در این بخش از پرونده میراث مکتوب و مفاخر، گویا ایران مانند گوشت قربانی بین همسایگان تقسیم شده است. کسی تردیدی ندارد که نظامی گنجوی ایرانی است و آثارش را به فارسی سروده و شعر معروف او درباره ایران زبانزد خاص و عام است؛ چطور وزارت میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و دفتر نمایندگی ایران در یونسکو حاضر شدهاند در پروندهای سهیم شوند که در آن، کشورهای رقیب با زرنگی و زیرکی مفاخر ما را به نام خود معرفی کردهاند؟ آیا این سهلانگاری نمایندگان و کارشناسان ایرانی در پروندهی مینیاتور، تلاشها و کوششهای فرهنگدوستان و دلسوزانِ میراث فرهنگی ایران بر باد نداده است؟
سیاست آموزشی ژاپن دانش آموزان را ملزم به داشتن ویژگی ها و توانایی هایی مبتنی بر یادگیری مستقلانه و خودبه خودی ، تفکر ، تصمیم گیری ، اقدام در جهت حل بهتر مشکلات و همکاری و اهمیت دادن به دیگران می کند و در کل پرورش یک انسان غنی از هر نظر را در دستور کار خود قرار داده است. دستیابی به این اهداف به صلاحیت معلمان بستگی دارد. تربیت معلم ، استخدام و آموزش ضمن خدمت فرصت هایی برای ارتقای توانایی های معلمان می باشند .
طبق قانون، معلمان موظف به آموزش منظم هستند.
اعتقاد بر این است که ارتقای مهارت های معلمان منجر به بهبود قدرت سازمانی در مدرسه می شود و آن هم می تواند به تغییرات و نیازهای جامعه پاسخ گو باشد.
ماده 9 قانون اساسی آموزش به این شرح است :
[معلمان مدارس باید از رسالت بزرگشان آگاهی عمیق داشته باشند ، دائماً برای تحقیق و آموزش تلاش کنند.]
حتی اگر معلمان مدارس امتحانات دشواری را برای معلم شدن پشت سر گذاشته باشند ، باید همیشه درک درستی از موقعیت خود داشته باشند و به تعهد خود مبنی بر تلاش مداوم برای تحقیق و آموزش عمل کنند.
ارائه سطح بالایی از دانش به دانش آموزان، برای معلمان ضروری خواهد بود. آموزشی که متناسب با تغییرات جامعه و زمانه نباشد، می تواند سطح تحصیلات را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
معلمان موظف هستند دائماً برای تحقیق و آموزش تلاش کنند ، اما آنها واقعاً چه نوع آموزش هایی می بینند؟
سه نوع آموزش برای معلمان وجود دارد: آموزش خارج از مدرسه ، آموزشی است که توسط موسسات دولتی مانند کمیته های آموزشی و پرورشی استان ها یا شهرداری ها با همکاری مشترک وزارت آموزش و پرورش انجام می شود. برای دستیابی به اهداف آموزشی کشور ، هر منطقه آموزشی، متناسب با سطح هر یک از معلمین مناسب ترین آموزش را پیشنهاد و اجرا می کند.
1- خودآموزی 2- آموزش در داخل مدرسه 3- آموزش در خارج از مدرسه.
در زیر در مورد هریک آموزش ها به تفصیل توضیح می دهیم :
* آموزش به روش خودآموزی
این آموزش توسط هر یک از معلمین در ساعات خارج از کار انجام می شود. مناطق آموزشی و پرورشی در هر یک از شهرها و استانها، دانشگاه های تربیت معلم اغلب مکان هایی را برای آموزش ضمن خدمت فراهم می کنند.
شرکت در انجمن های تحقیقاتی دیگر مدارس نیز نوعی خودآموزی است که می تواند به معلمان کمک کند تا در کنار هم رشد کنند و اثرات مثبتی را برای هر دو طرف ایجاد کنند.
به همین دلیل بسیاری از مدارس به طور فعال سمینارهای آزاد برگزار می کنند. اما، عملا انجام این نوع آموزش ها به دلیل مشغله های کاری معلمین در مدارس ژاپن به سختی انجام می گیرد.
اعتقاد بر این است که ارتقای مهارت های معلمان منجر به بهبود قدرت سازمانی در مدرسه می شود و آن هم می تواند به تغییرات و نیازهای جامعه پاسخ گو باشد. * آموزش داخل مدرسه ای
در آموزش درون مدرسه ای معلمین مدرسه، تحقیقاتی را در زمینه آموزش انجام می دهند تا سطح دانش خود را به طور متقابل بالا برده و آموزش را به طور سیستماتیک و مداوم در مدرسه انجام دهند.
آموزش در مدرسه بخش اصلی توسعه و رشد حرفه ای معلمان در ژاپن است. مدیران و معلمان از آموزش ضمن خدمت در مدارس به عنوان تحقیق ضمن خدمت یاد می کنند.
آموزش در مدرسه را می توان در کل به دو دسته تقسیم کرد:
آموزش هایی که روزانه از طریق کار انجام می گیرد و آموزش هایی که به صورت گروهی درون مدرسه انجام می شود.
مدیران هریک از مدارس با تعیین یک بخش تحقیقاتی و یک مسئول تحقیقات به عنوان بخشی از تقسیم وظایف مدرسه ، تحقیقات درون مدرسه را ارتقا می بخشد تا گروه های معلمان بتوانند به طور سیستماتیک مهارت های تدریس خود را ارتقا دهند.
گروه تحقیقات در مدرسه در طول سال برای تعمیق موضوعات مختلف در معلمین، به طور مکرر به انتخاب موضوعات تحقیقاتی می پردازند.
به عنوان مثال ، هر ماه یک معلم برای تحقیق انتخاب می شود که این معلم با همکاری معلمین دیگر و کسانی که در کلاس ها مشارکت دارند ، درسها را برنامه ریزی کرده و کلاس تحقیقاتی را اجرا می کنند.
افراد دیگری که این کلاس ها را مشاهده می کنند در کلاس بعدی کلاس تحقیقاتی خود را بر اساس بازتاب و تامل خود از کلاس قبلی برنامه ریزی می کنند.
گروه تحقیقاتی برای اینکه تحقیقات شان به خوبی و بدون دردسر پیش برود از مدرسین دانشگاه ها هم دعوت کرده و فرصت های راهنمایی بهتری را در اختیار معلمان قرار می دهند و مدیران مطابق با برنامه ریزی های انجام شده توسط گروه تحقیقات ، به هر معلم فرصت آموزش می دهند.
جلسات عمومی هم برای ارائه نتایج آموزش ضمن خدمت برگزار می شود. به عنوان مثال ،نتایج آموزش ضمن خدمت درون مدرسه ای را در قالب گروه های مطالعاتی و تحقیقاتی برای معلمان خارج از مدرسه به اشتراک می گذارند و برای بهبود کیفیت آموزش، نظرات افراد مختلف را دریافت می کنند .
این نوع مبادله در آموزش مدارس منجر به بهبود سطح آموزش به صورت منطقه ای خواهد شد.
* آموزش خارج از مدرسه ای
آموزش خارج از مدرسه ، آموزشی است که توسط موسسات دولتی مانند کمیته های آموزشی و پرورشی استان ها یا شهرداری ها با همکاری مشترک وزارت آموزش و پرورش انجام می شود. برای دستیابی به اهداف آموزشی کشور ، هر منطقه آموزشی، متناسب با سطح هر یک از معلمین مناسب ترین آموزش را پیشنهاد و اجرا می کند.
علاوه بر این ، آموزش هایی هم توسط موسسات خصوصی و سازمان های خیریه و دانشگاه های تحصیلات تکمیلی معلمین انجام می گیرد.
انواع مختلفی از آموزش برای معلمان وجود دارد. به عنوان مثال آموزش برای معلمان مبتدی به شرح زیر است :
معلمان مبتدی و تازه وارد، علاوه بر تحصیل مطالب اساسی ، تئوری و مبانی مدیریتی در دانشگاه تربیت معلم ، داشتن توانایی عمومی در انجام وظایفی مانند راهنمایی کتب درسی ، راهنمایی دانش آموزان و غیره از ابتدای استخدام ضروری است .
این آموزش یک تا پنج سال پس از استخدام برای معلمان قابل اجرا است و به دو نوع تقسیم می شود :
1- آموزش داخل مدرسه و 2- آموزش خارج از مدرسه
مدت زمان آموزش در داخل مدرسه برای معلمان مبتدی در طول هفته بیشتر از 10 ساعت و در طول یک سال بیشتر از 300 ساعت است. مدت زمان آموزش در خارج از مدرسه در طول یک سال بیشتر از 25 روز می باشد.
منابع :
1_ سایت آموزش و پرورش ژاپن مونبوکاگاکوشو https://www.mext.go.jp/a_menu/shotou/kenshu/index.htm
2_ سایت ام پی اس https://emps.jp/content/aboutjob/teacher-sp/special-21/#link-target%E2%88%92100
3 - سایت ایی آرشیو http://archive.criced.tsukuba.ac.jp/en/
http://archive.criced.tsukuba.ac.jp/data/doc/pdf/2005/04/ookubo.pdf
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
یورونیوز نوشت : ( این جا )
سازمان بشردوستانه «بچهها را نجات دهید» در گزارشی اعلام کرد که بیش از ۳۰۰ هزار کودک در افغانستانجنگ زده با خطر یخ زدگی در زمستان روبه رو هستند که میتواند منجر به بیماری و مرگ آنها شود. کودکانی که در آستانه زمستان سخت افغانستان نه به لباس گرم دسترسی دارند و نه به گرمایش مناسب زمستانی.
در این گزارش همچنین آمده «برف نخستین در شمال افغانستان بهویژه بر کودکان تاثیر بسیار بدی گذاشته است.»
درگیری نظامی در سراسر افغانستان بسیاری از خانهها را ویران کرده و موجب پناه گرفتن هزاران کودک و خانواده در این اردوگاه در شمال کابل شده است. اینجا بیش از هفتصد خانواده رانده شده از محل زندگی خود سکونت دارند. آنها و دیگر خانوادهها با سوزاندن زبالهها گرم میشوند و آشپزی میکنند.
این خانوادهها نه تنها با خطر گرسنگی و بیماری و ویروس کرونا که با خطر مرگ و میر ناشی از سرمای زمهریر این روزهای افغانستان روبهرو هستند.
سازمان مدنی «بچهها را نجات دهید» در این زمستان برای بیش از صد هزار خانواده در ۱۲ استان از ۳۴ استان افغانستان لباس گرم، بخاری، پتو و لباسهای زمستانی تهیه کرده است.
همچنین به مدارس دستور داده شده تا مدرسهها در سردترین مناطق تا ماه مارس تعطیل بمانند جایی که دما احتمال دارد به منفی۲۷ درجه سانتیگراد نیز برسد.
پایان پیام/