وقتی به کنگره ی عظیم حج می نگریم و اجتماع متحدالشکل و از کثرت به وحدت گام یافته ی خلائق مومن و شیفته حق را در میقات و احرام و عرفات و مشعر و منی و سعی بین صفا و مروه مشاهده می کنیم با یک نگاه منسجمانه و پویا و ارگانیک و سلسله وار به یاد ابراهیم بت شکن و آن همت و اراده و جهاد و ایثار و هجرت تاریخی و داستان شورانگیز و حماسی و عرفانی اسماعیل ذبیح در عوالم معنی و حب و معرفت می افتیم و پس از آن میقات موسی کلیم الله را به یاد می سپاریم، همان پیامبر مرسل و اولوالعزمی که رسالت عظمای نجات بنی اسراییل مظلوم و محروم و بردگان به زنجیر کشیده شده و دربند را از چنگال عفریت بدذات طاغوت و فرعون مستکبر و ظالم (رامسیس دوم) بر دوش کشید و آن تراژدی سرنوشت ساز فرار از سرزمین فراعنه و ظلم پردازان متعاقب قتل یک متجاوز و درباری و نقشه ی به هلاکت رساندن موسی توسط اشرار و مزدوران فرعون و ماجرای شعیب پیامبر (ص) و وضع حمل همسر موسی و رویت آتش و نور رخ عیان نمود.
هنگامی که رسول و نبی الهی خواستار دیدار با خدا و سخن گفتن با او به طور ویژه و اخص پدید آمد و آن کلیم الله مستغرق انوار و جمال و جلال حضرت داور گردید و در اقیانوس ابتهاج فرو رفت و قصه ی معاشقه و مکاشفه در طور سینا و از این دست رشحات عرفانی! موسی کلیم الله که الحق غرق در حضور بود خواهان دیداری دیگر و حضوری دیگرگونه گشت و ید بیضایی که او را مدهوش درگاه عشق معشوق و مجذوب مهر الهی نموده بود، باز هم تجلی و تبلوری می طلبید، این بار خالق موسی او را به میهمانی 30 روزه در طور سینا فرا خواند و هنگامی که آن سی روز به خوشی و مدهوشی و مهوشی به پایان رسید، دلکش عشق و محبت و ضیافت را به پاس ادب حضور بنده اش، مهر و صفا و مائده ای عرفانی دوباره آمد و از منظری باید گفت امتحانی دوباره پا گرفت و ده شب دیگر موسی عاشق و شیدای حق میهمان میزبانش گردید!
فجر و طلعت او در آخرین روز در عید قربان پدیدار شد.
قربان، شد ضیافتی بی نظیر و سراسر شور و شعور و شعف و فخر و شادمانی با آن پیش زمینه و بستر فقر ذاتی در حضور حضرت دادار! از این جا ، زمینه و مقدمات برای حماسه ای دیگر و سرنوشتی هماره جاوید و راقم بزرگترین واقعه و یادآوری و بازسازی و بازآفرینی غدیر در فرآیند سرنوشت ساز و بنیان یک تمدن والا و عظیم و اکمال و تتمیم دین بزرگ و مکمل رسالات و تبلیغ و تلاش و حماسه ی پیامبران الهی رقم زده شده و امامت و ولایت در اسلام و کلیت ادیان و جاده بشریت و بستر زمان و در پهنای تاریخ و گستره ی هستی نمودار و متظاهر گشت که اگر نبود حجة الوداع محمد مصطفی (ص) و آن خطبه ی غدیریه با تمهیدات سه روزه در هنگامه ای عظیم و شعف برانگیز و تاریخ ساز، رسالت نبی (ص) ناتمام می گشت و بشر در وادی سرگردانی و پریشان خاطری و بازگشت به گذشته ی سراسر ننگین و نکبت و فتور و پلشتی ها و زنجیر جهالت و غفلت و نادانی برگردن همی داشت!
خدای جهان آفرین، محمد (ص) را مامور ابلاغ جدید و معرفی جانشین بر حق خویش یعنی علی مرتضی (ع) آن وصی بزرگ و شاگرد خلف مکتب و رسالت و دین و آئین خود نمود و به آن حضرت بشارت داد و اطمینان خاطری سترگ و مستحکم که در این ماموریت، خطری از جانب بداندیشان و منحرفان و قدرت طلبان و مشرکان غدار و مکار و فساق متوجه او نخواهد شد و این چنین بود که پیامبر عظیم الشان و عظیم القدر اسلام، فرمود هر که را من مولای او هستم، پس، این علی (ع) نیز مولا و رهبر و زعیم و پیشوای بر حق و بلاشک اوست....خداوندگارا ، دوست بدار و یاور باش دوستان و علاقه مندان به او را و دشمنان و معاندان او را دشمن دار....
واین گونه بود که حماسه آدم و ابراهیم و تکمیل بنای کعبه و داستان موسی و بخش قابل توجهی از حماسه و فلسفه حج به امامت راستین و عادلانه و عارفانه و ولایت معصوم (ع) و شان و درجه و عظمت وجودی و علمی و ایمانی و عرفانی و جهاد فی سبیل الله و عدل بی سابقه و بی دلیل امیر المومنین علی (ع) با جرقه ی غدیر منتهی گشت. همان علی عزیز و رهبر شایسته و منصوب خدا و رسول و مقبول و محبوب مردم و وجدان بیدار تاریخ و بشریت که آن محقق جلیل القدر جهان ادب و قلم یعنی جرج جرداق مسیحی با کمال افتخار و عشق و عرفان و اخلاص می گوید ای خدا چه می شد تمام هستی ما را می ستاندی و در علم و ایمان و جهاد و عدالت و مهرورزی و شجاعت و ایثار، یک علی دیگر به ما ارزانی می داشتی !؟
و یا آن ادیب دیگر چنین بنگاشت که گویی مولا علی (ع) برای قرن های آینده و نه زمان خود، آفریده شده بود! متفکر دیگری گفته است: چند صد بار نهج البلاغه ی علی را خوانده و در آن غور و تفحص و سیر نموده ام اما هر بار با نکته ای و گنجی جدید مواجه گشته ام!
حال بسی درد و رنجی عمیق و سرافکندگی و ظلم به ساحت آن امام همام است که به ظاهر دم از او زنیم اما از مرام و عدالت و ایثار و جوان مردی و عبادت و عرفان و گذشت و مردانگی و مدیریت و فضائل و کمالات و سجایا و خلق و خوی و منش و مشی خداپسندانه و مردم دارانه اش به دور باشیم که در این صورت چه بسا مظلومیتی دیگر و ظلم و اجحافی بزرگ و گسترده تر از گذشته های دور به او روا داشته ایم.
نهج البلاغه که بخشی از کلام دُربار و گهربار اوست ، سراسر پند و اندرز، اخلاق، علم، انسان شناسی، جهان شناسی، فلسفه، معنی و جنبه های کاربردی است. این کتاب انسان ساز و جامع و کامل را نه در ظاهر و بلکه در باطن و حقیقتا سرلوحه ی زندگی و مرام و سیاست و خانواده و حکومت و تعلیم و تربیت و جهان بینی و ایدئولوژی پویای خود قرار دهیم که الحق سخنی مافوق کلام بشر و مادون کلام خدا و در ظل انوار تابناک الهی است.
ظریفی می گفت به راستی اگر مردم آن عصر به وصایای نبی مرسل بذل توجه و عنایت می داشتند و متظاهران و بلهوسان و غاصبان و مطرودان جامعه با توطئه و سناریوی ابوسفیان ها و بازماندگان ابولهب و ابوجهل ها مردم را از نعمت و رحمت وجودی او بی نصیب نمی گذاشتند، قطعا تاریخ سرنوشتی دیگر داشت و اسلام و تشیع و وحدانیت و توحید و رسالت پیامبر و غرض و فلسفه ی آفرینش، چهره ای و نمود و بروزی مطلوب داشت و محققا و یقینا مدینه فاضله راستین و حقیقی و بهشت موعود برتر از بهشت مصطلح، آغوش خود را برای مردم جهان باز می کرد و خلیفةاللهی و آمال و آرزوهای برین اولیاء الهی و نیکان و نیک اندیشان و ملک سیرتان ، بروز و ظهور می یافت و سپس آن نابغه و اندیشمند، البته با یک اقیانوس درد و غصه و از منظری فیلسوفانه و حکیمانه می گفت: اگر پس از پیامبر می بینیم که علی (ع) به امامت و زعامت نرسید (بالفعل) و بدل به جای اصل نشست و جای گوهر و غیر آن عوض شد، جای شگفتی و اعجاب و نگرانی نیست زیرا عمده ی مردم جاهل و نالایق و ضعیف النفس و ناسپاس آن زمان، لیاقت و پذیرش و حضور علی و امامت در رهبری آن یگانه دهر را نداشتند ؟!
وگویی علی (ع) العیاذ بالله به درد آنان نمی خورد ؟!
و آنان در پی لایق و هم شان و رتبه ی خود بودند !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« افراط در توجه به تكاليف در شرق موجب ناديده گرفتن حقوق افراد و افراط در توجه به حقوق باعث غفلت از تكاليف و مسووليت در غرب شده است.» اين گزاره از هر كسي باشد فرقي ندارد، چه گوينده آن يك فيلسوف و انديشمند غربي باشد يا يك انديشمند شرقي يا يك فرد عادي، چرا كه ما با گوينده آن كاري نداريم و با مصاديق اين گزاره هم كاري نداريم ما ميخواهيم بگوييم عدم توجه به توازن « حق و تكليف » چه تبعاتي را در جامعه ايجاد خواهد كرد و براي ايجاد اين توازن چه بايد كرد.
اگر بپذيريم كه زندگي جمعي و موفقيت در آن منوط به انجام مسووليتها و دست يابي به حقوق است در ادامه اين مقدمه بديهي بايد يك اصل بديهي ديگر را هم پذيرفت كه آشنايي با «حقوق و مسووليتها» نيازمند آموزش است و تضمين تحقق آنها نيز در گرو برخورداري نظام حقوقي و قضايي و اجرايي كارآمد خواهد بود كه همه اينها در سايه جامعه مدني متكي بر پرسش گري و پاسخ گويي قابل دست يابي خواهد بود.
فلسفه تعليم و تربيت در هر نظام آموزشي كه رويكرد انسانشناسي را تعيين و تبيين ميكند ريشهايترين مقولهاي است كه بايد مورد بازبيني و توجه قرار گيرد چرا كه سمت و سوي يك نظام آموزشي يا به عبارتي ستونهاي آن از اين طريق تعيين ميشود.
تجربه بشري بنبست اين نوع نظامهاي آموزشي را به خوبي نشان داده است. نظامهايي كه از حاكمان الگوي انسان مورد نظر را به شمارش گرفته و همچون كارخانهاي در تلاش بودند تا خروجي خود را با آن منطبق سازند و كالاي آموزشي مورد نظر سفارشدهندگان را عرضه كنند. اين نظامها نگاه ابزارگونه و ماشيني به انسان داشته و انسانها را همچون پيچ و مهرههاي دستگاه عريض و طويل خود فرض ميكنند و در هر زمينهاي نياز به مهرهاي با كاركرد خاص داشته باشند در قالب يك طرح تربيتي آن را به نظام آموزشي سفارش ميدهند.
فروپاشي اين نظامهاي آموزشي در نتيجه رشد و توسعه فناوريهاي اطلاعاتي موجب شده درجوامعي كه هنوز اصرار بر چنين نظامي دارند يك دوگانگي عميق و گستردهاي ميان نظام آموزش رسمي و غيررسمي ايجاد شود، دوگانگي كه منجر به شكاف عميق بيگانگي هم شده است و به تبع آن شما با دو نوع شهروند ويا يك شهروند با دو نوع شخصيت مواجه هستيد.
در چنين جوامعي توازن « حق و مسووليت » نيز به هم ميخورد و تاكيد نظام آموزشي بر مسووليتها يا تكاليف و اصرار بر منضبط و مطيع بار آوردن شهروندان موجب اين عدم توازن شده است.
مصاديق اين عدم توازن را ميتوان در كاهش پرسش گري مردم در عرصه عمومي براي مطالبه حقوق خود و افزايش مطالبه مسوولان از مردم براي انجام تكاليف و تشويق به آن مشاهده كرد.
جاي خوشحالي و اميدواري است كه در اسناد بالادستي سند چشمانداز ٢٠ ساله و اسناد توسعه برنامههاي پنج ساله نگرشها و رويكردها تغييرات مثبتي داشته و اميد ميرود در برنامه ششم اين تغيير به سمت تحقق حقوق شهروندي عميقتر و گستردهتر شود و در حوزه آموزش و در بخشهاي مختلف آن به ويژه محتوا و شيوههاي آموزشي حقوق دانشآموز مورد توجه جديتري قرار گيرد.
نظام آموزشي ما بر محور دانشآموز به عنوان عنصر كليدي و محوري فرآيند آموزشي بايد به ارمغان آورنده نسلي باشد كه تحت آموزش صحيح به تعادل در « حق و تكليف » برسد و همان گونه كه براي كودكان و نوجوانان «جشن تكليف» گرفته ميشود. «جشن حقوق» هم گرفته شود تا آنان بدانند همانگونه كه انجام تكاليف زمينهساز رشد و بلوغ آنها ميشود دستيابي به حقوق نيز اين رشد و بلوغ را كاملتر كرده و آنها را به شهرونداني مسوول و پرسش گر تبديل ميكند.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار /
سال 92 بود که حسن روحانی، رئیسجمهوری، پیشنهاد تدریس مسائل مرتبط با حقوق شهروندی در مدارس کشور را به آموزش و پرورش داد و بعد از گذشت دو سال، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی اعلام کرده است که امروز به مباحث مختلفی چون حقوق شهروندی، آشنایی با قانون، سیاستهای جمعیتی و اقتصاد مقاومتی در کتب درسی پرداخته میشود.
رئیسجمهوری در همان سالها تاکید زیادی بر این داشت که دانشآموزان باید حقوق سیاسی و نقششان در اداره، مالکیت و آینده کشور را بشناسند و نحوه مناسبات میان دولت و مردم را کاملا لمس کنند. وظیفه آموزش و پرورش تربیت و هدایت دانشآموزان در جهتی است که آنها پس از فارغالتحصیلی بتوانند در جامعه حضوری ثمربخش داشته باشند.
اما وقتی صحبت از حقوق شهروندی میشود فکر بعضیها به سمت دادگاهها، دادسراها و نحوه رفتار با متهم میرود که این بخشی از حقوق شهروندی است نه همه آن.
در اصل همه افراد در جامعه حقوقی دارند که باید رعایت شود. آشنایی دانشآموزان با حقوق شهروندیشان و رعایت حقوق شهروندی دیگران، گام بزرگی در ارتقای آگاهی عمومی و رعایت حقوق شهروندی در سالهای آینده است. محیالدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید: «آشنایی با قانون از مباحثی است که در کتابهای درسی آمده است و تلاش کردهایم که به مباحث مختلفی اعم از حقوق شهروندی در کتابهای درسی پرداخته شود.»
ضرورت آگاهی از حقوق
اینکه دانشآموزان از حقوق شهروندی خود بیخبر هستند، ظلمی است که به نظام آموزش کشور شده، نه به دانشآموزان.
محمد صفایــــیفر، حقوقدان در مورد لزوم آموزش حقوق شهروندی در مدارس کشور میگوید: «از زمانی که فرد وارد جامعه میشود باید با حقوق خود آشنا باشد و آشنایی دانشآموزان با حقوقشان یکی از موضوعهای مهم و ضروری است که باید به آن رسیدگی شود.» او با بیان اینکه موضوع حقوق شهروندی که توسط رئیسجمهوری مطرح شده نشاندهنده این بود که دولت به حقوق شهروندی اهمیت میدهد، میافزاید: «اگرچه تاکنون کار جدیدی در مورد منشور حقوق شهروندی انجام نشده است اما دولت نشان داده که برای حقوق شهروندی، اهمیت قائل است.»
صفاییفر با اشاره به اینکه جای خوشحالی دارد که حالا در مورد رعایت حقوق شهروندی دانشآموزان صحبت میشود، تاکید میکند: «مبحث حقوق شهروندی اگر در کتابهای دانشآموزان جای داده شود، میتواند باعث پرورش دانشآموزانی با دید بالا و فکر بازتر شود.»
او عنوان میکند: «متاسفانه هر زمان بحث حقوق شهروندی میشود، تنها حقوق متهم به یاد میآید؛ این در حالی است که تمامی افرادی که در جامعه هستند از حقوقی بهرهمند هستند که باید رعایت شود و اطلاع داشتن از آن یک ضرورت است. در این بین اگر بخواهیم به حقوق دانشآموزان اشاره کنیم باید بگوییم دانشآموزان از همان سالهای اول باید با حقوق خود آشنا باشند.» صفاییفر تاکید میکند: «شاید اگر در سالهای گذشته حقوق شهروندی در مدارس آموزش داده میشد ما شاهد تنبیههایی که خبرش در رسانهها پخش شد، نمیبودیم. زیرا زمانی که دانشآموز از حقوق خود مطلع باشد حداقل رفتار معلم را با خانواده در میان میگذارد تا مشکل حادتری به وجود نیاید.»
او با بیان اینکه جامعهای که از حقوق شهروندی خود با خبر نباشد، دچار عقب افتادگی میشود، میافزاید: «دانشآموزان نباید از زمان و اتفاقات آن عقب باشند.»
صفاییفر تاکید میکند: «اگر هنوز مباحث حقوق شهروندی را در کتابهای درسی جای ندادهاند میتوانند آن قسمتی که مربوط به حقوق دانشآموزان است را بر دیوار مدارس نصب کنند تا حداقل خانوادهها و دانشآموزان از حقوق خود با خبر باشند.»
روزنامه فرهیختگان
با شروع مهر ماه وارد ششمین ماه حبس علیرضا هاشمی شده ایم . در این مدت روزهای سختی را پشت سر گذاشته تا به امروز رسیده ایم و البته آینده را پیش روی خود داریم .
ریاست محترم جمهوری مهر را با پرسش مهر و نتایج توافق هسته ای شروع کردند . من هم با یک پرسش آغاز می کنم .
چه می شد مسئولینی که عاقلانه و به درستی با شش قدرت جهانی پای میز مذاکره نشستند و در یک بازی برد - برد حقوق ایران را جست و جو می کنند در داخل نیز خصوصا با معلمان این رویه را پیش می گرفتند و قدرت و توان خود را در پرونده سازی و به حبس کشیدن آنها را به رخ این قشر مظوم نمی کشیدند .
امید داشتیم این گفته ی جناب آقای روحانی که : « تمام تلاش خود را می کنیم در سیاست داخلی زخم جدیدی ایجاد نکنیم و بر زخم های گذشته مرهم بگذاریم »تحقق پیدا می کرد و علیرضا که حکم حبس پنج ساله اش را در دولت قبل دریافت کرده در این دولت حبس را تجربه نمی کرد.
آری ، امید داشتیم ماه مهر با مهرورزی مسئولین عالی رتبه کشور نسبت به معلمان شروع شود و همه ی معلمان در بند از جمله علیرضا آزاد شوند . این امید زیادی نبوده و نیست که در مهر ماه علیرضا را در حال مطالعه و آماده کردن مطالب کلاس های درسش بینیم .
چه می شد مسئولین محترم ذی ربط امنیتی به اشتباه در تحلیل های خود پی می بردند و در جهت اصلاح آن بر می آمدند !
امید داشتیم که مجموعه فعالیت های مسئولین در وزارت آموزش و پرورش در مورد معلمان در بند گره ای از کار آنها می گشاید و گفت و گو با آنها از طریق تلفن و ملاقات های کابینی ادامه نیابد .
آری دل مان برای صحبت های رو در رو با علیرضا تنگ شده است .
آری ، وارد ششمین ماهی شده ایم که علیرضا در بند است و هرکس این قصه را می شنود جز سکوت چیزی نمی گوید و آخرین کلام اینکه :
ما ناامید نیستیم و هنوز امید داریم ( البته امیدی واقع گرایانه نه خیال پردازانه ) ، ما محکوم به امیدیم و چه محکومیت دلپذیری است این محکومیت .
علیرضا هاشمی کیست ؟
متولد خرداد 1341
ایشان در یک خانواده کارگری و در جنوب تهران متولد شد .
هاشمی با دیپلم ریاضی از دبیرستان دارالفنون تهران فارغ التحصیل شد .
سپس به عنوان نماینده اولین سخنرانی خود را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کاخ دادگستری در جمع دانش آموزان دارالفنون ایراد نمود و روزنامه اطلاعات آن روز سخنان ایشان را به تصویر کشید .
هاشمی تحصیلات خود را در مرکز تربیت معلم در رشته ریاضی ادامه داد .اولین روز تربیت معلم زمانی است که به علت انقلاب فرهنگی ، دانشگاه ها تعطیل بودند .
در میانه راه برای بازگشایی مدارس کردستان به همراه دکتر علی اصغر فانی عازم کردستان شده و 3 سال در آن جا خدمت نمود .
هاشمی به مدت 42 ماه فعالیت داوطلبانه در کردستان و 18 ماه جبهه داشته است .
سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمده و در رشته فیزیک ادامه تحصیل داد که البته در میانه آن را رها کرده و در رشته علوم سیاسی تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد .
سوابق شغلی :
*مدرس سیاسی آموزش و پرورش
*کارشناس و کارشناس مسئول تربیت سیاسی وزارت آموزش و پرورش
*کنشگر فعال در انتخابات 1376
سوابق تشکیلاتی :
عضو شورای مرکزی و دبیر کل سازمان معلمان ایران از سال 1377
اولین دستگیری در اسفند 1385 در تجمعات معلمان در مقابل مجلس اتفاق افتاد . به همین دلیل ، 20 روز در زندان اوین در انفرادی بود که پس از محاکمه در شعبه 28 به 3 سال زندان محکوم شد .
دومین دستگیری در سال 1388 اتفاق افتاد که طی آن به مدت 40 روز در بازداشت بود و با قرار کفالت آزاد شد .
سومین دستگیری در اردیبهشت 1389 اتفاق افتاد .
پس از آن به اتهام تبلیغ علیه نظام و نیز اجتماع و تبانی در شعبه 28 دادگاه انقلاب و در سال 92 محاکمه و به 5 سال زندان محکوم که عین حکم در شعبه 54 تجدید نظر دادگاه انقلاب تائید شد .
سرانجام در صبح گاه 30 فروردین 1394 بدون ابلاغ حکم دادگاه تجدیدنظر جهت اجرای حکم 5 سال حبس بازداشت و روانه زندان گردید .
چندی است که عده ای از دوستان فرهنگی ، اسب سیاست خود را زین کرده و با شدت و حدت در عالم مثلا سیاست در حال تاخت و تاز هستند . این عزیزان به قول خودشان می خواهند با کلید سیاست ، مشکلات فرهنگی و آموزشی را گره گشایی کنند.
این دوستان محترم قصد دارند در انتخابات مجلس در پیش رو فعالیتی همه جانبه داشته تا بتوانند نمایندگان معلم یا حداقل نمایندگانی که از معلمها حمایت می کنند را روانه ی مجلس کنند .
البته خدا کند که واقعا نیت شان همین باشد و چیز دیگری را مطمح نظر نداشته باشند . با این فرض که نیت این همکاران اصلاح امور فرهنگی و آموزشی با تمسک به قدرت سیاسی است ، توجه آنها را نکات زیر جلب می نمایم :
1- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، پدیده شوم درصد قبولی ، تبدیل به استراتژی حاکم و غالب آموزش و پرورش نمی گشت و بدین وسیله آبرو و حیثیت آموزش به باد داده نمی شد .
2- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، سیستم آموزشی این همه محصول بی کیفیت (دانش آموزان کم سواد و با سطح فکر بسیار پایین ) تحویل جامعه نمی داد .
3- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، جمع آوری گواهی های ضمن خدمت بی ارزش و کسب امتیاز بالای کذائی در ارزشیابی سالانه ، کعبه آمال معلمین نمی شد .
4- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، معلمان پیشرو و آزادی خواه چندین سال از عمر با ارزش خود را پشت میله های زندان سپری نمی کردند و این قدر مظلوم واقع نمی شدند .
5- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، تراکم کلاس ها به مرز انفجاری 40 و بالای آن نمی رسید و کلاس ها تبدیل به ...... نمی گشت .
6- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، در جلسات گزینش ، به جای تفتیش عقاید و طرح سوالات کاملا ایدئولوژیک ، وجهه علمی آموزشی معلمین مد نظر قرار می گرفت .
7- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، معلمان در کلاس های درس آزادانه سخن می گفتند و بدین وسیله پرسش گری و تفکر خلاقانه را به دانش آموزان یاد می دادند و از زیر آبزنی آنها نمی ترسیدند .
8- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، مدیران جرات و جسارت بیشتری پیدا می کردند و جانب معلمین را می گرفتند نه جانب ادارات آموزش و پرورش را.
9- اگر سیاست بر آموزش اثر مثبت داشت ، معاونین پرورشی ساز مخصوص به خود را در مدارس به صدا در نمی آوردند و تکیه گاه آموزشی می شدند .
10- و صدها اگر دیگر ...
11- تجربه این سی و اندی سال نشان داده که با سلاح سیاست نمی شود در میدان فرهنگ و آموزش جولان داد.
اگر می شد حال و روز آموزش ما به فلاکت باری امروز نبود .
بهتر است تکرار اشتباهات گذشته را نکنیم و فرهنگ و آموزش را فدای سیاست نکنیم و طرحی نو در اندازیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بارالها، کمکم کن قلم که در دست می گیرم به یاد تو باشم و آنچه می نگارم مورد رضای تو
نگارنده از درج مطلب در بامداد مهرماه ۹۴ دو هدف را دنبال نموده است که عبارتند از:
1 - به بهانه مهرماه و بازگشائی مدارس و تبریک این روز به جامعه شربف فرهنگیان و دانش آموزان
2- بهانه دوم ، مشاهده برنامه نگاه ۲ شبکه دو سیما و جمله ای قابل تامل و موثر از وزیر محترم آموزش وپرورش که عینا نقل می گردد .
ایشان در قسمتی از اظهاراتشان گفتند:
" در جمع مدیران کل استان ها تاکید نموده ام هرکسی به مسائل سیاسی و انتخابات ورود پیدا کند قبل از ورود استعفای خود را تقدیم نماید چرا که دستگاه آموزش و پرورش، دستگاهی سیاسی نیست بلکه دستگاهی اجتماعی و فرهنگی است ، لذا باید تمام تلاش مدیران معطوف به امورفرهنگی گردد. "
لذا به جاست ، اول مهرماه روز بازگشائی مدارس و آغاز سال تحصیلی، ایام مبارک اعیاد قربان و غدیر همچنین سیزدهم مهر؛ روز جهانی معلم را حضور تمامی فرهنگیان فرهیخته ایران اسلامی تبریک عرض نمائیم. بازگشائی مدارس فرصت مغتنمی است تا ضمن تبریک این روز به تمامی فرهنگیان و دانش آموزان عزیز، نگاهی بر رویدادها و اقدامات وزارتخانه ای بیفکنیم که قرار بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کانون پرورش نسلی متخصص، مسؤول و اخلاق مدار مبدل شود ، اما به نظر می رسد اوضاع و احوال امروز آموزش و پرورش هیچ تناسبی با این آرمان های بلند ترسیم شده ندارد.
لذا برآنیم تا در چند محور کارنامه و عملکرد کنونی نظام آموزشی استان را مورد کاوش و نقادی قرار دهیم.
مدیرکل محترم آموزش وپرورش لرستان جناب دکتر کریمی فر
با سلام و احترام
قبل از ورود به موضوعات و مسائل انتقادی جا دارد از عملکرد مثبت اداره کل آموزش و پرورش لرستان در برخی از زمینه ها تشکر و قدردانی نمود ،اما چون هدف طرح مسائل و مشکلاتی است که باید تدبیری برای آن اندیشیده شود از ذکر نقاط قوت عبور و موارد زیر به عنوان گوشه ای از مشکلات مطرح می گردد ، هر چند بیان این مطالب در شروع سال تحصیلی شاید بسیار خوشایند نباشد .
۱- آموزش و پرورش لرستان ،امروزه آن چنان در ورطه روزمرگی و یکنواختی گرفتار آمده که به سختی می توان نسبت به خروج موفقیت آمیز آن امیدوار بود. وجود بوروکراسی ناکارآمد، سیاسی کاری در عزل و نصب ها در برخی سطوح که گوشه ای از آن را در دهه پایانی شهریور ماه و قبل از آن که معلم،دانش آموز و والدین و مجموعه نظام آموزشی ملهم از فرمایشات مقام معظم رهبری درسال ِهمدلی و همزبانی نام گذاری فرمودند، نیاز به آرامش و امنیت در تمامی حوزه ها دارند؛ شاهدیم متاسفانه بسیاری از عزل و نصب ها به شکلی غیر مدبرانه و مبتنی بر روابط باندی و قبیله ای و صرفا سیاسی انجام گرفته یا در حال انجام است .
عزل و نصب گسترده به ویژه در سطح مدیران و معاونان مدارس حتی صدای برخی نمایندگان مردم در مجلس را درآورده به طوری که ورود نمایندگان مجلس به عنوان ناظران قانون نیز نتوانسته است موثر واقع گردد و البته این موارد نه تنها مربوط به این دولتکه از قبل نیز وجود داشته است ؛ اما با عنایت به شعارهای دولت تدبیر و امید و شفاف بودن برنامه های دکتر روحانی بر مبنای گفتمان اعتدال که چیزی جز به کار گیری نیروهای توانمند و معتدل هردو جریان فکری و سیاسی کشور نمی توان از آن تعبیر کرد در آموزش وپرورش لرستان متاسفانه نادیده گرفته می شود .
در همین زمینه گفتنی است کمیته انتصابات در برخی نواحی و مناطق متاسفانه صرفا یک کمیته تشریفاتی است چه این که محل تصمیم گیری در بسیاری موارد خارج از آموزش و پرورش یا اشخاص معدودی در بدنه آموزش و پرورش می باشند که این البته زیبنده نهاد فرهنگ ساز و مقدسی همچون آموزش و پرورش نیست .
موارد فوق از جمله عوامل ناکارآمدی فزآینده اداره کل آموزش وپرورش لرستان به زعم نگارنده و خیل مخاطبانی که با ارسال کامنت یا ایمیل به تحریریه لکنا اعلام نموده اند می باشد.
از این رو تشکیل “ شورای برنامه ریزی راهبردی ” موثر که خروجی آن برنامه های قابل اجرا و مبتنی بر امکانات و بضاعت مجموعه باشد به مسؤولین این نهاد تصمیم گیر در امر آموزش وپرورش پیشنهاد می شود تا با بهره گیری از نظر کارشناسان درون و برون سازمانی قادر باشد راهبردهایی در جهت کاهش آسیب های اجتماعی، ضابطه مندی نظام انتصابات، تمرکززدایی سازمانی و… مصوب و تا حد امکان این نهاد را در مسیری روشن به سوی کارآمدی یاری کند.
۲- آموزش و پرورش استان دیری است در کمند نوعی بیگانگی میان اجزای خود گرفتار آمده است. بیگانگی که شامل روابط میان معلمان و دانش آموزان از یک سو، روابط این دو گروه با کلیت نظام آموزشی از سوی دیگر می باشد ، چه این که معلم به عنوان صف مقدم نظام تعلیم و تربیت در تصمیم گیری های خرد وکلان سهیم نیست .
واقعیت این است که تا معلمان، دانش آموزان و والدین محملی برای مشارکت موثر و معنادار خود در روند تصمیم گیری و تصمیم سازی این نهاد نیابند، شبح بیگانگی بر فراز نظام آموزشی ما همچنان رقصان باقی می ماند و این مشارکت در قالب هایی همچون شوراهای دانش آموزی، شورای معلمان و انجمن اولیا تاکنون نقش تزیینی و کم اثر داشته و به هیچ روی قادر نیست پتانسیل بی پایان این سه گروه را هدایت و در جهت بهبود وضعیت آموزش و پرورش استان به کار گیرد.
لذا ، انجام راهکارهایی از قبیل انتخاب حداکثری مدیران مدارس توسط معلمان و افزایش نقش واقعی دانش آموزان و والدین، در مدیریت واحدهای آموزشی می تواند از افزایش بیگانگی موجود در این نهاد جلوگیری نماید.
۳- متاسفانه سیاه نمائی در برخی سطوح نسبت به مدیران قبلی به یک معضل جدی تبدیل شده است و مدیری که برسر کار می آید به جای پرداختن به برنامه های قابل اجرا و کاربردی خویش و تشکیل اتاق های فکر کارآمد، سعی در انداختن تمام ناکامی ها و تقصیرات به گردن مدیران قبل تر خود دارد که این موضوع به جای پیش برد اهداف سازمانی موجب دودستگی و ایجاد حاشیه در مجموعه شده و باعث اتلاف وقت و سرمایه آموزش و پرورش می گردد و البته این در حالیست که مقام معظم رهبری بارها در دیدار مسئولان عالی نظام ضمن انتقاد از سیاه نمائی ها در هر سطحی، فرموده اند مسئولان با عملکرد مثبت می توانند خود را در معرض قضاوت آحاد ملت قراردهند.
لذا پیشنهاد می گردد ضمن نظارت دقیق و همه جانبه بر واحدهای داخلی اداره کل و مدیران ادارات نواحی و مناطق ، از طریق تعامل و ارتباط با فرهنگیان نه صرفا گزارشات مکتوب و ارسالی که ممکن است صوری و به جهت رفع تکلیف نگاشته شود ؛ از طریق برگزاری نظر سنجی های مکتوب یا الکترونیکی با نظارت کارشناسان بی طرف به شکل دوره ای عملکرد و میزان رضایت مندی معلمان،دانش آموزان و والدین از مدیران و کارشناسان مناطق و مناطق از مدارس و…را انجام و خروجی آن به عنوان یک فاکتور موثر در ابقاء یا برکناری مدیران مدنظر قرار گیرد.
کلام پایانی این که ؛ حل مشکلات کشور به جای روندهای حذفی، نیازمند رویه های تعامل و هم افزایی می باشد. معضلات دیرپای آموزش و پرورش کشور هم نشان از آن دارد که بدون حضور فعال و مشارکت تمام عیار فرهنگیان در روند تصمیم سازی های این نهاد ،هیچ گرهی قابل گشودن نیست. بکوشیم تا زمینه های بروز و ظهور چنین مشارکتی را هر چه بیشتر فراهم نماییم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« مهر » آغاز کدام فصل است؟
این پرسش سادهای است که لابد هر کودک تازه به سخن آمدهای بیدرنگ به آن پاسخ میدهد: پاییز!
اما سالیان سال است که « مهرماه » آغاز دو فصل است: فصلی در «تقویم» گردش زمین به دور خورشید و حساب روزگار سپری شده و فصلی دیگر در « تقدیر » سرنوشت جامعه و هندسه روزگاری که رقم خواهد خورد و آفریده خواهد شد، دیر یا زود !
یکی آغاز پاییز است که با همه رنگارنگی جلوههایش، خزان است و برگ ریزان و پیش قراول زمستان و خواب درختان. دیگری اما، آغاز پویش جوانههاست که با همه تردی و تر و تازگیشان، طلایهدار بهارند در دشت دانش و بیداری انسان !
گمان ندارم کسی باشد، در پهنه سرزمین ایران- از شهر تا روستا، تا ژرفای تک افتادهترین کپرها و سیاه چادرهای عشایری و ایلیاتی حتی، که هر سال تأثیر « مهر » را در حال و هوای خانه و خیابان و کسب و کار و معیشت و دغدغههای درونی و احساسات بیرونیاش احساس نکرده باشد.
همه ما خواه به عنوان دانشآموز و دانشجو یا آموزگار و استاد یا خانواده هریک از این دو، هرچند به تفاوت اما دست به گریبان « مهر »یم. بالاتر از این، به گمان من، تاریخ تحولات اجتماعی ایران را میتوان با شاخص «مهرماه»های گونه گونش فصل بندی و واکاوی کرد. خواننده این نوشته حق دارد که از نویسنده بخواهد:
اصل مطلب و منظورت را سادهتر بگو !
می خواهم بگویم که از آغاز دوران شکلگیری نظام جدید آموزشی (پسا سنتی) در کشور ما و تأسیس مدرسه و دانشگاه به شکل و شمایل مدرن- با همه تغییر و دگردیسیهایش تاکنون- میتوان « مهرماه » را همچون نماد و شاخص« هویت و شخصیت فرهنگی » ما ایرانیان در نظر گرفت که در هر برههای از تاریخ تحولات اجتماعی، ذهنیتها، انگیزهها، هدفها، رؤیاها و آرمانهای متفاوتی از مردم ایران را به نمایش گذارده است. مهرماه، بهانه است؛ پرسش مهم و اساسی این است:
انگیزه و هدف و رؤیا و چشمانداز پیش روی آنان که به مدرسه یا دانشگاه میروند، چیست؟
پاسخ من این است که هم در دورههای گوناگون از تاریخ وضعیت و تحولات اجتماعی ایران و هم در یک دوره مشخص، انگیزه و هدف آدمها، یکسان نبوده و نیست: گاه برای آموزش یا آموختن دانش و پرورش توانمندیهای ذهنی و روانی و تربیتی به عنوان یک فضیلت انسانی، فارغ از « غم نان و معیشت »؛ گاه برای عقب نیفتادن از قافله « پرستیژ » اجتماعی و اقناع طبع فخرفروش خویش به ویژه در یک ساختار اجتماعی طبقاتی؛ گاه به عنوان ابزاری اجتناب ناپذیر یا گواهی نامهای لازم برای ورود به بازار کسب و کار؛ گاه به مثابه نوعی « کارت ویژه » برای ورود به مناصب قدرت سیاسی؛ گاه، همچون پیش نیاز برایگذار از « هویت ملی » به سوی « هویت فراملی »؛ تازه، متأسفانه همه یا بخش عمدهای از این انگیزهها و هدفها، معطوف به وجه «آموزش» بوده و بسی کمتر به وجه «پرورش» توجه شده است.
البته بیانصافی است اگراین همه دستاوردهای بزرگ در زمینههای گوناگون علوم محض و فناوری و علوم تجربی و علوم انسانی را از دههها پیش تاکنون نادیده بگیریم و نقش نظامهای آموزش و پرورش و دستاندرکاران آنها و به ویژه آموزگاران و استادان و نیز آموزندگان با انگیزه و هدفدار را در پیشرفت کشور انکارکنیم یا انگیزهها و هدفها را به «منفعت جوییهای شخصی» فروبکاهیم اما، از بیان حقیقت و توصیف واقعیت بینقاب-هرچند تلخ- گریزی نیست.
آیا « مهر ماه » زمانه ما، آغاز و ادامه فصل « آفت زده » و روند نگرانکننده و تباه ساز سرمایههای مادی و معنوی (ملی و انسانی) برای گرمی بازار خط تولید «مدرک» نیست؟ آیا دستکاریهای سلیقهای و « آزمون و خطا »یی و اقتضایی -و گاه حتی سیاسی!- در نظام آموزش و پرورش و نیز در نظام و محتوای آموزش عالی کشور، به سود اعتلای علمی و بویژه زمینهسازی برای پرورش جوانههای آفرینندگی و نوآفرینی نسل جوان ما بوده است؟
اقتضای خردمندی و تدبیرشایسته این است که سر از لاک و پوسته « مهرماه عادتی شده » بیرون آوریم و بیتعصب به توصیف واقعی کاستیها و شناسایی دقیق نیازها و ویژگیهای روزآمد در سیاستها و برنامهها و سازوکارهای نظام آموزش و پرورش در سطوح گوناگون بپردازیم.
تجربه جهانی را نباید نادیده گرفت. تجربه دانش اندوزی و پرورش استعدادها، همچون بسیاری دیگر از دستاوردهای بشر، یک پدیده «جهانی» است که البته به اقتضای ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی درهر جامعه مورد استفاده قرار میگیرد.
امید که « مهرماه » به ویژه در دوران «پساتحریم»، آغاز فصلی متفاوت از پاییزهای پیشین باشد که مهمترین مشخصهاش ترجیح و تأکید بسی بیش از گذشته بر وجه « پرورش خلاقیت » است به جای « فرمانروایی حفظیات » !
روزنامه ایران
همزمان با تاریخ اول مهر ماه مدارس در ایران با شور و شوق زیاد بازگشایی می شود و میلیون ها دانش آموز با همراهی والدین شان و با هزاران امید و آرزو راهی مدارس می شوند به امید اینکه فردای این کشور در دستان این نازیننان قرار گیرد.
امسال بازگشایی مدارس با دستگیری تنی چند از همکاران ما مصادف شده است. همکارانی که تنها جرم شان بیان مشکلات آموزش و یرورش و به تبع آن مشکلات معیشتی همکاران بوده است.
به راستی در کشوری که معلمان اش در عوض بیان مشکلات مجموعه خود راهی زندان می شوند چه سرنوشتی را می توان برای آن جامعه متصور شد؟
نکته ای که نگارنده متوجه آن شده است این که معلمان بعد از تجمعات خیابانی و عدم پاسخ گویی مسئولین و دولت مردان محترم به درخواست های آنان، سرانجام دو طرف ماجرا صلاح را در مذاکره دیدند تا هم دولت مردان در راستای عمل به گفته های رئیس جمهور محترم گام بردارند و هم تشکل های معلمان بتوانند در راستای حقوق همکاران خود تلاش نمایند.
اگر چه این امر بیانگر « عقلانیت » در دو طرف بوده است و دولت مردان نیز در تلاش برای به رسمیت شناختن درخواست های آنان بودند ولی بخشی از اصول گرایان که موافق برنامه های دولت نیستند نظاره گر این مذاکرات بودند .
آنان به دقت عملکرد دولت مردان تدبیر و امید را رصد می کردند مستاصل از اینکه مبادا نتیجه این مذاکرات در فردای انتخابات مجلس در اسفند ماه به زیان این جریان تمام شود سراسیمه و بدون آگاهی از نتایج عملکردهای کورکورانه شان تلاش کردند تا روند این مذاکرات را بر هم بزنند تا بتوانند با گل آلود کردن آب ماهی های مورد نظر خودشان را بگیرند.
نگارنده بر این اعتقاد است که هم معلمان و هم دولتی ها به این نتیجه رسیده بودند که برای یافتن « زبان مشترک » و هم چنین برای رسیدن به اهداف مورد نظر خودشان از تجمعات خیابانی به سمت مذاکرات حرکت کنند.
قابل کتمان نیست که دولتی ها تلاش دارند تا با به رسمیت شناختن مطالبات معلمان و سعی در برآورده کردن نسبی آنها بتوانند در انتخابات مجلس آینده ، آراء این « گروه مرجع » را به طرف کاندیداهای طرفدار خود سوق دهند تا بتوانند با فتح اکثریت نسبی مجلس آینده با فراغ بال برنامه های خود را تعقیب نمایند.
جریاناتی که ذکر شد این روند را به زیان خود می بینند و تلاش می کنند تا با « برهم زدن قاعده بازی » نتیجه را به نفع خود رقم بزنند.
در این میان چیزی که نصیب معلمان این کشور می شود چیزی جز به گروگان گفته شدن مطالبات شان توسط این گروه های سیاسی نیست.
اما یک نکته بسیار مهم در اینجا قابل مشاهده است و آن اینکه باید به شدت تمام از این دولت یعنی دولت تدبیر و امید حمایت شود تا بتوان در سایه آن به سوی اهداف صنفی و از محاری قانونی قدم های « هر چند کوچکی » برداشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
« پویش » برای آشنایی بیشتر با وضعیت این دانشگاه گفت و گویی با « آزاد معلم »، فعال جوان اجتماعی و سیاسی که دوسال است در این دانشگاه تحصیل میکند داشته است. آزاد معلم که از فعالین رسانهای نیز به شمار میرود همواره پیگیر مسائل مرتبط با دانشگاه فرهنگیان بوده و پیش از این در رسانهها در مورد مشکلات این دانشگاه قلم زده است.
گروه اخبار /
رییس جمهوری با تأکید بر ترویج فضای سوال و پرسشگری در مدارس و نظام آموزشی کشور، از دانشآموزان خواست تا با شناخت جامعه، کشور و دنیای پیرامون، برای آینده بهتر خود و کشورشان برنامهریزی کنند.
رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه این فرصت ها در ابعاد مختلف علمی، فناوری، دانش، محیط کار، اقتصاد، روابط با همسایگان و ایجاد شرایط بهتر برای زندگی و حل مشکلاتی نظیر محیط زیست و اشتغال جوانان قابل بررسی است، گفت: همه دانشآموزان و 13 میلیون پسر و دختری که کلاس درس را آغاز کردهاند و همه دانشگاهیان باید بدانند که با تلاش بزرگی که ملت ما و دیپلماتها در مذاکرات هستهای انجام دادند، امروز فضای جدیدی پیش روی کشور قرار دارد و همه امید ما این است که با برداشته شدن غل و زنجیرهای نابه جا از دست و پای اقتصاد کشور در هفتههای آینده بتوانیم از امکانات کشور برای رشد و توسعه بیشتر استفاده کنیم.
رییس جمهوری خطاب به دانشآموزان کشور گفت: هیچوقت در شرایط فعلی خود راضی نباشید و به دنبال شرایط بهتر باشید زیرا این طرز تفکر مسیری است که میتواند زندگی ما را متحول کند.
دکتر روحانی با اشاره به اینکه دانش آموزان نباید فقط به مدرسه بیایند که تنها کتاب و درس بخوانند و توضیح دهند، تکلیف منزل را براساس کتابها، انجام دهند و چیزهایی یادبگیرند و پس از امتحان به کلاس دیگر بروند، اظهار داشت: مدرسه باید محیط شناخت برای دانش آموزان باشد و وظیفه شما شناخت دنیا، کشور و مسایل اطراف تان است شما باید فکر کنید که چگونه آینده و زندگیتان را بسازید بنابراین از همه چیز سوال کنید، زیرا کلید علم و ترقی و پیشرفت، سوال کردن است.
رییس جمهوری ادامه داد: دانشآموزان هیچگاه نباید از سوال کردن خجالت بکشند و در هیچ شرایطی هیچ دانشآموزی نباید همکلاسی و دوستش را به خاطر سوالی که شاید دقیق و یا به جا نبوده، مورد استهزا قرار دهد، یکدیگر را به سوال کردن تشویق کنید و مدام بپرسید که چرا این گونه باید بخوانیم، چرا پایان ثلث ما باید این گونه باشد. چرا محیط زیست ما دچار این وضعیت است؟
دکتر روحانی با تأکید بر اینکه باید همه جا به فکر بهتر بودن و ارایه ایده های جدید باشیم، تلاش اولیا و مسئولان جامعه را برای برنامهریزی و رقم زدن آینده و فردایی بهتر برای نسل جدید دانست و گفت: از جمع شما در دو دهه آینده، متخصصان کاردان، پزشکان متبحر، ادیبانی خلاق و هنرمندانی حضور خواهند داشت. هر کدام شما باید شغلی بر عهده بگیرید و آن شغل را به بهترین نحو انجام دهید. اگر همه به فکر آینده بهتر کشور باشیم و کشورمان را با دیگر کشورها مقایسه کنیم و بپرسیم گذشتگان برای ما چه کردند، شهدا، ایثارگران و کسانی که انقلاب کردند چه تلاشهایی برای کشور انجام دادند، میتوانیم آینده بهتری را برای ایران طراحی کنیم.
رییس جمهوری با تاکید بر اینکه کشور برای ساختن آینده دانش آموزان بسیج شده است ، خاطر نشان کرد: بدانیم همه چیز در گرو علم و دانش است. از فرصت مدرسه به بهترین وجه استفاده کنیم. آینده، شغل، مقام و منزلت شما از همین کلاسها، یادگرفتنها، فهمیدنها، مطالعه کردنها و گفت و گوها بوجود میآید. این فرصت را قدر بدانید که بهترین سالهای زندگی شماست.
دکتر روحانی در ابتدای این سخنرانی با بیان اینکه دو بهار در سال داریم یکی بهار آغاز فروردین و بهار طبیعت و دیگری بهار اول مهر، گفت: بهار علم، اندیشه، مدرسه، دانشگاه، یادگرفتن، اولین تماس با همکلاسیها و دیدار با آنان پس از چند ماه تعطیلات، بهار مهر است؛ آغاز شکوه مند زندگی و دانش در کنار معلمان عزیز.
رییس جمهوری افزود: گل مهر، چقدر از گل فروردین زیباتر و مؤثرتر و برای همه ما دلانگیزتر است. بهترین محیط باید محیط مدرسه و علم باشد ، این محیط را معلمان و دانشآموزان با هم میسازند.
دکتر روحانی همچنین آغاز سال تحصیلی جدید را به همه دانشآموزان، آموزگاران، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش، اولیا و همه جامعه فرهیخته و بزرگ ایران زمین تبریک گفت.
پیش از سخنان رییس جمهوری، دکتر فانی وزیر آموزش و پرورش با اشاره به اینکه این وزارتخانه در دو سال گذشته توانسته گامهای مؤثری در توسعه و بسط عدالت آموزشی و ارتقاء کیفیت آموزش در کشور بردارد، گزارشی از عملکرد این وزارتخانه نظیر افزایش سهم مدارس غیردولتی، خرید خدمات آموزشی، فعال کرد شوراهای آموزش و پرورش توسعه و مشارکت دانشآموزان، افزایش کمکهای خیرین، ارایه کرد و گفت: این وزارتخانه در راستای اجرایی و فراگیر شدن طرح رییس جمهوری، اجرای سه زنگ طلایی مطالعه، انشاء و گفت و گوی آزاد و نقادانه، گامهای مؤثری برداشته است.
وی با بیان اینکه بدون تردید پس از توافق هستهای چرخ تولید در کشور حرکت سریعتری خواهد داشت از توسعه آموزش فنی و حرفهای در نظام آموزشی کشور، خبر داد و اظهار داشت: این وزارتخانه با ایجاد زیرساختهای بنیادین و آینده پژوهانه تمام سعی خود را بر اجرای سند تحول آموزش و پرورش قرار داده است.
رییس جمهوری در پایان با حضور در یکی از کلاسهای مقطع ششم مدرسه پسرانه باقرالعلوم در منطقه 14 تهران با دانشآموزان و معلمان گفت و گو کرد و هنگام خروج از مدرسه با حضور در جمع پدران و مادران دانشآموزان به ابراز احساسات آنان پاسخ داد.
رییس جمهوری همچنین در این مراسم پرسش مهر خود برای دانش آموزان را مطرح کرد.
وی خطاب به دانش آموزان گفت: بعد از توافق هسته ای و لغو تحریم ها ، چه فرصت هابی پیش روی ما است و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت ها استفاده کنیم؟
پایگاه اطلاع رسانی دولت