صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار /

سخنان وزیر آموزش و پرورش در راهپیمایی 22 بهمن

علی اصغر فانی ،صبح امروز به همراه فرهنگیان و دانش آموزان در اقیانوس دوستداران انقلاب و در جمع راهپیمایان ؛ 22 بهمن ماه را روز امام ، شهدا و رهبری دانست و گفت: مردم ایران همواره در این روز بزرگ، اتحاد و همدلی خود را به نمایش می گذارند.

وزیر آموزش و پرورش، افزود: امسال حضور مردم پرشور تر و باشکوه تر از گذشته است و این حضور پرشور مردم نوید برگزاری انتخاباتی حماسی و حداکثری را در اسفندماه می دهد.

وی تاکید کرد: عملکرد مثبت و منطقی دولت تدبیر و امید، زمینه مناسب برای حضور باشکوه و پرشور مردم در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن و همچنین دو انتخابات مهم پیش رو را فراهم کرده است.

فانی افزود: این حضور باشکوه نوید بخش، برگزاری انتخاباتی پرشور و باشکوه در روز هفتم اسفند ماه است.

گفتنی است، وزیر آموزش و پرورش به همراه جمعی از مسئولان ارشد این وزارتخانه در راهپیمایی 22 بهمن, حضور یافتند.

مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش

تربیت سیاسی در آموزش و پرورش و لزوم پرورش حس تشکل یابی در دانش آموزان  انسان ها از همان آغاز آفرینش پی بردند که هوش و استعداد و توانمندی های نهفته در درون هر فرد، در فرآیند زندگی اجتماعی و ارتباط میان افراد شکوفا می شود و شکل می گیرد. از این رو، رشد و کمال و شکوفایی ابعاد وجودی انسان نیز تنها در پرتو زندگی اجتماعی و پذیرش مسئولیت های اجتماعی امکان پذیر است. با توجه به سودمندی زندگی اجتماعی و این که در بسیاری از موارد، مسیر سعادت فرد از اجتماع می گذرد، ضرورت پرورش بعد اجتماعی انسان آشکار می گردد. در امر پرورش و تربيت در كنار توجه به ابعاد ديگر شخصيت انسان مانند عاطفي، شناختي ، هنري و اخلاقي مي بايست توجه بعد اجتماعي به صور مختلف به روشني تصريح شود.

اينجاست كه تربيت سياسي ابراز وجود مي نمايد. جايگاه تربيت سياسي براي همه واضح و مبرهن است و نحوه تعامل مردم در اين بين سياست را معنا مي بخشد. در اين روابط بحث اساسي ، قدرت در سايه سياست است. چرايي تربيت سياسي از آن جا شروع مي شود كه تربيت انسان به عنوان يك موجود اجتماعي و جمع گرا جداي از روابط شبكه هاي قدرت و سياست ها امكان ندارد.

تربيت سياسي از جامعه پذيري هر فرد شروع مي شود . ارزش هاي دروني و فطري انسان را به شكوفايي نزديك مي كند . مهمترين اثر تربيت سياسي به فعليت رساندن استعدادهاي دروني فرد است و فرد توانايي هاي سياسي و مديريتي خويش را بروز دهد .

كاركردهاي اساسي تربيت سياسي در جامعه را مي توان بدين ترتيب برشمارد:

شكل گيري هويت فردي و ملي ، افزايش حس وطن دوستي و ملي گرايي و اتحاد ملي، افزايش مسئوليت پذيري ، تقويت روحيه جمع گرايي و انجام كار هاي گروهي ، پرورش حس اعتماد اجتماعي ، آگاهي از حق و حقوق متاقبل فرد و جامعه اي كه در آن زندگي مي كند، تامين حقوق شهروندي ، كاهش فساد هاي اجتماعي  .

مهمترين مساله نسل امروز نيز هويت فردي  و ملي است . در فرآيند تربيت سياسي به فهم روابط قدرت و پيچيدگي هاي نظام سياسي در درون شبكه هاي وسيع قدرت و رسيدن به تعالي در جامعه مي پردازيم و تبيين افراد جامعه در هر بخش از اين وادي سياست ، به توليد ارزش ها و دروني شدن آن ها در نهاد فرد منجر مي شود و بدين صورت بُعد اجتماعی و تأثیری که هویّت افراد یک ملت در سوق دادن جامعه به سوی وحدت ملّی و وفاق اجتماعی دارد قابل درك مي شود.

افراد این ملت همواره به هویّت ملّی خویش افتخار و به عناصر ممیزه ملّی خویش پای بندند. این هویّت در مواقع خطر و بحران موجب وحدت، اتحاد، انسجام و هماهنگی مي شود. افراد و جامعه دارای هویّت ملّی واحد همچون یک تن واحد و یک ملت واحد، احساس تعلّق و پیوند به هم دارند. احساس تعلّق به سرزمینی به نام کشور و زبانی واحد از دیگر وجوه هویّت ملّی است. هویّت یابی برای یک فرد و یا ملت چنان حیاتی است که اگر نتواند این نیاز را به طریقی تأمین کند، سلامت روانی، فردی و یا ملّی او آسیب جدی خواهد دید. رسيدن به هويت ملي پايدار فرد را از گرايش هاي فردگرايي مطلق و جمع گريزي رواج يافته در جامعه امروز  دور كرده و در هر امري مصلحت و منفعت جامعه را بجويند و توجه وي از سطح نهاد  خانواده كوچك شده امروز فراتر مي رود.

پيامدهاي تربيت سياسي در يك جامعه توسعه يافته و در حال توسعه مي تواند براي تحقق تربيت انسان آزاد انديشه افلاطوني ياريگر محسوب شود. تربيت سياسي يك فرآيند استراتژيك فرهنگي و اجتماعي نيازمند شرايط در زمينه هاي مناسب است كه تمهيد آن به افراد جامعه امكان مي دهد تا در عرصه سياست و قدرت فعالانه برخورد نمايند نه  صفت منفعل را بپذيرند.

بسياري از مفاهيم و آموزه هاي سياسي از دوران كودكي در خانواده نقش مي بندد ؛ نوع نگاه والدين و ميزان درك آنان ، تاثير به سزايي در تربيت سياسي نسل بعد دارد.

خانواده با تكنيك های گوناگوني مانند بحث و گفت و گو پيرامون مسائل اجتماعي و حساس كردن كودكان نسبت به جامعه و پديده هاي اجتماعي و پرورش روحيه استدلال و عدم تشويق كودك به تقليد محض و كوركورانه و فراهم نمودن فرصت مشاركت كودك در تشكل هاي مدني و اجتماعي مي تواند در اين راستا حركت كنند.

فرار كردن والدين از بحث هاي چالشي سياسي ، سدي است كه امروز بر سر راه تكامل سياسي كودكان قرار گرفته شده است و نابودي قوه چرايي كودك و عدم تمايل به روياروري واقع بينانه با وقايع و مسائل اجتماعي و افزايش روحيه اطاعت و فرمان برداري تقليدي و ناآگاهانه را به دنبال خواهد داشت و پرورش صفت هاي اساسي براي محورهاي تربيت سياسي مثل  انتقاد پذيري ، گذشت و ايثار و گريز از منفعت طلبي نيز در نهاد خانواده، بنيان گذاري مي شود

در تربیت بعد اجتماعی شخصیت باید توجه داشت که هر یک از ما در هر بُرهه از زمان در یک بازی اجتماعی مشارکت داشته باشیم. تربیت اجتماعی درحقیقت آماده کردن افراد برای ورود به بازی‏ های قانون مند اجتماعی است.

ما با پايه ريزي قانون براي روابط و مسائل دروني خانواده خود مثل رعايت عهد و ميثاق و پاي بندي به آن توسط افراد خانواده، در حقيقت  كودكان را براي انضباط و فرمان برداري از قوانين در محيط اجتماعي بيرون آماده مي كنيم.

همسالان نيز در نحوه انتقال ، تمرين و تثبيت اصول تربيت سياسي بسیار نقش دارند . دوستان و همسالان فعال در عرصه هاي اجتماعي و متمايل به مشاركت در فعاليت هاي خانوادگي دوستانه و برنامه هاي اجتماعي مدرسه و دانشگاه و.... اگر در كنار فرزندان ما قرار بگيرند ، شگل گيري توانايي هاي سياسي آنان راحت تر مي شود چرا كه در برهه اي از حيات كودكان به تفكر و ديدگاه همسالان نسبت به آنان بيشتر توجه نشان مي دهند تا والدين و بزرگسالان ديگر.

لذا دوست يابي و هم نشيني با همسالان جمع گرا و متفكر در محيط اجتماعي خارج از خانواده براي شكل گيري تربيت سياسي ضروري است. محيط اجتماعي شامل مدرسه ، حوزه، دانشگاه نيز در بينش دهي افراد در اين فرآيند تاثير گذارند . در جامعه اي كه مردمان از آگاهي هاي لازم برخوردار باشند تربيت سياسي سريع تر و آسان تر تحقق مي پذيرد.

نهادهاي تاثيرگذار مانند آموزش وپرورش براي تربيت سياسي برنامه هايي را شروع كرده اند ، همانند شهردار مدرسه و شوراي دانش آموزي .ليكن اين طرح ها با جزئيات دقيق مصوب شده در جهت اهداف تعيين شده آن راهبري نمي شوند . در اكثر مدارس انتخاب اعضاي شوراي دانش آموزي انجام مي شود ولي نقش فعالي از آنان ديده نمي شود و مسئولان مدرسه نيز به تقويت آن نمي پردازند و ديگر اينكه حتي دانش آموزان نيز جز در ابتداي سال ، نامي از اين شورا در مدرسه به گوش شان نخواهد خورد و حتي با ابتدایي ترين حقوق شان كه مي بايست توسط شوراي دانش آموزي رعايت شود، آشنايي و آگاهي لازم را ندارند.

لذا مسئولان آموزش و پرورش با بازنگري دقيق شيوه هاي اجراي اين طرح ها در مدارس و ايجاد مشوق هاي لازم براي مدارس فعال در اين زمينه به تقويت اين رويكرد در دانش آموزان كه گروه بي شماري از جامعه را در برمي گيرند ، بپردازند.

موضوع ديگر ، توجه به تفكر انتقادي در ديدگاه دانش آموزان ايراني است و پي ريزي تفكر انتقادي از مدارس شروع مي شود.

آموزش و پرورش در محتواي وسيع برنامه درسي كه براي دانش اندوزي فراهم مي كند ، مولفه هاي تفكر انتقادي را مي بايست بگنجاند و معلمان در تدريس دروس مختلف از شيوه تفكر انتقادي ياري بجويند تا اينان فردا دانشجو به معني واقعي باشند و فن آوري شده با مهارت تفكر انتقادي و روحيه كنجكاوي و جست و جو گرانه .

در آموزش و پرورش ، دانش آموزان از طريق مشاركت در انجمن ها تجربه كسب مي نمايند تا از اين طريق براي شركت در احزاب و نهادهاي مدني آماده شوند. اين مساله براي دانشگاه ها نيز صدق مي كند و تمهيد زمينه لازم براي مشاركت مي بايست در دستور كار همه اين نهادها قرار داده شود تا از توان همه براي تربيت سياسي افراد استفاده شود.

سياست به مفهوم عام ، تدبير امور مادي و معنوي جامعه در جهت تعالي است و نقش مسوولان و كار گزاران در اين بين انكارناپذير است . به تعبير پيامبر ، شباهت مردم نسبت به امراي شان بيش از شباهت آن ها به والدين است.

پس مسئولان با فراهم آوردن زمينه هاي لازم  مي توانند نقش پررنگ تر و ماندگارتري در فرآيند تربيت سياسي افراد جامعه به خود اختصاص دهند ؛ زمينه هایي از قبيل :

-  آگاهي مسئولان و كارگزاران نظام از قانون اساسي و حقوق مندرج در آن

-  فضاي دموكراتيك

-  احساس تعلق جمعي در افراد جامعه

-  توجه به  اخلاق مدني

-  مهم شمردن مردم و حقوق آن ها مطابق قانون اساسي

-  رفع موانع مسئوليت زدا و ياس انگيز

-  ايجاد زمينه هاي مشوق و برانگيزاننده حس مشاركت در اعضاي جامعه

-  مبارزه با بيسوادي معنوي مردم

عدم ترويج عوام گرايي و سنت گرايي در جامعه

-  تقويت روحيه تعاون و همكاري

 از لابه لاي تجاربي كه در اين چند سال به دست آمده توجه به اين نكته نيز مي تواند راهگشا باشد كه ما در مدارس ازقانون اساسي صحبت مي كنيم و چگونگي تصويب آن و از مجلس و انتخابات و... در كشور و چگونگي انتخاب نماينده و... ولي از محتواي قانون اساسي و حقوق مشخص شده در آن براي شهروند ايراني و حق نمايندگان بر مردم و و ظايف مردم در قبال جامعه و بسياري ديگر از اين حقوق عامه كه هر ايراني مي بايست از آن آگاه باشد ، جز اشاره اي گذار چيزي يافت نمي شود و تغيير در اين محتوي مي تواند به بينش دهي فرزندان ايراني در فرآيند تربيت سياسي بسيار كمك كننده باشد.

در مورد منبع بودن رسانه براي تربيت سياسي همين بس كه بازگو نماييم ؛ نسل امروز ، فرزندان وسايل ارتباطي هستند و در سه محور تربيت سياسي مي توانند بسيار پر رنگ تر و دقيق تر عمل كنند و روحيه قانون گرايي و افزايش سواد اجتماعي را رقم زنند.

اميداست همه ي ما در هر نقشي كه قرار داريم از پدر و مادر در خانواده گرفته تا مدير و كارگزار در هر نهاد و حوزه اي براي جلوگيري از آسيب هاي بي توجهي به تربيت سياسي در جامعه عزم خود را جزم نماييم و استوار قدم برداريم.

منتشرشده در دانش آموز

انقلاب اسلامی ایران انقلاب فرهنگی و ریشه ها  انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که از آن تحت عنوان معجزه ی قرن و در نوع خود بی نظیر قلمداد شده است امری خلق الساعه نبوده و طی فرآیندی پیوسته و مستمر به مثابه امری اجتناب ناپذیر حادث گردیده است.

تیپولوژی و جامعه شناختی این انقلاب که القابی نظیر انفجار نور و هدیه ی الهی و عطیه ای آسمانی را به یدک می کشد به رغم دارا بودن شاخصه ها و ممیزات خاص خود و زعامت معنوی، سیاسی و فقاهتی برخاسته از میان مردم و گره خورده با آمال و ایده و آرمان و خواسته های بر حق توده ها و بعد عظیم کارزیمای آن و حلقاتی چون اتحاد، وحدت، استقلال طلبی، آزادی و آزادگی و عدالت خواهی و رفع تبعیض، فراتر از آن چه که در دترمینیسم تاریخی و دکترین امثال گوردون چایلر و گورویچ و توین بی و امثالهم آمده به عنوان فطری و ذاتی و جوهری تاریخ و جامعه و خلقت و قاموس بشری و ناموس هستی تلقی می گردد گر چه پر واضح و اظهر من الشمس است که نقش بی بدیل و هنرمندانه و استادانه رهبری قائد عظیم الشان نهضت و انقلاب یعنی آیت الله خمینی را هرگز نمی توان و نباید به فراموشی سپرد.

آن چنان که ماکس وبر در قاعده ی معنوی و مهندسی حکومت ها و جنبش ها خاطر نشان نموده و هوشمندی، فرازمندی، فرهمندی و فرهیختگی و قاطعیت در تصمیم و نیز اقدام شایسته و بایسته و موثر را در امر رهبری و پیشوایی مطرح ساخته است. چنین برجستگی ها و مشخصات در دکترین رهبری امام خمینی و یا سایر رهبران مذهبی، سیاسی شاخص در خط ایشان و همگن با نهضت و انقلاب مشهود می باشد، مع الوصف چه بخواهیم و چه نخواهیم این یک موضوع مسلم و غیر قابل تردید است که به تعبیر زیبا و گویای قرآن کریم خداوند تبارک و تعالی سرنوشت هیچ ملت و قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن مردم و جامعه، خود در تغییر و تحول و تطور جوهری و باطنی خود در جمیع جهات و جوانب کوشا و ساعی و پیشقدم و پیشاهنگ باشند و باز آن هنگام که پیمانه ی تکوینی و تشریعی ملت و حکومت و دستگاه و رژیمی پر شود و سرآمد و سرانجام آنان فرا برسد و خداوند به واسطه ی اعمال و کردار ناپسند و ناعادلانه و ستم گرانه و احجاف گرانه ی ظالمان و جلادان جوامع و تاریخ، آنان را در چنبره و تحت سلطه ی خویش در آورد هرگز راه برگشتی نخواهد داشت و چه بسا قوم و ملتی ولو اندک اما مصمم و با ایمان و اراده قاطع، به اذن و مشیت پروردگار و با اراده و همت پولادین آنان بر جمع کثیری از حیث سلاح و عدد و پول و مال و قشون، فاتح و پیروز برمی گردند و چه عالی و زیبا فرموده است پیامبر بزرگ اسلام که ملک و پادشاهی و حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم و بی عدالتی هرگز پا برجا نخواهد ماند.

لذا دیدیم که نهضت مردمی- مذهبی مردم ایران با وجود بیش از هشتاد هزار مستشار آمریکایی و باندهای مخوف گانگستری دربار از اشرف و محمدرضا گرفته تا فلیکس آقایان، بوشهری ها، برادران رشیدیان، فضل الله و اردشیر زاهدی، فراماسون ها، بهائیت و دکتر ایادی پزشک مخصوص شاه، اردشیر ریپورتر، دولو و سایر وابستگان هزار فامیل و مامورانی چون هلمز، هایزر و ساواک و سیا و MI6 که به طور وحشتناک و مرموزی بر سرزمین ایران و مغز دل و منابع طبیعی ایران عزیز چنگ اختاپوسی افکنده بودند، به لطف و مشیت الهی به فجر مبدل گشت.

در این میان فرضیه های سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی "ایران، جزیره ی ثبات برای آمریکا"، "پل پیروزی" ژاندارم منطقه و مستعمره ی آمریکا و بریتانیا و همچنان استراتژیک اسراییل فرو ریخت و "جس لایف" رئیس دایره ی سیا در ایران خاطر نشان نمود که ما آمریکایی ها در قبال نهضت مردم ایران، حیران و انگشت به دهان ماندیم." او همچنین به ضعف اطلاعاتی و جاسوسی سیا در ایران و غلط بودن تحلیل ها و تفاسیر و ارزیابی هایشان از اوضاع ایران در پنتاگون و CIA اشاره و اعتراف نمود. 

از سویی استانفیلد ترنر رئیس وقت سیا اظهار داشت "تعجب من از این است که یک رهبر پیر هفتاد و چند ساله توانست 35 میلیون تل خاک را به آتشفشان مبدل سازد.

هنری سینجر هزار دستان آمریکایی از ضعف بینش و تحلیل و ارزیابی های آمریکائیان در شناخت اهداف آینده ی آیت الله خمینی و این که آمریکا هرگز نتوانست خلل در اراده ی رهبری نهضت ایران ایجاد کند و گویی لیدر و رهبر انقلاب از آسمان الهام می گیرد سخن بر زبان آورد.

شخصیت هایی نظیر "لنسر" و "پیوسن" از اتریش و سوئیس، حرکت رهبری ایران را فصل نوینی در تاریخ مبارزات انسان ها و امام را دست خدا بر روی زمین دانسته و میخائیل گورباچف روسی که با گلاسنوست و پروستروئیکای خود نام و نشانی از خود به یادگار گذاشت رهبری نهضت اسلامی ایران را بی نظیر تلقی کرد. امید است که انشاءالله انقلاب اسلامی ایران با تداوم و استمرار خط نورانی و عدالت خواهانه و ظلم ستیز حضرت امام خمینی (ره) و آن جوهره و شاخصه های مردمی و معنوی خود بدون انحراف و اعوجاج و با پویایی و شادابی و زایا به راه مقدس و رسالت عظیم مردم سالارانه و خداپسندانه خود جامه ی عمل بپوشد و همچنان امید و مامن محرومان و ستمدیدگان و مبارزان و عدالت خواهان جهان باشد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

مشکلات و موانع برگزاری یک انتخابات سالم و با کیفیت در جامعه ایران  بیش از سه دهه است که انتخابات مختلف در جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود .سیستم و قوانین برگزاری انتخابات تقریبا ثابت بوده و کمتر نسبت به اصلاح آن اقدام شده است این در حالی است که اشکالات شکلی و محتوایی در درون آن باعث افت کیفی آن شده است .
این اشکالات را می توان به چهار دسته تقسیم کرد :


۱- اشکالات هنگام ثبت نام نامزدها
در هر دوره از انتخابات شاهد ثبت نام تعداد کثیری و بعضا ده ها هزار نفری برای انتخابات هستیم ( البته برای شورا ها ده ها هزار نفر قابل توجیه است)
انگیزه بسیاری از کسانی که در هر انتخابات برای ثبت نام حاضر می شوند کسب یک تجربه ی شخصی و معروفیت است .

خود آن ها هم می دانند که آرای اندکی دارند. در برخی موارد کسانی ثبت نام می کنند که سوژه ی رسانه ها می شوند .ثبت نام گسترده باعث می شود دقت در بررسی صلاحیت ها کاهش یابد و چه بسا حق کسانی که واقعا شایستگی انتخاب شدن دارند از بین برود .
در کشورهای پیشرفته که دموکراسی در آن ها نهادینه شده است٬ هیچ گاه چنین عمل نمی شود و هر کسی به این سادگی امکان ثبت نام ندارد . برای اینکه این مشکل برطرف شود می توان برای ثبت نام هر کاندیدا شروطی قرار داد .از جمله این شروط پرداخت مبلغی در هنگام ثبت نام است .

به طور مثال برای انتخابات شورای شهر صد هزار تومان و انتخابات مجلس یک میلیون تومان و ریاست جمهوری پنج میلیون تومان .شرط دیگر تهیه ی طوماری امضا شده با مشخصات کامل صاحبان امضا مبنی بر طرفداری از نامزد ؛ به طور مثال هزار نفر برای شورای شهر و مجلس و پنج هزار نفر برای ریاست جمهوری حاضر شوند برای کاندایدا امضا کنند که به او رای خواهند داد.


۲- اشکلات در هنگام بررسی صلاحیت ها
در هر دوره از انتخابات به خصوص مجلس و ریاست جمهوری این مشکل بروز می کند و باعث دلخوری میلیون ها صاحب رای می شود . در برخی از دوره ها باعث شده است تا مشارکت به حدود پنجاه درصد در کل کشور هم برسد .در شهرهای بزرگ این مشارکت گاهی به سی و چهل درصد هم رسیده است . این عدم مشارکت شهروندان باعث می شود کیفیت انتخاب پایین بیاید .

البته واضح است که صلاحیت نامزدها بایستی مورد بررسی قرار گیرد و کسی که دارای سو پیشینه اخلاقی و مالی و امنیتی و قضایی کلان است امکان حضور نداشته باشد .ولی این بررسی صلاحیت ها در خیلی از موارد بسیار تنگ نظرانه شده است تا حدی که شائبه ی جناحی بودن وجود دارد .شورای محترم نگهبان و هیات های نظارت باید بدگمانی نسبت به شهروندان را کنار گذاشته و انتخاب اصلح را به شهروندان واگذار کنند .


۳- اشکالات زمان تبلیغات
زمان فرآیند ثبت نام و بررسی صلاحیت ها و تبلیغات در انتخابات خیلی کم است . این بازه ی زمانی می بایست برای انتخابات شورا حداقل شش ماه و مجلس نه ماه و ریاست جمهوری یک سال باشد .
البته تبلیغات خیابانی و چسباندن عکس و بنر همان دو هفته کافی است .در حال حاضر هم برخی نامزدها به صورت غیر رسمی از ماه ها قبل شروع می کنند ٬ پس چه بهتر این کار قانونی شود تا همه نامزدها با خیال راحت و بدون زیر پا گذاشتن قانون به فعالیت تبلیغی بپردازند .

در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از زمان اعلام قطعی تایید صلاحیت نامزد تا انتخابات باید حداقل سه ماه فرصت باشد تا نامزد انتخاباتی بتواند با حضور در نشست ها و رسانه ها افکار و ایده هایش را برای جامعه تشریح کند. در حال حاضر صلاحیت برخی کاندیداها دو هفته مانده به انتخابات تایید می شود و واقعا در این دو هفته امکان تبلیغات سالم و عادلانه وجود ندارد.
از دیگر اشکلاتی که در زمان تبلیغات وجود دارد ٬ تبلیغات گسترده ی برخی نهادهای انقلابی و شبه نظامی و مذهبی به نفع برخی نامزدها است در حالی که طبق قانون ٬ نهادهای دولتی و عمومی نباید در انتخابات به نفع کاندیدای خاصی سو گیری داشته باشند .
هزینه هایی که برای انتخابات می شود باید منابع آن شفاف بوده و برای آن حد و مرزی تعریف کرد تا شایبه ی رای خریدن پیش نیاید .


۴- اشکالات هنگام رای گیری
یکی از اشکالات بارز در هنگام رای گیری امکان نوشتن رای برای غیر می باشد .در ایران بیش از ده درصد از واجدان شرایط رای (حدود شش میلیون ) بیسواد می باشند .نوشته شدن آرای آن ها در انتخابات توسط دیگران کیفیت و سلامت آرا را پایین می آورد . قانون امکان نوشتن رای برای دیگری بهانه ای شده است که در خانواده های پدر سالار آرای اعضای خانوار توسط پدر خانواده نوشته شود .
در کل باید نوشتن رای برای دیگری ممنوع باشد. هر کس خودش باید تعرفه ی رایش را خودش پر کند .افراد بیسواد هم اگر واقعا می خواهند از حق رای خود استفاده کنند نوشتن نام نامزد مورد نظر خود را تمرین کنند تا بتوانند روز رای دادن خودشان بنویسند .در حوزه ی رای گیری نیز کسی که تعرفه ی رای را دریافت می کند مستقیما به اتاقک صندوق رای هدایت شود و رای خود را داخل صندوق بیاندازد .
امیدوارم با برطرف کردن این اشکالات ، به سلامت و کیفیت و عادلانه تر شدن هرچه بیشتر انتخابات کمک شود .


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نامه یک معلم به کمیسیون اصل 90 در مورد عدم احرازصلاحیت برای انتخابات مجلس

ریاست محترم کمیسون اصل 90 مجلس شورای اسلامی

تقاضای تجدید نظر و تایید صلاحیت

با سلام و احترام و سپاس از حسن توجه و تلاش های خالصانه نمایندگان ملت غیور و آزادی خواه و عدالت طلب ایران اسلامی

به استحضار می رساند:

اینجانب اصغر نژادزارع مشهور به (محمد زارع ) به عنوان نماینده ای از قاطبه معلمان مظلوم ایران اسلامی در حوزه انتخابیه ی شهرستان سمنان ، مهدیشهر و سرخه در مهلت قانونی به عنوان کاندیدای نمایندگی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردم.

بر اساس قانون با احراز تمام شرایط چه در مدارک مثبته و چه در مراجع ذیصلاح 4گانه مستعلم که در پرونده متشکله مطروحه نزد فرمانداری محترم شهر سمنان تایید صلاحیت شدم اما در مرحله بدوی شورای نگهبان (هیات نظارت مرکزی استان) به دلایل غیرقانونی و صرفا سلیقه ای رای به عدم احراز بنده صادر شد.

پس از اعتراض و درخواست تجدید نظر در مرحله دوم شورای نگهبان  مستند به بند 1ماده 28 قانون انتخابات عدم احراز بنده تایید شد.

لذا اینجانب معلم دبیرستان های سمنان و مدرس دروس دینی و قرآن نسل جوان و نوجوان آینده نظام به مدت 26 سال دارای سابقه آموزشی و اجرایی هستم که موجب شبهه و سوال برای دانش آموزانم شده است و جوابی برای آن ندارم.

لذا به استناد اصول 23 و 37 قانون اساسی چگونه این بزرگواران به این جمع بندی رسیدند جای سوال و شبهه است که یا ملائک در ارتباط هستند یا علم لدنی دارند و معصومند ویا اینکه صاحب چشم برزخی هستند ؛ این در حالیست که بنده یک دوره در انتخابات شوراهای شهرسمنان کاندیدا بودم و سوابق لازم اجرایی و سیاسی و عضویت در حزب موتلفه اسلامی سمنان را در کارنامه خود دارم و به نظر می رسد عدالت جای خود را به سلیقه و هوس فردی داده و مهمتر اینکه معلمان با توجه به زخم های عمیق از هر نوع تبعیض در سال های اخیر سر خورده شده و انگیزه حضور ندارند .

شاید وجود یک نفر نماینده معلمان و فرهنگیان کورس رقابت را رونق ببخشد در غیر این صورت معلمین نه نماینده ای دارند و بیشترشان نه انگیزه حضور.

لذا با توجه به تظلم خواهی فوق الذکر و به استناد سخن امام راحل ( ره ) که مجلس را راس امور برشمردند و نیز به استناد اصل 67 و 19 و  20 و 9 و بندهای 13- 14اصل 3و اصول 1 و 2 و خاصتا اصل 90 قانون اساسی تقاضای بررسی و دفاع از حقوق تضییع شده اینجانب به عنوان داوطلب نمایندگی از یک سو و موکل و احدی از ولی نعمتان جامعه بسند سخن قدسی امام راحل که صاحبان اصلی نظام مردمند را به قید فوریت تقاضا دارم .

لطفا نتیجه را قبل از اتمام فرجه های قانونی انتخابات جهت بهره برداری لازم و قانونی ابلاغ فرمایید.

قبلا از حسن عنایت نمایندگان صدیق و مخلص میهن اسلامی کمال تشکر را دارم.

 

 با تشکرفراوان و التماس دعا و عدالت و حق

اصغر نژادزارع

 

رونوشت به:

دفتر مقام معظم رهبری بارعایت اصل 110قانون اساسی و تظلم خواهی

ریاست محترم جمهور با رعایت اصل113 قانون اساسی

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جهت تظلم خواهی

ریاست محترم قوه قضاییه جهت تظلم خواهی


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار / گفت و گوی سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و نیز نماینده 4 دوره مجلس حاوی نکات فراوان و مهمی است .

یکی از همکاران از شهر تبریز متن زیر را با باز نشر بخش هایی از این گفت و گو برای گروه سخن معلم ارسال نموده است .

ضمن تشکر و قدردانی از این معلم وظیفه شناس و مسئول از سایر همکاران دعوت می شود تا مطالب و نقدهای خود را در مورد این گفت و گو برای ما ارسال فرمایند .

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 بهمن 1394 10:27

« معلم ٬ انتخاب و انتخابات »

نقش و رسالت معلمان در انتخابات و تربیت سیاسی  امتیاز و برتری انسان نسبت به دیگر موجودات در گستره آفرینش ٬ بهره مندی او از قدرت اراده ٬ اختیار ٬ تعقل و خردورزی است که اگر با قدرت اعتماد به نفس و فکر او همراه و همسو گردد اتفاقات بسیار خوشایند و حتی اعجاب آمیزی در حیاتش روی خواهند داد .

اگر این ویژگی های انحصاری  وجود انسان نادیده گرفته شوند او را به موجودی زمین گیر ٬ ناتوان و سست عنصری بدل خواهد کرد که حتی از برآورده کردن نیازهای مادی و سطحی زندگی خود درمانده خواهد شد .

ریشه اکثر ناکامی ها و گرفتاری های فرد و جامعه در انتخاب های نادرست و نسنجیده اوست و چه بسا آثار زیان بار و تلخ آن تا پایان عمر آدمی ماندگار می شود و در غیر این صورت نتایج سودمند انتخابش مادام العمر قرین توفیقات و کامیابی هایش خواهد بود و یک معلم مسئول این واقعیت ها را به فراگیرانش منتقل می کند .

 

رسالت واقعی معلم و آموزش و پرورش٬ تربیت انسان های اندیشمند ٬ کنجکاو ٬ پرسش گر ٬ بانشاط و آشنا به مهارت های  زندگی فردی و اجتماعی است ؛ از این منظر تربیت سیاسی آنها و سرمایه گذاری های  علمی و عملی در این مسیر هم قابل توجه و توجیه عقلانی و منطقی است و غفلت و بی اعتنایی به این موارد سبب خسران و آسیب های جبران ناپذیر در آینده خواهد بود .

در کنار آموزه های مدون و منسجم برنامه های درسی مدارس ٬ معلمان باید بدون سیاسی کاری و پرهیز از بازی های رایج سیاسی در انتخاب دقیق و مؤثر دوست٬ کتاب ٬ رشته تحصیلی ٬ نمایندگان مجلس و... هدایت گری های روشنگرانه ای به عمل آورند تا جوانان در آینده نیز  بتوانند در شکل گیری یک جامعه متکثر ٬ پویا و دموکراتیک ٬ مشارکت سیاسی فعال و سازنده ای داشته باشند و از حق انتخاب و قدرت سنجش و تشخیص قانونی خودشان بتوانند بهره مندی بایسته و شایسته ای داشته باشند .

 

متأسفانه چندی است با شیوه های نامتعارف٬ مستقیم و غیرمستقیم ؛ ورود معلمان ٬ دانشجویان و دانش آموزان را به فعالیت های انتخاباتی و دسته بندی های سیاسی  نادرست می دانند و حتی با خط و نشان کشیدن به این طیف از گروه های پر انرژی جامعه نوعی سرخوردگی و یأس اجتماعی را دامن می زنند.

البته اصول متعدد قانون اساسی - که  میثاق ملی ماست -  و رؤیای شیرین و آرمانی مردم سالاری هم دخالت هریک از آحاد جامعه را در تعیین سرنوشت خود امری پسندیده و لازم می شمارد . 

وقتی در یک فراخوان ملی و عمومی ٬ همگان به مشارکت در سرنوشت سیاسی کشور و ملت دعوت می شوند بسیار طبیعی است که در بین همه اقشار و گروه های اجتماعی و در هر کوی و برزنی گفت و گوهایی شکل می گیرد ؛ در فضاهای آموزشی و علمی هم اظهار نظرهای دامنه داری آغاز می شود تا بعد از فراز و فرودهای مختلف به یک نقطه نظر واحد رسیده و از ماحصل آنها خانواده ها و دیگران هم متأثر می گردند .

 

  انتظار می رود معلمان در صف اول این روشنگری ها و داغ کردن تنور انتخاباتی نقش کلیدی و محوری داشته باشند .

بنابراین در تربیت سیاسی دانش آموزان باید زمینه های رشد و آگاهی و ارتقای قدرت تشخیص و مسئولیت پذیری و مشارکت جویی آنها را چنان فراهم نمود تا فارغ از فضای هیجانی ٬ آشوب طلبی ٬ التهاب آفرینی و احترام به حقوق مخالفان فکری  یادبگیرند  به وظائف فردی واجتماعی و قدرت تعیین سرنوشت خودشان  متعهد و پای بند  باشند .


ذکر این نکته ضروری است که اگر دانشگاهیان و معلمان به عنوان قشر آگاه و فرهیخته  از این مسئولیت سنگین خود شانه خالی کنند یا کوتاه فکران و تنگ نظران به دلایلی مانع از فعالیت های مفید و سالم آنها شوند موج سواران و فرصت طلبان سیاسی با تصاحب رأی و اندیشه مردم و غصب مصادر مهم مدیریتی و قانون گذاری ٬  آمال و آرزوهای فردی یا جناحی خود را تعقیب نموده و جامعه را به سمت استبداد و تمامیت خواهی سوق می  دهند .


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 17 بهمن 1394 16:25

هر آن چه حاجی بابایی گفت ...

گروه گزارش / آن جه می خوانید گفت و گوی 5 ساعته گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی در مورد نقد عملکرد ایشان در زمان نمایندگی و مقام وزارت آموزش و پرورش است .

به درخواست آقای حاجی بابایی از برحسته کردن مطالب و یا کلمات پرهیز شده است تا خوانندگان و همکاران خود دست به ارزشیابی و قضاوت بزنند .

منتشرشده در گفت و شنود

فرار مغزها از ایران و دلایل و روش های کاهش آن در مبحث کلان منابع و منافع تعیین کننده و استراتژیک و در منشور راهبردی و سرنوشت ساز یک کشور، نخبگان جایگاه ویژه ای داشته و از ارزش دو چندان و اهمیت تحسین برانگیزی برخوردار می باشند، البته تحقق چنین امر مهمی منوط به شناخت و کشف نخبگان از یک سوی و وجود ارزش گذاران و قدر شناسان حقیقی نسبت به امر نخبه و نخبگان از سوی دیگر می باشد.

نخبگان در واقع، چکیده و جوهره و گوهر دردانه و قیمتی وجودی کیان و شوکت و عزت و تمامیت و حیثیت یک دولت و ملت و نظام مطرح می باشند.

عدم شناخت و دریافت نخبگان، بی توجهی و یا دهن کجی و بی تفاوتی نسبت به آنان در چم وخم روزگار و زندگانی و معیشت و در دایره ی چه کنم چه کنم قرار دادن نخبگان انگ آن چنانی "دگر اندیش" و مستفرنگ و فکلی و انتلکتوئل!؟ زدن به آنان ولو آن که مدت ها جهت تحصیل در غرب و ینگه ی دنیا سپری کرده باشند و اندکی هم آب و هوای آن دیار را خورده باشند! و همچنین از منظر و انگاره های صرف سنتی منجمد و پیش مدرن و اسکولاستیک به آنان نگریستن و به قضاوت نشستن و عجولانه و شتابزده و صله ی سکولار، لائیک و لیبرال به آنها چسباندن جملگی آفتی بزرگ و متصلبانه در راه پیشرفت، توسعه و رشد جامعه و کشور در تمامی ابعاد مادی و معنوی می باشد.

چنین عاقلانه و منصفانه به نظر می آید که بر اساس اصل اسلامی- انسانی تالیف و تحبیب قلوب و سهله و سمحه (تساهل و تسامح) در شکل و قواره صحیح و بنیادین آن و در جهت تحفیظ و تحکیم منافع کلی و استراتژیک کشور و ملت، در کنار "اشد علی الکفار" آن هم کفار معاند و حربی و استعماری و امپریالیستی به اصل "رحماء بینهم" هم می بایستی عنایت اصولی و جدی و لاینقطع مبذول و مصروف داشت!

 

خود برتر بینی ؛ عامل خطرناک هراس و انزوای نخبگان

این که فردی از روی جهالت و یا غرض و مرض و حسادت و بخل، خود را برتر و بالاتر از دیگران بداند و به رغم ضعف و نقصان وجودی و داشتن هزار و یک عیب، خویشتن را عقل کل و مستجمع جمیع خصائل و فضائل و کمالات بداند و به همگان به دیده ی استخفاف بنگرد، خطری بزرگ و معضلی جبران ناشدنی در مسیر کمال و سعادت آدمیان است.

در احادیث نورانی امامان هدایت این چنین آمده که هر کس خود را بالاتر از دیگران فرض نماید احمق ترین افراد است و نیز گفته شده که نهایت ادب این است که خویشتن را کوچکتر از دیگر انسان ها بدانی!

متاسفانه برخی افراد جاهل، نادان، خودبین و یا مغرض و حسود و عنود و چه بسا خود فروخته صاحبان ثروت و دارو دسته و باندهای اختاپوسی و حتی دشمنان قسم خورده ی این آب و خاک با ندانم کاری ها و کارشکنی ها موجبات هراس، انزوا و یا فرانخبگان و فرهیختگان وطن را فراهم نموده و از این رهگذر کمک شایانی به استکبار نموده و ضربات کاری و خطرناکی بر پیکره و روح و باطن کشور و نظام و انقلاب وارد کرده اند.

بودند افراد تنگ نظر و کارشکن و خودخواه در وزارت خانه ها، ادارات کل و مناطق از آموزش و پرورش گرفته تا مراکز مختلف برای افراد مغایر و مخالف با سلیقه و نظر و ایده ی خویش پرونده سازی می کردند، تهمت می زدند، افشاگری ناجوان مردانه می نمودند و باعث دلسردی سایر افراد خدوم و نخبگان می شدند و کشور را همچنان عقب نگه داشته و مانع رشد و توسعه و پیشرفت و تعالی و ترقی می شدند و غافل از آن که چنین حرکتی کاملا باب میل دشمن و منافقین بوده و متاسفانه و ناجوان مردانه دشمنان چنین در بوق و کرنا می کردند که مثلا جمهوری اسلامی مخالف نبوغ ، اندیشه، فکر، نخبه و ترقی است!!؟

گاه دیده می شد مثلا در یکی از مناطق جنوبی آموزش و پرورش فردی متکبر و ظاهرالصلاح و هماره قرآن زیر بغل!!؟ که با زیرکی و زد و بند و پارتی بازی جا خوش کرده بود، به محض آن که یک فرد فرهنگی و خانم مدیر مومنه، متعهد، متخصص، خدوم، مقید به حال جامعه، دانش آموزان و اولیاء و محرومان و فقیران و باعث نجات بسیاری از نوجوانان و جوانان به ویژه دختران از گرداب بلا و دام های اهریمنان را می دید که نظری مغایر با خود دارد و از خود شجاعت و شهامت و ابتکار و خلاقیت بروز می دهد و در میان مردم و خانواده ها محبوبیت دارد، بلافاصله یا او را از کار بر کنار می کرد و نه تنها برای وی بلکه برای خانواده و دوستان و همفکران او نیز پرونده سازی می کرد که آن وقت خود را معلم قرآن و مفسر قرآن و اخلاق می انگاشت و تنها خود را دارای توفیق و حق(!!؟) می دانست و حال آن که خودش فردی بوقلمون صفت و مرموز بود و با رانت و حقه بازی و چاپلوسی مجتمع آموزشی غیرانتفاعی و ثروت باد آورده به دست آورده است.

در حالی که پرونده ی افراد بایستی محرمانه بماند و مسئولین رده های بالا و وزارت خانه و وزارت اطلاعات و گزینش از تمام چند و چون پرونده شاغلین باخبرند اما با سعه ی صدر و اخلاق اسلامی و امانت داری خویش و با توجه به این که ولو افرادی در گذشته خطای سیاسی و یا بعضا عقیدتی و سلیقه ای داشتند و چه بسا از باب تقیه و فریب دادن دشمن و طاغوت و یا حتی ترس و اشتباه نامه ای به یکی از مقامات دستگاه حکومت سابق نوشته باشند و کسی حق افشا و آبروریزی ندارد، آن هم در حالی که آن فرد یا افراد همان موقع و یا در کوران نهضت و انقلاب اسلامی آگاه و نادم شده باشند و پس از انقلاب هم مفید به حال جامعه و انقلاب و نظام بوده و بسیار بسیار متعهد و پاکدامن بوده و هستند و حتی در زمان قبل از انقلاب هم مبارزاتی علیه پهلوی و ساواک داشتند اما چنان فرد مغرض معلوم الحال که خود مصداق ام الفساد می باشد می رفت با شارلاطان بازی به آن پرونده دست می یافت(با فریب و تطمیع و یا تهدید به کسانی که بایستی محرم اسرار باشند) و آن وقت آن پرونده و نامه را روی میز در معرض دید همگان قرار می داد و باعث شکست روحیه، ضعف اعصاب، مرگ روحی و تدریجی و انگشت نما شدن فرد مغبون و مظلوم می شد و یا با وجود آن که همسر آن خانم مدیر یک فرد با سابقه مبارزاتی و انقلابی بود و به خاطر سلیقه یا بنا به دلائلی آن دستگاه و گروه را ترک گفته و داوطلبانه خارج گشته بود، زیر سوال می رفت و تخطئه می شد و اینجا و آنجا آبرویش را می ریخت که ایها الناس !! بایید ببینید که به چه علت و چرا این آقا از این حزب معروف و مشهور بیرون آمده یا اخراج شده و حال آن که ماجرای این آقا اصلا ربطی به آن فرد مداخله گر و حسود و مغرض نداشته و این مسئول خداناشناس با همسر این آقا سر جنگ و خصومت داشته است!!؟ و جالب تر از همه این که آن فرد اتهام زننده ی سابقه ی درخشان و سالمی در گذشته ی خود نداشت!!؟ و پس از چندی از همان منطقه اخراج و فراری گردید!!؟ جای چاه کن در قعر چاه است!!

یکی از معضلات و آفات پارادایم و فرآیند جذب و حفظ و پاسداشت و نگهداشت نخبگان عزیز و فرهیختگان میهن و این مرز و بوم، ورود به حریم خصوصی افراد برخی عدم اغماض ها، فقدان گذشت و چشم بر هم نهادن در جای خود و عدم درک و شناخت و تشخیص اهم و مهم و نیز دفع افسد به فاسد است.

گاها صرف نگاه همیشکی و بدون وقفه و بدون تجدید نظر به گذشته ی افراد و چماق کردن برخی نقاط ضعف بر سر آنان، سیاه و یا سفید کردن مسائل، برخورد دفعی و آنکاردی و هماره در چرخه ی تناقض و تنافر و تباین و تضاد آشتی ناپذیر (آنتاگونستی) بودن و مثلا گیر دادن به کراوات، پاپیون، یا برخی عادات صرفا فردی و شخصی و درون منزلی! و یا سبک و سیاق هایی که این آقا و آن آقا و این جناح و آن جناح و یا حتی عرف جامعه نمی پسندد و .... موجبات فرار مغزها و پایمال شدن نخبگان و فرهیختگان در عرصه های علمی، تخصصی، اقتصادی، پژوهشی، پزشکی، نظامی، انفورماتیک و حتی ایدئولوژیک باب میل جامعه و نظام را فراهم کرده و آن جا هم که این معضلات با تنگناهای معیشتی و خشونت، تبعیض، فامیل گرایی، آرسیتوکراسی، طبقاتی فکر کردن، سلیقه ای عمل نمودن در داخل و همچنین با تبلیغات زهرآگین امپریالیستی- صهیونیستی و خبرگزاری ها و رسانه های گروهی اجانب و بدخواهان و ایران هراسان و وعده و وعیدهای شیطانی اما پر طمطراق دروغین و فریبکارانه و حتی مواردی جذاب و نسبتا چرب و چیلی همراه بوده، قوز بالا قوز گشته است.

حال بحث از دست ندادن نخبگان وطن و یا جذب نخبگان و صاحبان سرمایه و تخصص و فن آوران دولت ها و کشورهای جهان و روش ها و اسلوب درست و منطقی و جذاب و اساسی و متعارف برخورد با آنان و تعمیق و گسترش متعادل و متوازن غیر مغایر با شرع و عرف و ایرانیت بماند، که خود بحث دیگری را می طلبد، در چند نوبت در دولت های گذشته صحبت از فراخوان نخبگان فراری ایرانی و یا ماندگار در کشورهای پیرامونی و جهانی و تلاش برای بازگشت آنان به میهن خود پیش آمد علاوه بر برخی اشتلم ها و سر و صداها برای شکستن قلم پای آنها و ممانعت از ورودشان به کشور و بعضی تحرکات مشکوک و مذموم از ناحیه ی افراطیون و متحجران و منافقین و گروهک های مزد بگیر شرق و غرب، جهت نا امن نشان دادن ایران عزیز، نخبگانی ایرانی وارد میهن می شدند و عجب و گریه آور و اندوه بار آن که، یا سر مزد با آنان چانه می زدند و یا با فقدان و ضعف و کم رنگ بودن امکانات و تسهیلات مواجه می شدند و برخی از آنان نیز در به در دنبال اتاق خالی و مسکن اجاره ای بودند و اختاپوس بروکراسی و قرطاس بازی و دیوان سالاری و چوب لای چرخ نهادن برخی نادان ها، و هم چنین برخی داناهای موذی و نفوذی و شیطان، آنان را نقره داغ کرده و به هفت پشت خود لعن و نفرین می کردند که چرا پای در میهن گذاشته اند!؟ دو پا داشتند دو پا هم غرض می کردند و دوباره الفرار!!؟

حقیر در تحقیقی مطالعه می کردم دیدم یکی از دولت های موذی و استعماری و دزد نخبگان کشورها، در پاره ای از موارد تا 110 برابر دیگر ملل و دولت ها به نخبگان امتیاز و امکانات داده است تا آنان را برای همیشه مجذوب و مفتون خود گرداند! برخی کارشناسان و اندیشمندان و نخبگان کشور جهت برون شد از معضل انزوا و یا فرار فرهیختگان و نخبگان کشور و بهینه و نهادینه شدن نخبه گرایی راهکار هایی مفید و اساسی و سودمند ارائه نموده اند که در جای خود حائز اهمیت و در خور تدقیق و تحسین می باشد.

دکتر آقا محمدی طی گفت و گویی با ایسنا که در روزنامه ی اطلاعات شماره 26286 نیز درج شده پیرامون مهاجرت بی بازگشت نخبگان و در کالبد شکافی و تیولوژی این موضوع صحبت ها و حرف های جالبی دارد. این استاد نخبه و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران می گوید: "رفتن نخبگان از کشور دلائل مختلفی دارد و آن قدر مهم است که باید کالبد شکافی ویژه شود و من خود از کسانی هستم که مهاجرت بی بازگشت دانشجویان نخبه واقعا دلم را به درد می آورد؛ چرا که می دانم حضور آنها چقدر می توانست کمک کننده و مفید باشد؛ جمعی که جزو گزیده ترین دانشویان و باهوش ترین ها بودند.

این بدان معنی نیست که آنها که مانده اند از چنین ویژگی هایی برخوردار نیستند اما معتقدم دانشجویی که پس از مهاجرت می تواند به دلیل هوش بسیار بالا به مرحله ی فوق تخصصی در دانشگاه مهم آمریکا برسد را نباید به راحتی از دست داد.... این که بروی در هاروارد یا کمبریج و آکسفورد درس بخوانی مهم است اما مهمتر آن است که به خاطر تعهدت، به این آب و خاک برگردی و از امتیازات به دست آمده برای کشور خودت استفاده کنی چرا که همه ی ما از مالیات و درآمدهای این کشور درس خوانده ایم و استفاده کرده ایم."

وی به آماری از خروج نخبگان و نیروهای تحصیل کرده اشاره می کند و می گوید:

"1400 عضو هیات علمی ایران در دانشگاه های آمریکا مشغول به تدریس هستند که به نظر من عدد بالایی است. 10 هزار دانشجوی ایرانی در مقاطع مختلف تحصیلی مشغول به تحصیل در دانشگاه های این کشور هستند که از این تعداد 55 درصد در مهندسی، 10 درصد در علوم و ریاضیات و کامپیوتر، 10 درصد در رشته های پزشکی مشغول تحصیل هستند. طبق آماری که من آنها را مطالعه کرده ام، در سال های 82 تا 86 از بین بیش از یکهزار دارنده مدال طلای المپیاد، 308 نفر از کشور خارج شده اند."

به گفته ی این دارنده ی جایزه ی نخبگی و رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی، " اکنون وقت آن رسیده برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان در بنیاد ملی نخبگان اتاق فکر تشکیل شود و این موضوع به حال خود رها نشود.... اعضای این اتاق فکر باید از نخبگان دلسوز تشکیل شود و نه کسانی که فقط رفع تکلیف می کنند. کسانی که عوامل مهاجرت نخبگان را خوب می شناسند و می توانند راهکار و پیشنهاد کاربردی ارائه بدهند."

همچنین نیاز نخبگان به دیده شدن در جامعه و بها و اهمیت قائل شدن برای آنان، به مشارکت گرفته شدن، شایسته سالاری، انتخاب و نصب مدیران و مسئولان دانشگاهی و پژوهشی بر اساس علم، تخصص، لیاقت و نه رفیق بازی و دوست سالاری، اجازه سوال، نقد و پژوهش و کار جمعی و رقابت های سالم علمی و بدون خصومت، دسترسی به شبکه های علمی، داخلی و جهانی، استفاده از بانک اطلاعات و پژوهش و تجارب سایر دانشمندان در گذشته و حال، از جمله اصول و ارکان و راه کارهای لازم و مناسب نخبه پروری و جلوگیری اصولی و منطقی از ایزوله و انزوا و خروج نخبگان از کشور می باشد.

به نظر می رسد شناخت عمیق و گسترده از جایگاه و فلسفه و چرایی و کمال و غایت علم و تحقیق و نخبگی و نیز خود نخبه بودن می تواند به میزان شایسته و قابل توجهی به تحقق امر ماندگاری نخبگان و اشتیاقشان به ماندن و خدمت نمودن در کشور و عدم مهاجرت همیشگی به خارج، موثر واقع گردد.

امید است که به حول و قوه ی الهی و با هوشیاری و درایت کامل به فرصت طلبان، میدان ندهیم و به طور جدی و اساسی نخبگان را دریابیم.

ان شاءالله


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور