پسر جوانی با لباس مشکی که همه دگمه هایش از بالا تا پایین بسته شده است، با ریش و انگشتری در دست روبه روی دختر خانم جوانی نشسته و از او می پرسد:
چه ویژگی هایی را برای خواستگار خود می پسندید؟
دختر: مومن باشد و صداقت هم داشته باشد.
پسر می پرسد پول چی؟
دختر جواب می دهد پول مهم نیست. می توانیم هر دو کار کنیم و پول به دست آوریم ولی صداقت و اخلاق را نمی توان با پول به دست آورد. حق دانش آموزان است که از معلمانی با توان علمی و تخصص و تعهداتِ اخلاقی، برخوردار گردند.
انگار خیال پسرک کمی راحت شده و ادامه می دهد ... اگر خواستگار شما هم مومن و هم پولدار بود و شما معلم شدید و او از شما بخواهد که سرکار نروید چه کار می کنید؟
دخترک سعی می کند با چند جواب، جوانک را متقاعد کند که توان قانع کردن همسر آینده اش را در این شرایط دارد ولی آن پسرِ جوان اصرار دارد که دختر با داشتن شغل معلمی، نمی تواند مادرِ خوبی باشد و در صورت معلم شدن، یا مادرِ خوب بودن را از دست می دهد یا از نعمت داشتن شوهر محروم می شود! اینجاست که دختر خانم به عنوان نمونه، مادرِ خودش را مثال می زند که هم در آموزش و پرورش کار می کند هم مادرِ خوبی است.
این صحنه، نه صحنه خواستگاریِ یک پسر از یک دختر است و نه حتی مشاوره ازدواج، بلکه بخشی از مصاحبه ی ورود به دانشگاه فرهنگیان است.
چند روز پیش همکارم با خوشحالی از قبولی دخترش در دانشگاه فرهنگیان و مصاحبه سختی که از او گرفته شده تعریف می کرد و وقتی از نوع سوالات و پاسخ دخترش میگ فت حیرتم برانگیخته شد.
آیا برای یافتن انگیزه داوطلب برای رشته معلمی، سوالات مناسب دیگری وجود ندارد؟ آیا مصاحبه کنندگان، آموزش های لازم را دیده اند و رعایت حریم شخصی مصاحبه شوندگان برایشان مشخص شده است یا آنها نیز با یک سری سوالاتی از این قبیل گزینش شده اند!
بررسی انگیزه افراد برای ورود به حرفه معلمی یکی از مواردی است که صلاحیت آنان را مشخص می کند ولی به نظر می رسد همچنان سوالات عقیدتی و سیاسی دست و پاگیر این وزارتخانه عریض و طویل است. وزارتخانه ای که سهمی چشمگیر در تعلیم و تربیت فرزندان این سرزمین دارد.
گزینش نیروها بر اساس هم عقیده بودن با گزینشگران چه در حوزه دینی و چه سیاسی و چه فرهنگی، نه تنها به بدنه آموزش و پرورش لطمه جبران ناپذیری می زند بلکه اعتماد خانواده ها را نیز سلب می کند و هر سال، شاهد اقبال والدینی که توان مالی دارند به مدارس غیر دولتی خواهیم بود.
حق دانش آموزان است که از معلمانی با توان علمی و تخصص و تعهداتِ اخلاقی، برخوردار گردند. معلمانی که چه در علوم تجربیِ طبیعی و چه در علوم تجربیِ انسانی دارای علم و دانش کافی هستند و به امور اخلاقی ملتزم هستند.
چه بسا کسانی که از لحاظ عقیدتی و سیاسی با گزینشگران همسو باشند ولی نه توان عملی و نه شایستگی اخلاقی برای تصدی حرفه معلمی را داشته باشند.
شاید بهتر باشد به جای گلایه مندی از دانش آموزان که انگیزه ای برای درس و مدرسه ندارند و مطالب را طوطی وار می خوانند، گاهی سوزنی هم به خودمان بزنیم و از خود بپرسیم که نیروهایی که با دانش آموزان سروکار دارند چقدر توان و تخصص لازم را برای ایجاد انگیزه و تدریس دارند، میزان سرانه مطالعه شان چقدر است، چه میزان با علوم روز آشنا هستند، چه میزان قدرت تعامل دارند، و بررسی هایی از این قبیل.
پیشنهاد مشخص من برای مسئولین ذیربط گزینشِ علمی و اخلاقیِ گزینشگرانی است که جنسیت را مانعی برای اشتغال در حرفه معلمی می دانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان