برای اینکه آینده یک جامعه را از اکنون تصور کنیم، کافیست دغدغههای معلمانِ آن جامعه را بررسی کنیم و بدانیم که آنان در زمان آموزش دانشآموزان، چه دغدغههایی دارند.
شوربختانه به دلیل بیعدالتیها و تبعیضهای اعمال شده در سالهای اخیر، معلمانِ ایران دغدغه آموزش را فراموش کرده و دغدغه مهمتری دارند:
معیشت!
اگر فرض کنیم، همه ۵۷ هزار میلیارد تومان اعتبارات وزارت آموزشوپرورش، برای پرداخت حقوق معلمان تخصیص یابد و تعداد معلمان را نیز ۸۰۰ هزار نفر فرض کنیم، حقوق ماهانه معلمان بهطور میانگین حدود شش میلیون تومان خواهد بود که بسیار پائینتر از خط فقرِ اعلام شده قرار دارد.
اگر بدانیم، کمتر معلمی در کشورهای پیشرفته، دغدغه معیشت دارد، شاید دلیل تفاوت دغدغههای معلمان را بهتر متوجه شویم.
برای مقایسه یک شاخص در دو منطقه متفاوت، میتوان پارامترهای زیادی را در نظر گرفت، بهترین مقایسه از دیدگاه ریاضیات و آمار، مقایسه شاخصهای بدون واحد است.
برای تولیدِ شاخصهای بدون واحد در دو جامعه متفاوت، بهترین راهحل تولید شاخصهای نسبی است که از تقسیم دو پارامتر همواحد بهدست میآید.
برای مقایسه سطح معیشت معلمان ایران با معلمانِ کشورهای متوسط در اروپا، چهار پارامتر زیر را در بین این دو جامعه بررسی کردهایم:
۱. تهیه مواد مصرفی و ارزاق عمومی
۲. تفریح، سفر و هتلینگ
۳. لوازم و وسایل اصلی مورد نیاز زندگی
۴. امنیت شغلی و درمان
از این سه گروه به ترتیب، خرید گوشت، اقامت در هتل، خرید خودرو و حقوق بازنشستگی را در این دو جامعه، با هم مقایسه میکنیم.
قدرت خرید مایحتاج خوراکی و ملزومات مصرفی در زندگی، میتواند مهمترین معیار در این مقایسه باشد، با حداقل حقوق ۴ میلیون تومانیِ معلمان در ایران، میتوان حدود ۳۰ کیلوگرم گوشت گوسفندی خرید در حالی که با حداقل حقوق ۳۰۰۰ یورویی معلمان در اروپا، قادرند بیش از ۱۰۰۰ کیلوگرم گوشت خریداری نمایند.
پس با این شاخص، حقوق یک معلم ایرانی، سه درصدِ حقوق یک معلم اروپایی است.
مقایسه دوم:
یک معلم ایرانی با حداقل حقوق، میتواند چهار شب در هتلی متوسط در اروپا اقامت کند و یک معلم اروپایی، میتواند ۲۱۰ روز در بهترین هتلهای ایران اقامت داشته باشد.
با این شاخص، حقوق یک معلم ایرانی، حدود دو درصدِ حقوق یک معلم هم تراز خود در اروپاست.
مقایسه سوم:
یک معلم ایرانی برای خرید ارزانترین خودرو تولید داخل، باید ۳۰ ماه تمام حقوق خود را یکجا پرداخت کند، اما معلم اروپایی با حقوق یک ماه، هر خودروی اروپایی را میتواند خریداری کند.
با سومین معیار، حقوق معلمان در ایران حدود سه درصد حقوق معلمان در اروپاست.
آخرین معیار، حقوق بازنشستگی است و با توجه به اینکه در زمان بازنشستگی، حقوق یک معلم ایرانی، تقریبا بیست درصد کاهش مییابد، کاملا روشن است که این قشر که از سرمایههای معنوی کشور هستند، تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار دارند و اصولاً بههیچ عنوان قابل مقایسه با معلمان بازنشسته در اروپا نیست. تمامی خدمات درمانی برای معلمان بازنشسته در اروپا، کاملا رایگان است در حالیکه مهمترین مشکل معلمانِ ایران در زمان بازنشستگی، درمان است.
دلیل این اختلافات چیست؟
این شیوه آموزش و پرورش، نه تنها ما را به دروازه های تمدن و توسعه نخواهند رساند و دانشآموزان را برای زندگی اخلاقمدارانه بر پایه دین آماده نمیکند، ما را در برزخ بیاخلاقی و بیتدبیری رها کردهاست که نتیجه آن جامعه به دور از هر نوع قیدوبندی است و در چنین جامعهای نیاز به هیچ دشمنی نیست چرا که مردم مانند گرگ یکدیگر را خواهند درید و هیچ ترحمی در رفتارهایشان مشاهده نخواهد شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
«بی هنجاری» را توسط مرحوم دورکیم در کتاب خودکشی
درک می کنیم؛ چند پارگی جامعه و قانون بی قانونی!
اما چه کنیم که گوش شنوایی وجود ندارد.
اما چه کنیم که گوش شنوایی وجود ندارد.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما؛ مرکز گیلان، وزیر آموزش و پرورش امروز در حاشیهی دیدار مجازی با مدیران مدارس گیلان در رشت گفت: مجموع مطالبات فرهنگیان در حال حاضر حدود سه هزار میلیارد تومان است که در پی هماهنگیهای به عمل آمده با سازمان مدیریت و برنامه ریزی قرار است تا پایان اسفند ماه امسال و پس از حقوق ماهیانهی فرهنگیان، پرداخت شود.
ممنون از تحلیل جامع شما.
سپاسگزارم
درود بی پایان برشما
فقط یک نکته بگم که در این تحلیل لازمه علاوه بر قیاس درامد یک معلم اروپایی با ایرانی درامد چند شغل دیگه هم در هر کشور مقایسه بشه. ( به عبارتی قیاس درامد یک معلم با چند شغل دیگه در ایران و در اروپا)
انشالله چنین کاری در اولین فرصت انجام می شود
با کمال احترام به کلیه همکاران فرهنگی،وقتی فضای ذهنی انسان از دغدغه های متعدد ناشی از تأمین نیازهای اولیه معیشتی(حداقل های ملزومات حیات) اشغال کند، دیگر جایی برای تأمل،تعمق،تفکر،مطالعه،مشورت و ... که لازمه پرداختن به حرفه معلمی است باقی نمی ماند.
تا زمانی که این مسئله به درستی حل و برطرف نگردد آموزش و پرورش کیفی و مؤثر اتفاق نمی افتد و جامعه امروز و آینده زیان های مادی و غیرمادی سنگین و غیرقابل جبران آن را بدوش خواهد کشید.