گروه استان ها و شهرستان ها - علی محمد مصلحی :
با تاییدات ایزد منان در راستای حمایت از « کاندیدهای ملی معلمان ایران » در تاریخ 1 اسفند 94 همایشی با حضورجمعی ازپیش کسوتان فرهنگی و نمایندگان انجمن های اسلامی معلمان اصفهان و شخصیت های برجسته فرهنگی استان از جمله آقای سیدعلی نکویی رییس شورای اصلاح طلبان استان، دکترفضل اله صلواتی، استادسید رحیم مدنیان تشکیل و پس از بحث و تبادل نظر متن میثاق نامه آقای مسعود حمیدی کاندیدای فرهنگیان اصفهان قرائت وبه امضاء رسید .
همچنین دکتر سید محمدخان بیرانوند ( دکترای ادبیات فارسی ، فعال صنفی و سیاسی ،عضو مجمع مشورتی توسعه لرستان ، از مدیران نمونه آموزش و پرورش ، نویسنده و مترجم ) در جمع تنی چند از فرهنگیان فعال در عرصه های صنفی و اجتماعی میثاق نامه ای با تشکل های فرهنگیان امضا کرد و متعهد شد در مجلس در قامت یک فعال تمام عیار عرصه آموزش و پرورش و مسایل فرهنگیان ظاهر شود .
علاوه بر این ، داود نعیمی مدیر کل آموزش و پرورش استان های مرکزی و کرمانشاه در دوران اصلاحات در راستای انتخاب کاندیداهای ملی ائتلاف فراگیر فرهنگیان اصلاح طلب کشور در نشستی با حضور فرهنگیان اراک میثاق نامه تشکل های معلمان را امضا کرد و گفت من معلمم و معلم خواهم ماند .
پایان گزارش/
گروه اخبار /
سکینه جعفریفر در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: بزرگترین مطالبه معلمان در حال حاضر اصلاح سیستم حقوقی است.
وی در ادامه افزود: دستمزد فرهنگیان نسبت به مشاغل دیگر دولتی کمتر است و این در حالی است که همه وزرای آموزش و پرورش میگویند معلم نباید دغدغه مالی داشته باشد اما واقعیت این است که معلمان از وضعیت شغلی خود راضی نیستند.
این کاندیدای مجلس دهم با اشاره به وعدههای داده شده به معلمان متذکر شد: گاهی مژدههای رفاهی برای معلمان مطرح میکنند اما اقدام قابل توجهی در این زمینه دیده نمیشود.
کاندیدای جبهه تدبیر و توسعه با اشاره به برخی مطالبات پزشکی معلمان گفت: تعداد زیادی از معلمان نیاز به خدمات دندانپزشکی دارند اما نمیتوانند از خدمات بیمه بهرهمند شوند.
وی همچنین به کمبودهای معلمان و فرهنگیان در تخصیص خدمات رفاهی اشاره کرد و افزود: معلمان در مسافرتهای تفریحی و زیارتی باید از خدمات رفاهی مناسبی مثل هتل، مسافرخانه، مراکز اقامتی و ... برخوردار باشند، نه در کلاس درس مدارس !
این کاندیدای اصلاحطلب با اشاره به وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان هم گفت: آیا صندوق ذخیره فرهنگیان سود لازم را به فرهنگیان میپردازد؟ آیا حقوق اساتید دانشگاه با معلمان قابل مقایسه است؟
وی همچنین گفت طرح رتبهبندی مشکلات معیشتی رتبهبندی مشکلات معیشتی فرهنگیان را حل نکرد.
جعفریفر مهمترین خواسته مشخص فرهنگیان را وجود ارتباط منطقی و متوازن بین آنها و سایر کارمندان دولت خواند و گفت: وجود این فاصله زیاد نشانه بیتوجهی به این قشر عظیم است.
وی همچنین مهمترین طرح برای ارتقاء سطح حقوقی فرهنگیان را ارائه لایحهای از سوی دولت به مجلس میداند.
این بانوی اصلاحطلب توسعه کشور در تمامی ابعاد را نیازمند توجه به آموزش و پرورش میداند و و معتقد است برای تحول در وضعیت فعلی معلمان باید آیندهپژوهی در این زمینه صورت بگیرد.
وی تاکید کرد: فراکسیون فرهنگیان مجلس باید بهترین مدافع برای این قشر باشد که با خانهتکانی مجلس میتوان تحولی فرهنگی در این زمینه ایجاد کرد.
جعفریفر از «رفع مشکلات فرهنگیان» به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای جبهه تدبیر و توسعه (تدبیر دوم ) نام برد.
کاندیدای مجلس دهم در ادامه گفت: زیبنده دولت تدبیر و امید نیست که فرهنگیان قدرت و جایگاهحقیقی خود را نداشته باشند. همچنین قانون خدماتکشوری نه تنها مشکلات را کاهش نداد بلکه شکاف عمیقی بین حقوق این قشر و دیگر دستگاهها ایجاد کرد.
وی تاکید کرد: باید نسبت به حل مشکلات فرهنگیان و حفظ کرامت آنان اهتمام ورزید و ارتقاء شأن و منزلت معلمان و رفع تبعیضها در این زمینه از اهمیت به سزایی برخوردار است.
این کاندیدای اصلاحطلب همچنین اذعان کرد: دریافت حقوق باید متناسب با رشد تورم باشد. همچنین انتخاب یا عزل مدیران باید با هماهنگی فرهنگیان باشد.
وی به ارائه کارت طلایی بیمه به فرهنگیان اشاره کرد و گفت: کارت طلایی هم زندگی فرهنگیان را طلایی نکرد.
جعفریفر با تاکید روی اجرای عدالت بین کارمنداندولت متذکر شد: اجرای عدالت بین تمام کارمنداندولت و یکسانسازی دستمزدها بسیار با اهمیت است. چرا فرهنگیان باید حداقل یکسال در انتظار پاداش پایانخدمت باشند؟
وی همچنین اذعان کرد که «عشق معلم» را با بیتوجهی نمیتوان پاسخ داد.
این کاندیدای اصلاحطلب پیشنهاد کرد که از وجود بازنشستگان در اتاقفکر استفاده شود.
جعفریفر همچنین افزود: چرخ زندگی فرهنگیان نمیچرخد، چه باید کرد؟
وی درباره ادامه تحصیل فرهنگیان نیز گفت: ادامه تحصیل فرهنگیان باید در اولویت برنامههای آموزش و پرورش باشد.
این کاندیدای جبعه تدبیر و توسعه با تاکید بر عدم وجود محدودیت حضور زنان در عرصه سیاست گفت: وقتی هیچ تفاوتی برای رأی دادن و انتخاب شدن بین زن و مرد وجود ندارد بنابراین مشارکت سیاسی زنان باید مثل مردان بدون محدودیت باشد.
وی یادآور شد: تعیین سهم کمتر از 30 درصد برای بانوان در لیست انتخاباتی گرچه گامی به جلو محسوب میشود اما هنوز برای مشارکت بیشتر بانوان در عرصه سیاسی محدودیت است.
این بانوی اصلاحطلب توسعه جنسیتی موقعیت زنان در مجلس را شاخص مهمی برای رشد دموکراسی و پیشرفت زنان دانست و تاکید کرد: باید به پستهای اداری و سمتهای مدیریتی نگاهی فراجنسیتی و شایستهسالارانه داشت.
این کاندیدای انتخابات مجلس با انتقاد از دولت دهم برای کاهش حضور زنان در عرصههای مختلف گفت: تمام تلاش دولتدهم کاهش حضور زن مسلمان در عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده است.
وی همچنین با اشاره به حضور زنان در دوره پنجم مجلس گفت: آیا میدانید بیشترین تعداد زنان نماینده در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی 14 نفر بوده و بیشترین تعداد زنان نماینده تهران در همین دوره،7 نفر بوده که در طول 9 دوره مجلس شورای اسلامی، زنان سهم ناچیزی از کرسیهای مجلس را کسب کردهاند.
جعفریفر پیشنهاد کرد که سهم مشارکت محدود بانوان در طول 9 دوره مجلس شورای اسلامی نیاز به آیندهپژوهشی دارد.
وی همچنین مواردی از قبیل اصطلاح قوانین جمعیتی(افزایش جمعیت)، افزایش مرخصی زایمان، کاهش ساعت کاری یا دورکاری، حذف دختران از برخی رشتههای دانشگاهی، محدودیت خروج دختر از کشور و بیمه زنان خانهدار را از رئوس سیاستهای دولت دهم در جهت خانهنشین کردن زنان برشمرد.
انتخابات بهار سیاست است و این روزها در رسانه ها ، محیط های کار ،محافل خانوادگی و مهمانی ها و فضای مجازی بحث انتخابات کم کم گرم می شود . رای تکلیفی ، رای به مثابه یک حق ، رای مشروط ، رای سلبی ، در کنار گفتمان تحریمی ها و منفعل ها و اهل شک فضایی از گفت و گو ایجاد کرده است.
میزان مشارکت فرهنگیان در انتخابات هم تابع الگوی کلی مشارکت جامعه است. یعنی : حدود 50 درصد در هر شرایطی رای می دهند. حدود 20 درصد به دلایل مختلف اصلا رای نمی دهند و حدود 30 درصد هم آرای سیال دارند.
نرخ مشارکت ایرانیان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با کشورهای دمکراتیک تفاوت معناداری ندارد. در کشورهای غربی مشارکت 50 درصدی قابل قبول و 60 درصد خوب است بالای 60 درصد هم عالی است. حتی در برخی انتخابات مشارکت به زیر 50 درصد هم می رسد.
تنها در کشورهای توتالیتر مانند کره شمالی، نرخ مشارکت شهروندان صد درصد و یا برای خالی نبودن عریضه 99 درصد اعلام می شود. در ایران حضور آرای 30 درصد قشر خاکستری تعیین کننده نتیجه انتخابات است.
اگر بخواهیم الگوهای مشارکت در انتخابات را فهرست بندی کنیم ، از یک نگاه ، افراد را می توان به دو گروه کلی تقسیم کرد :
1- آنهایی که در انتخابات شرکت می کنند.
2- آنهایی که در انتخابات شرکت نمی کنند، اما این تقسیم بندی بسیار کلی است. اشکال تقسیم بندی این است که قشر مردد با رای سیال را در بر نمی گیرد. به علاوه این تقسیم بندی در مورد انگیزه و اهداف و دلایل به میدان آمدن یا نیامدن افراد ساکت است. هم آنهایی که رای می دهند انگیزه و دلایل یکسانی ندارند و هم مخالفان حضور در انتخابات متنوعند.
در روشی دیگر ، رای دهنده ها به دو گروه تقسیم می شوند :
1- آنهایی که شرکت در انتخابات را تکلیف سیاسی - دینی می شناسند .
2- آنهایی که انتخابات را یکی از حقوق شهروندی خود دانسته و برای تاثیرگذاری بر روند اداره کشور بر اساس برنامه و خط سیاسی که می پسندند در پای صندوق حاضر می شوند. گروه اول که معمولا خواهان تثبیت وضع موجودند در هر حالتی رای می دهند اما ضریب مشارکت گروه دوم که معمولا خواهان تغییر و اصلاح وضع موجودند تابع اوضاع و احوال انتخاباتی است .
افرادی که به انتخابات به عنوان حق شهروندی می نگرند، اگر در انتخابات شرکت کنند، با تحلیل های متفاوتی رای خود را به صندوق می اندازند.
قبل از ورود به این بحث این نکته را بگویم که افراد یک جامعه و حتی در مقیاس کوچک تر یک قشر خاص مثلا فرهنگیان یا روحانیون و... دارای دیدگاه های سیاسی بسیار متفاوتی هستند. این تصور که چون فرهنگیان شرایط مادی یکسانی دارند پس باید ضرورتا تفکر سیاسی – طبقاتی و گرایش سیاسی یکسانی داشته باشند با واقعیت نمی خواند.
فرهنگیان از نظر گرایش سیاسی بسیار متنوع و متفرقند. حتی دریک مدرسه هم مثلا در میان 30 نفر کادر آموزشی و اداری ممکن است 5 تا 6 گرایش سیاسی وجود داشته باشد که در فرصت هایی مانند انتخابات فرصت ظهور پیدا می کند.
« بی تفاوت ها » هم بدون اینکه خودشان بخواهند یک خط سیاسی اند و روی انتخابات تاثیر می گذارند. در میان فرهنگیان بدون احتساب بی تفاوت ها، 3 گرایش سیاسی عمده وجود دارد: 1- اصلاح طلب. 2- اصولگرای معتدل و سنتی . 3- اصولگرای تندرو ...
بی تفاوت ها و نق زن های حرفه ای که عمل سیاسی را نفی می کنند، خود یک حزب سیاسی تمام عیار و متحد تندرو ترین گرایش داخل حاکمیت اند.
طبیعی ترین حالت برای مشارکت در انتخابات اسفند 94 ، این است که رای دهنده فرد یا افرادی با گرایش سیاسی، حزبی و جناحی مشابه خودش در میان کاندیداها ببیند و رای بدهد. این نوع مشارکت را مشارکت فعال می گویند. در مشارکت فعال ، شهروند کاندیدای ایده آل خود را به مجلس می فرستد تا با وضع قوانین برنامه سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مورد نظر او را پیش ببرد، مثلا یک اصولگرای معتدل به کاندیدایی رای می دهد که در مجلس از برجام و رفع تحریم ها و تنش زدایی در روابط بین المللی دولت حمایت کند.
در مشارکت فعال یک فرد با گرایش اصول گرایی تندرو به کاندیدایی برای نمایندگی مجلس رای می دهد که در پیشبرد برنامه برجام و تنش زدایی با دنیای خارج مخالفت کند و با این تحلیل که این دولت غرب زده و طرفدار گسترش سرمایه داری و ارتباط با دنیا است، از یک طرف با وضع قوانین دست دولت را ببندد و از طرفی آواری از مطالبات را بر سر دولت بریزد تا نهایتا دولت درمانده و آچمز شود و آنگاه نماینده تندرو، بگوید: "ای مردم این دولت عرضه ندارد و نمی تواند مشکلات شما را حل کند." هدف جریان تندرو زمین زدن دولت است.
مشارکت فعال برای اصول گرایان ممکن است اما یک اصلاح طلب ،هرچه لیست ها را زیر ورو می کند افرادی با گرایش سیاسی دلخواه خود در بین کاندیدهای تایید صلاحیت شده پیدا نمی کند، اما می بیند کاندیداهایی هستند که با بخشی از دیدگاه های او هم پوشانی دارند.
شهروند اصلاح طلب دو راه در پیش رو دارد. 1- از حق رای خود برای رای دادن صرف نظر کند 2- به کاندیدایی که مثلا 20 یا 50 در صد بیشتر و کمتر به او نزدیک است رای بدهد. در شق دوم، رای دهنده، خواسته خود را متناسب با تعادل واقعی نیروها در صحنه تقلیل می دهد. با این استدلال که بازی انتخابات بازی صفر و صد نیست و پیروزی امری نسبی است و کم بهتر از هیچ است.
در انتخابات اسفند 94، بحث مشارکت فعال (فرستادن نمایندگان تراز اول اصلاحات به مجلس) برای جریان اصلاح طلب مطرح نیست. آنها با تیم دسته پنجم خود به مصاف تیم اصلی اصول گرایان می روند. تقلیل گرایی که در خرداد 92 نتیجه داد ، الان گفتمان اصلی جریان های سیاسی اصلاح طلب است. تقلیل گرایی هم درلیست اختصاصی اصلاح طلبان (به عنوان مثال عارف و کواکبیان و حضرتی در صدر فهرست اصلاح طلبان قرار دارند) و هم در گرایش عمومی به اصلاح طلبان معتدل (اقبال اصلاح طلبان به علی مطهری ) دیده می شود. عده ای معتقدند که اصلاح طلبی با عبور از تجربه 88 از پهلوی چپ به پهلوی راست غلطیده است.
گرایش دیگری که دربین رای دهندگان این دوره تقویت شده است دادن رای سلبی است. معنای رای سلبی این است که من به x رای می دهم تا Y وارد مجلس نشود. در انتخابات و حتی در کشوری مانند فرانسه هم رای سلبی یکی از نُرم های رای دادن احزاب است. رای سلبی فقط محدود به اصلاح طلبان نیست.
آیت الله مصباح یزدی اخیرا در دیدار با حجت الاسلام تقوی مسئول شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور فرمودند : "گاه شرایط به گونه ای است که نه تنها رأی به فرد اصلح موجب انتخاب وی نمی شود، بلکه موجب می شود کسی رأی آورد که با اسلام مخالف است و انتخاب وی به ضرر اسلام است، که در این صورت می توان از اصلح دست کشید تا دفع مفسده کرد."
آیت الله آملی لاریجانی نیز اخیرا به رای سلبی اشاره ای تلویحی کردند. رییس قوه قضاییه که کاندیدای انتخابات مجلس خبرگان از حوزه انتخابیه مازندران است ، در جمع مردم تنکابن گفت : "میگویند فلان شخص طرفدار ولایت است، پس کمپین راه بیندازیم تا او رای نیاورد؛ آنها خیال میکنند مردم ما به این حرفها توجه میکنند حال آنکه مردم ما میدانند چه کسانی خدمت میکنند و چه کسانی استراحت میکنند و به دنبال حرف غربیها هستند. " اشاره رییس قوه قضاییه به کمپین رای سلبی، نشان می دهد که عده ای در انتخابات احتمالا از این روش رای دادن استفاده می کنند . هر چند به گفته آقای آملی لاریجانی مردم به حرف اینها توجه نمی کنند.
تحریمی ها را در این دوره دیگر کسی جدی نمی گیرد. تحریم فقط وقتی معنا دارد که بتواند با فعالیت سازمان یافته ، مشارکت را به شکل معناداری پایین بیاورند. تحریم در تعریف سیاسی یک کنش فعال است اما در ایران معمولا تحریمی ها فرقی با منفعل ها ندارند.
از نظر مقامات هم تحریم انتخابات ، خطر محسوب نمی شود. سردار رسول سنایی راد معاون سیاسی نماینده ولی فقیه در سپاه گفت : " دشمن به دنبال تحریم انتخابات نیست، بلکه میخواهد پشت فردی بایستد که حضورش برای نظام چالش ایجاد کند، به همین خاطر به جریان غربگرا کمک میکند تا به مجلس وارد شوند."
منفعل ها در انتخابات یک گروه 20 درصدی را تشکیل می دهند از آنهایی که به شناسنامه بدون مهر خود در این 37 سال افتخار می کنند تا گروه های حاشیه ای جامعه که هنوز به بلوغ سیاسی و درک حقوق شهروندی نرسیده اند. اما در کنار اینها یک گروه فعال هم حضور دارد که با مواضع شبه روشنفکری و یا از موضع رادیکالیسم سیاسی، سعی دارند قشر خاکستری جامعه که حدود 30 درصد رای دهندگان را تشکیل می دهند نومید کند و صف منفعلان را درازتر کنند. تجربه انتخابات ایران و کشورهای دیگر نشان داده است که گروه خاکستری و مردّد هروقت پای صندوق رای آمده اند آرای خود را در سبد نیروهای خواهان اصلاح و تغییر ریخته اند.
نیروهای طرفدار حفظ وضع موجود و مخالف اصلاح از به میدان آمدن قشر خاکستری وحشت دارند، به همین دلیل ترجیح می دهند با اقدامات و اظهار نظرهای خود این گروه را نا امید و از میدان خارج کنند . اما آنها نمی توانند مستقیما فراخوان تحریم بدهند ، آنهاخوراک لازم برای رادیکال هایی که می کوشند انتخابات را به کلی بی اعتبار کنند ، فراهم می سازند.
اثبات این نکته که اصولگرایان تندرو پاس می دهند و رادیکالهای مخالف جمهوری اسلامی آبشار می زنند و برعکس رادیکال های سوپر انقلابی پاس می دهند و تندروهای درون حاکمیت آبشار می زنند ، دشوار نیست. رادیکال های اپوزیسیون هرگز به این سوال ها جواب نمی دهند که آلترناتیو و جایگزین انتخابات ناقص کنونی چیست؟
دموکراسی یک راه طولانی است ، درست مثل نوزادی که به تدریج رشد می کند. در هیچ جای دنیا دموکراسی یک دفعه و به صورت کامل به دنیا نیامده است. در بسیاری از کشورهای غربی در اوایل قرن بیستم زنان حق رای نداشتند. در ایالات متحده امریکا ،سیاه پوستان تا دهه 60 قرن بیستم از حقوق مدنی محروم بودند. دموکراسی بازی صفر و صد نیست.
در هر جامعه ای متناسب با رشد اجتماعی درجه ای از دمکراسی می تواند در عمل پیاده شود .معنای این حرف تسلیم شدن به شرایط موجود و قبول نارسایی ها نیست. اما فراموش نکنیم که ایران جزیی از جغرافیای خاورمیانه است و در شمال اروپا و یا مرز کانادا و امریکا واقع نشده است.
واقع بینی و رئال پولتیک در جامعه ایران در حال رشد است. افراط گرایی و شعار دادن خریدار چندانی ندارد.
انتخابات سال 92 یک نقطه عطف در واقع بینی سیاسی بود. در این انتخابات برای اولین بار نیروهای اصلاح طلب به خاطر نجات کشور از خطر جنگ و تهدید نظامی و تحریم ، از حق خود گذشتند و به کاندیدای راست میانه رای دادند. چنین مدلی در خاورمیانه که غرق در فرقه گرایی است بی نظیر است . اما در فرانسه که به مهد دموکراسی معروف است ، چنین مدلی در ده سال گذشته دو بار تجربه شده است. خود خواهی اصلاح طلبان در انتخابات سال 84 میوه تلخی بار آورد، اما خوبی اش این بود که اصلاح طلبان یاد گرفتند خود خواه نباشند.
رفتار اصلاح طلبان در انتخابات اثراتی فراتر از رای آوردن در این دوره مجلس دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار / کمیته فرهنگیان ائتلاف اصلاح طلبان با ارسال خبر زیر برای صدای معلم خواهان حضور فرهنگیان و معلمان تهران برای همایش بزرگ فرهنگیان و معلمان شد.
گروه اخبار / گفت و گوی صدای معلم ( سخن معلم ) و حمیدرضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و نیز نماینده 4 دوره مجلس حاوی نکات فراوان و مهمی است .
یکی از همکاران شهر تبریز متن زیر را با باز نشر بخش هایی از این گفت و گو برای گروه صدای معلم ارسال نموده است .
ضمن تشکر و قدردانی از این معلم وظیفه شناس و مسئول از سایر همکاران دعوت می شود تا مطالب و نقدهای خود را در مورد این گفت و گو برای ما ارسال فرمایند .
ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم ( رعد- 11)
خداوند براي قومي تغيير ايجاد نميكند تا اينكه خودشان باعث تغيير شوند.
رای شما ملت ایران حرف آخر را خواهد زد ( روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران )
فرهنگیان عزیز ، دانشجویان محترم ، جوانان غیور وتمامی ایرانیان عزیز سلام گرم حقیر را پذیرا باشید :
بدون هیچ اطناب کلامی به اصل موضوع می پردازم :
نکته ی اول :
عده ای از هموطنان که در شهرهای بزرگ از حضور پر شور در پای صندوق های رای شانه خالی می کنند به چند دسته زیر تقسیم می شوند :
1- کسانی که علاقه ای به نظام جمهوری اسلامی ایران ندارند و یا از تعدادی افراد در حاکمیت دلخورند .
2- کسانی که از وضعیت اقتصادی مملکت مانند: گرانی ، تبعیض در پرداخت ها ،حقوق پایین و...ناراضی اند .
3- افرادی که نسبت به وضعیت مربوط به : آزادی های مدنی ، حقوق اساسی و سایر حقوق شهروندی اعتراض دارند .
4- افرادی که نسبت به بیکاری جوانان ، آسیب های اجتماعی ،سلامت روانی جامعه و... گله مندند .
5- گروهی که حال وهوای حضور در پای صندوق رای ندارند .
حال سوال مهم و اساسی اینجاست که آیا عدم حضور در پای صندوق های رای مشکلات را حل می کند ؟ آیا عدم حضور شهروندان در شهرهای بزرگ مشروعیت نظام را ازبین می برد ؟ آیا شرکت نکردن در انتخابات حقوق تان را اضافه می کند ؟ آیا با نرفتن در پای صندوق های را ی عدالت و آزادی برقرار می شود؟
آیا با عدم مشارکت در پای صندوق رای بیکاری فقر و سایر مشکلات حل می شود ؟
و سوالات دیگر ....
صادقانه پاسخ می دهم که پاسخ سوالات ذکر شده همگی منفی است :
اولا مشروعیت نظام در پای صندوق رای فقط بستگی به شهر های بزرگ ندارد و حتی با حضور 20 درصدی شهر های بزرگ میانگین کشوری یعنی (جمعیت واجد رای کل کشور / تعداد شرکت کننده در شهرهای بزرگ + تعداد شرکت کننده در شهرهای کوچک و روستاها) در اکثر انتخابات بالاتر از 50درصد است و این عدد مشروعیت هر نظام سیاسی را به دنبال دارد .
تجربه ی سال های 1384 به بعد در شهرهای بزرگ نشان داد که قهر با صندوق های رای نه گرانی را مهار می کند ،نه موجب عدالت اجتماعی می شود، نه حقوق تان را زیاد می کند ،نه فضای سیاسی جامعه باز می شود ، نه آسیب های اجتماعی کنترل می شود و نه موجب افزایش سطح رضایت مندی جامعه می شود .
اما تجربه نشان داده است که با حضور نیافتن مردم در پای صندوق رای همه ی مشکلات ذکر شده تشدید می شود.
همان گونه که مستحضرید با قهر مردم درانتخابات شورای شهر تهران مقدمه تشکیل دولتی فراهم شد که تورم را درجامعه بالابرد، آمار بیکاری را افزایش داد ، آزادی های اساسی را محدود کرد ، روابط ایران با سایر ملل را از وضع طبیعی خارج کرد و هزار مشکل دیگر...
پس تصدیق کنید که عدم مشارکت مردم در پای صندوق رای نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلات را چند برابر می کند .
نکته دوم :
در یک انتخابات دو پارامتر عمده ی زیر دنبال می شود :
1- چه کسی انتخاب می شود ؟ و به چه کسی رای می دهیم ؟
2- به چه کسی رای ندهیم ؟ و چه کسی انتخاب نشود ؟
همان گونه که همگی بزرگواران اطلاع دارید کانال های نظارتی فقط می توانند پارامتر اول را محدود کرده یعنی با ابزار رد صلاحیت، گزینه های قابل اعتنا را محدود کرده و برای خود توجیهاتی داشته باشند .
اما پارامتر دوم بستگی به نظر مردم دارد و مردم می توانند با استفاده از این پروسه پیروزی خود را رقم بزنند .
عزیزان بزرگواران کانال های نظارتی بر اساس افکار خودشان عده ای از افراد که دید و نظرشان با آنها مطابقت ندارد را رد صلاحیت و یا عدم احراز صلاحیت می کنند به چند دلیل :
(یا افراد مذکور را از نظر خودشان فاقد شایستگی می دانند ، یا برای بالا بردن امکان رای آوری کاندیدا های مورد وثوق شان و یا به هر دلیل دیگری که قابل ذکر نیست) اما هیچ کانال نظارتی نمی تواند مردم را مجبور کند که به افراد مورد نظر آنها رای دهند .
عزیزان شما می توانید با بررسی کارنامه اشخاص حکم کلی و نظر نهایی خود را در پای صندوق های رای صادر نمایید .
دانشجویان عزیز و جوانان غیور !
شما نباید نمایندگانی را انتخاب کنید که امثال فرجی دانا را استیضاح کردند ، فرهنگیان عزیز شما نباید نمایندگانی را انتخاب کنید که برای وزیر شدن شخصیت محبوبی چون دکتر نجفی مانع تراشی کردند ، مردم بزرگوار از برجام مدت زمان زیادی نگذشته و آن ماجرا را بیاد دارید ؛ به یاد دارید که عده ای از این نمایندگان دیپلمات های برجسته که مورد وثوق ملت و رهبری عزیز بودند را به خیانت متهم می کردند .
هنوز به یاد دارید که عده ای که فرق ( n.p.t) را با (m.p.t ) نمی دانستند چگونه در مقابل دولت و وزیر امور خارجه مانع تراشی می کردند !
هنوز عده ای را به یاد دارید که دوست داشتند همه چیز بچرخد به جز چرخ زندگی مردم ایران و هزاران نکته ی نگفته ی دیگر ...
نکته ی سوم :
فرهنگیان ،دانشجویان ، جوانان و مردم شهرهای بزرگ گروهی تمامیت خواه و اقتدارگرا با استفاده از باورهای دینی و تریبون های در اختیارشان حداثر 30درصد آرای جامعه را می توانند کسب کنند و با ابزار خاص خود این تعداد را پای صندوق های رای می کشانند ،اگر مایل به تغییر وضع موجود هستید باید میزان مشارکت خود را به بالای 60 درصد برسانید .
برای روشن شدن منظورم ناچارم مثال زیر را ذکر کنم :
در انتخابات دوره ی ششم مجلس شورای اسلامی تهران با حضور حداکثری مردم در پای صندوق های رای ،ژنرال گروه مورد نظر توانست به عنوان نفر سی ام وارد مجلس شود اما همین شخص که اکنون سودای ریاست مجلس آینده را در سر دارد ، با عدم مشارکت جدی مردم تهران در پای صندوق های رای در انتخابات بعدی ( انتخابات دوره ی هفتم ) توانست به عنوان نفر اول از حوزه ی تهران انتخاب شود .
حال خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !
نکته ی چهارم :
عده ای از معترضان همیشه با ساختن جوک و لطیفه در مورد سن اشخاص و تکثیر این مطالب در جامعه نسبت به عملکرد اشخاصی که در مناصب انتصابی قرار می گیرند نگران و دلگیرند و این دلگیری را با استفاده از ابزار گوناگون در جامعه منتشر می کنند ، حال شما بزرگواران می توانید با حضورتان در پای صندوق های رای حرف خود را به کرسی بنشانید و اگر به راستی نسبت به عملکرد افراد معترضید در پای صندوق رای نشان دهید که ساختن جوک و لطیفه هیچ تغییری ایجاد نمی کند !
نکته ی پنجم :
جوانان و بزرگواران و فرهنگیان تهران و شهرهای بزرگ هفتم اسفند نزدیک است و فرصت شناخت اندک؛ عزیزان ،جمعه و دربند و تفریح و درکه و توچال همیشه هست ، اما جمعه ی هفتم اسفند 1394 تا چهار و هشت سال دیگر تکرار نمی شود .
همیشه فرصت تفریح وجود دارد اما فرصت انتخاب سرنوشت اندک است و کمیاب ، پس حواستان باشد و نسبت به سرنوشت خود و جامعه بی تفاوت نباشید .
نکته ی ششم :
فرهنگیان عزیز و بزرگوار استان لرستان ،خصوصا فرهنگیان شهرهای خرم آباد و کوهدشت :
آگاه باشید که دوتن از فرهنگیان خوش نام و نجیب این دوشهر که به سختی از کانال های نظارتی گذشته اند در شهرهای شما خود را در معرض انتخاب قرار داده اند ؛ این عزیزانی که از قربانی کردن گوسفند در مقابل پای شان جلوگیری می کنند و به جای آن درخت می کارند ، انسان های سلیم النفس و نیک اندیشی می باشند که قطعا در صورت انتخاب شدن قادر به انجام کارهای بزرگی هستند که امیدوارم شما فرهنگیان این دوشهر قدر این حضور رابدانید و با انتخاب خوبتان روح تازه ای در جامعه بد مید.
و در پایان باز می گویم که چاره ای به جز صندوق رای وجود ندارد !
تا صبح قضا سهل و سهیلش به که باشد
تا شام قدر رجعت و میلش به که باشد
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تا یار کرا خواهد و میلش به که باشد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه و تشکل /
امروز شنبه ساعت 8 صبح نشست تشکل های معلمان با 3 نفر از نامزدهای دهمین دوره نمایندگی مجلس در محل انجمن اسلامی معلمان ایران برگزار گردید .
در ابتدای این نشست علی محمد مصلحی به عنوان مسئول کمیته ائتلاف فرهنگیان سراسر کشور گفت :
ما از این نمایندگان می خواهیم که معلم بمانند و در کنار سایر امور نمایندگی ، مشکلات و مطالبات صنفی فرهنگیان و معلمان را فراموش نکنند .
ما از دوستان می خواهیم مانند آقای محجوب که مسائل کارگران را دنبال می کند ، پی گیر مشکلات معلمان باشند .
ما با این دوستان میثاق نامه امضا می کنیم و از آنان به عنوان کاندیداهای ملی فرهنگیان نه فقط در تهران بلکه در همه شهرها حمایت می کنیم .
تنها خواسته ما از این همکاران آن است که در صورت ورود به مجلس به صورت ویژه برای آموزش و پرورش و معلمان وقت بگذارند .
پی گیری این دوستان در مجلس تا حدود زیادی معلمان را از ورود به خیابان ها و هزینه های بعدی معاف خواهد کرد و دیگر شاهد اهانت و تحقیر آنان برای احقاق حقوق شان نخواهیم بود و حضور آنان در مجلس مطالبات و تجمعات معلمان را مدیریت خواهد نمود .
تشکل هایی که از این کاندیداها حمایت ویژه می کنند عبارتند از :
سازمان معلمان ایران ، فعالان صنفی معلمان ،مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ،انجمن اسلامی معلمان ایران ،شاخه فرهنگیان حزب ندای ایرانیان ،شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه ،شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت ، منتخبان فرهنگیان بازنشسته و شاخه فرهنگیان حزب کارگزاران ایران اسلامی .
در ابتدا « داود محمدی » دبیر کل انجمن اسلامی معلمان ایران و نامزد مورد حمایت تشکل های معلمان گفت :
بنده به عنوان یک معلم در مدرسه همواره درگیر مشکلات بوده ام . همیشه تبعیض را می دیدیم و این موجب نگرانی ما بود .
همیشه سوال ما این بود که از معلم چه کسی باید دفاع کند ؟
ما از ابتدا فاقد یک تشکیلات منسجم بودیم که از حقوق و مطالبات معلمان دفاع کند .
مثلا در مدارس غیرانتقاعی که حدود 27 سال پیش شکل گرفت معلمان شاغل در آن ها به خاطر نیازشان استثمار می شدند .
بسیاری از حقوق آن ها رعایت نمی شود .
در واقع ، تشکلی نبوده است که از حقوق آن ها و سایر معلمین دفاع کند .
البته ما در انجمن اسلامی وارد این مسائل می شویم اما وضعیت به گونه ای که خیلی سریع مسائل از حالت صنفی به سوی مسائل سیاسی چرخش پیدا می کنند .
باید تشکل ها به صورت کارشناسی و ریز وارد مسائل شوند و برای آن ها برنامه داشته باشند .
بنده به نمایندگی از انجمن اسلامی معلمان نگران دوستان و فعالانی هستم که اکنون در این جمع حضور ندارند .
این دوستان غیر از کار صنفی کار دیگری انجام نداده اند .
این که خلاء کار کجا بوده است به نظرم به این بر می گردد که ما تاکنون فاقد یک تشکیلات صنفی سازمان یافته و منسجم بوده ایم .
دوستان میثاق نامه ای را نوشته اند و اگر توفیق خدمت حاصل شد موظف به پی گیری آنان خواهیم بود و اگر هم موفق به ورود نشدیم در کنار سایر دوستان که موفق می شوند پی گیر مطالبات معلمان خواهیم بود .
باید پی گیری هایمان مدنی و از طرق قانونی و در چارچوب خرد جمعی باشد و برای گرفتن آن باید مبارزه کنیم .
من روی تشکیل " سازمان نظام معلمی " تاکید می کنم .
لازمه موفقیت ؛ کار جدی ، اراده و پشتکار است .
در ادامه ، خانم « فریده اولاد قباد » از دیگر کاندیدهای مورد حمایت تشکل های فرهنگیان گفت :
امیدواریم که در صورت ورود بتوانیم مطالبات معلمان را احیاء کنیم .متاسفانه این مطالبات به حاشیه رفته است و با این که مصوب شده است اما اجرایی نمی شود .
باید بتوانیم پی گیر حقوق فرهنگیان بازنشسته و نیز احیای منزلت اجتماعی آنان باشیم .
من قبلا برنامه هایم را اعلام کرده ام که در این جا و جهت یادآوری دوستان اشاره مجددی می کنم :
برنامه کوتاه مدت به منظور تحکیم و تعالی نهاد خانواده : ۱- تصویب برنامه جا مع مقابله با آسیب های تهدید کننده امنیت خانواده و عوامل ترلزل کیان آن ۲- تصویب و پیگیری مستمر اسناد: نظام جامع رفاه وتآمین اجتماعی زنان” یا تاکید بربهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار و بی سرپرست و ارائه آن به مراجع ذیصلاح ۳- تاکید و اصرار بر کمک دولت درجهت تاسیس و تقویت شبکه های تلویزیونی خانواده با حضور جامعه شناسان و روان شناسان و دیگر متخصصین حوزه خانواده با محوریت نهادینه سازی سبک زندگی ایرانی- اسلامى ۴- لزوم طراحی و تصویب میان رشته های جدید ارقبیل مشاوره خانواده، بهداشت خانواده ،حقوق خانواده متناسب با نقش و کارکرد خانواده. -تدوین نطام جامع سلامت اجتماعی خانواده ایرانی- اسلامی
برنامه میان مدت : ۱- به روز رسانی وظایف و عملکردهای کمیته کنترل و پیشگیری از آسیب های اجتماعی از جمله طلاق، اعتیاد، کارتن خوابی و با هدف برنامه ریزی هدایت و جریان سازی و نظارت اقدامات مرتبط باتحکیم خانواده ۲- توانمند سازی خانواده های آسیب دیده اجتماعی از طریق آموزش و کسب مهارت های مقتضی و متناسب با شرایط اجتماعی- اقتصادی به جای تسکین های مقطعی و فریبنده ۳- تلاش و همکاری مجدانه با نظام آموزشی کشور درجهت تدوین محتوای کتب درسی متناسب با نظام آموزشی واقتضائات اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی با تاکید بر سرمایه اجتماعی چون اعتماد، صداقت، خیرخواهی و تلطیف گفتمان های حاکم بر روابط اجتماعی ۴- تقویت وگسترش رشته های تحصیلی خانواده و سلامت جنسی درمقاطع تحصیلات تکمیلی بر اساس اسناد و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی -۵ تصویب قوانین مربوط تسهیلات اعتباری برای سازمان های مردم نهاد (سمن) در جهت شناسایی و مقابله با آنها با روش های جدید جنگ نرم که خانواده و جوانان را هدف قرارداده ۶-فراهم نمودن بسترهای قانونی لازم جهت ساماندهی و توسعه مشاعل ازراه دور، کسب و کار خانگی و تنوع بخشی به مشاغل نو متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی و ایجاد تسهیلات شغلی برای ایفای بهینه مسولیت های خانوادگی۷-شناسایی نقاط آسیب خیز و بحران زای اجتماعی دربافت شهری و حاشیه شهرها و تمرکز بخشیدن حمایت های اجتماعی، خدمات بهداشتی درمانی مددکاری، مشاوره اجتماعی و حقوقی و برنامه های اشتعال حمایت شده و جلب همکاری های بین همکاری های بین بخشی و سامانه مدیریت آسیب های اجتماعی.
برنامه هاى بلند مدت : 1-تقویت انجمن اولیا ومربیان که مهمترین حلقه ارتباط و اتصال خانه و مدرسه است و لزوم یکسان سازی الگو ها ۲- اصلاح ساختار صنعت فرهنگ سینما و فیلم سازی و دیگر امور هنری با هدف تقویت بنیان های خانواده و حذف وپیشگیری از عوامل مفسده انگیز ۳- نظارت جدی بر عملکرد موسسات هنری فعال در عرصه ساخت فیلم های خانوادگی با هدف مبارزه قاطعانه با عوامل مفسده انگیزه۴- تهیه و تدوین طرح سامان دهی مشاعل خانگی و حمایت ازکمی و کیفی آن با تاکید بر بهره گیری ازظرفیت ها و پتانسیل های منطقه ای.
متاسفانه منزلت اجتماعی معلمان در جامعه به گونه ای شده است که حتی فرزندان آنان قصد ادامه شغل آنان را ندارند .
معیشت معلمان این وضعیت را برای آنان رقم زده است .
در جمعی که افراد آذری زبان حضور داشتند مهم ترین دغدغه خودم را فرهنگیان و مطالبات آنان و ارتقای پایگاه اجتماعی آنان معرفی کردم و در صورت ورود به مجلس خودم را موظف به پی گیری مفاد میثاق نامه خواهم دانست.
« فاطمه سعیدی » سومین کاندیدای مجلس و مورد حمایت تشکل های معلمان از حوزه انتخابیه تهران گفت :
اهل شعار دادن نیستم . کارم را از روستاهای کرمان شروع کردم . 10 سال در محروم ترین نقطه کشور خدمت کرده ام .
34 سال در خدمت نظام آموزشی هستم و به کسوت معلمی ام افتخار می کنم .
برای من منزلت و احترام معلمی مهم است که متاسفانه خیلی کم رنگ شده است .
4 سال در خدمت خانم تندگویان در وزارتخانه بودم . شبانه روزی سایت امور زنان آموزش و پرورش را اداره کردم تا آمار دختران بازمانده از تحصیل ، دختران بد سرپرست و بی سرپرست را استخراج کردیم .
در مورد تغییر رنگ پوشش دختران اولین اقدام توسط امور زنان انجام شد .
من این میثاق نامه را امضا می کنم اما باید بدانید که ما معلمان خود " میثاق نامه مجسم " هستیم و سرمایه ما صداقت است .
من زمانی پیش آقای چهاربند مدیر کل محترم آموزش و پرورش تهران رفتم و به او گفتم که شما نماینده دولت تدبیر و امید هستید و آبروی او هستید .
به ایشان گفتم که مشکلات را احصا کرده و برای آن ها برنامه دارم اما تا الان از ایشان خبری نشده است !
ما چه وارد مجلس بشویم و یا نشویم باید از آن هایی موفق می شوند بخواهیم .
معلمان باید حتما اتاق فکر داشته باشند و حتما باید برای مشکلات برنامه داشته باشند .
پایان گزارش /
مقدمه :
ائتلافات گروه هاي سياسي با نگرش هاي مختلف نشانه بالندگي نهادهاي مدني است . متعهد بودن مردم به يکي از ائتلاف ها سرمايه بزرگ اجتماعي مي باشد .
در ياداشت " نگاهي به مفهوم سرمايه اجتماعي و ظرفيت سازي براي تحقق آن " به قلم اينجانب که در سايت وزين " صدای معلم " روز جمعه شانزدهم بهمن 1394 درج شده است به صورت خلاصه آمده است :
از دیرباز سرمایه های مورد استفاده انسان به اشکال مختلفی تقسیم بندي شده بودند که می توان به سرمایه های فیزیکی ، سرمایه های مالی ، سرمایه های انسانی و … اشاره کرد . اما از آغاز قرن بیستم سرمایه جدیدی مطرح شد که به سرمایه اجتماعی ( Social Capital ) معروف گردید .
حال باید دید سرمایه اجتماعی چیست و چه کارکردهایی دارد؟
جامعهای که فاقد سرمایهاجتماعی کافی است سایر سرمایهها ابتر میمانند و تلف میشوند. از اینرو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومتها و دولت مردانی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاستهای لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند.
تفاوت بين توسعه با توسعه پايدار در آن است که در کشوري که به سرمايه هاي اجتماعي کم توجهي يا بي توجهي مي شود ممکن است به توسعه برسند ولي با يک تلنگر سقوط مي کند ولي کشورهاي که به سرمايه هاي اجتماعي تکيه مي کنند با طوفان هاي سهمگين هم پايدار مي باشند زيرا به توسعه پايدار دست مي يابند .
توجه به سرمايه هاي ملي و نتايج رضايت بخش حرکت به سوي توسعه پايدار :
در اين مقاله، نقش سرمايه هاي اجتماعي در بلاياي طبيعي ، نقش سرمايه هاي اجتماعي در رفع چالش هاي اجتماعي و نقش سرمايه هاي اجتماعي ( عزم ملي ) مورد بررسي قرار گرفت .
همان طور که خوانندگان محترم اطلاع دارند :
به فرجام رسيدن برجام نشانه يک عزم ملي است . اجماع اصلاح طلب، ميانه رو، اصول گرا که همه مردم با همه سليقه ها را به صحنه مي آورد را عزم ملي يا سرمايه هاي اجتماعي مي گويند .
نظر علي لاريجاني به سرمايه هاي اجتماعي ( وفاق ملي ) :
" انتخابات بهترین تجلی گاه وفاق ملی است. وی با تاکید به برگزاری شکوهمند دو انتخابات پیش رو (خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی )، بیان داشت: در شرایط حساس منطقه ای، نیازمند همگرایی و وفاق ملی در داخل کشور هستیم."
فصل برجام ملي حسن روحاني رياست محترم جمهور مردم براي حل مسائل داخلي (4)
حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني در مراسم روز فناوري فضايي اظهار كرد: امروز نياز به يك برنامه جامع مشترك ملي داريم چرا كه از برجام1 عبور كردهايم و بايد برجام 2 را آغاز كنيم.
وي افزود: موافق، مخالف و منتقد همه بايد دست به دست هم بدهند تا مشكلات كشور را حل كنيم چرا كه ما در اهداف ملي و توسعه كشور اختلاف نداريم و خوشبختانه در حل مشكلات اصلي كشور نظرات به هم نزديك است.
حمایت رهبری از مشارکت حداکثری در انتخابات اسفند 1394
آیت الله خامنه ای صبح روز گذشته در دیدار پرشور با مردم قم، ضمن تجلیل از قیام تاریخ ساز 19دی 1356 مردم این شهر، بر مشارکت همه مردم در انتخابات های پیش رو، حتی کسانی که نظام را قبول ندارند تاکید کردند. به گزارش آرمان، آیت الله خامنه ای با تأکید مجدد برضرورت شرکت همه واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات افزودند: همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوق ها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.
بر اساس این گزارش، حضرت آیت ا... خامنه ای شرکت همگان در انتخابات را موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی، استمرار تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان خواندند.
پس از بررسي خلاصه بحث قبلي ، در ادامه اين ياداشت ، به تحول بزرگ اجتماعي در انتخابات پيش رو اشاره مي کنم . (ان شاء الله در هفتم اسفند 1394 به منصه ظهور مي رسد )
اين بالندگي و رشد اجتماعي يک سرمايه مهم اجتماعي است که منشاء تحولات ديگر اجتماعي مي باشد .
مهمترين شناسه بلوغ اجتماعي ائتلاف در صحنه هاي سياسي مي باشد .
ائتلاف نشانه بلوغ سياسي اجتماعي ائتلاف کنندگان مي باشد .
وقتي دو يا چند تشکل سياسي – اجتماعي با گرايش هاي متفاوت با هم توافق مي نمايند که براي دست يابي به نتايج مورد علاقه ، ضمن حفظ ارتباط درون تشکيلاتي خود ، با احترام به نظام فکري گروه هاي ديگر ولي همسو ، همگرايي نمايند ، مي گويند آن چند تشکل با هم ائتلاف کرده اند .
به عبارت ديگر دو يا چند تشکل براي دست يابي به اهداف مشترک ، تفاوت هاي درون تشکيلاتي را ناديده مي گيرند .
اين بزرگترين و اولين تمرينˏ کار گروهي است زيرا پس از موفقيت هر گروه ائتلافي ، همدلي و همزباني گروه برنده براي سازندگي ايران موتور محرکˏ هم سو کننده ديگر گروه هاي ائتلافي است .
فقط در اين صورت است که بازي برد برد يا برجام داخلي آغاز مي شود .
متأسفانه برآيند حرکت تاريخيˏ تشکل هاي مدني از جنبش مشروطيت تا کنون عمدتا به سوي واگرايي و انشعاب ، بروز و ظهور تشکل هاي جديد از دل تشکل هاي قبلي بوده است .
عدم سازگاري ، پايين بودن ظرفيت تحمل، عدم آگاهي به حقوق اقليت( عدم بهره مندي از حقوق خود مانند اخطار ،تذکر ، آبستراکسيون ، تبري نامه و... ) از يک سوء و خود محوري اکثريت ( که همه چيز را از آن خود مي داند و هيچ حقي براي اقليت قائل نمي باشند. ) از سوي ديگر منجر به جدايي و انشعاب در تشکل هاي مدني مي شود .
هر دو خصيصه زود رنج بودن اقليت و تماميت خواهي اکثريت ، نشانه عدم بلوغ تشکيلاتي مي باشد .
پس از پيروزي انقلاب تشکل هاي مدني با سوابق کم يا زياد ( تازه تأسيس يا با سوابق طولاني )پا به عرصه جديدي نهادند .
بيش از سه دهه بعد از انقلاب ، تشکل هاي سياسي و نهاد مدني ، فراز و نشيب هاي فراواني را پشت سر نهادند که رهبران، اعضاء و هواداران آنان تجربه گران بهايي کسب کرده اند .دوران نشيب فرصت مناسبي براي درس آموزي بوده ، تشکل هاي سياسي و نهاد هاي مدني به بلوغ اجتماعي دست يافته اند و خود را آماده حضور در دوران فراز نموده اند .
خوشبختانه در سال هاي اخير، شاهد رشد و بالندگي تشکل هاي مدني در جمهوري اسلامي ايران مي باشيم زيرا در تشکل سياسي و نهادهاي مدني به جاي انشعاب و جدايي دروني ، شاهد ائتلاف آنها با گروه ها و تشکل هاي همسو مي باشيم .
ارائه ليست هاي مشترک و ائتلافي ، تنظيم ميثاق نامه ها ، ارائه برنامه ها و... براي انتخابات هفتم اسفند 1394 از سوي تشکل ها همسو نشانه بلوغ رهبران تشکل ها مي باشد . ان شاء الله اين بلوغ اجتماعي به تدريج در سطح جامعه جاري و ساري مي گردد و منشاء اثرات فراوان مي گردد.
در ائتلاف ، نخبگاني که متعهد به اجراي برنامه و اهداف تشکل سياسي و نهاد هاي مدني مي باشند از سوي اين نهاد ها به مردم معرفي مي شوند و به عوام فريبان فرصت طلب اجازه داده نمي شود تا با طرح شعار هاي افراطي و غير واقعي از آب گل آلود ماهي بگيرند .
حضور حداکثري يک کميت است که نشان از عزم ملي دارد ، ولي حضور حداکثري که به ليست کامل يکي از ائتلاف ها ( بدون توجه به اختلاف نظر ها با تکيه به نقاط مشترک ) راي مي دهند نشانه بلوغ اجتماعي ملت و به عنوان سرمايه عظيم اجتماعي تلقي مي شود .
اين سرمايه عظيم اجتماعي به فرصت طلبان عوام فريب ، اجازه نمي دهد که با طرح شعار هاي افراطي و غير واقعي موج سواري کنند !
اميد است که آحاد ملت با مطالعه برنامه ها ، ديدگاه ها ، ميثاق نامه ها و... با آگاهي کامل يکي از گروه هاي ائتلافي را انتخاب کنند و با حضور حداکثري و رأي دادن به همه افرادآن ليست ائتلافي ، اجازه ندهند که عوام فريبان فرصت طلب با طرح شعار ها غير واقعي بر مسند امور بنشينند !
طرح اين موضوع که من فقط به افراد مورد نظر خودم از ليست ائتلافي رأي مي دهم چند اشکال دارد :
1. اگر فردي حتي به يک نفر کمتر از ليست ائتلاف رأي بدهد ، قبل از هرچيز يک عمل غير اخلاقي مرتکب شده است .
2. اگر فردي حتي به يک نفر کمتر از ليست ائتلاف رأي بدهد ، آن ائتلاف را تضعيف نموده است .
3. اگر فردي حتي به يک نفر کمتر از ليست ائتلاف رأي بدهد ، ناخواسته به نامزدهاي خارج از ائتلاف کمک کرده است .
4. اگر فردي حتي به يک نفر کمتر از ليست ائتلاف رأي بدهد ، ادامه فرآيند ائتلاف درون گروهي و هم گرايي پس از پيروزي يا عدم پيروزي گروهي ائتلافي را با مشکل مواجه مي کند .
5. اگر فردي حتي به يک نفر کمتر از ليست ائتلاف رأي بدهد .ادامه فرآيند ائتلاف برون گروهي و همگرايي پس از پيروزي يا عدم پيروزي گروهي ائتلافي را با مشکل مواجه مي کند .
6. اگر فردي حتي به يک نفر کمتر از ليست ائتلاف رأي بدهد ، وزن ائتلاف را پايين مي آورد ، زيرا در دنياي سياست ، وزن هر ائتلاف به تعداد کمترين رأي آن ائتلاف و ميزان همگرايي تعداد رأي نامزد هاي غير مشترک آن ائتلاف بستگي دارد .
نتيجه گيري :
عزم ملي که بنده مطرح کرده ام ،
وفاق ملي که دکتر علي لاريجاني ، رياست محترم مجلس شوراي اسلامي مطرح کرده اند .
برجام 2 که دکتر حسن روحاني رياست محترم جمهور مردم مطرح کرده اند .
مشارکت حداکثري که رهبر معظم انقلاب مطرح نموده اند .
همه موارد فوق ، توجه به سرمايه هاي اجتماعي و نگاه به توسعه پايدار مي باشد .
حضور فعال همه آحاد ملت، در انواع عرصه هاي اجتماعي، يک سرمايه اجتماعي است .
مردم آگاه ايران تا فرصت باقي است ( در سايه ايجاد عزم ملي ) برنامه ها ، ديدگاه ها ، ارائه راهکارهاي همه گروه هاي ائتلافي مطالعه و بررسي نمايند تا يک گروه ائتلافي در عمل ( نه در اسم ) را انتخاب نمايند و ليست کامل نامزد هاي مورد علاقه خود را، با مراجعه به يکي از ليست هاي ائتلافي کامل کنند.
دقت شود برخي از اصناف به اسم ائتلاف ... گروهي را دورهم جمع کرده اند که ائتلاف سياسي – اجتماعي تلقي نمي شوند .
مردم آگاه ايران، با حضور آگاهانه و با دردست داشتن ليست هاي کامل از ائتلاف مورد نظر خود ، در هفتم اسفند 1394 در پاي صندوق هاي راي حماسه ديگري خلق نماييد .
اولین باری که حاجی بابایی را دیدم اوایل بهمن سال 1385 مقارن با تجمعات معلمان در مقابل مجلس برای اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری بود .
او به میان تجمع کنندگان آمد و سخنانی ایراد کرد که البته شرح آن در گفت و گوی سخن معلم با ایشان به تفصیل آمده است .
پس از گذشت سال ها در یک مناظره رادیویی که از من دعوت شد طرف دیگر گفت و گو قرار بود حاجی بابایی باشد اما ایشان نیامد .
مجری برنامه دلیل این عدم حضور را تلاقی با کلاس های ایشان بیان کرد .
در سخن معلم تصمیم گرفتیم که با ایشان گفت و گویی داشته باشیم .
موضوع را مطرح کردیم اما تا مدت ها خبری نشد تا سرانجام به واسطه یک دوست قرار بر این شد تا با ایشان گفت و گویی داشته باشیم .
فکر نمی کردیم که این گفت و گو بیش از 5 ساعت به طول بینجامد .
پرسش های ما فراوان بود و سعی کردیم مهم ترین آن ها را مطرح کنیم .
زمانی که حاجی بابایی به پرسش ها پاسخ می داد توام با ابراز هیجان ، احساس و نیز حرکاتی بود که کلام را با زبان بدن هماهنگ می نمود .
نگارنده حداقل در دو مورد در گفت و گو با فانی شرکت داشته است .
عکس العمل این دو فرد به هیچ وجه قابل مقایسه نیست .
بدون تردید ، حاجی بابایی بسیار احساسی تر ، پر شورتر و حتی عاطفی تر با مخاطب سخن می گوید چیزی که متاسفانه در فانی مشهود نیست .
زمانی که رو به روی فانی می نشینی و صحبت می کنی باید مواظب باشی که خوابت نبرد !
نوع بیان و فن خطابه و نیز استفاده از برخی شگردهای سخنرانی ، نوعی کاریزما به حاجی بابایی اعطا کرده است و او به خوبی از این حرکات در جای خودش استفاده می کند .
او با تکیه بر فرهنگ شفاهی که فرهنگ غالب میان معلمان به ویژه جلسات آن ها مانند شورای معلمان و زنگ های تفریح است و نیز استفاده از حکایات ، امثال ، استعاره و مهم تر از غلبه حاشیه بر متن به واقع سخنران حاذقی است .
حاجی بابایی روان شناسی معلمان را به خوبی می شناسد و از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند .
او با تعریف و تمجیدهای متوالی و متعدد از معلمان و جایگاه آنان و این که من هم معلم هستم و... سعی می کند تا احترام و تواضع مخاطبان را برانگیزد و حتی آنان را وادار به تمکین نماید .
شاید بتوان این را مهم ترین جنبه شخصیت وی دانست .
اما در سوی دیگر سکه باید گفت که حاجی بابایی یک فرد کاملا سیاسی است .
مهم ترین مشکل که حتی به سطح بحران در جامعه ما می رسد همانا بیماری " سیاست زدگی " است .
این « سندرم اجتماعی » تاثیرات خود را بر دستگاه تعلیم و تربیت نیز گذاشته است .
در عرصه تعلیم و تربیت ، " سیاست " همچون سمی است که آن را از درون ایزوله و متلاشی می کند .
اما باید توجه داشت که « تربیت سیاسی » با آن چه می بینیم تفاوت ماهوی دارد .
مظاهر و نمادهای تربیت سیاسی مفاهیمی همچون تفکر انتقادی ، پرسشگری و نفی است که اصولا با نظام آموزشی ما تناسب و سنخیت چندانی ندارد .
فردی که به عنوان وزیر آموزش و پرورش تعیین می شود باید از نظر علمی و معیارهای کاری کارکشته تعلیم و تربیت باشد و وزنه علمی و سواد حرفه ای او در کنار سایر ویژگی ها مانند روابط عمومی خوب و... اقتدار او را نزد جامعه و سایر دولت مردان صد چندان کند .
حاجی بابایی در گفتار و استفاده از واژه ها سعی می کند که خود را یک " ابرمرد " و " فرد مقتدر " نشان دهد و خود را عصاره جامعه معلمان معرفی کند .
این حس ماجراجویی و ایفای نقش " قهرمان " و " منجی " بسیار باب طبع جامعه و به ویژه معلمان است .
مردم و معلمان که به نوعی روابط سیستمی بر آن حاکم است تمایل دارند که شخصا هزینه ای برای تحقق اهداف متقبل نشوند و خود را همواره در پشت یک " قهرمان " مخفی کنند .
حاجی بابایی خیلی سعی کرده و می کند که خود را در نقش یک " قهرمان " برای معلمان جا بزند اما واقعیت آن است که افراد سیاسی همواره نگرش " ابزاری " بر رویکرد و عملکردهایشان غالب است و به مثابه صفحه شطرنج هر حرکت باید منتج به نتیجه و حداکثر منافع باشد .
حاجی بابایی پس از 4 دوره نمایندگی مجلس با هدف غایی تصاحب " ریاست جمهوری " سعی کرد تا از کانال وزارت آموزش و پرورش و استفاده از پتانسیل عظیم و فراگیر جامعه فرهنگیان و معلمان بخت خود را بیازماید .
اما هیچ گاه فکر نمی کرد که وزیر آموزش و پرورش شدن و کسب محبوبیت به این سادگی ها باشد !
او به صراحت در گفت و گو با سخن معلم به این واقعیت اعتراف می کند که در زمان نمایندگی اش از همه پرسش می کرد و دیگران را به چالش می کشید اما در زمان وزارت باید به همه پاسخ گو می بود !
تراکم انباشت فرهنگیان و معلمان در طی سال های متمادی و نبود یک اراده جدی برای حل اساسی و بنیادین این وزارتخانه مادر موجب شده است که مشکلات آن چند وجهی و چند بعدی شوند .
واقعا حل مشکلات این دستگاه از عهده یک نفر خارج است و یک عزم ملی و اراده جدی می طلبد .
شکل گیری این عزم ملی نیازمند آن است که آموزش و پرورش از سطح یک وزارتخانه بالاتر رفته و وارد لایه های مختلف اجتماع شود و به گفتمان غالب آن به ویژه نخبگان و روشنفکران تبدیل شود .
حاجی بابایی تلاش می کرد تا از ابزار رسانه و افکار عمومی در حد نهایت بهره ببرد .
برگزاری 562 سخنرانی در مدت 44 ماه وزارت که بهطور متوسط هر دو روز بیش از یک سخنرانی عمومی می شود نشانه توجه حاجی بابایی به قدرت رسانه است اما ماحصل این همه حرف زدن چه بوده است ؟
حاجی بابایی به این پرسش سخن معلم پاسخ نمی دهد و از کنار آن رد می شود !
او به فراست دریافته است که جامعه هر چیزی که به چشمش بیاید را می پذیرد .
این حضور مداوم و نفس گیر برای همان هدفی بوده است که وی از پیش برای خودش تعریف و تبیین کرده است : " رسیدن به هدفی بالاتر".
حاجی بابایی به کرات از سخن معلم به عنوان یک گروه سیاسی یاد می کند و این که حامی و توجیه گر اقدامات وزارتخانه و شخص فانی است اما آدرس و یا دلیل مشخص و قابل استنادی برای این ادعا مطرح نمی کند .
مهم ترین دلیلی که ارائه می کند این عبارت است که شما 40 روز برای رای نیاوردن استیضاح فانی سینه زدید و در مقابل استیضاح ایستادید اما در بخشی از گفت و گو با افتخار عنوان می کند که موضعش در برابر استیضاح فانی در مجلس " مخالف " بوده است و حتی برای این کار به نمایندگان و شخصیت ها تلفن زده و دیدارهایی هم داشته است !
در واقع ، حاجی بابایی تحمل یک موضع را در یک رسانه معلمی ندارد اما با شیوه ای سیاست بازانه و شاید سیاست ورزانه سعی می کند تا خود را " نماد اخلاق " و " توجه به منافع عمومی " مطرح کند .
از مسائل مهم در این گفت و گو بحث " تشکل ها " است .
واقعیت آن است که تاکنون هیچ یک از وزرای آموزش و پرورش قدم های جدی و اساسی برای " متشکل شدن " معلمان برنداشته اند .
حتی دکتر محمد علی نجفی با وجود سابقه و عملکردی درخشان و ذهنیتی مثبت در میان افکار عمومی معلمان شاهد شکل گیری تشکل های معلمی در آموزش و پرورش نبودیم علی رغم آن که دکتر نجفی تحصیل کرده دانشگاه های خارج از کشور بود و قطعا به سیستم های پیشرفته تعلیم و تربیت و وجود و وجوب اتحادیه و سندیکا در آن واقف بود .
شاید شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره در این وضعیت تاثیرگذار بوده است .
اما حاجی بابایی پس از روی کارآمدن به عنوان وزیر و با وجود پستی به نام " مشاور وزیر در امور تشکل ها " خیلی آن را جدی نگرفت و به صورت سربسته از فردی به نام " کریمیان " نام می برد که البته بعدها با اهدای پست مدیر کلی استان چهارمحال بختیاری عملا این جایگاه را تعطیل کرد .
البته حاحی بابایی به صراحت موضع خود را در برابر موضوع "تشکل " مشخص نمی کند اما سرانجام به این واقعیت اعتراف می کند که واقعا اعتقادی به بحث تشکل برای معلمان نداشته و ندارد !
این ها جملاتی هستند که با صراحت توسط ایشان بیان می شوند :
" آیا شما می توانید 7000 هزار معلم جمع کنید .
این 7000 هزار معلم را جمع کردن ؛ آن موقع شما می گویی تشکل ها ؟!
شما بفرمائید چند درصد معلمان جزء تشکل ها هستند ؟ تشکل های محترم .
آیا یک درصد معلمان هم جزء این تشکل ها هستند ؟ شما بفرمایید نیم درصد !
به جای معلمان حرف نزنید !"
باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که نقش معلمان در فرآیند تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها همواره اسمی بوده است و نقش آنان حداکثر از " مشاور " بالاتر نرفته است .
اما حاجی بابایی با توسل به شعارهای زیبا و همه پسند سعی می کند تا این حلقه مفقوده را پر کند و شاید بسیاری از معلمان هم تحت تاثیر جو و وضعیت ساختگی تسلیم آن می شوند .
او پاسخ های روشنی به تعریف و تببین جایگاه قانونی معلمان در مراکزی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان ، شورای عالی آموزش و پرورش و... نمی دهد و در برابر پرسش های متوالی سخن معلم در برابر حذف " سازمان نظام معلمی " توپ را به زمین طرف مقابل می اندازد و از زیر بار مسئولیت پذیری و پاسخ گویی فرار می کند !
او همواره سعی می کند با " گفتار درمانی " مطالبات واقعی معلمان را به تعویق بیندازد .
یکی از نکات مهم در این گفت و گو تغییر ساختار وزارت آموزش و پرورش در زمان وزارت ایشان بود .
زمانی که از ایشان در مورد فلسفه و چرایی تغییر ساختار و واقعا این که آیا نیازی به این کار با وجود آماده نبودن شرایط و موقعیت بود سوال شد پاسخ او ارجاع به سند تحول بنیادین و برخی مطالب و موضوعات خارج از موضوع بود .
این که مثلا آقای دکتر نجفی هم این کار را انجام داد اما ایشان در برابر این پرسش پاسخ قانع کننده ای به مخاطب نمی دهد !
در همه کشورهای توسعه یافته سعی می شود تا درجه عدم تمرکز در ساختار تصمیم گیری در سامانه آموزش افزایش یابد و « مدرسه » به عنوان سیاست گذار آموزشی و محور آموزش تعریف و تبیین شود .
در نظام آموزشی که مدرسه عملا کاره ای نیست و حتی برای کوچک ترین امور باید از اداره منطقه و یا ناحیه مجوز گرفته شود تغییر ساختار و بازی با " اعداد " واقعا چه مشکلی از آن حل خواهد کرد ؟
زمانی که « معلم » به عنوان قطب آموزش نقشی در طراحی محتوا و مواد آموزشی ندارد و همه چیز از بالا به پایین دیکته می شود تغییر ساختار جز اتلاف منابع و تولید استرس و بی ثباتی نتیجه ای در پی نخواهد داشت .
برآیند تغییر ساختار در زمان وزارت حاجی بابایی رجعت به نظام آموزشی چند دهه قبل است !
تغییراتی که در زمان جاجی بابایی انجام شد مهم ترین پیامد آن بی نظمی در سامان دهی نیروی انسانی و تولید استرس برای معلمان در تغییرات پایه تحصیلی بود .
اما چرا فرضا حاجی بابایی با وجود بی نتیجه بودن این کار و اتلاف منابع مبادرت به این کار کرد ؟
واقعیت آن است که تغییر به چشم مردم می آید .
تغییر ساختار پدیده ای است که در انظار مردم قرار می گیرد و نشانه پر کار بودن یک مدیر و یا مسئول تلقی می شود اما کسی واقعا به این نمی اندیشد که چنین تغییراتی اثرات زیان بار خود را سال ها بعد بر جای می گذارند .
تغییر ساختار اگر منتج به تمرکززدایی نشود فقط یک حرکت عوام فریبانه است و در واقع جفا در حق همه عناصر مشغول در آن است .
از دیگر مسائلی که در زمان وزارت حاجی بابایی رخ داد و البته مجالی برای طرح نیافت " استخدام های فله ای و بی ضابطه " بود .
جمعیت دانش آموزی در سال 1394 حدود 13 میلیون نفر و در سال 1374 ، 17726955 بوده است .
در واقع در بیست سال اخیر تا به امروز جمعیت دانش آموزی حدود 30 درصد کاهش داشته است .
اما در این دو دهه تغییر خاصی در تعداد معلمان کشور روی نداده است و بر اساس آخرین آمار در سال 1394 تعداد پرسنل وزارت آموزش و پرورش 978 هزار نفر است .
این در حالی است که با کاهش جمعیت دانش آموزی باید تعداد معلمان نیز کاهش می یافت .
به عبارت دیگر، اگر این روند مسیر طبیعی خود را طی تناسب یاد شده طی می کرد پرسنل وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 باید به حدود 700 هزار نفر و یا نهایتا 750 هزار نفر می رسید .
اما حاجی بابایی با وارد کردن بیش از 200 هزار نفر در مدت 4 سال وزارت خویش به بدنه وزارت آموزش و پرورش چرخه طبیعی را به هم زد و کاهشی در تعداد و جمعیت معلمان رخ نداد !
البته ایشان در این گفت و گو به صراحت از آن دفاع می کند .
بنا بر اذعان کارشناسان و اطرافیان حاجی بابایی بسیاری از این نیروها که وارد آموزش و پرورش و حتی بدنه ستادی و مدیریتی آن شدند اهل همدان بوده اند !
در واقع ، او با این کار و با تولید اشتغال برای افراد به ویژه همشهریان حیات سیاسی خود را تضمین کرد !
این افراد با خانواده هایشان در واقع ماندگاری حاجی بابایی را در چرخه قدرت و به نشانه قدرشناسی از او بیمه کرده اند .
جالب آن که ورود این تعداد نیرو با چراغ سبز رئیس دولت و سکوت و حتی همراهی مجلس نهم انجام شد .
نتیجه آن که معلم به علت این سیاست و حرکت غلط باید در کلاس 40 نفره تدریس کند و معلمان هنوز ندانند و درک نکنند که مسئولان حاضر نسبت دانش آموزان به معلمان را 21 به 1 بیان می کنند اما در کلاس هایی تدریس می کنند که دو برابر این تعداد است !
مسئولان فعلی هم سعی می کنند با کاهش ساعات دروس و یا حذف برخی پست های کلیدی در مدارس که نتیجه مستقیم آن " کاهش و افت کیفیت آموزشی " است تا می توانند هزینه های پرسنلی را کاهش دهند تا شاید از سر فصل های آزاد شده از محل صرفه جویی بتوان در جاهای دیگر مصرف کرد !
شاید اگر این پرسش اساسی مطرح شود که در حال حاضر بزرگ ترین مشکل آموزش و پرورش و معلمان چیست بسیاری آن را مطالبات این قشر به ویژه در حوزه " اقتصاد و معیشت " معرفی کنند .
به نظر می رسد مشکل فرهنگیان و معلمان یک مشکل تاریخی باشد .
در سال 1340 و زمانی که معلمان به علت پایین بودن اشل حقوقی در میدان بهارستان تجمع کردند شلیک یک گلوله به مغز « دکتر ابوالحسن خانعلی » موجب شد تا حقوق آنان در مجلس چند برابر شده و وضعیت خیلی بهتر شود .
اما با بهبود وضعیت نسبی حقوق و با به وزارت رسیدن محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان ، معلمان به خانه های خود رفتند و کرکره تشکل ها هم پایین کشیده شد !
در حالی که مسئولان این باشگاه می توانستند و باید نسبت به تمهید تشکیل اتحادیه و یا سندیکا اقدامات لازم را انجام می دادند اما این کار انجام نشد و معلمان و نخبگان نیز ضرورت این کار را احساس نکردند و از کنار آن گذشتند ...
دوران وزارت دکتر نجفی با وجود اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت و بهبود نسبی وضعیت معلمان در حوزه معیشت و اقتصاد باز هم ضرورت چنین کاری احساس نشد .
گویی در آموزش و پرورش همه چیز به وزیر آموزش و پرورش ختم می شود و گروه مرجع معلمان خود مرجعی برای پی گیری مطالبات خود ندارند و چشم به راه یک " قهرمان " و یا " ناجی " برای خارج کردن آنان از وضعیت موجود هستند .
حاجی بابایی نیز علی رغم درآمدهای افسانه ای و بی سابقه دولت از محل فروش نفت به میزان بیش از 700 میلیارد دلار و با وجود تبلیغات فراوان نتوانست گشایش محسوسی در وضعیت معیشت و اقتصاد آنان ایجاد کند و یا با طراحی یک سازمان مقدمه ای برای حل مساله بگشاید .
حاجی بابایی با وجود تاکید فراوان بر وجه حاکمیتی آموزش و پرورش نتوانست لوازم اجرای این ادعا را فراهم نماید و آموزش و پرورش هم چنان در عداد امور خدماتی و تصدی گری باقی ماند .
این یک واقعیت است که آموزش و پرورش در اولویت جامعه و مسئولان نیست .
برای تبدیل وضعیت باید صورت مساله تعریف شود .
باید افکار عمومی به این نقطه برسد که توسعه پایدار از آموزش و پرورش شروع می شود و گشودن راه های دیگر ، آب در هاون کوبیدن و آدرس غلط دادن است .
تجسم این وضعیت و دورنما نیازمند آن است که ابتدا معلمی باید به عنوان " یک حرفه " و " تخصص " تعریف و تبیین شود .
شکل گیری چنین مفهومی نیازمند یک تشکیلات حرفه ای و نظام مند مانند " سازمان نظام معلمی " است .
سازو کاری که هیچ یک از وزیران آموزش و پرورش حتی قادر به مفهوم سازی و فرهنگ سازی سازمانی برای آن نشدند و وزیری مانند مرتضی حاجی در برابر تشکیل « شورای عالی معلمان » سکوت کرد و وزرایی چون فرشیدی ، حاجی بابایی و علی احمدی آن را عملا از سند تحول بنیادین حذف کردند !
این مساله واقعا به یک معما تبدیل شده است که چرا وزرای آموزش و پرورش هیچ گاه نخواستند و یا نتوانستند وارد این فاز شوند و معلمان از حالت توده ای به یک شکل " نظام مند " درآورند .
به نظر می رسد مهم ترین دلیل همانا چیرگی سیاست و نگاه امنیتی از بیرون باشد .
فرضا اگر یک سازمان نظام معلمی قدرت مند و مستقل با مشارکت مستقیم و واقعی معلمان شکل بگیرد و این سازمان بتواند معلمان را براساس شایستگی ها و صلاحیت ها گزینش و درجه بندی کند ؛ دیگر هر فردی در آموزش و پرورش مسئولیت نخواهد گرفت و معیار بر اساس شایسته سالاری خواهد بود .
این تشکیلات حتی قادر خواهد بود که وزیر به دولت معرفی کند و در آن زمان دیگر دخالت افراد بیرونی و غیر آموزشی و حتی نمایندگان مجلس برای اعمال نظر در مناصب و پست های مدیریتی به حداقل خواهد رسید !
نشستن به انتظار ظهور یک منجی مانند یک وزیر مقتدر انتظاری عبث و بیهوده است .
معلمان نباید فریب شعارهای پوپولیستی و غیرواقعی را بخورند .
فضا باید به گونه ای ساخته و پرداخته شود که اصولا مجالی برای " موج سواری " توسط هیچ فردی و مقامی فراهم نباشد و افراد در زمان تصدی مسئولیت و پس از آن در برابر عملکردشان پاسخ گو باشند .
سخن معلم از حدود دو سال پیش ایده تشکیل « فراکسیون صنفی معلمان » را مطرح کرد .
لازمه طرح آموزش و پرورش به عنوان محور توسعه پایدار استفاده از پتانسیل دستگاه تقنینی و قانون گذاری برای تسهیل فرآیندهاست .
در کنار آن حضور آگاهانه و مستمر فرهنگیان و معلمان در " رسانه " و بیرون آمدن از لاک " فرهنگ شفاهی " و نهادینه کردن فرهنگ تفکر انتقادی و پرسشگری می تواند افکار عمومی جامعه را برای پذیرش ایده های جدید فراهم نماید .
آری !
کلید تحول در دست " معلمان " است .
گروه اخبار / رضا مرادی عضو شورای نویسندگان سخن معلم که برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت نام و تایید شده بود ساعاتی پیش انصراف خود را اعلام کرد .
متن نامه ایشان به شرح زیر است :