اگر به تاریخ معاصر ایران علاقه مند هستید ؛ کتاب « در آخرین روزهای رضا شاه (تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 20) اثر ریچارد .ا.استوارت با ترجمه روان آقایان عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات(1) ؛ به خاطر ارجاع به اسناد و منابع معتبر تاریخی علاوه بر این که در مجموع یک کتاب تاریخی مرجع ارزیابی می شود به دلیل این که نویسنده در تشریح جزئیات چگونگی رویارویی و تقابل چند روزه بین سربازان و افسران و فرماندهان و سیاست مداران ایرانی با همتایان خارجی آنها ( جدا از نقش مثبت و منفی آنها) بر نقش و میزان تاثیرگذاری آنها در این تقابل نابرابر متمرکز شده وگاه به جزئی ترین اتفاقات پیش آمده در رویارویی چند روزه این نیروها می پردازد .... برای خواننده احساس خواندن یک رمان جذاب را تداعی و او را سطر به سطر به دنبال خود می کشاند.
وقایعی که برای خواننده ایرانی کتاب گاه غرورآمیز و گاه تحقیر آمیز و گاهی هم عاطفی و حماسی می باشد. از شهادت هم زمان دو نظامی ارشد نیروی دریایی ایران که با هم برادر بودند یکی به دست روس ها در شمال و دیگری در رویارویی با انگلیس ها در جنوب (تیمسار غلامعلی بایندر در جنوب و برادرش در شمال) تا مقاومت مردانه گروه هایی از نظامیان ایرانی که مخالف ترک مقاومت بودند من جمله سرلشکر محمد شاه بختی فرمانده لشکر خوزستان که وقتی یکی از افسران پیشنهاد کرد که قایق های کوچک را برای عقب نشینی به آن سوی کارون جمع آوری و آماده کنند با خشم فراوان سیلی محکمی به صورت این افسر زد و فریاد کشید : « دندان های هر کسی را که از عقب نشینی صحبت کند خرد خواهم کرد! ما احتیاجی به قایق نداریم . در همین طرف رودخانه خواهیم مرد » و ده ها مورد مقاومت فردی و یا گروهی باعث افتخار و غرور ملی می شد یک طرف ماجرا بود و طرف دیگر ماجرا حرکاتی بود که باعث احساس سرشکستگی و تحقیر ایرانیان وطن پرست می شد من جمله فرار بعضی از فرماندهان ارشد به خصوص در جبهه شمال و بلاتکلیف گذاشتن پرسنل زیر فرمان خود و یا چرخاندن بی مورد افسران اسیر لشکر مشهد در خیابان های این شهر توسط مهاجمین ارتش سرخ و ابراز شادمانی حقیرانه و شرم آور بعضی از تماشاچیان!!...
به نظر من نتیجه ای که خواننده کتاب در مجموع از خواندن این کتاب دستگیرش می شود بعضا با روایت های تکراری جا افتاده بین مردم و یا بعضی ازمورخین ساده نگر در تضاد کامل است و به قول دکتر زیبا کلام با قرائت های رسمی رایج از این وقایع تفاوت آشکاری دارد ...
زمینه های تجاوز متفقین به ایران اگرچه با اولتیماتوم های رسمی و غیر رسمی و به بهانه مسخره ی وجود اتباع آلمان در ایران فراهم و قابل پیش بینی بود و کارگزاران دولت وقت ایران نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از این فاجعه انجام دادند ولی باز هم مانع غافل گیری مقطعی و هرج و مرج پیش آمده در ارتش نوپا و جنگ ندیده ایران نشد چرا که ارتش ایران عمدتا با محوریت سربازان وظیفه بی سواد و یا کم سواد و تجهیزات بسیار ابتدایی شناخته می شد .
سابقه تاسیس دو نیروی هوایی و دریایی ارتش به 20 سال هم نمی رسید ضمن اینکه تمام تجربه جنگی این ارتش در حد سرکوب اشرار و یاغیان داخلی بود واصلا فرصتی برای آمادگی شرکت در یک جنگ منظم پیدا نکرده بود آن هم درمقابل دو ارتش اروپایی قدرتمند که هم به لحاظ نفرات و هم به لحاظ تجهیزات و لجستیک و تحرک بالا و مهم تر از همه داشتن تجربه جنگ جهانی اول برارتش ایران برتری مطلق داشتند.
گذشته از آن عامل دیگری که باعث سردرگمی و تردید در تصمیم گیری رضا شاه و دولت او در مقابل خواست های انصافا غیرعادلانه و زورگویانه متفقین بود این بود که هنوز نه تنها آثار شکست در قوای ارتش آلمان وجود نداشت بلکه بخش یزرگی از خاک شوروی آن زمان در تصرف نیروهای رایش بود و هیتلرخود را برای اشغال مناطق نفتی قفقاز و نزدیک شدن به مرزهای ایران آماده می کرد ؛ لذا تن دادن به خواست متفقین مبنی بر اخراج و یا تسلیم کارشناسان آلمانی به نیروهای آنها علاوه بر اینکه یک عمل غیراخلاقی ارزیابی می شد ؛ (تحویل میهمان به دشمن) و حیثیت ملی ایران را خدشه دار می کرد خطر رویایی با ارتش آلمان را که حدس زده می شد که به زودی به مرزهای ایران برسند را هم به دنبال داشت.
گذشته از آن براساس عرف دنیای سیاست آن دوره ، ارتش ها وقتی با هم وارد جنگ می شدند که یکی از دولت ها به طرف مقابل رسما اعلام جنگ می داد به عنوان نمونه بعد از تجاوز و اشغال سریع لهستان توسط آلمان نازی دولت های انگلیس و فرانسه رسما به آلمان اعلان جنگ دادند! اما متفقین متکبر حتی لازم ندیدند که این رسم معمول را درباره ایران به جا بیاوردند و تنها وقتی که نیروهایشان از شمال و جنوب و غرب کشور وارد خاک ایران شده و در شمال شهرهای تقریبا بی دفاع ایران از طرف روس ها هدف بمبارانهای وحشیانه قرار گرفت و در جنوب نیروی دریایی قدرتمند انگلیس چند ناوچه تازه خریداری شده نیروی دریایی تازه تاسیس شده ایران را غرق کرده و پرسنل آنها را شهید و مجروح و یا اسیر کرده بود؛ سفیران دو کشور نیمه شب به خانه نخست وزیر ایران رفته و او را از خواب بیدار کرده و خبر تجاوز را به اطلاع او رساندند .
این رفتار متفقین گویای این واقعیت تلخ بود که ایران حتی اگر در ابتدا تسلیم خواست های متفقین می شد باز هم اشغال می شد چون حداقل روس ها واستالین اهداف مهمتری برای خود داشتند که بسیار فراتر از استفاده مقطعی صرف از خاک ایران و را آهن ایران جهت رساندن اسلحه و مهمات به شوروی بود. واقعیتی که در سیر حوادث بعدی در ماجرای پیشه وری و آذربایجان و کردستان به وضوح خود را نشان داد.
دولت وقت ایران و مخصوصا رضا شاه که خودش تصمیم گیرنده مطلق بود قبل از حمله و در طول حمله سعی فراوان کردند که با توسل به بی طرفی اعلام شده از طرف ایران دولت امریکا را که در دنیای سیاست آن دوره نقش سازنده تری ایفا می کرد وادار کنند که از نفوذ خود بر دولت انگلستان استفاده کند و جلوی تجاوز را بگیرد اما پیش روی برق آسای هیتلر در شرق و غرب اروپا و خطر سقوط قریب الوقوع مسکو و مکر و حیله استالین در فریفتن غرب (در کتاب صریحا به این موضوع اشاره شده است) اولویت های امریکائیان را نیز بر تمرکز به کمک رسانی به قوای روسیه قرار داد و ایران و مسئله ایران فرع بر قضیه شد و به حاشیه رفت و متاسفانه شد آنچه که در این کتاب مشروحا به آن پرداخته شده است.
1- محمود اعتماد زاده "به آذین" مترجم و نویسنده مشهور می گوید ! بهترین ترجمه ؛ ترجمه ایست که خواننده وجود مترجم را احساس نکند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هنرهای نمایشی، از جمله تئاتر و نمایش، ابزارهای مؤثری در آموزش و پرورش هستند که میتوانند به شکل چشمگیری به توسعه مهارتهای اجتماعی و عاطفی دانشآموزان کمک کنند. این فعالیتها محیطی خلاقانه و تعاملی فراهم میآورند که در آن دانشآموزان میتوانند احساسات خود را بیان کنند، با دیگران ارتباط برقرار کنند و اعتماد به نفس خود را تقویت نمایند.
مشارکت در تئاتر به دانشآموزان این امکان را میدهد که با چالشهای جدید مواجه شوند و از طریق بازی در نقشهای مختلف، مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشند. به ویژه، تئاتر میتواند شخصیت دانشآموزان را شکل داده و ذهن آنها را بازتر کند. وقتی دانشآموزان در نقشهای مختلف بازی میکنند، نه تنها با احساسات و تجربیات متفاوت آشنا میشوند، بلکه یاد میگیرند چگونه با چالشهای زندگی واقعی مواجه شوند و تصمیمات درست بگیرند.
برای مثال، در یک کلاس درس ابتدایی، معلم میتواند داستانی را انتخاب کند و از دانشآموزان بخواهد تا نقش شخصیتهای داستان را بازی کنند. این روش به آنها کمک میکند تا با جزئیات شخصیتها آشنا شوند و احساسات و واکنشهای آنها را درک کنند. همچنین، با ایفای نقش، دانشآموزان بهطور غیرمستقیم مهارتهای اجتماعی مانند همکاری، همدلی و حل مسئله را تمرین میکنند. این تجربیات به شکلگیری هویت آنها و باز شدن ذهنشان نسبت به تنوع انسانی کمک میکند.
یک نمونه دیگر، اجرای نمایشنامهای ساده است که موضوعات اخلاقی را دربرمیگیرد. معلم میتواند از دانشآموزان بخواهد تا در گروههای کوچک، داستانهایی را درباره دوستی و همکاری بنویسند و سپس آنها را بهصورت نمایشی اجرا کنند. این کار نه تنها مهارتهای کلامی آنها را تقویت میکند، بلکه باعث میشود تا ارزشهای اجتماعی مهمی را بهطور عملی یاد بگیرند و شخصیت خود را در این فرآیند شکل دهند.
علاوه بر این، هنرهای نمایشی میتوانند فضایی را برای بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی فراهم کنند. دانشآموزان با ایفای نقشهای متفاوت، میتوانند به درک عمیقتری از تنوع فرهنگی و اجتماعی دست یابند و مهارتهای همدلی خود را توسعه دهند. به عنوان مثال، معلم میتواند دانشآموزان را تشویق کند تا داستانهایی از فرهنگهای مختلف را پژوهش کنند و سپس آنها را در قالب یک نمایش به اجرا بگذارند. این تجربه به آنها کمک میکند تا با سایر فرهنگها آشنا شوند و ارزشهای مشترک انسانی را درک کنند، در نتیجه شخصیت و هویت خود را در زمینهای وسیعتر شکل دهند.
یکی از منابع ارزشمند در این حوزه، کتاب «تئاتر در آموزش» نوشتهی **شهرام گراوند** است. این کتاب به معلمان نشان میدهد چگونه میتوانند از تئاتر بهعنوان ابزاری برای آموزش استفاده کنند. محتوای کتاب شامل تمرینها و فعالیتهایی است که به بهبود تعاملات اجتماعی دانشآموزان کمک میکند و یادگیری را برای آنها جذابتر و مؤثرتر میسازد. بهویژه، تمرینهایی که در کتاب آمده، میتواند در کلاسهای ابتدایی بهکار گرفته شود تا یادگیری را سرگرمکننده و آموزنده کند.
افزایش سواد اجتماعی دانشآموزان در جامعه تأثیرات مثبت و گستردهای دارد. هنگامی که دانشآموزان مهارتهای اجتماعی و عاطفی خود را تقویت میکنند، توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، درک احساسات و نیازهای اجتماعی، و حل منازعات را پیدا میکنند. این مهارتها نه تنها در محیط مدرسه، بلکه در جامعه نیز به آنها کمک میکند تا روابط سالمتری برقرار کنند و به عنوان شهروندان مسئول و همدل عمل کنند. سواد اجتماعی بالا میتواند به تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش مشکلاتی چون تبعیض و نابرابری کمک کند.
علاوه بر این، افرادی که سواد اجتماعی بالایی دارند، معمولاً در محیطهای شغلی موفقتر عمل میکنند. آنها به راحتی میتوانند با همکاران، مدیران و مشتریان ارتباط برقرار کنند و به عنوان تیمی مؤثر و هماهنگ عمل نمایند. در نتیجه، این افراد میتوانند نقش کلیدی در پیشبرد اهداف سازمانها و نهادهای اجتماعی ایفا کنند و به توسعه پایدار جامعه کمک کنند. بنابراین، آموزش هنرهای نمایشی و تقویت مهارتهای اجتماعی دانشآموزان نه تنها به نفع خود آنها، بلکه به نفع جامعهای است که در آن زندگی میکنند.
در مجموع، تأثیر هنرهای نمایشی فراتر از یک تجربه آموزشی است و میتواند به شکلگیری شخصیت و هویت دانشآموزان کمک کند. با فراهم آوردن این فرصتها، ما میتوانیم نسلی توانمندتر و همدلتر پرورش دهیم که با مهارتهای اجتماعی و عاطفی قوی، به توسعه یک جامعه سالم و پایدار کمک نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
در حالی که تشکل های فرهنگیان برنامه مشخصی برای گرامی داشت « روز جهانی معلم » نداشته و وزارت آموزش و پرورش دولت مسعود پزشکیان حتی از صدور یک پیام برای این روز جهانی استنکاف ورزید اما « رضا قاسم پور کنش گر آموزشی و خبرنگار صدای معلم » در استان البرز با هماهنگی « حسین موسوی یکتا » مدیر موزه ی خصوصی تمبر یکتای کرج نشستی را به این منظور در این مجموعه تدارک دیدند .
این نشست یکشنبه 15 مهر در محل این موزه تاریخی برگزار گردید و تعدادی از فرهنگیان شاغل و بازنشسته با حضور در این نشست به بیان دیدگاه های خود پرداختند .
در بخش های پیشین ؛ سخنان تعدادی از معلمان شاغل و بازنشسته در « صدای معلم » منتشر گردید .
در این بخش ؛ متن کامل سخنان سید حسین موسوی یکتا مدیر موزه تمبر یکتا را می خوانید .
گروه اخبار/
پنجشنبه ۲۵ مرداد ۴۰۳ با هماهنگی قبلی سراغ یکی از معلمان خاص و عاشق میراث باستانی در کرج میروم. معلم بازنشستهای که در سال ۹۰ وقتی تصادفا متوجه معامله و فروش اشیای باستانی کشور به قیمت نازل به اماراتیها میشود غیرت ایرانی و تعصب معلمیش گل کرده و با فروش منزل و با خرید اشیا مورد معامله از تاراج میراث فرهنگی و خروج آثار تمدنی کشور جلوگیری مینماید.
از معلمی تا مجموعهداری
استاد محمدرضا روشناس در سال ۹۱ ملکی را در جاده چالوس معامله کرده و در تعمیرات به اشیا قدیمی و عتیقه برخورد میکند ولی به جای ذوقزدگی و شوق و اشتیاق فروش اشیای باستانی به سوداگران زیرخاکی، مسئولین و دستاندرکاران دولتی را در جریان کشفیات خود گذاشته و علاوه بر آن اشیا مکشوفه قبلی را نیز از مالک اصلی خریداری میکند. برپایه این دو اتفاق تصادفی امروزه روشناس به یکی از بزرگ مجموعهداران با کفایت استان البرز مبدل شده است. وی از دهه ۹۰ تمام آثار باستانی و اشیای قدیمی مکشوفه و جمعآوری شده را در سامانه جام وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت ملی رسانده است تا ضمن هویت بخشی به گنجینه فرهنگی امکان خرید و فروش و طمع سوداگران زیر خاکی را از میراث تمدنی گردآوری شده سلب نماید.
گنجینهای به بلندای موزه لوور فرانسه
روشناس در قامت « نایبرئیس خیرین میراثدار استان البرز » مدعی است که به لطف و عنایت خدا و همراهی خانواده، امروزه اشیا قدیمی جمعآوری شدهاش دست کمی از موزه لوور فرانسه ندارد.
روشناس متولد ۱۳۳۷ کازرون در سال ۸۵ بازنشست شده و البته موسس سلسله مدارس غیردولتی رشد نو دوره اول از دهه هفتاد در کرج است. وی با همکاری مسئولین فرهنگی و سرمایه شخصی در صدد تاسیس اولین موزه مدرسه در استان البرز میباشد تا ضمن برپایی نمایشگاه دائمی برای گنجینه خود، سایر مجموعهداران مشابه و متفرق را نیز در موزه مدرسه سر و سامان داده و در یک مجموعه فاخر تجمیع و مستقر نماید.
ضرورت تاسیس موزه مدرسه در کرج
روشناس به تمام معنا عاشق پیشینه تمدنی ایران بوده و از جملاتش بوی وطندوستی در غلیان و فوران است.
وی معتقد است که نباید اجازه دهیم میراث فرهنگیمان سر از موزههای خارجی درآورد.
روشناس مدعی است که گنجینه وی معطوف به اشکانیان، هخامنشیان، ساسانیان و دوره اسلامی بوده و علاوه بر آن دارنده نسخ خطی قابل توجهی نیز میباشد.
وی ضمن سپاسگزاری از همراهی دلسوزانه مسئولین استانی و کشوریِ وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در پیشبرد امورات فرهنگی، امیدوار است که طرح « موزه مدرسه » اجرایی شده و باعث تجمیع آثار تمدنی و همچنین رونق صنعت گردشگری در ایران کوچک شود.
کرج؛ پایتخت مجموعهداران کشور
یاد جملهای از استاد کرمی (مجموعهدار تعزیه) در جلسه نشست همیاران کرج میافتم:
« حدود نیمی از مجموعهداران کشوری البرزی تبارند » . این جمله گرچه اغراقامیز است ولی بیانگر کمیت و کیفیت مجموعهداران از قومیتهای مختلف ساکن استان البرز میباشد. مجموعه فاخر تمبر یکتا یکی از این ظرفیتهای بیبدیل و پتانسیلهای بالقوه ماست.
روشناس در پایان با اشاره به نمایشگاه هایی که از مجموعه منحصر به فرد فرهنگی و تاریخی خود با مشکلات فراوان برگزار کرده است میافزاید: با منابع مالی محدود و شخصی خود تا توانستهام جلو تاراج اشیای قدیمی را گرفتهام.
در این مسیر ابتدا با همسرم دست تنها بودیم ولی امروز با وجود حامیان و همراهان فرهنگی احساس غرور و قدرت کرده و باید تلاش کنیم کرج به قطب گردشگری مبدل شود.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
عصر پنجشنبه ۱۸ مرداد ۴۰۳ به همت انتشارات دانیار مراسم رونمایی از کتاب « من دیگر کودک کار نیستم » به قلم استاد سعید سلطانی طارمی در کافه کتاب کوکو جهانشهر کرج با حضور نویسنده و دیگر علاقه مندان تازههای نشر برگزار گردید.
در این مراسم پس از صحبت تعدادی از نقادان، مراسم رونمایی کتاب برگزار شده و به رسم یادبود، کتاب با امضای نویسنده به حاضرین اهدا گردید.
در ابتدا مصیبی مجری برنامه سخنانی در خصوص دست مایه و طراحی زنده جلد کتاب ارائه داده افزود: نویسنده در خلق شخصیتهای داستان کودکان کار در واقع با آنها زندگی و موانست داشته است. مسئولیت اجتماعی خانم وکیل و بارقههای جوانمردی در دختر داستان در تموج است.
وی با اشاره به تجربیات شخصی خود در برخورد با کودکان کار در منطقه حیدراباد کرج افزود: توانایی نویسنده در رویا پردازی و پردازش اِلمانهای « جهان خشن کار» از نقاط قوت کتاب میباشد.
در ادامه رضا قاسمپور خبرنگار « صدای معلم » ضمن تبریک انتشار کتاب افزود: تصور و سابقه ذهنی ما از کودکان کار بیشتر معطوف به فیلمهایی چون اولیور توئیست، بینوایان و...است در حالی که دست مایه کتاب و شخصیت پردازی داستان حاضر کاملا بومی، عینی و معطوف به مناطق پایین دست کرج همانند آغتپه،حسینآباد، اختراباد و میان جاده میباشد.
وی با اشاره به تجربیات عینی و میدانی خود در شش ساله حضور مدیریتی در مدارس کرج افزود: کرج شهر تضادهای اجتماعی، فرهنگی، قومیتی و گسلهای اقتصادی منزلتی و معیشت است. در کنار چهار باندی مهرشهر،اغ تپه محروم سبز شده است.
مخارج هاپوهای ملوس مرفهین مهرشهر به مراتب بیشتر از هزینههای زندگی انبوهی از کودکان کار این منطقه میباشد.
قاسمپور ضمن اشاره به قدرت کلمات و بار عاطفی واژههای به کار رفته در داستان ۱۶۰ صفحهای حاضر افزود: فضاسازی تراژیک و تصویر پردازی شاعرانه نویسنده در واقع صفر تا صد چرایی و چگونگی پدیده کودکان کار را مانند یک فیلم تراژیک در نظر خواننده به نمایش گذاشته و درک عمیقی از واقعیتهای سخت زندگی به مخاطب میدهد تا برای تغییر شرایط انگیزهای جدید رخ نماید.
استاد سلطانی متولد بخش چورزه طارم بوده و دیپلم خود را از دبیرستان شریعتی و لیسانس را از دانشگاه تهران اخذ کرده است. وی از همدانشگاهیهای حسین منزوی و از دانشجویان اخوان ثالث میباشد . سلطانی نویسنده دو زبانه فارسی و ترکی است که ۸ کتاب از وی منتشر شده و ۳ رمانش در ممیزی ارشاد گیر است.
در ادامه جلسه خانم منتقدی با اشاره به تجربیات خود در برخورد با کودکان کار افزود: ساحتهای چهارگانه « احساس، تخیل، غریزه و تعقل » در کتاب حاضر در تموج و چشمچرانی است.
مجیدی دیگر منتقد مراسم با اشاره به موضوع عمومی فقر در جامعه افزود: کتاب حاضر معطوف به دغدغه هاست نه داستان سرایی محض نویسنده.
داستان کتاب ریتم تند و کشش نامحسوسی دارد. فریاد شاعر بودن نویسنده کمککار اوست.
کتاب نمونه کار موفقی در ریشهیابی چرایی و چگونگی کودکان کار میباشد.
رادینفر مدیر کافه کوکو نیز با اشاره به رویدادهای فرهنگی که در کافه صورت میگیرد افزود: در کسب یک موفقیت همانند « دکتر شدن یک شخص» و کسب موفقیتهای وی قطعا کلکسیونی از نقشهای همگانی وجود دارد در خصوص کودکان کار باید حرمتها رو نگه داشت.
« میرعلی قاسمی » از مسئولین انتشاراتی دانیار نیز در سخنان کوتاهی با اشاره به زاویه دید متفاوت و نوشتار متمایز نویسنده در کتاب حاضر افزود: انتشاراتی دانیار نگاه ویژهای به مسائل زیرپوستی شهرها داشته و در پرداخت به آسیبهای اجتماعی نگاه انتفاعی ندارد.
در پایان سعیدسلطانی طارمی نویسنده کتاب ضمن تشکر از دست اندرکاران و حاضرین در مراسم رونمایی افزود:
وقتی حکومتها آموزش و بهداشت رایگان مصرح در قانون اساسی را فراهم نمایند کمتر با پدیده کودکان کار مواجه خواهیم شد. سرچشمه این پدیدهها در خود جامعه بوده و در دست افراد تبهکار نیست.
سعی کردم در کتاب نگاهی عمیق و تأثیرگذار به زندگی کودکان کار داشته باشم. این اثر به بررسی دلایل و منشا گسترش این پدیده پرداخته و از عوامل مختلفی مانند اعتیاد، سوء استفاده و فقر که کودکان را به سوی کار کشیده، صحبت میکند. در تلاش بودم با بیان تصویری از درد و رنج کودکان بیپناه و ناچار به کار ارائه داده و مخاطب را به تأمل در وضعیت این کودکان وادار کنم.
کتاب داستان کودکانی است که با شرایط سخت زندگی روبهرو شدهاند و در خیابانها کار میکنند تا از گرسنگی و مرگ نجات یابند.
به عنوان نویسنده تلاش کردم تا نشان دهم چگونه این کودکان با موقعیتهای دشوار خود سازگار میشوند و در نهایت زندگی خود را سامان میدهند.
« من دیگر کودک کار نیستم » علاوه بر ارائه یک داستان تلخ و پر از رنج به اهمیت توجه به حقوق کودکان و آینده آنها پرداخته است.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در نوشتهی قبلی با عنوان « نوشتن؛ مواجههای فعال با تجربهی زیسته » ( این جا ) ؛ شاهد نظرات جالبی از دوستان بودیم. اما یکی از دوستان به اسم مستعار « میانه » در کامنتی پرسیده بود:
« هر کس یه چیزی می نویسه و میگه نویسندهام. این کارها چه فایدهای داره؟ این نوشتهها به چه درد میخوره؟ میشه یکی توضیح بده؟ »
در پاسخ به این سوال، متن زیر را آماده کردهام:
همسفر گرامی،
در قلمرو بیکران نوشتن، گویی در دریایی بیکران از کلمات غوطهور میشویم ؛ سفری اودیسهوار به ژرفای وجودمان که در آن، هر واژه گویی دریچهای به سوی دنیایی ناشناخته از خویشتن خویش میگشاید.
در این قلمرو، خاطرات، افکار و احساساتمان، همچون پروانههای رنگارنگ در رقصی بیوقفه به دورمان میچرخند و ما با قلمی جادویی، آنها را به داستانهایی بدیع و خواندنی تبدیل میکنیم.
گویی با هر کلمه، لایهای از وجودمان را عریان میکنیم و آن را با صرافت تمام به نمایش میگذاریم. از خاطرات خندهدار دوران مدرسه گرفته تا غمهای نهفته در اعماق وجودمان، همه و همه در این قلمرو بیکران، مجال بروز مییابند.
اما شاید این سوال در ذهنمان نقش ببندد که « مگر میشود پرده از اسرار درونمان برداشت و آن را در معرض دیدگان همگان قرار داد؟ » . آری، این امر نه تنها شدنی است، بلکه ضرورتی انکارناپذیر در مسیر خودشناسی و تعالی است.
نوشتن، همچون آینهای صاف و بیغش، تصویری بینقص از وجودمان را به ما نشان میدهد. با هر واژهای که به رشته تحریر در میآوریم، گویی لایهای از ابهامات را از چهره خویشتن خویش کنار میزنیم و به درک عمیقتری از خودمان دست مییابیم.
این سفر پرفراز و نشیب، گاه ما را در طوفانهای سهمگین افکار غرق میکند و گاه در سکوت مطلق فرو میبرد. اما در هر دو حالت، لذتی وصفناپذیر در کشف ناشناختهها، آفرینش و به اشتراک گذاشتن تجربیاتمان با دیگران، یار و همراهمان خواهد بود.
نوشتن، پلی است که ما را به جهانیان پیوند میدهد. با هر کلمهای که مینگاریم، گویی با مردمانی از دورترین نقاط زمین به گفت و گو مینشینیم و تجربیاتمان را با آنها سهیم میشویم.
در این قلمرو بیکران، زمان و مکان معنا و مفهومی ندارند. ما میتوانیم در گذر تاریخ سیر کنیم، به سرزمینهای گوناگون سفر کنیم و در اعماق وجود انسانهای دیگر سرک بکشیم.
در این سفر شگفتانگیز، گنجینهای گرانبها از آموزهها را به ارمغان خواهیم برد. احترام به خود و دیگران، چگونگی رویارویی با مشکلات و لذت بردن از زندگی، تنها گوشهای از این آموزههای ارزشمند هستند.
تنها توشهای که برای این سفر بیانتها نیازمندیم، قلمی سرشار از شور و اشتیاق و قلبی آکنده از عشق به نوشتن است. با اتکا به این دو گوهر گرانبها، سفری اودیسهوار به ژرفای وجودمان را آغاز خواهیم کرد و گنجینهای از آموزهها و تجربیات ناب را به ارمغان خواهیم آورد.
پس درنگ جایز نیست!
قلم و کاغذ را در دست بگیرید و به قلمرو بیکران نوشتن قدم بگذارید.
مطمئن باشید که این سفر، سرآغازی برای دگرگونی و تعالی شما خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در قلمرو هستی، انسان موجودی یگانه است که موهبت تجربه را به شکلی عمیق و پیچیده دارا میباشد. این تجربه، دریچهای به سوی دنیای رنگارنگ ادراک، احساس و اندیشه میگشاید و بستری برای خلق و آفرینش فراهم میکند. نوشتن، به مثابه ابزاری شگفت، تجلی این تجربه یگانه را بر پهنه ی هستی نقش میبندد و به مثابه ی پلی میان ذهن و عین، اندیشه و واقعیت عمل میکند.
نوشتن، فراتر از صرف به رشته تحریر درآوردن کلمات، سفری اکتشافی در ژرفای وجود است. در این سفر، نویسنده با چالش کاوش در تجربیات زیسته خویش روبه رو میشود و به واکاوی خاطرات، احساسات و افکار خویش میپردازد. این واکاوی، به مثابه ی تفحصی عمیق در اعماق وجود، فرصتی برای خودشناسی و تعالی را فراهم میکند.
در جریان نوشتن، نویسنده با چالش گزینش و سازماندهی افکار خویش روبه رو میشود. این امر، به مثابه ی تمرینی ذهنی، قدرت تفکر انتقادی و تحلیلی او را تقویت میکند و به او میآموزد که با وضوح و دقت بیشتری به پدیدهها بنگرد و افکار خویش را به شیوهای منسجم و منطقی بیان کند.
علاوه بر این، نوشتن به عنوان ابزاری قدرتمند برای برقراری ارتباط با دیگران عمل میکند. نویسنده با به اشتراک گذاشتن تجربیات و افکار خویش، پلی میان دنیای درون خود و دنیای پیرامون خویش میسازد و فرصتی برای تعامل و گفت و گو با دیگران فراهم میکند. این تعامل، به گسترش دیدگاهها و غنیتر شدن تجربیات او میانجامد و به او کمک میکند تا جهان را از منظرهای گوناگون بنگرد.
نوشتن، به مثابه ی آینهای صاف و زلال، تصویری از تجربیات زیسته ی انسان را به نمایش میگذارد و دریچهای به سوی دنیای درونی او میگشاید. این آینه، بازتابی از پیچیدگیها، تناقضات و زیباییهای وجود انسان را به تصویر میکشد و به خواننده فرصتی برای تأمل و تأمل در ماهیت هستی خویش میدهد.
در نهایت، نوشتن به مثابه ی ابزاری برای خلق و آفرینش عمل میکند. نویسنده با به کارگیری قدرت تخیل و خلاقیت خویش، داستانها، اشعار و متون دیگری را خلق میکند که بازتابی از تجربیات و دیدگاههای او هستند. این آفرینش، به غنیتر شدن فرهنگ و تمدن بشری میانجامد و به نسلهای آینده فرصتی برای یادگیری و الهامگیری میدهد.
نوشتن، سفری بیپایان در قلمرو تجربهی زیسته است. سفری که با هر گام، به درک عمیقتر هستی و خویشتن خویش میانجامد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آیوش بیشت (Ayush Bisht) در وب سایت ایندیا تودی (India Today) ۷ کتاب از ۷ نویسنده معروف در حیطه رشد و پرورش شخصیت معرفی کرده است. مرور عناوین این ۷ کتاب و توضیحات مختصر او در این خصوص خالی از لطف نیست. نویسندگان این آثار با دست و دل بازی علاوه بر اینکه خواننده را در تجربیات ارزشمندشان سهیم می کنند اطلاعات تخصصی و گرانبهایی درباره نحوه پرورش شخصیت را با او به اشتراک میگذارند. همه این کتابها به فارسی ترجمه شده و در کتابفروشی های آنلاین و فیزیکی به آسانی (البته با قیمتهای نسبتا بالا!) قابل دسترسی هستند. بعضی از آنها توسط چند مترجم و با عناوین کم و بیش مشابهی به فارسی برگردانده شدهاند. همچنین نسخه صوتی (پادکست) و الکترونیکی این کتاب ها را هم می توان در فضای مجازی یافت.
توصیه میشود اگر مهارت خواندن شما در انگلیسی خوب است نسخه های زبان اصلی این کتابها را که خوشبختانه در داخل کشور در دسترس است مطالعه کنید. شاید ایده بدی نباشد که مدارس این کتابها را در قفسه اتاق معلمان و کتابخانه مدارس در دسترس داشته باشند.
«بهبود شخصیت فرآیندی است که نیاز به خودآگاهی، هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی دارد. کتابها گزینههای ایدهآلی هستند برای کسانی می خواهند شخصیت و رفتار و منش خود را ارتقا دهند.
۷ کتاب بسیار توصیه شده در زیر میتواند به بهبود شخصیت افراد کمک شایانی کند.»
۱- بیندیشید و ثروتمند شوید: ناپلئون هیل
این کتاب که یکی از پرفروش ترین کتاب هاست فلسفه نویسنده را که میتواند به اشخاص برای موفقیت در هر زمینه کاری کمک کند در بر می گیرد. این اثر بر تفکر مثبت و هدفگذاری تاکید دارد.
۲- هفت عادت افراد بسیار تاثیرگذار: استفان آر. کاوی
این کتاب که یکی از بهترین کتاب های خودیار قلمداد می شود برای همه از دانشجویان گرفته تا کارمندان و همه افراد دارای حرفه و کار یک کتاب ایدهآل است. یک پیام مهم کتاب این است که پرواکتیو (پیشکنشگر) و مسئولیتپذیر باشید.
۳- جادوی تفکر خلاقانه و هوشمندانه: دیوید جی. شوارتس
این کتاب به خواننده یاد می دهد که چگونه با غلبه بر تردیدها و محدودیت های خود تواناییهایش را باور داشته باشد. همچنین این ایده را ترویج میکند که شما برای موفقیت نیاز ندارید که از بدو تولد با استعداد بدنیا بیایید.
۴- راهبی که فِراریاش را فروخت: رابین شارما
این کتاب داستان شگفت انگیز یک وکیل بنام جولیان منتل را تعریف می کند. این داستان الهامبخش این موضوع را کنکاش می کند که چگونه یک شخص می تواند با جسارت، شجاعت، تعادل و لذت بیشتری زندگی کند.
۵- چگونه دوست پیدا کنیم و بر مردم تاثیر بگذاریم: دیل کارنِگی
این کتاب که یکی از پرفروشترین کتابهاست به ما میآموزد که چگونه مفید و مودب باشیم و به دیگران احترام بگذاریم و در عین حال تاثیر و برخورد اولیه خوب داشته باشیم. کتابی است بینظیر برای بهتر کردن مهارت سخنرانی در جمع و بهبود مهارتهای نرم (Soft Skills).
۶- پدر پولدار پدر بیپول (یا پدر دارا پدر ندار): رابرت کیوساکی
این کتاب برای یادگیری ارزش و اهمیت سواد مالی، استقلال مالی و خلق ثروت از طریق سرمایهگذاری اثری فوقالعاده است. نویسنده تجربیات شخصی خود را در درباره پدر خود و پدر دوستش با خواننده در میان گذاشته است.
۷- قدرت عادت: چارلز دوهیگ
این کتاب نگاهی می اندازد به علم شکل گیری عادت (Habit Formation) که می تواند هم منجر به بهترین و هم بدترین پیامدها و نتایج شود. کتاب «قدرت عادت» برای آنهایی که تلاش می کنند عادت های بد و مضر خود را به عادت های خوب تبدیل کنند ایدهآل است.
اگر چه در حوزه «عادت و شکل گیری آن» کتاب تحسین شده عادت های اتمی (Atomic Habits) از جیمز کلیر جایی در این لیست پیدا نکرده اما شاید بتوانیم این اثر هوشمندانه را هم به این لیست اضافه کنیم. چکیده کتاب عادتها اتمی این است که با توجه به فیزیولوژی و خلقت انسان و اعتیاد او به لذتهای آنی بدون در نظر گرفتن عواقب آنها، برای ترک و تغییر این عادات بد و مضر نویسنده استراتژیها و روشهای جالبی برای ترک اتم به اتم و ذره به ذره آنها پیشنهاد میدهد.
نگاهی دوباره به عناوین معرفی شده:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
در روابط اجتماعی همه ما به دنبال صمیمیت و همدلی و عشق و احترام هستیم، اما تعداد بسیار کمی می توانند از موهبت داشتن روابطی گرم، پاک و انسانی برخوردار باشند، زیرا آنها اهل بازی های فریبکارانه روانی نیستند و بسیار صریح و شفاف و روشن خودواقعی شان هستند.
بسیاری از افراد اهل دروغ و فریب و پنهان کاری و خیانت و آلودگی هستند، و به همین دلیل است که زندگی های آشفته و نابه سامانی دارند. اینان مدام غر می زنند، گله و شکایت می کنند، از زمین و زمان می نالند که چرا صداقت و خلوص و ایمان در روزگار کنونی گم شده، اما نمی دانند (یا خودشان را به ندانستن می زنند!)که خودشان جزئی از همین آلودگی اند!
بهروز شخصیت اصلی این داستان؛ از آن دسته آدم هایی است مهربان و ساده و صمیمی که اهل دروغ و فریب و خیانت و پنهان کاری نیست.او تنها جرمش ، عشق است که به سراغش آمده است. از آن دسته عشق هایی که یک هویی دل او را تسخیر کرده است. عشق او را به سمت خودش می برد. او تصور و تصویر زیبایی از عشق دارد و خود را برای ادامه همراهی آماده می کند؛ اما نمی تواند از موهبت زیبای عشق بهره مند شود.نه این که اهل فریبکاری است و خیانت و دروغ! یا این که غر بزند و گله و شکایت داشته باشد! او از صادق ترین و خالص ترین جوان های محله و شهر خود بوده است اما نمی تواند و اوچون ابر بهاری است؛بغض آلود و غمگین!
کتاب زبان های ساکت به قلم مهشید طاهرخانی است. نویسنده و آموزگاری که فیزیک و فلسفه خوانده است اما علاقه و علقه ایشان به ادبیات و داستان است. سالها ساکن کوی قصه است و راوی داستان.
داشته هایش کلمات و جملات زیبایی است که در این داستان در کنار هم و به زیبایی و شیوایی و به صورت هنرمندانه بیان شده است؛ اگر چه داستان قالب عشق و مهر و خشم و ارتباطات از نوع ایرانی را دارد و این داستان در یک خانواده پر ازدحام شهری اتفاق افتاده است اما دانش فیزیک و فلسفه نویسنده این روایت را زیباترکرده است.
در این داستان لحظاتی وجود دارند که می شود خندید و کمی شاد بود و لحظاتی هم وجود دارد مثل تنگ غروب روزهایی که دلت بدجوری می گیرد و مثل ابرها از گریه پر است و نمی بارد و چینی نازک دل منتظر یک تلنگر است. بغض گلویت را گرفته و تو در این مسیر و قصه همراهی و می بینی که داستان معجزه می کند و قلم سرکار خانم طاهر خانی رنج ها را مرهم می شوند و اشک ها را جاری می شوند و می خوانی روایت یک عشق و یک انسان عاشق در گوشه ای از شهرمان. و می خوانی در این داستان و می گویی خوش به حال آدم هایی که عاشق شده اند و عاشق مانده اند و در این سطر سطر کتاب می خوانی که گویی قصه از آن دسته قصه هایی است که بهروز عاشق بدشانس اما وفادار می گوید: تو را دیدم خدا خندید من از عشق تو حظ کردم با تو من کل دنیا رو عوض کردم!
بی شک خواندن این رمان خالی از لطف نخواهد بود و قلم سرکار خانم طاهرخانی شما را به سمت مزرعه سرسبز مهربانی و عشق و آگاهی می برد.
این کتاب توسط انتشارات آفرینندگان چاپ و منتشر شده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید