صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

ریشه های تاریخی و چرایی آغاز آموزش به زبان رسمی در مدارس ایران   برای درک وضعیت اکنونی هر پدیده یا موضوعی، ناچار باید به تاریخ پیدایش و سیر آن مراجعه کرد. این تاریخ است که به ما خواهد گفت چرا و چگونه در وضعیت / نقطۀ اکنونی (خوشایند یا ناخوشایند) قرار گرفته ایم.
چند سالی است که بحث و گفت و گو بر سر لزوم آموزش زبان مادری ( و گاه آموزش به زبان مادری) در مدارس کشور بالا گرفته است و موافقین و مخالفین این طرح ، هریک دلایلی را در اثبات نظر خود و رد نظرات مخالفین عرضه کرده اند.

نوشتار پیش رو در پی پرداختن و نقد ادله دو طرف نیست، بلکه بر آنست تا با مروری کوتاه بر اوضاع ایران آن عصر ، چرایی شروع طرح " آموزش اجباری به زبان رسمی در مدارس سراسر کشور" را تبیین کند تا خوانندگان محترم (فارغ از موافقت یا مخالفت با اصل موضوع) درک بهتری از چرایی قرار گرفتن آموزش و پرورش کشور در نقطه اکنونی به دست آورند.
"ممالک محروسه قاجار" اصطلاحی است  که در اسناد دوره قاجار به وفور دیده می شود و بر حسب اتفاق به خوبی گویای وضعیت ایران در آن روزگار است؛ چرا که ایران آن عصر کشوری بود که "ممالک" بسیاری را  تنها در"حصار" حکومت خود گرفته بود.
نگاهی به جغرافیای تاریخی ایران آن عصر نشان می دهد،  ایران سرزمینی بود شامل اقوامی مختلف که در میان صحاری و کوه های عریض و صعب العبور،  به سان جزایری دور از هم  روزگار می گذراندند . این اقوام جدا افتاده از هم ، جز برخی مشترکات ( از جمله تاریخ مصیبت بارشان !) نقاط پیوند چندانی که بتواند برایشان هویتی ویژه و متمایز  نسبت به اغیار  به وجود آورد نداشتند حتی همان حکومت به ظاهر مشترک شان ( قاجار ) هم توان و قصد آن را نداشت که بین این جزایر دور از هم، مشترکاتی را تقویت کند، چرا که کشور طبق سنتی تاریخی، توسط وابستگان حکومت وقت، تقریبا به صورت ملوک الطوایفی اداره ( به تعبیر مناسب تر غارت) می شد.
ایرانِ وقت نه تنها از نظر اقوام تنوع بسیاری داشت، بلکه در میان همین اقوام هم ده ها زبان و لهجه مختلف مشاهده می شد که هرچه بیشتر به آن تشتت و پراکندگی دامن می زد. حال اگر به این تنوع  قومی - زبانی ، تفاوت ها و تعارضات مذهبی (شیعی، اهل سنت، زردشتی، یهودی و...) و فرقه ها و نحله های مختلف شان را هم بیافزاییم، می توان دریافت که این "کشور موزاییکی" تا چه حد مستعد گرفتار شدن در بحران های بزرگ ناشی از توان یابی نیروهای گریز از مرکز و جنبش های واگرایانه  بوده است.

در واقع یکی از اصلی ترین دلایل خفت و خواری کشوری به آن عظمت، همین پراکندگی ها و تشتت بسیار داخلی بود، به عبارتی در عین آنکه ظاهرا همه با هم بودیم؛ هیچ کس همراه آن دیگری  نبود!
این تنوع و پراکندگی فرصت بی نظیری را در اختیار دولت های استعمارگر وقت ( روسیه و انگلستان) قرار داده بود تا با سوءاستفاده از این همه تنوع و اختلاف، با نفوذ در ایلات و جلب هواداری خاندان های محلی، هر زمان که منافع آنها از طرف حکومت مرکزی دچار کمترین تهدیدی واقع می شد، برای تحت فشار قرار دادن حکومت مرکزی بر آتش اختلافات قومی/ مذهبی بدمند و به اندک زمانی در هر گوشه ای از کشور آشوبی برپا کنند.
مشاهده این اوضاع اسف بار و ناامیدکننده بود که سبب شد عده ای از روشنفکران وطن دوست ایرانی به این نتیجه برسند که با شرایط موجود، امکان موفقیت پروسه مشروطه خواهی و تجددطلبی در ایران آن روز مطلقا ناشدنی است و هر گونه طرح و برنامه ای حتی اگر با مجاهدت های بسیار هم به اجرا گذاشته شود،  به سبب وجود این همه مسایل بحران آفرین، به طرفه العینی ناکام خواهد ماند. (مشابه چنین وضعیتی را هم اکنون در عراق، افغانستان و ... هم می بینیم که همه هزینه ها و تلاش ها برای استقرار نظامی مردم سالار در آنها، جز آب در هاون کوبیدنی نبوده است!)
شکست پروژه مشروطه خواهی و افتادن دوباره کشور در ورطه  هرج و مرج و خصوصا با اوج گیری جنبش های واگرایانه در نقاط مختلف کشور، این دسته از روشنفکران ایرانی را به این نتیجه رساند که جز با روی کار آوردن "دیکتاتوری خون ریز" که در سایه قاطعیت او بتوان پروسه تجدد را در یک کشور هزار رنگ به صورتی دستوری / آمرانه اجرا کرد، چاره دیگری وجود ندارد به ویژه آن که گرفتار شدن وطن در این وضعیت خطرناک، از سر اتفاق همزمان شده بود با اوج گیری و محبوبیت گسترده جنبش های ناسیونالیستی با گرایش فاشیستی در اروپا . همچنین آنها به نمونه های موفقی چون اصلاحات آمرانۀ پتر در روسیه، میجی در ژاپن، بیسمارک در آلمان و ... هم نظر داشتند و چنان الگوهایی را یگانه راه نجات ایران از فروپاشیدگی حتمی می دیدند.
بازخوانی این بخش از نامه مرحوم محمدعلی فروغی به هنگام بازگشت از کنفرانس ورسای ( که حتی حاضر نشدند به نمایندگان ایران برای حضور در آن مذاکرات اجازه ورود هم بدهند!) کاملا گویاست:

"همیشه می‌گفتیم ایران نه دولت دارد نه ملت [...] تنها کاری که انگلیس می‌تواند بکند آن است که ما ایرانی‌ها را به جان هم انداخته پوست یکدیگر را بکنیم و هیچ کار نکنیم و [در عوض] متصل به او التماس کنیم که بیا و فکری برای ما کن [...] می‌گویند اگر بر خلاف میل انگلیس رفتار کنیم فرضاً اعمال قوه قهریه نکند اعمال نفوذ و دسیسه می‌کند، ملت را منقلب ساخته  اسباب تجزیه آن را فراهم می‌آورد [...] ایران ملت ندارد، افکار عامه ندارد. اگر افکار عامه داشت به این‌روز نمی‌افتاد و همه مقاصد حاصل می‌شد. اصلاح حال ایران و وجود آن متعلق به افکار عامه است... ایران اول باید وجود پیدا کند تا بر وجودش اثری مترتب شود"


 ترس و واهمه از تجزیه و فروپاشی ایران بسیار جدی بود و مقدمات آن هم کاملا مهیا! و در چنین شرایط خطیری بود که جمعی از روشنفکران ایرانی در پی یافتن پتر یا بیسمارک ایرانی برآمدند تا به قول نویسنده ای: " باید آن فرمانفرمای مطلق، آن فرمانفرمای مطلقی که علم و عمل را تواماً دارا بوده خود را حاضر به فداکاری می‌نماید [پیدا کرد]... حالا ای افراد علاقه مند، بیایید متحد شوید و این فکر را توسعه دهید. چاره جز این نیست. انقلاب غیر از این که یک دیکتاتور زمینۀ آن را تهیه نماید، صورت نمی‌گیرد... تکیه به اکثریت، بی‌نتیجه است. در محیطی که غالب مردم معنی پارلمان و مشروطه را نمی‌فهمند، حکومت قانونی صورت نخواهد گرفت... دیکتاتور عالِم، دیکتاتور ایده‌آل، باید با مشت آهنین دهان آن [...] بی‌سوادی را که نشر معارف را باعث بی‌دینی می‌داند، خُرد نماید. باید تصمیم غیرقابل‌تغییر دیکتاتورِ عالمِ جوان به این هوچی‌گری‌ها و مغلطه‌بازی‌ها خاتمه دهد. "


ظهور رضاخان، برآیندی بود از تصمیم انگلستان و دفاع قاطعانه  بخش تاثیرگذاری از روشنفکران ایرانی از ایده " دیکتاتور مصلح". آنها به گمانشان "آن فرمانفرمای مطلق" و" دیکتاتورِ عالمِ جوان" را یافته بودند  و اکنون نوبت به "ملت شدن ایرانیان" رسیده بود.  برنامه این دسته برای تبدیل "ممالک محروسه ایران" به "ملت ایران"، تقویت هرچه بیشتر مشترکات  و در مقابل محو یا تضعیف نقاط تمایز (و احتمالا بحران زای) موجود بود. برنامه تدریس اجباری زبان فارسی در همه مدارس کشور بخشی از همین نقشه راه بود  . 

این طرح درکنار طرح هایی دیگر همچون "خدمت وظیفه" (که در آن سربازان به عمد به نواحی مختلف کشور فرستاده می شدند) با قاطعیت بسیار اجرایی و پیگیری شد تا ایرانیان به مرور با مفهوم "وطن" در معنایی وسیع تر آشنا شوند، چرا که تا پیش از این ایرانیان از مفهوم وطن، برداشتی جز شهر/ ده یا ولایت خودشان نداشتند.
طرح آموزش در مدارس به زبان رسمی کشور، گرچه با سخت گیری و عوارض بسیاری همراه بود اما توانست به هدف اصلی خود  یعنی تقویت یکپارچگی ایرانیان حول محوری مشترک (زبان فارسی) و انتقال درک تازه ای از مفهوم وطن به نسل جوان بسیار موفق عمل کند. البته دغدغه های کسانی که به "آموزش به زبان مادری" در مدارس می اندیشند نیز قابل درک و پذیرش است چرا که آنها به مسایلی چون مشکلات یادگیری کودکان دوزبانه، عقب افتادن  نسبت به همسالانی که زبان مادریشان همان زبان رسمی است، مشکلات انتقال فرهنگ و آداب سنتی و... اشاره می کنند اما در این سو کسانی هستند که مدعی اند باید حفظ مصالح بزرگتری را در نظر آورد.

آنها استدلال می کنند که با توجه به جوانی و شکنندگی مفهومی مدرن موسوم به "ملت ایران" چه تضمینی وجود دارد که معکوس کردن روند مذکور باعث آسیب های جدی به امنیت ملی کشور  نگردد؟! آنها می پرسند آیا توقف طرح "تدریس به زبان رسمی" نمی تواند بحران های جدیدی فراروی کشور قرار دهد و بر گسل های موجود آن بیافزاید؟

 

* خوانندگان گرامی برای آگاهی از پاره ای بخشنامه های موکد و سخت گیرانه درباره تدریس اجباری زبان فارسی در نقاط مختلف کشور و دستوراتی که درباره تنبیه خاطیان از این دستور صادر شده بود می توانند به کتاب بسیار ارزشمند "تبارشناسی هویت جدید ایرانی (عصر قاجاریه و پهلوی اول)" از محمدعلی اکبری مراجعه کنند.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 04 بهمن 1394 20:06

هر آن چه حاجی بابایی گفت ...

گروه گزارش / آن جه می خوانید گفت و گوی 5 ساعته گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی در مورد نقد عملکرد ایشان در زمان نمایندگی و مقام وزارت آموزش و پرورش است .

به درخواست آقای حاجی بابایی از برحسته کردن مطالب و یا کلمات پرهیز شده است تا خوانندگان و همکاران خود دست به ارزشیابی و قضاوت بزنند .

منتشرشده در گفت و شنود

انتخابات در ایران فرصتی برای اعتماد سازی ملی توسط رسانه ملی  انتخابات، فرصتی ھدف مند برای برگزاری جشنواره سیاسی ملی است. انتخابات بیانگر شعور سیاسی و بلوغ فکری است. برگزاری انتخابات در ھرجامعه، تصویری از دموکراسی و مردمسالاری جامعه را نشان مي دھد، زیرا در کارزار انتخابات و تلاش ملی برای برقراری دموکراسی ھمه آنھایی که انتخاب مي کنند تا قدرت را به طور مسالمت آمیز و قانونی و دموکراتیک به افراد واجد صلاحیت واگذار کنند و ھمه آنھایی که قدرت در دست شان بوده و دیگر در عرصه قانونی باید مطابق خواست ملت، قدرت را به افراد منتخب ملت واگذارنمایند، منوط به بلوغ سیاسی، اخلاق انتخاباتی و انتخابات اخلاقی می باشد اما در این کارزار سیاسی و جشنواره انتخاب و رقابت نقش رسانه ھا به خصوص رسانه ملی دارای نقشی برجسته ، تاثیر گذار و بی بدیل می باشد.

تلویزیون به عنوان رسانه دیداری در ایران اھمیت خاصی دارد. مخاطبان ایرانی کمتر دل به مطبوعات و نشریات بسته و خبرگزاری ھا و پایگاه ھاي خبری پدیده ھاي نوین و جذابی ھستند که در آغاز اطلاع رسانی خود بوده و تلویزیون ملی و شبکه ھاي ماھواره ای جذاب تر از دیگر عناصر رسانه ای برای مردم ایران است.

انتخابات، فرصتی است که مي تواند بازی برد –برد را برای ھمه به ارمغان بیاورد از جمله رسانه ملی مي تواند به برکت انتخابات و برگزاری جشنواره سیاسی در سال ھمدلی و ھمزبانی (سال ھمدلی با دولت و ھمزبانی با ملت ) به عنوان یکی از برندگان این رقابت سیاسی مطرح شود. متاسفانه رسانه ملی در سال ھاي گذشته نتوانست به انتظارات افکار عمومی پاسخ داده و این امر اعتبار و اقتدار حرفه ای و رسانه ای تلویزیون را کاھش داده است.

می توان گفت در خوش بینانه ترین شرایط تلویزیون کمتر از نیمی از جمعیت ایران را به عنوان مخاطب دارد!

مردم اعتمادی به تلویزیون نداشته و این رسانه نتوانسته و نخواسته صداقت خویش را به نمایش گذاشته و موسم انتخابات فرصتی است که رسانه ملی بتواند اعتماد از دست رفته را جلب نماید.

واقعیت این است که ھنوز اندک فرصتی برای رسانه ملی باقی مانده است تا بخشی از اشتباھات خویش را تصحیح نماید . این حق طبیعی و قانونی مردم است که بدانند و بپرسند و بخواھند.

متاسفانه یکی از مھمترین اشتباھات تلویزیون به خصوص در ایام انتخابات این است که می خواھد عالمانه و عامدانه افکار عمومی را به این سمت ھدایت نماید که  « ھمه نامزدھای مجلس که خود را در معرض افکار عمومی گذاشته اند و با رای ملت صاحب قدرت شده اند و به ایفای نقش نمایندگی پرداخته اند و نیز ملتی که حق انتخاب کردن دارند و می خواھند به نامزدھای مورد نظرشان رای بدھند، شبیه ھم و مثل جام جم فکر کنند »  و صدا و سیما فکر مي کند که ھمه ایران مثل جام جم است و البته در ھمه برنامه ھا ھمه باید یک جور فکر کنند.

صدا و سیما نمی خواھد بداند که جامعه ایرانی در حال گذار متنوع و تعیین کننده ای قرار دارد و تنوع اقوام و نژاد و ادیان و زبان فرصت است و انتخابات فرصتی است برای تحقق منافع ملی !

از یاد نبریم مقام معظم رهبری  درباره اهمیت انتخابات و مشارکت  مردم  فرمودند:

انتخابات مظھر اراده ملت است. انتخابات مظھر حاکمیت ملی است . انتخابات مظھر مشارکت و تجلی حضور مردم برای تقویت بنیان ھای نظام جمھوری اسلامی است . انتخابات نماد اقتدار ملی ، تحقق منافع ملی، انسجام ملی و جلوه مردم سالاری دینی است. انتخابات می تواند با جھت گیری و برآیند رای مردم تغییرات لازم را ایجاد نموده و فضای سیاسی جامعه را تغییر دھد و انتخابات ملاک و معیار و محک ارزیابی مردم نسبت به نامزدھا است که با رای خور مشروعیت نمایندگی و وکالت نامزد ھا را جاری می نماید.

گزاره مشھوري وجود دارد كه مضمون آن اين است:

( اگر ما شبیه ھم فكر كنیم انگار ھیچ كدام فكر نمي كنیم ).

رسانه ملی با درک گزینه فوق می تواند اعتبار و اعتماد از دست رفته خویش را باز یابد و بلوغ حرفه ای خویش را به نمایش بگذارد و در این رقابت سیاسی به عنوان یکی از برندگان سربلند بیرون بیاید !


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

نشست شورای نویسندگان سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی جهت بررسی مسائل آموزش و پرورش و نقد عملکرد وزرات ایشان

همان گونه که قبلا نیز اعلام گردید  ( این جا ) ؛ نشست شورای نویسندگان سخن معلم و آقای دکتر حمیدرضا حاجی بابایی امروز شنبه سوم بهمن ماه برگزار گردید .

این نشست بیش از 5 ساعت به طول انجامید که با توجه با حجم بالای گفت و گوهای انجام شده پس از پیاده سازی به صورت کامل جهت مطالعه و اظهار نظر مخاطبان و همکاران در سخن معلم منتشر خواهد گردید .

پایان پیام /

نقد عملکرد حاجی بابایی و میزان موفقیت وی در انتخابات مجلس 94  حرف های انتخاباتی وزیر سابق آموزش و پرورش در کرمان نکات قابل توجه ای داشت، عبایی که حاجی بابایی برای نمایندگی مجلس دوخته است تار و پودهای برجسته ای دارد.  اگر حاجی بابایی سودای ریاست جمهوری در سر نداشت و نیز در برخی امور دچار توهم نمی شد شاید در این دولت هم وزیر می ماند.
و اگر میزان توجه و تمرکزی که دکتر روحانی نسبت به فانی دارد " آن مرد همیشه رفته " نسبت به حاجی بابایی داشت شرایط آموزش و پرورش بهتر از این می شد.


آنچه مشهود است حاجی بابایی با سخنان گل درشت خود و نقدهایی که به کم تحرکی آموزش و پرورش دارد، بتواند در ردیف سوم یا چهارم یک لیست خوب قرار بگیرد انتخاب شدنش در تهران قطعی است وگرنه شک نکنید از همدان به عنوان نفر اول وارد مجلس خواهد شد ؛ عملکرد دوساله فانی به این اتفاق کمک زیادی خواهد کرد !


فانی در شرایطی بر صندلی چرمی  طبقه چهارم ساختمان شهید رجایی نشست که قبل از او یک وزیر رسانه ای این صندلی را داغ کرده بود.
توجه خاص حاجی بابایی به امور معیشتی و رفاهی مخصوصا بیمه طلایی او را نزد فرهنگیان محبوب ساخت.
اما درگیر شدن در پوستین برنامه هایی که خیلی بد مشاوره شده بود و 200 طرح و استخدام فله ای و... باعث شد تا خیلی زود از جامعه بزرگ فرهنگیان دور شود.


فانی وقتی وزیر شد که مجلس ناغافل یکی از اشتباهات استراتژیک خود را با رای ندادن به دکتر نجفی انجام داده بود، نجفی که قامت ریاست جمهوری داشت و برای همه فرهنگیان بهترین گزینه بود.

هیچ گاه نمی توانستی به حاجی بابایی به خاطر ضعف روابط عمومی وزارتخانه اش خرده بگیری زیرا او به تنهایی" رسانه سرخود "بود، وقتی سخنرانی های چهارساعته اش را به یاد می آورم متعجب می شوم که این همه انرژی  از کجا آمده؟!

البته بعد ها فهمیدم وزیر سابق داخل ماشین دوپینگ می کرد: روزانه نیم کیلو عسل!!


فانی سکان وزارت را در دست گرفت و با 22 مشاور و لشگری از بازنشستگان به جنگ بدهی ها و پیش خوری های دوران حاجی بابایی رفت، جنگی نابرابر، نفت به کمترین قیمت خود رسیده بود، نمایندگان مجلس هم سهم خواه شده بودند، هنوز حاکمیت ضرورت توجه به  آموزش و پرورش را درک نکرده بود، جابه جایی معاونین و مدیران کل هزینه بردار بود و فانی، نجفی نبود که  یک خانه تکانی اساسی در این وزارتخانه را شاهد شویم.

نقدهایی که به حاجی بابایی می توان گرفت به مراتب وزن سنگین تری نسبت به نقدهای فعلی فانی دارد.


وقتی مجلس به وزیر پیشنهادی " آن مرد همیشه رفته " رای نداد و سوسن کشاورز وزیر نشد برای چهارمین بار نگاه ها به سوی مردی چرخید که چهارده سال منتظر چنین فرصتی بود و نمایندگان مجلس با آرامش به هم مجلسی خود رای دادند تا حاجی بابایی وزیر شود.


دوران کوتاه وزارت حاجی بابایی با شانتاژ و یک نوع هیجان تبلیغاتی همراه بود، دلارهای نفتی به کمک او آمد تا حقوق معلمان را افزایش دهد، اما اقدامات این مرد فقط پوسته زیبایی برای فرهنگیان داشت !

کمتر فرهنگی اطلاع دارد که به دلیل بدهی چند ده میلیاردی وزیر سابق، شرکت های بیمه خدمات بیمه طلایی را مانند گذشته متعهد نمی شوند.


حاجی بابایی در سخنانش از استخدام معلمین در آموزش و پرورش حرف می زند اما نمی گوید چطور نظافت چی را به عنوان معلم استخدام کرد و بدون برگزاری هیچ دوره ای آنها را به کلاس درس فرستاد.

او در صحبت هایش اشاره می کند: ۲۰ سال زحمت کشیدیم تا در آموزش و پرورش میانگین ۳۳ نفر دانش آموز به ازای هر معلم را به 5 / 22   نفر رساندیم؛ اما در همین دوسال اخیر این میانگین به ۲۷ نفر رسیده است.


در مورد دانشگاه فرهنگیان هم گفته است:چرا دانشگاهی که ظرفیت ۲۵ هزار نفر را دارد؛ در حال حاضر تنها چهار هزار نفر را پذیرش می‌کند، اگر به همین منوال ادامه پیدا کند فتیلهٔ دانشگاه فرهنگیان پایین کشیده خواهد شد.

به نظر ، خوراک تبلیغات انتخاباتی خود را از شرایط فعلی وزارتخانه تهیه می کند و نیازی به هزینه های جانبی معمول ندارد، اما تا چه اندازه از « صداقت » بهره ببرد قضاوت ساده ای نیست.

"حاجی بابایی کاریزماتیک" بی شک دوباره نماینده خواهد شد اما " حاجی بابایی وزیر " چه زمانی پاسخ این ابهامات را خواهد داد :

* نظام  633 و مصیبتی که برای خانواده ها ایجاد شد.
* 200 برابر کردن ظرفیت مدارس سمپاد که عملا این مدارس از مدارس عادی هم عادی تر کرد.
* نیمه تمام رها کردن طرح شهاب
*  پیش خور کردن ظرفیت اعزام فرهنگیان به مدارس خارج از کشور برای سه سال !!
* مدارس قرآنی و طرح های وابسته به آن که فقط بعد تبلیغی داشت.
* شکست طرح های 200 گانه در قالب طرح های ورزشی و...


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

ادعاهای حاجی بابایی در مورد اقدامات زمان وزارت خویش در مورد افزایش حقوق معلمان و استخدام ها  گروه اخبار /

حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر سابق آموزش و پرورش در همایش میثاق فرهنگیان با ولایت که در خانهٔ شهر کرمان برگزار شد، به نظام قانون خدمات کشوری و طرح رتبه بندی معلمان اشاره کرد و گفت: در زمان وزارت من هر چه نظام قانون خدمات کشوری امتیاز داشت به معلم داد و تمام شد و چیز دیگری نبود.

وی افزود: پس از تصویب نظام رتبه بندی معلمان نیز، عده‌ای به این قانون حمله کردند و گفتند که همهٔ معلمان باید مقاله و کتاب بنویسند؛ اما این مطلب درست نیست، تمامی افرادی که عضو هیات علمی مربی هستند و هیچ مقاله‌ای هم نمی‌خواهد و کسانی که تمایل دارند استادیار شوند‌‌ همان روش‌های تدریس خود را به صورت مقاله در آمورند و ارائه دهند.

حاجی بابایی با اشاره به اینکه در سال ۹۱ حقوق معلمان ۳۵ درصد افزایش پیدا کرد، بیان داشت: این افزایش حقوق در حالی است که در سال ۹۳ با توجه به افزایش درآمد‌ها تنها ۱۰ درصد به حقوق معلمان اضافه شد.

وزیر سابق آموزش و پرورش بیان داشت: در چهار سالی که بنده وزیر آموزش و پرورش بودم؛ یک بار هم از کمبود بودجه در کمیسیون آموزش مجلس سخن نگفتم، در عید سال ۹۲ نیز تمام پاداش پایان خدمت معلمان به مبلغ یک هزار و دویست میلیارد تومان پرداخت شد و یک ریال هم برای دولت بعد باقی نماند.

وی افزود: در استان کرمان ۱۰۰۰ معلم پیمانی، حق التدریس با حقوق بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان و با بد‌ترین توهین‌ها و رفتار‌ها که به آنان شده بود، استخدام رسمی شدند.

این فعال سیاسی ادامه داد: ۲۰ سال زحمت کشیدیم تا در آموزش و پرورش میانگین ۳۳ نفر دانش آموز به ازای هر معلم را به 5 / 22   نفر رساندیم؛ اما در همین دوسال اخیر این میانگین به ۲۷ نفر رسیده است.

وزیر سابق آموزش و پرورش با انتقاد از برخی سخنان گفت: چرا می‌گویند در دولت قبل کاری صورت نگرفته است؛ در طی چهار سال دوره وزارت بنده میانگین حقوق معلمان 7 / 2 برابر اضافه شد.

وی با اشاره به اینکه در همین امسال ۲۰ هزار نفر یواشکی وارد آموزش و پرورش شده‌اند، بیان داشت: با این اوصاف سه سال دیگر ۱۰۰ هزار نفر جلوی مجلس جمع خواهند شد تا استخدام شوند؛ جوابگوی این مسائل کیست ؟

وزیر سابق آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه یک معلم نباید یک روز هم جلوی مجلس بیاید و عزتش را بشکند، بیان داشت: معلم باید از روز اول که استخدام شد به سر کلاس برود و به هیچ کس مراجعه نکند.

حاجی بابایی خاطرنشان کرد: تمام کشورهای دنیا در حال تربیت معلم هستند.

وی افزود: با توجه به سخنان و تاکیدات مقام معظم رهبری در رابطه با دانشگاه فرهنگیان و اهمیت آن؛ چرا دانشگاهی که ظرفین ۲۵ هزار نفر را دارد؛ در حال حاضر تنها چهار هزار نفر را پذیرش می‌کند، اگر به همین منوال ادامه پیدا کند فتیلهٔ دانشگاه فرهنگیان پایین کشیده خواهد شد.

وزیر سابق آموزش و پرورش در رابطه با اعدام شیخ نمر نیز گفت: اگر امروزه آل سعود به خشم آمده و این عصبانیت خود را با اعدام آیت الله نمر نشان می‌دهند، حاصل تمدن جدید اروپایی هاست.

وی با اشاره به اینکه بیداری اسلامی در دنیا در حال گسترش است، بیان کرد: نفوذ در سخنان مستشرقی است که می‌خواهد قرآن کریم را تحریف کند.

حاجی بابایی تاکید کرد: چه رخ داده است و چه شده است، افرادی که ۲۰ سال پشت سر امام راحل نماز می‌خواندند امروزه سخنانی می‌گویند که با آرمان‌های امام مطابقت ندارد.

وزیر سابق آموزش و پرورش افزود: استشراق امروز و نفوذ یعنی اینکه حرف اوباما را از زبان کسانی نشنویم که باور نداریم؛ گاهی افرادی نفوذ را تمدن، روشن فکری و… می‌دانند؛ این از ویژگی‌های نفوذ است که افراد متوجه نمی‌شوند که دچار این مسئله شده‌اند و تغییر کرده‌اند.

این فعال سیاسی تاکید کرد: نفوذ در گذر زمان بسیار ریز‌تر می‌شود.

وزیر سابق آموزش و پرورش در تبیین نفوذ بیان داشت: نفوذ یعنی اینکه یک روحانی به نام اسلام؛ اسلام را خلاف تفسیر کند، نفوذ یعنی اینکه یک نفر‌‌ همان حرفی را بزند که آمریکا می‌خواهد در ایران زده شود.

این فعال سیاسی ادامه داد: کسانی هستند که به راحتی امام و اسلام و قرآن را تفسیر می‌کنند و به راحتی می‌گویند برای خوردن یک لقمه نان مطیع آمریکا باشیم، تفسیر غلطی دارند.

حاجی بابایی به نفوذهای جدید اشاره کرد و گفت: نفوذ جدید در خانواده هاست؛ که خانواده‌ها را ریشه کن کرده است؛ در کشور اگر به کسی زیاد نگاه کردی و پشت سرش نماز خواندی؛ آن فرد هم حرف های امروزی می‌زند که با حرف امام جور در نمی‌آید.

وی در رابطه با انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری نیز گفت: رهبر معظم انقلاب فرموده اند که مجلسی را در انتظار دارند که قرار نباشد مدام تذکر داده و دغدغه داشته باشند.

حاجی بابایی با اشاره به اینکه، ملت ایران باید نماینده‌ای را انتخاب کنند که معیارهای مورد تاکید رهبری را داشته باشد؛ بیان کرد: تاکیدات مقام معظم رهبری بر مسئلهٔ انتخابات به این دلیل است که برگزاری انتخابات نظام جمهوری اسلامی ایران را محکم تر می‌کند.

وزیر سابق آموزش و پرورش اذعان داشت: برگزاری انتخابات و انتخاب نمایندگان خوب؛ مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور را رفع خواهد کرد.

وی با اشاره به اینکه علم و تزکیه برای اینکه مورد قبول واقع شود باید تبدیل به بصیرت شود، گفت: در صورتی که علم و تزکیه به بصیرت تبدیل شوند برای ما ثمر بخش خواهند بود.

وزیر سابق آموزش و پرورش افزود: اگر فردی ۵۰۰ کتاب هم بنویسد اما بصیرت پیدا نکند از لابه لای این ۵۰۰ کتاب به خدا نخواهد رسید.

حاجی بابایی بیان کرد: با ظهور انقلاب اسلامی در ایران دنیا دوقطبی شد، قبل از انقلاب اسلامی دنیا تک قطبی‌ای وجود داشت که در دو محور قدرت و سیاست در حال حرکت بود؛ یعنی شوروی و آمریکا دو قطب نبودند، دو قطبی که از نظر تفکر انسانی و ارزش های الهی و اخلاقی مخالف یکدیگر نبودند و هر دو در تعریف یک مسیر را طی می‌کردند.

وی با اشاره به اینکه امروزه در دنیا دو قطب تفکری فرهنگی وجود دارد، بیان داشت: یک تفکر با محوریت جمهوری اسلامی ایران است و قطب دیگر با محوریت آمریکا.

حاجی بابایی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه جاهلیت به معنای بی‌سوادی نیست، بیان داشت: جاهلیت به معنای بی‌بصیرتی است، جاهلیت امروز؛ جاهلیتی مدرن است، در زمان ما دیگر دختر‌ها را با شمشیر نمی‌کشند، بلکه با اینترنت می‌برند.

وی ادامه داد: جاهلیت جدید در دنیا وجود دارد و در حال شکل گیری است؛ جاهلیتی که با یک سر آن شیخ نمر را شهید کردند و با سر دیگر آن مبارزه با قرآن و قرآن سوزی می‌کنند.

وزیر سابق آموزش و پرورش به فتنهٔ ۸۸ اشاره کرد و گفت: در سال ۸۸ در یک برههٔ زمانی‌ ۴۰ میلیون نفر را کوبیدند و این ۴۰ میلیون ایرانی با غیرت به پای صندوق‌های رای آمدند و رای دادند و این در تاریخ بی‌سابقه بود.

وی گفت: در عالم دموکراسی حضور بالای ۸۰ درصدی مردم پای صندوق‌های رای، یعنی اقتدار یک کشور، یعنی این کشور با اقتدار‌ترین کشور دنیاست و می‌گویند به این کشور کاری نداشته باشید چون از حمایت بالای مردمش برخوردار است.( آرمان کرمان )

بیانیه انجمن اسلامی معلمان سبزوار و انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه حکیم سبزواری  ملت بزرگوار و شریف ایران
در روزهای اخیر دو رویداد مهم و سرنوشت ساز در عرصه سیاست خارجی و داخلی به وقوع پیوست که می تواند در جای خود نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی تلقی شود.

رویداد نخست به فرجام رسیدن "برجام" بود.
برای ما ایرانیان که به صورت تاریخی با دیپلماسی بر سر مهر نبوده و هر گونه گفت و گو را به مثابه نوعی سازش زیان بار تلقی می کنیم، نشست عزت مندانه با شش قدرت جهانی آن هم به مدت دو سال قاعدتا" باید نوعی خرق عادت محسوب شود و لذا هنوز هم تحقق برجام باور نکردنی به نظر می رسد، اما حضور درخشان ایرانیان در انتخابات بهار 92، انتخاب دکتر روحانی و تغییر مسیر مدیریت کشور از تعجیل و اضطراب، به تدبیر و امید، نوید بخش رقم خوردن فصلی نوین در تاریخ پر افتخار این سرزمین بود.

برجام نشان داد که رویکرد "تعامل سازنده با جهان"، نه شعاری در تقابل با شعار دولت قبل مبنی بر "مدیریت جهان" بلکه استراتژی موثر ایران برای مشارکت واقع بینانه در عرصه های منطقه ای و جهانی می باشد.
اما نقطه عطف دوم در عرصه سیاست داخلی به وقوع پیوست؛ رد صلاحیت گسترده 99درصد از نامزدهای اصلاح طلب و طرفدار دولت از آن دست رویدادهای شگفت آوری بود که کمتر با این ابعاد در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه داشته است.

شگفت از آن جهت که به مثابه شلیک تیر خلاص بر امید شکوفا شده مردم از پس توافق هسته ای تلقی می شود. برای مردمی که تازه زمستان هشت ساله دولت پیشین را پشت سرگذاشته و دل در گرو جوانه زدن امید به زندگی بهتر در دوران جدید داشتند روا نبود که با چنین خزان سهمگینی از رد صلاحیت ها مواجه شوند.

بی شک یکی از مصادیق "حق الناس" در کلام رهبری، همانا پژمردن و افسردن امید به آینده در جان و ضمیر مردم و به ویژه جوانان این دیار قلمداد می شود. همان امیدی که همواره ترجیع بند سخنان ایشان خطاب به جوانان می باشد.
رد صلاحیت گسترده نامزدها پیش از هر چیز این پیام ناخوشایند را به جهان مخابره کرد که ایران با آن که از توان مدیریت تاثیر گذار منطقه ای و فرامرزی برخوردار است ولی از تمهید برگزاری انتخاباتی بی حاشیه و با توان جلب نظر اکثریت آحاد جامعه ناتوان است.

این که شورای نگهبان با اقدام به رد صلاحیت گسترده نامزدها و کاهش مشارکت رای دهندگان، بیش از هر چیز از گسترش قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه و در پی پایان خوشایند "برجام"، جلوگیری نموده است.

لذا اصلاح طلبان و حامیان دولت که چون همیشه دل در گرو عزت و سربلندی ایران اسلامی دارند ضمن دعوت از رئیس جمهور محترم جهت ورود فعالانه به این حوزه، از شورای نگهبان انتظار دارند با تجدید نظر و ابطال رای هیات های نظارت، زمینه بازگشت تمام دلسوزان را به عرصه انتخابات، جلب مشارکت حداکثری مردم و رقم خوردن حماسه ای دیگر در صحنه داخلی و خارجی را فراهم نمایند.

انجمن اسلامی معلمان سبزوار و انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه حکیم سبزواری


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گروه اخبار /

تعدادی از فرهنگیان و معلمان از سراسر کشور که اخیرا توسط شورای نگهبان و یا هیات های نظارت " رد صلاحیت  " و یا " عدم احراز " شده اند نام و مشخصات خود را برای گروه سخن معلم ارسال نموده اند .

سایر همکاران که نام شان قید نشده است می توانند مشخصات خود را برای ما ارسال فرمایند .

نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  اگر افراد فرصت طلب و متلون را کنار بگذاریم، مدیران آموزش و پرورش  را می توان تقریبا در دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا جا داد که به تناوب و بر اساس گرایش دولت و وزیر مدیریت را در دست می گیرند. هر یک از این دو جناح یک طیف گسترده است و گرایش های مختلف در داخل آن وجود دارد.

در دولت روحانی این تقسیم بندی کمی تغییر کرده و در واقع ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل مدیریت ها را در اختیار دارند. اصطلاح اصلاح طلب و معتدل را در آموزش و پرورش را باید با احتیاط به کار برد. اصولگرایان آموزش و پرورش معمولا « اولترا اصولگرا » هستند و تندترین اصلاح طلبان آموزش و پرورش، حداکثر اصولگرایانی معتدلند.

در آموزش و پرورش با تعییر دولت ها اشخاص تغییر می کنند اما رویه ها و سیاست ها ثابت می مانند . اگر  اختلافات و تفاوت های فردی را لحاظ نکنیم تشخیص اینکه کدام مدیر اصلاح طلب ، اصولگرای معتدل و اصولگرای افراطی است  از روی عملکرد  دشوار است. این را ممکن است برخی مدیران اصلاح طلب به حساب بی طرفی و غیر سیاسی بودن خود در جایگاه مدیریتی بدانند ،  اما این بی طرفی نیست چون برخی از مدیران اصلاح طلب خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند.

در واقع ایراد کار اینجاست که اصولگرایان تندرو مواضع خود را علنی ابراز می کنند ، اما برخی  اعتدالی ها و اصلاح طلبان آموزش و پرورش برای حفظ موقعیت خود را اصولگرا می نمایانند و حتی گاهی کاسه داغ تر از آش می شوند !

می توان این پرسش منطقی را مطرح کرد که حرص و جوش خوردن برای سرکارآمدن فلان مدیرکل یا وزیر برای چیست؟   
 
در آموزش و پرورش پست مدیریتی نوعی غنیمت و پاداش انتخاباتی است.

مدیریت در آموزش و پرورش در هر دو جناح یک رانت سیاسی و مذهبی است که تنها به افراد خاصی تعلق می گیرد و هر چهار یا 8 سال یک بار دست به دست می شود. با شکست یک جناح در انتخابات مدیران وابسته به آن جناح یا خود را با وضع جدید تطبیق می دهند و می مانند یا کنار می روند و تا برگزاری انتخابات بعدی بی صدا گوشه ای می نشینند. فقط اندکی مانده به انتخابات ریاست جمهوری سر و کله شان در برخی ستادها پیدا می شود.

معمولا با آمدن یک وزیر جدید ، مدیریت آموزش و پرورش شخم می خورد . شدت و گستره تغییرات البته متفاوت است. اما چون وزیران بر اساس برنامه کار نمی کنند ، تغییرات منحصر به تغییر آدم ها است و مدیران جدید بر حسب سلسله مراتب ، متصدیان پست های کلیدی و حتی غیر کلیدی را عوض می کنند و نزدیکان خود را بر می کشند. گسترده ترین عزل و نصب های مدیریتی در دوه فرشیدی رخ داد و دامنه تغییر حتی به مدیران مدارس هم کشیده شد.
 
وزیر و مدیران زیر دست او در تعیین مدیران فعال مایشاء نیستند. در تعیین مدیران جدید معمولا نمایندگان مجلس ، مسئولان محلی ، افراد ذی نفوذ سیاسی و مذهبی توصیه و حتی دخالت می کنند. مراکز قدرت تاثیر گذار در آموزش  و به خصوص در انتصاب مدیران فراوان است و در واقع انتخاب یک مدیرکل برآیند توازن قوا بین وزیر و دولت و نمایندگان مجلس ، امام جمعه ، استاندار و نهادهای محلی است.

در زمانی که مجلس و دولت همسو نیستند مدیریت آموزش و پرورش بی ثبات تر و ضعیف تر است.
 
یکی از دلایل واقعی استیضاح وزیران آموزش و پرورش دعوای بین وزیر و نمایندگان بر سر تقسیم پست ها است.  در شرایطی که اکثریت مجلس و دولت از نظر سیاسی همسو نیستند ، وزیر آموزش و پرورش در موقعیت ضعیف قرار می گیرد و بر سر انتخاب مدیران در سطوح مدیرکل و رییس منطقه و حتی گاهی مدیریت مدرسه ، چانه زنی صورت می گیرد و وزیر برای اینکه تن به استیضاح ندهد ، امتیازاتی به نمایندگان مخالف دولت می دهد.


نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  نگاه به پست های مدیریتی به عنوان غنیمت و امتیاز ، باعث بی ثباتی شدید در مدیریت بخش های اداری شده و ادامه کاری و برنامه ریزی در این وزارتخانه  را عملا غیر ممکن کرده است.مدیران بر اساس قانون بقا دنبال تکیه گاه مطمئن می گردند و به جای انجام وظایف رسمی و مدیریتی درگیر بده و بستان های محلی و منطقه ای می شوند.

ای بسا مدیرانی که نان اصلاح طلبی را می خورند و حلیم اصولگرایی را هم می زنند.
 
 قاعدتا باید برخلاف رویه موجود در همه دولت ها چه اصولگرا چه اصلاح طلب و چه اعتدالی پست های مدیریتی را به دو گروه پست های سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کرد. پست وزارت قطعا یک پست سیاسی است.  برخی معاونت ها و مدیریت های کل هم پست های سیاسی محسوب شده و با تغییر وزیر می تواند  تعویض شوند اما تقریبا 99 درصد پست ها در سطح ستاد و ادارات کل  اداری تلقی شوند و تغییر و تداوم مسئولیت مدیران باید تابع ضوابط اداری باشد.
 
اصلاح طلبان بخش مدیریتی و بخش ستادی با اصلاح طلبان بدنه آموزش و پرورش متفاوتند. معمولا آنهایی که بیشترین نقش را در تغییر دولت ها دارند و با اعتقاد و صداقت بیشتری در موسم انتخابات فعالیت می کنند ، انگ می خورند و نشان دار می شوند و از مدیریت ها کم ترین سهم را می برند .

اما  آنهایی که در گوشه ای خزیده اند و تمام ملاحظات سیاسی را رعایت می کنند و حتی ممکن است در یک انتخابات به چند ستاد رفت و آمد داشته باشند ، احتمال بیشتری برای نشستن بر صندلی های ریاست دارند.

اغلب مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش زمانی که پشت میز می نشینند از ترس برچسب خوردن، نه تنها از خود رفتار اصلاح طلبانه ای بروز نمی دهند ، معمولا خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند .

 

یک مدیر اصلاح طلب اسمی  آموزش و پرورش همیشه مراقب است که مبادا عملی از او سر بزند که مورد انتقاد رسانه های اصولگرا قرار گیرد و مثلا به رعایت نکردن ارزش ها متهم شود. در حالی که به انتقاد افراد و رسانه مستقل و حتی اصلاح طلب محل نمی گذارند !
 
نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  اگر در فلان خبرگزاری وابسته به فلان جا انتقادی از یک مدیرکل  بشود زهره ترک شده و به عناوین مختلف و تراشیدن واسطه  در صدد دل جویی از خبرنگار و مدیر و سردبیر رسانه بر می آیند. اما وقتی با انتقاد رسانه های اصلاح طلب روبرو می شوند کمی تا قسمتی هم خوشحال می شوند !

آنها به آن دسته از رسانه های  اصلاح طلب که در معادلات سیاسی قدرتی ندارند بی اعتنا هستند ، گاهی هم انتقاد رسانه های اصلاح طلب را به عنوان مدرک مثبت در رزومه خود برای روز مبادا حفظ می کنند.

برخی مدیران موسوم اصلاح طلب یا معتدل آموزش و پرورش، عمل و سخن خود را با متر و معیار اصولگرایان تندرو  اندازه می گیرند و در رفتار و گفتار گاهی چنان محافظه کاری از خود بروز می دهند و چنان در لاک ارزشی فرو می رود که اسباب تعجب اصلاح طلبان بدنه را فراهم می کنند.

 اصولا نیروی انسانی آموزش و پرورش بیشتر تحت تاثیر اصولگرایان است، با این حال جریان اصولگرا حضور معدود مدیران  غیر همسو را تحمل نمی کند.  اصلاح طلبان آموزش و پرورش اغلب ظاهر و اسمی از اصلاح طلبی دارند اما در اصل اصولگرا هستند یا به اصولگرایی تظاهر می کنند. گاهی حتی کاسه داغ تر از آش هم می شوند و در برخی جنبه های ظاهری مانند بستن دکمه تقوا از اصولگرایان جلو می زنند.

در شهرستان ها هر مدیری که  زاویه ای کوچک با اصولگرایان داشته باشد ،  هرچند معتقد به تمام ارزش های مورد قبول انقلاب و نظام و دارای سوابق جبهه و جنگ باشد تحمل نمی شود. شاید ترس از این است که وجود این افراد فضایی را که اصولگرایان ساخته اند بشکند . تنها اصلاح طلبان و معتدل هایی تحمل می شوند که بعد از نشستن بر صندلی ریاست، مجری منویات اصولگرایان بشوند.
 
یک تقسیم کار منظم وجود دارد . عده ای باید در ستادهای انتخاباتی روزها و بلکه ماه ها درگیر مسایل سیاسی و تبلیغات شوند تا مثلا جناح اصلاح طلب برنده شود. به محض اینکه آرا خوانده شد افراد کمین کرده و منفعل که حتی ممکن است در ستاد رقیب فعالیت کرده باشند،تابلو اصلاح طلبی را بلندکرده و تقاضای سهم می کنند.

البته چون کاری نکرده اند هیچ نقطه سیاه و مبهمی هم در پرونده شان نیست و به راحتی صندلی های ریاست را اشغال می کنند و از بدنه هم انتظار حمایت دارند.

این گروه از مدیران پاتوق شان خبرگزاری فارس و تسنیم و ... است.

خبرهای دست اول را به رسانه های اصولگرا می دهند. برای اعلام نظرات جدید با این خبرگزاری ها مصاحبه می کنند و اصولا حجم اخبار و مصاحبه و گزارش های دست اول خبرگزاری های فارس و مهر و تسنیم قابل مقایسه با رسانه های اصلاح طلب نیست. بخشی از مدیران کنونی آموزش و پرورش با این رویه رسانه های اصولگرا را به عنوان منبع اخبار موثق آموزش و پرورش به مخاطبان معرفی می کنند .


مصاحبه با این رسانه ها اصولا ایرادی ندارد . آنچه که ایراد دارد تبعیض است و حساسیت زیاد به واکنش برخی رسانه ها و بی اعتنایی به رسانه هایی است که در معادله قدرت جایی ندارند.

از آقای پورسلیمان شنیدم که برخی مدیران آموزش و پرورش با سایت سخن معلم گفت و گو می کنند اما برخی از مدیران حاضر به تعامل و گفت و گو با این سایت مستقل نیستند . در حالی که سخن معلم رسانه ای است قانونی و مستقل که در چارچوب قانون مطبوعات عمل می کند و اهل تندروی و افراطگرایی هم نیست.

 این درست است که سایت سخن معلم قدرت رقابت با رسانه های جریان اصلی را  ندارد و تا تبدیل شدن به یک رسانه حرفه ای راه درازی در پیش دارد  اما سخن معلم رسانه ای است که به همت جمعی از معلمان با امکانات اندک و در حد جیب معلم راه اندازی شده است و توانسته جای خود را در میان بخشی از معلمان بازکند . تا جایی که مشهود است در انتشار اخبار و گزارش و یادداشت اصل بی طرفی و انتشار همه دیدگاه ها را رعایت می کند.

( آن گونه که در شناسنامه این رسانه آمده است سخن معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاط تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .)
 
نکته دیگر واکنش نشان دادن به گزارش ها و یادداشت های انتقادی است.

اگر در فلان سایت یا روزنامه اصولگرا مطلبی انتقادی درج شود از روابط عمومی تا دفتر وزیر و معاون پرورشی در نوشتن جوابیه محترمانه و توضیح و مصاحبه از هم سبقت می گیرند اما در مقابل مطالب انتقادی مندرج در رسانه های اصلاح طلب و منتقد با غرور و بی اعتنایی برخورد می کنند.

در نتیجه انتقاد از آموزش و پرورش تبدیل به « فریادی در خلا  » می شود. هیچ کس انتظار ندارد که مدیر اصلاح طلب در آموزش و پرورش کار سیاسی بکند و یا مثلا هوای همفکران سابق خود و کسانی که او را تا دم اتاق مدیریت روی دوش آورده اند را داشته باشد. اما رفتار تبعیض آمیز و برخورد از سر استغنا ، آزار دهنده است. مدیر اصلاح طلب به جای اینکه حفظ میز برایش هم استراتژی و هم تاکتیک باشد و 90 درصد انرژی خود را صرف بندبازی برای حفظ ریاست کند، به پرنسیپ های مدیریتی و اصول راهنمای دولت وفادار باشد.  
 
بافت مدیریتی آموزش و پرورش در دوره اعتدال موقعیت طلایی برای افراد فرصت طلب و متظاهر فراهم کرده است .

در بین مدیرکل ها ، روسای ادارات مناطق  ، معاونین وزیر و حتی در سطوح پایین تر واقعا نمی شود فهمید چه کسی واقعا دارد راست می گوید و چه کسی برای حفظ پست تظاهر به .... می کند.

نتیجه اینکه ؛ افراد در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته اند .

مدیران به طور طبیعی و موزون رشد و ترقی نکرده اند.

نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

سوالات ملی از وزیر آموزش و پرورش و کارت زرد وزیر آموزش و پرورش  گروه اخبار /

علی اصغر فانی روز دوشنبه که برای پاسخ به سوال حلیمه عالی نماینده زابل در صحن مجلس حضور یافته بود، افزود: سوال کننده محترم خواهان تغییر رییس آموزش و پرورش منطقه بنجار شد ولی نماینده دیگر این شهر مدافع این مدیر بوده است.
وی ادامه داد: پس از بررسی ها خواهان توافق بین دو نماینده شدیم اما آنها با هم به تفاهم نرسیدند و در نهایت رییس آموزش و پرورش بنجار استعفا داد و ما از وی در جای دیگری استفاده کردیم اما نمی دانیم چرا یک بنجار که یک منطقه کوچک در زابل است باید موضوعی ملی مطرح شود.
فانی افزود: از بین مدیران استانی 17 درصد دکتر، 70 درصد سابقه فوق لیسانس و مابقی مدرک کارشناسی داشتند و انتصاب مدیران جانباز نسبت به قبل چهار برابر شده و متوسط سابقه مدیریت آنها که در گذشته سه سال بود به 9 سال افزایش یافته است.
وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: درباره استان سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و هرمزگان که براساس شاخص های آموزش و پرورش جزو مناطق محروم حساب می شوند، برنامه های ویژه ای درباره افزایش کیفیت و خدمات رسانی مدنظر داشته و داریم.
فانی گفت: به طور مثال در استان سیستان و بلوچستان در سال آینده علاوه بر بودجه های متعارف 170 میلیارد تومان به اضافه بودجه عمرانی اختصاص یافته در حالی که نرخ باسوادی استان در سال 92، 70 درصد و هم اکنون به 92.5 درصد افزایش یافته است
وی افزود: پوشش پیش دبستانی 89.2 درصد در سال 92 و امروز به 93.8 درصد و متوسطه اول از 72 درصد به 76 درصد در سال 94 رسیده است.
حلیمه عالی نماینده مردم زابل پس از بخش اول سخنان فانی اظهارداشت: سوال مطرح شده فقط درباره منطقه بیجار و مدیریت آن نیست و شما با این سخنان خود به کمیسیون آموزش و تحقیقات توهین کردید بلکه این سوال شکایت فرهنگیان سراسر کشور درباره مدیریت ها است.
وی ادامه داد: امیدوارم پاسخ به سوال بنده را توضیح دهید نه این که رفتار ناصحیح مدیران آموزش و پرورش را توجیه کنید.
عالی تصریح کرد: انتصابات در دستگاه شما رابطه ای و جناح بازی است. ضابطه ندارد و از شایسته سالاری چیزی دیده نمی شود. به همین دلیل از لحاظ مدیریتی بسیار ناهماهنگ است.
وی با بیان این که در بعضی مدارس نمازخانه ها و کتابخانه ها به انباری تبدیل شده است، گفت: صندوق فرهنگیان به بنگاه اقتصادی تبدیل شده و هیچ امکانات سرمایشی و گرمایشی در فصل گرما و سرما برای مدارس حوزه انتخابیه من در نظر گرفته نشده است.
عضو کمیسیون بهداشت مجلس با بیان این که سپردن بسته های آموزشی به بخش خصوصی خلاف قانون است، خطاب به وزیر آموزش و پرورش گفت: شما از پشت این تریبون قول دادید که تغییرات اساسی برای کارآمدتر شدن وزارت آموزش و پرورش را مدنظر قرار دهید اما متاسفانه چنین کاری صورت نگرفت.
عالی ادامه داد: متاسفانه در بسیاری از مدارس برای پول آب، برق، گاز و تکثیر سوالات از دانش آموزان هزینه دریافت می شود و اگر از کمبود بودجه گلایه دارید چرا از ریخت و پاش ها در سمینار فرهنگیان جلوگیری نکردید.
وزیر آموزش و پرورش در بخشی از صحبت هایش با اشاره به این که مطالبی که خانم حلیمه عالی امروز در مجلس مطرح کرد جزو سوالات وی نبوده است، گفت: هیچ کدام از مطالبی که خانم عالی به آن تاکید داشت جزو سوال از بنده نبوده ولی من برای احترام به مجلس به برخی از آنها پاسخ می دهم.
فانی افزود: خانم عالی بیان کردند که ما ایثارگران را کنار گذاشتیم در حالی که انتصابات ما کاملا روشن است و ما مدیرانی که منصوب کردیم به لحاظ جانبازی و ایثارگری 4 برابر مدیران قبلی بوده اند و افتخارمان این است که از ایثارگران و جانبازان استفاده می کنیم.
وی درباره این صحبت حلیمه عالی مبنی بر این که چرا دانش آموز کلاس اول باید در کنار دانش آموز کلاس ششم حضور داشته باشد، گفت: نظام 6 ـ 3 ـ 3 از زمان من آغاز نشده بلکه شروعش از سال 91 بوده است و زمانی که ما آمدیم ناچار بودیم این نظام را ادامه دهیم.
وی ادامه داد: البته ما تلاش کردیم سه سال اول را از سه سال دوم جدا کنیم و در این راستا از مدارس بالای 500 دانش آموزش شروع کردیم.
وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال حلیمه عالی که چرا نمازخانه ها تبدیل به کلاس درس شده اند، گفت: در سال 91 قرار بود در مدارس کلاس ششم ابتدایی دایر شود چون فضای کاربری مدارس بر حسب مضرب 5 کلاس ساخته شده بود این امکان نبود بنابراین نمازخانه ها، کتابخانه و انباری ها را به ناچار تبدیل به کلاس درس کرده اند. من در این موضوع نقشی نداشتم خودم از منتقدان آن بودم و در این دو سال تلاش کردم در آن اصلاحاتی ایجاد کنم.
فانی افزود: می گویید ما در جمع خانواده شهدا نرفتیم ولی بنده زمانی که شهید نوروزی در بلوچستان به شهادت رسید در منزل پدر این شهید حضور یافتم و ما نماز جماعت خواندیم و در همان روز شهادت پیام فرستادم و دو نفر از مسئولان وزارتخانه را به نمایندگی به آنجا فرستادم.
وی اظهارداشت: می گویند سند تحول اجرا نشده است در حالی که حسب درخواست و مطالبه به حق رهبری نقشه راه سند تحول آماده شد و در برنامه سال آینده ششم توسعه مبنای کار قرار خواهد گرفت.
وزیر آموزش و پروش خاطرنشان کرد: 170 میلیارد تومان علاوه بر بودجه به استان سیستان و بلوچستان اختصاص داده ایم و در این دو سال اخیر 80 درصد به اعتبارات این استان افزوده ایم.
حلیمه عالی نماینده زابل در پایان گفت: من از پاسخ های وزیر آموزش و پرورش قانع نشدم و این سوال به رای مجلس گذاشته شد و نهایتا نمایندگان با 99 رای موافق، 61 رای مخالف، 11 رای ممتنع از 200 نماینده حاضر اعلام کردند که از پاسخ های وزیر آموزش و پرورش قانع نشدند و فانی دومین کارت زرد خود را از مجلس گرفت.
این در حالی است که عباس مقتدایی عضو هیات رییسه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در ابتدای مطرح کردن این سوال گفت: این سوال در تاریخ 6 آبان 93 با حضور نماینده سوال کننده در دستور کار کمیسیون قرار گرفت.
به گفته وی، وزیر در این کمیسیون حضور نیافت و معاون اداری مالی وزارت آموزش و پرورش آقای بطحائی در کمیسیون حضور یافت و ضمن عذرخواهی از نماینده سوال کننده بیان کرد وزیر در کمیسیون برنامه و بودجه حضور یافته است و از خانم عالی خواستند نیم ساعت دیگر در کمیسیون حضور یابند که وی موافقت کرد.
وی افزود: ولی متاسفانه وزیر تا پایان ساعت کاری در کمیسیون حضور نیافت از این رو خانم عالی خواستار طرح سوال در صحن علنی مجلس شد و این سوال را ملی تشخیص داد.

ایرنا

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور