گروه اخبار / سخنگو و رئیس روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش تهران در حالی عنوان می کند که در مدارس جشن لغو تحریم ها نداریم که خبرگزاری ایلنا در خبری عنوان کرد : " فردا مدارس "پیروزی هستهای" و "لغو تحریمها" را جشن میگیرند "
همگان واقفیم که طی دو سال گذشته با تلاش های شبانه روزی و قابل تقدیر رئیس جمهور محترم و وزارت امور خارجه و شخص دکتر ظریف عزیز ، علی رغم سنگ اندازی های مخالفان داخلی و خارجی ، بالاخره توافق هسته ای بین ایران و غرب صورت گرفت و قرار است به سلامتی از یک شنبه تحریم های ظالمانه برداشته شود.
در طی این دو سال و نیم که از عمر دولت تدبیر و امید گذشته است ، با توجه به وضعیت بغرنج اقتصادی و تحریم های سخت ، همه اقشار جامعه به خصوص کارگران و فرهنگیان ،سختی های زیادی کشیدند . (البته این اقشار زحمت کش و دولت جناب دکتر روحانی در به وجود آمدن این تحریم ها هیچ نقش و تقصیری نداشتند ! ) .
انصافا در این دو سال و نیم که جناب دکتر روحانی سکاندار دولت بودند با همه ی مشکلاتی که در اثر تحریم ها به وجود آمده بود و طی یک سال اخیر پایین آمدن قیمت نفت هم به آن اضافه شد ، کشور بد اداره نشده است و می توان نمره ی قبولی به ایشان داد.
طی این دو سال اقشار حقوق بگیر و مزد بگیر جامعه سختی های زیادی کشیدند .
فرهنگیان عزیز طی این دو سال و نیم خیلی صبر کردند تا با این نقطه رسیدیم . هر ساله پرداخت حق التدریس ها ماه ها به تعویق افتاده است . هنوز حق التدریس بهار را دریافت نکرده ایم . حق الزحمه تصحیح اوراق نهایی را طلب داریم. حق الزحمه مربیان کار آموزی هنرستان ها که با زبان روزه در گرمای تیرماه به محل کار آموزی هنرجویان در کارگاه ها ی صنعتی سرکشی کرده اند پرداخت نشده است . ده ها هزار بازنشسته عزیز هنوز بخش اعظم پاداش بازنشستگی شان را طلب کارند . مدارس بسیاری فرسوده و قدیمی شده و فضای پژمرده و ناراحت کننده ای داشته که احتیاج به مرمت و بازسازی و نوسازی دارند . مدیران مدارس با سرانه های ناچیز در طی این دو سال مدارس را با زحمت بسیار اداره کرده اند . اگر کمک اولیاء و افراد خیر نبود مدارس فلج بودند.
جناب دکتر روحانی عزیز به هر حال هرچه بود این دو سال و نیم سخت، گذشت . امیدواریم که با درایتی که نظام به خرج خواهد داد هیچ گاه دوباره چنین شرایطی بر کشور حاکم نگردد. از یک شنبه قرار است رسما برجام اجرایی شود و تحریم ها برچیده شده و دارایی های بلوکه شده که ظاهرا حدود بیست و چند ملیارد دلار است برای دولت قابل برداشت شود .
هر چند می دانیم در حال حاضر قیمت نفت به زیر سی دلار رسیده و اوضاع بر وفق مراد نیست ولی به هر حال جامعه ی فرهنگیان انتظار دارد در شرایط پسا تحریم ، آموزش و پرورش در اولویت نظام و دولت قرار گیرد .
اگر ده درصد از پول های بلوکه شده هم به آموزش و پرورش اختصاص پیدا کند می شود حدود ده هزار ملیارد تومان که به نظر می رسد برای پرداخت طلب های فرهنگیان و نوسازی و بهسازی مدارس کافی باشد . البته جناب وزیر و معاون اول رئیس جمهور قول داده اند که در سال آتی نظام رتبه بندی کامل تر و جامع تر از امسال اجرایی گردد.
لازم است به استحضار حضرت عالی برسانم که فرهنگیان انتظار دارند ، جدا از بحث رتبه بندی ، نظام پرداخت حقوق کارمندان دولت به صورت کامل اجرایی شده و عدالت در نظام پرداخت ها رعایت گردد.
در پایان امیدوارم در آینده همه ی مسئولین عالی رتبه ی نظام ، نه در حرف که در عمل، آموزش و پرورش برایشان اولویت اول باشد تا پرورش نسل آینده ساز ایران عزیز به بهترین نحو انجام شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
محمود بهشتی لنگرودی ، سخن گوی پیشین کانون صنفی معلمان ایران در پی عدم تمدید مرخصی به زندان اوین بارگشت .
این عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران قبلا نسبت به عدم اجرای اصل 168 قانون اساسی ( 1 ) اعتراض و دست به اعتصاب غذا زده بود .
محمود بهشتی لنگرودی امروز جمعه و در پی عدم تمدید مرخصی به زندان بازگشت .
در حال حاضر ، علیرضا هاشمی سنجانی دبیر کل سازمان معلمان ایران ، اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران ، علی اکبر باغانی نایب رئیس کانون صنفی معلمان ایران ، رسول بداغی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران و فرج کمیجانی دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در زندان به سر می برند .
پایان پیام /
( 1 ) اصل صد و شصت و هشتم (168) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران :
رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند.
گروه اخبار / حضور مدیران وزارت آموزش و پرورش در تریبون های رسمی و حاکمیتی موید این نکته است که آموزش و پرورش در حال " دیده شدن " است .
این نخستین و مهم ترین گام در جهت تغییر نگاه به آموزش و پرورش و طرح دیدگاه ها در مورد آن می باشد .
« گروه سخن معلم » امیدوار است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش در کنار کارشناسان و صاحب نظران مستقل در این حوزه بتوانند با حضور موثر در تربیون ها و نیز رسانه ملی نقش بی بدیل تعلیم و تربیت را در حوزه عمومی و آینده جامعه مطرح و تعمیق ببخشند .
احتمالا خوشحال ترین انسان، در روز آتش سوزانی لیدی باربی، مرد باربی فروش بوده است. نمی دانم چند عدد عروسک فروخته ولی در این کسادی بازار و بی پولی مردم به هر حال راضی کننده است. شما که احیانا فکر نمی کنید آن باربی ها را بچه ها از خانه هایشان آورده و دو دستی تقدیم مسئولین محترم نموده اند تا برایشان آتش بزنند و آنها لذت ببرند؟
بنده خدا مسئول خرید رفته در بازار و قیمت گرفته ( و احتمالا تخفیف خرید عمده ) و به مناسب ترین قیمت صدها باربی خریده. به هر حال پول های آموزش و پرورش باید در جایی هزینه شود. در ضمن هزینه اش هم خیلی نشده ( احتمالا چند میلیون تومان) متاسفانه نرخ باربی دستم نیست. با اینکار به تولید کننده های داخلی و خارجی کمک شده کجای این کار بد است؟ چرا مثبت نیاندیشیم ؟ اصلا چرا نفری یه باربی آتش نزنیم ؟ یا با شعار هر نفر یک باربی سوخته به استقبال این حرکت متشعشعانه نرویم.
یک زمانی در هر خانه 5 یا 6 فرزند بود . این فروشندگان عروسک هم عروسک و اسباب بازی بیشتری می فروختند حالا که در هر خانه به زور یک یا دو فرزند دیده یافت می شود باید این گونه به چرخه اقتصاد کمک کرد.
حال با این مقدمه در جهتی کاملا همسو با باربی سوزانی و به خاطر این حرکت خلاقانه که واقعا ابتکار نوینی از سوی مسئولان بود خز نشود و تقلید های مشابه داخلی و خارجی صورت نپذیرد چند روش جدید و نوین برای نابود سازی باربی این جرثومه فساد پیشنهاد می دهم بلکه قبول افتد( اگر هم نیافتاد تا اطلاع ثانوی از باربی سوزانی حمایت می کنیم)
1. روش نرم و کمتر خشن ؛ کشتن باربی با استفاده از خفه کردن در زیر آب است. در این روش بهتر است عروسک ها را درون سطل و بشکه آب به مدت 2 الی 5 دقیقه قرار دهیم. سگ جان ترین باربی هم در 5 دقیقه خفه می شود و مطمئن باشید که حتی در صورت خفه نشدن، در این فصل سرد زمستان در آب یخ می زند. بعد از مردن باربی ها ، می توان جسد بی جان باربی ها را در بیرون مدرسه رها نموده و هر کسی که بعدا عروسک ها را ( به تعداد نیاز یا بیشتر از نیاز) بردارد مسئولیت کفن و دفنش هم بر عهده خودش می باشد و آموزش و پرورش نیز هیچ مسئولیتی در این ارتباط نخواهد داشت.
2. روش بعدی پرت کردن از بلندی است. در این روش عروسک ها را به بالای پشت بام مدرسه برده و یکی یکی از آنجا به داخل حیاط پرتاب می نماییم البته توصیه می شود برای ماندگاری صحنه معدوم کردن عروسک ها و جلوه بهتر آن از برج میلاد که این همه هزینه برای ساخت آن شده و به درد این چنین روزهایی می خورد استفاده شود.
3. روش بعدی روش داعشی است .با توجه به اینکه داعشیان پیشگامان تولید خلاقیت برای معدوم سازی هستند می توان از خلاقیت شان استفاده نمود البته فعلا همان روش کلاسیک آنها نیز برای باربی کافی است تا بفهمد با کی طرف است. حتما حدس زدید منظور کدام روش است بله جدا کردن سر باربی از بدنش. البته روش های دیگر داعشی را ذکر نکرده و توصیه نیز نمی نماییم.
4. رد شدن لودر و ماشین سنگین از روی باربی روش بعدی است. در این سبک باربی کشون می توان یک لودر اجاره کرد و باربی ها را روی هم ریخته و یک دفعه دمار از روزگارشان در آورد . گفتنی است این روش هم صرفه جویی در وقت می نماید و هم رانندگان ماشین سنگین را از بیکاری در آورده و کمک بیشتری به اقتصاد کشور است.
5.. روش wanted . در این سبک به شیوه فیلم های وسترن، عکس باربی را بر روی دیوارها ، مخصوصا دیوار مدارس دخترانه می چسبانیم و برای یابنده کسی که باربی را بیابد جایزه تعیین می کنیم.در این روش می توان باربی را منفعل نمود.
6. اعلام باربی به عنوان کالای ممنوع. خوبی این روش این است که باربی در اسباب بازی فروشی ها به فروش نمی رسد ولی اگر دیده باشید در مناطق پرتردد و مرکزی شهر ها عده ای سود جو به صورت یواشکی سی دی های ممنوعه و... را می فروشند. در این شرایط احتمالا رهگذران وقتی در حال عبور از این مناطق را دارند می شنوند شخصی می گوید؛ باربیییییی ... باربی ممنوعههههه دارم. در این شرایط نیازمند یاری ماموران شهرداری هستیم تابا افراد سود جو که سالیان سال است سد معبر می نمایند برخورد قاطع شود.
7. استفاده از قرص های خواب آور. در این روش می توان تعداد زیادی قرص و کپسول در حلق باربی فرو نمود تا پس از خوردن قرص ها به خواب عمیق فرو برود و دیگر بیدار نگردد.
8. روش تشنگی و گرسنگی دادن به باربی ها. در این روش می توان باربی ها را از سقف مدرسه در جلوی آفتاب و سرما آویزان نمود و به آنها آب و غذا نداد تا هلاک شوند.
البته روش های خشن دیگری وجود دارد که توصیه نمی شوند و وقتی می توان با ملاطفت بیشتری با این باربی ها برخورد نمود بهتر است تا از خشونت پرهیز شده و با زبان ملایم باربی ها را هلاکت رساند و نابود کرد !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در دهه 80 شمسي قرار بود همايشي درباره آسيبشناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش تشكيل شود. در آستانه تشكيل اين همايش با عدهاي از صاحب نظران اين عرصه گفتوگوهايي ترتيب داده شد. از آنجا كه مطالب اين گفتوگوها از اهميت زيادي برخوردار است ؛ سعي داريم گزينش يا كامل اين گفتوگو را كه در سايت شوراي ملي آموزش و پرورش آمده به هم وطنان و بهويژه خوانندگان چشمانداز ايران تقديم كنيم. باشد كه به سرنوشت بيش از 11 ميليون دانشآموز بيش از اين توجه شود.
در اين شماره گفتوگوي آقاي دكتر عليمحمد حاضري با دكتر محمدعلي نجفي وزير اسبق آموزش و پرورش را ميآوريم.
* مستحضر هستيد كه همايشي باعنوان «آسيبشناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش» در حال برگزاري است و يكي از برنامههايي كه در آن پيشبيني شده اين است كه با كساني كه در سالهاي گذشته مسئوليت و نقشي در فعاليتهاي تعليم و تربيت و آموزش و پرورش كشور داشتهاند، در مورد كاستيها و ضعفهاي دستگاه تعليم و تربيت در حوزه تربيت ديني مصاحبههايي انجام بشود و سعي شود كه تحليل خود آنها و علتهايي را كه براي كمبودها احتمالاً، تشخيص ميدهند از آنها بشنويم.
جنابعالي يكي از كساني هستيد كه به خصوص در بحثهاي مربوط به تغيير نظام در دوره جناب آقاي اكرمي نقش فعالي بهعهده داشتيد و از چهرههاي شاخص ستاد تغيير نظام بوديد؛ بعد از پايان كار اين شورا و تصميماتي كه اتخاذ كرد نيز بهعنوان وزير آموزش و پرورش عملاً مجري همان سياستها و تصميماتي شديد كه از قبل به عنوان عضو ستاد به آنها دسترسي پيدا كرده بوديد. لطفاً بهعنوان يك صاحب نظر و دستاندركار در حوزه تعليم و تربيت ديني، بفرماييد تا چه اندازه فعاليتها و اقدامات انجام شده را با توفيق همراه ميدانيد و اگر كاستي وجود دارد شما حجم و ميزان آن را تا چه حدود مي دانيد؟
- در اينكه توفيق زيادي نداشتيم يا احتمالاً توفيقات ما كم بوده ظاهراً اتفاقنظر وجود دارد. حتي برگزاري همايشي كه شما به آن اشاره كرديد خودش يك نشانه و دالي است بر اينكه به هر حال در حوزه دست يابي به اهداف با كاستيهاي جدي مواجه بودهايم اما صرف اعتراف يا توجه به اين عدم توفيق چيزي را روشن نميكند. مسئله مهم اين است كه بررسي كنيم و ببينيم چرا چنين پديده اي به وجود آمده است.
به نظر بنده، بررسي اين مسئله، مهم و كليدي است و شما بايستي در اين همايش به آن بپردازيد. من كه در طول سالهاي نسبتاً طولاني در اين ارتباط مسئوليت مستقيم يا مسئوليتهاي جانبي داشتم، ريشه موضوع را در اين ميدانم كه امور تربيتي كه عملاً بايد متكفل امر تربيت ديني در آموزش و پرورش باشد در آن زمان بيشتر به مسائل سياسي ـ گزينشي و نه لزوماً تربيتي به معناي اعم آن ميپرداخت.
منظور اين است كه امور تربيتي بيشتر نقش چشم و گوش وزارت آموزش و پرورش و ساير دستگاههاي اجرايي را به عهده گرفت تا تربيت (ديني) و اصلاح رفتار و مواضع فكري دانشآموزان.
امور تربيتي مدارس يكي از منابع مهم گزينش وزارت فرهنگ و آموزشعالي در امر كنكور بود كه به آنها مراجعه مي شد.
در حقيقت به جاي اين كه امور تربيتي همّ خود را معطوف تربيت ديني دانشآموزان بكند بيشتر نقش گزارشگر يا بايگان عملكرد ديني و تربيتي دانشآموزان را عهده دار بود.
به هر حال اين نقش با آن نقشيكه در ابتدا تعريف ميشد، يك تفاوتهايي داشت و طبيعي است كه به نتايج و دستاوردهاي مطلوب هم نرسيد. البته در اينكه مجموعه كسانيكه از ابتداي انقلاب در امور تربيتي جمع شدند اكثراً افرادي زبده، مستعد و علاقهمند به نظام و متعهد به اخلاق و فرهنگ ديني بودند هيچ ترديدي نيست. اگر ما انتقادات و اشكالاتي مطرح ميكنيم از باب اين نيست كه آنان خداي ناكرده سوءنيت داشتند يا به اصطلاح آدمهاي درستي نبودند.
بحث اين است كه اين نيت و اين هدف خير توسط كساني كه با دلبستگي و علاقهمندي هم وارد شده بودند با چه روشهايي و با چه دانش و شناختي پي گرفته شده است.
بنابراين اگر اشكال و ايرادي هم وجود داشته باشد به نظر من در روش و فقدان توان كارشناسي و علمي بوده است. به هر حال اين دوستان درك درست و جامعي از اهداف تربيتي و شيوههاي تربيت ديني به معناي عام آن و تربيت به معناي خاصش نداشتند و اين مسئله باعث شد كه يك نوع شكاف نسبتاً عجيبي در بدنه آموزش و پرورش ايجاد شود. يعني مسئولان امور تربيتي يا كسيكه بهعنوان نماينده امور تربيتي در مدرسه بودند فاصله عظيمي با مدير مدرسه و با بقيه معلمين مدرسه و نهايتاً دانشآموزان پيدا كردند. در حالي كه اگر قرار بود تربيت ديني در مدرسه صورت بگيرد بايد اين تيم و اين جمع با هم، چنين هدفي را دنبال ميكردند؛ اما مربي تربيتي يك طرف قرار گرفت و بقيه هم يك جريانِ احتمالاً رقيب در مقابل او قرار گرفتند و همه مراقب هم و تا حدودي اخلالگر در كار يكديگر شدند.
خلاصه روشن بود كه اينبار با اين شكاف به سرمنزل نميرسيد و اين فاصله روي سوژه تربيت، يعني دانشآموز، اثر منفي خود را قطعاً ميگذاشت. حالا اين شكاف و اين فاصله و اين ناهماهنگي كه اشاره كردم تنها در مورد فضاي حاكم بر مدرسه است ولي بايد اين را هم اضافه بكنيم كه دانشآموز بعضاً با شكاف بزرگي بين آنچه مدرسه ميخواست و آنچه خانوادهاش ميخواست نيز مواجه بود. يعني ممكن بود اصلاً انتظارات تربيتي كه خانواده ها داشتند با آنچه كه مدرسه ميخواست هماهنگ نباشد و تقريباً تلاشي هم صورت نميگرفت كه اين تيم مدرسه در تعامل با خانواده به هماهنگي و همسازي برسد.
حالا ، نهتنها تعامل با خانواده نبود بلكه درون خود مدرسه هم، با چنين شكاف عظيمي كه وجود داشت، اين تعامل برقرار نبود. آن وقت در حقيقت دانشآموزاني كه سوژههاي تربيتي ما بودند در ميان اين دو شكاف عمده ـ شكاف بين خانواده و مدرسه و شكاف بين بخشي از مدرسه با بخشي ديگر از مدرسه ـ معلوم بود كه سردرگم ميمانند و احتمالاً هم تحتتأثير آن جوّ غالب كه در حقيقت در مقابل امور تربيتي و در تعارض با انتظارات و اهداف آن بود قرار بگيرند. اين وضعي بود كه عملاً كارشناسان و مسئولان امور تربيتي را بهعنوان يك جريان منزوي شده يا يك جريان منفك و منفعل از كل پروسه تعليم و تربيت معرفي مي كرد.
* سؤال ديگري مطرح است، با توجه به بروز علائمي از ضعف يا كاستيهاي كاركرد امور تربيتي كه در همان سالهاي اول انقلاب به ويژه در دوره قبل از آقاي دكتر اكرمي ظاهر شد، بحث تغيير نظام آموزش و پرورش و اين كه امور تربيتي بهعنوان يك جزء حاشيهاي از كل جريان آموزش و پرورش نميتواند زياد موفق باشد، مطرح شد. آقاي دكتر اكرمي هم در برنامهاي كه براي اخذ رأي اعتماد به مجلس داد اين بحث را جزو اهدافش مطرح كرد. انتظار مجلس و فضاي جامعه هم بهگونهاي بود كه نيازمند و مشتاق چنين امري بود و اين را بهعنوان مزيّت كار آقاي دكتر اكرمي ارزيابي كرد و شايد يكي از دلائل رأي نسبتاً خوبي هم كه به آقاي اكرمي دادند همين باشد.
به هر حال بعد از اين كه آقاي اكرمي وزير شدند، حالا دقيق يادم نيست، شايد يكي دو سالي هم از كار ايشان گذشت، بالاخره بحث تغيير نظام جدي شد و يك شورايي به نام «شوراي تغيير بنيادي نظام آموزش و پرورش» تشكيل شد. آنهايي كه در جريان كار اين شورا و مباحث و مذاكرات آن قرار داشتند ميدانند كه شورا در يك نگاه كلي به دو جناح يا دو تركيب نسبتاً متفاوت تقسيم ميشد. عدهاي از افراد و اعضاي شورا كساني بودند كه بيشتر دغدغه مباحث تربيت ديني داشتند و مأموريت تزكيه و بهاصطلاح مزكّيكردن دانش آموزان را بهعنوان هدف اصلي آموزش و پرورش ميشناختند و از تغيير نظام، بيشتر، اصلاح جهتگيري و عملكرد وزارت آموزش و پرورش را مورد توجه قرار ميدادند؛ اما جريان ديگري كه نوعاً از كارشناسان بدنه وزارت آموزش و پرورش و بعضاً هم از صاحب نظران دانشگاهي و مرتبط با امور تعليم و تربيت بود، خيلي در اين وجه توجهي نشان نميدادند، بلكه بيشتر بحثهاي ساختار و تشكيلات آموزش و پرورش، موانع و مشكلات اجرايي آن، سلسله مراتب و يا مقاطع تحصيلي موجود را مورد نظر داشتند. به هرحال يك چنين فاصلهاي در اين شورا احساس ميشد.
حالا تحليل من اين است كه بعد از اينكه مسئوليت وزارت به شما رسيد درواقع از مجموعه مباحثي كه در اين شورا صورت گرفته بود و تركيب و جناحي كه در آنجا موجود بود، آن جناح كارشناسي با وزيرشدن شما پررنگتر شد يا بهاصطلاح وزنش و نقشش چربيد و آنچه عملاً بهعنوان تغيير نظام آموزش متوسطه دنبال شد، در حقيقت رفع كاستيهاي اجرايي و ساختاري وزارت آموزش و پرورش بود تا بحثهاي مربوط به مكانيزم تربيتي و مباحث جهتگيريهاي ارزشي حاكم بر وزارت آموزش و پرورش. شما بهعنوان كسيكه هم درون آن شورا بوديد و هم بعداً مسئوليت وزارت را برعهده داشتيد اين تحليل و اين نگاه را چقدر تأييد ميكنيد يا به چه صورتي آن را توجيه ميكنيد؟
- بله! من نه به اين سختي و با اين مرزبندي كه شما اشاره كرديد، ولي اجمالاً دوكوهانهبودن اين شورا را تا حدودي تأييد ميكنم. در مجموع چنين دوگانگي در گرايش و تركيب را ميشد احساس كرد. واقعيت اين بود دوستانيكه بهاصطلاح و در تعبير شما بهعنوان دوستان ارزشگرا مطرح بودند، آرمانها، شعارها و اهدافي داشتند كه خودشان خيلي مكانيزم تحقق و اجراي آن را به نحو شفاف و روشن نميدانستند يا دستكم جناح مقابل يا گروه مقابل چنين احساس ميكرد كه اينها يك انتظارات و ارزشهاي شعاري را مطرح ميكنند كه تحقق و پي گيري آن در اجرا و روش عملياتيكردن آن خيلي مشخص و روشن نيست. گروه دوم هم بيشتر به واقعيت امر آموزش و پرورش و مسائل و مشكلات جاري و موجود در دستگاه تعليم و تربيت توجه داشت كه تازه در همان مورد هم آنقدر واقعيتهاي مربوط به كتاب و برنامه درسي و كمبود فضاي آموزشي و كمبود معلم و ساعت كار و حقوق و مزايا و... غلبه داشت كه خيلي به بحثهاي كيفي و جهتگيريهاي ارزشي توجه نميشد و يا كمتر توجه ميشد؛ حداقل اين كه در پس ذهن آنها، اين مسائل از نظر اولويت، بعد از رفع اين تنگناهاي اجرايي قرار داشت. لذا اين بود كه اين دو گروه تا حدود زيادي كمتر زبان همديگر و نياز يكديگر را ميفهميدند.
شايد اين مثال يا تعبير براي رساندن اين وضع بد نباشد كه قضيه اصلاحشدن وزارت آموزش و پرورش يا نهاد آموزش و پرورش و دينيشدن امر تعليم و تربيت (به عبارتي تعليم و تربيت اسلامي) قصهاش در كشور ما چيزي شبيه قصه اقتصاد اسلامي است. بدين معنا كه آنهايي كه اقتصاد ميدانستند خيلي از چند و چون اسلاميبودنش خبر نداشتند و آنهاييكه سفت و سخت دنبال اسلامي بودنش بودند، اقتصاد نميدانستند، تقريباً اين دوگانگي در آموزش و پرورش هم به چشم ميخورد.
اسلاميها خيلي به مباني علمي تعليم و تربيت آگاهي و وقوف نداشتند و بهخصوص جنبههاي اجرايي نظرات و ايدهآلها و پيشنهادهاي خود را كمتر ميديدند و برعكس آنهاييكه اين وجوه را ميدانستند از وجوه اسلامي تعليم و تربيت غافل بودند و توجه چنداني به آن نداشتند.
نشست هم اندیشی فرهنگیان و فعالان تشکل های معلمان روز سه شنبه بیست و دوم دی ماه در محل " حزب ندای ایرانیان " و با سخنرانی دکتر فراهانی ، دبیر کل حزب ندای ایرانیان برگزار گردید .
در این نشست دکتر سهراب قنبری مسئول شاخه فرهنگیان ندای حزب ایرانیان ، دکتر فراهانی دبیر کل حزب و نیز تنی چند از فعالان تشکل های معلمان و فرهنگیان به ارائه نظرات و پیشنهادات خود پرداختند که مشروح این نشست به زودی در سخن معلم منتشر خواهد شد .
پایان پیام /
بي شك انتخابات يكي از اركان ايجاد مردم سالاري و جامعه مدني به شمار مي آيد. قدمت انتخابات در ايران به بيش از يك قرن مي رسد جايي كه مظفرالدين شاه پس از انقلاب مشروطه نخستين پايه هاي دموكراسي را در ايران به وجود آورد. شرايط نمايندگان و راي گيرندگان و شرايط راي دادن در آن زمان نشان مي داد كه سواد و تحصيلات و حضور فرهيختگان در آن موقع نيز جزء شرايط لازم در انتخابات بوده نكته اي كه تا كنون و در تمام ادوار انتخابات نيز به روشني قابل احصاء مي باشد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي انتخابات به صورت سراسري و توسط وزارت كشور ، براي انتخاب خبرگان رهبري هر 8 سال يك بار، رياست جمهوري هر 4 سال يك بار ، مجلس شوراي اسلامي هر 4 سال يك بار و شوراي شهر اسلامي هم هر 4 سال يك بار برگزار مي گردد.
چهار عامل محدوده انتخابي، انتخاب كنندگان ، انتخاب شوندگان و ابزار و عوامل اجرايي به عنوان چهار عامل تاثير گذار در انتخابات بوده كه هر يك در چارچوب قوانين و مقررات داري شرح و تفسير مشخصي مي باشد. فرهنگيان به عنوان پشتوانه واقعي نظام در تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي مربوط به انتخابات سهيم بوده و باعث برهم زدن بسياري از تحليل هاي سياسي داخل و خارج منطقه خواهند بود.
حضور فرهنگيان در عرصه انتخابات در جهات مختلف داراي نمود و اثرا ت مختلفي است كه سه موضوع تاثير پذيرتر را با توجه به نزديكي دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي از باب يادآوري ارايه مي نمايم.
1- حضور فرهنگيان به عنوان مجريان انتخابات: در تمامي ادوار و انتخابات بعد از انقلاب فرهنگيان در صف اول عوامل اجرايي بوده و بر همگان آشكار است كه مسئولان اجرايي كشور بدون حضور معلم و مدرسه قادر به برگزاري صحيح انتخابات نخواهند بود.
اما متاسفانه اين نقش مهم در هياهوي انتخابات گم شده و در پايان با توجه به اهميت موضوع آنچه كه توقع معلمان است حتي در قالب يك خسته نباشيد ساده هم مورد غفلت قرار مي گيرد.
2- حضور فرهنگيان در قالب مشاركت سياسي در جامعه: دز زمان انتخابات و هياهوي راي گيري نقش معلمان در تعيين انتخاب اصلح بسيار مهم است. بسياري از مردم عادي تعيين اصلح را مشروط به تاييد قشر فرهنگي به عنوان گروه مرجع دانسته و انتخاب خود را به انتخاب فرد فرهنگي منوط مي گرداند. اينجاست كه اگر فرهنگيان جامعه ما داراي نگاه عميق به مسايل جامعه بوده و با احزاب و استراتژي آنان آشنا باشند مي تواند بهترين فرد را انتغاب كرده و به ديگران نيز معرفي كنند. اين در حاليست كه چند صباحي است بحث راي فروشي و نان به نرخ روز خوردن در بسياري از شهرهاي ماتبديل به عادت شده است.
3- حضور فرهنگيان به عنوان كانديداي مجلس : در بسياري از انتخابات بالاخص مجلس شوراي اسلامي حضور فرهنگيان به عنوان كانديدا به وضوح ديده مي شود. شايد در هر شهري بسياري ازكانديداي معرفي شده از قشر شريف معلم بوده و در نهايت شمار زيادي از نمايندگان مجلس نيز از دل اين قشر خدوم بر روي صندلي مجلس مي نشينند.
اين موضوع در جايگاه خود داراي پيامد هاي مثبت ومنفي است . چرا همكاران ما در مجلس با اين تعداد نمي توانند باري از مشكلات فرهنگيان بردارند ؟
چه مي شود كه بعد از اخذ راي اين دوستان همه چيز را فراموش مي كنند ؟
جا دارد حالا كه به كوران انتخابات مجلس نزديك مي شويم اين تذكر را به همكاران خود بدهيم كه گذشته خود را فراموش نكرده و مشكلات اين قشر فرهيخته را پي گيري نمايند و فقط در حد شعار و وعده و وعيد انتخاباتي نباشد.
و سخن آخر با مسئولان خدوم ملت ؛ نقش فرهنگيان در توسعه مشاركت سياسي نقش بي بديلي است ، آن را ارج دهيد و در راه رسيدن به توسعه پايدار و ايجاد آرامش و اميد و امنيت در جامعه با حضور فرهنگيان گام برداريد چرا كه انسان در طول زندگي خود دو آموزنده دارد :
يكي روزگار و ديگري آموزگار اولي به بهاي زندگي ات و دومي به بهاي زندگي اش.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
پانزدهم دیماه ، سی و سومین سالروز صدور فرمان تاریخی بنیانگذار و معمارکبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( ره ) مبنی بر تشکیل گزینش است و این فرمان نقطه عطفی در حیات اداری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و نقش و اجرای آن در پویایی و بالندگی نظام اداری به ویژه نیروی انسانی آموزش و پرورش انکار نشدنی است.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .