در این سایت مصطلح بودن واژۀ معلم ، معلمان ، معلمین ، مرا واداشت تا ابتدا تفاوت بین آموزگار یا معلم را با دبیر یادآور شوم. رعایت معنای واژگان و یا حریم آنها حداقل برای آموزش و پرورشی ها باید اصلی قابل احترام باشد. بی دقتی ما به ساده ترین اشتباهات ، به مرور زمان ما را به انجام اشتباهات دیگر و بزرگتر ترغیب می نماید. هدف فقط کاربرد صحیح آن است. شاید این حساسیت را زیاد معقول نبینید ، اما به نظر می رسد اگر نامگذاری متفاوتی صورت گرفته است پس لابد دلیلی برای آن وجود داشته است، لذا لازم دیدم در این مقال ابتدا تفاوت این دو واژه را یادآور شوم .
پس تعریف هر یک :
آموزگار یا معلم کسی است که پیشه اش آموختن به دیگران است و آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت کار او به شمار می آید.
دبیر، از مراتب علمی آموزش و پرورش است. این مرتبه بالاتر از مرتبهٔ آموزگاری و پایینتر از مدرسی است. به آموزگار دبیرستان دبیر گفته می شود. (1)
بحث استعداد ، حیطه ای بسیار گسترده دارد و با مقوله هایی همچون خلاقیت ، مهارت و هوش و ذوق ، سنجیده می شود. لذا پرداختن به آن با استفاده از منابع گوناگون ، بحث را از هدف اصلی دور می ساخت پس فقط به تعریفی ساده از آن پرداخته و مابقی مطلب مورد نظر را پی می گیرم.
روزگاری معلمان و دبیران این سرزمین در کلاس درس ، با صفا و صمیمیتی دوست داشتنی یک کارکرد جذاب و ارزنده ای داشتند و آن کشف استعداد دانش آموزان و ترغیب و تشویق آنان با جملات جادویی و سِحرآمیز ملبس به محبت ، جهت توجه و اهمیت بخشی و پیگیری آن توانایی خاص بود. آنان توانایی های فردی دانش آموزان را می دیدند. زمانی که انشا می نوشتیم و سطور یا پاراگراف احساسی و هیجانی دانش آموزی ، توجه معلم را به خود جلب می کرد و به نوشتن موضوعاتی بیشتر او را تشویق می نمود. یا سرودۀ شعری مورد توجه قرار می گرفت. کشف این دنیای شیرین توانمندی برای برخی از دانش آموزان از آنان شاعر و نویسنده ای شهیر می ساخت. یا دانش آموزی که استعداد و مهارت خارق العاده ای در حل مسایل ریاضی داشت و تشویق و همراهی معلم و دبیر ، رضایت خاطر او را برای حل بیشتر مسایل جلب می نمود و ریاضی دان می شد. ما استعدادها را نمی بینیم ، کودکان را فقط برای مراقبت و محافظت از خطرات احتمالی در مهدکودک ها و حتی گاه در مدارس ، پاس می داریم. آنان از هر حیث رهایند
با توجه به تعریف استعداد یعنی : " توانائی بهره وری فوری از آموزش ، تعليم يا تجربه در آن محدوده مشخص از عملكرد است." (همان منبع) ، پس حین و بعد آموزش هر مطلبی که برانگیزندۀ ذوق و استعداد فرد است انتظار می رود دانش آموز با توجه به توانایی های ذاتی خود و ترکیب آن با تجربه های جدید ، به انجام کاری به جز امور روتین مدرسه دست بزند. نگاشتن متنی یا سرودن شعری ، ترسیم تصویری ، ساختن چیزی با ابزاری محدود و ساده و...... هر آن چیزی که ارزشمند و قابل تحسین باشد. هر سه نوع استعداد یعنی ذهنی ، حرکتی و حسی ، می تواند در دروس متفاوت توسط معلم و یا دبیر سنجیده ، پرورش و رشد داده شود، مهم تشخیص قابلیت های ناب دانش آموزان علاقه مند به فعالیتی بیشتر از تکالیف ساده و معمولی همیشگی در کلاس درس است.
عده ای تصور می کنند معلم و دبیر در کلاس درس فقط نقش یک مبصر را ایفا می کند سخت در اشتباهند. کلاسداری فن و مهارت متأثر از تجربه را نیاز دارد. آنان در کلاس درس لیدر و رهبر یادگیری اند. منتهی مراتب کدام معلم و دبیر؟
اصولا معلمان و دبیران برای نیل به اهداف کارکردی خود ، می بایست مقبولیت ، محبوبیت و موفقیت داشته باشند. یک معلم وقتی می تواند در کلاس درس به موفقیت اثرگذاری مثبت نائل آید که ابتدا مورد قبول دانش آموزان باشد. راه دل دانش آموز برای معلم جهت پذیرش با رفتار گرم و صمیمی او ممکن می گردد. دانش آموز نباید او را روبه روی خود که دارای قدرتی مافوق است ، تصور کند بلکه باید او را همراه خود که قصد یاددهی دارد باور کند تا عطش یادگیری اش هر دائم بیشتر و بیشتر گردد. اگر معلم و دبیر مورد پذیرش قرار گرفت محبوبیت هم خواهد داشت و اگر هر دوی این را داشته باشد موفقیت هم خواهد داشت.
امروز تعدادی از معلمان و دبیران کارکرد همراهی و همدلی برای کشف استعداد دانش آموزان خود را از دست داده اند و دانش آموزان تبدیل به موجوداتی گردیده اند که سررشتۀ خود اکتشافی و خودیابی آنان در وسط لوله ای که از هر دو طرف عامدا بسته است ، گیر کرده است. امروز همانند گذشته ، معلمان و دبیران به استعدادیابی دانش آموزان نمی پردازند چون دیگر چون سابق انشا نوشته نمی شود .
چون دیگر چون سابق پای تخته سبز یا وایت برد مسایل ریاضی و فیزیک به شکل سنتی حل نمی گردد. چون کتب کمک آموزشی هم معلمان و دبیران را برای تلاش بیشتر تنبل ساخته است و هم دانش آموزان با کپی برداری از کتب کمک آموزشی ، دیگر نیازی به توجه ذوق و استعداد و خلاقیت خود جهت پیشرفت ندارند. چون در این جامعه حتی کارکرد مدیران و وزرا به تبعیت همین سیستم کج مدار ، فلج گردیده است و مردم از یکدیگر کپی بر می دارند . آنان نیازی به دستگاه کپی بردار ندارند چون خودشان تبدیل به آن دستگاه شده اند.
افکار، مقالات ، دست نوشته ها ، پایان نامه ها ، مدارک تحصیلی و..... همه چیز قابل کپی برداری است. لذا به جای تلاش برای استعدادیابی و طی مسیر مشقت آمیز و دراز موفقیت ، با دست یازیدن به راه های میان بُر ، افراد موفق اند.
ما انتظار داریم که دانش آموزان کودک و نوجوان تقلب نکنند و حتی با جدّیت نسبت به هر نوع تقلبی در انجام تکالیف درسی و یا در امتحانات واکنش نشان می دهیم اما جسارتا بزرگترها استادکار تقلب شده اند.
به یاد دارید زمانی که برای بالا بردن امتیاز ارزشیابی ، همکارانی که بی مورد نمره می دادند تا درصد قبولی شان بیشتر شود ، یا مقالات کپی شده از روی اینترنت دانش آموزان را برخی دوباره کپی می کردند تا امتیاز تألیف بگیرند؟ یا در جلسات آزمون ضمن خدمت برخی رونویسی می کردند تا امتیاز مربوط را دریافت کنند و....مبنای کارکرد ما معلمان امروز بر کدامین تلاش بی منّت و یا خلاقیت مؤثر و یا همراهی با دانش آموزان ، قرار دارد؟
امروز برخی به جای شناساندن استعداد های ذاتی دانش آموزان که هنر کشف و هدایت آن معلم را برازنده است ، به ناله هایی بی امان از اوضاع معیشتی پرداخته و زندگی غالب آنان همین چهره گردیده است. معلم و دبیر شاغلانی ناتوان با درآمد زیر خط فقرند که همانند دانش آموزان ضعیف کلاس معرّف حضور همگان اند. حتی شاید برخی در کلاس درس به جای آموزش و تعلیم و تربیت صِرف نه انجام فعالیتی خارق العاده چون کشف استعداد دانش آموزان ، چرتکۀ زندگی پیش رو گذاشته اند و حساب و کتاب حقوق آخر بُرج خود را برای هزینه کرد یک ماه سر صاف می کنند. اولویت ها را مشخص و برای حسرت ها آه می کشند.
دیگر بهانه ها عبارت است از :
تعداد دانش آموز زیاد است. کلاس ها استاندارد نیست. مشکلات رفتاری دانش آموزان خارج از کنترل گردیده است. معلم و دبیر به حریم خودامنی دانش آموزان تجاوز می کند. کتب درسی پویا نیستند و سالیان درازی است که تدریس می شوند. مؤلفین کتب درسی خودسانسور و ثابت اند. حقوق معلم و دبیر خیلی پایین تر از سایر شاغلان است. تورم و گرانی بیداد می کند. مدیریت ها ضعیف است و موجب دلسردی می گردد. روحیه تعاون و همکاری در سیستم آموزش و پرورش صفر است. سخن مسئولین با عملشان همخوانی ندارد. وعده های دروغ بسیار است . آموزش و پرورش با جمعیت زیاد خود کمترین بودجه و توجه را دارد. آموزش و پرورش فقط در شعار انبیایی است. اعتراضات فرهنگیان رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است و عده ای به جرم تقاضای شرایطی مطلوبتر زندانی شده اند. هیچ نوع رفاه برای معلم اعم از حق بیمه ای کارآمد، حق سفر ، حق اسکان ، حق پاداش و... وجود ندارد.
آنانی که کم کار و غیرموفق اند قادر به پیمایش نردبان ترقی اند و فعالان ارزشگذار در حاشیه می مانند و دیده نمی شوند و.... که گاه ما معلمان مقصریم و بیشتر مسئولان که شرایط ناخواسته و یا نامناسب را بر ما تحمیل می کنند.
این موارد و بسیاری دیگر ، باعث گردیده است تا مقبولیت و محبوبیت و موفقیت معلم ، عقیم گردد و چهرۀ خردمندِ دلسوزِ مهربانِ معلم و دبیر به نقشی کم اثر تبدیل گردد. امروز دانش آموز و معلم در بحران هویتی شدیدی گرفتارند که هیزم آن را مدیران و وزرای ناتوان افروخته اند. تعلیم و تربیت تبدیل به آتش زیر خاکستری گردیده است که همۀ کارکردهای مناسب و مفید معلم و آموزش و پرورش را به عنوان دومین نهاد جامعه پذیری کودکان ، آرام آرام می سوزاند و به نیستی هدایت می کند. راستی به کجا می رود کاروان تعلیم و تربیت ما ؟!
تفاوت استعداد یابی در دو کشور آمریکا و کانادا با ایران
کشورهایی چون آمریکا و کانادا هنر کشف استعداد و پرورش افراد را دارند. آنان فرصت های طلایی شناسایی توانایی های بشری را از دست نمی دهند . در کشور خود برای جمعیت کودکان از همان سنین مهد کودک به طور سیستماتیک و هدف دار با ارائه اسباب بازی متنوع و انجام کارهای گروهی ، گرایشات و استعدادهای آنان را می سنجند و آن را تا استنباط خود فرد و برای مساعدت والدین ادامه می دهند. اما باز او را رها نمی کنند. امروز همانند گذشته ، معلمان و دبیران به استعدادیابی دانش آموزان نمی پردازند چون دیگر چون سابق انشا نوشته نمی شود
هدایت تحصیلی و تعقیب استعداد واقعی فرد با پرونده ای که از کودکی برای او در هر سطح تهیه شده است صورت می گیرد. آنان مرزی برای استعدادیابی و پرورش توانایی های خاص و ویژه افراد ندارند ، حتی آنان برای پرورش هر نوع استعدادی از سراسر جهان سرمایه گذاری می کنند. ظاهرا برای آنها آنچه که اهمیت دارد رشد علم و توسعه خرد در جامعه است و ملیت ها برای آنها مرزی محدود محسوب نمی شود و همۀ این اتفاقات در سرزمینی رخ می دهد که به نژادپرستی شهرت دارد و هنوز هم آپارتاید در آن موج می زند. اما با همۀ این اوصاف مهدِ جذب و جلب افکار و اندیشه و خلاقیت و نوآوری تمامی انسان های مستعد جهان است.
و ما استعدادها را نمی بینیم ، کودکان را فقط برای مراقبت و محافظت از خطرات احتمالی در مهدکودک ها و حتی گاه در مدارس ، پاس می داریم. آنان از هر حیث رهایند. در هر دوره ای همانند درخت خودرو اگر ویژگی های فردی ممتازی داشته باشند رشد کرده و خودی نشان می دهند اما مابقی در زیر سایۀ بی انگیزگی و رهاشدگی ، قادر به رشد و نمو نمی گردند. نه محتوای آموزشی و نه معلمان و دبیران و نه هیچ مرجع دیگری در شناسایی و جمع آوری استعدادهای ناب و یا نهفته ، تلاشی بعمل نمی آورند. آنان کودکان رهایند و رنگ تعلق از علم آموزی و هدایت شدگی ندارند. ما فرصت تنوع و قدرت انتخاب برای کسب مهارت و یا علاقه را برای آنان فراهم نمی سازیم. در مدارس ما هنر کالبدی مرده و بی روح است که ضرورتی برای گرایش بدان نیست. دانش آموزان ما حتی در مدارس خاصی چون نمونه دولتی و سمپاد عزا می گیرند که مثلا رشتۀ الکترونیک یعنی چه ؟ نرم افزار کامپیوتر یعنی چه ؟ شاید برای همین دانش آموزان ممتاز واقعی و یا دوپینگی فقط پزشکی و دندانپزشکی و مهندسی عمران و..... می خوانند چون کانالی برای کسب اطلاعات و یا استعدادیابی آنان وجود ندارد. فقر شناخت رشته های دانشگاهی باعث انباشت تعداد بیشتری در رشته های محدود می شود. دانش آموزان حتی برای انتخاب رشتۀ دبیرستانی عزا می گیرند. تکلیف دانش آموزان ضعیف مشخص است برو ته صف رشته ها. اما دانش آموزان ممتاز بلاتکلفند : کدام رشته را بخوانم و متأسفانه مرجعی برای یاری او نیست. برای همین امروز ما شاهد نمایش چهره ها نیستیم و شاید برای همین از خلاقیت ها خبری نیست و یا شایسته سالاری حاکم نیست!
تفاوت علم آموزی در عصر قدیم و جدید
در روزگار قدیم ، عصر بوعلی سینا و فارابی و زکریا رازی و پاستور و مادام کوری و اینشتین و نیوتن و...... خودِ فرد بنا به توانایی های ذاتی و گرایش و علاقه و استعدادش ، به دنبال علم در هر جایی می رفت و چهره ای شاخص می گردید. مشقت کسب علم و مشاهده و درک و شهود باعث صیقل روح و اندیشه و خرد و جسم آنان می شد. اما در روزگار جدید با فراهم شدن قرص دانش و دانلود کتب متنوع ، چنان آسایشی برپاست که حوصله و رغبت و گرایش به مطالعه از آن طریق ، فاجعه ای اسفبار است که این نشستن ها و عدم تحرک سلامتی روح و جسم را نیز به مخاطره می اندازد. اراده و همت والای افراد جهت کسب علم در گذشته با بی تعهدی و سستی و رخوت امروزی ها در دریافت لقمه های آماده ، مقایسه ای تأسف بار است. همانطور که تکنولوژی و رشد و توسعه صنعت، مردم را تنبل و وابسته و مستعد بیماری های بیشمار کرده است، راحتی دسترسی به دانش و اطلاعات و نفوذ کَلک و حُقّه در مدرک سازی برای نیل به اهداف جاه طلبانه ، نیز استعدادها و علایق کودکان را عقیم ساخته است.
پس معلم و دبیر بزرگوار
علیرغم تمامی دردهای بی درمان مزمن آموزش و پرورش که به تمامی اعضای آن اعم از معلم و دانش آموز و.....تزریق می شود،بیایید سوز و عشق خود را تنها حامی و هدایتگر کشف استعداد دانش آموزان را شعله ور نگه داریم و برای داشتن فردایی بهتر برای فرزندان خود و کشور ، به معرفی توانایی های آنان اهتمام ورزیم. بجز معلم و دبیر ، در کشور ما مرجعی دیگر برای کشف استعدادهای ناب دانش آموزان ، وجود ندارد. ما می توانیم با دقت در افعال آنان ، ویژگی های ممتاز آنان را پیگیر و برجسته سازیم. هر چند محدود و ناقص و ابتر اما کشور ما به این شناسایی ذخایر و گوهرهای ناب استعداد کودکان و نوجوانان نیازمند است.
1) از ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دستورالعمل میزان ساعت تدریس هفتگی شاغلین مشاغل طرح طبقهبندی مشاغل معلمان کشور
(مصوبه شماره 43075 / 91 / 220 مورخ 24 / 11 / 1391 شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی)
ماده 1- تجربه آموزشی مندرج در شرایط احراز مشاغل طرح طبقهبندی مشاغل معلمان کشور عبارت است از: خدمت تمام وقت در یکی از پستهای قابل تخصیص در مشاغل طرح طبقهبندی فوق که طبق حکم یا دستور کتبی مسئولین ذیصلاح وزارت آموزش و پرورش انجام شده باشد.
ماده 2- تجارب غیرمربوط تمام وقت دولتی (غیرآموزشی) مشمولین این طرح به میزان یک دوم تجارب آموزشی مربوط محاسبه و ملاک عمل قرار میگیرد.
ماده 3- خدمت تمام وقت متصدیان مشاغل مندرج در طرح مذکور به شرح زیر تعیین میگردد:
1- آموزگار، دبیر (راهنمایی یا سه سال اول دبیرستان)، دبیر (سه سال دوم)، هنرآموزی و مربی امور تربیتی مدارس/ 24 ساعت در هفته
2- مشاور واحد آموزشی/ 24 ساعت در هفته که حداقل 10 ساعت آن تدریس میباشد.
3- مراقب سلامت (مربی بهداشت)/ 30 ساعت در هفته.
4- مدیران و معاونین واحد آموزشی/ تمام ساعات رسمی مدرسه
ماده 4- از ساعات تدریس متصدیان مشاغل فوق با داشتن 20 سال سابقه تدریس یا مدیریت و یا معاونت یا رسیدن به سن 50 سالگی، چهار ساعت در هفته کسر خواهد شد.
تبصره 1- وزارت آموزش و پرورش میتواند خدمت مدیران و معاونین واحدهای آموزشی را به لحاظ عدم امکان استفاده از تقلیل ساعت کار به نحو مناسب جبران نماید (به ازای هر ساعت عدم استفاده از تقلیل ساعت کار، اضافهکار پرداخت نماید).
تبصره 2- در صورت عدم امکان استفاده آموزگاران از تقلیل ساعت کار وزارت آموزش و پرورش میتواند به طریق مناسب به ازای هر ساعت عدم امکان استفاده، پرداخت مبلغ یک ساعت حقالتدریس) جبران خدمت نماید.
تبصره 3- چنانچه زمان بهرهمندی از تقلیل ساعت کار در حین سال تحصیلی آغاز گردد، وزارت آموزش و پرورش میتواند به طریق مناسب (به ازای هر ساعت عدم امکان استفاده، پرداخت مبلغ یک ساعت حقالتدریس) جبران خدمت نماید.
ماده 5- ایام خدمت نظام وظیفه در صورتی که مستخدم طبق احکام رسمی به طور تمام وقت به انجام تدریس اشتغال داشته باشد، با تشخیص کمیته اجرایی طرح طبقهبندی مشاغل در زمره تجربه آموزشی قابل احتساب است در غیر اینصورت مشمول مفاد ماده 2 میباشد.
ماده 6- آن مدت از خدمت دولتی مستخدم که در جبهههای جنگ تحمیلی طی شده باشد، به عنوان سابقه تجربی قابل احتساب میباشد.
ماده 7- مدت اشتغال بانوانی که با استفاده از خدمت نیمه وقت بانوان به مدت یک سال، نصف کار هفتگی خود را تدریس نموده باشند، به میزان شش ماه برای تقلیل ساعت کار هفتگی محاسبه میشود.
ماده 8- مدت اشتغال به خدمت و کارآموزی ضمن خدمت که با رعایت مقررات مربوط بر حسب مأموریت از طرف وزارت آموزش و پرورش انجام یافته باشد و نیز مدت استفاده از بورسهای تحصیلی و مطالعاتی به شرط آنکه خدمت بعد از آن در یکی از پستهای قابل تخصیص در مشاغل طرح طبقهبندی مشاغل معلمان کشور صورت پذیرد، به عنوان تجربه آموزشی قابل احتساب است.
ماده 9- سوابق تجربی بخش غیردولتی شاغلین پستهای قابل تخصیص در طرح طبقهبندی مشاغل معلمان در صورت حصول شرایط ذیل با تشخیص کمیته اجرایی طرح طبقهبندی مشاغل قابل احتساب است.
الف- تجارب گذشته صرفاً در زمینه شغل مورد تصدی باشد.
ب- گواهی پرداخت حق بیمه یا کسور قانونی مربوط.
ج- گواهی انجام کار شامل تاریخ شروع، خاتمه و استمرار اشتغال
د- گواهی ثبت شرکت یا مؤسسه در مورد شرکتها و مؤسساتی که الزام قانونی برای ثبت آنها وجود دارد و یا ارایه مجوز تأسیس از مراجع ذیصلاح در مورد سایر موسسات حسب مورد.
ماده 10- دوران آمادگی به خدمت، ایام تعلیق، ایام عدم اشتغال (نظیر انفصال موقت، مرخصی بدون حقوق و...) به هر حال به عنوان تجربه قابل احتساب نمیباشد.
ماده 11- سوابق تجربی افرادی که برای مشاغل آموزشی در وزارت آموزش و پرورش استخدام شده یا میشوند لکن بعداً بر اساس نیاز وزارتخانه از وجودشان در مشاغل غیرآموزشی استفاده شده یا میشود، بر اساس لایحه قانونی راجع به استفاده کارکنان کادر اداری وزارت آموزش و پرورش که برای خدمت معلمی استخدام شدهاند (مصوب 17 / 9 / 1359 شورای انقلاب) محاسبه میگردد.
شناسنامه قانون
ماشین از حرکت میایستد. پیاده میشوم و بهسمت مزرعهای که روبهرویم قرار دارد میروم. یک مزرعهٔ بلال گسترده با یک مترسک وسط مزرعه میبینم. قدمهای استوارم را بهسمت مترسک حرکت میدهم. نزدیکش که میشوم، دستهای باز او بیشتر نمایان میشود. گویی نیاز دارد، آری، او نیاز دارد به یک آغوش گرم، به آغوشی که قلب چوبیاش در آن آرام گیرد.
به صورتش مینگرم و میگویم:
هر بامداد به عابرانی که از اینجا میگذرند، صبحبهخیر میگویی و در انتظار اینکه پاسخ تو را بدهند قلب چوبیات میشکند و هر غروب دور از چشم آدمها اشکهایت که مانند بلور است در تلاطم گندمزارها گم میشود و تو حتی در میان این انبوه پرندهها چه تنهایی!
مترسک لب باز میکند و سخن میگوید: «گواه باش که مرا برای ترساندن آفریدند؛ اما شاید من تشنهٔ عشق پرندهای باشم که سهمش از من گرسنگی است.»
پرسیدم: «آنقدر که اینجا تنها ماندهای از تنهابودن بیزار نشدی؟!»
گفت: «ترساندن دیگران و پرندهها کار من است که از آن لذت میبرم و هیچوقت بیزار نمیشوم.»
با خود فکر کردم و گفتم: «راست میگویی من هم یک بار چنین لذتی را تجربه کردهام.» او گفت: «نه تو اشتباه میکنی.» تنها، کسی میتواند از این کار لذت ببرد که درونش مانند من پر از کاه باشد. گفتم: «شاید تو درست میگویی؛ ولی هستند آدمهایی که درونشان از تکهسنگهای محکمی پر شده است.»
او گفت: «شما انسانها خیلی نادان هستید؛ قبل از اینکه به اینجا بیایم در مزرعهای بودم که آن را موریانه خورد؛ ولی شما من را برای ترساندن پرندهها ساختید. لعنت بر این حماقتتان.»
با تأسف سری تکان میدهم و از مترسک دور میشوم. چه روزگاری دارد این بیچاره!
کانال انشا و نویسندگی
مسیر غلطی که کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در جهت خلاف قانون برای شورای سنجش و پذیرش دانشجو و یا از طریق تهیه طرح های بر اندازانه قانون، ترسیم کرده است، تنها مسیر ناکار آمدی، ویرانی و تباهی دوره متوسطه و حذف تدریجی این دوره تحصیلی از نظام آموزش و پرورش و نابودی علم وفناوری در کشور را هموار خواهد کرد؛ زیرا در مدتی که نمرات سال سوم متوسطه قدیم و پیش دانشگاهی از تأثیر قطعی در پذیرش دانشجو خارج شد، چون دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی قصد شرکت در کنکور را داشتند، و دوره پیش دانشگاهی (بدون احتساب نمراتش در پذیرش دانشجو) جز اتلاف وقت برای آنان ثمری نداشت؛ لذا از حضور در کلاس ها خودداری کردند و عملا قبل از استقرار نظام جدید، دوره پیش دانشگاهی از نظام آموزش و پرورش حذف شده بود.
رقابت های سخت چند 100 هزار نفری بر سر تصاحب صندلی رشته های پزشکی دانشگاه های دولتی باعث شد، پدیده حضور نیافتن در کلاس های درس پیش دانشگاهی به پایه سوم نظام قدیم نیز سرایت کند، به گونه ای که اگر کلاسی بدون حل تست ها تشکیل می شد آن کلاس خالی می ماند.
پیشینه تمامیت خواهی مافیای کنکور و پیامدهای آن
این وضعیت نا هنجار از آنجا آغاز شد که با هدایت سرکرده مافیای کنکور، رأی ناکارشناسی دیوان عدالت اداری سبب گردید تأثیر قطعی 30 درصدی معدل که در سال های 93 و 94 (در مجموع دو پایه پیش دانشگاهی و سوم متوسطه قدیم) اعمال می گردید، طی سال های 95 ، 96 و 97 به صفر کاهش یابد. در نتیجه طی این سه سال اکثر داوطلبان با توجه به بی خاصیت شدن معدل، دروس رسمی این دو پایه را کنار گذاشتند و به معدل 10 تا 12 اکتفا کردند و همه انرژی خود را صرف تست زدن و یادگیری ترفندهای تست زنی کردند.
حذف تأثیر قطعی سابقه تحصیلی در سه سال گذشته فرصت طلائی بزرگی برای ثروت اندوزی مافیای کنکور بود که سرکرده آنها برای خود و اعضایش (مؤسسات آموزش کنکور) فراهم کرده بود؛ زیرا اکثر داوطلبان خواندن عمیق کتاب های درسی را رها کرده بودند و معدل پائین داشتند و آنها بهترین مخاطبان آنها بودند که با وعده کسب رتبه بالا در کنکوری که ضریب 100 درصدی دارد؛ قبولی در رشته پزشکی دانشگاه تهران و سایر دانشگاه های دولتی و یا رشته های مهندسی و حقوق در سایر دانشگاه های بدون شهریه، دام های خود را برای جذب پول های والدین آنها و داوطلبان مستقل پهن کردند و بعد از اعلام نتایج کنکور 97 پیش پرداخت های کلانی بابت انواع بسته های جادوئی سال 98 از آنها گرفته اند. حدود 50 سال است که نظام های آموزشی دنیا آزمون های چند گزینه ای (تستی) را به خاطر تأثیر منفی ذهنی آن از سنجش پیشرفت تحصیلی و مسابقات ورودی کنار گذاشته اند
البته مافیای کنکور به جز سال های 93 و 94 در مدت 35 سال از 37 سال پس از انقلاب اسلامی که کنکور و سئوالات چهار گزینه ای (تستی) حاکم مطلق نظام سنجش و پذیرش دانشجو بوده است، ثروت های باد آورده ای را به دست آورده اند که می توانند برای پخش آگهی های خود میلیاردها صرف تبلیغ کنند، اما نکته اساسی این است که آنها نتوانستند ادامه وضعیت آن دو سال ( 93 و 94) که تنها 30 درصد از 100 درصد ضریب تأثیر کنکور کاسته شد،را تحمل کنند و چون نمایندگان مجلس و آموزش و پرورش (دو قوه کشور، منهای وزارت علوم) در آن سال ها بر تأثیر قطعی معدل تأکید داشتند، سر کرده مافیا نیرنگ سوء استفاده از سومین قوه کشور (بخش دیوان عدالت اداری از قوه قضائیه) را به کار برد و موفق شد طی سه سال گذشته تأثیر قطعی معدل را حذف کند.
اکنون کار به آنجا رسیده که بسیاری از شاغلان لیسانس و حتی فوق لیسانس در وزارت بهداشت، وزارت علوم و آموزش و پرورش، همراه چند 10 هزار نفر پشت کنکوری های 5 سال گذشته جزو مشتریان آموزشگاه های تست زنی شده اند و چون بسیاری از آنها معدل بالائی ندارند و با گذشت زمان مطالب کتاب های درسی را فراموش کرده و توانائی ترمیم معدل را ندارند، با کمک مافیای کنکور به همه مسئولان ذیربط و نمایندگان مجلس فشار می آورند که دست از تأثیر قطعی معدل بردارند تا آنها بتوانند با دوپینگ ترفندهای تست زنی با استفاده از وعده های مافیا رتبه بالا در کنکور را کسب و به مراد خود برسند.
آموزش و پرورش باید متعهد شود از هم اکنون همه تمهیدات لازم در جهت تأمین حداکثری امنیت سئوال های امتحانی، استاندارد بودن آن و رعایت همه سطوح یادگیری در طرح سئوال، اسکن اوراق امتحانی دانش آموزان در مبدأ و تصحیح الکترونیکی اوراق امتحانی توسط گروه سه نفری معلمان امین را فراهم نماید. البته در این راه نمایندگان مجلس بایستی بودجه مورد نیاز آموزش و پرورش را تأمین کنند از طرفی، مافیائی که سالانه حدود 20.000 میلیارد تومان در آمد دارد، حاضر است طی یکی – دو ماهی که مسئولان در حال تصمیم گیری در باره کنکور سال آینده هستند، بسیار بیشتر از دو میلیارد تومان خرج کند و همه افراد مؤثر را بسیج نماید تا با نمایندگان ملاقات کنند، تلفنی پیام دهند و یا تلفن همراه آنان را پیامک باران نمایند و بخشی از هزینه راصرف دستمزد کامنت گذاران ذیل مقاله ها و یادداشت های مخالف کنند و به هر ترتیب ممکن نگذارند تأثیر قطعی معدل تصویب شود، زیرا در غیر این صورت نمی توانند به محدوده وعده های خود و دور تر از آن وعده ها عمل نمایند.
این مسئله هر سال که می گذرد پیچیده تر و حل آن دشوار تر می شود و اگر تأثیر قطعی معدل در کنکور برای سال 98 کلید نخورد، در سال آینده و سال های بعد دشوار تر و امکان ناپذیر تر خواهد شد و بدین منوال بوده که 11 سال است وزارت علوم وعده سال های آینده را می دهد، چون می داند اجرای قانون هرسال دشوارتر می شود و این کار خیانت بزرگترین سازمان مافیائی کنکور است که سکان تصمیم گیری را در دست دارد و همه سعی خود را کرده و می کند که کسی به دنبال درس خواندن عمیق و کسب معدل بالا نرود و اصولا کسب معدل بالا کاملا از ارزش بیفتد تا کنکور الی الابد با تأثیر صد درصدی برای همیشه باقی بماند .
برای مافیای پول پرست هیچ اهمیتی ندارد که کشور با انبوهی از دیپلمه های کم سواد دارای معدل های 10 تا 12 مواجه شودکه هر سال به طور فزاینده ای به تعداد آنها اضافه و از معدل های 17 تا 20 هر سال کاسته می شود و علم و فناوری واقعی در کشور رو به زوال می رود.
نیرنگ جدید سرکرده مافیای کنکور
سرکرده مافیای کنکور برای جلوگیری از افزایش ضریب تأثیر قطعی سابقه تحصیلی نیرنگ جدیدی را مطرح کرده است؛ مبنی بر این که: اگر ضریب تأثیر قطعی سابقه تحصیلی افزایش یابد داوطلبان منطقه 3 ضرر می کنند، بدین وسیله با نقاب دروغین عدالت آموزشی می خواهد این گونه القا کند که افزایش ضریب تأثیر قطعی معدل برای داوطلبان مناطق محروم خوب نیست و به این وسیله بخش قابل توجهی از مردم کشورمان را علیه افزایش ضریب تأثیر قطعی معدل تحریک کند، حال آن که همان ضوابطی که در مناطق سه گانه کشور برای کنکور هست برای سابقه تحصیلی هم هست، سئوالات کنکور برای همه داوطلبان یکسان است و سئوالات امتحانات نهائی نیز برای همه داوطلبان یکسان است. معلمان سه منطقه، مدارس سه منطقه و کتاب های درسی سه منطقه چه برای کنکور، چه برای امتحانات نهائی یکسان است، سهمیه های پزشکی و یا سایر رشته های پر طرف دار در هر منطقه ثابت است و داوطلبان مناطق دیگر نمی توانند تصاحب کنند و اگر چنین باشد این کنکور است که ناعادلانه است و باید ضریبش کاهش یابد که چنین نشود.
اتفاقا باید گفت ضریب تأثیر 100 درصدی کنکور است که برای داوطلبان منطقه 3 سبب بی عدالتی می شود چون مناطق 1 و 2 به انواع آموزشگاه ها و کلاس های کنکور رنگارنگ دسترسی دارند ولی داوطلبان منطقه 3 خیلی محدود به این کلاس ها دسترسی دارند و اگر هم دسترسی داشته باشند مشکلات مالی آنها مانع پرداخت شهریه این کلاس ها و شرکت در آزمون های آنهاست بنابر این هر چه از ضریب تأثیر کنکور بیشتر کاسته و به ضریب تأثیر سابقه تحصیلی افزوده شود، جوانان مناطق محروم سود بیشتری می برند. به همین منظور جوانان این مناطق همه تلاش خود را به کار می برند تا با افزایش معدل خود در امتحانات نهائی بتوانند مزیت کسب کنند و در برخی کلاس ها و آزمون هایی که برای دارندگان معدل بالا رایگان است، استفاده کنند. نیرنگ بازان حامی کنکورِ تمامیت خواه عادت دارند ضد ارزش را ارزش و ارزش را ضد ارزش جلوه دهند.
پیشنهاد عادلانه برای همه داوطلبان (معدل های بالا و پائین)
اینجانب به عنوان پژوهشگری که در 17 سال گذشته بیشترین تحقیق را در روش های سنجش و پذیرش دانشجو انجام داده است و مقاله ها و یادداشت های متعددی از دست آوردهای خود را منتشر نموده، پیشنهادی به شرح زیر ارائه می کنم که ضمن این که نظر نمایندگان مجلس مبنی بر لغو تأثیر قطعی معدل در کنکور سال 98 تأمین می شود، همه داوطلبان کنکور سال 98 با ویژگی های مختلف بتوانند به نسبت تلاش خود بهره ببرند؛ چه آنها که زحمت مطالعه عمیق کتاب های درسی را کشیده اند و معدل های بالاتر از 15 را کسب کرده اند؛ چه داوطلبانی که بیشتر بر روی تست ها کار کرده و خواهند کرد ولی دارای معدل کمتر از 15 هستند:
الف- معیارهای سنجش آموزش و پذیرش دانشجو برای سال 1398
1- رأی قبلی شورا مبنی بر تأثیر قطعی معدل در کنکور سال 98 لغو می شود.
2- نمرات امتحانات نهائی (در مجموع پایه سوم و پیش دانشگاهی نظام قدیم) با ضریب تأثیر مثبت 60 درصد.
3- نمرات امتحانات نهائی پایه دوازدهم نظام جدید با ضریب تأثیر مثبت 55 درصد.
4- نمرات کنکور سراسری با توجه به بندهای 2 و 3 با ضرائب40 تا 45 درصد.
توضیح مهم 1-لازم به یادآوری است طی سال های 54 تا 57 (در رژیم گذشته که آموزش و پرورش از حداقل امکانات در برگزاری امتحانات نهائی و سئوال استاندارد بهره داشت) تنها معدل (نه 10 درس) سال آخر متوسطه به طور قطعی به میزان 60 درصد در پذیرش دانشجو تأثیر داشت و برای کنکور ضریب 40 درصدی اعمال می شد؛ اما متأسفانه وزارت علوم پس از انقلاب اسلامی ناجوانمردانه و یکجانبه، ضریب 60 درصدی سابقه تحصیلی را در پذیرش دانشجو به طور کامل حذف کرد. اکنون در برابر ظلم بسیاری که در 35 سال گذشته از طریق حذف تأثیر سابقه تحصیلی به مردم، به نظام تعلیم و تربیت و به علم وفناوری در کشور روا داشته، انتظار می رود، حداقل ذکات ثروت زیادی که نا روا کسب کرده را بپردازد و پیشنهادهای نگارنده را که عین عدالت است جامه عمل بپوشاند.
توضیح مهم 2- از یاد نبریم که حدود 50 سال است که نظام های آموزشی دنیا آزمون های چند گزینه ای (تستی) را به خاطر تأثیر منفی ذهنی آن از سنجش پیشرفت تحصیلی و مسابقات ورودی کنار گذاشته اند. خوشبختانه در کشورمان پژوهشگران و آگاهان زیادی هستند که نسبت به آسیب های کنکور و سئوالات چهار گزینه ای بارها هشدار داده اند و در باره این نوع سئوالات از تعابیر سندرم، سم مهلک، و خطرناکتر از مواد مخدر مغز و ذهن جوانان یاد کرده اند؛ بنابر این برای این کنکور بی ارزش و ضد ارزش ، این همه ارزش و بهای کاذب قائل نشوید، که حتی روز کنکور را روز بزرگترین رویداد علمی کشور بنامید. در حالی که در دنیا روزانه 10 ها و صدها اختراع و اکتشاف علمی بزرگ روی می دهد، آنها حتی ادعای رویداد کوچک علمی هم ندارند، اما شما یک آزمون ناهنجار نامعتبر (فارغ از هر ویژگی استاندارد) برگزار می کنید و نام آن را می گذارید:
«بزرگترین رویداد علمی کشور»!!!
مطمئنا ارزش علمی نتایج سئوالات تشریحی در امتحانات نهائی دو درس دو ساعته با همین استانداردهای موجود از ارزش علمی نتایج کنکوری که از 30 درس در مدت همان 4 ساعت برگزار می شود به مراتب بیشتر است، اینقدر به سئوالات کنکور ننازید و برای آن ضریب بالاتر از سابقه تحصیلی قائل نشوید.
ب- معیارهای سنجش آموزش و پذیرش دانشجو برای سال 1399
1- نمرات امتحانات نهائی (در مجموع پایه سوم و پیش دانشگاهی نظام قدیم) با ضریب تأثیر قطعی 60 درصد.
2- نمرات امتحانات نهائی پایه های یازدهم و دوازدهم نظام جدید با ضریب تأثیر قطعی 60 درصد.
3- نمرات کنکور سراسری با ضریب تأثیر 40 درصد.
ج- معیارهای سنجش آموزش و پذیرش دانشجو برای سال های 1400 تا 1410
1- نمرات امتحانات نهائی (در مجموع پایه سوم و پیش دانشگاهی نظام قدیم) با ضریب تأثیر قطعی 85 درصد.
2- نمرات امتحانات نهائی پایه های یازدهم و دوازدهم نظام جدید با ضریب تأثیر قطعی 85 درصد.
3- نمرات کنکور سراسری ( منحصر به سئوالات هوش و استعداد تحصیلی) با ضریب تأثیر 40 درصد.
البته آموزش و پرورش باید متعهد شود از هم اکنون همه تمهیدات لازم در جهت تأمین حداکثری امنیت سئوال های امتحانی، استاندارد بودن آن و رعایت همه سطوح یادگیری در طرح سئوال، اسکن اوراق امتحانی دانش آموزان در مبدأ و تصحیح الکترونیکی اوراق امتحانی توسط گروه سه نفری معلمان امین را فراهم نماید. البته در این راه نمایندگان مجلس بایستی بودجه مورد نیاز آموزش و پرورش را تأمین کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شاعري قصیدهای نزد صاحب بن عبّاد آورد که هر بيت آن از ديواني و هر معني آن زاده طبع سخندانی بود.
صاحب به او گفت: براي ما عجب قطار شتري آوردهای که اگر کسي مهارشان را باز کند هر يک به گلّه ديگري بگرايد.
این مطلب حکایت این روزهای کارشناسان روابط عمومی آموزش و پرورش مناطق 22 گانه هرمزگان است.
هر خط خبر از وب سایتی و هر پیام تبریک و تسلیت از مدیری در سراسر فضای مجازی کنار هم گذاشته می شود تا فرآیند اطلاع رسانی برای فرهنگیان این استان تنظیم شود! سخن بر سر موضوع اطلاع رسانی روزانه معلمان هرمزگان است که دغدغه ها و نیازها و اولویت ها نادیده گرفته می شود
هر چند بسیاری از روابط عمومیها اطلاعرسانی را بهکل تعطیل نمودهاند اما همان روند میرزا بنویس و کاتب درباری نیز به هزار دلیل به کپی کاری و نوشتن از روی دست دیگران بدل شده است.
بدون تردید روابط عمومی و بهرهگیری از فنون ارتباطی مناسب یکی از عوامل اثرگذار در معرفی یک دستگاه و مجموعه فعالیتهای آن است.
روابط عمومی با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی شبکهای از مخاطبین را در اختیار میگیرد و با رعایت اصول حرفهای در این حوزه به شفافسازی فعالیتها و بهبود روابط افراد در یک دستگاه میپردازد.
بیش از نیمقرن از عمر روابط عمومی در کشور میگذرد و نوشتهها زیادی پیرامون فعالیت روابط عمومی و شرح وظایف آن نیز منتشر شده است.
یکی از جنبههای مهم کاری واحد روابط عمومی ارتباطگیری با رسانهها و یا بازتاب عملکرد مجموعه در وبسایت رسمی مجموعهاش می باشد.
در این بین آموزش و پرورش بهعنوان یکی از پرمخاطبترین نهاد اجتماعی و ماهیت برنامههای همهگیر تربیتی و آموزشی در بین سطوح جامعه شاید بیش از بیش مورد توجه باشد.
مستندات جمعآوریشده در زمینهٔ کپیبرداری مطلق از نوشتههای دیگران توسط کارشناسان روابط عمومی ادارات و مناطق آموزش و پرورش هرمزگان نشان میدهد که در سالهای گذشته شیوه نگارش کاملاً غیراصولی بوده و در اقدامی غیرحرفهای مسئولان روابط عمومی در مناطق هرمزگان خبر یک مناسبت یا رویداد را از دیگر وبسایتها یا خبرگزاریها بهطور کامل کپی کرده و در سایت خود درج مینمایند، در این میان تنها نام گوینده خبر به مدیر منطقه یا اداره خود تغییر میدهند.
هر چند طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه هرگونه کپی برداری ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد اما سخن بر سر موضوع اطلاع رسانی روزانه معلمان هرمزگان است که دغدغه ها و نیازها و اولویت ها نادیده گرفته می شود.
بهعبارتیدیگر خواننده خبر یا گزارشی را میخواند که برای شهری دیگر و شخصی دیگر تنظیم شده است.
گواه این مدعا رصد وبسایت ادارات یا پورتال اداره کل آموزش و پرورش هرمزگان است، اتفاقی عجیب که در هر روز یا هفته تکرار میشود بیآنکه جریانی موجب سد راه این اقدام غیراخلاقی باشد.
خبری که باید با رعایت اصول حرفهای خبرنویسی و باهدف اطلاعرسانی تنظیم شود به یک برداشت غیرمسئولانه تبدیل میشود و خوانندگانی اگر هم داشته باشد چیزی عایدشان نمیشود.
بدون هیچگونه تردیدی نگاه مدیران رده بالاآموزش و پرورش به این حوزه سبب عدم کیفیت یا ارتقای شاخصهای خبررسانی و پاسخگویی است.
درحالیکه بسیاری از روسای ادارات شهرستانها و مناطق هرمزگان کپی از خبرها، پیامهای تبریک و تسلیت و هر نوع نوشتار مکتوب را عادی میپندارند نمیتوان توقع بهبود و رشد را به انتظار نشست.
در این زمینه نیازمند دید روشنفکرانهتری از آنها هستیم تا توجه و همت خود را معطوف بر بهبود وضعیت رسانهای و شفافسازی فعالیتها و برنامهها بگذارند و احترام به حقوق مخاطبین در اولویت قرار گیرد.
امید که توجه به سهم همه فرهنگیان در مدیریت علمی و پرورشی جامعه برای مدیران بیشتر مورد تأکید قرار گیرد و با شفافسازی در همه عرصههای این دستگاه تربیتی بدبینی و بدگمانیها کاهش یابد.
از این وب سایت ها کدام به روز است! در حوزه مدیر کل
و یا حوزه معاونت ها!
اینها هم که جای خود دارند ... تنها چند روابط عمومی و مدیر موفق عمل می کنند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور درباره ضرورت پاسخ گویی به رسانهها به جای شکایت توئیتی را در شبکه های اجتماعی منتشر کرده است .
« صدای معلم » امیدوار است تا پاسخ گویی و مهم ار آن توجه کافی و لازم به " منشور حقوق شهروندی " که مورد تصویب همین دولت است راهنمای عمل همه مقامات و دولت مردان به ویژه مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد .
در حوزهي تعليم و تربيت اسلامي، اولين كسي كه با روش منظم و تشكيل كلاس درس، با گوناگوني مواد و علوم درسي، و به كارگيري شيوههاي خاص با گستردگي زياد، به امر تربيت شاگردان همت گماشت، حضرت امام جعفرصادق (ع) است که به سبب این ویژگی ها رغبت مسلمین به فراگیری علم را بیشتر نمود (مرکز مطالعات اسلامی، ۱۳۸۴) .
از طرف ديگر، در عرصه تعليم و تربيت، دير زماني نميگذرد كه مكتبي عقيدتي و فكري، به نام مثبت گرایی (پوزيتيويسم) در غرب ظهور يافته كه ريشههاي اصلي آن را ميتوان از دوران (رنسانس) به بعد جست و جو نمود.
نمايندگان اين مكتب با توجه به ابراز عقايدي خاص، توانستند، نگرش انسانها را نسبت به جهان هستي، معرفت انساني وخود انسان به طور كلي عوض كنند و به زعم خود در حوزه ي تعليم و تربيت آدمي نو پرورش دهند و جهاني نو را بسازند(مصباح ، ۱۳۸۸ ) .
در این راستا نویسنده تلاش دارد با طرح این سوال اصلی که شیوههای شاگرد پروری از منظرامام صادق(ع) و مکتب پوزیتیویسم چیست ؛ به مطالعه و مقایسه ی آراء امام صادق (ع) با آراء تربیتی اندیشمندان مطرح پوزیتیویسم در حوزههای گوناگون حقیقت انسان، اهداف تربیتی، برنامه و روش تربیتی از منظر هر کدام از این دو مکتب پرداخته و سپس بحث و نتیجهگیری لازم رادر این خصوص به عمل آورد.
در جهان معاصر، مکاتب فلسفی متعدّدی از جمله مکتب پوزیتیویسم در انواع افراطی، منطقی و … به وجود آمدهاند.این مکتب به نحوی در حوزه تعلیم و تربیت جهان بشری تأثیرگذار بوده و در برنامههای تعلیم و تربیت توانسته است،اهداف خود را به نحوی، به منصّهي ظهور برساند و اساسا نتایج آن مقولههای آسایش و آرامش روحی و روانی انسانی و سعادت بشر را تحتالشعاع خود قرار داده است مُنتهی این مکتب فکری با انتقادات و چالشهایی روبه رو است که تأمل و دقّت نظر در آن به ویژه در حوزهي تعلیم و تربیت و آراء تربیتی اندیشمندان برجستهي این مکتب از اهمیّت ویژهای برخوردار است.
از طرفی با تأمّل در مکتب تربیتی امام جعفر صادق (ع) در مییابیم که ما، در حوزهي تاریخ و فلسفهي تعلیم و تربیت، از بنیانهای فکری عظیم و غنی برخورداریم که نیازمند توصیف و تحلیل بیشتری بویژه در حوزههای معرفتشناسی، انسانشناسی و ارزشهای اخلاقی میباشند.
در این کتاب از منابع مرتبط با امام صادق (ع) نظير: تحف العقول، من لايحضره الفقيه، الارشاد، بحارالانوار، مشكاه الانوار،اصول كافي و ساير منابع ديگر و كتب احاديث و روايات استفاده شده است.
همچنين از كتابها و منابع مرتبط با مكتب پوزيتيويسم مانند: سير حكمت در اروپا، تاريخ فلسفه غرب، سير آراي تربيتي در غرب، درآمدي بر فلسفه علم، و منابعي كه در مورد فلسفه غرب تدوين گردیده ،بهره گرفته شده و مختصرا به آنها اشاره شده است .
با توجه به اينكه راهبرد تحقيق كيفي بوده و شيوه كار تحقيق كتابخانه اي ميباشد و همچنين روش تحليل محتوا در رويكرد تحقيق حاضر به كار گرفته شده است، لذا درجمعآوري اطلاعات از اسناد و مدارك مكتوب استفاده و مورد مقایسه قرار گرفته اند.
منابع استفاده شده در اين تحقيق بدين شرح است:
الف: منابع و ماخذ در مورد امام جعفر صادق (ع) به دو دسته قابل طبقهبندي است:
۱- منابع دست اوّل ؛ منابعي است كه به لحاظ زمان و تاريخ، نگارش آنها به دوره و زماني كه امام صادق (ع) ميزيسته نزديك بوده است. همچنين تدوين احاديث و روايات و نوشتهها در مورد ايشان، از قديميترين اسناد و منابعي است كه دردسترس ميباشد، نظير: تحف العقول تأليف ابن شعبه حّراني و من لايحضره الفقيه اثر شيخ صدوق، كتاب مشكاه الانوارفي غررالاخبار اثر حسن بن فضل بن حسن طبرسي و كتاب الارشاد تأليف شيخ مفيد و … .
۲- منابع دست دوّم ؛ منابعي است كه نويسنده براي نگارش آنها از منابع دست اوّل استفاده و به آنها استناد جسته است نظير: پرتوي از زندگاني امام صادق (ع) اثر عليدوست خراساني و زندگاني چهارده معصوم (ع) اثر عمادزاده و كتاب خاندان وحي اثر قرشي و كتابهاي علم الحديث، تاريخ حديث و درايه الحديث كه از تأليفات مدير شانه چي ميباشد.
ب: منابع و كتابهاي مرتبط با مكتب پوزيتيويسم، اين منابع نيز دو دسته ميباشند:
۱- منابعي كه در مورد تاريخ مكاتب فلسفه غربي نگاشته شدهاند مانند: تاريخ فلسفه كاپلستون، كتاب مكتبهاي فلسفي از يونان باستان تا امروز اثر پرويز بابايي، كتاب سير حكمت در اروپا اثر فروغي، كتاب فلسفه اثر براين مگي و … .
۲- منابعي كه در مورد آراي و انديشههاي تربيتي در غرب نگاشته شده مانند اثر فردريك ماير، كتاب مكاتب فلسفي وآراي تربيتي اثر جرالد گوتك و كتاب سير آراي تربيتي در غرب اثر مرحوم كاردان و … .با اين توضيح كه مطالب گردآوري شده پيرامون مكتب امام جعفر صادق (ع) و مكتب پوزتيويسم نخست سَند نويسي شده و سپس با توجه به روش تحقيق كيفي، ضمن مطالعه مجدد اسنادجمعآوري شده به اعمال مطالعه تطبيقي و مراحل چهارگانه جرج زد. اف . بردی شامل: توصيف، تفسیر ، همجواري ، مقايسه جهت روشنسازي وجوه تشابه وتفاوت در اين دو مكتب تربيتي، مورد عنايت قرار گرفته است.
اهداف تالیف کتاب
از جمله اهداف مد نظر نویسنده، اخذ رای تربیتی از سیره ی قولی و فعلی امام صادق(ع) به عنوان بنیان گذار و نماینده ی اصلی مکتب تشیّع به طور انسجام یافته میباشد چرا که با توجه به بررسی های به عمل آمده مقولاتی همچون آراءتربیتی، مفاهیم انسان شناسی، برنامه تربیتی و اهداف تربیتی به وضوح و کاملا طبقه بندی شده تا کنون ارائه نشده و در این کتاب سعی در اخذ نظریات مرتبط با مفاهیم مذکور شده است.
از طرفی دیگر اینکه نظریات مکتب جعفری (ع)، ریشه در نظریات مکتب الهی (اسلام) دارد مضافاً بر اینها،تا عصر امام صادق(ع) راه و رسم تعلیم و تربیت،منظوم نبوده و علوم گستردگی لازم را در حوزه هاوشاخه های مختلف در بین مسلمین نداشته است.تبیین آرائ مکتب جعفری(ع) واخذ رأی تربیتی جهت استفاده بهتردر آموزش وپرورش کنونی از دیگر اهداف مد نظر نویسنده بوده است.
امّا چرا مثبت گرایی؟
ریشه های اصلی تفکرات و اندیشه های این مکتب،اساسا رگه هایی از مکاتبی هم چون امپریسیزم، لذّت گرایی، ماتریالیسم ،اومانیسم،واقع گرایی،تجربه گرایی و پراگماتیسم و اکثر مکاتب الحادی دارد.
اندیشمندان مطرح مکتب مثبت گرایی،اندیشه هایی آمیخته با نظریات و اندیشه های مکاتب مذکوردارند.نویسنده بدین جهت در صدد مقایسه ی نظریات این دو مکتب بر آمده است تا بتواند هدف اصلی که همان ترسیم راه اصلی آموزش و پرورش در چهار مقوله ی آراء تربیتی،انسان شناسی،اهداف تربیتی،برنامه ی تربیتی میباشد،برسد.
در کتاب حاضر دو مدل از تعلیم و تربیت مقایسه و ارائه شده ،که امید است دست اندرکاران حوزه ی تعلیم و تربیت ضمن بهره گیری از کتاب مذکور در تربیت نسل های آینده،سره را از ناسره بازشناخته و به تربیت متعالی انسان،بیش از پیش دست یابند.
مطالب کتاب در هشت فصل تنظیم شده اند:فصل اول با عنوان « اشاره به منابع مطالعاتی و پاره ای تعاریف » است و به نوعی اطّلاعات مطالعاتی در اختیار خواننده قرار میدهد.
در فصل دوم با عنوان مکتب تربیتی امام صادق(ع) ابتدا به سیر تحول تاریخ فکری،عقیدتی،علمی،سیاسی دوران حیات امام صادق (ع) پرداخته شده است.
به طورکلی آراء ایشان راجع به جهان هستی،علم، فلسفه و دین و سپس آراء تربیتی، انسان شناسی، مفهوم تربیت و اهداف ربیتی و برنامه و روش تربیتی مفصل تبیین گردیده است.
فصل سوم با عنوان مثبت گرایی،به نحوه ی شکل گیری این مکتب،سیر تحول فکری تاریخی،آراءمکتب مثبت گرایی و نظرگاه های مثبت گرایان راجع به علم و فلسفه و معرفت شناختی،و پاره ای اعتقادات به طور کلی پرداخته شده است.
در فصل چهارم کتاب آراء تربیتی اندیشمندان مطرح مکتب مثبت گرایی آمده است.
فصل پنجم با عنوان بررسی اهداف،برنامه و روش تعلیم و تربیت از منظر مثبت گرایی به طور مفصّل تشریح و تبیین گردیده است.
فصل ششم کتاب تحت عنوان تبیین مقولات اساسی دو مکتب میباشد که در این فصل نویسنده ضمن طرح سوال، مقولات آراء تربیتی،حقیقت انسان،اهداف تربیتی،برنامه ی تربیتی را در دو مکتب تحلیل و تفسیرنموده است .
فصل هفتم با عنوان اشتراکات و افتراقات دو مکتب آمده است،در این فصل جهت تعمیق ذهن خواننده بر شناخت هرچه بهتر دو مکتب و پرهیز از یک سونگری افراطی،وجوه اشتراک و افتراق دو مکتب آمده است.
فصل هشتم با عنوان نتیجه گیری است که نویسنده ی کتاب نتایج حاصل از نوشته های فصول را به تفصیل شرح داده است.
مولف از همکاری و مساعدت انتشارات سخنوران و آقای محمد جواداصفهانی و سرکارخانم جاویدی و همکاران ایشان و آقای دکترسعید خرم رویی در آماده سازی و چاپ کتاب کمال تشکر دارد.
نویسنده :
محمد باقر شیبانی : چاپ: 1393 تعداد صفحه: 244
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
« صدای معلم » در 27 شهریور ماه 97 در گزارشی نسبت به حذف گروه های آموزشی در مناطق و نواحی با چراغ خاموش هشدار داد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
" هر چند عملکرد نادرست ، ناقص و غیراثربخش بسیاری از این گروه های آموزشی که حتی قادر به یک ارتباط گیری ساده با معلمان در یک حوزه محدود نبوده اند موجب گردیده است تا اهدافی که برای این گروه های علمی و تخصصی تدوین شده اند تحقق پیدا نکند و متاسفانه جایگاهی برای گروه های آموزشی به عنوان " نهاد منتخب معلمان " تعریف و تبیین نگردد . انتصاب سر گروه ها توسط مدیران مناطق آنان را غیرپاسخ گو و مسئولیت گریز هم کرده است
گزارش ها و اخبار رسیده به « صدای معلم » حاکی از آن است با توجه به کمبود شدید معلم و سونامی بازنشستگی قرار است تا معلمان شاغل در گروه های آموزشی به مدارس رفته و اگر نیرویی مازاد بود در گروه های آموزشی ادامه کار دهد .
اگر چه این موضوع به صورت مکتوب و یا مستند به مناطق و یا نواحی ارسال نشده است اما این اقدام نانوشته ؛ ته مانده کیفیت آموزشی را در این نظام آموزشی ناکارآمد مورد تهدید جدی قرار داده و امید به اصلاحات و تحول آموزشی را از بین خواهد برد .... "
شنبه 31 شهریور مدیر صدای معلم در نشست ویژه خبری وزير محترم آموزش و پرورش که به مناسبت آغاز سال تحصیلی و اعلام اهم برنامههای سال جدید با حضور خبرنگاران در مدرسه تاریخی و ماندگار " دارالفنون " برگزار شد در بخشی از پرسش های خود نسبت به وضعیت گروه های آموزشی هشدار داد . ( این جا )
در این گزارش مدیر صدای معلم خطاب به وزیر آموزش و پرورش چنین گفت :
" نسبت به حذف و اجرا نشدن مواد این آیین نامه به ویژه ماده 5 و نبود انتخابات آزاد برای انتخاب سر گروه هشدار می دهم .
به گروه های آموزشی در جریان سونامی کمبود معلم در آموزش و پرورش کاری نداشته باشید و دموکراسی را در نهادهای منتخب معلمان اجرا کنید ... "
خوشبختانه آقای بطحایی به قول خود عمل کرد و صدای معلم در این مورد از ایشان تشکر و قدردانی می کند اما مساله اصلی همچنان پا برجاست .
« صدای معلم » بر این باور است که گروه های آموزشی در جایگاه خود قرار نداشته و نماینده واقعی معلمان نیستند .
حتی انتصاب سر گروه ها توسط مدیران مناطق آنان را غیرپاسخ گو و مسئولیت گریز هم کرده است .
متاسفانه گروه های آموزشی در بین معلمان جایگاهی ندارند و حضور و یا عدم حضور آنان در نظام آموزشی در حال حاضر تفاوتی ندارد .
تنها راه برای خروج از این وضعیت اجرای کامل آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی است .
ماده 5 این آیین نامه در مورد انتخاب سرگروه ها به صراحت می گوید : ( این جا )
" سرگروه های آموزشی توسط معلمان هم گروه خود در سطح ادارات مناطق و استان ها برای مدت دو سال ( قابل تمدید برای یک دوره دیگر ) انتخاب می شوند و حسب مورد با ابلاغ رسمی رئیس آموزش و پرورش منطقه / مدیر کل آموزش و پرورش استان یا معاونان آموزشی ذی ربط در منطقه و استان فعالیت می کنند ."
« صدای معلم » به جد از وزیر آموزش و پرورش می خواهد تا بر اجرای " انتخابات آزاد " برای تعیین نمایندگان واقعی معلمان برای تشکیل هسته های علمی و تخصصی نظارت کافی و وافی داشته باشد .
« صدای معلم » از آقای بطحایی می خواهد تا در کنار ارسال لایحه رتبه بندی معلمان به هیات دولت و مجلس که البته انتقادات جدی بر آن وارد است نسبت به تاسیس منطقی و جامع " سازمان نظام معلمی " که از اهم برنامه وزیر آموزش و پرورش در هنگام اخذ رای اعتماد در مجلس شورای اسلامی بوده است اقدام جدی به عمل آورد .
اصلاحات در نظام آموزشی با همراهی " معلمان " امکان پذیر است و حفاظت و پاسداشت از نهادهای منتخب معلمان نخستین گام برای " جلب اعتماد " و گشودن " امید " برای تحقق این مهم است .
پایان گزارش/