محضر ریاست محترم جمهور دولت تدبیر و امید جناب آقای دکتر روحانی (دامه توفیقاته)
با درود و ادب و تبریک پیروزی تان در خوان سترگ آشتی هسته ای
« به تدبیرت امید ساحلی هست...»
ریاست محترم جمهور
امروز شما و تیم تان بیش از پیش محبوبید و بنده فرصت را مغتنم می شمارم تا به بهانۀ این شادمانی دغدغه های ملّی و صنفی را به عنوان عضو کوچکی از معلمان این سرزمین خدمت تان عرض کنم و همچنین یادآور شوم همان گونه که مطالبه فرمودید ما پس از رأی به شما رهایتان نکرده ایم و ریز اعمال دولت تان را می پاییم و پاسخ نقدها و حتی اغراض رقیب را هم می نویسیم.
جناب دکتر
مستحضرید که از همین اول خُم نباید به دُردی رسید و بهتر از من می دانید که هر دُردی و دَردی که داریم حاصل ناروشنی ها و در نتیجه تخلیط هاست و تخلیط 100 میلیارد کجا رفت،از این جمله و از نخستین خاک های تخلیط در قدح عیش ماست. مستحضرید در حالی که پول های بلوکه شده چیزی حدود 120 میلیارد دلار اعلام می شد بانک مرکزی آن را اغراق خوانده و رقم را 29یا به روایتی 23 میلیارد اعلام کرده است و این همه معلول ناروشنی ها و عدم گردش شفاف یا حداقل، ناکافی اطلاعات است.
نکتۀ بعد لزوم هنرمندی دوبارۀ شما در این مقطع است. ما می دانیم عزیزان تیم اقتصادی و ریاست محترم جمهور خود اهل تدبیرند و می دانند علم گاه نیازمند رنگ هنر است. اگر قرار باشد مسیر علم، ریاضی وار طی شود یک ربات هم قادر است خیلی دقیق تر و بی خطاتر عمل کند، تبعاً گذاشتن یک انسان بر مصدر امور برای اجرای هنرمندانۀ رهنمودهای دانش و علم است.
مستحضرید اقتصاد اقشار زیادی از مردم ایران و من جمله معلمان خیلی وقت است به زیر خط فقر خزیده و از مرحلۀ هشدار هم گذر کرده است.
حال سؤال این است که با دلارهای آزاد شده و فروش نفت آتی چه باید کرد؟
آیا واجب نیست نخست، قطرهای از این نوشدارو را برای بلند کردن پیکر بیجان و محتضر اقشاری از مردم صرف کنیم تا بعد از بلند شدن بتوانند ما را در اهداف مان همراهی کنند؟ معمولا اهالی اقتصاد در این مواقع تزریق پول را تورم زا می دانند اما راهکارهایی چون دادن اقلام کالایی و... را توصیه می کنند.
درست است که دولت باید درصدی از درآمدهایش را به صندوق توسعه بدهد و درست است که ظاهرا بدهی هایی به بانک ها و غول های اقتصادی پیدا و پنهان دارد اما همین جاست که آن هنرمندی در جامۀ اهمّ و مهم و استمهال باید به یاری علم و مقررات جاری بیاید. دولت در پایان این سال دو انتخابات سرنوشت ساز در پیش رو دارد و تا چشم بر هم زنیم انتخابات ریاست جمهوری؛ پس هر کار می کند باید علاوه بر سرمایه گذاری های بنیادین و لاجرم دیربازده، در کوتاه مدت نیز اگر چه با تزریق مسکن هایی مردم را راضی سازد، مردمی که اگر نیک بنگریم برخی نه اهمیت این توافق را در حد حتی یک پیروزی فوتبال درک کردند و نه لاجرم در داو ما پای کوبیدند؛ بنده نمی گویم حال که پول داریم زین اسب و چوب بستنی و دسته بیل وارد کنیم اما خود بهتر می دانید که چه کنید. جمع کردن اقتصاددانان از داخل و خارج کشور و نظرخواهی از ایشان (و یک مشت بیسواد نخواندن آنان، چنانکه گذشتگان قدرناشناس مان خواندند) یکی از این بایدهاست.
در سایر امور نیز دوگانۀ: تشکل های صنفی و مدنی و در یک کلام سپردن امور به مردم و تشکیل تیم های متنوع پژوهشی (و نه پژوهش بازی و پژوهش سازی) برای هر تصمیمی نوشداروی امروز کشور ماست، کشوری که فقط من باب نمونه وضع معلمانش را گفتم و از بسیاری دیگر چون دانشجویان تحصیلات تکمیلی بیکار و بی همسر، شرکت های ورشکسته و نیمه تعطیل، اعتیاد و فحشا و بسیاری دیگر دم نزدم که اکنون زمان امید است.
جناب دکتر
موازنۀ اقتصاد ما چنان که می گویند 30 به 70 است. یعنی 30 درصد آن زیرمجموعۀ دولت است و مالیات می پردازد و نظارت می پذیرد و 70 درصد باقی مانده همان به ظاهر خصوصی یا نیمه خصوصی ها( آنچه در طعنۀ خصوصی سازی بارها شنیده ایم ) هستند که از قبل هم بودند و اجرای وارونه و غلط اصل 44 هم بدان دامن زد. تا زمانی که مالیات یک کارمند را قبل از رسیدن حقوق به حسابش تمام و کمال استیفا کنید و آن گاه از ظرفیت 70 درصدی اقتصاد غافل شوید، نفت فروشی و برداشتن تحریم ها هم درد زیادی را دوا نمی کند و اقتصاد مقاومتی هم در حد یک شعار زیبا درمی ماند. رها کردن ظرفیت 70 درصدی و چسبیدن به مقاومتی سازی 30 درصد چه معنایی جز مزاح مطلق دارد؟
آقای رییس جمهور
معتقدم خوان پیش رو بسی دشوارتر و پیچیده تر از خوان توافق هسته ای است و شما بدون دو عنصر شفاف سازی و یاری مردم از آن عبور نخواهید کرد. پس بیایید و در اولین گام جانی به معلمان بدمید تا همان گونه که در برآمدن تدبیر نشان دادند، پشتوانه ای محکم برای شفاف سازی اقتصادی باشند. یک میلیون قلم و قدم اگر به راه بیفتد و میلیون ها دانش آموز و خانواده هایشان را از اوضاع اقتصاد ایران و باید و نباید آن، آگاه سازد، از سویی سرمشق تدبیر شما را خانه به خانه و سنگر به سنگر به بدنۀ جامعه می رساند و از طرفی تمام گرد و غبارها را فرو می نشاند و طومار خاصه خواران را در مسیر خروشانش در هم می پیچد. به راه افتادن این رود خروشان مرهون همت شماست.
شما بهتر از من می دانید که توسعه بدون رکن آموزش و پرورش شیر بی سریست که یارای غرّش نخواهد یافت، پس هر چه زودتر و پس از رکن بهداشت که بدان پرداخته شد، به سامان این وزارت همت گمارید که رنج ها می برد و جفاها می کشد. این خسارت بزرگ و معناداری است که همالان من هنوز امضای مدرک دکتری شان خشک نشده، در پی خروج از این وزارت برآیند و آن هم فقط به دلیل نبودن عدالت در پرداخت ها و بهره نبردن از تخصص ایشان. آقای دکتر می گویند شما یک بار یکی از متخصصین را از کُنج دفتری نادَرخور به رأس برکشاندید و حاصل ظرافتش را همه دیدیم، باور کنید این مُلک، ظریفان زیادی دارد که هنوز در کنج های بلااستفادگی خاک می خورند.
آقای رییس جمهور
این یک فرصت تاریخی است که نصیب این ملت شده است، نکند چون گذشته به فرصت سوزی دچار شویم که « من جرّب المجرب حلت به الندامه ».
در پایان تلخکامم که بگویم چندی از فعالان صنف ما در جشن توافق در کنار ما نبودند و این شب های خوش در کنار عزیزان شان هم نیستند. یقین دارم این امر شما را هم تلخکام خواهد ساخت. پس مهرتان را خورشیدوار بر همگان بتابید و قفل های حبس و تنگنا را یکایک بگشایید که این راه حقیقی رسیدن به همدلی و همزبانی است که خود لازمۀ تعالی و توسعۀ ایران است و مطمئن باشید اگر جهان عرب صدای پای ایرانیان را در اقصی نقاط جهان شنیده ما گوش تیزتری داریم و صداهای مهربانانه تری از گام ایرانیان مهربان و علم دوست می شنویم.
اگر نیاکان ما بدون صدور نفت توانستند در آب های اقطار ربع مسکون کشتی بر آب افکنند ما هم خواهیم توانست اگر باور کنیم: « توانا بود هر که دانا بود ».
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد/که به تدبیر تو تشویش خمار آخِر شد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
روزی برای بازدید از مجلس نمایندگان سوئد به ساختمان آن واقع در مرکز شهر استکهلم و در مقابل کاخ پادشاهی آن کشور مراجعه نموده بودم، در آن روزها دولت برای کاهش هزینه ها به قصد صرفه جویی، اقدام به تغییر نرم کلاس های مهد کودک نموده بود:
قانون قبل: به ازای هر دو نفر یک مربی در مهد کودک حضور دارد. (در سوئد مهد کودک ها را داگیس می گویند)
قانون جدید: به ازای هر سه نفر یک مربی در مهد کودک حضور دارد.
آن روز اما درس خوبی از دموکراسی آنها گرفتم، مادران و پدران بسیاری به همراه فرزندان خود برای اعتراض در جلوی مدارس و شهرداری ها (متولیان امور شهری که یکی از آنها آموزش است) و مجلس حاضر شده بودند، در اعتراض به اینکه این تعداد بچه برای یک مربی منطقی نیست و آنها فرصت کافی برای تربیت و مراقبت از بچه ها ندارند.
با یکی از والدین که صحبت می کردم، می گفت: من برای کنترل یکی از آنها در منزل دچار مشکلات فراوانی شده ام، چطور است که دولت انتظار دارد که مربیان سه نفر را با هم کنترل و تربیت کنند؟ (شما تصور کنید مربیان کشور ما به طور متوسط پانزده نفر را در کلاس خود دارند)
از طرف دیگر، پلیس و نیروهای امنیتی هم برای حفاظت از معترضین تمام همت خود را به کار گرفته بودند تا در این حرکت اعتراضی اولیا، خطری کسی را تهدید نکند، هیچ خیابانی مسدود نشد، هیچ را دستگیر نکردند، به کسی انگ براندازی زده نشد، هیچ کس به دیگری توهین نکرد، امنیت ملی هم به خطر نیفتاد، تمام روزنامه نگاران هم بودند.
تنها اتفاقی که افتاد این بود: دولت، ضمن عذرخواهی، به قانون سابق بازگشته و قانون جدید را ملغی اعلام کرد.
حال شما روز سی و یکم تیرماه، جلوی مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران را تصور کنید، تعدادی از فرهنگیان سراسر کشور برای یک اعتراض صنفی مسالمت آمیز، گرد هم آمده و جلوی مجلس قصد تجمع داشتند، نیروی انتظامی و نیروهای مشهور به لباس شخصی (همان هایی که به نمیانده ی مجلس در شیراز هم حمله می کنند) در مقابل معلمان ظاهر شده و از آنها درخواست متفرق شدن می کنند، عده ای که می دانند اینجا سوئد نیست و نیروی انتظامی قرار نیست حامی آنها باشد، محل را ترک می کنند اما برخی که تصور می کردند اینها برای حمایت از آنها آمده اند تا بتوانند در آزادی مطلق! درخواست های خود را بیان کنند، می مانند، می مانند اما در یک لحظه شرایط تغییر می کند و شد آنچه نباید می شد.
دستگیری معلمانی که قرار است مهرماه امسال درس آزادگی به فرزندان مملکت را در کلاس درس نجوا کنند. ( وقتی ون های مخصوص حمل دستگیرشدگان همراه نیروی انتظامی است، خود مفهوم خاصی دارد)
ضرب و شتم کسانی که برای تظلم خواهی به خانه ی ملت آمده اند.
حال سخنی با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران دارم ؛ عالیجنابان، در تمام مجلس های کشورهای مترقی (حتی برخی کشورهای عقب افتاده) در مقابل مجلس جایی برای اعتراضات پیش بینی شده و در پاره ای کشورها، سیستم های صوتی و خوابگاه و ... هم برای معترضین مهیا شده است، شما چه کرده اید؟
زیبنده ی نظام جمهوری اسلامی نیست که در مقابل خانه ی ملت و در مقابل دیدگان نمایندگان آنها، مردم ضرب و شتم شوند، آن هم فرهنگیان کشور. شاید این ها ملت نبودند؟ فرهنگیانی که نبض تربیت نسل آینده را در اختیار دارند.
خانم ها و آقایان نماینده ی مجلس!
توجه داشته باشید که این برخوردها در کارنامه ی شما ثبت خواهد شد، تا دیر نشده در مقام دلجویی از فرهنگیان کشور برآئید.
در روز وقوع حادثه ی تلخ ضرب و شتم فرهنگیان در مقابل خانه ی ملت، چندی از نمایندگان از جمله نماینده شجاع و عدالت پیشه ای به نام « علی مطهری » و آزاداندیشانی چون « ابوترابی » ، ضمن تقبیح برخورد نیروهای لباس شخصی با فرهنگیان و حرکت نیروی انتظامی در دستگیری آنها، تا حدودی چهره ی مخدوش نمایندگان را ترمیم نمودند، تا دیر نشده به خود بیائید و فراموش نکنید که اسفند ماه امسال شما به تایید همین فرهنگیان نیاز دارید.
شنیده شده که به درخواست هیئت رئیسه ی مجلس و به دستور دادستانی، همکاران بازداشتی آزاد شده اند که در این صورت جای بسی سپاس از هیئت رئیسه، نیروی انتظامی و دادستانی است که جلوی بهانه جویی رسانه های بیگانه را گرفتند ؛ چون این مساله یک مساله درون خانوادگی است و ما خود آن را حل خواهیم کرد، هم بازداشتی ها هم وطنان ما هستند و هم نیروی انتظامی، پس باید سعی کنیم این موارد در داخل و بدون سواستفاده دشمنان خارجی، حل و فصل شود.
اما با توجه به درخواست معاون اول رئيس مجلس از وزارت کشور براي پيگيري برخورد نامناسب ديروز نيروي انتظامي و لباس شخصي ها با نمايندگان معلمان روبه روي مجلس (که خانه ی ملت می خوانندش) ؛ مي توان اميدوار بود که حقوق ملت استيفا شود .
شايد روزي برسد که مردم (با معني عام آن) بتوانند حقوق خود را بدون ترس از بازخواست، مطالبه و دنبال کنند.
سوالي که بايد نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي براي اقناع افکار عمومي ، پاسخ دهند اين است که:
اگر تعدادي معلم فرهنگی آن هم براي يک اعتراض صنفي، نتوانند در محوطه ي جلوي مجلس تجمع کنند و اگر نماينده مجلس شوراي اسلامي نتواند در شهري مثل شيراز و آن هم در محيط دانشگاه سخنراني کند ، مردم عادی چگونه خواهند توانست حقوق خود را مطالبه کنند؟
مگر نه اينکه از تعاليم امام علي (ع) است که مردم بايد بتوانند بدون لکنت زبان حقوق خود را از حاکم طلب کنند؟
مگر نه این است که اعرابی عامی، بر امام عادل شمشیر کشید و به او گفت: به خدا قسم اگر پایت را کج بگذاری با همین شمشیر آن را راست خواهم کرد (نقل به مضمون). امام علی(ع) با این اعرابی صحرا گرد چه کرد؟
و مگر حق تجمع و تظاهرات بدون حمل سلاح و بدون لطمه زدن به امنيت ملي ، از حقوق مصرح در قانون اساسي نيست؟ (اصل بیست و هفتم قانون اساسی)
حال سوال مهمتر اين است که:
تجمع معلمان در سي و يکم تيرماه نود و چهار, چه مشکلي براي امنيت ملي ايجاد مي کرد که باید به این شدت با آن برخورد می شد؟
و يا اينکه نيروي انتظامي در دست معلمان سلاحی به جز « قلم » ديده بود که آن گونه نسبت به دستگيري آنان اقدام کرد؟
اگر ما معلمان نتوانيم بدون ترس از دستگيري و بازخواست ، از متوليان کشور درخواست پاسخگويي کنيم ؛ چگونه خواهيم توانست درس آزادي و آزادانديشي را به نسل آينده آموزش دهيم؟ يا شايد از ديدگاه شما " پرورش" را بايد از وظايف وزارت آموزش و پرورش جدا کرد؟
بايد تکليف خود را همين امروز روشن کنيد:
شما نسل معترض به مجري قانون را مي خواهيد يا نسلي سرکش در مقابل اصول قانون؟ اگر ما نتوانیم اعتراض به مجری قانون را به فرزندان آینده ساز این مملکت آموزش دهیم، لاجرم در بزرگسالی سرکش خواهند شد و دیگر با تغییر مجری قانون قانع نخواهند شد، به خود بیائید.
شماها گراميان عزيز ؛ چه بخواهيد چه نخواهيد ، بايد تاثير پذيري نوجوانان و جوانان از معلمين را بپذيريد و بدانيد که معلماني که ترس از مطالبه حقوق خود را دارند ، از تربيت نسل منضبط و انديشمند عاجز است و لذا اين تربيت به خارج از سيستم منتقل خواهد شد و چنين است که شاهد تاثير وحشتناک تلويزيون هاي آن سوي مرزها هستيم و شاهدیم که صدا و سیمای عریض و طویل ما با این همه هزینه های هنگفت، قادر نیست با تلویزیون هایی با بیست متر استودیو، رقابت کند و از مقابله با هجمه های فرهنگی آنان عاجز است.
رياست محترم مجلس ، هيئت رئيسه گرامي ، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي, ؛توجه داشته باشيد که کارنامه ي شما نزد فرهنگيان کشور در حدي نيست که بتوانيد نمره قبولي بگيريد ؛ چند دليل آنرا خدمت تان عرض مي کنم:
* عدم حمايت از جنبش های خودجوش و قانون مدار فرهنگيان در چند سال گذشته که تنها خواسته آنان رفع تبعیض در جامعه است.
* سخنراني ها و مصاحبه هاي مختلف شما و همکاران تان براي زير سوال بردن خواسته هاي برحق فرهنگيان و تخطئه های آنان علیه فرهنگیان معترض به جای پاسخگویی و پیگیری خواسته های فرهنگیان.
* عدم پيش بيني و تصویب افزايش حقوق فرهنگيان منطبق با تورم ، بر خلاف تصريح قانون بودجه.(افزایش بودجه ی آموزش و پرورش الزاما به معنی افزایش حقوق ما نیست چرا که سال هاست بودجه وزارتخانه بیش از سی درصد افزایش یافته اما حقوق ما کمتر از بیست درصد)
* موضع گيري هاي نابه جاي گاه و بيگاه همکاران شما برعليه فرهنگيان و ارائه آمار ناصحيح به قصد تشويش اذهان جامعه عليه حرکت برحق فرهنگيان.
* عدم حضور در مجامع فرهنگيان در سال هاي گذشته و پاسخگو نبودن نمایندگان ملت در مقابل ملت.
* برخورد ناصحيح همکاران شما با نمايندگان اعزامي فرهنگيان به مجلس جهت تحويل طومارهاي امضا شده
و سخن آخر اينکه:
آخرين مهلت شما براي اين که بتوانيد تحت حمايت فرهنگيان کشور قرار گيريد ، زمان منتهي به انتخابات است ؛ چرا که با اين شرايط اميد راهيابي مجدد به مجلس را از سر بيرون کنيد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار / ده ها معلم در شهر هرات در غرب کشور مخالفت شان را با انتصاب مدیر معارف جدید این شهر ابراز داشته و گفتند که انتخابی شدن این سمت مورد قبول انها نیست و باید در این زمینه دوباره تجدید نظر شود.
چند تن از معلمان کشور صبح روز چهارشنبه طبق فراخوانی که از قبل در اعتراض به بازداشت یکی از مقامات سندیکای معلمان اعلام شده بود، به صورت غیرقانونی در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
گروه اخبار /
به گزارش ایسنا، علی مطهری در حاشیه جلسه علنی امروز (چهارشنبه) مجلس در جمع خبرنگاران اظهار کرد: به نظر من چندان ضروری و معقول نیست که حساسیت زیادی نسبت به این تجمعها نشان دهیم، خصوصا درباره فرهنگیان. حداکثر این است که این ها میآیند و حرفشان را میزنند و میروند. وی افزود: هر تجمعی مادامی که منجر به آشوب، بینظمی و تخریب نشود باید آزاد باشد. اصل 27 قانون اساسی نیز میگوید راهپیمایی اگر مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است و حتی نمیگوید که باید مجوز اخذ شود؛ البته بعدا در قوانین عادی گفته شده که باید مجوز گرفته شود.
این نماینده مجلس با بیان این که حساسیت دربارهی تجمعها موجب تشدید موضوع خواهد شد به برخی بازداشتها در این تجمع اشاره و خاطر نشان کرد: البته من از اتهامات اینها خبر ندارم اما اگر صرفا تجمع اظهار نظر باشد کار درستی نیست. مطهری ادامه داد: مجلس باید وارد این موضوعات شود اما متاسفانه کمتر وارد میشود. البته تذکر امروز آقای ابوترابیتذکر خوبی بود که شاید باعث پیگیری موضوع شود.
نماینده تهران در مجلس با بیان اینکه فضای مقابل مجلس برای برگزاری تجمعات کم شده افزود: باید این موضوع را پیگیری کنیم که آیا بنا بر این است که این وضعیت ادامه داشته باشد یا به خاطر تعمیراتی است که انجام میشد. در حال حاضر جای تجمع ها مشخص نیست اما حتما باید جایی برای تجمع پیش بینی شود؛ زیرا در مقابل همه مجالس دنیا فضای مناسبی برای تجمع است و ما ان شاءالله این موضوع را پیگیری میکنیم.
در همین حال، در پی درخواست نایب رئیس مجلس از وزیر کشور برای بررسی تجمع معلمان در مقابل مجلس و نوع مواجهه با آن، سخنگوی وزارت کشور این موضوع را از طریق معاونت امنیت پیگیری کرد.
به گزارش خبرآنلاين، جمعی از فرهنگیان صبح امروز در اعتراض به بازداشت یکی از مقامات سندیکای معلمان در مقابل مجلس تجمع کردند که نهايتا با ورود نيروي انتظامي متفرق شده و پايان يافت. در پي اين رخداد حجتالاسلام ابوترابي فرد نايب رئيس مجلس از تريبون علني در پايان جلسه امروز از وزیر کشور خواست تا موضوع آموزگاران تجمع کننده را بررسی کند.
حسينعلي اميري سخنگوي وزارت کشور در گفت و گو با خبرآنلاين، با اشاره به اينکه ابوترابي فرد اين موضوع را به وي اطلاع داده، افزود: بلافاصله اين موضوع را از معاونت امنيت وزارت کشور پيگيري کردم. تجمع امروز معلمان صنفي بوده، نه سياسي و نيروي انتظامي آنها را متفرق کرده است. وي در واکنش به انتشار اخباري دال بر دستگيري برخي معلمان تجمع کننده، گفت: نيروي انتظامي تعدادي از افراد را دستگير کرد اما آنها چند ساعتي مهمان نيروي انتظامي بوده اند و با ناهار از آنها پذيرايي شده و آزاد شده اند. البته سه چهار نفر که مي خواستند سمت و سوي امنيتي به اين تجمع صنفي بدهند را براي بررسي بيشتر نگه داشتند.
اميري انتشار برخي اخبار دال بر ضرب و شتم تجمع کنندگان در برخي رسانه هاي معارض برون مرزي را نيز تکذيب کرد و گفت: البته ملاحظات آقاي ابوترابي درباره نحوه برخورد توام با تساهل با تجمع کنندگان، حرف کاملا به جا و درستي است. بايد بررسي شود چه کسي دستور برخورد با معلمان را داده و چطور عمل شده است. اين موضوع در وزارت کشور بررسي خواهد شد.
گروه اخبار / بیش از 30 تشکل دانشجویی سراسر کشور ضمن حمایت از مطالبات و خواسته های صنفی فرهنگیان ؛ خواهان توجه مسئولان به ویژه وزیر آموزش و پرورش به آن ها گردیدند .
متن این بیانیه که در اختیار سخن معلم قرار گرفته است به شرح زیر است :
گروه اخبار / نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: در حال حاضر کمیته مشترکی با همکاری مجلس و دولت پیگیر مسائل مهم فرهنگیان است که امیدواریم به نتیجه برسد.
گروه اخبار / نماینده مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به تجمع فرهنگیان گفت: نباید در مورد این تجمعات حساسیت زیاد انجام داد و حساسیت زیاد در این مورد ضرورت ندارد.
گروه مدرسه «اعتماد»| در رابطه دولت- ملت و در دنياي مدرن آنچه براي دولتها پشتوانه و سرمايه تلقي ميشود حمايتهاي اجتماعي و سياسي است. به اين معنا كه دولت برخاسته از اراده ملت براي تحقق مطالبات ملي مورد پشتوانه اقشار و اصناف قرار ميگيرد كه گاهي اين حمايتها از سطح همسويي اجتماعي و سياسي هم بالاتر ميرود و مردم از نظر اقتصادي نيز با دولت همراهي ميكنند. نمونه تاريخي آن در دولت مصدق بود كه با خريد اوراق قرضه بانك ملي در بحران اقتصادي ناشي از ملي شدن صنعت نفت حمايت اجتماعي، سياسي و اقتصادي خود را از اين اقدام ملي كه تامينكننده منافع عمومي بود اعلام كردند.
اين همسوييها و حمايتها ريشه در سرمايه اجتماعي دارد؛ سرمايهاي كه ستون اصلي آن « اعتماد متقابل » است؛ اعتمادي كه دولتها را از بزرگترين بحرانها ميتواند عبور دهد. در تاريخ معاصر ما متاسفانه به جز چند مقطع كوتاه اين اعتماد وجود نداشته و در چند سال اخير نيز به شدت سرمايه اجتماعي آسيب ديده است.
خوشبختانه از انتخابات ٩٢ به بعد با حضور اميدواركننده مردم پاي صندوق راي دوباره شاهد برگشت اعتماد اجتماعي و ارتقاي سرمايه اجتماعي بوديم. در اين تغيير معلمان نقش بارز و موثري داشتهاند. با نگاهي به ليست فعالان انتخاباتي كه در كمپين حمايت از دو كانديداي منتسب به جريان اصلاحطلبي و تدبير و اميد حضور موثر داشتند اين ادعا به اثبات ميرسد.
حضور معلمان به انتخابات محدود نشد و اين گروه مرجع در قالب تشكلهاي سياسي و صنفي پس از تشكيل دولت همواره با رويكردي حمايتي- انتقادي نقش خود را در همسويي با منافع ملي و برنامههاي دولت به خوبي ايفا كردند. آنها هر چند متمركز بر حوزه آموزش و پرورش بودند اما از مسائل كلان و ملي نيز غافل نبودند.
آخرين مورد توافق هستهاي بود كه تشكلهاي معلمي و به تبع آن بدنه جامعه فرهنگيان با استقبال از اين توفيق تاريخي حمايت خود را از دولت اعلام كردند و ضمن حضور در جشن ملي تامين منافع عمومي را به عنوان اولويت فعاليتهاي خويش مورد توجه قرار دادند. به دليل اهميت و جايگاه سرمايه اجتماعي و مدني معلمان و توجه دادن مسوولان به اين مهم در گروه مدرسه «اعتماد» با گزارشي به ابعاد اين موضوع پرداختيم تا منصفانه به اين صنف نگريسته شود و براي حفظ و ارتقاي اين سرمايه تلاش لازم صورت گيرد.
دانشمندان هستهاي و تيم مذاكرهكننده تربيت شده معلمان
معلمان و فرهنگيان كه همگام و همراه با ساير اقشار در جشن هستهاي شركت داشتند از اين جهت بر خود ميباليدند كه ميگفتند توفقيات هستهاي و مذاكرات هستهاي هر دو حاصل دانشمندان و سياستورزان و حقوقداناني است كه دانشآموزان و شاگردان ديروز مدارس و دستپرورده معلمان بودهاند.
پيوستگي هويتي و همسويي منافع شهروندان در مطالبات ملي از جمله متغيرهاي موثر در رشد و توسعه است كه خود را در توافق هستهاي نشان داده است. اين سخن معلمان كه حاصل موفقيت تيم هستهاي و تيم ديپلماتيك مذاكرهكننده را حاصل تلاشهاي پيوسته خود نيز ميدانند مصداقي از يك همسويي در سرمايه ملي براي تامين منافع ملي است.
تشكلهاي معلمي و توافق هستهاي
در واكنش به توافق هستهاي علاوه بر شور و حالي كه در فضاي جامعه معلمان همچون ديگر اقشار ايجاد شده بود تشكلهاي معلمي نيز با صدور بيانيه نسبت به اين رويداد تاريخي واكنش نشان دادند.
در اين بيانيهها كه در نخستين ساعات پس از اعلام توافق صادر شد دو وجه بارز قابل توجه است؛ نخست اينكه تشكلهاي معلمي از يك توفيق تاريخي كه تامينكننده منافع ملي است ابراز خرسندي كردند و دوم اينكه ابراز اميدواري كردند كه در كنار توجه به منافع ملي به سرمايههاي اجتماعي حامي دولت و منافع عمومي نيز توجه شود.
سازمان معلمان ايران كه يك تشكل معلمي صنفي- سياسي است در بيانيهاي با اين عنوان كه «گفتوگو معجزه ميكند انتظار اعجاز ديگري نداريم» آورده است: « سازمان معلمان ايران كه بيش از ١٥ سال است بااحساس مسووليتهاي ملي و صنفي در عرصه مدني و سياسي حضور صادقانه، وفادارانه، عاقلانه، آيندهنگرانه و شجاعانه دارد از شكست بنبست سياست خارجي ايران به ياري گفتوگو و تعامل كه بذر آن در دولت اخلاق و سياست و قانون و مدارا كاشته شد ابراز خرسندي ميكند و اين توفيق تاريخي را به ايرانيان سرافراز در داخل و خارج از كشور تبريك ميگويد.»
اين تشكل معلمي در ادامه بيانيه خود با اشاره به رويكرد فعاليتهاي خود ميافزايد: «سازمان معلمان كه همواره در مسير اصلاحطلبي با رويكرد اولويت معطوف به جامعه، به كنشگري مسوولانه پرداخته است در اين رويداد تاريخي بيش از هر چيزي از اين گشايش براي تامين منافع ملي و تامين شرايط اميدواركننده خوشحال است و به مسوولاني كه از موضع تدبير نه ترس و اجبار تن به اين توافق دادند تبريك ميگويد و اميد ميرود در حفظ و ارتقا و استمرار اين افتخار تدبير لازم و تلاش كافي و پايداري مناسب صورت پذيرد.»
سازمان معلمان ايران در بخش ديگري از بيانيه خود به انتظارات جامعه معلمي از دولت اشاره كرده و مينويسد: «بيترديد لازمه اين مهم آغاز ســـياستورزي متكي برگفتوگو و تعامل در داخل و شكستن بنبست سياست داخلي همچون سياست خارجي است كه يكي از وعدههاي دولت تدبير و اميد بوده است؛ دولتي كه مورد حمايت همراه با انتقاد سازمان معلمان ايران بوده و هست.»
اين تشكل صنفي و سياسي در بخش پاياني با لحني گــلايهآميز آورده است: «سازمان معلمان ايران در اين شيريني جشن ملي از يادآوري تلخيها و كملطفيها پرهيز ميكند تا از اين توفيق براي تقويت و گسترش سرمايه عاطفي، اجتماعي و سياسي بهره لازم برده شود.»
انجمن اسلامي معلمان كه بيشتر يك حزب سياسي است تا يك تشكل صنفي و سابقه طولاني و مبارزاتي قبل از انقلاب اين تشكل را در رديف احزاب قديمي و تاثيرگذار در قبل و بعد از انقلاب قرار ميدهد نيز با صدور بيانيهاي نسبت به توفيق هستهاي واكنش نشان داده است. انجمن اسلامي معلمان در بيانيه خود آورده است: «امروز به عنوان يكي از روزهاي ماندگار در تاريخ كشور عزيزمان ايران و جهان معاصر به ثبت رسيد و در اين روز تاريخي به جهانيان ثابت كرديم كه گفتوگوي تمدنها ميتواند راهگشاي مسائل و مشكلات امروز بشر در جهان كنوني باشد نه جنگ تمدنها.
امروز مردم ايران شاهد به ثمر رسيدن يكي از مهمترين شعارهاي رييسجمهور منتخب خود در ٢٤ خرداد بودند كه با تلاش مردان با تدبير هستهاي محقق گرديد.
ما اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي معلمان ايران اين رويداد بينظير تاريخي را كه تامينكننده منافع ملي و پيامآور فردايي پر از اميد براي مردم ايران است به رهبر معظم انقلاب و مسوولاني كه از موضع تدبير نه ترس و اجبار زمينه اين حماسه تاريخي يعني غلبه گفتوگو بر جنگ را در جهان پرتنش كنوني فراهم نمودند تبريك ميگوييم.»
درخواست رييس دانشگاه فرهنگيان از دانشجويان و اساتيد براي تبيين دستاورهاي توافق هستهاي
علاوه بر اينكه معلمان در شور وجشن ملي توافق هستهاي حضور پررنگي در عرصه مجازي وحقيقي داشتند و تشكلها نيز با صدور بيانيه واطلاعيه ضمن همراهي به ارايه ديدگاه خود پرداختند برخي از مسوولان آموزش وپرورش نيز احساس مسووليت كرده و به اين رويداد تاريخي وملي واكنش نشان دادند و تلاش كردند تحرك مدني در اين راستا فراگيرتر شود.
يكي از اين مسوولان دكتر محمود مهر محمدي، سرپرست دانشگاه فرهنگيان است كه به مناسبت پيروزي ملت ايران اسلامي در مذاكرات هستهاي درپيامي خطاب به استادان و دانشجومعلمان اين دانشگاه آورده است: «اميد است در سالي كه مزين به همدلي و همزباني است با بهرهمندي تمام عيار از ظرفيت هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جوانان غيور و توانمند كشورمان، شاهد آيندهاي روشنتر و پراميدترباشيم. از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگيان و همچنين از استادان و كاركنان اين دانشگاه ميخواهم با پاسداشت اين پيروزي شكوهمند و به شكرانه اين لطف بيكران الهي هرآنچه درتوان دارند نسبت به تشريح و تبيين پيامدهاي ارزشمند اين دستاورد گرانقدر ملي براي هموطنان عزيزمان اقدامهاي لازم را به انجام برسانند.»
« إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ» (نساء-58)
پیش تر در مقاله ای با عنوان « صورت مساله ای به نام فانی » ، که در سخن معلم انتشار یافته بود، دلیلی آوردم مبنی بر این که علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد. دلیل این گونه بود:
الف) علی اصغر فانی، در هیات دولت نمی تواند از حقوق معلمان دفاع کند.
ب) هر کس که نتواند در هیات دولت از حقوق معلمان دفاع کند،صلاحیت وزارت ندارد.
نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت وزارت ندارد.
به نظر می رسد دلیل فوق، همچنان از قوت و استحکام بر خوردار است. در این مقاله، بر آنم که چهار دلیل دیگر بر عدم صلاحیت فانی برای وزارت آموزش و پرورش اقامه کنم.
دلیل دوم:
الف-علی اصغر فانی دروغ می گوید.
ب-هر کس که دروغ بگوید صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
نتیجه-علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.
برای اثبات مقدمه اول دو شاهد می آورم تا ثابت کنم که متاسفانه، علی اصغر فانی دروغ می گوید.
شاهد اول: دوازدهم اردیبهشت ماه است و معلمان در برابر گیرنده های تلویزیونی نشسته اند و سیمای علی اصغر فانی را در برابر خود نظاره می کنند. فانی در برابر سوال مجری درباه بیمه طلایی می گوید که نیمی از هزینه بیمه را آموزش و پرورش تقبل می کند:" هر هزینه ای که برای بیمه فرهنگیان پرداخت می شود، نیمی از آن را همکار فرهنگی و نیمی از آن را دولت پرداخت می کند." این گفته فانی در حالی است که از اواخر فروردین ماه بسته ای درباره تعرفه های بیمه طلایی به مدارس ارسال شده بود، که در در هر چهار بسته، سقف کمک دولت را 13000 هزارتومان ذکر کرده بود و سهم معلمان تا 270 درصد رشد یافته بود. پس چرا به رغم وجود این بخش نامه، فانی کذب می گوید؟
اگر واقعا قرار بود دولت نیمی از هزینه های بیمه طلایی را تقبل کند، معلمان بسته اول را، که خدمات دندان پزشکی را هم پوشش می داد انتخاب می کردند. ممکن است که گفته شود علی اصغر فانی در دقیقه 90 و برای رهایی از فشار رسانه ملی، این جمله را بر زبان رانده است.حتی اگر این گونه باشد این سوال پیش می آید که مگر قرار نیود فانی برنامه هایش را بر اساس کار کارشناسی پیش ببرد؟ مگر ایراد بزرگ او به حاج بابایی این نبود که بدون کار کارشناسی فعالیت می کرد؟
مگر فانی و تیم مالی اش با کار کارشناسی به عدد 13000 هزار تومان نرسیده بودند؟چطور در یک شب همه چیز عوض شد؟ البته فانی پیش تر هم نشان داده بود که به رغم شعار کار کارشناسی، جندان به آن پایی بند نیست.قراداد بیمه طلایی با بیمه آتیه سازان حافظ که ظرف یک هفته منعقد شد، شاهدی بر این مدعا است.پیش تر این مدعا ار در مقاله "تدبیر طلایی فانی برای بیمه طلایی"، نشان داده ام.
شاهد دوم: سوم تیر ماه است و جمعی از معلمان کشور، به خصوص تشکل های صنفی، گوش به رادیوی خود سپرده اند تا ببینند سر انجام این استیضاح چه می شود. حضرت علی اصغر فانی پست تریبون حاضر می شود و بعد از بر شماردن خدماتش! به آموزش و پرورش، در برابر حیرت شنوندگان، احتمالا با زبان روزه، در برابر نمایندگان مجلس، دروغی بزرگ بر زبان جاری می کند: "همچنین بعد از 4 سال قانون خدمات کشوری ماده 65 که شامل حق شغل فرهنگیان است اجرا شد و حق شغل فرهنگیان از 800 امتیاز به 1500 امتیاز افزایش یافت. " بعد از این فرمایشات فانی، معلمان به حکم خود نگریستند و دیدند حق شغلشان 1300 است نه آن چنان که فانی می گوید 1500.جالب این که نیروهای مازاد حق شغل شان همان 800 امتیاز باقی مانده است و به رغم این، فانی با زبان روزه و اعتماد به نفس کامل از امتیاز 1500 سخن می گوید. چرا فانی این دروغ را گفت و بازهم تکرار می کند؟
فانی در جلسه ای که با انجمن اسلامی معلمان هم داشته است این سخنان را تکرار می کند.
جالب و حیرت آور سخنان فرج کمیجانی، دبیر کل محمع فرهنگیان اسلامی است که به محض آوردن رای اعتماد مجدد فانی، هیجان زده، گفت:" فانی به خوبی از مظلومیت آموزش و پرورش دفاع کرد " و از عملکرد نمایندگان مجلس تشکر کرد.
سخنان فانی در پایان جلسه استیضاح، نشان می دهد که او برای باقی ماندن در پست خود، از هیچ معامله ای با نمایندگان مجلس ابایی ندارد. به این سخنان فانی در محلس توجه کنید:" در این وزارتخانه امکان دارد در انتصابات و جابهجایی مدیران اتفاقاتی بیفتد و یا نمایندگان مجلس پیشنهاداتی داشته باشند. بنده موافق هستم که اگر در برخی مناطق با مدیران مشکلی وجود دارد، بتوانیم با تعامل و همکاری با نمایندگان مجلس این مشکلات را حل کنیم." آیا این سخن فانی دفاع از مظلومیت آموزش و پرورش است؟ این سخنان نشانه مظلومیت آموزش و پرورش است که چنین وزیری را بر مسند نشانده است.
یا للعجب از فرج کمیجانی!
مگر پیشوایان دینی نگفته اند که دروغگو منافق است و ایمان ندارد و بوی دهانش متعفن است و خداوند او را لعنت می کند و از ایمان خالی است و عذابی تلخ در قیامت پیش روی دارد و دروغگویی بزرگترین خباثت است و گناه؟ مگر نگفته بودند که آن مرد که دروغ می گفت رفته است؟ مگر علی اصغر فانی در پیشگاه قرآن کریم و در برابر رئیس جمهور سوگند یاد نکرده بود که: " همواره از دروغ بپرهیزم؛ به شعور و افکار عمومی احترام بگذارم؛ از دست کاری در اطلاعات و یا ارائه اطلاعات، به گونه ای که موجب فریب دیگران به ویژه مسئولان عالی نظام شود به شدت پرهیز کنم؟" چرا آشکارا کذب می گوید و به شعور مخاطبانش، که اغلب جامعه معلمان هستند، احترام نمی گذارد؟
دلیل سوم:
ممکن است که مستشکلی به نویسنده ایراد وارد کند و بگوید: باید حسن ظن داشته باشیم؛ سخنان فانی دروغ نیست؛ چرا که آنها را با علم بیان نکرده است؛ این سخنان نشانه عدم اشراف وی به امور وزارت خانه است.در جواب این مستشکل می گویم: سلّمنا! فرض می کنیم که این سخنان بیانگر عدم اشراف فانی بر امور وزارت خانه است؛ اما همین سخن، بیانگر دلیل سومی بر عدم صلاحیت فانی برای وزرات آموزش و پرورش است.چرا؟ به این دلیل توجه کنید:
الف) علی اصغر فانی به امور وزارت آموزش و پرورش اشراف ندارد.
ب) هر کس که به امور وزارت آموزش و پرورش اشراف ندارد، صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
نتیجه: علی اصعر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.
فردی که اشراف به عملکرد زیر مجموعه اش ندارد به این معنا است که توانایی ادامه مسئولیت را ندارد و مطابق سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم خورده است، باید هر چه زودتر این عدم توانایی را اعلام کند. فانی سوگند خورده است که: " هرگاه به این جمع بندی برسم که توان لازم برای انجام مسئولیت را از دست داده ام مراتب را به رییس جمهور اعلام کنم."
دلیل چهارم:
فانی از معلمان زندانی استفاده ابزاری می کند
الف) علی اصغر فانی از معلمان زندانی استفاده ابزاری می کند.
ب) هر کس که از معلمان زندانی استفاده ابزاری کند، صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد.
اثبات مقدمه اول: می دانیم که به مدد دولت مهرورزی، عده ای از معلمان و همکاران عزیزمان حکم زندان گرفته اند.بیش از پنج سال است که رسول بداقی و محمود باقری در بنداند. در اردیبهشت امسال هم حکم علیرضا هاشمی و علی اکبر باغانی اجراء شده است و به زندان های طویل المدت و نیز تبعید محکوم شده اند.
چندی است که اسماعیل عبدی بازداشت است و احتمال باز شدن پرونده ای جدید و اجرای حکم تعلیقی اش می رود. متاسفانه، محمود بهشتی لنگرودی نیز زیر تیغ است و ممکن است با بی تدبیری مسئولان به زندانیان بپیوندد. علی اصغر فانی بعد از به مسند نشستنش قول داد که مسئله معلمان زندانی را، که به خاطر فعالیت های صنفی محبوس شده اند، پی گیری کند و با رایزنی با آیت الله صادق لاریجانی، ریاست قوه قضاییه و آیت الله علوی وزیر اطلاعات، زمینه آزادی آن ها را فراهم کند. ناصری زنجانی معاون حقوقی و پارلمانی، در گفتوگو با «اعتماد» درباره پیگیری پرونده معلمان اخراجی و تبعیدی گفته بود: ما این درخواست را طی نامهیی با امضای وزیر آموزش و پرورش به قوه قضاییه فرستادیم و گفتیم در هر صورت در آن سالها حوادثی اتفاق افتاده و این افراد حکم گرفتند اما الان خانوادههای این افراد متضرر شدند.
او به درستی گفته بود:" آموزش و پرورش چندان اختیاری در این زمینه ندارد و برگشت احکام از اختیارات قوه قضاییه است." معنای این سخن ناصری زنجانی این است که اگر آموزش و پرورش اختیار داشت، در لغو احکام معلمان زندانی تردید نمی کرد. البته اعلام شد که فانی به ریاست قوه قضاییه هم نامه نوشته و خواستار عفو برخی از معلمان در مناسب های مختلف شده است. البته هیچ گاه متن این نامه منتشر نشده است و پاسخی هم گویا از جانب آیت الله به فانی داده نشده است. این که فانی دقیقا در نامه از قوه قضاییه چه خواسته است و آیا اسامی زندانیان را به اسم آورده است، معلوم نیست.
البته از آن جا که طبق شریفه قرآنی باید از ظن و گمان پرهیز کرد، تعدادی از معلمان از جمله نگارنده، به این اقدام حضرت فانی به دیده تحسین نگریست؛ این که یک وزیر برای آزادی همکاران دربندش به قوه قضاییه نامه بنویسد البته کاری قابل ستایش است؛ اما چه می توان کرد که اقدامات فانی و معاونش ناصری زنجانی، خلاف این را نشان می دهد.
طبق خبر پایگاه سخن معلم، علی پورسلیمان، " پس از اتمام رسیدگی ملاحظه اسناد و مدارک موجود در پرونده و نیز توجه کامل به مدافعات متهم ، اتهام منتسب به وی که با بند 33 ماده 8 قانون رسیدگی به تخلفات اداری مصوب 7 / 9 / 1372 مجلس شواری اسلامی منطبق می باشد ، برای هیات محرز گردید ، لذا هیات به اتفاق آراء نامبرده را به استناد بند ج ماده 9 قانون مزبور ، به مجازات 5 / 1 کسر حقوق و فوق العاده شغل ( سایر عناوین مشابه ) به مدت یک سال محکوم می گردد . "
دم خروس را باور کنیم با قسم حضرت عباس را
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را ؟! وزیر و معاونی که از توقف چنین حکمی که از سوی زیر مجموعه ی آنان صادر شده است، جلوگیری نمی کنند، چطور مدعی می شوند که خواستار عفو زندانیان در بند هستند؟ آیا این استفاده ابزاری از معلمان نیست؟
آیا فانی نمی خواهد به بهانه معلمان در بند، اذهان معلمان را ازعملکرد ضعیفش دور نماید؟ آیا علیرضا هاشمی که اکنون در بند است حداقل دو مقاله در نقد فانی ننوشت؟ علی اکبر باغانی و اسماعیل عبدی عملکرد فانی را قبول داشتند؟
آیا پایگاه سخن معلم در کنار موافقان فانی، سخنان مخالفانش را پوشش نمی داد؟
مگر نه این است که بعد از زندانی شدن علی اکبر باغانی و علیرضا هاشمی و بازداشت اسماعیل عبدی، فشار افکار عمومی معلمان بر فانی و تیمش کم شده است؟
حکم علی پورسلیمان به خوبی نشان داد که حسن ظن به فانی نادرست بود و او و برخی از همراهانش بدشان نمی آید که صدای منتقدان خاموش شود تا آن ها با فراغ بال به کارهایشان ادامه دهند و متاسفانه با آن که در دل از دستگیری معلمان در بند شادمانند، به ظاهر خود را مغموم نشان می دهند.
در اینجا این خطاب درخشان قرآن کریم را، که حضرت امام خمینی (ره) در مقدمه کتاب آداب الصلوة، آن را آیه ای کمر شکن می خوانند، به حضرت فانی و معاون حقوقی اش، ناصری زنجانی یاد اوری می کنم که:
لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ* كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ(صف2و 3)
چرا چیزى مى گویید که انجام نمى دهید،نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ/چرا که وعده تو که کردی و او به جا آورد
عادل عبدی استعفا دهد
به نظر می رسد که حداقل کاری که عادل عبدی مشاور فانی می تواند انجام دهد، استعفا در برابر این اقدام است. مگر نه این است که پورسلیمان عضو سازمان معلمان ایران بوده است؟ عادل عبدی چه اقداماتی برای لغو این حکم انجام داده است؟
حتما ایشان توجه دارند انتظار از مشاور تشکل ها بیش از هماهنگی برای برگزاری جلسات با مسئولان وزارت خانه است؛ که اگر فقط این بود، اصلا نیازی به این پست نبوده و نیست.
کسر از حقوق پورسلیمان و صرفه جویی در آموزش و پرورش !
به نظر می رسد با اجرای این حکم و کسر از حقوق علی پورسلیمان، فانی پایکوبان و دست افشان از این که توانسته است با این اقدام، در بودجه آموزش و پرورش صرفه جویی کند، بر خود آفرین می فرستد و به این توانایی و کارامدیش فخر همی کند و با خود می خواند: من آنم که اصغر بود پهلوان!
دلیل پنجم:
حضور پر رنگ بیت فانی در وزارت خانه!
الف-علی اصغر فانی، وابستگان سببی و نسبی خود را، بدون داشتن شایستگی، در امور آموزش و پرورش دخالت می دهد.
ب- هر کس که وابستگان سببی و نسبی خود را، بدون داشتن شایستگی، در امور آموزش و پرورش دخالت دهد، شایستگی وزارت ندارد.
نتیجه: علی اصغر فانی صلاحیت آموزش و پرورش را ندارد.
اثبات مقدمه اول: دکتر زهرا شیرمحمدی، مدیر دبیرستان غیر دولتی دخترانه دانشجو و همسر علی اصغر فانی است که این روزها در وزارت خانه و دیگر سازمان های آموزش و پرورش حضوری پر رنگ دارد. حضور بیت فانی، بعد از سلب اعتماد فانی از حمید رضا کفاش، معاون پرورشی، در وزارت خانه پررنگ تر از پیش شده است.
هم فکر حاج بابایی مدافع فانی می شود!
توجه داشته باشیم که مدافع فانی در قضیه ی استیضاح، در رسانه ملی، دکتر بهرام محمدیان، معاون پژوهشی فانی بوده است که بیشترین نزدیکی و هم فکری را با حمیدرضا حاج بابایی داشته؛ تا به این حد که او را به هنگام ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری، شایسته مقام ریاست جمهوری می دانسته است. تراژدی این است که مدافع فانی در آن شب نه کفاش بود و نه محمد بطحایی که قبلا به منزله دست راست و چپ فانی بودند. کسی به دفاع از فانی به دفاع پرداخت که حامی برنامه های حاج بابایی بود و در صورت عزل فانی، کاندیدای اول اصولگرایان مجلس برای وزارت آموزش و پرورش بود.
حضور محمدیان نشان داد که فانی بسیار تنها است و برای باقی ماندن بر پست خود، به محمدیان متوسل شده است؛ کسی که ابایی از مخالفت آشکار با برخی برنامه های دولت تدبیر و امید را ندارد.
آیا حضور پر رنگ بانو شیر محمدی در وزات خانه و سازمان های آن نشان دیگری از بی اعتمادی فانی به کفاش و بطحایی نیست؟
می توان پرسید حضور پررنگ این بانو در وزات خانه به جه علت یا دلیل است؟ آیا ایشان دارای پست و مسئولیتی در وزارت خانه هستند؟
بعید است که این گونه باشد.
در لیست انتصابات فانی چنین اسمی به چشم نمی خورد. آیا ایشان به صرف این که همسر علی اصغر فانی است اجازه این حضور پررنگ را پیدا کرده است؟ آیا همسران سایر کارمندان وزارت خانه و یاسازمان هایش می توانند برای دیدار با شوی خویش حضوری پر رنگ داشته باشند؟
دکتر شیرمحمدی که به حمدالله ،تعداد شاگردان مدرسه اش در این دو سال رشد چشمگیری پیدا کرده و ان شالله رشد بیشتری هم پیدا کند، معلمی هستند مانند همه معلمان دیگر که اگر کار یا مشکلی داشتند باید از طریق اداری و طبق روال به حل آن بپردازند. اگر مشکلی درباره مدرسه شان دارند می توانند و باید به کارشناسی مدارس غیر دولتی آموزش و پرورش منطقه 5 مراجعه کنند و طبق روال اداری پیگیر آن باشند. حضور پر رنگ این بانو در وزارت خانه و سازمان های آموزش و پرورش هیچ توجیه قانونی و شرعی ندارد، به خصوص که اخباری به گوش می رسد که ایشان سعی می کنند در انتصابات و تغییرات نقش ایفا کنند.
آیا بسته حمایتی از مدارس غیر دولتی محصول مشورت های ایشان است و نه سرکار مرضیه گرد مسئول مدارس غیر دولتی؟ آیا فراهم کردن وام 10 میلیون تومانی با سود 4 درصد برای متقضیان مدارس غیر دولتی، دست پخت وی نیست؟ آیا پر کردن نزدیک به 200 هزار صندلی خالی، تاکید می کنم صندلی خالی، از مدارس غیر دولتی، حاصل سیاست های پشت پرده ایشان نیست؟ آیا این احتمال، با وجود حضور پررنگ ایشان در وزارت خانه، امری خلاف واقع و دور ازا ذهن است:
ما از برون در شده مغلوب صد فریب /تا خود درون پرده چه تدبیر می کنند
حضور پر رنگ یک تهیه کننده در وزارت خانه
بالاتر از حضور تعحب انگیز بانو شیر محمدی، حضور پر رنگ جمال شیرمحمدی، برادر وی و برادر خانم جناب فانی است. جمال شیرمحمدی کیست و چه سابقه ای در آموزش و پرورش دارد؟با جست و جویی در اینترنت او را عضو سابق سپاه پاسداران و تهیه کننده سریال عصر پاییزی می یابیم. البته اطلاعات جالب دیگری هم از او به دست می آوریم که چندان به بحث این مقاله مربوط نیست. بنابر آن چه که یافت می شود، می توان گفت که وی هیچ سابقه ای در آموزش و پرورش ندارد. پس او حضور پر رنگ او در آموزش و پرورش برای چیست؟
آیا این تهیه کننده برنامه های تلویزیونی، در این روزها که صدا وسیما از لحاظ مالی وضعیت خوبی ندارد، به دنبال جذب اسپانسر برای برنامه های تلویزیونی از محل اعتبارات آموزش و پرورش است؟ آیا حضور پر رنگ برخی معاونت ها در آموزش و پرورش در سیما حاصل رایزنی های او است؟ شاید هم به دنبال ساختن برنامه های مشارکتی و تبلیغاتی است که این روزها در سیما فراوان پخش می شود و البته بودجه کم آموزش و پرورش را بر باد می دهد. شاید هم می خواهن حقوقی را که قرار است از علی پور سلیمان کسر کنند، برای ساختن برنامه های مشارکتی اختصاص دهند! والله اعلم
به هر حال به نظر می رسد که حضور پررنگ زهرا شیر محمدی و اخوی اش در وزارت خانه، هیج توجیه عقلی و شرعی نداشته و ندارد و حضرت فانی باید در این زمینه پاسخگو باشد؛ به خصوص که اخبار در گوشی وزارت خانه از نفوذ بیت فانی، بر او دارد و از جلسات متعدد این سه نفر گزارش داده اند.
سوگند علی اصغر فانی در برابر قرآن
به یاد داشته باشیم که علی اصغر فانی در پیشگاه قرآن محید و در برابر رییس جمهور سوگند یاد کرده است:" مبنای واگذاری مناصب را شایستگی، راستگویی و درستکاری قرار دهم و نزدیکان سببی و نسبی من در انتصابات از هیچ امتیاز و تقدمی برخوردار نباشند" .
بنا به دلایلی که آوردم، نشان داده شد که علی اصغر فانی صلاحیت وزارت آموزش و پرورش را ندارد و اگر به آن چه که در برابر قرآن قسم یاد کرده که" خداوند را در همه حالات ناظر بر اعمال و رفتار خویش و مسئولیت را امانتی الهی بدانم،" پایبند باشد لازم است در اسرع وقت استعقای خویش را تقدیم رییس جمهور محترم نماید.
در پایان به حضرت فانی برادرانه این سخن حافظ را یادآور می شوم که:
به طهارت گذارن منزل پیری و مکن/خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
امید دارم که رییس جمهور محترم، بعد از فارغ شدن از مسائل هسته ای و موفقیت های آن، هرچه زودتر به داد آموزش و پرورش برسد. البته اختمالا باید منتظر بود تا انتخابات مجلس برگزار شود و مجلسی هم سو با دولت بر سرکار بیاید که از دل این مجلس، بهتر از فانی روی کار نخواهد آمد. فکر می کنم که در انتخابات پیش رو، معلمان صورت حساب سوء استفاده برخی از نمایندگان مجلس، از مطالبات معلمان، برای گرفتن امتیازات بیشتر از فانی را ، برای آنان خواهند فرستاد.
پی نوشت:
این نوشته احتمالا باعث دل آزردگی فانی و دوستدارانش خواهد شد. روش نقد درست و اخلاقی این است که دلایل مرا بر این مدعا نقد کنند و ضعف های احتمالی آن را نشان دهند؛ نه این که به تخریب شخصیت نگارنده بپردازند که این کار، نه اخلاقی است و نه شرعی. البته آنان که از اقامه دلیل عاجزند و منافع خود را در خطر می بینند به این کارها اقدام می کنند؛ اما چه باک که:
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل/شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد