حاکمیت طالبان در دهه هفتاد خورشیدی معجونی از جهل، فقر، تبعیض، خشونت و تحجرگرایی دینی پرورش یافته در فرهنگ قبیلهای بود. طالبان به نام دین و اجرای احکام اسلامی بیشترین ستمها را در حق مردم فقیر افغانستان، به ویژه زنان روا داشتند. پدیدار شدن رژیم طالبانی برای مردان نمازهای اجباری و تکراری، قطع دست، ریش دراز و دستار سیه/سفید را هدیه داد و اما برای زنان قوانین ذیل را به نام حلال و حرام به ارمغان آورد:
حرام و حلال طالبان برای زنان در دو ماه اخیر در شهرستانهایی که به این گروه واگذارشده همان قوانین ۲۵ سال پیش را وضع کردهاند.
- حرام:
- رفتن به مکتب/مدرسه
- اشتراک در مشاغل اجتماعی/فرهنگی
- بیرون شدن از خانه بدون محرم (بدون اقوام مرد)
- رفتن به کار (اشتغال)
- شنیدن موسیقی
- پوشیدن دمپایی (چپلی)
- حلال از دید طالبان:
- پوشیدن اجباری بُرقع
- ازدواج اجباری
- بیرون نشدن از خانه
- سنگسار
- شلاق و تازیانه در هر کوچه و بازار
چنانچه به گونه فشرده یادآوری شد؛ طالبان در نخستین دوره سیاه حاکمیتشان تنها جهل، فقر، تهدید، تبعیض و خشونت را به ارمغان آوردند. یاد آوری میکنم، تبعیض زبانی و قومی در حکومت طالبان کمتر از تبعیض جنسیتی نبود اما پیام و فرامین طالبان برای زنان روشن و جدی بود. طالبان در نخستین روزهای به قدرت رسیدن خویش چنین فرمان صادرکردند:
“زنان از آغاز آفرینش، گناهکار آفریده شدهاند و تنها راه فرار یک مسلمانِ اصیل از گناه آن است که زن، یا زنان او در پنهانیترین گوشه خانه، زندگی کنند.”
فرمان دیگر ملأ محمد عمر مشهور به عمر کور بنیانگذار و امیر گروه تروریستی طالبان که در جریده رسمی شماره ۷۸۶ نشرشد، و اکنون هم در آرشیو وزارت دادگستری/عدلیه افغانستان قابل دسترس است جایگاه زنان را این چنین مشخص کرده است:
“موظفین امربالمعروف و النهی عن المنکر به دفع نمودن منکرات ذیل مکلف میباشند:
(۱) هر زنی که با روی برهنه، بی حجاب و یا بدون برقع (چادری) به بیرون از منزل دیده شود منزلش را نشانی نموده برای شوهرش جزای لازم بدهد. یا زن را بانظرداشت حالت جابه جا تهدید نماید. (۲) هرگاه زن ذکرشده مندرج جز یک این فقره در وسایط نقلیه در حالت انتقال دیده شود، دریور (راننده) را با نظر داشت حالت از یک الی پنج یوم حبس نماید”
نخستین پیام تهدید آمیز طالبان برای زنان این بود:
فقط در خانه بمانید، جهل را با این کلمه فریاد زدند و فقر را با حرمت کار و اشتغال برای زنان هدیه دادند و گفتند رفتن به مکتب، مدرسه، بیمارستان و اشتغال در کارهای اجتماعی ممنوع است.
در زمان حاکمیت طالبان زنان افغانستان در تمام سطوح اجتماعی با ممنوعیتها و مشکلات خیلی شدید مواجه شدند، در همه عرصههای زندگی برای زنان ممنوعیت وضع شده بود. در هر کوچه و بازار بی محابا شلاق تهدید بر فرق زنان فرود میآمد. ازدواج اجباری زنان بیوه و دختران جوان نیز از اصول حکومتداری طالبان بود. در استادیومهای ورزشی گاهی به جای توپ با کله انسانهای اعدام شده بازی میکردند. فروش وهدیه دختران برای همسنگران خارجی تبار خصوصاً عربها و پشتونهای وزیرستان پاکستان نیز از ویژگیهای حکومت طالبی بود، کوچ اجباری اقوام دیگر از محل سکونتشان وآتش زدن باغ وخرمن وهستی مردم نیز از فجایع تاریخی حاکمیت طالبان در دهه هفتاد خور شیدی بود. طالبان هزازان تن را به دلایل تباری و زبانی از محل سکونتشان به طور دسته جمعی کوچ دادند. زمانی که طالبان در دهه هفتاد خورشیدی سیطره نظامی خود را در بخشهایی از افغانستان گسترانده بودند، از استراتژی زمین سوخته در کابل و قسمتهایی از شمال و غرب کشور استفاده کردند. به آتش کشیدن تاکستانهای شمالی و تخریب هزاران هکتار زمین تاجیکها از دروازه شمالی کابل تا دروازه پنجشیر از مصادیق سیاست زمین سوخته توسط طالبان است که دو دهه پیش به اجرا گذاشته شد.
اگرچه کوچ دادن اجباری و کشتارهای گروهی در تاریخ ۲۵۰ ساله افغانستان بارها به گونه فجیع رخ داده. مثلاً در دوره حاکمیت عبدالرحمان خان (۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱) حدود ۶۰ درصد از کل جمعیت هزارهها توسط سپاهیان عبدالرحمان خان قتل عام شدند و مناطقشان در استانهای مرکزی افغانستان به ویژه در ارزگان به گونه کامل به کوچیان قوم افغان/اوغان (پشتون) واگذار شد. ( جلد سوم سراج التواریخ اثر فیض محمد کاتب هزاره) در گذشته طالبان به شبکههایی اجتماعی و رسانههای ارتباطجمعی دسترسی نداشتند اما امروز دارند و در انتشار پروپاگاندا کوتاهی نمیکنند.
عبدالرحمن خان به قلم خودش کشتار بیرحمانه تاجیکها در بدخشان را چنین شرح داده: “کسانی را که در بدخشان اسیر میشدند، من به دهن توپ میگذاشتم. در مدت سه سال تعداد کسانی را که به این روش در بدخشان کشتهام، تقریباً پنج هزار نفر میشد و تعداد کسانی که از دست لشکر من کشته شدند، ده هزار نفر بودند.” ( صفحه ۱۵۵ تاج التواریخ )امیر امان الله خان که از او به عنوان شاه نوگرا و ترقی خواه یاد میکنند برای غصب سرزمینهای مردم در شمال افغانستان یک قانون به نام “نظامنامه ناقلین بسمت قطغن” ایجاد کرد و مسئولان دولتی را وظیفه داد تا زمینهای حاصل خیز شمال را نشانی کنند و سپس از پشتونهایی جنوب و جنوب شرق خواست به شمال بروند، هم برایشان زمین و باغات فراوان میدهم و هم از مالیه دهی معافاند. اینگونه به هدف تعویض ترکیب جمعیتی مردم بومی را کوچ داد.(قانون نظامنامه ناقلین امان الله خان نیز در جراید رسمی و سایت وزارت دادگستری/عدلیه افغانستان قابل دسترس است)
این تبهکاریها و سیاهکاری ها دوباره در دوره حاکمیت طالبی تکرار شد. چنانچه در یک روز حتی ده هزار نفر را در بلخ تیرباران کردند. فاجعه یکاولنگ نیز از یادگارهای وحشت آفرین این گروه است. خلاصه روح نظام طالبی را جهل، جنون و جنایت شکل میداد.
گاهی کسی را فر صت نمیدادند که وضو بگیرد، مجبور بود بی وضو نماز بخواند و گاهی کسی را که نماز خوانده بود مجبور میساختند دوباره نماز بخواند. آزادی انسان از وطن رخت بسته بود، کسی حق نداشت لباس دلخواه اش را بپوشد، بلند حرف بزند و موهایش را اصلاح کند. دستار سیاه/سفید برای مردان اجباری بود و لباس زنان فقط همان چادری (برقع) یا جوال سوراخداری بود که به مشکل میشد پیش روی خودرا نگاه کنند. سنگسار، به رگبار بستن، قتل با لبه تیز شمشیر، قطع دست، دره زدن، شلاق، خفه کردن صدا، حبس در خانه، محرومیت از آموزش، شغل و آزادیهای فردی و اجتماعی از ویژگی های حکومت طالبی بود. حتی زنان از پوشیدن دمپایی منع شده بودند، طالبان میگفتند اگر دمپایی بپوشید مردم پاهایی شما را میبینند و تحریک میشوند.
آیا حکومت طالبی تکرار خواهد شد؟
بعد از گذشت بیشتر از دو دهه، حالا بار دیگر صدائی ناقوس حاکمیت طالبی به گوش میرسد. همین حالا حدود هفتاد درصد از شهرستانها و روستاهای افغانستان زیر حاکمیت طالبان قرار دارد. طالبان در داخل ابتکار نظامی و در خارج ابتکار سیاسی را در دست دارند. علاوه از پاکستان و برخی کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس؛ آقای زلمی خلیلزاد نماینده افغان/پشتون تبار آمریکا به نفع طالبان در کشورهای اروپایی و کشورهای حوزه خاور میانه لابی گری میکند، برایشان مشروعیت سیاسی میخرد و در هر کشور آینده طالبان را ضمانت میکند، تا حدی که حتی دیدگاه ایران دشمن ایدیولوژیک و قدیمی طالبان تغییر کرده است. آقای خلیلزاد در هر کشور و در هر اعلامیهاش میگوید که طالبان تغییر کردهاند و چهره طالبان را وارونه جلوه داده و آنها را که یک گروه تروریستیاند گروه سیاسی طرفدار صلح معرفی کرده است، با فشار آمریکا زندانیانشان را از زندانها رها وسنگر های شان را تقویت میکند.
نارضایتی مردم از سیاست قوم محور و برنامههای تبار گرایانه و ناعادلانه اشرف غنی احمدزی و فساد بی رویه کوتولههای اشرف غنی نیز مسیر طالبان را بیشتر هموار کرده است. چون مردم ایستادن در مقابل طالب را به معنی بقای اشرف غنی تعریف میکنند و از طرفی هم ژنرالان و فرماندهان ضد طالب در سالیان اخیر توسط اشرف غنی یا زندانی و یا خلع سلاح و یا هم به طور اجباری متقاعد شدهاند و در مجموع روحیه و انگیزه کافی در بین مردم و نظامیان برای دفاع از حکومت کنونی وجود ندارد.
تکرار قانون طالبی برای مردم افغانستان
از قرائن بر میآید که طالبان بار دیگر فکر اشغال افغانستان را بر سر دارند اما با چه قوانین و مقررات تازه؟
شرایط نسبت به گذشته تغییر کرده، درگذشته طرف مشورت و مذاکره طالبان تنها پاکستان بود اما حالا با کشورهای مختلف دنیا در حال مذاکره و معاملهاند. در گذشته روسیه و ایران دشمنان آشتیناپذیر طالبان بودند و اما حالا از دوباره به قدرت رسیدن طالبان هیچ نگرانی ندارند. در گذشته طالبان به شبکههایی اجتماعی و رسانههای ارتباطجمعی دسترسی نداشتند اما امروز دارند و در انتشار پروپاگاندا کوتاهی نمیکنند. بسیار چیزها تغییر کرده اما چه چیز تغییر نکرده؛ قوانین سختگیرانه طالبان در مورد شهروندان کشور بهویژه زنها پابرجاست. حالا هم مکاتب را آتش میزنند و زنان را در قفس خانه حبس میکنند و ساختمانهای دولتی را انفجار میدهند. در دو ماه اخیر در شهرستانهایی که به این گروه واگذارشده همان قوانین ۲۵ سال پیش را وضع کردهاند. دهها ساختمان را با جاسازی مواد انفجاری ویران و فهرست زنان بیوه و دختران جوان را نیز از مردم خواستهاند تا به نکاح پیکار جویان خارجی خود بهویژه عربها، اویغورها، چچنی ها و وزیرستانیها درآورند. تلویزیونها را شکسته و مردم را از شنیدن موسیقی منع کردهاند. اینکه آیا دوباره کسی پیدا خواهد شد که مسعود گونه (همچون احمدشاه مسعود) در برابر این گروه ویرانگر و خردستیز بایستد و درفش آزاداندیشی را در برابر تحجرگرایی دینی نشأت گرفته از فرهنگ قبیلهای بلند کند؛ زمان پاسخ خواهد داد.
*دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته حقوق بینالملل در دانشگاه آمستردام
نظرات بینندگان