بسیاری از ما در مورد چگونه سخن گفتن فراوان شنیدهایم. اینکه با چه ادبیات و لحن و حالتی حرف بزنیم و حتی دربارهی میزان صدای حرف زدن نیز شنیدهایم. اما چگونه سخن گفتن حداکثر نیمی از مهارت ارتباطی ما در گفت و شنود، نیمهی مهم دیگر (اگر نگوییم مهمتر) به نیکی گوش دادن است.
همانطور که همینگوی در جایی مینویسد: « وقتی مردم صحبت میکنند، کاملاً گوش دهید… اکثر مردم هرگز گوش نمی دهند. »[1]
در گفت و شنودهای ما معمولاً دیالوگ (گفتوشنود دوطرفه) جریان ندارد بلکه دو تا مونولوگ ( سخنرانی یک طرفه) در جریان است، زیرا ما هرگز گوش دادن را به نیکی نیاموختهایم و در هر گفتوشنودی منتظریم تا سخن طرف مقابل به پایان برسد تا پاسخی را که هنگام سخن گفتنِ او در ذهن پروراندهایم عرضه کنیم.
به قول شاملو : « ما بلد نیستیم بحث و گفتوشنودی را پیش ببریم، چون هیچوقت نیاموختهایم حریف بحثی باشیم. اگر گمانت این است که مخاطب دارد به سخنان تو گوش میدهد به احتمال بسیار گرفتار خوشخیالی شدهای: او از همان دو سه جملهی اولت در صندوقخانه را بسته، دارد آن پشت دندانهایش را برای دریدن تو تیز میکند. » [2]
شاید همین اصطلاح «گفتوگو » ریشه در همین استبدادزدگی و استبداد رای ما دارد که گمان میبریم که در بحث و تبادل نظر و گپ و مناظره، فقط فعل «گفت » و « گوی » ،یعنی تنها گفتن اهمیت دارد نه شنیدن؛ که اگر مهمتر نباشد دستکم به همان اندازه مهم و تاثیرگذار است.
اگر ما بفهمیم که خوب شنیدن در گفتوشنودهای ما تنها به سود طرف مقابل و مخاطبان نیست و پیشتر و بیشتر از هر کسی، خوب شنیدن به سود خود ماست. ما اگر خوب به سخنان مخالف خود و طرف بحثمان گوش فرا دهیم، ادله و نقد بهتری خواهیم داشت.
خوب گوش دادن یک فرآیند منفعل مانند نفس کشیدن نیست، بلکه یک کنش فعال است و کارل راجز روانشناس مشهور به شدت بر این نکته تاکید داشت و حتی بنیان روش بدیع خود در درمانگری را بر همین امر استوار کرده بود. راجرز اصطلاح «شنیدن فعال» را مطرح کرد که هرچند برای روشهای درمانگری بود،اما خود او معتقد بود هر چه آموخته است، برای تمام روابط انسانی روزمره نیز قابل استفاده است. چیزی که راجرز آموخت این بود که خوب گوش دادن که مستلزم مکالمهی خوب و پرسش خوب است، یکی از در دسترسترین و نیرومندترین اشکال ارتباطیست که ما در اختیار داریم. در دوران مدرن ما دائماً توصیه میشود که به ندای درون خویش و شنیدن صدای درون خودمان گوش فرا دهیم اما نوعی خودشیفتگی و دگماتیسم در این اندرز نهفته است.
مدتی پیش در یک سخنرانی مجازی، یکی از مخاطبان ( که کمی هم تمایل به حمله شخصی داشت)یک جملهی من را کاملا استباه برداشت کرده بود و بر اساس آن سراسیمه و با هیجان نقدی را مطرح کرد. تصور میکرد من گفتهام: « عمل انسانی » ، به معنای عمل پسندیده و وجدانپسندانه و ناشی از انسانیت، در حالی که من گفته بودم : « عمل انسان » به معنلی عملی که انسانها انجام میدهند. سپس او هرگز تمایل نداشت که چندثانیه مکث کند تا سوءبرداشت جزئی وی را گوشزد و تصحیح کنم. پس از چندلحظه مکث من این نکته را یادآوری کردم.
حال فرض کنید که کسی طبق یک برداشتی از حرف شما قرار است انتقادی داشته باشد، سپس متوجه شود حرف شما چیز دیگریست. قاعدتا تا همینجا او خطای خوب گوش ندادن را مرتکب شده،اما او دوباره خطای بزرگتری مرتکب شد و همان نقد قبلی را ادامه داد! یعنی حالا هم که فهمید به کلی حرف دیگری زده شده، دستکم بایستی نقد متفاوتی مطرح میکرد (با فرض اینکه بازهم نقدی دارد و با فرض اینکه توانایی ذهنی او بهقدری بالاست که دوباره برای حرف جدیدی که فهمیده،در عرض یک ثانیه نقد جدیدی هم صورت بندی کرده) اما او با ادامهی نقد خود نشان داد که به قول شاملو در صندوقخانه را بسته و هنگام توضیح دوبارهی من در کمین دریدن بوده است.
کارل راجرز میگفت ما هنگام گوش دادن باید تا جایی که میتوانیم ذهن را از هرگونه ارزیابی انتقادی و قضاوت اخلاقی خالی کنیم.از نظر او در هنگام شنیدن، احساسات ما بدترین دشمنان ما هستند. راجرز در شیوهی بدیع خود که با عنوان روانشناسی انسانگرا شناخته میشود اذعان داشت که انسانها ذاتاً به خودشکوفایی تمایل دارند و خوب شنیدن سبب میشود تا حس همدلی و همراهی را درک کنند و احساس تنهایی کمتری داشته باشند.
نکتهی آخر اینکه دستکم در دوران مدرن ما دائماً توصیه میشود که به ندای درون خویش و شنیدن صدای درون خودمان گوش فرا دهیم اما نوعی خودشیفتگی و دگماتیسم در این اندرز نهفته است. کیت مورفی در کتابی به نام «تو گوش نمیدهی» (انتشار در سال 2020)، زندگی مدرن را بهویژه در تضاد با خوب گوش دادن را به نیکی چنین توصیف میکند:
« ما تشویق میشویم که به صدای قلبهایمان گوش دهیم، به ندای درونیمان گوش دهیم، و به دلهایمان گوش دهیم، اما بهندرت تشویق میشویم که با دقت به دیگران گوش دهیم. » [3]
سایت نویسنده
منابع :
1-Esquire – 1935 – Hemingway ernest
2-مصاحبهی شاملو با فرج سرکوهی
3-You’re Not Listening: What You’re Missing and Why It Matters Hardcover – January 7, 2020. by. Kate Murphy (Author)
گروه گزارش/
آن چه در زیر می آید ؛ بررسی « نقص ها و غلط های کتاب درسی فیزیک دوازدهم » است که به قلم « علیرضا کاشفی » دبیر فیزیک به رشته ی تحریر در آمده است .
کاشفی در مقدمه ی خود می نویسد :
« رئیس محترم هیأت تألیف کتب درسی
در زیر نواقص و غلط های کتاب درسی فیزیک دوازدهم را به اختصار تقدیم می کنم. متذکر می شوم، نواقص مطرح شده در قالب همین کتاب درسی است نه فراتر از آن و لازم است به کتاب افزوده شود و مقصود من به هیچ وجه حذف جمله های کتاب در این زمینه ها نیست و غلط های کتاب هر چه سریع تر باید تصحیح گردد.
گردآورندگان کتابهای درسی باید بدانند که برای شناساندن هر مقوله از علم نیاز به بیان ماهیت آن از طریق « تصورِ شهودی » و یا « تعریف[1] » داریم؛ به شرط آنکه تعریفِ یک مقولۀ علمی اولاً ما را در یک « دور تسلسل » قرار ندهد و ثانیاً « تناقضی » در پی نداشته باشد و ثالثاً « جامع و مانع » باشد. مقصود از گنجاندن تعریف یک مفهوم در کتاب، صرفاً طرح سوال امتحانی از آن نیست. ناتوانی در تعریفِ یک مفهوم نشانگر اینست که تصور دقیقی از آن در ذهن ما شکل نگرفته و در نتیجه ذهن و زبان ما دربارۀ آن ابتر است. ما وقتی می توانیم ادعا کنیم، مفهومی را درک کرده ایم که بتوانیم تعریفی جامع و مانع برای آن مفهوم ارائه دهیم. این تذکر مهم، طرح آزمایش یا جمله ای در شناسایی یک مفهوم برای ورود به بحث دربارۀ آن را رد نمی کند.
به عنوان یک معلم کتاب های درسی هند، انگلستان، آلمان، آمریکا و ارمنستان و افغانستان را دیده و بررسی کرده ام و نیز از 1225 خورشیدی کتابهای درسی فیزیک و ریاضی ایران را بررسی کرده ام. همۀ آنچه که دیدم پیش زمینه و مقدمۀ ورود به کتاب های جامع دانشگاهی می باشد. برای نمونه کسی که مبحث بردارها را در کتابهای ریاضی دورۀ اول دبیرستان برای فیزیک دورۀ دوم و دانشگاه کافی می داند، یا بی سواد است و یا بی مسئولیت. اغلب در دانشگاه ها مطالعۀ مبحث بردارها به عهدۀ دانشجو گذاشته می شود. ولی با این اسقاط تکلیفِ گردآورندگان کتب درسی، طبیعتاً دانشجو نه توانایی مطالعۀ خود محور را خواهد داشت و نه کتابهای دورۀ دوم دبیرستان برای او اغنا کننده خواهند بود. نیز یادگیری درس های کار و انرژی، الکتریسیته، مغناطیس، حرکت شناسی و دینامیک دورۀ دوم دبیرستان در اذهان دانش آموزان ابتر می ماند. گردآورندگان کتب درسی فیزیک به بهانۀ کمبود وقت، قریب به سی سال است که خواسته یا ناخواسته هم آب در آسیاب مافیای آموزشی می ریزند و هم در بی انگیزه شدن بچه های ایران سهم عمده ای دارند.
امیدوارم روزی برسد که کتاب های درسی ایران ما نیز در کنار کتاب های کشورهای پیشروِ علم قرار گیرد، چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ هنر آموزش. این مهم جز با بسط مسئولیت پذیری در جامعه امکان پذیر نخواهد شد. مسئولیت پذیری در قبال بشریت، محیط زیست و ایران » .
« صدای معلم » از همه معلمان سراسر کشور دعوت می کند تا نقد کارشناسی خود نسبت به کتاب های درسی موجود را برای این رسانه ارسال نمایند .
در جلساتی که شرکت میکنم با دقت به گفت و گوها گوش میدهم. وقتی صحبت از مشکلات کلان و مسائل اجتماعی میشود، اغلب ما دچار یک مشکل بزرگ میشویم؛ «سادهسازی افراطی». منظور من از سادهسازی افراطی تلاش برای پیدا کردن یک «مدل خطی» برای مشکلات است. ذهن ما در برخورد با مسائل پیچیده دچار خستگی و سردرگمی میشود بنابراین ما تمایل داریم آن مسائل پیچیده را به شکل افراطی ساده کنیم تا «سهل الهضم و راحت الحلقوم» بهنظر برسند!
البته برای حل هر مشکلی باید تا جایی که میتوانیم آن را ساده کنیم، حشو و زوائد را کنار بگذاریم و آن را به مسائل سادهتر بشکنیم برای همین است که از عبارت «سادهسازی افراطی» استفاده میکنم.
ساده سازی افراطی شبیه این است که شما در هنگام بازی شطرنج، برای راحت کردن تصمیمگیری خود، بخش زیادی از صفحه شطرنج را نادیده بگیرید و با یک «دید تونلی» به صفحه نگاه کنید. درست است که با این کار با سرعت و سهولت بیشتری تصمیم میگیرید ولی خطای شما نیز به همان نسبت بالا میرود!
بسیاری از مدیران و تصمیم گیرندگان کشور ما دچار همین مشکل «سادهسازی افراطی» میشوند و بهزعم خود برای حل یک مساله بزرگ و پیچیده راه حل ساده و قطعی پیدا میکنند!
سیاستهای «پاندولی» و تغییرات سریع در قوانین و سیاستها نتیجه چنین مدل سادهسازی است. وزیری به خیال خود یک «شاه کلید» پیدا میکند و چهار سال بعد وزیر بعدی شاه کلیدی پیدا میکند که یکصدوهشتاد درجه با راه حل قبلی زاویه دارد!
وقتی برای همکاران روانشناس، روان درمانی تدریس میکنم، معمولأ دیدگاهها و مدلهای درمانی متنوع را بیان میکنم و از آنها میخواهم مسالهای مثل افسردگی را از وجوه مختلف بنگرند و لایههای مختلف زیستی، روانی، اجتماعی و روحانی آن را ببینند و برای هر وجه آن تحلیل و حل مساله انجام دهند.
برخی از همکارانم در مقابل این مدل پیچیده مقاومت میکنند و با اصرار از من میخواهند که برای درمان یک «پروتکل الگوریتمی» ارائه دهم که کار آنها آسان شود. این دوستان تمایل دارند سوژهای پیچیده و ناشناخته را که «ذهن انسان» است آن قدر برای آنها آسان کنم که آنها نه هم چون یک شطرنجباز که هم چون یک «منچباز» به کار روان درمانی بپردازند!
پیشنهاد میکنم شما نیز با دقت به گفت و گوها و بحثها گوش فرا دهید و الگوی سادهسازی افراطی را تشخیص دهید.
با ساده سازی افراطی مشکلات حل نمیشوند، بلکه ما دچار «توهم حل مساله» میشویم!
گروه گزارش/
آن چه در زیر می آید ؛ بررسی « نقص ها و غلط های کتاب درسی فیزیک دوازدهم » است که به قلم « علیرضا کاشفی » دبیر فیزیک به رشته ی تحریر در آمده است .
کاشفی در مقدمه ی خود می نویسد :
« رئیس محترم هیأت تألیف کتب درسی
در زیر نواقص و غلطهای کتاب درسی فیزیک دوازدهم را به اختصار تقدیم می کنم. متذکر می شوم، نواقص مطرح شده در قالب همین کتاب درسی است نه فراتر از آن و لازم است به کتاب افزوده شود و مقصود من به هیچ وجه حذف جمله های کتاب در این زمینه ها نیست و غلطهای کتاب هر چه سریع تر باید تصحیح گردد.
گردآورندگان کتابهای درسی باید بدانند که برای شناساندن هر مقوله از علم نیاز به بیان ماهیت آن از طریق « تصورِ شهودی » و یا « تعریف[1] » داریم؛ به شرط آنکه تعریفِ یک مقولۀ علمی اولاً ما را در یک « دور تسلسل » قرار ندهد و ثانیاً « تناقضی » در پی نداشته باشد و ثالثاً « جامع و مانع » باشد. مقصود از گنجاندن تعریف یک مفهوم در کتاب، صرفاً طرح سوال امتحانی از آن نیست. ناتوانی در تعریفِ یک مفهوم نشانگر اینست که تصور دقیقی از آن در ذهن ما شکل نگرفته و در نتیجه ذهن و زبان ما دربارۀ آن ابتر است. ما وقتی می توانیم ادعا کنیم، مفهومی را درک کرده ایم که بتوانیم تعریفی جامع و مانع برای آن مفهوم ارائه دهیم. این تذکر مهم، طرح آزمایش یا جمله ای در شناسایی یک مفهوم برای ورود به بحث دربارۀ آن را رد نمی کند.
به عنوان یک معلم کتابهای درسی هند، انگلستان، آلمان، آمریکا و ارمنستان و افغانستان را دیده و بررسی کرده ام و نیز از 1225 خورشیدی کتابهای درسی فیزیک و ریاضی ایران را بررسی کرده ام. همۀ آنچه که دیدم پیش زمینه و مقدمۀ ورود به کتابهای جامع دانشگاهی می باشد. برای نمونه کسی که مبحث بردارها را در کتابهای ریاضی دورۀ اول دبیرستان برای فیزیک دورۀ دوم و دانشگاه کافی می داند، یا بی سواد است و یا بی مسئولیت. اغلب در دانشگاه ها مطالعۀ مبحث بردارها به عهدۀ دانشجو گذاشته می شود. ولی با این اسقاط تکلیفِ گردآورندگان کتب درسی، طبیعتاً دانشجو نه توانایی مطالعۀ خود محور را خواهد داشت و نه کتابهای دورۀ دوم دبیرستان برای او اغنا کننده خواهند بود. نیز یادگیری درسهای کار و انرژی، الکتریسیته، مغناطیس، حرکت شناسی و دینامیک دورۀ دوم دبیرستان در اذهان دانش آموزان ابتر می ماند. گردآورندگان کتب درسی فیزیک به بهانۀ کمبود وقت، قریب به سی سال است که خواسته یا ناخواسته هم آب در آسیاب مافیای آموزشی می ریزند و هم در بی انگیزه شدن بچه های ایران سهم عمده ای دارند.
امیدوارم روزی برسد که کتابهای درسی ایران ما نیز در کنار کتابهای کشورهای پیشروِ علم قرار گیرد، چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ هنر آموزش. این مهم جز با بسط مسئولیت پذیری در جامعه امکان پذیر نخواهد شد. مسئولیت پذیری در قبال بشریت، محیط زیست و ایران » .
« صدای معلم » از همه معلمان سراسر کشور دعوت می کند تا نقد کارشناسی خود نسبت به کتاب های درسی موجود را برای این رسانه ارسال نمایند .
در علم مهندسی عمران درسی به نام « استاتیک » یا ایستایی وجود دارد و مفهومش در علمِ شیرینِ فیزیک این است که برای ایستادن و نیفتادن یک سازه یا بنا باید مجموع برآیند نیروهای وارده بر آن سازه در سه راستای x و y و z برابر صفر باشد. این درس را سال ها من در دانشگاه تدریس کرده ام و پیش نیاز درس « مقاومت مصالح » و آن هم پیش نیاز درسِ «تحلیل سازه » است.
آغاز تا پایانِ علم « مقاومت مصالح » هیچ چیز جذابی ندارد الا همین مبحث فَتیگ، خستگی سازه در اثر بارگذاری متناوب ؛ هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهایی از توان سازه خارج نیست. اما همین متناوب بودن شان است که خستهاش میکند. طاقتش تمام میشود و میریزد.
این دقیقا همان دلیلی است که بیشتر ما آدمها بابتش میمیریم. بابت فَتیگ، بابت تکرار بارهای کوچکی که تمام نمیشوند اما تمام میکنند. ما عمدتاً از خستگی میمیریم. فقط اشکالش این است در گزارش مرگ هیچ کس نمینویسند (دلیل مرگ، چیست.!) یا در بعضی از مرگ ها شخص بعد از فوتش فرار می کند.!
مثلاً؛ مردم آبادان به زیر سه آوار ماندند:
1 ) آوار ریزش ساختمان که خیلی ها مُردند.! و یک نفر هم بعد از مرگ فرار کرد!
2) آوار شبکههای مجازی و ماهوارهها که روشنگری به مفهوم واقعی کردند و نقش رسانه بودن خودشان را ایفا نمودند.
3 ) آوار بیلیاقتی بعضی ها که به گفته ی دولت مردمی، مسئولان دولت قبل در صدر این آوارها بودند که بیدار نشدند و احساس مسئولیت نکردند!
البته دولت فعلی در محل حادثه حاضر شد، دستور داد هرچه زودتر مشکلات حل شود.شاید با فرمایشات دستوری مشکلات برطرف شود!
نتیجه گیری
بالاخره یک روز علم « مقاومت مصالح » را باید پیوند بزنند به علم پزشکی قانونی، یعنی ما تقریباً با مقوله مقاومت مصالح و فَتیگ یا همان خستگی در مصالح و سازه ها و فلزات آشنا هستم ولی به نظرم اگر لازم باشد مقاومت مصالح را با چیزی پیوند بزنند، علم پزشکی قانونی نیست، بلکه روانکاوی است . خیلی مهم نیست که در گزارش مرگ هر آدمی چه می نویسند. فقط ای کاش همان طور که فرمولی برای اندازهگیری میزان تحمل یک سازه و فَتیگ وجود داشت، یک فرمولی هم برای اندازه گیری میزان تحمل هر انسانی بود.
آن وقت شاید می شد یک سیستم هشدار دهنده روی هر کسی نصب کرد تا در مواقع حساس، مانند ( جراحی های اقتصادی ) دولت ها، بعد از تحمل فشارهای متناوب، یک پیامی مخابره کند مبنی بر اینکه :
« هشدار! انسان مورد نظر به فَتیگ نزدیک می شود ، لطفاً اگر او را دوست دارید، کمی راحتش بگذارید، به او احترام بگذارید، او را اولویت قراردهید تا خستگی بارهای متناوب را آزاد کرده و سپس، آمادهی ادامه دادن خواهد بود. در غیر این صورت شاهد فروپاشی و مرگ تدریجی آنها خواهید بود.
لطفا مراقب بار اضافی و متناوب بر روی مردم، خانواده مان به ویژه همسر ، فرزندان و همکاران مان باشیم تا در اثر « خستگی سازه » فرو نریزند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
رئیس محترم هیأت تألیف کتب درسی
در زیر نواقص و غلطهای کتاب درسی فیزیک دوازدهم را به اختصار تقدیم می کنم. متذکر می شوم، نواقص مطرح شده در قالب همین کتاب درسی است نه فراتر از آن و لازم است به کتاب افزوده شود و مقصود من به هیچ وجه حذف جمله های کتاب در این زمینه ها نیست و غلطهای کتاب هر چه سریع تر باید تصحیح گردد.
گردآورندگان کتابهای درسی باید بدانند که برای شناساندن هر مقوله از علم نیاز به بیان ماهیت آن از طریق « تصورِ شهودی » و یا « تعریف[1] » داریم؛ به شرط آنکه تعریفِ یک مقولۀ علمی اولاً ما را در یک « دور تسلسل » قرار ندهد و ثانیاً « تناقضی » در پی نداشته باشد و ثالثاً « جامع و مانع » باشد. مقصود از گنجاندن تعریف یک مفهوم در کتاب، صرفاً طرح سوال امتحانی از آن نیست. ناتوانی در تعریفِ یک مفهوم نشانگر اینست که تصور دقیقی از آن در ذهن ما شکل نگرفته و در نتیجه ذهن و زبان ما دربارۀ آن ابتر است. ما وقتی می توانیم ادعا کنیم، مفهومی را درک کرده ایم که بتوانیم تعریفی جامع و مانع برای آن مفهوم ارائه دهیم. این تذکر مهم، طرح آزمایش یا جمله ای در شناسایی یک مفهوم برای ورود به بحث دربارۀ آن را رد نمی کند.
به عنوان یک معلم کتابهای درسی هند، انگلستان، آلمان، آمریکا و ارمنستان و افغانستان را دیده و بررسی کرده ام و نیز از 1225 خورشیدی کتابهای درسی فیزیک و ریاضی ایران را بررسی کرده ام. همۀ آنچه که دیدم پیش زمینه و مقدمۀ ورود به کتابهای جامع دانشگاهی می باشد. برای نمونه کسی که مبحث بردارها را در کتابهای ریاضی دورۀ اول دبیرستان برای فیزیک دورۀ دوم و دانشگاه کافی می داند، یا بی سواد است و یا بی مسئولیت. اغلب در دانشگاه ها مطالعۀ مبحث بردارها به عهدۀ دانشجو گذاشته می شود. ولی با این اسقاط تکلیفِ گردآورندگان کتب درسی، طبیعتاً دانشجو نه توانایی مطالعۀ خود محور را خواهد داشت و نه کتابهای دورۀ دوم دبیرستان برای او اغنا کننده خواهند بود. نیز یادگیری درسهای کار و انرژی، الکتریسیته، مغناطیس، حرکت شناسی و دینامیک دورۀ دوم دبیرستان در اذهان دانش آموزان ابتر می ماند. گردآورندگان کتب درسی فیزیک به بهانۀ کمبود وقت، قریب به سی سال است که خواسته یا ناخواسته هم آب در آسیاب مافیای آموزشی می ریزند و هم در بی انگیزه شدن بچه های ایران سهم عمده ای دارند.
امیدوارم روزی برسد که کتابهای درسی ایران ما نیز در کنار کتابهای کشورهای پیشروِ علم قرار گیرد، چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ هنر آموزش. این مهم جز با بسط مسئولیت پذیری در جامعه امکان پذیر نخواهد شد. مسئولیت پذیری در قبال بشریت، محیط زیست و ایران.
نواقص و غلطهای کتب درسی فیزیک یازدهم و دهم را در فرصتی دیگر تقدیم می کنم.
فصل اول – حرکت بر خط راست
حركت ( نقص کتاب 1 )
« جسمي را در حال حركت گوييم كه موقعیت آن نسبت به جسم ديگر با زمان تغيير كند. »
ممكن است جسمي نسبت به يك جسم در حال حركت و نسبت به جسم ديگر ساكن باشد. براي نمونه لوكوموتيو قطارِ در حال حركت نسبت به درختان اطراف متحرك و نسبت به واگن ها ساكن است. يا زمين نسبت به خورشيد متحرك و نسبت به ما ساكن است.
بنابراين مي توان گفت حركت و سكون همواره نسبي هستند.
مسير حركت ( نقص کتاب 2 )
« مكان هندسي نقاطي است كه متحرك در زمان حركتش اختيار مي كند. »
اين مسير مي تواند مستقيم يا منحني باشد. مثلاً مسير جسمي كه آزادانه از يك بلندي رها مي شود ( اگر جریان هوا تند و ارتفاع زیاد نباشد ) مستقيم و مسير يك چتر باز كه از هواپيماي در حال حركت مي پرد، منحني است.
مبدأ مكان ( نقص کتاب 3 )
« نقطه ايست كه مكان متحرك در هر لحظه نسبت به آن سنجيده مي شود. »
اين نقطه را مي توان روي مسير حركت يا بيرون از مسير گرفت.
مبدأ زمان ( نقص کتاب 4 )
« لحظه ايست كه از آن به بعد زمان متحرك اندازه گرفته مي شود. »
ممكن است آغاز اندازه گيري زمان از مبدأ مكان باشد يا نباشد.
مكان يك جسم ( نقص کتاب 5 )
« مختصات مركز ثقل متحرك را در هر لحظه، مكان جسم گويند و آن را با بردار مكان نشان مي دهند. »
( مرکز ثقل یک جسم نقطه اثر برایند نیروهایی است که گرانش زمین به ذرات آن جسم وارد می کند. )
بردار مكان ( نقص کتاب 6 )
« برداري است كه ابتداي آن در مبدأ مختصات و انتهاي آن مكان جسم در لحظۀ مورد نظر می باشد. »
مبدأ مکان را مي توان روي مسير حركت يا بيرون از مسير گرفت.
بردارهاي مكان نسبي هستند و به مبدأ مختصات بستگي دارند. ولی بردار جا به جایی به مبدأ مکان بستگی ندارد.
بردار جابه جايي یا تغيير مكان ( اشتباه کتاب 1 ) :
در صفحۀ 2 کتاب درسی در تعریف بردار جابه جایی نوشته شده :
خطایی که در این جمله وجود دارد اینست که :
جابه جایی یک بردار است نه پاره خط جهت دار. بردار را به وسیله یک پاره خط جهت دار نشان می دهیم. ولی هر پاره خط جهت دار، بردار نیست. تعریف درست بردار جابه جایی به گونۀ زیر است :
« جابه جايي متحرك بين دو لحظه برداري است كه ابتداي آن، مختصات جسم در لحظة اول و انتهاي آن، مختصات جسم در لحظة پایانی ( نه الزاماً پایان حرکت ) است. »
می توان گفت : جابه جایی کوتاه ترین فاصله بین مبدأ و مقصد است و یک کمیت برداری است.
نیز تعریف مسافت طی شده به گونۀ زیر است :
« مسافت طی شده در یک بازۀ زمانی، طول مسیر حرکت است. »
مسافت طی شده یک کمیت عددی می باشد.
اگر حرکت روی خط راست باشد، آنگاه بردار جابه جایی بر مسیر حرکت منطبق می شود. در غیر این صورت بردار جابه جایی منطبق بر مسیر حرکت نخواهد بود.
مثال نقض برای بردار نبودن هر پاره خط جهت دار
گر دمای یک گاز را در فشار ثابت، بالا ببریم، حجم گاز نیز افزایش می یابد.
نمودار حجم - دمای این فرایند در شرایط آرمانی با یک پاره خط جهت دار نشان داده می شود، ولی این پاره خط جهت دار بردار نیست.
بنابراین باید گفت :
« بردار را به وسیله یک پاره خط جهت دار نشان می دهیم، ولی هر پاره خط جهت دار بردار نیست. »
بردار جزء مفاهیم اولیه است و تعریف ندارد. برای شناسایی بردار با اتکا به تصور شهودی می توان چهار مشخصه برای آن ذکر کرد.[1]
فرق بین مسافت و جابجایی ( نقص کتاب 7 )
اگر متحرک تغییر جهت ندهد آنگاه اندازۀ بردار جابه جایی با مسافت طی شده برابر است. اما اگر متحرک در طی حرکت خود کمترین تغییر جهت داشته باشد، آنگاه اندازۀ بردار جابه جایی با مسافت طی شده برابر نخواهد بود.
مثلاً در مسیر دایره ای و در یک بازۀ زمانی می توان اندازۀ جابه جایی ( تفاضل دو بردار مکان در لحظۀ آغاز و پایان حرکت ) و مسافت ( طول کمان طی شده در لحظۀ آغاز و پایان ) را از روابط زیر محاسبه کرد :
خطای بزرگ ( حذف « بردار در دو بُعد » از کتابهای درسی )
مبحث مهم و بنیادی « بردار در دو بُعد » باید به کتاب فیزیک دهم افزوده شود. بر خلاف ادعای تهیه کنندگان کتابهای درسی فیزیک و ریاضی، درس « بردار » در کتابهای ریاضی دورۀ اول متوسطه به هیچ وجه پاسخ گوی درسهای کار و انرژی، الکتریسیته، مغناطیس، حرکت شناسی و دینامیک در دورۀ دوم دبیرستان نیست و آنچه از درس بردار در دو بعد در کتاب هندسۀ دوازدهم آورده شده برای پایۀ دوازدهم رشتۀ ریاضی بسیار سخیف و پیش پا افتاده است و فقط برای رفع تکلیف نوشته شده.
برای جلوگیری از افزایش حجم کتاب فیزیک دهم، می توان فصل ترمودینامیک را به ابتدای کتاب فیزیک یازدهم منتقل کرد. چنانکه پیش از نظام آموزشی جدید بود.
تندی متوسط ( نقص کتاب 8 )
« مسافتی که متحرك در واحد زمان طی می کند تندی متوسط نامیده می شود. »
سرعت متوسط ( نقص کتاب 9 )
« جابه جايي متحرك در واحد زمان را سرعت متوسط گويیم. »
معادلة حركت ( نقص کتاب 10 )
« معادلة حركت، مكان متحرک را در به صورت تابعی از زمان نشان می دهد و توصيفگر حركت جسم در هر لحظه است. »
معادلۀ حرکت مثال خوبی از مفهوم تابع است که در کتب ریاضی خوانده اید.
حركت يك بعدي ( نقص کتاب 11 )
« حركت در يك راستا را حركت يك بعدي گويند. »
در حركت يك بعدي، مكان متحرك در هر لحظه به وسيلة مولفة x تعيين مي شود.
متحرکی را در نظر بگیرید که در یک راستا حرکت می کند. به طوری که پیشتر گفتیم برای سنجش موقعیت آن در هر لحظه یک نقطۀ ثابت را به عنوان مبدأ مکان اختیار می کنیم. که می تواند نقطۀ شروع حرکت باشد یا هر نقطۀ دیگری از مسیر حرکت یا بیرون از مسیر حرکت.
( اشتباه کتاب 2 ) :
در صفحۀ 5 کتاب درسی نوشته شده :
« اگر متحرک در جهت محور x حرکت کند جابه جایی و سرعت متوسط آن مثبت و اگر متحرک در خلاف جهت محور x حرکت کند، جابه جایی و سرعت متوسط آن منفی خواهد بود. »
آنچه که در این جمله اشتباه است و مولفان کتاب به آن توجه نکرده اند اینست :
« محور x » تابع « مسیر حرکت » است نه « مسیر حرکت » تابع « محور x » و نیز در حرکت یک بُعدی جهت مثبت محور x کاملاً اختیاری است نه همواره به راست.
نادیده گرفتن این نکات در ذهن دانش آموزان سوءتقاهم بزرگی ایجاد می کند. با این شیوۀ آموزش، بر خلاف روح علم که پویا است عملاً در ذهن بچه ها بت می سازیم.
سرعت لحظه ای ( نقص کتاب 12 ) :
در صفحۀ 9 کتاب درسی در انتهای عنوان « تعیین سرعت لحظه ای به کمک نمودار مکان – زمان » و نتیجه گیری از نمودار باید نوشت :
در علوم، مدت زمان بین آغاز و پایان یک رویداد اهمیت دارد که به آن بازۀ زمانی گویند. لذا در علوم، سرعت لحظه ای را با مفهوم « حد » بیان می کنیم.
« اندازۀ سرعت لحظه ای حد سرعت متوسط است وقتی به صفر میل می کند و مقدار آن با شیب خط مماس بر نمودار مکان - زمان در لحظۀ مورد نظر برابر است.
***
[1] - آنچه طبیعت یا ذاتیات یک چیز یا اندیشه ای را برساند، تعریف آن است.
[2] - مراجعه کنید به کتاب « بردار در دو بُعد » انتشارات سمرقند - نوشتۀ علیرضا کاشفی
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات ، علم و تکنولوژی با سرعت زیاد در حال پیشرفت می باشد. هر کشوری که می خواهد توسعه یابد ناگزیر است با تکنولوژی همراه شود و از فن آوری های جدید و به روز دنیا استفاده نماید. یکی از این شیوه های نوین که در بیشتر کشورها و در تمامی زمینه های تجاری و اقتصادی و بهویژه در آموزش مورداستفاده قرار می گیرد رمزینه پاسخ های سریع (QR-code) می باشد. یک رمزینه (بارکُد) ساختاری دوبعدی و ماتریسی دارد که بهمنظور رمزگشایی محتویات آن با سرعت زیاد طراحی شده است. این رمزینه دربردارنده چیدمانی از چهارگوشهای (نقطه های) سیاه بر روی زمینه سپید است. این نقطه ها بر اساس الگویی استاندارد ایجاد می شوند و میتواند حاوی: نوشته، نشانی وب، شماره تلفن، یا دادة دیگری باشد.
در سالهای اخیر با افزایش محبوبیت تلفنهای هوشمند مجهز به دوربین، از این کدها برای پیوند دادن اجرام دنیای واقعی (از هواپیماهای بدون سرنشین تا تلسکوپها) با انواع دادهها و اطلاعات آنلاین استفاده میشود. اگرچه این نوع رمزینه ها که در ابتدا با هدف استفاده در تولید تجهیزات صنعتی ابداع شد، اما امروزه کاربردهای گسترده ای پیدا کرده اند که از مهمترین دلایل آن: اطلاعات زیادی است که QR کدها قادرند در خود ذخیره کنند بهطوریکه یک QR کد قادر است تا 7089 رقم عددی را در خود نگهداری نماید. همچنین بهواسطه پیشرفت سالهای اخیر در صنعت تلفنهای همراه، قابلیت خواندن (اسکن) و انتقال اطلاعات گوناگون نهفته در این رمزینه ها، توسط دوربین تلفن های همراهی که دارای نرمافزار خواندن کد باشند، برای همگان بهراحتی فراهم شده است. به طور کلی این رمزینه ها میتوانند در مجلات، تابلوها، اتوبوسها، کارتهای بازرگانی و یا در هر چیزی که کاربران آن نیاز به اطلاعات دارند از جمله در کتابهای درسی و آموزش نیز استفاده شوند.
سازمان تألیف کتابهای درسی در سال گذشته و با توجه به گسترش آموزشهای مجازی و غیرحضوری در دوران کرونایی و تعطیلی مدارس فعالیتهایی از جمله بهینهسازی سرویسهای آموزشی، طراحی و پیادهسازی صفحات جهت اتصال به رمزینه پاسخ سریع، تأمین محتوای پاسخ سریع QRC در شرایط کرونایی و اتصال این محتواها به رمزینه پاسخ سریع (QR- Code) و طراحی و تولید اپلیکیشن اختصاصی خوانش رمزینههای پاسخ سریع خوان و استقرار حدود ۳۵۰۰ رمزینه پاسخ سریع در کتابهای درسی در سال تحصیلی ۱۴۰1-۱۴۰0 را عملیاتی و اجرا کرد که متأسفانه معلمان و دانشآموزان آشنایی زیادی با کاربردها و مزایای این رمزینه ها ندارند.
استفاده از کدهای QR در آموزش
در مدارس و کلاسهای درس می توان از کدهای QR در آموزش سریع به روشهای بسیار مبتکرانه و هیجانانگیز استفاده کرد که در ادامه به برخی از این کاربردها اشاره می شود که برخی جنبه پیشنهادی دارند.
محتوای چندرسانهای
یکی از کاربردهای رایج رمزینه ها در آموزش، افزودن محتوای چندرسانه ای به صفحات مرتبط در کتاب درسی است که مطالب را با هر کد به یک فایل چندرسانهای، فیلمهای آموزشی، انیمیشن و ... پیوند می دهد .
تجهیزات مدرسه
کدهای QR به ما امکان می دهند اشیاء فیزیکی در دنیای واقعی را به اطلاعات دیجیتال بهصورت آنلاین پیوند دهیم. انواع اطلاعات اضافی را برای کمک به کاربر به تجهیزات پیوست کنیم و دستورالعمل تجهیزات پیچیده یا خطرناک در مدرسه، آزمایشگاه و کارگاه را با رمزینه ها می توان ارائه کرد.
استفاده در کتابخانه
یکی از راههای استفاده از این رمزینه ها در کتابخانه مدرسه است. دانشآموزان میتوانند قبل از اینکه کتاب را بخوانند، کد اسکن کنند و درباره آن اطلاعات بیشتری کسب نمایند.
برگزاری نمایشگاه در مدرسه
با استفاده از رمزینه ها می توان نمایشگاه با موضوعات مختلفی را در فضاهای کم مدرسه ایجاد کرد.
راهنمایی حل مسائل کتاب
با قراردادن راهنما و یا توضیحات تکمیلی برای پاسخ به سؤالات کتاب درسی بهصورت آنلاین و پیوند با رمزینه، دانشآموزان می توانند راهنمایی های لازم را قبل از استفاده از کد برای بررسی پاسخ صحیح امتحان کنند.
ارائه تکالیف
از دانشآموزان خواسته می شود از رمزینه ها برای ارائه تکالیف استفاده کنند که به محتوای دیگر مانند وبسایت یا کارپوشه آنها پیوند دارد. این کار نه تنها به مشارکت آنها در نوشتن فنی کمک میکند، بلکه کار آنها نیز مبتکرانه خواهد بود.
صرفهجویی در مصرف کاغذ
بهجای پرینت گرفتن مطالب، به دانشآموزان خود یک رمزینه بدهید که آنها را به دستورالعمل ها، اعلامیه ها یا تکالیف می برد. این امر می تواند فضای شما را روی دیوار ذخیره کند و در مصرف کاغذ و حفظ جنگلها کمک کند.
تشویق دانشآموزان
با اسکن کردن کدی که منجر به اجرای انیمیشن یا استیکر میشود، جوایز را برای دانشآموزان ارسال میکنند.
ایستگاه های مطالعه و مشاوره
کدهایی را در قسمتهای مختلف مدرسه یا کلاس قرار می دهند که دانشآموزان را به فعالیتها، ویدئوها یا محتواهای آنلاین مختلف میبرد.
ارسال بازخورد
از دانشآموزان خواسته می شود پس از اتمام یک آزمون یا تکلیف، با اسکن کدها پاسخهای خود را بررسی کنند.
انجام تکالیف و پژوهش ها
یک راه عالی و هیجانی برای ارائه تکالیف و کارهای تحقیقی دانشآموزان استفاده از رمزینه ها و ارسال به معلم است. رمزینه ها را میتوان در گروههای کلاسی مدرسه یا روی دیواری در کلاس قرارداد.
حضور و غیاب و رأیگیری
کدهای QR میتوانند ابزاری عالی برای حضور و غیاب سریع و بدون تماس فیزیکی و همچنین برای رأیگیری عالی باشند که به دانشآموزان اجازه میدهد بهسادگی با اسکن کد هنگام ورود یا خروج از کلاس این کارها را انجام دهند.
کارت شناسایی دانشآموزان
مدرسه می تواند از رمزینه ها برای کارت های شناسایی در جلسات امتحان استفاده کند که این امر باعث کاهش تقلب در کارتهای شناسایی میشود.
آدرس و موقعیت مدرسه
مدارس میتوانند در قالب یک کد آدرس مدرسه، موقعیت جغرافیایی، تلفنهای مدرسه، آیدی کانالها و آدرس سایتهای مدرسه را در اختیار دانشآموزان و اولیاء قرار دهند.
بازدید و گردش علمی مجازی
با استفاده از رمزینه ها میتوان بازدیدها و گردشهای علمی غیرحضوری و مجازی را با توجه به نیاز دانشآموزان در دروس مختلف انجام داد که در تنوع گردشهای علمی مجازی و کاهش هزینه ها بسیار مهم است.
کدهای QR ابزاری سریع، دقیق، پرکاربرد و کم هزینه برای معلم هستند که در آینده بیشتر در آموزش و یادگیری مورد استفاده قرار می گیرند. کاربرد رمزینه های سریع پاسخ می تواند به ایجاد تعامل در یک درس و یادگیری چند بعدی، مدیریت کلاس، ارائه تکالیف و بازخورد در آزمونها کمک کند.
امیدواریم که در سالهای آینده شاهد استفاده و کاربرد بیشتر رمزینه های سریع پاسخ در امر آموزش باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
« از پرسش شما که طرح دغدغه می فرمایید و صدای معلمین را شما فریاد می زنید و به گوش ما می رسانید من صمیمانه از شما متشکرم. هم قبلا و هم اخیرا سایت شما را دنبال می کنیم . تشکر می کنم . البته انتظار داریم که این ارتباطات وجود داشته باشند. این رفت و آمدها وجود داشته باشند. حتما روابط عمومی وزارتخانه برنامه ای برای ارتباط با اصحاب رسانه را دنبال می کند و حتما طرح ها و ایده هایی دارند و تا الآن هم اگر ضعفی بوده ، اگر شما ایده ای دارید اگر احیانا و نوعا برنامه ای که می تواند ارتباط بین وزارتخانه و اصحاب رسانه را فعال کند را شما پیشنهاد بدهید ما استقبال می کنیم. » تعریف و تبیین روابط عمومی در حد یک معاونت در چارت سازمانی می تواند نخستین گام در منطقی سازی ساختار ، بهره وری قابل قبول و به روزآمد کردن آن باشد به شرط آن که مسئولیت و مدیریت آن بر عهده یک مدیر باسواد و کاردان ، با شهامت ، توان مند و دلسوز قرار گیرد .
این ها بخشی از سخنان « صادق ستاری فرد » هستند که در نخستین نشست رسانه ای ایشان با خبرنگاران در پاسخ به پرسش های « صدای معلم » ایراد گردید . ( این جا )
در پاسخ به درخواست ایشان و از آن جا که امروز 27 اردیبهشت « روز ارتباطات و روابط عمومی » نام گذاری شده است ؛ به نکات و موضوعاتی در دو وجه « تحلیل » و « کاربرد » اشاره می شود .
در مورد اهمیت و جایگاه روابط عمومی بسیار گفته شده است اما نخستین پرسش « صدای معلم » آن است که چرا و حداقل در حوزه آموزش و پرورش ، نه خیلی روابط عمومی را می شناسند ، نه آن را جدی می گیرند و نه نقش چندانی در فرایند تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها ایفا می کند ؟
شاید بتوان گفت یکی از دلایل مهم و تعیین کننده بی اولویتی مفهوم و جایگاه آموزش در این جامعه به کارکرد روابط عمومی باز می گردد که هنوز به آن به عنوان یک « علم » نگریسته نشده و روابط عمومی ها به جای آن که قلب سازمان و پلی میان سازمان و افکار عمومی باشند بیشتر نقش « بوق چی » و « تبلیغات چی » را تاکنون ایفا کرده اند .
با تبریک گفتن های فله ای و کلیشه ای و شعار و سخنرانی چیزی ارتقا پیدا نمی کند . تنها با داشتن برنامه و البته مدیر توان مند ، باسواد و ریسک پذیر است که می توان به تحول امیدوار بود .
در حال حاضر ، ساختار آموزش و پرورش از ناکارآمدی نهادینه شده و سیستماتیک رنج می برد .
واقعا در این ساختار چرا باید دوایری مانند « سازمان نهضت سوادآموزی » بودجه و نیروی انسانی خود را از آموزش و پرورش بگیرند، در حد معاونت وزیر آموزش و پرورش تعریف شوند بدون آن که « کارایی » و « اثربخشی » محسوسی بر آن ها مترتب باشد ؟
( نمایی از چارت سازمانی سازمان نهضت سوادآموزی ) تجربه نشان داده بهترین و به روز ترین ساختار در غیاب مدیر متناسب با آن به ضد خود تبدیل شده و اساسا تحول را در سازمان بی معنا می کند و افکار عمومی را نسبت به آن بی اعتمادتر می کند .
همین مساله در مورد « آموزش و پرورش استثنایی » هم با درجاتی مترتب است .
چرا جای مهم و استراتژیکی مانند روابط عمومی که به قولی با جمعیت آماری حداقل 50 میلیونی مواجه است باید در حد یک « مرکز » تعریف شود ؟
بنابراین نخستین گام برای ارتقای جایگاه روابط عمومی ، بازتعریف این واحد تعیین کننده در معادلات ساختاری است .
پیش تر ، « صدای معلم » پیشنهاد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی را در گزارشی ارائه کرده است . ( این جا )
تعریف و تبیین روابط عمومی در حد یک معاونت در چارت سازمانی می تواند نخستین گام در منطقی سازی ساختار ، بهره وری قابل قبول و به روزآمد کردن آن باشد به شرط آن که مسئولیت و مدیریت آن بر عهده یک مدیر باسواد و کاردان ، با شهامت ، توان مند و دلسوز قرار گیرد . ( این موضوع در همه بخش ها ، دوایر و نهادها مطرح است )
تجربه نشان داده بهترین و به روز ترین ساختار در غیاب مدیر متناسب با آن به ضد خود تبدیل شده و اساسا تحول را در سازمان بی معنا می کند و افکار عمومی را نسبت به آن بی اعتمادتر می کند .
( همان گونه که در تصویر بالا مشخص است ، یکی از کارکردهای روابط عمومی باید پرداختن به عنصر اعتماد ( TRUST ) باشد .
امروز سه شنبه سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در یادداشتی که به مناسبت روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر کرده به تشریح « روابط عمومی» و « جهاد تبیین» پرداخته است . ( این جا )
« صادق ستاری فرد » می نویسد : « با توجه به غبارآلود بودن دنیای امروز در عرصه جنگ روایت ها، کوچکترین اتفاق در یک سازمان یا نهاد به مهم ترین دغدغه امپراتوری های رسانه ای دشمن برای رسیدن به طرح ها و برنامه های آن تبدیل خواهد شد آنچه در این فضا برای روابط عمومی های سازمان و نهادهای انقلابی از درجه اهمیت ویژه ای برخوردار است توجه خاص به دغدغه ها و رهنمودهای پدرانه رهبر عزیز انقلاب است که به خوبی خط دشمن در عرصه رسانه ای را برای ما تبیین نموده است. خط حمله رسانه ای دشمن در تولید محتوای دروغ و انتشار اخبار غلط و تحریف عامدانه خدمات نظام بر کسی پوشیده نیست و اینجا خط مقدم مبارزه روابط عمومی ها و اجرای بی نقص جهاد تبیین است چرا که روابط عمومیها نقطه اتصال سازمان با مردم و رسانه ها و منبع و مرجع اصلی انتشار اخبار واقعی و صادقانه هستند. در واقع مهم ترین وظیفه روابط عمومی ارائه اولین و شفاف ترین روایت از سازمان و نهادهای مربوطه در راستای تبیین دستاوردها و موفقیت هاست و می طلبد که جایگاه ، ابزار و ماموریت ها متناسب با شرایط موجود بازبینی شود. ... »
پیشنهاد « صدای معلم » به آقای ستاری فرد آن است که ضمن تامل جدی بر تصویر فوق و نکات مطروحه و انطباق آن با وضعیت و هژمونی حاکم بر فضای سازمانی حاکم بر ستاد ، اعتمادسازی را نخستین و مهم ترین اولویت خود قرار دهد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بیشک نامگذاری یک روز بهعنوان روز روابط عمومی و ارتباطات در تقویم رسمی کشور ( 27 اردیبهشت ) یادآور اهمیت و نقش روزافزون صنعت روابط عمومی در دنیای کنونی است.
روابط عمومی که تنها یک شغل اداری عادی به شمار نمیرود بلکه بهعنوان یک دلمشغولی تماموقت گاهی مجبور میشوید تماموقت تان را به آن اختصاص دهید.
از روابط عمومی بهعنوان قلب تپنده مجموعهها مختلف یاد میکنند اما در آموزش و پرورش این عنوان چه جایگاهی دارد و روابط عمومیها در اداره کل و ادارات مناطق دقیقاً چه کاری را انجام میدهند؟
به عنوان کسی که یک تجربه کوتاه در یکی از ادارات آموزش و پرورش هرمزگان بهعنوان روابط عمومی دارم بارها گفتهام که وضعیت اطلاعرسانی و برقراری ارتباط میان معلمین، اولیا و دانش آموزان با ادارات چندان مطلوب نیست و مدیرکل آموزش و پرورش و روسای ادارات باید نگاه ویژهتری به این مسئله داشته باشند.
حکایت کپی برداری خبر توسط «کارشناسان روابط عمومی» و انتشار خبرهای غیرحرفهای شاید بزرگترین غفلت در این حوزه باشد که اعتماد را از مخاطبین و جامعه هدف روابط عمومی گرفته است. اگر روابط عمومی شفافسازی درستی از عملکرد داشته باشد و خبرنگاران و رسانههای مستقل را با گشادهرویی در دست داشته باشد ؛ نتیجه آن سودمندی آموزش و پرورش و جایگاه آن است.
کسانی که عنوان روابط عمومی را بر دوششان نهادهاند گلهمندیهای چون چند پست داشتن، کار زیاد، عدم امکانات لازم برای فعالیت اثربخش و نادیده گرفتن توسط مدیر مجموعه را همواره مطرح میکنند اما نظر به اهمیت فراوان روابط عمومی در معرفی عملکرد یک دستگاه و دریافت نظرات و صداهای مخاطبین باید برای رشد و بهبود وضعیت فعلی قدمهایی برداشت.
به نظر میرسد علیرغم همه حرفها و حدیثها در مورد جایگاه روابط عمومی ، عدم اعتقاد مدیر مجموعه بر نقش مهم روابط عمومی گره کار است و مدیران آموزش و پرورش با انتصاب شخصی که نه علاقه و نه مهارت دارد تنها برای خالی نبودن جایگاه، مسئولیت را از دوش خود برداشته و حتی نظارتی بر خبرها و گزارشهایی که معرف برنامهها و دیدگاه خودشان است نیز ندارند.
همچنان که شکل تهیه خبر مناسب با شرایط جامعه و ظهور شبکههای متعدد ارتباطی تغییرات چشم گیری داشته است شیوه نگارش کلیشهای و تکراری در زمینه برنامههای آموزش و پرورش موجب شده است سایت آموزش و پرورش علیرغم جامعه بزرگ معلمان و دانش آموزان و اولیا یکی از فراموششدهترین پایگاههای مورد توجه باشد.
علاقه مدیران به تعریف از خود و جلوگیری از انتشار انتقاد و صدای مخاطبین نتیجه عکس دارد و بدون تردید چنین مجموعهای رأی منفی را از نگاه بیرونی دریافت خواهد کرد.
آموزش و پرورش به عنوان یک مجموعه گسترده و بزرگ ظرفیت تولید خبرهای متنوع و گزارشهای درجه یکی دارد که نهتنها فرهنگیان را بلکه طیف وسیعی از جامعه را میتواند به خود جذب کند.
اگر روابط عمومی شفافسازی درستی از عملکرد داشته باشد و خبرنگاران و رسانههای مستقل را با گشادهرویی در دست داشته باشد ؛ نتیجه آن سودمندی آموزش و پرورش و جایگاه آن است.
به مناسبت روز روابط عمومی با نگاهی به 22 سایت خبری آموزش و پرورش هرمزگان و سایت اداره کل آموزش و پرورش این استان درمییابیم که جذابیتهای خبری اندک و صورت جلسه نشست ها متعدد هستند . متنهایی که روابط عمومیها را در دنیای مدرن ارتباطات برابر کاتب درباری و میرزا بنویس قرار میدهد و اگر نظرسنجی مستقلی در این زمینه صورت بگیرد نتیجه دلخواه مدیران نخواهد بود.
ببینده گان این سایت ها نه تازگی را در متن می بینید و نه استثنا و شگفتی و نه خبری از بزرگی موضوع یا حتی در برگیری موارد منتشر شده وجود دارد.
با حذف کامل خبرهای تکراری و بی فایده چون برگزاری جلسات داخلی که در بردارنده هیچ گونه ارزش خبری نیست شاید چشم کارشناسان و مدیران بر موارد نادیده گرفته شده بسیار در مسایل آموزش و پرورش باز شود و بدان بپردازند.
برگزاری جلسات تخصصی و آموزشی ویژه کارشناسان روابط عمومی، تامین امکانات اولیه ضروری برای کارشناس این حوزه و شناسایی موارد مورد نیاز جامعه فرهنگیان و دغدغه های روز می تواند در دراز مدت و با استمرار، جایگاه روابط عمومی ها را به عنوان یک مرجع اطلاع رسانی مورد قبول افکار عمومی در مسایل دستگاه تعلیم و تربیت قرار دهد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
موضوع صلاحیت حرفه ای معلمان مدت هاست که نُقل و نَقل محافل مربوط به حوزه تعلیم و تربیت است و در سند تحول بنیادین هم این موضوع به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است حتی رتبه بندی معلمان هم که در شرایط کنونی صرفا مسیری برای بهبود معیشت معلمان شده است قرار بود تا با زیرساخت توجه به صلاحیت حرفه ای، معلمان را ارزیابی کند و حال مسیرش تا حدی با هدفش فاصله گرفته است؛ علاوه بر آن آموزش معلمان و بهبود صلاحیت حرفه ای آنان نیازمند بازنگری است تا بتواند پاسخگوی تمام و کمال نیازهای معلمان در حین تدریس باشد و متناسب با شرایط و اقتضای زمانه پیش رود.
«محمد فقیری مدرس دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت» در مورد کم و کیف آموزش معلمان برای ارتقای صلاحیت حرفه ای آنها، چالش ها و فرصتها را مطرح و پیشنهادهایی هم داشته است که در ادامه آن را دنبال میکنیم.