امتیاز و برتری انسان نسبت به دیگر موجودات در گستره آفرینش ٬ بهره مندی او از قدرت اراده ٬ اختیار ٬ تعقل و خردورزی است که اگر با قدرت اعتماد به نفس و فکر او همراه و همسو گردد اتفاقات بسیار خوشایند و حتی اعجاب آمیزی در حیاتش روی خواهند داد .
اگر این ویژگی های انحصاری وجود انسان نادیده گرفته شوند او را به موجودی زمین گیر ٬ ناتوان و سست عنصری بدل خواهد کرد که حتی از برآورده کردن نیازهای مادی و سطحی زندگی خود درمانده خواهد شد .
ریشه اکثر ناکامی ها و گرفتاری های فرد و جامعه در انتخاب های نادرست و نسنجیده اوست و چه بسا آثار زیان بار و تلخ آن تا پایان عمر آدمی ماندگار می شود و در غیر این صورت نتایج سودمند انتخابش مادام العمر قرین توفیقات و کامیابی هایش خواهد بود و یک معلم مسئول این واقعیت ها را به فراگیرانش منتقل می کند .
رسالت واقعی معلم و آموزش و پرورش٬ تربیت انسان های اندیشمند ٬ کنجکاو ٬ پرسش گر ٬ بانشاط و آشنا به مهارت های زندگی فردی و اجتماعی است ؛ از این منظر تربیت سیاسی آنها و سرمایه گذاری های علمی و عملی در این مسیر هم قابل توجه و توجیه عقلانی و منطقی است و غفلت و بی اعتنایی به این موارد سبب خسران و آسیب های جبران ناپذیر در آینده خواهد بود .
در کنار آموزه های مدون و منسجم برنامه های درسی مدارس ٬ معلمان باید بدون سیاسی کاری و پرهیز از بازی های رایج سیاسی در انتخاب دقیق و مؤثر دوست٬ کتاب ٬ رشته تحصیلی ٬ نمایندگان مجلس و... هدایت گری های روشنگرانه ای به عمل آورند تا جوانان در آینده نیز بتوانند در شکل گیری یک جامعه متکثر ٬ پویا و دموکراتیک ٬ مشارکت سیاسی فعال و سازنده ای داشته باشند و از حق انتخاب و قدرت سنجش و تشخیص قانونی خودشان بتوانند بهره مندی بایسته و شایسته ای داشته باشند .
متأسفانه چندی است با شیوه های نامتعارف٬ مستقیم و غیرمستقیم ؛ ورود معلمان ٬ دانشجویان و دانش آموزان را به فعالیت های انتخاباتی و دسته بندی های سیاسی نادرست می دانند و حتی با خط و نشان کشیدن به این طیف از گروه های پر انرژی جامعه نوعی سرخوردگی و یأس اجتماعی را دامن می زنند.
البته اصول متعدد قانون اساسی - که میثاق ملی ماست - و رؤیای شیرین و آرمانی مردم سالاری هم دخالت هریک از آحاد جامعه را در تعیین سرنوشت خود امری پسندیده و لازم می شمارد .
وقتی در یک فراخوان ملی و عمومی ٬ همگان به مشارکت در سرنوشت سیاسی کشور و ملت دعوت می شوند بسیار طبیعی است که در بین همه اقشار و گروه های اجتماعی و در هر کوی و برزنی گفت و گوهایی شکل می گیرد ؛ در فضاهای آموزشی و علمی هم اظهار نظرهای دامنه داری آغاز می شود تا بعد از فراز و فرودهای مختلف به یک نقطه نظر واحد رسیده و از ماحصل آنها خانواده ها و دیگران هم متأثر می گردند .
انتظار می رود معلمان در صف اول این روشنگری ها و داغ کردن تنور انتخاباتی نقش کلیدی و محوری داشته باشند .
بنابراین در تربیت سیاسی دانش آموزان باید زمینه های رشد و آگاهی و ارتقای قدرت تشخیص و مسئولیت پذیری و مشارکت جویی آنها را چنان فراهم نمود تا فارغ از فضای هیجانی ٬ آشوب طلبی ٬ التهاب آفرینی و احترام به حقوق مخالفان فکری یادبگیرند به وظائف فردی واجتماعی و قدرت تعیین سرنوشت خودشان متعهد و پای بند باشند .
ذکر این نکته ضروری است که اگر دانشگاهیان و معلمان به عنوان قشر آگاه و فرهیخته از این مسئولیت سنگین خود شانه خالی کنند یا کوتاه فکران و تنگ نظران به دلایلی مانع از فعالیت های مفید و سالم آنها شوند موج سواران و فرصت طلبان سیاسی با تصاحب رأی و اندیشه مردم و غصب مصادر مهم مدیریتی و قانون گذاری ٬ آمال و آرزوهای فردی یا جناحی خود را تعقیب نموده و جامعه را به سمت استبداد و تمامیت خواهی سوق می دهند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش / آن جه می خوانید گفت و گوی 5 ساعته گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی در مورد نقد عملکرد ایشان در زمان نمایندگی و مقام وزارت آموزش و پرورش است .
به درخواست آقای حاجی بابایی از برحسته کردن مطالب و یا کلمات پرهیز شده است تا خوانندگان و همکاران خود دست به ارزشیابی و قضاوت بزنند .
در مبحث کلان منابع و منافع تعیین کننده و استراتژیک و در منشور راهبردی و سرنوشت ساز یک کشور، نخبگان جایگاه ویژه ای داشته و از ارزش دو چندان و اهمیت تحسین برانگیزی برخوردار می باشند، البته تحقق چنین امر مهمی منوط به شناخت و کشف نخبگان از یک سوی و وجود ارزش گذاران و قدر شناسان حقیقی نسبت به امر نخبه و نخبگان از سوی دیگر می باشد.
نخبگان در واقع، چکیده و جوهره و گوهر دردانه و قیمتی وجودی کیان و شوکت و عزت و تمامیت و حیثیت یک دولت و ملت و نظام مطرح می باشند.
عدم شناخت و دریافت نخبگان، بی توجهی و یا دهن کجی و بی تفاوتی نسبت به آنان در چم وخم روزگار و زندگانی و معیشت و در دایره ی چه کنم چه کنم قرار دادن نخبگان انگ آن چنانی "دگر اندیش" و مستفرنگ و فکلی و انتلکتوئل!؟ زدن به آنان ولو آن که مدت ها جهت تحصیل در غرب و ینگه ی دنیا سپری کرده باشند و اندکی هم آب و هوای آن دیار را خورده باشند! و همچنین از منظر و انگاره های صرف سنتی منجمد و پیش مدرن و اسکولاستیک به آنان نگریستن و به قضاوت نشستن و عجولانه و شتابزده و صله ی سکولار، لائیک و لیبرال به آنها چسباندن جملگی آفتی بزرگ و متصلبانه در راه پیشرفت، توسعه و رشد جامعه و کشور در تمامی ابعاد مادی و معنوی می باشد.
چنین عاقلانه و منصفانه به نظر می آید که بر اساس اصل اسلامی- انسانی تالیف و تحبیب قلوب و سهله و سمحه (تساهل و تسامح) در شکل و قواره صحیح و بنیادین آن و در جهت تحفیظ و تحکیم منافع کلی و استراتژیک کشور و ملت، در کنار "اشد علی الکفار" آن هم کفار معاند و حربی و استعماری و امپریالیستی به اصل "رحماء بینهم" هم می بایستی عنایت اصولی و جدی و لاینقطع مبذول و مصروف داشت!
خود برتر بینی ؛ عامل خطرناک هراس و انزوای نخبگان
این که فردی از روی جهالت و یا غرض و مرض و حسادت و بخل، خود را برتر و بالاتر از دیگران بداند و به رغم ضعف و نقصان وجودی و داشتن هزار و یک عیب، خویشتن را عقل کل و مستجمع جمیع خصائل و فضائل و کمالات بداند و به همگان به دیده ی استخفاف بنگرد، خطری بزرگ و معضلی جبران ناشدنی در مسیر کمال و سعادت آدمیان است.
در احادیث نورانی امامان هدایت این چنین آمده که هر کس خود را بالاتر از دیگران فرض نماید احمق ترین افراد است و نیز گفته شده که نهایت ادب این است که خویشتن را کوچکتر از دیگر انسان ها بدانی!
متاسفانه برخی افراد جاهل، نادان، خودبین و یا مغرض و حسود و عنود و چه بسا خود فروخته صاحبان ثروت و دارو دسته و باندهای اختاپوسی و حتی دشمنان قسم خورده ی این آب و خاک با ندانم کاری ها و کارشکنی ها موجبات هراس، انزوا و یا فرانخبگان و فرهیختگان وطن را فراهم نموده و از این رهگذر کمک شایانی به استکبار نموده و ضربات کاری و خطرناکی بر پیکره و روح و باطن کشور و نظام و انقلاب وارد کرده اند.
بودند افراد تنگ نظر و کارشکن و خودخواه در وزارت خانه ها، ادارات کل و مناطق از آموزش و پرورش گرفته تا مراکز مختلف برای افراد مغایر و مخالف با سلیقه و نظر و ایده ی خویش پرونده سازی می کردند، تهمت می زدند، افشاگری ناجوان مردانه می نمودند و باعث دلسردی سایر افراد خدوم و نخبگان می شدند و کشور را همچنان عقب نگه داشته و مانع رشد و توسعه و پیشرفت و تعالی و ترقی می شدند و غافل از آن که چنین حرکتی کاملا باب میل دشمن و منافقین بوده و متاسفانه و ناجوان مردانه دشمنان چنین در بوق و کرنا می کردند که مثلا جمهوری اسلامی مخالف نبوغ ، اندیشه، فکر، نخبه و ترقی است!!؟
گاه دیده می شد مثلا در یکی از مناطق جنوبی آموزش و پرورش فردی متکبر و ظاهرالصلاح و هماره قرآن زیر بغل!!؟ که با زیرکی و زد و بند و پارتی بازی جا خوش کرده بود، به محض آن که یک فرد فرهنگی و خانم مدیر مومنه، متعهد، متخصص، خدوم، مقید به حال جامعه، دانش آموزان و اولیاء و محرومان و فقیران و باعث نجات بسیاری از نوجوانان و جوانان به ویژه دختران از گرداب بلا و دام های اهریمنان را می دید که نظری مغایر با خود دارد و از خود شجاعت و شهامت و ابتکار و خلاقیت بروز می دهد و در میان مردم و خانواده ها محبوبیت دارد، بلافاصله یا او را از کار بر کنار می کرد و نه تنها برای وی بلکه برای خانواده و دوستان و همفکران او نیز پرونده سازی می کرد که آن وقت خود را معلم قرآن و مفسر قرآن و اخلاق می انگاشت و تنها خود را دارای توفیق و حق(!!؟) می دانست و حال آن که خودش فردی بوقلمون صفت و مرموز بود و با رانت و حقه بازی و چاپلوسی مجتمع آموزشی غیرانتفاعی و ثروت باد آورده به دست آورده است.
در حالی که پرونده ی افراد بایستی محرمانه بماند و مسئولین رده های بالا و وزارت خانه و وزارت اطلاعات و گزینش از تمام چند و چون پرونده شاغلین باخبرند اما با سعه ی صدر و اخلاق اسلامی و امانت داری خویش و با توجه به این که ولو افرادی در گذشته خطای سیاسی و یا بعضا عقیدتی و سلیقه ای داشتند و چه بسا از باب تقیه و فریب دادن دشمن و طاغوت و یا حتی ترس و اشتباه نامه ای به یکی از مقامات دستگاه حکومت سابق نوشته باشند و کسی حق افشا و آبروریزی ندارد، آن هم در حالی که آن فرد یا افراد همان موقع و یا در کوران نهضت و انقلاب اسلامی آگاه و نادم شده باشند و پس از انقلاب هم مفید به حال جامعه و انقلاب و نظام بوده و بسیار بسیار متعهد و پاکدامن بوده و هستند و حتی در زمان قبل از انقلاب هم مبارزاتی علیه پهلوی و ساواک داشتند اما چنان فرد مغرض معلوم الحال که خود مصداق ام الفساد می باشد می رفت با شارلاطان بازی به آن پرونده دست می یافت(با فریب و تطمیع و یا تهدید به کسانی که بایستی محرم اسرار باشند) و آن وقت آن پرونده و نامه را روی میز در معرض دید همگان قرار می داد و باعث شکست روحیه، ضعف اعصاب، مرگ روحی و تدریجی و انگشت نما شدن فرد مغبون و مظلوم می شد و یا با وجود آن که همسر آن خانم مدیر یک فرد با سابقه مبارزاتی و انقلابی بود و به خاطر سلیقه یا بنا به دلائلی آن دستگاه و گروه را ترک گفته و داوطلبانه خارج گشته بود، زیر سوال می رفت و تخطئه می شد و اینجا و آنجا آبرویش را می ریخت که ایها الناس !! بایید ببینید که به چه علت و چرا این آقا از این حزب معروف و مشهور بیرون آمده یا اخراج شده و حال آن که ماجرای این آقا اصلا ربطی به آن فرد مداخله گر و حسود و مغرض نداشته و این مسئول خداناشناس با همسر این آقا سر جنگ و خصومت داشته است!!؟ و جالب تر از همه این که آن فرد اتهام زننده ی سابقه ی درخشان و سالمی در گذشته ی خود نداشت!!؟ و پس از چندی از همان منطقه اخراج و فراری گردید!!؟ جای چاه کن در قعر چاه است!!
یکی از معضلات و آفات پارادایم و فرآیند جذب و حفظ و پاسداشت و نگهداشت نخبگان عزیز و فرهیختگان میهن و این مرز و بوم، ورود به حریم خصوصی افراد برخی عدم اغماض ها، فقدان گذشت و چشم بر هم نهادن در جای خود و عدم درک و شناخت و تشخیص اهم و مهم و نیز دفع افسد به فاسد است.
گاها صرف نگاه همیشکی و بدون وقفه و بدون تجدید نظر به گذشته ی افراد و چماق کردن برخی نقاط ضعف بر سر آنان، سیاه و یا سفید کردن مسائل، برخورد دفعی و آنکاردی و هماره در چرخه ی تناقض و تنافر و تباین و تضاد آشتی ناپذیر (آنتاگونستی) بودن و مثلا گیر دادن به کراوات، پاپیون، یا برخی عادات صرفا فردی و شخصی و درون منزلی! و یا سبک و سیاق هایی که این آقا و آن آقا و این جناح و آن جناح و یا حتی عرف جامعه نمی پسندد و .... موجبات فرار مغزها و پایمال شدن نخبگان و فرهیختگان در عرصه های علمی، تخصصی، اقتصادی، پژوهشی، پزشکی، نظامی، انفورماتیک و حتی ایدئولوژیک باب میل جامعه و نظام را فراهم کرده و آن جا هم که این معضلات با تنگناهای معیشتی و خشونت، تبعیض، فامیل گرایی، آرسیتوکراسی، طبقاتی فکر کردن، سلیقه ای عمل نمودن در داخل و همچنین با تبلیغات زهرآگین امپریالیستی- صهیونیستی و خبرگزاری ها و رسانه های گروهی اجانب و بدخواهان و ایران هراسان و وعده و وعیدهای شیطانی اما پر طمطراق دروغین و فریبکارانه و حتی مواردی جذاب و نسبتا چرب و چیلی همراه بوده، قوز بالا قوز گشته است.
حال بحث از دست ندادن نخبگان وطن و یا جذب نخبگان و صاحبان سرمایه و تخصص و فن آوران دولت ها و کشورهای جهان و روش ها و اسلوب درست و منطقی و جذاب و اساسی و متعارف برخورد با آنان و تعمیق و گسترش متعادل و متوازن غیر مغایر با شرع و عرف و ایرانیت بماند، که خود بحث دیگری را می طلبد، در چند نوبت در دولت های گذشته صحبت از فراخوان نخبگان فراری ایرانی و یا ماندگار در کشورهای پیرامونی و جهانی و تلاش برای بازگشت آنان به میهن خود پیش آمد علاوه بر برخی اشتلم ها و سر و صداها برای شکستن قلم پای آنها و ممانعت از ورودشان به کشور و بعضی تحرکات مشکوک و مذموم از ناحیه ی افراطیون و متحجران و منافقین و گروهک های مزد بگیر شرق و غرب، جهت نا امن نشان دادن ایران عزیز، نخبگانی ایرانی وارد میهن می شدند و عجب و گریه آور و اندوه بار آن که، یا سر مزد با آنان چانه می زدند و یا با فقدان و ضعف و کم رنگ بودن امکانات و تسهیلات مواجه می شدند و برخی از آنان نیز در به در دنبال اتاق خالی و مسکن اجاره ای بودند و اختاپوس بروکراسی و قرطاس بازی و دیوان سالاری و چوب لای چرخ نهادن برخی نادان ها، و هم چنین برخی داناهای موذی و نفوذی و شیطان، آنان را نقره داغ کرده و به هفت پشت خود لعن و نفرین می کردند که چرا پای در میهن گذاشته اند!؟ دو پا داشتند دو پا هم غرض می کردند و دوباره الفرار!!؟
حقیر در تحقیقی مطالعه می کردم دیدم یکی از دولت های موذی و استعماری و دزد نخبگان کشورها، در پاره ای از موارد تا 110 برابر دیگر ملل و دولت ها به نخبگان امتیاز و امکانات داده است تا آنان را برای همیشه مجذوب و مفتون خود گرداند! برخی کارشناسان و اندیشمندان و نخبگان کشور جهت برون شد از معضل انزوا و یا فرار فرهیختگان و نخبگان کشور و بهینه و نهادینه شدن نخبه گرایی راهکار هایی مفید و اساسی و سودمند ارائه نموده اند که در جای خود حائز اهمیت و در خور تدقیق و تحسین می باشد.
دکتر آقا محمدی طی گفت و گویی با ایسنا که در روزنامه ی اطلاعات شماره 26286 نیز درج شده پیرامون مهاجرت بی بازگشت نخبگان و در کالبد شکافی و تیولوژی این موضوع صحبت ها و حرف های جالبی دارد. این استاد نخبه و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران می گوید: "رفتن نخبگان از کشور دلائل مختلفی دارد و آن قدر مهم است که باید کالبد شکافی ویژه شود و من خود از کسانی هستم که مهاجرت بی بازگشت دانشجویان نخبه واقعا دلم را به درد می آورد؛ چرا که می دانم حضور آنها چقدر می توانست کمک کننده و مفید باشد؛ جمعی که جزو گزیده ترین دانشویان و باهوش ترین ها بودند.
این بدان معنی نیست که آنها که مانده اند از چنین ویژگی هایی برخوردار نیستند اما معتقدم دانشجویی که پس از مهاجرت می تواند به دلیل هوش بسیار بالا به مرحله ی فوق تخصصی در دانشگاه مهم آمریکا برسد را نباید به راحتی از دست داد.... این که بروی در هاروارد یا کمبریج و آکسفورد درس بخوانی مهم است اما مهمتر آن است که به خاطر تعهدت، به این آب و خاک برگردی و از امتیازات به دست آمده برای کشور خودت استفاده کنی چرا که همه ی ما از مالیات و درآمدهای این کشور درس خوانده ایم و استفاده کرده ایم."
وی به آماری از خروج نخبگان و نیروهای تحصیل کرده اشاره می کند و می گوید:
"1400 عضو هیات علمی ایران در دانشگاه های آمریکا مشغول به تدریس هستند که به نظر من عدد بالایی است. 10 هزار دانشجوی ایرانی در مقاطع مختلف تحصیلی مشغول به تحصیل در دانشگاه های این کشور هستند که از این تعداد 55 درصد در مهندسی، 10 درصد در علوم و ریاضیات و کامپیوتر، 10 درصد در رشته های پزشکی مشغول تحصیل هستند. طبق آماری که من آنها را مطالعه کرده ام، در سال های 82 تا 86 از بین بیش از یکهزار دارنده مدال طلای المپیاد، 308 نفر از کشور خارج شده اند."
به گفته ی این دارنده ی جایزه ی نخبگی و رئیس مرکز تحقیقات نقص ایمنی، " اکنون وقت آن رسیده برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان در بنیاد ملی نخبگان اتاق فکر تشکیل شود و این موضوع به حال خود رها نشود.... اعضای این اتاق فکر باید از نخبگان دلسوز تشکیل شود و نه کسانی که فقط رفع تکلیف می کنند. کسانی که عوامل مهاجرت نخبگان را خوب می شناسند و می توانند راهکار و پیشنهاد کاربردی ارائه بدهند."
همچنین نیاز نخبگان به دیده شدن در جامعه و بها و اهمیت قائل شدن برای آنان، به مشارکت گرفته شدن، شایسته سالاری، انتخاب و نصب مدیران و مسئولان دانشگاهی و پژوهشی بر اساس علم، تخصص، لیاقت و نه رفیق بازی و دوست سالاری، اجازه سوال، نقد و پژوهش و کار جمعی و رقابت های سالم علمی و بدون خصومت، دسترسی به شبکه های علمی، داخلی و جهانی، استفاده از بانک اطلاعات و پژوهش و تجارب سایر دانشمندان در گذشته و حال، از جمله اصول و ارکان و راه کارهای لازم و مناسب نخبه پروری و جلوگیری اصولی و منطقی از ایزوله و انزوا و خروج نخبگان از کشور می باشد.
به نظر می رسد شناخت عمیق و گسترده از جایگاه و فلسفه و چرایی و کمال و غایت علم و تحقیق و نخبگی و نیز خود نخبه بودن می تواند به میزان شایسته و قابل توجهی به تحقق امر ماندگاری نخبگان و اشتیاقشان به ماندن و خدمت نمودن در کشور و عدم مهاجرت همیشگی به خارج، موثر واقع گردد.
امید است که به حول و قوه ی الهی و با هوشیاری و درایت کامل به فرصت طلبان، میدان ندهیم و به طور جدی و اساسی نخبگان را دریابیم.
ان شاءالله
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش گفت: "300 اتوبوس کار انتقال 12 هزار دانش آموز کلاس سوم ابتدایی دختر به مصلی امام خمینی (ره) را بر عهده دارند."حمیدرضا کفاش در ادامه گفت و گو با پانا اضافه کرد: " 12 هزار نفر از دانش آموزان دختر کلاس سوم ابتدایی که همگی برای حضور در این برنامه آموزش دیده اند و میثاق نامه ای را امضا کرده اند در این برنامه حاضر خواهند بود."
وی افزود: "همه دانش آموزانی که برای حضور در این برنامه آموزش دیده اند در قالب 300 اتوبوس به مصلی امام خمینی (ره)منتقل می شوند. غیر از دانش آموزان حاضر در این برنامه، مربیان و مدیرانی هم که همراه آنها هستند به خوبی آموزش دیده اند و می دانند که امروز باید چه کاری کنند." کفاش گفت: "در این برنامه یک هزار مربی، مدیر و کار هدایت دانش آموزان را برعهده خواهند داشت."
به گزارش سخن معلم ، وی در مورد نحوه انتخاب این دانش آموزان بیان کرد: "این افراد با هماهنگی اداره کل شهر تهران، منطقه آموزش و پرورش 12، شهرداری تهران، مسئولان مصلی امام خمینی(ره) برای شرکت در این برنامه بسیار بزرگ و با عظمت انتخاب شده اند.به دانش آموزان حاضر در این برنامه یک سجاده نماز،مهر،CD آموزشی و سه قطعه بلیت فیلم " تتل و راز صندوقچه"اهدا خواهد شد."
کفاش گفت: "این دانش آموزان یک سرود همگانی را اجرا خواهند کرد که به صورت جمعی از قبل تمرین کرده اند. آنها این برنامه را در حضور وزیر آموزش و پرورش، مدیران حوزه ستادی و مسئولان وزارت آموزش و پرورش و حسین مظفر، قائم مقام ستاد اقامه نماز کشور اجرا خواهند کرد. ظاهرا عالی رتبه ترین مقام حاضر در مراسم آقای حسین مظفر وزیر اسبق آموزش و پرورش و نماینده مجلس نهم و عضو هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان و آقای فانی وزیر آموزش و پرورش هستند.
معاون پرورشی و فرهنگی وزیر در مورد دیگر میهمانانی که به این برنامه دعوت شده اند گفت: "تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان شهری و شهرداری و چندین مسئول دیگر از جمله دعوت شدگان به این برنامه هستند ." با اعلام اسامی مهمانان این مراسم معلوم شده است که پیش بینی معاون پرورشی در خصوص حضور شخصیت های بزرگ در این مراسم غلط از آب درآمده است.
کفاش پیش از این به پانا گفته بود "در این مراسم شخصیت های بزرگی شرکت می کنند" محمدرضا مسیب زاده، مدیرکل قرآن، عترت و اقامه نماز وزارت آموزش و پرورش در همین رابطه به پانا گفته بود : "قرار است شخصیت های بسیار فرهیخته و مهمی در این برنامه حضور پیدا کنند که هم اکنون فقط می توانم نام حجت الاسلام قرائتی را ذکر کنم."
آقای حمیدرضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش از اجتماع 12 هزار نفری و جشن تکلیف دختران 9 ساله (کلاس سوم ابتدایی) و یک مانور از دختران محجبه در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) در 18 بهمن خبر داد. کفاش افزود : "این مراسم به همت اداره کل قرآن عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش برگزار می شود." وی اضافه کرد: "در این مراسم شخصیت های بزرگی شرکت می کنند و یک مراسم فوق العاده است..."
آیا واقعا کار مدیریت پرورشی، برگزاری مانور در حضور بزرگان است؟
محمدرضا مسیب زاده، مدیرکل قرآن، عترت و اقامه نماز وزارت آموزش و پرورش در همین رابطه گفت: "قرار است شخصیت های بسیار فرهیخته و مهمی در این برنامه حضور پیدا کنند که هم اکنون فقط می توانم نام حجت الاسلام قرائتی را ذکر کنم." انتقال 12 هزار دختر 8 و 9 ساله در فصل سرما از نقاط مختلف شهر به مصلای بزرگ تهران را چگونه باید ارزیابی کرد؟ آیا بردن 12 هزار دانش آموز خردسال به مراسمی خارج از مدرسه ، نوعی استفاده سیاسی از دانش آموزان نیست؟
رفتار معاونت پرورشی قاعدتا باید با دیدگاه های رییس جمهور تطابق داشته باشد . حسن روحانی در مصاحبه خرداد ۹۲ گفت : " برخی فکر میکنند نظام آموزشی کارکرد اولش در خدمت دستگاه سیاسی بودن است، ولی اینطور نیست. دولت و دستگاه سیاسی اگر در عرصههای دیگر ناکارآمد باشند، قادر نیستند از طریق آموزش تصور مردم را تغییر دهند و در سالهای گذشته هم نتوانستهایم این کار را انجام دهیم."
انتقاد رییس جمهور متوجه کدام بخش از نظام آموزشی است؟
اینکه آموزش و پرورش سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را در مدارس جشن بگیرد و دانش آموزان را با اهداف این رویداد بزرگ تاریخی آشنا کند یک چیز است و برگزاری مانور دختران 9 ساله در مصلای بزرگ تهران در حضور شخصیت ها چیز دیگری است. اولی کار آموزشی - تربیتی و دومی کار نمایشی است. مانور یک کلمه فرانسوی است که معنای آن "اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی" است.
پرسش این است که چرا آقای کفاش در توصیف این برنامه از یک اصطلاح نظامی استفاده می کند؟
این همه تاکید بر حضور "شخصیت های بسیار فرهیخته و مهم " در این مراسم برای چیست؟
تاکید بر حضور شخصیت ها این نکته را به ذهن متبادر می کند که گویا هدف این برنامه ، انجام یک نمایش در حضور شخصیت های سیاسی و مذهبی از جمله آقای محسن قرائتی است تا مثلا بگویند که برنامه نماز و حجاب در مدارس به صورت جدی اجرا می شود و معاونت پرورشی در تربیت دینی دانش اموزان موفق بوده است. نگاه به بیرون برای معاونت پرورشی سم مهلک است و این معاونت را از فعالیت های واقعی تربیتی در مدرسه دور می کند.
در حالی که به دلایل تکنیکی ، امکان برگزاری نماز ظهر در اغلب مدارس وجود ندارد و یا برگزاری آن حالت سمبلیک و تشریفاتی به خود گرفته است ( در حدی که گفته شود نماز جماعت برگزار شد)، برگزاری مراسم نماز در مصلی با چه هدفی صورت می گیرد؟
مساله این است که بیشتر کارهای معاونت پرورشی در مدارس و خارج از مدرسه جنبه تبلیغاتی و نمایشی دارد. امور تربیتی بیشتر از اینکه دغدغه تربیت صحیح دانش آموزان را داشته باشد در پی فعالیت های سیاسی – تبلیغاتی برای جلب توجه شخصیت های خارج از آموزش و پرورش است.
حتی اگر مدیری واقعا بخواهد نماز جماعت در مدرسه برگزار کند ،مشکلات تکنیکی و واقعیت های مدرسه به او اجازه این کار ر نمی دهد. بسیاری از مدارس قبل از اذان ظهر تعطیل می شوند و در بقیه مدارس هم اذان ظهر با نیم ساعت آخر کلاس درس تلاقی دارد. البته در مدارسی که زنگ چهارم دارند امکان برگزاری نماز از نظر زمانی فراهم است . در فصل بهار با تغییر ساعت ، در اغلب مناطق کشور مشکلات برگزاری نماز مضاعف می شود و اصولا اغلب مدارس قبل از ادان ظهر تعطیل می شوند. کمبود فضای نمازخانه ، تلاقی ساعت نماز با زنگ تعطیلی مدارس ، مشکلات ساختن وضو و مسایل انضباطی و...بخشی از مشکلات تکنیکی است.
مدیران مدارس و مربیان پرورشی به جای رفع موانع و ارائه راه حل عملی و کارشناسی برای برگزاری نماز در مدرسه و یا اعلام صادقانه این موضوع که برگزاری نماز جماعت در بسیاری از مدارس دشوار و تا حدی غیرممکن است ،بر تبلیغات خود در مورد اقامه نماز جماعت و ارائه آمارهای غیر واقعی می افزایند.به طوری که آمار رسمی شرکت دانش آموزان در نماز جماعت و دیگر فعالیت های پرورشی با آمار واقعی این گونه فعالیت ها به نحو فاحشی تفاوت دارد. حکایت بیلان کار معاونت پرورشی مصداق ضرب المثل " آفتابه لگن هفت دست ، شام . نهار هیچی است.
به نظر می رسد معاونت پرورشی به جای تمرکز بر مشکلات تربیتی دانش آموزان ، مانند اعتیاد و دیگر رفتارهای پر خطر و افسردگی و ناهنجاری های آموزشی و رفتاری، بیشتر دنبال کارهای پرسروصدا برای جلب توجه شخصیت های سیاسی و مذهبی خارج از آموزش و پرورش است. برخی معتقدند که معاونت پرورشی سال ها است که پیوندی ارگانیک با فعالیت های تربیتی و آموزشی مدرسه ندارد و دنبال فعالیت های سیاسی در داخل و عملیات نمایشی در خارج از مدرسه است وخود را درگیر مسایل تربیتی به مفهوم متعارف نمی کند.
حمیدرضا کفاش چند روز پیش در باره خودکشی 13 دانش آموز در سال جاری گفت : "طی آمار مستند وزارت آموزش و پرورش در سه سال اخیر خودکشی دانش آموزان روند کاهشی داشته است."معنای این حرف این است که در دوسال گذشته آمار خودکشی دانش آموزان بالاتر بوده است. پرسش این است که آیا معاونت پرورشی و دیگر بخش های آموزش و پرورش تحقیقی در مورد این پدیده انجام داده اند؟ آیا برای کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان اقداماتی کرده اند؟اصولا کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان به چه معنا است؟
آیا کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان تصادفی بوده و یا نتیجه اقدامات تربیتی و مشاوره ای آموزش و پرورش بوده است؟ اگر نتیجه اقدامات معاونت پرورشی بوده ، معاونت پرورشی برای کاهش خودکشی دانش آموزان چه برنامه ای اجرا کرده و می کند؟
البته به این سوال ها جوابی داده نمی شود !
زیرا معاونت پرورشی خود را بی نیاز از پاسخ گویی می داند. شاید معاون پرورشی وزیر با بیان اینکه در سال های گذشته خودکشی دانش آموزان بیشتر بوده ، درصدد عادی نشان دادن خودکشی دانش آموزی است.
آقای کفاش در گذشته هم با ناهنجاری های تربیتی در مدارس چنین برخوردی داشته اند، یعنی سعی کرده اند این پدیده ها را عادی جلوه دهند .سال گذشته بعد از رسانه ای شدن تجاوز جنسی ناظم یک دبستان به 6 کودک 8 تا 11 ساله تهرانی ، آقای کفاش گفت : "بشر است دیگر. نمیخواهم بگویم که بشر جایزالخطاست ولی در زمان معصوم هم خطا وجود داشته است." وی ا سیاسی کردن مساله افزود: "در کشورهای غربی روزی ۵ مورد از این اتفاقات میافتد و آنها اجازه نمیدهند کسی خبردار شود. "
در پاسخ به اظهارات شگفت انگیز آقای کفاش باید گفت که آیا کشورهای غربی الگوی تربیتی معاونت پرورشی هستند ؟ به فرض که آنها روزی 5 مورد تجاوز در مدارس دارند، آیا می شود نتیجه گرفت که تجاوز ناظم به 6 کودک اتفاقی عادی است؟ نکته دیگر این است که در کشورهای غربی منعی برای انتشار اخبار منفی در مورد کودکان وجود ندارد. رسانه های غربی به تفصیل و با حساسیت اخبار مربوط به بدرفتاری با کودکان در مدرسه و خانه را پوشش می دهند. کافی است حداقل به خود زحمت بدهیم و عنوان تجاوز جنسی به دانش آموزان را در اینترنت سرچ کنیم.
واقعیت این است که دستاوردهای "تربیتی" معاونت پرورشی بسیار ناچیز است و به نظر می رسد این معاونت علاقه ای به ورود به مسایل تربیتی و پرورشی به معنای متعارف کلمه ندارد. معاونت پرورشی بعد از احیای مجدد در سال ۸۵ ، دچار سر درگمی و بی برنامگی است و هنوز جایگاه واقعی خود را در مدارس پیدا نکرده است.
این معاونت تلاش می کند که ناکامی خود در مباحث جدی تربیتی را با اقدامات پرسر و صدا و غیر مرتبط با وظایف ذاتی خود جبران کند. معاونت پرورشی با مخفی کردن ناکامی های خود پشت شعارهای ارزشی ، امکان نقد علمی عملکرد خود را تقریبا غیر ممکن کرده است.
پرورش دانش آموز مداح، تشکیل هزاران هیات عزاداری در مدارس، برگزاری اردوی راهیان نور، اعزام دانش آموزان به حج عمره، سفرهای زیارتی به عتبات عالیات و دیگر فعالیت های نمایشی و غیر مرتبط، که برخی از آنها در دوره احمدی نژاد پایه گذاری شده اند، انحراف جدی در فعالیت های معاونت پرورشی است.
این کارها قارغ از ارزش گذاری آنها ربط چندانی به فعالیت معاونت پرورشی ندارد حتی اگر تربیت دینی دانش آموزان را تنها هدف معاونت پرورشی بدانیم، این طرح ها را نمی توان طرح های تربیتی با هدف تربیت دینی دانش آموزان دانست.
معاونت پرورشی به جای مشغول شدن به امور تبلیغاتی و سیاسی و برگزاری تورهای زیارتی که متولیان دیگری در خارج از آموزش و پرورش دارد، بهتر است انرژی و توان خود را صرف حل مشکلات محیط های آموزشی و شناسایی و رفع آسیب های اجتماعی در مدارس کند. همه از کمبود بودجه گلایه می کنند اما بودجه معاونت پرورشی اغلب صرف اموری می شود که نتایج تربیتی مفید به دنبال ندارد.
به نظر می رسد معاونت پرورشی همراه با نهادهایی مانند انجمن اسلامی و شوراهای دانش آموزی و ... دانش آموزی، در عمل پیوندی با مسایل آموزشی و تربیتی مدرسه ندارند.
معاونت پرورشی در شرایطی به فعالیت سیاسی و نمایشی در داخل و خارج وزارتخانه مشغول است که تامین بهداشت روانی دانش آموزان و پیشگیری از خطرات تربیتی که در کمین آنها است در مدارس متولی خاصی ندارد و در مواردی مانند خودکشی دانش آموزان ، تنبیه بدنی دانش آموزان ، تجاوز جنسی به دانش آموزان و رفتارهای نژادپرستانه نسبت به دانش آموزان افغانستانی، مساله اصلی مدیریت آموزش و پرورش و رسانه های وزارتخانه پرده پوشی و کتمان ناهنجاری های تربیتی و یا عادی نشان دادن آنها است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
یکی از شرایط ماندگاری یک تئوری یا اندیشه سیاسی ، سازگاری آن با نیازهای عصرهای مختلف است. اگر یک اندیشه سیاسی، نتواند جوابگوی نیازهای متغیر عصر خود و مقتضیات زمان های آینده باشد ، محکوم به شکست است وبالتبع یا ازبین می رود، یا حداکثر در لابه لای آرشیوهای تاریخ اندیشه سیاسی جای می گیرد.
نظام سیاسی معاصر ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.این نظام سیاسی بعد از گذشت سی و هفت سال و سپری کردن مراحل تبیین، تثبیت و استقرار، و با پشت سر نهادن مشکلات داخلی و خارجی، به عنوان مدلی از یک حکومت، به حیات سیاسی خود ادامه می دهد. لذا شایسته است میزان کارآمدی و کارآیی آن در اداره امور کشور و تنظیم روابط بین المللی مورد ارزیابی قرار گرفته و به بوته نقد درآید. علاوه برآن، چنانچه در سطور بالا نیز ذکر شد، باید سازگاری این اندیشه با نیازهای متغیر زمان های مختلف نیز مورد بررسی قرار گیرد تا ضریب ماندگاری اش معلوم گردد.
مقدمتا لازم است مروری اجمالی بر زمینه های فکری واندیشه های سیاسی که منجر به وقوع انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران شد، داشته باشیم.
1- تئوریزه کردن نظریه حکومت اسلامی
در طول حیات اسلام ، همواره این سوال در بین مسلمانان مطرح بوده است که آیا بدون تاسیس دولت و داشتن تشکیلات حکومتی ، قوانین اسلامی قابلیت اجرایی دارد ؟ کسانی که دین را محدود به اعمال عبادی و فردی می دانستند چندان نیازی به شکل گیری حکومت دینی نمی دیدیدند ، در نقطه ی مقابل، کسانی که به جامعیت قوانین اسلامی معتقد بودند و آن را برای اداره حکومت کافی می دیدند، همواره در فکر تاسیس حکومت دینی بودند . اما در این میان ارائه ی یک تئوری جامع و شامل، که بتواند مدلی از حکومت را نیز ارائه دهد ، حلقه ی مفقوده بود. امام خمینی بحث های تئوریک حکومت اسلامی را در سال های اقامت در نجف از سال 1347 شروع کرد و آن را در قالب طرحی به داوری افکار عمومی نهاد. ارائه ی این تئوری باعث شکل گیری مبارزات انقلابی، با هدف حاکمیت قوانین دینی شد.
به عبارت دیگر می توان گفت: تدوین مبانی و اصول حکومت اسلامی، توسط ایشان، به مبارزات مردم شکل جدیدی داد و اهداف مبارزه، جنبه ی عینی به خود گرفته و بحث های کلی ، جای خود را به طرح های اجرایی و برنامه های عملی داد.
2- ارائه ی مدل اجرایی برای حکومت اسلامی
نظریه «حکومت اسلامی» که بعدها در قالب نظریه «جمهوری اسلامی» عرضه شد ، مدلی از حکومت را ترسیم کرد که در آن، حق حاکمیت ملی، از طریق مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی تامین شده و حق انتخاب مردم به رسمیت شناخته می شود و با توجه به اینکه اکثریت مردم ایران، مسلمان هستند ، اسلام و قوانین شرعی به عنوان منبع ومنشا قانون در نظر گرفته می شود. در عین حال حقوق سایر ادیان، فرق و مذاهب نیز، در قانون اساسی به رسمیت شناخته می شود. در این مدل از حکومت ، مشروعیت نظام از قوانین دینی، و مقبولیت آن از خواست و اراده ی ملت ناشی می شود. این دو قابل انفکاک از یکدیگر نیستند واساسا بدون حضور مردم ، حکومت شکل نمی گیرد. چنانچه بقاء حکومت نیز وابسته به خواست و اراده ی مردم است.
امام علی ( ع )با بیان عبارت : « لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر... » در نهج البلاغه ، به نقش کلیدی مردم در شکل گیری حکومت اشاره کرده و موضوعیت حکومت را بدون حضور مردم، منتفی می داند. بنابر این، حکومت مسوولیتی است که از جانب ملت به عنوان امانت به حاکم سپرده می شود و بدون خواست مردم، حکمرانی بر آن ها جایز نیست.
3- جهت دادن به مبارزات سیاسی مردم
در نیمه ی دوم قرن بیستم ، یعنی سال های بعد از جنگ جهانی دوم ، که جهان عملا به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود، مبارزات ملت ها عموما، با حمایت یکی از دو بلوک قدرت ،علیه دیگری شکل می گرفت . در ایران نیز به دلیل وابستگی رژیم شاه به بلوک غرب ، برخی از مبارزان، از سوسیالیسم به عنوان علم مبارزه نام می بردند و معتقد بودند بدون شناخت و اعتقاد به آرمان های سوسیالیسم نمی توان با حکومت شاه مبارزه کرد. در چنین فضایی تفکر دینی، ارتجاعی و باز دارنده تلقی می شد و از طرفی برخی متحجرین نیز شاه را « سایه ی خدا » می نامیدند و مبارزه با او را جایز نمی شمردند.
امام خمینی سعی کرد از اسلام به عنوان محرک و جهت دهنده ی مبارزات سیاسی بهره بگیرد. چنانچه برخی از دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان نیز مثل مهندس بازرگان و دکتر شریعتی ، با تبیین و دفاع از آرمان های مذهبی در محیط های دانشگاهی، کمک بزرگی به این هدف کردند و در نتیجه، زمینه برای حضور و گسترش تفکر دینی در دانشگاه ها، مهیاتر شد.
4- اثبات کارآمدی تفکر دینی برای اداره سیاسی جامعه
برخی رسالت دین را در جنبه ی فردی زندگی انسان دانسته و آن را محدود به اعمال عبادی فردی، تهذیب نفس و تزکیه روح می دانند . در چنین دیدگاهی، دین با دنیای مردم کاری ندارد و مسوول آخرت است. امام خمینی کوشید کارآمدی تفکر دینی را برای اداره ی امور سیاسی جامعه به اثبات برساند و بدین منظور نظام و شیوه ی حکومت جمهوری اسلامی را به رفراندوم گذاشت تا با پذیرش ملت شکل قانونی و اجرایی بگیرد. در این شیوه از حکومت، دین به عنوان منشا و منبع قانون است اما قدرت سیاسی از حضور مردم ناشی می شود و دولت تبلور اراده ی مردم است. مدیران منتخب افراد جامعه بوده و مجری اراده ی عمومی می باشند. فرد مدیر در برابر قانون و خواسته های عمومی مسوول است و در قبال اعمالی که انجام می دهد پاسخگوست.
5- رد ناسازگاری تفکر دینی با تمدن جدید
سابقه ی ناخوشایند حاکمیت دین بر ارکان زندگی مردم در قرون وسطای اروپا، و حاکمیت طبقاتی روحانیون کلیسا بر شوون اجتماعی مردم در آن دوره ، موجب شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، خیلی ها نسبت به سازگاری نظام جمهوری اسلامی با نیازهای انسان امروزی، نگرانی هایی را ابراز کنند ، به خصوص در نزد مردم اروپا تصویری مبهم از نظام جمهوری اسلامی ترسیم شد، و در مجامع علمی و دانشگاهی غربی به دیده ی شک و تردید بدان نگریستند. همچنین طرفداران نظریه ی جدایی دین از دولت نیز، نسبت به تکرار خاطرات تلخ قرون وسطی هشدار دادند. امام خمینی سعی کرد با مطرح کردن چهره ی تمدنی اسلام، آن را به عنوان یک مکتب پیشرو و سازگار با تمدن به جهانیان معرفی کند.
لذا صراحتا در مصاحبه هایی که در پاریس انجام می داد احترام به قواعد بین المللی و تعامل با جهان را مورد تاکید قرار داده و همچنین آزادی های اساسی از جمله آزادی بیان، آزادی مطبوعات و احترام به حقوق سایر ادیان را بارها و بارها اعلام کرد و بعدا نیز به عنوان اصول قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شد تا با تایید ملت شکل اجرایی پیدا کند.
6- جمهوریت و تفکر جمهوری در ایران
بعد از رنسانس اروپا و تغییر فضای فکری جوامع بشری، آرام آرام اندیشه های سیاسی جدیدی شکل گرفت و مباحثی از قبیل حق انتخاب ، آزادی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، حقوق شهروندی، حاکمیت ملی، نظام پارلمانی و تاسیس مجالس قانون گذاری، شکل گیری احزاب سیاسی، حق نظارت مردم بر کار مسوولان، پاسخگو بودن مدیران و رهبران در برابر قانون، استیضاح هیات حاکمه و مسوولان اجرایی توسط نمایندگان منتخب ملت،توزیع عادلانه امکانات اجتماعی، انحصاری نبودن حاکمیت در دست طبقه ای خاص، مساوی بودن همه ی افراد در برابر قانون، احترام به حقوق اجتماعی مردم، عدم محرومیت از امتیازات اجتماعی به خاطر اعتقادات، آزادی بیان و مطبوعات، نقد پذیری دولت و هیات حاکمه و ... در جوامع بشری شکل گرفت و روشنفکران ملت های مختلف کم و بیش به این مباحث پرداخته و نظریه های گوناگونی را در هریک از موارد مذکور مطرح کردند. این در حالی بود که هنوز در ایران ، سلسله پادشاهان حکومت می کردند و قدرت به صورت موروثی از پدران به پسران منتقل می شد. شاهان با اختیار کامل فرمانروایی می کردند بدون اینکه از قانون تمکین کنند یا خود را در برابر قانون مسوول بدانند . در چنین فضایی مردم نیز رعایای شاه فرض می شدند که جز تبعیت از شخص پادشاه و کارگزاران او چاره ای نداشتند. قرن بیستم به سال های پایانی نزدیک می شد و هنوز از تفکر جمهوری در ایران خبری نبود. وقوع انقلاب در سال 1357 شمسی در ایران ، نقطه ی پایانی بود بر سلسله پادشاهانی که در بیش از دو هزار سال بر کشور ایران حکومت کرده بودند. بزرگترین هدف مردم ایران در این انقلاب، تاسیس نظامی مبتنی بر مردم سالاری و جمهوریت بود.
7- تضمین مشارکت مردم در سرنوشت ملی
بعد از پیروزی انقلاب، در اولین زمان ممکن ، ساختار و شکل نظام سیاسی کشور به رفراندوم گذاشته شد و بعد از تصویب مردم ، قانون اساسی کشور توسط منتخبین ملت نوشته و مجددا به رفراندوم گذاشته شد. بر اساس اصول مصرح قانون اساسی، مجلس قانون گذاری و قوای اجرایی کشور با رای مردم تعیین می شود. و نهادهای نظارتی،بر کار مسوولان و مدیران جامعه نظارت می کنند. مراجعه مکرر به آرای عمومی، حهت تعیین رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس ، مجلس خبرگان و شوراهای شهر، از جلوه های حاکمیت ملی و مشارکت سیاسی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه است.
8-عدم تناقض ذاتی بین تفکر دموکراسی و دینداری
برخی فکر می کنند پایبندی به دین ، با پذیرفتن دموکراسی و نظام پارلمانی و انتخاباتی منافات دارد ، و این دو با هم در تعارض هستند . البته تبیین صحیح موضوع و عمل درست به آنچه ادعا می شود می تواند خیلی از تردید ها و تشکیک ها را برطرف نماید.
برای روشن شدن موضوع ، بهتر است قدری در باب جمهوریت و نظام دموکراتیک سخن بگوییم.
آنچه امروزه از آن به نام نظام دموکراتیک نام برده می شود دارای ویژگی هایی به شرح زیر است:
- در نظام های مبتنی بر دموکراسی، قدرت سیاسی از حضور مردم ناشی می شود.
- دولت، تبلور اراده ی مردم است.
- مدیران مجری اراده و فرمان مردم هستند.
- حاکم در برابر قانون و خواسته های عمومی پاسخگو است.
- تبلور جمهوریت در نظام پارلمانی و انتخابات است.
- نهادهای نظارتی، امر نظارت بر کار مسوولان جامعه را بر عهده دارند.
- احزاب سیاسی به عنوان اهرم کنترل اجتماعی و وجدان بیدار جامعه ، هیات حاکمه را به چالش و نقد می کشند.
- مطبوعات مستقل بوده و فضای نقد در جامعه حاکم است.
خوشبختانه موارد مذکور در فوق، در بسیاری از مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی انعکاس یافته و در اصول مصرحه قانون اساسی علاوه بر تاکید بر حق حاکمیت ملی و تعریف و تضمین آزادی های اساسی، حق انتخاب سرنوشت سیاسی به دست مردم سپرده شده است.
البته میزان پایبندی هر حکومت در هر دوره ای به موارد مذکور ، بیانگر تعلق آن دولت به تفکر دموکراسی است .
در غیر این صورت باید فرهیختگان و روشنفکران جامعه در آفریدن فضای لازم برای رشد دموکراسی تلاش کنند.
( آسیب شناسی نظام سیاسی معاصر ایران )
هر نظام سیاسی ممکن است در میدان عمل با مشکلات و کاستی هایی روبه رو شود ، لذا معمولا بعد از سپری شدن یک دوره ی بیست ساله می توان با نگاهی نقادانه به آسیب شناسی آن پرداخت و مشکلات و کاستی ها را از میان برداشت. به شرطی که این نگاه، به دور از تعصب و جانبداری بوده و به قصد اصلاح ، رشد و ارتقاء صورت پذیرد.
به نظر نگارنده تامل در نکات زیر می تواند در آسیب شناسی نظام سیاسی معاصر ایران راهگشا باشد:
1- از تئوری تا عمل، فاصله زیاد است
بعد از تبیین نظریه ، گام بعدی بررسی امکان اجرایی آن و ضمانت های اجرای قانون است. اینکه در میدان عمل و در برنامه ریزی های مدیریتی کشور به چه میزان به اهداف ترسیم شده در قانون اساسی جامه عمل پوشانده ایم ، جای تامل و بررسی دارد.
هر چند عملی نشدن یک نظریه یا عدم امکان اجرایی آن به دلیل موانع عدیده ، از نظر منطقی به استحکام آن نظریه خدشه ای وارد نمی کند اما معمولا کارآمدی و قابلیت اجرایی یک اندیشه سیاسی در میدان عمل ، معیار قضاوت دیگران قرار می گیرد . علاوه بر آن خیلی از افراد، توجهی به بحث های تئوریک و آکادمیک نداشته و میزان توفیق و کارآیی یک سیستم را معیار قضاوت خود قرار می دهند.
از طرفی هم می دانیم که بهترین نظریه ها ی سیاسی آنهایی هستند که از انسجام لازم برخوردار بوده و در میدان عمل به تغییر و تحول مثبت در زندگی مردم منجر شوند.
نمی توان از مردم انتظار داشت که یک تئوری را به خاطر ثواب و پاداش آخرتی آن بپذیرند هرچند نتواند در میدان عمل زندگی دنیایی آنها را آباد کند. بنا بر این تایید یک نظریه به معنای نادیده گرفتن سوء مدیریت برخی از مدیران نیست.
علاوه بر آن به این نکته هم باید تاکید کرد که سوء تدبیر و بی برنامگی و فقدان استراتژی در برخی امور را نمی توان به حساب اصل نظریه گذاشت . ولی به هر حال وظیفه ی اندیشمندان و روشنفکران جامعه در ساختن جامعه ای نمونه به عنوان الگوی سایر ملت ها ، بسی سنگین است. مردم جهان نیز منتظرند کارآیی و کارآمدی نظام سیاسی معاصر ایران را ببینند و و بدان افتخار کرده و تاسی کنند.
2- مشکلات مدیریتی و اجرایی کشور
نظام اداری کشور در سال های قبل از انقلاب به دلیل گرفتاری در بوروکراسی، از چابکی لازم برخوردار نبود و نتوانست در اجرایی کردن اهداف انقلاب ، انتظارات انقلابیون را برآورده کند لذا با تاسیس نهادهای انقلابی بخشی از اهداف انقلاب به آنها سپرده شد . بعدها برخی از نهاد های انقلابی مثل جهاد سازندگی به ادغام در وزارتخانه های دیگر تن دادند . این ادغام که با تصویب نمایندگان مجلس صورت گرفت یا به دلیل رفع ضرورت بود یا صلاحدید جدیدی، مد نظر بود. اما آنچه مسلم است مشکلاتی بر سر راه مدیریت اجرایی کشور وجود دارد که دولتهای مختلف نیز بعد از انقلاب سعی در حل آنها داشته اند، اما میزان توفیق هریک از آنها در جلب رضایت مردم ، نیاز به تامل و بررسی دارد.
3- فراموش کردن عدالت اجتماعی و بسنده کردن به ظواهر
یکی از مشکلات این است که با بسنده کردن به بعضی تغییرات ظاهری از اصلی ترین هدف انقلاب که عبارت از توسعه عدالت اجتماعی بود، غفلت کنیم. قطعا مردم جهان انتظار دارند که تمدنی نمونه و مبتنی بر عدالت را شاهد بوده و به عنوان الگویی جهانشمول آن را به کار ببندد. پاسخگویی عملی به این انتظارات وظیفه ی همه ی انقلابیون است.
4- فقدان استراتژی در اقتصاد ملی
اقتصاد مایه ی قوام اجتماع است . جوامع بشری از طریق تلاش اقتصادی به حیات خود ادامه می دهند. امروزه رقابت اصلی ملت ها بر سر منافع اقتصادی است. بنابراین داشتن یک استراتژی برای تعیین خط مشی اقتصادی کشور از ضروری ترین مسائل است تا در نتیجه مردم بتوانند برای فعالیت های اقتصادی خود برنامه ریزی کنند. در غیر این صورت انرژی و سرمایه های مردم هدر رفته و پیشرفت کشور، دچار رکود می شود.
تعیین سهم دولت برای دخالت در اقتصاد و میزان آزادی عمل مردم در تجارت ، تولید ، صادرات و واردات از مقوله هایی است که به دلیل تصمیم های متغیر دولت های مختلف و قوانین متعارض، هنوز تصویر روشنی ندارد .
لذا مردم ،دچار سردرگمی شده ودر رفتار های اقتصادی خود نمی توانند تصمیم درستی اتخاذ کنند این مساله سرمایه گذاران خارجی را نیز دچار شک وتردید کرده است. اقتصاد ایران نیاز به شکوفایی دارد و اگر استراتژی آن مشخص شود ، می تواند به اقتصاد اول منطقه تبدیل شود.
5- جناح بازی های بی حاصل و حذف مدیران نخبه از سیستم مدیریت
در جوامعی که به شیوه ی دموکراسی اداره می شوند، چرخش قدرت امری طبیعی است. در هر انتخاباتی احزاب پیروز مسوولیت های کلیدی دولت را برای مدت معینی در اختیار می گیرند، اما بدنه مدیریتی جامعه که عناصری با تجربه و متخصص هستند معمولا در دولت های مختلف به کار خود ادامه می دهند . آنچه بعد از هر انتخابات تغییر می کند سیاست ها و خط مشی هاست و لزوما نباید همه ی مدیران اجرایی تغییر کنند.
یکی از آسیب ها این است که بعد از برگزاری هر انتخابات، سیستم مدیریت میانی را به دلیل همسو نبودن برخی از مدیران با احزاب پیروز از گردونه مدیریت خارج کرده و در نتیجه جامعه را از تجربه و تخصص آن ها محروم کنیم.
6- عدم ترسیم آینده ی روشن برای تحصیل کردگان
معمولا یکی از شاخص های توسعه در هر جامعه ای ، آمار فارغ التحصیلان دانشگاهی است. اما اگر برنامه ریزی های درست انجام نپذیرد ممکن است همین موضوع به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شود. جامعه امروز ایران به دلیل برخورداری از تعداد قابل توجه جوانان دانشگاهی ، پتانسیل خوبی برای رشد و توسعه دارد . ولی فراموش نکنیم که همت دولت ها در به کارگیری صحیح و اصولی آن ها، از نخستین شرایط توسعه است. در غیر این صورت شاهد خروج نخبگان و یا دلسری و افسردگی نسل جوان خواهیم بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
حجت الاسلام مجید انصاری در مورد نقش مهم و موثر فرهنگیان در انتخابات اظهار کرد: حقیقتا از قشر بزرگ و فهیم فرهنگیان تشکر می کنم. بار عمده اجرای انتخابات در 36 سال گذشته بر دوش فرهنگیان بوده و مردم بر اساس اعتمادی که به این قشر فرهیخته و معتبر داشتند، از اول انقلاب صندوق های رای را به عنوان مجریان انتخابات به مدارس، فرهنگیان و مدارس و معلمان سپردند و این قشر هم امانت داران خوبی بودند، از این بابت باید تشکر کنم.
وی ادامه داد: در مرحله دوم نقشی که معلمان محترم در ایجاد انگیزه شرکت در انتخابات از طریق دانش آموزان، انجمن اولیا و مربیان در این میان ایفا کردند نقش برجسته ای است و الان هم برجسته است.
انصاری گفت: به هر حال معلمان مرجع اجتماعی هستند. مردم به این قشر احترام می گذارند، حرف معلمان و فرهنگیان برای مردم حجت است، از معلمان و فرهنگیان عزیز درخواست می کنم همان نقشی که در 36 سال گذشته ایفا کردند این بار هم در دعوت مردم به شرکت در انتخابات بیشتر ایفا کنند.
وی افزود:همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند شرکت در انتخابات بیعت با پیامبر است چرا که نظام ما نظام اسلامی است و به هر میزان که این نظام تقویت شود و مردم حضور پیدا کنند ، تجدید پیمان کرده اند با این نظام مقدس و آرمان های انقلاب. ( پانا )
گروه گزارش / آن جه می خوانید گفت و گوی 5 ساعته گروه سخن معلم و حمیدرضا حاجی بابایی در مورد نقد عملکرد ایشان در زمان نمایندگی و مقام وزارت آموزش و پرورش است .
به درخواست آقای حاجی بابایی از برحسته کردن مطالب و یا کلمات پرهیز شده است تا خوانندگان و همکاران خود دست به ارزشیابی و قضاوت بزنند .
مقدمه :
از دیرباز سرمایه های مورد استفاده انسان به اشکال مختلفی تقسیم بنده شده بودند که می توان به سرمایه های فیزیکی , سرمایه های مالی , سرمایه های انسانی و … اشاره کرد . اما از آغاز قرن بیستم سرمایه جدیدی مطرح شد که به سرمایه اجتماعی (Social Capital)معروف گردید . حال باید دید سرمایه اجتماعی چیست و چه کارکردهایی دارد.
مفهوم سرمایه اجتماعی در برگیرنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدف مندی را شکل میدهند و آنها را در جهت دست یابی به هدفهای ارزشمند هدایت میکند. دغدغه تنزل روابط اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعهشناسی کلاسیک و معاصر به چشم میخورد. جامعهشناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جستهاند.
در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایهاقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایهها به طور بهینه انجام نخواهد شد.
در جامعهای که فاقد سرمایهاجتماعی کافی است سایر سرمایهها ابتر میمانند و تلف میشوند. از اینرو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل اساسی برای نیل به توسعه پایدار محسوب شده و حکومتها و دولت مردانی موفق قلمداد میشوند که بتوانند با اتخاذ سیاستهای لازم و ارائه راهکارهای مناسب در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتر نائل شوند.
اگر به مفهوم سرمایه اجتماعی نگاه کنيم بايد گفت :
دولت به تنهایی و بدون حضور مردم توان انجام کاری را ندارد و از دیرباز در هر کاری مردم وارد شده و به دولت کمک کرده اند کارها به سرعت پیش رفته و جایی که مردم حاضر نبوده اند از دولت کار چندانی برنیامده است .
تفاوت بين توسعه با توسعه پايدار در آن است که در کشوري که به سرمايه هاي اجتماعي کم توجهي يا بي توجهي مي شود ممکن است به توسعه برسند ولي با يک تلنگر سقوط مي کند ولي کشورهاي که به سرمايه هاي اجتماعي تکيه مي کنند با طوفان هاي سهمگين هم پايدار مي باشند زيرا به توسعه پايدار دست مي يابند .
با چند مثال موضوع را توضيح مي دهم .
الف : کم توجهي يا بي توجهي به سرمايه هاي اجتماعي و عواقب خطرناک توسعه ناپايدار :
در کشور ترکيه پ ک ک با پذيرش قواعد پارلمانتاريسم سلاح را زمين گذاشته به عرصه انتخابات مجلس حضور يافت و چند کرسي هم در پارلمان به دست آورد .
حمله به مواضع پ ک ک ، همانند انداختن کبريت افروخته به بشکه پر از باروت بود .
از ويژگي هاي کشور هاي توسعه يافته ولي ناپايدار آن است که با تلنگري ، در لحظه ، هرچه رشته اند پنبه مي شود .
1. در خبرگزاري مهر ، معاون حزب کارگر ترکیه در گفت و گو با مهر ( روز شنبه 11 مهر 1394 ) گفت :
حزب عدالت و توسعه در حال فروپاشی است/ اهداف عملیات علیه پکک
پروفسور سمیه کورای معاون حزب کارگر ترکیه معتقد است: امروز حمایت مردمی حزب عدالت و توسعه روز به روز در حال کاهش است و هم اکنون این حزب برای جلوگیری از فروپاشی دست و پا می زند.
حملات گسترده هوایی نیروی هوایی ترکیه به مراکز لجستیکی پ ک ک در کوه های قندیل واقع در شمال عراق طی ۱۰ سال اخیر بی سابقه است.
امروز حمایت مردمی حزب عدالت و توسعه روز به روز در حال کاهش است و هم اکنون این حزب برای جلوگیری از فروپاشی دست و پا می زند.
ب: توجه به سرمايه هاي ملي و نتايج رضايت بخش حرکت به سوي توسعه پايدار:
1. نقش سرمايه هاي اجتماعي در بلاياي طبيعي :
وقتی در منطقه ای زلزله رخ می دهد قبل از آنکه دولت دست به کاری بزند این مردم و گروه های اجتماعی و غیر دولتی هستند که اقدام به کمک رسانی و انجام عملیات امدادی می کنند و بعد دولت اقدام به بسیج نیروها و پشتیبانی نموده و شاید فعالیت اصلی دولت بعد از اتمام کارها و بازسازی منطقه باشد که به هر حال قبل از دولت این مردم و گروه های مردمی هستند که کار را به پیش می برند پس می بینیم که مردم می توانند در بسیاری از زمینه های کارهای مهمی را انجام دهند و همیشه هم نباید منتظر دولت باشند.
2. نقش سرمايه هاي اجتماعي رفع چالش هاي اجتماعي :
خیرین در بسیاری از مناطق محروم اقدام به ساخت مدرسه , بیمارستان , ورزشگاه و … می نمایند در حالی که شاید بودجه های دولتی به سختی به این مناطق و امور اختصاص یابد اما آیا این نکته که مردم دارای توان اجتماعی هستند مسئولیت دولت را کم می کند؟
باید گفت :
خیر ، مردم می توانند خیلی از کارها را با همکاری خود انجام دهد اما دولت هم باید برای استفاده بهینه از این سرمایه عظیم مردم (که همان سرمایه اجتماعی می نامیم ) آن را تقویت نماید و با حمایت خود از گروه های مردم نهاد , اجتماعات , هیات ها , گروه های شهروندی , موسسات خیریه و … آنها را در راه ایفای این نقش حیاتی در جامعه حمایت نماید.
3. نقش سرمايه هاي اجتماعي ( عزم ملي) :
در روزدوشنبه, 20 بهمن 1393 در سايت وزين " گروه سخن معلم مطلبي به قلم بنده درج شده به نام یک دیالوگ اتوبوسی و یک نتیجه گیری ! ( 2) در يک قسمت از ديالوگ اتوبوسي آمده است :
"اولي به دومي مي گفت ، راهپيمايي 22 بهمن امسال ، چون حمايت از تيم مذاکره هسته اي را در بر دارد ،من مي خواهم امسال پس از چندين سال ،به خاطر حمايت از تيم مذاکره هسته اي در يک عزم ملي ( در راهپيمايي 22 بهمن ) شرکت کنم . "
همان طور که خوانندگان محترم اطلاع دارند :هم برگزاري باشکوه راهپيمايي 22 بهمن و هم به فرجام رسيدن برجام نشانه يک عزم ملي است . اجماع اصلاح طلب، ميانه رو، اصولگرا که همه مردم با همه سليقه ها را به صحنه مي آورد را عزم ملي يا سرمايه هاي اجتماعي مي گويند .
4. نظرعلي لاريجاني به سرمايه هاي اجتماعي ( وفاق ملي ) :
در خبر گزاري دانشجويان ايران ايسنا آمده است (5) :چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
لاریجانی: انتخابات بهترین تجلی گاه وفاق ملی است
علي لاريجاني رياست محترم مجلس شوراي اسلامي
رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید برضرورت حفظ وحدت، همگرایی و ایجاد وفاق ملی، گفت: انتخابات بهترین تجلی گاه وفاق ملی به شمار می آید.
علی لاریجانی همزمان با فرارسیدن سی و هفتمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و ایام اله دهه فجر در دیدار با اعضای شورای مرکزی و جمعی از نمایندگان عضو فراکسیون حامیان انقلاب اسلامی تاکید کرد: باید تلاش کنیم مجلس محلی برای تجمع نخبگان باشد.
رییس مجلس شورای اسلامی به ضرورت افزایش ظرفیت سه قوه اشاره کرد و گفت: با توجه به گشایش پیش آمده در مساله هسته ای و تلاش دشمنان منطقه ای و بین المللی برای تحت شعاع قرار دادن این موضوع، نیازمند صف آرایی بر اساس وفاق ملی هستیم.
وی با تاکید به برگزاری شکوهمند دو انتخابات پیش رو (خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی )، بیان داشت: در شرایط حساس منطقه ای، نیازمند همگرایی و وفاق ملی در داخل کشور هستیم.
لاریجانی با اشاره به اینکه در وضعیت به هم ریخته امنیتی در منطقه برگزاری انتخابات رقابتی شکوهمند بسیار حایز اهمیت است، افزود: در شرایط حساسی که به سر می بریم برگزاری انتخابات پرشور و با حضور حداکثری در ارتقای جایگاه ایران درعرصه بینالمللی بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
وی با اشاره به نقش تشکل های سیاسی و به ویژه جبهه حامیان انقلاب اسلامی در افزایش میزان مشارکت مردم، افزود: جبهه حامیان انقلاب اسلامی به عنوان یک تشکل تاثیر گذار سیاسی می تواند موجی همراه با شور و نشاط انتخاباتی را در جامعه ایجاد کرده و منجر به افزایش سطح مشارکت اقشار مختلف مردم در پای صندوق های رای شود.
اولویت جبهه حامیان انقلاب اسلامی تلاش برای افزایش میزان مشارکت است
5. فصل برجام ملي حسن روحاني رياست محترم جمهور مردم براي حل مسائل داخلي (4)
حجتالاسلام والمسلمين حسن روحاني در مراسم روز فناوري فضايي اظهار كرد: امروز نياز به يك برنامه جامع مشترك ملي داريم چرا كه از برجام1 عبور كردهايم و بايد برجام 2 را آغاز كنيم.
وي افزود: موافق، مخالف و منتقد همه بايد دست به دست هم بدهند تا مشكلات كشور را حل كنيم چرا كه ما در اهداف ملي و توسعه كشور اختلاف نداريم و خوشبختانه در حل مشكلات اصلي كشور نظرات به هم نزديك است. رييسجمهور ادامه داد: بايد آن چيزهايي را كه ميتوانيم به مردم واگذار كنيم و دستگاههاي دولتي را كوچك و چابكسازيم. بخشهايي كه ميتوان به مردم و بخش خصوصي واگذار كرد بايد به آنها واگذار شود. در فناوريهاي نو نيز بايد اولويتبندي و بر مبناي آن اولويتها حركت كنيم. بايد برنامههايمان را براي مردم توضيح بدهيم تا مردم در سياست گذاري حضور پيدا كنند و اطلاعات شفاف در اختيارشان قرار گيرد.
رييسجمهور در بخش ديگري از صحبتهاي خود با تبريك و گرامي داشت دهه مبارك فجر، افزود: در بهمن 57 انقلاب ما تمام تاريخ آن ايام را تحتتاثير قرار داد و هفتهها و شايد ماهها حركت انقلابي مردم اين سرزمين در صدر اخبار جهان بود. وقتي انقلاب پيروز شد برخي فكر ميكردند كه اين مردم تنها چند هفته و چند ماه به آرمان خود دست مييابند اما بهزودي انقلاب سرنگون خواهد شد. وي ادامه داد: تعبير سياستمداران آن دوره اين بود كه روحانيت، امام و مردم توانستند رژيم قبل را سرنگون كنند اما ساختن نظام نو امكانپذير نخواهد بود.
خوشحالم كه سي و هفتمين سال انقلاب با يك تحول ديگر همراه شد و مردم ما ايستادند و تحريمها، فشارها و سختيها را به جان خريدند. اگر ايستادگي مردم، درايت و ارشاد مقام معظمرهبري و كارداني كاردانان و كارشناسان باتجربه و فداكار پشت ميز مذاكره نبود، امروز نميتوانستيم شاهد فرجام برجام باشيم.
رييسجمهور خاطرنشان كرد: همه فشارها براي تسليم مردم ما در برابر قدرتهاي جهاني بود و اين مقاومتهاي مردم به خاطر اين بود كه بگوييم ميايستيم اما در برابر حرف زور سر تواضع و تسليم فرود نميآوريم. اين شعار و عمل مردم ما بود. آنچه در طول 30 ماه گذشته تحقق پيدا كرد اعتقاد به اين سخن بود كه ميتوان با دنيا حرف زد و با منطق، افكار عمومي دنيا را تحتتاثير قرار داد و ميتوان در معامله با دنيا كاري كرد كه پيروز شويم و طرف مقابل هم احساس شكست نكند.
براي اين كار به وحدت، همدلي و همزباني نياز بود لذا سال وحدت و همدلي نامگذاري شد تا در برابر قدرتهاي بزرگ به اين نتيجه برسيم.
رييسجمهور در پايان گفت: من در برابر همه آنهايي كه به نام ملت ايران و براي مردم ايران تلاش ميكنند سر تعظيم فرود ميآورم.
6.خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران ( 5) مورخ 20 دي ماه 1394 آمده است :
حمایت رهبری از مشارکت حداکثری در انتخابات اسفند 1394
آیت الله خامنه ای صبح روز گذشته در دیدار پرشور با مردم قم، ضمن تجلیل از قیام تاریخ ساز 19دی 1356 مردم این شهر، بر مشارکت همه مردم در انتخابات های پیش رو، حتی کسانی که نظام را قبول ندارند تاکید کردند. آیت الله خامنه ای با تأکید مجدد برضرورت شرکت همه واجدان شرایط رأی دادن در انتخابات افزودند: همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوق ها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.
بر اساس این گزارش، حضرت آیت ا... خامنه ای شرکت همگان در انتخابات را موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی، استمرار تأمین امنیت کامل، افزایش اعتبار و آبروی ملت در چشم جهانیان و باعث ابهت جمهوری اسلامی ایران در نزد دشمنان خواندند.
خلاصه آن که :
اگر سرمایه اجتماعی را ارتباط و شبکههای اجتماعیای که میتوانند اطمینان و حس همکاری را در میان افراد حاضر در شبکههای مورد بحث ایجاد کنند بدانیم، آنچه بیش از پیش اهمیت پیدا میکند نقش نهادهای جامعه مدنی در تشکل این سرمایه است.
حال بعد از اینکه اهمیت سرمایه های اجتماعی را فهمیدیم سوالی که مطرح می شود این است که برای تقویت و حمایت از آن چه باید کرد؟
آیا این سرمایه ثابت است یا با تلاش می توان آن را افزایش داد؟
در پاسخ باید گفت اگر امروز بر وجود کارهای گروهی و حضور اقشار مردم در صحنه های مختلف تاکید می شود (پیاده روی های همگانی – جشن های عمومی – مراسمات دینی مانند ایام محرم و ماه مبارک رمضان – گروه های خیریه – گروه های شهروندی مانند گروه زیست محیطی و …) همانا استفاده از سرمایه های اجتماعی و بسط و گسترش آنها مد نظر است چون اثرات آنها اثبات شده و می دانیم که هر چقدر سرمایه اجتماعی افزایش یابد موجب رشد و توسعه روزافزون جامعه خواهد شد پس باید تا حد ممکن در تقویت فعالیت های فوق و هرگونه فعالیت دیگری که موجبات رشد سرمایه اجتماعی می شود تلاش کرد بدین منظور باید از اجتماعات مردم مانند گروه های غیر دولتی ، گروه های ورزشی ، هیات ها ، گروه های دوستی ، اتحادیه ها و …بهترین استفاده را انجام داد و با حمایت و تقویت این گروه ها سرمایه های اجتماعی را دایما در حال رشد قرار داده و آماده استفاده در جهت توسعه پایدار جامعه نگه داشت.
نتيجه گيري :
عزم ملي که بنده مطرح کرده ام .
وفاق ملي که دکتر علي لاريجاني رياست محترم مجلس شوراي اسلامي مطرح کرده اند .
برجام 2 که دکتر حسن روحاني رياست محترم جمهور مردم مطرح کرده اند .
مشارکت حداکثري که رهبر معظم انقلاب مطرح نموده اند .
همه يعني توجه به سرمايه هاي اجتماعي و نگاه به توسعه پايدار است .
حضور فعال همه آحاد ملت، در انواع عرصه هاي اجتماعي، يک سرمايه اجتماعي است .
برگزاري انتخاباتي فراگير،
حضور گسترده و آگاهانه در راهپيمايي 22 بهمن را فراهم مي آورد.
منابع :
1. خبرگزاري مهر ، معاون حزب کارگر ترکیه در گفت و گو با مهر
2. سايت وزين " گروه سخن معلم
3. خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا
4. روزنامه اعتماد
5 . خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران
• مقدمه و واژه شناسی :
شهروندی (Citizenship) همان طور که روشن است از مشتقات شهر (City) است. شهروندی را قالب پیشرفتهٔ « شهرنشینی » میدانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیتهای خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به «شهروند» ارتقاء یافتهاند.
شهروندی تا پیش از این در حوزهٔ اجتماعی شهری بررسی میشد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش دادهاست، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی جهانی نیز میاندیشند .بنابراین شهروندی امروزه کاربردها و معانی مختلفی یافتهاست.( ویکی پدیا)
موضوع شهروندی (Citizenship) یکی از مهمترین و پرکاربردترین نظریههای امروزی است. شهروندی به رسمیت شناختن حق همه افراد برای برخورداری از حقوق قانونی و همچنین مسئولیتهایی است که آنها باید برای برخورداری از یک زندگی مناسبتر برعهده بگیرند .
شهروندی مقوله ای است که با مفهوم فرهنگ هر جامعه گره خورده و از آنجا که فرهنگ هر مرز و بوم ناشی از سه قلمرو اساسی فعالیت های اجتماعی، فضای سیاسی و وضعیت اقتصادی آن جامعه است فرهنگ هر جامعه ای کاملا منحصر به فرد و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه خود را می طلبد.
در تعریف شهروند می توان گفت که شهروند کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می شناسد و از آنها دفاع می کند ، قانون را می شناسد و به آن عمل می کند و از طریق آن مطالبه می کند، از حقوق معینی برخوردار است؛ می داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد.
پس شهروندی نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ای از آگاهی های حقوقی فردی و اجتماعی است. در یک جامعه مدنی حقوق یک فرد عبارتند از:
حقوق اساسی به معنای حقوق بنیادی شهروندان یک جامعه، حقوق سیاسی به معنای حق مشارکت در فرآیندهای سیاسی، حقوق اجتماعی که در برگیرنده حقوق اقتصادی و نیز حداقل استانداردهای زندگی در تسهیلات اجتماعی است.
• شهروند کیست و آیا هر یک از افراد ساکن شهر را می توان "شهروند" نامید؟
واژه شهروند معادل واژگان انگلیسی Citizen و فرانسه Citoyen قرار داده شده است که در آن واحد می تواند دارای دو مفهوم باشد. نخست مفهومی که به یک منشا تاریحی باز می گردد، یعنی زمانی که انقلاب های سیاسی بورژوازی در قرن نوزده اتفاق افتاد و دولت های جدیدی به وجود آمدند که مدعی شدند مشروعیت خود را دیگر نه همچون دولت های گذشته از بالا ( از کلیسا یا از اشرافیت) بلکه از پایین یعنی از «مردم» یا «ملت» می گیرند. از این زمان بود که شهروند نیز به مثابه واحد تشکیل دهنده این مردم یا این ملت به وجود آمد. در این معنا شهروند یک مفهوم کاملا سیاسی و حقوقی است که در قوانین تمام دولت های ملی به آن اشاره شده است. این واحد یا کنشگر اجتماعی بر اساس گروهی از قرار دادهای اجتماعی یا همان قوانین گوناگونی که در حوزه های مختلف زندگی وجود دارد با دولت پیوند می خورد . این قوانین برای شهروند گروهی از حقوق و گروهی از وظابف را مشخص می کنند که وی باید از آنها برخودار و به آنها پایبند باشد و در غیر این صورت می پذیرد که جامعه با وی رفتارهای تنبیهی داشته باشد و یا او را حاشیه ای کند. اما مفهوم شهروند به ویژه در کشور ما معنای دیگری نیز گرفته است که با این معنا بیشتر رایج شده است. در این معنا، ساکنان شهرها که بزرگترین گروه اجتماعی را در کشور ما تشکیل می دهند و رابطه آنها با حوزه مدیریتی شهر، یا شهرداری، به موضوع اصلی تبدیل شده است و در این رابطه تقریبا همان موقعیتی را می بینیم که در رابطه پیش گفته یعنی میان شهروندان یا اتباع یک دولت ملی و این دولت. به عبارت دیگر به هر یک از ساکنان شهر می تواند «شهروند» خطاب کرد زیرا درچارچوب حقوقی و سیاسی گروهی از وظایف و حقوق تعریف شده قرار می گیرد اما اینکه تا چه حد خود را با این چارچوب تطبیق دهد، چگونه می توان او را به این کار تشویق یا وادار کرد و چگونه باید با انحراف او از این چارچوب مقابله کرد مباحثی است که باید در تشریح این مفهوم به آنها پرداخت.
• صفات یک شهروند جامعه اسلامی
یک شهروند جامعه اسلامی از دیدگاه قران در مناسبات اجنماعی و سیاسی چه صفاتی را باید داشته باشد؟ از آموزه های قرآن کریم مچموعه ای از صفات را در سه محور شناخت ، گرایش و مهارت می توان استنباط کرد که عناوین آن ها عبارت است از :
الف) صفات بینشی و شناختی
1) آزاد اندیشی ( سوره های اسراء/36 ؛ بقره/ 256؛ زمر/ 18؛ نحل /125 )
2) عقلانیت، تفکر هدفمند و نظام مند و قدرت تدبیر (سوره های لقمان/12 ؛ بقره/ 242؛ آل عمران/190؛ انبیاء/24 و 67 )
3) بصیرت و قدرت تحلیل و شناخت حق از باطل (سوره های انفال/ 29؛ انبیاء / 48 ؛ حجرات/ 6؛ یوسف / 39 ؛ زمر/17 و18 )
4) علم آموزی و پرهیز از عمل بدون علم (سوره های حج / 3 و 8 ؛ لقمان/20 ؛ علق/ 5و 6 )
5) پرهیز از تقلید محض ( سوره زخرف/23).
ب) صفات گرایشی و ارزشی
1) ایمان و تقوا ( سوره توبه / آیه های 111 و 112 )
2) توکل به خداوند ( سوره آل عمران/ آیه ی 159 )
3) حق طلبی ( سوره های یونس/ آیه 35 ؛ نساء / آیه ی 171 )
4) اخلاص ( سوره های اعراف/ آیه 29 ؛ یوسف / 24)
5) نرم خویی ( آل عمران / 159 ؛ طه / 44)
6) صداقت در گفتار و رفتار ( یوسف / 51 )
7) خودشناسی و هویت مستحکم( یس / 78 ؛ تین / 4 ؛ حشر/ 18 و 19 )
8) تواضع و فروتنی ( اسراء / 37 ؛ قصص/ 83)
9) استقامت ( هود / 112 ؛ کهف / 28 ؛ فصلت/ 30 ؛ اسراء / 75 ؛ احزاب / 1و2 )
10) ولایت مداری ( نساء / 59 ؛ انفال / 1 و 20 و 46 ؛ طه / 90 ؛ نور / 54 )
11) قانون مداری (شعرا / 110 و 169 ؛ طلاق / 11 )
12) عزت مندی ( فاطر / 10 ؛ منافقون / 8 )
ج) مهارت های عملی و رفتاری
1) سازگاری اجتماعی ( آل عمران / 103 ؛ توبه / 71 ؛ حجرات / 13 )
2) قدرت انتقاد از وضع نامطلوب ( اعراف / 157 )
3) استقلال ( قیامه / 14 ؛ مدثر / 38 ؛ بقره / 256 )
4) مسئوولیت پذیری ( فاطر / 18 ؛ اسراء / 36 )
5) احترام به انسان های دیگر ( حجرات / 13 ؛ قصص / 83 ؛ و ممتحنه / 7و 8 )
6) همکاری با دیگران ( مائده /2 ؛ توبه / 71 )
7) محاسبه گری ، و قدر زمان و امکانات را دانستن ( قارعه / 6 و 9 ؛ حشر / 18 و 19 ؛ بقره / 110 ) ( موسوی علی گودرزی).
• شهروند موثر کیست؟
از مطالب بالا می توان نتیجه گرفت که شهروندی موثر و مفید است که دارای شرایط ذیل باشد:
۱) از حوادث و مشکلات جاری جامعه آگاهی داشته باشد.
۲) در مسائل، مشکلات و امور جامعه ملی و محلی مشارکت فعال داشته باشد.
۳) در قبال وظایف و نقش های تفویض شده مسوولیت پذیر باشد.
۴) نگران و دل مشغول رفاه و آسایش دیگران باشد.
۵) رفتار و عملکرد وی مبتنی بر اصول اخلاقی باشد.
۶) نسبت به قدرت افرادی که دارای موقعیت مدیریتی و نظارتی هستند پذیرش داشته باشند.
۷) توانایی بررسی و انتقاد از عقاید و ایده ها را دارا باشد.
۸) توانایی اتخاذ تصمیمات آگاهانه را دارا باشد.
۹) درباره حکومت و دولت خودآگاهی و دانش کافی داشته باشد.
۱۰) دارای حس وطن پرستی باشد.
۱۱) نسبت به مسوولیت های خاص پذیرش و مسوولیت داشته باشد.
۱۲) از جامعه جهانی و مسائل و روندهای آن آگاهی داشته باشد.
۱۳) به وجود تکثر و تنوع در جامعه احترام قائل باشد.
به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد.
شهروند کسی است که هم خویش و منافع خویش را بنگرد و هم منافع دیگران را در نظر آورد و در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیت ها شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازد.
منابع و ماخذ:
آذر؛ شکوفه مقاله " مفاهیم کلیدی شهروند و فرهنگ شهروندی در ایران، در گفت و گو با دکتر ناصر فکوهی"
.سایت انسان شناسی و فرهنگ: http://anthropology.ir/article/449 2/1/2016.
- بابلی بهمئی ، عزیزاله . مقاله " تربیت سیاسی" . وبلاگ شخصی و پایگاه تحلیلی معلمان ایران ( سایت سخن معلم )
- موسوی علی گودرزی، سید مهدی. مقاله " در آمدی بر تربیت سیاسی از دیدگاه قرآن کریم" . فصلنامه راه تربیت شماره 5 سال 1387 .
-مجله الکترونیکی: http://vista.ir/article/75234/-
-http://ataei.blog.ir/post/39
- ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد