صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بارالها !

موعد اجرای مصوبه رنگین و سنگین رتبه بندی فرا رسیده است !

میزان استرس و هیجان به اوج خود رسیده است .

بارالهی !

لحظات باقیمانده تا اجرای این مصوبه را بر من شیرین و گوارا گردان و اجرای دردناک آن را هم بر مجریانش آسوده و راحت گردان .


بارالها !

مرا از شرّ امتحانات مهر ماه که همچون خاری در چشم و استخوانی در گلو است ، راحت فرما !


پروردگارا !

در آستانه ی بازگشایی مدارس به من حقیر چنان نیرویی عطا کن که برای ورود به کلاسهای 40 نفره ( و بالاتر ) از هر حیث آمادگی داشته باشم و دچار ضعف بدن نگردم !


  خدایا !

صبری از نوع جمیل به من عطا کن که طاقت شنیدن وعده های چندین و چند باره در باب پرداخت مطالبات و معوقات را داشته باشم .


 بار پروردگارا !

لحظه به لحظه بر مدارک و درجات ضمن خدمتی من بیفزا تا شاید در توفان سهمگین تغییرات آموزش و پرورش یار و یاور و ذخیره و توشه ای برای خود به همراه داشته باشم .


خدایا ، خداوندا !

در سال تحصیلی جدید ، مددی به این معلم دلسوخته فرما که در به ثمر رساندن پروژه ی سه منظوره ی " معلمی- شغل دوم – شغل سوم "کاملا موفق و پیروز باشم .


 بارالها !

حلقه های وصل اینجانب و سیاسیون ، مخصوصا نمایندگان مجلس را ، بی شمار گردان تا شاید از این رهگذر ، پست و مقامی نصیب اینجانب گردد .


  پروردگارا 

ایده ی دانش محوری در بین دولتمردان آموزشی اکثراً سر کلاس نرفته ، طرفداران پر و پا قرصی پیدا کرده است .

پروردگارا ؛ برای یک بار هم که شده کلاس اینجانب را منوّر به قدوم مبارک یکی از این عزیزان گردان تا بچشند طعم شیرین دانش آموز محوری و معلم آزاری و تراکم کلاسی بالا را !

دعاهای یک معلم در آستانه بازگشایی مدارس


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

تفکیک جنسیتی در دانشگاه فرهنگیان  دانشگاه فرهنگیان زاییده ی ناقص و بدون برنامه ریزی مراکز تربیت معلم قدیم که از بدو تاسیس ، دانشجو معلمان و مسئولان این دانشگاه را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است، میزان نارضایتی و گلایه مندی دانشجو معلمان این دانشگاه به حدی زیاد بود که به تدریج خودشان را هم خسته کرد و اکثرا به این نتیجه رسیدند که راهی جز صبر بر مشکلات و انتظار برای فارغ التحصیلی ندارند.

دانشگاهی که جز تغییر تابلوهای ورودی هرچه داشته و نداشته از مراکز تربیت معلم سابق به ارث برده بود،حتی بسیاری از قوانین انضباطی و آموزشی از جمله قانون تفکیک جنسیتی.

شاید ریشه ی تفکیک جنسیتی پس از انقلاب را بتوان در دیوارکشی برخی کلاس های درس پیدا کرد، اقدامی که در آن زمان باعث ناراحتی حضرت امام (ره) شد و در کمتر از ۲۴ ساعت به فرمان امام این طرح پایان یافت.

پس از آن دیگر بحث تفکیک جنسیتی دانشگاه ها به شکل جدی مطرح نشد تا اینکه در چندسال اخیر باز موجی از حامیان این طرح در کشور ظاهر شدند و علی رغم بسیاری از مخالفت ها تاحدودی این طرح در بسیاری از دانشگاه های کشور اجرایی شد اما دیری نپایید که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و تغییر سیاست های دولت این طرح را عملا شکست خورده معرفی کردند و با تغییر رویه ی دانشگاه هایی که دچار این طرح شده بودند از جمله دانشگاه علامه طباطبایی و...و باطل نمودن مجوز دانشگاه های تک جنسیتی موج اجرای طرح تفکیک جنسیتی در سطح کشور فروخفت اما همگان غافل از این بودند که همین امروز دانشگاهی با بیش از ۶۵ هزار دانشجو به شکل تفکیک جنسیتی اداره می شود ؛ حال مشخص نیست که نپرداختن به این مهم از جهت کم اهمیتی آن برای مسئولین بوده و یا اینکه کهنه شدن این زخم به کمتر کسی جرات نزدیک شدن به به آن را می دهد.

تفکیک جنسیتی دانشگاهی که وظیفه ی خطیر تربیت معلمین این جامعه را برعهده دارد از چند جنبه قابل نقد و بررسی است .

اول آنکه خداوند بشر را از دو گونه ی زن و مرد آفریده است و اختلاط زن و مرد در هیچ کجای احکام الهی حرام دانسته نشده هرچند برای این اختلاط قوانین و اصولی در شرع و عرف تعیین شده که التزام به پای بندی بر آن برکسی پوشیده نیست .

از سوی دیگر در همه ی دانشگاه ها سیستم مدیریتی محکمی وجود دارد تا چهارچوب های اخلاقی این اختلاط حفظ شوند، اختلاطی که در شکل صحیح موجب رشد بلوغ اجتماعی دانشجویان و افزایش فضای رقابت و نشاط در کلاس های درس شده، حال ممنوعیت این امر در دانشگاهی که مشغول تربیت نیروهایی است ک پس از فارغ التحصیلی قرار است در کنار همکاران غیرهمجنس خود مشغول به کار شوند و حتی در برخی موارد در مدارس دخترانه مجبور به استفاده از معلمین مرد می شویم نتیجه ای جز القای حس بی اعتمادی به دانشجو معلم را نخواهد داشت، دانشجو معلمی که مسئولیت سنگین تربیت یک نسل را برعهده دارد.

از سوی دیگر ، سفارش همیشگی دین مبین اسلام و حاکمیت جمهوری اسلامی بر ازدواج آسان و سریع جوانان بوده اما در مقابل روز به روز با افزایش سن ازدواج در جوانان مواجه هستیم، معضلی ک از عمده ترین دلایل آن می توان به مشکلات اقتصادی و عدم امنیت شغلی در بین جوانان اشاره کرد . معضلاتی که در دانشگاه فرهنگیان تلاش شده به حداقل رسیده اما به شکل غیرقابل توجیهی با اصرار بر طرح تفکیک جنسیتی زمینه های آشنایی دانشجو معلمان با یکدیگر و ازدواج های دانشجویی که طبق آمارها با توجه به همکار بودن و درنتیجه درک متقابل و عدم نگاه نوع سالاری و...ازدواج های موفقی می شوند را از بین برده ایم.

سفارش جوانان به تشکیل خانواده و ازدواج به موقع در کنار اجرای قانون تفکیک جنسیتی در دانشگاه فرهنگیان پارادوکس عجیبی را به وجود آورده که تا امروز کمترین مسئولی پاسخ گوی آن بوده است.

نکته ی جالب توجه در این میان ،چرخاندن لقمه دوردهان توسط حامیان قانون تفکیک جنسیتی در دانشگاه فرهنگیان است به شکلی که بعضا با برگزاری همایش ها و طرح های مختلط سعی در پوشش دادن خلاء ایجاد شده دارند که نمی توان امید چندانی به این گونه برنامه ها و ثمره ی آنها داشت.

در پایان متذکر می شوم که فضای دانشگاهی با دیوارکشی های گزینشی و این قبیل تفکیک ها اسلامی نخواهد شد و ای کاش به جای صرف انرژی و هزینه در این گونه بخش ها کمی اهتمام بیشتر بر روی محتوای دروس و امکانات رفاهی دانشجویان گذاشته می شد.

و من الله توفیق


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

برنامه خندوانه و روحیه پوپولیسم مردم و قدرنشناسی مردم ایران  ﺣﺮﻓﺶ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺻﺖﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ . ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺑﺪﺍﻫﻪ ﭘﺮﺩﺍﺯﯼ ﺍﺵ ﻧﯿﺰ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﺁﻣﯿﺰ ﮔﻔﺖ، ﺍﺯ ﺧﻤﺴﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻭ ﺗﻤﺠﯿﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ " ﺧﻨﺪﻭﺍﻧﻪ" ﺣﺮﻑ ﺯﺩ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩ ﺟﺰ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻮﺩﯾﻮ !

ﻧﻮﺑﺖ ﺧﻤﺴﻪ ﺷﺪ . ﻣﺮﺩ 63 ﺳﺎﻟﻪ، ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺧﺎﺻﯽ ﮐﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺍﺵ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﯿﺪ، ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﯾﮏ ﺍﻻﻍ ﻭﺍﺭﺩ ﺻﺤﻨﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ؛ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻫﻨﺮ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻤﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ، ﻧﻘﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﺮﺩ ﻭ ... ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﺵ ﺭﺍﻣﺒﺪ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﮐﺮﺩ . ﻣﮕﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ 33ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ " ﻣﺮﮒ ﯾﺰﺩﮔﺮﺩ " ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺑﯿﻀﺎﯾﯽ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ " ﻣﻬﻢ " ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﺁﻧﻬﻢ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﻣﺜﻞ ﺧﻤﺴﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﻨﺮﯼ ﺍﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺗﺌﺎﺗﺮ، ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ...

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ " ﺍﺳﺘﻨﺪ ﺁﭖ ﮐﻤﺪﯼ" ﺧﻤﺴﻪ، ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻟﺰﻭﻡ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﮑﺴﻮﺗﺎﻥ ! ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺭﺍﯼ ﮔﯿﺮﯼ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﺧﻤﺴﻪ،ﮐﺎﺭ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ !

ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ، ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﻣﮕﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩ؟ !

ﺣﺬﻑ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﻗﺎﺑﺖ، ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺍﻣﺒﺪ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﺶ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﯾﺘﻢ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺰﺩﻧﺪ . ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺣُﺮﻣﺖ ﻗﺎﺋﻠﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ،ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ .

ﺍﻣﺎ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺁﺭﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ "ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ " ﺍﺳﺖ؛ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﻭ ﻧﯿﻢ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻤﺴﻪ ﺭﺍﯼ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ !

ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﮐﺪﺍﻡ " ﺍﺳﺘﻨﺪ ﺁﭖ ﮐﻤﺪﯼ !" ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺭﺍﯼ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻤﺴﻪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ! ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ، ﺍﯾﻦ ﺭﺍﯼ ﮔﯿﺮﯼ، ﺟﻨﺒﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﻄﺢ ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﺣﺼﻞ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ، ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﮐﻤﺪﯾﻨﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺍﺟﺮﺍﯼﺭﻗﺎﺑﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﺩﻩ ﺍﺳﺖ !

ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ " ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ" ﻭ ﺍﻓﺰﻭﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ " ﺑﯽ ﺭﺣﻢ " ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﮐﯿﺎﻧﯿﺎﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﻧﻮﺷﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ !..

ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻤﺴﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺭﻭﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﻫﺎ ﻭ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻫﺎﯾﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺮﺍﯼ " ﺍﺳﺘﻨﺪ ﺁﭖ ﮐﻤﺪﯼ " ﺍﺵ ﮔﻔﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ، ﺣﺘﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻗﻄﻌﺎً ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﺍﻧﺒﻮﻫﯽ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .

ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻧﻔﻮﺫ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻧﻈﺮ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻮﺭﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ."ﺧﻨﺪﻭﺍﻧﻪ" ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺟﺪﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﻗﺎﺑﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺳﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﯿﺰ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺍﻧﺼﺎﻑ "ﺷﻮﺧﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭ " ﻧﯿﺴﺖ .

 ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﺧﻤﺴﻪ، ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﺭﺍﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺧﻄﺮ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ . ﺧﻄﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺳﺎﺯ، ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺻﻼﺣﯿﺖ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﺎﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .

ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺻﺪﻫﺎ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮐﯽ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ، ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺑﯿﺰﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ، ﺣﺮﻑ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﻢ .

برنامه خندوانه و روحیه پوپولیسم مردم و قدرنشناسی مردم ایران

  ﯾﮏ ﺧﻄﺮ :

ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﻮﭘﻮﻟﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻋﻮﺍﻡ ﻓﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ . ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻧﮋﺍﺩ ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﯾﺎ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺍﺻﻼً ﺑﻌﯿﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ .

ﯾﮏ ﺗﺸﮑﺮ : ﺁﻗﺎﯼ ﺧﻤﺴﻪ، ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺩﺭ "ﺧﻨﺪﻭﺍﻧﻪ ."ﯾﮏ ﮔﻼﯾﻪ : ﺁﻗﺎﯼ ﺟﻮﺍﻥ، ﮐﺎﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﯾﺪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ، ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺻﻌﻮﺩ ﮐﻨﺪ .

ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ : ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺿﻮﯾﺎﻥ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻤﺴﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﻭﺟﯽ ﯾﺎ ﺍﺣﻤﺪ ﭘﻮﺭﻣﺨﺒﺮ ﻃﺮﻑ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﻗﯿﺪ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﺪ؟

پارسینه

منتشرشده در یادداشت

پرسش های یک معلم از وزیر آموزش و پرورش ، وزیر علوم و کمیسیون آموزش مجلس در خصوص طرح رتبه بندی معلمان  بعد از سال ها عرضه وعده های پوچ ؛ دروغ و سر خرمن در دولت های مختلف؛ تباهی معلمان با قوانین بی نظیر قانون اسما هماهنگ و رسما ناهماهنگ و طرح هایی مانند عدالت پلکانی و امثال آنها در نهایت و در سند تحول به همسان سازی 80 درصدی معلمان با اساتید دانشگاه مطرح و با تغییر دولت رتبه بندی 80 درصدی به رتبه بندی قدیمی یا همان  ارشد و خبره و عالی تقلیل یافت و برای دور زدن این قلیل نیز ؛ افزایش سنواتی ابتدای سال را با تاخیر و تبلیغات به عنوان رتبه بندی جا زدند.

عجبا این تحقیر دائمی و تمسخر همیشگی محور توسعه کشور یعنی معلمان در هیچ دولتی نه تنها پایان نمی پذیرد بلکه هر روز بدتر از دیروز می شود...

جناب وزیر حتما می دانند که نصف بیشتر مدرسان دانشگاه ها را هم معلمان تشکیل می دهند و لابد درجریان هستند که به علت داشتن برچسب معلمی ؛ یک بیستم همتای خود حق التدریس دارند و اگر وزرای علوم و آموزش و پرورش نمی دانند که تمام زحمت آموزش و پرورش و 50 الی 60 درصد دانشگاه های آزاد و پیام نور و علمی کاربردی بر دوش معلمان است  ، وای بر فرهنگ؛ دانش و آینده ما و اگر با علم به اینکه 90 درصد آموزش کشور بر عهده معلمانی است که سهم آنان از بودجه آموزش فقط 10 درصد است باز وای بر هر دوی شما ؛ اگر وزرای آموزش و پرورش و علوم و کمیسیون آموزش تکلیفی به این تبعیض دو سویه ندارند پس مخاطب کلکم راع و کلکم مسئول کیست؟

اگر نمایندگان مردم نمی دانند که معلمان با دریافت 10 درصد بودجه عهده دار 90 درصد  آموزش اند ؛ وای به حال موکلین آنها و اگر می دانند و بی تفاوت هستند وای بر حال مجلس که چنین کمیسیونی دارد !

 

وزرای محترم آموزش و پرورش ؛ علوم و کمیسیون آموزش مجلس به سوالات زیر جواب دهید :   

 رتبه بندی با عناوین پایه و ارشد و خبره سال هاست که مرسوم است و هر معلمی ده ها حکم از آنها دارد. چقدر معلمان را کم فهم فرض می کنید که احکام بیهوده قبلی را به عنوان درمان تبعیض در آموزش و پرورش ترزیق می نمایید؟

آیا احیانا حضرات فکر می کنند معلمان چون مخاطبانشان بچه هستند پس خودشان نیز صغیرند؟                  

اعلام شده در این رتبه بندی مدرک تحصیلی در نظر گرفته نشده است .

آقایان وزیر علوم و اعضای کمیسیون پاسخ دهند که آیا بین اعضای هیت علمی هم مدرک تحصیلی ملاک ارزش نیست ؟

در فرض مساوی بودن دیپلم و دکتری اساسا معنای تحصیل؛ مقطع ؛ آموزشگاه و دانشگاه چیست؟

چگونه است که مدارک ارشد و دکتری حضرات مجلس نشینان و اعضای هیت علمی باارزش ولی مدارک معلمان فاقد ارزش اند ؟

آیا مدارک ارشد و دکتری معلمان مثل سایرین برای استفاده از مزایای قانونی آن است و یا  جمله « صرفا جهت عدم استفاده از مزایای قانونی آن » درج شده است؟

اصولا منظور از اعطاء مدرک تحصیلی برای بهره مندی از مزایای قانونی آن است یا کاربرد دیگری مثل سر در کوزه گذاشتن هم دارد؟

اگر مدرک تحصیلی بی ارزش است پس دلیل تبعیض هزار درصدی معلمان با اساتید دانشگاه چیست؟

اگر قرار بر تساوی دیپلم و دکتری  است ؛ آیا در وزارت علوم هم دیپلم و دکتری حقوق برابر دارند؟

وزیر علوم  ؛ آیا تا به حال هیچ فکر کرده اید که اساتید حق التدریس شما که 5 برابر بیش از شما تدریس کرده و کمتر از یک پنجم شما حقوق می گیرند تنها جرم شان معلم بودن شان است ؟

چرا وزرای  علوم و آموزش و پرورش و اعضای کمیسیون برای یک بار هم که شده در خصوص آموزش با نمایندگان معلمان در یک برنامه تلویزیونی مناظره نمی کنند تا اسرار ناعدالتی هزار درصدی این دو وزارت خانه که کاری کسان انجام می دهند؛ را به مردم توضیح دهند؟

 آقایان وزرا و نمایندگان کمیسیون آموزش !

آیا یک بار شده ؛ بند 9 اصل 3 قانون اساسی را که می گوید : « دولت جمهوری اسلامی موظف است ؛همه امکانات خود را برای ؛رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات  عادلانه برای همه ...به کار گیرد » را خوانده اند؟

اگر خوانده اند آن گاه تفاوت دریافتی یک دکتری آموزش و پرورش با دکتری علوم تبعیض نیست ، پس معنی تبعیض چیست؟

برخی مدعی هستند چون معلم نمی تواند پژوهش کرده و مقاله ارائه کند پس با اساتید دانشگاه مقایسه نشود ؛ اولا هر انسانی به تناسب تحصیلات خویش توانائی ارایه مقالات علمی را داراست ؛ دوما در فرض وجود برخی افراد که  قدرت ارایه مقاله را ندارند به حکم کدامین قانون؛ حقوق کسانی که قادر به انجام این مهم هستند بایستی ضایع شود ؟

وانگهی مگر قرار است همه تحقیق و تحلیل دکتری ارایه نمایند؟ 

متاسفانه درسال های اخیر اعتراضات معلمان انگ و رنگ سیاسی خورده و با ترفند سیاسی حقوق صنفی و بنیادین معلمان سرکوب شده است ؛ آقایان وزراء و نمایندگان مرتبط باید بدانند که معلمان مثل اساتید دانشگاه نه تنها برای فعالیت سیاسی منعی ندارند بلکه به علت ماهیت شغل شان مکلف به فعالیت سیاسی اند ؛  آیا حضرات برای منع معلمان مستندات قانونی دارند؟

به استناد کدامین اصل و ماده ای  سیاسی شدن یک موضوعی ؛ رافع قانونی سلب مسئولیت مسئول و تضییع حقوق معلمان است ؟ اصولا در سیاسی شدن مسئله ؛ معلمان چند درصد مقصرند؟

اگر نمی خواهید موضوع سیاسی شود چرا عدالت را رعایت نمی کنید؟

اگر قادر به رعایت عدالت نیستید ؛ چرا کنار نمی کشید؟

 آقایان وزرای آموزشی و نمایندگان مرتبط با آموزش؛ علاج این بدبختی و ناعدالتی فقط و فقط ادغام این دو وزارت و تعیین ضوابط مشخص آموزشی و پژوهشی برای همه معلمان و اساتید است .

اگر فردی  قادر به ارایه پژوهش شد نمره؛ امتیاز و حقوق پژوهش را هم می گیرد و اگر نشد به حقوق آموزشی خود قناعت می نماید. اگر جناح محترم دلال و فرهنگ دلال زده جامعه در شرایط کنونی اجازه چنین کاری را نمی دهد لااقل به فرموده امام حسین آزاد مرد باشید و حداقل برای تحقق همسان سازی  80 درصدی معلمان با همترازان علمی خود در وزارت علوم؛ یعنی همان نظام رتبه بندی مندرج سند تحول که قانونی هم است تلاش کنید وگرنه این کوه رتبه بندی موش که سهل است قادر به زائیدن سوسک هم نخواهد شد ؛ امید است تا علم و انسانیت متلاشی نشده گوش شنوائی پیدا شود.                                                                                     

 


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

بازداشت سید منصور موسوی فعال صنفی معلمان  گروه اخبار /

صبح روز پنج شنبه بیست و ششم شهریور ، « سید منصور موسوی » از معلمان منطقه شهریار تهران بازداشت شد .

بنا بر گفته خانواده ، این دستگیری در منزل صورت گرفته است .

این « کنشگر صنفی معلمان » دارای تحصیلات کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی آموزشی است و مقالات مختلفی را تاکنون در این حوزه در رسانه ها و مطبوعات منتشر نموده است .

ایشان مدیریت صفحه " انجمن مجازی آموزگاران " را در فیس بوک بر عهده داشته است .

سید منصور موسوی مدتی است که بیمار بوده و تحت معالجات شیمی درمانی قرار داشته است .

از علت و یا علل بازداشت این معلم تاکنون خبری منتشر نشده است .

پایان پیام /

شنبه, 27 شهریور 1394 06:39

حکایتی آموزنده از سقراط حکیم

حکایتی آموزنده از سقراط حکیم  روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.

علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟

مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.

سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد ، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟

مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،‌آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست ؟

بیماری فکری و روان نامش " غفلت " است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد.

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر.

بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.

عصر ایران

منتشرشده در آموزش نوین
جمعه, 26 شهریور 1394 09:21

مدیران تصادفی

تعریف مدیران تصادفی و ویژگی های آن ها  مدیران تصادفی کسانی هستند که به یک تصادف، به پست مدیریت رسیده‌اند.

برخی از این تصادف‌ها که من با آنها مواجه شده‌ام به شرح زیر است:

* پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسب و کار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت می‌کند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابان‌ها بوده‌ است ، ناگهان خود را پشت میز مدیریت می‌بیند.

* مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده یا شغل خود را ترک می‌کند و یکی از مدیران میانی، بدون طی شدن فرآیند رسمی و توسعه‌ی توان مندی‌ها، ناگهان میزی بزرگ تر از میز قبلی خود را تصاحب می‌کند.

* یک سرمایه‌گذار، سهام غالب شرکتی را می‌خرد و تصمیم می‌گیرد مدیر معتمد خود را در آن شرکت منصوب نماید.

* یک مدیر در سازمان با لابی کردن و تخریب دیگران، عملاً تمام گزینه‌های دیگر را حذف کرده و مسیر را برای تصاحب پست‌های مدیریتی ارشد، تسهیل می‌کند.

*  فردی به دلیل داشتن تعهد بالا و اعتبار زیاد، بدون داشتن دانش و تخصص، در یک پست مدیریتی قرار می‌گیرد.

مستقل از اینکه مدیران تصادفی با چه فرآیندی در این موقعیت قرار می‌گیرند، ویژگی مشترک آنها این است که: در موقعیتی قرار گرفته‌اند که به آن تعلق ندارند …

من در جلسات مشاوره، با مدیران زیادی برخورد کرده‌ام که از « مدیران تصادفی هم‌ رده » یا « مدیران تصادفی زیردست » یا « ارشد » شکایت می‌کنند. مستقل از تاریخچه و جنس این مدیران، بر اساس آنچه تاکنون دیده و شنیده‌ام، رفتارهای زیر در میان مدیران تصادفی، زیاد دیده می‌شوند (الزاماً نه همه‌ی آنها):


۱) مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را « تهدید » می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند.

۲) مدیران تصادفی، تصمیم‌های پراکنده‌ می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آنها مشاهده نمی‌شود ؛ گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند.

۳) مدیران تصادفی، بسیار « دهن بین » هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه‌ی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاق شان خارج شده است.

۴) مدیران تصادفی، « تصمیم‌های تکانشی » می‌گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آنها غیر قابل پیش‌بینی است.

۵) مدیران تصادفی، به « نظام جاسوسی » بسیار علاقه مند هستند. آنها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.

۶) مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را « وفاداری » می‌دانند و نه « تخصص » ، چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می‌برد اما وجود متعهدان بی‌تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.

۷) مدیران تصادفی، تشنه‌ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند.

۸) مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می‌دانند و نه محل کسب و کار ،به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی.

۹) مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد.

۱۰) مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند…

۱۱) مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، « می‌بینند ». گاه کارمندی ماه‌ها در محل کار دیده نمی‌شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اول شان از کارکنان شان،  « دیده شدن » است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند.

مدیران تصادفی این روزها در کشور ما رو به گسترش هم هستند.

تزریق نقدینگی‌های زیاد به افراد و شرکت‌هایی با ظرفیت کم، موجب شده که از کنار هر شرکت و سازمانی که به رانت اقتصادی دسترسی دارد، ده‌ها شرکت قارچ گونه سبز شده و در راس بسیاری از این سازمان‌ها، مدیران تصادفی منصوب می‌گردند.

این مدیران را نمی‌توان حذف کرد اما می‌توان به مدیریت بهتر آنها فکر کرد.

منتشرشده در آموزش نوین

طنز معلمی به مناسبت تقدیر ویژه از زحمت کشان عرصه آموزش  در راستای تقدیر و تشکر از تمام زحمت کشان عرصه آموزشی و به پاس قدردانی از خدمات بی حد و حصر این عزیزان ، در مراسمی که با تاریخی مشخص برگزار گردید ، از تلاش و کوشش این خادمان ، تقدیر ویژه به عمل آمد و متناسب با نوع کوشش و خدمت انجام شده ، جایزه ای نیز به ایشان اهداء گردید .


شرح جوایز 


1- یک دستگاه " بولدوزر صفر کاملا پیشرفته " به جناب آقای دکتر حمید رضا حاجی بابایی ( وزیر سابق آموزش و پرورش) به خاطر زیر و رو کردن نظام قدیم آموزشی و استقرار نظام جدید آموزشی تحت عنوان با مسمّای 6- 3 - 3


2- "یک قطعه زمین زراعی دیمی بزرگ " به جناب آقای دکتر علی اصغر فانی ( وزیر فعلی آموزش و پرورش) به خاطر تاکید بیش از حد بر رعایت استراتژی صرفه جویی و تعادل نیروی انسانی در آموزش و پرورش


3- "یک دستگاه دکل ارتباطی فوق مدرن " به جناب آقای دکتر محمد سر افزار  ،رئیس سازمان صدا و سیما به خاطر تحت پوشش قرار دادن تمام عیار اخبار مربوط به اِپسیلون افزایش احتمالی حقوق فرهنگیان ، مخصوصا اخبار مربوط به اجرای مصوبه رتبه بندی


4- "یک عدد تریبون چوبی تمام ام دی اف " به صورت مشاع به نمایندگان مجلس به خاطر ایراد سخنرانی های آتشین در باب دفاع از حق و حقوق معلمین


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 25 شهریور 1394 10:38

دنياي خالي از خشونت

افکار و اندیشه های مهاتما گاندی  در سال 1384 اين يادداشت را نوشتم ، اكنون كه كودكان فلسطيني شهيد مي شوند مروري برآن بي اثر نيست .

« بر آنم كه مورخان آينده به قرن ما نه به عنوان عصر اتم ، كه به عنوان "عصر گاندي  "خواهند نگريست » (ص11 ،راه عشق ،1382)

اين روزها كتاب « راه عشق » كه داستان تحول روحي ماهاتما گاندي است  و به كوشش « اكنات اسواران » نوشته شده است مرا محسور انديشه هاي ژرف و بلند گاندي نموده است .

به راستي بايد اين  عصر را  « عصر گاندي »  ناميد .

كتابي كه به نظر راقم اين سطور براي همه معلمين و صاحبان منصب مي تواند منشا « تغيير نگرش »  باشد .

كتابي كه بعضي از انديشه هاي بلند گاندي را بيان نموده است كودكي كه : « بسيار كم رو بوده و از مصاحبت با ديگران سخت پرهيز داشته و بهترين دوستانش فقط كتاب هايش بوده چگونه مي تواند هندوستان را نجات بخشد »

او مي گويد: « از اين ها گذشته ، ترسو بودم  .همواره وحشت دزدان ، ارواح و مارها ي بزرگ در دلم بود .شب ها جرات خارج شدن از خانه را نداشتم . از تاريكي سخت مي ترسيدم . خوابيدن در تاريكي برايم ناممكن بود . همواره تصور مي كردم ارواح از يك سو ، و دزدان از سوي ديگر و مارها از ديگر سو به سراغم مي آيند ، پس اگر چراغي در اتاقم نمي سوخت خواب به چشمانم نمي آمد »

او بعدها گانديي مي شود كه تمام زندگي اش در خدمت به مردم مي گذرد و اعتقاد دارد كه : « كسي كه خود را وقف خدمت مي كند كوچكترين انديشه رفاه خود را به سر راه نمي دهد بلكه آن رابه پروردگارش مي سپارد و خود را تسليم اراده او مي كند ؛ چنين فردي به هرچه كه خداوند برايش بخواهد راضي است . به اين ترتيب خود را اسير هر آنچه كه بر سر راهش قرار گرفته ، نمي كند ؛ تنها چيزي را كه شديدا به آن نياز دارد بر مي گيرد و باقي را رها مي كند ، او آرام و از خشم آزاد است و حتي هنگام ناملايمات ، آرامش ذهن از او ربوده نمي شود . خدمت او به خلق درست مانند نيكي ، پاداش جز انجام نيكي ندارد و به همان قانع و خشنود است »

او مي فرمايد : « چنين فردي ، نه مجاز است چيزي از مردم بپذيرد و نه مجاز است آنچه را كه حقيقا مورد نيازش نيست از آن خود كند. مالكيت مواد غذايي لباس يا اثاثيه غير ضروري نقض اين اصل است ، مثلا اگر مي تواند بدون داشتن صندلي گذاران كند ، نبايد در صدد داشتن آن باشد ، اگر اين اصل رعايت شود فرد به سوي هرچه ساده تر كردن زندگي گام بر مي دارد »

 او تهيه منشور و ظايف بشر را بسيار مهم تر از منشور حقوق او مي دانست ، او پس از مشاجراتش با همسرش كاستور باي به اين نتيجه مي رسد كه بايد براي ايجاد دگرگوني در ديگران ، ابتدا خود را دگرگون نمايد .

از آموزهاي اوست كه مي گويد : « من به راه هاي خشونت بار اعتراض  دارم ، حتي اگر در مسير نيكي از اين راه ها استفاده شود نيكي حاصل از آن موقتي و گذراست ،ولي شري كه نتيجه آن است، ماندگار و هميشگي است »

او هرگز  به راه هاي ميانبر خشونت آميز اعتقاد نداشت و خود در اين زمينه مي گويد:‌ « من به راه هاي  ميانبر خشونت آميز اعتقاد ندارم ... هر چقدر هم نسبت به اهداف ارزشمند احساس همدلي و ستايش كنم ، باز مخالف سازش  ناپذيري روش هاي خشونت بار ، حتي در راه شرافتمندترين  آرمان ها، هستم ... تجربه به من آموخته است كه خير پايدار هيچ گاه نمي تواند ميوه خشونت  و نادرستي باشد »

انسان امروز مي خواهد  به آرمان هاي شرافتمندانه اش برسد اما متاسفانه راه ميانبر را انتخاب نموده است و در اين راه زورگفتن و خشونت از  ساده ترين راه هاي رسيدن به اين آرمان ها مي باشد .

« گاندي كه در نوشته هايش پيروزمندانه نوشته است روشي همسنگ با جنگ ولي متكي بر اخلاق پا بر عرصه وجودي نهاد »

او  « نافرماني مدني » را اين گونه تعريف مي كند :« نافرماني مدني حق ذاتي همه شهروندان است ؛ اگر از چنين حقي صرف نظر كنيم ، از انسانيت دست شسته ايم ، نافرماني مدني هيچ گاه منجر به هرج و مرج نمي شود . نافرماني آشوب طلبانه است كه با هرج ومرج مي انجامد . هر دولتي براي حفظ موجوديت خود نافرماني هاي آشوب طلبانه را با توسل به زور سركوب مي كند ،اما سركوبي نا فرماني مدني تلاشي است براي به بند كشيدن وجدان »

به نظر او  « لازمه مدني بودن نافرماني، وجود صداقت ،احترام به حريف ،خويشتن داري، و پرهيز از خوي تهاجم است . چنين  شيوه اي بايد مبتني بر اصولي كاملا شفاف باشد و دمدمي مزاجي در آن راه ندارد ، از همه مهم تر اين كه نبايد سوء نيت يا نفرتي در پس آن نهفته باشد »

گاندي مي گفت : « بدي ،بي عدالتي و نفرت به خودي خود وجودي مستقل ندارند و تنها مادامي كه ما پشتيبان شان باشيم وجود پيدا مي كنند . بي عدالتي بدون همكاري ما ـ چه عمدي و چه غير عمدي ـ نمي تواند به و جود ش ادامه دهد » ص 59

او خطاب به مردمش  مي گفت : « هدف خود را به روشني تعين كنيد و با از خود گذشتگي و بدون انتظار كوچكترين لذت يا نفع شخصي و با توسل به روش هاي مخلصانه به آن نائل آييد حتي  اگر در نگاه اول رسيدن به موفقيت از طريق خشونت قطعي جلوه كند به آن دست نيازيد ، چرا كه جز نتيجه معكوس حاصلي ندارد . سلاح عشق و احترام به حريف را به كار بريد ولو اين كه هدف ، دور و نامطمئن  بنمايد . با تمام وجود  به مبارزه دل بسپاريد و هيچ بهايي را براي تلاش در جهت سعادت خلق بسيار نپنداريد. بدانيد كه هر ناكامي و شكستي ، شما را به ذخاير عميق تري  در ژرفاي و جودتان  راهنمايي مي كند. خشونت هرگز خشونت را محو نمي كند  بلكه  تنها بر شدت آن مي افزايد ، در حالي كه با پاي بندي  بي كم و كاست به عدم خشونت ، در انديشه و گفتار و رفتار ، وصول به آزادي حتمي است »

او مي فرمود  : « براي مشاهده رودر روي روح فراگير و جهان گستر حقيقت ، بايد قادر به عشق ورزيدن به پست ترين موجودات خلقت ، در دست به اندازه خود باشيم ، كسي كه چنين سودايي در سر مي پروراند هرگز نمي تواند خود را از هيج يك از زمينه هاي زندگي دور نگه دارد، از همين روست كه شيفتگي من به حقيقت ، مرا به وادي سياست كشانده است بدون كوچكترين ترديد و درعين حال در نهايت خضوع  مي توانم بگويم كساني كه فكر مي كنند  مذهب را با سياست كاري نيست ، معني مذهب را نمي دانند »

او چقدر بلند نظرانه مي انديشيد كه : « برآنم كه اگر يك فرد به مراتب بالاي روحي برسد ، همه جهان با او صعود مي كنند و اگر فردي سقوط كند ، همه جهان را به سقوط كشانده است »

اين انديشه هاي گهر بار در اين عصر كه برخورد تمدن ها را  شاهديم مي تواند مرهمي بر دنياي خالي از قلب امروز باشد .

 امروز تمدن رشدي نامتوازن داشته و از لحاظ تكنولوژي به جايي رسيده  كه اعجاب همگان را برانگيخته است ولي از لحاظ خلاقي سقوط نموده است و نمونه اش را امروز  در دنيا شاهد هستيم .

مهندسيني كه به نام تمرين شجاعت جوانان بي گناه را ذبح مي كنند و  فارغ التحصيلان دانشگاه هايي كه مردم را به گلوله مي بندند تا شايد به آرمان هاي خود  و اربا بان شان برسند  به اين اميد  كه تفكرات بزرگ مردان عالم را به عنوان مواريث فرهنگي بپذيريم و آن را به كار بريم.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در آموزش نوین

گروه اخبار /

فعالان تشکل های معلمان در نشست با رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور چه گفتند

قابليت‌هايي براي توليد سرمايه انساني ايجاد كنيم

محمد رضاخواه، عضو هيات‌مديره كانون صنف معلمان ايران در ديدار نمايندگان تشكل‌هاي معلمي با نوبخت گفت: يكي از اصلي‌ترين مفاهيمي كه امروزه درباره آموزش‌وپرورش مطرح است و مقام معظم رهبري نيز در سخنان خود به ان اشاره كرده‌اند، نگاه سرمايه‌اي به آموزش‌وپرورش و نگاه سرمايه انساني به عنوان محور توسعه در كشور به جاي نگاه سرمايه محور به منابع طبيعي كشور از جمله نفت و گاز و... است. علت آن نيز كاملا مشخص است، كشورهايي مانند ژاپن، كره يا سنگاپور و... بدون داشتن منابع زيرزميني و روزميني تنها با اتكا به نيروي انساني خود توانسته‌اند به كشورهاي پيشرفته تبديل شوند.

وي افزود: براي اين كار لازم است تا بررسي كرد كه اين كشورها چه نگاهي به آموزش‌وپرورش خود داشته‌اند. بنابر پيشنهاد يونسكو ، كشورها بايد ٦ درصد از توليد ناخالص خود را به آموزش‌وپرورش اختصاص دهند. بر همين اساس كشورهاي ذكر شده در بالا ارقامي نزديك به اين درصد را در بودجه‌هاي سالانه خود در نظر گرفته‌اند.

اين كنشگر صنفي درادامه گفت: ما براي اينكه به اين هدف برسيم نياز است در بودجه‌هاي خود قابليت آن را داشته باشيم تا ٦ درصد از توليد ناخالص ملي را به آموزش‌وپرورش اختصاص دهيم. اما قبل از اختصاص اين بودجه لازم است كه قابليت‌هايي براي توليد سرمايه انساني ايجاد كنيم. به عنوان مثال آيا كتاب‌هاي درسي، سياست تعليم و تربيت، معلمان و نيروهاي اداري و ستاد آن قادر هستند با دريافت اين بودجه، آن سرمايه انساني كه نياز داريم را توليد كنند يا نه؟

رضاخواه در پايان گفت: براي رسيدن به اين پاسخ نياز است تا ارزيابي‌هاي دقيقي از آموزش‌وپرورش داشته باشيم. بتوانيم كيفيت سنجي و كميت سنجي انجام دهيم و بتوانيم ارزيابي از تغييرات احتمالاتي كه در صورت ورود اين بودجه به آموزش‌وپرورش خواهد داشت، داشته باشيم و از وزارت آموزش‌وپرورش بخواهيم تا در اين راستا قدم بردارد و آمارهاي دقيقي از خود درباره توانايي‌ها و نيازهايش براي نگاه توسعه‌اي به نيروي انساني ارايه دهد.

 

سياست‌هاي دولت يازدهم در برنامه ششم گنجانده شود

سيدعلي حسيني، عضو شوراي مركزي مجمع فرهنگيان اسلامي در اين نشست با اشاره به اهميت ارايه چارچوب‌هاي سياستي دولت تدبير و اميد و اولويت‌هاي رياست‌جمهوري در زمينه برنامه‌ريزي و سياست گذاري در حوزه فرهنگ و آموزش، گفت: در تدوين برنامه ششم توسط آموزش‌وپرورش بايد اين سياست‌ها و اولويت‌ها گنجانده شود و همچنين لزوم هدف‌گيري برنامه در رفع مشكلات و چالش‌هاي موجود آموزش‌وپرورش و هماهنگي در سياست‌هاي بخش‌هاي مختلف وزارت براي تدوين برنامه و تحقق اهداف برنامه با ارايه شاخص‌هاي موثر و بهبود آنها بايد مورد توجه جدي قرار گيرد.

وي در ادامه افزود: به‌طور مثال لزوم توسعه عدالت آموزشي و بهره‌مندي از آموزش كيفي و رايگان براي همه دانش‌آموزان در همه نقاط و كاهش تنوع مدارس خاص براي تحقق اين برنامه اصلي آموزش‌وپرورش، توسعه مشاركت بخش غيردولتي با تعديل مدارس خاص به عنوان رقيب بخش غيردولتي در درون بخش دولتي و توجه بيشتر به شاخص‌هاي كيفي نيروي انساني در برنامه‌ها، مي‌تواند جزو دستاوردهاي برنامه ششم در آموزش‌وپرورش باشد.

اين نماينده تشكل فرهنگي خطاب به معاون رييس‌جمهور گفت: انتظار مي‌رود نگاه رييس‌جمهور كه مبتني بر مطالبه فرهنگيان از دولت يازدهم است و در مقاطع مختلف مورد تاكيد قرار گرفته، در سياست گذاري‌ها و برنامه‌ريزي‌ها لحاظ شود. اين در حالي است كه متاسفانه تاكنون مورد بي‌توجهي قرار گرفته در حدي كه مي‌شود گفت آموزش‌وپرورش مسيري را مي‌رود كه گويي دولت قبلي مستقر است.

 

سهم آموزش‌وپرورش از بودجه كشور از ١٥ درصد در دولت هشتم به ٩درصد در دولت‌هاي نهم و دهم كاهش يافت

محمدتقي فلاحي، عضو كانون صنفي معلمان ايران در اين نشست گفت: قبل از هر چيز لازم است از اظهارنظر آقاي نوبخت به عنوان سخنگوي دولت در ارتباط با معلمان زنداني و پيگيري‌هاي انجام شده در دولت، تشكر و قدرداني شود. اميدواريم اين پيگيري‌ها تا قبل از آغاز سال تحصيلي نتيجه قابل قبولي براي جامعه معلمان داشته باشد.

وي سپس گفت: اما از آنجا كه قرار است در مورد مسائل موجود در آموزش‌وپرورش در پيوند با برنامه ششم صحبت شود، لازم است در ابتدا بدانيم اكنون در چه شرايطي قرار داريم. مبدأ را ببينيم و بعد مقصد را واقع‌بينانه انتخاب كنيم. واقعيت اين است كه آموزش ما در بسياري از شاخص‌ها شرايط خوبي ندارد. به عنوان مثال يكي از شاخص‌هاي مهم سهم آموزش از بودجه كشور است. در دولت هشتم اين سهم ١٥ درصد بود، در دولت‌هاي نهم و دهم متاسفانه به حدود ٩ درصد كاهش يافت. در دولت فعلي نيز به نظر مي‌رسد تاكنون به حدود ١١ درصد رسيده باشد كه كافي نيست. شاخص ديگر سهم آموزش‌وپرورش از توليد ناخالص داخلي است كه هم‌اكنون گويا حدود يك و نيم درصد است، در حالي كه در كشورهاي پيشرفته صنعتي به يك و نه دهم درصد هم مي‌رسد. شاخص ديگر سرانه آموزشي است كه در ايران حتي در مقايسه با كشورهاي منطقه، البته به جز هندوستان ميزان بسيار كمتري است به عنوان نمونه در حالي كه اين سرانه در ايران حدود ٧٠٠ دلار است؛ در تركيه حدود ١٨٠٠ دلار و در امارات بيش از ٨٥٠٠ دلار است.

اين فعال صنفي در پايان گفت: در چنين شرايطي هدفگذاري‌هاي بلندمدت ما مانند چشم‌انداز ٢٠ ساله براي سال ١٤٠٤ به عنوان مقصد، شرايط بسيار مطلوبي را پيش‌بيني مي‌كند كه به نظر مي‌رسد دست‌نيافتني باشد نگاه حاكم بر برنامه‌ريزان كشور را كه به آموزش تنها براساس شاخص‌هاي كمي نگاه كرده‌اند و صرفا مانند يك بنگاه اقتصادي، بايد تغيير داد. اگر نگاه بدبينانه بدنه آموزش‌وپرورش را به وجود يك اراده قوي براي حل مسائل آموزش‌وپرورش، در نظر بگيريم متوجه مي‌شويم كه وجود اين موانع موفقيت هر برنامه‌اي را با دشواري روبه‌رو مي‌سازد.

 

مشكلات آموزش‌وپرورش ساختاري و بنيادي است

عبدالرضا باقري، عضو كانون صنفي معلمان اصفهان در نشست با نوبخت گفت: مشكلات آموزش‌وپرورش مشكلات ساختاري و بنيادي است و بايد به صورت ريشه‌اي حل شود لذا نگاه‌هاي سطحي و برنامه‌هاي مقطعي و يك جانبه راه به جايي نمي‌برد.

اين فعال صنفي در ادامه افزود: چون آموزش‌وپرورش يك فرآيند است كه در كليه اركان جامعه مي‌تواند نقش مهمي ايفا كند بايد اولويت اول نظام و كشور باشد و جداي از آن بايد براي رفع مشكل اقتصادي درصدي از درآمد سازمان‌ها و نهادهاي ديگر را به آموزش‌وپرورش اختصاص داد.

وي همچنين گفت: ما در همدان در نشستي كه با مديركل و مسوولان مالي و اقتصادي داشتيم راهكارهاي رفع اين مشكلات را پيشنهاد داديم كه به صورت مكتوب و مدون ارايه خواهيم كرد.

 

سه‌گانه جنس مسائل آموزش‌وپرورش

محمد داوري، عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران در اين نشست با اشاره به جنس مسائل آموزش‌وپرورش گفت: برخي از مسائل از جنس مديريتي و اجرايي هستند كه انتظار مي‌رود دولت يازدهم اين مسائل را حل كند به عنوان مثال با تقويت رويكرد مديريت مشاركتي و جلب همكاري معلمان و اوليا به ويژه تشكل‌هاي محلي مي‌شود برخي موانع را مرتفع ساخت اما برخي مسائل از جنس اقتصادي و تامين منابع است كه از دولت و مجلس به ويژه سازمان مديريت و برنامه‌ريزي انتظار مي‌رود راهكاري قانوني و گره‌گشا براي آن ارايه دهد. دسته دوم مسائل آموزش‌وپرورش از جنس سياست گذاري و رويكردي است كه در قالب نهادها و اسناد فرادستي بايد مورد بررسي قرار گيرد.

اين فعال صنفي و مدني در ادامه افزود: حال كه برنامه ششم توسعه در دست تدوين است و دولت يازدهم نيز نظر مساعدي به معلمان فعال و تشكل‌هاي صنفي دارد انتظار مي‌رود براي واقعي شدن برنامه‌ها نظرات و ديدگاه‌ها جمع‌آوري شود و به تدوين‌كنندگان در دولت و مجلس ارايه شود.

داوري در بخش ديگري از سخنان خود به مرجع رسيدگي به اين مسائل اشاره كرد و گفت: دسته‌اي از اين مسائل در حوزه حاكميتي مي‌گنجد كه دولت و تشكل‌ها بايد در تعامل با حاكميت براي تغيير يا تعديل سياست‌ها و رويكردها تلاش كند و برخي از مسائل نيز با مرجعيت خود دولت قابل حل است كه همكاري ساير وزارتخانه‌ها با آموزش‌وپرورش و در اولويت قرار گرفتن اين مسائل در دولت مي‌تواند گره‌گشا باشد و دسته‌اي ديگر در اختيار خود وزارت آموزش‌وپرورش است كه بايد پر شدن شكاف ميان صف و ستاد مي‌تواند در مسير حل شدن قرار گيرد.

اين عضو شوراي مركزي سازمان معلمان در انتها گفت: اين سه دسته مسائل با سه مرجع مي‌تواند در سايه اعتمادسازي با جلب مشاركت و رسميت بخشيدن به شيوه مدني و استقبال از فعالان صنفي و تشكل‌هاي مدني در مسير مطلوبي قرار گيرد كه البته توجيه و همراهي افكار عمومي مكمل و لازمه تحقق اين مهم است تا پشتوانه‌اي باشد براي اجراي مطلوب طرح‌ها و برنامه‌ها.

 

ضعف‌هاي سند تحول در برنامه ششم جبران شود

سيد محمد مرد، عضو شوراي مركزي سازمان معلمان ايران در اين نشست با اشاره به رويكردهاي سند تحول بنيادين آموزش‌وپرورش و ضعف‌هايي كه در بخش‌هاي مختلف آن وجوددارد گفت: برنامه ششم توسعه فرصتي است تا دولت بتواند ضعف‌هاي اساسي كه در اين سند وجود دارد در قالب اين برنامه برطرف سازد.

دكتر مرد افزود: از نظر سهم و نقش نهاد آموزش‌وپرورش در توسعه و تامين سرمايه انساني جامعه انتظار مي‌رود دولت در برنامه ششم جايگاه ويژه‌اي براي آموزش‌وپرورش قايل شود.

ايشان در پايان گفت: تحول بنيادين آموزش‌وپرورش در ابتدا بايد در ذهن جامعه و دولتمردان اتفاق بيافتد تا نگاهي خاص به اين نهاد ايجاد شود، آموزش‌وپرورش هم تامين كننده نيروي مولد اقتصادي است و هم نقش راهبردي نقش‌آفريني و تربيت فرهنگي و اجتماعي دارد.

 

نظام صنفي معلمان بايد تشكيل شود

علي‌محمد مصلحي از اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي معلمان ايران در اين نشست، گفت: محوري‌ترين پيشنهاد ما تشكيل نظام صنفي معلمان است كه از طريق انتخابات نمايندگان معلمان ابتدا از مدرسه و سپس منطقه و استان انتخاب خواهند شد و در سطح كشور نظام معلمي شكل خواهد گرفت كه به صورت حرفه‌اي مشاركت معلمان را نهادينه مي‌كنند.

اين فعال صنفي و سياسي در ادامه گفت: پيشنهاد ديگر انجمن اين است كه همان‌گونه كه در ٢سال اخير سهم آموزش‌وپرورش 1 / 9  به  2 / 11  افزايش پيدا كرده است، در طول برنامه ششم نيز تدابيري انديشيده شود تا هر سال يك درصد اين سهم افزايش يابد.

وي در پايان افزود: برخي از پرداختي‌ها به معلمان در چند سال گذشته حذف شده است كه اين مساله موجب شده مشكلات معيشتي فشار بيشتري را بر معلمان وارد سازد.

پرداختي‌هايي مانند بن‌هاي نقدي، كمك‌هزينه‌هاي مسكن، اياب و ذهاب و بيمه‌هاي مكمل و غيره ضرورت دارد دوباره به معلمان پرداخت شود.

 

تشكل‌هاي معلمي، فرصت‌اند نه تهديد

طاهره نقي‌يي قائم‌مقام سازمان معلمان ايران در اين نشست گفت: با قريب ٢٨ سال سابقه معلمي در آموزش‌وپرورش به اين نتيجه رسيده‌ام كه تشكل‌هاي فرهنگيان فرصت‌اند و نه تهديد و بهتر است به رسميت شناخته شوند. از آقاي نوبخت مي‌خواهيم به ما كمك كند تا با برگزاري مجمع‌هاي عمومي تشكل‌ها بسترهاي پيگيري مطالبات را فعال و پويا نگه دارند.

وي افزود: در اين جلسه همكاري حضور دارند كه بعد از پنج سال تحمل زندان با صبوري و متانت از تعامل و مدنيت مي‌گويد.آقاي نوبخت بهتر از ما مي‌دانند كه آستانه تحمل معلمان پايين آمده و اجراي طرح رتبه‌بندي آنها ممكن است باعث تحريك بخشي از معلمان شود. با توجه به اينكه هشت روز تا بازگشايي مدارس باقي است، معلمان بي‌صبرانه منتظر آزادي هفت همكار دربند خود هستند. اين انتظار را مي‌توان در گفت‌وگوهاي مجازي و حقيقي آنها ديد. از طرفي ١٣ مهر روز جهاني معلم در پيش است. چنانچه همكاران آزاد شوند و قبل از شروع مهر خبر خوشي به همكاران برسد حتما روي كار آنها تاثير مثبت دارد. ما نيز چون وزير آموزش‌وپرورش كه فرمودند اميدواريم همه همكاران به‌زودي آزاد شوند، همگي منتظريم.

 

نوبخت: براي آزادي معلمان زنداني تلاش خواهيم كرد

به رغم اينكه ما محدوديت‌ها و معذوريت‌هايي داريم در مورد مشكل معلمان زنداني تلاش خواهيم كرد و اميدواريم به نتايج رضايت‌بخشي برسيم. محمدباقر نوبخت، معاون رييس‌جمهور و سخنگوي دولت در پاسخ به پرسش و درخواست يكي از اعضاي تشكل‌هاي صنفي معلمان پيرامون معلمان زنداني كه در چند ماه اخير روانه زندان شدند و به رغم نزديك شدن به آغاز سال تحصيلي هنوز خبري از آزادي آنها نيست، گفت: در اين‌گونه مسائل و موارد مشابه آن ما با محدوديت‌ها و معذوريت‌هايي مواجه هستيم اما به‌رغم آن وظيفه خود مي‌دانيم در حد توان تلاش كنيم و اميدواريم بتوانيم به نتايج رضايت‌بخشي دست يابيم.

وي در ادامه افزود: البته براي كساني كه آزاد شدند و داراي مشكلاتي هستند نيز بايد كاري انجام دهيم تا مشكلات آنان نيز برطرف شود. گفتني است در حال حاضر هفت تن از معلمان فعال صنفي كه در دو تشكل كانون صنفي معلمان و سازمان معلمان فعال بودند در حبس به سر مي‌برند. رسول بداقي و عليرضا هاشمي دبيركل سازمان معلمان ايران، علي‌اكبر باغاني دبير شوراي هماهنگي كانون‌هاي صنفي كشور، اسماعيل عبدي دبيركل كانون صنفي معلمان، محمدرضا نيك‌نژاد، مهدي بهلولي از فعالان صنفي و رسانه‌اي و محمود بهشتي سخنگوي كانون صنفي معلمان ايران نيز در طول چند ماه اخير روانه زندان شدند.

روزنامه اعتماد

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور