مهدی بهلولی ، آموزگار
چند روز پیش در کتابی از شاهرخ مسکوب خوانده بودم: «هیچوقت، خوب به چشمهای گوسفند نگاه کردهای؟ پر از ماتی و منگی است و نگاه، پشتوانهای ندارد، خالی است و چیزی در ته آن نهفته نیست. هرگز سوالی ندارد.»
صبح زود بود که قطار کرج به ایستگاه اکباتان ارمسبز رسید. همانند همیشه دم پلهها، شمار زیادی از مسافران جمع شده بودند تا به نوبت، پایین بروند، البته بازهم مانند همیشه - یا دستکم سه،چهار ماهگذشته – پلهبرقی کار نمیکرد و خراب بود. یکی از کارکنان مترو هم در میان مردم ایستاده بود و به آنان میفهماند که پلهبرقی خراب است. رفتم پیشاش. کوشیدم نگاهم، بدون پشتوانه و پر از ماتی و منگی نباشد؛ یعنی جوری نباشد که طرف بپندارد با پاسخی سرسری میتواند قانعم کند و من هم بیدرنگ پس از شنیدن پاسخ ایشان، سپاسگزاری ویژهای نمایم و پی راهم را بگیرم و بروم. گفتم بازهم که این پله خراب است؟ گفت آره، امروز خراب است. گفتم امروز هم مانند چندماه گذشته، خراب است. شما چندماه زمان میخواهید تا این پله را درست کنید؟! گفت گاهی درست است گاهی خراب است. گفتم دستکم در سه،چهار ماه گذشته، همیشه خراب بوده است. گفت من نمیدانم، من هم مسئول آن نیستم. گفتم پس چه کسی میداند، چه کسی مسئول است؟ گفت رئیس مترو. گفتم ساعت ٦:٣٠ صبح، رئیس مترو را از کجا پیدا کنم؟ گفت نمیدانم! دیدم بیفایده است. آهسته – آهسته و در دل جمعیت، رفتم تا شاید کس دیگری را ببینم و بپرسم. دم قطار یکی دیگر از کارکنان مترو را دیدم. رفتم و جریان را گفتم. گفت راستش پله خراب نیست، داریم صرفهجویی میکنیم. استهلاک قطعهها بالاست. مترو هم وضع مالی خوبی ندارد. پلههای پایین رفتن را خاموش کردهایم اما پلههای بالارفتن روشناند. گفتم خیلیها، در پایین رفتن هم مشکل دارند. تازه زمانی که قطار کرج میرسد پایین رفتن از پلهبرقیهای خاموش، هم سختتر و هم خطرناکتر از پلههای معمولی میشود. پاسخ چندانی نداشت. گفتم به خاطر همین صرفهجویی است که کارتهای زماندار یکساله و ٦ماهه را جمع کردید؟ گفت با قیمت یکسال، پنجاههزار تومان برای مترو صرفه نداشت. گفتم خب، شهروندان چه؟ بهویژه برای افراد کمدرآمد و طبقه متوسطی که زیاد از مترو استفاده میکنند، خودش کمکی بود. سری تکان داد که یعنی چه بگویم؟ قطار آمد و پرِ پر شد. دیدم بهتر است بروم، دارد کارم دیر میشود.
دومی بهتر از اولی بود. شاید هم در موقعیت بهتری بود که بهتر پاسخ داد. سخنان و پاسخهایش البته پرسشهای بسیار دیگری را در ذهنم برانگیخت. اما در دل خوشحال بودم که چشمانم، بدون پشتوانه نبود و با خود گفتم میروم در روزنامه هم مینویسم تا «رئیس مترو» هم اگر خواند فکر نکند نگاه من شهروندی که هر روز با مترو سروکار دارد پر از گیجی و منگی است و چیزی در ته آن نهفته نیست .
روزنامه مردم سالاری امروز دوشنبه سوم آذر ماه در سر فصل اخبار خود چنین نوشت :
معلم در کلاس درس توسط شاگردش به قتل رسيد
در روز اول آذر 1393 ساعت 11 صبح آقاي محسن خشخاشي فوق ليسانس فيزيک دبير دبيرستان حافظي بروجرد توسط شاگردش به قتل رسيد. شرح ماجرا بدين صورت ميباشد که شاگرد غيبتهاي مکرر داشته و آقاي خشخاشي از ورود وي به کلاس ممانعت ميورزد و به شاگرد خود که همراه پدرش به دبيرستان آمده بيان ميکند که بايد به دفتر دبيرستان برود واز دفتر دبيرستان برگه ورود به کلاس بگيرد و ليکن شاگرد مقاومت ميکند و با يک چاقو به طرف آقاي خشخاشي حمله ميکند و چندين ضربه چاقو به آقاي خشخاشي وارد ميکند به گونه اي که شاهرگش را قطع ميکند وپيکر غرق در خون آقاي خشخاشي در داخل کلاس ميافتد ؛ سپس همکاران فورا وي را به بيمارستان ميبرند و در همان ابتدا وي دچار مرگ مغزي ميشود و سرانجام در شامگاه شنبه فوت ميکنند .
به گزارش پايگاه خبري – تحليلي معلمان ايران- سخن معلم،شايان ذکر است که وي تا کنون بيشتر در مدارس خاص تدريس ميکرده و از نخبگان آموزش وپرورش بروجرد بوده است. وي يک پسر10 ساله و يک دختر 3 ساله دارد. از سوي ديگر فرمانده انتظامي استان لرستان از کشف سرنخهايي براي دستگيري دانش آموزي که اقدام به قتل معلم فيزيک خود کرده بود خبر داد. سردار محمد قنبري در گفت و گو با ايسنا، در اين باره گفت: اين حادثه صبح روز شنبه و در پي اختلافاتي که ناشي از مباحث درسي اين دانش آموز و معلمش به وجود آمده بود رخ داد و جزئيات آن همان چيزي است که در رسانهها آمده است. وي گفت: پس از فوت اين معلم، چندين تيم براي دستگيري اين دانش آموز 15 ساله وارد عمل شدند و تحقيقات ادامه دارد. قنبري اظهار کرد: به محض دستگيري اين دانش آموز اخبار و جزئيات آن در اختيار رسانهها قرار داده خواهد شد.
*آن چه موجبات انحراف، اعوجاج و انحطاط جامعه و استبداد در جمیع شئون فردی و جمعی را پدید می آورد، تک ساحتی نگریستن به مقولات و مکانیکی دیدن موضوعات می باشد .
* جامعه ایده آل و مدینه فاضله فراتر از نوع فارابی و افلاطونی آن جامعه ای است با ساختار قانون، اقتدار، عدالت، آزادی و دموکراسی توأمان و در خدمت همگان بدون خودانگاری، پندارگرائی، تفسیر به رای، فردگرایانه و سود گرایانه.
تخالف و تضارب آراء در بین فیلسوفان، جامعه شناسان و اندیشمندان و مصلحان اجتماعی پیرامون چهار مقوله مهم تاریخی، اجتماعی و انسانی فوق در تقدم و تاخر هر یک از آنها و الویت بندی و اعطاء درجه و شأن هم چنان وجود داشته و هم اینک نیز در جوامع اعم از لیبرالیستی، سوسیالیستی و حکومت های مذهبی ( تئوکراسی ) این مباحث و تخاصمات لفظی و عینی مشهود است.ژاکوبن های قدیم در فرانسه سخت از آزادی مفرط و وسیع و دموکراسی کاملا باز و بدون واسطه و غیر مشروط و تساوی در حقوق دفاع می کردند. برای لیبرالیسم کلاسیک نیز آزادی و اقتدار فردگرایانه ( اندی دیدالیسم ) در درجه نخست اهمیت قرار داشت. ژرژبوردو در لیبرالیسم نوین، آزادی ها و قدرت فردی سیاسی، اقتصادی را محدود می انگاشت و لیبرالیسم بی قید و بند و زوار در رفته را مضر دانسته و معتقد به نظارت و دخالت بیشتر دولت ها بود. در ایده های سوسیالیستی و مارکسیستی از سن سیمون گرفته تا خود مارکس و لنین و همپالگی های آنان، علی الظاهر دنیا به مقاصد سیاسی، ایدئولوژیکی و حزبی، عدالت و اقتدار از نوع پولیت بورد ( حزب سیاسی حاکم ) حرف اول را می زد و البته همان طبقه کارگر ( پرولتاریا ) نیز به مثابه ابزار تلقی می شد. دیکتاتوری پرولتاریا یعنی در حقیقت طبقه حاکم کمونیستی به جای همگان می اندیشید و عمل می کرد. برخی هم چون هاناآرنت نظریه دیگری ارائه دادند. در نقطه مقابل مفاهیمی چون اقلاب، پرولتر، عدالت و ... قرار گرفتند و از آزادی از منظر خویشتن جانبداری کردند.
برتراند راسل در قاموس سیاسی خود و در تقسیم بندی ها و الویت بندی ها از قدرت عریان و متضاد آن یعنی اقتدار ( قدرت محدود و قانونی و شروع و مقبول ) سخن به میان آورد. قابل ذکر است آن چه موجبات انحراف، اعوجاج و انحطاط جامعه و استبداد در جمیع شئون فردی و جمعی را پدید می آورد، تک ساحتی نگریستن به مقولات و مکانیکی دیدن موضوعات می باشد. انسان تک ساحتی هربرت مارکوزه از همین جا ناشی می گردد. تفسیر به رای و تاویل جانب دارانه هر کدام از این مقولات نیز دیکتاتوری و سقوط کرامت و ارزش ها و آرمان های بشری را در پی خواهد داشت. آموزه های هابزی و امثال ژان بُدن که در نهایت پارلمان را فدای شاه و سلطنت ( مونارشی ) و نظامات تیرانی- دیکتاتوری و تیمارشی و تیموکراسی ( حکومت متفاخران و آزرمجویان ) می کند و همین طور اقسام تک ساخت ( یونیتری ) و دیسپوتیسم که هیچ حد قانونی و سنتی ندارد و خود سرانه اعمال می گردد و دماکوژی ( عوام فریبی ،توسل به احساسات و تعصب های عوام ) نظیر نظامات طاغوتی و شاه دوستی و ارتجاع عربستان و دیکتاتوری به ظاهر چپ گرای قذافی، صدام و حتی لندن نشینان و مجلس عوام انگلیس و اتوریته ملکه و صلیب- صهیون در ابعاد جهانی آن در همین راستا و چارچوب ارزیابی می گردد.همین قرائت ها و نگره هاست که معضل عدم حساسیت مردم نسبت به مسائل مهم سیاسی، دینی، تاریخی و اجتماعی و بین المللی ( دپوسیتیزه ) را موجب گشته و به نوعی جبرگرائی ( دترمینیسم ) و سلب اراده و انزواگرائی منجر می گردد.
هر گاه افراد جمعیت ها، جناح ها و احزابی خودسر و قانون گریز با اهرم های نظامی، سیاسی، اقتصادی، روانی، رانت های مختلف و با یدک کشیدن برخی عناوین به ظاهر مقدس و مذهبی و تدلیس و تلبیس به اظهارنظرهای افراطی و جنجالی پرداخته و در مسائل کلان جامعه و انتخابات و غیره نفوذ و اعمال نظر نمایند و خویشتن را برتر از قانون و مصلحت اجتماعی و مسائل کلان استراتژیک دانسته و به رهنمودها و منشور مقدس امام (ره) و رهبر فرزانه انقلاب و قانون اساسی و پارلمان و نهادهای مدنی منبعث از مدینةالنبی و یا نهادهای صرفا مدنی-اجتماعی سالم در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پندارند، در این صورت به تضعیف نظام و انقلاب و ولایت فقیه پرداخته و مردم و کشور را به قهقرا و شکست و بدبختی سوق خواهند داد. این جاست که تاریخ تکرار گشته و داستان پر غصه و رنج قاسطین، ناکثین و مارقین و تراژدی های غمناک نظیر کربلا و عاشورا و جلوتر از آن سقیفه پدیدار می گردد.
قانون، قانون است چه در بعد مذهبی- دیانتی آن و چه آن چه که به منطقه الفراغ مربوط گشته و قرارداد اجتماعی آن که ژان ژاک روسو می گفت و یا هابز از آن تحت عنوان شر خوب و دیکتاتوری مفید و نیک یاد می کرد.
وقتی در جامعه قانون حاکم است، آن هم قانون اساسی مبتنی بر شرع و اقبال عمومی و آراء نمایندگان منتخب آحاد مردم ( اعم از انزل الله و قرارداد اجتماعی و آراء مردم ) و نظام پارلمانتاریستی و ولایت فقیه که به تعبیر حضرت امام (ره) نه تنها دیکتاتوری نیست، بلکه ضد دیکتاتوری است و به دنبال ولایت رسول الله اکرم می باشد و هم چنین با عنایت به وجود دشمنی و خصومت و توطئه های خطرناک پیدا و پنهان استکبار جهانی و صهیونیسم منطقه و بین الملل و بلندپروازی های وارثان بن گورین و هرتسل صهیونیسم و پدیده های شومی چون سلفی ها، تکفیری ها و امثال داعش با آن همه سبعیت و خطر و جمود و تحجر و جنایات کم نظیر و بحران های منطقه ای بیخ گوش ما و تلاش ایدئولوگ ها و تئورسین های امپریالیستی از کسینجر و بنیاد نیکسون گرفته تا فوکویاما و هانتیگتون و ماجراهای پست مدرنیته و غیره، اتفاقاً و منطقاً و ضرورتاً، ضمن احترام نهادن به چند صدائی و پلورالیسم عقلائی و منطقی و قانون مندانه توجه و عینی ساختن و تحقق وحدت کلمه و اتحاد استراتژیک و تمکین قانون و حرکت تحت پرچم اسلام و تشیع و رهبری نظام و قانون اساسی، یک اصل و استراتژی غیر قابل انکار و مبتنی بر دکترین الهی، انسانی قلمداد می گردد.
اسلام ناب محمدی (ص) و آرمان و دکترین نبوی، علوی و خمینی آزاده و آیت الله خامنه ای، آن هم در جهان پیچیده و دنیای ویترینی امروزه هرگز با فلسفه بشر فاوستی که به زعم خود بالش را پهن می کند و می خواهد بر همه عالم سایه استیلا بگستراند و در نقطه مقابل ( ...لیظهره علی الدین کله ) قرآنی قرار گرفته و یا آموزه های نیچه ای که می گوید حق از آن صاحبان زور است و کله مردمان در حد خود هیچ ارزشی ندارد، همگی و هم آوائی ندارد. خدا و بندگان صالح و شایسته و عاشقان مهدی موعود (عج)هم پیمانی با ابلیس و فروش روح خویشتن به او را هرگز برنمی تابند.
جامعه ایده آل و مدینه فاضله فراتر از نوع فارابی و افلاطونی آن جامعه ای است با ساختار قانون، اقتدار، عدالت، آزادی و دموکراسی توأمان و در خدمت همگان بدون خودانگاری، پندارگرائی، تفسیر به رای، فردگرایانه و سود گرایانه.
بازگشت راستین به خویشتن خویش و معرفت شناسانه و تکیه بر ایمان، اراده و همت و احترام به نظرات دیگران و فرایافت فطرت انسانی، الهی و ایثار و گذشت اجتماع، فردی در چارچوب قرآن، اهل بیت و کرامت انسانی، بزرگترین و کارآمدترین راهکار در تحقق راهبرد خداپسندانه و مترقیانه می باشد.
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
کارشناس مسایل آموزش و پرورش:
جای خالی فراکسیون صنفی معلمان در مجلس احساس می شود
تهران - ایرنا - کارشناس مسایل آموزش و پرورش گفت: جای خالی فراکسیون صنفی معلمان در مجلس شورای اسلامی کاملا احساس می شود.
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به یادداشت اخیر آقای محمود فرشیدی ، وزیر اسبق آموزش و پرورش با عنوان " اصحاب فتنه در کمین آموزش و پرورش! از سوی " توضیحاتی را ارائه کرده است که می خوانید :
( توضیح این که محتوای این نوشته به عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی وزارتخانه بر می گردد )
الف- تربیت سیاسی اجتماعی، یک ساحت مهم تربیت
آقای فرشیدی در ابتدای نوشته خود از ضرورت مبارزه با اصحاب فتنه سخن گفت و از جمله نوشت: «جامعه فرهیخته فرهنگیان به دلیل تأثیرگذاری کیفی و گستردگی کمی و اخلاص و صداقت و صمیمت، همواره مورد طمعورزی فرصتطلبان سیاسی بودهاند. چنان که اخیرا نیز اصحاب فتنه تصمیم گرفتهاند از پنجره آموزش و پرورش به صحنه سیاست کشور بازگردند.» وی سپس به مواردی اشاره میکند که به نظر وی، از جمله نمونههای نفوذ جریان فتنه! به آموزش و پرورش است. متاسفانه یکی از این موارد از نظر وی، انتشار «ضمیمه سیاسی اجتماعی ماهنامه تربیت» است که از ابتدای سال تحصیلی 93 در دستور کار معاونت پرورشی و فرهنگی قرار گرفت.
بدیهی است که انتشار ماهنامه تربیت سیاسی اجتماعی بخشی از رسالتی است که قانون و «سند تحول» بر دوش مسئولان امور تربیتی قرار داده است. همچنان که در سرمقاله اولین شماره ماهنامه تربیت سیاسی اجتماعی (منشور ما) نوشتیم: «در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، یکی از ساحتهای ششگانه تعلیم و تربیت؛ «تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی»تعیین شده است. هر چند در این سند، محوریت با «تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی» است اما در مرتبه بعد، تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی قرار دارد که سخت به تعلیم و تربیت اعتقادی و عبادی و موحد و مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانیاندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی،با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزتنفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیاء، انتخابگر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانونمدار و نظمپذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیار اسلامی)، در آن صورت باید بخش مهم فعالیتهای پرورشی را به ایجاد دانش، بینش و گرایش سیاسی - اجتماعی در دانشآموزان اختصاص داد. طبعا مقدمه ضروری برای تحقق و عملی شدن این هدف، ایجاد همین بستر در سطح معلمان و مربیان و همه کسانی است که در درون مدارس کشور با نسل جوان سروکار دارند و مسئولیت تربیت همه جانبه دانشآموزان را بر دوش گرفتهاند. انتشار ضمیمه سیاسی اجتماعی ماهنامه تربیت که امیدواریم در آینده به صورت نشریه مستقلی منتشر شود، تلاشی اولیه برای رسیدن به این هدف متعالی و تدارک راهکاری برای ایجاد شور و شعور و بینش سیاسی و اجتماعی در جمع معلمان و مربیان و اولیاء مدرسه است و امید که کامیاب شود».
متاسفانه به خاطر نوع عملکرد مسئولان این نهاد مهم در چند دوره گذشته و بالا رفتن هزینه کار سیاسی در جامعه، اینک فضای خمودی و رکود بر حوزههای گوناگون تعلیم و تربیت حاکم شده است و غالب دانشآموزان و حتی مربیان و معلمان و اولیای مدرسه حاضر به اندیشیدن و اظهارنظر درباره مسائل سیاسی نیستند. طبعا شکستن این فضای نامناسب و ایجاد انگیزه و تفکر سیاسی و اجتماعی در دانشآموزان و کادر آموزش و پرورش، تلاش مضاعفی را میطلبد.
مقام معظم رهبری سالها قبل، در انتقاد از نبود زمینه کار سیاسی در دانشگاهها و مدارس کشور، معترضانه فرموده بودند: «بنده دلم میخواهد این جوانان ما، شما دانشجویان، چه دختر، چه پسر و حتی دانشآموزان مدارس،روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیل هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد!خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلا توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهان کند؟». (12 آبان 72)
این موارد را گفتیم تا تاکید کنیم که کار انتشار یک نشریه با محتوای سیاسی و اجتماعی آن هم با رویکرد آموزشی و تحلیلی، بخشی از رسالت و ماموریت وزارت آموزش و پرورش و معاونت پرورشی و فرهنگی است.
ب- تربیت سیاسی بله، کار حزبی خیر!
مقام معظم رهبری در عین حال که به کار سیاسی در سطح مدارس معتقدند و آگاهسازی و صاحب تحلیل شدن دانشآموزان را مطلوب میدانند اما از دخالت احزاب سیاسی در این فعالیتها و استفاده ابزاری از دانشآموزان و معلمان ناخرسندند. در همین زمینه ایشان در دیدار با مسئولان آموزش و پرورش در اردیبهشت ماه امسال تاکید کردند: «داشتن نگاههای جریانی و سیاسی و حزبی و جناحی و این چیزها، برای آموزش و پرورش سم است».
معاونت پرورشی و فرهنگی هم به تربیت سیاسی را به معنای برخورد حزبی و خطی و جناحی با مسائل نمیداند. درباره رویکرد فراجناحی و فراحزبی ماهنامه تربیت سیاسی اجتماعی هم در سرمقاله اولین شماره تاکید کردیم:«ضمیمه سیاسی اجتماعی ماهنامه تربی، ارگان یک حزب و جریان سیاسی نیست و بنابراین از هیچ گروه و طیف سیاسی خاص، جانبداری نخواهد کرد. بر این بارویم که کار تربیت اعم از اعتقادی و اخلاقی یا سیاسی و اجتماعی، بسیار ارزشمندتر و شریفتر از کار حزبی و جناحی است و نباید فعالیت برای آموزش مسائل سیاسی و اجتماعی را با کار جانبدارانه خطی و گروهی اشتباه کرد. از سویی بر این باوریم که همه امکانات موجود اعم از فرصت آموزشی، امکانات مادی، فضای مدرسه و اداره، نیروهای فعال در نظام آموزش و پرورش و ...، بخشی از بیتالمال محسوب میشوند و هیچ کس حق ندارد از این امکانات عمومی برای فعالیت حزبی و جناحی خود بهره بگیرد. البته در مقابل، آموزش و پرورش هم باید امنیت شغلی کسانی را که همکار ما در نظام تعلیم و تربیت هستند اما در بیرون از چارچوب نظام اداری، اقدام به فعالیت سیاسی جانبدارانه میکنند، مراعات کند. این یک تعهد دوجانبه است و طبعا دستاندرکاران نشریه تربیت سیاسی اجتماعی ، پیش و بیش از همگان به این اصل وفادار خواهند ماند».
متاسفانه در سالهای گذشته به خصوص در دولت قبل، سوءاستفادههای فراوانی از امکانات و فرصتهای موجود در آموزش و پرورش از سوی جریانهای سیاسی صورت گرفت و طبعا بخشی از این امر نیز مربوط به دوره مدیریت آقای فرشیدی است که برای پرهیز از اقدام تلافیجویانه، از مطرح کردن آنها خوداری میشود.
ج ـ این نقد است یا بهانهجویی؟
آقای فرشیدی در نقد خود از محتوای ضمیمه سیاسی ـ اجتماعی ماهنامه تربیت نوشته است: «در نخستین شماره نشریه تربیت سیاسی، شاهد هستیم که تکیه اصلی بر دامن زدن به اختلاف دیدگاهها بین قوای سهگانه و نهادها و نمایش آنها به عنوان چالشهای سیاسی نظام است و از آن جمله مقالاتی است در ارتباط با اختلاف دیدگاه برخی دولتمردان با صدا و سیما یا انتقاد به قوه قضائیه یا نقد عملکرد مجلس شورای اسلامی در زمینه استیضاح وزیر علوم و همچنین مطلبی در معرفی و تبلیغ یکی از تشکلهای جدید اصلاحطلب!»
توضیحاً باید بگوییم که در شماره اول نشریه، مطالب متعددی درباره سلفیگری و داعش، جایگاه امور تربیتی در نظام آموزش و پرورش و آسیبشناسی فعالیتهای پرورشی، تحلیل رخدادهای عراق، افغانستان، ترکیه و جنگ غزه، کارگروهی در مدارس، دفاع از آرمان فلسطین و نقد شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، تحلیل مسائل اقتصادی روز و چندین مطلب خواندنی و مفید دیگر را شاهدیم و طبعاً برخی از مطالب هم به موضوعات داخلی مربوط است. باید بگوییم که طرح این مطالب از سوی آقای فرشیدی بعید بود زیرا ایشان سابقه کار مطبوعاتی دارد و از رویهکار مطبوعات مطلع است. ماهنامه تربیت سیاسی اجتماعی، دارای رویکرد آموزشی و تحلیلی ـ تبیینی است و در سه حوزه جهانی، منطقهای و داخلی، موضوعات مهم روز را مورد توجه قرار میدهد و چون نشریه خبری نیست، مجبور است به موضوعاتی بپردازد که در طول ماه درباره آن موضوع، مطالب متنوعی مطرح شده باشد. ما حق نداریم بسیاری از موضوعات جدی را به این بهانهها کنار بگذاریم و به آنها نپردازیم، مگر میشود رئیسجمهور به عملکرد صدا و سیما اعتراض کند و صدا و سیما هم به آن پاسخ بدهد و همه رسانهها هم آن را منعکس کنند، اما وقتی ما به سراغ آن میرویم، «دامن زدن به اختلاف دیدگاهها بین قوای سهگانه و نهادها» معنا شود؟ آیا تهیه گزارش از استیضاح وزیر علوم و انعکاس همه مطالب مطرح شده اعم از نظرات مخالف و موافق، باید «نقد عملکرد مجلس» تفسیر شود؟ آیا تهیه گزارش از استیضاح وزیر علوم و انعکاس همه مطالب مطرح شده اعم از نظرات مخالف و موافق، باید «نقد عملکرد مجلس» تفسیر شود؟ آیا نوشتن درباره یک تشکل تازهتأسیس مدعی اطلاحطلبی که خیلی از اصلاحطلب ها هم تشکیل آن را نقد کردهاند، ایراد دارد؟ ظاهراً آقای فرشیدی نذر کرده بودند که انتقاد کنند و به همین دلیل، به جای نقد جدی و درست، بیشتر بهانهجویی کردهاند که در شأن ایشان نبود.
د) تفسیر متفاوت از رخدادهای سال 88
بیشترین اعتراض آقای فرشیدی به این دلیل است که در برخی از گزارشها و تحلیلهای ماهنامه تربیت سیاسی ـ اجتماعی یا در اخبار خبرگزاری پانا، اسامی یا اخبار برخی از چهرههای سیاسی مورد انتقاد ایشان آمده است. واقعیت این است که دوستانی مانند آقای فرشیدی با تعمیم ناروای مفهوم فتنه به بخش بزرگی از نیروهای انقلاب در حال «دفع حداکثری» هستند و این چیزی نیست که مورد قبول دیگران باشد، البته هستند کسانی که مسئله فتنه را به دکانی برای کسب یا حفظ قدرت سیاسی خود تبدیل کرده و هر منتقد و مخالف و حتی اطلاحطلبان جامعه را که یک بال انقلابند، فتنهگر معرفی میکنند، اما این تحلیل، مورد قبول اکثریت جامعه نیستو این واقعیت را نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سال 92 به عیان نشان داد. این رویه غلط اگر اقدامی برای قدرتطلبی نباشد، بیشک هراسی موهوم درباره بخشی از نیروهای سیاسی کشور است و نتیجه آن خلاف مصلحت و نیاز این مقطع از حیات انقلاب.
افراد مورد انتقاد ایشان در کشور ما دارای سوابق فراوان اجرایی و سیاسی هستند و بخشی از تاریخ کشورمان به نام آنان پیوند خورده است و بنابراین نمیشود و مطلوب هم نیست که اسامی آنان را حذف کنیم. اینکه ما در مقالهای در معرفی امام جمعه مرحوم شمیرانات، اشاره به تغییر مواضع سیاسی وی بکنیم و از جمله بگوییم که در انتخابات سال 88 مدافع یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری بوده، چه اشکالی دارد؟ همین امر درباره دیگر چهرههای سیاسی کشورمان صادق است. چهرههایی که ممکن است برخلاف نظر ما و شما بخشی از نیروهای سیاسی جامعه آنها را قبول دارند و برخی دیگر مخالفند و طبعاً بدون آنکه هیچ حکم قضایی و قانونی برای محدودیت آنها وجود داشته باشد، نمیتوان اخبار ایشان را نادیده گرفت، این در حالی است که برخی از افراد مورد اشاره نویسنده از اصلیترین چهرهها و محور یکی از جریانهای سیاسی کشور تلقی میشود یعنی دست کم نیمی از نیروهای سیاسی فعال کشور، آنها را قبول دارند و ما حق نداریم با روش «دفع حداکثری» به همه کسانی بتازیم که خود را مدافع نظام و انقلاب و ولایت میدانند ولو آنکه در برخی از مسائل، تحلیل ما و شما را قبول نداشته باشند.
اگر این رویه غلط «دفع حداکثری» مبنای عمل باشد باید به کسانی بپیوندیم که همه تشکلها و جریانهای غیر از خود را و حتی افراد شاخصی مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی و یادگار امام سیدحسن خمینی(ره) و کل دولت کنونی را به فتنه نسبت میدهند در حالی که میدانیم این نگاه چقدر ظالمانه، غلط و خلاف واقع است.
مقام معظم رهبری در مرداد 92 در پاسخ به دانشجویی که از اختلاف تحلیل دانشجویان از رخدادهایی مانند حوادث انتخابات ریاستجمهوری سال 88 نگران بود و آن را مایه بروز کدورت میان دانشجویان می دانست، تأکید کرده بودند: «یکی از دوستان اشاره کردند که بین دانشجویان به خاطر اختلاف در تحلیل درباره مسائل گوناگون، کدورتهایی وجود دارد. من جداً میخواهم این را خواهش کنم که همه کوشش کنند که اختلافنظر در تحلیل، در برداشت، در تلقی از واقعیتها، به کدورت نینجامد، به دعوا نینجامد. خب، مثل محیطهای علمی، دو نفر ممکن است نظرات علمی متفاوتی داشته باشند؛ این لزوماً به درگیری و مخالفت و دشمنی نخواهد انجامید؛ خب، دو تا نظر است. در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی هم به نظرم میرسد که وقتی در چهارچوبها شما متفق و متحدید، این جور باید برخورد کنید؛ نگذارید به کدورت بینجامد. بله، ممکن است کسانی باشند که از لحاظ اصول و مبانی با شما دشمنی کنند؛ خب آن یک مقوله دیگری است، یک بحث دیگری است؛ اما اختلافنظر نباید به دعوا و کدورت و احیاناً خشونت بینجامد. امام (رضوان الله علیه) ـ البته نه به دانشجویان ـ مکرر به سیاست مداران و نمایندگان و مسئولان و فعالان سیاسی توصیه میکردند و میگفتند مثل مباحثه طلبهها رفتار کنید. طلبهها در هنگام مباحثه، گاهی اوقات علیه هم عصبانی میشوند ـ حالا مضمون هم میگویند به طلبهها، میگویند کتاب تو سر هم میزنند! که البته چنین چیزی نیست ـ بحث میکنند، داد میکشند؛ کسی نگاه کند خیال میکند اینها میخواهند مثلاً همدیگر را تکهپاره کنند؛ در حالی که نه، مباحثه که تمام میشود، بلند میشوند میروند با همدیگر سر سفره مینشینند و آبگوشتشان را میخورند، با هم حرف میزنند، با هم دوستند، رفیقند.
امام میگفتند: سیاسیون ـ چه در مجلس، چه در دولت، چه در حزب جمهوری اسلامی که آن وقت ما داشتیم، یا بقیه عرصههای سیاسی ـ این جوری با هم رفتار کنند. ممکن است اختلافنظر هم باشد، بگومگو هم باشد، اما نگذارید کدورت و دشمنی به میان بیاید».
هـ) ما نیازمند «منشور برادری» هستیم
سخن خود را با کلامی از پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) موسوم به «منشور برادری» به پایان میبریم که سخت مورد نیاز امروز جامعه ماست. تأکید میکنیم این پیام را حضرت امام خمینی(ره) در هنگامی منتشر کردند که آقای فرشیدی و دوستانشان از یک سو و جریانهای تند موسوم به چپ از سوی دیگر، درحال حذف و کنار گذاشتن یکدیگر بودند و به «اختلافات سیاسی» خود، «شکل عقیدتی» میدادند و تاب تحمل برادران انقلابی و دینی خود را نداشتند. رویهای که هنوز هم از سوی آنان تداوم دارد، در حالی که امام خمینی(ره) بر این باور بودند که باید مواضع خدمت نیروهای انقلاب را به یکدیگر نزدیک کرد.
«اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام میشود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید مینمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هرکدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است.
اکثریت قاطع هر دو جریان میخواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو میخواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو میخواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو میخواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد، هر دو میخواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آن خود کند، هر دو میخواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونهای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند. هر دو میخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیدهشان است که راه خود، باعث رسیدن به این همه است... اگر آقایان از این دیدگاه که همه میخواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف میگردد، ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفتهام که انتقاد سازنده، معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید، مفهومش اختلاف نیست. انتقاد به جا و سازنده باعث رشد جامعه میشود. انتقاد اگر بحث باشد، موجب هدایت دو جریان میشود. هیچکس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بیجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است».
خداوند مفاسد امور مسلمین را اصلاح کند و همه را در نزدیک کردن مواضع خدمت نیروهای انقلاب به یکدیگر، یاور باشد و آخر و عاقبت همه را ختم به خیر کند.
علیرضا جدایی
رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی
-
رضا مرادی - کارشناس ارشد علوم سیاسی
* دراین راستا با عنایت به رویداد حماسی و فرصت طلایی ایجاد شده در 24خرداد 92 امید واثق آن بود دست اندرکاران و تصمیم سازان نشریه نگاه ، پیام جنبش و حرکت مبتنی برتغییر وتحول خواهی ملت شریف و متمدن ایران به ویژه فرهنگیان فرهیخته را درک نموده و سعی و تلاش وافر وهمت شایسته ی خود را درایجاد تغییرات اساسی و مطابق با منویات آن عزیزان در نشریه ی مزبور مبذول نمایند ؛ لکن با ابراز تاسف باید اذعان نمود این اتفاق ضروری و مهم روی نداد .
* نشریه ی مذکور ، توفیق اثربخش و تاثیرگذار را درایجاد ارتباط با بدنه و متن جامعه ی فرهنگیان تحصیل ننموده و با دغدغه های به حق ایشان چندان آشنا نیستند .
* درون مایه و محتوای آن هیچ سنخیت ، تطابق و درکی از آلام و انواع مطالبات به حق خانواده ی معزز و فرهنگ ساز معلمان که خالق کنش وتحولات بنیادین در جای جای جامعه می باشند را نداشته و یا لااقل اثری ازآن در نشریه مذ کور انعکاس نیافته ودیده نمی شود.
مطبوعات و سایر محصولات فرهنگی نقش اثربخش و راهبردی را در تکوین و هدایت مردم و جامعه به تعامل گرایی ، تحول خواهی و مردم سالاری برعهده دارند .آثار فکری و قلمی زمینه ساز توسعه پایدار در ابعاد گوناگون بوده و از سویی عامل انتقال منویات و آمال مردم به کارگزاران جامعه و ازجهت دیگر پل ارتباطی مناسبی برای پاسخ گویی شفاف و منطقی مسوولان به مردم در جامعه ی چابک و مردم نهاد می باشد.به تحقیق ، تبادل آزاد اخبار و اطلاعات در میان اقشار مردم زمینه ی هرگونه خودرایی ،رانت و تعرض به منافع ملی را ازبین می برد. هر آینه رسانه ها با درک عمیق و به هنگام تحولات و مطالبات طبقات و اقشارجامعه باید زمینه ها ی لازم را به منظور تحقق و تسهیل و اجرایی شدن آنها فراهم آورند . دراین راستا با عنایت به رویداد حماسی و فرصت طلایی ایجاد شده در24خرداد 92 امید واثق آن بود دست اندرکاران و تصمیم سازان نشریه نگاه پیام جنبش و حرکت مبتنی بر تغییر و تحول خواهی ملت شریف و متمدن ایران به ویژه فرهنگیان فرهیخته را درک نموده و سعی و تلاش وافر و همت شایسته ی خود را در ایجاد تغییرات اساسی و مطابق با منویات آن عزیزان در نشریه ی مزبور مبذول نمایند ؛ لکن با ابراز تاسف باید اذعان نمود این اتفاق ضروری و مهم روی نداد . نشریه ی مذکور توفیق اثربخش و تاثیرگذار را در ایجاد ارتباط با بدنه و متن جامعه ی فرهنگیان تحصیل ننموده و با دغدغه های به حق ایشان چندان آشنا نیستند .
درون مایه ومحتوای آن هیچ سنخیت ،تطابق و درکی از آلام و انواع مطالبات به حق خانواده ی معزز و فرهنگ سازمعلمان که خالق کنش و تحولات بنیادین در جای جای جامعه می باشند را نداشته و یا لااقل اثری از آن در نشریه ی مذکور انعکاس نیافته و دیده نمی شود.
نگارنده ی دل سوز و علاقمند به دوستان دست اندرکار نشریه نگاه ، عنایت ایشان را به نکاتی جهت ایجاد غنای کافی ، اقبال همکاران محترم به مداقه و مطالعه و کارآمدی و اثربخشی آن جلب می نمایم .
1–فراخوان و تمهید مقدمات مقتضی جهت نظرسنجی و بهره مندی از نظرات صائب فرهیختگان فرهنگی به منظور آسیب شناسی و کاستی های محتوای نشریه
2-تلاش درجهت ترجمان و تبیین دیدگاه های ریاست محترم جمهور درحوزه ی آموزش وپرورش و اجرایی نمودن رهنمود های مربوطه و بازتاب آن در نگاه
3-ایجاد ظرفیت های لازم جهت انعکاس دیدگاه های تشکل های فرهنگیان هم سو و غیرهم سو به منظور هم اندیشی و تضارب افکار و استفاده ازتجارب ارزش مند آنان
4-طرح و انعکاس مصائب و لطمات به وجودآمده از بی تدبیری ها و سیاسی کارهای دولت نهم و دهم دربخش های اداری – مالی آموزشی – فرهنگی
5-ارائه پاسخ مستدل و متقن به انتقادات و شبهات دل واپسان درخصوص مسائل مربوط به حوزه ی آموزش وپرورش به منظور تنویر افکارعمومی
6-بازتاب نقطه نظرات و دیدگاه های فرهنگیان،دانش آموزان و صاحب نظران درحیطه و ماموریت ها ی آموزش وپرورش
7-طرح وانعکاس تجارب موفق و اثربخش اندیشمندان فرهنگی در حوزه ی عملکردی
.8-تدوین و ارائه مشکلات و تنگناها ی وزارت متبوع درزمینه های مربوط به منظور تشریک مساعی و استمداد ازتجارب متراکم و ارزش مند همکاران ارجمند
9-طرح منصفانه و مشفقانه ی نقد و تحلیل عملکرد تصمیم سازان ،برنامه ریزان ومجریان وزارت آموزش وپرورش درستاد و صف و مناطق آموزشی
10-مقهور نشدن و اتخاذ ابتکار عمل در تقابل با رسانه های تمامیت خواه و اقتدارگرا به منظورصیانت از اراده و خواست اکثریت جامعه
درخاتمه به استحضار دوستان ذی ربط در نشریه نگاه می رساند علاوه بر موارد مذ کور نکات عدیده ی دیگری دراین راستا وجود دارد که درصورت تمایل عزیزان قابل ارائه می باشد.
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
چندی پیش به این موضوع فکر می کردم که چگونه، برخی از مدیران ارشد و نیمه ارشد و خیلی خیلی ارشد در سنوات گذشته ی وزارتخانه هیچ گاه از پست خود کنار نرفته اند بلکه مدام پله های ترقی را دو تا دو تا بالا می روند؟! گویی آنها بر اساس قانون بقای انرژی فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شوند و به هیچ عنوان از بین نمی روند .نمی خواهم بگویم مثلا کی ولی کمی به چشم تان زحمت بدهید خواهید دید.
راستش در عجب بودم مگر می شود کسی دو یا چند دوره از وزارت حضرات از ما بهتران را ببیند و همچنان بر مسند ریاست باشد و اینکه هیچ وزیری اعم از چپی و راستی و میانی و اولایی و سفلایی به او کاری نداشته باشد؟؟!! تو را خدا نگویید که حتما آنها نیروهای توانمندی هستند، این را خودتان هم باورتان نمی شود از من هم نخواهید که باور کنم .
من برای اینکه بفهمم موضوع از چه قرار است تصمیم گرفتم تحقیق جامعی در این خصوص داشته باشم و آن را در معرض دید عموم به خصوص کارمندان معمولی قرار دهم تا شاید آنها نیز به موجب این تحقیق، روزی بتوانند آن پله های یاد شده را با اعصا و جزوه و کتاب های کمک مدیریتی و ... بالا بروند.
یک ماه بعد
حقیقت امر در این تحقیق و تفحص برای بنده هفت مورد کلان و هزار و چند مورد خرد محرز شد که شما دوستان اگر بخواهید همچنان مدیر ارشد باشید و یا بخواهید مدیر ارشد بشوید ، باید این چند مورد را پیشه ی خود سازید و اگر کارمند هستید باید منتظر بمانید تا من تحقیقات خود را به اتمام برسانم ؛ شاید شما هم به نان و نوایی برسید. می دانم با این اوضاع پیش آمده در وزرات آموزش و پرورش این مقاله که من دوست دارم آن را گام به گام موفقیت مدیران در وزرات آقای علی اصغر فانی بنامم از استقبال زیادی در میان مدیران ارشد برخوردار خواهد شد ، ولی خواهش می کنم مقاله مرا در زمره ی کتاب های گام به گام ، قلم چی ، آیندگان ، پویندگان ، دوندگان و چرندگان و از این اراجیف قرار ندهید که حسابی به من بر خواهد خورد.
اما بعد ...
راز ماندگاري مدیران موفق
گام نخست :
وقتی آدم ضعیفی دیدید تا می توانید قدرت خود را به رخ او بکشید و زمانی که آدم قدرتمندی دیدید تا می توانید از ضعف خود در مقابلش سخن بگویید.این درس را هیچ وقت فراموش نکنید که مافوق شما هیچ گاه نمی تواند تحمل شما را که از مسند آگاهی و خرد حرف می زنید داشته باشد ولو آن که دوست صمیمی و رفیق گرمابه ی هم باشید!
گام دوم:
مجیز کسی را نگوييد مگر بزرگان دستمال به دست مگیرید مگر برای پاک کردن ماشین سروران!
گام سوم :
مثل درخت تنومند و با اصل و ریشه نباشید که در مقابل تند باد ها از ریشه و بُن کن شوید و یا بشکنید بلکه تَرکه چوبی باشید منعطف که با باد ملایم خم شوید .البته دوستان نباید این حرف را با معنی "حزب باد" اشتباه بگیرند بلکه این فقط مصلحت و دور اندیشی است ، شما می توانید واژه ی پولتیک " poletik"هم معادل خارجکی آن را به کار ببرید!
تذکر مهم :
" من از به کار بردن واژه های فرنگی در مقالات خودم اصلا خوشم نمی آید ولی چه کنم ، وقتی کلمه فرنگی به کار می بری می گویند طرف منورالفکر است و نگاهی به نوشته تو می اندازند"
گام چهارم :
تا می توانید فک و فامیل و آشنا را دور خود جمع کنید و به کار گمارید حتی اگر هیچ از آن کاری که شما او را به آن گمارده اید نداند. که گفته اند "قوم تو موجب قوام توست "
گام پنجم:
هرگز فراموش نکنید شما هیچ وقتی برای ارباب رجوع ندارید و همیشه در جلسه هستید مگر برای بزرگان.
به هر صورت از کلمه ارباب رجوع یک بار هم که شده باید درست استفاده کرد . رجوع از رجعت گرفته شده و رجعت یعنی بازگشت ، باید این اربابان بدانند که مهم ترین وظیفه شان بازگشت است آن هم از پشت دفتر شما .
گام ششم :
میز کارتان مملو از کاغذ باشد ولو آنکه این کاغذ ها دفتر مشق خط خورده ی بچه شما یا کاغذ هایی که امشب قرار است به لبو فرش سر کوچه تان بدهید. به هر صورت این نشان می دهد که شما سرتان شلوغ است و هر وقت ارباب رجوع داشتید می توانید به کاغذ های روی میز خود استناد کنید و بگویید" باور بفرمایید بس که سرم شلوغ است فرصت نمی کنم میزم را تمیز کنم )) این بدان معنا خواهد بود که شما مدیر پرتوان و پر کاری هستید"
گام هفتم :
حواله کردن از مهمترین ارکان مدیریتی است و اگر مدیری نتواند از این رکن به خوبی استفاده کند قدر مسلم نباید انتظار داشته باشد بر روی صندلی خود ابقا شود . هیچ وقت به ارباب رجوع نگویید این کار از عهده ی من بر نمی آید ، می دانید این جمله که " از عهده ی من بر نمی آید " نشان ضعف مدیریتی است و این گونه برداشت می شود که شما به درد لای جرز می خورید ، باید بگویيد سعی می کنم با فلانی و بهمانی در خصوص کار شما صحبت کنم ؛ به هر حال ارباب رجوع شما باید الکی هم که شده دل خوش باشد که شما دنبال کارش هستید تا اگر نظر سنجی صورت گرفت بگوید مدیرمان خیلی تلاش کرد ولی نشد.
ببنید شرح این گام کمی پیچیده است چرا که خود حواله کردن هم تبصره و تک ماده های فراوانی دارد که مجال این مقال نیست . شما می توانید برای فراگیری این گام به یکی از مدیران ارشد اتاق های کناری خودتان مراجعه فرمایید.
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
علی قلی زاده ،
رئیس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان شمالی :
*سخن معلم رسانه ای است که در این فرآیند ، ندایی از معلم را در یک شبکه مردمی – صنفی فریاد می زند.
* سخن معلم با توسعه در برگیری و فراگیری مخاطبان زیادی از فرهنگیان امروزه به یک سرمایه بزرگ اجتماعی در جنبش نرم افزاری فارسی زبانان ، ایرانیان ، فرهنگیان تبدیل شده است.
* انتخاباتی برگزار نشده ، کاندیدایی نامزد انتخابات یک تشکل صنفی یا اجتماعی نشده است ولی سخن معلم با این فراگیری و دربرگیری می تواند ادعای نمایندگی فرهنگیان را داشته باشد و به عنوان رکن چهارم دموکراسی برای نظارت بر دیگر ارکان مملکتی به ایفای نقش بپردازد.
* رسانه ای که همیشه سعی دارد راه انصاف را در پیش گیرد و صدای که حس می کند شنیده نمی شود را رسانه ای کند.
معلم برای آموزش و پرورش نیاز به وسیله دارد و بهترین وسیله در عصر ارتباطات رسانه است.
یعنی بهترین زبان و سخن معلم رسانه ای است که امروزی تر باشد.
اگر روزی تخته سیاه بهترین رسانه بود امروز ، استفاده از رسانه هایی مدنظر است که آموزش و پرورش را برای تعداد زیادی از جمعیت این کره خاکی از طریق شبکه ای رسانه ای اجرایی می کند.
سخن معلم رسانه ای است که در این فرآیند ، ندایی از معلم را در یک شبکه مردمی – صنفی فریاد می زند.
رسانه ای که بر پایه ی احترام به مجموعه بزرگ فرهنگیان شکل گرفته و مدعی است که می خواهد نماینده ایشان که اکثرشان جمعیت فرهیخته کشور را تشکیل می دهند ؛ باشد و در این راه توانسته است با گردهم آوردن فرهنگیان فرهیخته که نوشتن و اندیشیدن از نکات قوت آنهاست ؛ مجموعه زیبایی از ایده و افکار معلمی را به نمایش بگذارد .
سخن معلم با توسعه در برگیری و فراگیری مخاطبان زیادی از فرهنگیان امروزه به یک سرمایه بزرگ اجتماعی در جنبش نرم افزاری فارسی زبانان ، ایرانیان ، فرهنگیان تبدیل شده است.
انتخاباتی برگزار نشده ، کاندیدایی نامزد انتخابات یک تشکل صنفی یا اجتماعی نشده است ولی سخن معلم با این فراگیری و دربرگیری می تواند ادعای نمایندگی فرهنگیان را داشته باشد و به عنوان رکن چهارم دموکراسی برای نظارت بر دیگر ارکان مملکتی به ایفای نقش بپردازد.
رسانه ای که همیشه سعی دارد راه انصاف را در پیش گیرد و صدای که حس می کند شنیده نمی شود را رسانه ای کند.
امیدوارم فرهنگیان عزیر به فراخور رشته های تخصصی و یا مقاطع تحصیلی و حتی قومیت های ملی و بومی ، در پی به راه انداختن رسانه های اینترنتی به صورت وبلاگ و سایت برآیند و وزارت آموزش و پرورش هم در جهت تکثیر این گونه رسانه های سالم که در راستای سالم سازی فضای مجازی قدم برداشته و سعی در توسعه فرهنگی این مرز و بوم دارند؛ از نویسندگان و ناشران این آثار ارزشمند، قدردانی های خود را داشته باشد و سخن معلم همچنان در راه تحقق خواسته های به حق فرهنگیان و توسعه فرهنگ نوشتن و بیان کردن بیشتر از گذشته موفق باشد.
* ضمن سپاس و قدردانی از این همکار فرهیخته و ارجمند ، چنان چه سایر همکاران گرامی یادداشت و یا مطلبی در این زمینه دارند ، آن را از طریق آدرس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
برای ما ارسال فرمایند .
گروه گزارش سخن معلم /
خشونت یاد گرفتنی است و کسانی که تحت آموزش خاص قرار می گیرند و در محیط خاص اوقات خود را می گذرانند یاد می گیرند که بعضی چیزها و برخی افراد مستحق مجازات و تخریب و تحقیر هستند ؛ در او درونی می شود که نسبت به این چیزها و افراد واکنشی خشونت آمیز ابراز نمایند ...
حوادث مربوط به اسید پاشی به صورت چند بانوی ایرانی در اصفهان ،این روزها سه کلمه (اسید)، (زن) و (خشونت) را پر کاربرد کرده است سه واژه ای که در کنار یکدیگر از قربانی شدن چند زن جوان در نتیجه اعمال خشونت از طریق اسید پاشی حکایت دارد.
اگر این رفتار غیر انسانی و خشن را دور از نگاه های حقوقی و سیاسی و اجتماعی از زاویه تربیتی مورد توجه قرار دهیم می توانیم پیامی را برای دست اندرکاران آموزش و پرورش داشته باشیم. بی تردید (خشونت) اصطلاحی است که همه در نسبت دادن آن به عمل اسید پاشی توافق دارند، اما کمتر به این پرداخته شده است که ابراز این خشونت از سوی هرکسی و با هر انگیزه ایی که باشد در چه عواملی ریشه دارد.
اینکه خشونت ریشه ژنتیکی دارد یا محیطی مسأله ای است که شاید نتوان آن را فقط به یک دسته عوامل نسبت داد ، اما تردیدی نیست که حتی اگر یک فرد به صورت بالقوه مستعد ابراز خشونت باشد این محرک های محیطی اعم از سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی است که شرایط بروز آن را فراهم می سازد.
چه کسی و یا چه کسانی زمینه اعمال خشونت را دارند ؟
آیا یک فرد مذهبی صرف مذهبی بودن آمادگی بیشتری از یک فرد غیر مذهبی دارد؟ آیا یک فرد سیاسی زمینه بیشتری برای ابراز خشونت به مخالفان یا منتقدان خود دارد؟ آیا یک فرد منزوی یا طرد شده از جامعه آماده تر برای ابزار خشونت است یا فردی اجتماعی و متعلق به گروه و جریانی خاص؟ افراد دارای مشکلات اقتصادی بیشتر مستعد اعمال خشونت هستند یا افراد فاقد این مشکلات؟
این پرسش ها و چندین پرسش مشابه دیگر روشن می سازد که متصف بودن به یک صفت و یا یک ویژگی خاص، صرفا افراد را مستعد ابراز و اعمال خشونت نمی سازد. فردی که به صورت منسجم و مستمر با نگرشی نهادینه شده دست به اعمال خشونت می زند ؛ این فرد تحت آموزش و تربیت خاص قرار گرفته و در مقابل مواردی حساس شده است تا واکنش های خشونت آمیز را ابراز نماید.
به عنوان مثال وقتی به کودکان فقیر گفته می شود ریشه فقر شما در دارایی دیگران است او عامل بدبختی و مشکلات خود را کسی می داند که شیک می پوشد. خوب می خورد و در خانه و ماشین لوکس دارد، لذا لباس و چهره او و خانه و ماشین وی برایش نماد ظلم و ستمگری است و در هر فرصتی خشونت خود را نسبت به این عامل بدبختی ابراز می کند و شیشه خانه او را با سنگ می شکند و بر روی ماشینش خط می اندازد.
پس می توان نتیجه گرفت خشونت یادگرفتنی است و کسانی که تحت آموزش خاص قرار می گیرند و در محیط خاص اوقات خود را می گذرانند یاد می گیرند که بعضی چیزها و برخی افراد مستحق مجازات و تخریب و تحقیر هستند، در او درونی می شود که نسبت به این چیزها و افراد واکنشی خشونت آمیز ابراز نمایند.
به نظر می رسد در کنار سه واژه (اسید)، (زن) و (خشونت) باید واژه آموزش یا تربیت را هم قرار داد تا تلنگری باشد برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت و این پرسش که آیا محتوا ، شیوه ها و محیط های آموزشی ما ترویج کننده و تعمیم بخش خشونت است یا کاهش دهنده آن؟
البته نباید فراموش کرد که دستگاه ها و نهادهای تاثیرگذار در رفتارهای افراد جامعه محدود به آموزش و پرورش و آموزش عالی نیستند ؛ بلکه نهادها و دستگاه هایی که امکان بیشتری برای آموزش و تربیت افراد دارند نیز در این راستا موثر هستند.
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.
عبدالجلیل کریم پور *
فعالیتهای صنفی زمانی پا به عرصه وجود میگذارند که افراد به تنهایی نتوانند برای رسیدن به اهداف صنفی خویش گام بردارند و نیاز به یک تشکل جمعی را در خود احساس کنند. این تشکلها بیشتر برای رفع مشکلاتی هست که صنف موردنظر دچار آسیبهای ناشی از عدم حمایت متولیان امر میشوند. آنها درخواستهای قانونی و به حق خود را در ابتدا با زبان گفتوگو بیان میکنند یعنی، به نمایندگی از خود افرادی را برای بیان مشکلات صنفی خویش مشخص کرده و زمینه گفتمانی همراه با تعامل و همراهی را فراهم میکنند. درونمایه این گفتوگوها ناعادلانهبودن سهم افراد از برخورداری از مزایاست. این گفتوگوها زمانی مثمرثمر است که منتج به نتایجی خوب شود. چنانچه گفتوگوها به نتیجهای منطقی منتهی نشود تشکلها برای رسیدن به اهداف قانونی خویش تصمیم به صدور اطلاعیه و... میگیرند و از این راه، رسیدن به اهداف خویش را دنبال میکنند.
در نهاد آموزش و پرورش نیز همچون جایگاههای دیگر تشکلهای صنفی فعالیت میکنند. کنشگران در این نهاد تمام تلاش شان به دست آوردن حقوق حقه صنفیشان هست. با توجه به اینکه این نهاد همیشه دچار نشیب و فرازهایی بوده و حتی در چندین سال اخیر نشیبی فراتر از فراز را بههمراه داشته است نیازی جدی را میطلبد تا جدیتر به آسیبهای آن توجه شود و بیبرنامگیهایی که چون میراثی از گذشته در آن خودنمایی میکند، شناسایی شده و حذف شوند. هم واقف هستیم که درونمایه این نهاد، رشد و توسعه علمی است و به کارخانهای ماننده است که تولیداتش را آگاهی تشکیل میدهد اما از مسائلی رنج میبرد که گوشهچشمی به آن میتواند چرخه این تولید را تسریع بخشد.
شاید بتوان گفت که مواد اولیه این کارخانه که علاقه و تفکر است اگر به کوشایی آمیخته شود، محصولی با کیفیت را به ارمغان میآورد. زمانی این چرخه به صورت کارا و منطقی فرایندش را دنبال میکند که تسهیلکنندههای آن وجود داشته باشند. غم نان زبان گویایش را نگیرد و محتوای متنوعش همهگیر بودنش را اثبات کند. با این اوصاف، اگر هر کدام از این عوامل حضورش با مشکلی مواجه شود چرخه را با مشکل مواجه میکند. عاملان اصلی تولید برای برونرفت از آن به تعمق وادار میشوند و با ایجاد تشکلی سازمانی و قانونی موانع را به اطلاع میرسانند. این امر با تدوین قوانینی منطبق با خواستههای عوامل میتواند رهگشایی جدی باشد اما، گاهی اوقات برخی از این بخشنامهها و قوانین ارائهشده نمیتوانند بهطور کامل همه موارد مورد نیاز یک صنف را ارائه دهند که این عامل باعث عدم بهرهوری یا عدم استفاده بهینه از مزایای مورد نظر میگردند و زمینهای برای ایجاد این تشکلها میشوند.
تشکیل انجمنها و شوراهای صنفی نیازی ضروری است که عدم ایجاد آن ایستایی را به همراه دارد. آنچه توجه به آن ضروری به نظر میرسد این است که باید جدیتر به این مساله نگریست. فرادستان نباید کنشگران را در مقابل خویش ببینند بلکه باید آنها را حمایت کرده و پشتوانهای برای آنها گردند و خدای ناکرده سد و مانعی برای آنها نباشند. کنشگران را برای فعالیتهای قانونیشان رنجور نکنند و حمایتی همهجانبه را از آنها داشته باشند چراکه این حمایت باعث میگردد تا همه معلمان با آرامشخاطر خواستار حقوق مدنی و صنفی خویش باشند و بدانند که برای رسیدن به خواستههایشان باید از خویشتن مایه بگذارند.
* آموزگار
*سخن معلم محلی برای بیان دیدگاه های مختلف در حوزه آموزش و پرورش است و انتشار آن ها در این تارنما الزاما به معنای تایید آن ها نیست .
*هر گونه نقل مطالب و اخبار فقط با ذکر دقیق منبع مجاز است.
* همکاران و معلمان گرامی ، اخبار و یادداشت های خود را می توانند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ارسال نمایند.