پنجاه سال پیش، دقیق همان زمانی که خروشچف "رهبراتحاد جماهیر شوروی" به کارخانه های اسلحه سازی و دودکش های کشور خود می بالید و می گفت:
"به زودی از نظراقتصادی رقبای خود را خواهیم بلعید"
در حدود سال ۱۹۶۰ "پل باران آمریکایی نویسنده ی داستان های خیالی، کتابی نوشت که بعدها بنای دنیای دیجیتال را روی آن پایه گذاری کردند. نام آن کتاب "درباره ی شبکه ی ارتباط گسترده" بود.
وزارت دفاع آمریکا ۹ سال پس از خلق آن داستان، به " آژانس پروژه های تحقیقاتی" خود ماموریت داد تا در جهت تحقق این رمان خیالی کار کند .
این تحقیقات در سال ۱۹۹۲ یعنی ۲۶ سال پیش به اینترنت ختم شد.اینترنت یا انبوه کامپیوتر به هم پیوسته، نمادجهان فراصنعتی یا موج سوم است. بدون هیچ درنگی می توان از موج سوم به عنوان انقلاب یادکرد، به دلیل این که در همه ی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی دگرگونی ژرف و شگرفی به وجودآورده است. اگر منشا یا سرچشمه های قدرت و توانایی در عصر سنتی و صنعتی "زور" و "ثروت" بود در عصر اینترنت سرچشمه ی قدرت دانایی شد.
برخی از ویژگی های منشاء قدرتی به نام دانایی را چنین برمی شمارند:
یکم:
دانایی مثل زور و ثروت در انحصار "زورمندان" و "ثروتمندان" نیست، دانایی یک منشاء قدرت فراگیر است و در دست طبقه ی خاصی نیست، هرکس می تواند در هرکجای زمین که باشد با تلاش فردی به دانایی دست یابد و قدرتمند شود چرا که"توانایی در دانایی است" یا به تعبیری دیگر "دانایی، توانایی است، همان سخنی که هزارسال پیش حکیم توس گفت:
"توانا بود هرکه دانا بود"
دوم:
"دانایی" تمام ناشدنی است و نامحدود است درحالی که هر"کیفی" آخر سر، خالی و هر "تفنگی" گلوله اش تمام می شود اما دانایی کم نمی شود، از بین نمی رود چه بسیار کسانی که فروغ دانایی شان بعداز مرگ، درخشان تر می شود ،هر چه از دانایی هزینه شود از آن کاسته نمی شود بلکه افزونتر می شود.
سوم:
دانایی با خشونت همراه نیست!
با قدرت دانایی، دشمن به دوست تبدیل می شود و مانند زور و ثروت انتقام درپی ندارد. در عصر انقلاب کشاورزی خیش وسیله ی کلیدی بود و در عصر انقلاب صنعتی گاوآهن هم از ابزار کلیدی بود اما در انقلاب دیجیتال رایانه کلید مطلق توسعه است! یعنی دانایی که سرچشمه ی قدرت است از راه تسلط بر دنیای کامپیوتر و تکنولوژی فکر، به دست می آید .
در عصر فراصنعتی ، یا "عصر دیجیتال و دنیای رایانه" کشور و ملتی قدرتمند می شود که برنامه های توسعه گرای آن با محوریت دیجیتال و رایانه باشد در غیراین صورت هدردادن منابع به حساب می آید.
جابه جایی "قدرت" از "زور و ثروت" به "دانایی" با زلزله های شدید و پس لرزه های پیوسته و مداومی همراه شده است که در مبحث گذشته به بخشی از تعارضات درمسایل اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی اشاره شد اما نمود این تعارضات در مسایل اقتصادی چنان زیاد است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.
اگر امروز می بینیم برخی از نمایندگان مردم در مجلس، هنوز دنبال احداث صنایع بزرگ صنعتی دراستان ها هستند و مردم را با وعده ی ایجاد صنایع سنگین در مناطق می فریبند ؛
اگر هنوز می بینیم برخی از دولتمردان و نمایندگان مردم از یک طرف برای جوانان بیکار "نوحه سرایی" می کنند! و فقر مردم را فریاد می کشند! واز طرف دیگر با مظاهر و نشانه های دنیای موج سوم و دیجیتال، مخالفت می کنند و درخواست می کنند:
اینترنت، قطع شود!
دولت برای کاربران اینترنت، محدودیت ایجاد کند!
دنیای مجازی را سد راه توسعه است!! دولت برخورد کند!!
نشان از این دارد که:
این"اهل خواص" یا درک درستی از سمت و سوی حرکت جامعه ی بشری ندارند!
یا دارند اما چون کالایی درشان مشتریان دشخوار پسند دنیای جدید ندارند، برای همین منافع خودرا بر منافع عمومی ترجیح می دهند!
نگارنده باور دارد هر دو شکل آن محتمل است! در هر صورت، مخالفین کامپیوتر و توسعه ی اینترنت، دشمن مردم به ویژه جوانان بیکار هستند یا دشمن جاهل یا دشمن آگاه!
امروز میزان قدرت و توانایی دولت ها و ملت ها به تعبیر مائوتسه که می گفت: "به لوله ی تفنگ بستگی دارد" به لوله ی تفنگ بستگی ندارد، به ایجادصنایع سنگین بستگی ندارد بلکه به قطر لوله های "فیبرنوری" بستگی دارد که دولت ها به درب خانه های مردمشان می کشند!
ما در عصر صنعتی، دانش آموزان را برای کارخانجات صنعتی، دودکش ها، ادارات و بوروکراسی تربیت می کردیم!
آیا امروز که کارخانجات کوچک شده اند ، دودکش ها معدوم شده اند ، ادارات از نیروهای متوسط درس نخوان اشباع شده اند! هنوز قصد داریم این دانش آموزان را برای دنیای گذشته، تربیت کنیم!؟
اگر چنین نیست چه نشانه هایی پیدا می کنیم که ما نگاه و نگرش، روش و ابزارمان را تغییر داده ایم!؟
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اگر چرخه مدیریت برنامه ریزی درسی را شامل : بررسی نیازها، طراحی، تدوین، اجرا و ارزشیابی بدانیم، به نظر می رسد مديريت اجراي برنامه هاي درسي به عنوان چهارمین مرحله در تمامي نظام هاي آموزشي در قياس با امر توليد برنامه هاي درسي به جهت وسعت کار اجرا، پيچيدگي هاي ابعاد اجرايي برنامه ها، متناسب سازي برنامه ها با نيازها و...سخت تر بوده و توان و انرژي به مراتب بيشتري را از حوزه اجرا در سطوح مختلف طلب مي کند.
در حال حاضر اجراي برنامه هاي درسي در آموزش و پرورش را مي توان با اين عبارتها توصيف کرد:
-در چرخه مدیریت برنامه ریزی درسی معمولا از سه نوع برنامه درسی "قصدشده"، "اجراشده "و"کسب شده "سخن به میان می آید. برنامۀ درسی قصدشده، که به آن گاهی اوقات برنامه درسی" رسمی" یا "نوشتاری" هم گفته می شود(شرینگ، 1998). به منطق، و جهت گیری های برنامه درسی، شایستگی ها، جغرافیای محتوایی، راهبردهای یاددهی-یادگیری، ارزشیابی در یک برنامه درسی اشاره دارد. (چارچوب حوزه های یادگیری،1396).
برنامۀ درسی اجرا شده ، به فعالیت ها یا تجربیات متفاوت یادگیری دانش آموزان برای دستیابی به پیامدها و نتایج برنامه درسی قصد شده گفته می شود.(ترنس، 2011). این برنامه در سطح مدرسه و کلاس درس اتفاق می افتد و در واقع تفسیر و برداشت معلم از برنامۀ درسی قصد شده است که با عنایت به تجربه وی در مدرسه اجرا می شود(اشمیت،1997).
برنامۀ درسی کسب شده، همان یادگیری هایی است که دانش آموزان به جهت اجرای برنامه درسی توسط معلم در قالب دانش ها، مهارتها و نگرش ها کسب می کنند(مونیکا،2003).که در قالب شاخص های عملکردی و نمرات آزمونی معین می گردد(کلاریس،2011).
باید اذعان کرد که فاصله قابل اعتنایی بين برنامه هاي قصد شده و برنامه هاي اجراشده و برنامه هاي کسب شده/که منجر به کاهش اثربخشي برنامه ها شده است وجود دارد.(چندین پژوهش در این خصوص انجام شده که این فاصله را تایید می کنند از جمله حاجی تبار، 1392 ؛ حیدری، 1389 ؛ احودی، 1388 شعبانی 1387 ؛ مفتخر، 1386 ؛اخلاقی، 1383، مهربان،1397)
-برنامه هاي درسي آن چنان که شايسته است در حوزه عمل و اجرا به خوبي مراقبت نمي شود.یعنی نظام روشنی برای ارایه خدمات و پشتیبانی به مدارس وجود ندارد .(حاجی تبارفیروزخانی و دیگران،1395).
متاسفانه در نظام آموزشی ما پس از تولید وتوزیع برنامه های درسی ، انگار کار، تمام شده است .( برنامه هاي موجود در زمينه آماده سازي معلمان و ارایه خدمات به منظور مراقبت و نگهداشت از برنامه های درسی...بيشتر يك شوخي است تا يك كار جدي و حرفه اي در طراز نظام آموزشی ما) بخش قابل توجهی از مدارس ما شبیه اتومبیلی هستند ، که هر آن در جاده ها نیازمند خدمات پشتیبانی هستند و خبری از ارایه خدمات به صورت حرفه ای نیست. و نظام آموزشی، به عنوان یگانه تولید کننده برنامه های درسی( کتاب درسی) برای ارایه خدمات ، نظام معین و تعریف شده ای ندارد. سالهاست در رابطه با برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده پژوهش می شود و همواره بین این سه نوع برنامه فاصله قابل توجهی می بینیم
- عدم تعلق خاطر به برنامه هاي درسي در سطوح مختلف حوزه اجرا (اعم از ستاد/ ادارات کل/ مناطق/ مدارس) به علت درگير نبودن جدي در فرايند توليد و چرخه توليد برنامه هاي درسي(ادیب،1386، صادقیان،1387). توضیح بیشتر اینکه نظام برنامه ریزی درسی دو سطحی است، یعنی در ستاد و توسط سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، برنامه های درسی برای تمامی دوره های تحصیلی به صورت متمرکز و در قالب کتاب های درسی تهیه و در اختیار مدارس قرار می گیرد.و انتظار این است که این کتابها به خوبی توسط معلمان اجرا گردد، دو سطح دیگر یعنی استان (ادارات کل) و مناطق و شهرستانها با مجموعه وسیعی از کارشناسان و مدیران بعنوان عوامل درگیر در برنامه های درسی که نقش بسیار مهمی در چگونگی اجرای درست برنامه های درسی دارند. کاملا نادیده گرفته می شوند.
بنابراین مجموعه افراد در سطح استان، مناطق و مدارس به علت نداشتن مشارکت در تصمیمات برنامه های درسی تعلق خاطر کمی نسبت به این برنامه های تولید شده توسط ستاد دارند.
- سطوح مختلف حوزه اجرا و دانش آموزان مشتريان برنامه هاي درسي هستند.متاسفانه توليد کنندگان برنامه هاي درسي به نيازها و دغدغه هاي آنها اگر نگوييم بي اعتنا هستند ولي توجه اي جدي و د رخوری انجام نمی گیرد.(مظاهری، 1395). به عبارت ديگر برنامه هاي درسي توليدي بيشتر تابع اراده مدیریتی است تا پاسخگوي نيازهاي مشتريان (حداقل آن بخشي که امکان پذير است) ولي به خاطر ضعفي که در مکانيزم هاي سطوح مختلف اجرايي وجود دارد.اين حداقلها هم مورد توجه قرار نمي گيرد. سالهاست در رابطه با برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده پژوهش می شود و همواره بین این سه نوع برنامه فاصله قابل توجهی می بینیم
- مناسبات معاونت هاي آموزشي دوره ابتدايي و متوسطه با سازمان پژوهش در مقوله فرايند توليد برنامه هاي درسي منفعلانه و پذيرنده است.و به نظر مي رسد ضعف در شبکه حوزه اجرا (بنا به ساختار موجود)،داده هاي مناسب و علمي رادر جهت دهي به توليدکنندگان برنامه هاي درسي به صورت نظامند فراهم نمي کند(با اينکه ظرفيتهاي فوق العاده اي در همه سطوح حوزه اجرا وجود دارد.ولي چون به درستي رويه ها پيش بيني نشده.نظام برنامه درسي را از اين توانمندي محروم ساخته است)
- درک و زبان مشترک و روشني از برنامه هاي درسي نزد عوامل درگير در سطوح مختلف حوزه اجرا (ستاد/اداره کل/مناطق/مدارس) ظاهرا" وجود ندارد (صادقیان،1387). به عنوان مثال ، اخیرا معاون دوره ابتدایی وزارت آموزش و پرورش خانم حکیم زاده در نشستی مطرح کردند که "هدف های اصلی دوره ابتدایی پرورش مهارتها، خلاقیت و قوه تفکر دانش آموزان است ".(پورتال روابط عمومی معاونت آموزشی دوره ابتدایی،1397). در صورتی که اهداف دوره های تحصیلی در قالب ساحت های 6 گانه تربیت (ساحتهای تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی واخلاقی-زیبایی شناسی و هنری-زیستی و بدنی-علمی و فناورانه-اجتماعی و سیاسی-اقتصادی و حرفه ای ، مصوب10/2/1397شورایعالی) برای دوره اول ابتدایی14 هدف وبرای دوره دوم ابتدایی 18 هدف تصویب شده است. اینکه ارتباط این اهداف با فرمایشات خانم حکیم زاده چه نسبتی دارد خیلی روشن نیست . به نظر می رسد ایشان درک و یا علایق خودشان را به جای اهداف مصوب مطرح کرده اند.
- تلقي نادرست نزد مديران مبني براينکه :"حوزه اجرا در امتداد برنامه هاي درسي است."که مبين نگاه خطي است.نه حلقوي.تا زماني که نگاه خطي به حلقوي تغيير نيابد وضع بر همين منوال خواهد بود ؛ به عبارت دیگر این ارتباط ضرورت دارد از یک تعامل پویا برای پاسخگویی مناسب و به موقع برخوردار باشد.تا امکان اصلاح متناسب برنامه ها را با موقعیت های اجرایی فراهم گردد. موردی که هم اکنون به خاطر نگاه خطی وجود ندارد.
ضروریست که نحوه مشارکت دادن ذینفعان در تمامی مراحل یا چرخه مدیریتی برنامه ریزی درسی مورد توجه قرار گیرد
- تعريف دقيقي از نقش سطوح مختلف حوزه اجرا با برنامه هاي درسي ظاهرا"نشده است . یعنی نسبت عوامل درگیر در سطوح مختلف استانی (شامل مدیران، کارشناسان) ، منطقه ای ( مدیران و کارشناسان) و مدرسه ای ( مدیر، معاونین، معلمان) در فرایند برنامه ریزی درسی به خوبی مشخص نشده است. بدیهی است که نسبت آنها با برنامه های درسی یکسان نیست. همچنین معلوم نیست با چه زمینه اطلاعاتی باید نقش شان را نسبت به آماده سازی برنامه ها و نیروی انسانی ایفا کنند.
- از يک الگوي علمي نظارت بر ابعاد کيفي برنامه هاي درسي جهت شناسنامه دارکردن استانها، مناطق، مدارس بهره گرفته نمي شود. در این خصوص باید اذعان کرد که الگوی مناسبی برای نظارت در خصوص چگونگی اجرای درست برنامه های درسی وجود ندارد. همچنین برنامه های درسی از نوعی مراقبت و ارایه خدمات پشتیبانی برخوردار نیستند.
در نظام آموزشی ما پس از تولید و توزیع برنامه های درسی ، انگار کار، تمام شده است .( برنامه هاي موجود در زمينه آماده سازي معلمان و...بيشتر يك شوخي است تا يك كار جدي و حرفه اي در طراز نظام آموزشی ما) بخش قابل توجهی از مدارس ما شبیه اتومبیلی هستند ، که هر آن در جاده ها نیازمند خدمات پشتیبانی هستند و خبری از ارایه خدمات نیست. و نظام آموزشی، به عنوان یگانه تولید کننده برنامه های درسی( کتاب درسی) برای ارایه خدمات ، نظام معین و تعریف شده ای ندارد.
- در اختيار مدارس وحوزه اجرا فقط کتاب درسي به عنوان نقشه يادگيري و راهنمای عمل تربیتی قرار مي گيرد.کتاب درسي يک پيشنهاد پداگوژيک و یک فهم براي يک برنامه (نقشه يادگيري) است و با انتظارات مورد نظر يک برنامه درسی مي تواند فاصله داشته باشد.همچنين کتاب درسي نمي تواند تکليف ذينفعان برنامه شامل مديران سطوح مختلف اجرا و خانواده ها و...روشن نمايد.و به همین دلیل باعث نگاه جزیره ای در نظام آموزشی شده است.حضور طرح ها و برنامه های متعدد از سوی معاونتهای مختلف آموزش و پرورش مانند طرح تدبیر، تکریم و ... حاکی از نگاه غیر یکپارچه و نامتوازن در مدیریت برنامه های درسی است.
می توان به این فهرست موارد دیگری هم اضافه کرد.
و اما راهکار درست اجرا شدن برنامه های درسی می تواند از طریق توجه به سه اقدام به شرح زیر باشد:
الف : استقرار درست برنامه های درسی از طریق تولید الگوی مناسب برای اشاعه برنامه های درسی:
زمانی برنامه درسی در مراکز آموزشی مستقر می شود که دو نشانه (استقرار فیزیکی ، استقرار مفهومی) مشاهده گردد.
- استقرار فیزیکی : یعنی برنامه های درسی پیش بینی شده(فارغ از چند و چونش) در هر مرکز آموزشی قابل مشاهده باشد. در نظام آموزشی ما (فعلا) معنایش این است که کتابهای درسی در مدارس مبنای عمل کار آموزشی باشد.که خوشبختانه در این مورد مشکلی نداریم (چون آموزش و پرورش به صورت متمرکز کتابهای درسی را در اختیار مدارس قرار می دهد). اما به تنهایی نمی تواند نقش راهنمای عمل تربیتی را برای مراکز آموزشی ایفا کند. بنابراین ضرورت دارد یک برنامه درسی مدرسه ای به عنوان چارچوب انتظارات در سطح ملی و محلی برای هر دوره تحصیلی تهیه و در اختیار مراکز آموزشی قرار گیرد.
مولفه های برنامه درسی مدرسه ای در یک دوره تحصیلی چنانچه بنا باشد تهیه شود شامل (ماموریت دوره تحصیلی، شایستگی های مورد نظر دوره بعنوان حد یادگیری، جدول دروس یا حوزه های یادگیری، اصول حاکم بر برنامه های درسی دوره، مهارتها و ارزشهای مشترک دوره تحصلی، راهبردهای مورد تاکید ، محیط های یادگیری ، نظام ارزشیابی ، نقش مراکز آموزشی و بخصوص معلمان در چگونگی اجرای برنامه های درسی ،شناسنامه دروس یا حوزه های یادگیری مشتمل بر: " منطق حوزه یادگیری، اهداف یا شایستگی های حوزه های یادگیری، جغرافیای محتوایی حوزه یادگیری"،
- استقرار مفهومی: یعنی برنامه های درسی که بنا است در مراکز آموزشی اجرا شود به خوبی توسط معلمان، مدیران و دیگر ذینفعان بخوبی درک شود و این همان مشکلی است که نظام آموزشی ما سالهاست گرفتارش شده. بعبارت دیگر مشکل ما این است که برنامه های درسی تولید شده به خوبی توسط عوامل درگیر فهم نمی شود. همانطور که قبلا گفته شد ، مصداق این ادعا این است که سالهاست در رابطه با برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده پژوهش می شود و همواره بین این سه نوع برنامه فاصله قابل توجهی می بینیم.
این مشکل از طریق الگوهای مناسب اشاعه به منظور درست اجرا شدن برنامه های درسی می تواند انجام گیرد. موردی که تاکنون در نظام آموزشی ، مورد غفلت قرار گرفته است. بعبارت دیگر برای اینکه اشاعه برنامه درسی به خوبی انجام گیرد. نظام آموزشی بر اساس انتظارات پیش بینی شده در برنامه درسی مدرسه ای می بایست یک تصویر دقیقی از نسبت عوامل درگیر در برنامه های درسی در سطوح مختلف ( ستاد، اداره کل استان، مناطق، مدرسه) داشته باشد و متناسب با نیازی که بر اساس نقش شان دارند بسته های مورد نیاز آشنایی با برنامه درسی را فراهم نماید.
ب-مراقبت و نگهداشت برنامه های درسی از طریق نظام نظارت و ارایه خدمات پشتیبانی برنامه هاي موجود در زمينه آماده سازي معلمان و...بيشتر يك شوخي است تا يك كار جدي و حرفه اي در طراز نظام آموزشی ما
در نظارت سه موضوع مهم مطرح است :
مراقبت، هدایت و پشتیبانی اطلاعاتی.
لازم است به هنگام اجرای برنامه از انطباق اقدامات با تدابیر تعیین شده اطمینان حاصل کرد. در عین حال همواره این موضوع مطرح است که اجرای برنامه با واقعیات پیش بینی نشده مواجه شود و در چنین شرایطی ضروری است" هدایت « و » مراقبت « که برنامه به مسیر خود باز گردد. این دو پدیده را با عناوین مراقبت و هدایت می توان تعریف کرد. همچنین این دو پدیدۀ ضروری اجرای برنامۀدرسی، وقتی قابل انجام هستند که جمع آوری شواهد و اطلاعات از اجزای مختلف برنامه در گسترۀ زمانی و مکانی آن انجام پذیرد و با تحلیل و تدوین مناسب و به موقع همراه شود و در اختیار اشخاص ذی ربط قرار گیرد.(حاجی تبارفیروزخانی و دیگران،1395).
ج- توسعه برنامه های درسی از طریق طراحی چرخه مشارکت دهی ذینفعان در تصمیمات برنامه های درسی
يعني کيفيت بخشي به برنامه هاي درسي از طريق عوامل درگير در اجراي برنامه ها واثر گذاشتن بر فرايند توليد برنامه هاي درسي/يعني فعال شدن ذينفعان در سطوح مختلف شامل مدارس، كارشناسان مناطق، كارشناسان در سطح استان و ستاد درفرايند توليد برنامه هاي درسي (متاسفانه از ظرفیتهای ملیونی دانش آموزا ن و خانواده های آنان به عنوان مشتریان برنامه های درسی و همینطور جمعیت صدها هزاری معلمان و مدیران بعنوان ذینفعان و چندین هزاری کارشناسان و مدیران در سطح مناطق آموزشی، ادارات کل استانها و بخش های مختلف حوزه ستادی به عنوان عوامل درگیر در تصمیمات برنامه های درسی به خوبی استفاده نمی شود).
بنابراین ضروریست که نحوه مشارکت دادن ذینفعان در تمامی مراحل یا چرخه مدیریتی برنامه ریزی درسی مورد توجه قرار گیرد.
منابع:
- حاجی تبار، فیروز، حسن ملکی و احمدی، غلامعلی(1395)، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده در نظام اموزش عمومی ایران. دو فصلنامه نظریه و عمل در برنامه ریزی درسی.
- مومنی مهمونی، حسین، کرمی، مرتضی و مشهدی، علی(1389(، بررسی نقش عوامل کاهش دهنده فاصله بین برنامۀ درسی قصدشده، اجراشده و تجربه شده در اموزش عالی،دو فصلنامه مطالعات برنامۀ درسی آموزش عالی.
- صادقیان، نبی اله،(1387)، طرح اجمالی درست اجرا شدن برنامه درسی. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی.
- صادقیان ، نبی اله (1387) ، چارچوب حوزه های یادگیری، سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی.
-Clarisse, A. M. H. (2011). Intended VS.Implemented. VS. Achieved- curriculum. http//www.Scribd.com/dog/ 38747022/ Intended-VS.
-Monica,J(2003(..A study of textbooks as the potentially implementedcurriculum.. Department of Mathematics
-Terence, S. P. (2011). Assessing the curriculum .Dangkusay.http//www.Scribd.com/dog/ 61986229/ Intended-VSImplemented-VS- Achieved- curriculum
-Tshering,Y (1998).The Intended and the Taught curriculumin Grade 6 Geography in Bhutan :A curriculum Audit. In the Department of curriculum and Instruction, The university of new RUNSWICK.April
-Schmidt,M.H.et al (1997). Many visions, many aims: across national investigation of curricular intentions in school Mathematics (vol.1).Dordrecht : Kluwer.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هر ملتی و دولتی که پیام و پیامدهای دنیای پیش را را درک نکند محکوم به عقب ماندگی و شکست است.
شدت تحولات جهانی چنان زیاد است که از آن به عنوان انقلاب دیجیتال نام می برند.
در دنیای جدیدی که مردم جهان درحال تجربه کردن آن هستند منشا یا سرچشمه های قدرت به سرعت نور درحال تغییرو دگرگونی است و جابه جایی قدرت به شکل طبیعی و بدون هیاهو دارد صورت می گیرد.
در کشورهای درحال توسعه مثل ایران، نمودها و نشانه های هرسه موج تاریخی سنتی و صنعتی و فراصنعتی یا دیجیتال دیده می شود.
هرچه به پیش می رویم نشانه های دنیای سنتی یا انقلاب کشاورزی جز نمودهای فرهنگی که سرعت مرگ آن ها کند است درحال ناپدید شدن است.
حدود ۳۵ سال پیش آهنگری در شهرستان الشتر لرستان بود . مادانش آموز بودیم صبح ها که از درب آن آهنگری رد می شدیم با این که آهنگر، هنوز درب مغازه اش را باز نکرده بوداما صف ابزار تعمیری دنیای سنتی، حدود ۱۰ تا ۱۵ متر کشیده شده بود. هرکسی چیزی را برای تعمیر درصف گذاشته بود از تبر و تیشه و چاقو و میخ طویله و افسار و نعل اسب و زنجیر گرفته تا داس و داسک و داس دراز و خیش و....
بازار کار آهنگر چنان گرم بودکه درآن روزها دومی نداشت.این روزها به دیارخود گذرم افتاد و حال آهنگر را جویا شدم، آهنگر زنده یاد و آهنگری بازارش کساد شده بود.
درحقیقت مردم خود را چنان دیدم که به کمال و تمام از "دنیای سنتی" کوچیده و به "دنیای صنعتی" پا گذاشته اند اما نکته این است که هنگامی به "دنیای صنعتی"، رسیده اند که جهان توسعه یافته به تمام وکمال درموج سوم یا "دنیای فراصنعتی" مستغرق گشته است!
موج صنعت، موج اقتصاد مبتنی بر دودکش ها و صنایع سنگین و ثروت و پول است .
تافلر تغییر از دنیای صنعتی به فراصنعتی را "حرکت از اقتصاد مبتنی بردودکش ها به اقتصاد مبتنی بر کامپیوتر" می نامد.
آغاز انتقال قدرت از پول دودکشی به چیزی که می توان آن را پول فوق نمادین super symbolic money یا به تعبیر ژاپنی ها "اقتصاد نرم افزاری softnomics نامید.
وقتی صحبت از جابه جایی قدرت می شود ظالمانه است اگر ما هم مردم و هم دولت - به این فرضیه ها نگاهی ساده انگارانه و سطحی داشته باشیم.
جابه جایی قدرت را باید با گوشت و پوست خود درک کنیم و منابع کشور را در مسیری هزینه کنیم که سرچشمه یا منشاء قدرت تازه را بتوانیم از آن دریافت کنیم.
بی اعتنایی به جهان شناختی تافلرها و دیگر اندیشمندان و آینده پژوهانی که مسیر حرکت آینده را شناسایی کرده اند و تجربیات بشری دراین ۵ دهه می نماید که تیر به نشانه زده اند، درحقیقت تلف کردن منابع و سرمایه های ملی است.
ناگذیریم بپذیریم که زمان عوض شده است و مشتری ها نیز هم ذائقه و هم سلیقه هایشان دیگرگون شده است و ما به عنوان سیاست گذاران نسل های آینده وظیفه داریم درست تصمیم بگیریم.
هردوره ای سازو کارخود را می طلبد درعصر انقلاب کشاورزی خیش، واژه ای کلیدی و نشانه دار بود، دیروزدر دنیای صنعت گاوآهن نمود و نشانه بود و امروز کامپیوتر دروازه ی ورود به دنیای دیجیتال به حساب می آید.
جهان درحال گذراست و تعارضات و نمودهای ستیز، ناشی از برخورد تمدن های موج اول تا سوم، کاملن پیدا و هویدا شده است.
تافلر می گوید:
"جریان های متعارض ناشی از این امواج متحول در کار و زندگی خانوادگی و علایق جنسی و اخلاقیات فردی ما منعکس شده است"
"تافلر"دراین باره باریکترشده و در کتاب "به سوی تمدن جدید" می نویسد:
"این جریان ها در شیوه و سبک زندگی و رفتار انتخاباتی مان نیز، خود را نشان می دهند... تعارض بین گروه بندی های موج دوم و موج سوم اساسی ترین تنش های سیاسی است که درجامعه ی امروز ما راه یافته است.
درادامه ی بحث ضمن معرفی دنیای فراصنعتی و ویژگی های اساسی آن و سرچشمه های اختلاف سلیقه های سیاسی - اجتماعی و تنش های بین نسلی و برخورد تمدن های موج دوم و سوم به ماموریت های آموزش و پرورش خواهیم پرداخت...
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
فيض كاشاني: هر رفتاري بيشتر تكرار شود رسوخ و تثبيت آن بيشتر است و هر مقدار عمر طولاني تر باشد و صاحب فضيلت هرچه بيشتر به تمرين و تكرار بپردازد آن فضيلت راسخ تر و كامل تر خواهد بود.
امتحانات بخشي از زندگيست، پس در آن زمان هم خوب زندگي كنيم...
حضرت علي (ع): اي مؤمن! راستي اين علم و ادب، بها و قيمت تو است. پس در فراگيري آن بكوش و هر اندازه علم و ادبت زياد شود ارزش تو بيشتر مي گردد.
در دنياي شلوغ و پرهيجان امروزي كه هيجان هاي مثبت و منفي ما را به خود مشغول مي كند آن چيز كه مي بايست براي ما اهميت داشته باشد حفظ آرامش زندگي و داشتن برنامه ريزي مناسب مي¬باشد، تا بدين وسيله در حد امكان كارها انجام شود و از آرامش مناسبي نيز برخوردار باشيم.
همه ما بخشي از دوران زندگي را به تحصيل در مدرسه و يا دانشگاه اشتغال داريم و طبيعي است كه معلمان و اساتيد جهت بررسي از روند آموزشي پرسش ها و امتحاناتي را در نظر بگيرند تا به كمك آن بتوانند ارزيابي مناسبي از آموخته ها به صورت كمي ارائه دهند؛ به همين جهت آزمون هاي مختلف ميان ترم، پايان ترم، نيم سال اول و ...در نظر گرفته مي¬شود. امّا آيا بايد در زمان امتحانات زندگي تعطيل شود؟
آيا راه هايي وجود دارد كه هم از عهده امتحانات به خوبي برآييم و هم آرامش و شادي در زندگي استمرار داشته باشد؟ اگر فرزندان باهوش را فقط انسان هايي در نظر نگيريم كه خوب درس بخوانند، بلكه رشد همه جانبه¬اي را در زندگي تجربه كنند زيستن با كسب مهارت هاي علمي، اجتماعي، فرهنگي و ورزشي و .. در نظر گرفته شود؛ و سنجش ما صرفا علمي نباشد ديگر اين آزمون ها باعث نگراني و استرس نخواهد شد. بلكه به عنوان يكي از اهداف زندگي و رشد فردي براي آن تلاش خواهيم كرد.
با نزديك شدن به فصل امتحانات و اهميت اين زمان و حفظ آرامش دانش آموزان و دانشجويان برآن شديم كه راهكارهايي را ارائه دهيم تا دانش آموزان با توكل بر خدا ، اعتماد به خود و درك ارزشمندي زندگي و لحظات نتايج مطلوبي را كسب نمايند.
شيوه برنامه ريزي و مطالعه براي امتحانات:
1- داشتن هدف يعني با توجه به اهداف زندگي، تحصيلي و كاري براي خودمان ايجاد انگيزه كنيم و هدفمند باشيم و برنامه مطالعاتي براي دروس داشته باشيم از جمله دروسي كه كم تر خوانديم- دروسي كه در آن ضعف داريم- دروسي كه در برنامه امتحانات براي آن زمان كم تري درنظر گرفته شده است را مد نظر قرار دهيم و كار امروز را به فردا نيندازيم.
2- ساعت مطالعه مناسب باشد زيرا بعد از خستگي، انجام ورزش سنگين، مصرف غذاي حجيم و .. آمادگي جهت مطالعه كمتر مي شود هم چنين مكان مطالعه و شرايط محيطي مناسب باشد.
3- جهت پيشگيري از تداخل مباحث مطالعه شده ؛ بعد از 45 دقيقه يا 1 ساعت مطالعه ، 5 تا 15 دقيقه استراحت درنظر بگيريم(بستگي به فرد و حجم مطالعه دارد).
4- در هنگام مطالعه از تمام حواس و فكر خود جهت به خاطرسپاري مطالب كمك بگيريد. از جمله حافظه بصري، سمعي، تجسمي، عيني و ...
5- تكرار مطالب و پرسش از خود؛ جهت رفع نواقص آموخته ها و پاسخ به نمونه سؤالات امتحاني.
6- سعي كنيم موضوعي كه مي خوانيم را بنويسيم و حل كنيم و يا آزمايشي را به صورت عملي انجام دهيم تا ديرتر فراموش كنيم.
7- برداشتن موانعي كه باعث اختلال در روند مطالعه مي شود از جمله مشكلات عاطفي- صحبت هاي اطرافيان كه باعث كاهش انگيزه است- ناراحتي هاي بي دليل و سريع اثرگذار بر ذهن و ..
8- در صورت انجام مطالعه فصل يا درس جديد؛ اجراي روش مؤثر مطالعه به شيوه پس ختام باشد (پيش خواني رئوس و عناوين مطالب- سؤال كردن از آموخته ها و ابهامات و ..- خواندن آرام و با دقت مطالب- تفكر و ايجاد ارتباط بين مطالب و دانسته ها- از حفظ گفتن و بازگويه مطالب- مرور كردن )
نقش و وظيفه اولياء در روزهاي امتحان-اوليــاء در روزهاي امتحان وظايف و نقش هاي خاص بر عهده دارند . آنان ضمن آماده كردن شرايط رواني ، اجتماعي و فيزيكي مناسب ، نبايد اضطراب و هيجان زدگي فرزندان خود را افزايش دهند . اولياء بايد به گونه اي رفتار كنند كه ضمن اينكه نشان مي دهند روزهاي امتحان بايد با تلاش و كوشش مضاعف همراه باشد ، به هيچ وجه نبايد آن را با اضطراب و نگراني و دستپاچگي همراه كنند. والدين بايد باخونسردي و آرامش ، لكن با عزمي راسخ و مصمم ، با مسئله ي امتحانات فرزندان خود مواجه شوند . از پرسش هاي مكرر و تذكرات زياد نيز بايد اجتناب نمايند .
-در روزهاي امتحان بايد برحفظ جوّ ملاطفت آميز خانواده تاكيد بيشتري شود . از طريق ابراز لطف نسبت به يكديگر و به خصوص اظهار محبت پدر و مادر نسبت به هم مي توان جوّ عاطفي خوبي را بر خانه حاكم كرد. برخي از همسران اظهار محبت نسبت به يكديگر را مقابل فرزندان خلاف ادب و تربيت مي دانند ، درحالي كه چنين كاري نه تنها تاثير سوء بر تربيت فرزندان ندارد ، بلكه موجب گرمي عاطفي در خانه و اميدواري فرزندان به استحكام پايه هاي خانواده مي شود .
-رفت و آمدهاي خانوادگي و فاميلي نيز در هنگام امتحانات بايد كنترل شود . حتي المقدور بهتر است از رفتن به مهماني يا مهماني دادن ، اجتناب كنيم. در ضمن نبايد به انگيزه امتحان، فرزندان خود را تنها بگذاريم .
-در مورد غذا، دما، هوا و نور بايد مراقبت هايي داشته باشيم. اتاق ها بايد به گونه اي باشند كه ضمن داشتن دما و نور مناسب، به حدّ كافي در معرض جريان هوا ي تازه نيز قرار بگيرند. گاه كمبود اكسيژن در اتاق، موجب خواب آلودگي و يا حداقل موجب افت عملكرد مغز ي دانش آموز مي¬شود .دانش¬آموزان بايستي صبحانه¬اي كامل، رژيم غذايي حاوي لبنيات، بخصوص شير در صورت امكان كشمش و عسل را درتمام فصول سال مخصوصاً فصل امتحانات تجربه نمايند.نقش و وظيفه ي دبيران و ستاد اجرايياگر دبيران محترم و ستاد اجرايي مدارس توصيه هاي زير را مدنظر داشته باشند،
به آرامش بيشتر دانش آموزان در جلسات امتحاني كمك مي نمايند.
-هدف امتحان بايد ارزيابي دانسته هاي دانش آموزان باشد ، نـه نادانسته هاي آن .
-قبل از امتحان اصلي از امتحانات فرضي و آزمايشي به منظور آشنا سازي دانش آموزان با سؤالات و نحوه ي امتحان استفاده كرد.
-بايد از برگزاري امتحانات بسيار سخت اجتناب كرد و در طراحي سؤالات ، متوسط دانش آموزان را در نظر گرفت .
-از برگزاري امتحان با وقت بسيار اندك اجتناب كنيد .
-سؤالات دشوار را بايد در شماره هاي آخر قرار داد .
-نوع و تعداد سؤالات مي¬بايست با توان ذهني دانش آموزان و مدت زماني كه در اختيار آن قرار داده مي¬شود، متناسب باشد .
-در طراحي سؤالات كليه سطوح شناختي درنظر گرفته شود.
-بايد ترس از شكست را از دانش آموزان دور ساخت .
-از ايجاد رقابت نا سالم در ميان دانش¬آموزان بايد اجتناب كرد .
-فضا و جوّ حاكم بر جلسه ي امتحان را بايد خيلي دوستانه ، غير رسمي و طبيعي جلوه داد .
- برخورد معلمان و مراقبان با دانش آموزان در كلاس درس و جلسه ي امتحان بايد درست، اطمينان بخش و اميدوار كننده باشد.
-از آنجايي كه اضطراب امتحان با عزت نفس رابطه ي معكوس دارد، بايد عزت نفس دانش آموزان را افزايش داد .
-بايد ارزيابي شناختي و تصوير ذهني دانش آموزان از خود و توانمندي هايشان را از طريق ارائه¬ي بازخوردهاي درست ، واقع گرايانه ساخت.
-بايد به دانش آموزان توصيه كرد كه با آمادگي بيشتري در جلسه ي امتحان حاضر شوند ،كمتر به اهميت امتحان فكر كنند و امتحان را صحنه ي مبارزه و جنگ در نظر نگيرند .
-انتظارات و توقعات والدين و معلمان از دانش آموزان بايد متناسب با توانايي ها و استعداد هاي آنها باشد .
-از مقايسه كردن دانش آموزان با همديگر بايد اجتناب كرده در صورت لزوم هر فرد با خودش مورد مقايسه قرار بگيرد .
-از مدرك گرايي و ارزش¬هاي بيش از اندازه قائل شدن براي نمره بايد اجتناب كرد .
-بايد همواره تفاوت هاي درون فردي و بين فردي دانش آموزان را مد نظر قرارداد.
-سرانجام بايد روش هاي درست مطالعه¬ي هر درس را به دانش آموزان آموزش داد.
نقش و وظيفه ي دانش آْموزان و دانش پژوهان
دانش آموزان عزيز، نكات زير را مورد توجه قرار دهند.
پيش از امتحانات:
1) حفظ روحيه اميدواري و توكل به خدا
2) حضور مؤثر در كلاس درس
3) هدف¬گذاري و برنامه¬ريزي ويژه
4) رعايت اصول مطالعه صحيح از جمله مكان آرام، نور و دماي مناسب و..
5) توجه به مفاهيم اصلي و جزئيات ،نمودارها، نقشه ها، جداول و مطالب مهم و ارزشيابي آن¬ها
6) تقسيم و به ياد سپردن مطالب دشوار و طولاني و يادداشت برداري آن
7) شناخت انتظارات معلم از دانش آموزان(كوتاه پاسخ، تشريحي و ...)
8) خودآزموني و تصحيح دقيق آزمون ¬هاي گرفته شده از خود
9) "نـه" گفتن جهت برگزاري ميهماني
10) بررسي سؤالات امتحاني سال هاي قبل
11) جمع بندي و انديشيدن به مطالب خوانده شده
12) خوابيدن مناسب و به موقع در شب امتحان
وقت امتحانات :
1) توقف جريان فكري خارج از امتحان، توكل به خدا و داشتن اعتماد به نفس
2) تلقين مثبت فرد به خود براي كسب موفقيت
3) پرهيز از توجه به اطراف قبل از توزيع آزمون
4) پرهيز از نگاه كردن يك جا به همه سؤالات
5) خواندن با دقت دستورالعمل¬ها و درك سؤالات( درك سئوال ، نصف جواب)
6) پاسخگويي به سؤالات ساده¬تر، نكات اصلي و برجسته در ابتدا
7) تنظيم پاسخ به سؤالات قبل از نوشتنپس از امتحان:
1) پرهيز از فكر كردن به نتيجه امتحان، به خصوص در مواردي كه دانش آموز در روزهاي بعد امتحانات ديگري نيز دارد.
2) بحث در مورد سؤالات با همكلاسي ها بعد از امتحانات چون خيلي وقت گير و باعث مشغوليت ذهني نباشد
3) بي توجهي به احساس امكان اشتباهات احتمالي در آزمون
4) بزرگ نكردن موضوع و پرهيز از صحبت مداوم در مورد امتحان با والدين، دوستان و...
5) متمركز كردن ذهن به اهداف و برنامه هاي بعديمنابع:
ميرزابيگي،حسنعلي(1390). چگونه بخوانيم كه بهتر يادبگيريم، چاپ هشتم، تهران:آوامتن.
پیوند، نشریه ی انجمن اولیاء و مربیان ، مقاله ی دکتر کریمی
* تهيه و تنظيم: دكتر عزيزاله بابلي بهمئي رئيس اداره مشاوره شهر تهران
با همكاري سركار خانم هاجر برمكي كارشناس مشاوره شهر تهران
ـ پارسال چه مهارتهایی آموختید؟
ـ امسال چه انتظاراتی در این زمینه دارید؟
پرسش مهر رییس جمهور محترم معطوف به بیان تجربیات مهارت آموزی در مراکز آموزشی در سال تحصیلی قبل و بیان انتظارات در سال جاریست.
راقم در سه سال و اندی مدیریت هنرستان هنرهای زیبای زنجان و با همراهی مسئولین و همدلی تیم منسجمی که گرد آورده بودیم، علاوه بر توفیقات چشمگیر در گسترش کمی و کیفی هنرستان در قالب افزایش رشته های هنری، سه رقمی کردن تعداد هنرجویان، کسب رتبه یک رقمی کنکور و... دهها برنامه در قالب ورکشاپ های تخصصی، نمایشگاههای استانی، کلاسهای فوق برنامه، جشنواره، همایش ها و... اجرا نمودیم.
در اینجا به اختصار پروسه اجرایی و چرایی آخرین برنامه استانی ما تحت عنوان "همایش استانی چالشهای فضای مجازی" که به محوریت هنرستان هنر و با همکاری استانداری به دبیری راقم برگزار گردید می پردازیم.
لازم به ذکر است که از اول شهریور سال جاری بنده توفیق خدمت در هنرستان شهید دستغیب کرج را به دست آورده و در تلاشم تجربیات نوینی در کنار اساتید و هنرجویان عزیزم کسب نمایم.
در پی چالش های روز افزون در مواجهه با گوشیهای هوشمند و فضای مجازی در محیطهای آموزشی، پس از رایزنیهای چندلایه در خصوص واکاوی و جست و جوی راه حلی عقلانی و بینابینی، بالاخره توافق نامهای به واسطه مؤسسه ندای آسمانی زنگان بین هنرستان هنرهای زیبا و امور اجتماعی استانداری زنجان به منظور برگزاری همایش تخصصی بررسی چالشهای فضای مجازی با حضور صاحب نظران در اشل استانی در زمستان ۹۶ منعقد گردید.
با صدور فراخوان از سوی دبیرخانه مستقر در هنرستان هنر، بیش از ۳۰ مقاله علمی_پژوهشی و افزون بر ۷۰ اثر هنری در محورهای اعلام شده از چهار گوشه استان در ردههای سنی بزرگسال و دانشآموزی به دبیرخانه ارسال گردید.
کمیته تخصصی داوران برای مقالات و آثار هنری، طی نشستهای مختلف با جمعبندی نظرات کارشناسی نهایتا از ۳۰ مقاله ۸ مقاله برتر را انتخاب نمودند. از مقالات برتر بنابر اظهار تمایل منتخبین ۵ مورد در صحن علنی همایش ارائه گردید و در اختتامیه همایش جوایز نقدی و لوح تقدیر به مقالات برتر اهدا شد.
همچنین لوح تقدیر با امضای مدیران کل امور اجتماعی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش به تمام صاحبان مقالات تخصیص یافت.از ۷۰ اثر هنری رسیده به دبیرخانه که مرتبط با محورهای اعلام شده بودند نیز در ۱۱ شاخه شامل هنرهای تجسمی (دستی و دیجیتال)، طراحی، نقاشی، پوستر، کاریکاتور، تصویرسازی، عکاسی با موبایل، عکاسی حرفه ای،
هنرهای تصویری، نمایشنامه نویسی، تئاتر، فیلمنامه نویسی، فیلم کوتاه و انیمیشن جوایز نقدی و لوح تقدیر به نفرات برتر هر رشته اهدا گردید.
بخش دیگری از همایش شامل کارگاه و ورکشاپها بودند که توسط متخصصین مربوطه با حضور پرشور علاقه مندان اجرا شدند.
اهم ورکشاپهای اجرا شده به شرح زیرند:
- آشنایی با ویکی پدیا (مهندس محسن سالک)
- جرایم سایبری (سرهنگ آدینه لو_رییس پلیس فتا)
- آسیب شناسی شبکه های اجتماعی (دکتر کریمی)
- کسب و کار الکترونیکی (دکتر جلیل خاوندکار)
- حقوق شهروندی و حریم خصوصی در فضای مجازی (محمدرضا محمدی)
- هویت در فضای مجازی (جعفر محمدی_معاون محترم هنری ارشاد)
- مشاوره مجازی (آقای نیکخواه)
- فرهنگ عمومی در فضای مجازی (دکتر رفاهی و خانم مهندس سراجیان)
بخش سوم مربوط به نمایشگاه آثار رسیده به دبیرخانه همایش و همچنین نمایشگاه جرایم سایبری نیروی انتظامی به منظور آگاهی بخشی به جوانان در نحوه مواجهه با فضای مجازی بود که در گالری و کتابخانه هنرستان برپا شد.
دستاوردهای همایش چالشهای فضای مجازی
مهمترین دستاورد این همایش ترغیب هنرجویان به کار جمعی، تحمل آرا و نظرات مخالف، پرورش ایدههای خلاق، مشارکت گسترده و فعال هنرجویان در کلیت همایش و ارتباط نزدیک با اساتید و میهمانان و استفاده عملی هنرجویان از محفوظات کلاسی و تخصصهای اکتسابی، ارتقای اعتماد به نفس و تمرین مسئولیت پذیری دانش آموزان بود.
انتظارات در سال جدید
در سال تحصیلی جاری با توجه به رویکرد فنی هنرستان انتظار میرود بتوانیم دیدار از کارخانجات تهران و کرج را در دستور کار خویش بگنجانیم، چرا که آموزش مهارت اغلب با حضور در کارگاه و کارخانجات صورت میگیرد.
همچنین امیدواریم با رایزنیهای ممتد، هنرستان دستغیب متولی بخشی از جشنواره فنی در اشل ملی باشد تا از این رهگذر علاوه بر تجهیز هنرستان، هنرجویان و هنرآموزان درگیر برگزاری فستیوال هنرجویان فنی سراسر کشور شده و شور و نشاط مضاعفی در پروسه آموزش و مهارتآموزی ایجاد کنیم و آداب میهماننوازی و ظرفیت افکار و سلایق مختلف را در خود پرورش داده و شکوفاتر نماییم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چکیده
در روایات، ادعیه، احادیث و آیات قرانی از تفکر و تعقل بسیار بحث شده است به طوری که قرآن مدام انسان را به تفکر در وجود خود، مخلوقات و دنیای خارج و سیر آفاق و انفس فرا می خواند. در جای جای توحید مفضّل امام صادق عبارات تأمل کن، تدبر کن و تعقل کن بارها به کار رفته است. علیرغم این و با وجود ریشه های عمیق مذهبی و فرهنگی آن، تفکر کمتر در آموزش مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی اگر مربی و معلم در کار و حرفه خود تفکر و تدبر نداشته باشد قادر به ایجاد تفکر خلاق در یادگیرندگان نخواهد بود. رویکرد فکورمدارانه ی تدریس شامل یادآوری و به خاطر آوردن تجربه ای خاص از گذشته و اندیشه و ارزیابی انتقادی درباره آن به عنوان شیوه ای برای ایجاد تغییرات در عمل می باشد. در نوشته حاضر با تبیین روش فکورمدارانه و با تأکید بر اهمیت رویکرد فکورمدارانه روش های عملی برای تفکر در تدریس ارائه گردیده است.
واژههای کلیدی: تفکر – کلاس - معلم
1- مقدمه
مدت زمان مدیدی نیست که بحث تفکر و تامل در تدریس مورد توجه علما و سیاستگذاران آموزش و پرورش در غرب قرار گرفته است. بررسی آموزه های دینی و احادیث به جا مانده نشان می دهد که بحث تفکر و اندیشه از قرن ها پیش از اهمیت ویژه ای در نزد علمای دین برخوردار بوده است به طوری که آیات زیادی در قرآن در باره نظر و نگاه به آفرینش و آفریده های خداوند و تامل در وجود آنها آمده است (سجده، 9؛ ذاریات، 21) و در روایات و احادیث ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت قلمداد شده و از آن به عنوان بهترین عبادت و یکی از راههای طریق علم و عمل و نیل به سعادت و درجات عالی و از عوامل رشد عقل یاد شده است. تحقیق جامعی درباره تفکر و تدبر معلمان آموزش و پرورش صورت نگرفته است با این وجود کیفیت آموزشی نشان می دهد که تفکر در جامعه معلمان به عللی مانند نداشتن زمان، مشکلات معیشتی، دو یا چند شغله بودن معلمان جاری نیست
در جای جای توحید مفضّل عبارات تأمل کن، فکر کن، تدبیر نما، نظر کن، تفکر کن و تعقل کن را می توان یافت. همچنین در دعای عرفه امام حسین از اسرار خلقت انسان و تعقل در آنها سخن به میان آمده است. با وجود تمام اینها از این بحث که ریشه در مذهب و روایات اسلامی و قرآنی دارد مدت زمان زیادی است که در جامعه مورد غفلت واقع شده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فلسفه تفکر و اندیشه، خروج و گریز از تکرار کارهای روزمره و در دام روزمرگی نیافتادن و رهنمون شدن به تفکر خلاق می باشد. داستان ناصر خسرو و بیداری او از خواب چهل سال ناشی از سیر آفاق و انفس و از مقوله همین نوع تفکر بوده است. نوع تفکری که مد نظر است نه از تفکر روزمره یا شهوانی بلکه از نوعی است که ما را به کمال برساند. آن نوع تفکری که دمنده حس پویایی و خلاقیت باشد. در سطح نازل در حرفه و شغل هم وضعیت این طوری است. کسانی که به وضع موجود قانع بوده و از هر نوع تغییری هراس داشته و فاقد خلاقیت باشند در حرفه و شغل خود پیشرفتی نخواهند کرد. مربیان و معلمان برای ایجاد خلاقیت و تفکر خلاق خود باید خلاق و متفکر بوده و مدام در باره کار خود و بهبود تدبر و تفکر کنند.
زمانی که از تفاوتهای بین انسان و حیوان سخن به میان می آید گفته می شود که انسان موجودی است دارای قوه تعقل و تفکر. همچنین ساختار وجودی انسان نیز طوری ساخته شده که با تعقل او سازگاری دارد. مصلحت یا ابزار ساز بودن انسان و قوه ناطقه و فطرت او همه به نوعی به تفکر و اندیشه مرتبط می شود.
ناگفته پیداست که در یک پیوستار کارهایی که توسط یک فرد انجام می گیرد هر چقدر تکراری و روباتیک و ثابت بوده و خلاقیتی در آن نباشد به سمت حیوانیت نزدیک می شود و بر عکس هر چه قدر خلاقانه توام با روش های متنوع و بهتر انجام گیرد به سمت تعقل و انسانیت نزدیک می شود. رفتار و اعمال بشری نتیجه تفکر و مدل های ذهنی است که در طول زندگی به دست می آورد. هر فردی در اجتماع داری یک مدل ذهنی است که بر اثر تجربه و اطلاعاتی که از محیط اطراف به دست می آورد و آن را شکل می دهد. اعمال و کارهایی که از انسان صادر می شود مصدرش تفکر می باشد. برای ایجاد تغییرات مطلوب و اساسی در یک جامعه مدل های ذهنی افراد یک جامعه باید تغییر کند. جوامع محافظه کار و راکد در مقابل تغییرات به شدت مقاومت نشان می دهند. برای مثال یک فرد در یک اجتماع چگونه طرفدار یک تیم یا یک حزب می شود؟ روشن است که این فرد تحت تاثیر رسانه های گروهی، مطالعه، کتاب و منابع دیگر و با نیروی تعقل که روی موضوع تجزیه و تحلیل می کند گرایش و نگرش خود را شکل می دهد. مدل ذهنی در طول زمان مدام تغییر می یابد.
دنیای امروز و جوامع پیشرفته امروزی بیش از هر چیز به نیروی انسانی بها می دهند و آن را یک منبع عظیم به حساب می آورند که می تواند منشا تغییرات شگرفی بشود. حالا دیگر ثروت یک کشور منابع معدنی و فسیلی، نیروهای مسلح به حساب نمی آید بلکه آنچه در درجه اول حائز اهمیت است نیروی انسانی و متخصصان آن کشور است که سرمایه آن را تشکیل می دهند.
نیروی انسانی متخصص و کارآمد به دست نمی آید مگر از طریق آموزش و پرورش و آموزش عالی. به طوری که مسیر توسعه یافتگی و پیشرفت مسیری است که از مدارس و دانشگاهها می گذرد. اهمیت آموزش و تربیت نیروی انسانی تا آنجا است که یکی از علمای علوم انسانی می گوید که جهان اقتصادی آینده از آن کسانی خواهد بود که از کامل ترین آموزش و پرورش برخوردار هستند. به عبارت دیگر دو موضوع نرم افزاری و سخت افزاری در این بحث مد نظر است. مدارس و دانشگاهها از نظر سخت افزاری در سطح قابل قبول و حتی در بعضی موارد در سطح استاندارد با ابزار و امکانات مورد نیاز تجهیز شده اند. اما وقتی به قلمرو مساله نرم افزاری یعنی نیروی انسانی پا می نهیم با کاستی های زیادی روبه رو هستیم. بررسی اجمالی وضعیت حال کشور از نظر آموزشی نشان می دهد که مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی از نظر سخت افزاری مشکل چندانی ندارند به طوری که این مراکز با ابزار و وسایل مورد نیاز تجهیز شده اند. در نقطه مقابل وقتی بحث نرم افزاری پیش می آید مشکل نیروی انسانی ناکارآمد و بدون تفکر و اندیشه کاملاً هویدا می گردد. به عنوان مثال وقتی یک مدرسه هوشمند کاملاً تجهیز شده با تکنولوژی روز را به دست یک مدیر غیر متخصص و تیمش می سپاریم نتیجه از قبل مشخص است. صفوی (1383) عقیده دارد که روش ها و همه چیز عوض شده است اما تفکر معلمان همچنان بدون تغییر باقی مانده است. مربی و معلمی که با تفکر و تدبّر بیگانه است نخواهد توانست تفکر خلاق یعنی بنا به گفته شعاری نژاد (1354) «آن فعالیتی که به حل مشکلات و مسائل سخت و حل نشده می پردازد یا برای مسائل حل نشده گذشته راه حل های جدیدی کشف می کند» را در دانش آموز ایجاد کند.
تدریس فکورانه فرآیندی از نوع خودارزیابی و خودنگری است
2- تفکر در تدریس
برای واژه Reflection Teaching/Teacher یا Reflective معادل های فارسی چندی ابداع شده است که می توان به «تدبّر یا تدریس تدبری»، «تامل و تدریس تاملی»، تفکر، «تدریس فکور (مدارانه) یا معلم فکور» اشاره کرد. هرچه که باشد همه این مفاهیم به چیزی واحد اشاره می کنند. امروزه تفکر جزئی مهم در تربیت معلم محسوب می شود. شعبانی (1385) تفکر را فعالیتها و رفتارهای جهتدار ذهن برای حل مسأله می داند. بر اساس تئوری هایی که دیویی، زایکنر و لیستون ارائه داده اند رویکرد فکورمدارانه تدریس شامل یادآوری و به خاطر آوردن تجربه ای خاص از گذشته و اندیشه و ارزیابی انتقادی درباره آن به عنوان شیوه ای برای ایجاد تغییرات در عمل و کنش می باشد. تا اینجا این روشی ابزاری در تکوین تغییرات با کیفیت در یادگیری معلم می باشد. کُلب چرخه زیر را پیشنهاد کرده است:
در توضیح این نمودار گفتنی است که تجربه ملموس اشاره به یک عمل یا اتفاقی در درس یا کلاس می کند. در کادر بعدی مشاهده این عمل یا اتفاق است که منجر به مشاده و فکر درباره آن می کند. و ممکن است چنین سؤالاتی از خودمان بکنیم:
- چه اتفاقی افتاد؟
- چه عملی من انجام دادم؟
- دانش آموزان چه عملی انجام دادند؟
- چه نکاتی را مشاهده کردم؟
- فلان دانش آموز چه عکس العملی انجام داد؟
- چرا کلاس امروز طبق دلخواه من پیش نرفت؟
- آیا فعالیت دوم درس موفقیت آمیز بود؟
- چرا قسمت سوم درس را بیشتر دانش آموزان نفهمیدند؟
مرحله بعد مرحله تعمیم و تئوری سازی است. ممکن است از خودمان سؤال کنیم:
- این تجربه چه چیز تازه ای در بر داشت و چه چیزی از این تجربه یاد گرفتم؟
- به طور کلی این تجربه چه چیزی درباره روش های یادگیری دانش آموزان به من یاد داد؟
- این تجربه چه چیزی به من در باره روش تدریسم به من یاد داد؟
و بالاخره به آخرین مرحله می رسیم. در این فرآیند کاربرد و استفاده از آنچه یاد گرفته ایم :
- بعد از تفکر و تعقل روی اتفاقات چه کاری انجام خواهم داد؟
- چه چیزهای خاصی می خواهم به یاد داشته باشم و بر اساس آن عمل کنم ؟
- دفعه بعد چه تغییری در سبک تدریسم بوجود خواهم آورد؟
- چه چیزهایی را تغیر نخواهم داد و کما فی السابق به همان روشی قبلی ادامه خواهم داد؟
این چرخه و چارچوب برای کمک به معلمان برای تفکر روی تدریس می تواند مفید واقع شود.
برای کاربردی کردن می توان نمودار بالا را به صورت های زیر خلاصه کرد:
3- معلمان مدبّر
تدریس تدبری (تفکری) رویکردی است که بر اساس آن معلم با تفکر انتقادی درباره تجربه های تدریس خود می تواند دانش خود را از تدریس و کار و کیفیت آن بیشتر کرده و به کیفیت بخشی آموزش در کل کمک کند. تدریس تدبری به معنی نظر و نگاه به آنچه در کلاس انجام می دهیم، تفکر درباره اینکه چرا آن را انجام داه ایم و اینکه آیا موثر بوده است یا نه (ریچارد و دیگران 1992).
معلم مدبر دارای ویژگیهایی است که او را از معلم غیر مدبّر (یکنواخت یا تغییر ناپذیر) متمایز می کند:
او رویکردی پویا و فعال برای تدریس اتخاذ می کند، برنامه آموزشی مؤثری را با اقتباس تکنیک ها و مهارتها با توجه به وضعیت خاص مدرسه و کلاس، هدف درس، علایق و نیازهای یادگیرندگان طرح و اجرا می کند (احمدوند 1386) و مدام با تفکر و و با استفاده از روش حل مشکل تغییراتی رو به تعالی در برنامه تدریس خود بوجود می آورد و عواملی مانند مدیریت کلاس و نیازهای خاص و توانایی های دانش آموز را مد نظر قرار داده و با همکاران خود درباره مسائل مربوط به درس و کلاس مشاوره کرده و به تبادل اطلاعات می پردازد. همچنین به طور مرتب به ارزیابی یادگیرندگان می پردازد.
معلم غیر مدبر سالهاست با یک شیوه و روش تدریس می کند، تحمل انتقاد درباره روش تدریس خود ندارد. حتی ظاهر و نحوه لباس پوشیدن او سالهاست تغییری نکرده است. به علت بروز نکردن دانش خود در طول سالها اطلاعات او محدود به کتاب درسی شده است. به تنها چیزی که مشغله ذهنی او نیست تدریس درسی است که به عهده دارد. ممکن است درباره هر چیزی به غیر از ماده درسی خود مطالعه کند. در مقابل تکنولوژی و روش های جدید تدریس مقاومت نشان می دهد.
احمدوند (1383) معلم غیر مدبر را معلمی تعریف می کند که بدون در نظر گرفتن ویژگیهای خاص هر کلاس از یک رویکرد و یک برنامه و محتوای درسی از قبل تعیین شده و ثابت در تمام وضعیت های تدریس استفاده می کند. برای مثال او سالهاست درک مطلب درس زبان انگلیسی را به صورت ترجمه ای -روشی قدیمی که در حال منسوخ شدن است-تدریس می کند. جمله به جمله متن را خوانده و به زبان مادری دانش آموزان ترجمه قرض بگیرد. پیکت (2006) معلم مدبّر را کسی می داند که دانش آموزان را به طور مرتب ارزیابی کرده و از انتقادات سازنده ی دانش آموزان، همکاران و سوپروایزرها استقبال می کند در حالیکه معلم غیرمدبّر را کسی می داند که دانش آموزان را به طور نامرتب ارزیابی کرده و معمولاً ارزیابی خود را بر این اساس قرار می دهد که آیا دانش آموزان از درس خوششان آمد، چه مدت زمانی علاقه نشان دادند و رفتار و انضباطشان چقدر خوب بود.
4- مراحل تدریس فکورانه
پاره ای از معلمان معمولاً درباره تدریس خود با همکارانشان صحبت می کنند. یک معلم ممکن است بعد از یک کلاس 90 دقیقه ای درباره تدریس خود فکر کند یا با کسی درباره این صحبت کند: «درس امروز بسیار خوب پیش رفت»، «به نظر می رسد دانش آموزان چیزی از درس نفهمیدند»، «امروز دانش آموزان خیلی بی انضباطی کردند» یا «امروز حسین حواسش اصلاً به درس نبود». بدون صرف وقت برای تفکر درباره آنچه اتفاق افتاده است ممکن است دست به قضاوت شتاب زده و نتیجه گیری فوری بزنیم. تدریس فکورمدارانه فرآیندی نظام مند از جمع آوری، ثبت و تجزیه و تحلیل مشاهدات و تفکرات ما از تدریس و دانش آموزان و سپس اعمال تغییرات می باشد. اگر درس خوب پیش رفت می توان آن را توصیف کرد و درباره اینکه چرا درس موفقیت آمیز بود تفکر کرد. اگر دانش آموزان قانون سوم نیوتون را که به خوبی برایشان معرفی کردم نفهمیدند لازم است درباره اینکه چه کارهایی انجام دادیم و چرا درس واضح نبوده است فکر کنیم. اگر دانش آموزان بدرفتاری کردند چه اعمالی انجام دادند کی و چرا؟ معلم غیر مدبر سالهاست با یک شیوه و روش تدریس می کند، تحمل انتقاد درباره روش تدریس خود ندارد. حتی ظاهر و نحوه لباس پوشیدن او سالهاست تغییری نکرده است
قدم اول:
آغاز فرآیند تفکر ممکن است در واکنش به یک مشکل خاص که با کسی یا در کلاس به وجود آمده شروع شود، یا ممکن است روشی برای یافتن اطلاعات بیشتر درباره تدریس خودمان باشد. قدم اول جمع آوری اطلاعات درباره آنچه در کلاس اتفاق می افتد است. تعدادی از روش های متفاوت برای این وجود دارد که یکی از آنها یادداشت معلم است ؛ از آنجایی که تدبر فرآیندی شخصی است بعد از هر درس/کلاس در دفتر یادداشت خود آنچه را در کلاس درس اتفاق افتاده یادداشت می کند. نوشتن خاطرات یا یادداشت باید به صورت منظم و با نظم خاصی صورت گیرد. ممکن است درس یا صدای خود را به نوعی ضبط یا قسمت هایی از آن را فیلمبرداری کنید. می توانید از یک همکار درخواست کنید که به کلاس شما بیاید و درباره شما به جمع آوری اطلاعات بپردازد. قبلاً می توانید موارد خاص را که همکارتان باید مدنظر داشته باشد به او گوشزد کنید. مثلاً روی دانش آموز خاصی یا روی قسمتی خاص از تدریس شما تمرکز کند (تایسر2006).
همان طور که اشاره شد ضبط صدا یا تصویر درس می تواند اطلاعات مفیدی برای تفکر و تدبر بدهد. این باعث می شود که شما چیزهایی از کلاس ببینید یا بشنوید که در حالت طبیعی متوجه آنها نیستید. ضبط صدا می تواند اطلاعات مفیدی درباره طول مدت صحبت کردن معلم، موضوع و مقدار صحبت کردن دانش اموزان و نحوه صحبت کردن و اینکه آیا مطالب روشن و واضح است و نیز نحوه واکنش شما به صحبت دانش آموزان. فیلمبرداری می تواند اطلاعاتی درباره نحوه ایستادن معلم با چه کسی صحبت می کنید چگونه با دانش آموزان برخورد می کنید. همچنین می توان با پرسش از دانش آموزان درباره وضعیت کلاس از آنها بازخورد دریافت کرد.
قدم دوم:
حالا که اطلاعات لازم درباره کلاس جمع آوری شده است در مرحله بعدی چه اقداماتی لازم است انجام بدهیم؟ با این اطلاعات معلم با کاری یا مشکلی که دارد بیشتر آشنا می شود و در باره آن به تفکر می پردازد و دنبال راه حل می گردد. این راه حل ها ممکن است از طریق صحبت با یک همکار یا دوست رفع گردد. به ایده های جدیدی ممکن است دست پیدا کنید. راه دیگر مطالعه است، ممکن است معلم در حیطه خاصی به مطالعه مقالاتی درباره مساله بپردازد، به گوگل یا وب سایت های دیگری مراجعه کند. همچنین ممکن است با معلمان در نقاط دیگر ارتباط برقرار کند یا در کلاس های ضمن خدمت شرکت کند.
قدم سوم:
بعد از این مراحل معلم تصمیماتی درباره اینکه چه نوع تغییراتی در شیوه تدریس یا برخورد با دانش اموزان داشته باشد اتخاذ می کند. این چرخه به این صورت ادامه پیدا می کند. برای مثال شیوه تدریس لغات انگلیسی را با طی مراحل بالا عوض می کند و دوباره همی چرخه ممکن است برای شیوه جدید نیز تکرار شود.
5- نتیجه گیری
تدریس فکورانه فرآیندی از نوع خودارزیابی و خودنگری است. در بحثی که گذشت روش هایی درباره تدریس فکورمدارانه بیان شد. تدریس تدبّری باعث می شود معلم حالت پویای خود را حفظ کرده و اطلاعات خود را مدام بروز کند. اگرچه تا آنجایی که نگارنده اطلاع دارد تحقیق جامعی درباره تفکر و تدبر معلمان آموزش و پرورش صورت نگرفته است با این وجود کیفیت آموزشی نشان می دهد که تفکر در جامعه معلمان به عللی مانند نداشتن زمان، مشکلات معیشتی، دو یا چند شغله بودن معلمان جاری نیست. شاید برای بیشتر معلمان تفکر در همان حد مرور اتفاقات کلاس قبل از خواب شبانه باشد که این خود نیز نوعی از تفکر و تدبر به عبارتی نوعی شروع تفکر محسوب می شود.
منابع
امام جعفر صادق (1361)، توحید مفضّل، زین العابدین کاظمی خلخالی، تهران: انتشارات حجر
شعبانی، حسن. (1385). مهارتهای آموزشی و پرورشی، روش ها و فنون تدریس. تهران: سمت
شعاری نژاد، علی اکبر (1354). روانشناسی عمومی. تهران: دانشگاه ابوریحان
صفوی، امان الله. (1383). کلیّات روشها و فنون تدریس. تهران: معاصر
Dewey, J. (1997). We Think. Dover Publications
Wallace, M. (1991) Training foreign language teachers: A reflective approach. CUP (Cambridge University Press).
Zeickner, K & Liston, D. (1996). Reflective teaching: An introduction. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum.
Leather, S. and Popovic, R. (2008). Time for Reflection. English Teaching Professional. Issue 55 March 2008.
Kolb, D. A. (1994). Experiential learning: Experience as the source of learning and development. Englewood Cliffs, New Jersey: PTR Prentice Hall
Richard, J. C., et al. (2002). Longman Dictionary of Language Teaching and Applied Linguistics. Essex: Longman.
Ahmadvand, M. (2007). How to Become a Reflective Teacher? Roshd FLT. Vol. 21, No. 83.
Pickett, A. (2006). Reflective Teaching Practices and Academic Skills Instruction. Retrieved from http://www.indiana.edu/~1506/mod02/pickett.html on 4 December 2011
Ticer, J (2006). Reflective Teaching: Exploring our own Classroom Practice. Retrieved from http://www.teachingenglish.org.uk/think/methodology/reflectio.shtml
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
فرض کنید امروز اولین روز مدیریت من در یک سازمان مهم است. با خود می اندیشم اگر همیشه تلاش کرده ام تا مدیران ناکارآمد را نقد و تحلیل نمایم ، حال که نوبت خودم هست چگونه می بایست متفاوت باشم و نوعی دیگر بنگرم و عمل نمایم تا مورد نقد دیگران قرار نگیرم ؟ سعی کردم موارد زیر را سرفصل قول و فعلم قرار دهم تا شاید تغییرات مثبتی در وادی مدیریت کلان و خرد در کشورم به وجود آید . همیشه یک اولی باید باشد تا دوم و سوم و.... اتفاق بیفتد.
تفکر رایج اما اشتباه آن است که با یک گل بهار نمی شود و یا یک دست صدا ندارد و یا منزه باقی ماندن در بین این همه ناپاکی تفکری ایده آلیست است اما می خواهم تلاش خود را بکنم و یقین دارم حتی اگر برخی از آنها عملی شود کلی تغییرات مثبت در جامعه ایجاد خواهد شد. البته لازم است ذکر کنم که مدرک کارشناسی ارشد در رشتۀ مدیریت دولتی را دارم و قبلا سابقۀ فعالیت در معاونت های متفاوتی را داشته ام و برای قبول سِمت جدید لحظه شماری نکرده و برای پذیرش آن یک هفته فرصت خواسته ام تا به توانایی ها و ظرفیت های خود به خوبی بیندیشم لذا خود را موظف کرده ام تا موارد زیر را تا حد توان رعایت کنم : کارکنان باید درک کنند که بین فرد ساعی و وظیفه شناس با فرد از کار در رُوی کارشکن ، تفاوت فاحشی وجود دارد
1 - از پذیرش حضوری همکاران درون و برون سازمانی جهت عرض تبریک معذورم.
2 - لطفا از طریق ایمیل و یا پیام تلفن همراه ، ابراز محبت خویش را تقدیم دارید.
3 - از قبول هر نوع هدیه و کادو و گل و..... از سوی تمامی کارکنان سازمان فوق و دیگر سازمانها معذورم.
4 - دریافت هر نوع هدیه مرا بدهکار و مجبور به انجام کارهای غیرقانونی خواهد کرد لذا با قبول سفارشات خارج از نوبت و یا غیرقانونی مجبور به ادای دِین خواهم شد. من نمی خواهم بدهکار کسی باشم و لطفا انتظارات خارج از حد توانم و یا چارچوب شغلم از من مدیر نداشته باشید.
5 - به دلیل پذیرش سِمت مدیریت سازمانی ، مجبور هستم از برخی رفت و آمدهای توقع زا ، پرهیز نمایم لذا پیشاپیش از این سروران پوزش می طلبم و انتظار دارم به حساب تغییر رفتار بنده و گرفتن ژست مدیریت و عدم ظرفیت شخصیتی ام نگذارند.
6 - از همین اولین روز مدیریت ام بر خود وظیفه می دانم جهت آشنایی با کارکنان سازمانم ، واحد به واحد در بین آنها حضور یافته و از نزدیک با آنان آشنا شوم. حتی با سرایدار و آبدارچی سازمان. چون تجارب این افراد به دلیل همکاری با تعداد زیاد مدیران هم بیشتر است و هم ارزشمند . آنان ظرایف مثبت و منفی کارکرد مدیریت ها را بهتر از هر کس لمس می کنند. این کار اگر یک هفته هم طول بکشد ارزشمند است چون وجود فاصله مابین مدیر و کارکنان باعث بوجود آمدن سوء تفاهم ، ترس و واهمه جهت برقراری ارتباطی سالم ، افزایش جوّ غیبت در محیط کاری و..... می شود. برای به حداقل رساندن این فاصله در درجۀ اول می خواهم ثابت کنم من نیز همانند آنان یک رکن سازمانی هستم و بدون آنها ، مدیریت من بی معناست.
7 - برخلاف برخی از مدیران که مسئول روابط عمومی خود را همفکر و هم جهت و فردی آشنا با خود انتخاب می کنند، من این مسئولیت را به فردی توانمند که در رشته ای مربوط تحصیل کرده و بسیار نکته سنج و حسّاس و با شهامت است واگذار خواهم کرد تا تضادها باعث نمایان شدن خطاها و لرزش ها شود و در جهت ایجاد هماهنگی و پیشگیری از تعارض ، بتوان بیشتر تلاش نمایم. قوی بودن روابط عمومی یعنی توانمندی مدیریت برای برقراری تعامل تنگاتنگ بین سازمانی و درون سازمانی .
8 - با کمک روابط عمومی سازمان خود یک پرسشنامه جهت نظرسنجی و اطلاع از آرای کارکنان تنظیم و در همین روزهای اول مدیریت خود به اجرا خواهم گذاشت تا با انتظارات و جهت فکری آنان آشنا شوم. یک مدیر زمانی موفق است که تفکرات کارکنان خود را بشناسد و در جهت تخالف با آنها بر نیامده و به ایجاد تغییرات مثبت کمک نماید.
9 - درِ اتاق من همیشه باز خواهد بود. هر چند منشی دارم اما محدودیتی برای پذیرش ارباب رجوع و همکاران خود ندارم. منشی فقط وظیفۀ هماهنگ کننده و برقراری نظم را خواهد داشت.
10- به هنگام برقراری جلسات اداری درون و برون سازمانی ، یکی از معاونان به عنوان جانشین پاسخگوی مراجعه کنندگان خواهد بود و منشی وظیفه دارد تمامی مراجعات را در فایل مربوط به من در ایمیلم وارد نماید تا سر وقت آنها را بررسی کنم و از طریق ایمیل به آنها پاسخ دهم. یکی از روش های تسریع بخش تعاملات و ارتباطات همین مقوله است که از تعداد مراجعات حضوری نیز می کاهد. منشی با دسته بندی کردن این پیام ها مرا در پاسخگویی سریع و حتمی یاری خواهد کرد.
11 - صندوق پیشنهادات و انتقادات کارکنان با مراجعین متفاوت خواهد بود و هر ماه آن را کنترل خواهم کرد. این صندوق فاکتور تشریفاتی و یا نمایشی نیست و وسیله ای بسیار مناسب در برقراری ارتباط با کسانی است که شهامت ابراز وجود ندارند.
12 - کارکنان از خوردن صبحانه در پشت میز خود پرهیز نمایند. صبحانه با رعایت نوبت در بین واحدها و کارکنان آن ، در اتاقی مخصوص سرویس داده خواهد شد. هیچ واحدی نباید خالی از فرد پاسخگو باشد. برای نماز نیز وجود فرد پاسخگو در هر واحد الزامی است.
13 - کارت ورود و خروج کارکنان ، بی طرف ترین شاخص برای کنترل نظم و انضباط است. این ساعات طی یک ماه کنترل و در صورت مشاهدۀ تکرار بیش از حد بی نظمی و تأخیر ، علت، پیگیری و نظارت خواهد شد و او را به اصلاح و یا تغییر رفتار ترغیب خواهم نمود. برخلاف برخی از مدیران که مسئول روابط عمومی خود را همفکر و هم جهت و فردی آشنا با خود انتخاب می کنند، من این مسئولیت را به فردی توانمند که در رشته ای مربوط تحصیل کرده و بسیار نکته سنج و حسّاس و با شهامت است واگذار خواهم کرد
14- در طول یک هفته به طور تصادفی به یکی از واحدها خواهم رفت و مدتی در آنجا نشسته و ناظر بر چگونگی رتق و فتق امور خواهم شد. نکات ضعیف و قوی را یادداشت نموده و در جلسه ای با آنان، موارد را بررسی خواهم کرد. کارکنان باید درک کنند که بین فرد ساعی و وظیفه شناس با فرد از کار در رُوی کارشکن ، تفاوت فاحشی وجود دارد. برای تقویت درک این تفاوت از تنخواه سازمان به کارکنان تلاشگر پاداش سفر سالانه با خانواده را خواهم داد. هر سازمانی درآمد و یا بودجه ای برای روز مبادا دارد و من به جای استفادۀ شخصی از آن جهت دادن هدیه و کادو به همترازان خود ، ترجیح می دهم کارکنان زحمتکش خود را تشویق نمایم و انگیزه های شغلی آنان را تقویت کنم. برای دفعات بعدی پاداش هایی متناسب در نظر گرفته خواهد شد چون صرف شام در یکی از رستورانها با اعضای خانواده .
15 - از پذیرش هر نوع سفر زیارتی – سیاحتی خارج از عرف پرهیز نموده و در صورت نیاز با هزینه شخصی سفر خواهم کرد. امتیاز چنین سفرهایی را برای کارمندان شایسته خود با همراهی خانواده ، به عنوان پاداش تشویقی خواهم داد.
16- برای رفت و آمد از وسیلۀ نقیلۀ شخصی و یا عمومی استفاده خواهم کرد.
17- از قدرت و توانایی نماینده مجلس و یا استاندار و فرماندار و..... برای حل و فصل مسایل کاری و معضلات اداری استفاده خواهم کرد.
18- یک نشریه داخلی برای اطلاع رسانی از فعالیت ها و عملکردهای انجام شده و مورد انتظار در سازمان خواهیم داشت و کارکنان قادر خواهند بود مقالات و نکته نظرات خود را جهت درج در آن ، ارائه دهند.
19 - تلاش خواهم کرد تا حد امکان کتب جدید و دیدگاه های نوین علم مدیریت را مطالعه نمایم و آنها را در مدیریت خود لحاظ نمایم. در ضمن اگر از کشورهای موفق و پیشروی علم مدیریت و فعالیت اقتصادی ، فیلم و یا گزارشاتی در دسترس داشته باشم حتما با کارکنان خود به تماشای آن خواهم نشست.
20 - در ایام خاصی چون روز کارمند و یا ماه رمضان و یا ولادت معصومین و..... حداقل در طی یک سال ، دو بار با کارکنان خود جهت صرف
ناهار و یا شام ، یکجا جمع شده و روابط انسانی مستحکمی را به وجود خواهم آورد.
قدرمسلم موارد بسیار دیگری نیز هست که دارای اهمیت و ارجحیت است تا مسئولیت خود را به نحو احسنت انجام دهم لذا تلاش خواهم کرد بر روی موارد دیگر نیز حین انجام وظیفه و برخورد با آنها ، حساسیت نشان دهم. برای من شرط اول مدیریت ، تقویت روابط انسانی است لذا با در کنار آنها بودن و همراهی آنان در فراز و نشیب ایام ، فاصلۀ خود را با آنان به حداقل رسانده و سازمان را همگی با هم مدیریت خواهیم کرد.
مدیریت فصل تمایز انسانها از یکدیگر نیست. حساسیت مسئولیت مدیر در توانمندی او برای حل و فصل مشکلات و معضلات سازمانی و رهبری و هدایت مجموعۀ افراد زیرمجموعه است. یک مدیر وقتی خود را تافته ای جدا بافته از مجموعۀ افراد سازمان تحت سرپرستی خود می بیند، پشت درهای بستۀ مدیریت و دیوار بلند جدّیت و قاطعیت خشک و غیرمنعطف ، تنها می ماند. یک مدیر می بایست از حلقۀ جادویی مقبولیت ، محبوبیت و موفقیت عبور کند تا بتواند باری از دوش جامعه بر داشته و بر زمین بگذارد نه این که حجم و ضخامت آن را بیفزاید.
مدیر موفق فردی است که وقتی مدت انجام مأموریت اش تمام می شود و هنگام خداحافظی فرا می رسد همه از رفتن او دلتنگ و ناراحت باشند نه خوشحال و هیجان زده. می توان همه چیز را جور دیگر نگاه کرد فقط کافی است چشم ها را بشوئیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
راهنمای جامع آموزش سلامت در مدارس
ترجمه و تنطیم : نوید شریفی ، محمد کیا سالار ، معصومه دانیالی
انتشارات: پارسای سلامت
این کتاب مشتمل بر ده فصل می باشد.
فصل اول : سلامت روانی و عاطفی
فصل دوم : سلامت خانوادگی و اجتماعی
فصل سوم : رشد و تکامل
فصل چهارم : تغذیه
فصل پنجم : سلامت فردی و فعالیت جسمانی
فصل ششم : الکل ، دخانیات و سایر مواد مخدر
فصل هفتم : بیماری های غیرواگیر و واگیردار
فصل هشتم : سلامت مصرف کنندگان و جامعه
فصل نهم : سلامت زیست محیطی
فصل دهم : اصول ایمنی و پیشگیری از آسیب ها
در حوزه سلامت ، نقش اصلی در آموزش به دانش آموزان و خانواده هایشان بر عهده معلمان است. آن ها در مدرسه تماس مستقیم و مستمری با دانش آموزان دارند و به همین دلیل ، می توانند وضعیت و عملکرد روزانه دانش آموزان را به خوبی رصد کنند. آن ها بهتر از دیگران می توانند نیازهای دانش آموزان را تشخیص دهند و مقام و موقعیت شان نیز این اجازه را به آن ها می دهد که در مواقع لزوم ، دانش آموزان خود را برای کسب مشاوره و حل مشکل به مراکز یا افراد مناسب معرفی کنند.
البته وظیفه یک معلم ، تشخیص بیماری دانش آموز و درمان او نیست ولی حمایت سریع و صحیح از دانش آموز ، وظیفه اوست.
معلمان می توانند تغییر های ظاهری ، رفتاری و عاطفی دانش آموزان خود را به وضوح مشاهده کنند. آن ها باید هر گونه وضعیت غیر طبیعی دانش آموز خود را به مدیر مدرسه ، مشاور یا مربی بهداشت اطلاع دهند تا او به مرکز بهداشتی یا درمانی مناسب ارجاع شود. اما این ارجاع به معنی پایان مسئولیت نیست. اینکه وضعیت دانش آموز تا آخرین مرحله پیگیری شود و از طی تمام مراحل ارزیابی اطمینان به عمل آید ، ضرورت دارد .
معلمان و مربیان بهداشت می توانند در حل و فصل بیشتر مشکلات بهداشتی دانش آموزان ، نقش پر رنگی ایفا کنند.
علاوه بر این معلمان می توانند با رعایت سبک زندگی سالم ، الگوی مثبتی برای دانش آموزان خود باشند. راهنمایی که پیش رو دارید با معرفی 99 هدف رفتاری مورد نیاز برای آموزش جامع سلامت به دانش آموزان از مقطع پیش دبستان تا پایان دوره ی متوسطه شما را با مجموعه ای از دانستنی های سلامت آشنا می سازد که می توانید با مطالعه آن ها به عنوان یک الگوی زندگی سالم ، مشاور ، مربی سلامت برای دانش آموزان خویش ایفای نقش نمایید.
آموزش اهداف سلامت همگانی ، مهارت های مهمی را به ویژه به جوانان می دهد. سلامت روانی و عاطفی ، حوزه ای از سلامت است که توجه و تمرکزش بر مواردی از این قبیل است :
ارتقای خصایل مطلوب شخصیتی ، تعامل مثبت با دیگران به نحوی که به ایجاد محیط اجتماعی – عاطفی مثبتی منجر شود ، کسب و حفظ معیارهای سلامت شخصیت ، گزینش رفتارهایی که از سلامت روان حفاظت کند ، ابراز احساسات به شیوه های مناسب ، استفاده از مهارت های مدیریت استرس ، درخواست کمک در صورت احساس افسردگی ، استفاده از راهکارهای پیشگیری از خودکشی در صورت نیاز ، کنار آمدن با غم سوگ عزیزان به شیوه ای معقول و انعطاف پذیری در شرایط سخت.
سلامت خانوادگی و اجتماعی برای دستیابی به زندگی بهتر
معلمان باید آموزه های لازم برای برقراری روابط سالم ، ازدواج و فرزند پروری را به دانش آموزان خود ارائه دهند. ممکن است در هر مدرسه قوانین خاصی برای شیوه تدریس این مباحث وجود داشته باشد که باید به آن ها نیز توجه کرد. دانش آموزان باید درباره انواع خانواده آموزش ببینند. محتوای درسی مدارس می تواند با حمایت از انواع ساختارهای خانوادگی ، تلاش کند آموزه هایش بازتاب دهنده وضعیت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، قومی و مذهبی بومی هر محل باشد. مدارس باید به تمام ساختارهای خانوادگی ( اعم از سنتی ، تک سرپرست ، چند نژادی ، چند نسلی و ...) حساس باشند و در آموزه های خود ، تمام این انواع را در نظر بگیرند.
در فصلی از این کتاب به تغذیه پرداخته است. تغذیه ، بخشی از سلامت است که توجه و تمرکزش معطوف به مواردی از این قبیل است : گزینش غذاهای حاوی مواد مغذی و سالم ، مطالعه برچسب های غذایی ، مصرف غذا بر اساس میزان توصیه شده ، در هرم غذایی ، برنامه ریزی برای تغذیه سالم به منظور کاهش خطر ابتلا به بیماری ، حفظ و ارتقای عادت های غذایی سالم ، رعایت راهنماهای غذایی در خانه و رستوران ، خود مراقبتی در برابر بیماری های ناشی از مصرف مواد غذایی ناسالم و نامناسب ، حفظ وزن ایده آل و شرایط بدنی مطلوب ، کسب مهارت های لازم برای پیشگیری از اختلالات تغذیه ای . اهداف آموزش سلامت همگانی در حوزه ی بیماری های مسری و مزمن نیز هست. بالاخص اکنون که در فصل سرد و شیوع بیماری های واگیردار چون سرماخوردگی قرار داریم. کنترل بیماری های مسری و مزمن ، حوزه ای از سلامت است که متمرکز می شود بر انتخاب رفتارهای مشخصی که احتمال ابتلا به بیماری های مسری را کاهش می دهد ؛ آگاهی از واکسن هایی که از سلامت محافظت کنند ، انتخاب رفتارهای که احتمال ابتلا به بیماری های تنفسی را کاهش دهند ، فراگیری راه های کنار آمدن با آسم و آلرژی ، انتخاب رفتارهایی که احتمال ابتلا به بیماری های مقاربتی را کاهش دهند ، انتخاب رفتارهایی که احتمال ابتلا به ایدز را کاهش دهند ، انتخاب رفتارهایی که احتمال ابتلا به دیابت را کاهش دهند ، انتخاب رفتارهایی که احتمال ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را کاهش دهند ، فراگیری راه های کنار آمدن با بیماری های مزمن و انتخاب رفتار هایی که احتمال ابتلا به انواع سرطان را کاهش دهند. آموزش سلامت همگانی در حوزه ی ایمنی و پیشگیری از آسیب ها نیز شما را بی نصیب نمی گذارد . توجه و تمرکز این حوزه از سلامت عمدتا معطوف به مواردی از قبیل : حفظ ایمنی در شرایط آب و هوایی نامطلوب ، بلایای طبیعی ، هشدارهای ملی ، رعایت توصیه های ایمنی مرتبط با وسایل نقلیه موتوری ، استفاده از معیارها و مهارت های محافظت کننده در موراد مواجهه با خشونت ، احترام به قوانین و مقررات و پیروری از آن ها ، محافظت از خود در برابر سوء استفاده ها و خشونت های جسمی و جنسی ، دوری از باند های بزهکار و گروه های خطرناک ، پیروی از دستور العمل های محافظتی در مواجهه با خشونت های ناشی از حمل سلاح و فراگیری مهارت های مرتبط با کمک های اولیه . سایر فصل های این کتاب نیز مشتمل بر آموزش مهارت های بسیار زیادی است که برای معلمان ، مربیان و دانش آموزان عزیز بسیار مفید خواهد بود. مطالعه و استفاده از آموزش های این کتاب را می توانید برای خانواده خود نیز به کار ببرید. تشویق و ترغیب به داشتن اطلاعات کافی ، می توانند خطرات زیادی را از دانش آموزان و خانواده های آنان دور کند و جامعه امن تری داشته باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">