« اگر میدانستید چقدر دهات روسیه نیاز به معلم تربیت شده خوب و حساس دارد! در روسیه باید مخصوصاً برای معلمین وضع خوبی ایجاد کرد و هر چه زودتر معلمی آسوده خاطر بشوند بهتر است. باید بدانیم که اگر تعلیمات عمومی برای توده های مردم اجرا نشود روسیه افول خواهد کرد و درست مثل خانه ای که از آجرهای بد ساخته شده باشد فرو خواهد ریخت. معلم باید هنرمند باشد، شغلش را دوست بدارد، اما معلم های ما مثل مسافر هستند. درس خواندن و وقتی برای تعلیم بچههای ما به دهات میروند گویی به تبعیدگاه رفتند. معلم های ما گرسنه ،خورد ، خسته و همیشه از ترس از دست دادن نان روزانه خود بر خود می لرزند. در صورتی که معلم باید اول شخص دهکده باشد.
احمقانه است به مردی که تربیت و تعلیم مردم را برعهده دارد، با چند شاهی حقوق بخور نمیر پاداش بدهیم. تحملناپذیر است که چنین کسی لباس کهنه و پاره بپوشد و از سرما بر خود بلرزد و در ۳۰ سالگی روماتیسم یا سل بگیرد. باید شرم کرد. معلم های ما روز به روز کودن تر می شوند زیرا آنها نه دوستی دارند نه تفریحی و نه مشغولیتی و نه حتی کتابی برای خواندن. تمام اینها نفرت آور است ، این مسخره کردن مردی است که کاری بی نهایت مهم و بزرگ انجام می دهد. می دانید من هر وقت معلمی را میبینم خجالت می کشم از شرمگین بودن او، از لباسِ بَدش خجالت می کشم و به نظرم میآید که بی چارگی آن معلم تقصیر من است باور کنید راست می گویم. » در این نظام آموزشی نه اکثر معلمان می دانند فلسفه آموزش و تدریس چیست و متونی که تدریس می کنند به چه دردی می خورد و نه دانش آموزان می دانند چه نیازی به این متون دارند .
( خاطرات ماکسیم گورگی از آنتون چخوف - کتاب دشمنان )
این سخنان آنتون چخوف در مورد وضعیت مدارس روسیه در اواخر قرن نوزدهم انگار شرح حال وضعیت امروز مدارس ماست. در مدارس ما معلمان مدام از وضعیت بد اقتصادی خود می نالند. بسیاری از آنها علاقه ای به این کار ندارند و بارها از زبانشان می شنویم که کار در ثبت احوال و بانک و حتی معدن را به معلمی ترجیح می دهند.
به ندرت معلمی را می توان یافت که اهل مطالعه باشد و حرف و سخنی فراتر از روخوانی و تکرار متون کسل کننده کتاب برای عرضه کردن به دانش آموزان داشته باشد. به ندرت مدرسه ای را می توان یافت که در آن یک کتابخانه ای که حداقل ۱۰ کتاب به دردبخور و ارزشمند در آن وجود داشته باشد. متون درسی اغلب به درد نخور و کسل کننده است. حقوق و درآمد معلمان کفاف مخارج زندگی شان را نمی دهد، اکثرا آنها پریشان و افسرده اند، اغلب درگیر اضافه کار و فعالیت های اقتصادی دیگر هستند و وقتی برای هنر و ادبیات و مطالعه و.. ندارند. انتخاب معلمی برای اکثر آنها از سر اضطرار است.
برخی از آنها خرافاتی و درگیر اوهامند و دانش آموزان را در جهانی خوفناک و غیرواقعی پرورش می دهند. بسیاری از آنها توانایی برقراری ارتباط و دیالوگ دوستانه با دانش آموزان را ندارند.
نگاهی پادگانی به مدرسه دارند و با تحقیر دانش آموزان احساس قدرت می کنند. خود در محیط و فضایی خفقان آلود بزرگ شدهاند و چیزی جز خفه شو و خفقان برای اداره جامعه کوچک خود بلد نیستند. دوستی و صمیمت و شوخی با دانش آموزان و یا ایجاد سر و صدا در کلاس را نشان ضعف معلم می دانند. برخی از معلمان واژه های نامناسب در کلاس استفاده می کنند و گاهی هم به زور و خشونت و حمله به دانش آموزان اقدام می کنند. البته خشونت آنها نه از سر شرارت ذاتی بلکه از سر ضعف و ناتوانی است، آنها واقعا نمی دانند چگونه باید کلاس را کنترل کنند یا چگونه دانش آموزان را به تحصیل ترغیب نمایند و یقین دارم که بسیاری از مردم که منتقد رفتار خشونت آمیز (کلامی و جسمی) معلمان هستند، اگر برای یک روز یا یک هفته در آن جایگاه قرار بگیرند یا کار خودشان یا کار چند دانش آموز به بیمارستان خواهد کشید.
این یادداشت نه از قضاوت ها یا شنیده های دیگران بلکه بر اساس تجربه و مشاهده شخصی خود از تدریس در دبیرستان های کشور است. در نظام آموزشی ما هم معلم، هم دانش آموز قربانی است. در این نظام آموزشی نه اکثر معلمان می دانند فلسفه آموزش و تدریس چیست و متونی که تدریس می کنند به چه دردی می خورد و نه دانش آموزان می دانند چه نیازی به این متون دارند.
پی نوشت :
البته بخش بزرگی از معلمان هم هستند که علیرغم تمام مسائل و مشکلات، چنان انرژی صرف کار خود می کنند که آدم به میزان علاقه آنها به دانش آموزان و تعهد و تلاششان غبطه می خورد.
کانال خرمگس
( کلیپ ویدئویی زیر را مشاهده فرمایید )
گروه گزارش/
هنوز هیچ فرد و یا مرجعی به گزارش منتشر شده در مورد نتايج اوليه مطالعه بين المللي تيمز 2019 در علوم و رياضي پايه هاي چهارم و هشتم نه واکنشی نشان داده و نه پاسخ گو بوده است . ( 1 )
در اين مطالعه دانش آموزان كشورهاي سنگاپور، چين تايپه، كره جنوبي، ژاپن و هنگ كنگ بهترين عملكرد را داشتند. متاسفانه وضعيت عملكرد دانش آموزان ايراني در علوم و رياضي پايه هاي چهارم و هشتم همانند گذشته ضعيف بوده است. خلاصه اي از يافته هاي تيمز 2019 در ادامه گزارش شده است.
در مورد اهمیت و جایگاه آزمون تیمز و پرلز ذکر نکاتی راهبردی و قابل تامل است .
« آزمونهای تیمز و پرلز، چند هدف عمده دارند که از آن جمله عبارتست از سنجش پیشرفت ریاضیات و علوم در پایه چهارم ابتدایی و سوم راهنمایی تحصیلی و مطالعه سواد خواندن (درک مطلب) که توسط انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در سطح دنیا برگزار میشود.
این آزمون ها، به نوعی محک ارزیابی نظامهای آموزشی در کشورها و میزان موفقیت نظام آموزش و عملکرد آن است. بسیاری از دولت ها، رتبه کشور خود را به ضعف و قوت برنامههای آموزشی خود، تعبیر میکنند. برخی کشورهای دنیا، مانند نروژ، نسبت به نتایج این دو آزمون آن قدر حساس هستند که نمرات پایینتر از حد استاندارد دانش آموزان آنها، به عزل وزیر آموزش این کشور منتهی میشود.
آزمون «تیمز» روند آموزش ریاضی و علوم در پایههای چهارم و هشتم را میسنجد و آزمون «پرلز»، پیشرفت سواد خواندن ادبی و معلوماتی دانشآموزان را در پایه چهارم ارزیابی میکند.
ارزیابی نظامهای آموزشی در کشورهای مختلف یکی از مهمترین دغدغههای مسئولین هر کشوری است؛ چرا که موفقیت یک نظام آموزشی برابر با تربیت نسلی موفق است که نه تنها نسلهای آینده را خواهد ساخت بلکه موفقیت آموزشی آن، دست آوردهای جهانی دارد و میتواند به توسعه کشور در مرزهای بین المللی خدمت کند.
انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی معتقد است: یافتهها و اطلاعات به دست آمده از مطالعات تیمز و پرلز منبع مهم و تعیین کننده برای کشف و شناسایی نقاط ضعف و قوت نظامهای آموزشی کشورها در مقیاس ملی و بین المللی و ارائه راهکارهای برخاسته از نتایج پژوهشی در بهبود فرآیند یاددهی ـ یادگیری است.
تیمز هر ۴ سال یکبار و پرلز هر ۱۰ سال یکبار برای بخش عملکرد کشورها در آموزش علوم و ریاضیات و سواد خواندن تکرار میشود تا روند تغییرات آموزشی و حتی میزان کاهش و افزایش عملکرد دانش آموزان کشورهای شرکت کننده در پی این سالها مشخص شود. » ( 2 ) افراد و جریاناتی که این قدر به سند 2030 حساس بوده و ورود به این حوزه را " تابو " کرده اند ؛ آیا نتایج ضعیف این آزمون های معتبر آن ها را به " تفکر " وا نمی دارد ؟
یافتههای ملی مطالعات تیمز و پرلز نشان میدهد که جایگاه و عملکرد کشور جمهوری اسلامی ایران در تمام دورههای تیمز در فاصله سالهای 95، 99، 2003 و 2007 و پرلز 2001 و 2006 همواره از میانگین عملکرد بینالمللی به طور معناداری پایینتر بوده است.(به استثنای عملکرد دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی ایران در ریاضیات تیمز پیشرفته 2008 که تقریباً برابر با میانگین کشورهای شرکتکننده بوده است)، بدون تردید این رتبه و جایگاه، شایسته کشور جمهوری اسلامی ایران که براساس سند چشمانداز 1404 قرار است به عنوان قدرت اول منطقه در عرصه مختلف علمی و فن آوری مطرح شود، نیست.
با نگاهی گذرا به نتایج ملی مطالعات تیمز در دورههای مختلف مشاهده میشود که متأسفانه عملکرد دانشآموزان ایران در آموزش ریاضیات از وضعیت خوبی برخوردار نیست. بهویژه روند عملکرد دانشآموزان دختر و پسر ایران در پایه سوم راهنمایی از تیمز 95 تا 2007 با 15 نمره کاهش همراه بوده است که این رقم کاهش برای پسران 29 نمره گزارش شده است. افزون بر آن، متوسط درصد پاسخهای صحیح دانشآموزان ایران به کل سؤالهای ریاضیات و علوم تیمز 2007 حدود 37 درصد و متوسط درصد پاسخ صحیح آنها به سؤالات مطابق با برنامه درسی آموزشی داده شده خود حدود 40 درصد گزارش شده است که این رقم در مقایسه با متوسط درصد پاسخ صحیح دانشآموزان کشورهای شرکتکننده(حدود 50 درصد) نشاندهنده عملکرد پایین دانشآموزان ایران به ویژه در درس ریاضیات است.
جالب اینجاست که نتیجه آزمون تیمز رابطه معنادارى با توسعه یافتگى و عملکرد هر کشور در این زمینه دارد. » ( 3 )
فهیمه کلاهدوز دکترای آموزش ریاضی در این مورد می نویسد : ( 4 )
« توجه به دلایل عملکرد ضعیف دانشآموزان ایرانی در هر دو حوزه محتوایی و حیطههای شناختی از مواردی است که باید مورد توجه آموزشگران و برنامهریزان ریاضی کشورمان باشد. بهویژه عملکرد ضعیف دانش آموزان در هر دو پایه درحیطههاى شناختى که به توصيف فرآيندهاى تفكر مى پردازند، در این حیطه بیانگر آن است که توانایی دانش آموزان در حیطه هایی مانند استدلال کردن ضعیف است.
برخی محققان همچون کوهن، جهانشاهی، ملکی و حبیبیپور، بر این باورند که اگر تعلیم و تربیت بخواهد روشهای صحیح تفکر و استدلال منطقی را به دانشآموزان آموزش دهد، بایستی جای خاصی برای آموزش تفکر به آنها در نظر گرفته شود و چنانچه دانشآموزان از اندیشهی صحیح استدلال کردن و تفکر منطقی بینصیب بمانند، در این صورت مهارتهای کافی برای مقایسه و تشخیص درستی یا نادرستی ادعاهایی را که در زندگی با آنها روبه رو میشوند، ندارند. یافتهها و اطلاعات به دست آمده از مطالعات تیمز و پرلز منبع مهم و تعیین کننده برای کشف و شناسایی نقاط ضعف و قوت نظامهای آموزشی کشورها در مقیاس ملی و بین المللی و ارائه راهکارهای برخاسته از نتایج پژوهشی در بهبود فرآیند یاددهی ـ یادگیری است.
همچنین کوهن که یکی از اساتید برجسته روانشناسی و آموزش است، بر این باور است که یکی از وظایف اصلی نظام تعلیم و تربیت، پرورش افرادی است که در جامعه عملکرد مفیدی داشته باشند و دانشآموزان دانشی را کسب نمایند که به واسطهی آن، برای تصمیمگیری در مسائل زندگی و شرکت در بحثهای منطقی آماده شوند. در واقع او معتقد است که باید محیطی فراهم گردد تا دانشآموزان، مهارتهای استدلال خود را توسعه داده و این فعالیتها را با ارزش بدانند و به رفاه فردی و اجتماعی برسند. »
پرسش « صدای معلم » آن است که چرا نتایج ضعیف و غیر قابل دفاع دانش آموزان ایرانی در این آزمون های مهم تلنگری بر پیکر فرسوده نظام آموزشی وارد نمی کند ؟
چرا تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان که در اتاق های فکر وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی جا خوش کرده اند چشم خود را بر روی این واقعیات بسته اند و پاسخ گو نیستند ؟
آیا نظام آموزشی ما نیاز به اصلاحات آموزشی واقعیت محور و غیرایدئولوژیک ندارد ؟
دانش آموزی که تفکر و استدلال را نیاموزد و در « مدرسه » آن را با حضور " معلمان حرفه ای " تمرین نکند چه ارزش افزوده ای برای جامعه فردا خواهد داشت جز آن که گره و باری بر آسیب های اجتماعی روز افزون این جامعه توسعه نایافته بیفزاید ؟
چرا وزیر آموزش و پرورش و شورای معاونین وی در این موارد بی تفاوت بوده و به حاشیه هایی که دیگران ساخته اند مشغولند ؟
افراد و جریاناتی که این قدر به سند 2030 حساس بوده و ورود به این حوزه را " تابو " کرده اند ؛ آیا نتایج ضعیف این آزمون های معتبر آن ها را به " تفکر " وا نمی دارد ؟
کسانی که « سند تحول بنیادین » را نسخه شفابخش بحران های آموزشی معرفی می کنند و مواجهه مقدس گونه با آن دارند چه سخن تازه و نسخه ای کارآمد برای این وضعیت دارند ؟
پایان گزارش/
( 1 ) این جا
( 2 ) این جا
( 3 ) این جا
( 4 ) این جا
گروه رسانه/
هفتهنامه اکونومیست همیشه در آخرین روزهای سال میلادی، کشوری را به عنوان کشور منتخب سال انتخاب میکند. به عقیده اکونومیست کشوری منتخب است که مردمش برای دموکراسی در آن، به پا خاستهاند. در لیست اکونومیست نیوزیلند، تایوان و بولیوی جزو تحسینشدگان بهشمار میآیند، اما جایزه اصلی به کشور مالاوی میرسد که مردمش نگذاشتند انتخابات فرمایشی، سرنوشت کشور را تعیین کند.
گروه رسانه/
( کنگرهٔ آمریکا - کپی رایت آسیوشیتد پرس )
بی بی سی نوشت : ( این جا )
» رهبران دو حزب عمده آمریکا در کنگره بالاخره بعد از ماهها مذاکره، بر سر بودجه کمکی به مردم این کشور به تفاهم رسیدند. کل بودجه بالغ بر ۹۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد و بنا به آن بسیاری از مردم این کشور مستقیم از دولت پول میگیرند.
دولت قرار است که این بودجه را خرج کسانی کند که شغلشان را از دست دادهاند و به شدت به کمکخرجهای دولت احتیاج دارند. بخشی از پول به کسب و کارهای کوچک میرسد و بخش دیگری به بیمارستانها و مدارس و بخشی هم صرف توزیع واکسن کرونا میشود.
در این رابطه ، یورونیوز میزان کمک ها را به شرح زیر تفکیک کرده است :
« بر اساس این مصوبه ؛ هر فرد، که درآمد سالانهاش زیر ۷۵ هزار دلار باشد، ماهانه ۶۰۰ دلار کمکهزینهٔ مستقیم دریافت میکند و بهازای هر فرزند ۶۰۰ دلار به آن افزوده میشود. همچنین هر فرد تا میانهٔ ماه مارس هم هفتهای ۳۰۰ دلار بیمهٔ بیکاری میگیرد.
علاوه بر کمکهای دولت در زمینهٔ انجام تست کرونا، واکسیناسیون و مراقبتهای پزشکی (۶۹ میلیارد دلار) و کمکهزینهی خوراک و تغذیه (۲۶ میلیارد دلار)، برای نخستین بار در آمریکا برای آنها که اجارهٔ معوقه دارند یا ممکن است مجبور به تخلیهٔ منزل شوند کمکهزینهٔ اجارهخانه (۲۵ میلیارد دلار) در نظر گرفته شده است.
مدارس و دانشگاهها (۸۲ میلیارد دلار)، مراقبت از کودکان (۱۰ میلیارد دلار) و خدمات پست ملی (۱۰ میلیارد) دلار نیز از کمکهای دولت بهرهمند میشوند. »
همچنین قرار است کنگره بودجه دولت آمریکا در ۹ ماه آینده را تصویب کند که حدود یک تریلیون و چهارصد میلیارد دلار ارزش دارد.
بودجه کمکی آمریکا برای کسانی که همهگیری ویروس کرونا آنها را بیکار و بیدرآمد کرده تا ده روز دیگر و شروع سال نوی میلادی به پایان میرسد. تصویب کمکهای جدید، امیدی دوباره برای کسانی است که این روزها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
حدود دوازده میلیون نفر از مردم آمریکا از این کمکها استفاده میکردند و در آستانه بیپولی بودند.
( سناتور مککانل، خبر توافق را اعلام کرد اما رایگیری به صورت رسمی هنوز انجام نشده است)
سناتور میچ مککانل، رهبر اکثریت مجلس سنا، این خبر را اعلام کرد. هنوز به صورت رسمی رایگیری برای این بودجه انجام نشده است.
در هفته گذشته ۸۸۵ هزار نفر در آمریکا تقاضای دریافت حقوق بیکاری کردند. این تعداد از ماه سپتامبر تا کنون بیسابقه بوده است.
نمایندگان کنگره آمریکا در روزهای آخر هفته هم مشغول بحث و تبادل نظر درباره این لایحه بودجه بودند.
از ماه اکتبر به این سو، دولت آمریکا با بودجه موقتی کار میکرده است. اگر قانونگذاران به نتیجه نمیرسیدند هم دولت آمریکا تعطیل میشد و هم کسانی که وابسته به بودجه بیکاری بودند، بدون کمک میماندند.
آقای مککانل روز یکشنبه در صحن علنی مجلس سنا گفت: «بالاخره میتوانیم گزارش کنیم کمکی که ملت ما به آن نیاز داشت، در راه است».
در بودجه کمکی جدید، مقرر شده که دولت آمریکا به اکثر مردم این کشور حدود ششصد دلار بپردازد. پیشتر در فصل بهار، دولت آمریکا ۱۲۰۰ دلار به افراد داده بود. دولت امیدوار است که مردم با خرج کردن این پولها به چرخش اقتصادی کمک کنند.
( نرخ فقر در آمریکا در پنج ماه گذشته افزایش داشته است )
با این حال، آمریکاییها در ماههای اخیر با مشکلات مالی بسیاری روبهرو هستند. بنا به تحقیق مشترکی که دانشگاه شیکاگو و دانشگاه «نوتردام» در ایندیانا انجام دادهاند، آمار فقر در این کشور به ۱۱/۷ درصد در ماه گذشته رسیده که نسبت به تابستان ۲/۴ درصد رشد داشته است.
از شصت سال پیش که آمریکاییها آمار فقر در این کشور را رصد میکنند، در هیچ سالی رشد فقر به این اندازه نبوده است. حدود هشت میلیون به آمار فقرا در آمریکا افزوده شده است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در توییتی که دیروز نوشت، خواهان بیشتر شدن کمک نقدی به مردم شد. این در حالی است که همحزبیهای او مخالف افزایش کمک نقدی بودند.
پایان پیام/
دولت فرانسه اعلام کرد که در راستای مقابله با گرمایش زمین و افزایش دمای هوا در این کشور برنامه ای ۲۰۰ میلیون یورویی برای درخت کاری را اجرا خواهد کرد.
به گفته ژولین دونورماندی، وزیر کشاورزی، مواد غذایی و جنگل های فرانسه ۵۰ میلیون اصله نهال در چهارچوب این طرح کاشته خواهد شد تا این کشور آمادگی بیشتری برای زندگی با آب و هوای گرمتر طی دهه های آینده داشته باشد. این عضو کابینه فرانسه با این حال تاکید کرد که یافتن گونه هایی از درخت های متناسب با روند گرمایش زمین و همچنین نهال ها و بذرهای کافی از درختان «چالش بزرگ» پیش روی اجرای این برنامه است.
ژولین دونورماندی افزود که در این طرح از منابع جنگل ها به شکل «پایدار» استفاده خواهد شد. به نظر می رسد که این وعده وزیر کشاورزی فرانسه در راستای رفع نگرانی آن دسته از هواداران محیط زیست باشد که خواستار عدم دخالت انسان در حیات جنگل ها شده اند.
دولت فرانسه در نظر دارد طرح گسترده درختکاری در این کشور را با مشارکت مدارس دولتی اجرا کند تا به گفته ژولین دونورماندی سطح آگاهی دانش آموزان از گرمایش زمین و تبعات آن افزایش یابد.
محیط زیست در فرانسه - کپی رایت AP Photo
طرح دولت فرانسه برای غرس ۵۰ میلیون اصله نهال در حالی اعلام می شود که امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری این کشور در نظر دارد تا طرح تغییر قانون اساسی برای افزودن لزوم مبارزه با تغییرات آب و هوایی به ماده اول این قانون را به همه پرسی بگذارد.
کارشناسان هشدار داده اند که سال ۲۰۲۰ میلادی ممکن است تبدیل به گرمترین سالی شود که بشر تاکنون تجربه کرده است. به گفته دانشمندان فعال در اداره نظارت بر تغییرات آب و هوایی وابسته به برنامه کوپرنیک در اتحادیه اروپا ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ گرمترین ماه نوامبر از زمان آغاز ثبت دمای هوا بود. محققان این مرکز همچنین اعلام کرده اند که قاره اروپا پائیز امسال گرمترین پائیز تاریخ خود از زمان آغاز ثبت دمای هوا را تجربه کرد.
گروه رسانه/
بی بی سی نوشت : ( این جا )
به دلیل افزایش موارد ابتلا و شیوع کرونا، دولت بریتانیا سطح محدودیتها در شهر لندن را افزایش داد و به درجه سوم که بالاترین حد تقسیم بندی کنونی است، رساند.
بخشهایی از استانهای هرتفوردشر و اسکس هم به درجه سوم از نظر میزان شیوع کرونا منتقل شدند.
از دو روز دیگر، چهارشنبه همه رستورانها و اغذیه فروشی ها تعطیل میشوند و فقط میتوانند برای فروش غذا خارج از رستوران و بردن به خانه فعالیت کنند.
کلیه فعالیتهای فرهنگی باید متوقف شود و افراد با تعداد محدود در مکانهای مشخصی میتوانند ملاقات کنند؛ اما مدارس، مغازه ها و باشگاههای ورزشی همچنان باز خواهد بود.
این در حالی است که مت هنکوک وزیر بهداشت بریتانیا به نمایندگان پارلمان این کشور گفت گونه جدیدی از ویروس کرونا شناسایی شده که ممکن است سرعت شیوع بیشتری داشته باشد.
آقای هنکوک گفت دست کم شصت مرکز بهداشت محلی در انگلستان ابتلا به این این گونه جدید را ثبت کردهاند با این حال "هیچ" دلیلی در دست نیست که این ویروس بیماری شدیدتری ایجاد میکند یا واکسن بر آن کارگر نیست . »
در دومین تعطیلی سراسری انگلستان مدارس، دانشگاهها و سوپرمارکتها باز بودند . ( این جا )
نخستین بار ، بوریس جانسون نخست وزیر این کشور بازگشت دانشآموزان به مدارس را مهم و حیاتی دانست . ( این جا )
بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا در پیامی به والدین دانشآموزان گفته بود که بازگشت کودکان به مدارس از اهمیت حیاتی برخوردار است.
جانسون تاکید کرده بود دور ماندن از مدرسه و ادامه تعطیلی واحدهای آموزشی بیش از کرونا به رشد و سلامت کودکان آسیب میزند.
پایان پیام/
گروه گزارش/
« صدای آمریکا » در خبری نوشت : ( این جا )
صندوق کودکان سازمان ملل با انتشار دادههای حاکی از ۳۸ درصد افزایش شمار دانشآموزان محروم از تحصیل حضوری، هشدار داد که تعطیلی مدرسهها به بهانه شیوع ویروس کرونا، غیرلازم است و به ویژه در جوامع آسیبپذیر، به دانشآموزان آسیب میرساند.
در ماه نوامبر ۹۰ میلیون دانشآموز به شمار دانشآموزان مدارسی که در اثر شیوع ویروس کرونا، آموزش حضوری را تعطیل کردند، اضافه شد. آمار صندوق کودکان سازمان ملل نشان میدهد که شمار دانشآموزان محروم از تحصیل حضوری در جهان به ۳۲۰ میلیون افزایش یافت در حالی که در ماه پیش از آن، کاهش پیدا کرده بود.
گزارش یونیسف نشان میدهد که در آغاز ماه نوامبر در سراسر جهان، از هر پنج دانشآموز، یک دانشآموز با تعطیلیی مدرسه روبه رو بود.
تعطیلی مدرسه، دانشآموزان در جوامع آسیبپذیر را نه تنها از ادامه تحصیل، بلکه از ایمنی، غذا و نظام حمایتی، محروم میکند. دانشآموزانی به حاشیهرانده شده، معمولا بعد از تعطیلی مدرسه، ترک تحصیل میکنند.
کارشناسان یونسکو عقیده دارند که بسیاری از مدارس بدون دلیل موجه کلاسها را تعطیل میکنند، و اقدامات لازم برای ایمنساختن مدارس در برابر شیوع کووید-۱۹ انجام نمیگیرد.
یک تحقیق جهانی اخیرا نشان داد که در ۱۹۱ کشور، ارتباطی میان آمار ابتلا به کووید-۱۹ و تعطیلی مدارس وجود ندارد.
یونیسف با اشاره به اندک بودن دادهها درباره نقش شاگردان مدارس در اشاعه ویروس کرونا، از دولتهای جهان خواسته به بازگشایی مدارس اولویت بخشند. » صندوق کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرد که یک سوم دانش آموزان در سراسر جهان در پی شیوع کرونا و تعطیلی مدارس از امکان دسترسی به آموزش از راه دور محروم شدهاند.
« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ سه شنبه 18 شهریور 99 نوشت : ( این جا )
« سه شنبه 10 تیر ؛ " چارچوب پیشنهادی یونسکو برای بازگشایی مدارس " در صدای معلم منتشر شد . ( این جا ) .
« در ابتدای این گزارش آمده است که انگیزه تدوین آن موضوع بازماندگی دانش آموزان از تحصیل در سراسر جهان است و از آن جا که باز شدن مدارس ضامن حق آموزش دانش آموزان در شرایط فعلی است ، سیاست گذاران باید شرایطی فراهم سازند که ضمن فراهم کردن حق سلامت و امنیت دانش آموزان ، حق آموزش کودکان و نوجوانان نیز تامین گردد .
علاوه بر این مختل شدن خدمات آموزشی پیامدهایی جدی و بلند مدت برای اقتصادها و جوامع دارد . از جمله افزایش نابرابری نزول بازده سلامت و همچنین کاهش همبستگی اجتماعی .
اخلال در زمان آموزش درس می تواند تاثیر شدیدی بر توانایی یادگیری یک کودک داشته باشد . هر چند کودکان به حاشیه رانده شده زمان طولانی تری به مدرسه نروند ، احتمال بازگشت آن ها نیز کم تر است .
کودکان ، فقیرترین خانواده ها تقریبا پنج برابر بیشتر از کودکان خانواده های ثروت مند محتمل است که از آموزش ابتدایی محروم باشند .دور بودن از مدرسه خطر خشونت و سایر تهدیدات برای کودکان را نیز افزایش می دهد . علاوه بر این ، تعطیلی طولانی مدت ، خدمات ضروری مدارس مانند امنیت بخشی ، تغذیه در مدرسه ، بهداشت روانی و حمایت های مشاوره ای و روان شناسی را مختل می کند .
همچنین به خاطر از بین رفتن تعامل با همسالان و اختلال در روال های روزمره ممکن است باعث ایجاد استرس و اضطراب شود . این تاثیرات منفی برای کودکان در حاشیه ، مانند آنانی که در کشورهایی تحت تاثیر درگیری و سایر بحران های طولانی مدت اند ، مهاجران ، آواره های اجباری ، اقلیت ها ، کودکان معلول و کودکانی که در موسسات حمایتی زندگی می کنند ، به طور قابل توجهی بیشتر خواهد بود .
بازگشایی مدارس باید ایمن و مطابق با واکنش کلی هر کشور به 19 – COVID باشد ؛ همراه با تمام اقدامات معقولی که در جهت محافظت از دانش آموزان ، کارمندان ، معلمان و خانواده های آنان انجام می شود .
تصمیم برای بازگشایی مستلزم آن است که کشورها سریعا اطلاعات حیاتی راجع به نحوه مقابله مدارس ، معلمان ، دانش آموزان و اجتماعات با تعطیلی مدارس و کووید 19 جمع آوری کنند .
نظرسنجی های دارای پاسخ سریع از مقامات مدرسه ای و محلی ، معلمان ، مدارس و والدین می توانند به ارائه این اطلاعات کمک کنند . تصمیم گیرندگان سپاس باید ببینند یادگیری و رفاه را چگونه می توان در هر بافت ، تامین کرد .
همچنین باید منافع آموزش کلاس محور را در برابر یادگیری از راه دور در نسبت با عوامل خطر مربوط به بازگشایی مدارس در نظر گرفت و توجه داشت که شواهد غیرمتقنی درباره خطر ابتلا هنگام شرکت در کلاس وجود دارد .
به تازگی ؛ یونیسف ( صندوق کودکان ملل متحد ) توصیه هایی به دولت ها و کشورها در زمینه " بازگشایی مدارس " داشته است .
یونیسف در این گزارش خود چنین نوشته بود :
صندوق کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرد که یک سوم دانش آموزان در سراسر جهان در پی شیوع کرونا و تعطیلی مدارس از امکان دسترسی به آموزش از راه دور محروم شدهاند.
بر اساس گزارش یونیسف حدود ۴۶۳ میلیون کودک در سراسر جهان فاقد تجهیزات یا دسترسی به اینترنت برای ادامه آموزش از راه دور هستند. گزارش یونیسف بر اساس دادههای ۱۰۰ کشور از امکان دسترسی به رادیو، تلویزیون و اینترنت در دوران تعطیلی مدارس تهیه شده است.
یونیسف در گزارش خود همچنین به وجود بیعدالتی در کشورهای مختلف برای دسترسی کودکان به آموزش از راه دور اشاره و اعلام کرده است که بیشترین آسیب را کودکان فقیر دیدهاند که ۷۲ درصد کودکان در سراسر جهان را تشکیل میدهند. یونیسف همچنین گفته کودکان آفریقایی بیشترین و کودکان اروپایی کمترین آسیب را در جهان دیدهاند. با این حال یونیسف در گزارش خود به این نکته که دانشآموزان دو کشور آمریکا و کانادا به چه میزان امکان دسترسی به اینترنت دارند، اشاره نکرده است. یک تحقیق جهانی اخیرا نشان داد که در ۱۹۱ کشور، ارتباطی میان آمار ابتلا به کووید-۱۹ و تعطیلی مدارس وجود ندارد.
در این گزارش همچنین تأکید شده است که حتی اگر همه کودکان به امکانات مناسب در منزل خود دسترسی داشته باشند، ممکن است با موانع دیگری برای آموزش از راه دور مانند مواجه باشند. محیط نامناسب یا مشکلات رایانهای از جمله مواردی هستند که به عنوان مانع در راه آموزش از راه دور ذکر شده است.
یونیسف همچنین با اشاره به شروع سال تحصیلی جدید در بسیاری از کشورها، از دولتها خواسته است «بازگشایی امن» مدارس را برای مقابله با بیماری کرونا در دستور کار خود قرار دهند. این نهاد بینالمللی در ادامه با اشاره به کشورها یا مناطقی که امکان بازگشایی مدرسهها را ندارد، بر لزوم اتخاذ سیاستهایی که دسترسی همه به ویژه محرومان به آموزش از راه دور را فراهم کند، تأکید کرده است.
همزمان با انتشار این گزارش هنریتا فور، مدیر اجرایی یونیسف بر لزوم فراهم کردن امکانات آموزشی لازم برای همه کودکان در سراسر جهان تأکید کرد و گفت که امروز موضوع دسترسی به خدمات آموزشی برای همه کودکان یک «فوریت جهانی» است. این مقام سازمان ملل متحد همچنین نسبت به عواقب بیتوجهی به آموزش یک و نیم میلیارد کودک در سراسر جهان هشدار داد.
پایان گزارش/
ابوبکر شکائو، رهبر گروه افراط گرای بوکوحرام مسئولیت ربودن صدها دانش آموز را در شمال غربی نیجریه برعهده گرفت.
دست کم ۳۳۳ دانش آموز دبیرستانی از زمان حمله جمعه شب به یک مدرسه شبانه روزی در ایالت کاتسینا مفقود شده اند. در این حمله حدود یک صد مهاجم مسلح که سوار بر موتورسیکلت بودند شرکت داشتند. شماری از دانش آموزان در جریان حمله آنها که در منطقه ای روستایی به نام کانکارا روی داد موفق به فرار از محل شدند. با این حال مهاجمان بقیه دانش آموزان را در قالب چند گروه همراه خود بردند.
رهبر گروه بوکوحرام در پیام صوتی اش هدف از حمله به مدرسه شبانه روزی در ایالت کاتسینا را «ترویج اسلام» و مقابله با «آموزش غربی و غیراسلامی» عنوان کرد.
سخنگوی محمد بوهاری، رئیس جمهوری نیجریه گفته است که مقامات این کشور با مهاجمان در «تماس» هستند و مذاکره با آنها در جریان است. رئیس جمهوری نیجریه که اهل ایالت کاتسینا است حمله به این مدرسه شبانه روزی را محکوم کرده است. او همچنین دستور داده است که تدابیر امنیتی در تمامی مدارس نیجریه افزایش یابد.
محمد بوهاری وعده داده بود که مبارزه با گروه بوکوحرام یکی از اولویت هایش در مقام ریاست جمهوری خواهد بود. با این حال وضعیت امنیت در شمال نیجریه از زمان انتخاب او در سال ۲۰۱۵ به مراتب بدتر شده است.
رهبر گروه بوکوحرام در حالی مسئولیت ربودن صدها پسر دانش آموز را برعهده گرفته است که در ابتدا تصور می شد گروهی از «راهزنان» به مدرسه شبانه روزی در کانکارا حمله کرده اند. گروه بوکوحرام سابقه حمله به مدارس و ربودن دانش آموزان را دارد. این گروه افراط گرا در سال ۲۰۱۴ میلادی بیش از ۲۷۰ دانش آموز دختر را از خوابگاهشان در شمال شرقی نیجریه ربود. از سرنوشت حدود یکصد نفر از این دختران هنوز اطلاعی در دست نیست.
هزاران نفر طی یک دهه اخیر در جریان حملات گروه بوکوحرام در منطقه غرب آفریقا کشته اند. ناامنی در بخش هایی از کشورهای این منطقه همچنین یاعث شده است که بیش از یک میلیون نفر مجبور به ترک محل سکونت خود شوند.
گروه گزارش/
موضوع واکسن کرونا و توزیع و اولویت بندی آن برای گروه ها و اقشار اجتماعی به یکی از مباحث روز در جهان تبدیل شده است .
« ژورنال ایرانیان کانادا » هم در گزارشی نوشت : ( این جا )
« با افزایش شمار مبتلایان به کرونا در منیتوبا، مت فابری معلم اهل وینیپیگ ارتباطهای خود را محدود به همسر و سه فرزندش کرده است. یعنی دیگر خبری از کلیسا رفتن، گردش با فرزندان یا خوابیدن کنار آنها و رفت و آمد با دوستان و بستگان نیست.
فابری به فرزندانش گفته تا اطلاع بعدی تنها در مدرسه میتوانند دوستان خود را ملاقات کنند. با این حال فابری به دلیل شغلش روزانه با صدها نفر در ارتباط است. او میگوید هر هفته با ۴۵ تا ۶۰ دانشآموز در ارتباط است و ۶۰ همکار او نیز پیش از رفتن به خانه در ارتباط نزدیک با دانشآموزان هستند.
کمیته مشورتی ملّی ایمنسازی گروههایی همانند ساکنان و کارکنان خانههای سالمندان، کارکنان خط مقدم حوزه بهداشت، سالمندان و بومیان ساکن در مناطق روستایی و دورافتاده را در اولویت نخست دریافت واکسن قرار دادهاند، اما اولویتهای دیگر هنوز مشخص نشدهاند. معلمان، کارکنان مدارس و مهدکودکها خواستار قرار گرفتن در اولویت دریافت واکسن هستند.
شلی مورس رییس فدراسیون معلمان کانادا میگوید: “ما از دولت میخواهیم که معلمان پس از گروههای آسیبپذیر و کارکنان بخش بهداشت و درمان در اولویت دریافت واکسن قرار بگیرند.” او تاکید کرده است معلمان و کارکنان بخش آموزش بهدلیل حضور در کلاسهایی با تهویه مطبوع نامطلوب و کوچک که همه در آن ماسک نمیزنند باید در میان گروههای اولویتدار برای دریافت واکسن قرار بگیرند.
مورس افزود: “معلمان کارکنان خط مقدم هستند، اما تجهیزات حفاظتی مناسب خط مقدم در اختیار قرار ندارد. واکسیناسیون زودهنگام کارکنان بخش آموزش میتواند ایمنی بیشتری ایجاد و امکان آموزش حضوری را فراهم کند. حضور زنان در بازار کار نیازمند باز ماندن مدرسهها است و به همین دلیل باید معلمان را واکسینه کنیم.”
کشورهای دیگر نیز موضوع قرار گرفتن معلمان در اولویت دریافت واکسن را بررسی کردهاند.
وزیر آموزش و پرورش انگلستان گفته به دنبال قرار دادن معلمان در اولویت دریافت واکسن فایزر-بایونتک است و کمیته واکسن انگلستان نیز گفته احتمال دارد معلمان در دومین مرحله واکسیناسیون در اولویت قرار بگیرند.
فدراسیون معلمان آمریکا نیز خواسته مشابهی را مطرح کرده است. روسیه نیز معلمان را در زمره گروههای اولویتدار دریافت واکسن اسپوتنیک وی قرار داده است.
در کانادا، دولتهای استانی و قلمروها مسئول تعیین اولویت دریافت واکسن و ارایه تعریف درباره کارکنان بخشهای ضروری هستند. با این حال بسیاری از استانها اطلاعات زیادی در این باره اعلام نکردهاند.
دکتر بانی هنری مقام ارشد بهداشتی بریتیش کلمبیا در این باره گفته است: “ما در هفتهها و ماههای آینده اطلاعات بیشتری راجع به اولویتبندیها منتشر خواهیم کرد.”
تام مکمیلان از بخش روابط عمومی وزارت بهداشت آلبرتا نیز گفته است: “در مرحله اول تصمیمی در مورد اولویت قرار دادن معلمان یا سایر گروهای شغلی گرفته نشده است و این اولویتبندی در مرحله دوم و بر اساس اطلاعات بهدست آمده از واکسیناسیون مرحله اول تعیین خواهد شد.”
سخنگوی وزارت بهداشت آنتاریو نیز اعلام کرده است: “ما میدانیم بسیاری از افراد مشتاق واکسینهشدن هستند. درباره ادامه برنامه ایمنسازی پس از دریافت اطلاعات تکمیلی راجع به واکسنهای مختلف و میزان دُزهای موجود تصمیمگیری لازم انجام خواهد شد.”
دکتر سوسی هوتا متخصص کنترل و پیشگیری عفونت نیز معتقد است: “میدانیم استمرار آموزش موثر اهمیت بالایی برای تورنتو دارد. اولویت قرار دادن کارکنان بخش آموزش و همچنین کارکنان مهدکودکها در مرحله بعدی واکسیناسیون به دلیل نقش حیاتی آنها برای جامعه لازم است.”
فابری دیدگاه مشترکی با دولت درباره نخستین دریافتکنندگان واکسن دارد و خوشحال است که منیتوبا معلمان را در زمره مشاغل اضطراری قرار داده است. او میگوید: “دولت اقتصاد را در اولویت قرار داده و تعطیلی مدارس به معنای تعطیلی اقتصاد است. ما نمیتوانیم مدارس را دوباره به مدت طولانی تعطیل کنیم. زیرا برای فرزندان ما زیانبار است.” »
تاکنون وزیر آموزش و پرورش ایران در این مورد اظهار نظری نکرده است اما رییس مرکز مدیریت بیماری های واگیر وزارت بهداشت اظهاراتی در این مورد داشته است .
دکتر محمدمهدی گویا، رییس مرکز مدیریت بیماری های واگیر وزارت بهداشت در اجلاس غیرحضوری روسای دانشگاه های علوم پزشکی کشور، درخصوص واکسن آنفلوآنزا می گوید: ( این جا )
« دانشگاه های علوم پزشکی باید توجه کنند اولین گروه هایی که باید واکسن دریافت کنند ؛ زنان باردار، پرسنل کادر بهداشت و درمان در تمام بخش های دولتی غیردولتی و خصوصی با اولویت خط اول درمانی، بیماران خاص و افرادی که در مراکز بهزیستی هستند با هماهنگی سازمان بهزیستی، همکارانمان در سامان انتقال خون و مرکز فوریت های پزشکی، در نوبت اول واکسیناسیون هستند. همچنین، سهمیه سازمان زندان ها براساس نیاز آنها در اختیارشان قرار می گیرد. سهمیه نیروهای نظامی و انتظامی جدا است و با هماهنگی سازمان غذا و دارو، واکسن آنفلوآنزا را خودشان تهیه می کنند و جزو دانشگاه های علوم پزشکی کشور محسوب نمی شوند. از دانشگاه ها درخواست داریم در مرحله نخست، مطابق لیستی که برای آنها ارسال شده عمل کنند. »
در ایران مدارس ، دانشگاه ها و مراکز آموزشی از همان ابتدای شیوع کرونا یعنی ابتدای اسفند 1398 تعطیل شدند و این تعطیلی تاکنون استمرار داشته است . “میدانیم استمرار آموزش موثر اهمیت بالایی برای تورنتو دارد. اولویت قرار دادن کارکنان بخش آموزش و همچنین کارکنان مهدکودکها در مرحله بعدی واکسیناسیون به دلیل نقش حیاتی آنها برای جامعه لازم است.”
به جز یک تعطیلی کوتاه مدت از 15 شهریور سال تحصیلی جاری که به گفته مسئولان وزارت آموزش و پرورش بیش از 50 درصد خانواده ها از بازگشایی مدارس استقبال کردند اما علی رغم تاکید مسئولان وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت بر رعایت حداکثری پروتکل های بهداشتی بیش از 90 درصد مدارس در حال حاضر تعطیل هستند .
« صدای معلم » در گزارش های تحلیلی و با انتشار مطالعات تطبیقی کشورها و توصیه های سازمان های بین المللی از روند کنونی انتقاد کرده است .
این رسانه همواره این پرسش را مطرح کرده در حالی تقریبا همه مراکز در رسته های گوناگون باز بوده و به فعالیت مشغولند چرا باید مدارس تعطیل باشند ؟
از ابتدای شیوع کرونا در ایران اکثریت قریب به اتفاق رسانه ها و تشکل های صنفی و سیاسی در حوزه آموزش از تعطیلی مدارس استقبال کرده اند .
مدیر صدای معلم با انتشار یادداشتی در صفحه نخست روزنامه همشهری صریحا عنوان کرد که تعطیلی مدارس نشان دهنده آن است که در ایران آموزش در اولویت نیست . ( این جا )
این که معلمان و کادر آموزش جایگاهی در اولویت دریافت واکسن کرونا ندارند مستندی دیگر بر این واقعیت ارزیابی می شود .
پایان گزارش/
«کیفیت آموزش» پیشبینیکننده قدرتمند میزان «ثروتی» است که کشورها در بلندمدت تولید خواهند کرد. با توجه به این جمله محققان بزرگترین رتبهبندی جهانی مدارس، کافی است که دریابیم ضعف نظام آموزشی تا چه اندازه میتواند به اقتصاد یک کشور لطمه بزند. این «ثروت» اما به شیوههای مختلفی تولید میشود و به دلایل گوناگون از دست میرود.
مانند بسیاری دیگر از کشورها که پیوسته کیفیت آموزش خود را رصد میکنند تا اطمینان حاصل کنند همگام با بهترین نظامهای آموزشی جهانی پیش میروند، ما نیز از کابوس افت کیفیت آموزش رهایی نداشتهایم. زمانی نگران آن بودیم که مبادا نیاموختن مهارتهایی که دانشآموزان باید در مدرسه بیاموزند، نقش بخش آموزش به عنوان موتور پیشرفتهای علمی و اقتصادی و در نهایت موفقیت کشور در اقتصاد جهانی را به خطر بیندازد.
مطالعاتی که در این حوزه انجام گرفته بود نشان میداد نظام آموزش و پرورش کشور در محاصره پنج نیروی مخرب قرار دارد:
توقعات و انتظارات نامناسب خانوادهها، سد کنکور، تنگناهای فزاینده و دائمی مالی آموزش و پرورش و مسائل و مضایق ناشی از آن، حافظهمحوری و کهنگی و ضعف روشهای یاددهی-یادگیری، بیکاری جوانان و عدم امکان دسترسی آسان به فرصتهای مناسب شغلی. بیشک، این نیروهای مخرب به خروجی ضعیفی از نظام آموزشی میانجامد که کولهباری از نیاموختهها -به ویژه مهارتها- را با خود یدک میکشد.
نگاه اقتصاددانان در دو دهه گذشته اما، از عوامل شناختهشده موثر بر کیفیت آموزش و تاثیر آنها بر اقتصاد فراتر رفته است. آنها متوجه عامل مهم دیگری شدهاند که میتواند زندگی فردی و البته اقتصاد جامعه بهطورکلی را تحت تاثیر قرار دهد: کیفیت معلم.
پژوهشهای آنان نشان داده است معلمان دبستان و دوره متوسطه که به دانشآموزان کمک میکنند تا در آزمونهای پیشرفت تحصیلی نمره بهتری کسب کنند، فراتر از دوران تحصیل، تاثیرات مثبت پایداری بر تمام زندگی آن دانشآموزان دارند: نرخ کمتر بارداری در دوران نوجوانی، تحصیلات بهتر دانشگاهی و مهمتر از آنها، درآمد بیشتر در دوران بزرگسالی.
نقش معلمان خوب بر درآمد مادامالعمر دانشآموزان اما، در دهه گذشته توجه پژوهشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. دلیل این اهمیت پرواضح است؛ موفقیت کم دانشآموزان در آزمونهای پیشرفت تحصیلی مدارس، از دستیابی آنها به مشاغل خوب و پردرآمد جلوگیری خواهد کرد. به علاوه دستاوردهای پایین در دوران مدرسه به معنای رشد کندتر اقتصادی است. به دلیل دیگری نیاز نداریم تا دریابیم کیفیت آموزش معلمان در مدارس تا چه اندازه در آینده افراد و جامعه تاثیرگذار است.
بسیاری از ما در برههای از زندگی معلمی شگفتانگیز داشتهایم؛ معلمی که ارزش او قابل محاسبه و ارزیابی نیست. نمیخواهیم بگوییم که میتوان تاثیرات متحولکنندهای را که اینگونه آموزگاران بر زندگی دانشآموزان خود دارند، به راحتی اندازهگیری کرد. اما اقتصاددانان میگویند بر مبنای دادههای موجود میتوان تاثیر میزان موفقیت دانشآموزان بر درآمد آنها در طول زندگی را تخمین زد و با ترکیب این دادهها با تاثیرات احتمالی معلمان بر پیشرفت دانشآموزان، ارزشهای اقتصادی آموزش موثر را برآورد کرد. هیچ مدرک مستدلی وجود ندارد که نشان دهد گواهی نامههای مختلف، آموزش ضمن خدمت، مدرک کارشناسی ارشد یا برنامههای مربی گری بهطور سیستماتیک سبب بهبود تاثیر معلمان بر دستاوردها یا پیشرفت دانشآموزان شود یا در آینده کاری و حرفهای آنان تفاوتی ایجاد کند.
ارزش افزوده درآمدزا
اجازه بدهید با یک مقایسه ساده، اهمیت کیفیت نظام آموزشی در اقتصاد را یادآور شویم. در آمریکا و با یک مطالعه تاریخی برآورد شده که بستن تنها نیمی از شکاف عملکردی با فنلاند -یکی از برترین عملکردها از نظر موفقیت تحصیلی دانشآموزان- میتواند بین سالهای 2010 تا 2090، بیش از 50 تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بیفزاید. برای مقایسه بد نیست اشاره کنیم که افت تولید اقتصادی در آخرین رکود این کشور کمتر از سه تریلیون دلار بود. بنابراین به سادگی میتوان گفت شکاف موفقیت تحصیلی بین آمریکا و کشورهای موفق از نظر آموزش، معادل یک رکود دائمی در اقتصاد است. این تصویر را به جایگاه ایران در رتبهبندیهای جهانی آموزش تعمیم دهید. شکاف از زمین تا آسمان است.
برخلاف چند دهه قبل، جهان اکنون میداند چه چیزی موفقیت دانشآموزان را افزایش میدهد. آنگونه که محققان نشان دادهاند کیفیت معلمان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ هیچ متغیر اندازهگیریشده دیگری در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تا این اندازه اهمیت ندارد. تاثیر ابتکاراتی که در سیاست گذاری آموزشی بر آن تاکید شده است -تغییر سایز کلاسها، تغییر برنامه درسی، سازماندهی مجدد برنامه مدارس یا سرمایهگذاری در تکنولوژی- همگی کمتر از اثری است که یک معلم خوب میتواند بر کیفیت آموزش داشته باشد. ضمن آنکه میدانیم بسیاری از این مداخلات هزینه بالایی دارد.
گرچه بیشتر والدین قادر به تشخیص یک معلم خوب از یک معلم بد هستند اما تعداد کمی از آنها میدانند که این دو چه تفاوتی در زندگی فرزندشان ایجاد میکند. و محققان نیز کمکی به آنها نمیکنند زیرا مایلاند بر مبنای انحراف معیار و میزان اثر و اعداد و ارقامی حرف بزنند که خارج از دنیای پژوهش، برای مردم عادی قابل درک نیست. در این نوشتار اما میکوشیم یافتههای محققان را به مفاهیمی ترجمه کنیم که با سهولت بیشتری درک میشوند: تاثیر آموزگاران خوب، بد و متوسط بر درآمد آینده دانشآموزان. مدارس امیدوارند با راهنمایی معلمان ورودی، توسعه حرفهای یا تکمیل تحصیلات معلمان در ضمن خدمت، معلمان ناکارآمد را به معلمان قابل قبول (متوسط) تبدیل کنند. گرچه چنین تلاشهایی دستکم به برخی از معلمان کمک میکند اما شواهد موجود چندان اطمینانبخش نیست.
اجازه بدهید با یک تبیین ساده آغاز کنیم. در یک منحنی توزیع نرمال عملکرد (منحنی کلاسیک زنگولهای) انحراف معیار مقیاس دقیقتری برای تشخیص میزان پراکندگی توزیع است. کسی که در یک انحراف معیار بالاتر از میانگین قرار بگیرد، در صدک هشتاد و چهارم توزیع قرار دارد. اقتصاددانان میگویند با نگاهی به بازار کار میتوان دریافت دانشآموزی که موفقیتش یک انحراف معیار بالاتر از میانگین باشد میتواند انتظار داشته باشد که در آینده 10 تا 15 درصد درآمد بیشتری کسب کند.
این تخمین البته به دو دلیل محافظهکارانه تلقی میشود. نخست آنکه افزایش درآمد سالهای اولیه آموزش را که میتواند ناشی از سطح بالاتر عملکرد افراد در سالهای قبلتر باشد، در نظر نمیگیرد. به علاوه، برآورد آن بر مبنای اطلاعات دستمزد و حقوق افراد در سالهای نخست کار آنهاست؛ یعنی قبل از آنکه به پتانسیل کامل درآمدی خود برسند. به همین دلیل برخی دیگر محاسبات، که درآمد شغلی مادامالعمر افراد را در نظر میگیرند این میزان را تا 20 درصد هم برآورد میکنند.1
حال باید ببینیم افزایش کارآمدی معلمان چگونه بر این درآمد تاثیر میگذارد. بدیهی است که معلم تنها عامل تاثیرگذار بر پیشرفت دانشآموزان نیست. انگیزههای فردی خود دانشآموز و حمایت خانواده و همسالان نیز نقش مهمی دارد. اما پژوهشگران تلاش کردهاند تا تاثیر معلمان را از دیگر عوامل مجزا کنند. مطالعات پیوسته نشان دادهاند که تاثیر یک معلم کارآمد بسیار قابل توجه است. برخی از آنان پیشنهاد میکنند که یک معلم با عملکرد بالا -در صدک هشتاد و چهارم همه آموزگاران- در مقایسه با یک معلم متوسط، دانشآموزانی را پرورش میدهد که سطح موفقیت آنها در پایان سال تحصیلی حداقل 2 /0 انحراف معیار بالاتر از سایرین است. این حد اثرگذاری، همان چیزی است که محققان در تلفیق با دادههای بازدهی دانشآموزان در بازار کار، برای محاسبه ارزش اقتصادی یک معلم استفاده میکنند.
در سال 2012 و در یکی از گستردهترین و دقیقترین پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده، 5 /2 میلیون دانشآموز آمریکایی در مدت 20 سال مورد بررسی قرار گرفتهاند. سه اقتصاددان به نام، راج چتی و جان فریدمن از دانشگاه هاروارد و همکارشان جونا راکوف از دانشگاه کلمبیا، در مقایسه با مطالعات پیشین تعداد بیشتری از دانشآموزان را در دوره زمانی طولانیتر و با دادههای عمقیتر بررسی کردهاند و کوشیدهاند با دقت بیشتری نشان دهند که کیفیت فردی معلم در بلندمدت، تا چه اندازه ارزش و اهمیت دارد.2
پیش از این پژوهش، مطالعات قبلی نشان داده بود که کسب نمرات بهتر به کیفیت آموزش بچهها کمک میکند و آموزش بهتر، تاثیر درآمدی دارد که حتی برای خود افراد هم ملموس است. مطالعه بالا اما سعی کرده است از این مرحله بگذرد و تفاوتهای عملکرد معلمان بر سطح درآمدهای مختلف را بسنجد. این مطالعه در نوع خود گستردهترین نگاهی است که تاکنون به بحث «نمرات ارزش افزوده» (value-added scores) معلمان شده است؛ معیاری که تاثیر معلمان بر نمره آزمون پیشرفت تحصیلی دانشآموزان (achievement test score) را میسنجد.
بسیاری از مدارس آمریکا از این شاخص استفاده میکنند تا در مورد استخدام، پرداخت حقوق و حتی اخراج معلمان تصمیم بگیرند. مدافعان این شیوه میگویند چنین شاخصی معلمان را پاسخ گو نگه میدارد و میتواند به دستاوردهای آموزشی میلیونها کودک و نوجوان کمک کند. مخالفان اما -که اغلب عضو اتحادیههای آموزگاران هستند- معتقدند مجزا کردن تاثیر یک معلم بسیار دشوارتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. به علاوه حاشیه خطای این سنجه بالاست. در آمریکا و با یک مطالعه تاریخی برآورد شده که بستن تنها نیمی از شکاف عملکردی با فنلاند -یکی از برترین عملکردها از نظر موفقیت تحصیلی دانشآموزان- میتواند بین سالهای 2010 تا 2090، بیش از 50 تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بیفزاید.
یافتههای اقتصاددانان
صرف نظر از دیدگاههای موافق و مخالف، بد نیست نگاهی اجمالی به روش و یافتههای مطالعه سه اقتصاددان آمریکایی بیندازیم.
برای انجام این مطالعه پژوهشگران ابتدا به سوالاتی پرداختند که در بسیاری مناطق، از جمله نیویورک بحثبرانگیز شده بود. آیا نمرات ارزش افزوده معیار خوبی برای سنجش معلمان است؟ ممکن است یک معلم مرتب به بالا بردن نمرات دانشآموزان کمک کند اما به این دلیل که دانشآموزان از خانوادههای ثروتمندتری هستند یا به طبقه سختکوشی تعلق دارند! اما پژوهشگران با کنترل عوامل متعدد از جمله سوابق دانشآموزان دریافتند که نمرات ارزش افزوده نشان میدهد تاثیر عملکرد برخی معلمان بهطور پیوسته نسبت به سایرین بهتر است، حتی اگر ارزش افزوده آنان از یک سال به سال دیگر متفاوت باشد.
اقتصاددانان پس از شناسایی معلمان برجسته، متوسط و ضعیف، دانشآموزان آنها را در بلندمدت زیر نظر گرفتند و اطلاعات مربوط به درآمد، نرخ ورود به کالج، سن بچهدار شدن و... را تحلیل کردند. نتایج شگفتآور بود. مطالعات قبلی تنها با توجه به نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی نشان داده بود که بیشترِ تاثیرات یک معلم خوب بعد از سه یا چهار سال از بین میرود. این مطالعه اما نشان داد دانشآموزان در سالهای پیشرو همچنان از این آثار بهره میبرند. دانشآموزانی که معلم ممتازی داشتند با احتمال کمتری در سنین نوجوانی باردار میشدند، بیشتر در دانشگاه ثبتنام میکردند و در بزرگسالی نیز درآمد بالاتری داشتند!
نگاهی دقیقتر به یافتههای این پژوهش، موید ارزش اقتصادی معلمان خوب است:
محققان دریافتند بهبودی به میزان یک انحراف استاندارد در ارزش افزوده آموزگار میتواند احتمال ورود دانشآموزان به دانشگاه را در 20سالگی 82 /0 نقطه درصد افزایش دهد؛ یعنی معادل 37 درصد از جامعه آماری. بهبود کیفیت معلمان نیز سبب افزایش کیفیت کالجهایی میشود که دانشآموزان در آنها پذیرفته میشوند.
دانشآموزانی که از معلمان ممتاز بهره میبرند در 20 سالگی شیب تندتری از افزایش درآمد را تجربه میکنند. یک انحراف استاندارد افزایش در کیفیت معلم، درآمد آنها را در 28سالگی، 3 /1 درصد افزایش میدهد. حقوق معلمان معمولاً بر اساس تحصیلات، سابقه کاری و ارزشیابیهای سالانه تعیین میشود؛ یعنی عواملی که در بهترین حالت، ارتباط ضعیفی با بهرهوری و کارایی معلمان دارند .
اگر تاثیر درآمدی 3 /1 درصد در طول چرخه زندگی فرد ثابت بماند، دانشآموزان از یک انحراف استاندارد در ارزش افزوده معلم، در مدت عمر خود، بهطور متوسط 39 هزار دلار درآمد کلیِ بیشتر کسب میکنند.
در مورد تاثیر معلمان ضعیف چطور؟ محققان در این باره واقعبین بودهاند. آنها میگویند دانشآموزان برای پیشرفت، نیازی به بهترین معلمها ندارند. آنها حتی از معلمان متوسط هم به قدر کافی منتفع میشوند. جایگزینی یک معلم ضعیف (در پنج درصد پایین توزیع) با یک معلم متوسط، ارزش کنونی (سال 2012) درآمد دانشآموزان در طول زندگی را تقریباً 250 هزار دلار به ازای هر کلاس افزایش میدهد. پروفسور فریدمن یکی از محققان این مطالعه میگوید: اگر شما یک معلم با ارزش افزوده کم را به مدت 10 سال در مدرسه خود نگه دارید -به جای آنکه او را با معلم متوسط جایگزین کنید- درست مانند این است که در این مدت 5 /2 میلیون دلار درآمد از دست دادهاید!
نویسندگان این پژوهش استدلال میکنند که تمامی مدارس باید از سنجه ارزش افزوده در ارزیابیهای خود استفاده کنند و بهرغم اختلالات یا عدم اطمینانهای موجود، عذر معلمان ضعیف را بخواهند. فریدمن میگوید پیام مطالعه ما صریح است: هرچه زودتر آنها را اخراج کنید. البته ممکن است اشتباهاتی هم رخ دهد؛ معلمانی اخراج شوند که شایسته اخراج نیستند. اما بهطور قطع شاخص «نمرات ارزش افزوده» به اشتباهات کمتری منجر خواهد شد.
حفظ ارزش آموزش
دشوار است که بتوانیم یکباره ارزش و جایگاه معلمان را زیر سوال ببریم. به همان اندازه که آموزش شغل مقدسی است، بسیاری از معلمان نیز سختکوش و کارآمدند. آن گونه که مطالعه فریدمن و همکارانش نشان میدهد بهترین راه برای بالا بردن اثرات اقتصادی آموزش، جایگزین کردن معلمان ردهپایین با آموزگاران ممتاز و برجسته است. اما میتوان برخی گزینههای دیگر را نیز در نظر گرفت. یک روش میتواند استخدام سختگیرانهتر و اصولیتر معلمان باشد به نحوی که معلمان ناکارآمد یا ضعیف نتوانند به مدارس راه پیدا کنند. یا به همین ترتیب میتوانیم آموزش را در مراکز تربیت معلم بهبود ببخشیم تا میانگین استخدامهای آموزشی از استخدامهای معمولی امروزی بهتر باشد. متاسفانه ما بهرغم دیدگاههای خوشبینانه، به ویژه در مورد پرسنل مدارس، تجربههای موفقیتآمیز اندکی از هر دو روش داشتهایم.
اما همانگونه که محققان توصیه میکنند یک گزینه دیگر میتواند جایگزینی یک معلم ضعیف با یک معلم متوسط باشد. این رویکرد در واقع استراتژی غالبی است که این روزها در بسیاری از مدارس جهان به کار میرود. مدارس امیدوارند با راهنمایی معلمان ورودی، توسعه حرفهای یا تکمیل تحصیلات معلمان در ضمن خدمت، معلمان ناکارآمد را به معلمان قابل قبول (متوسط) تبدیل کنند. گرچه چنین تلاشهایی دستکم به برخی از معلمان کمک میکند اما شواهد موجود چندان اطمینانبخش نیست.
هیچ مدرک مستدلی وجود ندارد که نشان دهد گواهی نامههای مختلف، آموزش ضمن خدمت، مدرک کارشناسی ارشد یا برنامههای مربی گری بهطور سیستماتیک سبب بهبود تاثیر معلمان بر دستاوردها یا پیشرفت دانشآموزان شود یا در آینده کاری و حرفهای آنان تفاوتی ایجاد کند.
گزینه نهایی، اتخاذ استراتژی دقیقتر در ارزیابی و ابقای معلمان برجسته است. این روزها، به دست آوردن شغلی در حوزه تدریس تقریباً به معنای قرارداد نامشخصی است که بدون توجه به اثربخشی و کارآمدی معلم در کلاس ادامه پیدا میکند. با این حال، محاسبات اقتصادی متعدد نشاندهنده اهمیت و ارزش بسیار زیاد «عدم انتخاب» معلمان کمترکارآمد برای افراد و جامعه در کل است.
آیا چنین تغییری در سیاستهای آموزشی امکانپذیر است؟ اگر تنها از 10 درصد معلمان بخواهیم شغلی پیدا کنند که در آن کارآمدتر باشند و ما بتوانیم آنها را با معلمان کارآمدتر جایگزین کنیم، آنوقت آموزش و پرورش و مدارس ناچار خواهند بود شیوههای استخدامی خود را تغییر دهند. آنها به سیاستهای جذب نیرو، پرداخت حقوق و ابقایی نیاز دارند که امکان شناسایی و جبران خسارت معلمان را بر اساس کارایی آنها در تدریس مشخص کند. حداقل، شیوههای کنونی ارزیابی معلمان باید مورد بازنگری قرار گیرد تا اثربخشی آنها در کلاس با دقت مشخص شود. این کار البته غیرممکن نیست. به سادگی، برای جبران ریسکپذیری این حرفه و همچنین افزایش شانس حفظ افراد برجسته در تدریس، باید به معلمان ممتاز حقوق بیشتری پرداخت شود. کسانی که ناکارآمد هستند باید شناسایی و جایگزین شوند. و البته هردو این اقدامات، چالشبرانگیرند.
مشکل استخدام و نگهداری معلمان کیفی و توانمند همواره چالش بزرگ بخش آموزش بوده و هست، چالشی که بخش عمده آن ناشی از معضل پرداخت حقوقهای نامناسب و ناکافی است. نظام پرداخت هماهنگ حقوق در این سیستم نهتنها برای افراد توانمند و برجسته انگیزه ورود یا ادامه کار ایجاد نمیکند بلکه احتمالاً متوسط حقوق را هم پایین نگه میدارد. البته باید به خاطر داشته باشیم که به دلیل همین ساختار هماهنگ، افزایش حقوق با افزایش اثربخشی رابطه ندارد، ضمن آنکه از نظر سیاسی مشکلساز است. این یکی از دلایلی است که سبب شده حقوق معلمان همواره از دیگر مشاغل عقب بماند.
یک بررسی ساده نشان میدهد نظام آموزشی ایالات متحده نیز با همین مشکل دستبهگریبان است. در دهه 1940 حقوق معلمان مرد کمی بالاتر از متوسط حقوق کلیه دانشآموختگان دانشگاهی بود و معلمان زن نیز، بیش از 70 درصد سایر زنان فارغالتحصیل حقوق میگرفتند. اما در حال حاضر، بهرغم اصلاحات صورتگرفته، حقوق معلمان مرد در صدک سیام توزیع فارغالتحصیلان دانشگاههاست و معلمان زن نیز معادل صدک چهلم همسالان تحصیلکرده خود حقوق میگیرند.
حقوق معلمان معمولاً بر اساس تحصیلات، سابقه کاری و ارزشیابیهای سالانه تعیین میشود؛ یعنی عواملی که در بهترین حالت، ارتباط ضعیفی با بهرهوری و کارایی معلمان دارند. در یک بازار رقابتی، بنگاه یا باید کارکنان خود را بر اساس میزان بهرهوری تعدیل کند، یا خطر ورشکستگی را بپذیرد. اما هیچ مدرسهای از مدار آموزش خارج نمیشود حتی اگر معلمان ناکارآمد در آن باقی بمانند و مانند افراد برجسته و تاثیرگذار پاداش بگیرند. برای سیاستگذاران دشوار است که توضیح دهند چرا سهم معلمان تاثیرگذار از افزایش دستمزد با معلمان ناکارآمد یکسان است. اگر خواهان تاثیرگذاری آموزش و آموزگار بر درآمد آتی افراد و رشد اقتصادی هستیم، نقطه اصلاح دیدگاهها و سیاستها همینجاست.
پینوشتها:
1- Hanushek, Eric A., 2011. “The economic value of higher teacher quality,” Economics of Education Review, Elsevier, vol. 30(3)
2- Chetty, Raj; Friedman, John. N; Rockoff, Jonah. E; 2014. Measuring the Impacts of Teachers II: Teacher Value-Added and Student Outcomes in Adulthood. American Economic Review, Economic, vol. 104(9
منبع : تجارت فردا