خدا را شکر که روح معلمی پاک و بی آلایش از دلبستگی های دنیوی و وابستگی های سیاسی است و البته رسالت معلمی حق طلبی و روشنگریست. معلمی که درس مبارزه با طاغوت را می دهد خود قربانی روح طاغوتیانی است که لذت پست و مقام بر زیر دندانهایشان نشسته و هرگاه و هر جا کم بیاورند از مردم مایه می گذارند .
معلمی که با ارتباط و تعامل با دانش آموزان واولیاء ؛ خود را همراه و شریک درد آنها می داند حال خود را در میدان زندگی تنها و بدون حامی می بیند . روح معلم و وجود او همواره انباشته و مالامال از عشق به خدمت بوده و هست و آنچه او به نسل آینده می آموزد بایستی برخاسته از اخلاص و به دور از ریاکاری باشد بنابر این چیز دیگری بر خلاف این امر را بر نمی تابد .
منظورم از مطالب فوق و ذیل ؛ مطالبات به حق معلمان و مشکلات حل نشده آموزش و پرورش نیست ؛ بلکه با مشاهده اوضاع و احوال کنونی بر آن شدم تا پرده از لایه های دردهای اجتماعی بردارم .
پس از سال های جوانی و خدمت در بسیج و جبهه و سنگر مقدس تعلیم و تربیت . . . ؛ بدون آنکه مانند خیلی ها فرصتی برای بستن کوله بارخود و آینده فراهم کرده باشیم اکنون باید در دستگاه های اداری و غیره نظاره گر اموری باشیم که مردم را به پشیزی حساب نمی کنند .
گذری به مرکز یکی از سازمان های به اصطلاح شهری و خدماتی در خیابان بهشت بزنید ؛ رستم دستان هم که باشی نمی توانی از خان اول عبور کنی و به گونه ای جوابت را می دهند که گویی آنان از عرش بر زمین نازل شده اند و . . . این همان روح طاغوتی است که زمانی با آرمان های انقلابی با آن مبارزه می کردیم .
برای انجام درخواستی به یکی از همین سازمان ها رفتم که در رأس هرم آن مسئولانش شعار مبارزه با دزدی و رشوه را با افتخار این گونه مطرح می کنند که ما توانسته ایم جلوی رشد تخلفات را در این سازمان بگیریم که این اقرار خود عذر بدتر از گناه است .
مثل اینکه خدمت و مسئولیت در نزد آقایان چیزی جز لذت مسئولیت و استفاده ابزاری از مردم با شعارهای دروغین نیست . . . و مثل اینکه کارکرد سازمان ها با توجه به نتیجه انتخابات فرق می کند و نگاه شان به مردم همان چیزیست که هدف وسیله را توجیه می کند و ظاهراً برای عقب نماندن از رقبای سیاسی خود همه حق الناس و بیت المال را به نام مردم فدای منافع خود می کنند .
آیا رواست مردم و یا معلمی که می خواهد برای یک خواسته خود مسئولی از یک سازمان ناچیز را ببیند خود را در میان موانع ؛ تشریفات و تعارفات سرکاری و شعارهای دروغین ( مردم سالاری ) حس کند . . . و چه حس تلخی که معلم حاصل خدمت و عمر خود را این گونه جواب بگیرد .
خدا را شکر که کسی از آینده خود خبر ندارد . . . و ما شما را با میهمانی هایتان تنها می گذاریم .
کسانی که از دور مردم را صدا می زنند و از مردم فاصله می گیرند و کسانی که در دایره قدرت یکه تازی می کنند و با همه حقوق مردم سیاسی گری و بازی های سیاسی راه می اندازند روزی باید در ایستگاه آخر پیاده شوند .
بلایی که بدتر از روح طاغوتی بر جان مردم سنگینی می کند حواله دادن مردم به تماس های تلفنی و سامانه های مجازی است تا آقایان در قرنطینه ی خود آرام نفس بکشند و مبادا خدشه ای بر آنان وارد شود.
رسالت معلم روشنگری و حق جویی است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تبلیغات از هر نوعی در دنیای امروز یک رشته تخصصی و پیچیده است که با علوم روان شناسی و جامعه شناسی گره خورده است. تبلیغات انتخاباتی و یا کلا هر نوع تبلیغی باید متناسب با ذهنیت گروه هدف انجام شود. گروه های هدف متفاوت را تبلیغات متفاوت می توان جذب کرد. با اساتید دانشگاه ، معلمان ، کارگران بیسواد ، کشاورزان ، علمای مذهبی، دانش آموزان ، دانشجویان و... باید به زبان های متفاوت سخن گفت. تبلیغات انتخاباتی باید متناسب با دانش و سطح فکر و اطلاعات و انتظارات گروه هدف تنظیم شود.
معیار تبلیغات موفق این است که برای مخاطب باورپذیر باشد. تبلیغات از نظر محتوایی بر اساس نیازها و انتظار مخاطب تنظیم می شود. مثلا یک کاندیدا در جمع معلمان معمولا به توصیه مشاورانش قهرستی از نیازهای معلمان را بیان می کند و روی چند نقطه کلیدی مانند منزلت و معیشت و عزت معلمان انگشت می گذارد. کاندیدا در سخنرانی ابتدا از وضع موجود به شدت انتقاد کرده و حرف دل مخاطب را می زند و در آخر وعده می دهد که اگر به او رای بدهند حتما وضع موجود را تغییر می دهد.
کاندیدا تبلیغات خود را با فرهنگ، باورها و اعتقادات مخاطبان تطابق می دهد ،مثلا اگر در جمع کارگران سخن می گوید از اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های معروف استفاده می کند و با جملات کوتاه و ساده منظور خود را بیان می کند . در جمع اقشار فقیر کهنه ترین و بی قواره ترین کت و شلوارش را می پوشد و سعی می کند خودش را ساده زیست و کم درآمد و مخالف ثروتمندان معرفی کند اما همین کاندیدا در حضور یک روحانی یا استاد دانشگاه یا در جمع معلمان به زبان متفاوتی سخن می گوید.
تبلیغ باید آگاهانه باشد و به تاثیر آن روی مخاطب فکر کنیم. اگر شخصی یا گروهی مطلبی را بد تبلیغ کند به طوری که باعث آزردگی مخاطب شود تبلیغ به ضد تبلیغ تبدیل می شود. مثلا اگر کاندیدایی در جمع معلمان در باره مقام و منزلت معلم خیلی اغراق کند و معلم را روی قله اورست جای دهد، اکثر مخاطبان در صداقت او شک می کنند.
یک ضرب المثل می گوید : "گفتی باور کردم ، اصرار کردی شک کردم ، قسم خوردی فهمیدم دروغ می گویی . " تبلیغات مثل دارو است اگر دُز آن را زیاد کنیم به ضد خودش بدل می شود. نمونه اش انتخابات دوم خرداد 76.
در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 76 رسانه های بزرگ طرفدار یک کاندیدا بودند. آنها مستقیم و غیر مستقیم کاندیدای خاصی را تبلیغ می کردند. شهرها پر از پوستر کاندیدای خاص شده بود. تبلیغات که از حد گذشت و اعصاب مردم خرد شد ، معکوس عمل کرد. خیلی از مخاطبان رسانه بزرگ به این نتیجه رسیدند که به شعورشان توهین شده است. رسانه ای خُرد در واکنش به رسانه بزرگ به یاری کاندیدای بی تریبون آمدند. هرچه تبلیغات رسمی شدیدتر و صریح تر می شد تعداد بیشتری به این نتیجه می رسیدند که باید به کاندیدای منتقد و مظلوم رای بدهند.
در انتخابات 84 ریاست جمهوری بر اثر تشتت و غرور اصلاح طلبان و عوامل دیگر انتخابات به دور دوم کشیده شد. احمدی نژاد به عنوان سمبل فقر و استضعاف در مقابل هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و از نیازهای مردم و احساسات مردم فقیر علیه ثروتمندان به خوبی بهره برداری کرد. انتخابات به جنگ بین فقیر و غنی تبدیل شد و مردم هم فکر کردند با رای دادن به احمدی نژاد نفت سر سفره ها می آید و شکاف طبقاتی پر می شود. تاکتیک تبلیغاتی احمدی نژاد عالی بود. در 84 نخبه ها از توده فقیر به نمایندگی احمدی نژاد شکست خوردند اما چیزی هم نصیب فقرا نشد.
در انتخابات 92 جریان برعکس شد. هاشمی به طور غیر منتظره وارد صحنه انتخابات شد. شورای نگهبان او را به دلیل کبر سن ردصلاحیت کرد. موجی به طرفداری از او شکل گرفت. اصلاح طلب ها و اصول گرایان معتدل این موج را به سمت حمایت از حسن روحانی هدایت کردند. این بار نخبه ها تفکر عوام گرا و افراطی را در انتخابات شکست دادند. در انتخابات پیش رو هم اصلاح طلبان و اصول گرایان در برابر بقایای جریان احمدی نژاد که در قالب جبهه پایداری و گروه های متحد آنها ، قرار گرفته اند و هدف حذف جریان افراطی از مجلس است و نه بیشتر !
انتخابات مجلس و حتی ریاست جمهوری برخلاف تصور برخی گروه ها ، مطالبه محور و روی حساب و کتاب صنفی اقشار نیست. حتی خیلی هم سیاسی نیست. همه چیز در هفته و حتی روزهای آخر با شکل گرفتن "موج" در افکار عمومی معلوم می شود . حدود 50 درصد واجدان رای در هر حالتی در انتخابات شرکت می کنند. 20 درصد هم شناسنامه هایشان سفید و مهر نخورده است. اگر موج و شوری ایجاد نشود لیست اصول گرایان با حداقل رای پیروز می شود اما اگر آن 30 درصد مردد وارد میدان شوند سرنوشت انتخابات عوض می شود. این گروه بزرگ "سلبی" رای می دهند و نه "ایجابی" . یعنی اینکه به حسن رای می دهند تا تقی رای نیاورد.
در شهرهای بزرگ لیست ها با هم رقابت می کنند و اگر نام کسی در لیست نباشد بسیار بعید است که انتخاب شود. تعداد زیادی با انگیزه های فرعی کاندیدا می شوند. اگر احراز صلاحیت شوند دوسه هزار رای تصادفی و سرگردان وارد سبد آنها می شود. این افراد به همین مقدار راضی هستند که شورای نگهبان آنها را تایید کرده و و بتوانند پستی اداری بگیرند و خاطره ای در زندگی شان ثبت شود. ممکن است در محافل خانوادگی و دوستانه یواشکی ادعا بکنند که رای ما را خوردند چون غریبه و غیر خودی بودیم!
در شهرهای کوچک رای آوری کاندیدا بستگی به عوامل مختلفی مانند مواضع سیاسی و موقعیت قومی و قبیله ای و وزن کاندیدا در معادلات محلی دارد. حداقل در این انتخابات بعید است در شهرهای کوچک کاندیدایی جرات کند با تابلو اصلاح طلبی تبلیغ کند. کاندیداهای متمایل به اصلاح طلبان که از زیر دست شورای نگهبان گذشته اند و احراز صلاحیت شده اند خود را اصول گرای معتدل معرفی خواهند کرد و مشخصه آنها دفاع از دولت روحانی و مخالفت با افراط گرایان است. اگر تعادل قومی و قبیله ای به ضررشان نباشد و در منطقه وزنی داشته باشند می توانند از کاندیدای اصول گرای تندرو سبقت بگیرند.
تحریم انتخابات معادل انفعال و در خانه نشستن نیست، نیاز به سازمان تحریم دارد. اگر سازمان تحریم بتواند نیمی از رای دهنگان فعال (حدود 50 درصد همیشگی ) را از حضور در پای صندوق منصرف کند و شمار شرکت کنندگان را به 25 درصد واجدان شرایط برساند موفق عمل کرده است. در گذشته تحریمی ها فقط توانسته اند روی آن 30 درصد مردد تاثیر بگذارند و عدم حضور این گروه مردد، صد درصد به سود اصول گرایان تندرو تمام شده و می شود. کافی است نگاهی به تعداد آرای اندک نمایندگان تندرور کنونی مجلس بیاندازیم تا معلوم شود که تاکتیک انفعال در انتخابات 90 چه افرادی را وارد مجلس کرده است؟
شعار "ای بابا، همه سروته یک کرباسند" و "اینها کاری نمی توانند بکنند" و...ظاهر قشنگ و روشنفکرانه ای دارد. اما در عمل به سود تندروها تمام می شود. این درست است که انتخابات ایرادات زیادی دارد ، اما اگر مردم همین امکان را هم با بی اعتنایی و انفعال از دست بدهند جایگزین صندوق رای چیست؟
اگر معیار ما دموکراسی باشد، ایران را نباید با سویس مقایسه کنیم ، زیرا ما بخشی از جهان سوم هستیم و دموکراسی یک راه طولانی است. اگر درسویس نمره دموکراسی 90 و در ایران 10 باشد باید از همین روزنه کوچک استفاده کرد. دموکراسی تابع قانون "همه یا هیچ "نیست.در هیچ جای دنیا از اول دموکراسی کامل نبوده است.
عده ای شعار انتخاب بین بد و بدتر را مسخره می کنند . اما انتخاب های ما در زندگی همیشه بین خوب و بد نیست. گاهی بین خوب و بهتر انتخاب می کنیم . گاهی بین بد و بدتر و گاهی بین نفع کم و ضرر. چرا در سیاست این گونه انتخاب را مذموم بدانیم؟
در انتخابات منطقه ای فرانسه ، راست افراطی انتخابات را در چند منطقه مهم فرانسه برد. در مرحله دوم ، طرفداران حزب سوسیالیست و حزب راست میانه به جای رقابت با هم ، در حوزه ها متحد شدند تا راست افراطی (جبهه ملی ) که با شعارهای نژادپرستانه علیه مسلمانان وارد کارزار شده بود را شکست دهند . اتحاد آنها باعث شد که راست افراطی شکست بخورد.
در انتخابات پیش رو هدف اعلام شده اصلاح طلبان و اصول گرایان معتدل و حتی اصول رایان سنتی حذف اصول گرایان تندرو وابسته به جبهه پایداری است که اکثریت لیست اعلام شده توسط حداد عادل را تشکیل می دهند.
بنابراین مهم نیست که افرادی که وارد مجلس می شوند اصلاح طلبان باشند یا اصول گرای معتدل یا طرفدار لاریجانی و یا افراد مستقل و... مهم این است که گرایش افراطی که از قبل رانت های دوره تحریم چاق و چله شده است و هر روز سازی علیه دولت کوک می کند و کشور را به ماجراجویی و جنگ و تحریم می کشاند، منزوی شود. اگر منتظر بمانیم که اول دموکراسی برقرار شود تا ما در انتخابات شرکت کنیم فقط آب به آسیاب افراطی ها ریخته ایم .
اینکه هر روز صبح و شب ده تا عکس و پوستر توی گروه بسته تلگرام بگذاریم و خیال کنیم به مسئولیت خود عمل کرده ایم خیال بافی است !
اگر دوستان واقعا می خواهند کاری انجام دهند. این پوسترها را پرینت بگیرند و در جاهای دیگر پخش کنند. یا اگر می خواهند در فضای مجازی کارکنند پوستر و عکس را جاهایی نشان دهند که از این موضوع اطلاع ندارند. عکس و پوستر روی اقشار بیسواد و کم سواد اثر می گذارد.
در گروه های معلمی خبر و تحلیل و استدلال در باره حضور در انتخابات ، موثر تر از کپی کردن پوستر است. تبلیغات سیاسی در صفحات بسته مثل این است که ما در و دیوار خانه خود را با پوستر انتخاباتی پرکنیم و تصور کنیم که داریم تبلیغات انتخاباتی می کنیم.
نکته آخر اینکه در میان معلمان دیدگاه های مختلف سیاسی وجود دارد، از راست افراطی تا اصلاح طلب و اصول گرای معتدل و تحریمی و منفعل و... همه دیدگاه ها محترم است.
هر معلمی بر اساس گرایش سیاسی خود به کاندیدای مورد نظرش رای می دهد. اما پراکندن این تصور که با انتخاب فلان نماینده یا رای به فلان لیست ، حقوق معلمان کم و یازیاد می شود نوعی عوام فریبی و توهین به شعور معلمان است.
کاندیدای نمایندگی مجلس باید در جمع معلمان سنجیده و در چارچوب وظایف نمایندگی حرف بزند. اگر نماینده ای وعده معیشتی داد ، معلمان حاضر باید بپرسند که بر اساس چه سازوکاری و با استناد به کدام بخش از وظایف نمایندگی این کار را انجام می دهد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شاید در هیچ یک از کشورهایی که نظام پارلمانی و شیوه دموکراسی را در مدیریت کشورشان پذیرفته اند ، انتخاباتی مشابه آن چه که در کشور ما اتفاق می افتد وجود نداشته باشد.
بر اساس اصول مصرحه قانون اساسی ، حکومت بر اساس اراده ملی شکل می گیرد وبه تبع آن مدیریت های اجرایی و نظام قانون گذاری و برنامه ریزی کشور از طریق رای مستقیم مردم تعیین می شوند. بدین ترتیب که مردم از طریق مشارکت در انتخابات شورا های شهر، نظام برنامه ریزی شهری را به وجود می آورند و به تبع آن شهردار انتخاب می شود. هم چنین آحاد جامعه از طریق حضور در انتخابات مجلس نمایندگان خود را به مجلس قانون گذاری و برنامه ریزی کشور می فرستند. و در نهایت با رای مستقیم مردم رئیس جمهور به عنوان مسؤول قوه ی مجریه انتخاب می شود.
رئیس جمهور نیز برای تشکیل کابینه، هیات دولت را به مجلس منتخب مردم معرفی می کند و بعد از اخذ رای اعتماد از نمایندگان مردم، وزرا در مصدر امور قرار می گیرند. بدین ترتیب ملاحظه می شود که قانون اساسی به بهترین وجه حضور مردم و حاکمیت ملی را تضمین کرده است. اما شیوه های اجرا و روند شکل گیری نظام پارلمانی و انتخابات بر اساس قانون عادی و رویه ای است که در 37 سال گذشته در کشور شکل گرفته است.
نگارنده در نوشته حاضر نقدهایی را در مورد رویه حاکم بر انتخابات و عدم حضور جدی احزاب و نقش آفرینی آن ها در انتخابات آورده است، البته منظور از عدم حضور احزاب در انتخابات به معنی عدم حضور شکلی و اسمی احزاب نیست ، بلکه به این معنی است که احزاب در کشور ما فاقد نقش و عملکرد حزبی هستند و برخلاف آنچه در جوامع دموکراتیک دیده می شود، دولت ها برخاسته از حزب ها و برنامه های حزبی نیستند.
برای روشن تر شدن موضوع لازم است در نکات زیر توجه کنیم :
نگاهی اجمالی به سایر کشورهایی که نظام پارلمانی و احزاب را پذیرفته اند، نشان می دهد که معمولا در این کشورها برای جلب مشارکت بیش تر مردم و فراهم آوردن شرایط لازم برای آگاهی عمومی و بصیرت یافتن آن ها در انتخابات از دو ابزار مهم استفاده می شود که اولی مطبوعات و دیگری احزاب سیاسی هستند. مطبوعات و احزاب سیاسی دو نقش عمده را ایفا می کنند. نقش اول اهرم کنترل اجتماعی و نقش دوم آگاهی بخشی اجتماعی است.
مطبوعات بر اساس رسالت خود نبض فعال جامعه بوده و می توانند به عنوان اهرم کنترل اجتماعی عمل نمایند . علاوه بر آن مطبوعات در بالا بردن سطح آگاهی های اجتماعی نقش عمده ای را ایفا می کنند و از این طریق جامعه به بینش سیاسی و قدرت تحلیل دست می یابد و در نهایت مردم می توانند در انتخاب کاندیدای اصلح بر اساس بصیرت و آگاهی کافی عمل نمایند.
احزاب سیاسی نیز علاوه بر تربیت کادرهای ورزیده ی مدیریتی به ارائه برنامه های مدیریتی می پردازند و بر اساس یک پیمان ملی در صورت پیروزی در انتخابات، خود را متعهد و پای بند به وعده های داده شده و عمل به برنامه های ارائه شده می دانند. حزب یا احزاب پیروز، مدیریت کشور را بر عهده می گیرند و احزابی که موفق به جلب آراء مردم نشده اند شروع به بازسازی کادرهای حزبی و تجدید نظر در تحلیل ها و برنامه های ارائه شده خود می کنند.
علاوه بر آن به عنوان چشم بیدار جامعه به نقد عملکرد هیات حاکمه می پردازند تا بتوانند ضمن نقد عملکرد حزب پیروز، روشنگری اجتماعی کنند و بدین ترتیب به عنوان یکی دیگر از اهرم های کنترل اجتماعی ایفاء نقش کنند.
در حال حاضر در کشور ما به دلیل عدم نقش آفرینی احزاب فراگیر، معمولا گروه ها و دسته جات مختلف با گرایش های متنوع در آستانه انتخابات ائتلاف هایی انجام می دهند تا اکثریت آراء را به نفع خود جلب نمایند. لذا فرد یا حزب پیروز قبل از انتخابات نمی تواند برنامه و تیم مدیریتی مشخصی را معرفی کند و باید تابع شرایط بعد از پیروزی باشد. لذا گاهی مدیریت های ناهمگن و ناهماهنگ در دولت ها به وجود می آید و موجب اتلاف انرژی ها و دوباره کاری ها می شود و در نتیجه بعد از هر انتخاباتی مدیریت اجرایی کشور از اول تا آخر دستخوش تغییر می شود و تا دولت جدید مستقر شود، یک سال از عمر کاری اش سپری شده است. نداشتن تیم اقتصادی و برنامه اقتصادی معین، عدم انسجام در بخش های فرهنگی، بی برنامگی در نظام آموزشی و ده ها معضل دیگر نیز با تغییر دولت ها تکرار می شود.
به این دلیل، چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری این شخص است که رای می آورد و مردم به برنامه یا اهداف حزب خاصی رای نمی دهند، لذا بعد از اعلام نتایج انتخابات مجلس، جناح بندی ها برای گرایش های موجود در مجلس آغاز می شود و بر حسب تعلق خاطر افراد، اصول گرایی، اصلاح طلبی و ... و یا حالت اکثریت - اقلیت شکل می گیرد و چون این جناح بندی ها بر اساس پیوند حزبی نیست، از استحکام لازم برخوردار نمی شود و بر حسب سلایق افراد شکننده و متغیر می شود. ولی اگر نماینده مجلس یا رئیس جمهور کاندیدای یک حزب معین با اساس نامه و مرام نامه از پیش اعلام شده باشد و برنامه های مدیریتی خود را برای نظام قانون گذاری و نظام اجرایی کشور از قبل اعلام کند مردم نه به شخص بلکه به برنامه های اعلام شده رای خواهند داد و می توانند بعد از پیروزی خواسته های خود را بر حسب برنامه های اعلام شده از حزب یا احزاب پیروز مطالبه نمایند.
به نظر می رسد بعد از 37 سال از پیروزی انقلاب باید شکل گیری نهاد های قدرت و تضمین حضور مردم و مشارکت سیاسی آحاد ملت از قاعده مندی خاصی پیروی کند و برگزاری هر انتخابات به استحکام و تقویت روند دموکراسی منجر شود و موجب تلاطم مدیریتی و تنش های اجتماعی نباشد. لازمه رسیدن به این هدف تقویت مطبوعات مستقل و خردگرا و وفادار به منافع ملی و حاکمیت اراده ی مردم از طرفی و حمایت از شکل گیری احزاب سیاسی فراگیر از طرف دیگر است.
رشد آگاهی اجتماعی و بصیرت عمومی و یافتن قدرت تحلیل سیاسی از طریق مطبوعات، دانشگاه ها، نهادهای فرهنگی و موضع گیری های شفاف سیاسی گروه ها و دسته جات و احزاب امکان پذیر است.
اساسا نظام انتخاباتی بر دو محور عمده تکیه دارد: اول سیستم حزبی و دوم آگاهی عمومی و این دو بدون یکدیگر کارآیی نخواهند داشت. احزاب می توانند برنامه های مدیریتی و حکومتی خود را ارائه نمایند تا مردم بر حسب آگاهی اجتماعی انتخاب اصلح کنند. در این میان نقش نخبگان جامعه این است که همواره آگاهی های عمومی را تقویت نمایند و نسبت به سوء استفاده های احتمالی احزاب از اعتماد عمومی هشدار دهند.
مطبوعات و رسانه ها نیز به عنوان چشم تیزبین جامعه می توانند زوایای انحراف احزاب را نشان داده و نقد نمایند. هر چند که معمولا احزاب نیز ارگان های رسمی دارند و از طریق روزنامه یا هفته نامه یا بولتن خبری با هواداران خود و طیف های گوناگون جامعه ارتباط برقرار می کنند.
اما هرگز نباید قداست قلم را مخدوش کرده و به فریب افکار عمومی دست زده و به وارونه سازی مسائل دامن بزنند و مردم را در انتخابشان دچار خطا کنند. لذا به هر میزان که تعداد مطبوعات مستقل و غیر حزبی در یک جامعه بیش تر باشد، نشانه رشد دموکراسی و مردم گرایی حکومت است و سبب تضمین حاکمیت اراده ملی است.
در عین حال نظام های حزبی نیز ممکن است دچار آسیب هایی شوند؛ از جمله: فقر آگاهی در طبقات مختلف اجتماعی که آسیب اصلی نظام های حزبی است . لذا باید پذیرفت که پذیرش سیستم حزبی بدون رشد آگاهی های اجتماعی ممکن است خطر استبداد گروهی و حاکمیت باندهای فاسد قدرت و ثروت را افزایش می دهد.
بدین منظور و برای جلوگیری از حاکمیت طبقات خاص و ثروتمند که معمولا با پشتوانه ثروت و امکانات مادی از جریانات خاص سیاسی حمایت می کنند و در پیروزی احزاب نقش بازی می کنند و حزب پیروز را در خدمت منافع گروهی به کار می گیرند باید همواره میزان آگاهی سیاسی و قدرت تحلیل آحاد جامعه را تقویت کرد و این مهم فقط از طریق روشن گری دانشگاهیان و روشنفکران و تقویت مطبوعات مستقل و وفادار به آرمان های ملی امکان پذیر می باشد.
آری دموکراسی فقط از طریق آگاهی عمومی می تواند به پیروزی اراده ی مردم منجر شود و بدیهی است که آگاهی های عمومی در یک ماه مانده به انتخابات و از طریق هیجانات کوتاه مدت به وجود نمی آید.
رشد سیاسی در طول زمان شکل می گیرد، لذا ساز و کار مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم نیاز به باز تعریف دارد. نمی توان از مردم انتظار حضور حداکثری داشت ولی در طول دوران های مختلف آن ها را وارد بازی سیاست نکرد.
اساسا تربیت سیاست مداران و کسانی که صلاحیت نامزدی در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری را دارند باید امری جدی تلقی شود.
دانشگاه ها بستر مناسبی برای تربیت سیاسی افراد است و احزاب نیز اعضای خود را از بین اقشار تحصیل کرده جذب می کنند و با تربیت آن ها کادر سیاسی آینده خود را تامین می کنند. احزاب یا ائتلاف هایی که فقط در فصل انتخابات به وجود می آیند امکان برقراری ارتباط با بدنه اجتماعی را ندارند.
لذا سعی دارند با انتخاب شعارهای تند و ایجاد هیجانات کاذب سیاسی ، رای ها را به سوی خود جلب کنند و چون بعد از پیروزی نیز برنامه مشخصی برای حفظ و تربیت نیروها و کادرهای آینده حزبی ندارند، موجب دل سردی قشر جوان جامعه شده و نگاه منفی آن ها را به مقوله سیاست موجب می شوند و بدین ترتیب سرمایه های اجتماعی زیادی از دست می روند؛ سرمایه هایی که سازندگان فردای کشور هستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
علی اصغر فانی ،صبح امروز به همراه فرهنگیان و دانش آموزان در اقیانوس دوستداران انقلاب و در جمع راهپیمایان ؛ 22 بهمن ماه را روز امام ، شهدا و رهبری دانست و گفت: مردم ایران همواره در این روز بزرگ، اتحاد و همدلی خود را به نمایش می گذارند.
وزیر آموزش و پرورش، افزود: امسال حضور مردم پرشور تر و باشکوه تر از گذشته است و این حضور پرشور مردم نوید برگزاری انتخاباتی حماسی و حداکثری را در اسفندماه می دهد.
وی تاکید کرد: عملکرد مثبت و منطقی دولت تدبیر و امید، زمینه مناسب برای حضور باشکوه و پرشور مردم در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن و همچنین دو انتخابات مهم پیش رو را فراهم کرده است.
فانی افزود: این حضور باشکوه نوید بخش، برگزاری انتخاباتی پرشور و باشکوه در روز هفتم اسفند ماه است.
گفتنی است، وزیر آموزش و پرورش به همراه جمعی از مسئولان ارشد این وزارتخانه در راهپیمایی 22 بهمن, حضور یافتند.
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش
انسان ها از همان آغاز آفرینش پی بردند که هوش و استعداد و توانمندی های نهفته در درون هر فرد، در فرآیند زندگی اجتماعی و ارتباط میان افراد شکوفا می شود و شکل می گیرد. از این رو، رشد و کمال و شکوفایی ابعاد وجودی انسان نیز تنها در پرتو زندگی اجتماعی و پذیرش مسئولیت های اجتماعی امکان پذیر است. با توجه به سودمندی زندگی اجتماعی و این که در بسیاری از موارد، مسیر سعادت فرد از اجتماع می گذرد، ضرورت پرورش بعد اجتماعی انسان آشکار می گردد. در امر پرورش و تربيت در كنار توجه به ابعاد ديگر شخصيت انسان مانند عاطفي، شناختي ، هنري و اخلاقي مي بايست توجه بعد اجتماعي به صور مختلف به روشني تصريح شود.
اينجاست كه تربيت سياسي ابراز وجود مي نمايد. جايگاه تربيت سياسي براي همه واضح و مبرهن است و نحوه تعامل مردم در اين بين سياست را معنا مي بخشد. در اين روابط بحث اساسي ، قدرت در سايه سياست است. چرايي تربيت سياسي از آن جا شروع مي شود كه تربيت انسان به عنوان يك موجود اجتماعي و جمع گرا جداي از روابط شبكه هاي قدرت و سياست ها امكان ندارد.
تربيت سياسي از جامعه پذيري هر فرد شروع مي شود . ارزش هاي دروني و فطري انسان را به شكوفايي نزديك مي كند . مهمترين اثر تربيت سياسي به فعليت رساندن استعدادهاي دروني فرد است و فرد توانايي هاي سياسي و مديريتي خويش را بروز دهد .
كاركردهاي اساسي تربيت سياسي در جامعه را مي توان بدين ترتيب برشمارد:
شكل گيري هويت فردي و ملي ، افزايش حس وطن دوستي و ملي گرايي و اتحاد ملي، افزايش مسئوليت پذيري ، تقويت روحيه جمع گرايي و انجام كار هاي گروهي ، پرورش حس اعتماد اجتماعي ، آگاهي از حق و حقوق متاقبل فرد و جامعه اي كه در آن زندگي مي كند، تامين حقوق شهروندي ، كاهش فساد هاي اجتماعي .
مهمترين مساله نسل امروز نيز هويت فردي و ملي است . در فرآيند تربيت سياسي به فهم روابط قدرت و پيچيدگي هاي نظام سياسي در درون شبكه هاي وسيع قدرت و رسيدن به تعالي در جامعه مي پردازيم و تبيين افراد جامعه در هر بخش از اين وادي سياست ، به توليد ارزش ها و دروني شدن آن ها در نهاد فرد منجر مي شود و بدين صورت بُعد اجتماعی و تأثیری که هویّت افراد یک ملت در سوق دادن جامعه به سوی وحدت ملّی و وفاق اجتماعی دارد قابل درك مي شود.
افراد این ملت همواره به هویّت ملّی خویش افتخار و به عناصر ممیزه ملّی خویش پای بندند. این هویّت در مواقع خطر و بحران موجب وحدت، اتحاد، انسجام و هماهنگی مي شود. افراد و جامعه دارای هویّت ملّی واحد همچون یک تن واحد و یک ملت واحد، احساس تعلّق و پیوند به هم دارند. احساس تعلّق به سرزمینی به نام کشور و زبانی واحد از دیگر وجوه هویّت ملّی است. هویّت یابی برای یک فرد و یا ملت چنان حیاتی است که اگر نتواند این نیاز را به طریقی تأمین کند، سلامت روانی، فردی و یا ملّی او آسیب جدی خواهد دید. رسيدن به هويت ملي پايدار فرد را از گرايش هاي فردگرايي مطلق و جمع گريزي رواج يافته در جامعه امروز دور كرده و در هر امري مصلحت و منفعت جامعه را بجويند و توجه وي از سطح نهاد خانواده كوچك شده امروز فراتر مي رود.
پيامدهاي تربيت سياسي در يك جامعه توسعه يافته و در حال توسعه مي تواند براي تحقق تربيت انسان آزاد انديشه افلاطوني ياريگر محسوب شود. تربيت سياسي يك فرآيند استراتژيك فرهنگي و اجتماعي نيازمند شرايط در زمينه هاي مناسب است كه تمهيد آن به افراد جامعه امكان مي دهد تا در عرصه سياست و قدرت فعالانه برخورد نمايند نه صفت منفعل را بپذيرند.
بسياري از مفاهيم و آموزه هاي سياسي از دوران كودكي در خانواده نقش مي بندد ؛ نوع نگاه والدين و ميزان درك آنان ، تاثير به سزايي در تربيت سياسي نسل بعد دارد.
خانواده با تكنيك های گوناگوني مانند بحث و گفت و گو پيرامون مسائل اجتماعي و حساس كردن كودكان نسبت به جامعه و پديده هاي اجتماعي و پرورش روحيه استدلال و عدم تشويق كودك به تقليد محض و كوركورانه و فراهم نمودن فرصت مشاركت كودك در تشكل هاي مدني و اجتماعي مي تواند در اين راستا حركت كنند.
فرار كردن والدين از بحث هاي چالشي سياسي ، سدي است كه امروز بر سر راه تكامل سياسي كودكان قرار گرفته شده است و نابودي قوه چرايي كودك و عدم تمايل به روياروري واقع بينانه با وقايع و مسائل اجتماعي و افزايش روحيه اطاعت و فرمان برداري تقليدي و ناآگاهانه را به دنبال خواهد داشت و پرورش صفت هاي اساسي براي محورهاي تربيت سياسي مثل انتقاد پذيري ، گذشت و ايثار و گريز از منفعت طلبي نيز در نهاد خانواده، بنيان گذاري مي شود
در تربیت بعد اجتماعی شخصیت باید توجه داشت که هر یک از ما در هر بُرهه از زمان در یک بازی اجتماعی مشارکت داشته باشیم. تربیت اجتماعی درحقیقت آماده کردن افراد برای ورود به بازی های قانون مند اجتماعی است.
ما با پايه ريزي قانون براي روابط و مسائل دروني خانواده خود مثل رعايت عهد و ميثاق و پاي بندي به آن توسط افراد خانواده، در حقيقت كودكان را براي انضباط و فرمان برداري از قوانين در محيط اجتماعي بيرون آماده مي كنيم.
همسالان نيز در نحوه انتقال ، تمرين و تثبيت اصول تربيت سياسي بسیار نقش دارند . دوستان و همسالان فعال در عرصه هاي اجتماعي و متمايل به مشاركت در فعاليت هاي خانوادگي دوستانه و برنامه هاي اجتماعي مدرسه و دانشگاه و.... اگر در كنار فرزندان ما قرار بگيرند ، شگل گيري توانايي هاي سياسي آنان راحت تر مي شود چرا كه در برهه اي از حيات كودكان به تفكر و ديدگاه همسالان نسبت به آنان بيشتر توجه نشان مي دهند تا والدين و بزرگسالان ديگر.
لذا دوست يابي و هم نشيني با همسالان جمع گرا و متفكر در محيط اجتماعي خارج از خانواده براي شكل گيري تربيت سياسي ضروري است. محيط اجتماعي شامل مدرسه ، حوزه، دانشگاه نيز در بينش دهي افراد در اين فرآيند تاثير گذارند . در جامعه اي كه مردمان از آگاهي هاي لازم برخوردار باشند تربيت سياسي سريع تر و آسان تر تحقق مي پذيرد.
نهادهاي تاثيرگذار مانند آموزش وپرورش براي تربيت سياسي برنامه هايي را شروع كرده اند ، همانند شهردار مدرسه و شوراي دانش آموزي .ليكن اين طرح ها با جزئيات دقيق مصوب شده در جهت اهداف تعيين شده آن راهبري نمي شوند . در اكثر مدارس انتخاب اعضاي شوراي دانش آموزي انجام مي شود ولي نقش فعالي از آنان ديده نمي شود و مسئولان مدرسه نيز به تقويت آن نمي پردازند و ديگر اينكه حتي دانش آموزان نيز جز در ابتداي سال ، نامي از اين شورا در مدرسه به گوش شان نخواهد خورد و حتي با ابتدایي ترين حقوق شان كه مي بايست توسط شوراي دانش آموزي رعايت شود، آشنايي و آگاهي لازم را ندارند.
لذا مسئولان آموزش و پرورش با بازنگري دقيق شيوه هاي اجراي اين طرح ها در مدارس و ايجاد مشوق هاي لازم براي مدارس فعال در اين زمينه به تقويت اين رويكرد در دانش آموزان كه گروه بي شماري از جامعه را در برمي گيرند ، بپردازند.
موضوع ديگر ، توجه به تفكر انتقادي در ديدگاه دانش آموزان ايراني است و پي ريزي تفكر انتقادي از مدارس شروع مي شود.
آموزش و پرورش در محتواي وسيع برنامه درسي كه براي دانش اندوزي فراهم مي كند ، مولفه هاي تفكر انتقادي را مي بايست بگنجاند و معلمان در تدريس دروس مختلف از شيوه تفكر انتقادي ياري بجويند تا اينان فردا دانشجو به معني واقعي باشند و فن آوري شده با مهارت تفكر انتقادي و روحيه كنجكاوي و جست و جو گرانه .
در آموزش و پرورش ، دانش آموزان از طريق مشاركت در انجمن ها تجربه كسب مي نمايند تا از اين طريق براي شركت در احزاب و نهادهاي مدني آماده شوند. اين مساله براي دانشگاه ها نيز صدق مي كند و تمهيد زمينه لازم براي مشاركت مي بايست در دستور كار همه اين نهادها قرار داده شود تا از توان همه براي تربيت سياسي افراد استفاده شود.
سياست به مفهوم عام ، تدبير امور مادي و معنوي جامعه در جهت تعالي است و نقش مسوولان و كار گزاران در اين بين انكارناپذير است . به تعبير پيامبر ، شباهت مردم نسبت به امراي شان بيش از شباهت آن ها به والدين است.
پس مسئولان با فراهم آوردن زمينه هاي لازم مي توانند نقش پررنگ تر و ماندگارتري در فرآيند تربيت سياسي افراد جامعه به خود اختصاص دهند ؛ زمينه هایي از قبيل :
- آگاهي مسئولان و كارگزاران نظام از قانون اساسي و حقوق مندرج در آن
- فضاي دموكراتيك
- احساس تعلق جمعي در افراد جامعه
- توجه به اخلاق مدني
- مهم شمردن مردم و حقوق آن ها مطابق قانون اساسي
- رفع موانع مسئوليت زدا و ياس انگيز
- ايجاد زمينه هاي مشوق و برانگيزاننده حس مشاركت در اعضاي جامعه
- مبارزه با بيسوادي معنوي مردم
- عدم ترويج عوام گرايي و سنت گرايي در جامعه
- تقويت روحيه تعاون و همكاري
از لابه لاي تجاربي كه در اين چند سال به دست آمده توجه به اين نكته نيز مي تواند راهگشا باشد كه ما در مدارس ازقانون اساسي صحبت مي كنيم و چگونگي تصويب آن و از مجلس و انتخابات و... در كشور و چگونگي انتخاب نماينده و... ولي از محتواي قانون اساسي و حقوق مشخص شده در آن براي شهروند ايراني و حق نمايندگان بر مردم و و ظايف مردم در قبال جامعه و بسياري ديگر از اين حقوق عامه كه هر ايراني مي بايست از آن آگاه باشد ، جز اشاره اي گذار چيزي يافت نمي شود و تغيير در اين محتوي مي تواند به بينش دهي فرزندان ايراني در فرآيند تربيت سياسي بسيار كمك كننده باشد.
در مورد منبع بودن رسانه براي تربيت سياسي همين بس كه بازگو نماييم ؛ نسل امروز ، فرزندان وسايل ارتباطي هستند و در سه محور تربيت سياسي مي توانند بسيار پر رنگ تر و دقيق تر عمل كنند و روحيه قانون گرايي و افزايش سواد اجتماعي را رقم زنند.
اميداست همه ي ما در هر نقشي كه قرار داريم از پدر و مادر در خانواده گرفته تا مدير و كارگزار در هر نهاد و حوزه اي براي جلوگيري از آسيب هاي بي توجهي به تربيت سياسي در جامعه عزم خود را جزم نماييم و استوار قدم برداريم.
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که از آن تحت عنوان معجزه ی قرن و در نوع خود بی نظیر قلمداد شده است امری خلق الساعه نبوده و طی فرآیندی پیوسته و مستمر به مثابه امری اجتناب ناپذیر حادث گردیده است.
تیپولوژی و جامعه شناختی این انقلاب که القابی نظیر انفجار نور و هدیه ی الهی و عطیه ای آسمانی را به یدک می کشد به رغم دارا بودن شاخصه ها و ممیزات خاص خود و زعامت معنوی، سیاسی و فقاهتی برخاسته از میان مردم و گره خورده با آمال و ایده و آرمان و خواسته های بر حق توده ها و بعد عظیم کارزیمای آن و حلقاتی چون اتحاد، وحدت، استقلال طلبی، آزادی و آزادگی و عدالت خواهی و رفع تبعیض، فراتر از آن چه که در دترمینیسم تاریخی و دکترین امثال گوردون چایلر و گورویچ و توین بی و امثالهم آمده به عنوان فطری و ذاتی و جوهری تاریخ و جامعه و خلقت و قاموس بشری و ناموس هستی تلقی می گردد گر چه پر واضح و اظهر من الشمس است که نقش بی بدیل و هنرمندانه و استادانه رهبری قائد عظیم الشان نهضت و انقلاب یعنی آیت الله خمینی را هرگز نمی توان و نباید به فراموشی سپرد.
آن چنان که ماکس وبر در قاعده ی معنوی و مهندسی حکومت ها و جنبش ها خاطر نشان نموده و هوشمندی، فرازمندی، فرهمندی و فرهیختگی و قاطعیت در تصمیم و نیز اقدام شایسته و بایسته و موثر را در امر رهبری و پیشوایی مطرح ساخته است. چنین برجستگی ها و مشخصات در دکترین رهبری امام خمینی و یا سایر رهبران مذهبی، سیاسی شاخص در خط ایشان و همگن با نهضت و انقلاب مشهود می باشد، مع الوصف چه بخواهیم و چه نخواهیم این یک موضوع مسلم و غیر قابل تردید است که به تعبیر زیبا و گویای قرآن کریم خداوند تبارک و تعالی سرنوشت هیچ ملت و قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن مردم و جامعه، خود در تغییر و تحول و تطور جوهری و باطنی خود در جمیع جهات و جوانب کوشا و ساعی و پیشقدم و پیشاهنگ باشند و باز آن هنگام که پیمانه ی تکوینی و تشریعی ملت و حکومت و دستگاه و رژیمی پر شود و سرآمد و سرانجام آنان فرا برسد و خداوند به واسطه ی اعمال و کردار ناپسند و ناعادلانه و ستم گرانه و احجاف گرانه ی ظالمان و جلادان جوامع و تاریخ، آنان را در چنبره و تحت سلطه ی خویش در آورد هرگز راه برگشتی نخواهد داشت و چه بسا قوم و ملتی ولو اندک اما مصمم و با ایمان و اراده قاطع، به اذن و مشیت پروردگار و با اراده و همت پولادین آنان بر جمع کثیری از حیث سلاح و عدد و پول و مال و قشون، فاتح و پیروز برمی گردند و چه عالی و زیبا فرموده است پیامبر بزرگ اسلام که ملک و پادشاهی و حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم و بی عدالتی هرگز پا برجا نخواهد ماند.
لذا دیدیم که نهضت مردمی- مذهبی مردم ایران با وجود بیش از هشتاد هزار مستشار آمریکایی و باندهای مخوف گانگستری دربار از اشرف و محمدرضا گرفته تا فلیکس آقایان، بوشهری ها، برادران رشیدیان، فضل الله و اردشیر زاهدی، فراماسون ها، بهائیت و دکتر ایادی پزشک مخصوص شاه، اردشیر ریپورتر، دولو و سایر وابستگان هزار فامیل و مامورانی چون هلمز، هایزر و ساواک و سیا و MI6 که به طور وحشتناک و مرموزی بر سرزمین ایران و مغز دل و منابع طبیعی ایران عزیز چنگ اختاپوسی افکنده بودند، به لطف و مشیت الهی به فجر مبدل گشت.
در این میان فرضیه های سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی "ایران، جزیره ی ثبات برای آمریکا"، "پل پیروزی" ژاندارم منطقه و مستعمره ی آمریکا و بریتانیا و همچنان استراتژیک اسراییل فرو ریخت و "جس لایف" رئیس دایره ی سیا در ایران خاطر نشان نمود که ما آمریکایی ها در قبال نهضت مردم ایران، حیران و انگشت به دهان ماندیم." او همچنین به ضعف اطلاعاتی و جاسوسی سیا در ایران و غلط بودن تحلیل ها و تفاسیر و ارزیابی هایشان از اوضاع ایران در پنتاگون و CIA اشاره و اعتراف نمود.
از سویی استانفیلد ترنر رئیس وقت سیا اظهار داشت "تعجب من از این است که یک رهبر پیر هفتاد و چند ساله توانست 35 میلیون تل خاک را به آتشفشان مبدل سازد.
هنری سینجر هزار دستان آمریکایی از ضعف بینش و تحلیل و ارزیابی های آمریکائیان در شناخت اهداف آینده ی آیت الله خمینی و این که آمریکا هرگز نتوانست خلل در اراده ی رهبری نهضت ایران ایجاد کند و گویی لیدر و رهبر انقلاب از آسمان الهام می گیرد سخن بر زبان آورد.
شخصیت هایی نظیر "لنسر" و "پیوسن" از اتریش و سوئیس، حرکت رهبری ایران را فصل نوینی در تاریخ مبارزات انسان ها و امام را دست خدا بر روی زمین دانسته و میخائیل گورباچف روسی که با گلاسنوست و پروستروئیکای خود نام و نشانی از خود به یادگار گذاشت رهبری نهضت اسلامی ایران را بی نظیر تلقی کرد. امید است که انشاءالله انقلاب اسلامی ایران با تداوم و استمرار خط نورانی و عدالت خواهانه و ظلم ستیز حضرت امام خمینی (ره) و آن جوهره و شاخصه های مردمی و معنوی خود بدون انحراف و اعوجاج و با پویایی و شادابی و زایا به راه مقدس و رسالت عظیم مردم سالارانه و خداپسندانه خود جامه ی عمل بپوشد و همچنان امید و مامن محرومان و ستمدیدگان و مبارزان و عدالت خواهان جهان باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بیش از سه دهه است که انتخابات مختلف در جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود .سیستم و قوانین برگزاری انتخابات تقریبا ثابت بوده و کمتر نسبت به اصلاح آن اقدام شده است این در حالی است که اشکالات شکلی و محتوایی در درون آن باعث افت کیفی آن شده است .
این اشکالات را می توان به چهار دسته تقسیم کرد :
۱- اشکالات هنگام ثبت نام نامزدها
در هر دوره از انتخابات شاهد ثبت نام تعداد کثیری و بعضا ده ها هزار نفری برای انتخابات هستیم ( البته برای شورا ها ده ها هزار نفر قابل توجیه است)
انگیزه بسیاری از کسانی که در هر انتخابات برای ثبت نام حاضر می شوند کسب یک تجربه ی شخصی و معروفیت است .
خود آن ها هم می دانند که آرای اندکی دارند. در برخی موارد کسانی ثبت نام می کنند که سوژه ی رسانه ها می شوند .ثبت نام گسترده باعث می شود دقت در بررسی صلاحیت ها کاهش یابد و چه بسا حق کسانی که واقعا شایستگی انتخاب شدن دارند از بین برود .
در کشورهای پیشرفته که دموکراسی در آن ها نهادینه شده است٬ هیچ گاه چنین عمل نمی شود و هر کسی به این سادگی امکان ثبت نام ندارد . برای اینکه این مشکل برطرف شود می توان برای ثبت نام هر کاندیدا شروطی قرار داد .از جمله این شروط پرداخت مبلغی در هنگام ثبت نام است .
به طور مثال برای انتخابات شورای شهر صد هزار تومان و انتخابات مجلس یک میلیون تومان و ریاست جمهوری پنج میلیون تومان .شرط دیگر تهیه ی طوماری امضا شده با مشخصات کامل صاحبان امضا مبنی بر طرفداری از نامزد ؛ به طور مثال هزار نفر برای شورای شهر و مجلس و پنج هزار نفر برای ریاست جمهوری حاضر شوند برای کاندایدا امضا کنند که به او رای خواهند داد.
۲- اشکلات در هنگام بررسی صلاحیت ها
در هر دوره از انتخابات به خصوص مجلس و ریاست جمهوری این مشکل بروز می کند و باعث دلخوری میلیون ها صاحب رای می شود . در برخی از دوره ها باعث شده است تا مشارکت به حدود پنجاه درصد در کل کشور هم برسد .در شهرهای بزرگ این مشارکت گاهی به سی و چهل درصد هم رسیده است . این عدم مشارکت شهروندان باعث می شود کیفیت انتخاب پایین بیاید .
البته واضح است که صلاحیت نامزدها بایستی مورد بررسی قرار گیرد و کسی که دارای سو پیشینه اخلاقی و مالی و امنیتی و قضایی کلان است امکان حضور نداشته باشد .ولی این بررسی صلاحیت ها در خیلی از موارد بسیار تنگ نظرانه شده است تا حدی که شائبه ی جناحی بودن وجود دارد .شورای محترم نگهبان و هیات های نظارت باید بدگمانی نسبت به شهروندان را کنار گذاشته و انتخاب اصلح را به شهروندان واگذار کنند .
۳- اشکالات زمان تبلیغات
زمان فرآیند ثبت نام و بررسی صلاحیت ها و تبلیغات در انتخابات خیلی کم است . این بازه ی زمانی می بایست برای انتخابات شورا حداقل شش ماه و مجلس نه ماه و ریاست جمهوری یک سال باشد .
البته تبلیغات خیابانی و چسباندن عکس و بنر همان دو هفته کافی است .در حال حاضر هم برخی نامزدها به صورت غیر رسمی از ماه ها قبل شروع می کنند ٬ پس چه بهتر این کار قانونی شود تا همه نامزدها با خیال راحت و بدون زیر پا گذاشتن قانون به فعالیت تبلیغی بپردازند .
در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری از زمان اعلام قطعی تایید صلاحیت نامزد تا انتخابات باید حداقل سه ماه فرصت باشد تا نامزد انتخاباتی بتواند با حضور در نشست ها و رسانه ها افکار و ایده هایش را برای جامعه تشریح کند. در حال حاضر صلاحیت برخی کاندیداها دو هفته مانده به انتخابات تایید می شود و واقعا در این دو هفته امکان تبلیغات سالم و عادلانه وجود ندارد.
از دیگر اشکلاتی که در زمان تبلیغات وجود دارد ٬ تبلیغات گسترده ی برخی نهادهای انقلابی و شبه نظامی و مذهبی به نفع برخی نامزدها است در حالی که طبق قانون ٬ نهادهای دولتی و عمومی نباید در انتخابات به نفع کاندیدای خاصی سو گیری داشته باشند .
هزینه هایی که برای انتخابات می شود باید منابع آن شفاف بوده و برای آن حد و مرزی تعریف کرد تا شایبه ی رای خریدن پیش نیاید .
۴- اشکالات هنگام رای گیری
یکی از اشکالات بارز در هنگام رای گیری امکان نوشتن رای برای غیر می باشد .در ایران بیش از ده درصد از واجدان شرایط رای (حدود شش میلیون ) بیسواد می باشند .نوشته شدن آرای آن ها در انتخابات توسط دیگران کیفیت و سلامت آرا را پایین می آورد . قانون امکان نوشتن رای برای دیگری بهانه ای شده است که در خانواده های پدر سالار آرای اعضای خانوار توسط پدر خانواده نوشته شود .
در کل باید نوشتن رای برای دیگری ممنوع باشد. هر کس خودش باید تعرفه ی رایش را خودش پر کند .افراد بیسواد هم اگر واقعا می خواهند از حق رای خود استفاده کنند نوشتن نام نامزد مورد نظر خود را تمرین کنند تا بتوانند روز رای دادن خودشان بنویسند .در حوزه ی رای گیری نیز کسی که تعرفه ی رای را دریافت می کند مستقیما به اتاقک صندوق رای هدایت شود و رای خود را داخل صندوق بیاندازد .
امیدوارم با برطرف کردن این اشکالات ، به سلامت و کیفیت و عادلانه تر شدن هرچه بیشتر انتخابات کمک شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ریاست محترم کمیسون اصل 90 مجلس شورای اسلامی
تقاضای تجدید نظر و تایید صلاحیت
با سلام و احترام و سپاس از حسن توجه و تلاش های خالصانه نمایندگان ملت غیور و آزادی خواه و عدالت طلب ایران اسلامی
به استحضار می رساند:
اینجانب اصغر نژادزارع مشهور به (محمد زارع ) به عنوان نماینده ای از قاطبه معلمان مظلوم ایران اسلامی در حوزه انتخابیه ی شهرستان سمنان ، مهدیشهر و سرخه در مهلت قانونی به عنوان کاندیدای نمایندگی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردم.
بر اساس قانون با احراز تمام شرایط چه در مدارک مثبته و چه در مراجع ذیصلاح 4گانه مستعلم که در پرونده متشکله مطروحه نزد فرمانداری محترم شهر سمنان تایید صلاحیت شدم اما در مرحله بدوی شورای نگهبان (هیات نظارت مرکزی استان) به دلایل غیرقانونی و صرفا سلیقه ای رای به عدم احراز بنده صادر شد.
پس از اعتراض و درخواست تجدید نظر در مرحله دوم شورای نگهبان مستند به بند 1ماده 28 قانون انتخابات عدم احراز بنده تایید شد.
لذا اینجانب معلم دبیرستان های سمنان و مدرس دروس دینی و قرآن نسل جوان و نوجوان آینده نظام به مدت 26 سال دارای سابقه آموزشی و اجرایی هستم که موجب شبهه و سوال برای دانش آموزانم شده است و جوابی برای آن ندارم.
لذا به استناد اصول 23 و 37 قانون اساسی چگونه این بزرگواران به این جمع بندی رسیدند جای سوال و شبهه است که یا ملائک در ارتباط هستند یا علم لدنی دارند و معصومند ویا اینکه صاحب چشم برزخی هستند ؛ این در حالیست که بنده یک دوره در انتخابات شوراهای شهرسمنان کاندیدا بودم و سوابق لازم اجرایی و سیاسی و عضویت در حزب موتلفه اسلامی سمنان را در کارنامه خود دارم و به نظر می رسد عدالت جای خود را به سلیقه و هوس فردی داده و مهمتر اینکه معلمان با توجه به زخم های عمیق از هر نوع تبعیض در سال های اخیر سر خورده شده و انگیزه حضور ندارند .
شاید وجود یک نفر نماینده معلمان و فرهنگیان کورس رقابت را رونق ببخشد در غیر این صورت معلمین نه نماینده ای دارند و بیشترشان نه انگیزه حضور.
لذا با توجه به تظلم خواهی فوق الذکر و به استناد سخن امام راحل ( ره ) که مجلس را راس امور برشمردند و نیز به استناد اصل 67 و 19 و 20 و 9 و بندهای 13- 14اصل 3و اصول 1 و 2 و خاصتا اصل 90 قانون اساسی تقاضای بررسی و دفاع از حقوق تضییع شده اینجانب به عنوان داوطلب نمایندگی از یک سو و موکل و احدی از ولی نعمتان جامعه بسند سخن قدسی امام راحل که صاحبان اصلی نظام مردمند را به قید فوریت تقاضا دارم .
لطفا نتیجه را قبل از اتمام فرجه های قانونی انتخابات جهت بهره برداری لازم و قانونی ابلاغ فرمایید.
قبلا از حسن عنایت نمایندگان صدیق و مخلص میهن اسلامی کمال تشکر را دارم.
با تشکرفراوان و التماس دعا و عدالت و حق
اصغر نژادزارع
رونوشت به:
دفتر مقام معظم رهبری بارعایت اصل 110قانون اساسی و تظلم خواهی
ریاست محترم جمهور با رعایت اصل113 قانون اساسی
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جهت تظلم خواهی
ریاست محترم قوه قضاییه جهت تظلم خواهی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار / گفت و گوی سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و نیز نماینده 4 دوره مجلس حاوی نکات فراوان و مهمی است .
یکی از همکاران از شهر تبریز متن زیر را با باز نشر بخش هایی از این گفت و گو برای گروه سخن معلم ارسال نموده است .
ضمن تشکر و قدردانی از این معلم وظیفه شناس و مسئول از سایر همکاران دعوت می شود تا مطالب و نقدهای خود را در مورد این گفت و گو برای ما ارسال فرمایند .