تبلیغات از هر نوعی در دنیای امروز یک رشته تخصصی و پیچیده است که با علوم روان شناسی و جامعه شناسی گره خورده است. تبلیغات انتخاباتی و یا کلا هر نوع تبلیغی باید متناسب با ذهنیت گروه هدف انجام شود. گروه های هدف متفاوت را تبلیغات متفاوت می توان جذب کرد. با اساتید دانشگاه ، معلمان ، کارگران بیسواد ، کشاورزان ، علمای مذهبی، دانش آموزان ، دانشجویان و... باید به زبان های متفاوت سخن گفت. تبلیغات انتخاباتی باید متناسب با دانش و سطح فکر و اطلاعات و انتظارات گروه هدف تنظیم شود.
معیار تبلیغات موفق این است که برای مخاطب باورپذیر باشد. تبلیغات از نظر محتوایی بر اساس نیازها و انتظار مخاطب تنظیم می شود. مثلا یک کاندیدا در جمع معلمان معمولا به توصیه مشاورانش قهرستی از نیازهای معلمان را بیان می کند و روی چند نقطه کلیدی مانند منزلت و معیشت و عزت معلمان انگشت می گذارد. کاندیدا در سخنرانی ابتدا از وضع موجود به شدت انتقاد کرده و حرف دل مخاطب را می زند و در آخر وعده می دهد که اگر به او رای بدهند حتما وضع موجود را تغییر می دهد.
کاندیدا تبلیغات خود را با فرهنگ، باورها و اعتقادات مخاطبان تطابق می دهد ،مثلا اگر در جمع کارگران سخن می گوید از اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های معروف استفاده می کند و با جملات کوتاه و ساده منظور خود را بیان می کند . در جمع اقشار فقیر کهنه ترین و بی قواره ترین کت و شلوارش را می پوشد و سعی می کند خودش را ساده زیست و کم درآمد و مخالف ثروتمندان معرفی کند اما همین کاندیدا در حضور یک روحانی یا استاد دانشگاه یا در جمع معلمان به زبان متفاوتی سخن می گوید.
تبلیغ باید آگاهانه باشد و به تاثیر آن روی مخاطب فکر کنیم. اگر شخصی یا گروهی مطلبی را بد تبلیغ کند به طوری که باعث آزردگی مخاطب شود تبلیغ به ضد تبلیغ تبدیل می شود. مثلا اگر کاندیدایی در جمع معلمان در باره مقام و منزلت معلم خیلی اغراق کند و معلم را روی قله اورست جای دهد، اکثر مخاطبان در صداقت او شک می کنند.
یک ضرب المثل می گوید : "گفتی باور کردم ، اصرار کردی شک کردم ، قسم خوردی فهمیدم دروغ می گویی . " تبلیغات مثل دارو است اگر دُز آن را زیاد کنیم به ضد خودش بدل می شود. نمونه اش انتخابات دوم خرداد 76.
در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 76 رسانه های بزرگ طرفدار یک کاندیدا بودند. آنها مستقیم و غیر مستقیم کاندیدای خاصی را تبلیغ می کردند. شهرها پر از پوستر کاندیدای خاص شده بود. تبلیغات که از حد گذشت و اعصاب مردم خرد شد ، معکوس عمل کرد. خیلی از مخاطبان رسانه بزرگ به این نتیجه رسیدند که به شعورشان توهین شده است. رسانه ای خُرد در واکنش به رسانه بزرگ به یاری کاندیدای بی تریبون آمدند. هرچه تبلیغات رسمی شدیدتر و صریح تر می شد تعداد بیشتری به این نتیجه می رسیدند که باید به کاندیدای منتقد و مظلوم رای بدهند.
در انتخابات 84 ریاست جمهوری بر اثر تشتت و غرور اصلاح طلبان و عوامل دیگر انتخابات به دور دوم کشیده شد. احمدی نژاد به عنوان سمبل فقر و استضعاف در مقابل هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و از نیازهای مردم و احساسات مردم فقیر علیه ثروتمندان به خوبی بهره برداری کرد. انتخابات به جنگ بین فقیر و غنی تبدیل شد و مردم هم فکر کردند با رای دادن به احمدی نژاد نفت سر سفره ها می آید و شکاف طبقاتی پر می شود. تاکتیک تبلیغاتی احمدی نژاد عالی بود. در 84 نخبه ها از توده فقیر به نمایندگی احمدی نژاد شکست خوردند اما چیزی هم نصیب فقرا نشد.
در انتخابات 92 جریان برعکس شد. هاشمی به طور غیر منتظره وارد صحنه انتخابات شد. شورای نگهبان او را به دلیل کبر سن ردصلاحیت کرد. موجی به طرفداری از او شکل گرفت. اصلاح طلب ها و اصول گرایان معتدل این موج را به سمت حمایت از حسن روحانی هدایت کردند. این بار نخبه ها تفکر عوام گرا و افراطی را در انتخابات شکست دادند. در انتخابات پیش رو هم اصلاح طلبان و اصول گرایان در برابر بقایای جریان احمدی نژاد که در قالب جبهه پایداری و گروه های متحد آنها ، قرار گرفته اند و هدف حذف جریان افراطی از مجلس است و نه بیشتر !
انتخابات مجلس و حتی ریاست جمهوری برخلاف تصور برخی گروه ها ، مطالبه محور و روی حساب و کتاب صنفی اقشار نیست. حتی خیلی هم سیاسی نیست. همه چیز در هفته و حتی روزهای آخر با شکل گرفتن "موج" در افکار عمومی معلوم می شود . حدود 50 درصد واجدان رای در هر حالتی در انتخابات شرکت می کنند. 20 درصد هم شناسنامه هایشان سفید و مهر نخورده است. اگر موج و شوری ایجاد نشود لیست اصول گرایان با حداقل رای پیروز می شود اما اگر آن 30 درصد مردد وارد میدان شوند سرنوشت انتخابات عوض می شود. این گروه بزرگ "سلبی" رای می دهند و نه "ایجابی" . یعنی اینکه به حسن رای می دهند تا تقی رای نیاورد.
در شهرهای بزرگ لیست ها با هم رقابت می کنند و اگر نام کسی در لیست نباشد بسیار بعید است که انتخاب شود. تعداد زیادی با انگیزه های فرعی کاندیدا می شوند. اگر احراز صلاحیت شوند دوسه هزار رای تصادفی و سرگردان وارد سبد آنها می شود. این افراد به همین مقدار راضی هستند که شورای نگهبان آنها را تایید کرده و و بتوانند پستی اداری بگیرند و خاطره ای در زندگی شان ثبت شود. ممکن است در محافل خانوادگی و دوستانه یواشکی ادعا بکنند که رای ما را خوردند چون غریبه و غیر خودی بودیم!
در شهرهای کوچک رای آوری کاندیدا بستگی به عوامل مختلفی مانند مواضع سیاسی و موقعیت قومی و قبیله ای و وزن کاندیدا در معادلات محلی دارد. حداقل در این انتخابات بعید است در شهرهای کوچک کاندیدایی جرات کند با تابلو اصلاح طلبی تبلیغ کند. کاندیداهای متمایل به اصلاح طلبان که از زیر دست شورای نگهبان گذشته اند و احراز صلاحیت شده اند خود را اصول گرای معتدل معرفی خواهند کرد و مشخصه آنها دفاع از دولت روحانی و مخالفت با افراط گرایان است. اگر تعادل قومی و قبیله ای به ضررشان نباشد و در منطقه وزنی داشته باشند می توانند از کاندیدای اصول گرای تندرو سبقت بگیرند.
تحریم انتخابات معادل انفعال و در خانه نشستن نیست، نیاز به سازمان تحریم دارد. اگر سازمان تحریم بتواند نیمی از رای دهنگان فعال (حدود 50 درصد همیشگی ) را از حضور در پای صندوق منصرف کند و شمار شرکت کنندگان را به 25 درصد واجدان شرایط برساند موفق عمل کرده است. در گذشته تحریمی ها فقط توانسته اند روی آن 30 درصد مردد تاثیر بگذارند و عدم حضور این گروه مردد، صد درصد به سود اصول گرایان تندرو تمام شده و می شود. کافی است نگاهی به تعداد آرای اندک نمایندگان تندرور کنونی مجلس بیاندازیم تا معلوم شود که تاکتیک انفعال در انتخابات 90 چه افرادی را وارد مجلس کرده است؟
شعار "ای بابا، همه سروته یک کرباسند" و "اینها کاری نمی توانند بکنند" و...ظاهر قشنگ و روشنفکرانه ای دارد. اما در عمل به سود تندروها تمام می شود. این درست است که انتخابات ایرادات زیادی دارد ، اما اگر مردم همین امکان را هم با بی اعتنایی و انفعال از دست بدهند جایگزین صندوق رای چیست؟
اگر معیار ما دموکراسی باشد، ایران را نباید با سویس مقایسه کنیم ، زیرا ما بخشی از جهان سوم هستیم و دموکراسی یک راه طولانی است. اگر درسویس نمره دموکراسی 90 و در ایران 10 باشد باید از همین روزنه کوچک استفاده کرد. دموکراسی تابع قانون "همه یا هیچ "نیست.در هیچ جای دنیا از اول دموکراسی کامل نبوده است.
عده ای شعار انتخاب بین بد و بدتر را مسخره می کنند . اما انتخاب های ما در زندگی همیشه بین خوب و بد نیست. گاهی بین خوب و بهتر انتخاب می کنیم . گاهی بین بد و بدتر و گاهی بین نفع کم و ضرر. چرا در سیاست این گونه انتخاب را مذموم بدانیم؟
در انتخابات منطقه ای فرانسه ، راست افراطی انتخابات را در چند منطقه مهم فرانسه برد. در مرحله دوم ، طرفداران حزب سوسیالیست و حزب راست میانه به جای رقابت با هم ، در حوزه ها متحد شدند تا راست افراطی (جبهه ملی ) که با شعارهای نژادپرستانه علیه مسلمانان وارد کارزار شده بود را شکست دهند . اتحاد آنها باعث شد که راست افراطی شکست بخورد.
در انتخابات پیش رو هدف اعلام شده اصلاح طلبان و اصول گرایان معتدل و حتی اصول رایان سنتی حذف اصول گرایان تندرو وابسته به جبهه پایداری است که اکثریت لیست اعلام شده توسط حداد عادل را تشکیل می دهند.
بنابراین مهم نیست که افرادی که وارد مجلس می شوند اصلاح طلبان باشند یا اصول گرای معتدل یا طرفدار لاریجانی و یا افراد مستقل و... مهم این است که گرایش افراطی که از قبل رانت های دوره تحریم چاق و چله شده است و هر روز سازی علیه دولت کوک می کند و کشور را به ماجراجویی و جنگ و تحریم می کشاند، منزوی شود. اگر منتظر بمانیم که اول دموکراسی برقرار شود تا ما در انتخابات شرکت کنیم فقط آب به آسیاب افراطی ها ریخته ایم .
اینکه هر روز صبح و شب ده تا عکس و پوستر توی گروه بسته تلگرام بگذاریم و خیال کنیم به مسئولیت خود عمل کرده ایم خیال بافی است !
اگر دوستان واقعا می خواهند کاری انجام دهند. این پوسترها را پرینت بگیرند و در جاهای دیگر پخش کنند. یا اگر می خواهند در فضای مجازی کارکنند پوستر و عکس را جاهایی نشان دهند که از این موضوع اطلاع ندارند. عکس و پوستر روی اقشار بیسواد و کم سواد اثر می گذارد.
در گروه های معلمی خبر و تحلیل و استدلال در باره حضور در انتخابات ، موثر تر از کپی کردن پوستر است. تبلیغات سیاسی در صفحات بسته مثل این است که ما در و دیوار خانه خود را با پوستر انتخاباتی پرکنیم و تصور کنیم که داریم تبلیغات انتخاباتی می کنیم.
نکته آخر اینکه در میان معلمان دیدگاه های مختلف سیاسی وجود دارد، از راست افراطی تا اصلاح طلب و اصول گرای معتدل و تحریمی و منفعل و... همه دیدگاه ها محترم است.
هر معلمی بر اساس گرایش سیاسی خود به کاندیدای مورد نظرش رای می دهد. اما پراکندن این تصور که با انتخاب فلان نماینده یا رای به فلان لیست ، حقوق معلمان کم و یازیاد می شود نوعی عوام فریبی و توهین به شعور معلمان است.
کاندیدای نمایندگی مجلس باید در جمع معلمان سنجیده و در چارچوب وظایف نمایندگی حرف بزند. اگر نماینده ای وعده معیشتی داد ، معلمان حاضر باید بپرسند که بر اساس چه سازوکاری و با استناد به کدام بخش از وظایف نمایندگی این کار را انجام می دهد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ما چه چیزمون به همه جای دنیا شبیهه که بخواد انتخاباتمون شبیه باشه! شکر میخوریم خودمونو با سوییسی ها مقایسه کنیم.
شما هم نگران نباشید بالاخره از شکم مردم به یک عده رأی میدن دیگه!
۳۷ ساله داره همینطوری میگذره این ۴ یا ۷ سالم روش!
۱.شما قشر کارگر زحمتکش روبیسواد خطاب کردین که کار درستی نیست، فکر نکنم مسؤلین مملکت سواد درست حسابی داشته باشن وگرنه وضعیت ما قطعا مطلوبتر میشد
۲. مگر جناب فانی منتخب مجلس نبود اگرجناب فانی طرحی روبرای تغییر وضعیت حقوقی معلما میداد به مجلس آیا تصویبنمیشد!!! پس وزیر نخواست این کار انجام شود
۳.ماکه از دولت تدبیر وامید چیز خاصی ندیدیم بجز تبعیض و حق کشی معلمان چجور مطمئن باشیم مجلس حامی دولت این تبعیضا رو برداره!!!
۴. بهتره خودمونو گول نزنیم فرقی نداره اصولگرا باشه یا اصلاح طلب هیچکدومشون آپ براشون مهم نیست چون اصلا اولویت دولت نیست
۵. آمدیم و تمام کاندیداهای اصلاح طلب هم وارد مجلس شدن تعدادشآن نهایت با اصولگراهای معتدل میشن پنجاه نفر میخوان در مقابل دویست نفر اصولگرای تندرو به قول شما چه کاری انجام بدن!!! چه قدرتی دارن واقعا!!
پس رأی نمیدم من چون تغییری توزندگیم توجامعم ندیدم و نمیبینم، واقعیت همان هست که بود: همه سر و ته یه کرباسن
تو مجلس هركي بره فرقي به حال ملت ايران نداره ٣٧ساله ملت دارن از بي عدالتي تورم فقر مينالند آب هم از آب تكون نخورده وفقط چند گروه هستند كه حالشون خوبه گروه اول كساني كه به طريقي رابطه اي با حكومت دارند گروه دوم روستائياني كه يه تكه زمين داشتند فروختند و وارد شهر شدند گروه بعدي هم پزشكان محترم اصلا راي دادن يه چيز فانتزي است براي فريب كشورهاي ديگه و نشان دادن در رسانه ها پس خواهش ميكنم سر هيچ وپوچ دعوا نكنيد
این وبحج سایت شخصی برای مهندس مسعود شعبان یاراحمدی و دیگر دوستانشان در انجمن کوهنوردان ایران نمایندگی بروجرد آرزوی موفقیت دارد.
پس یادمان باشد بی علم سینه نزنیم و واقع بینانه به قضایا نگاه کنیم !!
تفاوت برنامه های اجتماعی و سیاسی جناح های حکومتی در زمینه های اجتماعی و سیاست خارجی و..، البته در چارچوب نظام موجود و قانون اساسی اسلامی، روشن است اما این نکته مهم اغلب نادیده می ماند که به تقریب همه جناح های حکومتی در زمینه اقتصادی برنامه ای مشابه دارند و از اقتصاد نیمه دولتی مبتنی بر توزیع درآمدهای نفت و گاز، تداوم خصوصی سازی و حراج منابع ملی به سود شبکه های قدرتمند نزدیک به حکومت، انباشب ثروت در حلقه های نزدیک به قدرت در پرتو رانت های حکومتی حمایت می کنند. این برنامه به افزایش شکاف فقر و غنا، تشدید فشار اقتصادی بر لایه های فقیر، کم و میان درآمد رو به پائین جامعه، گسترش هرچه بیش تر فساد نهادینه شده اقتصادی و… انجامیده و می انجامد.