گروه اخبار/ مرتضی نظری، رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در گردهمایی شورای معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش استان های کشور، با اشاره به ضرورت بروزرسانی سایت ها و پورتال های ستادی و استانی گفت: آموزش و پرورش، سازمان رأی هیچ نماینده و بازار مصرف هیچ موسسه و بنگاهی نیست .
1- «نقد شما سازنده نیست»:
نقد با نشان دادن حفره و شکاف و خلأ پیشاپیش یک راهکار است. موظف کردن منتقد به راهکار دادن نیز سفسطه ای است بس بزرگ چون نفس نقد در درون خود یک راهکار را دارد رایج ترین پسوندی که به مفهوم نقد می بندند مفهوم سازنده بودن آن است. در پس این تعبیر یک سفسطۀ بزرگ خوابیده است.
کسی که می گوید مرا نقد سازنده کنید یعنی «من می خواهم در موقعیت خودم سفت و سخت باقی بمانم و شما جوری مرا نقد کن که من بمانم».
نقد سازنده یعنی بی خاصیت سازی نقد. وظیفۀ نقد در بسیاری از موارد برافکندن یک بنیان بد است نه ساختنش.
نقد در بسیاری از موارد نباید بنای سازندگی فرد یا وضعیتی را داشته باشد که اساس بحران است. مثل این است که برای آلودگی هوا ایران خودرو را نقد سازنده کنیم! کارخانه ای که خود پاره ای از مسئله است و سالانه انبوهی انسان را به کشتن می دهد طلب نقد سازنده کند! راستین ترین نقد بافکندن بنیان این چنینیِ خودروسازی است نه ساختنش.
2- «نکات منفی را گفتید چرا نکات مثبت را نمی گویید»: کسی که فریاد می زند «تو همش نقد میکنی راهکار هم بده» پیشاپیش نپذیرفته است که او و سیستم ادارۀ وضعیتش خود پاره ای از مسئله اند
وظیفۀ منتقد مجیزگویی نیست. گفتن نکات مثبت کاری است که فردِ در مسئولیت باید انجام دهد نه فرد منتقد. منتقدی که به نکات مثبت می پردازد منتقد نیست مجیزگو است. نکتۀ مثبت یک عملکرد وظیفۀ بانیِ آن عمل است نه چیزی برای مجیزگویی. اینکه کسی وظیفه اش را درست انجام داده خب باید انجام می داده وگرنه برای چه آنجا است؟
منتقد همواره وظیفه دارد خلأها و حفره ها را به رخ بکشد.
3- «شما که این همه نقد میکنید راهکارتان چیست؟»:
وظیفۀ منتقد مجیزگویی نیست. گفتن نکات مثبت کاری است که فردِ در مسئولیت باید انجام دهد نه فرد منتقد. منتقدی که به نکات مثبت می پردازد منتقد نیست مجیزگو است نقد با نشان دادن حفره و شکاف و خلأ پیشاپیش یک راهکار است. موظف کردن منتقد به راهکار دادن نیز سفسطه ای است بس بزرگ چون نفس نقد در درون خود یک راهکار را دارد. وقتی برای مثال گفته می شود «صدا و سیما تک صدایی است» ابلهانه است بگوییم صادرکنندۀ این گزاره راهکار نداده و فقط نقد کرده. در عین حال در بسیاری از موارد منتقد یک وضعیت دلیلی ندارد خود بدل به راهکار دهنده نیز بشود. طرح مسئله و حل مسئله دو فراینداند که لزوماٌ قرار نیست همپوش باشند.
کسی که فریاد می زند «تو همش نقد میکنی راهکار هم بده» پیشاپیش نپذیرفته است که او و سیستم ادارۀ وضعیتش خود پاره ای از مسئله اند و اولین راهکار در پاسخ به چنین مدعایی این است: «تو برو کنار، استعفا بده». مثل شهرداری تهران که در بحران بسته شدن راه های شهر و ناتوانی سیستمش از ادارۀ شهر یخ زده از منتقدان می خواهد نکات مثبت را ببینند!. درست مثل استاد بیسوادی که دانشجو یقه اش را می گیرد که «از کلاس راضی نیستیم» و او پاسخ می دهد»: «راهکارتان چیست نمی شود که فقط نقد کرد». راهکار اول این است: «شما بفرما سر جای خودت بنشین این صندلی جای تو نیست».
4- کسانی که این تعابیر را سکۀ رایج بازار کرده اند در بسیاری از موارد خودشان بخش بزرگی از مسئله اند. تکرار طوطی وار این تعابیر متاسفانه بدل به سکۀ رایج شده است چه از جانب منتقدان چه از جانب مجیزگویان و... . باید محکم ایستاد و از نقد اعادۀ حیثیت کرد.
کانال اکونومیست فارسی
دو سال است که سایت همگام طراحی شده و در حال کار است.
این سایت به سیزده میلیون دانش آموز و یک میلیون فرهنگی خدمات می دهد و به نوعی 14 میلیون نفر با آن سر و کار دارند.
عجیب است که این سایت با این همه اهمیت و 14 میلیون کاربر اطلاع رسانی دقیق و به موقع ندارد چه عرض کنم اصلا اطلاع رسانی ندارد.
اطلاع رسانی که در گروه ها و کانال های تلگرامی در مورد همگام صورت می گیرد اکثرا به صورت آزمایش و خطا و حدس و گمان است.
اگر سری به سایت همگام بزنید و اطلاعیه های هدایت تحصیلی را که در صفحه اصلی آن قرار دارد مرور کنید مربوط به یک سال قبل است ؛
آیا وقت آن نشده است که این سایت بزرگ و پرکاربر اطلاع رسانی دقیق و اساسی در مورد فرایندهای داخلی خود داشته باشد ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه- نرگس کارگری/
بیزاری از مدرسه
جم اچ.کان
جین پی . نورستن
هوراد سی.ام.کارول
ترجمه: حسن سلطانی فر
***
اصطلاح « فرار از مدرسه » پس از اجباری شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزدهم متداول شد. در آن هنگام ، اصطلاح مزبور احتمالا تمام اشکال غیبت بدون اجازه از مدرسه را شامل می شد و تنها در این اواخر بود که کار بررسی غیبت در اشکال گوناگون و محتمل آن به تدریج آغاز شد. این امر بدان علت است که غیبت از مدرسه نشانه ای از یک اختلال است که نمی توان آن را به صورتی که ممکن است ترس های شبانه ، خیس کردن بستر و یا هوس غذایی را در خانواده پنهان نگه داشت از انظار مخفی کرد.
احتمال می رود که علت دیگر این باشد که جامعه به طور کلی در این مسأله شریک است. نه تنها والدین نسبت به طرح مسأله در جامعه حساسیت دارند ، بلکه دیده می شود که قانونی نقض می شود و با وجود این ، اقدام های متقابل اولیه ممکن است با شکست مواجه شوند. علاوه بر این معلمان احساس می کنند که مدرسه گریزی یک کودک یا ترس او از مدرسه بازتابی بر آن ها دارد و مددکاران اجتماعی نیز هنگامی که نمی توانند کودک را بر آن دارند که به مدرسه باز گردد ، ممکن است احساس ناکامی کنند. همه از این واقعیت ناراحتند که کودک گویی در این امر موفق است. انسان از خود سؤال می کند که اگر کودک به مدرسه نرود ، چه بر سر او خواهد آمد ؟ شغل آینده اش چه خواهد شد ؟ آیا در بزرگی ، فردی به هنجار خواهد بود ؟ آیا این امکان وجود دارد که با برچسب زدن پدیده غیبت از مدرسه به نام « هراس از مدرسه » خود را موفق قلمداد کنیم. مسئول رفاه آموزشی چگونه می تواند آن هایی را که واقعا مدرسه گریزند وادار به حضور در مدرسه کند؟ ( اصطلاح « هراس از مدرسه » بدین علت به کار می رود که اینک به طور گسترده ای مورد پذیرش قرار گرفته است ولی اصطلاح « روگردانی از مدرسه » درجه شمول بیشتری دارد ، زیرا تمام مواردی را که دارای عوامل روانی – اجتماعی می باشد در بر می گیرد. ) بدین ترتیب این نشانه ، معلم ، مقام های آموزش و پرورش ، اداره خدمات اجتماعی والدین ، مسئولین امور پزشکی و به طور کلی جامعه را به مبارزه فرا می خواند.
این کتاب سه هدف دارد.
هدف اول : برخورد عملی با مسأله هراس از مدرسه است که چون به اندازه کافی گسترده و جدی است لازم می باشد بررسی دقیقی از سرشت آن به عمل آید. گریز از مدرسه اصولا یک مسأله اجتماعی است که عواقبی برای خود به همراه دارد ، و حال آن که هراس از مدرسه ( و یا روگردانی از مدرسه ) یک مسأله فردی و بالینی است و هنگامی مسائل اجتماعی به وجود می آیند که نشانه های مرضی در محیطی آموزشی و به صورتی که مقررات اجتماعی را به مبارزه می خوانند بروز می کنند.
هدف دوم : بررسی آشفتگی های احساسی و رفتاری بر پایه ی چهارچوب یک نظریه است که می تواند عوامل بدنی ، ذهنی و عاطفی را شامل شود. گاهی ممکن است نگرش ها غیر منطقی باشند و آن هنگامی است که در مورد مسأله ای که دارای چند بُعد است شیوه ای واحد اتخاذ شود. بنابراین ، ما در این جا به دانش فرمول بندی شده ای نیازمندیم.
هدف سوم بحث : در مشکلات میان حرفه ای گسترده تر برخورد با حالاتی است که در آن ها نشانه هایی موجود به صورت رفتار مختل بروز می کند. بدیهی است که درمان چنین حالاتی نمی تواند امتیاز ویژه و یا مسئولیت یک حرفه خاص به تنهایی باشد. اهمیت فرد و همکاری ها و کمک های هماهنگ حرفه های گوناگون می توند یک مباحثه باشد و مؤلفان کوشیده اند که در این مبحث به عقاید مستدل دست یابند گرچه این ، به معنی پایان کار نیست.
این کتاب حاوی تجارب شخصی ما ، در درمانگاه های راهنمایی کودک در موضوع مسائل پژوهش و درمان است و ما معتقدیم که این اثر نظریات بسیاری دیگر از دست اندرکاران را نیز در این زمینه عرضه و هماهنگ کرده است. درمانگاه ها و بیمارستان هایی وجود دارند که به طور عمده برای مسائلی که آن ها را می توان از نظر فیزیکی مطالعه و درمان کرد دایر شده اند و تعدادی دیگر هستند که ناراحتی های اجتماعی گوناگونی را مورد توجه قرار داده اند.
به طور مثال ، در مباحثات مربوط به بزهکاری ، از پزشکان انتظار می رود که معیارهایی تعیین کنند و درباره ی افراد مورد معاینه شان نظریه ای صریح ابراز دارند یعنی بگویند که کدامیک « شرور » و کدامیک مبتلا به « اختلال روانی » است .
روگردانی از مدرسه ، برای فرد یک مسأله بالینی ، برای خانواده ، یک مسأله مربوط به روابط متقابل ، برای مدرسه، مسأله ای تربیتی و برای جامعه یک مسأله اجتماعی است. روگردانی از مدرسه مورد توجه جامعه است. این موردی نیست که گفته شود : آن ها به آن مبتلا هستند . ما آن را معالجه می کنیم. آن را اصلاح می کنیم و یا از آن اجتناب می کنیم. در این مورد هیچ گونه تقسیم بندی دو بُعدی وجود ندارد. ما به این نیاز داریم که کشف کنیم چرا خارج شدن از خانه برای برخی از کودکان مشکل است و چرا در راه مدرسه « نق می زنند و استفراغ می کنند » و لازم است بدانیم که وظیفه ما در این زمینه چیست.
تجربه نشان می دهد که ، پیشرفت هنگامی آغاز می شود که چند تن از افراد برجسته در کار مبتکرانه ی خود از یک مبنای داوری ویژه استفاده کنند. هنگامی که اندیشه ها بر اساس یک مبنای داوری دیگر ، که به منزله مبنای مناسب انتخاب شده است ، اثر بدیعی به وجود می آورند ، این پیشرفت ادامه می یابد.
بخش های مهم کتاب به شرح زیر است :
* بخش اول : مساله روانی – اجتماعی روگردانی از مدرسه
- بررسی اجمالی مسائل مربوط به غیبت از مدرسه : گریز از مدرسه و هراس از مدرسه
- زمینه تاریخی
*بخش دوم : تسهیلاتی برای درمان پدیده روگردانی از مدرسه
- خدمات تربیتی
- خدمات پزشکی و بالینی
- خدمات وابسته دیگر
- دادگاه رسیدگی به تخلفات نوجوانان واداره خدمات اجتماعی
*بخش سوم : شیوه های تخصصی
- مبنای آسیب شناسی روانی درمان
- شیوه روان پویایی : روان درمانی و روان درمانگر
- نقش روان پزشک
- نقش روان شناسی تربیتی
- نقش مددکاری اجتماعی
- لزوم اتخاذ شیوه ای مبتنی برچند نظام علمی
بهترین کاری که انسان می تواند انجام دهد این است که عرصه بحث را گسترش دهد و از این اصطلاح ها به منزله صنایع بدیعی و یا نتایجی که از تجربیات مربوط به چند زمینه مخلف به دست آمده اند استفاده کند.
اگر نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت نباشیم یقینا در جامعه ای که تمدن و فرهنگی 2500 ساله دارد اجازه داده نمی شود که آمار کودکان بازمانده از تحصیل افزایش یابد و با هزینه ای گزاف بعد از خروج از چرخه آموزش عمومی و عادی به نهضت سوادآموزی سپرده شوند. بیزاری کودکان از مدرسه مسأله تازه ای نیست. اگر بخواهید از تحقیقات مربیان مدارس از راه دور و آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی استفاده کنید می توانید ریشه این مشکلات را پیدا کنید.
مدرسه گریزی مفهوم مشخصی است که سالیان مدیدی ست جدال های مستمری در حیطه آن صورت گرفته و متأسفانه نه تنها نتوانسته ایم از آن پیشگیری کنیم بلکه با نقض وجود آن معادلات سخت تری ساخته ایم که امروز هنوز در جایگاه یک کشور جهان سومی قرار داشته باشیم و با افتخار بگوییم که بیش از یازده میلیون بی سواد در کشور داریم .
علاوه بر مسائل آکادمیک و علمی که در دنیا زده می شود ، بحث اجتماع فرهنگی ما و موضوعات اجتماعی و کلان ما مسلما جایگاهی خاص دارد و راهی ویژه را می طلبد. خواندن تجربیات و کتب و علم نویسندگان و محققان غربی شاید صرفا دانش ما را زیاد کند. اگر این علم در کنار تجربه های پژوهشگران کشور خودمان قرار بگیرد و به آن بها داده شود مسلما اثرگذار خواهد بود.
شمار کودکان محروم از تحصیل در کشورمان، بر اساس آمارهای رسمی، هم اکنون حدود 250 هزار نفر است که هر سال حدود 20 هزار نفر نیز به تعدادشان اضافه میشود اما آمارهای غیر رسمی این رقم را بیش از سه میلیون و 800 هزار نفر نشان میدهد؛ کودکانی که حق درس خواندن و تغییر سرنوشت شان از آنها گرفته شده است اما حتی آنقدر به چشم قانون نیامدهاند که با پایمال کنندگان حق شان برخوردی جدی شود و به هر حال چه 250 هزار نفر باشند و چه 3 میلیون نفر ،تک تک شان انسان هایی هستند که در بزرگسالی، بخشی از آینده کشورمان به آنها سپرده می شود.
قانون حوصله بچه ها را ندارد؟
کودکان کار و خیابان و کودکان روستایی در مناطق محروم، در شرایطی به علت فقر، از تحصیل محروم میشوند که بر اساس اصل 30 قانون اساسی « دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. » اما حقیقت این است که برای این کودکان، تحصیل رایگان نیست و متولی خاصی هم برای پیگیری علت محرومیت بچه ها از تحصیل در کشورمان وجود ندارد.
حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران ایران شرح میدهد که دولت برای نهادینه کردن آموزش باید از تشکل های غیر دولتی در کشور بیشتر کمک بگیرد تا دستکم آنها، پیگیر وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل شوند و برای شان کلاس های آموزشی متناسب با وضعیت زندگی شان برگزار کنند برای مثال اگر این کودکان، کار می کنند و نهادهای غیر دولتی نتوانستهاند خانواده های شان را راضی به کار نکردن بچه هایشان کنند، حداقل میتوانند در ساعت های استراحت کودکان به آنها آموزش دهند یا حتی افراد داوطلب و خیرخواه را برای آموزش کودکان روستایی به روستاهای محروم بفرستند.
باید عاشق کودکان باشیم تا بتوانیم به آینده آنان و سرزمینی که در آن زندگی می کنیم امیدوار شویم. هیچ رشته ای به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیاز های این قبیل کودکان باشد ، بلکه بایستی شیوه ای ترکیبی را در پیش گرفت. نگرشی گروهی ، که با برخوردهای تند مواجه نشود.
سر زد از پشت ابرها خورشید باغ و بستان دوباره زیبا شد
فصل سرما و برف و باد گذشت موقع گردش و تماشا شد
در چمن بر درخت گل بلبل وه چه شیرین ترانه ای دارد
هست خشنود و شادمان زیرا وطنی ، آشیانه ای دارد
کودکان این زمین و آب و هوا این درختان که پرگل و زیباست
باغ و بستان و کوه و دشت همه خانه ما و آشیانه ماست
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
یار و غمخوار یکدگر باشیم تا بمانیم خرم و آزاد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
قلمی که بود و الان نیست. قلمی که ما با آن قد کشیدیم . قلم، فقط در ازدحام حرف غریب نمانده است. باد وب نیز ساحت او را در نوردیده است.مردم امروز نمی توانند و نمی خواهند قلم به دست بگیرند. از بس کیبوردها ، اختیار آنها را در دست گرفته اند. وبگردی و کار با رایانه، چنان آنها را سرگرم نموده است که می رود تا قلم به عنوان یکی از میراث های گذشته ، ثبت ملی و جهانی بشود.
نه فقط رایانه ها که گوشی های همراه نیز، هجوم سختی را به ساحت قلم آغاز کرده اند. غلط نویسی و بدتر از آن فراموشی فارسی و پنگلیش نویسی ، داد قلم بی زبان را درآورده است.
روزگاری هنر خوشنویسی یکی از والاترین هنرهای بصری و از اصیلترین هنرهای ایران زمین به شمار میرفت و ذوق نوشتن با قلم ریز و خطاطی با قلم درشت یکی از دل مشغولی های اهل دل بود، آن روزها دیوان شاعران را با حس آمیخته از سر صفای دل و به خط خوش و با قلم بر روی کاغذ مینوشتند. امروزه رایانه با نرمافزارها و فونتهای جدید کار را بسیار آسان کرده است که نه آن تمرین و ممارست را میخواهد و نه هزینه چندانی دارد . اما این دیگر یک اثر انسانی نیست بلکه یک اثر ماشینی است که حسی پشت آن نیست و هیچگاه نمیتوانیم حس معنوی یک اثر خوشنویسی که خطاط با حالت معنوی و دست پر احساس خود نوشته است را در خطی که با صفحه کیبورد و فونت نستعلیق رایانه نقش بسته است جست و جو کنیم.
رایانه ها به آموزش و پرورش مدارس هم آسیب جدی زده اند. بچه ها بس که با کامپیوتر و گوشی های همراه خود کار کرده اند، هم غلط می نویسند و هم بدخط. این موضوع را وقتی می فهمیم که دست خط زمان کودکی پدرها و مادرها را با خط بچهها یشان مقایسه میکنیم.
روزگاری داشتن خط خوب و زيبا گاهي افراد را در جايگاه اجتماعی بهتري قرار می داد. هنوز نیز خط خوب می تواند يكي از عوامل موثر در موفقيت درسي و تحصيلي دانش آموزان و از آن مهم تر مجوزي براي ورود آنان به محيط هاي اجتماعي بزرگتر و جديدتر باشد. اما اکنون متاسفانه افراد جامعه، زيبا نويسي را فقط در حيطه ی كار خوشنويسان قلمداد مي كنند و به اندازه ی یادگیری درس هاي ديگر براي فراگيري خوشنويسي نمي كوشند .
با این همه قلم، قلم است.بد و خوب هم ندارد . تنها نوع نگاه ما است که به آن سمت و سو می دهد.
قلم، گاهی شایستهی سوگند الهی و کوبندهی جهل و تباهی است و لرزه بر اندام ستمگران می اندازد.. به طوری که هر وقت پایهی تخت پادشاه ستمگری میلرزد، با تمام وجود حس میکند که نویسندهی آزاده ای، دست به قلم برده است! برای مثال؛ دیکتاتوری چون ناپلئون، از چهار روزنامهای که با او مخالف بودند، بیشتر از یک سپاه خونخوار و هزاران سرباز زبده می هراسید.
قلم گاهی ،نه در خدمت انسانیت که در برابر او می نشیند و می نویسد.قلمی که بیشتر لایق شکستن است.قلمی که رنگ و بوی زر و زور و تزویر را گرفته است.این زمان است که قلم، به یغما رفته است و به جای پارویی در دست مردم، به چماقی در دست سیاستمدران تبدیل شده است :
«چون قلم در دست غداری بود / لاجرم منصور بر داری بود.»
اما قلم حتی از آن جهت که هست ،غربت عجیبی بین ما دارد.از میان سبد زندگی ما بیرون رفته است.
حتی روی میز کار تایپیست های اداری، به ندرت می توان یک قلم پیدا کرد.در جیب معلمان و اساتیدی که لپ تاپ یا گوشی همراه پیشرفته ای دارند، قلمی یافت نمی شود.قلم دارد به تاریخ می پیوندد و از همین ابتدا روزی را به یادش در تقویم ها پیش بینی نمو ده اند.
حتی در کتابهای درسی که داعیه دار حراست از قلم با آموزش خط نستعلیق هستند، خط خشک کامپیوتری آموش داده می شود که روح و احساس لازم را برای انتقال هنرخوشنویسی به دانش آموزان در خود ندارد.
غربت قلم چنان است که روزانه بسیار در خیابان می شنویم رهگذری که برای یادداشت شماره تلفنی، آدرسی و یا نوشتن چکی عجله دارد، به دیگری می گوید:«می بخشید، قلم خدمتتون هست؟!»
نقطه سر خط
الف : اسباب بازی :
اسباببازی وسیلهای برای بازیکردن و سرگرمی کودکان است و در رشد و شکوفایی استعدادهایشان به آنان کمک میکند.
انتخاب اسباب بازی مناسب ، علاوه بر پرورش خلاقیت و افزایش تواناییهای کودک موجب بالا رفتن روابط اجتماعی او با دیگران و آماده سازی کودک برای نقشهای واقعی در زندگی آینده میشود و در برخی از مواقع ممکن است یک اسباب بازی اطلاعات عمومی کودک را بالا ببرد و یا موجب تقویت مهارتهای حرکتی شود , گاهی نیز کودک در هنگام بازی با اسباب بازی ، نقشی را که در آینده می خواهد به عهده بگیرد را تقلید می کند.
وسایل متعددی به عنوان اسباب بازی تولید میشوند اما از هر وسیلهای هم نمیتوان به عنوان اسباب بازی استفاده کرد.
شاید کمتر کسی خیلی به شاخص های خرید یک اسباب بازی خوب توجه دارد و بیشتر فقط به ؛ قیمت , جذابیت و معروف و محبوب بودن آن اسباب بازی اهمیت می دهد ! منتها باید توجه داشت که این خرید های کم دقت به سلامت جسمی , روحی و دینی کودک ما آسیب می زند .
والدین باید بدانند و به کار ببندند که هر اسباب بازی باید استاندارد باشد و برای خرید آن نکاتی را باید مورد توجه قرار دهند همچون:
1- اطمینان حاصل کنید که اسباب بازی که می خرید ، متناسب با سن کودک تان است (معمولا روی اسباب بازی برچسب سنی وجود دارد. )
2- همیشه دستورات استفاده از اسباب بازی را بخوانید .
3- به کودکان زیر 10 سال اجازه استفاده از اسباب بازی را که باید به برق وصل شود را ندهید .
4- به کودکان زیر 3 سال اسباب بازی ندهید که دارای اجزای کوچکی است که ممکن است به خفگی کودک منجر شود .
5- اسباب بازیها برای کودکان کم سن نباید بند ، روبان ، بادکنک ، باتری یا مغناطیس دگمه ای دارا باشند .
6- همه اسباب بازی های را در قفسه یا کمد اسباب بازی قرار دهید و کودکان کم سن را از اسباب بازی های کودکان بزرگتر دور نگهدارید .
7- تناسب با جنسیت: توصیه نمی کنیم که اسباب بازی بچه ها را با این اجبار که تو دختری یا پسری برای آنها تهیه کنید اما اگر می خواهید برای فرزندتان هدیه بخرید یا او از شما مشورت می خواهد بیشتر به فکر مهارت های خاصی که مورد نیاز زنان یا مردان هست باشید. اگر فرزند دخترتان می خواهد ماشین بازی کند یا برعکس، نگران نشوید و اجازه بدهید مدتی این تجربه را پیدا کند.
8- انتقال فرهنگ: اسباب بازی هایی که پوشش های عریان و نیمه عریان و آرایش صورت و اندام خاصی دارند، برای بچه ها مناسب نیستند زیرا الگوهای زیبایی شناسی و حتی هویتی بچه ها را تنزل و تغییر می دهند.
9- تحریک حواس: اگر تصمیم به خرید وسیله بازی دارید ، برای خرید آن ، وقت بگذارید و تحقیق کنید تا وسایل بهتری به نفع تربیت فرزندتان تدارک ببینید. اسباب بازی ای که فقط می تواند صدا تولید کند کمتر از وسیله بازی ای که صدایی تولید نمی کند ولی بچه ها باید با تمرکز بخشی از آن را در جای مخصوص خود قرار دهند تا برنده بشوند به رشد بچه ها کمک می کند.
10- اسباب بازی محرک: اسباب بازی خوب باید در عین اینکه مطابق سن ، توان و علاقه کودک باشد ، قدرت جلب نظر بچه ها را هم داشته باشد . اینکه اسباب بازی چه رنگی ، چه شکلی و طرحی و چه ساختی دارد به ایجاد انگیزه بازی کمک می کند.
11- دوام و استحکام: وسیله بازی که از جنس مرغوبی تهیه شده باشد زمان بیشتری عمر می کند و احتمالا خطرات کمتری را هم با آسیب دیدنش برای فرزندتان پیش خواهد آورد؛ مثل پازل های چوبی یا بازی های فکری چوبی.
12- قیمت: اگر موقع خرید وسایل بازی فقط به فکر زیبایی و گرانقیمتی و جنبه دکوری بودن اسباب بازی هستید ، ممکن است به خاطر جلوگیری از آسیب دیدن وسیله بازی ، کمتر اجازه بازی با آن را به کودک بدهید و اگر آن اسباب بازی آسیب دید ممکن است عصبانی شوید و به کودک پرخاش کنید.
13- داشتن آرم استاندارد محصول
14- مشخصات شرکت سازنده روی بسته اسباب بازی باید درج شده باشد .
15- داشتن شناسنامه یا همان برچسب اصالت اسباب بازی (هولوگرام شورای نظارت بر اسباب بازی)
مواردی که والدین باید برای خرید و استفاده اسباب بازی برای خردسالان رعایت نمایند :
1- همیشه برچسب سن مناسب را روی محصولات اسباب بازی بخوانید. بعضی از اسباب بازیها تکههای کوچکی دارند که می تواند باعث خفگی نوزاد شود. بنابراین به تمام هشدارهای بسته بندی اسباب بازی دقت کنید.
2- اسباب بازی باید به اندازه کافی بزرگ باشد. ( 3 سانتی متر قطر و 6 سانتی متر طول) به طوری که او نتواند اسباب بازی را ببلعد.
3- از خریدن تیله، سکه و توپهایی که کمتر از 4 سانتی متر قطر دارند اجتناب کنید چون می تواند در گلو کودک گیر کرده و باعث خفگی شود.
4- اسباب بازیهایی که باتری می خورند باید در محل باتری پیچی داشته باشند که آن را محکم ببندد تا باعث ایجاد کنجکاوی نشود. باتریها می توانند خطرات جبران ناپذیری از جمله خونریزی داخلی و سوختگی شیمیایی را به همراه داشته باشند.
5- وقتی ایمنی اسباب بازی را بررسی می کنید مطمئن شوید که اسباب بازی نشکن است و به اندازه کافی مقاومت دارد. همچنین حواستان باشد که اسباب بازی نوک تیز نداشته و چرخ و دگمه ها و چشم عروسک ها شل نباشد که کودک آن را به دهان برده و ببلعد.
6- بیشتر اسباب بازیهای سوار شدنی زمانی که کودک قادر به نشستن باشد قابل استفاده است. اما باز هم بهتر است توصیه کارخانه سازنده را بخوانید. بیشتر اسباب بازیهای سوار شدنی مانند اسب و واگن باید نوار ایمنی لازم را داشته باشد.
7- به هیچ عنوان به نوزادتان اسباب بازی رنگ شده که قبل از سال 1978 ساخته شده، ندهید چون حاوی سرب است.
مناسبترین اسباببازیها :
کودکان در سنین مختلف نیاز به اسباب بازیهایی دارند که به رشد فیزیکی و روانی آنها کمک کند. با هم برخی از آنها را به تفکیک سن مرور می کنیم.
1- کودکان زیر یک سال
تا سه ماهگی: اسباب بازیهایی که در دست جا می شوند، اسباب بازهای صدادار، آینه های نشکن و مطمئن و اسباببازیهای لمسی و حسی جزو اسباب بازیهایی است که این گروه می توانند با آن سرگرم شوند.
3 تا 6 ماه: جغجغه سبک، آویزهای اسباب بازی، حیوانات عروسکی توپر، اسباب بازیهای لاستیکی قابل انعطاف و صدادار برای این گروه سنی مناسب است.
6 تا 9 ماه: کتاب، عروسک، توپ و وسایل خانه می توانند این گروه سنی را حسابی سرگرم کنند.
9 تا 12 ماه: اسباببازیهای هل دادنی، تخته های جور چین، تلفن اسباب بازی و خانه سازی به درد این گروه می خورد.
2- کودکان یک تا دو سال
12 تا 18 ماه: این گروه می توانند از قطعات خانه سازی بزرگ، اسباب بازیهای کشیدنی و هل دادنی، جورچینها، توپ، مداد رنگی و کاغذ، اسباب بازیهای سوار شدنی و کتابهای تصویری استفاده کنند.
18 تا 24 ماه: این گروه به دلیل استقلال نسبی در این دوران می توانند از خانه اسباببازی، آلات موسیقی اسباب بازی، صفحات پازل، اسباببازیهای کنترلی استفاده کنند.
3- کودکان 2 تا 3 سال
کیت وسایل پزشکی، کیت وسایل خانه، درست کردن پازل، دومينو، تفنگ، کيف و لوازم دکتر و ميز و ابزار کار مثل ابزار کار نجاري می تواند برای کودکان پرجنب و جوش این سن بسیار سرگرم کننده باشد.
4- کودکان 3 تا 5 سال
مداد رنگی و آبرنگ، ماشین های کوچک، تخته سیاه، تفنگ و عروسک برای این گروه سنی مناسب است.(www.biabin.com )
لوئیس ساتلر ، روانشناس آمریکایی کودکان میگوید :
شما همچنین میتوانید از طریق انتخاب اسباببازیهای مورد علاقه فرزند خود ، و نه خرید آخرین اسباب بازی روز بازار ، علاقه کودک خود به اسباب بازیهای خاص را تحریک کنید . من اعتقاد دارم که کودکان میتوانند از طریق قرار گرفتن در معرض شرایط و انتخابهای مختلف ، به علاقهمندیهای خود پی ببرند . برای نمونه ، کودکی که پارک را دوست دارد ، ممکن است بازیها و اسباببازیهای متحرک بزرگ را ترجیح دهد . اما شما میتوانید به وسیله اضافه کردن لوازم بازی حرکتی کوچک مانند گچ نقاشی به مجموعه بازیهای کودک خود ، اوضاع را تغییر دهید . از طرف دیگر , کودکی که موزه علوم را دوست دارد ، ممکن است به تمام اسباببازیهای ( STEM اسباببازیهایی با قابلیت آموزش علم ، فناوری ، مهندسی و ریاضی) علاقه داشته باشد ، بنابراین میتوانید از طریق آشنا کردن آنها با موسیقی و هنرهای نمایشی ، خلاقیت آنها تقویت کنید.
شورای نظارت بر اسباب بازی :
دبیرخانه شورای نظارت بر اسباب بازی که مطابق با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واگذار گردیده نقش بسیار مهمی در امر نظارت بر ساخت ، واردات و عرضه اسباب بازی در سراسر کشور برعهده دارد تا :
اولاً جلوی قاچاق بی رویه اسباب بازی ( معمولاً اسباب بازی های ممنوعه می باشد ) گرفته گردد.
و ثانیاً اسباب بازی استاندارد و مطابق با فرهنگ ایرانی – اسلامی در جامعه تولید و توزیع گشته تا خانواده ها با خاطری آسوده به تهیه اسباب بازی های کودکان خود بپردازند .
هولوگرام اصالت و تأییدیه اسباب بازی :
یکی از اقدامات پسندیده دبیرخانه مرکزی شورای نظارت بر اسباب بازی تهیه و الصاق هوولوگرام این شورا توسط کانون پرورش فکری بر روی اسباب بازی های تولیدی و وارداتی مورد تأیید این شورا می باشد که خانواده ها برای خرید اسباب بازی و سرگرمی می توانند شماره هولوگرام الصاقی بر روی محصول را به شماره تلفن 300074010 پیامک نموده تا اصالت اسباب بازی و سرگرمی برای وی پیامک شود و با خیال راحت به خرید آن برای فرزندان خود اقدام نمایند. ( مجتبی لشکربلوکی - نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در فرهنگ سازی جامعه )
ب : عروسک
اسباب بازی کودکان و گاهی نوجوانان است و معمولاً شبیه انسان ساخته میشود. عروسک به قوه تخیل کودکان کمک میکند به گونهای که هنگام بازی ، کودک آن را فردی زنده تصور کرده و برای آن شخصیت و اعمال مُتصور میشود.
با توجه به لزوم ایجاد یک پل ارتباطی بین بزرگسال و کودک که توسط آن بزرگسال بتواند هم کودک را بشناسد و هم دنیای خویش را به او معرفی کند ، ساخت و ارائه اسباب بازی به کودک یکی از موثرترین راه کارهایی است که با درگیر کردن احساسی کودک میتواند وی را به واکاوی و جست و جو در مفاهیم دنیای بزرگسالان وادار کند. از سوی دیگر کودکان در بازیهای خود استعداد شان را در زمینه ی تجرید و قدرت تخیل شان به نمایش میگذارند. (مرتضی ارشاد - عروسک ، به مثابه ابژه فرهنگی )
گاهی از عروسکها برای نمایش به جای انسانها استفاده میشود که به آنها عروسک خیمه شب بازی یا عروسک نمایشی گفته میشود. (پيرايه يغمايی - خیمه شب بازی و پیشینه آن )
6 فایده شخصیت دادن به عروسک ها و اسباب بازی ها برای کودکان :
6-علاقمند کردن کودک به انجام برخی کارها (toyinfo.ir )
گذری بر وضعیت عروسک های دارا و سارا از خلق تا کنون :
ایده ی ساخت عروسکهای ملی دارا و سارا از سال ۱۳۷۵ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح شد. پس از پنج سال این دو عروسک ، با لباسهای محلی اقوام مختلف ایرانی، با هدف آشناسازی کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی، در سال ۱۳۸۰ ساخته شدند . (قدس ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ ( کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وسایل جنبی عروسکهای دارا و سارا مثل لوازم تحریر ، نوار , سرود ، تقویم ، پوستر و جوراب را نیز تولید و عرضه کرد .
در مرداد ۱۳۹۴ از نسل سوم عروسکهای دارا و سارا رونمایی شد. در ساخت این عروسکهای جدید ، تغییراتی صورت گرفته که حرکت مفاصل آرنج و زانو ، از مهمترین تفاوتهای نسل جدید با عروسکهای پیشین است . همچنین در ساخت این سری ، از بهترین مواد اروپایی استفاده شد و حتی در شکل و جنس چشم عروسک نیز تغییرهایی ایجاد شده است . این عروسکها برای مبارزه با خرید عروسکهای باربی ساخته شد. (ایرنا)
دارا و سارا یک برادر و خواهر دو قلو هستند که با توجه به ویژگیهای فرهنگ ایرانی طراحی شده اند. دختر بچه های ایرانی ضمن آنکه با این عروسکها بازی خواهند کرد و سرگرم می شوند می توانند با مبانی فرهنگ ایرانی نیز آشنا شوند.
طراح گرافیک: امیر حسن سلام زاده – مجید قادری |
گروه سنی : الف ( آمادگی و سال اول دبستان) |
طراح: فرزانه بابایی |
نمونه ساز :فرزانه بابایی |
ناظر هنری: مجید قادری |
ناظر فنی :مجید قادری |
جنس :PVC و پارچه |
منبع : www.kanoontolid.com |
در مجموع پروژه عروسک دارا و سارا به نام مجید قادری ثبت گردیده که ایشان در ایده ساخت این دو عروسک بیان داشتند :
سال ۷۴ برای اولین بار از یک نمایشگاه بینالمللی اسباببازی بازدید کردم که خیلی در روحیه و شناخت من تأثیر عمیقی گذاشت ؛ اولاً دیدم این نمایشگاه با همه عظمت و وسعتی که دارد بیش از ۵۰ درصد تولیداتش معطوف به عروسک است و در صنعت عروسکسازی تأکید پرشماری بر روی شخصیتهای انسانی شده است . بالاترین آمار تولید یک چنین نمایشگاه بینالمللی که از آسیای شرقی تا آمریکا بهترینهای دنیا تولیدات خودشان را عرضه کرده بودند ، معطوف به عروسکها بود.
این موضوع خیلی ذهن مرا مشغول کرد که چرا ما در ایران آنقدر به عروسک بها نمیدهیم . بعد از بازدید از این نمایشگاه موقعیت عروسک در ایران را ارزیابی کردم و با یک نگاه آسیبشناسانه متوجه شدم که ما در واقع دچار یک غفلت فرهنگی و تاریخی شدهایم که تنها به دوره بعد انقلاب مربوط نمیشود ، بلکه به قبل از انقلاب بر میگردد.
ما در این دوران ، عروسک صنعتی با ویژگیها بومی و ملی نداشتهایم وتنها عروسک سنتی و نمایشی تولید کردهایم و هیچ عروسکی به عنوان عروسک ایرانی از قبل انقلاب در گروه عروسکهای صنعتی به نام ایران ثبت نشده بود. شما اگر از مادر و مادربزرگتان سؤال کنید که شما در دوره کودکی عروسک ایرانی داشتید که اسمش ایرانی باشد ، قطعاً میگوید نه.
من دیدم این خود موضوعی است که جای کار دارد و ما بعد از انقلاب که این همه اهمیت به تعلیم و تربیت مخصوصاً به گروه دختران و زنان جامعه چون مربیان واقعی خانواده هستند ، دادهایم ، ولی این گروه را در اختیار عروسکهای خارجی با آن مشخصهها و ویژگیها که پیش از این عرض کرد ، گذاشتهایم .
این بود که در واقع به صورت جدی این انگیزه در من به وجود آمد که باید خیلی سریع به طراحی و ارائه یک مجموعه کاراکتر و شخصیتهای عروسک ایرانی بپردازیم که از دل آن عروسکهای دارا و سارا بیرون آمد.
ایشان در بیان اینکه چرا نام های دارا و سارا را برای این عروسک ها انتخاب نمودند ، فرمودند :
اسم دارا و سارا چند علت داشت ؛
علت اولش این بود که بتوانیم این شخصیت را جا بیندازیم و به همین خاطر نیاز به یک زمینهای در خاطرات نوستالوژیک پدر و مادرها داشتیم . تمام پدران و مادرانی که هم نسل من بودند اصلاً خواندن و نوشتن را با دارا و سارا شروع کردند و وقتی این اسم را گفتیم، برای هیچکس ناآشنا نبود . شما میدانید برای اینکه یک برندی در دنیا به وجود آید ، نیاز به سرمایهگذاری و تبلیغات دارد و در واقع من سعی کردم از این ظرفیتی که در جامعه ما وجود داشت، استفاده کنم.
نکته دیگر این بود که دارا و سارا اسامی بسیار بامحتوا و کهنی در فرهنگ ما ایرانیهاست ، از نظر آوایی هم همسان هستند ؛ به همین خاطر به یاد میمانند و راحت اَدا میشوند ، تحتتأثیر گویشهای مختلف قرار نمیگیرد و در شناختی که ما به دست آوردیم ، در خارج از کشور این اسامی خیلی سریع جا افتاد و این زمینهها باعث شد که پیشنهاد این اسم برای عروسکها پذیرفته شود و در کانون این پروژه با نام دارا و سارا جلو رفت.
اما چرا این عروسک ها در بین بچه های ایرانی فراگیر نشد :
جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با عروسک های کن و باربی عروسکهای دارا و سارا را با نژاد آریایی طراحی و وارد بازار کرد که به سفارش ایران در کشور چین ساخته میشود. کمترین خاصیت تولید این عروسکها این بود که حساسیت همگانی را در برابر تاثیرات مخرب باربی بر انگیخت ؛ اما در عمل به عنوان یک عروسک کاربردی در میان کودکان همهگیر نشد . شاید در مقایسه «باربی» و «دارا و سارا» بتوان علل توفیق نیافتن عروسک ایرانی را این گونه توضیح داد :
1- آناتومی و ساختار بدنی عروسکهای باربی قابلیت حرکت اندامها و حتی انگشتان را دارد ولی دارا و سارا بیشتر عروسکهای زینتیاند تا وسایل بازی .
2- باربی و کن به روز بوده و به آینده نگاه و از لوازمی چون کامپیوتر و موبایل استفاده میکنند ولی دارا و سارا به گذشته تعلق دارند و سعی میکنند میراث گذشته را حفظ کنند و تکلیف کودک را با مدرنیسم روشن نمیکنند.
3- دارا و سارا دارای چهرههای ثابت هستند و فقط از روی لباسشان میتوان به قومیت آنها پی برد در حالی که باربی با حفظ اصالت آمریکایی خود، در رنگها و ملیتهای مختلف ظاهر شده است.
4- گرانی دارا و سارا در مقابل عروسکهای پرتحرکی که مسافران ایرانی خریداری میکنند قابل توجه است و تولید این عروسکها توجیه اقتصادی ندارد.
5- بستهبندی و شبکه توزیع دارا و سارا مثل سایر محصولات ایرانی دچار ضعف است.
6- ملاحظه دقت و ظرافت در طراحی باربی از رصد دائمی تغییرات فرهنگی و سیاسی دنیا توسط سازندگان عروسک باربی نشان دارد.
7- توجه به ظرافتهای هنری و استفاده از ظرفیتهای رسانهای از دیگر امتیازات باربی نسبت به دارا و ساراست.
اگر این روزها از اقتصاد مقاومتی و حمایت از کالای ایرانی صحبت میکنیم ، تحقق آن جز با توسعه و ترویج فرهنگ مقاومتی امکانپذیر نیست. فرهنگی که از طریق صنایع فرهنگی مانند اسباببازی منتقل میشود . برای تقویت صنایع فرهنگی بومی چارهای جز حمایت از ایدهها و تولیدکنندگان داخلی نداریم. ایدههایی که با در نظر گرفتن ضعفها و معایب گذشته برای تولید اسباب بازی ایرانی طراحی شدهاند , همچنین است تولید دها ساعت فیلم ، پویا نمایی ، داستان و داستانک ، کرسی های آزاد اندیشی و ارائه پژوهش های علمی جدید و مرتبط با موضوع .
مقام معظم رهبری در باب همین موضوع و اشکالی که در عدم فراگیری این پروژه ( تولید و فروش عروسک های ملی دارا و سارا ) به بیان عدم ارائه پیوست فرهنگی اشاره می کنند و می فرمایند :
خب، دوستان ما آمدند در یکی از دستگاههای فعال و مسئول ، عروسکهای خوبی درست کردند ؛ خوب هم بود ؛ اول هم حساسیت طرف مقابل را - یعنی مخالفین را ، خارجیها را - برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها ، این [عروسکها] را درست کردند ؛ ولی نگرفت .
من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام ، یک پسری را ، یک دختری را آوردید در بازار ، این عروسک شما را بچهی ما اصلاً نمی شناسد – ببینید ، پیوست فرهنگی که می گوییم اینها است – خب ، یک عروسک است فقط ، در حالی که مرد عنکبوتی را بچهی ما می شناسد ، بتمن را بچهی ما می شناسد . ده بیست فیلم درست کردهاند ، این فیلم را آنجا دیده ، بعد که می بیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار می کرد ، در مغازه هست ، به پدر و مادرش می گوید این را برای من بخرید ؛ عروسک را میشناسد ؛ این پیوست فرهنگی است .
شما بایستی این عروسک را که ساختید ، در کنار ساخت عروسک ، ده بیست فیلم کودک درست میکردید برای اینکه این عروسک معرفی بشود پیش بچهها ؛ بعد که معرفی شد ، آنوقت خودشان می خرند ، [ولی] وقتی معرفی نشد ، بازار ندارد و ورشکست می شود ؛ و ورشکست شد . یعنی یک چنین دقتهایی را بایست کرد . بههرحال این تهاجم فرهنگی به این شکل یک واقعیتی است. ( بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۰۹/۱۹ )
95 درصد اسباببازیها در ایران خارجی است !
آمارها میگویند 95 درصد اسباببازیهای موجود در بازار ایران ، خارجی و عمدتاً چینیاند . اگر از موضوع غیربهداشتی بودن بعضی از مواد اولیه به کار گرفته شده در این اسباببازیها بگذریم ، اگر موضوع قاچاق اسباببازی را که بنا بر بعضی گمانهها نیمی از نیاز بازار را تأمین میکند ، در نظر نگیریم و اگر بحث سهم ناچیز تولیدکنندگان داخلی اسباببازی را از منظر اقتصادی مطرح نکنیم ، همین آمار 95 درصدی به ما میگوید که عالم خیال کودکانمان در تصرف چیزهایی است که در آن سوی مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ساخته و پرداخته میشوند . (iqna.ir )
جنگ نرم و استفاده از ابزار اسباب بازی در تغییر هنجارها :
در تئوری جنگ ها ؛ جنگها از حال سخت به نیمه سخت و از نیمه سخت به نرم تبدیل شده است , این تئوری پذیرفته شده بیان می دارد که از سال 1990 میلادی جنگ ها باید به شکل جنگ نرم باشد تا موفق باشدو به هدف برسد و در این جنگ یک هدف دنبال می گردد و آن تغییر ارزش ها و باورهای جامعه مورد حمله که در نهایت به تغییر باورها و ارزشها بیانجامد و دیگر مردم آن کشور مورد نظر کشور حمله کننده را دشمن نداند .
این جنگ را آمریکا با دیگر کشورهای جهان شروع کرده و درصدد آن است تا سبک زندگی آمریکایی را بر دیگر سبک های زندگی غالب کند این استراتژی ایلات متحده در عصر حاضر است .
در سال 1988 وزیر فرهنگ فرانسه به تهاجم فرهنگی آمریکا اشاره می دارد و هشدار می دهد که سبک زندگی آمریکایی بر سبک زندگی فرانسوی دارد غلبه پیدا می کند و خواستار اعطای یارانه به بخش های فرهنگی فرانسه برای مقابله با سبک زندگی آمریکایی می کند .
یکی از چند ابزار جنگ نرم اسباب بازی ها می باشد و غالب نمود فرهنگ و سبک زندگی خود (کشور متخاصم) از طریق اسباب بازی به کودکان کشورهای مقصد حمله .
دکتر فربد فدایی ؛ روانپزشک و مدیرگروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در اینباره میگوید :
بازیهای خارجی رویاهای کودکان ایرانی را به رویاهای بچههای آمریکایی تبدیل میکنند . بعضی از اسباببازیها هم حتی در حال حاضر از چین وارد میشوند اما به شکل همان عروسکهاییاند که مربوط به آمریکاست .
تلقین سبک زندگی آمریکایی و هنجارهای آن با ارائه عروسک های باربی , کن , السا و بن تن :
باربی عروسکی است که در مارس سال ۱۹۵۹ میلادی توسط شرکت متل تولید و روانه بازار شد. خانم روث هندلر این عروسک را با الهام از عروسکی آلمانی به نام بیلد لیلی به وجود آورد .
خانم روث هندلر هنگام مشاهده بازی دخترش با عروسکهای کاغذی متوجه شد او از بازی دادن آنها در نقش بزرگسالان لذت میبرد. آن زمان اغلب عروسکها به شکل کودکان خردسال ساخته میشدند. روث ایده ساخت عروسکی با اندام بزرگسالان را به شوهرش الیوت پیشنهاد نمود، اما وی به عنوان مدیر شرکت متل اشتیاقی به این پیشنهاد نشان نداد.
در سال ۱۹۵۶ روث در سفری به آلمان به عروسکی که بایلد لی لی نامیده میشد برخورد نمود که عیناً مطابق آن چیزی بود که در سر میپروراند . او سه عدد از این عروسکها را خریداری کرد . یکی را به دخترش داد و دوتای دیگر را به متل برد.
عروسک لی لی براساس شخصیت محبوب ظاهر شده در کمیک استریپی شکل گرفته بود. لی لی ، خانم خوشنامی بود که میدانست چه میخواهد . عروسک لی لی اولین بار در سال ۱۹۵۵ درآلمان به فروش رفت و اگر چه در آغاز به بزرگسالان فروخته میشد ، اما کمکم محبوبیتی بین کودکان بدست آورد که از پوشاندنش با قطعاتی که جداگانه در دسترس بودند ، لذت میبردند.
آقای روث پس از بازگشت به آمریکا با کمک مهندسی به نام جک راین اقدام به طراحی عروسکی مشابه نمود و به نام دخترش باربارا نام باربی را بر آن نهاد. عروسک باربی برای اولین بار در 9 ماه مارس سال ۱۹۵۹ در شهر نیویورک به نمایش گذاشته شد.
اولین باربی لباس شنا مشکی با خطوط راه راه سفید برتن داشت و با مدل موی دم اسبی و نیز موی بور و خرمایی عرضه شد. این عروسک به عنوان مدل نوجوان با پوشاکی که شارلوت جانسون طراحی نموده بود روانه بازار گشت. دراولین سال تولید باربی حدود ۳۵۰۰۰۰ عدد از این عروسک به فروش رفت.
شرکت متل در سال ۱۹۶۴ امتیاز عروسک بایلد لی لی از آلمان را خرید و تولید آن را متوقف ساخت تا عروسک های باربی بدون رقیب قوی در جهان گسترش یابد .
در سالهای بعد عروسک «کن» به عنوان دوستپسر باربی تولید شد و همچنین پس از مدتی، باربی در ملیتهای مختلفی مثل چینی، ژاپنی، هندی و آفریقایی هم ظاهر شد و بازارهای سراسر جهان را تسخیر کرد.
باربی نماد و سمبل فرهنگ آمریکایی با ویژگی تجملگرایی و مدگرایی و مصرفگرایی است که تلاش میکند همراه خیل عظیم لوازم جانبی، نوع زندگی آمریکایی را به کودکان جهان تحمیل کند.
باربی همچنین در عرصههای سیاسی حضور چشمگیر داشته است. به عنوان نمونه بعد از واقعه 11 سپتامبر، باربی با پوشیدن لباس نظامیان ضدتروریست ، به تهییج افکار عمومی پرداخت. بعد از جنگ عراق ، باربی در چنگال تروریستهای مستقر در عراق دستگیر میشود و در تصویر پشت سر او پرچمی با نمادهای اسلامی قرار دارد و به این ترتیب اشغال عراق توسط ارتش آمریکا را توجیه میکند.
دکتر فدایی میگوید:
رویاهای کودکانه بچههای ایران با اسباببازیهای غربی مورد هجوم قرار گرفتند. برای نمونه عروسکهای غربی که چشم آبی و موی طلایی داشتند، جایگزین عروسکهای پارچهای دختران ایرانی شدند. بنابراین دیگر جایی برای بازنمایی دختران و زنان اسطورهها و افسانههای ملی و عامیانه که در چهره عروسکهای پارچهای صورت میگرفت ، باقی نماند . چون عروسکهای پارچهای شکل معینی نداشتند ، میشد اینها را به هر صورتی تصور کرد ؛ اما زمانی که شما به یک دختر کوچک عروسکی دادید که با موهای طلایی و چشمان آبی بود ، آن وقت این تبدیل میشود به نمادی از آن چیزی که او باید باشد .
تأثیر عروسک های باربی و کن , السا و آنا و بن تن بر ضمیر ناخداگاه فرزندان ایران زمین :
هنگامی که از کودکی برای فرزندانمان عروسک های مزبور را تهیه می کنیم با پیوست های فرهنگی (ضد فرهنگی) آن به کودکان این را القاء نمودیم که شخصیت محبوب و دوست داشتنی یا به قول خود غربی ها برند همین باربی و السا هستند و کودک بر اساس این اصل که تأثیر تلقین برخود برابر تأثیر 17 اثر از دیگران است , از خردسالی مجذوب آن عروسک و همانند شدن همچون او را برای خود قرار می دهد تا همچون آن عروسک ها محبوب گردد .
وضعیت آرایش آن عروسک ها که بر اساس چهره بزرگسال و سبک زندگی آمریکاییست
وضعیت لباس عروسک
وضعیت رنگ موی عروسک
وضعیت نوع هیکل و اندام خصوصاً اندام جنسی عروسک
وضعیت برخی متعلقات جانبی عروسک
تأثیر پذیری از آموزه های جادوگری بن تن به جای سعی و تلاش و توسل و توکل .
آنجاست که ما دچار بلوغ زودرس ، پایین آمدن سن آرایش , مصرف بی رویه لوازم آرایشی , عدم پایبندی به هنجارهای ایرانی – اسلامی همچون حجاب ، حیا و غیرت و عدم توسل به ائمه اطهار و توکل به خدا و سعی تلاش ، کودکان و نوجوانان سپس جوانان هستیم ؛ چیزی که ناخودآگاه ما خود زمینه آن را فراهم کردیم !
حال سوال اهالی فرهنگ و همه دغدغه مندان این نظام و ایران اسلامی اینجاست که :
* آیا ایرانیان اولین عروسک ها را در تاریخ به نام مبارک برای سرگرمی شاهان نداشتند ؛ پس چرا امروزه عروسکی در خور شأن و فراگیر نداریم ؟
* آیا دیگر وقت آن نرسیده ایران ورود جدی به دنیای صنعت اسباب بازی کند و فقط محدود به عروسک های سنتی و نمایشی نباشیم ؟
* آیا وقت آن نرسیده که دولت ، شورای عالی انقلاب فرهنگی ، دبیرخانه فرهنگ عمومی کشور از تولید به روز ، سَبک ، مقاوم ، ارزان و قابل تغییر لباس و متعلقات در مرکز سرگرمی ها و اسباب بازی های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حمایت کند و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز تمام همت خود را برای به نتیجه مطلوب رسید این پروژه به کار ببرد تا این عروسک ها قابل دستیابی و تهیه برای همگان باشد !؟
* آیا اگر غفلت کنیم ، نتیجه نسل هایی که در آینده تحت این تهاجم فرهنگی که رهبری می فرمایند هستند چه می شود ؟
* تا کی در فروشگاه ها ، ما فقط اسباب بازی غیر ایرانی با پیوست های فرهنگی غیر ایرانی در جامعه مشاهده کنیم ؟
* آیا در سال ۲۰۰۳ کشور عربستان به علت اینکه عروسکهای یهودی باربی با پوشش آشکار و وضعیت ننگین و متعلقات و ابزارشان نمادی از فساد و انحراف غرب هستند ؛ فروش آن در عربستان ممنوع نگردید ؟ آیا در ایران نیز قریب به دو دهه ورود اسباب بازی به کشور پس از انقلاب ممنوع نبود ؟ پس چرا تولیدی با هنجارهای ما و کیفیت خوب جایگزین نگردید ؟
* آیا شرکت کانون پرورش فکری کم تجربه تر و کم امکانات تر از شرکت «نیوبوی دیزاین» سوریه بود که با طراحی و ساخت عروسکی مشابه باربی به نام «فولا» آن را وارد بازار کشورهای اسلامی کرد و با اینکه قیمت ارزانی نداشت به پرفروش ترین عروسک کشورهای مسلمان تبدیل شد و حتی مسلمانان مقیم غرب و آمریکا این عروسک ها را برای فرزندان خود تهیه نمودند ؟ با اینکه فولاد طرحی گرفته شده از خود باربی بوده است !
* آیا عروسک کیتی کشور ژاپن که تولیدکنندگان آن (شرکت سانیرو ) ؛ در طراحی و ساخت اسباب بازی علاوه بر دانش تخصصی از ذهن های خلاق و دستانی هنرمند و پشتوانه های فرهنگی و شخصیت پردازی قویتری در کنار بررسی مکرر بازار هدف و ساخت بیش از 450 شخصیت از این عروسک را در دستور کار خود قرار دادند تا به موفقیت و سود بالا رسیدند ؛ آیا در ایران چنین همتی و پتانسیلی نیست ؟
( 1 ) دبیر اسبق شورای نظارت بر اسباب بازی استان گلستان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید