گروه اخبار /
دولت عربستان سعودی از ارائه طرح هایی برای جبران کسری بودجه ناشی از کاهش جهانی قیمت نفت ناشی از کاهش جهانی قیمت نفت، مهمترین صادرات این کشور، خبر داده است.
ابراهیم العساف، وزیر اقتصاد عربستان گفته است از میزان هزینه های غیرضروری کاسته میشود از جمله این که برخی از پروژههایی که قبلا به تایید رسیده، احتمالا با تاخیر اجرا خواهند شد.
اما به گفته آقای عساف، صرف بودجه در بخش های کلیدی نظیر بهداشت و آموزش تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت.
وزیر اقتصاد عربستان جزییات بیشتری در این باره اشاره نکرده است.
دولت عربستان کسری بودجه کشور را در سال جاری نزدیک به ۴۰ میلیارد دلار برآورده کرده است.
این در حالی است که صندوق بین المللی پول و تحلیلگران بخش خصوصی، کسری بودجه این کشور را در سال جاری ۱۲۰ میلیارد دلار و حتی بیشتر پیشبینی میکنند.
نوسانات قیمت نفت
با بروز بحران مالی جهانی و سقوط بورسهای عمده جهان، قیمت نفت از سال ۲۰۰۸ به طور چشم گیری سقوط کرد و در سال ۲۰۰۹ به نزدیکی ۴۰ دلار رسید، اما قیمتها به مرور بالا رفت و در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ عمدتا در نزدیکی ۱۰۰ دلار در نوسان بود.
در زمستان سال گذشته میلادی (۲۰۱۴) قیمت نفت خام در بازارهای جهانی دوباره پایین آمد و از بالاتر از ۱۰۰ دلار به زیر بشکهای ۵۰ دلار رسید. افزایش تولید نفت آمریکا و پایین آوردن قیمتها از طرف عربستان سعودی به منظور حفظ بازار، دلیل این سقوط عنوان شد.
با وجود اینکه در ماههای آغازین سال جاری میلادی قیمت جهانی نفت عمدتا صعودی بود، روند عمومی قیمتها در سه ماه اخیر عمدتا نزولی بوده است.
bbc news
گروه اخبار /
حجت الاسلام والمسلمین سید محمود علوی وزیر اطلاعات گفت: باید مجموعه حراست ها با استفاده از ظرافت، هم اندیشی و ویژگی های خاص خود و با انتقال تجربه، حفظ سلامت دستگاه ها را فراهم کنند.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمود علوی وزیر اطلاعات، در همایش مدیران و روسای مراکز حراست های کشور که به همت حراست کل در سالن همایش بانک مرکزی برگزار شده بود،کار حراست ها را بسیار حساس دانست و تاکید کرد: کار کردن در حوزه حراستی سخت و خطر پذیر بوده و اگر می خواهیم بر فضای جامعه اسلامی امنیت و آرامش حاکم شود باید کار را با باور ایمانی و انگیزه خدایی توام نمائیم.باید مدیران و کارکنان مجموعه حراست را مایه آرامش، پویایی و نشاط در محیط کار بدانند.
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود علوی با اشاره به آموزه های اسلامی و روایات ائمه معصومین (ع) در خصوص حفظ آبرو، کرامت و حیثیت افراد خطاب به حاضرین گفت: باید حراست ها دست افراد را قبل از مبتلا شدن بگیرند و راه نجات را برایشان مشخص نمایند تا کرامت و شرافت انسان ها از آلودگی مصون بماند.
وی وظیفه حراست ها را حفظ و حمایت از کارکنان و مدیران دانست و برخورد نرم را در مرحله اول مقدم بر برخورد سخت عنوان کرد .وزیر اطلاعات کارکنان حراست ها را به محاسبه نفس و عملکرد توصیه کرد و گفت: مجموعه عملکرد حراست ها باید بر ریلی استوار شود و همان طور که عیب دیگران را می گیرند به عیب و نقد دیگران در مورد خود نیز توجه کنند و اشکالات احتمالی را هم در خود و هم در مجموعه شناسایی و با عیب زدایی آن ها را از بین ببرند.
دولت
( کاش مجلس تصویب می کرد تا خط دیگری زیر خط فقر بکشند! شاید ما هم به حساب آمدیم )
دلتنگم و با هیچ کس میل سخن نیست کس درهمه آفاق به دلتنگی من نیست
من روزه ام، گرسنه ام و تشنه ام، ولی همسایه ی گرسنه ام، انگار روزه نیست! ، آبی به من می دهید... که این روزه باطل است.
یلدا شب سیاهی خاطره ها برای کسانی که با سیلی صورت شان را سرخ می کنند و جلوه گر پیر شدن مردی که با دستانی پینه بسته در برابر فرزندان با دستی خالی شب رابه صبح می رسانند ، و چه سخت است شکسته شدن غرور مردی که می خواهد طولانی ترین شب سال برای او و خانواده اش خیلی زود صبح شود .
خواجه عبدالله انصاری فرمود: « بدان که، نماز زیاده خواندن، کار پیرزنان است و روزه فزون داشتن،صرفه ی نان است و حج نمودن،تماشای جهان است.اما نان دادن،کار مردان است. »
برخی گمان می کنند که (عبادت) یعنی مکرر نماز خواندن، مرتب روزه گرفتن و بسیار تسبیح فرستادن و خلاصه رابطه خود با خدا را خلاصه کردن محدوده ی سجاده ی شخصی خودشان است،این ها اصل افراط هستند. (حضرت علی(ع) می فرماید: آدم احمق یا افراط می کند یا تفریط )
عبادت به جزخدمت به خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست
جناب آقای وزیر !
حتما"شما فرزند دارید،دختر دم بخت، پسری که تحصیلات عالی دارد، بیکار است، موقع داماد شدنش است، فرزند دانشجو و دانش آموز، عروس و داماد،نوه و نتیجه دارید و یا داشته اید.
نمی دانیم دریافتی شما ازحقوق بازنشستگی و وزیری تان چقدراست؟
حتما"و یقینا" و مسلما" چندین برابر حقوق یک تا 2 میلیونی فرهنگی است که امروز( 1 / 7 / 94 ) بازنشسته خواهند شد، می باشد.
جناب آقای وزیر !
در کجای دین و آئین و مذهب و مسلک ما مسلمانان آمده معلمانی که 1/ 7 / 94 با معلمانی که 2 / 7 / 94 بازنشسته می شوند، در دریافت حقوق 500 تا800 هزار و در دریافت پاداش آخرخدمت 15 تا24 میلیون تومان تفاوت دریافتی داشته باشند؟
آیا این عدالتی است که در دین و آئین اسلام و قرآن آمده است که به خاطر چند ساعت اختلاف دربازنشستگی، این همه اختلاف دریافتی وجود داشته باشد؟
از شما انتظار داریم با اقدام خداپسندانه ی خود ، و اجرای طرح رتبه بندی از تاریخ 30 / 6 / 94 باعث شوید ما هم ازمزایای این طرح بهره مند شویم.
ضمنا"به اطلاع می رسانیم دراین رابطه تاکنون چند نامه از طریق،ایمیل ،پیامک و فاکس برای شما ارسال کرده ایم، که متاسفانه جوابی به ما داده نشده است.
باتقدیم احترام
رونوشت جهت اطلاع و پی گیری موضوع :
دفتر مقام معظم رهبری
دبیرخانه شورای محترم نگهبان
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
دفتر ریاست محترم جمهوری
کمیسیون اصل 90 مجلس
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس
فراکسیون فرهنگیان مجلس
کمیته آموزش و پرورش مجلس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
استاندار خوزستان با تاکید بر لزوم نوآوری در آموزش و پرورش و اشاره به اثرات مثبت کلاس ها و کارگاه های آموزشی ، اظهار داشت :
باید همواره سعی شود که در شیوه اجرای امور ، محتوا و ارائه ی مطالب درسی خلاقیت وجود داشته باشد و همیشه بر داشته های سال قبل موارد جدیدی که به ارتقای سیستم آموزش و پرورش کمک می کند ، افزوده شود و ما نباید در موفقیت های خود درجا بزنیم .
عبدالحسن مقتدایی که در شورای اداری آموزش و پرورش خوزستان سخن می گفت ، در خصوص اجرای پروژه ی مهر ،بیان داشت :
ماه مهر برای همه ی ما خاطره انگیز است و از تمامی دستگاه ها انتظار داریم همانند خانواده ای عمل کنند که از برخی نیازهای خود برای تامین هزینه ی تحصیل فرزاندان شان می گذرد و امسال نیز همانند سال گذشته باید تمام دستگاه های حاکمیتی به اجرای پروژه ی مهر کمک کنند .
وی افزود : فرمانداران باید با جدیت ، عشق و علاقه پروژه ی مهر را دنبال کنند و به من آمار و ارقام ارائه ندهند بلکه نقطه ضعف های سال های قبل را شناسایی کنند. سال گذشته معلمی به من پیامک داد و گفت که 20 دانش آموز را در اندیکا زیر درخت درس می دهیم .اینها حرفایی است که باید زده شود . معلم نباید از گفتن نیازهای اولیه اش بترسد تا بتواند دانش آموزان شجاعی پرورش دهد و وظیفه ی فرمانداران هم این است که به وضعیت مدارس رسیدگی کنند .
استاندار خوزستان با انتقاد از نبود مدرسه ی عشایری در استان گفت :
در استان خوزستان بیشترین تعداد عشایر را داریم ولی فاقد مدرسه ی شبانه روزی عشایری می باشیم .ما اگر توان انجام کاری را در این رابطه داشتیم و انجام ندادیم باید در محضر خداوند پاسخگو باشیم .
مقتدایی همچنین خاطر نشان کرد : باید درصدی از درآمدهای مهر، آبان و آذر دهیاری ها و شهرداری ها به عنوان هدیه به مدارس اختصاص پیدا کند و من این مسئله را با جدیت دنبال می کنم .
همچنین بدهی های آب ، برق و تلفن مدارس نیز باید قسط بندی شده و به سازمان های مربوطه پرداخت شود .
پانا
دموکراسی بدون وجود شبکه گسترده ای از انجمن های اجتماعی اصولا"ممکن نیست . هرچه ساختار انجمن های اجتماعی گسترده تر و پیچیده تر شود دموکراسی پخته تر و بالغ تر می گردد .
انتهای آذربایجان ، نرسیده به نواب ...
آیا اصولا می توان نام این جا را " میدان " گذاشت ؟!
همان گونه که در تصویر مشخص است ، در تابلو میدان حتی از بردن نام کامل وی نیز خودداری شده است چه برسد به آن که بخواهند مختصری از زندگی وی را نیز ضمیمه آن نمایند .
حتی وقتی از کاسب ها ، افراد قدیمی محل و حتی رهگذران تاریخچه و یا علت نامگذاری این میدان را جست و جو می کنی ، کم تر کسی است که از آن اطلاعی داشته باشد !
آیا معلمان و دانش آموزان اطلاعی از این شخصیت دارند ؟
آیا فرهنگیان و دانش آموزان اطلاع دارند که این شخصیت برجسته و دلسوز چه زحمات و رنج هایی را بابت نهادینه کردن شیوه نوین آموزش در ایران متحمل شده است ؟
آیا آن ها می دانند که همین شیوه کنونی تعلیم و تربیت مرهون پایمردی ها و از خود گذشتگی های این بزرگ مرد است ؟
رسانه ها به ویژه رسانه ملی ، نهادهای متولی فرهنگ و وزارت آموزش و پرورش و تا چه میزان برای بازشناسی شخصیت های فرهنگی و ملی و زنده نگاه داشتن نام آن ها فارغ از جهت گیری های سیاسی و... برنامه ریزی می کنند ؟
کشور ما شخصیت های زیادی در جنبه های مختلف دارد ، اما چگونه می شود که ما این قدر نسبت به این افراد که عمر و زندگی خود را صرف هدف و اعتقادشان کرده اند بی توجهیم و خیلی آن ها را جدی نمی گیریم ؟
« میرزا حسن رشدیه » به عنوان " پدر تعلیم و تربیت نوین در ایران " تنها یکی از این نمونه های بی شمار است ...
نسبت مردم ما با تاریخ و گذشته شان چیست ؟
مسئولان آموزش و پرورش و به ویژه معلمان باید ضمن بازشناسی ماموریت ذاتی خود به عنوان معماران اصلی تعلیم و تربیت ، نسل های جدید را با گذشته به عنوان " چراغ راه آینده " آشنا کنند .
" در ویکی پدیا در مورد ایشان چنین می خوانیم :
" ...
".. رشدیه، پس از ورود به ایران و دیدار خانواده، نخست عدهای از اقوام با سواد خود را گرد آورد و طرز تدریس اسلوب جدید خود را به آنان آموخت و به نام خدا، اولین دبستان را در سال ۱۳۰۵ ه. ق.در محلهٔ ششگلان در مسجد مصباح الملک تاسیس نمود. امتحانات اولین مدرسه به یاری خدا در آخر سال در حضور علما و اعیان و بزرگان تبریز با شکوه خاصی برگزار شد و موجب تعجب و تشکر آنها گردید و اشتیاق مردم به با سواد شدن کودکان شان آن هم به این سهولت، باعث گرمی بازار مدرسه شد. اما مکتب داران که دکان خود را کساد دیدند و پیشرفت مدرسهٔ جدید را مخالف مصالح خود دانستند، به جنب و جوش افتاده و رئیسالسادات یکی از علمای بی علم را وادار نمودند، رشدیه را تکفیر و فتوای انهدام مدرسهٔ جدید را صادر کند. بدین ترتیب اجامر و اوباش که همیشه منتظر فرصت هستند با چوب و چماق به خدمت شاگردان دبستان و معلمین رسیدند. رشدیه نیز شبانه به مشهد فرار کرد...
پس از شش ماه دوباره به تبریز بازگشت و دومین مدرسه را در محلهٔ بازار تاسیس کرد. اما باز هم دشمنان دانش و نو آوری بیکار ننشستند.
دومین مدرسه هم مورد هجوم قرار گرفت و رشدیه باز هم به مشهد فرار کرد..."
مدرسهٔ سوم را در محلهٔ چرنداب تبریز تاسیس نمود. ".. این بار، طلبههای علوم دینی مدرسهٔ صادقیه به تحریک مکتب داران جاهل و کهنه پرست که منافع نامشروع خود را در خطر میدیدند به مدرسه حمله کردند و به غارت پرداخته و رشدیه را تهدید به قتل نمودند... "
چهارمین مدرسه را در محلهٔ نوبر تبریز، برای کودکان تهیدست بنیان گذاشت. که البته " شمار شاگردان به ۳۵۷ و شمار معلمان به ۱۲ نفر رسید. این بار مکتب داران به ملا مهدی (پدر رشدیه) متوسل شدند و اولتیماتوم دادند...
ملا مهدی از میرزا حسن خواست به مشهد برود و او چنین کرد..."
بعد از چندی، باز به تبریز برگشت و ".. پنجمین مدرسه را در محلهٔ بازار دائر نمود... "
باز هم مدرسه مورد هجوم واقع شد. دانش آموزان مجروح شدند و یکی از آنان به شهادت رسید. باز هم رشدیه به مشهد گریخت.
رشدیه در مشهد هم آرام نگرفت. در آنجا نیز مدرسهای تاسیس کرد اما آنجا نیز با هجوم کهنه پرستان مواجه شد. مدرسه را چپاول و دست اش را نیز شکستند.
ششمین مدرسه را در لیلی آباد دایر نمود. این مدرسه به علت اعتقاد مردم به صداقت و پایمردی رشدیه و دیدن نتایج آموزشهای او سه سال دوام یافت. چندی بعد کلاسی برای بزرگ سالان نیز باز کرد که در مدت ۹۰ ساعت خواندن و نوشتن را به آنان آموخت. این بار، مخالفان او وقاحت را به حدی رساندند که به خود اجازه دادند به او سوء قصد کنند و با شلیک تیری به پای او مجروحش ساختند. با مجروح شدن او مدرسه هم بسته شد.
" رشدیه در آن موقع با توجه به اینکه دستش را در مشهد شکسته بودند و پایش نیز دراین واقعه مجروح شده بود، شعری بدین مضمون میخواند:
مرا دوست بیدست و پا خواسته است پسندم همان را که او خواسته است
پس از این واقعه ، هیچ کس یارای آن نداشت که خانهٔ خود را برای مدرسه به او واگذار کند. رشدیه با فروش کشتزار خود مدرسهٔ هفتم را تاسیس کرد. در کلاسها، میز و نیمکت و تخته سیاه گذاشت و در میان ساعت کلاس، زمانی برای تفریح شاگردان در نظر گرفت که این تغییرات مورد توجه مردم قرار گرفت، اما چون صدای زنگ مدرسه به صدای ناقوس کلیسا، شبیه بود و بهانه به دست مخالفان میداد، ناچار شد از زنگ زدن در مدرسه چشم پوشی کند.
گروهی از مردم آن روز این شیوه نوین آموزشی را که با اصول قدیم آموزش متفاوت بود، برنتافتند و هر روز علیه وی شایعاتی درست میکردند. متحجران زنگ مدرسه وی را ناقوس کلیسا مینامیدند و اعلام میکردند که کسانی که فرزند خود را به مدرسه میفرستند کافرند.
رشدیه برای آرام کردن اوضاع تصمیم گرفت دیگر از زنگ مدرسه برای صف بستن و... استفاده نکند و بهجای آن ، یکی از دانشآموزان با صدای بلند شعر زیر را که سروده خود او بود میخواند:
هر آنکه در پی علم و دانایی است بداند که وقت صف آرایی است
اما حاسدان این بار هم مدرسه را به وسیلهٔ بمبی که از باروت و زرنیخ ساخته شده بود، تخریب کردند. این بار رشدیه تصمیم به ترک ایران گرفت. به قفقاز رفت...
سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران در پاسخ به این سوال که آیا دبیرستانهای دخترانه مجاز به استفاده از دبیر مرد در کلاس های فوق برنامه هستند، شرایط حضور دبیران مرد در مدارس دخترانه را اعلام کرد و گفت :" تأیید عدم امکان تامین مدرس زن توسط کمیته برنامهریزی نیروی انسانی منطقه، اخذ رضایت کتبی از ولی قانونی تمام دانشآموزان توسط مدیر مدرسه و ارائه به منطقه، اخذ تأییدیه گزینش و حراست مبنی بر احراز صلاحیت اخلاقی و سیاسی دبیران پیشنهادی و رعایت شروط تأهل و دارا بودن حداقل ۳۵ سال سن از جمله شروطی است که باید برای به کارگیری دبیران مرد مدنظر قرار بگیرد." با اعلام این شرایط باز هم سخنگو احتمالا برای اینکه بهانه ای به دست نیروهای مخالف دولت ندهد می گوید : با حضور معلم مرد در مدارس دخترانه مخالفیم، اما..."
در ماده ۵ آیین نامه ارائه خدمات آموزشی فوق برنامه در مدارس دولتی آمده است : " برای ارائه فعالیت های فوق برنامه در مدارس پسرانه از نیروی انسانی برادر و در مدارس دخترانه از نیروی انسانی خواهر استفاده خواهد شد." این مصوبه که در سال ۷۷ به تصویب شورایعالی آموزش و پرورش رسیده، برای حضور دبیران در کلاس های غیر همجنس، استثنایی قایل نشده است. اما در سال ۹۳ آموزش و پرورش با صدور شیوه نامه ای ، حضور مدرسان مرد در کلاس های کنکور دخترانه را با چندین شرط بلامانع اعلام کرد. البته این استثنا فقط شامل کلاس های فوق برنامه می شود و به کارگیری نیروی مرد در دوره رسمی مدارس دخترانه ممنوع است.
سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران اضافه کرد: "موضوعی که در آموزش و پرورش به آن اعتقاد داریم این است که با حضور معلم مرد در مدارس دخترانه مخالفیم.... اما محدودیتهایی وجود دارد که آموزش و پرورش را مجبور به این کار کرده که بخشی از آن مربوط به محدودیت منابع انسانی است. به کارگیری نیروی مرد تحت هر شرایط در دوره ابتدایی و تدریس برنامه کلاسهای درس رسمی، یا به عنوان مشاور و پشتیبان تحصیلی در دوره اول و دوم متوسطه و دوره پیش دانشگاهی دخترانه ممنوع است." سخنگوی آموزش و پرورش تهدید کرد : "اگر دبیرستانهای دخترانه از مواردی که اعلام شد تخطی کنند از نظر ما تخلف محسوب شده و ... از طریق ادارات ارزیابی عملکرد و هیئت تخلفات اداری با آن برخورد میکنیم."
از ابتدای تاسیس دبستان در ایران و شروع آموزش و پرورش مدرن بعد از انقلاب مشروطه، به جز موارد خاص، دختران و پسران در مدارس جداگانه تحصیل کرده اند. حتی تحصیل دختران در مدارس جداگانه در صدر مشروطه با مقاومت اجتماعی مواجه بود و کارکنان معدود مدارس دخترانه فشار اجتماعی و حتی دولتی شدیدی را تحمل می کردند و اغلب خانوادهها هم به خاطر تعصب یا ترس، دختران خود را به مدرسه نمیفرستادند. اما مقاومت در مقابل تحصیل دختران در طول حکومت ۵۷ ساله پهلوی ها به تدریج کاهش یافت و این روند بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد.
تا سال ۵۷ همیشه تفاوت معناداری بین تعداد دانش آموزان دختر و پسر دیده میشد. به عنوان مثال در سال ۱۳۲۰ خوورشیدی با وجود پیشرفت های چشم گیر آموزشی در دوره ۲۰ ساله حکومت رضاشاه ، تنها ۲۸ درصد دانش اموزان مقطع ابتدایی و ۲۱ در صد دانش آموزان مقطع دبیرستان ، دختر بودند. در سال تحصیلی ۵۷-۵۸ که سال وقوع انقلاب است از۷۲۷۷۲۹۱ دانش آموزسراسر کشور، ۳۹ درصد را دختران و ۶۱ درصد را پسران تشکیل می دادند. در سال تحصیلی ۹۱-۹۲ این فاصله کاهش یافته و در این سال از مجموع ۱۲میلیون و۳۰۰ هزار دانش آموز ۴۶ درصد را دختران و ۵۴ درصد را پسران تشکیل داده اند.
علاوه بر الزامات عرفی و اجتماعی در رژیم گذشته ، گفتمان مذهبی و سیاسی انقلاب بعد از برقراری جمهوری اسلامی در سال ۵۷ ، تفکیک جنسیتی در مدارس را تقویت کرد اما عامل ایجاد آن نبود. در تمام ۳۷ سال اخیر جدایی جنسیتی به دلیل برخی ضرورت های آموزشی و تنگناها به صورت مطلق اجرا نشده است. به عنوان مثال در مدارس روستایی کم جمعیت ، همواره کلاس های چند پایه مختلط برقرار بوده. در این گونه مدارس روستایی و عشایری ، مثلا ۲۰ دانش آموزکلاس اول تا ششم ابتدایی، دختر و پسر دریک کلاس، درس می خوانند و معلم این کلاس ها معمولا مرد است. در شهرها هم از معلمان زن در سازمان دهی مدارس ابتدایی استفاده شده است.
هم اکنون در شهرهای بزرگ و به خصوص تهران نیز که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد پرسنل آموزشی را زنان تشکیل می دهند اغلب معلمان دوره ابتدایی مدارس پسرانه به ویژه در پایه های اول تا سوم زن هستند. اگر بلوغ شرعی پسران دانش آموز را مبنای انتخاب معلم مرد یا زن قرار دهیم،قاعدتا حضور خانم معلم ها در دوره ابتدایی و حتی در کلاس های دوره اول متوسطه تا کلاس نهم بلامانع است. چون پسران در این دو مقطع زیر سن بلوغ شرعی (۱۵ سال) قرار دارند. اگر هم مبنا را عرف بگیریم ، حضور خانم معلم ها در کلاس های درس پسران نوجوان زیر ۱۵ سال در بیشتر مناطق ایران پذیرفتنی است. اما در حال حاضر معلمان زن به هیچ وجه در مدارس راهنمایی پسرانه سازمان دهی نمی شوند.
برخی مقامات کلیدی آموزش و پرورش مانند حجتالاسلام محیالدین بهرام محمدیان رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، حضور معلمان زن در مدارس ابتدایی را باعث "غلبه رفتارهای زنانه و دخترانه در بین نوجوان و جوانان پسر" می دانند و به دلایل عقیدتی با حضور خانم ها در مدارس ابتدایی مخالفند. بهرام محمدیان اسفند سال گذشته در گفتوگو با فارس گفت : "عدم تناسب جنسیت معلمان با دانشآموزان به ویژه در دوره ابتدایی، نگرانی تربیت به رنگ صورتی را در بین نسل آینده افزایش داده است. "
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی افزود : " هرچند حضور بانوان معلم در دوره ابتدایی، محیط مدرسه را ملایم با محیط خانه می سازد، اما از سوی دیگر دانشآموزان پسر از پایه سوم ابتدایی به بعد نیازمند برخورد با خُلقیات مردانه هستند و البته در پایه پنجم و ششم ابتدایی حضور معلمان خانم در کلاسهای درس برای آنان نیز مشکلزا و سخت است."
بهرام محمدیان هشدار داد:" اگر آموزش و پرورش نتواند سامانه نیروی انسانی و سازمان دهی معلمان زن را اصلاح کند، معلمان به واسطه سختی کار و مراقبت های ویژه از دانش آموزان پسر، دچار فشار روحی و تنیدگی اعصاب و روان میشوند و در دانشآموزان پسر نیز گرایشهای زنانه و رفتارهای نا متجانس با جنسیت خود رشد خواهد کرد."
کتاب های درسی زیر نظر معاونت پژوهش و برنامه ریزی تهیه می شوند و دیدگاه آقای محمدیان در کتابهای درسی هم تا حدودی بازتاب پیدا کرده است. در کتاب های درسی در قالب متن و تصویر نقش های اجتماعی متفاوتی برای دختران و پسران ترسیم شده است.
در آموزش و پرورش عدم توازن نیروی انسانی سال به سال شدیدتر و پیچیده تر می شود. معلمان برحسب سه فاکتور سازمان دهی می شوند. ۱-جنسیت ۲- مقطع تحصیلی ۳- رشته تدریس . ایجاد هماهنگی بین ۳ عامل دشوار است. عدم توازن در فاکتورهای سه گانه باعث ایجاد نیروی مازاد برنیاز در بعضی مناطق و کمبود شدید نیرو در بعضی مناطق شده است. در شهرهای بزرگ، تعداد معلمان زن در مقطع ابتدایی بیشتر از معلمان مرد است . تعداد زیادی از دبیران و آموزگاران در رشته غیر مرتبط با تحصیلات خود تدریس می کنند. برخی از دبیرستان به ابتدایی منتقل شده اند. عده ای هم در رشته غیر مرتبط تدریس می کنند.
استخدام های بی رویه تحت فشار مجلس در ده سال گذشته بافت انسانی آموزش و پرورش را ناکارآمدتر و غیر حرفه ای ترکرده است. اجرای نظام ۶-۳-۳ از سال ۹۱ به بعد، باعث جابه جایی اجباری ده ها هزار معلم از مقطعی به مقطع دیگر شده است. مصوبات پی در پی مجلس در باره استخدام افراد جدید، سازمان دهی نیروی انسانی را به کاری شاق و غیر ممکن تبدیل کرده است.
نکته دیگری که به عدم توازن کمک می کند ، استفاده و سوء استفاده از قانون نقل و انتقالات است که باعث تهی شدن مناطق محروم از معلمان با تجربه و تراکم نیروی مازاد درشهرهای بزرگ شده است. عده زیادی از خانم معلم ها در سال های گذشته بر اساس بند تبعیت از همسر قانون نقل و انتقال به تهران و کلان شهرها منتقل شده و به خیل نیروهای مازاد بر نیاز پیوسته اند.
کاهش جمعیت در مناطق روستایی و افزایش جمعیت در حاشیه شهرهای بزرگ، جمعیت دانش آموزی کشور را بسیار نامتوازن کرده است. به گفته وزیر آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ تعداد ۱۱۰ مدرسه تک دانش آموزی و ۴۸۰۰ مدرسه زير ۵ دانش آموز دایر بوده است. در حومه شهرهای بزرگ اما تراکم دانش آموز باعث دو نوبته شدن مدارس و تشکیل کلاسهای ۴۰ نفر به بالا شده است.
با وجود تلاش هایی که صورت می گیرد ، دورنمایی روشن برای اصلاح ساختار نیروی انسانی و ساماندهی کارکنان قابل تصور نیست. برخی محدودیت ها و تکالیف خارج از چارچوب آموزش و پرورش به این دستگاه تحمیل شده است و برداشتن آنها نیازمند اراده ای فراتر از وزیر آموزش و پرورش است. مشکلات آموزش و پرورش راه حل های آموزشی و پرورشی دارند و تا زمانی که سیاست و ایدئولوژی در این وزارتخانه حرف اول را می زنند. انتظار تغییرات جدی نمی توان داشت.
روز
تهران -ایرنا - علی پورسلیمان : اگر مجلس به دنبال حل مشکل بیکاری و ایجاد اشتغال برای جوانان است باید از تجارب قبل آموخته و آزموده را آزمون مجدد نکند، گفت: ممکن است جامعه و مردم عادی با شنیدن این گونه اخبار خوشحال شوند اما مهم این است که زیر ساخت های اقتصادی در جامعه مشکل دارند و باید مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرند.
در آمد و شد دولتها آموزش و پرورش نيز مانند ساير حوزهها دچار تغيير و تحولاتي ميشود به ويژه اينكه وقتي يك دولتي با رويكرد متفاوت از دولت قبل ميآيد، اين تغيير و تحولات گسترده و عميقتر ميشود. البته ناگفته پيداست در نظامهاي سياسي شبيه نظام حاكم در ايران اين تغيير و تحول همهجانبه و خيلي گسترده و عميق نخواهد بود چرا كه چارچوبهاي كلي و سياستهاي كلان ثابت و پابرجاست.
پس از انقلاب همانگونه كه در ابعاد مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي شاهد تغييراتي بوديم كه خيلي عميق و گسترده بود در حوزه آموزش نيز، آن هم با عنوان انقلاب فرهنگي، تحولات گستردهاي صورت گرفت. تحولاتي كه رنگ سياسي و ايدئولوژيك آن خيلي پررنگ بود و مدارس و دانشگاهها براي مدتي به تعطيلي رفتند به ويژه دانشگاهها كه براي طولانيمدت دچار وقفه شدند وقفهاي كه خبر از آغازي متفاوت داشت.
دولتهاي دهه نخست پس از انقلاب متاثر از اين فضاي سياسي و ايدئولوژيك در حوزه آموزش و پرورش نيز با اين رويكرد و نگرش، سياست گذاري و برنامهها را تدوين و اجرا كردند، بنيان گذاري معاونت پرورشي و قرار دادن پست سازماني مربي پرورشي در كادر مدارس يكي از مصاديق اين رويكرد بود كه خود را در تدوين محتواي آموزشي و برنامههاي آموزشي نمايانتر ساخت.
در دولت هاشمي رفسنجاني به موازات تغييرات در حوزه سياست و اقتصاد، آموزش نيز متحول شد و تحت مديريت محمدعلي، نجفي وزير آموزش و پرورش، مدرنسازي آموزش در دستور كار دولت قرار گرفت تنوع مدارس و نظام جديد آموزش ترمي و واحدي و نخبهگرايي از مصاديق اين تغيير در حوزه آموزش و پرورش بود؛ تغييراتي كه بهرغم نقدهاي وارد شده به آن همچنان تصوير مثبتي را در ذهن فرهنگيان از خود بر جاي گذاشته است.
پس از دولت هفتم و هشتم ضمن ادامه رويكرد دولت قبل تلاش براي تلفيق بعد آموزش و پرورش با مخالفتهاي جدي مواجه شده؛ مخالفتهايي كه فضاي اين حوزه را سياسي هم كرد به ويژه در دوره مرتضي حاجي كه به اوج خود رسيد و مجلس غيرهمسو فشارهاي زيادي را بر حاجي و تيم او وارد ساخت، اما تغييرات با وجود اين فشارها ايجاد شد؛ به ويژه اينكه معاونت پرورشي در طرح تلفيق از ساختار سازماني حذف شد، حذفي كه به درازا نكشيد و در دولت نهم بلافاصله برگشت و دوباره در بر همان پاشنه گذشته چرخيد.
هشت سال دولت نهم و دهم تحت وزارت آقايان فرشيدي، علي احمدي و حاجبابايي آموزش و پرورش هم در ساختار و هم در محتوا دوباره ايدئولوژيك و سياسي شد به گونهاي كه قراردادهاي همكاري با حوزههاي علميه و طرحهايي همچون سفيران نور با شعار هر مدرسه يك روحاني واكنشهايي را به دنبال داشت، واكنشهايي كه خيلي ضعيف بود و در فضاي ركود فعالان منتقد عرصه آموزش راه به جايي نبرد.
استخدامهاي بدون ضابطه در آموزش و پرورش در دولت نهم و دهم نيز از ديگر مواردي بود كه علاوه بر بحران مديريت و محتواي آموزشي از لحاظ نيروي انساني نيز آموزش و پرورش را با بحران مواجه ساخت؛ تا حدي كه دولت يازدهم در دو سال گذشته براي ساماندهي نيروي انساني در اين دستگاه از هرگونه استخدام و ورود نيروي جديد خودداري كرد.
حال كه دولت يازدهم در آغاز سومين سال خود قرار دارد و همچنان علي اصغر فاني پس از عبور از گردنه استيضاح مجلس و فشارهاي اعتراضي معلمان بر كرسي وزارت نشسته است، ارزيابيها حكايت از اين دارد كه در دولت همچنان رويكردهاي مديريتي ايشان مورد تاييد است و در مجلس نگاه دوگانه به عملكرد فاني وجود دارد و بدنه معلمان هم كه از يك بدبيني تاريخي رنج ميبرد و فشار اقتصادي و معيشتي آنها را زمين گير كرده، همچنان معترض هستند و نسبت به آينده اميد چنداني ندارند.
با وجود اين فضاي سهگانه در دولت، مجلس و بدنه فرهنگيان، آنچه غيرقابل انكار است سمت و سوي تغيير فضاي ركود و نااميدي شديد حاكم در دولت نهم و دهم به سمت تحرك و اميدواري نسبي در دولت يازدهم است كه اگر تيم مديريتي فاني بتواند اعتماد نسبي جامعه معلمان را به كمك تشكلهاي صنفي و مدني جلب كند؛ ميتواند در دو سال باقيمانده اين دولت گامهاي مثبتي را بردارد.