نام «مدارس خیالی» نخستین بار در سال ۱۳۹۴ شمسی، در گزارش اداره بازرسی ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) مطرح شد. در گزارش «سیگار» آمده بود که تا سال ۲۰۱۵ در حدود ۷۶۹ میلیون دلار برای مدارس و معلمان خیالی در افغانستان صرف شده است.
این گزارش در آن زمان سروصدای زیادی به پا کرد. پس از آن، داستان معلمان خیالی به رسانهها راه یافت و مشخص شد که در حدود ۴۰ هزار معلم خیالی در آموزش و پرورش افغانستان حضور دارند؛ در حالی که یک روز هم به صورت رسمی سر کلاس حاضر نشدهاند.
هنوز عرق شرم این مدارس خیالی از جبین حکومت خشک نشده بود که مسئله «سربازان خیالی» نیز افشا شد. تنها چند ماه پس از رسوایی مدارس خیالی، اداره بازرس ویژه آمریکا «سیگار»، در گزارشی نوشت که در حدود ۴۲ هزار سرباز خیالی، بدون آن که حضور فیزیکی داشته باشند، هر ماه حقوق گرفتهاند. اداره «سیگار» گفت که پس از ثبت بیومتریک سربازان، این مسئله مشخص شده است.
حالا هم به تازگی معلوم شده است که در حدود ۱۲ هزار «کارمند خیالی» در دولت افغانستان فعالیت میکنند و سالها است که بدون هیچگونه بازرسی، حقوق مفت دریافت کردهاند. به گفته مقامهای مسئول در کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی، پس از تکمیل روند ثبت بیومتریک کارمندان دولت افغانستان در سال ۲۰۱۹، مشخص شد که در حدود ۱۲ هزار کارمند خیالی در نظام اداری دولت افغانستان وجود دارند. از این میان، حدود ۹ هزار کارمند خیالی در وزارت آموزش و پرورش حضور دارند که اکثر آنان هم معلم هستند.
با این که وزارت آموزش و پرورش افغانستان گفته است که از آماری که کمیسیون خدمات ملی و اصلاحات اداری در مورد تعداد معلمان خیالی داده است اطلاعی ندارد ولی پیش از این، وزیران قبلی آموزش و پرورش افغانستان از وجود مدارس و معلمان خیالی خبر داده بود.
در نظام اداری افغانستان به کسانی کارمند خیالی میگویند که ماهانه حقوق میگیرند ولی در محل کار حضور ندارند. گاهی نیز نامهای جعلی در فهرست حقوق بگیران دولت اضافه شده است که حقوق آن به جیب اشخاص دیگر سرازیر میشود.
کارمندان خیالی، مدارس خیالی و حتی سربازان خیالی، بزرگترین چالش پیش روی دولت افغانستان هستند. دولت افغانستان که حمایت مالی بیحدوحصر جامعه جهانی از آن، روزبهروز در حال کاهش است، درصدد رُفتوروب نظام اداری دولت برآمده است. کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی هم برای تنظیم نظام اداری افغانستان ایجاد شده است. مسئولیت این اداره، انجام اصلاحات در دولت و استخدام اشخاص شایسته است.
( دولت افغانستان براساس گزارش شفافیت بینالمللی از فاسدترین دولتها در جهان است - ارگ )
این اداره نخست کار خود را بر ثبت اطلاعات بیومتریک کارمندان دولت افغانستان متمرکز کرد و به این ترتیب ۱۲ هزار کارمند خیالی از درون نظام اداری افغانستان بیرون آورده شد. در طول این سالها میلیاردها دلار تنها به همین صورت خیالی هدر رفته است.
یک گزارش تحقیقی در سال ۲۰۱۷ نشان داد که میلیاردها دلار در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳، تنها در عرصه آموزش و پرورش حیف و میل شده است. این گزارش نشان میدهد که در مدت این سه سال، ۴۰ هزار و ۸۸۰ آموزگار خیالی، یک هزار و ۳۳ مدرسه خیالی و یک هزار و ۴۰۰ مدرسه بدون طی مراحل قانونی، در افغانستان ثبت یا ایجاد شده، ۲۰ میلیون دلار در چاپ کتاب برای آموزش و پرورش اختلاس شده، سالانه به صورت نامشخص ۲۴ میلیون دلار به مشاوران و کارمندان وزارت آموزش و پرورش حقوق پرداخته شده است و... دهها مورد از این دست.
گزارشهای این چنینی نشان داده که چگونه بخشی از کمکهای جامعه جهانی به هدر رفته و به جیب افراد و اشخاص سرازیر شده است. حالا دولت در تلاش است تا چهره امروز خود را از این لکههای ننگین پاک کند. ثبت بیومتریک اطلاعات کارمندان دولت افغانستان که تعدادشان به ۴۳۰هزار نفر میرسد، یکی از این تلاشها است اما به دلیل گستره دامنه فساد و اختلاس، این تلاشها هنوز به نتیجه دلخواه نرسیده است.
گروه رسانه/
جو بایدن، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده آمریکا عصر پنجشنبه ۱۴ ژانویه از طرح کمک اضطراری ۱.۹ تریلیون دلاری خود برای مقابله با پیامدهای اقتصادی ناشی از شیوع کرونا رونمایی کرد. طرحی که از نظر تحلیلگران اولین آزمون برای سنجش توانایی او در هدایت کشور آن هم در وضعیت همهگیری کرونا، وخامت اوضاع اقتصادی و دوپارگی کنگره است.
این طرح در حالی ارائه شده که تنها یک هفته مانده به مراسم ادای سوگند او به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، شمار مبتلایان به ویروس کرونا در این کشور به بیش از ۲۳ میلیون و ۸۴۸ هزار نفر رسیده است و از این تعداد حدود ۳۹۸ هزار نفر نیز جان خود را از دست دادهاند.
علاوه بر این تنها در روز ارائه این طرح، بیش از ۴۲ هزار نفر در سراسر ایالات متحده به شمار قربانیان ویروس کرونا اضافه شدند که رکورد جدیدی در موضوع مرگ و میر روزانه محسوب میشود.
هدف از ارائه این بستۀ کمک مالی و اجتماعی، حمایت مستقیم از خانوادهها و مشاغل آمریکا و در کنار آن تمرکز بر مقابله با همهگیری کرونا است.
بایدن برای تامین رقم حدودا ۲ تریلیون دلاری طرح خود، قصد استفاده از درآمد حاصله از تولید ناخالص داخلی این کشور را دارد؛ اقدامی که خوشایند بسیاری از جمهوریخواهان آمریکا نیست. با این وجود با توجه به حضور اکثریت دموکرات در هر دو مجلس آمریکا، انتظار میرود تصویب این طرح ممکن شود.
از جمله برنامههای بایدن در این بخش، میتوان به صرف ۲۰ میلیارد دلار برای واکسیناسیون جمعیت حدودا ۳۳۰ میلیون نفری ایالات متحده، صرف ۵۰ میلیارد دلار برای تست «گسترده» کرونا و صرف ۱۳۰ میلیارد دلار برای کمک به بازگشایی ایمن مدارس اشاره کرد.
تعطیلی مدارس باعث شده است در بسیاری از مناطق آمریکا میلیونها نیروی کار به ویژه در میان زنان مجبور به ترک کار و ماندن در خانه شوند.
بایدن همچنین امیدوار است که ظرف ۱۰۰ روز، تعداد ۱۰۰ میلیون نفر از جمعیت این کشور را در مقابل ویروس کرونا واکسینه کند.
بایدن خواستار افزایش مزایای بیکاری فدرال از ۳۰۰ دلار در هفته به ۴۰۰ دلار برای میلیونها بیکار آمریکایی است. او همچنین اعلام کرد که مطابق با این طرح، استفاده از مزایای کمک مستقیم به خانوارها تا سپتامبر آینده ادامه خواهد داشت.
او خواستار آن شد که رقم ۶۰۰ دلار مشوق مالی تصویب شده در دولت ترامپ، به ۲۰۰۰ دلار به ازای هر نفر افزایش یابد؛ پولی که میتواند برای تامین اجاره بها یا خرید مواد غذایی به کمک خانوارها بیاید و به آنها برای بازگشت به زندگی عادی کمک کند.
در طرح او همچنین مقرر شده است که مشوقهای مالی جدید، مشمول خانوادههایی که یکی از والدین مهاجر هستند، همچنین فرزندان بالغی که بر اساس اسناد مالیاتی همچنان وابسته به پدر و مادر هستند نیز بشود. پیش از این در دولت ترامپ، به دلیل مخالفت جمهوریخواهان کنگره، این دو مورد از بسته مالی حذف شد و باعث گردید تا حدود ۱۳.۵ میلیون فرزند بالغ که همچنان برای زندگی به والدینشان وابسته هستند و در میان آنها میلیونها معلول نیز وجود داشت، از این کمکها بیبهره بمانند.
در این طرح حمایتهای مالیاتی قابل توجهی از خانوادههای کم درآمد شده است. طرح او اعتبار مالیاتی را برای کودکان زیر ۶ سال تا ۳۶۰۰ دلار در سال و برای کودکان زیر ۱۷ سال تا ۳ هزار دلار در سال گسترش داده است. بسیاری از خانوادههای فقیر نیز واجد شرایط برای دریافت این اعتبار مالیاتی شدهاند که به افزایش درآمد سالانۀ آنها کمک خواهد کرد.
از جمله برنامهها در این بخش، اختصاص ۳۵۰ میلیار دلار برای کمک اضطراری به دولتهای ایالتی و محلی و قبیلههای آمریکا است.
طرح بایدن به دنبال التیام اقتصاد بیمار آمریکاست و بر این اساس مقرر شده تا برای میلیونها کارگر و خانوادههای آنها ۱۴ هفته مرخصی پزشکی همراه با پرداخت دستمزد تعیین گردد. در این باره، کمک هزینه مربوطه به بیش از ۱ میلیون کسب و کار کوچک پرداخت خواهد شد و در کنار آن حدود ۳۵ میلیون دلار نیز برای اعطای وامهای کم بهره بویژه برای سرمایهگذاری در بخش انرژیهای پاک اختصاص خواهد یافت.
طرح بایدن همچنین ده ها میلیون دلار را به تامین دیگر نیازهای کشور از نیاز به آب و غذا گرفته تا کمک به دیگر مناطق آمریکا از جمله در پورتوریکو اختصاص داده است.
افزایش حداقل دستمزد فدرال از ۷.۵ به ۱۵ دلار در ساعت یکی دیگر از پیشنهادهای مطرح شده در این طرح است.
از هم اکنون زمزمۀ انتقادها به طرح جو بایدن شنیده میشود و برخی از نمایندگان کنگره بر این باورند که این طرح «هیچ کاری برای نجات کسب و کارهای اصلی، برگرداندن مردم به کار و تقویت اقتصاد کشور نمیکند».
با این وجود طرفداران طرح او معتقدند در وضعیت حساس کنونی برای بزرگترین قدرت اقتصادی جهان، احیای اقتصاد خانوارها ضروری است. به ویژه آنکه تنها در ماه گذشته در پی تداوم شیوع کرونا، کارفرمایان ۱۴۰ هزار شغل را عمدتا در بخشهای کم درآمد همچون کافهها و رستورانها حذف کردند.
آنها همچنین تحلیل میکنند که بسته کمک اقتصادی بایدن حاوی ۵.۲ تریلیون دلار مشوق مالیاتی برای اقتصاد بحران زده این کشور است و این رقم که معادل یک چهارم تولید سالانه اقتصادی آمریکاست، انگیزه کافی را برای جبران افت ناشی از همه گیری ویروس کرونا خواهد داد.
طرفداران طرح همچنین بر این باورند که این طرح مورد استقبال فدرال رزرو ایالات متحده نیز قرار بگیرد.
مایکل گاپن، اقتصاددان ارشد در بانک سرمایه گذاری Barclays Capital آمریکا میگوید: «این طرح اساسا یک بسته نجات برای خروج از وضعیت فاجعه است. طرح در واقع به دنبال تغییر وضعیت مالیاتی کنونی نیست و تاثیر منفی کمی بر فعالیتهای اقتصادی کنونی خواهد گذاشت.»
او با اشاره به اینکه طرح ارائه شده با انتظارات او مطابقت داشت، میگوید از نظر بسیاری از اقتصاددانان نیز مهمترین کاری که اکنون بایدن میتواند برای اقتصاد کشور انجام دهد، مهار ویروس کرونا است و اگر هزینههای واکسیناسیون هوشمندانه انجام شود، این بسته مالی میتواند موثر باشد.
قرار است در ماه فوریه، دولت بایدن طرح دیگری را معرفی کند که بر اهداف بلند مدت از جمله برنامههایش برای زیرساختها و چگونگی برخورد با تغییرات آب و هوایی متمرکز است.
پایان پیام/
گروه رسانه/
وزیر آموزش ( ایالات متحده آمریکا ) «بتسی دووس» Betsy DeVos پنج شنبه استعفا کرد . این دومین استعفا از کابینه ی رئیس جمهور دونالد ترامپ است که به تحریک او شماری از پشتیبانان وی وارد کنگره شدند .
دووس در نامه ای به ترامپ ، ضمن مقصر دانستن نقش ترامپ در شعله ور ساختن تهاجم های خشونت آمیز و غیرعقلانی به کنگره او را سرزنش کرد و این در زمانی رخ داد که کنگره در حال تایید پیروزی بایدن در انتخابات بود .
دووی در این نامه تاکید می کند : « در این زمان ما باید در حال برجسته ساختن و جشن گرفتن موفقیت های قابل توجه دولت از سوی مردم آمریکا باشیم . »
در عوض ، ما مانده ایم تا چگونه نابه سامانی های ایجاد شده توسط معترضان ستیزه طلب را که در مقیاس وسیع متوجه کنگره آمریکا شده و تلاشی برای اختلال در زندگی شغلی مردم است را پاک سازی کنیم .
آن رفتارها برای کشور ما واقعا غیرقابل پذیرش بود . تاثیراتی که حرف های شما روی اوضاع داشت اشتباهی نبود و آن نقطه عطفی برای من بود .
خبر کناره گیری دووسی ساعت ها پس از آن منتشر شد که الین چائو ( Elaine Chao ) وزیر حمل و نقل و همسر سناتور میچ مک کانل ( Mitch McConnell ) رهبر حزب جمهوری خواهان به همراه هفت عضو دیگر از دولت ترامپ در عرض یک روز از مقام خود کناره گیری کردند .
منبع : Mail Online
به نظر میرسد همسایه شمالی ایران، به میراث فرهنگی کشورمان چشم دوخته است؛ شاهد این ادعا اقدام جمهوری آذربایجان است که «نار بایرامی، جشن و فرهنگ سنتی انار» (Nar Bayrami, traditional pomegranate festivity and culture) را به نام خود ثبت و آن را بخشی از هویت فرهنگی خود معرفی کرد. برای جشن انار که از کهنترین، فراگیرترین و باشکوهترین آیینهای فرهنگی ایران است که در تاریخ ریشه دارد و در سراسر کشور برگزار میشود، انار از نمادینترین میوهها در ایران است و عنصر جداییناپذیر جشن یلدا به شمار میرود.
این نخستینبار نیست که کشور همسایهمان دست به چنین کاری میزند؛ چون جمهوری آذربایجان قبلا هم «هنر ساختن و نواختن تار» (Craftsmanship and performance art of the Tar, a long-necked string musical instrument) را در سال ۲۰۱۲ به نام خود ثبت کرد و اعتراضات هنرمندان و دلسوزان هم راه به جایی نبرد.
اما این داستانِ تلخ، تکراری است؛ توسط کشورهای دیگر همسایه.
ترکیه هم در سال ۲۰۱۴ هنر «ابری سازی» (یا همان هنر ابر و باد امروزی) را با نام «ابرو» (Ebru, Turkish art of marbling) به عنوان یک هنر تُرکی در فهرست ناملموس یونسکو ثبت کرد. «ابریسازی» یا ابر و باد در ایران ریشهای عمیق و کهن دارد و شاهکارهایی از هنر ابریسازی در کتابخانهها و مراکز اسناد خطی در ایران موجود است، اما ترکیه این هنر ایرانی را به نام یک هنر تُرکی در یونسکو ثبت کرد و تا کنون نهادهای متولی و مسوول در ایران برای این میراث نیز کاری از پیش نبردهاند. البته برخی کارشناسان معتقدند که برای اعاده حیثیت فرهنگی ایران، لازم است نهادهای مسوول برای ثبت جهانی «ابریسازی» اقدام کنند و آب رفته را به جوی برگردانند.
روی دوم یا تلخِ مینیاتور برای ایران
بر اساس ترتیب مطالبِ مندرج کشورها در این پرونده، هر یک از کشورهای عضوِ پرونده یکی از نسخههای تاریخی مصور خود را به این ترتیب معرفی کردهاند: نظامی گنجوی از طرف آذربایجان، فردوسی از طرف ایران، مولانا از طرف ترکیه، و امیرعلیشیر نوایی از طرف ازبکستان اعلام شدهاند!
در این بخش از پرونده میراث مکتوب و مفاخر، گویا ایران مانند گوشت قربانی بین همسایگان تقسیم شده است. کسی تردیدی ندارد که نظامی گنجوی ایرانی است و آثارش را به فارسی سروده و شعر معروف او درباره ایران زبانزد خاص و عام است؛ چطور وزارت میراث فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو و دفتر نمایندگی ایران در یونسکو حاضر شدهاند در پروندهای سهیم شوند که در آن، کشورهای رقیب با زرنگی و زیرکی مفاخر ما را به نام خود معرفی کردهاند؟ آیا این سهلانگاری نمایندگان و کارشناسان ایرانی در پروندهی مینیاتور، تلاشها و کوششهای فرهنگدوستان و دلسوزانِ میراث فرهنگی ایران بر باد نداده است؟
سیاست آموزشی ژاپن دانش آموزان را ملزم به داشتن ویژگی ها و توانایی هایی مبتنی بر یادگیری مستقلانه و خودبه خودی ، تفکر ، تصمیم گیری ، اقدام در جهت حل بهتر مشکلات و همکاری و اهمیت دادن به دیگران می کند و در کل پرورش یک انسان غنی از هر نظر را در دستور کار خود قرار داده است. دستیابی به این اهداف به صلاحیت معلمان بستگی دارد. تربیت معلم ، استخدام و آموزش ضمن خدمت فرصت هایی برای ارتقای توانایی های معلمان می باشند .
طبق قانون، معلمان موظف به آموزش منظم هستند.
اعتقاد بر این است که ارتقای مهارت های معلمان منجر به بهبود قدرت سازمانی در مدرسه می شود و آن هم می تواند به تغییرات و نیازهای جامعه پاسخ گو باشد.
ماده 9 قانون اساسی آموزش به این شرح است :
[معلمان مدارس باید از رسالت بزرگشان آگاهی عمیق داشته باشند ، دائماً برای تحقیق و آموزش تلاش کنند.]
حتی اگر معلمان مدارس امتحانات دشواری را برای معلم شدن پشت سر گذاشته باشند ، باید همیشه درک درستی از موقعیت خود داشته باشند و به تعهد خود مبنی بر تلاش مداوم برای تحقیق و آموزش عمل کنند.
ارائه سطح بالایی از دانش به دانش آموزان، برای معلمان ضروری خواهد بود. آموزشی که متناسب با تغییرات جامعه و زمانه نباشد، می تواند سطح تحصیلات را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
معلمان موظف هستند دائماً برای تحقیق و آموزش تلاش کنند ، اما آنها واقعاً چه نوع آموزش هایی می بینند؟
سه نوع آموزش برای معلمان وجود دارد: آموزش خارج از مدرسه ، آموزشی است که توسط موسسات دولتی مانند کمیته های آموزشی و پرورشی استان ها یا شهرداری ها با همکاری مشترک وزارت آموزش و پرورش انجام می شود. برای دستیابی به اهداف آموزشی کشور ، هر منطقه آموزشی، متناسب با سطح هر یک از معلمین مناسب ترین آموزش را پیشنهاد و اجرا می کند.
1- خودآموزی 2- آموزش در داخل مدرسه 3- آموزش در خارج از مدرسه.
در زیر در مورد هریک آموزش ها به تفصیل توضیح می دهیم :
* آموزش به روش خودآموزی
این آموزش توسط هر یک از معلمین در ساعات خارج از کار انجام می شود. مناطق آموزشی و پرورشی در هر یک از شهرها و استانها، دانشگاه های تربیت معلم اغلب مکان هایی را برای آموزش ضمن خدمت فراهم می کنند.
شرکت در انجمن های تحقیقاتی دیگر مدارس نیز نوعی خودآموزی است که می تواند به معلمان کمک کند تا در کنار هم رشد کنند و اثرات مثبتی را برای هر دو طرف ایجاد کنند.
به همین دلیل بسیاری از مدارس به طور فعال سمینارهای آزاد برگزار می کنند. اما، عملا انجام این نوع آموزش ها به دلیل مشغله های کاری معلمین در مدارس ژاپن به سختی انجام می گیرد.
اعتقاد بر این است که ارتقای مهارت های معلمان منجر به بهبود قدرت سازمانی در مدرسه می شود و آن هم می تواند به تغییرات و نیازهای جامعه پاسخ گو باشد. * آموزش داخل مدرسه ای
در آموزش درون مدرسه ای معلمین مدرسه، تحقیقاتی را در زمینه آموزش انجام می دهند تا سطح دانش خود را به طور متقابل بالا برده و آموزش را به طور سیستماتیک و مداوم در مدرسه انجام دهند.
آموزش در مدرسه بخش اصلی توسعه و رشد حرفه ای معلمان در ژاپن است. مدیران و معلمان از آموزش ضمن خدمت در مدارس به عنوان تحقیق ضمن خدمت یاد می کنند.
آموزش در مدرسه را می توان در کل به دو دسته تقسیم کرد:
آموزش هایی که روزانه از طریق کار انجام می گیرد و آموزش هایی که به صورت گروهی درون مدرسه انجام می شود.
مدیران هریک از مدارس با تعیین یک بخش تحقیقاتی و یک مسئول تحقیقات به عنوان بخشی از تقسیم وظایف مدرسه ، تحقیقات درون مدرسه را ارتقا می بخشد تا گروه های معلمان بتوانند به طور سیستماتیک مهارت های تدریس خود را ارتقا دهند.
گروه تحقیقات در مدرسه در طول سال برای تعمیق موضوعات مختلف در معلمین، به طور مکرر به انتخاب موضوعات تحقیقاتی می پردازند.
به عنوان مثال ، هر ماه یک معلم برای تحقیق انتخاب می شود که این معلم با همکاری معلمین دیگر و کسانی که در کلاس ها مشارکت دارند ، درسها را برنامه ریزی کرده و کلاس تحقیقاتی را اجرا می کنند.
افراد دیگری که این کلاس ها را مشاهده می کنند در کلاس بعدی کلاس تحقیقاتی خود را بر اساس بازتاب و تامل خود از کلاس قبلی برنامه ریزی می کنند.
گروه تحقیقاتی برای اینکه تحقیقات شان به خوبی و بدون دردسر پیش برود از مدرسین دانشگاه ها هم دعوت کرده و فرصت های راهنمایی بهتری را در اختیار معلمان قرار می دهند و مدیران مطابق با برنامه ریزی های انجام شده توسط گروه تحقیقات ، به هر معلم فرصت آموزش می دهند.
جلسات عمومی هم برای ارائه نتایج آموزش ضمن خدمت برگزار می شود. به عنوان مثال ،نتایج آموزش ضمن خدمت درون مدرسه ای را در قالب گروه های مطالعاتی و تحقیقاتی برای معلمان خارج از مدرسه به اشتراک می گذارند و برای بهبود کیفیت آموزش، نظرات افراد مختلف را دریافت می کنند .
این نوع مبادله در آموزش مدارس منجر به بهبود سطح آموزش به صورت منطقه ای خواهد شد.
* آموزش خارج از مدرسه ای
آموزش خارج از مدرسه ، آموزشی است که توسط موسسات دولتی مانند کمیته های آموزشی و پرورشی استان ها یا شهرداری ها با همکاری مشترک وزارت آموزش و پرورش انجام می شود. برای دستیابی به اهداف آموزشی کشور ، هر منطقه آموزشی، متناسب با سطح هر یک از معلمین مناسب ترین آموزش را پیشنهاد و اجرا می کند.
علاوه بر این ، آموزش هایی هم توسط موسسات خصوصی و سازمان های خیریه و دانشگاه های تحصیلات تکمیلی معلمین انجام می گیرد.
انواع مختلفی از آموزش برای معلمان وجود دارد. به عنوان مثال آموزش برای معلمان مبتدی به شرح زیر است :
معلمان مبتدی و تازه وارد، علاوه بر تحصیل مطالب اساسی ، تئوری و مبانی مدیریتی در دانشگاه تربیت معلم ، داشتن توانایی عمومی در انجام وظایفی مانند راهنمایی کتب درسی ، راهنمایی دانش آموزان و غیره از ابتدای استخدام ضروری است .
این آموزش یک تا پنج سال پس از استخدام برای معلمان قابل اجرا است و به دو نوع تقسیم می شود :
1- آموزش داخل مدرسه و 2- آموزش خارج از مدرسه
مدت زمان آموزش در داخل مدرسه برای معلمان مبتدی در طول هفته بیشتر از 10 ساعت و در طول یک سال بیشتر از 300 ساعت است. مدت زمان آموزش در خارج از مدرسه در طول یک سال بیشتر از 25 روز می باشد.
منابع :
1_ سایت آموزش و پرورش ژاپن مونبوکاگاکوشو https://www.mext.go.jp/a_menu/shotou/kenshu/index.htm
2_ سایت ام پی اس https://emps.jp/content/aboutjob/teacher-sp/special-21/#link-target%E2%88%92100
3 - سایت ایی آرشیو http://archive.criced.tsukuba.ac.jp/en/
http://archive.criced.tsukuba.ac.jp/data/doc/pdf/2005/04/ookubo.pdf
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
یورونیوز نوشت : ( این جا )
سازمان بشردوستانه «بچهها را نجات دهید» در گزارشی اعلام کرد که بیش از ۳۰۰ هزار کودک در افغانستانجنگ زده با خطر یخ زدگی در زمستان روبه رو هستند که میتواند منجر به بیماری و مرگ آنها شود. کودکانی که در آستانه زمستان سخت افغانستان نه به لباس گرم دسترسی دارند و نه به گرمایش مناسب زمستانی.
در این گزارش همچنین آمده «برف نخستین در شمال افغانستان بهویژه بر کودکان تاثیر بسیار بدی گذاشته است.»
درگیری نظامی در سراسر افغانستان بسیاری از خانهها را ویران کرده و موجب پناه گرفتن هزاران کودک و خانواده در این اردوگاه در شمال کابل شده است. اینجا بیش از هفتصد خانواده رانده شده از محل زندگی خود سکونت دارند. آنها و دیگر خانوادهها با سوزاندن زبالهها گرم میشوند و آشپزی میکنند.
این خانوادهها نه تنها با خطر گرسنگی و بیماری و ویروس کرونا که با خطر مرگ و میر ناشی از سرمای زمهریر این روزهای افغانستان روبهرو هستند.
سازمان مدنی «بچهها را نجات دهید» در این زمستان برای بیش از صد هزار خانواده در ۱۲ استان از ۳۴ استان افغانستان لباس گرم، بخاری، پتو و لباسهای زمستانی تهیه کرده است.
همچنین به مدارس دستور داده شده تا مدرسهها در سردترین مناطق تا ماه مارس تعطیل بمانند جایی که دما احتمال دارد به منفی۲۷ درجه سانتیگراد نیز برسد.
پایان پیام/
« اگر میدانستید چقدر دهات روسیه نیاز به معلم تربیت شده خوب و حساس دارد! در روسیه باید مخصوصاً برای معلمین وضع خوبی ایجاد کرد و هر چه زودتر معلمی آسوده خاطر بشوند بهتر است. باید بدانیم که اگر تعلیمات عمومی برای توده های مردم اجرا نشود روسیه افول خواهد کرد و درست مثل خانه ای که از آجرهای بد ساخته شده باشد فرو خواهد ریخت. معلم باید هنرمند باشد، شغلش را دوست بدارد، اما معلم های ما مثل مسافر هستند. درس خواندن و وقتی برای تعلیم بچههای ما به دهات میروند گویی به تبعیدگاه رفتند. معلم های ما گرسنه ،خورد ، خسته و همیشه از ترس از دست دادن نان روزانه خود بر خود می لرزند. در صورتی که معلم باید اول شخص دهکده باشد.
احمقانه است به مردی که تربیت و تعلیم مردم را برعهده دارد، با چند شاهی حقوق بخور نمیر پاداش بدهیم. تحملناپذیر است که چنین کسی لباس کهنه و پاره بپوشد و از سرما بر خود بلرزد و در ۳۰ سالگی روماتیسم یا سل بگیرد. باید شرم کرد. معلم های ما روز به روز کودن تر می شوند زیرا آنها نه دوستی دارند نه تفریحی و نه مشغولیتی و نه حتی کتابی برای خواندن. تمام اینها نفرت آور است ، این مسخره کردن مردی است که کاری بی نهایت مهم و بزرگ انجام می دهد. می دانید من هر وقت معلمی را میبینم خجالت می کشم از شرمگین بودن او، از لباسِ بَدش خجالت می کشم و به نظرم میآید که بی چارگی آن معلم تقصیر من است باور کنید راست می گویم. » در این نظام آموزشی نه اکثر معلمان می دانند فلسفه آموزش و تدریس چیست و متونی که تدریس می کنند به چه دردی می خورد و نه دانش آموزان می دانند چه نیازی به این متون دارند .
( خاطرات ماکسیم گورگی از آنتون چخوف - کتاب دشمنان )
این سخنان آنتون چخوف در مورد وضعیت مدارس روسیه در اواخر قرن نوزدهم انگار شرح حال وضعیت امروز مدارس ماست. در مدارس ما معلمان مدام از وضعیت بد اقتصادی خود می نالند. بسیاری از آنها علاقه ای به این کار ندارند و بارها از زبانشان می شنویم که کار در ثبت احوال و بانک و حتی معدن را به معلمی ترجیح می دهند.
به ندرت معلمی را می توان یافت که اهل مطالعه باشد و حرف و سخنی فراتر از روخوانی و تکرار متون کسل کننده کتاب برای عرضه کردن به دانش آموزان داشته باشد. به ندرت مدرسه ای را می توان یافت که در آن یک کتابخانه ای که حداقل ۱۰ کتاب به دردبخور و ارزشمند در آن وجود داشته باشد. متون درسی اغلب به درد نخور و کسل کننده است. حقوق و درآمد معلمان کفاف مخارج زندگی شان را نمی دهد، اکثرا آنها پریشان و افسرده اند، اغلب درگیر اضافه کار و فعالیت های اقتصادی دیگر هستند و وقتی برای هنر و ادبیات و مطالعه و.. ندارند. انتخاب معلمی برای اکثر آنها از سر اضطرار است.
برخی از آنها خرافاتی و درگیر اوهامند و دانش آموزان را در جهانی خوفناک و غیرواقعی پرورش می دهند. بسیاری از آنها توانایی برقراری ارتباط و دیالوگ دوستانه با دانش آموزان را ندارند.
نگاهی پادگانی به مدرسه دارند و با تحقیر دانش آموزان احساس قدرت می کنند. خود در محیط و فضایی خفقان آلود بزرگ شدهاند و چیزی جز خفه شو و خفقان برای اداره جامعه کوچک خود بلد نیستند. دوستی و صمیمت و شوخی با دانش آموزان و یا ایجاد سر و صدا در کلاس را نشان ضعف معلم می دانند. برخی از معلمان واژه های نامناسب در کلاس استفاده می کنند و گاهی هم به زور و خشونت و حمله به دانش آموزان اقدام می کنند. البته خشونت آنها نه از سر شرارت ذاتی بلکه از سر ضعف و ناتوانی است، آنها واقعا نمی دانند چگونه باید کلاس را کنترل کنند یا چگونه دانش آموزان را به تحصیل ترغیب نمایند و یقین دارم که بسیاری از مردم که منتقد رفتار خشونت آمیز (کلامی و جسمی) معلمان هستند، اگر برای یک روز یا یک هفته در آن جایگاه قرار بگیرند یا کار خودشان یا کار چند دانش آموز به بیمارستان خواهد کشید.
این یادداشت نه از قضاوت ها یا شنیده های دیگران بلکه بر اساس تجربه و مشاهده شخصی خود از تدریس در دبیرستان های کشور است. در نظام آموزشی ما هم معلم، هم دانش آموز قربانی است. در این نظام آموزشی نه اکثر معلمان می دانند فلسفه آموزش و تدریس چیست و متونی که تدریس می کنند به چه دردی می خورد و نه دانش آموزان می دانند چه نیازی به این متون دارند.
پی نوشت :
البته بخش بزرگی از معلمان هم هستند که علیرغم تمام مسائل و مشکلات، چنان انرژی صرف کار خود می کنند که آدم به میزان علاقه آنها به دانش آموزان و تعهد و تلاششان غبطه می خورد.
کانال خرمگس
( کلیپ ویدئویی زیر را مشاهده فرمایید )
گروه گزارش/
هنوز هیچ فرد و یا مرجعی به گزارش منتشر شده در مورد نتايج اوليه مطالعه بين المللي تيمز 2019 در علوم و رياضي پايه هاي چهارم و هشتم نه واکنشی نشان داده و نه پاسخ گو بوده است . ( 1 )
در اين مطالعه دانش آموزان كشورهاي سنگاپور، چين تايپه، كره جنوبي، ژاپن و هنگ كنگ بهترين عملكرد را داشتند. متاسفانه وضعيت عملكرد دانش آموزان ايراني در علوم و رياضي پايه هاي چهارم و هشتم همانند گذشته ضعيف بوده است. خلاصه اي از يافته هاي تيمز 2019 در ادامه گزارش شده است.
در مورد اهمیت و جایگاه آزمون تیمز و پرلز ذکر نکاتی راهبردی و قابل تامل است .
« آزمونهای تیمز و پرلز، چند هدف عمده دارند که از آن جمله عبارتست از سنجش پیشرفت ریاضیات و علوم در پایه چهارم ابتدایی و سوم راهنمایی تحصیلی و مطالعه سواد خواندن (درک مطلب) که توسط انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در سطح دنیا برگزار میشود.
این آزمون ها، به نوعی محک ارزیابی نظامهای آموزشی در کشورها و میزان موفقیت نظام آموزش و عملکرد آن است. بسیاری از دولت ها، رتبه کشور خود را به ضعف و قوت برنامههای آموزشی خود، تعبیر میکنند. برخی کشورهای دنیا، مانند نروژ، نسبت به نتایج این دو آزمون آن قدر حساس هستند که نمرات پایینتر از حد استاندارد دانش آموزان آنها، به عزل وزیر آموزش این کشور منتهی میشود.
آزمون «تیمز» روند آموزش ریاضی و علوم در پایههای چهارم و هشتم را میسنجد و آزمون «پرلز»، پیشرفت سواد خواندن ادبی و معلوماتی دانشآموزان را در پایه چهارم ارزیابی میکند.
ارزیابی نظامهای آموزشی در کشورهای مختلف یکی از مهمترین دغدغههای مسئولین هر کشوری است؛ چرا که موفقیت یک نظام آموزشی برابر با تربیت نسلی موفق است که نه تنها نسلهای آینده را خواهد ساخت بلکه موفقیت آموزشی آن، دست آوردهای جهانی دارد و میتواند به توسعه کشور در مرزهای بین المللی خدمت کند.
انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی معتقد است: یافتهها و اطلاعات به دست آمده از مطالعات تیمز و پرلز منبع مهم و تعیین کننده برای کشف و شناسایی نقاط ضعف و قوت نظامهای آموزشی کشورها در مقیاس ملی و بین المللی و ارائه راهکارهای برخاسته از نتایج پژوهشی در بهبود فرآیند یاددهی ـ یادگیری است.
تیمز هر ۴ سال یکبار و پرلز هر ۱۰ سال یکبار برای بخش عملکرد کشورها در آموزش علوم و ریاضیات و سواد خواندن تکرار میشود تا روند تغییرات آموزشی و حتی میزان کاهش و افزایش عملکرد دانش آموزان کشورهای شرکت کننده در پی این سالها مشخص شود. » ( 2 ) افراد و جریاناتی که این قدر به سند 2030 حساس بوده و ورود به این حوزه را " تابو " کرده اند ؛ آیا نتایج ضعیف این آزمون های معتبر آن ها را به " تفکر " وا نمی دارد ؟
یافتههای ملی مطالعات تیمز و پرلز نشان میدهد که جایگاه و عملکرد کشور جمهوری اسلامی ایران در تمام دورههای تیمز در فاصله سالهای 95، 99، 2003 و 2007 و پرلز 2001 و 2006 همواره از میانگین عملکرد بینالمللی به طور معناداری پایینتر بوده است.(به استثنای عملکرد دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی ایران در ریاضیات تیمز پیشرفته 2008 که تقریباً برابر با میانگین کشورهای شرکتکننده بوده است)، بدون تردید این رتبه و جایگاه، شایسته کشور جمهوری اسلامی ایران که براساس سند چشمانداز 1404 قرار است به عنوان قدرت اول منطقه در عرصه مختلف علمی و فن آوری مطرح شود، نیست.
با نگاهی گذرا به نتایج ملی مطالعات تیمز در دورههای مختلف مشاهده میشود که متأسفانه عملکرد دانشآموزان ایران در آموزش ریاضیات از وضعیت خوبی برخوردار نیست. بهویژه روند عملکرد دانشآموزان دختر و پسر ایران در پایه سوم راهنمایی از تیمز 95 تا 2007 با 15 نمره کاهش همراه بوده است که این رقم کاهش برای پسران 29 نمره گزارش شده است. افزون بر آن، متوسط درصد پاسخهای صحیح دانشآموزان ایران به کل سؤالهای ریاضیات و علوم تیمز 2007 حدود 37 درصد و متوسط درصد پاسخ صحیح آنها به سؤالات مطابق با برنامه درسی آموزشی داده شده خود حدود 40 درصد گزارش شده است که این رقم در مقایسه با متوسط درصد پاسخ صحیح دانشآموزان کشورهای شرکتکننده(حدود 50 درصد) نشاندهنده عملکرد پایین دانشآموزان ایران به ویژه در درس ریاضیات است.
جالب اینجاست که نتیجه آزمون تیمز رابطه معنادارى با توسعه یافتگى و عملکرد هر کشور در این زمینه دارد. » ( 3 )
فهیمه کلاهدوز دکترای آموزش ریاضی در این مورد می نویسد : ( 4 )
« توجه به دلایل عملکرد ضعیف دانشآموزان ایرانی در هر دو حوزه محتوایی و حیطههای شناختی از مواردی است که باید مورد توجه آموزشگران و برنامهریزان ریاضی کشورمان باشد. بهویژه عملکرد ضعیف دانش آموزان در هر دو پایه درحیطههاى شناختى که به توصيف فرآيندهاى تفكر مى پردازند، در این حیطه بیانگر آن است که توانایی دانش آموزان در حیطه هایی مانند استدلال کردن ضعیف است.
برخی محققان همچون کوهن، جهانشاهی، ملکی و حبیبیپور، بر این باورند که اگر تعلیم و تربیت بخواهد روشهای صحیح تفکر و استدلال منطقی را به دانشآموزان آموزش دهد، بایستی جای خاصی برای آموزش تفکر به آنها در نظر گرفته شود و چنانچه دانشآموزان از اندیشهی صحیح استدلال کردن و تفکر منطقی بینصیب بمانند، در این صورت مهارتهای کافی برای مقایسه و تشخیص درستی یا نادرستی ادعاهایی را که در زندگی با آنها روبه رو میشوند، ندارند. یافتهها و اطلاعات به دست آمده از مطالعات تیمز و پرلز منبع مهم و تعیین کننده برای کشف و شناسایی نقاط ضعف و قوت نظامهای آموزشی کشورها در مقیاس ملی و بین المللی و ارائه راهکارهای برخاسته از نتایج پژوهشی در بهبود فرآیند یاددهی ـ یادگیری است.
همچنین کوهن که یکی از اساتید برجسته روانشناسی و آموزش است، بر این باور است که یکی از وظایف اصلی نظام تعلیم و تربیت، پرورش افرادی است که در جامعه عملکرد مفیدی داشته باشند و دانشآموزان دانشی را کسب نمایند که به واسطهی آن، برای تصمیمگیری در مسائل زندگی و شرکت در بحثهای منطقی آماده شوند. در واقع او معتقد است که باید محیطی فراهم گردد تا دانشآموزان، مهارتهای استدلال خود را توسعه داده و این فعالیتها را با ارزش بدانند و به رفاه فردی و اجتماعی برسند. »
پرسش « صدای معلم » آن است که چرا نتایج ضعیف و غیر قابل دفاع دانش آموزان ایرانی در این آزمون های مهم تلنگری بر پیکر فرسوده نظام آموزشی وارد نمی کند ؟
چرا تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان که در اتاق های فکر وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی جا خوش کرده اند چشم خود را بر روی این واقعیات بسته اند و پاسخ گو نیستند ؟
آیا نظام آموزشی ما نیاز به اصلاحات آموزشی واقعیت محور و غیرایدئولوژیک ندارد ؟
دانش آموزی که تفکر و استدلال را نیاموزد و در « مدرسه » آن را با حضور " معلمان حرفه ای " تمرین نکند چه ارزش افزوده ای برای جامعه فردا خواهد داشت جز آن که گره و باری بر آسیب های اجتماعی روز افزون این جامعه توسعه نایافته بیفزاید ؟
چرا وزیر آموزش و پرورش و شورای معاونین وی در این موارد بی تفاوت بوده و به حاشیه هایی که دیگران ساخته اند مشغولند ؟
افراد و جریاناتی که این قدر به سند 2030 حساس بوده و ورود به این حوزه را " تابو " کرده اند ؛ آیا نتایج ضعیف این آزمون های معتبر آن ها را به " تفکر " وا نمی دارد ؟
کسانی که « سند تحول بنیادین » را نسخه شفابخش بحران های آموزشی معرفی می کنند و مواجهه مقدس گونه با آن دارند چه سخن تازه و نسخه ای کارآمد برای این وضعیت دارند ؟
پایان گزارش/
( 1 ) این جا
( 2 ) این جا
( 3 ) این جا
( 4 ) این جا
گروه رسانه/
هفتهنامه اکونومیست همیشه در آخرین روزهای سال میلادی، کشوری را به عنوان کشور منتخب سال انتخاب میکند. به عقیده اکونومیست کشوری منتخب است که مردمش برای دموکراسی در آن، به پا خاستهاند. در لیست اکونومیست نیوزیلند، تایوان و بولیوی جزو تحسینشدگان بهشمار میآیند، اما جایزه اصلی به کشور مالاوی میرسد که مردمش نگذاشتند انتخابات فرمایشی، سرنوشت کشور را تعیین کند.
گروه رسانه/
( کنگرهٔ آمریکا - کپی رایت آسیوشیتد پرس )
بی بی سی نوشت : ( این جا )
» رهبران دو حزب عمده آمریکا در کنگره بالاخره بعد از ماهها مذاکره، بر سر بودجه کمکی به مردم این کشور به تفاهم رسیدند. کل بودجه بالغ بر ۹۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد و بنا به آن بسیاری از مردم این کشور مستقیم از دولت پول میگیرند.
دولت قرار است که این بودجه را خرج کسانی کند که شغلشان را از دست دادهاند و به شدت به کمکخرجهای دولت احتیاج دارند. بخشی از پول به کسب و کارهای کوچک میرسد و بخش دیگری به بیمارستانها و مدارس و بخشی هم صرف توزیع واکسن کرونا میشود.
در این رابطه ، یورونیوز میزان کمک ها را به شرح زیر تفکیک کرده است :
« بر اساس این مصوبه ؛ هر فرد، که درآمد سالانهاش زیر ۷۵ هزار دلار باشد، ماهانه ۶۰۰ دلار کمکهزینهٔ مستقیم دریافت میکند و بهازای هر فرزند ۶۰۰ دلار به آن افزوده میشود. همچنین هر فرد تا میانهٔ ماه مارس هم هفتهای ۳۰۰ دلار بیمهٔ بیکاری میگیرد.
علاوه بر کمکهای دولت در زمینهٔ انجام تست کرونا، واکسیناسیون و مراقبتهای پزشکی (۶۹ میلیارد دلار) و کمکهزینهی خوراک و تغذیه (۲۶ میلیارد دلار)، برای نخستین بار در آمریکا برای آنها که اجارهٔ معوقه دارند یا ممکن است مجبور به تخلیهٔ منزل شوند کمکهزینهٔ اجارهخانه (۲۵ میلیارد دلار) در نظر گرفته شده است.
مدارس و دانشگاهها (۸۲ میلیارد دلار)، مراقبت از کودکان (۱۰ میلیارد دلار) و خدمات پست ملی (۱۰ میلیارد) دلار نیز از کمکهای دولت بهرهمند میشوند. »
همچنین قرار است کنگره بودجه دولت آمریکا در ۹ ماه آینده را تصویب کند که حدود یک تریلیون و چهارصد میلیارد دلار ارزش دارد.
بودجه کمکی آمریکا برای کسانی که همهگیری ویروس کرونا آنها را بیکار و بیدرآمد کرده تا ده روز دیگر و شروع سال نوی میلادی به پایان میرسد. تصویب کمکهای جدید، امیدی دوباره برای کسانی است که این روزها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
حدود دوازده میلیون نفر از مردم آمریکا از این کمکها استفاده میکردند و در آستانه بیپولی بودند.
( سناتور مککانل، خبر توافق را اعلام کرد اما رایگیری به صورت رسمی هنوز انجام نشده است)
سناتور میچ مککانل، رهبر اکثریت مجلس سنا، این خبر را اعلام کرد. هنوز به صورت رسمی رایگیری برای این بودجه انجام نشده است.
در هفته گذشته ۸۸۵ هزار نفر در آمریکا تقاضای دریافت حقوق بیکاری کردند. این تعداد از ماه سپتامبر تا کنون بیسابقه بوده است.
نمایندگان کنگره آمریکا در روزهای آخر هفته هم مشغول بحث و تبادل نظر درباره این لایحه بودجه بودند.
از ماه اکتبر به این سو، دولت آمریکا با بودجه موقتی کار میکرده است. اگر قانونگذاران به نتیجه نمیرسیدند هم دولت آمریکا تعطیل میشد و هم کسانی که وابسته به بودجه بیکاری بودند، بدون کمک میماندند.
آقای مککانل روز یکشنبه در صحن علنی مجلس سنا گفت: «بالاخره میتوانیم گزارش کنیم کمکی که ملت ما به آن نیاز داشت، در راه است».
در بودجه کمکی جدید، مقرر شده که دولت آمریکا به اکثر مردم این کشور حدود ششصد دلار بپردازد. پیشتر در فصل بهار، دولت آمریکا ۱۲۰۰ دلار به افراد داده بود. دولت امیدوار است که مردم با خرج کردن این پولها به چرخش اقتصادی کمک کنند.
( نرخ فقر در آمریکا در پنج ماه گذشته افزایش داشته است )
با این حال، آمریکاییها در ماههای اخیر با مشکلات مالی بسیاری روبهرو هستند. بنا به تحقیق مشترکی که دانشگاه شیکاگو و دانشگاه «نوتردام» در ایندیانا انجام دادهاند، آمار فقر در این کشور به ۱۱/۷ درصد در ماه گذشته رسیده که نسبت به تابستان ۲/۴ درصد رشد داشته است.
از شصت سال پیش که آمریکاییها آمار فقر در این کشور را رصد میکنند، در هیچ سالی رشد فقر به این اندازه نبوده است. حدود هشت میلیون به آمار فقرا در آمریکا افزوده شده است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در توییتی که دیروز نوشت، خواهان بیشتر شدن کمک نقدی به مردم شد. این در حالی است که همحزبیهای او مخالف افزایش کمک نقدی بودند.
پایان پیام/