صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بااین‌حال و به‌تازگی «یونسکو» یک ‌بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرارگرفته است یعنی شخصی باسواد تلقی می‌شود که بتواند با استفاده از خوانده‌ها و آموخته‌های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. درواقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفاً دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. درصورتی‌که مهارت‌ها و دانش‌آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آنگاه می‌توان گفت این فرد انسانی باسواد است

منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار/

 اندونزی اجبار دانش‌آموزان دختر به پوشیدن حجاب اسلامی در مدارس را ممنوع اعلام کرده است. این تصمیم در پی جنجالی گرفته شده است که در پی اجبار یک دانش‌آموز مسیحی به استفاده از حجاب در این پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان روی داد.

منتشرشده در آموزش تطبیقی

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

پیش گفتار
طی یادداشت های خود در این سایت ، بارها از درجا زدن نظام آموزشی و یا شیوه سنتی و منجمد آن ، سخن گفته ام .

نظام آموزشی برای رهایی از این وضعیت و تحقق امر تحول و تغییر به الگو و جهت گیری تجربی نیازمند است . پس بر حسب وظیفه و احساس مسئولیت ، تلاش می کنم تا حد توان راه حل نیز پیشنهاد کنم . اما چون من نیز در این سیستم دگماتیسم تحصیل کرده ام و اراده و ایده ای برای ایجاد تغییر ندارم و مثل مرحوم توران میرهادی هم نیستم  ؛ حداقل تلاش می کنم تا با معرّفی روش هایی مدرن جهت رهایی از رکود آموزشی ، شاید جرقه هایی در ذهن یک انسان حقیقی به وجود آورم .

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

چگونه ممکن است سالیان متمادی ، هیچ رده ای در هرم مشاغل آموزش و پرورش ، حقیقت رهایی را درک نکند و انگشتی به اعتراض و یا لبی به فغان نگشاید ؟ تلخی موضوع این است که هیچ یک از این روش ها دشوار و یا امکان ناپذیر نیستند و تاکنون عزم ملی برای ایجاد چنین تحولی وجود نداشته است اما حداقل ، گفتن و دانستن بهتر از مستحیل شدن در باتلاق ناتوانی است . حداقل باور داشته باشیم که روزنه ای برای برخاستن وجود دارد.

خطاب به وزیر آموزش و پرورش
روی سخنم فقط با وزیر فعلی نیست ، وزرای آتی آموزش و پرورش نیز مدنظرم هست. شما رأی نمایندگان ملت را با استقبال و یا فشار لاجرم ، به دست آورده اید که متمایز بودن خود را نسبت به من معلم به اثبات برسانید و گر من نیز وزیر می شدم  .

شما برای وزیر شدن به یک روزمه طویلی نیازمندید لذا مسئولیت های ریز و درشت متعاقب حس جاه طلبانه تان پر پیمانه هست ، هرگز در این جریان کسی از نامزد وزارت آموزش و پرورش ، نمی پرسد که جناب چه فعالیت و برنامه زیربنایی برای نظام آموزشی دارید ؟ ولی با تحسینی تملق آمیز می گویند چه خدمات درخشان و شایانی طی بیست سی سال خدمت خود در پست های گوناگون داشته اید ؟!

هرگز نمی اندیشند که یک نفر چگونه قادر است همزمان سه تا چهار شغل داشته باشد ؟ کدام قانون قرار است دو شغلی را ممانعت نماید ؟ شما سوپرمن هستید و توانایی چنین کاری را صد درصد دارید! و شگفت انگیزتر آن که همزمان با این همه تلاش ، برای گرفتن مدرک دکتری هم اهتمام می ورزید! حال پشت میز خدمت چندگانه و بدون دردسر این مدرک را می گیرید و پایان نامه تان را فلان استاد دانشگاه یا دانشجوی ارشد که در مضیقه تمنای پست شما قرار گرفته است ، می نویسد ، چه کسی اهمیت می دهد ؟

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

مگر کردانیسم پدیده ای نوظهور نیم قرنی ایرانیان نیست ؟ پس یقین لیاقت شما برای وزارت بیشتر از من است .
چه اهمیتی دارد که 4 یا 8 سال عمر مفید کودکان در طول وزارت شما ، بیهوده هدر می رود و می سوزد . مهم آن است که منّت به ملت گذاشته اید و شهامت پذیرش وزارت آموزش و پرورش را با بحران های بیشمار یک قرنی آن داشته اید . پس دولتمردان نفسی آسوده کشند که سپر بلایی لایق با آن هم پست که دهن منتقدان را نیز می بندد ، ظهور کرده است .

وزیر محترم !

سطح آگاهی و شعور ملت همزمان با وقوع انقلاب بالا رفت اما کیفیت آموزشی ما به چنین افتخاری نائل نیامد . چگونه انتظار داریم که نماینده مجلس سیلی دَم گوش مأمور راهور نزند ؟ یا شهردار و اعضای شورای شهرها فساد مالی نکنند ؟ یا پایان نامه دانشجو و مشق دانش آموز در قبال پول ، نوشته نشود ؟ یا معلم اهم وظایف خود را در کلاس درس به جا بیاورد و تدریس خصوصی برای همان دانش آموزان را نداشته باشد ؟ چگونه انتظار ترویج و تثبیت اخلاقیات در جامعه را دارید ؟

نسل امروز ، کودکان مطیع و سر به زیر دیروز نیستند که در سایه اصالت و نجابت خانوادگی و یا اعتقادات مذهبی ، مقیّد به رعایت هنجارها و ارزش ها باشند . امروز برای نیل به این هدف باید به فکر سرمایه گذاری و برنامه ریزی روی کودکان زیر 7 سال در مهدکودک ها و پیش دبستانی ها باشید و گر نه اخلاق ، مسئولیت ، تعهد ، عِرق ملی ، قربانی سکوت و بی اعتنایی شما خواهد شد .

باور داشته باشید که ما از وارونگی اخلاق و تربیت در جامعه رنجوریم .فقط کافی است گوشه چشمی به رتبه های آموزش و پرورش ایران طی 4 دهه بیندازید و با رؤیت نمودار آن ، سیر نزولی منحنی را نظاره گر باشید .

درد بزرگ جامعه ما رهاشدگی وزارت آموزش و پرورش به حال خود است از دو جهت :
اول ؛ با تأثیر پذیری از تمامی معضلات و تنگناها و نداشتن عزم و اراده ای جهت رفع آنها چون با چاره اندیشی ناآشنا و بیگانه ایم .
دوم ؛ ملت ایران بهترین را می خواهند اما بهبود فرآیند آموزش را فقط و فقط وظیفه و رسالت آموزش و پرورشی ها می دانند.

مدارس مونتسوری توسط اولین پزشک زن در ایتالیا بنیانگذاری شده است . اساتید دانشگاه ما حتی در رشته های مرتبط با آموزش و پرورش ، تاکنون چنین همتی از خود نشان نداده اند ، چه رسد به یک پزشک ! آن هم نه در قرن 19 که در قرن بیست و یکم نیز چنین پتانسیلی وجود ندارد ! چون همه ما در همین نظام آموزشی بدون سیستم پرورده شده ایم .

برای تحقق امیدواری در جهت ایجاد تحولات اساسی در نظام آموزشی ، ابتدا باید آموزش و پرورش به استقلال حتمی دست یازد . بعد وزیری توانمند و مستقل از هر حزب و جناح برگزیده شود . او هنگام انتصاب باید ضعف ها و ناتوانی های خود را در مجلس با شهامت بیان دارد ، بعد افراد توانمند متخصص دعوت به کار شوند . سیستم های کارآمد موجود در جهان شناسایی و بررسی شوند ، و تنها کاری که برای بومی سازی ایرانی - اسلامی می توانید انجام دهید اجتناب از مدارس مختلط هست،و گر نه تار و پود اصلی سیستم های آموزشی والدورف و یا مونتسوری ، برهم خواهد خورد.

مقدمه
مدارس مونتسوری که به نام بنیانگذار آن یعنی دکتر " ماریا مونتسوری Maria Montessori) (زادهٔ ۳۱ اوت ۱۸۷۰ – درگذشتهٔ ۶ مه ۱۹۵۲) " ، اولین پزشک زن در ایتالیا نامگذاری شده است ، مدارسی هستند که بسیار متفاوت تر از پیش دبستانی های سنتی به نظر می رسند . با این حال ، روش های آموزشی مونتسوری را در بسیاری از پیش دبستانی های دیگر نیز می توان دید.

ماریا مونتسوری معتقد بود که بچه ها به طور طبیعی هوشمندند و پیشرفت آنها بر اساس تغییرات دوره های سه ساله مشخص می شود ، بنابراین منطق روش او برای گروه های چند ساله است.
برای مثال در یک مدرسه پیش دبستانی با متد مونتسوری ، کودکانی وجود دارند که محدوده سنی آنها از 3 تا 6 سالگی است. این زمانی از زندگی است که Montessori آن را دوره “ ذهن جاذب آگاه ” نامیده و معتقد است که کودکان در این سن در جست و جوی یادگیری های حسی ، تنظیم تعادل و حرکت ، نظم و آزادی برای انتخاب فعالیت ها و کشف عمیق آنها می باشند.
معلمان مونتسوری بیشترین توجه را به دانش آموزان خود نشان می دهند . خانواده های بازدید کننده اغلب متوجه لحن و گرمی صحبت میان معلمان و دانش آموزان می شوند. معلمان به جای راهنمای آموزشی ، بیشتر به عنوان تسهیل کننده عمل کرده و به تنهایی یا در گروه های کوچک فعالیت می کنند. بچه ها نیز به تنهایی یا در گروه هایی بر روی تشک های کوچک کار می کنند. بدین ترتیب ، برای بسیاری از کودکان یک عشق درونی به یادگیری و یک رویکرد مستقل نسبت به یادگیری و زندگی فراهم می شود .

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

چهار حوزه آموزشی مجزا در یک مدرسه پیش دبستانی با تکنیک مونتسوری
اول ) زندگی عملی ؛ به کودکان کمک می کند تا با ریختن و تکان دادن ، بریدن و چسباندن و نقاشی کردن بر روی یک سه پایه ، مهارت های حرکتی کوچک و بزرگ را تمرین کنند.
دوم ) مهارت های حسی  ؛ که کودکان از این طریق یاد می گیرند تا با مواد مختلف کار کرده و اشکال ، صداها ، فرم ها ، احساسات و رنگ ها را تشخیص دهند.
سوم ) متد  ؛ آموزش زبان و خواندن است که بخش مهمی از کلاس های مونتسوری است ، کودکان انگشتان خود را بر روی حروف برجسته می کشند تا بفهمند هر کدام چه شکلی دارند . به جای خواندن حروف الفبا ، کودکان در مونتسوری صداهای هر حرف را می آموزند. با این رویکرد ، بسیاری از کودکان مهد کودک را در حالی ترک می کنند که می توانند به خوبی بخوانند.
چهارم ) حوزه آموزشی  ؛ یعنی ریاضیات معنای خاصی در پیش دبستانی دارد. کودکان می توانند کار با مهره ها را یاد بگیرند و آنها را شمارش نمایند.

ویژگی های مدارس مونتسوری
ده ویژگی متفاوت و متمایز پیش دبستانی های مونتسوری عبارتند از :
1 ) مدارس مونتسوری ، بر مراحل کلیدی رشد متمرکز است : برنامه درسی مدارس مونتسوری بر اساس الگو رشد و نیازهای خاص هر مقطع سنی ، تنظیم می شوند . به این ترتیب برای کودکان 3 ساله ، برنامه درسی شامل کمک به رشد ماهیچه های بزرگ و مهارت های زبان آموزی است. در سن 4 سالگی ، برنامه درسی بر رشد حسی - حرکتی ، حرکت ماهیچه های کوچک و انجام فعالیت های روزانه مثل لباس پوشیدن ، نظافت و بهداشت ، و هنر و کاردستی است. برنامه درسی کودکان 5 ساله نیز شامل فعالیت های اجتماعی ، آشنایی با موضوعات روزمره ، مناسبت ها و مهارت های ارتباطی است.

2 ) بازی های مشارکتی را تشویق می کنند : از آنجایی که معلم مسئول اداره کلاس نیست، کودکان خود را در اداره کلاس سهیم و شریک می دانند . آنان با کمک یکدیگر ، به کشف و بازی می پردازند و برای انجام کارهای گروهی با هم همکاری می کنند . احترام متقابل به یکدیگر و ایجاد حس همکاری و تعاون جزو اهداف مدارس مونتسوری است.

3 ) آموزش کودک - محور است : این کودک است که محور همه چیز است. نیازها ، شخصیت و علایق کودک برنامه آموزشی منحصر به فردی را می طلبد که لزوما نباید با دیگران یکسان باشد. هر کودکی بر طبق نیازها و علایقش می تواند به فعالیت های دلخواه خود بپردازد و تا هر زمان که دوست دارد در یک فعالیت دلخواه باقی بماند.

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

4 ) کودکان به طور طبیعی انضباط شخصی را می آموزند : از آنجایی که کودک برنامه درسی خود را طراحی می کند و فعالیت های مورد نظرش را انجام می دهد ، به زودی مسئولیت اقدامات و یادگیری خود را هم می پذیرد. مشروط به این که به قوانین کلی کلاس احترام بگذارد پس می تواند برنامه خودش را تنظیم کند و وابستگی او به دیگران کم شده و استقلال رأی پیدا می کند.

5 ) محیط آموزشی ، نظم را نهادینه می کند : نظم و انضباط اساس مدارس مونتسوری است . هر وسیله ای جایی دارد و هر کاری در محیط مخصوصی انجام می شود. از این نظر کودک به زودی می آموزد که مکان بازی کردن با اسباب بازی متفاوت از محیط نقاشی است و هر وسیله ای بعد از استفاده باید سر جای خودش قرار بگیرد . بچه ها مسئول نظافت کلاس و جمع کردن وسایل بازی خود هستند.

6 ) معلم به عنوان تسهیل گر یادگیری عمل می کند : معلم در روش مونتسوری ، تدریس نمی کند ، چیزی را یاد نمی دهد بلکه یک راهنمای تسهیل گر و همراه کودک است به او کمک می کند که خودش راهش را بیابد ، کودک خود پاسخ سوالاتش را پیدا می کند ، نیازهایش را رفع می کند و فعالیت ها را به روش خود و با هر سرعتی که دوست دارد انجام می دهد.

7 ) فعالیت های آموزشی ، خلاقیت را تشویق می کنند : کلاس های مونتسوری احتمالا بیش از هر نوع روش آموزشی دیگر مدافع نقش خلاقیت در آموزش هستند . کودکان آزاد هستند که خود قوانین بازی و یادگیری را برای خود تعریف کنند. نفس عمل و فعالیت ، هدف است و رسیدن به نتیجه مطلوب از پیش تعیین شده ، مد نظر نیست . از این نظر کودکان می توانند آزادانه بازی و نقاشی کنند. آزادانه به خلق و کشف محیط خود بپردازند. پرورش خلاقیت ، از اهداف روش مونتسوری است.

8 ) مهارت های خاص به طور مؤثرتری آموخته می شوند: دکتر آنجلینا لیلارد ، پژوهشگر دانشگاه ویرجینیا در تحقیقی که در سال 2006 در یکی از مجلات معتبر علمی منتشر کرد ، نتایج بررسی خود را از مدارس مونتسوری ارائه داد. او در این تحقیق ، ثابت کرد که کودکان مدارس مونتسوری در 5 سالگی نسبت به سایر کودکان ، مهارت های ریاضی و زبان آموزی بیشتری دارند . کودکان 12 ساله مدارس مونتسوری نیز نسبت به سایر کودکان در مدارس عادی از نظر مهارت های ریاضی و زبان آموزی و نیز مهارت های اجتماعی و ارتباطی به طور واضحی نمرات بالاتری در آزمون ها به دست می آوردند.

9 ) سیستم آموزشی مطابق با نیازهای منحصر به فرد کودک است : از آن جایی که روش مونتسوری ، کودک محور است پس کودک در مرکز برنامه درسی قرار دارد . او است که برنامه درسی را مطابق با توان ، نیازها و علایق خود می چیند. می تواند سرعت یادگیری مطالب جدید را کم یا زیاد کند. روی مباحث مورد علاقه اش بیشتر تمرکز کند و از فعالیت هایی که دوست ندارد ، به سرعت بگذرد . کودک مجبور نیست خود را با دیگران تنظیم کند.

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

10 ) آموزش عینی و محسوس است : آموزش در روش مونتسوری بیشتر بر پایه کار با عینیات و محسوسات است . کودکان کمتر نیاز به یادگیری مباحث انتزاعی دارند. آنها با استفاده از انواع ابزار و وسایلی که به طور دقیق برای تقویت مهارت های مختلف طراحی شده اند ، کار کرده و مباحث ریاضی ، علوم و زبان را می آموزند. استفاده از حس لامسه در کنار سایر حواس ، به کودک کمک می کند درک همه جانبه و بهتری از مسائل پیرامون خود بیابد و کمتر فراموش کند.

درست است که مدارس مونتسوری ، طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارند اما همچنان انتقاداتی نیز از طرف کسانی که نگران کیفیت آموزش در این مدارس هستند ، وجود دارد. اما با این وجود به نظر می رسد روش مونتسوری دست کم در مقطع پیش دبستانی ، به کودکان کمک می کند تا مستقل ، منظم ، با انگیزه و خلّاق تربیت شوند . صرف نظر از این که در آینده وارد مدارس مونتسوری می شوند و یا به مدارس عادی می روند ، آموزش مونتسوری به کودکان شخصیت و هویت مستقل می دهد و به تفکر خلّاق و آموزش همه جانبه کودک اهمیت می دهد. (2) درد بزرگ جامعه ما رهاشدگی وزارت آموزش و پرورش به حال خود است .

مقایسه دو مکتب پیش دبستانی
در حالی که هر دو مکتب Montessori و Waldorf اعتقاد دارند که بچه ها به ارتباط با محیط نیاز دارند ، ولی متفاوت از هم عمل می کنند به گونه ای که مونتسوری بر تجربیات زندگی واقعی تمرکز دارد و والدورف بر قوه تخیل و خیال پردازی کودکان تأکید می کند.
این مدارس توسط Rudolf Steiner ، دانشمند و فیلسوف اتریشی تأسیس شدند. اشتاینر به وحدت روح ، روان و جسم اعتقاد داشت و اغلب مدارس والدورف باید این موضوع را در آموزش های خود نشان دهند.
این مدارس کودکان را در سه دوره هفت ساله گروه بندی می کند . دانش آموزان از کلاس اول تا هشتم با یک معلم سر و کار دارند. مدارس والدورف قبل از 7 سالگی بر روی بازی های ذهنی تمرکز می کنند و از طریق تقلید و انجام کارها ، آموزش می دهند. در واقع ، بازی های تخیلی به عنوان کاتالیزوری شناخته می شود که موجب رشد و پیشرفت کودک می شود.

اگر چه برنامه آموزشی Waldorf ترکیبی غنی از فعالیت هایی در زمینه زبان شفاهی ، موسیقی و نمایش خلاقانه است ، ولی زبان نوشتاری در کتاب ها و دیگر دستورالعمل های آموزشی حذف شده است. اعتقاد بر این است که پرورش تخیلات کودکان زمینه ساز شرایط مناسب برای دوره آموزشی بعدی مانند ریاضیات و خواندن و نوشتن خواهد بود.
در بازدید از یکی از مدارس پیش دبستانی والدورف ، ممکن است کودکانی را در حال آواز خواندن ، نقاشی کردن ، پخت نان ، گوش دادن به داستان ، بازی با عروسک ها و یا کار با بلوک ها در یک باغ یا ساختمان ببینید. شما متوجه خواهید شد که همه مواد در اینجا طبیعی هستند و اسباب بازی ها و عروسک ها حداقل جزئیات ممکن را دارند ، تا به کودکان اجازه داده شود از تصورات خود به طور کامل استفاده کنند. محیط اینجا همچون خانه آرام است.

با وجود این که هر دو مکتب مونتسوری و والدورف دارای برنامه هایی برای دوره پیش دبستانی هستند ، اما بسیاری از مدارس این تکنیک ها را فراتر از سطح پیش دبستانی هم ادامه می دهند.

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

درد پایان ناپذیر ما
بیان شد که مونتسوری بر تجربیات زندگی واقعی تمرکز دارد و والدورف بر قوه تخیل و خیال پردازی کودکان . اما کودک از نظر ما فردی است که نمی فهمد ، قدرت تشخیص و تمیز خوب از بد یا درست از نادرست ندارد. با توجه به پنداشت قدیمی که بیان می دارد نوزاد انسانی ضعیف ترین موجود زنده است لذا به طولانی ترین مدت برای مراقبت و نگهداری نیازمند است ، ما او را لایق هیچ کارکردی جهت رشد و نمو نمی دانیم .
در مدارسی که مورد بررسی قرار گرفته است نفس عمل و فعالیت ، هدف است و رسیدن به نتیجه مطلوب از پیش تعیین شده ، مد نظر نیست . اما برای ما عملی به جز بازخوانی روی کتب درسی وجود ندارد تا هدفی تعیین شود. اهداف ما دقیقا از پیش تعیین شده هستند . تحصیل هر فرد طی 12 سال تحصیلی و گرفتن دیپلم . تا حدی که از همان ابتدا ، کودک رؤیای مدرک دیپلم را در ذهن خود جست و جو می کند . و بعد این هدف ، غایت نهایی قبولی از دانشگاه ، آن هم باری به هر جهت . رشته تحصیلی و علاقه و استعداد و دورنمای ایده آل های آینده برای همه آنان حائز اهمیت نیست .
در این نوع مدارس ، معلم راهنمای تسهیل گر و همراه کودک است و به او کمک می کند که تا خودش راهش را بیابد و ما به تنهایی تعیین کننده و جهت دهنده برای امر یادگیری او هستیم .

معلم از همان دوران پیش دبستانی به کودک چنین القا می کند که قدرت مطلق در کلاس درس معلم هست و باید روی حرف او ، حرفی نزد و پیروی چشم بسته و وفادار به گفته های او بود . اگر می خواهید امنیت جانی داشته باشید و مورد تأیید معلم خود باشید و از فوران محبت و مهربانی او طی یک سال تحصیلی ، بی نصیب نمانید باید حتما مطیع و منقاد معلم خود باشید.

کودکان مدارس مونتسوری در 5 سالگی نسبت به سایر کودکان ، مهارت های ریاضی و زبان آموزی بیشتری دارند. در مطالعه بين المللی تيمز در سال 2019 در علوم و رياضی پايه های چهارم و هشتم نتايج اوليه عبارت است از : " در اين مطالعه دانش آموزان كشورهای سنگاپور ، چين تايپه ، كره جنوبی ، ژاپن و هنگ كنگ بهترين عملكرد را داشتند. وضعيت عملكرد دانش آموزان ايرانی در علوم و رياضی پايه های چهارم و هشتم همانند گذشته ضعيف بوده است. ميانگين نمرات دانش آموزان ايرانی در درس رياضی پايه چهارم 443 بوده است و 182 نمره از ميانگين دانش آموزان كشور اول پايين تر بوده است. ميانيگن نمرات دانش آموزان تركيه ، قزاقستان ، امارات ، بحرين و قطر در درس رياضی پايه چهارم بالاتر از دانش آموزان ايرانی بوده است و دانش آموزان ايرانی در ميان 58 كشور در درس رياضی پايه چهارم رتبه 50 را به دست آورده‌اند. " (3)

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

روش آموزشی مونتسوری ، کودک محور است و کودک در مرکز برنامه درسی قرار دارد و مدارس ما از دوره مهدکودک تا پایان 12 سال تحصیلی معلم محور هست و اقتدار سلطه جویانه معلم در مرکز برنامه درسی قرار دارد. کودک باید در مدرسه مطیع ، مقلّد و پیرو باشد تا مورد تأیید دست اندکاران مدرسه از مستخدم تا مدیر باشد . هر چقدر آرام ، ساکت ، دست روی زانو باشید به همان اندازه فردی مؤدب و متشخصی خواهید بود.

کودکان کمتر نیاز به یادگیری مباحث انتزاعی دارند. آموزش در روش مونتسوری بیشتر بر پایه کار با عینیات و محسوسات است و کودکان کمتر نیاز به یادگیری مباحث انتزاعی دارند. و ما برای تسهیل امر یادگیری و یا تنبلی در آموزش وسیع ، به آموزش مفاهیم انتزاعی همت می گماریم.
عینیات و محسوسات در جامعه ما خط قرمز سیاست شمرده می شود و نیازی به تفیهم و یا آشنایی یک کودک پیش دبستانی ، دبستانی و دبیرستانی با آن وجود ندارد. نه تنها مفاهیم فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی که مفاهیم طبیعی و قراردادی روابط اجتماعی را نیز آموزش نمی دهیم . او باید چشم بسته بخواند برگ یا گیاه و با اجزا و عملکرد آن از طریق حفظ کردن دو سطر یا یک پاراگراف ، آشنا شود. یا برای جانوران مهره دار و بی مهره ، فقط دو حیوان بشناسد کافی است و از نمایش فیلم و مشاهده عملی خبری نیست . کمتر معلم ریاضی برای آموزش مفهوم اعداد از مهره ها استفاده می کند و یا از اشیایی جهت شمارش اعداد استفاده می کند . من نیز در این سیستم دگماتیسم تحصیل کرده ام و اراده و ایده ای برای ایجاد تغییر ندارم .

آموزش ما دقیقا ذهنی است و به قابلیت ها و توانایی های ذاتی خود کودک مربوط است . او در امر آموزش تنهاست . ما در کلاس درس به دانش آموزان خود چنان باور مطلقی را القا کرده ایم که تا معلم درس جدید را تدریس نکند ، دانش آموز نباید و نمی تواند با مبحث درس جلسه آتی آشنا شود . بسیاری از دانش آموزان ، در این مورد ناتوانی و وابستگی شدیدی احساس می کنند . آنان حتی پس از تدریس معلم و اَزبر کردن درس و تحویل آن ، نیز از یادگیری خود مطمئن نیستند . مصداق این سخن ، صدای ناهنجار مطالعه دانش آموزان تا آخرین دقایق شروع جلسه امتحانی است حتی در جلسات برگزاری کنکور !


اگر می خواهید موقعیت ژئوپليتيک یک کشور را نسبت به دیگر کشورها در جهان ، به خوبی بشناسید ، به این اصل بنگرید که آن کشور ، در کدام بخش سرمایه گذاری زیربنایی نموده است ؟ یا آیا آن کشور خاصیت الگوپذیری از کشورهای موفق و سرآمد جهان را در هر حیطه ای بالاخص آموزش و پرورش را دارد یا خیر؟

بدین طریق قادر خواهید بود دولت و ملت آنها را بدون هر نوع ارتباطی به خوبی بشناسید . به قول مبصر کلاس بعد زنگ کلاس تا آمدن معلم به کلاس درس : خوب ها و بدها !

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

منابع :

1 ) 29 اردیبهشت ۱۳۹۸ . ویزا موندیال . مروری بر دو مکتب پیش دبستانی : مقایسه مونتسوری (Montessori) و والدورف (Waldorf)
2 ) پرتال جامع آموزش و تدریس . آموزش 118 . 10 ویژگی پیش دبستان به روش مونتسوری . کد خبر : 31461 . 1393/6/12
3 ) سایت صدای معلم . نتايج اوليه مطالعه بين المللی تيمز 2019 در علوم و رياضی پايه های چهارم و هشتم . ترجمه : دكتر سيد علی خالقی نژاد - پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش . 21 آذر 1399 .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آموزش و پرورش تطبیقی و مقایسه دو مکتب پیش دبستانی مونتسوری و والدورف

منتشرشده در آموزش تطبیقی

گروه اخبار/

 خبرگزاری آناتولی/ آنکارا نوشت : ( این جا )

اقدام وزارت آموزش و پرورش ترکیه برای بازگشایی مدارس

وزارت آموزش و پرورش ترکیه قصد دارد فعالیت‌های حضوری مدارس روستایی و کودکستان‌ها در سراسر ترکیه را در تاریخ 15 فوریه سال جاری آغاز کند.

 ترم دوم سال تحصیلی در مدارس روستایی و کودکستان‌ها به دلیل کم بودن موارد ابتلا یا عدم شناسایی ویروس کرونا، به صورت حضوری آغاز خواهد شد.

بدین ترتیب مقرر شد حدود 130 هزار دانش‌آموز در بیش از 6 هزار کلاس در مدارس روستایی در سراسر ترکیه در تاریخ 15 فوریه سال جاری به صورتی حضوری آموزش ببینند.

همچنین بیش از 400 کودک در 2700 کودکستان مستقل در سراسر ترکیه نیز فعالیت‌های خود را در تاریخ 15 فوریه به صورت تمام وقت آغاز خواهند کرد.

از سوی دیگر ، سال تحصیلی از اول مارس برای دانش آموزان کلاس هشتم و دوازدهم و پایه ابتدایی نیز آغاز خواهد شد.

گفتنی است دانش‌آموزان در سراسر ترکیه درحال حاضر در تعطیلات میان ترم به سر می‌برند.

پایان پیام/


اقدام وزارت آموزش و پرورش ترکیه برای بازگشایی مدارس

منتشرشده در آموزش تطبیقی

نگاهی به زندگی حرفه ای و معلمی جیل بایدن بانوی اول آمریکا

دکتر «جیل بایدن» به کاخ سفید رفت و بانوی اول آمریکا شد. او پیش از این هم در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما، هشت سال بانوی دوم آمریکا بود و کاخ سفید نشینی برای او نمی تواند خیلی جذاب باشد. «جیل» که معلم زبان و ادبیات انگلیسی در مدارس دولتی آمریکاست، دکترای علوم آموزشی دارد. او نخستین بانوی اولی خواهد بود که مدرک دکترا داشته و شغل دائم بیرون کاخ سفید خواهد داشت. کاخ سفید پس از یک دوره چهارساله که بانوی اول آن کمتر در نقش یک کنشگر اجتماعی نمود بیرونی داشت نیازمند یک بازنگری و خوانش جدید از فعالیت های بانوی اول خواهد بود. آنچه که طی چهارسال در رسانه های اجتماعی از ملانیا ترامپ دیده شد، زنی زیبا، قد بلند و خوش استایل، خوش لباس، با سابقه مدلینگ، که مجسمه زیبایی برای همراهی مردی بود که با ثروت و قدرت خود توانسته بود او را تصاحب کند. زنی که زیر سلطه مردی مستبد فرصتی برای رشد و بالندگی پیدا نکرد و تنها لباس های limited edition برندهای سرشناس جهان رنگ و لعابی بر زندگی تحمیلی او می زد. میشل اوباما بانوی اول سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود از علاقه وافر جیل بایدن به تدریس حتی در طول سفرهای سیاسی و انتخاباتی گفته است.

اگر از منظری دیگر به زندگی ملانیا ترامپ نگاه کنیم شاید به این نتیجه برسیم که او متعلق به دنیایی که چهار سال در آن عمرش را تلف کرد نبود و رسانه ها هم بارها با گزارش های ضد و نقیض اعلام کردند که شاید او در نهایت امپراتوری ترامپ را ترک کند. اتفاقی که بعید به نظر می رسد.

اما جیل بایدن یک متخصص علوم تربیتی پرشور است که حتی زمانی که همسرش معاون رئیس جمهور باراک اوباما بود، دست از حرفه خود نکشید.

نگاهی به زندگی حرفه ای و معلمی جیل بایدن بانوی اول آمریکا

«جیل تریسی جاکوب بایدن» سال ۱۹۷۷ با جو بایدن ازدواج کرد. او قبل از اینکه با بایدن ازدواج کند یک بار دیگر ازدواج کرده بود که مدت زندگی مشترکش چهار سال به طول انجامید. جیل می گوید: «من به گونه‌ای مادر شدم که هیچ وقت انتظارش را نداشتم.» او این سخنان را در سخنرانی تحسین‌برانگیز خود در کنگره حزب دموکرات به مناسبت کاندیداتوری جو بایدن ایراد کرد: «من عاشق یک مرد و دو پسری شدم که در برابر آواری از یک فقدان باورنکردنی ایستاده بودند.»
او مادر «هانتر» و «بو» دو پسری شد که تراژدی مرگ مادر و خواهر ۱۳ ماهه شان را در حافظه ضبط کرده بودند. زمانی که جیل با بایدن وصلت کرد، نقش نامادری به خود نگرفت. یک نامادری از جنس «خانم تناردیه» با رذالت آشکار و یا نامادری «سیندرلا» با رذالت پنهان و مهربانی های مرگبار. او مثل یک فاتح به زندگی بایدن وارد نشد و به فرزندانش به چشم غنائم جنگی نگاه نکرد که حالا در تسخیر او هستند.

وقتی «بو» پسر بزرگ بایدن پنج سال قبل درگذشت جیل بایدن هم همراه همسرش فرو ریخت ولی بار دیگر تلاش کرد تا بایدن سیاستمدار را به زندگی برگرداند. آنها یک دختر ۳۸ ساله هم دارند که کاملا از انتظار دور است و با دنیای سیاست فاصله دارد. همان اخلاقی که مادرش داشت ولی در همراهی همسرش به خوبی می دانست که چگونه باید رفتار کند.

میشل اوباما بانوی اول سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود از علاقه وافر جیل بایدن به تدریس حتی در طول سفرهای سیاسی و انتخاباتی گفته است. به گفته میشل اوباما، جیل حتی فرصت نشستن و سفر با هواپیمای اختصاصی رییس جمهوری آمریکا را برای تصحیح برگه‌های امتحانی دانش‌آموزان مغتنم می‌داند و در جشن پیروزی باراک اوباما در انتخابات سال ۲۰۰۸ لباس مهمانی شبانه خود را در دستشویی مدرسه پوشیده و به مراسم جشن رفته بود.

حالا با تغییر مناسبات سیاسی در آمریکا و شکافی که میراث ترامپ است و از سوی دیگر با انتخاب زنان هم به عنوان معاون رییس جمهور و هم اعضای کابینه، به نظر می رسد بانوی اول آمریکا باید بیش از این دیده شود و هم باید تلاش کند تا متفاوت تر از ملانیا ترامپ به چشم بیاید. اتفاقی که برای جیل بایدن خیلی سخت نیست و او سالهاست که همین کار را می کند.

کانال مطالبات زنان


نگاهی به زندگی حرفه ای و معلمی جیل بایدن بانوی اول آمریکا

منتشرشده در آموزش تطبیقی

بنا بر یافته‌های یک موسسه تحقیقاتی استرالیا نیوزیلند، ویتنام و تایوان بهترین مدیریت را در بحران کرونا داشته‌اند. ۳ عامل برای تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. ارزیابی داده‌های رسمی ایران ردیف ۹۵ را نصیب این کشور کرده است.

منتشرشده در آموزش تطبیقی

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

مقدمه
در جامعه ما فقط هنجارها یا بایدها و نبایدها ، نادیده گرفته نمی شوند ، بلکه ارزش ها و قوانین نیز زیر پا گذاشته می شوند. علیرغم ویژگی صلابت قانون ، دیدیم که نه تنها توسط مردم عادی که توسط رجل سیاسی و مقامات هم ، قانون زیر پا گذاشته می شود . که این امر به دلیل ضعف ، نقص و یا نقض قانون ، رخ می دهد و یا برای دفعات تکرار می شود. رفتارهای ناهنجاری که به دلیل عدم پایبندی به اصول اخلاقی ، روی می دهد.

درج مفاهیم فرهنگی در کتب درسی جهت آموزش دانش آموزان و درونی شدن ارزش ها برای تحقق امر یادگیری و عمل بدان است . کتب درسی در مدارس ما عاری از بایدها و نبایدهای زندگی گردیده است ، از سویی دیگر تک فرزندی باعث گردیده است که خطاها و گستاخی های آنان دیده نشود و یا نادیده گرفته شود و یا با محبت مرضی والدین نسبت به تک فرزند ، اجازه عبرت یا درس گرفتن از خطاها برای فرزندان فراهم نشود . برنامه های تلویزیون نیز به سرنوشت کتب درسی گرفتار شده اند. برنامه کودک کسالت آور ، تکراری وبه دور از نشاط و شادمانی گردیده و بیشتر بیان شفاهی از سیطره اخلاق است نه الگو و مشوّقی برای انجام رفتار درست .

مثلا در کشور ما ، قوانین راهنمایی و رانندگی فقط در مورد شخص راننده اِعمال می شود و عابران پیاده هنگام انجام خلاف ، جریمه نمی شوند : مواردی مانند : پرش از روی نرده های وسط خیابان ، عبور از زیر پل عابر پیاده ، عبور از چراغ سبز و یا عبور از وسط چهارراه .

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

چند سال پیش خبر اجرای قانونی امیدوار کننده ، دوستداران محیط زیست و افراد قانونمند را بسی خوشحال ساخت ، اما اراده و ضرورتی برای پیگیری و عملیاتی شدن ، نیافت. خبر این بود "ریختن زباله توسط رانندگان به بیرون از اتومبیل وسط خیابان و یا طول یک جاده ، جریمه دارد ". عابر پیاده هم زباله خود را در یک خیابان ، پارک و فضای سبز ، با طیب خاطر بر زمین می اندازد . ریختن زباله بر زمین در واقع به نوعی معنای خلاص گشتن از موقعیت آزار رسان است و امری مجاز و عادی به نظر می رسد . یعنی اصلا و ابدا احساس کراهتی برای این ناهنجاری وجود ندارد . به نظرم ، آزادی عمل یک ایرانی را در تمامی رفتار اجتماعی ، هیچ کشور دیگری ندارد ، چون آنها با وضع قوانین سخت ، با ناهنجاری ها مقابله می کنند . این گونه قوانین ، ویترینی شیک و جذاب در کشور ما ندارد ، برای صاحب شدن چنین پرستیژی می بایست فرهنگ و شعور متعالی داشته باشیم ، در حالی که بیشتر دغدغه های ما امور بدوی تعاملات اجتماعی است.

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

آنان همانند ما با اجرای قوانین شکنجه نمی شوند ، قانون را دور نمی زنند. در برابر هر قانون جدید و سخت دنبال میانبُر نیستند . هنگام نوشتن جریمه برای خلاف رانندگی ، با " ننه من غریبم " مظلوم نمایی و التماس نمی کنند و یا مسلسل وار قسم نمی خورند . یا همانند ما فرار مالیاتی نیستند . چه گویم که ناگفتنم بِه بوُد . قانون نویس آنها سیلی دَم گوش مجری قانون نمی زند .

مختصری از کشور سنگاپور

حال ببینیم کشور سنگاپور رتبه سوم جهان در آموزش دوره ابتدایی در سال 2017 ، چگونه توانسته است به فرهنگ و شعور متعالی دست یابد :

" سنگاپور ، داستان موفقیت آمیز فوق العاده‌ای به شمار می ‌رود ، به طوری که توانست در کمتر از 50 سال ، از جزیره‌ای فقیر و فاقد درآمد و با آمار بالای بی‌سوادی ، تبدیل به کشوری بشود که در ردیف کشورهای توسعه یافته و پیشرفته قرار بگیرد. سنگاپور در دوران استعمار و پس از آن هم از وضعیت ستیز و اختلاف بین اقلیت‌های قومی و دیگر اقشار جامعه رنج می برد و پس از استقلال و جدایی از مالزی در سال 1965، نخست وزیر سنگاپور (لی کوان یو) متوجه شد که آموزش و پرورش تنها راهی است که از طریق آن می‌توان بر مشکلات جامعه سنگاپور غلبه کرد و عملا به ایجاد یک نظام آموزشی شایسته ‌سالار پرداخت و این نظام هم مدل مورد نیاز محقق شدن سیاست‌های اقتصادی مالزی را تشکیل داد که امروز به آن دست یافته است . ویژگی بارز سیستم آموزشی سنگاپور ، وجود معلمان و مدیران با کفایت و مجرب و رهبران توانمند با توانایی ایجاد چشم‌اندازهای بلندمدت است که آن را متمایز می‌ کند". (1)

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

وقتی به یک کشور خارجی سفر می‌کنید ، طبیعی است که قبل از رفتن ، شناختی از فرهنگ‌های بومی ، آداب و رسوم و قوانین آن به دست آورید. هیچ کشوری دقیقا مثل وطن نیست و به‌عنوان یک گردشکر مسئولیت شناخت این تفاوت‌ها را بر عهده دارید.
در بین کشورهای آسیایی ، سنگاپور بیشتر از بقیه کشورها ، جنبه‌های تجاری و بین‌المللی دارد. ممکن است این طور به نظر بیاید که وفق پیدا کردن با فرهنگ این کشور کار ساده‌ای نیست. با این حال قوانین و تابوهایی وجود دارد که باید نسبت به آن‌ها آگاهی حاصل کنید تا با مشکلات حقوقی روبه رو نشوید. تأثیرات فرهنگ‌های چینی ، مالایی و هندی بر پیچیدگی فرهنگ سنگاپور افزوده است. البته این به آن معنا نیست که سنگاپور یک کشور سخت‌گیر و کسل‌کننده است. حتی می‌توان گفت تنوع فرهنگی در این کشور چشم‌اندازی رنگی با جاذبه‌های گوناگون ایجاد کرده است . تنها چند نکته‌ باید و نباید وجود دارد که با رعایت آنها می‌توانید تجربه‌ دلچسبی از سفر به سنگاپور داشته باشید.

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

15 کار ممنوع در کشور سنگاپور

هنجارها ، به بایدها و نبایدها گفته می شود . در ادامه به ۱۵ کاری که نباید در سنگاپور انجام دهید ، اشاره می شود :

۱. آدامس نجوید ، مگر این که نسخه‌ پزشک به همراه داشته باشید
اکثر مردم سنگاپور در رابطه با نظافت شهری بسیار سخت‌گیر هستند. جویدن آدامس در سنگاپور منع قانونی دارد و واردات آن هم به این کشور ممنوع اعلام شده است. طبیعتا وقتی آدامس فروخته نشود ، شما هم نمی‌توانید بخرید و در نتیجه هیچ‌گاه این امکان را نخواهید داشت که آدامس خود را پس از پایان جویدن به بیرون تف کنید. در صورتی که در چمدان خود سهوا آدامس داشته باشید ، مشکل خاصی برای شما ایجاد نخواهد شد ، اما اگر در خیابان آدامس بجوید و آن را به بیرون پرتاپ کنید باید ۵۰۰ دلار جریمه بپردازید. در سال ۲۰۰۴ قانونی تصویب شد تا بیمارانی که احتیاج به آدامس دارند ، از قانون منع جویدن آدامس مستثنی شوند ، مشروط بر آن که از پزشک یا دندانپزشک خود چنین نسخه‌ای را دریافت کنند. پس قانون منع جویدن آدامس را در سنگاپور را جدّی بگیرید و برای رهایی از بوی سیر دهان به نعناع پناه ببرید. باید یاد بگیریم که یک جامعه و مردم آن فقط با 177 اصل به سرمنزل مقصود نمی رسند.

۲. کشیدن سیفون توالت عمومی را فراموش نکنید
این هم یکی از نبایدهای سنگاپور است . در یک توالت عمومی ، وظیفه‌ مدنی شما ایجاب می‌کند سیفون را بکشید . البته این قانون بهداشتی در همه جا وجود دارد ، اما در سنگاپور قوانین فوق‌العاده شدیدی در این باره وجود دارد. در صورت انجام ندادن این کا ر، فرد خاطی ۱۵۰ دلار جریمه خواهد شد. شاید این قانون هم به نظر شما بیش از حد سخت‌گیرانه به نظر برسد ، اما این نکته را در نظر داشته باشید که همیشه یک توالت تمیز برای شما فراهم است.

۳. هیچ وقت بدون لباس نباشید
برهنگی مسئله‌ای است که به هیچ عنوان در سنگاپور پذیرفتنی نیست ، حتی برهنه بودن در محیط شخصی خانه هم جزو مصادیق غیراخلاقی محسوب می‌شود. این قانون از سال ۱۹۹۶ تصویب شد و در صورت تخطی از آن ۲۰۰۰ دلار جریمه‌ نقدی یا سه ماه زندان به همراه دارد. تماشای فیلم غیراخلاقی یا خواندن مجلات مبتذل در انظار عمومی هم با منع قانونی همراه است.

۴. آشغالی به بیرون نیندازید
بیرون انداختن هر گونه زباله‌ای ( حتی تف دهان ) مانند جویدن آدامس ممنوعیت قانونی دارد و در صورت نقض قانون ۱۰۰۰ دلار جریمه خواهید شد. یکی دیگر از مجازات‌های این کار این است که فرد مقصر مجبور به فعالیت در بخش خدمات اجتماعی در امور مربوط به زباله شود. از این رو سعی کنید که زباله‌ خود را فقط در سطل‌های مخصوص زباله بیندازید.

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

۵. پاهای خود را به نمایش نگذارید
این موضوع چیزی مهم تر از یک توصیه‌ معمولی است. بسیاری از مردم آسیا نمایش پا را عملی ناپسند و وقیحانه می‌دانند. در صورت نپوشاندن پای خود شانسی برای پیدا کردن یک دوست یا هم صحبت نخواهید داشت.

۶. درباره مذهب و سیاست بحث نکنید
" دین " یک موضوع حسّاس در سنگاپور است. وارد شدن به این موضوع حسّاس می‌تواند توهین‌آمیز تلقی شود. به طور کلی ، جامعه‌ سنگاپور در سطح بالایی از تحمل مذهبی قرار دارد ، ضمن این که نوعی هماهنگی نژادی در این کشور برقرار است. ۷۶ درصد مردم سنگاپور دارای نژاد چینی ، ۱۵ درصد مالایی و ۶ درصد هندو هستند و بدون هیچ تنشی در کنار هم زندگی می‌کنند. از این رو بهتر است از عصبانیت و بالا بردن صدا خودداری کنید و به هیچ عنوان وارد بحث‌های سیاسی و مذهبی نشوید. البته مکالمات مؤدبانه و محترمانه هیچ ایرادی ندارد ، اما باز هم تا حد امکان پیرامون مسائل دیگر به گفت و گو بپردازید.

۷. سوار تاکسی نشوید
این " نباید " ربطی به قانون و اخلاق ندارد. تاکسی نگیرید چون لزومی‌ ندارد! سیستم حمل و نقل MRT در سنگاپور امکان رفت و آمد در همه‌ نقاط را برای عموم فراهم ساخته است. ضمن این که اتوبوسرانی این کشور هم خدمات گسترده‌ای ارائه کرده است و می‌توانید یک سفر داخل شهری راحت در اتوبوس‌های مجهز را تجربه کنید. نخست وزیر سنگاپور (لی کوان یو) متوجه شد که آموزش و پرورش تنها راهی است که از طریق آن می‌توان بر مشکلات جامعه سنگاپور غلبه کرد و عملا به ایجاد یک نظام آموزشی شایسته ‌سالار پرداخت و این نظام هم مدل مورد نیاز محقق شدن سیاست‌های اقتصادی مالزی را تشکیل داد که امروز به آن دست یافته است .

۸. در وسایل نقلیه‌ عمومی ، تنقلات نخورید.
چنانچه قصد جابه‌جایی با وسایل نقلیه‌ عمومی را دارید ، نباید تنقلات بخورید. در حالی که در سیستم حمل و نقل خیلی از کشورها چنین منعی وجود ندارد ، اما سنگاپور به صورت رسمی هر نوع خوردن و نوشیدنی را در سیستم حمل و نقل خود ممنوع اعلام کرده است . به طوری که این قانون‌شکنی می‌تواند با ۵۰۰ دلار جریمه همراه باشد. در سال ۲۰۰۹ ، خانمی به علت این که در قطار آب‌نبات در دهانش گذاشته بود ، ۳۰ دلار جریمه شد. اکثر مردم چنین احتمالی را بعید فرض می‌کنند ، اما به هر حال بهتر است آن را در فهرست نبایدهای خود قرار دهید. از این رو حتی اگر قصد خوردن خوراکی را هم نداشته باشید ، با آن داخل قطار نشوید.

۹. به وای ‌فای بدون رمز متصل نشوید
وقتی در سنگاپور هستید ، بهتر است که " جست و جوی خودکار وای‌فای " خود را در حالت غیرفعال نگه دارید ، چرا که وصل شدن به اینترنت توسط وای‌فای دیگران جرم سنگینی محسوب شده و تبعات قانونی دارد. پس فقط با رمز عبور از وای فای استفاده کنید.

۱۰. انعام ندهید
کشورهای مختلف ، روش‌های مختلفی در پرداخت انعام به کارگران دارند. در سنگاپور ، پرداخت انعام رفتار مرسومی نیست و نیازی ندارد که در کنار صورت‌حساب مبلغی را برای کارگر قرار دهید. در بعضی مواقع انعام کارگران در صورتحساب لحاظ می‌شود. در غیر این صورت باز هم نیازی به پرداخت انعام از سوی شما نیست.

۱۱. بدون بررسی هدیه نخرید
احتمالا فکر نمی‌کردید که هدیه دادن هم با آداب اجتماعی خاصی همراه باشد. با این حال چنانچه بخواهید برای دوست سنگاپوری خود هدیه‌ای تهیه کنید ، قبل از آن لازم است که به تحقیق و پرس و جو بپردازید. اولین نکته آن است که بسته‌بندی هدیه‌ شما سفید نباشد ، چرا که نشانه‌ عزاداری محسوب می‌شود . هدایایی مثل ساعت ، دستمال و گل در مراسم عزاداری چینی‌ها مرسوم است. هدیه را با دست چپ خود ندهید و دو دستی آن را تقدیم کنید. هدایا معمولا زمان خداحافظی داده می‌شوند و مرسوم نیست که کادو را در مقابل شخص هدیه‌دهنده باز کنند. علاوه بر این‌ها ، سنگاپوری‌ها در بار اول و دوم هدیه را قبول نمی‌کنند و لازم است که سه بار به آنها تعارف کنید! فکرش را می‌کردید که یک هدیه دادن ساده این قدر پیچیده باشد؟

۱۲. در مکان‌های عمومی سیگار نکشید
در کشوری که آدامس جویدن را در مکان‌های عمومی ممنوع اعلام کرده است ، طبیعی است که سیگار کشیدن هم ممنوع باشد . البته این قانون در بعضی کشورها هم وجود دارد و نمی‌توان آن را سخت‌گیرانه تلقی کرد. در سنگاپور برای سیگار کشیدن مکان‌های خاصی قرار داده شده است که تنها در آنجا مجاز به کشیدن سیگار هستید. با این حال قبل از سیگار کشیدن از مجاز بودن مکان مطمئن شوید ، اگر نه ممکن است به پرداخت ۲۰۰ دلار جریمه محکوم شوید . مطمئنا نیازی به گفتن این نیست که ته سیگار خود را روی زمین نیندازید.

۱۳. روی دیوار نقاشی نکشید
نقاشی با رنگ اسپری روی دیوار یا نوشتن یادگاری روی نیمکت پارک ، می‌تواند تبعات قانونی به همراه داشته باشد . هر چند سنگاپور یک کشور جهان اول و مدرن محسوب می‌شود ، اما برای جرایمی مثل خرابکاری ، سرقت و از بین بردن اموال عمومی مجازات‌های بدنی تعیین کرده است! سال ۲۰۱۰ بود که یک تبعه‌ سوئیس با یک اسپری نقاشی در قطار این کشور دستگیر و محکوم به ۵ ماه زندان و سه ضربه عصا شد! از این رو ذوق هنری خود را برای مدتی فراموش کرده و از هر گونه نقاشی بر دیوارهای این کشور خودداری کنید.

۱۴. حتی قبل از ورود به این کشور مواد مخدر مصرف نکنید
می‌دانیم که همه‌ کشورها نسبت به مواد مخدر حسّاس هستند ، اما سخت‌گیری کشورهای آسیایی در این مورد بیشتر است. به طوری که حتی اتباع خارجی در جرایمی مانند مواد مخدر ، محکوم به اعدام می‌شوند. چیزی که ممکن است ندانید ، این است که مصرف مواد قبل از ورود به این کشور هم می‌تواند برای شما باعث دردسر شود . شاید ناعادلانه به نظر برسد ، اما سنگاپور در این قضایا سرسختی قاطعانه‌ای از خود نشان می‌دهد. با توجه به این که این کشور پایین‌ترین نرخ استفاده از مواد مخدر را دارد ، انتظار نداریم که قوانین خود را نسبت به این مسئله خفیف‌تر کند.

۱۵. با انگشت ، اشاره نکنید
اشاره با انگشت در سنگاپور یک عمل بی‌ادبانه تلقی می‌شود و گردشگران باید نسبت به این موضوع آگاه باشند. از این رو تا مدتی که در سنگاپور هستید ، مواظب حرکت انگشت اشاره‌ خود باشید. (2)

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

جمع بندی
قانونگذاران باید قوانین قابل اجرا تدوین کنند و صِرف درج یک قانون در متن قانون اساسی ، به منزله بافرهنگ بودن یک سرزمین نیست . باید یاد بگیریم که یک جامعه و مردم آن فقط با 177 اصل به سرمنزل مقصود نمی رسند.

هر جامعه ای به تناسب تاریخ و تمدن خود ، دارای قراردادهایی برای رعایت فرهنگ در زندگی اجتماعی است . عناصر فرهنگی ، به تنهایی نتیجه ای مطلوب برجا نمی گذارند ، حفظ طراوت و زیبایی فرهنگ در توجه به همه فاکتورهای آن است. در تعریفی معروف از فرهنگ توسط ادوارد بارنت تایلور (۱۹۱۷–۱۸۳۲) آمده است :
" فرهنگ ، مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها ، باورها ، هنرها ، قوانین ، اخلاقیات ، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرا می‌گیرد ، است " . (3)

تایخ تولد و مرگ شخصیت ها ، از اهمیت زیادی برخوردار است ، چون با نگاه به آن فاصله خود را با جوامع دیگر بهتر و عمیق تر درک می کنیم. تایلور انگلیسی و بنیان‌گذار انسان‌شناسی فرهنگی است . او در قرن 19 ، با تعریف فرهنگ که تا امروز نیز کاربرد دارد ، در واقع به تحقق اهداف متمدن و متجدد در روابط اجتماعی یک کشور و مابین چند کشور ، یاری رسانده است . سه قرن از بیان این تعریف می گذرد و :

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

* ما هنوز درک نکرده ایم که محتوای فرهنگ ، فقط آداب لباس پوشیدن و مهمانی رفتن و به جا آوردن معدودی از مراسم سنتی نیست .
* ما هنوز درک نکرده ایم که آشنایی یک قوم و منطقه جغرافیایی با آداب و رسوم ، سنن ، زبان و لباس محلی نباید با عینک سیاسی تحدید شده و گویش و لباس محلی و نوع خوراک یا شکل زندگی آنان را نباید با استهزای نمایشی ، عامل شرمساری مردم آن منطقه و قوم تلقی بسازیم .
* ما هنوز درک نکرده ایم که به چند زبان سخن گفتن یعنی توانایی یک فرد در برقراری تعاملات اجتماعی .
* ما هنوز درک نکرده ایم که تبلیغ و ترویج فرهنگ هر منطقه یعنی غنای فرهنگی و مودّت انسانها با یکدیگر .
* ما هنوز درک نکرده ایم که برای ایجاد همسانی رفتار در جامعه علیرغم تضادهای فرهنگی و تربیتی و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی ،به تصویری محترم از بایدها و نبایدها یعنی هنجارها و ناهنجارها ، گاه محلی و گاه ملی نیازمندیم .
* ما هنوز درک نکرده ایم که بین ارزش و ضدارزش ، شکافی به اندازه جرم یک قانون شکن ، وجود دارد.
* ما هنوز درک نکرده ایم که همه این موارد نیاز به آموزش در دوران تحصیل دانش آموزان دارد و اگر به کودکان زیر 7 سال ، بایدها و نبایدها را جهت جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها ، آموزش ندهیم ، در دوره های بعد و سنین بالاتر با مقاومت نوجوانی مواجه خواهیم شد که پذیرشی برای قبول این را بکن و آن را نکن ، اصلا ندارند. تمامی کشورهای پیشرفته از قرن نوزدهم تاکنون ، بیشترین سرمایه گذاری را بر روی کودکان مهدرو و پیش دبستانی کرده اند و نتایج آن را به نکویی دریافت نموده اند. چون تحقق ثبات در برقراری نظم و دیسیپلین و احترام به قانون در این جوامع با شعف و اختیار و میل همراه است . یک عمل داوطلبانه که مردم نتایج رعایت آن را به نفع خود و جامعه می دانند .
* ما هنوز درک نکرده ایم که مفهوم فرهنگ شامل دانش‌ها ، باورها ، هنرها ، قوانین ، اخلاقیات و عادات است و مجبوریم تا بدانها بپردازیم چون که مردم برای برقراری روابط اجتماعی به الگو و شاخص نیازمندند.

ما بدون این نبایدها ، نمی توانیم آسوده نفس بکشیم . قدرمسلم همه ما برخلاف این نبایدها عمل نمی کنیم و در بین من و شما هم انسان هایی محترم و با وجدان و شعور ، بسیار وجود دارند . اما تعداد این انسانها در حدی نیست که بتواند سیمای فرهنگی کشور ما را متحول سازد ، پس آمار عمل به این 15 نباید ، در کشور ما آنقدر زیاد هست که مایه نومیدی و تأسف گردد.

در جوامعی که اراده عمومیت بخشی به سیطره قانون و ارزش و هنجار وجود ندارد و یا ضعیف است ، رسالت آنانی که می دانند بسیار سنگین تر است. آنان هم باید عامل به بایدها باشند و هم آموزگاری دلسوز برای تفهیم نبایدها .

منابع :

1 ) مرکز مطالعات و برنامه ریزی البیان . نگاهی به 5 نظام برتر آموزشی در جهان . کد خبر 14899 . 2017-12-24 .
2 ) پایگاه خبری تحلیلی انتخاب . کد خبر : ۳۷۶۲۴۲ . ۱۷ آبان ۱۳۹۶ .
3 ) ویکی پدیا. دانشنامه آزاد. فرهنگ


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آشنایی با کشور سنگاپور و فرهنگ قانون گرایی و مقایسه آن با ایران

منتشرشده در آموزش نوین

گروه رسانه/

قرنطینه سوم در فرانسه و نظر وزیر آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

دولت فرانسه در حال آماده سازی مقدمات برای اعمال قرنطینه سوم است.

به گزارش اسپوتنیک، مقامات فرانسوی به دلیل شیوع ویروس کرونا  در حال آماده سازی قرنطینه سوم در این کشور هستند.

روزنامه Le Journal du Dimanche در این باره می نویسد:

 این تصمیم در آستانه تصویب است، فقط در مورد شرایط و ضوابط بحث می شود. قرنطینه باید قبل از پایان هفته آینده شروع شود و حداقل برای سه هفته ادامه یابد. معرفی چنین اقداماتی به دلیل گسترش ویروس جهش یافته کرونا در انگلیس و آفریقای جنوبی است.

این روزنامه می نویسد، روز چهارشنبه امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در مورد این موضوع صحبت خواهد کرد.

خاطر نشان می شود که دولت  فرانسه در حال بررسی چگونگی سازماندهی بهتر قرنطینه سوم است: محدودیت سفر و جابه جایی باید فقط با تعطیلی جزئی یا کاهش ساعات کاری مغازه های فروش کالاهای غیر ضروری همراه باشد.

وزیر آموزش و پرورش ژان میشل بلانکر در مصاحبه ای با روزنامه گفت که مدارس باید باز بمانند.

قرنطینه سوم در فرانسه و نظر وزیر آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

از 15 دسامبر، به دلیل همه گیری ویروس کرونا در فرانسه ممنوعیت رفت و آمد اعمال شده است. از 16 ژانویه، شروع ساعت منع  رفت و آمد از 18 بعدازظهر است و نه مانند قبل از ساعت 20 . موزه ها، سینماها ، تئاترها، رستوران ها و بارها بسته است.

در کل ، بیش از سه میلیون مورد این بیماری در فرانسه شناسایی شده است ، بیش از 72 هزار نفر جان خود را از دست داده اند.

پایان پیام/


قرنطینه سوم در فرانسه و نظر وزیر آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس

منتشرشده در آموزش تطبیقی

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

و در این بخش با پرداختن به نوع آموزش در دوره های مختلف ، مبحث " سیستم آموزشی والدورف " را به پایان می رسانم ، اما مطمئن هستم که امید و احتمال تحقق آن در کشور ، همچون یک حسرت در ذهن ما باقی می ماند.

مهدکودک و پیش دبستانی در مدرسه والدورف
نخستین کاری که یک آموزگار کودکان خردسال ، در یک مدرسه والدورف ، انجام می‌دهد ، ساختن محیطی گرم و صمیمی مانند خانه برای کودکان است. محیط مهدکودک و پیش دبستانی والدورف امن و حمایت کننده است و همه چیز در یک روند تکراری و منظم به پیش می‌رود.

در چنین محیطی ، آموزگار والدورف ، با کمک دو شیوه اصلی به نیازهای رشد کودکان پاسخ می‌دهد :
1) آموزگار ، فعالیت‌های روزانه خانگی ، عملی و هنرمندانه ای را برای کودکان ترتیب می‌دهد. فعالیت‌هایی که کودکان به سادگی می‌توانند آن‌ها را تقلید کنند. کارهایی مانند پختن ، نقاشی کردن ، باغبانی کردن و ساختن کاردستی . این فعالیت‌ها ، بسته به تغییر چهره طبیعت و جشن‌ها و مناسبت‌های هر فصل سال تغییر می‌کنند.

2) شیوه دیگر این است که آموزگار می‌کوشد تا توانایی تخیّل کودکان را بر اساس سن آن‌ها پرورش دهد. او این کار را با گفتن قصه‌ و ترتیب دادن بازی آزاد انجام می‌دهد. آموزگار قصه‌ها را با دقت بسیار برمی‌گزیند. بازی‌های آزاد یا تخیّلی هم به این ترتیب هستند که کودکان سناریو هایی را که خودشان می‌سازند بازی می‌کنند. این بازی‌ها ، به کودکان کمک می‌کنند تا زندگی را از نمودهای گوناگون و به شکل عمیق تر تجربه کنند.
اسباب بازی‌های کودکان هم از مواد طبیعی ساخته می‌شوند. میوه‌های درخت کاج ، چوب ، پنبه ، ابریشم ، صدف‌ها ، سنگ‌ها و دیگر ابزار طبیعی در بازی‌ها به کار می‌روند. این مواد طبیعی را کودکان خود گرد آورده اند ، هم با آن‌ها بازی می‌کنند و هم برای زیبا کردن اتاق از آن ها استفاده می‌کنند . تکرار و ترتیب ، یکپارچگی حس‌ها ، هماهنگی بین چشم و دست‌ها ، تجربه زیبایی‌های زبان و دیگر مهارت‌های لازم برای شکل گرفتن پایه‌های رشد تحصیلی در مهدکودک پرورش داده می‌شوند. در این فضای به راستی طبیعی ، دوست داشتنی و خلّاق ، کودکان با فعالیت‌ها و ساختاری روبه رو هستند که به آن‌ها کمک می‌کند برای ورود به مدرسه آماده شوند.

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

زیربنای ارزشی هر جامعه را تعلیم و تربیت کودکان زیر 7 سال تضمین می کند.

امروز که سرپرستی و مدیریت مهدکودک ها از بهزیستی به آموزش و پرورش ، سپرده شده است ، دیگر هیچ بهانه از بابت ناهمگنی سیاست تعلیم و تربیت از ابتدا تا انتها وجود ندارد. راستی چرا تا حال به این نکته مهم نیندیشیده ایم که چرا مدیریت مهدکودک ها به جای آموزش و پرورش برعهده سازمان بهزیستی بوده است ؟ دغدغه آموزش و پرورش در سرزمین ناهمگنی اجتماعی و اقتصادی ، باید تأمین عدالت آموزشی برای همه کودکان زیر 6 سال در سراسر کشور باشد. حتی برای خنثی کردن نابرابری اجتماعی حاکم بر جامعه ، آموزش کودکان در مهدکودک ها و پیش دبستانی ها برای همه کودکان زیر 6 سال ، اجباری و رایگان گردد تا شاید بتوانیم به تدریج مدینه فاضله خیال خود را به واقعیتی حتمی تبدیل سازیم . بازی و تخیل برای این کودکان از هر آموزش دیگری ، مهمتر هست . حداقل سیستم آموزشی والدورف را در این مراکز عملی سازیم تا قابلیت های کسب شده در مسیر آن ، در آینده سیمای مدارس و جامعه را هم تغییر دهد.

با اشاره به مفهوم " پدیده اثر پروانه ای " منظور خود را علمی تر بیان می کنم :
" پدیده اثر پروانه ای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای " تئوری آشوب " است. در نظریه آشوب یا بی‌نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده‌ها ، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آن‌ها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستم‌های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و سازمانی ، همچون سیستم‌های جوّی از اثر پروانه‌ای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند. " (1)

طی سه بخش مشاهده شد که مدارس والدورف علیرغم این که به پرورش کودکان بسیار اهمیت می دهند اما از آن نامی نمی برند. در معرفی این نوع آموزش گفته می شود : سیستم آموزشی والدورف . یعنی اهمیت یادگیری دانش و آموزش را برجسته می سازند. برخلاف ما که با برجسته کردن واژه پرورش و پیوند زدن آن به دین و ایدئولوژی ، آموزش را فراموش و کم رنگ نموده ایم . برای آنان یادگیری مهارت های زندگی نیز نیاز به آموزش دارد نه پرورش . چون اگر فرآیند آموزش درست انجام بگیرد پرورش نیز خود به خود تحقق می یابد. نظام آموزشی ما در این خصوص طی 4 دهه ، معکوس عمل نموده است ، لذا نارضایتی و ناکامی در آموزش و پرورش بیشتر شده است.

دبستان در مدرسه والدورف ( پایه های یکم تا هشتم )
هنگامی که کودک برای ورود به نخستین پایه دبستان آماده است ، به توانایی او بر درک مفاهیم انتراعی تر توجه می‌شود. مفاهیم و کارهایی مانند نوشتن ، خواندن و حساب کردن . اما برای کودک ، تنها به دست آوردن دانش اهمیت ندارد. شیوه ای که این دانش به کودک ارائه می‌شود ، با پیروی از خلاقیّت آموزگار بسیار مهم است . آموزگاران در اینجا ، نقش سازندگان دانش را برعهده می‌گیرند. آن‌ها باید یک موضوع آموزشی را با خلاقیّت خود بپرورانند و ارائه کنند . این کار برای پاسخ به نیاز درونی کودک به یک مرجع مناسب انجام می‌شود تا بتواند بستر مناسبی برای او فراهم و با دنیا ارتباط برقرار کند.

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

مدرسه والدورف با ارائه نقش جالب توجه " آموزگار کلاس " به نیاز کودکان برای برخورداری از یک مرجع در کلاس پاسخ می‌دهد: آموزگار کلاس ، مسئول کودکان خواهد بود. از زمانی که دندان‌های شیری‌ شان می‌افتد تا هنگامی که به دوران بلوغ می‌رسند . با این‌ که ، آموزگار کلاس ، تنها معلم کودکان در دبستان نخواهد بود ، اما در تمام هشت سال دوران دبستان ، آنها را همراهی خواهد کرد. آموزگار کلاس ، راهنمای کودکان در سال‌های دبستان است و بسیاری از موضوع‌های آموزشی را هم به آن‌ها می‌آموزد.
در این دوران ، یعنی از کلاس یکم تا هشتم ، دانش آموزان مهارت‌های پایه‌ای خواندن و نوشتن و ریاضیات را می‌آموزند. در این سال‌ها ، کودکان در انواع فعالیت‌های فرهنگی شرکت می‌کنند تا توانایی تخیّل خود را پرورش دهند . از نقاشی ، طرّاحی ، شعرخوانی و تئاتر گرفته تا آواز خواندن ، ساز زدن و مانند آن . در تمام این دوران و هنگام انجام فعالیت‌های فرهنگی و عملی ، وظیفه اصلی آموزگار این است که با نیروی تخیّل یک هنرمند با دانش آموزانش کار کند.

در مدرسه والدورف قرار بر این نیست که کودکان فقط انجام دادن کار هنری و مهارت‌های دستی را بیاموزند ، بلکه آموزگار باید موضوع‌های به ظاهر " غیر هنری " را هم با به کارگیری تخیّل و از راههای هنرمندانه به دانش آموزانش بیاموزد. ریاضیات و دستور زبان ، نجّاری و بافندگی ، ورزش‌ها و زبان‌های خارجی ، همه در برنامه درسی والدورف قرار دارند. این مفاهیم ، با روش‌های بسیار گوناگونی به کودکان آموزش داده می‌شوند. فعالیت‌های فرهنگی به کودکان کمک می‌کنند تا با نیرومند کردن توانایی درک و دریافت ، به آهستگی مهارت‌های تحصیلی را در خود پرورش دهند.
برای نمونه در جغرافی ، کودک هنگامی می‌تواند به درک درستی از اقلیم جغرافیایی شمال آمریکا برسد که آموزگارش ، بتواند به شکلی هنرمندانه توصیفی و نمایشی : هوای تازه و پر از اکسیژن جنگل‌های شمالی ، هوای سرد و مرطوب و سنگین باتلاق‌های لویزیانا ، هوای برف و بارانی و متلاطم دشت‌های میدوسترن و هوای خشک و سوزان بیابان‌های غرب کوه‌های راکی را به کودکان نشان دهد. آموزگار پیش از هر چیز ، احساس‌ کودکان ۷ تا ۱۴ ساله را جذب می‌کند. در حقیقت ، شخصیت کودک بیشتر از این‌ که به خود موضوع آموزشی جذب شود ، با نیروی آموزگار به عنوان یک هنرمند ، شکل می‌پذیرد و به درک بهتر و عمیق‌تر هدایت می‌شود. با برجسته کردن واژه پرورش و پیوند زدن آن به دین و ایدئولوژی ، آموزش را فراموش و کم رنگ نموده ایم .

در برخورد با علوم طبیعی ، احساس شکوه و شگفتی از هنگام خردسالی در وجود کودک زاده می‌شود. هنگام آشنایی با بدن انسان ، کودکان ارتباط مهم بین استخوان‌ها و گلبول‌های قرمز را که در استخوان‌ها تولید می‌شوند ، کشف می‌کنند و احساس شکوه و شگفتی وجودشان را فرا می‌گیرد. یا هنگامی که درباره شیوه‌های گوناگون تولید دانه در گیاهان مختلف می‌آموزند ، رشته دنباله دار تکامل را درک می‌کنند و به شگفتی در می‌آیند.

این حس شگفتی و شکوه ، به یک احساس احترام می‌انجامد. احساس احترامی نسبت به طبیعت و محیط زیست که پایه استواری برای حفاظت از طبیعت و محیط زیست را در وجود کودک می‌سازد. این احساس ، باید زمینه ساز بروز استعدادهای کودکان در فراگیری علوم در دوره‌های آینده تحصیلی آن‌ها هم بشود.
برای رسیدن به این هدف ، همه وجود یک مدرسه والدورف ، از چیدمان کلاس‌ها تا شیوه‌ای که یک شعر خوانده می‌شود ، از خودکاری که یک دانش‌آموز برای نوشتن استفاده می‌کند تا تمرین‌هایی که در ورزش ژیمناستیک انجام می‌شوند ، بر اساس دو ملاک تنظیم می‌شوند : " فعالیت‌ها و درس‌ها باید کاربردی و زیبا باشند. برای کودک ، دو ملاک " کاربردی و زیبا بودن " نیروی مرجع امنی را می‌سازد که تأثیر شگفت انگیزی بر نیروها و احساس درونی و بیرونی او برجا می‌گذارد.

دانش آموزان در این مدارس فقط مهارت‌های پایه‌ای خواندن و نوشتن و ریاضیات را فرا می گیرند و مانند ما کتب علوم تجربی و مطالعات اجتماعی و کار و فناوری را در دوره ابتدایی به طور نظری فرا نمی گیرند . آنها به طور عملی و عینی مفاهیم این کتب را آموزش می دهند. در نظام آموزشی ما حتما باید منبعی قابل دسترس باشد. هزینه هنگفت چاپ کتاب و نابودی جنگل ها هم برای مان اهمیتی ندارد. دانشجویان ما بدون جزوه تدوین شده توسط استاد ، بال و پر شکسته اند . دلیل هر دو آن است که ما برای گرفتن نمره باید کتابی داشته باشیم تا بتوانیم سوالات و سطور آن را حفظ کنیم . دانش آموز و دانشجو هم زیاد مقصر نیستند ، چون معلمان و اساتید با ریزبارم پیش رو ، به تصحیح اوراق می پردازند و اجازه ندارند یادگرفته ها را جلوی سوال بنویسند بلکه باید عین کتاب یا ریزبارم پاسخ دهند تا نمره کامل بگیرند.

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

دو ملاک " کاربردی و زیبا بودن " در هیج جای آموزش و پرورش ما محلی از اِعراب ندارد . شما اگر بخواهید پژوهشی برای یک سازمان اداری انجام دهید ، متصدی پژوهشگاه هر بار به کاربردی بودن حتمی نتایج تحقیق شما اشاره می نماید . همه آنانی که در جریان و هسته مرکزی پژوهش قرار دارند فقط همین انتظار را از شما دارند. اما شما هنگام انجام مراحل گوناگون تحقیق ، آنقدر کاستی و درد و ناهماهنگی در موضوع انتخابی خود می بینید که جز برجسته ساختن آنها و بیان آمار از مشکلات موجود ، کاری دیگر از دست تان بر نمی آید ؛ به 4 دلیل :
1) هرگز با روش کاربردی آموزش ندیده اید که با انجام آن آشنا باشید و ساز و کار آن را نمی شناسید.
2) ساز و کاری برای کاربردی کردن نتایج تحقیق شما در آن سازمان اداری و حتی در جامعه وجود ندارد. حتی سیاست اجرایی آن نیز نانوشته است.
3) درد و رنج مربوط به موضوع انتخابی شما آنقدر زیاد است که بیان آنها خود کار بزرگی است.
4) مسئولان اداری و مردم ما با ناله و نومیدی و دردمندی انسانها تغذیه می کنند و به نوعی مرضی از آن لذت می برند.

مربیان مهد کودک ها و پیش دبستانی های ما تاکنون دیپلمه هایی نومید از ادامه تحصیل بوده اند که برای کمک خرج خانواده و یا تأمین نیازهای خود ، بدون هر نوع مهارت لازم برای آموزش کودکان جذب می شدند. گاهی یک لیسانس و فوق لیسانس نومید بیکار هم جذب می شد اما او نیز تجربه عملی و یا مهارت آموزش دیده ای در این خصوص نداشت.

نتایج شغل ناچاری در جامعه ، بسار مخرب هست اما مدیریتی برای سامان بخشی آن وجود ندارد. ما باید ساختار نظام آموزشی خود را تغییر دهیم .

مربیان مهدکودک و پیش دبستانی اغلب مراقبی شبه مادر هستند تا کودک زیر 6 سال زمین نخورد و یا دچار حادثه ای نشود .
کودکان مهد رو در اتاقی غیر استاندارد و کودکان پیش دبستانی در کلاس درس محبوس اند و از فضای آزاد بی بهره اند. از نشاط و شادی فردی یا گروهی خبری نیست . دلمردگی برگرفته از نظام آموزشی دانش آموزان در دوره ابتدایی و متوسطه دقیقا قابل مشاهده هست.
مربی که تضمین استخدام و بیمه و حقوق دریافتی ندارد ، دوره آموزشی نگذرانده است و مهارت حرفه ای کسب نکرده است ، با رعایت اصولی محدود و خاص ، چگونه خلاقیت کودکان را شکوفا خواهد ساخت ؟ و یا خود چگونه با خلاقیت آموزش خواهد داد ؟

آموزگاران دبستان ما از بوروکراسی طرح ارزشیابی توصیفی نالان هستند. تمام وقت آنان صرف پر کردن فرم هایی می شود که تعامل چهره به چهره با دانش آموزان خودرا از دست می دهند . برقراری ارتباط با کودک برای تقویت توانایی های دیداری و شنیداری و گفتار بسیار مهم است ، اما او چنین فرصتی ندارد لذا نمی تواند خود را با خواسته های کودکان همسو سازد.
هر چند ارزشیابی توصیفی را ما از همان کشورهای خارجی دریافت و پیاده ساخته ایم اما همانند آنها عمل نکرده ایم . چون در سیستم آموزشی آنها برای خطاها و یا رکود آموزشی جایی نیست ، سیستم زنده و پویای آموزشی آنان فورا ایرادات کار را شناسایی و آنها را رفع می نماید. اما ما با همه آنها مأنوس شده و زندگی می کنیم .
و چون از نشاط و شادی ، بازی و تخیل و آموزش کاربردی در دوره مهدکودک و پیش دبستان و دبستان ما خبری نیست این سیر خطی تا پایان دوره متوسطه حاکمیت بیمارگونه خود را از دست نمی دهد و روزنه ای برای بازیابی نظام آموزشی بوجود نمی آورد . حتی با کمی تفاوت ، داستان در دانشگاه نیز ادامه می یابد .

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

دبیرستان در مدرسه والدورف
در دبیرستان ، از کلاس نهم تا دوازدهم ، نقش تازه‌ای در ذهن دانش‌آموز پدیدار می‌شود. نقشی آرمانی یک بزرگسال از جمله : راست‌گویی ، اندیشیدن ، خودداری و متانت ، ملاحظه کاری ، فکر و خیال بسیار ، خوش قلبی از ویژگی‌های مورد علاقه نوجوانان هست . هنگام چهارده سالگی و پس از آن ، نوجوان انتظار دارد این ویژگی‌ها را در معلمانش ببیند. نوجوان ، دیگر حاضر نیست مرجعی را بدون داشتن آگاهی بپذیرد. بنابراین ، به دنبال معلمی است که الهام بخش او باشد و شایستگی تقلید کردن را داشته باشد.
دانش آموزان دبیرستان ، نیاز به معلمانی دارند که خود را وقف دانش کرده باشند و در موضوع‌های مشخص ، ماهر باشند. از منطق در ریاضیات و هماهنگی دست و چشم و واکنش به هنگام کار با فلزات و نجّاری و بدنسازی گرفته تا مهارت در ژیمناستیک و یوریتمی (رقص ویژه روش آموزش والدورف ) .
در دبیرستان ، دانش‌آموزان بر اساس ویژگی‌های شخصی و استعدادهایشان به سوی افراد و زمینه‌های مشخص مطالعه ، کشیده می‌شوند. در این هنگام ، دانش‌آموزان باید نظم و ترتیب لازم در کار بر روی موضوع‌های مختلف را بیاموزند و بینشی را که برای درک ارتباط بین موضوع‌ها و علوم مختلف وجود دارد را در خود پرورش دهند.

روش آموزش ما در کلاسهای درس به نحوی است که دانش آموز نمی تواند انتظارات شخصیتی از معلمان خود داشته باشد . این که من معلم باید راست‌گو ، توانایی اندیشیدن ، ویژگی خودداری و متانت ، ملاحظه کار ، خوش قلب با فکر و خیال بسیار ، باشم تا دانش آموز از من الگو بگیرد ، قابلیتی قابل اندازه گیری و یا معیاری برای استخدام معلم نیست . ظاهر من اگر متناسب با انتظارات مکتبی هماهنگ باشد با طی برخی از مراحل ، می توانم معلم باشم . هنگام گزینش هرگز به راست آزمایی ویژگی های باطنی معلمان چون راست گویی و خوش قلبی ، نمی پردازند.


به طور کلی حواس معلمان دوره متوسطه در سیستم آموزشی والدورف باید بسیار جمع باشد چون دانش آموزان قبل از طی دوره دبیرستان با گذراندن دوره های آموزشی منتظم و متّقن به بلوغ عقلی تحسین برانگیزی رسیده اند.

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

جمع بندی
ما در کشوری زندگی می کنیم که رئیس بانک مرکزی که مهمترین پست و رکن اصلی اوضاع اقتصادی هر کشوری است ، به جای استفاده از سیاست های پولی و بانکی برای کنترل تورم یا نرخ دلار گفته است : ان شاالله دلار به 15 هزار تومان برسد. (2)
یعنی به نظر شما آموزش ، دانش ، تجربه و تخصص از جمله این شخصیت مهم اقتصادی متصاعد می شود؟
چرا درک نمی کنیم که با نظام آموزشی مندرس فعلی ، ما داریم کشور ایران را با تمامی منابع طبیعی و غیرطبیعی و ثروت های زیرزمینی و روی زمینی و نیروی جوان مستعد آموزش ، به نیستی هدایت می کنیم . خون رگ هر جامعه را ، نوع ، محتوا و سیستم موجود آموزشی ، تأمین می کند. ما از کم خونی مرضی درمان ناپذیری رنج می بریم که عوارض آن ایستایی ، انجماد ، مقاومت ، تغییرناپذیری ، وارفتگی ، دلمردگی است.

ما باید ساختار نظام آموزشی خود را تغییر دهیم . این فقط یک میل دل به خواهی نیست. این ضرورت رو پا ماندن است. سی سال دیگر بیان شده است که کشور پاکستان جایگزین آلمان خواهد شد . یا نیجریه جزو پنج قدرت برتر اقتصادی جهان خواهد شد . کشورهای آسیای شرقی گوی سبقت را در حیطه پیشرفت های آموزشی از یکدیگر می ربایند. کشورهای مختلف جهان فهمیده اند برای کسب قدرت و توان بیشتر باید آموزش و پرورش را قوی ساخت . چرا ما نمی خواهیم این جمله را درک کنیم ؟ ما باید دانشی فراتر داشته باشیم تا در پیاده سازی چنین سیستمی پویا ، ساز و کار آن را با بومی سازی ویران نسازیم .

وزیر محترم آموزش و پرورش ،
شرایط کرونایی بهترین فرصت برای دگردیسی پیکر نظام آموزشی توسط شما بود. اما این کار را نکردید و از شواهد چنین برمی آید که قصد آن را هم ندارید . شما هم نتوانستید آموزش و پرورش ایران را از فلاکت ، رهایی بخشید . برای ملت و کشوری تقدیرگرا ، بزرگ ترین نگرانی ، نوع انتخاب و انتصاب و رأی مجلس به وزیر آتی آموزش و پرورش است.

از اکنون نگرانم که چه کسی و با کدام پتانسیل فکری وزیر آتی آموزش و پرورش خواهد شد ؟ و باز 8 سال دیگر خواهد گذشت و ریشه های فرسوده و کهنه آموزش و پرورش ما ، بازیابی و بازسازی و احیا نخواهد شد؟ در هر یک از این 8 سال دوران وزارت یک شخص در آموزش و پرورش ، ما فرصت سرمایه گذاری بر چند نسل را در کشور از دست می دهیم ؟ فقط این 8 سال به بیهودگی تلف نمی شود ، کودکان معصوم به طور تصاعدی ، از آموزش مطلوب محروم می شوند.

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران
پرسش :

آقای محسن میرزایی ، چرا سیستم آموزشی والدورف ، در کشور ما اجرایی نمی شود ؟ اگر تنها مختلط بودن آن را حذف کنید می شود ایرانی اسلامی . چون این سیستم به نحوی طراحی شده است که باعث تحریک انگیزش های نژادی و دینی و سیاسی نمی گردد.

و به عنوان جمله پایانی به آنچه که اعتقاد قلبی دارم اشاره می کنم :
روش تدریس هیچ معلمی مقوله ای واحد و ثابت نیست . نسبت به هر کلاس و مدرسه متفاوت ، روی روش تدریس خود می توان مانور داد . با تغییرات جزئی ، ما معلمان قادر خواهیم بود روش تدریس را به تناسب حال و هوای هر کلاس و دانش آموزان آن تنظیم نماییم . در واقع معلم کلاس الف همان معلم کلاس ب نیست. یا معلم یک مدرسه خاص همان معلم مدرسه دولتی نیست . یا معلم روستا همان معلم شهر نیست . دانش آموزان و مجموع رفتار و اخلاق آنان و محل و منطقه ای که مدرسه در آن قرار دارد ، ماهیت رفتار و نحوه روش تدریس معلم را مشخص می سازد و این از قابلیت های عملکردی یک معلم هست که با رعایت آن ، توانمندی و موفقیت او نیز بیشتر می گردد.
راستی ما معلمان چگونه می توانیم برخی از اصول آموزشی والدورف را در کلاس درس خود ، عملی سازیم ؟ حداقل می توانیم بدان بیندیشیم .

منابع :
1) ویکی پدیا . اثر پروانه ای .
2) سایت مشرق . کد خبر 1170430 . 1 بهمن 1399 .
3) سایت تسهیل گران آموزشی . ترجمه عاطفه عباسیان . 24 آذر 1392 . http://whywaldorfworks.org .

بخش اول

بخش دوم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سیستم آموزشی والدورف و مقایسه تطبیقی با آموزش و پرورش ایران

منتشرشده در آموزش تطبیقی

گروه گزارش/

میگل کاردونا کاردونا فعالیت خود را به عنوان یک معلم کلاس چهارم آغاز کرد و تجربه دو دهه تدریس در مدارس دولتی را دارد .

 کاردونا یکی از هواداران سرسخت بازگشت دانش‌آموزان به مدارس است. وی معتقد است که آموزش مجازی و از راه دور باعث عقب افتادن دانش‌آموزان از روند یادگیری شده است.

منتشرشده در آموزش تطبیقی

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور