خدا را شکر که روح معلمی پاک و بی آلایش از دلبستگی های دنیوی و وابستگی های سیاسی است و البته رسالت معلمی حق طلبی و روشنگریست. معلمی که درس مبارزه با طاغوت را می دهد خود قربانی روح طاغوتیانی است که لذت پست و مقام بر زیر دندانهایشان نشسته و هرگاه و هر جا کم بیاورند از مردم مایه می گذارند .
معلمی که با ارتباط و تعامل با دانش آموزان واولیاء ؛ خود را همراه و شریک درد آنها می داند حال خود را در میدان زندگی تنها و بدون حامی می بیند . روح معلم و وجود او همواره انباشته و مالامال از عشق به خدمت بوده و هست و آنچه او به نسل آینده می آموزد بایستی برخاسته از اخلاص و به دور از ریاکاری باشد بنابر این چیز دیگری بر خلاف این امر را بر نمی تابد .
منظورم از مطالب فوق و ذیل ؛ مطالبات به حق معلمان و مشکلات حل نشده آموزش و پرورش نیست ؛ بلکه با مشاهده اوضاع و احوال کنونی بر آن شدم تا پرده از لایه های دردهای اجتماعی بردارم .
پس از سال های جوانی و خدمت در بسیج و جبهه و سنگر مقدس تعلیم و تربیت . . . ؛ بدون آنکه مانند خیلی ها فرصتی برای بستن کوله بارخود و آینده فراهم کرده باشیم اکنون باید در دستگاه های اداری و غیره نظاره گر اموری باشیم که مردم را به پشیزی حساب نمی کنند .
گذری به مرکز یکی از سازمان های به اصطلاح شهری و خدماتی در خیابان بهشت بزنید ؛ رستم دستان هم که باشی نمی توانی از خان اول عبور کنی و به گونه ای جوابت را می دهند که گویی آنان از عرش بر زمین نازل شده اند و . . . این همان روح طاغوتی است که زمانی با آرمان های انقلابی با آن مبارزه می کردیم .
برای انجام درخواستی به یکی از همین سازمان ها رفتم که در رأس هرم آن مسئولانش شعار مبارزه با دزدی و رشوه را با افتخار این گونه مطرح می کنند که ما توانسته ایم جلوی رشد تخلفات را در این سازمان بگیریم که این اقرار خود عذر بدتر از گناه است .
مثل اینکه خدمت و مسئولیت در نزد آقایان چیزی جز لذت مسئولیت و استفاده ابزاری از مردم با شعارهای دروغین نیست . . . و مثل اینکه کارکرد سازمان ها با توجه به نتیجه انتخابات فرق می کند و نگاه شان به مردم همان چیزیست که هدف وسیله را توجیه می کند و ظاهراً برای عقب نماندن از رقبای سیاسی خود همه حق الناس و بیت المال را به نام مردم فدای منافع خود می کنند .
آیا رواست مردم و یا معلمی که می خواهد برای یک خواسته خود مسئولی از یک سازمان ناچیز را ببیند خود را در میان موانع ؛ تشریفات و تعارفات سرکاری و شعارهای دروغین ( مردم سالاری ) حس کند . . . و چه حس تلخی که معلم حاصل خدمت و عمر خود را این گونه جواب بگیرد .
خدا را شکر که کسی از آینده خود خبر ندارد . . . و ما شما را با میهمانی هایتان تنها می گذاریم .
کسانی که از دور مردم را صدا می زنند و از مردم فاصله می گیرند و کسانی که در دایره قدرت یکه تازی می کنند و با همه حقوق مردم سیاسی گری و بازی های سیاسی راه می اندازند روزی باید در ایستگاه آخر پیاده شوند .
بلایی که بدتر از روح طاغوتی بر جان مردم سنگینی می کند حواله دادن مردم به تماس های تلفنی و سامانه های مجازی است تا آقایان در قرنطینه ی خود آرام نفس بکشند و مبادا خدشه ای بر آنان وارد شود.
رسالت معلم روشنگری و حق جویی است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان