آقای م- ح دبیر دبیرستان دهخدای کرج که در اقدامی نمادین روزنامه همشهری را جلو چشم دانش آموزان و دوربین رسانه ها آتش زد، با حضور در گروه تلگرام " آموزگاران اندیشمند " از آتش زدن روزنامه دفاع کرد. آقای م- ح به گفته خودش بیش از 14 سال سابقه فعالیت صنفی دارد و یک دوره دوساله هم عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران - تهران بوده است. چند ماه پیش روزنامه همشهری در کنار یک یادداشت ، طرحی منتشر کرد که عده ای از معلمان از آن برداشت توهین به مقام معلم کردند. اعتراضاتی در فضای مجازی صورت گرفت اما اقدام آقای م- ح از لونی دیگر بود .
او با آتش به جنگ قلم رفت.
آقای م- ح می گوید : "بنده با جمع کردن خبرنگاران استان حتی سیمای البرز یک برگ روزنامه توهین آمیز به معلم را نمادین آتش زدم....
قبل از اقدام با اصحاب رسانه مشورت کردم و خبرنگاران خود معتقد بودند باید آن انگل ها جواب درستی و محکمی دریافت کنند. " او اسمی از اصحاب رسانه که با آنها مشورت کرده و آنها همکاران خود را انگل نامیده و او را ترغیب به آتش زدن روزنامه کرده نمی برد، تنها رسانه ای که اسم می برد سیمای البرز است."شاید این همکار خودش نادانسته قربانی خط دادن مشاوران خود از "اصحاب رسانه" قلابی شده و آنها برای پاره ای مقاصد سیاسی زیرپایش پوست خربزه انداخته اند.
در عالم رسانه بسیار بعید است که یک خبرنگار خواستار آتش زدن روزنامه در پاسخ به درج مطلبی نادرست یا اشتباه بشود و یا همکار خود را انگل بنامد. شاید هم این بخش از داستان زاییده تخیل این همکار غیرت مند باشد.
آقای م- ح هموز هم به موثر بودن اقدام خود معتقد است و می گوید : "دانش آموزانم از آن تاریخ احترام بیشتری برایم قایل بودند . چون همه کاریکاتور را دیدند و حق آن روزنامه می دانستند .جوان حق طلب است و آنها از حق معلمان خود دفاع کردند."
او معتقد است که با اقدام خود جلوی یک فاجعه برنامه ریزی شده برای توهین به معلمان و جلوگیری از اعتراضات را گرفته است.
وی در پاسخ معلمانی که آتش زدن روزنامه در مدرسه را کار غیر فرهنگی می دانستند گفت : "بنده اندکی سیاست کار کردم. باید کار برنامه ریزی شده غیر فر هنگی پاسخی درخور داشت."در اینجا یکی از فعالان صنفی نزدیک به کانون به کمک او می آید و می نویسد :" تصورم این است آن زمان شاید این نوع اعتراض به نظرشان درست آمده . البته من خودم شخصا البته امروز این روش رو نمی پسندم." در کنار همکاران زیادی که آتش زدن روزنامه در مدرسه را کاری ضد فرهنگی محکوم کردند برخی افراد نزدیک به تشکل ها ، اقدام آقای م-ح را تحت شرایطی و در چارچوب زمان و مکان یک واکنش طبیعی و البته نه چندان خوب ارزیابی کردند.
آقای الف – لام فعال صنفی از یکی از شهرهای کردستان وارد بحث شد و نوشت : "در تمام دنیا یکی از روش های پیگیری مطالبات روی آوری به اقدامات نمادین است که طبعا آتش زدن روزنانه یا عروسک می تواند در این قالب قرار گیرد، لیکن استفاده از این اقدامات سمبلیک در هر شرایطی و در هر بازه زمانی نه تنها مفید نیست بلکه گاهی دقیقا تاثیر معکوس می گذارد."
در برخورد این فعال دو نکته است : اول قبول آتش زدن روزنامه به عنوان اقدامی نمادین در تمام دنیا. دوم ارزش گذاری این عمل بر اساس فایده و ضرر.
وی در پاسخ به این سوال که در کدام کشورها آتش زدن روزنامه و عروسک روش پیگیری مطالبات به صورت نمادین است؟ می گوید : "آتش زدن قرآن در ایالت متحده ی آمریکا.آتش زدن هزار باره ی عروسک های نمادین در بسیار از کشورها و الخ" همکاری پاسخ می دهد : "یک کشیش منزوی در یک کلیسای متروک قرآن آتش زد و تقریبا از طرف همه نهادهای مدنی و دولتی آمریکا این عمل محکوم شد. آیا باید سرمشق معلمان ایرانی قرار گیرد؟ گفت در تمام دنیا آتش زدن روزنامه روش پیگیری مطالبات است ، بحثی در مورد کتاب دینی نبود !"
الف – لام فعال صنفی که معتقد است آتش زدن روزنامه در تمام دنیا یکی از روش های پیگیری مطالبات است، برای اثبات نظر خود نهایتا هیچ فکتی ارائه نداد و نگفت معلمان در کدام کشور برای خواسته های صنفی خود روزنامه آتش زده اند؟ اینکه فعالان صنفی برای مطالبات خود از چه روش ها و تاکتیک هایی استفاده کنند یکی از چالش های اساسی در گروه های تلگرام است. نقطه مرکزی این چالش پیگیری مطالبات در چارچوب قانون و مقررات و در تعامل با دستگاه های مسئول و یا پیگیری مطالبات در خیابان و عبور از مرزهای قانون است؟
یک معلم به نام الف –نون می نویسد : "دانش آموزان بارها و بارها خیلی از معلمانشان را دیده اند که پرچم های زیادی را آتش زدند و یا از روی پرچم ها رد شده اند، دیدن آتش زدن یک روزنامه برای گرفتن حق خود اتفاقا تاثیر مثبت می گذارد ، اگر دانش آموزان اصلا از این صحنه ها ندیده بودند تاثیر منفی داشت ولی وقتی چنین اعمالی بارها وبارها برای موارد ناحق اتفاق می افتد این دفعه برای عمل دادخواهی صورت می گیرد نتیجه مثبت می دهد، " آقای م –ح که در دبیرستانی در کرج مقابل چشم دانش آموزان به صورت نمادین روزنامه آتش زده در جواب همکاران می گوید : "در روز واقعه از همکاران خواهش کردم با من همکاری نکنند. چون امنیتی ها نمی توانند با من کاری کنند. چون آماده هر هزینه ای بوده ام." آقای م- ح مدعی است که بعد از این اتفاق با پاره ای از مسئولان اداری عالی رتبه استان دیدار کرده و حتی توسط مسئولان امنیتی احضار شده است اما توانسته آنها را متقاعد کند و تقریبا همه رفتار او را تایید کرده اند.
او می افزاید : "بنده به مقالاتی که این روزها همش به خشونت معلمان بدون ابراز چرایی می پردازد کمی مشکوکم." آقای م- ح آتش زدن نمادین روزنامه را کافی نمی داند و پاسخ درخور را آتش زدن دفتر روزنامه همشهری می داند و حتی در حضور مقامات رسمی هم این را گفته است :" به معاون فرماندار کرج عرض کردم بنده هنوز دفتر روزنامه همشهری را آتش نزدم تا درخور پاسخ مناسب باشد." آقای م- ح معتقد است که با آتش زدن نمادین روزنامه، سیاست مداران را در جای خود "میخ کوب" کرده است و در توضیح آن می نویسد: "انتظار نداشتند یک معلم بلد باشد پاسخی محکم به آنان بدهد. بنده به همراه چند همکار و همراهی اتفاقی دانش آموزان که شعار می دادند: "معلم عزیزم حمایتت می کنیم. جلوی توهین را گرفتم !"
او در ادامه آتش زدن روزنامه را با دفاع از فعالان زندانی معلم پیوند می زند و با طعنه به منتقدان می گوید : "ببخشید. امروز شما آن کار را ضد فرهنگی می دانید و چون کار فرهنگی یعنی اینکه دبیرکل و معاونش و سخنگو و... کانون صنفی در زندان باشند شما بشینید نگاه کنید." و در ادامه می گوید : "وقتی دولت به تشکل های صنفی اجازه مجمع نمی دهد و معلمانش در زندان باید کاری کرد."
او در پاسخ به این انتقاد که چرا جواب اهانت روزنامه را با کار فرهنگی و مثلا نوشتن جوابیه نداده است می گوید: "وقتی بنده رسانه ندارم مجبورم حرفم را طوری دیگر بزنم." اما فراموش می کند که او به رسانه ها و خبرنگاران و حتی سیمای البرز دسترسی داشته و آنها را در مدرسه جمع کرده است! اینکه چرا در حضور نمایندگان رسانه ها به جای اعتراض منطقی به کاریکاتور ، روزنامه را جلو دوربین ها آتش می زند دلیلش عدم دسترسی به رسانه نیست.
بر خلاف تصور این همکار ، فرهنگیان منتقد به رسانه های بزرگ دسترسی دارند. شاخه رسانه ای تشکل های صنفی بخشی از صفحات اجتماعی روزنامه های اصلاح طلب را در اختیار دارند ، اما قادر به گفتمان سازی نیستند ، چرا که همه مسایل آموزش و پرورش را به نوعی در امور معیشتی منحل می کنند.
در ادامه و در پاسخ انتقاد یکی از همکاران می گوید : "شما یک کلمه را تکرار می کنید خشونت !!! قبال چه ؟در قبال زورمداران. شما مدارا کن ما به زندان می رویم." شما هر انتقادی به فعالیت های صنفی برخی تشکل ها و فعالان داشته باشی ، پاسخ نهایی همین است : " زندان ، مبارزه ، هزینه ، احضار توسط مقامات امنیتی ... " آنها منتقد را اتوماتیک به ترسو بودن ، بی عملی ، جاسوسی ، گرفتن پست و مقام و پول از وزیر و دستگاه امنیتی متهم می کنند. طوری که منتقد از ترس آبرو ریزی سکوت کند . البته این اتهامات که مثل نقل و نبات نثار می کنند ، نیاز به دلیل و سند ندارد. اگر مدرک بخواهی، جواب های احساسی و حتی پرخاش و دشنام می شنوی. فرمول این است هرکس با ما نیست ، لابد ریگی در کفش دارد.
شگفت انگیز اما واکنش یک فعال صنفی – سیاسی عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران بود که به منتقدان آتش زدن روزنامه حمله کرد و نوشت : " روزنامه آتش زده از دیوار سفارت که نرفته بالا . ول کنین تورو خدا . همگی هی محکوم محکوم می کنین .بنده خدا رو گیر آوردین ریخیتن سرش .همکار ماست یه احساس تکلیف کرده یه حرکت فردی انجام داده ." اگر قرار باشد هرکس احساس تکلیف کرد هر کاری انجام بدهد که باید فاتحه قانون و امنیت را خواند. چنین موضع گیری از جانب عضو مرکزی یک تشکل اصلاح طلب بعید بود تا جایی که ابتدا عده ای تصور کردند آقای م-م شوخی می کند.
وی در ادامه بدون شوخی نوشت : "هر حرکتی رو در تاریخ و جغرافیای اون حرکت تفسیر می کنند." آقای م- م که دانشجوی دوره دکتری مدیریت است می افزاید : "من این حرکت رو نوعی مقابله از جنس برداشت فردی میدونم .اینکه کسی روزنامه ای آتش بزنه کار خلافی نکرده .متن مقدس که نبوده برادر... نوعی حرکت اعتراضی است .فردی و با مسئولیت شخصی" آقای م-م به این نکته توجه نمی کند که این اتفاق در مدرسه به عنوان یک مکان آموزشی و به عنوان یک کنش صنفی رخ داده است. اگر آقای م-ح در ملک خصوصی خودش و برای ایجاد گرما روزنامه آتش می زد، دفاع این همکار قابل قبول بود.
نکته جالب اینکه آقای م-م در حالی این حرکت را فردی و با مسئولیت فردی معرفی می کند که انجام دهنده این حرکت، بدون هیچ ابهامی آن را یک اقدام نمادین در دفاع از معلمان معرفی می کند و به عضویت خود در یک تشکل و حتی سابقه عضویت در هیات مدیره آن تشکل را به عنوان تاکید بر صنفی بودن عمل خود می نویسد.
مرتکب آتش سوزی، صراحتا تفسیر شخصی از عمل خود را رد می کند و برای آن تفسیر سیاسی و صنفی قایل است. عضو شورای مرکزی تشکل صنفی – سیاسی اصلاح طلب در ادامه می افزاید : "نقدهای دوستان به گونه ای است که انگار این همکار بزرگوار جنایت علیه بشریت انجام داده." سپس می گوید : "کسانی که با توپخانه رسانه هر روز هر کسی را که می خواهند به توپ می بندند وکیل مدافعانی چون شما را لازم ندارند."
اشاره به توپخانه در فضای رسانه ای ایران اشاره به یک روزنامه خاص است. آقای م.م مخالفان آتش زدن روزنامه همشهری در مدرسه را به عنوان وکیل مدافع روزنامه خاص معرفی می کند. این در حالی است که آن رسانه خاص از مدافعان حمله به اماکن فرهنگی و حمله گروه های فشار به دفاتر روزنامه ها است.آن روزنامه خاص هم معتقد است که افراد حق دارند بر اساس تکلیف قانون را زیرپا بگذارند. اما اصلاح طلبان که تشکل آقای م-م بخشی از آن است ، آتش زدن روزنامه توپخانه و حتی تعطیلی آن را رد می کنند و معتقد به برخورد فرهنگی در قبال روزنامه و نشریه و رسانه هستند.
وی در ادامه از دفاع ضمنی به دفاع مستقیم می رسد و می نویسد : "شما به گوسفندداران فلان منطقه در فلان جان توهین کنید .اونها که نمیان واستون مقاله بنویسن برادر". در اینجا آقای ج-ر که مدیریت گفت و گو را بر عهده داشت ، در پاسخ وی نوشت: "واقعا جای تاسف است که معلمان را با گوسفند داران مقایسه می کنید."آقای م.م نهایتا اشکال برنامه آتش زدن روزنامه را چنین بیان می کند : "تنها اشکال انجام این کار در مقابل دیدگان دانش آموز بوده." از دید من آتش زدن روزنامه در مدرسه ، دستور سازمانی تشکل های صنفی نبوده و ابتکار شخصی آقای م- ح بوده . اما سکوت و مماشات تشکل ها در مقابل چنین اعمالی را دون شان معلمی می دانم . همه ما باید در مقابل رفتار کسانی که ولو با حسن نیت ، دفاع از حقوق معلم را در حد گروه های فشار و لباس شخصی ها تنزل می دهند باید بایستیم و برادران و خواهران افراطی خود را توجیه کنیم که این گونه حمایت ها بسیار بیشتر از درج یک کاریکاتور در روزنامه ، چهره معلم را در جامعه تخریب می کند.
تشکل ها باید به جای تکیه بر غرایز و احساسات و عواطف معلمان ، عقل و دانش و اندیشه معلمان را مخاطب خود بدانند ، همبستگی صنفی با همبستگی باندهای مافیایی و همبستگی فرقه ای متفاوت است. همبستگی صنفی مبتنی بر شخصیت معنوی معلم و برپایه شرافت و اصول حرفه ای استوار است. این همبستگی شامل همکارانی که به دانش آموز تجاوز جنسی می کنند ، همکارانی که دست بزن دارند ، همکارانی که روزنامه آتش می زنند و خلاصه همکارانی که به منزلت معلم در جامعه آسیب می رسانند نمی شود. بزرگترین مدعی و منتقد همکاران خلافکار باید خود معلمان شرافت مند و فداکار باشند.
ما در مورد بسیاری از مسایل دچار کج فهمی و تعصب و رفتارها و گفتارهای هیجانی هستیم. تشکل یابی معلمان در چنین بستری و بر پایه چنین اندیشه هایی و چنین رفتارهایی ما را عقب تر می برد و بعید نیست که اندیشه و رفتارهای فردی برخی لایه های عقب مانده تر معلمان، در قالب تحلیل و رفتارهای تشکیلاتی بروز کند.
به نظر من روشنگری مقدم بر تشکل یابی است و اگر هم کسی معتقد به این تقدم نباشد باید این جمله را سرلوحه فعالیت تشکیلاتی قرار دهد : مهم ترین وظیفه یک تشکل مبارزه با جهل و خرافات و تعصب در حوزه صنفی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
متن کامل پیام وزیر آموزش و پرورش به شرح زیر است :
بسم ا... الرحمن الرحیم
اکنون که در پرتو عنایات خداوند عزیز و عزت بخش و به برکت حماسه ی سیاسی ملت شریف ایران و گزینش رویکرد تعامل سازنده با جهان و هدایت گری داهیانه ی رهبر فرزانه ی انقلاب اسلامی و مدیریت مدبرانه رئیس جمهور محبوب و تلاش های قهرمانان عرصه ی سیاست خارجی دولت تدبیر و امید ، شاهد تثبیت حقوق هسته ای ملت و فراهم سازی شرایط برای رفع و حذف تحریم های ظالمانه و اجرای « برجام » و آغاز فصلی نو از حرکت پر شتاب کشورمان در مسیر بالندگی ، توسعه و پیشرفت هستیم ، خداوند بزرگ را شاکریم و بر روان معمار کبیر انقلاب اسلامی و شهیدان گران قدر ، به ویژه شهدای والا مقام هسته ای کشورمان درود می فرستیم .
فرزندان عزیزم ، دانش آموزان گرامی ؛ شما به عنوان شاهدان امروز و راویان فردای این هدایت حکیمانه ، مدیریت مدبرانه و تلاش های خستگی ناپذیر، حکایت گر این واقعیت ها خواهید بود که در سال مزین به نام" همدلی و همزبانی ملت و دولت " شاگردان دیروز مدرسه ها و مدیران امروز عرصه ی دیپلماسی توانستند در عین حفظ عزت کشورمان و رعایت خطوط قرمزآن و با ابتناء بر فرهنگ غنی گفتگو و برخورداری ازاعتماد به نفس ، اتکا به حمایت مردم و اتکال الهی ، قدرت های جهان را به پذیرش مواضع منطقی خود ناگزیر سازند .
معلمان گران قدر و فرهیخته ؛
امروز کشورمان در شرایطی شاهد این موفقیت عظیم و تجربه بزرگ تاریخی است که دشمنان این مرز و بوم سال ها تلاش کردند با پروژه ایران هراسی ما را در عرصه ی جهانی منزوی و آسیب پذیر نمایند .
بدون تردید اکنون که تدبیر و عقلانیت باعث شکست توطئه های ایران هراسی دشمنان گردیده است و اجرای برجام زمینه ساز پیروزی ملت ما شده شایسته است ، با مرور مسیر سخت و دشوار دست یابی به این پیروزی بزرگ در تعمیق دانش سیاسی و اجتماعی به عنوان یکی از ساحت های شش گانه تربیت و تقویت بیش از پیش خودباوری و اعتماد به نفس و پاسداشت معجزه ی گفت و گو به عنوان یک مهارت زندگی در دنیای امروز و ارج نهادن به دستاورد های انقلاب اسلامی تلاش نموده و با خردورزی و همت وافر در همه ی امور و بسط روحیه ی امیدآفرینی و نشاط افزایی برای تحقق فرداهای بهتر برای ایران اسلامی و جهانی عاری از جنگ و خشونت بکوشیم .
علی اصغر فانی
وزیر آموزش و پرورش
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش
گروه اخبار /
دومین میزگرد تخصصی انتخاباتی ایرنای خراسان شمالی با عنوان «انتخابات، فرهنگیان و مطالبات» با حضور رؤسا و نمایندگان تعدادی از تشکل های فرهنگیان و فعالان صنفی این قشر، در دفتر ایرنا در بجنورد برگزار شد.
در این میزگرد، «محمد سیدی» نایب رئیس انجمن اسلامی معلمان استان، «حمیدرضا رجایی» مسئول کمیته سیاسی مجمع فرهنگیان خراسان شمالی، همچنین «زهرا عوض زاده مقدم» مسئول کمیته بانوان حزب کارگزاران در استان، «محمد رمضان زاده» فعال فرهنگی و «احمدرضا رحیم زاده» دبیر اول حزب کارگزاران این استان حضور داشتند.
لزوم توجه نمایندگان مجلس به خواسته های صنفی قشر فرهنگی، چاره اندیشی برای حل مسائل و مشکلات خانواده بزرگ آموزش و پرورش اعم از معلمان و دانش آموزان، فعال شدن تشکل های مرتبط و ارائه برنامه نامزدهای نمایندگی در این خصوص، ازجمله مطالب طرح شده در این میزگرد بود.
خواسته های فرهنگیان چیست ؟
حاضران در این میزگرد در پاسخ به پرسش بعدی که اصلی ترین مطالبات و خواسته های جامعه فرهنگیان از مجلس آینده چیست، از دیدگاه خود نکاتی را بیان کردند.
«رحیم زاده» در این باره گفت: تشکیل انجمن صنفی از مهم ترین خواسته های فرهنگیان است. وی صدور مجوز فعالیت معلمان در این تشکل ها و مشخص شدن وضعیت فعالان صنفی را نیز از دیگر خواسته ها دانست.
«سیدی» هم گفت: ما هم اکنون از بی عدالتی رنج می بریم و اگر معلمان تجمع هایی نیز در سال های گذشته داشته اند، با شعار رفع تبعیض بوده است.
وی اضافه کرد: فرهنگیان فقط به فکر حقوق و دستمزد خود نیز نیستند چون اگر با دید دقیق به مشکلات جامعه بنگریم، متوجه خواهیم شد که تمام آن ها در اثر آموزش ضعیف رخ داده است و ما می خواهیم به این قشر که تامین کننده نیروی انسانی است، توجه شود و حتی از به کارگیری معلمان غیر متخصص پرهیز شود تا شأن و جایگاه معلم نیز حفظ شود.
نظارت درونی و وجدان از اهمیت بالایی برخوردار است
موضوع نظارت نمایندگان بر اجرای قوانین مصوب و نیز جایگاه وجدان جمعی به عنوان بازوی قوی نظارتی، بحث دیگری بود که «عوض زاده» در این باره گفت: مجلس قوانینی برای رفاه حال مردم وضع کرده است، اما بسیاری از آن ها درست اجرا نمی شود که این امر باعث شده است آسیب های فراوانی در جامعه داشته باشیم.
وی به مشکلات مدارس حاشیه شهر و محرومیت دانش آموزان اشاره کرد و افزود: آن چنان وضعیت مدارس حاشیه شهر خراب و نابه سامان است که حتی بنده به عنوان معلم دچار مشکلات روحی شده ام.
وی با بیان اینکه نماینده ها باید به این مشکلات رسیدگی کنند، بر شایسته سالاری تاکید کرد و افزود: زمانی که بینش سیاسی پویا باشد، یک وزیر یا مسئول برای ماندن در جایگاه خود لابی گری نمی کند.
وی دوباره خواسته خود را تکرار کرد و گفت: اگر ما یک تشکل صنفی داشته باشیم، می توانیم مطالبات خود را از نمایندگان بخواهیم و گزینه مورد نظر خود انتخاب کنیم. این فعال سیاسی با بیان این که خیلی اوقات به مسائل غیر مهم در جامعه پرداخته می شود، گفت: بزهکاری نتیجه بی توجهی به آموزش و پرورش است در حالی که این موضوع مورد توجه نماینده ها و مسئولان قرار نمی گیرد.
وی اظهار کرد: اگر نماینده ای به مجلس فرستاده ایم، باید شرایط فراهم باشد که از وی تحقق شعارهایش را بخواهیم و اعلام کنیم که تو را رصد خواهیم کرد ؛پس باید در راستای برنامه ها و وعده هایی که داده بودی، پیش بروی و فقط در این حالت است که نماینده ها در جهت بهبود شرایط کار خواهند کرد.
وی افزود: وضعیت باید طوری باشد که آنان فکر نکنند در طول چهار سال دیگر نظارت نخواهند شد و بدانند که باید پاسخگوی مردم باشند و اگر کار نکنند از سوی موکلان خود بازخواست می شوند.
«رجایی» هم در تشریح دیدگاه خود در این خصوص بیان کرد: برخی از نمایندگان مجلس مسائل و مشکلات جامعه را ریشه ای درک نمی کنند و گاهی هم بعضی مسائل که مشکل اکثریت مردم نیست، به طور افراطی و غیرمعقولانه بزرگ نمایی می شود.
وی فرستادن نخبه ها و افراد توانمند به مجلس را راهکار حل این معضلات دانست.
بجنورد - ایرنا
گروه اخبار / سخنگو و رئیس روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش تهران در حالی عنوان می کند که در مدارس جشن لغو تحریم ها نداریم که خبرگزاری ایلنا در خبری عنوان کرد : " فردا مدارس "پیروزی هستهای" و "لغو تحریمها" را جشن میگیرند "
همگان واقفیم که طی دو سال گذشته با تلاش های شبانه روزی و قابل تقدیر رئیس جمهور محترم و وزارت امور خارجه و شخص دکتر ظریف عزیز ، علی رغم سنگ اندازی های مخالفان داخلی و خارجی ، بالاخره توافق هسته ای بین ایران و غرب صورت گرفت و قرار است به سلامتی از یک شنبه تحریم های ظالمانه برداشته شود.
در طی این دو سال و نیم که از عمر دولت تدبیر و امید گذشته است ، با توجه به وضعیت بغرنج اقتصادی و تحریم های سخت ، همه اقشار جامعه به خصوص کارگران و فرهنگیان ،سختی های زیادی کشیدند . (البته این اقشار زحمت کش و دولت جناب دکتر روحانی در به وجود آمدن این تحریم ها هیچ نقش و تقصیری نداشتند ! ) .
انصافا در این دو سال و نیم که جناب دکتر روحانی سکاندار دولت بودند با همه ی مشکلاتی که در اثر تحریم ها به وجود آمده بود و طی یک سال اخیر پایین آمدن قیمت نفت هم به آن اضافه شد ، کشور بد اداره نشده است و می توان نمره ی قبولی به ایشان داد.
طی این دو سال اقشار حقوق بگیر و مزد بگیر جامعه سختی های زیادی کشیدند .
فرهنگیان عزیز طی این دو سال و نیم خیلی صبر کردند تا با این نقطه رسیدیم . هر ساله پرداخت حق التدریس ها ماه ها به تعویق افتاده است . هنوز حق التدریس بهار را دریافت نکرده ایم . حق الزحمه تصحیح اوراق نهایی را طلب داریم. حق الزحمه مربیان کار آموزی هنرستان ها که با زبان روزه در گرمای تیرماه به محل کار آموزی هنرجویان در کارگاه ها ی صنعتی سرکشی کرده اند پرداخت نشده است . ده ها هزار بازنشسته عزیز هنوز بخش اعظم پاداش بازنشستگی شان را طلب کارند . مدارس بسیاری فرسوده و قدیمی شده و فضای پژمرده و ناراحت کننده ای داشته که احتیاج به مرمت و بازسازی و نوسازی دارند . مدیران مدارس با سرانه های ناچیز در طی این دو سال مدارس را با زحمت بسیار اداره کرده اند . اگر کمک اولیاء و افراد خیر نبود مدارس فلج بودند.
جناب دکتر روحانی عزیز به هر حال هرچه بود این دو سال و نیم سخت، گذشت . امیدواریم که با درایتی که نظام به خرج خواهد داد هیچ گاه دوباره چنین شرایطی بر کشور حاکم نگردد. از یک شنبه قرار است رسما برجام اجرایی شود و تحریم ها برچیده شده و دارایی های بلوکه شده که ظاهرا حدود بیست و چند ملیارد دلار است برای دولت قابل برداشت شود .
هر چند می دانیم در حال حاضر قیمت نفت به زیر سی دلار رسیده و اوضاع بر وفق مراد نیست ولی به هر حال جامعه ی فرهنگیان انتظار دارد در شرایط پسا تحریم ، آموزش و پرورش در اولویت نظام و دولت قرار گیرد .
اگر ده درصد از پول های بلوکه شده هم به آموزش و پرورش اختصاص پیدا کند می شود حدود ده هزار ملیارد تومان که به نظر می رسد برای پرداخت طلب های فرهنگیان و نوسازی و بهسازی مدارس کافی باشد . البته جناب وزیر و معاون اول رئیس جمهور قول داده اند که در سال آتی نظام رتبه بندی کامل تر و جامع تر از امسال اجرایی گردد.
لازم است به استحضار حضرت عالی برسانم که فرهنگیان انتظار دارند ، جدا از بحث رتبه بندی ، نظام پرداخت حقوق کارمندان دولت به صورت کامل اجرایی شده و عدالت در نظام پرداخت ها رعایت گردد.
در پایان امیدوارم در آینده همه ی مسئولین عالی رتبه ی نظام ، نه در حرف که در عمل، آموزش و پرورش برایشان اولویت اول باشد تا پرورش نسل آینده ساز ایران عزیز به بهترین نحو انجام شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
محمود بهشتی لنگرودی ، سخن گوی پیشین کانون صنفی معلمان ایران در پی عدم تمدید مرخصی به زندان اوین بارگشت .
این عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران قبلا نسبت به عدم اجرای اصل 168 قانون اساسی ( 1 ) اعتراض و دست به اعتصاب غذا زده بود .
محمود بهشتی لنگرودی امروز جمعه و در پی عدم تمدید مرخصی به زندان بازگشت .
در حال حاضر ، علیرضا هاشمی سنجانی دبیر کل سازمان معلمان ایران ، اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران ، علی اکبر باغانی نایب رئیس کانون صنفی معلمان ایران ، رسول بداغی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران و فرج کمیجانی دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در زندان به سر می برند .
پایان پیام /
( 1 ) اصل صد و شصت و هشتم (168) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران :
رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند.
گروه اخبار / حضور مدیران وزارت آموزش و پرورش در تریبون های رسمی و حاکمیتی موید این نکته است که آموزش و پرورش در حال " دیده شدن " است .
این نخستین و مهم ترین گام در جهت تغییر نگاه به آموزش و پرورش و طرح دیدگاه ها در مورد آن می باشد .
« گروه سخن معلم » امیدوار است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش در کنار کارشناسان و صاحب نظران مستقل در این حوزه بتوانند با حضور موثر در تربیون ها و نیز رسانه ملی نقش بی بدیل تعلیم و تربیت را در حوزه عمومی و آینده جامعه مطرح و تعمیق ببخشند .
احتمالا خوشحال ترین انسان، در روز آتش سوزانی لیدی باربی، مرد باربی فروش بوده است. نمی دانم چند عدد عروسک فروخته ولی در این کسادی بازار و بی پولی مردم به هر حال راضی کننده است. شما که احیانا فکر نمی کنید آن باربی ها را بچه ها از خانه هایشان آورده و دو دستی تقدیم مسئولین محترم نموده اند تا برایشان آتش بزنند و آنها لذت ببرند؟
بنده خدا مسئول خرید رفته در بازار و قیمت گرفته ( و احتمالا تخفیف خرید عمده ) و به مناسب ترین قیمت صدها باربی خریده. به هر حال پول های آموزش و پرورش باید در جایی هزینه شود. در ضمن هزینه اش هم خیلی نشده ( احتمالا چند میلیون تومان) متاسفانه نرخ باربی دستم نیست. با اینکار به تولید کننده های داخلی و خارجی کمک شده کجای این کار بد است؟ چرا مثبت نیاندیشیم ؟ اصلا چرا نفری یه باربی آتش نزنیم ؟ یا با شعار هر نفر یک باربی سوخته به استقبال این حرکت متشعشعانه نرویم.
یک زمانی در هر خانه 5 یا 6 فرزند بود . این فروشندگان عروسک هم عروسک و اسباب بازی بیشتری می فروختند حالا که در هر خانه به زور یک یا دو فرزند دیده یافت می شود باید این گونه به چرخه اقتصاد کمک کرد.
حال با این مقدمه در جهتی کاملا همسو با باربی سوزانی و به خاطر این حرکت خلاقانه که واقعا ابتکار نوینی از سوی مسئولان بود خز نشود و تقلید های مشابه داخلی و خارجی صورت نپذیرد چند روش جدید و نوین برای نابود سازی باربی این جرثومه فساد پیشنهاد می دهم بلکه قبول افتد( اگر هم نیافتاد تا اطلاع ثانوی از باربی سوزانی حمایت می کنیم)
1. روش نرم و کمتر خشن ؛ کشتن باربی با استفاده از خفه کردن در زیر آب است. در این روش بهتر است عروسک ها را درون سطل و بشکه آب به مدت 2 الی 5 دقیقه قرار دهیم. سگ جان ترین باربی هم در 5 دقیقه خفه می شود و مطمئن باشید که حتی در صورت خفه نشدن، در این فصل سرد زمستان در آب یخ می زند. بعد از مردن باربی ها ، می توان جسد بی جان باربی ها را در بیرون مدرسه رها نموده و هر کسی که بعدا عروسک ها را ( به تعداد نیاز یا بیشتر از نیاز) بردارد مسئولیت کفن و دفنش هم بر عهده خودش می باشد و آموزش و پرورش نیز هیچ مسئولیتی در این ارتباط نخواهد داشت.
2. روش بعدی پرت کردن از بلندی است. در این روش عروسک ها را به بالای پشت بام مدرسه برده و یکی یکی از آنجا به داخل حیاط پرتاب می نماییم البته توصیه می شود برای ماندگاری صحنه معدوم کردن عروسک ها و جلوه بهتر آن از برج میلاد که این همه هزینه برای ساخت آن شده و به درد این چنین روزهایی می خورد استفاده شود.
3. روش بعدی روش داعشی است .با توجه به اینکه داعشیان پیشگامان تولید خلاقیت برای معدوم سازی هستند می توان از خلاقیت شان استفاده نمود البته فعلا همان روش کلاسیک آنها نیز برای باربی کافی است تا بفهمد با کی طرف است. حتما حدس زدید منظور کدام روش است بله جدا کردن سر باربی از بدنش. البته روش های دیگر داعشی را ذکر نکرده و توصیه نیز نمی نماییم.
4. رد شدن لودر و ماشین سنگین از روی باربی روش بعدی است. در این سبک باربی کشون می توان یک لودر اجاره کرد و باربی ها را روی هم ریخته و یک دفعه دمار از روزگارشان در آورد . گفتنی است این روش هم صرفه جویی در وقت می نماید و هم رانندگان ماشین سنگین را از بیکاری در آورده و کمک بیشتری به اقتصاد کشور است.
5.. روش wanted . در این سبک به شیوه فیلم های وسترن، عکس باربی را بر روی دیوارها ، مخصوصا دیوار مدارس دخترانه می چسبانیم و برای یابنده کسی که باربی را بیابد جایزه تعیین می کنیم.در این روش می توان باربی را منفعل نمود.
6. اعلام باربی به عنوان کالای ممنوع. خوبی این روش این است که باربی در اسباب بازی فروشی ها به فروش نمی رسد ولی اگر دیده باشید در مناطق پرتردد و مرکزی شهر ها عده ای سود جو به صورت یواشکی سی دی های ممنوعه و... را می فروشند. در این شرایط احتمالا رهگذران وقتی در حال عبور از این مناطق را دارند می شنوند شخصی می گوید؛ باربیییییی ... باربی ممنوعههههه دارم. در این شرایط نیازمند یاری ماموران شهرداری هستیم تابا افراد سود جو که سالیان سال است سد معبر می نمایند برخورد قاطع شود.
7. استفاده از قرص های خواب آور. در این روش می توان تعداد زیادی قرص و کپسول در حلق باربی فرو نمود تا پس از خوردن قرص ها به خواب عمیق فرو برود و دیگر بیدار نگردد.
8. روش تشنگی و گرسنگی دادن به باربی ها. در این روش می توان باربی ها را از سقف مدرسه در جلوی آفتاب و سرما آویزان نمود و به آنها آب و غذا نداد تا هلاک شوند.
البته روش های خشن دیگری وجود دارد که توصیه نمی شوند و وقتی می توان با ملاطفت بیشتری با این باربی ها برخورد نمود بهتر است تا از خشونت پرهیز شده و با زبان ملایم باربی ها را هلاکت رساند و نابود کرد !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در دهه 80 شمسي قرار بود همايشي درباره آسيبشناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش تشكيل شود. در آستانه تشكيل اين همايش با عدهاي از صاحب نظران اين عرصه گفتوگوهايي ترتيب داده شد. از آنجا كه مطالب اين گفتوگوها از اهميت زيادي برخوردار است ؛ سعي داريم گزينش يا كامل اين گفتوگو را كه در سايت شوراي ملي آموزش و پرورش آمده به هم وطنان و بهويژه خوانندگان چشمانداز ايران تقديم كنيم. باشد كه به سرنوشت بيش از 11 ميليون دانشآموز بيش از اين توجه شود.
در اين شماره گفتوگوي آقاي دكتر عليمحمد حاضري با دكتر محمدعلي نجفي وزير اسبق آموزش و پرورش را ميآوريم.
* مستحضر هستيد كه همايشي باعنوان «آسيبشناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش» در حال برگزاري است و يكي از برنامههايي كه در آن پيشبيني شده اين است كه با كساني كه در سالهاي گذشته مسئوليت و نقشي در فعاليتهاي تعليم و تربيت و آموزش و پرورش كشور داشتهاند، در مورد كاستيها و ضعفهاي دستگاه تعليم و تربيت در حوزه تربيت ديني مصاحبههايي انجام بشود و سعي شود كه تحليل خود آنها و علتهايي را كه براي كمبودها احتمالاً، تشخيص ميدهند از آنها بشنويم.
جنابعالي يكي از كساني هستيد كه به خصوص در بحثهاي مربوط به تغيير نظام در دوره جناب آقاي اكرمي نقش فعالي بهعهده داشتيد و از چهرههاي شاخص ستاد تغيير نظام بوديد؛ بعد از پايان كار اين شورا و تصميماتي كه اتخاذ كرد نيز بهعنوان وزير آموزش و پرورش عملاً مجري همان سياستها و تصميماتي شديد كه از قبل به عنوان عضو ستاد به آنها دسترسي پيدا كرده بوديد. لطفاً بهعنوان يك صاحب نظر و دستاندركار در حوزه تعليم و تربيت ديني، بفرماييد تا چه اندازه فعاليتها و اقدامات انجام شده را با توفيق همراه ميدانيد و اگر كاستي وجود دارد شما حجم و ميزان آن را تا چه حدود مي دانيد؟
- در اينكه توفيق زيادي نداشتيم يا احتمالاً توفيقات ما كم بوده ظاهراً اتفاقنظر وجود دارد. حتي برگزاري همايشي كه شما به آن اشاره كرديد خودش يك نشانه و دالي است بر اينكه به هر حال در حوزه دست يابي به اهداف با كاستيهاي جدي مواجه بودهايم اما صرف اعتراف يا توجه به اين عدم توفيق چيزي را روشن نميكند. مسئله مهم اين است كه بررسي كنيم و ببينيم چرا چنين پديده اي به وجود آمده است.
به نظر بنده، بررسي اين مسئله، مهم و كليدي است و شما بايستي در اين همايش به آن بپردازيد. من كه در طول سالهاي نسبتاً طولاني در اين ارتباط مسئوليت مستقيم يا مسئوليتهاي جانبي داشتم، ريشه موضوع را در اين ميدانم كه امور تربيتي كه عملاً بايد متكفل امر تربيت ديني در آموزش و پرورش باشد در آن زمان بيشتر به مسائل سياسي ـ گزينشي و نه لزوماً تربيتي به معناي اعم آن ميپرداخت.
منظور اين است كه امور تربيتي بيشتر نقش چشم و گوش وزارت آموزش و پرورش و ساير دستگاههاي اجرايي را به عهده گرفت تا تربيت (ديني) و اصلاح رفتار و مواضع فكري دانشآموزان.
امور تربيتي مدارس يكي از منابع مهم گزينش وزارت فرهنگ و آموزشعالي در امر كنكور بود كه به آنها مراجعه مي شد.
در حقيقت به جاي اين كه امور تربيتي همّ خود را معطوف تربيت ديني دانشآموزان بكند بيشتر نقش گزارشگر يا بايگان عملكرد ديني و تربيتي دانشآموزان را عهده دار بود.
به هر حال اين نقش با آن نقشيكه در ابتدا تعريف ميشد، يك تفاوتهايي داشت و طبيعي است كه به نتايج و دستاوردهاي مطلوب هم نرسيد. البته در اينكه مجموعه كسانيكه از ابتداي انقلاب در امور تربيتي جمع شدند اكثراً افرادي زبده، مستعد و علاقهمند به نظام و متعهد به اخلاق و فرهنگ ديني بودند هيچ ترديدي نيست. اگر ما انتقادات و اشكالاتي مطرح ميكنيم از باب اين نيست كه آنان خداي ناكرده سوءنيت داشتند يا به اصطلاح آدمهاي درستي نبودند.
بحث اين است كه اين نيت و اين هدف خير توسط كساني كه با دلبستگي و علاقهمندي هم وارد شده بودند با چه روشهايي و با چه دانش و شناختي پي گرفته شده است.
بنابراين اگر اشكال و ايرادي هم وجود داشته باشد به نظر من در روش و فقدان توان كارشناسي و علمي بوده است. به هر حال اين دوستان درك درست و جامعي از اهداف تربيتي و شيوههاي تربيت ديني به معناي عام آن و تربيت به معناي خاصش نداشتند و اين مسئله باعث شد كه يك نوع شكاف نسبتاً عجيبي در بدنه آموزش و پرورش ايجاد شود. يعني مسئولان امور تربيتي يا كسيكه بهعنوان نماينده امور تربيتي در مدرسه بودند فاصله عظيمي با مدير مدرسه و با بقيه معلمين مدرسه و نهايتاً دانشآموزان پيدا كردند. در حالي كه اگر قرار بود تربيت ديني در مدرسه صورت بگيرد بايد اين تيم و اين جمع با هم، چنين هدفي را دنبال ميكردند؛ اما مربي تربيتي يك طرف قرار گرفت و بقيه هم يك جريانِ احتمالاً رقيب در مقابل او قرار گرفتند و همه مراقب هم و تا حدودي اخلالگر در كار يكديگر شدند.
خلاصه روشن بود كه اينبار با اين شكاف به سرمنزل نميرسيد و اين فاصله روي سوژه تربيت، يعني دانشآموز، اثر منفي خود را قطعاً ميگذاشت. حالا اين شكاف و اين فاصله و اين ناهماهنگي كه اشاره كردم تنها در مورد فضاي حاكم بر مدرسه است ولي بايد اين را هم اضافه بكنيم كه دانشآموز بعضاً با شكاف بزرگي بين آنچه مدرسه ميخواست و آنچه خانوادهاش ميخواست نيز مواجه بود. يعني ممكن بود اصلاً انتظارات تربيتي كه خانواده ها داشتند با آنچه كه مدرسه ميخواست هماهنگ نباشد و تقريباً تلاشي هم صورت نميگرفت كه اين تيم مدرسه در تعامل با خانواده به هماهنگي و همسازي برسد.
حالا ، نهتنها تعامل با خانواده نبود بلكه درون خود مدرسه هم، با چنين شكاف عظيمي كه وجود داشت، اين تعامل برقرار نبود. آن وقت در حقيقت دانشآموزاني كه سوژههاي تربيتي ما بودند در ميان اين دو شكاف عمده ـ شكاف بين خانواده و مدرسه و شكاف بين بخشي از مدرسه با بخشي ديگر از مدرسه ـ معلوم بود كه سردرگم ميمانند و احتمالاً هم تحتتأثير آن جوّ غالب كه در حقيقت در مقابل امور تربيتي و در تعارض با انتظارات و اهداف آن بود قرار بگيرند. اين وضعي بود كه عملاً كارشناسان و مسئولان امور تربيتي را بهعنوان يك جريان منزوي شده يا يك جريان منفك و منفعل از كل پروسه تعليم و تربيت معرفي مي كرد.
* سؤال ديگري مطرح است، با توجه به بروز علائمي از ضعف يا كاستيهاي كاركرد امور تربيتي كه در همان سالهاي اول انقلاب به ويژه در دوره قبل از آقاي دكتر اكرمي ظاهر شد، بحث تغيير نظام آموزش و پرورش و اين كه امور تربيتي بهعنوان يك جزء حاشيهاي از كل جريان آموزش و پرورش نميتواند زياد موفق باشد، مطرح شد. آقاي دكتر اكرمي هم در برنامهاي كه براي اخذ رأي اعتماد به مجلس داد اين بحث را جزو اهدافش مطرح كرد. انتظار مجلس و فضاي جامعه هم بهگونهاي بود كه نيازمند و مشتاق چنين امري بود و اين را بهعنوان مزيّت كار آقاي دكتر اكرمي ارزيابي كرد و شايد يكي از دلائل رأي نسبتاً خوبي هم كه به آقاي اكرمي دادند همين باشد.
به هر حال بعد از اين كه آقاي اكرمي وزير شدند، حالا دقيق يادم نيست، شايد يكي دو سالي هم از كار ايشان گذشت، بالاخره بحث تغيير نظام جدي شد و يك شورايي به نام «شوراي تغيير بنيادي نظام آموزش و پرورش» تشكيل شد. آنهايي كه در جريان كار اين شورا و مباحث و مذاكرات آن قرار داشتند ميدانند كه شورا در يك نگاه كلي به دو جناح يا دو تركيب نسبتاً متفاوت تقسيم ميشد. عدهاي از افراد و اعضاي شورا كساني بودند كه بيشتر دغدغه مباحث تربيت ديني داشتند و مأموريت تزكيه و بهاصطلاح مزكّيكردن دانش آموزان را بهعنوان هدف اصلي آموزش و پرورش ميشناختند و از تغيير نظام، بيشتر، اصلاح جهتگيري و عملكرد وزارت آموزش و پرورش را مورد توجه قرار ميدادند؛ اما جريان ديگري كه نوعاً از كارشناسان بدنه وزارت آموزش و پرورش و بعضاً هم از صاحب نظران دانشگاهي و مرتبط با امور تعليم و تربيت بود، خيلي در اين وجه توجهي نشان نميدادند، بلكه بيشتر بحثهاي ساختار و تشكيلات آموزش و پرورش، موانع و مشكلات اجرايي آن، سلسله مراتب و يا مقاطع تحصيلي موجود را مورد نظر داشتند. به هرحال يك چنين فاصلهاي در اين شورا احساس ميشد.
حالا تحليل من اين است كه بعد از اينكه مسئوليت وزارت به شما رسيد درواقع از مجموعه مباحثي كه در اين شورا صورت گرفته بود و تركيب و جناحي كه در آنجا موجود بود، آن جناح كارشناسي با وزيرشدن شما پررنگتر شد يا بهاصطلاح وزنش و نقشش چربيد و آنچه عملاً بهعنوان تغيير نظام آموزش متوسطه دنبال شد، در حقيقت رفع كاستيهاي اجرايي و ساختاري وزارت آموزش و پرورش بود تا بحثهاي مربوط به مكانيزم تربيتي و مباحث جهتگيريهاي ارزشي حاكم بر وزارت آموزش و پرورش. شما بهعنوان كسيكه هم درون آن شورا بوديد و هم بعداً مسئوليت وزارت را برعهده داشتيد اين تحليل و اين نگاه را چقدر تأييد ميكنيد يا به چه صورتي آن را توجيه ميكنيد؟
- بله! من نه به اين سختي و با اين مرزبندي كه شما اشاره كرديد، ولي اجمالاً دوكوهانهبودن اين شورا را تا حدودي تأييد ميكنم. در مجموع چنين دوگانگي در گرايش و تركيب را ميشد احساس كرد. واقعيت اين بود دوستانيكه بهاصطلاح و در تعبير شما بهعنوان دوستان ارزشگرا مطرح بودند، آرمانها، شعارها و اهدافي داشتند كه خودشان خيلي مكانيزم تحقق و اجراي آن را به نحو شفاف و روشن نميدانستند يا دستكم جناح مقابل يا گروه مقابل چنين احساس ميكرد كه اينها يك انتظارات و ارزشهاي شعاري را مطرح ميكنند كه تحقق و پي گيري آن در اجرا و روش عملياتيكردن آن خيلي مشخص و روشن نيست. گروه دوم هم بيشتر به واقعيت امر آموزش و پرورش و مسائل و مشكلات جاري و موجود در دستگاه تعليم و تربيت توجه داشت كه تازه در همان مورد هم آنقدر واقعيتهاي مربوط به كتاب و برنامه درسي و كمبود فضاي آموزشي و كمبود معلم و ساعت كار و حقوق و مزايا و... غلبه داشت كه خيلي به بحثهاي كيفي و جهتگيريهاي ارزشي توجه نميشد و يا كمتر توجه ميشد؛ حداقل اين كه در پس ذهن آنها، اين مسائل از نظر اولويت، بعد از رفع اين تنگناهاي اجرايي قرار داشت. لذا اين بود كه اين دو گروه تا حدود زيادي كمتر زبان همديگر و نياز يكديگر را ميفهميدند.
شايد اين مثال يا تعبير براي رساندن اين وضع بد نباشد كه قضيه اصلاحشدن وزارت آموزش و پرورش يا نهاد آموزش و پرورش و دينيشدن امر تعليم و تربيت (به عبارتي تعليم و تربيت اسلامي) قصهاش در كشور ما چيزي شبيه قصه اقتصاد اسلامي است. بدين معنا كه آنهايي كه اقتصاد ميدانستند خيلي از چند و چون اسلاميبودنش خبر نداشتند و آنهاييكه سفت و سخت دنبال اسلامي بودنش بودند، اقتصاد نميدانستند، تقريباً اين دوگانگي در آموزش و پرورش هم به چشم ميخورد.
اسلاميها خيلي به مباني علمي تعليم و تربيت آگاهي و وقوف نداشتند و بهخصوص جنبههاي اجرايي نظرات و ايدهآلها و پيشنهادهاي خود را كمتر ميديدند و برعكس آنهاييكه اين وجوه را ميدانستند از وجوه اسلامي تعليم و تربيت غافل بودند و توجه چنداني به آن نداشتند.
نشست هم اندیشی فرهنگیان و فعالان تشکل های معلمان روز سه شنبه بیست و دوم دی ماه در محل " حزب ندای ایرانیان " و با سخنرانی دکتر فراهانی ، دبیر کل حزب ندای ایرانیان برگزار گردید .
در این نشست دکتر سهراب قنبری مسئول شاخه فرهنگیان ندای حزب ایرانیان ، دکتر فراهانی دبیر کل حزب و نیز تنی چند از فعالان تشکل های معلمان و فرهنگیان به ارائه نظرات و پیشنهادات خود پرداختند که مشروح این نشست به زودی در سخن معلم منتشر خواهد شد .
پایان پیام /